قیامت بی حسین غوغا ندارد"شفاعت بی حسین معنا ندارد"حسینی باش که در محشر نگویند"چرا پرونده ات امضاء ندارد
عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین
عالم همه محو گل رخسار حسین است ، ذرات جهان درعجب از کار حسین است . دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش ، یعنی که خدای تو عزادار حسین است
آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد ، گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد
ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد . فرا رسیدن ماه محرم را به عزادارن راستینش تسلیت عرض میکنم
ای وجودت عشق را معنای حسین عالمی یک قطره تو دریا حسین فرا رسیدن ماه محرم را به تمامی مسلمانان جهان تسلیت می گم
پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است.گفتم: که چیست محرم؟باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است
السلام علیکم یااباصالح المهدى (عج)السلام علیک یاامین الله فى ارض وحجته على عباده(یاصاحب الزمان آجرک الله)ماه محرم بر شما وعاشقان حسین تسلیت عرض مینمایم)
اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد
محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشوار به پا شد
حسین میا به کوفه ، کوفه وفا ندارد ...
ای به دل بسته ، قدری آهسته
کن مدارا با ، زینب خسته ...
یا حسین مظلوم ...
یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن
تموم حاجتا رو همه از می گیرن
بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه
شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه
شبای جمعه زهرا زائر این زمینه
سینه زن حسینه ، یل ام البنینه ...
دوست دارم هر چی دارم بدم به راه تو حسین
تا که سینه خیز بیام میون بین الحرمین
السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
السلام علیک یا ابا عبدالله ...
کربلا لبریز عطر یاس شد. . . .نوبت جانبازی عباس شد
دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود
نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانشآموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم
گویند که در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست . . . علم فاطمه دست قلم عباس است.
پرسیدم از هلال چرا قامتت خم است ؟
آهی کشید و گفت ماه محرم است...
باز محرم رسید، ماه عزای حسین
سینهی ما میشود، کرب و بلای حسین
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین
فرشتهها از امشب صبوی غم مینوشن
دوباره اهل جنت پیرهن سیاه میپوشن
با آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید مه سربلند و جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد
باز محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست
محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است
هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله ، این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله .
حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسلیت باد . التماس دعا
آفتاب: قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرمودهاند «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا». این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار میسازد.
... و تو، ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بودهای و اکنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت، پای به سیاره زمین نهادهای، نومید مشو، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای ارادهات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی... یاران! شتاب کنید، قافله در راه است. می گویند که گناهکاران را نمی پذیرند؟ آری، گناهکاران را در این قافله راهی نیست... اما پشیمانان را میپذیرند. آدم نیز در این قافله ملازم رکاب حسین است، که او سرسلسله خیل پشیمانان است، و اگر نبود باب توبهای که خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده است، آدم نیز دهشت زده و رها شده و سرگردان، در این برهوت گمگشتگی وا می ماند. « زهیر بن قَین بَجلی » را که می شناسید ! مردانی از قبیله «بنی فزاره» و «بجیله» گویند: « آنگاه که ما همراه با زهیربن قین بجلی از مکه بیرون آمدیم... در راه ناگزیر با کاروان حسین بن علی همسفر شدیم.» آنها می گویند که: «ما را ناگوارتر از آنکه با او در جایی هم منزل شویم، هیچ چیز نبود... چرا که زهیر از هواداران عثمان بن عفان خلیفه سوم بود». « ما در این سو و حسین در آن سو اردو زدیم. برسفره غذا نشسته بودیم که فرستادهای از جانب حسین(ع) آمد و سلام کرد و با زهیرگفت: ابا عبدالله الحسین مرا فرستاده است تا تو را به نزد او دعوت کنم و ما هر آنچه را که در دست داشتیم، انداختیم و خموش نشستیم، آنچنان که گویا پرندهای بر سر ما لانه ساخته است». «ابی مخنف» گوید: از «دَلهم» دختر «عمرو» که همسر زهیر بود، اینچنین روایت شده است: «من به زهیر گفتم: آیا فرزند رسول(ص) خدا تو را دعوت می کند و تو از رفتن امتناع میورزی؟ سبحان الله! بهتر نیست که به خدمتش بروی، سخنش را بشنوی و سپس بازگردی؟ زهیر با ناخشنودی پذیرفت و رفت، اما دیری نگذشت که با چهرهای درخشان بازگشت و فرمود تا خیمه اش را بکنند و راحله اش را نزدیک امام حسین(ع) برند. آنگاه مرا گفت که تو را طلاق می گویم ؛ ازاین پس آزادی و مرا حقی بر گردن تو نیست،چرا که نمی خواهم تو نیز به سبب من گرفتار شوی. من عزم کرده ام که به حسین(ع) بپیوندم و با دشمنانش نبرد کنم و جان در راهش ببازم. سپس مَهر مرا پرداخت و به یکی از عموزاده هایش واگذاشت تا مرا به خانواده ام برساند... آنگاه به یارانش گفت: از شما هر که می خواهد، مرا پیروی کند،و اگر نه، این آخرین دیدار ماست. بگذارید تا حدیثی را از سال ها پیش، آنگاه که در سرزمین« بَلَنجَر » از بلاد خزر نبرد می کردیم برای شما نقل کنم... از سلمان فارسی،که چون ما را از کثرت غنایمی که به چنگ آورده بودیم خشنود دید، فرمود: اگر امروز اینچنین خشنود شدهای، آن روز که سرور جوانان آل محمد(ص) را درک کنی و در رکاب او شمشیر زنی، تا کجا خشنود خواهی شد؟ یاران ! اکنون آن تقدیر محتومی که انتظار می کشیدم مرا دریافته است و باید شما را وداع گویم.» و از آن پس، زهیر بن قین بجلی نیز به خیل عاشوراییان پیوست. « عبدالله » پسر « سلیم » و « مذری » پسر « مشمعل » که هر د و از طایفه « بنی اسد » بوده اند، گفته اند که ما چون از مناسک حج فارغ شدیم در این اندیشه بودیم که هر چه سریع تر خود را به کاروان حسین برسانیم و بنگریم که سرانجام کارش به کجا خواهد کشید. شتاب کردیم و چون در منزل « زَرود» خود را به آن حضرت رساندیم، مردی از اهالی کوفه را دیدیم که با دیدن کاروان حسین بن علی(ع) به بیراهه زد تا با او رودر رو نشود. امام که ایستاده بود تا او را ببیند، دل از او برید و به راه افتاد. ولکن ما خود را به او رساندیم تا از اخبار کوفه جویا شویم. از قبیله اش پرسیدیم و چون دانستیم که او نیز از بنی اسد است سؤال کردیم: « در کوفه چه خبر بود؟» و او پاسخ داد: « من کوفه را ترک نکردم مگر آنکه دیدم کشته های مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را که در بازار بر زمین می کشند.» بازگشتیم وهمپای کاروان امام آمدیم تا شامگاهی که درمنزل « ثعلبیه » فرود آمد. فرصتی شد که به خدمت او رسیدیم و عرض کردیم: « رحمت خداوند بر شما باد!... ما را خبری است که اگر بخواهی آشکارا و یا پنهانی بر تو بازگو کنیم.»
امام نگاهی به اصحاب خویش انداخت و جواب داد:«من چیزی از ایشان پنهان ندارم». گفتیم: «آن سوار را که دیروز غروب هنگام در منزل زرود از شما کناره گرفت به یاد می آورید؟... او مردی بود از قبیله بنی اسد، خردمند و راستگو، که ما را از آنچه در کوفه گذشته است خبر داد... می گفت که هنوز از کوفه خارج نشده، دیده است جنازه های مسلم و هانی را که در بازار بر زمین می کشیده اند.» امام فرمود:«انا لله وانا الیه راجعون، رحمت خدا بر ایشان باد !» و این سخن را چند بار تکرار کرد.
گفتیم: «از همین منزل بازگردید. ما در کوفیان نمی بینیم که به یاری شما قیام کنند و چه بسا که شمشیرهایشان را به سوی شما بگردانند». امام (ع) نگاهی به پسران عقیل کرد و از آنان پرسید که رأی شما در شهادت پدرتان مسلم چیست. آنان گفتند:« والله ما بازنگردیم مگر انتقام خون او را بازگیریم و یا همچون او به شهادت رسیم.» امام رو به ما کرده و فرمود: «بعد از آنها خیری در حیات نیست.»... و ما دانستیم که امام هرگز از قصد خویش باز نخواهد گشت. کاروان عشق شب را در آن منزل بیتوته کردند. سحرگاهان به فرموده امام آب بسیار برداشتند و کوچ کردند تا منزلگاه « زُباله»، که درآنجا امام را خبر رسید که قیس بن مسهر نیز به شهادت رسیده است. در بعضی ازمقاتل تردید کرده اند که آیا نام این فرستاده امام، قیس بن مسهّر بوده است و یا « عبدالله بن یَقطُر » (برادر رضایی امام )، لکن درنحوه شهادت این مظلوم اختلافی در مقاتل وجود ندارد. او را از طَمار قصر به زیر افکنده اند و سرش را «عبدالملک بن عُمَیر»، قاضی کوفه از تن جدا کرده است.
راوی
اکنون هنگام آن است که در قافله امام، صف اصحاب عاشورایی از فرصت طلبان ابن الوقت و بادگرایان جدا شود، چرا که دیگر همه می دانند کوفه در تسخیر ابن زیاد است.از کوفه نسیم مرگ می وزد، نسیمی که بوی خون گرفته است... اما هنوز راه های بازگشت مسدود نیست و بیابان، وادی حیرتی است که از اختیار انسان تا جبروت حق گسترده است. برای آنان که دل به امام نسپرده اند، این وادی، عرصه بی فردای دهشتی طاقت فرساست. اما برای اصحاب عاشورایی امام عشق... آنها درکوی دوست منزل گرفته اند واینچنین،از زمان و مکان و جبر واختیار گذشته اند... این باد نیست که بر آنان می وزد؛ آنها هستند که برباد می وزند. آنها از اختیار خویش گذشته اند تا جز آنچه او می فرماید ارادهای نکنند و چون اینچنین شد، جبروت حق از آیینه اختیار تو ساطع می شود. آیینه را رسم این است که « انا الشمس » بگوید، اما تو او را اذن مده تا این « انا » را حجاب «هو» کند.
درمنزلگاه زباله، امام حسین(ع) کاروان را گردآورد و عهد خویش را از آنان برداشت و آنان را به اختیارخویش واگذاشت که بروند یا بمانند. آمده است که در اینجا مردم با شتاب از کنار او پراکنده شدند و رفتند و جز همان اصحاب عاشورایی ـ که می شناسی ـ دیگر کسی با او نماند.
راوی
ای دل! تو چه می کنی؟ می مانی یا می روی؟ داد از آن اختیار که تو را از حسین جدا کند ! این چه اختیاری است که برای روی آوردن بدان باید پشت به اراده حق نهاد؟ ای دل! نیک بنگر تا قلاّده دنیا ا برگردنشان ببینی و سررشته قلاّده را، که در دست شیطان است. آنان می انگارند که این راه را به اختیار خویش می روند، غافل که شیطان اصحاب دنیا را با همان غرایزی که در نفس خویش دارند می فریبد. قافله عشق ازمنزلگاه « شَراف » نیز گذشت. اولِ روز را که آزار گرما کمتر است، همچنان رفتند. نزدیک ظهر، امام شنید که یکی از یارانش تکبیر می گوید. فرمود: « الله اکبر، اما تو برای چه تکبیر گفتی؟» گفت: « نخلستانی به چشمم رسیده است.»... اما آنچه او دیده بود، نخلستان نبود؛ «حر بن یزید ریاحی » بود همراه به هزار سوار که می آمد تا راه بر کاروان ببندد. چیزی نگذشت که گردن اسبان نمودار شد. نیزه هایشان گویی شاخ زنبورهای سرخ، و پرچم هایشان گویی بال سیاه غُراب بود.
راوی
از این سوی، آنک، سپاه فاجعه نزدیک می شود... اما از دیگر سوی، این سیاره سرگردان حُر است که در مدار کهکشانی اش با شمس وجود حسین اقتران می یابد و لاجرم، جاذبه عشق او را به مدار یار می کشاند. امام کاروان خویش را به جانب کوه «ذوحُسُم » کشاند تا از راه آنان کناره گیرد و چون به دامنه کوه ذوحُسُم رسیدند و خیمه ها را برافراشتند،حربن یزید نیز با هزار سوار از راه رسید، سراپا پوشیده در سلاح، تا آنجا که جز چشمانش دیده نمی شد. امام پرسید: «کیستی؟» و حر پاسخ گفت:« حُربن یزید » امام دیگر باره پرسید: « با مایی یا بر ما؟» و حر پاسخ گفت:« بل علیکم » آنگاه امام چون آثار تشنگی را در آنان دید، بنی هاشم را فرمود که سیرابشان کنند ؛ خود و اسبانشان را. « علی بن طعان محاربی » گوید:« من آخرین نفر از لشکر حُر بودم که از راه رسیدم، هنگامی که راویه ها بسته بودند و امام بر در خیمه نشسته بود. مرا گفت: راویه را بخوابان. چون من مراد او را در نیافتم بار دیگر فرمود: شتررا بخوابان. شتر را خوابانیدم، اما از شدت عطش نتوانستم که آب بیاشامم.امام فرمود: دَرِ مشک را برگردان. و چون من باز کلام او را درنیافتم، خود برخاست و لب مشک را برگرداند و مرا سیراب کرد...»
راوی
این حسین است، سرسلسله تشنگان، که دشمن راسیراب می کند... اما هنوز، گاه آن نرسیده است که غزل تشنه کامی کربلاییان را بسراییم... حربن یزید نشان داده است که دروغگو نیست. او در جواب امام که خورجین آکنده از نامه های مردم کوفه را در برابر او ریخته بود، می گوید: « ما از زمره آنان نیستیم که این نامه ها را نوشته اند !» حُر را در همه روایات مربوط به واقعه کربلا باصفاتی چون صداقت، شجاعت، ادب و حفظ حرمت اهل بیت و مخصوصاً فاطمه زهرا(س) ستوده اند... و اصلاً وقایع کربلا خود شاهدی است برآنکه چراغ فطرت آزادگی و حق جویی هنوز در باطن حر، محجوب تیرگی گناه نگشته است و به خاموشی نگراییده. اما هنوز جای این پرسش باقی است که انسانی اینچنین را با دستگاه حکومتی ارباب جور چه کار؟ چگونه می توان به منصبی که حُر در دارالاماره کوفه داشت راه یافت وباز آنچنان ماند که حُر مانده بود؟ « آزادگی » که با پذیرش ولایت ظالمان در یک جا جمع نمی شود!
راوی
راستی را که تحلیل وقایع تاریخ سخت دشوار است. سرّ دشواری کار، در پیچیدگی های روح آدمی است. وقتی که مه در عمق دره ها فرو می نشیند، اگر چه تاریکی کامل نیست، اما آفتاب پنهان است و چشم انسان جز پیش پای خویش را نمی بیند. اگر نباشد اینکه آفریدگار، ما را در کشاکش ابتلائات می آزماید، عاداتمان را متبدّل می سازد و شیاطین پنهان در زوایای تاریک درون را در پیشگاه عقل رسوا می دارد، چه بسا که دراین غفلت پنهان همه عمر را سر می کردیم و حتی لحظهای به خود نمی آمدیم. آنچه حُر را در دستگاه بنی امیه نگه داشته، غفلت است... غفلتی پنهان. شاید تعبیر « غفلت در غفلت » بهتر باشد، چرا که تنها راه خروج از این چاهِ غفلت آن است که انسان نسبت به غفلت خویش تذکر پیدا کند. هر انسانی را لیله القدری هست که در آن ناگزیر از انتخاب می شود و حُر رانیز شب قدری اینچنین پیش آمد... «عمربن سعد » را نیز... من و تو را هم پیش خواهد آمد.اگر باب یا لیتنی کنت معکم هنوز گشوده است، چرا آن باب دیگر باز نباشد که: لعن الله امه سمعت بذلک فرضیت به؟ حرگفت: « من از آنان که برای شما نامه نوشته اند نیستم. ما مأموریم که از شما جدا نشویم مگر آنکه شما را به کوفه نزد عبید الله بن زیاد برده باشیم.» امام فرمود: « مرگ از این آرزو به تو نزدیک تر است.» و یاران را گفت تا برخیزند و زین بر اسب ها نهند و زنان و کودکان را در محمل ها بنشانند و راه مراجعت پیش گیرند. این سخن در بسیاری از تواریخ آمده است، اما به راستی آیا امام قصد مراجعت داشته اند؟ هر چه هست،در اینکه لشکریان حر تاخته اند وبر سر راه او صف بسته اند، تردید نیست. امام می فرماید: « ثکلتک امک! ما ترید مِنّی؟ ـ مادرت در عزای تو بگرید، از من چه می خواهی؟ » آنچه حر بن یزید در جواب امام گفته، سخنی است جاودانه که او را استحقاق توبه بخشیده است. روزنهای از نور است که به سینه حُر گشوده می شود و سفره ضیافتی است که عشق را به نهانخانه دل او میهمان می کند. حُر گفت:« هان والله ! اگر جز تو عرب دیگری این سخن را بر زبان می آورد، در هر حال، دهان به پاسخی سزاوار می گشودم. کائناً ما کان: هر چه باداباد... اما والله مرا حقی نیست که نام مادر تو را جز به نیکوترین وجه بر زبان بیاورم.» جمله ارباب مقاتل و مورخین حُربن یزید را بر این سخن ستوده اند وحق نیز همین است. سخن، ثمره گلبوته دل است و حُر را ببین که از دهانش یاس و یاسمن می ریزد. این سخن ریحانی از ریاحین بهشت است که ازگلبوته ادب حُر برآمده.
... آنگاه حُر چون دید که امام بر قصد خویش سخت پای می فشارد و نزدیک است که کار به مجادله بینجامد، از امام خواست که راهی را میان کوفه و مدینه در پیش گیرد تا او از ابن زیاد کسب تکلیف کند، راهی که نه به کوفه منتهی شود و نه به مدینه بازگردد. در بعضی از تواریخ هست که حُر بن یزید در ادامه این سخن افزوده است: «همانا این نکته را نیز هشدار می دهم که اگر دست به شمشیر برید و جنگ را آغاز کنید،بی تردید کشته خواهید شد.» و امام در پاسخ او فرموده است:«آیا مرا از مرگ می ترسانید، و مگر بیش از کشتن من نیز کاری از شما ساخته است؟ شأن من، شأن آن کس نیست که ازمرگ می ترسد. چقدر مرگ در راه وصول به عزت و احیای حق، سبک و راحت است! مرگ در راه عزت، نیست مگر حیات جاوید و حیات با ذلت، نیست مگر موتی که نشانی از زندگانی ندارد.آیا مرا از مرگ می ترسانی؟ هیهات، تیرت به خطا رفت و ظنی که درباره من داشتی به یأس رسید. من آن کسی نیستم که ازمرگ بترسم، نفس من بزرگتر از آن است و همتم عالی تر از آن که از ترس مرگ زیر بار ظلم بروم ومگر بیش از کشتن من نیز کاری از شما ساخته است؟ مرحبا برکشته شدن در راه خدا، اگر چه شما بر هدم مَجد من و محو عزت و شرفم قادرنیستید و اینچنین، مرا از کشته شدن ابایی نیست.» قافله عشق آمد، تا هنگام نماز صبح به « بیضه» رسید که منزلگاهی است میان « عُذیب الهِجانات» و « واقصه » ؛ حُرّ بن یزید نیز با سپاهش... عجبا آنان نماز را با امام به جماعت می گزارند ! اگر او را در نماز به مقتدایی پذیرفته اند، پس دیگر چه داعیهای بر جای می ماند؟
راوی
اگر کسی بینگارد که جدایی دین از سیاست تفکری است خاص این عصر، در اشتباه است. بیاید و ببیند که اینجا نیز، نیم قرنی پس از حجه الوداع، همان انگار باطل حاکم است. حکام جور را در همه طول تاریخ چارهای نیست جز آنکه داعیه دار این اندیشه باشند، اگر نه، مردم فطرتاً پیشوایان دین را به حکومت می پذیرند و حق هم همین است. اما در اینجا نکته ظریف دیگری نیز هست. ظاهرِ دین، منفکّ ازحقیقت آن،هرگز ابا ندارد که با کفر و شرک نیز جمع شود و اصلاً وقتی که دین از باطن خویش جدا شود، لاجرم به راهی اینچنین خواهد رفت.
امام حسین(ع) بعد از ادای فریضه صبح بار دیگر فرصتی یافت تا با سپاهیان حُر به سخن بایستد: «ایها الناس! همانا رسول خدا فرموده است: کسی که دیدار کند سلطان جائری را که حرام الله را حلال کرده است، عهد او را شکسته و در میان بندگانش، مخالف با سنت رسول الله، با ظلم وجنایت حکم می راند و بر او با فعل و قول قیام نکند، حق است بر خدا که او را در همان دوزخی که مدخل آن سلطان جائر است وارد کند.زنهار که اینان نیز به اطاعت شیطان گراییده اند و از اطاعت رحمان روی برتافته اند، زمین را به فساد کشیده اند و حدود را معطل نهاده اند و خراج مسلمین را تاراج کرده اند، حرام الله را حلال داشته اند وحلال او را حرام. و اکنون من از هر کس دیگری شایسته ترم. ای کوفیان ! اگر هنوز هم بر آن بیعتی که با من بسته اید استوارید و راه رشد خویش را باز یافته اید، پس این منم، حسین بن علی فرزند فاطمه، دخت رسول الله، جان من و جان شما،اهل من و اهل شما ؛ و منم بر شما اسوهای حسنه که باید از آن تبعیت کنید، و اگر نه، اگر پیمان خویش را بریده اید و بیعت مرا از گردنتان بازگرفته اید، این از شما عجیب نیست، چرا که شما با پدر و برادر عموزاده ام مسلم نیز اینچنین کردید. فریب خورده است آنکه به شما اعتماد کند،که درحظّ خویش از سعادت به خطا رفته اید و نصیب خویش را ضایع کرده اید. آن که پیمان بریده است باید پذیرای عاقبت آن نیز باشد که به او بازخواهد گشت و امیدوارم که به زودی خداوند مرا از شما بی نیاز کند... » کاروان حسین(ع) همچنان به راه خویش می رود تا منزلگاه « قصر بنی مقاتل »... آنجاست که یک بار دیگر شب را فرود آمده اند تا در ساعات آخر شب باز مشک ها را پر آب کنند و رحل بردارند. «عقبه بن سمعان» گوید: هنوز از قصر بنی مقاتل چندان فاصله نگرفته بودیم که آوای استرجاع امام در گوش شب پیچید: انا لله و انا الیه راجعون و الحمد لله رب العالمین... و چند بار تکرار شد. کلام « استرجاع » نشانه ی آن است که قائل را امری عظیم پیش آمده است. مگر امام را چه پیش آمده بود؟
حضرت علی اکبر خود را شتابان به موکب امام رساند تا علت این امر را دریابد. امام فرمود:« هم اکنون خواب لمحهای مرا در ربود وسواری بر من ظاهر شد که می گفت: این قوم می روند و مرگ نیز با آنان همراهی میکند. دانستم این خبر مرگ ماست که می دهند.» علی اکبر پرسید: « خدا بد نیاورد، مگر ما بر حق نیستیم؟» و امام فرمود: « آری، والله که ما جز به راه حق نمی رویم. » علی اکبر گفت: « اگر اینچنین است، چه باک از مردن در راه حق؟» و آن همه این سخن درجان امام شیرین نشست که فرمود: « خداوند تو را از فرزندی جزایی عطا کند که هیچ فرزندی را از جانب پدر عطا نکرده باشد.» چون کاروان عشق در کشاکش آن بیراههای که به سوی کوفه می پیمودند به نینوا رسید، سواری را دیدند که از افق کوفه می آید... بر اسبی اصیل، با کمانی بر شانه. او « مالک بن نسر کِندی » بود که از کوفه می آمد. و چون نزدیک شد، حُر و یارانش را سلام گفت وامام را اعتنایی نکرد. نامهای از ابن زیاد برای حُر آورده بود که: « اما بعد، هر جا که این نامه به تو رسید کار را برحسین سخت و تنگ کن و مگذار فرود آید جز در زمینی بی آب و علف... و بدان که این فرستاده من مأمور است که ازتو جدا نشود و همواره نگران باشد تا این امر را به انجام برسانی.» « یزید بن زیاد بن مهاجر کِندی » که یکی از اصحاب عاشورایی امام بود و خود را پیش از حُر به کاروان عشق رسانده بود، به فرستاده ابن زیاد گفت: « ثکلتک امک... مادرت بر تو بگرید، به چه کار آمدهای؟ » جواب داد: « به کاری که اطاعت از پیشوایم باشد و عمل بر پیمان بیعتی که با او بسته ام.» یزید بن مهاجر کِندی گفت: « عصیان آفریدگارت کردهای و اطاعت از امامت، اما در طریق هلاکت خویش ننگ و جهنم خریدهای که امام پلید تو مصداق این کلام الهی است که وجعلناهم ائمه یدعون الی النار. او تو را به سوی آتش می برد.» آنجا سرزمین خشک و بی آب و علفی بود در نزدیکی نینوا، اما کربلا هم نبود؛ اگر چه کربلا را نیز « عشق » کربلا کرد. حُر بن یزید از امام خواست که در همان جا فرود آیند. امام گفت: « ما را بگذار که در یکی از قریه های نزدیک فرود آییم،نینوا، غاصریه و یا شفیه.» حُر که هنوز « حُر» نگشته بود، گفت: « نه، نمی توانم ؛ این مرد را به مراقبت من گماشته اند.» زهیر بن قین گفت: « ای فرزند رسول الله، جنگ با اینان سهل تر از جنگ با کسانی است که ازاین پس به مقابله ما می آیند. » و حسین فرمود: « من نیستم آن که جنگ را آغاز کند».
راوی
قافله عشق به سرمنزل جاودان خویش نزدیک می شود... واین عاقبت کار عشق است. موکب امام به هر سوی که می رفت، به سوی دیگرش سوق می دادند تا روز پنجشبه دوم محرم سال شصت و یکم هجری به کربلا رسید.
آفتاب: نزول امام حسین علیهالسلام به زمین کربلا، روز پنجشنبه دوم محرم سال شصت و یک بوده است. در مقتل ابى اسحاق اسفراینى آمده است که: «امام علیهالسلام با یارانش سیر مىکردند تا به بلدهاى رسیدند که در آنجا جماعتى زندگى مىکردند، امام از نام آن بلده سؤال نمود».
پاسخ دادند: «شط فرات» است.
آن حضرت فرمود: «آیا اسم دیگرى غیر از این اسم دارد»؟
جواب دادند: «کربلا».
پس گریست و فرمود: «این زمین، به خدا سوگند زمین کرب و بلا است»! سپس فرمود: «مشتى از خاک این زمین را به من دهید»، پس آن را گرفته بو کرد و از گریبانش مقدارى خاک بیرون آورد و فرمود: «این خاکى است که جبرئیل از جانب پرودگار براى جدم رسول خدا آورده و گفته که این خاک از موضع تربت حسین است، پس آن خاک را نهاد و فرمود: هر دو خاک داراى یک عطر هستند»!
در تذکره سبط آمده است که امام حسین پرسید: «نام این زمین چیست»؟
گفتند: «کربلا». پس گریست و فرمود: «کرب و بلأ». سپس فرمود: «ام سلمه مرا خبر داد که جبرئیل نزد رسول خدا بود و شما هم نزد ما بودى، پس شما گریستى، پیامبر فرمود: فرزندم را رها کن! من شما را رها کردم، پیامبر شما را در امان خودش نشاند، جبرئیل گفت: آیا او را دوست دارى؟ فرمود: آرى! گفت: امت تو او را خواهند کشت، و اگر مىخواهى تربت آن زمین که او در آن کشته خواهد شد به تو نشان دهم! پیامبر فرمود: آرى! پس جبرئیل زمین کربلا را به پیامبر نشان داد».
در روایتى آمده است که آن حضرت فرمود: «ارض کرب و بلأ»، سپس فرمود: «توقف کنید و کوچ مکنید! اینجا محل خوابیدن شتران ما، و جاى ریختن خون ماست، سوگند به خدا در این جا حریم حرمت ما را مىشکنند و کودکان ما را مىکشند و در همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدم رسول خدا به همین تربت وعده داده و در آن تخلف نخواهد شد».
و چون به امام حسین علیهالسلام گفته شد که این زمین کربلاست، خاک آن زمین را بوئید و فرمود: «این همان زمین است که جبرئیل به جدم رسول خدا خبر داد که من در آن کشته خواهم شد».
سید ابن طاووس گفته است: «امام علیهالسلام چون به زمین کربلا رسید پرسید: «نام این زمین چیست»؟ گفته شد: «کربلا».
فرمود: «پیاده شوید! این مکان جایگاه فرود بار و اثاثیه ماست، و محل ریختن خون ما، و محل قبور ماست، جدم رسول خدا مرا چنین حدیث کرده است».
سپس اصحاب امام پیاده شدند و بارها و اثاثیه را فرود آوردند، و حر هم پیاده شد و لشکر او هم در ناحیه دیگرى در مقابل امام اردو زدند.
آفتاب: نزول امام حسین علیهالسلام به زمین کربلا، روز پنجشنبه دوم محرم سال شصت و یک بوده است. در مقتل ابى اسحاق اسفراینى آمده است که: «امام علیهالسلام با یارانش سیر مىکردند تا به بلدهاى رسیدند که در آنجا جماعتى زندگى مىکردند، امام از نام آن بلده سؤال نمود».
پاسخ دادند: «شط فرات» است.
آن حضرت فرمود: «آیا اسم دیگرى غیر از این اسم دارد»؟
جواب دادند: «کربلا».
پس گریست و فرمود: «این زمین، به خدا سوگند زمین کرب و بلا است»! سپس فرمود: «مشتى از خاک این زمین را به من دهید»، پس آن را گرفته بو کرد و از گریبانش مقدارى خاک بیرون آورد و فرمود: «این خاکى است که جبرئیل از جانب پرودگار براى جدم رسول خدا آورده و گفته که این خاک از موضع تربت حسین است، پس آن خاک را نهاد و فرمود: هر دو خاک داراى یک عطر هستند»!
در تذکره سبط آمده است که امام حسین پرسید: «نام این زمین چیست»؟
گفتند: «کربلا». پس گریست و فرمود: «کرب و بلأ». سپس فرمود: «ام سلمه مرا خبر داد که جبرئیل نزد رسول خدا بود و شما هم نزد ما بودى، پس شما گریستى، پیامبر فرمود: فرزندم را رها کن! من شما را رها کردم، پیامبر شما را در امان خودش نشاند، جبرئیل گفت: آیا او را دوست دارى؟ فرمود: آرى! گفت: امت تو او را خواهند کشت، و اگر مىخواهى تربت آن زمین که او در آن کشته خواهد شد به تو نشان دهم! پیامبر فرمود: آرى! پس جبرئیل زمین کربلا را به پیامبر نشان داد».
در روایتى آمده است که آن حضرت فرمود: «ارض کرب و بلأ»، سپس فرمود: «توقف کنید و کوچ مکنید! اینجا محل خوابیدن شتران ما، و جاى ریختن خون ماست، سوگند به خدا در این جا حریم حرمت ما را مىشکنند و کودکان ما را مىکشند و در همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدم رسول خدا به همین تربت وعده داده و در آن تخلف نخواهد شد».
و چون به امام حسین علیهالسلام گفته شد که این زمین کربلاست، خاک آن زمین را بوئید و فرمود: «این همان زمین است که جبرئیل به جدم رسول خدا خبر داد که من در آن کشته خواهم شد».
سید ابن طاووس گفته است: «امام علیهالسلام چون به زمین کربلا رسید پرسید: «نام این زمین چیست»؟ گفته شد: «کربلا».
فرمود: «پیاده شوید! این مکان جایگاه فرود بار و اثاثیه ماست، و محل ریختن خون ما، و محل قبور ماست، جدم رسول خدا مرا چنین حدیث کرده است».
سپس اصحاب امام پیاده شدند و بارها و اثاثیه را فرود آوردند، و حر هم پیاده شد و لشکر او هم در ناحیه دیگرى در مقابل امام اردو زدند.
منبع: آفتاب نیوز
محموعه پیامک ها و اس ام اس های تسلیت ماه محرم که برای کاربران عزیز آماده کرده ایم که می توانید در ادامه ی مطلب مشاهده نمایید .
باز محرم رسید، این من و گریههایم / رفع عطش میکند، فرات اشکهایم
باز محرم رسید، دلم چه ماتمزده / کسی میان این دل، خیمه ماتم زده
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد
.
.
.
محرم ماه الفت با جنون است / چراغ کوچه هایش بوی خون است
محرم حرمت خون است و خنجر / تلاطم می کند حنجر به حنجر . . .
.
.
.
باز محرم رسید، شدم چه حیران و مست
از این همه عاشقی، دوبارهام مست مست
باز محرم رسید، شهر سیهپوش توست
دل، نگران رنج خواهر مظلوم توست
.
.
.
سلام من به محرم، محرم گل زهرا / به لطمههای ملائک به ماتم گل زهرا
سلام من به محرم، به تشنگی عجیبش / به بوی سیب زمین غم و حسین غریبش
.
.
.
هر جا که میروم ز غمت دیده پر نم است / هر ماه من ز داغ تو ماه محرم است
عمری گریستم که موظف به گریهام / گر نُه فلک به گریه شود باز هم کم است
.
.
.
دمید روح غم اندر تن مه غم عالم
تو نوحه سر بده چون شد عزای اشرف آدم
لباس تیره به تن کن، ز داغ نوحه تو سر کن
که گشته ماه عزا و دوباره گشت محرم
.
.
.
رعرش مجلس غم ارباب عالم است / مشکى بپوش اى دل شیدا محرم است
غش کرد فاطمه به خدا محتشم بس است / باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
.
.
.
هنگام محرّم شد و هنگام عزا، های
برخیز و بخوان مرثیت کرببلا، های
پیراهن نیلی به تن تکیه بپوشان
درهای حسینیه ی دل را بگشا، های
.
.
.
الا ای عاشقان دیگر، غم عالم نمایان شد
دگر غمها ز داغ او، برایم سهل و آسان شد
ز چشمم اشک می ریزد، ز قلبم خون عاشورا
سبوی عین و شین و قاف، به روی دست مستان شد
.
.
.
ارباب صدای قدمت می آید / هنگامه اوج ماتمت می آید
ما در تب داغ و غم تو می سوزیم / هفت روز دگر محرمت می آید
.
.
.
باز در خاطرهها، یاد تو ای رهرو عشق / شعلة سرکش آزادگی افروخته است
یک جهان، بر تو و بر همت و مردانگیات / از سر شوق و طلب، دیدة جان دوخته است
.
.
.
محرم شد از غم نگاهم گرفت
به سوزانترین اشک، آهم گرفت
شکست در گلو بغض سوزان من
و عطر حسین روح و جانم گرفت
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد
.
.
.
در محرّم، مردمان خود را دگرگون می کنند / از زمین آه و فغان را زیب گردون می کنند
گه به یاد تشنه کامان زمین کربلا / جویبار دیده را از گریه جیحون می کنند
.
.
.
ما مصیبت زده ی کرب و بلاییم حسین
بال و پر سوخته ی آل عباییم حسین
بسکه خون دل از این دیده ز غمهای تو رفت
همنشین لب دریای بکاییم حسین
عمر دنیا نرسد چون به عزاداری تو
تا قیامت ز غمت عقده گشاییم حسین
.
.
.
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم / بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست / دامان حسین اگر نگیرم چه کنم
.
.
.
خبر آمد ز مهی بوی خدا می آید / ماه داغ دل ما غرق نوا می آید
دل ببازید عزیزان که زمان الم است / ماه اشک و الم و کرب و بلا می آید
.
.
.
خواهم ز خدا که بی ولایم نکند / غرق گنهم ولی رهایم نکند
یک خواسته دارم از تو حسین / در هر دو جهان از تو جدایم نکند
.
.
.
دوباره فصل غم اومد
ماه اشک و شبنم اومد
شهر ما مشکی به تن کرد
عاشقا محرم اومد
.
.
.
سالها گفتیم ما از کربلا
از شهید عشق و میدان بلا
از غمش بر سینه و بر سر زدیم
بوسه بر گهواره اصغر زدیم
باز هم گفتیم: مظلوما حسین
بی کس و بی بال و پر، تنها حسین
.
.
.
آقا سلام برغزل اشک ماتمت / بر مسجد و حسینیه و روضه و دمت
چندی گذشت در غم هجران اشک تو / پرمی کشید دل به هوای محرّمت
.
.
.
حلال جمیع مشکلات است حسین / شوینده لوح سیئات است حسین
ای شیعه تو را چه غم ز طوفان بلا / آنجا که سفینه النجات است حسین
.
.
.
شمیم عاطفه در کوچه ها رها شده است
دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است
وزیده در همه جا عطر سیب حضرت عشق
قسم به ساحت گریه قسم به ساحت عشق
.
.
.
اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد
.
.
.
از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟
یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟
بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام
بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟
.
.
.
فرمانده کل کائنات است حسین
معنای نماز و صلوات است حسین
ای آنکه برات کربلا می خواهی
در دست کرامتش برات است حسین
.
.
.
غم ِ زهرا مرا سوز درون داد / دم ِ حیدر به من شور جنون داد
حسین آمد به زخم دل نمک ریخت / مرا با شور عاشورا در آمیخت
.
.
.
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم / از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم / در رکاب تو فدایی می شدیم
.
.
.
منزلگه عشاق دل آگاه حسین است
بیراهه نرو ساده ترین راه حسین است
از مردم گمراه جهان راه مجویید
نزدیکترین راه به الله حسین است
.
.
.
اشکم ز هجر روی تو خوناب شد حسین
مویم ز غصه رشته ی مهتاب شد حسین
هر جا کنار آب نشستم ز داغ تو
از بس که سوختم جگرم آب شد حسین
جانسوز تر ز داغ تو دیگر کسی ندید
خورشید هم ز داغ تو در تاب شد حسین
.
.
.
محرم شد و دلها شکست
از غم زینب، دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد
از عطش خاک، کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت
چله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم و لیلا همه در خون شدند
این چه غمی بود که دنیا شکست
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد
www.fardamobile.com
در آن زمان که امیدت برید از همه جا ، ببین کیست امیدت ، بدان که اوست خدا . . .
—————————
ببخشید مزاحم شدم مهرتون تو دلم جا مونده بود ، گفتم دنبالش نگردی
—————————
نه شاعرم تا بتونم واسه نگاهت غزل بگم / نه قادرم تا بتونم واسه چشات قصه بگم
فقط اینو خوب میدونم تا زند ه ام تا جون دارم دوست دارم . . .
—————————
ببخشید اشتباهی اس ام اس دادم !
خواستم واسه گل فروش بفرستم ، به خود گل فرستادم !!!
—————————
هرچی هستی همون باش / هرچی نیستی نگو کاش
—————————
بیا بشکن سکوت قلب خسته / ببین بی تو دلم غمگین شکسته
ز صبح عاشقی حیران ترم کن / که تاریک است این قلب شکسته . . .
—————————
دلم احساس غم دارد/ در این انبوه ویرانی/کمی تا قسمتی ابری/ و شاید باز بارانی
۱.امتیاز۱۰
۲.امتیاز۲۰
۳.امتیاز۳۰
۴.امتیاز۴۰
۵.امتیاز۵۰
۶.امتیاز۶۰
۷.امتیاز۷۰
۸.امتیاز۸۰
۹.امتیاز۹۰
۱۰.امتیاز۱۰۰
۱۱.امتیاز۵
۱۲. ستاره
بهترین تفریح شما چیست؟
1. گردش درپارک 2. ورزش 3.نت 4. با خانواده
5.کار 6.گردش در خیابان 7.هیچ کدام
8.دنیای مجازی 9. میهمانی
10.هیچ کدام
11.استراحت 12.خودتان بگوئید
بزرگترین آرزوی شما در زندگی شخص اتان چیست؟
1.سلامتی پدر ومادرم
2.سلامتی خانواده ام
3.ثروت زیاد
4.کسب علم بیشتر
5.کار
6.ازدواج
7.سفر
8.هیچ کدام
9.خودتان بگوئید
10.نظری ندارم
همشهری آنلاین
پیش از اینکه چنین مسائلی رفع شود تنها در اندیشه افزایش آمار هستیم، آیا در آموزش و پرورش که باید بسیار سنجیده و دقیق گام برداشت،هدف وسیله را توجیه میکند؟ ما نیز با گسترش هنرستانها و رشتههای فنی و حرفهای براساس مطالعه و نیازسنجی کارشناسی دقیق موافقیم، اما به شرط اینکه بدون توجه به علایق، سلایق و استعدادهای دانشآموزان، تصمیم نگیریم که آنها در چه رشتهای ادامه تحصیل بدهند.
همشهری آنلاین
همشهری آنلاین
انتقاد خبرنگاران خارجی از انعکاس ضعیف فرهنگ و تمدن پارسی در رسانههای ایرانی
فرهنگ و تمدن ایرانی هنوز ناشناخته مانده استهمشهری آنلاین
آنها تاکید کردند: کشف این ارتباط میتواند حائز اهمیت باشد چون بروز اختلالات و مشکلات تعادلی که در دوران سالمندی شایع است میتواند خطر زمین خوردن و شکستگیهای استخوانی را در این گروه سنی افزایش دهد.
همشهری آنلاین
وی همچنین خواستار توسعه آیسیتی روستایی و رفع کمبود امکانات مخابراتی در خانههای بهداشت مناطق روستایی شد.
همشهری آنلاین
جایزه آسترید لیندگرن، با جایزه نقدی پنج میلیون کرون سوئد، گرانترین جایزه ادبیات کودک جهان است، این جایزه از سوی دولت سوئد، در یادبود آسترید لیندگرن، نویسنده محبوب ادبیات کودک سوئد از سال 2003 به این سو هر سال اهدا شده است.
همشهری انلاین
علاقمندان میتوانند از طریق آموزشگاه موسیقی آوای مهر واقع در کوی نصر (گیشا) با تلفن ۸۸۲۸۹۵۷۳-۴ و موسیقی عارف واقع در میدان بهارستان با تلفن ۳۳۹۷۶۴۳۰-۳۱ اقدام به دریافت بلیط کنند
همشهری آنلاین
بازده بورس از مرز 20درصد عبور کرد
بورس > اخبار بورس- گروه بورس:
میزان بازده سرمایهگذاری در بورس تهران در پایان هفته گذشته از مرز 20درصد عبور کرد و به 20.8درصد رسید.
به گزارش همشهری، هر قدر نیمه نخست سالجاری دوران کمفروغی برای بورس تهران بود به همان میزان نیمه دوم سال اوضاع شاخصهای بورس بهتر شد و سهامداران سودهای بیشتری را بهدست آوردند. گویا با به صدا درآمدن زنگ نیمه دوم سال،شاخصهای بورس تهران هم بیدار شدند، چرا که شاخص بورس از ابتدای شهریور مدام صعود کرد و درپایان مهرماه به بالاترین حد خود رسید.
در واقع مهرماه امسال فصل تازهای در تاریخ بازار سرمایه ایران رقم خورد چرا که تمام نماگرهای بورس تهران به شکل بیسابقهای رشد کردند و همه رکوردهای تاریخ بورس شکسته شد. در عین حال بالاترین رکورد ثبت شده در مهرماه امسال مربوط به رشد شاخص بورس و افزایش میزان بازده سرمایهگذاری در بورس بود چرا که سهامدارانی که در مهرماه امسال در بورس سرمایهگذاری کردند بهطور میانگین 14درصد سود بهدست آورند که این میزان بازده در طول هفت سال گذشته بیسابقه بود.
رشد شاخصهای بورس پس از شهریور و مهر، در آبانماه هم ادامه یافت واین موضوع موجب افزایش بازده سرمایهگذاری در بورس شد بهطوری که در پایان هفته گذشته میانگین بازده سرمایهگذاری در بورس تهران به20.8درصد رسید. آمارها نشان میدهد شاخص کل بورس تهران که بیانگر میزان بازده سرمایهگذاری دربورس است از ابتدای امسال تاکنون پنج هزارو377واحد رشد کرده است. در این مدت همچنین شاخص شناور آزاد پنجهزار و450 و شاخص صنعت پنج هزار و 517 واحد رشد کرده است.
مبادله 11هزار میلیارد تومان سهام
تازهترین اطلاعات همچنین نشان میدهد میزان مشارکت مردم در دادوستدهای بورس تهران بیشتر شده است بهطوری که آمارهای رسمی بیانگر آن است که از ابتدای سال تاکنون978هزار و 600نفر اقدام به دادوستد سهام دربورس تهران کردهاند ودر این مدت 40میلیاردو667میلیون برگه سهم به ارزش 11هزار میلیارد تومان خریدهاند. سهامداران بورس تهران از ابتدای امسال تاکنون2میلیون و 779هزار معامله در بورس انجام دادهاند.
همشهری آنلاین
این در حالی است که سیاره پرفروغ زهره در 8 درجه بالاتر قرار دارد و سیاره زحل نیز تا دقایقی بعد از آن طلوع خواهد کرد.
همشهری انلاین
مطالب کلی در مورد هنر
هنر
انسانها هنر را برای تسکین خود برگزیدهاند ، چه هنرمندان و چه مخاطبان اثر هنری در هنر مایه آرامش میجویند .
آنچه در هنر به نظر اصل است ، زیبایی است . هرچند در هرزمانی زیبایی را به شکلهای مختلفی درک میکنند.
بعضی هنر را آینه واقعیتهای موجود درجهان از طبیعت تا زندگی آدمها به حساب میآورند .
یعضی زمانی نام هنر را بر چیزی میگذارند که سازنده اش با آن احساس آرامش کند و آنچه در نظر دارد به تمامی بیان کرده باشد .
بعضی میگویند ؛ اگر مخاطب به درستی نفهمد که هنرمند چه میگوید ، اثر چه ارزشی میتواند داشته باشد .
بعضی از شکل اثر حرف میزنند که اگر اثر هنری از قواعد و شکل درست هنر پیروی نکند ، یک اثر هنری خلق نکرده است .
اما اکنون همه این گروهها بعد از قرنها بحث میدانند که اثر هنری درواقع همه اینهاست . و تک تک این گروهها حق دارند ولی بدون بقیه ناقص هستند .
بسته به آنکه هنرمند چه ابزاری را برای بیان هنرش انتخاب کند ، هنرها شاخههای مختلفی را تشکیل دادهاند.
همچنان که باید بدانیم بعضی سخنها را فقط با بعضی ابزارها میتوان گفت . مثلا شاید هیچوقت نتوانیم ،صرفا از روی یک شعر حافظ یک فیلم سینمایی بسازیم ، زیرا حافظ با دقت مطلبی را انتخاب کرده که صرفا با شعر بیان میشود . د راین صورت این اثر برای همیشه بصورت یک شعر باقی است و هیچکس خود آنرا به زبان دیگر درنمیآورد .
و لی شده است که یک اثر هنری با یک ابزار دیگر بیان بسیار زیبایی به خود گرفته است .
اما همچنان که گفته شد ،اصل در هنر زیبایی است . باهر ابزاری که میطلبد ،باید چیز زیبا را خلق کنیم و آنرا به جهان و آدمها هدیه کنیم . این میتواندبرای همیشه ماندگار باشد. مانند مجسمه سازی در دورهای از یونان یا نگارگری دوره عباسی در ایران .
یکی از مسائل مهم در هنر امروز بصری شدن بیش از اندازه آن است ،بصری شدن یعنی آثار هنری از راه دیدن در ما تاثیر میگذارند . امروز هر کسی میداند که معنی یک قلب ، عشق است . یا همه وقتی تصویر میکی ماوس رامیبینیم ،در حالیکه بکلی با یک موش واقعی فرق میکند آنرا تشخیص میدهیم . همچنانکه بسیاری از رنگها تاثیرات خاصی روی بیننده خود میگذارند.این کاری است که هنرمندان در طول قرنها انجام دادهاند . و همچنان هم معانی جدیدی را در ذهن ما میکارند .
هنرهای بصری به انواع مختلفی موجود هستند . اما باید بدانیم که همیشه هنرها درهم تاثیر میگذارند و گاه از هم جدا میشوند . یک عکاس میتواند از یک نقاشی ایده عکس بگیرد ،یا نقاشی با شنیدن یک موسیقی به فکر کشیدن یک تصویر بیافتد . یا طراحی صحنه از نقاشی ساده پردهها شروع کند ولی آنقدر دور شود که از دل آن نورپردازی ، طراحی لباس و رشته مجزایی بنام طراحی صحنه شکل بگیرد .
همچنین بسیاری از رشتهها نه بصورت غیر مستقیم با هنر در ارتباط هستند ،مانند معماری که یک رشته مهندسی به حساب میآید ولی معمارباید یک هنرمند خوب هم باشد ، یا سینما بصورت عکس علاوه برآنکه هنر است با مسائل فنی و تکنیک های فنی دست و پنجه نرم میکند .
درهر زمینهای سعی برآن شده علاوه برآنکه توضیحات به سادگی ارائه شود ،ولی یک قسمت برای دوستانی که علاقهمند هستند درآن رشته دست به تجربههای شخصی بزنند، در نظر گرفته شود. راهنماییهای سریع و فقط برای این دسته از دوستان جدا از مطالب اصلی آورده میشود .
منبع: رشد
گردآوری:گروه هنر سایت تبیان زنجان
من دوست ندارم درباره این موضوع یا مشکل فردی با فرد دیگر حرف بزنم ولی دوست دارم همیشه همه با هم دوست باشند. روابط آدم ها خوب باشد و مشکلی به وجود نیاید. آقای کروش و ژوزه از قبل با هم مشکل داشتند و این مربوط به الان نیست. آنها دو مربی هستند و قطعا با تجربه ای که دارند می توانند این موضوع را حل و فصل کنند.
خبر آنلاین
کمک به دیگران در برای جدایی از مشکلات باعث ایجاد احساس رضایت فوق العاده ای در روح انسان می شود و می تواند کمی ما را از این دنیای آشفته دور کند. گاهی با یک کمک ساده به یک شخص نیازمند ؛ چنان تحولی در زندگی ما رخ می دهد که حتی خودمان هم باور نمی کنیم.
www.rahkar.ir
5 جمله مفهومی از 5 انسان موفق
معمولا انسان های مشهور و موفق زندگی پر فراز و نشیبی دارند که خواندن آنها خالی از لطف نیست. سایرین هم می توانند با الگو قرار دادن آنها و همچنین استفاده از تجارب و نظریه های آنها به موفقیت های چشمگیری برسند.
در این پست از مجله اینترنتی راهکار 5 جمله معروف از انسان های موفق را برای شما عزیزان آماده کرده ایم و امیدواریم این جملات تحولی مثبت در شیوه زندگی شما ایجاد کند:
1 - اپرا وینفری
او یک مجری ، بازیگر و البته تهیه کننده موفق است که ثروتش به 2.7 میلیارد دلار می رسد.
او اعتقاد دارد : شما به آن چیزی که باور داریدخواهید رسید. جایگاه فعلی شما ، همان باوریست که تا پیش از این داشته اید.
2 - پیر امیدیار
نام او برای تاجران الکترونیک در سراسر دنیا آشناست! پیر موسس ایرانی سایت اینترنتی eBay است که از طریق این تجارت به ثروت 6.7 میلیارد دلاری رسیده است.
پیر کاملا اهل کار گروهی است و اعتقاد دارد که موفقیت ما به صورت کامل بسته به کام یابی هم گروه هایمان دارد.
3 - کارل آلبرشت، کارآفرین آلمانی و موسس فروشگاه های زنجیره ای آلدی، ثروت: 25/4 میلیارد دلار
همگان کارل را به عنوان یک کارآفرین برتر می شناسند. او با تاسیس فروشگاه های ای آلدی توانسته است خود را به ثروت سرشاری برساند. سرمایه او در حدود 25.4 میلیارد دلار تخمین زده می شود.
به اعتماد او زندگی انسان در نگاه اول کامل سردرگم و بی برنامه است ولی از این میان کسانی هستند که به داستان زندگیشان به عنوان یک شانس نگاه می کنند. کسانی که این شانس را خودشان برای خودشان ساخته اند و تنها کسانی که موفق هستند همین افراد خواهند بود!
4 - موکش آنبانی، تاجر بزرگ هندی و صاحب صنایع ریلاینس ، ثروت: 22/3 میلیارد دلار
موکش آنبانی صاحب امتیاز صنایع ریلاینس و یکی از موفق ترین تاجران تاریخ هند است سرمایه او 22.3 میلیارد دلار است.
از دیدگاه او روش زندگی بر پایه رشد و پیشرفت بنا شده است و باید همواره به این آرمان اندیشید و در این راه قدم برداشت.
5 - مایکل بلومبرگ
هرکس در یکی از بازارهای سرمایه فعالیت کند بی شک مایکل بلومبرگ را می شناسد. او صاحب شبکه موفق بورسی نیویورک است همچنین او سمت شهردار را نیز در کارنامه خود دارد. ثروت او 22 میلیارد دلار است.
جمله معروف او در مورد پیشرفتش تلاش و کار سخت و خستگی ناپذیر است.
http://www.rahkar.i
ازتون میخوام که لحظه به لحظه مواظب گفته ها، فکرها و حرفای دلتون باشین . مواظب باشین که به خودتون چی میگین هیچ وقت نگین که چرا زندگی من اینجوری چون همش دست خودتون و این شمائین که زندگی خودتون رو به ویرونه و کلبه ای خرابه تبدیل میکنین یا به قصری باشکوه و شاهکاری بی نظیر .
http://www.rahkar.ir
10 ویژگی متفاوت در ویندوز 8
1391/08/06
همانطور که اطلاع دارید مایکروسافت جدیدترین محصول خود یعنی ویندوز 8 را به بازار عرضه کرده است. این ویندوز از اساس برای صفحه های لمسی طراحی شده است ولی در رایانه های معمولی نیز به راحتی قابل استفاده است.
یکی از مواردی که همواره باعث میشد منتقدین از محصولات مایکروسافت ایراد بگیرند در این محصول جدید نیز به چشم می خورد و آن هم تفاوت های زیادی از حدش با محصول قبلی این شرکت است. به اعتقاد بسیاری از کاربران این همه تفاوت باعث کاهش رغبت کاربران نسبت به سویچ کردن روی این ویندوز جدید می شود.
به هر حال ویندوز 8 با همه خوبی ها و بدی هایش عرضه شده است و ما در این پست قصد داریم برخی از ویژگی های آن را برای شما عزیزان برشماریم..
حرکات لمسی آسان
ویندوز 8 اولین ویندوز حقیقتا لمسی مایکروسافت است. این سیستم عامل حرکات لمسی ساده ای را مثل کشیدن به سمت چپ برای تغییر اپلیکیشن ها و کشیدن به سمت راست برای باز کردن منو ها، پشتیبانی می کند. زوم سمنتیک (یا معنایی) قوی تر ، برگ برنده دیگری برای این ویندوز است. اگر در صفحه استارت یا اپلیکیشن خاصی باشید می توانید با استفاده از حرکت مخصوص زوم کردن ، تصویر را با زوم بیشتری تماشا کنید. مثلا در اپلیکیشن خبر، برای دیدن تمامی اخبار، به جای اسکرول کردن می توانید از زوم سمنتیک استفاده کنید.
از دیگر حرکات لمسی می توان به کشیدن به سمت بالا برای دیدن دستورات خاص هر اپلیکیشن و تنظیمات و درگ کردن اپلیکیشن ها اشاره کرد.
کاشی های زنده و لاک اسکرین
اپلیکیشن های ویندوز 8 ، بدون نیاز به باز کردن میتوانند اطلاعات لازم را به شما بدهند. این قابلیت به خصوص برای اپلیکیشن های مخصوص خود مایکروسافت مثل میل، تقویم، عکس و خبر بسیار مفید است و بدون باز کردن این برنامه ها می توانید از ایمیل های جدید، کارهای روزانه و وقایع پیش رو، اخبار و کوچک شده تصاویر با خبر شوید . البته اپلیکیشن های طراحی شده توسط سایر کمپانی ها هم می توانند این قابلیت یعنی "کاشی های زنده" را به برنامه خود اضافه کنند . اگر هم دوست ندارید مرتبا از تغییرات با خبر شوید می توانید این قابلیت را خاموش کنید .
علاوه براین مایکروسافت در ویندوز 8، طول عمر بیشتری را برای لاک اسکرین در نظر گرفته است. شما می توانید انتخاب کنید که 7 برنامه بی وقفه در بک گراندتان در حال اجرا باشد و به لاک اسکرین اعلامیه هم بفرستد. و حتی می توانید از بین اپلیکیشن آب و هوا و تقویم یکی را انتخاب کنید تا حتی در لاک اسکرین هم اطلاعاتشان را به نمایش بگذارند.
جست و جوی وسیع در سیستم
در ویندوز 8 فقط با تایپ کردن لغت مورد نظر در صفحه استارت می توانید تمامی فایلها، اپلیکیشن ها و تنظیمات خاص را جست و جو کنید. به علاوه اگر اپلیکیشنی قابلیت جست و جوی داخلی هم داشته باشد می توانید از طریق نوار جست و جو درون آن اپلیکیشن را هم بگردید.
بارگذاری و تنظیم مجدد(رفرش و ری ست)
مایکروسافت در ویندوز 8 راه بسیار ساده ای را برای رفرش و ری ست کردن PC ارائه کرده است. هنگامی که حس می کنید سرعت عملکرد کامپیوترتان پایین آمده می توانید از گزینه رفرش استفاده کنید. با یک کلیک یا ضربه و بدون نیاز به تغییر دادن فایلها، استفاده از اپلیکیشن های Windows Store یا حتی تنظیمات شخصی می توانید کامپیوترتان را رفرش کنید. همه تنظیمات دستگاه به حالت پیش فرض برگردانده می شود و اگر اپلیکیشنی داشته باشید که با اکانت ویندوزتان همگام نباشد ، آن را از دست خواهیدداد. اما برگرداندنش بسیار آسان است.
از طرف دیگر ری ست، به درد مواقعی می خورد که به کلی کامپیوتر را کنار می گذارید تا فرد دیگری از آن استفاده کند. اگر می خواهید همه کارهایی که کرده اید از بین برود کافی است دستگاه را ری ست کنید. پس نیازی به پاک کردن فایلهای شخصی و بازگرداندن تنظیمات برنامه نخواهید داشت.
هر دوی این قابلیت ها در نوار Charms وجود دارد.روی تنظیمات کلیک کنید ، “Change PC Settings” را انتخاب کرده و به قسمت “General” بروید .
همگام سازی تنظیمات
صرف نظر از اینکه چه کامپیوتر، تبلت یا نوت بوکی دارید، می توانید تنظیمات شخصی خود را همگام سازی کنید. به لطف اکانت مایکروسافت و پلت فرم ابر پسندش ، تنظیمات شخصی شما می تواند همه جا همراهتان باشد. گزینه “Sync your settings” در بخش تنظیمات دستگاهتان به شما اجازه می دهد تنظیمات شخصی از جمله : بک گراند، رنگها، لاک اسکرین، تصویر اکانت تان ، پسورد ها ، تنظیمات مروگر و اپلیکیشن و زبان و .... را همگام سازی کنید. این قابلیت، استفاده از دستگاه جدید را بسیار راحت تر کرده و تجربه شخصی تری را به کاربر هدیه می دهد.
استفاده از نحوه نمایش اسنپ برای چند تکلیفی
یکی دیگر از قابلیت های مفید ویندوز 8 در نحوه به نمایش گذاشتن تکالیف است. برای ساده تر شدن هر چه بیشتر مولتی تسکینگ ،اپلیکیشن های Windows Store که به طور پیش فرض در حالت فول اسکرین قرار دارند ، به طور ردیفی و چفت هم قرار می گیرند. وقتی شما دو اپلیکیشن را به صورت ردیف شده (اسنپ) کنار هم می چینید، یکی از آنها بخشی از سمت راست یا چپ صفحه نمایش (در حدود یک چهارم)را گرفته و اپلیکیشن دوم برای دید بیشتر فضای بیشتری را اشغال می کند. این ویژگی بیشتر به درد مواقعی می خورد که هنگام چت کردن با یک دوست در حال وبگردی هم باشید. یا در سفر هستید و در حالیکه همسفرتان مشغول تماشای فیلم است ، می خواهید نقشه راه را هم چک کنید.
پین کردن همه چیز
خوبی صفحه استارت فقط به کاشی های زنده و قابلیت شخصی سازی اش نیست ، بلکه این صفحه مثل یک بولتن مجازی می ماند که می توانید وب سایت های دلخواه و قسمت هایی از اپلیکیشن هایی که دوست را پین کنید . به طور مثال اگر به اپلیکیشن های مسافرتی علاقه دارید ولی فقط می خواهید یک مقصد خاص را به طور مداوم چک کنید ، می توانید آن را پین کنید. هر زمان هم دوست داشته باشید می تواند آن را از حالت پین خارج کنید.
مدیریت تکالیف
همه ویژگی های خوب به صفحه استارت ویندوز 8 محدود نمی شود. مدیریت تکالیف محیط دسکتاپ این ویندوز بسیار ارتقا یافته است. به این ابزار چندین قابلیت جدید اضافه شده و خیلی ملموس تر گشته است. با اجرا کردن این برنامه لیست بلند بالایی از برنامه های در حال اجرا را مشاهده خواهید کرد که در سه قسمت مجزا بخش بندی شده اند: اپلیکیشن ها، فرایند های پس زمینه ، فرایند های ویندوز. به علاوه می توانید ببینید که هر عملکرد یا اپلیکیشن چقدر از منابع دستگاه تان را به خود اختصاص داده است.
تنها با یک نگاه به زبانه Performance، به صورت نموداری کاملا از وضعیت CPU، حافظه و پهنای باند خود مطلع می شوید.تاریخچه اپلیکیشن دقیقا به شما می گوید که هر اپلیکیشن چه مقدار از فضای CPU و پهنای باند را اشغال می کند و زبانه Startup هم نشان می دهد که به محض بالا آمدن کامپیوتر، کدام اپلیکیشن ها به صورت خودکار اجرا می شوند. زبانه Users هم که میزان استفاده هر یک از کاربران از دستگاه را نشان می دهد و در نهایت زبانه Services هم به شما اجازه می دهد تا سرویس ها یتان را ری ست کنید.
اینترفیس
شاید یکی از بهترین ویژگی ویندوز 8، رابط کاربری خاص آن باشد. عملا سایر ویژگی هایی که شرح داریم بدون وجود چنین اینترفیسی بی فایده هستند. صفحه استارت این رابط کاربری تجربه کاملا متفاوتی از ویندوز ها را به نمایش می گذارد. با اینکه ممکن است خیلی ها شکایت داشته باشند که استفاده از این رابط کاربری با دسکتاپ های سنتی و موس و کی برد خیلی مشکل است اما نمی توان انکار کرد که طراحی این رابط کاربری پیشرفته، موفقیت بزرگی برای مایکروسافت محسوب می شود.
دستورات صفحه کلید
بله! ویندوز 8 مسلما روی صفحات لمسی خیلی بهتر کار می کند ولی مایکروسافت برای آن دسته کاربرانی که از موس و کی برد های سنتی هم استفاده می کنند ، یک سری میان بر های صفحه کلیدی معرفی کرده است.
این دستور ها عبارتند از:
Windows logo key + start typing: Search your PC
Ctrl+plus (+) or Ctrl+minus (-): Zoom in or out of many items
Ctrl+scroll wheel: Zoom in or out of many items,
Windows logo key + C: Open the charms
Windows logo key + F: Open the Search charm
Windows logo key +H: Open the Share charm
Windows logo key +I: Open the Settings charm
Windows logo key + K: Open the Devices charm
Windows logo key + O: Lock the screen orientation (portrait or landscape)
Windows logo key + Z: Open commands for the app
Windows logo key + PgUp: Move the Start screen and apps to the monitor on the right
Windows logo key + PgDn: Move the Start screen and apps to the monitor on the left
Windows logo key + Shift+period (.): Snap an app to the left
Windows logo key + period (.): Snap an app to the right
منبع:www.rahkar.ir
برای ۹۰ سالگی استاد جلیل شهناز
● شاهناز موسیقی ایرانی
۹۰ ساله شدی پسر شعبان خان، مبارکت و مبارک مان باشد. حالا دیگر پدرت توی همه این سال هایی که نبوده، فهمیده که از میان حسین و علی و جلیل پسر آخرش بود که همه مضراب ها را دزدید و اکنون خوش نشسته بر قله ای که هر کدام از تارنوازان که سهل است هر کس از اهالی موسیقی بخواهد عظمتش را درک کند، کلاه از سرش می افتد، از بس که جلیلش بالا نشسته است.
حالا آخرین بازمانده خاندان شهناز ۵۴ سال است دل از نصف جهان کنده و مقیم پایتخت شده که اصفهان کوچک بود با همه نصف جهان بودنش برای دردانه شعبان خان و طهران لااقل گراند هتلی داشت برای اهل هنر تا جلیل جوان دل از محفل گرم خانه حبیب شاطر حاجی بکند و نوازنده ارکستر حسین خان یاحقی باشد. صدای تار شهناز سال ۱۳۳۶ از رادیو ایران درآمد، تاری که به خلاف آمد عادت رنگ و بویی نداشت از مکتب فراهان و با این حال سخت دلربایی می کرد از شنونده ایرانی که تازه ۱۷ سال بود وارد عصر رادیو شده بود و شهناز مقتضیات این رسانه و روزگار نو را به فراست دریافت که لطیف می نواخت و پرکرِشمه، به غایت دلربا. شهناز را از پایه گذاران تارنوازی نوین می توان دانست؛ تارش نه ریزها و مضراب های مسلسل داشت و نه در چهار مضراب هایش اثری از پایه های ثابت که رسم آن سال ها بود وامانده از روزگار قاجار و همین بود که پیروان سنت را به خشم آورد تا جهد کنند به جد که شهناز را نبینند.
جوانی از اصفهان آمده وامدار هیچ کدام از اساتید پایتخت نباشد، هر چه اندوخته از میراث پدر و برادر، فراهانی ها که هیچ محضر صبا را هم درک نکرده و اینچنین اعجوبه! تنها همین که در ۱۴ سالگی در کنسرت تاج اصفهانی و علی اکبرخان شهنازی همان کنسرتی که تاج به اصفهان رو اش را در آن خواند، جلیل نوجوان کنار دست علی اکبرخان بزرگ ضرب گرفت و ماشاءالله بود که از دهان علی اکبرخان نثارش می شد.
پس خواستند تو را ندیده بگیرند و جوان ترهای شان تکنیک نوازندگی ات را خواستند دستاویز کنند، در جشن هنر شیراز جلو چشم همه با مضراب و سیم چنان کردی که تجویدی دستت را بگیرد که آقاجان بس است دیگر تنبیه بس است.
اواخر دهه ۴۰ مرکز حفظ و اشاعه موسیقی شروع به کار کرد چشم به شیوه و راه پیشینیان داشت و آرمانش بازگشت به خویشتنی که گویی تنها از سنت قاجار بیرون می آمد، نمد از مضراب های سنتورهای شان درآوردند که بدعت می دانستند و به رسمی که می گفتند از پیشینیان است، نشسته بر زمین می نواختند میدان نوازندگی شد عرصه یکه تازی تربیت شدگان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و سایه ابتهاج که بر ریاست رادیو سنگینی کرد، عرصه تنگ تَرَک شد بر شهناز و عبادی و کسایی و دیگرانی که از حفظ و اشاعه نبودند، جوان ترهایی که سایه در آستین داشت، میدان دار شدند، سری پرسودا داشتند و طبعی آتشین. حفظ و اشاعه اینها از نسل جوان بودند و شیوه نوازندگی قدیمی ترهایی چون شهناز را سبک می شمردند.
حدود سال ۵۴ تلویزیون ملی ایران فیلمی ضبط کرد به نام «استادان موسیقی ایرانی» که نوازندگان و اساتید همه هستند؛ حسین خان تهرانی از شیوه تنبک نوازی اش می گوید و آن ریتم معروف یک صد و بیسو پنج، یک صدو بیسو پنج که تکرار دوباره و دوباره اش چه طربناک می کرد صدای خسته حسین خان را، پایور شسته رفته مثل همیشه پشت سنتورش نشسته از آنچه او با سنتور کرده می گوید، عبادی هم هست سه تاری می زند که انگار یکهو زیر پای دل آدم را خالی می کنند از بس که محشر است نه به شیوه قدما که نامناسبش می دانست برای ضبط صدا با تکنولوژی جدید، آقا حسن حضورش مفصل تر است در آن نوار، با جواد و لیلی و خلیلش که دور حوض حیاط بازی می کنند و رضوان خانمش پهلوی دست خداوند نشسته و خداوند نی از نی می گوید که به روزگار نایب چگونه بود و آقا حسن کسایی با میراث نایب چه کرد خداوند آن روز درآمد دشتی زد به سبک نایب و به سبک خودش هنوز در خاطرم هست که چشمهای مان طاقت نیاوردند آب در کاسه نگردانند، علی اکبرخان شهنازی هم هست و تار می نوازد «ماشاءالله»، اصغر بهاری با زنگ خسته نوای کمانچه از دایی اش می گوید و سیم هایی که خودش به ساختمان کمانچه اضافه کرده و باز از شهناز در آن فیلم خبری نیست انگار اراده ای عمدا می خواسته تا از او اسمی نباشد و جایی که بزرگان همه نشسته اند، نام شهناز ننشیند.
اما گذشته از همه اینها امروز ۹۰ ساله شدی پسر شعبان خان؛ مبارک مان باشد و امید که در کنار صدیق خانمت ۱۲۰ساله شوی.
روزنامه شرق
خبر آنلاین نوشت
حصار سنگچین دور باغ انگار کوهی بود
و من با دوستم – « جعفر »- خطر کردیم
و با حسرت به سوی سر درختی ها نظر کردیم
سپس آب دهان مان را فرو دادیم
و با چشمان پرسشگر ز هم آهسته پرسیدیم
برای رفتن اندر باغ، آیا هیچ راهی نیست؟
سپس گفتیم : آیا باغبان در باغ… ؟
و بعداّ پیش خود گفتیم: گاهی هست، گاهی نیست
***
رفیق من که از من شعر خوان تر بود
کشید آهی و با من گفت:
چنین اندر کتابی خوانده ام که روی یک سنگی
نوشته بود رازی مبهم و مغشوش
و شاید روی این دیوار هم رازی است…
به او گفتم:
«چطوری می شود فهمید رازش چیست؟»
به من گفت: «اینکه آسان است…
همین حالا
شما قلاب می گیری و مخلص می رود بالا
و هر رازی که آنجا بود می خواند.»
به فکرش آفرین گفتم
شدم شاداب
و کردم پشت بر دیوار و دستان را به هم قلاب
و جعفر رفت بالا روی دست و شانه ها و کله بنده
و من می کردم از خوشحالی و شور و شعف خنده
و جعفر بر سر دیوار مکثی کرد
و از آنجا پرید آهسته اندر باغ
من اندر کوچه ماندم با دهانی از تعجب، باز
و گفتم: های! جعفر! های!
برادر جان!
چه رازی بود آنجا، هان؟!
و جعفر، آن طرف، با خنده، در حالی که گویا میوه می لمباند
با من گفت:
هلا ملا!
نوشته بود آن بالا
که: هرکس روی دوش دیگران بالا تواند رفت
رود آن سو و تا آن جا که جا دارد، بلمباند
حلالش باد اگر رند است و می تاند!
از کتاب رفوزهها. انتشارات نیستان
طرح از نعیم تدین
آمریکایی ها به رغم بحران اقتصادی حاکم بر آمریکا و همۀ انتقاداتی که به سیاست های اقتصادی رئیس جمهور داشتند، 4 سال دیگر به اوباما وقت دادند. باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری 6 نوامبر با کسب 303 رأی از 538 رأی الکتورال توانست میت رامنی، رقیب جمهوریخواه خود را شکست دهد و برای 4 سال دیگر رئیس جمهور آمریکا باقی بماند. اوباما منتظر اعلام جزئیات و آمار دقیق آراء انتخاباتی است. در جدول ذیل درصد اولیه منتشر شده آراء ریاست جمهوری آمریکا را مشاهده می کنید.
ردیف | ایالت | تعداد الکتورال (هیئت های انتخاباتی) | آراء اوباما | آراء رامنی | رأی ایالت در دوره های قبلی ریاست جمهوری |
1 | واشنگتن | 12 | 55% | 43% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها رأی دادند. |
2 | مونتانا | 3 | 42% | 55% | در 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان. |
3 | داکوتای شمالی | 3 | 38% | 59% | در 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان. |
4 | داکوتای جنوبی | 3 | 40% | 58% | در 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان. |
5 | مینه سوتا | 10 | 53% | 45% | در 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها. |
6 | ویسکنسین | 10 | 53% | 46% | در 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها. |
7 | میشیگان | 16 | 53% | 46% | در 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها. |
8 | ورمونت | 3 | 67% | 31% | در 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها. |
9 | نیوهمپشایر | 4 | 52% | 47% | در 2004 و 2008 به دمکراتها. |
10 | مین | 4 | 56% | 40% | در 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها |
11 | نیویورک | 29 | 63% | 36% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها |
12 | ماساچوست | 11 | 61% | 37% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها. |
13 | راد آیلند | 4 | 63% | 35% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها |
14 | کانکتی کات | 7 | 58% | 41% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها |
15 | نیوجرسی | 14 | 58% | 41% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها |
16 | دلاویر | 3 | 59% | 40% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها |
17 | مریلند | 10 | 61% | 37% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها |
18 | واشنگتن دی سی | 3 | 91% | 7% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها |
19 | ویرجینیا | 13 | 51% | 48% | در انتخابات 2000 و 2004 به جمهوریخواهان و در 2008 به دمکراتها. |
20 | ویرجینیای غربی | 5 | 35% | 62% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان. |
21 | اوهایو | 18 | 50% | 48% | در انتخابات 2000 و 2004 به جمهوریخواهان و در 2008 به دمکراتها. |
22 | ایندیانا | 11 | 44% | 54% | در انتخابات 2000 و 2004 به جمهوریخواهان و در 2008 به دمکراتها. |
23 | ایلینویز | 20 | 57% | 41% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها. |
24 | پنسیلوانیا | 20 | 52% | 47% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها |
25 | کنتاکی | 8 | 38% | 61% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان |
26 | آیووا | 6 | 52% | 46% | در انتخابات 2000 و 2008 به دمکراتها و در 2004 به جمهوریخواهان. |
27 | نبراسکا | 5 | 38% | 61% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان |
28 | ویومینگ | 3 | 28% | 69% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان. |
29 | ایداهو | 4 | 31% | 66% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان |
30 | اورگان | 7 | 53% | 44% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها |
31 | کالیفرنیا | 55 | 58% | 40% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها. |
32 | نوادا | 6 | 52% | 46% | در انتخابات 2000 و 2004 به جمهوریخواهان و در 2008 به دمکراتها |
33 | یوتا | 6 | 25% | 73% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان |
34 | کلرادو | 9 | 51% | 47% | در انتخابات 2000 و 2004 به جمهوریخواهان و در 2008 به دمکراتها |
35 | کانزاس | 6 | 38% | 60% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان |
36 | میسوری | 10 | 44% | 54% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان |
37 | تنسی | 11 | 39% | 59% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان |
38 | کارولینای شمالی | 15 | 48% | 51% | در انتخابات سال 2000 و 2004 به جمهوریخواهان و در 2008 به دمکراتها |
39 | کارولینای جنوبی | 9 | 44% | 55% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان |
40 | جورجیا | 16 | 45% | 53% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان |
41 | آلاباما | 9 | 38% | 61% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان |
42 | می سیسی پی | 6 | 44% | 55% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان |
43 | آرکانزاس | 6 | 37% | 60% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان |
44 | لوئیزیانا | 8 | 40% | 59% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان |
45 | تگزاس | 38 | 41% | 57% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان |
46 | نیومکزیکو | 5 | 53% | 43% | در 2000 و 2008 به دمکراتها و در 2004 به جمهوریخواهان. |
47 | آریزونا | 11 | 43% | 55% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان |
48 | آلاسکا | 3 | 41% | 56% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان |
49 | فلوریدا | 29 | 50% | 49% | در انتخابات 2000 و 2004 به جمهوریخواهان و در 2008 به دمکراتها رأی داده اند. |
50 | هاوایی | 4 | 70% | 28% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به دمکراتها |
51 | اوکلاهاما | 7 | 33% | 67% | در انتخابات 2000، 2004 و 2008 به جمهوریخواهان |
اعتماد به نفس ندارم، چگونه آن را تقویت کنم؟
برای خودتان اهدافی معقول و منطقی در نظر بگیرید . با کنترل معیارها وقتی به اهداف دست می یابید اعتماد به نفستان بهبود می یابد .
ما در طول امسال به خودمان قول داده ایم که وزنمان را کاهش می دهیم ، کمتر وقت کشی می کنیم یا اینکه بیشتر ورزش می کنیم اما بیخود با خود می جنگیم و هیچ کدام از این قولها عملی نخواهند شد مگر اینکه اول از همه به خودمان اعتماد کنیم و اعتماد به نفس مان را تقویت کنیم .
بدین منظور کارهای زیر را انجام دهید و در تمام طول سال قوی و مقتدر باقی بمانید .
1 - نگاهی به دور و بر خود بیاندازید و جوانب را بسنجید
به چیزهایی که تحت کنترل شما هستند و نیستند فکر کنید و یاداشتی از آنها تهیه نمایید . بر روی چیزهایی که می توانید تغییر دهید تمرکز نمایید . محیط پیرامون ، روابط ، محل کار تان را مورد ارزیابی قرار دهید تا چیزهایی که موجب پایین آمدن سطح زندگیتان می شود را دریابید و بر چیزهایی که می توانید تغییرشان دهید متمرکز شوید . اگر که تغییر آن موضوع در حیطه اختیار شما نمی باشد از آن صرف نظر کرده و انرژیتان را در جای دیگری خرج نمایید .
2 - از منفی گرایی حذر نمایید
اگر که افراد یا شرایطی وجود دارند که موجب پایین آمدن سطح زندگی شما می شود جایگاه آنها در برنامه زندگیتان را مجدداً بررسی نمایید و در عوض به سمت افراد یا فعالیتهایی بروید که تاثیر مثبتی بر شما دارند
3 - مسئولیت همه چیز را بر عهده نگیرید
به خاطر داشته باشید شما فقط می توانید نهایت تلاشتان را بکنید . هنگامی که اتفاقات ناگواری می افتد خودتان را ملامت نکنید ، در عوض یک نفس عمیق بکشید و ببینید گام بعدی که باید بردارید چیست .
4 - اندک زمانی را برای تمرینات ورزشی در نظر بگیرید
هنگامی که در شرایط استرس زایی قرار دارید تمرینات ورزشی موجب آزاد شدن تنش و ساخته شدن اندامتان می گردد . یک برنامه تمرینی خوب به شما کمک می کند که احساس طراوت و شادابی و آرامش نمایید و با افزایش ترشح هورمون آندورفین موجب تقویت اعتماد به نفستان هم می گردد .
5 - قراری با دوستانتان بگذارید
با دوستان و اعضای خانواده تان قراری بگذارید . داشتن اوقاتی شاد و مفرح در کنار افرادی که دوستشان دارید یک راه خوب برای افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس است . برنامه ریزی برای آینده امید بخش شما در روزهای سخت خواهد بود .
6 - استرس را از زندگیتان حذف نمایید
به منابع ایجاد استرس در زندگیتان نگاهی بیاندازید . آیا خیلی کار می کنید ؟ آیا مسئولیتهای زیادی دارید ؟ به جای اینکه اجازه دهید برنامه های روزمره شما را از پای درآورند به دنبال راههایی باشید که وقتتان را تنظیم نماید و شامل کارهایی باشد که شما را شاداب و سرزنده می کند .
7 - چیز تازه ای یاد بگیرید
برای خودتان سرگرمی تازه ای دست و پا کنید . تجربه های نو هم برای مغز هم برای روح شما بسیار خوب است و علاوه بر دادن یک افق جدید کمکتان می کند که حس موفقیت را در خودتان تقویت نموده و احساس ارزشمندی نمایید .
8 - راههای موفقیت را شناسایی نمایید
برای خودتان اهدافی معقول و منطقی در نظر بگیرید . با کنترل معیارها وقتی به اهداف دست می یابید اعتماد به نفستان بهبود می یابد . به هنگام نیل به اهداف دقیقه ای وقت صرف نموده و این میزان از موفقیت تان را مرور نمایید تا موتور محرکی برای رفتارهای مثبت تان گردد .
9 - به یکی از دوستانتان تلفن بزنید
با یکی از دوستانتان که مدت زمانی است از او خبر ندارید تماس بگیرید . یک راه رسیدن به افقی تازه جبران مافات و انجام کارهای عقب افتاده است و سرمایه گذاری جدید بر روی یک رابطه حس وحدت و صمیمیت می دهد . دیدن خودتان به عنوان جزئی از یک کل موجب قوت قلب و دلگرمی تان می شود و و اعتمادتان به هر چیزی که باید پیشنهاد دهید را تقویت می کند.
10 - خوراکی برای ذهنتان فراهم سازید
خود را با موسیقی و کتاب و هر آنچه که موجب بهتر شدن خلق و خویتان می شود مشغول نمایید . از آهنگ ها ، فیلمها و شوهایی که موجب پایین آمدن روحیه تان می شود دوری نمایید و در عوض وقت تان را وقف هنری که واقعاً شما را ارضا می کند نمایید .
تهیه و ترجمه : گروه سبک زندگی سیمرغ
با 10 روش رضایت از زندگی تان را بالا ببرید
تحقیقات نشان میدهد افرادی که به کسانی که به آنان کمک کردهاند، نامه تشکر آمیز مینویسند، از نظر رضایت در سطح بالا و از نظر افسردگی در سطح پایینی قرار دارند.
در چند سال اخیر، روانشناسان و جامعهشناسان به بررسی اطلاعات درباره پرسشی پرداختهاند که قبلاً برای فلاسفه مهم بود: چه چیزی باعث رضایت ما میشود؟
پژوهشگران به این منظور تحقیقات گستردهای در سراسر جهان انجام دادهاند تا ببینند چگونه چیزهایی مانند پول، نگرش، فرهنگ، حافظه، تندرستی، نوعدوستی و عادات روزانه بر احساس بهروزی ما تأثیر میگذارد. حوزه جدید روانشناسی مثبت پر از یافتههای جدیدی حاکی از آن است که اعمال ما تأثیر چشمگیری بر احساس خوشبختی و رضایت ما از زندگی دارد.
10 راهبرد ثابتشده برای افزایش رضایت عبارتند از:
1 - لحظات روزانه زندگی را درک کنید
هر از چندی مکث کنید تا گل سرخی را ببویید یا کودکان را حین بازی تماشا کنید. کسانی که درنگ میکنند تا وقایعی را که بهطور عادی با عجله پشت سر میگذارند، ببینند یا در طول روز به وقایع خوشایند روزانه فکر میکنند، افزایش قابل توجهی را از نظر رضایت و کاهش افسردگی گزارش میکنند.
2 - از مقایسه بپرهیزید
چشم و همچشمی جزئی از بسیاری از فرهنگهاست اما مقایسه خودمان با سایرین میتواند به رضایت و عزت نفس لطمه وارد کند. به جای مقایسه کردن با دیگران، توجه خود را به دستاوردهای شخصی معطوف کنید تا به رضایت بیشتری دست یابید.
3 - بیش از اندازه به پول توجه نکنید
کسانی که پول را در رأس فهرست اولویتهای خود قرار میدهند، بیشتر در معرض افسردگی، اضطراب و عزت نفس پایین هستند. این امر در ملل و فرهنگهای گوناگون یکسان است. هر چقدر بیشتر رضایت را در کالاهای مادی بجوییم، کمتر آن را مییابیم. رضایت، عمر کوتاهی دارد و گذراست. پول دوستان نیز در آزمون پویایی و خودشکوفایی نمره اندکی میگیرند.
4 - اهداف معنادار داشته باشید
کسانی که برای تحقق چیزی ارزشمند تلاش میکنند، بسیار راضیتر از کسانی هستند که رؤیاها یا آرزویی ندارند. این اهداف میتواند به سادگی یادگرفتن مهارتی جدید یا بار آوردن بچهها به شیوهای اخلاقی باشد. انسان همواره برای رشد به نوعی معنا نیاز دارد. به گفته دانشمندان، رضایت و خوشبختی در محل تلاقی لذت و معنا قرار دارد. هدف چه در محل کار و چه در خانه آن است که فعالیتهایی انجام دهیم که از نظر شخصی هم لذتبخش و هم مهم باشد.
5 - در کار ابتکار به خرج دهید
میزان رضایت شما از شغل تا حدی به ابتکاری که به خرج میدهید، بستگی دارد. محققان معتقدند هنگامی که خلاقیت به خرج میدهیم، به دیگران کمک میکنیم و راههای بهبود در امور را پیشنهاد میکنیم یا کارهای اضافی انجام میدهیم، از کارمان بیشتر احساس اغنا میکنیم.
6 - دوست پیدا کنید و به خانواده اهمیت دهید
افراد راضی معمولاً خانواده دوست و روابط بهتری دارند. اما صرف کمیت رابطه با افراد کافی نیست، بلکه کیفیت آن نیز اهمیت دارد. انسان به رابطه نزدیک نیاز دارد؛ رابطهای که در برگیرنده تفاهم و توجه باشد.
7 - لبخند بزنید، حتی زمانی که حالش را ندارید
بهنظر ساده میرسد اما بسیار مؤثر است. افراد راضی امکانات موجود، فرصتها و موفقیت را میبینند. وقتی آنان به آینده نگاه میکنند، خوشبین هستند و وقتی گذشته را مرور میکنند، معمولا گزینههای مثبت را میبینند. حتی اگر از بچگی اینگونه بزرگ نشدهاید که نیمه پر لیوان را ببینید، با تمرین نگرش مثبت به عادت تبدیل میشود.
8 - طوری تشکر کنید که گویی واقعاً قدردان هستید
کسانی که عادت به سپاسگزاری دارند، معمولاً سالمتر و خوشبینتر هستند و بیشتر به سوی تحقق اهداف پیشرفت میکنند. تحقیقات نشان میدهد افرادی که به کسانی که به آنان کمک کردهاند، نامه تشکر آمیز مینویسند، از نظر رضایت در سطح بالا و از نظر افسردگی در سطح پایینی قرار دارند. به علاوه اثر یک نامه تشکرآمیز تا هفتهها طول میکشد.
9 - از خانه بیرون بروید و ورزش کنید
تحقیقات نشان میدهد که ورزش میتواند به اندازه داروها در درمان افسردگی مؤثر باشد و در عین حال هیچگونه عوارض جانبی نیز نداشته باشد. به علاوه، هزینه آن نیز بهمراتب کمتر است. ورزش منظم حس تحقق چیزی را به انسان میدهد، امکان تعامل با دیگران را فراهم میکند، هورمونهای عامل احساس خوب را در بدن آزاد میکند و عزت نفس را افزایش میدهد.
10 - بخشش را فراموش نکنید
نوع دوستی و بخشش را به جزئی از زندگی خود تبدیل کنید و از این کار مقصودی را بجویید. محققان میگویند کمک به همسایه، داوطلبشدن برای انجام کارهای عامالمنفعه یا اهدای کالا و خدمات باعث ایجاد احساس خوبی در شخص میشود که مزایای زیادی از نظر تندرستی به همراه دارد که از ورزش کردن یا ترک کردن سیگار هم بیشتر است. گوش کردن به درد دل دوست، یاد دادن مهارتها، توجه به موفقیتهای دیگران و روحیه گذشت نیز به رضایت میافزاید. محققان میگویند کسانی که برای دیگران خرج میکنند، بیشتر از کسانی که برای خودشان خرج میکنند، احساس رضایت میکنند.
گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ
چطور یک رابطه اجتماعی مستحکم داشته باشیم؟
برای روابط خود وقت بگذارید. به عاقبت و نتیجه آن فکر کنید. در آغاز یک رابطه، چه شما شروع کننده باشید یا دیگری یا اینکه بطور اتّفافی این رابطه ایجاد شود؛ باید به نتیجه و عاقبت این رابطه فکر کنید.
رابطه شما با دوستان یا مردم چگونه است؟ از نظر فرهنگی و دنیای امروزی، متأسفانه این روابط نسبت به گذشته، هر روز ضعیف تر می شود. در حالی که در گذشته، روابط، بیشتر، صادقانه تر و متقابل بود و به نوعی زندگی ها با نزدیکی و صداقت در روابط آمیخته بود.
امروزه، صبح تا شام فقط بر این باوریم که زندگی خود را بگذرانیم، در ایجاد رابطه ای جدید، بسیار عجولانه و بی هدف پیش می رویم، در حالی رابطه ای مستحکم تر است که از اعماق وجود شما برانگیخته شود نه سرسری و بی هدف. برای برقراری ارتباط با دیگران، همسریابی یا دوست یابی، وقت بیشتری بگذارید. وجود کمترین عدم اطمینان در طرفین، باعث ایجاد خلل در روابط خواهد شد.
با سرمایه گذاری بنیادی و قوی تر با دیگران، در واقع ثروتی بس عظیم و امنیتی بیش از پیش برای خود اندوخته ایم. البته ایجاد این روابط بیشتر با فامیل، آشنایان، باید منجر به پیشرفت و آثار مثبت در زندگی شما باشد نه منفی، بطور مثال، یک ازدواج غلط و عجولانه و نهایتاً طلاق، آثار منفی و حزن انگیز زیاد و فراموش نشدنی را به همراه دارد.
با رعایت نکات زیر، در ایجاد رابطه صحیح و مستحکم گامی بزرگ برمی دارید :
1 - خودتان پیش قدم شوید
فکر نکنید که شروع رابطه از طرف شما، در ایجاد یک رابطه ی جدید، نشان کسر شأن و ارزش شما خواهد بود، بنابراین گوشی تلفن را بر دارید، و با دوستان و آشناسان در تماس باشید، ایمیل بزنید و ... حتّی اگر با عدم احساس رقبت از نفرات اوّل در افزایش روابط مواجه شدید، ناامید نشوید، نفر بعدی!
در مورد ازدواج نیز این رویه را پیش بگیرید، چه اشکال دارد که خودتان پیش قدم شوید، برای مثال، به او پیشنهاد پیاده روی بدهید و برایش وقت بگذارید، مطمئن باشید که نظر شما را قبول می کند.
2 - مهربان و عاشق باشید
عشق، یعنی صبوری، مهربانی، حمایت، اطمینان، امیدواری، احترام و نثار شادی به دیگران. کسی که ادّعای عاشقی دارد، در وی اثری از حسادت، دروغ، بی احترامی، غرور و خشونت دیده نمی شود. بهتر است این صفات را در مورد خود و نفرات موجود در روابطتان بررسی کنید.
3 - قدرت تشخیص
برای روابط خود وقت بگذارید. به عاقبت و نتیجه آن فکر کنید. در آغاز یک رابطه، چه شما شروع کننده باشید یا دیگری یا اینکه بطور اتّفافی این رابطه ایجاد شود؛ باید به نتیجه و عاقبت این رابطه فکر کنید. حقیقت این است که بیشتر ما، از ته دل رقبتی به بعضی روابط نداریم یا از برخورد با بعضی افراد، سرشار از انرژی منفی می شویم، بنابراین به ادامه این رابطه اصرار نکنید، پس بهتر است از همان اوّل سرسری کار نکرده و با فکر و آینده بینی رابطه را آغاز کنید.
4 - در روابط متعادل باشید
وجود حس اطمینان و نزدیکی در یک رابطه، همواره باید دو طرفه باشد. چگونگی روابط شما با همسر، فرزند، دوست و ... باعث ایجاد تصور و اعتبارتان از نظر نفر مقابل است. وی با این دیدگاه جلو آمده و پایبند است. بنابراین تغییرات در صمیمیت و رفتار شایسته ی قبلی شما، نفر مقابل را تحت تأثیر می گذارد. در این صورت آمادگی هر گونه واکنشی را از جانب وی داشته باشید. بی احترامی، نامهربانی، خشونت، حتّی خیانت!
5 - واقع گرا باشید
در برقراری ارتباط واقع گرا باشید. همه انسانها مثل هم نیستند. بنابراین سعی نکنید، با اصرار و تعهدی یک طرفه، نفر خود را همواره راضی نگه دارید. به دلیل تفاوت در روحیّات افراد، به دنبال روابطی ارزشمند باشید.
گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ
24 نکته برای آپارتمان نشینی سالم و ایمن
با مشورت سایر اعضا، یک ساعت مشخص برای خاموشی در نظر بگیرید و یک نفر را تعیین کنید که در آن ساعت تمامی درهای ورودی مجتمع را قفل کند.
دیگر گذشت دوره خانههای ویلایی چند اتاق خوابه با حیاط بزرگ و حوض و باغچه و ... عصر، عصر آپارتمان نشینی است و اگر ندانیم راه و رسم سالم زندگی کردن در آپارتمانهای امروزی چگونه است، به دردسر میافتیم. این 24 نکته در کنار آن نکاتی که خودتان میدانید و تجربه کردهاید، میتواند کمکتان کند زندگی آرام و کمدغدغهای در مجتمع مسکونیتان داشته باشید....
1 - آپارتمان تان را در برابر سیل، زلزله، آتشسوزی، سرقت و سایر حوادث غیر مترقبه، بیمه کنید؛ زیرا هر چه قدر هم که خودتان اصول ایمنی را رعایت کنید باز هم ممکن است بیاحتیاطی یکی از همسایگانتان باعث صدمه رسیدن به منزل شما شود.
2 - اگر آپارتمانتان را به تازگی خریده یا اجاره کردهاید، حتما تمام قفلها را عوض کنید.
3 - روی درب آپارتمان خود یک عدد چشمی نصب کنید یا از صاحبخانهتان بخواهید که این کار را برایتان انجام دهد. این طوری میتوانید به سادگی از هویت افرادی که پشت در هستند اطلاع پیدا کنید و در خانهتان را به روی هر کسی باز نکنید. حواستان باشد که چشمی جایی نصب شود که کوتاه قدترین فرد خانواده هم بتواند از آن استفاده نماید.
4 - به کودکانتان بیاموزید هیچ گاه افرادی را که نمیشناسند به داخل خانه راه ندهند؛ حتی اگر آن فرد، خودش را مامور آب، گاز یا برق یا حتی یکی از ساکنان مجتمع معرفی کند.
5 - به هیچ وجه از درهایی که بخشی از آن از شیشه تشکیل شده به عنوان درب ورودی آپارتمان استفاده نکنید. شکستن شیشه و باز کردن قفل در، یکی از سادهترین کارهایی است که یک دزد میتواند انجام دهد.
6 - روی زنگ یا صندوق پستیتان، تنها نام خانوادگی خود را بنویسید و از نوشتن اسم کوچک پرهیز کنید.
7 - چراغهای زماندار برای منزلتان تهیه کنید تا هرگاه که در خانه نیستید آنها در زمان مشخصی روشن و خاموش بشوند تا سایرین از نبود شما در خانه اطلاع پیدا نکنند. حتی بد نیست تلویزیونتان را هم این طوری تنظیم کنید که هر چند ساعت یکبار به مدت نیم ساعت روشن و مجددا خاموش شود.
8 - با مشورت تمام اعضای آپارتمان، چراغهایی را در مکانهای پرت و تاریک مجتمعتان نصب کنید تا احتمال دزدی را به حداقل برسانید.
9 - بهتر است قبل از مراجعه به پارکینگ، درب آن را با کنترل از راه دور باز نکنید و تا از بسته شدن کامل آن پس از خروج مطمئن نشدهاید، گاز ماشین را نگیرید. خیلی از دزدها در کمین لحظههای غفلت شما نشستهاند و ورود به مجتمع از طریق در پارکینگ یکی از سادهترین راههای دزدی است.
10 - برای تمام پنجرههایتان حفاظ ایمنی بگذارید؛ حتی آنهایی که به سمت حیاط باز میشوند و حتی اگر در طبقه هفتم زندگی میکنید پیش از خروج از منزل هم از بسته و قفل بودن پنجرهها مطمئن شوید.
11 - در آپارتمان خود و حتیالامکان در راهپلهها، سیستم هشدار حریق حساس به دود و مونوکسیدکربن نصب کنید.
12 - اگر مجتمع مسکونیتان بزرگ است، با مشورت سایر اعضا، یک اتاق نگهبانی کنار در ورودی قرار دهید و از نگهبان بخواهید که نام و نشان افراد ناشناس را بپرسد و پس از هماهنگی با میزبان، او را به داخل ساختمان هدایت کند.
13 - اگر هنگام ورود به مجتمع یا خروج از آن یکی از همسایگانتان را در 200، 300 متری منزل دیدید، به بهانه ورود او به مجتمع، درب ورودی را باز نگذارید. شاید او اصلا نخواهد وارد شود یا شما در تشخیصتان اشتباه کرده باشید. اگر هم اینطور نباشد که او خودش کلید دارد و میتواند در را باز کند.
14 - لباسهایتان را برای خشک شدن به پشت بام نبرید. دزدی لباس از پشت بام یکی از رایجترین دزدیها در مجتمعهای بیش از 8 واحد است.
15 - یکی دیگر از دزدیهای رایج در آپارتمانها، کفش دزدی است. پس اگر کفشهایتان را دوست دارید، جاکفشیتان را بیرون از منزل و در راهپله قرار ندهید.
16 - در مورد داراییهای نقدی، جواهرات و محل قرار دادن گاوصندوقتان با هیچ یک از اعضای آپارتمان صحبت نکنید.
17 - یک حفاظ آهنی کشویی با قفلی مطمئن، جلوی در آپارتمانتان نصب کنید.
18 - با مشورت سایر اعضا، یک ساعت مشخص برای خاموشی در نظر بگیرید و یک نفر را تعیین کنید که در آن ساعت تمامی درهای ورودی مجتمع را قفل کند.
19 - قبل از ورود به آپارتمان جدید، حمام، دستشویی و سینک ظرفشویی را خوب بشویید تا از وجود نداشتن هرگونه قارچ، کپک و آلودگی مطمئن شوید.
20 - اگر آسم یا آلرژی دارید، سعی کنید آپارتمان رو به خیابانهای شلوغ و پردود را برای سکونت انتخاب نکنید.
21 - اگر به حیوانات خانگی یا پرندگان آلرژی دارید، از اینکه همسایههایتان حیوان خانگی ندارند، مطمئن شوید.
22 - در منزلتان سیستم تهویه هوا نصب کنید.
23 - از کسی که برای نظافت راهپلهها میآید، بخواهید تا پلهها را خوب خشک کند تا لغزندگی آنها شما را به دردسر نیندازد.
24 - برای جلوگیری از افسردگی، روزی چند ساعت پردههای منزلتان را کنار بزنید و پنجرهها را باز کنید و اجازه دهید تا نور و هوای تازه به درون منزلتان بیاید.
گردآوری : گروه سبک طندگی سیمرغ
چگونه اعتماد دیگران را جلب کنیم؟در حد معتدل و مناسب از ویژگیهای مثبت طرف مقابل تعریف کنیم.
1 - همیشه خوشرو و خوش لباس و مرتب باشیم.
2 - هنگام برقراری ارتباط کلامی، در چشمان شخصی که مخاطب ماست نگاه کنیم.
3 - به دیگران هم فرصت صحبت کردن بدهیم.
4 - صداقت و راستگویی را سرلوحه رفتار خود قرار دهیم.
5 - به گونهای به دیگران خدمت کنیم که هم خود راضی باشیم و هم طرف مقابل و مهمتر از همه خداوند هم راضی باشد.
6 - نسبت به ارزشهای فرهنگی و اخلاقیات جامعه خود پایبند باشیم.
7 - در سلام کردن پیشقدم باشیم.
8 - در حد معتدل و مناسب از ویژگیهای مثبت طرف مقابل تعریف کنیم.
9 - لبخند را فراموش نکنیم، زیرا لبخند زیباترین هدیهای است که همواره برای بخشیدن در اختیار داریم.
10 - بکوشیم در رفتار، گفتار و اعمالمان تناقضی نباشد.
11 - متانت، وقار و آرامش را در رفتارمان فراموش نکنیم.
گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ