¤*¨¨*¤.¸¸…¸.¤\
\¸..ESTEGHLAL..\
.\¸.¤*¨¨*¤.¸¸.¸.¤*
..\
…\☻
…..▌\
…./.\..
.
.
.
الا فرهاد غزال تیز پایم / مکن سوراخ لنگ با وفایم
منم شیث رضایی پرسپولیسی/ نما رحمی بحال ناله هایم
ته جدول نشسته مات و زارم / ازین ماتی بگو کی در می آیم
تو گفتی آی بدو بسکه دویدم / شکسته ساق های هر دو پایم !
.
.
.
برنده بازی دربی کدام تیم است ؟
الف ) استقلال
ب ) پـَـَـ نــه پـَـَــــ پرسپولیس!
.
.
.
غم قفس به کنار
آنچه عقاب را میمیراند ، شاخ بازی تیم های انتهای جدول است !
.
.
.
شنیدم دارن یه قانون جدید میذارن که فوتبال از ثانیه هشت شروع بشه
آبروی تیم های زود گل خور نره !
.
.
.
از یه پرسپولیسی میپرسن رفت و برگشت باختن به استقلال بدتر بود
یا نداشتن قهرمانی تو آسیا ؟
میگه : تا حالا از مس سرچشمه ثانیه ۷ گل نخوردی !
.
.
.
در آستانه ببازی استقلال و پرسپولیس قیمت ایزی لایف به شدت گران شد.
کارشناسان دلیل این افزایش قیمت را
تقاضای زیاد پرسپولیسی ها برای روز دربی میدانند !
http://3ali3.com
\¸.♥.PERSPOLIS.♥.\
.\¸.¤*¨¨*¤.¸¸.¸.¤*
..\
…\☻
…..▌\
…./.\
.
.
.
امسال پرسپولیس چند تا گل به استقلال میزنه ؟
فال گیر: به زار ببینم….
والا تعدادش انقدر زیاده تو فنجون جا نمیشه دید ! باید با پارچ ببینم !!
.
.
.
به استقلالیه میگن درد عشق بدتره یا درد دندون ؟
میگه هنوز تو دربی ۶ تا گل نخوردی !!
.
.
.
محمد نوری:
این بار طوری گل می زنیم که با فوتوشاپ هم مردود نشود !
.
.
.
چه خوش گفت فردوسی پور در نود / که قرمز به آبی برنده شود
میازار اس اس که کیسه کش است / که دل دارد و بر همینش خوشست
چو شش تا بخوردست از روزگار / دگر آبیان را نماندست قرار
تو کز محنت دسته سه بی غمی / سرافراز و سرخی، بخندا همی
توانا بود هرکه قرمز بود / ز شیشتا دل شیر غران بود !
.
.
.
برنده بازی دربی کدام تیم است ؟
الف ) پرسپولیس
ب ) پـَـَـ نــه پـَـَــــ استقلال !
http://3ali3.com
کریسمس و آغاز سال ۲۰۱۳ رو پیشاپیش تبریک میگم
با سری جدید اس ام اس های تبریک کریسمس در خدمتتون هستیم
نکته: اس ام اس های انگلیسی بدون معنی هستند !
…
چون به سخن نوبت عیسی رسیدکریسمس مبارک
http://3ali3.com
بیا به سالی که جدید و تازست خوشامد بگیم، بیا تک تک لحظه هاشو گرامی بداریم،
بیا این سال نوی پربرکت رو جشن بگیریم. کریسمس مبارک
************ اس ام اس کریسمس************
کریسمس میتونه خیلی چیزا باشه
یا میتونه چیز خاصی هم نباشه!
برای تو هر اسباب بازی جدیدی میتونه لذت آور باشه
و برای من کریسمس یعنی دیدن تو!
************ اس ام اس کریسمس************
کریسمس
نه یه زمانه و نه یه فصل، بلکه یک یادبوده،در واقع گرامی داشتن صلح و حسن
نیت، رحیم و بخشنده بودن، باعث میشه روح واقعی کریسمس رو لمس کنیم
************ اس ام اس کریسمس************
هیچ کریسمسی ایدآل نخواهد بود مگر اینکه تو تصمیم بگیری اون رو
به بازتابی از ارزش ها، خواسته ها، علاقه ها و قوانین خودت تبدیل کنی.
************ اس ام اس کریسمس************
یک عمر خوشبختی
یک عشق الهی
یک دنیا آروزی خوب
یک کریسمس شاد
برای تو دوست خوبم ، لطفا امضا کن !
تا برای همشون ، هر روز آمین بگم !
کریسمس مبارک
************ اس ام اس کریسمس************
لذت در قلب کسانی که به معجزه ی کریسمس اعتقاد دارند بازتاب میکند.
برای تو تمام صلح ، لذت و عشق این فصل رو آرزو میکنم . تغییر فصل رو بهت تبریک میگم
************ اس ام اس کریسمس************
سلام
این عید پاک رو به پاکترین دل دنیا تبریک میگم
امیدوارم بتونم قدر این پاکی رو بدونم
و سال دیگه هم بهت تبریک بگم
و پاکی رو باهم جشن بگیریم
کریسمس مبارک
************ اس ام اس کریسمس************
یه شب ساکت و آروم، یه ستاره بالای سرت، یه هدیه ی پر برکت از امید و عشق. یه کریسمس پر برکت برای تو
************ اس ام اس کریسمس************
چون به سخن نوبت عیسی رسید
عیب رها کرد و به معنی رسید
عیب کسان را منگر و احسان خویش
دیده فرو بر به گریبان خویش . . .
کریسمس ۲۰۱3 مبارک
************ اس ام اس کریسمس************
امیدوارم بابانوئل به جای کادوی زیبا
تقدیر زیبا برای تو هدیه بیاره
تقدیر خوب رو نمیتونی الان حس کنی
اما در آینده میفهمی بهترین آرزو رو برات داشتم
کریسمس مبارک
************ اس ام اس کریسمس************
Christmas is not a time nor a season
but a state of mind
To cherish peace and goodwill
to be plenteous in mercy
is to have the real spirit of Christmas
************ اس ام اس کریسمس************
به
یه کریسمس سفید فکر میکنم، با هر کارتی که برای کریسمس آماده میکنم، آرزو
میکنم که همه ی روزهات شاد و آفتابی (روشن) باشن، و امیدوارم که همه ی
کریسمس هات سفید باشن. کریسمس مبارک
************ اس ام اس کریسمس************
لحظه های هستی من از تو پر شده است
در تمام روز
در تمام شب
در تمام هفته
در تمام ماه ...
در تمام سالی که گذشت…
نازنین من
سال 2013 میلادی مبارک
and heart to heart,
from one place to another.
The warmth and joy of Christmas,
brings us closer to each other.
Happy Merry Christmas From Home to home,
از خانه به خانه،
و قلب به قلب،
از یک مکان به مکان دیگر.
گرمی و لذت
کریسمس، برای ما نزدیک به یکدیگر بودن را به ارمغان میاورد
کریسمس مبارک
••..••..••..••اس ام اس تبریک کریسمس••..••..••..••
Bells are ringing
the wishes of christmas day
the flying snowflakes
send my most sincere blessings
to you merry christmas.
زنگ ناقوسها
آرزوهای روز کریسمس
پرواز برف
ارسال صمیمانه ترین تبریکهای من به شما
کریسمس مبارک.
••..••..••..••اس ام اس تبریک کریسمس••..••..••..••
Christmas gift suggestions:
To your enemy, forgiveness.
To an opponent, tolerance.
To a friend, your heart.
To yourself, respect.
Merry Christmas
پیشنهاد هدیه کریسمس :
برای دشمن خود: بخشش
برای رقیب: تحمل
برای دوستانت:قلبت
برای خودت:احترام
کریسمس مبارک
••..••..••..••اس ام اس تبریک کریسمس••..••..••..••
Everything is possible,
Hope makes everything tells him,
Love makes all things beautiful, yes,
I hope you have all got for Christmas.
Happy Christmas!
همه چیز ممکن است،
امید باعث میشه همه چیز کارکنه،
عشق باعث میشه همه چیز زیباتر باشه،
امیدوارم هر سه رو داشته باشی برای کریسمس.
کریسمس مبارک!
••..••..••..••اس ام اس تبریک کریسمس••..••..••..••
I
am dreaming of white Christmas , with every christmas card i write, May
your days be merry and bright, and May all your christmases be
white.Happy Christmas
به یه کریسمس سفید فکر میکنم، با هر کارتی
که برای کریسمس آماده میکنم، آرزو میکنم که همه ی روزهات شاد و آفتابی
(روشن) باشن، و امیدوارم که همه ی کریسمس هات سفید باشن. کریسمس مبارک
••..••..••..••اس ام اس تبریک کریسمس••..••..••..••
Lets
welcome the year which is fresh and new,Lets cherish each moment it
beholds, Lets celebrate this blissful New year. Merry X-mas
بیا به سالی که جدید و تازست خوشامد بگیم، بیا تک تک لحظه هاشو گرامی بداریم، بیا این سال نوی پربرکت رو جشن بگیریم. کریسمس مبارک
••..••..••..••اس ام اس تبریک کریسمس••..••..••..••
Christmas
is not a time nor a season, but a state of mind. To cherish peace and
goodwill, to be plenteous in mercy, is to have the real spirit of
Christmas
کریسمس نه یه زمانه و نه یه فصل، بلکه یک
یادبوده،در واقع گرامی داشتن صلح و حسن نیت، رحیم و بخشنده بودن، باعث میشه
روح واقعی کریسمس رو لمس کنیم
••..••..••..••اس ام اس تبریک کریسمس••..••..••..••
There
is no ideal Christmas; only the one Christmas you decide to make as a
reflection of your values, desires, affections, traditions
هیچ کریسمسی ایده آل نخواهد بود مگر اینکه
تو تصمیم بگیری اون رو به بازتابی از ارزش ها، خواسته ها، علاقه ها و
قوانین خودت تبدیل کنی.
••..••..••..••اس ام اس تبریک کریسمس••..••..••..••
!Joy resounds in the hearts of those who believe in the miracle of Christmas
Wishing you all the peace, joy, and love of the season! Season’s Greetings!
لذت در قلب کسانی که به معجزه ی کریسمس اعتقاد دارند بازتاب میکند.
برای تو تمام صلح ، لذت و عشق این فصل رو آرزو میکنم . تغییر فصل رو بهت تبریک میگم
••..••..••..••اس ام اس تبریک کریسمس••..••..••..••
A silent night, a star above, a blessed gift of hope and love. A blessed Christmas to you
یه شب ساکت و آروم، یه ستاره بالای سرت، یه هدیه ی پر برکت از امید و عشق. یه کریسمس پر برکت برای تو
••..••..••..••اس ام اس تبریک کریسمس••..••..••..••
Christmas may be many things
or it may be a few.
For you, the joy
is each new toy;
for me;
it’s watching U.
کریسمس میتونه خیلی چیزا باشه
یا میتونه چیز خاصی هم نباشه!
برای تو هر اسباب بازی جدیدی میتونه لذت آور باشه
و برای من کریسمس یعنی دیدن تو!
••..••..••..••اس ام اس تبریک کریسمس••..••..••..••
Two
things upon this changing earth can neither change nor end; the
splendor of Christ’s humble birth, the love of friend for friend.
دو تا چیز که توی چرخش زمین نه تموم میشه و نه تغییر میکنه، یکیش شکوه تولد عیسی مسیحه و یکیش عشق دوست به دوسته!
••..••..••..••اس ام اس تبریک کریسمس••..••..••..••
if
one night you wake up and a big fat male is trying to put you in a sack
please don’t be afraid because i told santa all i want for christmas is
you
اگه یه شب بیدار شدی و دیدی یه مرد چاق و گنده داره تو رو توی کیسش میزاره لطفا نگران نشو. چون من به بابا نوئل گفتم تو رو برای کریسمس میخوام!
منبع:arme.blogsky.comsgh
شعر "شب برفی کریسمس"
خانه ای کوچک و زیبا
در جنگلی بزرگ
با درختانی بلند
و پوشیده از برف
به غیر از آدم برفی
که لبخندی بر لب دارد
همه کنار آتش بخاری جمع اند
و چه شادمانه و خوشبخت
سال نو را با هم
و در کنار درخت کاج تزئین شده
جشن می گیرند
و بیرون
دانه های بلورین برف
آرام آرام پایین می آیند
در شب برفی کریسمس...
شعر "آدمک برفی"
طلسمم کرده ای آری شبیه آدمک برفی
پراز فریاد تکراری شبیه آدمک برفی
مراازنو تراشیدی ز جنس سرد برف و بعد
نمودی پرده برداری شبیه آدمک برفی
سرش ازمن تنش ازمن نگاه برفی اش از تو
میان چار دیواری شبیه آدمک برفی
وجودم برف باریدو زمستان حضورم را
نگفتی دوستم داری شبیه آدمک برفی
وطفلی کودک قلبم زکامی سخت میگیرد
تو از گرمای بیزاری شبیه آدمک برفی
دلم تنهاست مثل تو دلم اینجاست مثل تو
ودراین آخر کاری شبیه آدمک برفی
شعر "سال نو میلادی و عید کریسمس مبارک"
میلاد مسیح و عید کریسمس
عید است و شادی
نه عید نوروز
جشن مسیحاست
نامش , کریسمس
آغوش مریم
نوری مبین است
بس می درخشد
آن روح ماهش
بلبل زشادی
با صد ترانه
بر شاخه شاخه
هی می زند پر
فصل زمستان
چه نوبهاری است
دشت و دمن شد
با غنچه زیبا
شبنم به گلها
ناز است و غلطان
رویایی گشته است
دنیای گلها
تن پوش روشن
هرجا صفا یی است
از سوز سردی
آنجا نمایان
صد لاله در باغ
بر سبزه حالی است
این لطف و رحمت
از آن الله است
بیتوته
کریسمَس(به انگلیسی: Christmas) یا نوئل (به فرانسوی: Noël) نام جشنی است، در آیین مسیحیت که به منظور گرامیداشت زادروز مسیح برگزار میشود.
بسیاری از اعضای کلیسای کاتولیک روم و پیروان آیین پروتستان، کریسمس را در روز ۲۵ دسامبر جشن گرفته و بسیاری آنرا در شامگاه ۲۴ دسامبر نیز برگزار میکنند.
اعضای بیشتر کلیساهای ارتودوکس در سراسر دنیا نیز روز بیست و پنجم دسامبر را به عنوان میلاد مسیح جشن میگیرند. برخی از مسیحیان ارتودوکس در روسیه، اوکراین، سرزمین مقدس (ناحیه تاریخی فلسطین) و دیگر مکانها، به سبب پیروی از گاهشماری یولیانی، جشن کریسمس را در روز ۷ ژانویه برپا میدارند. اعضای کلیسای ارامنه طبق سنت منحصر به فردی، روز میلاد و همچنین روز غسل تعمید مسیح را همزمان در روز ششم ژانویه جشن میگیرند.
ایام دوازده روزه کریسمس با سالروز میلاد مسیح در ۲۵ دسامبر آغاز گشته و تا جشن خاجشویان در روز ۶ ژانویه ادامه مییابد.
برخی از اصطلاحات مربوط به کریسمس:
کریسمس :۲۵ دسامبر روزی است که مسیح به دنیا آمد واین روز به وسیله مسیحیان جشن گرفته می شود. پس شب کریسمس مطابق با ۲۴ دسامبر است .
دوره کریسمس : زمانی است که با تولد مسیح اغاز می شود.
کیک کریسمس :کیک میوه ای که مرسوم است در کریسمس در بریتانیا می خورند.همچنین در کریسمس پودیندگی هم به نام پودینگ کریسمس تخیه می شود.
جوراب کریسمس :جوراب بلندی است که کودکان هنگامی که شب کریسمس به رخت خواب می روند آن را در اتاق می گذارند تاباهدیه هاپر شود.
درخت کریسمس : یکدرخت طبیعی یا مصنوعی است که با روبان ها و چراغهای رنگی تزئین می شود و در کریسمس در خانه یا بیرون از خانه قرار داده می شود .
نوئل :اصطلاحی برای کریسمس است که به ویژه در سرودها و کارت ها مورد استفاده قرارمی گیرد.
بابانوئل:محافظ شاد وشوخ بچه ها است.
کارت کریسمس :برای تبریک عید ارسال میشود .
بیتوته
کریسمس یکی از روزهای مقدس سال است که به سالروز میلاد حضرت عیسی بن مریم(ع) اشاره دارد، اما به طور کلی جشن کریسمس تولد مسیح(ع) تحت تأثیر سنتها و رسوم سکولار جشنهای زمستانی چون ساتورنالیا قرار گرفته است.
سنتهای کریسمس دربرگیرنده نصب تصویر سنتی تولد مسیح، تزئین درخت کریسمس و تبادل هدیه و کارت تبریک و حضور بابانوئل در شب عید کریسمس است و محورهای این عید بر ترویج حسن نیت، بخشندگی، مهربانی و گردهمایی های خانوادگی استوار است.
کریسمس به صورت سنتی روز ۲۵ دسامبر برگزار میشود، اما برخی کلیساهای ارتدکس شرقی روز ۷ ژانویه را به عنوان کریسمس جشن میگیرند که با ۲۵ دسامبر در تقویم جولیان یکسان است. این تاریخها تنها سنتی بوده و به نظر نمیرسد تاریخ حقیقی تولد مسیح چنین روزی بوده باشد.
کریسمس در بسیاری از کشورهای سراسر جهان جشن گرفته میشود و این امر به چگونگی پراکندگی مسیحیان و فرهنگ غربی و ترکیب آن با جشنهای زمستانی ارتباط دارد. علی رغم نفوذ شایع سنتهای کریسمس آمریکایی و بریتانیایی که در فیلمها، ادبیات، تلویزیون و سایر رسانه ها مشاهده میشود، سنتهای متعددی به منظور جشن کریسمس هنوز هم در مناطق و محلهای مختلف برگزار میشوند.
جشنهای زمستانی پیش از کریسمس
در سنتهای بسیاری از فرهنگها جشن زمستانی از جشنهای بسیار محبوب تلقی میشود و بخشی از آن به کم شدن کارهای کشاورزی در فصل زمستان برمیگردد، از دیدگاه دینی ایستر (عید پاک) مهمترین جشن در تقویم کلیسایی بوده و کریسمس از اهمیت کمتری برخوردار بود، از سوی دیگر کلیساهای اولیه به جشن گرفتن تولد اعضای کلیسا معترض بودند. برتری جشن کریمسمس در دوران مدرن از بسیاری لحاظ منعکس کنده تأثیر فزاینده سنت جشنهای زمستانی است که در آن میان میتوان به جشنهای ساتورنالیا، ناتالیس سولیس ایویچتی، یول اشاره کرد.
در عصر رومنها، جشن ساتورنالیا مشهورترین جشن زمستانی و زمان استراحت، جشن، شادی و پایان قوانین رسمیمحسوب میشد. این جشن به احترام ساتورن از ۱۷ تا ۲۴ دسامبر برگزار میشد اما در دوره امپراطوری این جشن از هفت به پنج روز تقلیل یافت.
ناتالیس سولیس ایویچتی روز ۲۵ دسامبر تحت عنوان "تولد خورشید مغلوب نشدنی" جشن گرفته میشد و دربرگیرنده ستایش الههها و خدایان خورشید بود. الگابالوس امپراطوری رومی (۲۲۲-۲۱۸) بنیانگذار این جشن بود که مجبوبیت آن در دوران اریلیان به اوج خود رسید. روز ۲۵ دسامبر همچنین تاریخ انقلاب زمستانی است و این جشن نشان دهنده عدم مغلوب شدن خورشید در زمستان بود. بسیاری از نویسندگان اولیه مسیحیت تولد دوباره خورشید را به تولد مسیح نسبت داده اند و کاتولیکها استدلال میکنند که جشن سول اینویکتوس همان تاریخ کریسمس و میلاد مسیح است.
جشن یول در اواخر دسامبر و اوایل ژانویه برگزار میشد و هدف از آن احترام و ستایش خدای رعد بود؛ یک کنده بزرگ چوب را با این اعتقاد بود که هر جرقه رعد بیشتر باشد نشان دهنده تعداد خوک یا گوسالهای است که سال آینده متولد خواهد شد آتش میزدند و جشن تا سوختن کامل کنده ادامه داشت و گاهی به ۱۲ روز میکشید. از آنجا که اروپای شمالی از آخرین بخشهایی بود که به مسیحیت روی آورد جشنهای غیر مسیحی آنها تأثیر بسیاری بر شکلی گیری جشن کریسمس داشت. اسکاندیناویها هنوز هم کریسمس را یول مینامند، که این کلمه به تدریج در زبانهای انگلیسی و آلمانی معادل کریسمس شد.
خاستگاه های جشن کریسمس
به درستی مشخص نیست که چه زمان و چرا ۲۵ دسامبر را به تاریخ تولد مسیح نسبت دادند، چرا که عهد جدید هیچ تاریخی را در اینباره ذکره نکرده است. ***توس جولیوس آفریکانوس نخستین مورخ مسیحی بود که شرح وقایع جهانی را آغاز کرد در رایج کردن این ایده که مسیح روز ۲۵ دسامبر متولد شد نقش محوری داشت. این تاریخ نه ماه پس از تاریخ آبستن شدن حضرت مریم(س) (۲۵ مارس) محسوب میشود. از سوی دیگر ۲۵ مارس تاریخ اعتدال بهاری بوده و خلق حضرت آدم (ع) تلقی میشود.
مسیحیان در دوران اولیه ظهور مسیح بر این باور بودند که ۲۵ مارس تاریخ مصلوب شدن مسیح است.
تعیین تاریخ میلاد مسیح(ع) در ابتدا الهام بخش برگزاری جشن و سرور نبود. ترتولیان از متألهان اولیه مسیحیت میلاد مسیح را به عنوان جشن مهمی در کلیسای رومیآفریقا تلقی نکرده است. در سال ۲۴۵، اوریگن فیلسوف و متأله مسیحی یونانی جشن گرفتن میلاد مسیح را تقبیح کرد و اظهار داشت که تنها گناهکاران روز تولد خود را جشن میگرفتند.
نخستین اشاره به جشن کریسمس (میلاد مسیح) در تقویم فیلوکالوس مشاهده میشود که در سال ۳۵۴ در روم گردآوری شد. در شرق نیز مسیحیان تولد مسیح را به عنوان بخشی از عید تعمید مسیح و دیدار سه مرد حکیم ستاره شنان ایرانی از عیسی جشن گرفته میشود؛ اگرچه این جشن بر تعمید مسیح تمرکز دارد. پس از مرگ والنس امپراطور طرفدار عقاید اریوس در نبرد ادیرنه سال ۳۷۸ جشن کریسمس در شرق رنگ بیشتری به خود گرفت، اما این روند در قرن چهارم بیش از پیش مجادله برانگیز بود و پس از آنکه گریگوری نازیانزوس در سال ۳۸۱ به عنوان اسقف منصوب شد این جشن از میان رفت و در سال ۴۰۰ با انتصاب جان کریستوستوم بار دیگر به قوت خود باز گشت.
قرون وسطی
اوایل دوران قرون وسطی روز کریسمس تحت تأثیر جشن تعمید مسیح بود و در غرب بر دیدار سه مرد ستاره شناس ایرانی از نوزاد مسیح تمرکز میکردند. اما تقویم قرون وسطی تحت نفوذ تعطیلات مربوط به کریسمس قرار گرفته بود. برجستگی کریسمس پس از امپراطوری شارلمان تقویت شد، چرا که مراسم تاجگذاری وی در روز کریسمس سال ۸۰۰ و ویلیام اول پادشاه بریتانیا روز کریسمس سال ۱۰۶۶ انجام شد.
در اواسط قرون وسطی تعطیلات کریسمس به قدری پررنگ بود که وقایع نویسان و مورخان به کرات اشاره کرده اند که بسیاری از نجیب زادگان و اشراف کریسمس را جشن میگرفتند. ریچارد دوم پادشاه انگلستان در سال ۱۳۷۷ جشن کریسمسی برگزار کرد که ۲۸ گاو و ۳ هزار گوسفند به عنوان غذا سرو شد. سرود خواندن در جشنهای کریسمس نیز از قرون وسطی شکل گرفت، اما بسیاری از نویسندگان آن زمان این گروه های موسیقی را تقبیح کرده و اظهار داشتند که این شیوه ممکن است به ادامه یافتن سنتهای ساتارنولیا و یول منتهی شود.
اصلاحات دهه ۱۸۰۰
در طول دوره اصلاحات مسیحیت، پروتستانها جشن کریسمس را به عنوان تجملات کلیسای کاتولیک و پاپها محکوم کردند. کلیسای کاتولیک نیز به واسطه افزایش مؤلفه های دینی این جشنها به انتقاد پروتستانها واکنش نشان داد. طی جنگ داخلی بریتانیا، در سال ۱۶۴۷ پروتستانهای هوادار ساده زیستی و سخت گیری مذهبی کریسمس را ممنوع کردند اما طرفداران کریسمس در چندین شهر تظاهرات کرده و به مدت چند هفته کنترل کانتربری (مقر اسقف اعظم انگلیس) را در دست گرفتند. در سال ۱۶۶۰، دوران بازگرداندن چارلز دوم به سلطنت این ممنوعیت از بین رفت، اما هنوز هم برخی از روحانیون انگلیکن با استناد به استدلالهای پروتستان با جشن کریسمس مخالف هستند.
در آمریکا که مستعمره انگلستان بود، پیوریتنها (پروتستانهای هوادار ساده زیستی و سختگیری مذهبی) با کریسمس مخالفت کردند و جشن کریسمس از سال ۱۶۵۹ تا ۱۶۸۱ در بوستن غیرقانونی تلقی میشد. در همان زمان ساکنان ویرجینیا و نیویورک مراسم کریسمس را آزادانه برگزار میکردند، پس از انقلاب آمریکا به علت نسبت دادن کریسمس به رسوم انگلیسی جشن کریسمس محبوبیت خود را از دست داد.
طی دهه ۱۸۲۰ که تنشهای فرقه ای در انگلستان آرام شده بود، نویسندگان بریتانیایی نسبت به از بین رفتن و کمرنگ شدن جنش کریسمس ابراز نگرانی کردند و تلاشهایی در راستای احیای این سنتها صورت گرفت. کتاب ترانه کریسمس چارلز دیکنز که در سال ۱۸۴۳ منتشر شد نقش مهمی در خلق مجدد کریسمس با محور خانواده، حسن نیت و مهربانی ایفا کرد.
اوایل قرن نوزدهم علاقه به کریسمس در آمریکا به واسطه چند داستان کوتاه نوشته واشنگتن ایروینگ احیا شد. مهاجران آلمانی و آمریکایی هایی که پس از جنگ داخلی آمریکا به کشور بازگشتند سهم مهمیدر آوردن سنتهای کریسمس اروپایی به قاره آمریکا برعهده داشتند. کریسمس در سال ۱۸۷۰ به عنوان یکی از تعطیلات فدرال ایالت متحده اعلام شد.
قرن بیستم و پس از آن
در سال ۱۹۱۴، نخستین سال جنگ جهانی اول میان سربازهای آلمانی و بریتانیایی آتش بس موقت وغیر رسمیشکل گرفت و سربازان هر دو طرف اقدام به خواندن سرودهای کریسمس کرده و جنگ را متوقف کردند، از سوی دیگر داستانهای بسیاری درباره این آتش بس روایت شده اما شواهدی مبنی بر وقوع این رویداد وجود ندارد.
اواخر قرن بیستم ایالات متحده با مناقشه ای برسر ماهیت کریسمس و جایگاه آن به عنوان جشن دینی یا سکولار مواجه شد، چرا که برخی به رسمیت شناختن کریسمس را به عنوان تعطیلات فدرال نقض قانون جدایی کلیسا و دولت میدانند و این امر چندین بار در دادگاه های مختلف مطرح شد و دادگاه عالی ایالات متحده روز ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰ حکم داد که به رسمیت شناخت روز کریسمس به عنوان تعطیلات رسمیو عمومینقض کننده قانون جدایی دین از حکومت نیست چرا که این روز یک هدف واضح سکولار در پی دارد.
نگرانی هایی که در رابطه با ترکیب ماهیت سکولار با کریسمس مسیحی وجود داشت در قرن بیست ویکم نیز ادامه دارد. در سال ۲۰۰۵ برخی از مسیحیان همراه محافظه کاران آمریکایی علیه سکولار شدن کریسمس تظاهرات کردند. برخی اعتقاد دارند که کریسمس با روندهای سکولار یا اشخاص و سازمانهای ضد مسیحی مورد تهدید واقع میشود.
پیشنهاد هدیه کریسمس :
برای دشمن خود: بخشش
برای رقیب: تحمل
برای دوستانت:قلبت
برای خودت:احترام
کریسمس مبارک
♦♦♦♦♦♦♦♦♦اس ام اس تبریک کریسمس♦♦♦♦♦♦♦♦♦
دو تا چیز که توی چرخش زمین نه تموم میشه و نه تغییر میکنه،
یکیش شکوه تولد عیسی مسیحه و یکیش عشق دوست به دوسته!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦اس ام اس تبریک کریسمس♦♦♦♦♦♦♦♦♦
میشه عکستو بدی بهم؟ که بابانوئل دقیقا بدونه برای کریسمس
چی باید بهم هدیه بده. کریسمس مبارک
♦♦♦♦♦♦♦♦♦اس ام اس تبریک کریسمس♦♦♦♦♦♦♦♦♦
Have a lucky and wonderful 2012
My wishes for you, great start for Jan,
Love for Feb, peace for March,
No worries for April, fun for May,
Joy for June to Nov,happiness for Dec.
Have a lucky and wonderful 2012
♦♦♦♦♦♦♦♦♦اس ام اس تبریک کریسمس♦♦♦♦♦♦♦♦♦
سلام
این عید پاک رو به پاکترین دل دنیا تبریک میگم
امیدوارم بتونم قدر این پاکی رو بدونم
و سال دیگه هم بهت تبریک بگم
و پاکی رو باهم جشن بگیریم
کریسمس مبارک
♦♦♦♦♦♦♦♦♦اس ام اس تبریک کریسمس♦♦♦♦♦♦♦♦♦
میلاد پیام آور توحید
صلح و مهربانی
سمبل صبر و شکیبایی
پیامبر اولوالعزم
حضرت عیسی مسیح (علیه السلام)
بر تمامی موحدین جهان تهنیت باد . . .
♦♦♦♦♦♦♦♦♦اس ام اس تبریک کریسمس♦♦♦♦♦♦♦♦♦
چون به سخن نوبت عیسی رسید / عیب رها کرد و به معنی رسید
عیب کسان را منگر و احسان خویش / دیده فرو بر به گریبان خویش . . .
کریسمس ۲۰۱۲ مبارک
♦♦♦♦♦♦♦♦♦اس ام اس تبریک کریسمس♦♦♦♦♦♦♦♦♦
امیدوارم بابانوئل به جای کادوی زیبا
تقدیر زیبا برای تو هدیه بیاره
تقدیر خوب رو نمیتونی الان حس کنی
اما در آینده میفهمی بهترین آرزو رو برات داشتم
کریسمس مبارک
♦♦♦♦♦♦♦♦♦اس ام اس تبریک کریسمس♦♦♦♦♦♦♦♦♦
اگه یه شب بیدار شدی و دیدی یه مرد چاق و گنده داره تورو توی کیسش میزاره
لطفا نگران نشو. چون من به بابا نوئل گفتم تورو برای کریسمس میخوام!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦اس ام اس تبریک کریسمس♦♦♦♦♦♦♦♦♦
بیا به سالی که جدید و تازست خوشامد بگیم، بیا تک تک لحظه هاشو گرامی بداریم،
بیا این سال نوی پربرکت رو جشن بگیریم. کریسمس مبارک
منبع: بیتوته
بیادت می آورم تا همیشه بدانی که زیباترین
منش آدمی محبت اوست ، پس محبت کن چه به دوست چه به دشمن که دوست را بزرگ
کند و دشمن را دوست . ” کوروش کبیر کوروش“
♦♦♦♦♦♦♦♦♦جملات کوروش کبیر♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است .کوروش کبیر
♦♦♦♦♦♦♦♦♦جملات کوروش کبیر♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
دشوارترین قدم، همان قدم اول است .کوروش کبیر
♦♦♦♦♦♦♦♦♦جملات کوروش کبیر♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید .کوروش کبیر
♦♦♦♦♦♦♦♦♦جملات کوروش کبیر♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر .کوروش کبیر
♦♦♦♦♦♦♦♦♦جملات کوروش کبیر♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
منم کورش: پسر بهشت در اوستا ، سیروس در تورات ، سایروس در انجیل ، ذوالقرنین در قرآن ، نخستین شاه جهان ، اولین داد گستر گیتی ، پدر ایران زمین
♦♦♦♦♦♦♦♦♦جملات کوروش کبیر♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما .کورش کبیر
♦♦♦♦♦♦♦♦♦جملات کوروش کبیر♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد .کوروش کبیر
♦♦♦♦♦♦♦♦♦جملات کوروش کبیر♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن کوروش کبیر
♦♦♦♦♦♦♦♦♦جملات کوروش کبیر♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست
♦♦♦♦♦♦♦♦♦جملات کوروش کبیر♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
من به خاطر ندارم در هیچ جهادی برای عزت و کسب افتخار ایران زمین مغلوب شده باشم
♦♦♦♦♦♦♦♦♦جملات کوروش کبیر♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
همیشه با هم یکدل و صمیمی بمانید تا اتحادتان موید و پایدار بماند
منبع:SMSOJOK.com
به نام خداوند بخشنده مهربان
مشکلی نیست که آسان نشود
1_ یک فهرست از اسامی کسانی که بسیار دوستشان دارید تهیه کنید و نام خودتان را بالای آن قرار دهید.
2_ علاقه مندانه از دیگران تقاضای کمک کنید.
3_ با خوردن یک عدد شیرینی مورد علاقه تان به خود انرژی بدهید.به گردش بروید و برای خودتان یک عدد موز بخرید.
4 - بگذارید چشمانتان از تماشای تصویر ماه بر سطح آرام و زیبای آب لذت ببرد.
5_ساعت خود را روی لحظات سحرگاه تنظیم کنید و برای تماشای تصویر خورشید از خواب برخیزید.
6_در فصل پاییز بر یک دریاچه با یک قایق تفریحی پارو بزنید و از تماشای منظره رنگ به رنگ شدن برگها لذت ببرید.
7_ دنیای خود را با کاشتن گلها , درختان , سبزیجات و کندن علفهای هرز شادتر کنید.
8_ یک مهمانی ترتیب بدهید که یاد آن سالها در ذهن شما باقی بماند.
9_ خودتان را برای انجام درست کارها تحسین کنید.
10_ تمام معجزه هایی را که در زندگیتان رخ داده است , بشمارید.بدانید که حتی معجزه های بیشتری در راه است.
11_آهنگ حزن انگیزتان را زیر دوش آب زمزمه کنید و کلیه افکار منفی را از ذهن خود دور سازید.
12_تصمیم بگیرید و عمل کنید تا دوباره در جریان زندگی قرار بگیرید.
13_یاد بگیرید که از با خود بودن لذت ببرید به طوریکه دیگر هیچگاه احساس تنهایی نکنید.
14_قدیمی ها درست می گفتند.لازم است که یک روز از تجربیات آنها استفاده کنید.
15_به نزدیکترین مکان مقدس بروید و شمعی را روشن کنید.آنگاه برای خودتان دعا کنید.
16_افکار مثبت و دوست داشتنی تان را به مخالفان خود نیز منتقل کنید.
17_اگر از مخالفان سرسخت خود هستید افکار مثبت را در ذهنتان پرورش دهید.در ابتدا ممکن است احساس مسخره ای به شما دست دهد اما فقط پس از گذشت چند روز تفاوت بسیاری را درک خواهید کرد.
18_خودتان را دست کم نگیرید.تمام خصوصیات خوبتان را به خود متذکر شوید.
19_اگر یکی از آن انسانهای شجاع هستید با کار کردن بر روی نقاط ضعف خود درونتان را تغییر دهید.
20_توجه خود را بر روی نکات مثبت زندگیتان معطوف سازید نه بر نکات منفی !
21_اگر چه کار مشکلی است اما سعی نکنید اختیار دار دیگران باشید.
22_بر تکیه کلامهای گفتاری خود مسلط باشید.از گفتن جملاتی مثل))کاشکی.... ای کاش....)) بپرهیزید.
23_خوش حساب باشید.
24_این اطلاعات مهم و کارساز را به خاطر بسپارید:
بدخلقی ها را تعدیل کنید.
غصه ها و حسادت ها انرژی شما را به هدر می دهند.
25_به یاد داشته باشید که دنیا همانگونه خواهد بود که شما آن را می بینید و درک می کنید.
26_به نصیحت کسانی که دوست خوب شما شده اند خوب گوش دهید.
27_هنگام صبح نیم ساعت بیشتر در رختخواب بمانید و به خودتان برسید.
28_با دست کشیدن از یک کار بد, عزت نفس خود را بالا ببرید.
29_از افراط و مبالغه کاری دوری کرده و از وقت خود نهایت استفاده را به عمل آورید.
30_در یک مراسم افتتاحیه در مکانی جالب و هیجان انگیز شرکت کنید.
31_حداقل هفته ای یک بار در یک فعالیت جدید شرکت کنید.
32_ حس شوخ طبعی خود را از طریق خواندن کتاب های خنده دار ونشاط بخش تقویت کنید.
منبع:pat-o-mat.com
بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند / قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است
بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند / تارموی توست اما ریشه ی عمر من است . . .
امیدوارم تو خونه پماد سوختگی داشته باشی چون برات یه بوس داغ فرستادم !
ببخشید ، میشه یه بوس بندازی !؟
” کانون بوس ندیده ها ! “
1 بوس
۲بوس
۳بوس
۴بوس
۵بوس
….
بسه دیگه بوسم نکن مرسی !!!
عزیزانى که اس ام اس ندارند بوس هم پذیرفته میشود آدرس اینترنتى ما،دبلیو دبلیو داد،داد داد نداد به زور مى بوسیم.
به یک فرشته گفتم:برو و معشوقم که عاشقش هستم را ببوس!!
فرشته رفت و وقتی برگشت دیدم چشماش اشکیه و گریه کرده!!
به فرشته گفتم: معشوق مرا بوسیدی؟! فرشته گفت:
نه نشد !! به فرشته گفتم:چرا؟
فرشته مهربون گفت:دو فرشته هیچ وقت همدیگرو را نمی بوسن !
یکی در آرزوی دیدن توست/یکی در حسرت بوسیدن توست/ولی من ساده و بی ادعایم/تمام هستیم خندیدن توست..
لبخند تو طلوع و بوسه ی تو غروب منه ممنونم بخاطر اینکه بهترین و شگرف ترین دوست و همدم منی
برو بشین رو پشت بوم روتو بکن به آسمون در جهت وزش باد یه بوس فرستادم برات
تمام شیرینی عسل از بوسه است پاسخ هر بوسه ای یک بوسه است بهترین هدیه پس از یک انتظار بشنوید از من فقط یک بوسه است
به قربون موبایل توی دستت/که بوسه می زنه انگشت شستت/الهی من بشم صفحه موبایلت/که تو سیلم کنی با چشم مستت
ای بنازم گل لب مرمر دندان تو را / باغ صد رنگ ندارد لب خندان تو را
می و میخانه کجا حال نگاه تو کجا؟؟ / که ندارد بشری حالت چشمان تو را
لب به دندان گزم از حسرت یک بوسه ی گرم / چون به لبخند ببینم لب و دندان تو را
بسی مستی در ان چشم سیاه است. مرا صد آفرین در هر نگاه است. تبی از بوسه ی گرم تو دارم. بر این تب آتش لب ها گواه است
سکوت مقدس عشق را میستایم بر لبهای بسته اش بوسه میزنم شاید مرحمی باشد برای
فریاد در گلو مانده ام سکوت میکنم ، صبر میکنم و همین است که مرا هر روز به عشق مجنون تر میکند
اگه تونستی زیر آب یه نفس عمیق بکشی یا اگه تونستی یه بوسه به آتیش بزنی یا اگه تونستی همه ی ستاره های آسمون رو بشماری اون وقت من می تونم تو رو فراموش کنم
عزیزم، بوسم میدی . بوسم میدی .بوسم میدی .بوسم میدی . خیلی بو سم میدی، سم پاشی می کردی؟
اگه نمیزاری بوست کنم اگه نمیزاری نازت کنم اگه نمیزاری بغلت کنم حداقل بزار جیگرتو بخورم که . . آخه من جیگر گوسفند خیلی دوست دارم
هر کسی بوسه ستاند ز لب یار کسی/بی گمان دست در آغوش نگارش ببرند . . .
وقت رفتن همه را می بوسید/به من از دور نگاهش را داد/یادگاری به همه داد و به من/انتظار سر راهش را داد
سلام ؛ من پستچی هستم با پست سفارشی واستون یه بوس فرستادن اگه ممکنه لپ تون رو جلو بیارین تحویل بگیرین
گویند غروب جایی است که آسمان زمین را می بوسد امشب برایت غروب میکنم آسمان من کجایی؟
عشقی که تو را نثار ره کردم در سینه ی دیگری نخواهی یافت
زان بوسه که بر لبانت افشاندم سوزنده تر آذری نخواهی یافت
می دونی چرا وقتی میخوای بری تو رویا چشمهات رو میبندی؟
وقتی میخوای گریه کنی چشمهات رو میبندی؟
وقتی میخوای خدارو صدا کنی چشمهات رو میبندی؟
وقتی میخوای کسی رو ببوسی چشمهات رو میبندی؟
چون قشنگ ترین لحظات این دنیا قابل دیدن نیستن !
سه ستاره تقدیم تو باد ، یه ستاره پر بوسه که دلم بی تو نپوسه ،
یه ستاره پر امید واسه هرکس که تو رو دید ، یه ستاره پر رویا که قشنگه با تو دنیا .
و هزار گلپونه بوسه به چشمانت هدیه می دهم. قابل ناز چشمانت را ندارد.
دیروز یادگاری هایت همدم من شدند و به حرفهای نگفته من گوش دادند.
و برایم دلسوزی کردند. البته به روش خودشان که همان سکوت تکراری بود و یادآوری خاطرات با تو بودن
نیازمند لبت،جان بوسه خواه من است / نگاه کن به نیازی که در نگاه من است
درشیرینی بوسه غرق بودیم ، که ناگهان شوری اشک رابر لبانم احساس کردم وفهمیدم که این بوسه جدایی است . . .
من گل پژمرده ای هستم ، چشمهایم چشمه خشک کویر ،
تشنه یک بوسه خورشید ، تشنه یک قطره شبنم . . .
دیشب باران قرار با پنجره داشت / روبوسی آبدار با پنجره داشت
یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد / چک چک ، چک چک … چکار با پنجره داشت . . .
یه بوسه یه حقه عاشقانهست برای وقتی که کلمات در بیان احساسات عاجز است . میبوسمت!
منبع:radsms.com
جوان سازی پوست با طب چینی
عامل اصلی بیماری پوستی و زیبا شدن پوست صورت و بدن و جوانسازی
چطور پوستی صاف و زیبا داشته باشیم و بیماریهای پوستی را از بین ببریم:
چطور پوستی صاف و زیبا داشته باشیم - ما در طب چینی اعتقاد خاصی به مبحث روان و زیبایی درون بدن داریم،در طب چینی اعتقاد بر این است که اگر ازدرون زیبا باشیم یعنی بعضی از ارگانها که مسئول زیبایی هستند تعادل داشته باشند، دلیلی برای نازیبایی صورت و بدن وجود ندارد، به طور خلاصه اگرحرکت مایعات ،خون و رطوبت به اندازه کافی در بدن وجود داشته باشد ما هم صورت و بدنی زیبا خواهیم داشت.
در طب چینی مثل طب ژاپنی،هندی و سایر طب های کل نگر که در دنیا رایج است به مفهومی به نام انرژی حیاطی و چی اعتقاد دارند و اگر حرکت انرژی چی(Qi) تعادل داشته باشد دیگر نازیبایی در بدن از جمله صورت شکل نمی گیرد.
مشکل اساسی که در تفکر ایرانی و غربی شده ی ما وجود دارد این است که ،صورت را از بدن جدا تصور می کنییم که این به دلایل فرهنگی خاصی است و یا این که در طول تاریخ و زمان ذهنیت سازی شده است و شاید صورت شما بیشترین جایی است که در معرض دید دیگران و خودمان قرار دارد.این باعث شده فکر کنیم که اگر پوست صورتمان افتاده است، پوست بدنمان مشکلی ندارد و یا اگر پوست صورتمان لک دارد چه ربطی به بدن دارد یا اینکه اگر صورت من مشکلات پوستی دار این مورد چه ارتباطی با ارگانهای درون دارد.
به جای اینکه این تفکر را داشته باشیم که اگر روده ها میزان کار کند و معده ی من تنظیم نباشد اگر ادرار مشکل داشته باشد و اگر ارگانهای بدن در تعادل و هماهنگی نباشد خوب چطور ممکن است من صورت زیباییی داشته باشم و چنین نازیبایی که به دلیل نا متعادل بودن درون است اگر شما به هر شکلی درست کنید دوباره نازیبا خواهد شد.
به قول معروف شاعر می گوید:خانه از پای بست ویران است/خواجه در بند نقش ایوان است
فردی که مشکل یبوست مزمن دارد،دیسک کمر آن چنانی دارد،مشکلات هاضمه ای شدید دارد ،مشکلات روحی روانی و استرس دارد و لذا این موارد باعث می شود که در پوست صورت و بدن نازیبایی به وجود بیاید.
بعضی خانم ها سعی می کنند قسمتی از مشکلات پوست یا نازیبایی صورت را که جلوی چشم دیگران است به صورت سطحی با روشهای درمانی مختلف بر طرف کنند که این کار نه تنها به شکست منجر می شود بلکه حتما" اثرش از بین خواهد رفت زیرا که مشکل ریشه ای این بیماریها در بدن باقی مانده است.
ارگان طحال و نقش مهم آن در زیبایی پوست بدن و مشکلات پوستی اعم از افتادگی پوست صورت و بدن:
زیبایی پوست بدن - چینی هر ارگانی تاثیرات خاص خودش را بر روی پوست بدن می گذارد، به طور خلاصه ارگان طحال وظیفه اش نگه داشتن و ایجاد پوست روی بدن است همینطور انرژی طحال باعث نگه داشتن ارگانهای دیگر در جایگاه خودشان در بدن است،از نظر زیبایی طب چینی این ارگان مسئول هاضمه نیز هست.قوی ترین ساعت هاضمه 5 تا 7 صبح وضعیف ترین حالتش بعد از غروب آفتاب به سمت نیمه شب است، با داشتن وسواس فکری هم این ارگان آسیب می بیند.
حال شما فردی را تصور کنید که به علت مشغله ی کاری باید مدام فکر کند و فکرهای چرخشی دارد یا به سبب کارش روزها تا ظهر می خوابد و شبها تا 2 نیمه شب بیدار است و شام را نیز دیر وقت می خورد.این ارگان چون مسئول هاضمه است غذای سنگین به شدت اثر منفی روی آن می گذارد.
بنابراین به شدت این ارگان آسیب می بیند و انتظار داریم که پوست خوبی داشته باشیم.خوب یک چنین فردی قطعا" دچار افتادگی پوست صورت و بدن،غبغب و به طبع آن در افتادگی پوست شکم و شل شدن پوست بدن،این مشکلات پوستی در طب چینی از نارسایی و تعادل نداشتن ارگان طحال است و به همین سبب هم صورتی نازیبا خواهیم داشت.اگر این فرد با روشهای دیگر درمانی مشکل غبغب وافتادگی پوست صورت و بدن را بر طرف کند اما چون اصل مشکل از ارگان طحال بوده و درمان نشده است دوباره در یک بازه زمانی کوتاه این مشکلات پوستی باز هم در صورت و بدن فرد پیدا خواهد شد.
ارگان ریه در طب چینی و نقش آن در زیبایی پوست صورن و بدن:
زیبایی پوست صورت و بدن - در طب چینی ریه ارگانی است که کیفیت ظاهری پوست را مشخص می کند،ریه از غم و غصه و نگرانی آسیب می بیند و هوای بد هم اثرات منفی روی این ارگان می گذارد.
حال فردی را فرض کنید به سبب شرایط زندگی شخصی یکی از اقوام،دوستان یا خانواده را از دست داده است،فرد شکست بزرگی در زندگی خورده است،غصه زیاد می خورد، که نتیجه اش برای این فرد باز شدن منافذ پوست ،تیره شدن پوست و مات شدن رنگ پوست می باشد و کیفیت پوست شروع به خراب شدن می کند.
این فرد چقدر باید از کرم استفاده کند،چقدر می تواند برای درمان زیبایی لایه برداری کند،چقدر با روشهای مختلف می خواهد این نازیبایی ها را اصلاح کند و بعد از انجام این روشها یک ماه،3 و 6 ماه بعد چون هنوز آن ارگان درمان نشده بوده و به طور سطحی درمان کرده است و اصلا" به درون بدن و ارگانها توجه نشده است پس دوباره نازیبایی صورت و بدن فرد بر می گردد.یک مثال:ما در طب چینی می گوییم طحال مسئول هاضمه است به ارگانهای دیگر انرژی و غذا می دهد ،فرد با گرفتن یک رژیم سخت به این ارگان آسیب می رساند و دچار افتادگی پوست صورت ، سینه ، شکم و پشت بازوها می شود،از نظر طب چینی این موارد به سادگی قابل فهم و درمان است و طحال فرد با تغذیه نامناسب دچار مشکل می شود.
در طب چینی درمان برای زیبا شدن به صورت تدریجی است ولی بدون آسیب و با تعادل و هماهنگی می باشد.
نقش ارگان کلیه در زیبایی صورت و درمان سیاهی و پف زیر چشم و گودی زیر چشم:
زیبایی صورت - در طب چینی کلیه نیز تاثیر مهمی در زیبایی صورت دارد البته تعریف اعضای بدن در طب غربی متفاوت است و در طب غربی معمولا" تعریف دیگری برای بیماریهای پوستی است.بیمار با کار زیاد و خستگی مداوم ،ترسیدن و دلشوره ی متناوب،مصرف نمک زیاد و فعالیت جنسی بالا،زایمانهای مکرر،عادات ماهانه ی سنگین باعث ضعیف شدن ارگان کلیه می شود و اثرات این موارد در صورت به شکل پف زیر چشم،گودی زیر چشم و سیاهی دور چشم نمایان خواهد شد.
ما باید برای درمان این نازیبایی ها سبک زندگی خود را تغییر دهیم و این ارگان نیز باید با طب سوزنی و روشهای طب چینی به تعادل برسد تا این نازیبایی های صورت از بین برود.
نقش ارگان کبد در نا زیبایی صورت به خصوص ایجاد جوش یا آکنه، لک و اگزما در بدن و صورت:
در طب چینی کبد حرارت بالایی را می تواند در کل بدن از جمله سر پخش کند و کبد ارگانی است که از خوردن ترشیجات،تندی جات و عصبانیت فرد تحت تاثیر قرار می گیرد. وقتی که به هر دلیلی این حرارت بالا رود، فرد نیز دچار آکنه یا جوش و لک می شود.اگر یک چنین فردی کبدش به تعادل برسد ، آکنه ی صورت و بدن و اگزمایی که در پوست ایجاد می شو د درمان خواهد شد.از نظر طب چینی کبد ارگانی است که آکنه یا جوش ، لک و اگزما را در پوست صورت و بدن ایجاد می کند. وقتی کبد در تعادل و هماهنگی نباشد دلیلی برای بیرون ریختن آکنه واگزما و لک وجود ندارد.
نقش ارگان قلب در طب چینی برای زیبایی صورت:
زیبایی صورت - ارگان دیگری که در طب چینی وجود دارد قلب است.این ارگان،هوشیاری مغز،عاطفه و ادراک را کنترل می کند.در یک ضرب المثل چینی و از قول یکی از پزشکان قدیمی چینی جمله ای نقل شده است که"شکوه قلب در صورت خودش را نشان می دهد"یک صورت گل انداخته ی شاداب و با نشاط بیانگر تعادل داشتن ارگان قلب است و قلبی که از افسردگی و دل شکستگی رنج می برد،قلبی که هیجانات و ناراحتی های بسیار زیادی دارد نمی تواند شکوه لازم را به صورت بدهد.
با طب سوزنی و روش امبدینگ یا کت گوت می توانید این مشکل بوجود آمده در ارگانها را از درون به طور کامل حل کنید.
درمانجوهایی که این طب را تجربه کرده اند و یا به سوی آن می آیند بعد از 3 تا 5 جلسه درمان یا بعد از گذشت یک ماه تا یک ماه و نیم درمان، تقریبا" بدون استثنا می گویند علاوه بر اینکه حال درونی خوبی پیدا کرده ایم،علاوه بر این احساسی می کنیم عملکرد سیستم بدن تغییر خوبی داشته و انرژی بهتری در بدن ما جریان دارد هر کسی از دوستان و آشنایان ما را می بینند می گویند چقدر تغییر کرده ایم چقدر جوانتر شده ایم،صورتتان باز شده است،انگار چند سال به عقب بر گشتید.
سوالات متداول درمانجو در مورد این مطالب:
سن و سال در طب چینی برای زیبایی چه تعریفی دارد؟
طب چینی و زیبایی - از نظر طب چینی ما با یک ذخیره ای از انرژی،خون وحیاط به دنیا می آییم که به آن جینگ می گویندکه جوهره ی وجود ما هست و این ذخیره در ارگان کلیه قرار دارد و تا آخر عمر از این ذخیره در حال استفاده هستیم هر چه با بیماریها،استرس ها،نداشتن استراحت از این ذخیره زودتر استفاده کنیم،زودتر بدن فرسوده می شود و طب چینی می تواند با ذخیره های که داریم یک حالتی را دوباره به بدن بر می گرداند و مقداری مصرف این ذخیره را کند می کند و حتی در بعضی از این ارگانها بازسازی انجام می دهد.
ولی طبیعتا" هر چقدر فرد زودتر برای درمان زیبایی مراجعه کند،جواب سریعتر،واضح تر و ماندگارتری را می گیرد.مثلا" فردی که 50 تا 60 ساله است نسبت به فرد 30 ساله کند تر جواب می گیرد در طب چینی اینکه که من با بالا رفتن سن دچار چروک و غبغب و افتادگی پلک و سایر موارد می شوم مفهومی ندارد.
منافذ باز پوست از نظر طب چینی را توضیح دهید؟
این مورد مربوط به ضعف ارگان ریه است که به دلایلی که توضیح داده شده است می توان آن را درمان کرد.
آیا با درمان زیبایی طب چینی نیازی به استفاده از کرمها و سایر موارد است؟
ما به طور دائم در معرض هجوم عاملهای بیماری زا قرار داریم یعنی اولین سد دفاعی بدن پوست است و اولین سد دفاعی هوای بدن ریه است،اولین سد دفاعی غذایی بدن معده و طحال است و اولین سد احساسی بدن از نظر طب چینی کبد است.وقتی که مداوم یکسری پاتوژن ها و عامل های بیماری زا را به بدن مواجحه می شود هر چد بدن قوی هم داشته باشیم خوب مقابله کردن با این عوامل سخت می شود.مثلا" اگر ما در یک شرایط آب و هوایی خوب زندگثی می کنیم و شرایط استرس کمتری در زندگی داریم طبیعتا" میزان مراقبت که پوست نیاز دارد نسبت به فردی که در شرایط آب و هوایی نامناسب و آلوده زندگی می کند کمتر می باشد و مراقبت بیشتری می خواهد.
می خواهیم این مراقبت در مقابل انرژی شدید یانگ خورشید با کرم ضد آفتاب و کرم پوست بهتر کنید می خواهید از درون بهتر شوید،می خواهید هر دو را را داشته باشید ولی باید که هر جفتتش را داشته باشید و اگ شرایط استرس زیادی داریم و شرایط بدنی ما خیلی شدیثد است این را مداوم و مدام داشته باشیم.
چرب بودن پوست را در طب چینی تعریف کنید؟
چرب بودن گوست در طب چینی - عدم رسید مایعات مناسب است به پوست در طب چینی ما اصطلاحی داریم به نام طب چینی که ترکیبی از مایعات غلیظ و مایعات رقیق است که این مایعات پخش کردنش با ارگان ریه است.از نظر طب چینی تبدیل و توزیع مایعات با طحال است وقتی این در ارگان تنظیم نیستند ممکن است مایعات زیادی به پوست برسد و پوست چرب شود و یا مایعات کمتری به پوست برسد و پوست خشک شود.در دو حالت با تنظیم کردن ارگانهای درونی حتی بدون اینکه نیازی باشد روی صورت کار کنیم می توانید این درمان را انجام دهید و رطوبت مناسبی را به پوست برسانیم.
ترکهایی که در اثر لاغر شدن یا بار داری ایجاد می شود را چطور می شود درمان کرد؟
این ترکها در اثر ضعف در طحال و ریه ایجاد می شود و از نظر طب چینی می شود این ها را تا حدی بر طرف کرد که کمتر به چشم بیاید..مثلاه" ترکهای شکم را اگر بکشیم و حدود یک سانتی متر عرض آن باشد بهد از درمان حدود 3 میلیمتر می شود و این کاهش فاصله باعث می شود که فرد حس کند،لمس کند و ببیند که کمتر شده ولی درمان قطعی این ترکها با هیچ روشی به جز جراحی امکان ندارد زیرا کلاژن سازی پوست در این ناحیه از بین رفته و بازسازی نمی شود.
در دوران نوزادی بدن انسان بسیار زیاد به دلیل اینکه با طبیعت و درون بدن هماهنگ است و انرژی بسیاری از نظر انرژی حیاطی طب چینی دارد هر آسیب به بدن را می تواند درمان کند البته مادری که باردارمی شود یا فردی که رژیم می گیرد اگر ارگانهای بدن آنها متعادل باشد این ترکها بوجود نخواهد آمد.وقتی که بدن نتواند این لاغر شدن یا چاق شدن و کشش پوست را تحمل کند دچار ترک می شود.
منبع:\ بیتوته
درمان قطعی آکنه یا جوش با طب چینی و طب سوزنی
درمان قطعی آکنه یا جوش به هر فرمی با طب چینی و طب سوزنی
درمان قطعی آکنه یا جوش با طب چینی و طب سوزنی:
آکنه یا جوش چیست؟ آکنه یا جوش ، ضایعه یا عارضه ای است که در اثر بسته شدن منافذ و خروجی های غدد چربی و غدد سبابه که در پوست وجود دارند بوجود می آید .
در یکسری از موارد آکنه به دلیل مویی که از زیر پوست می خواهد خارج شود ایجاد می شود، وقتی که مومستقیم از پوست بیرون نیاید ،در فاصله ای که در پوست رشد می کند به عنوان یک جسم خارجی توسط بدن و سیستم دفاعی بدن شناخته شده ،واکنش سیستم دفاعی بدن را برانگیخته، ترشح و تجمع گلبولهای سفید را ایجاد می کند و عارضه ای به نام جوش پدید می آید.
انواع آکنه و جوش صورت
آکنه یا جوش با توجه به اینکه در چه ناحیه و لایه ای از پوست تجمع و التهاب ایجاد کند ، به شکلهای مختلفی دسته بندی می شود:
از یک لکه قرمز رنگ و یک التهاب شدید یا اصطلاحا" جوشهای زیر پوستی با سر سفید یا سیاه شروع می شود تا جوشهایی چرکی ملتهب و قرمز رنگ متغییر می باشد.
حتی سیستم دفاعی می تواند با شدتی به این ناحیه حمله کند که برجستگی های بسیار بزرگ و عفونت های شدیدی ایجاد کند و اصطلاحا" عارضه ای به نام آکنه ی ولگاریس یا جوشهای گوشتی را تشکیل دهد.
اگرآکنه ای که ایجاد شده و نیزواکنش سیستم دفاعی بدن زیاد باشد حتی می تواند به لایه ی زیر پوست که درم نام دارد آسیب برساند و در صورت آسیب دیدن درم،جای جوشها نیز روی پوست می ماند.ترکاندن و فشار دادن جوشها منجر به پخش شدن التهاب در لایه ی زیر پوست می شود و باعث می شود که عفونت و التهاب این جوش به لایه ی عمقی تر پوست نیز نفوذ کند و احتمال ایجاد جای جوش را با صدمه زدن به درم بیشتر می کند.
به طور خلاصه علت ایجاد جای جوش این هست که لایه ی زیرین پوست آسیب می بیند و اصطلاحا" نقشه ی باز سازی پوست خراب می شود وبه همین جهت پوست جدیدی جایگزین خواهد شد چون نقشه ای در لایه زیرین پوست ندارد، خود به خود اثری ماندگار از جای جوش باقی می ماند.
علت اینکه غدد چربی و غدد سباسه بسته می شوند و جوش بوجود می آید چیست؟
در وهله ی اول افزایش هورمونهای مردانه باعث تغییر میزان چربی پوست می شود. به دلیل اینکه هم در مردان هم در زنان درصدی از هورمون مردانه وجود دارد.در آقایان از بیضه ها و غدد فوق کلیوی و درخانم ها از غدد فوق کلیوی، درصدی هورمون مردانه آزاد می شود.
این هورمون توانایی چرب کردن پوست و رشد موهای بدن را دارد،در خانمها باعث رشد موهای ناحیه آنه و زیر بغل می شود و در آقایان ،هم این نواحی و هم صورت باعث رشد مو می شود و در عین حال چربی پوست را تغییر می دهد،بوی عرق بدن آرام آرام ایجاد می شود و باعث تحریک غدد نواحی عرق،صورت و بالا تنه می شود.
مویی که می خواهد رشد کند می تواند عاملی برای جوش باشد، چربی پوست که افزایش پیدا می کند عاملی است که می تواند جوش را ایجاد کند و به اصطلاح عدم تحمل و عادت کردن پوست به این هورمونها و تغییرات هورمونی باعث ایجاد جوش، که به اصطلاح جوش غرور جوانی می گویند می شود.
نوع دیگری از جوش در سنین بالاتر و حتی بعد از عادت کردن پوست بدن به این هورمونها ایجاد می شود که آن هم به همین علتها و بسته شدن این منافذ خروجی است.
روشهای کنترل آکنه و جوش در طب غربی:
در طب غربی برای کنترل آکنه از داروهای مختلفی مصرف می کنند، مثلا"دارویی با ترکیب ایزوترتئویین که با اسم تجاری کترل در داروخانه ها موجود می باشد، این دارو با برداشتن و پوسته ریزی یک لایه از سطح پوست و تغییر میزان ویتامین آ در پوست ،باعث می شود سراین مجاری عرق،سباسه و چربی باز بماند و خود به خود مکانیزم ایجاد جوش کمتر شود.
همچنین دارو های آنتی بیوتیکی مانند آزویتروماکسین،سفکسین،سفالکسین نیز برای این درمان وجود دارد. بعد از مصرف این داروها همان مکانیزمی که سلولهای التهابی وگلبولهای سفید به ناحیه حمله می کردند کمتر می شود و میکروبهای آنجا با آنتی بیوتیک ها از بین می روند و سیستم دفاعی در آنجا تجمع پیدا نمی کند و خود به خود التهاب وعفونت جوشها کمترمی شود.
داروهای دیگری که در داروخانه است،داروی شبه هورمونی است مثل اسپلین و لاکتون که برای جوش داده می شود و این دارو با تغییر میزان هورمونهایی که از غدد فوق کلیوی آزاد می شوند در درمان جوشها تاثیر دارد.
داروی دیگری به نام فلوتامید وجود دارد که به صورت رقابتی با تستسترون عمل می کند ومی تواند باعث شود تا مکانیزم هورمونی ایجاد جوش از بین برود. ولی نکته اینجاست که تمام این داروها فقط باعث کنترل ایجاد جوش می شوند و در عمل تا وقتی که پوست به این تغییر و توازن هورمونی عادت نکند این مشکل وجود نخواهد داشت.
هدف از درمان جوش در طب چینی:
هدف از درمان جوش در طب چینی - هدف از درمان جوش در طب چینی فقط زیبایی برای فرد نیست تا با فواصل طولانی تر و با دوره های کوتاه تری درمانجو را اذیت کند تا پوست به این تغییر و این بالانس هورمونی عادت کند وبا کمتر شدن دفعات جوش و کم شدن التهاب ،احتمال ایجاد جوش کمتر شود در حقیقت یک اثر آنی مد نظراست که صورت و پوست زیباتر شود و نیز یک اثر دراز مدت که جای جوش که به صورت دائم در بدن و صورت می ماند کمتر شود.یکسری از جوشها هستند که در نواحی تحت فشار بدن مثل پشت کتف ها،کمر و یا در نواحی نشیمنگاه دیده می شوند، زیرا در این نواحی غده ای قرار است ترشحی داشته باشد، مویی قرار است خارج شود و در اثر نشستن،دراز کشیدن،این مو پیچ می خورد و این غده سرش بسته می شود و جوش بوجود می آید.
تفاوتهای درمان آکنه در طب چینی و طب غربی:
در طب چینی نگاهی که به آکنه می شود بسیار متفاوت با طب غربی می باشد،در طب چینی اعتقاد بر این است که هر جوشی در اثر گیر کردن خون و انرژی در ناحیه ای از صورت و بدن به شکل جوش قرمز رنگ یا سر سیاه و زیر پوستی بوجود می آید واگر جوش همراه با چرک یا خیلی قرمز و ملتهب باشد، اصطلاحا" در اثر گیر کردن خون و حرارت در آن ناحیه می باشد.
در طب چینی اعتقاد بر این است که خون و حرارت باید در بدن به صورت متعادل حرکت کنند،اگر خون، انرژی و گرما ( یانگ) درست در بدن حرکت نکنند و در مسیر حرکت آنها گرفتگی وجود داشته باشد، احتمال ایجاد جوش بالا خواهد رفت،ارگانی که می تواند در طب چینی باعث شود که این گیرکردن در حرکت از بین رود و می تواند پوست را کنترل کند ارگان ریه است.
درمان آکنه و جوش صورت با طب چینی:
در طب چینی اعتقاد بر این است که بیشترین ارگانی که در بدن گرما و حرارت تولید می کند و به طبع آن باعث ایجاد جوش می شود معده و کبد است،کبد طب چینی اولین سد دفاعی بدن در برابر احساسات است به همین سبب با هر عصبانیت واسترس ، می تواند گرما تولید کند و این گرما باعث ایجاد جوش در بالا تنه می شود.به این سبب می گوییم بالا تنه زیرا در طب چینی می گویند که گرما به بالاترین ناحیه بدن می رود و اگر جوش بوجود بیاید در وهله اول در ناحیه صورت و گردن و بعد پایین بدن ایجاد می شود.
معده ارگانی است که می تواند حرارت بالایی را تولید کند،هر غذای چرب،هر غذایی که حرارت بالایی داشته باشد و هرغذایی که طبیعت گرم داشته باشد مانند: لبنیات چرب و خصوصا" پنیر پیتزا،فست فود،گردو،زنجبیل،دارچین وفلفل باعث تولید حرارت و گرما می شوند و به بالاترین قسمت بدن می رود و باعث بسته شدن مسیر خون و انرژی در زیر پوست و ایجاد آکنه می شود.
در بسیاری از موارد حتی با یک جلسه ممکن است فرد درمان شود و مدتها و سالیان سال از شر آکنه ها خلاص شوید.یکی از ساده ترین درمانهایی که در طب چینی انجام می شود و جوابدهی بسیار خوبی دارد.
یکی دیگراز ساده ترین درمانهایی که در طب چینی انجام می شود گرفتن چند قطره خون با وسیله ای به نام لنست یا سر سوزن ، بدون درد و اذیت از نقاط خاصی ازطب سوزنی می باشد و برای خارج کردن گرما از مسیرانجام می شود.
شما اگر به عکسهای طب سوزنی و مسیر های صورت دقت کنید چند مسیر عمده در سر و صورت قرار دارد که مهمترین آن معده است وعمده مسیری که از شقیقه و پیشانی رد می شود مسیر کیسه صفرا است که با خارج کردن گرما از این دو مسیر و گرفتن چند قطره خون می توان سخترین جوشها یا آکنه ها را به صورت کامل درمان کرد،برای آکنه هایی که گرمای زیاد و چرک به همراه دارند با وسیله ای به نام سوزن هفت ستاره در طب چینی که یک چکش ظریف فنری است و هفت سوزن روی آن قرار دارد استفاده می کنند و می توان به صورت موضعی روی آکنه های بزرگ بزنیم و به راحتی حرارت را از آنها خارج کنیم و وقتی که حرارت را خارج کردیم، بدون اینکه جای جوش بماند این درمان انجام می شود.
داروهای خنک کننده ای که هم در طب چینی وسنتی وجود دارد کمک های درمانی خوبی می تواند داشته باشد ولی در بسیاری از موارد لازم نیست.
خیلی از خوانندگان این مقاله شاید شنیده باشند که جوشهای صورت و بدن را با حجامت کردن نیز می توان درمان کرد و حجامت ایرانی در بسیاری موارد ارتباط بسیار نزدیکی با کار روی نقاط طب سوزنی دارد و خیلی ازحجامت کاران ایرانی بعد از آموزش دیدن حجام چینی گفته اند که شباهت زیادی را در این دو روش دیده اند ولی در حجامت چینی خون بسیار کتر از بدن خارج می شود و همان اثر را نسبت به حجامت ایرانی دارد.
بسیاری از شما ممکن است شنیده باشید که فردی با زالو درمانی جوشهای صورت و بدنش درمان کرده است، زالو می تواند حرارتی را که در ناحیه ای آکنه گیر کرده است را از آن قسمت خارج کنددر اصل همه ی این طب ها تقریبا" یکسان هستند و در طب چینی هم این کار انجام می شود.
البته در طب چینی ابتدا با طب سوزنی و روش کت گوت ریشه ی ایجاد این جوشها در صورت و بدن درمان می شودمثلا" معده ای که حرارت زیاد تولید می کند و یا روده ای که حرارت را در خود نگه می دارد.
معمولا" در1 تا 3 جلسه این درمان انجام می شود و ماندگاری بسیار بالایی دارد و نیازی به مصرف دارو نیست.تحمل کردن این درمان اصلا" سخت نیست ونسبت به درمان دارویی،پیلینگ و لایه برداری و هر درمان فیزیکی،شیمیایی،عوارض خاصی هم ندارد و طبق گزارشی که درمانجو ها بعد از درمان به ما داده اند این درمان 3 تا 5 سال ماندگاری دارد. و گفته اند فقط گاهی در اثر استرس و عصبانیت زیاد مقداری جوش بر می گردد ولی دوباره از بین می روند و دیگر نیاز به درمان دوباره نیست.
افراد مبتلا به آکنه دچار بیماریهای دیگری می شوند که در اثر گرما و گیر کردن خون در مسیر انرژی ها و خون در بدن به وجود می آیند. مانند:یبوست،سوزش سر معده،بی خوابی،بی قراری،سردرد های میگرنی و غیر میگرنی،عادت ماهانه ی سنگین،درد ناک و لخته دار،این بیماریها در طب چینی ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند و فردی که برای آکنه درمان می کند همزمان بعضی از این بیماریها هم بر طرف می شود.
طب چینی یک طب کل نگر است که اعتقاد دارد که اگر گرما و حرارت در صورت و سر قرار داشته باشد از یک ارگانی درون بدن در حال نشات گرفتن است که یا معده است یا کبد و یا روده بزرگ که به عنوان علت اصلی ایجاد آکنه می باشند که با درمان ریشه ای این ارگان ها می توان مشکلات دیگر فرد مبتلا به آکنه را بر طرف کرد.
حتی در مواردی علتی که باعث جوش می شود ،کیستهای تخمدان است و باعث عدم تعادل هورمونی می شود و علاوه بر آکنه علائم دیگری نیز با این مشکل بوجود خواهند آمد و با درمان ریشه ای این بیماری می توانید آکنه را نیز از بین ببرید.
عوارض روانی آکنه:
آکنه اثرات روانی زیادی بر روی فرد می گذارد واهمیت بسیار بالایی دارد،یک نوجوان دختر یا پسر را در نظر بگیرید که در اثر ایجاد جوشها یا آکنه های شدید و قرمز یا چرکی چه مشکلات اجتماعی در کار زندگی برای آنها بوجود می آید، زیرا نمی توانند ارتباط خوبی به خاطر ظاهر خودشان داشته باشند در صورتی که با این درمان بسیار ساده و و بدون اذیت این مساله روانی هم بر طرف می شود.ما به شما توصیه می کنیم که در رابطه با این موضوعات تحقیق و بررسی داشته باشید و ببینید که چقدر راحت می توان از این بیماری نجات پیدا کنید و بدون درد و صرف وقت زیاد از طریق طب سوزنی و روش کت گوت و طب چینی با آکنه خداحافظی کنید.
http://www.beytoote.com
اگر کسی را دوست داری؟
شکسپیر : اگر کسی را دوست داری رهایش کن سوی تو برگشت از آن توست و اگر برنگشت از اول برای تو نبوده.
دانشجوی زیست شناسی : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... او تکامل خواهد یافت.
دانشجوی آمار : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر دوستت داشته باشد ، احتمال برگشتنش زیاد است و اگر نه احتمال ایجاد یک رابطه مجدد غیر ممکن است.
دانشجوی فیزیک : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، به خاطر قانون جاذبه است و اگر نه یا اصطکاک بیشتر از انرژی بوده و یا زاویه برخورد میان دو شیء با زاویه صحیح هماهنگ نبوده است.
دانشجوی حسابداری : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، رسید انبار صادر کن و اگر نه ، برایش اعلامیه بدهکار بفرست.
دانشجوی ریاضی : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، طبق قانون 2=1+1 عمل کرده و اگر نه در عدد صفر ضربش کن.
دانشجوی کامپیوتر : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، از دستور کپی - پیست استفاده کن و اگر نه بهتر است که دیلیت اش کنی.
دانشجوی خوشبین : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن... نگران نباش بر می گردد.
دانشجوی عجول : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر در مدت زمانی معین بر نگشت فراموشش کن.
دانشجوی شکاک : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، از او بپرس " چرا " ؟
دانشجوی صبور : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برنگشت ، منتظرش بمان تا برگردد.
دانشجوی شوخ طبع : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، باز هم به حال خود رهایش کن ، این کار را مرتب تکرار کن.
منبع:persianteam.ir
هراز نیوز -عبدالرضا عزیزکمالی- در تاریخ انقلاب اسلامی ایران ایام فراوانی بوده است که به اقتدار نظام قوت دوباره ای بخشید و جمهوری اسلامی رادر میان نقشه های فراوان دشمنان موفق و پیروز گردانید.
یکی از این حماسه ها و حضور پرثمر که نقش ماندگار آن برای همیشه تاریخ در افتخارات عظیم ملت ایران ثبت گردید حماسه بزرگ و ماندگار ۹دی بود که در آن شرایط حساس و اوضاع خاص که رسانه های غربی وضعیت کشور را نابه سامان جلوه می دادند و از عدم علاقه مندی مردم به نظام خبر می دادند این حماسه عظیم ضربه سنگینی را بر نقشه ها و برنامه های آنان زد و نشان داد که مردم همچون همیشه و حتی با اراده ای استوارتر بر پای آرمانهای انقلاب اسلامی ایران و ولایت فقیه ایستاده اند.
حضور یکپارچه اقشار مختلف مردم اعم پیر و جوان گواه این مدعا بود که مردم در دفاع از آرمانهای اسلام و انقلاب هیچ گاه کوتاه نیامده و تا آخرین قطره خون خویش در راستای تثبیت و استواری این راه عظیم قدم خواهند برداشت.
حضور پراقتدار مردم در این حماسه جاویدان نشان داد که روحیه انقلابی گری و ایثار ملت ایران فقط در زمان انقلاب و دفاع مقدس خلاصه نشده است بلکه این ویژگی ها روزبه روز و استوارتر از گذشته در آنان وجود دارد که در زمان ممکن خود را در عرصه دفاع از اسلام و انقلاب نشان خواهند داد.
دامنه حضور مردمی حماسه ۹دی ۸۸ آنقدر وسیع بود که گویا بهمن ۵۷ دوباره ای در ایران در حال تحقق است و همگان را به یاد ایام پیروزی انقلاب اسلامی می انداخت که همه اقشار مردمی درصدد مقابله و مبارزه با رژیم شاهنشاهی برآمدند و تنها تفاوت حماسه ۹دی ۸۸ و بهمن ۵۷ تنها در این بود که مردم ایران در بهمن۵۷ به دنبال تغییر رژیم و استقرار حکومت جدید در جامعه بودند ولی در حماسه ۹دی ۸۸ مردم بر ادامه راه دفاع از نظام و حریم ولایت تاکید داشتند و اعلام رضایت و علاقه مندی خویش را از نظام جمهوری اسلامی اعلام نمودند.
به راستی که ۹دی روز بصیرت ملت ایران است و مردم ما در این روز با درک عظیم خویش و بصیرت والایشان حضوری را تجربه کردند که تمام نقشه ها و هزینه های میلیاردی دشمنان را بر باد داد و مهر تثبیت دوباره ای بر آرمانهای امام راحل ، شهدای گرانقدر و ترویج فرهنگ ولایت داشت.
http://haraznews.com
سردار فضلی: | |
9 دی روز بصیرت ملت است | |
گرگان - خبرگزاری مهر: جانشین فرمانده سازمان بسیج مستضعفان کشور از حماسه مردم در 9 دیماه 88 به عنوان روز بصیرت ملت یاد کرد. | |
به گزارش خبرنگار مهر، سردار علی فضلی صبح پنجشنبه در اجتماع بزرگ بسیجیان در گرگان افزود: بسیجیان درس خوانده مکتب شهدایی هستند که به آنان ایثار، از خودگذشتگی، شهادت و پیرو ولایت بودن آموخته شده است. وی اظهار داشت: امروز بسیج افتخار ملت است و در دفاع از ارزشها، پیشتاز است.
رزمایش بزرگ بیت المقدس با عنوان بصیرت حسینی از روز چهارشنبه در شهرستانهای گلستان اجرا شد و امروز نیز ادامه یافت.
این رزمایش با هدف دفاع از کوی و برزن و نمایش اقتدار و توانایی بسیج در دفاع از ارزشهای انقلاب در حال برگزاری است. http://www.mehrnews.com |
اینا برفارو فرستادم تا باهاش واسه خودت یه آدم برفی بسازی تا این روزا تنها نباشی!
http://3ali3.com
طالع بینی افراد از روی کارت سوختشان!
این
طالع بینی با توجه به مقدار بنزین مصرفی یک فرد در دوره های ابتدایی ، وسطی
و آخرین هر زمان های سهمیه بندی افراد را تحلیل می کند.
گروه الف)
افراد
این گروه کسانی هستند که سهمیه ی بنزین خود را در یک سوم ابتدایی دوره
سهمیه بندی مصرف می کنند . این گونه افراد که بیشتر متولدین مرداد و دی و
خرداد در این گروه قرار میگیرند ذهن شیک و با کلاسی دارند که باعث میشود
زندگی آنها نیز شیک و با کلاس شود.
این افراد بهترین گزینه برای
زمانی هستند که شما کارت سوخت خود را همراه ندارید ! به راحتی سهمیه بنزین
خود را در اختیار شما قرار میدهند و حتی اگر دلیل قانع کننده ای داشته
باشید خوش حال هم میشوند .
صفات برجسته ی افراد گروه الف، اجتماعی ، خوش مشرب ، معتقد می باشد .
روابط کاری افراد گروه الف :
دو
فرد در گروه الف در تجارت با یکدیگر به شدت مواجه با خطر هستند ، این گونه
تعاملات بیشتر با شکست مواجه میشود ولی در صورت پیروزی می تواند از شیرین
ترین پیروزی ها باشد که سود هر دو طرف بیش از آنچه تصور میشد خواهد بود.
روابط عشقی :
دو
فرد از این گروه می توانند رابطه ی دوستی بسیار عالی داشته باشند و به
عنوان دو دوست سال ها با هم در ارتباط باشند ، ولی در مسئله ی ازدواج در
صورتی که درآمدی ثابت و ماهیانه نداشته باشند به زودی با مشکلات زیادی
مواجه میشند.
گروه ب)
افراد این گروه کسانی
هستند که در یک سوم میانی دوره سهمیه بندی بیشترین مقدار مصرف بنزین را
دارند. این افراد که بیشتر متولدین اردیبهشت و بهمن می باشند اکثرا دارای
هوش متوسط رو به بالا هستند که تمایل به داشتن شغل آزاد مانند مغازه داری ،
نجاری و ... دارند.
در صورتی که از ایشان درخواست چند لیتر بنزین
کنید از شما درغ نخواهد کرد ولی اگر این کار را تکرار کنید یک روز به طور
کامل با شما قطع ارتباط خواهند کرد و جواب شلام شما را هم با لنگه کفش
میدهند.
لباسهای مورد علاقه این افراد معمولا لباسهای ساده با رنگ
های تیره – که کمتر جلب توجه میکند – پلیورهای گرم ، و کاپشن های سبک بهاره
می باشد که هم در فصل پاییز و بهار آنها را با این لباس ها میبینید و هم
در زمستان .
افرادی خود دار ، مطین (متین) ، آرام ، مفید که سعی میکنند با بزرگی و ابهت خود مرکز توجه دیگران باشند.
روابط کاری گروه ب)
در
تجارت این دسته از افراد با هم کمتر پیش می آید که به نتیجه ای که برای آن
نقشه کشیده بودند برسند شاید شرایطس پیش بیاید که نتیجه بهتر از پیشبینی
ها باشد ولی اکثرا چنین نیست و نتایج بدست آمده راضی کننده نخواهند بود.
روابط کاری این افراد با افراد گروه الف به هیچ وجه توصیه نمی شود . چون شوق و اشتیاق آنان هیچ وقت همسان نخواهد بود .
روابط عشقی :
دو
فرد از این گروه میتوانند سال ها با هم به خوبی زندگی کنند ، البته به این
شرط که زندگی را شروع کنند ! افراد این گروه عمدتا دیر ازدواج میکنند ولی
موفق خواهند بود .
مرد گروه ب با زن گروه الف میتوانند زوج خوبی
باشند البته اگر دیر بچه دار شوند و یا اگر زود بچه دار شدند مرد برای بدست
آوردن پول بیشتر برای اداره زندگی اظافه کاری کند ! توضیح آنچه گفته شد
بسیار طولانی است و در حد و نیاز این طالع بینی نیست . اگر یکی از دو شرطی
که برای موفقیت این زوج – در رابطه با بچه- گفته شد رعایت نشود ، طرفین
باید تعقل و تفکر بیشتری را برای نگه داشتن زندگی خود به خرج دهند.
زن
گروه ب با مرد گروه الف نیز میتوانند زندگی موفقی داشته باشند ، یک زندگی
ایده آل ، آرام ، که می تواند حسادت خیلی ها را بر انگیزد ، ولی به آن خوبی
که از بیرون دیده میشود نیست .
گروه ج)
این گروه افرادی هستند که بیشتر سهمیه بنزین خود را در یک سوم پایانی دوره مصرف میکنند.
این
افراد که بیشتر متولدین شهریور و مهر را می توان در این گروه جای داد ، به
هیچ وجه فزول نیستند ، و نباید حرکت های متهورانه ای از این گونه افراد
انتظار داشت . اگر از ایشان در خواست کنید که کارت سوختشان را در اختیار
شما قرار دهند بی وقفه این کار را انجام میدهند ولی به هیچ وجه از کار خود و
در خواست شما رضایت نخواهند داشت . شاید در آخر دوره سهمیه بندی در صورت
اضافه آمد سهمیه بنزینشان این کار شما را فراموش کنند ولی سعی کنید حد خود
را نگه دارید و این کار را نکنید.
روابط کاری گروه ج)
اگر شریکی از گروه ج دارید به راحتی به او اعتماد کنید و منابع را در اختیار او قرار دهید آنها را حدر نمیدهد.
ولی خودتان برای شرکت در مناقصه ها بروید .
اگر
برای چنین فردی کار میکنید خواهید دید که برای خرید آهن آلات و اشیاء قابل
لمس بسیار راحت تر از نرم افزار و اشیاء غیر قابل لمس پول میدهند پول دادن
بابت چیزی که نمی بینند برایشان غیر قابل تحمل است پس اگر قرار است برای
چنین فردی نرم افزاری تهیه کنید ،تا پول فاز قبلی را نگرفتید فاز بعدی را
شروع نکنید که از کیسه یتان خواهد رفت ...
روابط عشقی :
بیشتر
با عقل عاشق میشوند تا با دل ، در سن بالا ازدواج میکنند و بنیان خانواده ی
خود را محکم پایه ریزی میکنند. پدر خوبی نیست ولی فرزندان بسیار خوبی
خواهد داشت ، زیرا آنها را لوس نمیکند و همین باعث می شود که او را دوست
بدارند ، این قانون طبیعت است !
ازدواج دو فرد از این گروه می تواند آغاز یک سلسله ی فامیلی قوی باشد .
رابطه ی افراد گروه ج با گروه ب :
در
مورد رابطه ی افراد گروه ج با افراد گروه ب چیز خاصی نمیتوان گفت آغاز
زندگی ایشان با تفاهم خواهد بود و با اندگی گذشت که خودشان هم متوجه آن نمی
شوند زندگی معمولی را دنبال خواهد کرد . احتمال جدا شدن آنها کم است ولی
وجود دارد ولی حتی پس از طلاق هم با هم دوست خواهند ماند .
رابطه ی افراد گروه ج با گروه الف :
اگر
قرار بر ازدواج است ، وجود دوران نامزدی برای چنین رابطه ای بسیار مهم است
و به شدت توصیه میشود که حد اقل چند ماه را به صورت نامزد در کنار هم
باشند.
فرد گروه الف می تواند به این ارتباط گرمی دهد ولی با سردی
فرد گروه ج بر خورد میکند . این میتواند بسیار خطر ناک باشد و جدایی زودرس
را وعده دهد ! و وای بر روزی که فرد گروه ج متولد ماه شهریور و یال بز
باشد. اگر فرد گروه ج متولد ماه مهر و سال مار باشد اندکی این رابطه وضع
بهتری پیدا میکند ولی باز هم رابطه ی محکمی نخواهد بود.
گروه (د)
این
گروه افرادی هستند که آنقدر سهمیه خود را مصرف نمیکنند تا آخر دوره همه آن
میسوزد . در مورد این افراد فقط میتوان گفت که باید از ایشان دوری کرد.
هیچ گاه مامور خرید را چنین فردی قرار ندهید زیرا همیشه ناراضی خواهدی بود.
البته احتمال دارد نگذارند که سهمیه سوختشان بسوزد و آن را بفروشند که این نیز بسیار ناشایست است !
گروه (ه)
این
گروه را افرادی تشکیل میدهند که به طور متناسب در کل طول دوره و بنا بر
نیاز خود سهمیه سوخت خود را مصرف میکنند و از استرس های بیجا بدورند و بدون
ترس و واهمه از آنچه پیش خواهد آمد زندگی خواهند کرد. هر گونه ارتباط با
این گونه افراد شدیدا توصیه میشود.
آنچه در مورد افراد این گروه بیش
از همه جالب توجه است این است که به شدت کمیاب و غیر قابل دسترس هستند در
بین جمعیت میلیونی تهران تعدادی انگشت شمار بیش دیده نشده اند ...
http://sms-fun.dostan.ir/
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت
میتوان گفت که من چلچله باغ توام
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف
سخت محتاج به گرمای توام
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دارد برف می آید در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
رفاقت مثل آدم برفی میمونه ، درست کردنش راحت اما نگه داشتنش سخت !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
داره برف میاد به اسمون نگاه کن هروقت برف سیاه بارید بهم خبر بده ، اون موقع من دیگه دوستت نخواهم داشت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
وقتی بهت گفتم : دلتنگ تو هستم ، به شانه ام زدی تا دلتنگیم را تکانده باشی ! به چه دلخوش کرده ای ؟ تکاندن برف از شانه آدم برفی ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشق یعنی امید ، یعنی طراوت باران ، یعنی سفیدی برف ، یعنی ساز زندگی و لبریز از خوشی و عشق یعنی راز زیستن !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سوزی که برف داره ، بارون نداره
معرفتی که تو داری ، هیچ کــس نداره !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در برف ، سپیدی پیداست . آیا تن به آن می دهی ؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند . ارد بزرگ
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
لذت داشتن یه دوست خوب توی یه دنیای بد مثل خوردن یه فنجون قهوه گرم زیره برفه !!!!!
درسته که هوا رو گرم نمی کنه ولی تورو دل گرم میکنه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشق یعنی : چون خورشید تابیدن بر شب های دوست و چون برف ذوب شدن بر غم های دوست .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
برف آمد و پاییز فراموشت شد . آن گریه ی یک ریز فراموشت شد . انگار نه انگار که با هم بودیم . چه زود همه چیز فراموشت شد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دوستت دارم اما نه به اندازه ی برف ، چون یه روز آب می شه . دوستت دارم اما نه به اندازه ی گل ، چون یه روز پژمرده می شه . دوستت دارم به اندازه ی دنیا ، چون هیچ وقت تموم نمی شه !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگه برف می دونست زمین خاکی چقدر کثیفه ، برای اومدن به اون لباس سفید نمی پوشید
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آرزو می کنم غم های دلت بروند زیر برف های زمستانی تا همیشه بدون غم بمان
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشق یعنی آن نخستین حرفها
عشق یعنی در میان برفها
عشق یعنی یاد آن روز نخست
عشق یعنی هر چه در آن یاد توست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
. میدونی فرق من با برف چیه ؟
.
.
.
.
.
.
.
برف میاد و به زمین می شینه ، ولی من همین جوری هم به دل میشینم .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دونه های برف از آسمون فقط برای دیدن چشمات پایین میان ، اما پاشونو که به زمین میزارن فدای مهربونیهات میشن ...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آرزو دارم با بارش هر دونه از برف زمستونی یه غم از رو دلت کم بشه نازنینم ...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
زمستان بهانه است برف از آسمون خسته می شه ! پاییز بهانه است برگ از درخت خسته می شه! اس ام اس بهانه است دلم برات تنگ می شه !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
الا ای برف!
چه می باری بر این دنیای ناپاکی؟
بر این دنیا که هر جایش
رد پا از خبیثی است
مبار ای برف!
تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهیها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
لیز خوردن بهونه ایست تا دست هایی رو که دوست داری محکمتر فشار بدی, روز زمستونیت قشنگ!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
برف بارید و خدا پاکی خود را به زمین
هدیه کرد. زمین مغرور شد که سفید است، پاک است چون دل خدا... و خدا با
آفتابی، اشتباه زمین را به وی گوشزد کرد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
برف که حالا کم کم آب می شود ، سفید ، همرنگ آرزوهای تو بود ..
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
امیدوارم روزای زمستونیت مثل دل من که از عشق تو لبریزه گرم باشه . روزای زمستونیت قشنگ
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
امسال زمستون خیلی قشنگه چون با تو آغاز میشه با تو نیستم با کفشمم...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یه گاز از دماغت میدی !؟(از عاشقانه های خرگوش و آدم برفی !!!) !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به شقایق سوگند که تو بر خواهی گشت ، من به این معجزه ایمان دارم ، منتظر باید بود تا زمستان برود ، غنچه ها گل بکنند !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ای که در فصل خزان بینی مرا با پشت خم ، این زمستان را مبین ، ما هم بهاری داشتیم ، این نیز بگذرد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گل یخ زمستان تو هستم
اسیر ناز چشمان تو هستم
مرا پرپر مکن ای جانم ای دوست
که من مشتاق دیدار تو هست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دعا میکنم غرق باران شوی
چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
دعا میکنم در زمستان عشق
بهاری ترین فصل ایمان شوی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مواظب گرمای دلت باش تا کاری که زمستان با زمین کرد ، زندگی با دلت نکند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی
به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه ی من
به که گویم که تو باران زمستان منی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
وقتی می رفتی بهار بود ، تابستان نیامدی ، پاییز شد ، پاییز که نیامدی پاییز ماند ، زمستان که نیایی باز پاییز می ماند ، تو رو خدا فصل ها رو به هم نریز
منبع:irupload.ir
1- آنچه به روح آرامش می بخشد همان علم است و بس.
2- اگر دانش را به خاطر کسب درآمد فرا می گیرید به حق آنهایی که به خاطر خود ، علم و دانش اندوخته اند تجاوز کرده اید.
3- بدبختی دیوی است که از روشنی می گریزد . آنها که چراغی از معرفت و حکمت به دست دارند هیچ وقت این دیو مهیب را در راه خود نمی بینند.
4- برای این که دانش ملکه شود تعلیم کافی نیست عمل لازم است.
5- تعصب در علم و فلسفه مانند هر تعصب دیگر نشانه خامی و بی مایگی است و همیشه به زیان حقیقت تمام می شود.
6- تنها کسانی که دلداده دانش اند بزرگ اند ، نه آنان که سوداگر دانش اند.
7- ثروت در دارا بودن خزاین و دفاین نیست در دانستن علم و طرز استعمال آن است.
8- حکمت درختی است که در دل روئیده و میوه از زبان می دهد.
9- خرافه و موهوم زائیده جهل است و تا زمانی که علم مطلق نصیب بشر نگشته پیوسته گرفتار باطل و موهوم خواهد بود.
10-دانشی که با پرهیزگاری توأم نباشد ذره ای نمی ارزد.
11-دانش چون چراغ روشن است ؛ اگر چه بسیار چراغ ها از او بر فروزند ، هیچ نور از او کم نشود.
12-دانش و هنر از هر اقلیمی برخیزد و متعلق به هر قومی که باشد از آنِ همه جهانیان است.
13-دانش انسان را فروتن می سازد و نادانی موجب ادعا و خودستایی می گردد.
14-علم و دانش کلیدی است که تمام درها به آن باز می شود.
منبع:تبیان
1- تنهایی جهنم است، اما با مطالعه، این جهنم تبدیل به بهشت می شود.
2- کتاب مونس و غمگسار هنگام اندوه و خستگی است .
3- جمال و زیبایی با لباس نیست که تو خودت را با آن زینت می دهی، بلکه زیبایی و جمال به علم و ادب است.
4- خانواده ای دانا و فهمیده نخواهد بود، مگر آن که افرادش از بزرگ تا کوچک از مرد تا زن مقداری از اوقات خود را به مطالعه کتاب بگذرانند.
5- هرکس بیشتر کتاب بخواند ، کامیاب تر است.
6- دانش مفید توشه مورد نیاز را برای سفر زندگی در اختیارتان قرار می دهد.
7- لذتی بالاتر از مطالعه نیست.
8- کتاب مشکل گشای همه مسائل و مشکلات شما است .
9- مطالعه همان اثری را در روح می گذارد که ورزش در بدن .
10- خوشا آن کس که به علم خود عمل کند و از دانش دیگران هم بهره بگیرد.
11- حکمت درختی است که در دل روییده و میوه از زبان می دهد.
12- نخستین گام به سوی دانش این است : بدانیم که نادانیم.
13- با اندیشه ی آشفته دانش آموختن ، در گردباد آتش افروختن است.
14- بهترین معلومات ما آنهایی هستند که خود به شخصه فرا گرفته ایم.
15- حکمت درختی است که ریشه آن در قلب است و میوه آن در زبان.
1- همه چیز چون بسیار شود خوار و ارزان گردد ، مگر علم و دانش که هر چه بیشتر شود عزیزتر باشد.
2- جامعه وقتی فرزانگی و سعادت می یابد که خواندن ، کار روزانه اش باشد.
3- کتاب معلمی است که بدون عصا و تازیانه ما را تربیت می کند.
4- کتابِ خوب در حکم رفیق خوب است.
5- کوشش برای کسب دانش نخستین و یگانه پایه ی فضیلت است.
6- همه ی اندیشه و گفتار و کردار نیک نتیجه علم و معرفت است و همه ی اندیشه و گفتار و کردار زشت ثمره نادانی.
7- اطاقِ بدون کتاب مانند جسم بی روح است.
8- اگر مادر نباشد جسم انسان ساخته نمی شود واگر کتاب نباشد روح بشر پرورش نمی یابد.
9- بعد از کتب آسمانی شریف ترین و مفیدترین کتاب ها بیوگرافی و شرح حال است.
10-بهترین کتاب آن کتابی است که انسان را به تفکر وادارد و الا به درد پاره کردن هم نمی خورد.
11-جهان کتابی بسیارعالی است ولی کسی که خواندن نمی داند فایده ای از محتوای آن بر نتواند گرفت.
12-چند دقیقه یا چند ساعت از وقت را با مطالعه گذرانیدن یکی از بزرگترین لذایذ روحی انسان است.
13-خواندن، انسان را کامل می کند و سخنرانی و گفتگوی او را حضور ذهن و سرعت انتقال می دهد.
14-کتاب برای جوانان راهنمایی است که آنها را به سوی شرافت و فضیلت می کشاند.
15-مطالعه ی کتاب یعنی تبدیل ساعت های ملامت بار به ساعات لذتبخش .
منبع:تبیان
1- دانش چون شکار است و نوشتن ، بندی بر پای آن .
2- عالم به منزله مکتوب خداوند است به بشریت، هر کس این مکتوب را دقیق تر بخواند و معانی حقیقی آن را بفهمد، به قدرت و عظمت و تدبیر قادر متعال بیشتر پی می برد.
3- آنقدر مطالعه کنید تا بفهمید که هیچ چیزی نمی دانید.
4- عالم بی عمل چون زنبور بی عسل است.
5- دانشمند زشتکار، بلای همگانی است .
6-کتاب بوستان مزیـّنی است که گل های آن از سینه بزرگان می روید.
7-دانشی که تو را اصلاح نکند، گمراهی است .
8-هر متاعی ممکن است دزد داشته باشد ، جز متاع دانش و خرد که از همه ی آفات مصون بوده و دارنده آن محبوب و عزیز است.
9- آن کس که به ذلت آموختن علم تن ندهد، در همه عمر گرفتار ذلت و خواری جهل خواهد بود.
10-از دانش هنگامی بهره مند می شویم که آن را به کار بندیم .
11-بدترین دوست ، نادانی و بهترین رفیق ، دانش است .
12-بی سوادی در ردیف کوری است و موجب بدبختی .
13-به آموختن دلبسته نبودن ، ننگ و عار است.
14-خواندن و عمل نکردن در حکم شخم زدن و تخم نپاشیدن است .
15-خوشا آن کس که به علم خود عمل کند و از دانش دیگران هم بهره بگیرد.
16-اگر عالم به علم خویش عمل نکند ، پند و اندرزش در دل های شنوندگان فرو نمی رود ، همان گونه که باران در سنگ صاف فرو نمی رود.
منبع: تبیان
![]() ![]() ![]() Leila Hatami در نهم مهر ۱۳۵۱ به دنیا آمد. پدرش علی حاتمی (کارگردان سرشناس سینمای ایران) و مادرش زری خوشکام (هنرپیشه سینما) بود. در رشتهٔ ریاضی فیزیک در تهران دیپلم گرفت. برای ادامهٔ تحصیل به لوزان سوئیس رفت. در دانشگاه پلی تکنیک در رشتهٔ برق شروع به تحصیل کرد. تحصیل در این رشته را پس از دو سال نیمه کاره رها کرد و به دانشگاه لوزان، سوئیس رفت و آنجا ادبیات فرانسه خواند. به علت بیماری پدرش در ۱۳۷۵ تحصیل را نیمهکاره رها کرد و به ایران بازگشت. در سال ۱۳۷۸ با علی مصفا ازدواج کرد. از آن پس در تهران زندگی میکند. وی دارای دو فرزند به نامهای مانی و عسل است. لیلا حاتمی تاکنون موفق به کسب دو جایزه در رشته بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلمهای بی پولی (۱۳۸۷) و لیلا (۱۳۷۵) در جشنواره فیلم فجر شدهاست. اولین حضورش در سینما در نقش کودکی کمالالملک (در فیلم «کمال الملک» به کارگردانی پدرش علی حاتمی) بود. در سال ۱۳۷۰ در فیلم دلشدگان که آن هم ساختهٔ پدرش علی حاتمی بود ایفای نقش کرد. پس از آن در ۱۳۷۵ برای اولین بار در یک کار سینمایی در فیلمی که کارگرداناش پدرش نبود (فیلم لیلا از داریوش مهرجویی) نقش یک زن نازا را ایفا کرد و برای آن دیپلم افتخار جشنواره فیلم فجر را گرفت. فیلم موفق دیگر او آب و آتش بود که در آن نقش یک زن روسپی (مریم) را به خوبی اجرا کرد. بازی آتیلا پسیانی زوج و پسر عموی مریم از نکات درخشان دیگر فیلم بود. او برای بازی درخشانش در فیلم بی پولی موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنوارهٔ فیلم فجر شد. همچنین برای بازی در فیلم پرسه در مه نامزد دریافت تندیس از چهاردهمین جشن خانهٔ سینما شد. در تئاتر تجربهای ندارد. در تمرینات تئاتر منهای دو داوود رشیدی بسیار خوش درخشید اما به دلیل بیماری مجبور به خارج شدن از تیم شد. در سال ۱۳۹۰ به همراه اصغر فرهادی و چندی از بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین به جشنوارهٔ فیلم برلین دعوت شد ولی به هر دلیلی که برخی آن را بازی در فیلم بعدیش (پله اخر) میدانند در اختتامیه شرکت نکرد. که در آن مراسم به همراه ساره بیات و سارینا فرهادی برندهٔ خرس نقرهای بهترین گروه بازیگران زن شد. در بهار ۱۳۹۰ در مراسمی با عنوان نقد و نمایش فیلم چیزهایی هست که نمیدانی شرکت کرد. بهار همین سال در مراسم فرش قرمز فیلم جرم(مسعود کیمیایی) به همراه علی مصفا شرکت کرد. تابستان ۹۰ به دنبال اکران جدایی نادر از سیمین به خارج از کشور سفر کرد و در افتتاحیهٔ اکران فیلم همراه با اصغر فرهادی حضور داشت. او در بیشتر فیلمهایش نقش زنی از طبقات بالای اقتصادی یا فرهنگی جامعه، با روحیه خونسرد و شخصیت مستقل و محکم را بازی کردهاست. لیلا حاتمی تا کنون بیشترین همکاری را با داریوش مهرجویی داشته است که در سه فیلم او به ترتیب:لیلا.میکس و آسمان محبوب بازی کردهاست. لیلا یکی از مشهور ترین فیلمهای مهرجویی و همچنین از به یادماندنی ترین نقشهای لیلا حاتمی را در خود جای دادهاست. پس از آن ایشان با کارگردانهایی چون:فریدون جیرانی، علیرضا رئیسیان، علی مصفا، علی حاتمی بیشترین همکاری(دو فیلم) را داشتهاند. لیلا حاتمی شخصا کارگردان، فیلمنامه و نقشی که قرار است به عهده بگیرد را مهم ترین عوامل برای انتخاب پیشنهاد بازی میشمارد. و معتقد است نقشی که خوب نوشته شده باشد را خوب هم میتوان بازی کرد. از میان کارگردانان کار با داریوش مهرجویی را راحت تر میشمارد. هم چنین او با کارگردانهای فیلم اول یا دومی چون بهرام توکلی و یا فردین صاحب زمانی همکاری داشته است. جوایز و افتخارات برببرنده خرس نقرهای بهترین بازیگران زن از جشنواره فیلم برلین برای فیلم «جدایی نادر از سیمین» (به همراه ساره بیات و سارینا فرهادی) -۱۳۸۹-۲۰۱۱ ü برنده بهترین بازیگر جشنواره مونترال کانادا برای فیلم ایستگاه متروک ü کاندید دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در بیست و نهمین جشنوادهٔ فیلم فجر برای بازی در «جدایی نادر از سیمین» -۱۳۸۹ ü کاندید دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در بیست و هشتمین جشنوادهٔ فیلم فجر برای بازی در «چهل سالگی» -۱۳۸۸ ü کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول زن از چهاردهمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم «پرسه در مه» - ۱۳۸۹ ü کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و سومین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «سالاد فصل» - ۱۳۸۳ ü کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیستمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «ایستگاه متروک» - ۱۳۸۰ ü کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از هفدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «شیدا» - ۱۳۷۷ ü برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «بی پولی» - ۱۳۸۷ ü برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن از پانزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «لیلا» - ۱۳۷۵ ü کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول زن از ششمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم «ارتفاع پست» - ۱۳۸۱ ü برنده تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول زن از پنجمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم «آب و آتش» - ۱۳۸۰ ü بهترین بازیگر نقش اول زن سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی برای بازی در فیلم «آب و آتش» - ۱۳۸۰ ü سومین بازیگر نقش اول زن سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی برای بازی در فیلم «ایستگاه متروک» - ۱۳۸۲ ü چهارمین بازیگر نقش اول زن سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی برای بازی در فیلم «ارتفاع پست» - ۱۳۸۱ ü برنده جایزهٔ بهترین بازیگر نقش اول زن در سومین جشن منتقدان برای فیلم «بی پولی» ۱۳۸۸ ü برندهٔ جایز هی بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنوارهٔ فیلم حراره برای فیلم «هر شب تنهایی» ۱۳۸۹ فیلمشناسی سینمایی 1. کمالالملک (1362، علی حاتمی) 2. دلشدگان (1370، علی حاتمی) 3. لیلا (1375، داریوش مهرجویی) 4. شیدا (1377، کمال تبریزی) 5. میکس (1378، داریوش مهرجویی) 6. آب و آتش (1379، فریدون جیرانی) 7. مربای شیرین (1379، مرضیه برومند) 8. ایستگاه متروک (1379، علیرضا رئیسیان) 9. ارتفاع پست (1380، ابراهیم حاتمیکیا) 10. سیمای زنی در دوردست (1382، علی مصفا) 11. سالاد فصل (1383، فریدون جیرانی) 12. حکم (1383، مسعود کیمیایی) 13. شاعر زبالهها (1383، محمد احمدی) 14. هر شب تنهایی (1386، رسول صدرعاملی) 15. شیرین (1386، عباس کیارستمی) 16. بیپولی (1387، حمید نعمتالله) 17. چهل سالگی (1387، علیرضا رئیسیان) 18. پرسه در مه (1388، بهرام توکلی) 19. چیزهایی هست که نمیدانی (1388، فردین صاحبالزمانی) آمادۀ نمایش 20. آسمان محبوب (1388، داریوش مهرجویی) آمادۀ نمایش 21. سعادتآباد (1389، مازیار میری) 22. جدایی نادر از سیمین (1389، اصغر فرهادی) 23. پلۀ آخر (1390، علی مصفا) آمادۀ نمایش 24. آشنایی با لیلا (1390، عادل یراقی) در مراحل فنی 25. نارنجیپوش (1390، داریوش مهرجویی) آمادۀ نمایش 26. بدنامی مهری (1390، ابراهیم مختاری) در مرحلۀ پیشتولید 27. لطفاً بدون گناه (1390، علیرضا رئیسیان) در مرحلۀ پیشتولید سریالهای تلویزیونی: 1. طلاق (1356، مسعود اسداللهی) 2. هزاردستان (1358-1367، علی حاتمی) 3. کیف انگلیسی (1378، سید ضیاءالدین دری) 4. پریدخت (1386، سامان مقدم) سایر فیلمها: 1. جهان پهلوان تختی (1375، علی حاتمی): دستیار دوم کارگردان 2. فریب شعر (1376، علی مصفا): طراح صحنه 3. همسایه (1380، علی مصفا): طراح صحنه و لباس و مسئول تدارکات 4. در جستوجوی شهرزاد (1381، صفی یزدانیان): فقط صدا (گویندۀ نریشن) 5. قایقهای من (1384، صفی یزدانیان): فقط صدا 6. قالی ایرونی ما (1389، مسعود بخشی): گویندۀ نریشنمنبع:http://www.raminbio.blogfa.com |
خرم سلطان با نام اصلی روکسلانا یا الکساندرا ۵۲ سال عمر کرد.
خرم احتمالاً دختر کشیشی ارتودکس از اوکراین بود. او در روهاتین، در ۶۸ کیلومتری جنوب شرقی لووف زاده شد. در دههٔ ۱۵۲۰ در یکی از یورشهای مکرر تاتارهای کریمه به آن منطقه، اسیر و برده شد. احتمالاً ابتدا به بازار بردهفروشان کافا و سپس به قسطنطنیه منتقل شد و از آنجا برای حرمسرای سلطان انتخاب شد.
او بهسرعت مورد توجه سلطان قرار گرفت و حسادت رقبایش را برانگیخت.
نفوذ خرم سلطان بر سلطان به سرعت افسانهای شد. او برای سلطان شش فرزند به دنیا آورد: مهرماه، سلیم، بایزید، عبدالله، جهانگیر، و محمد. با زیر پا گذاشتن عادات و رسومات پیشین، خرم سلطان در نهایت از بردگی خارج شد و به بندهای آزاد و همسر نکاحی سلطان بدل شد. بدین ترتیب سلیمان قانونی، اولین سلطان امپراتوری عثمانی پس از اورخان غازی شد که همسری رسمی اختیار میکرد. با این ازدواج، موقعیت خرم سلطان در کاخ افزایش یافت و در نهایت با اعمال نفوذ، پسرش سلیم را بر تخت حکومت نشاند.
همچنین خرم سلطان به عنوان مشاور سلطان در امور کشوری عمل مینمود و احتمالاً بر امور خارجی و سیاستهای بینالمللی امپراتوری عثمانی نیز اعمال نفوذ میکرد. دو نامهای که خرم به سیگیسموند دوم اوگوستوس، پادشاه لهستان نوشته بود، هماکنون نیز موجودند و در طول حیات او، روابط امپراتوری عثمانی با دولت لهستان صلحآمیز بود.
برخی از مورخین اعتقاد دارند که خرم سلطان با استفاده از قدرت سلطان سلیمان، حملههای مکرر تاتارهای کریمه به زادگاهش که برای گرفتن برده انجام میگرفت را کنترل کرده بود.
در کنار دخالتها و دسیسههای سیاسیاش، خرمسلطان در انجام امور خیریه نیز دستی داشت و احتمالاً ایفای این نقش را به تقلید از زبیده همسر هارونالرشید انجام میداد. ساختن مسجد، دو مدرسهٔ قرآنی، فواره، و بیمارستان زنان در نزدیکی بازار بردهفروشی قسطنطنیه از جمله اقدامات خیریهٔ او به حساب میآیند. او دستور داد تا در نزدیکی مسجد ایاصوفیه، حمامی بنا کنند تا عبادتکنندگان بتوانند از آن استفاده کنند؛ حمامی که امروزه حمام خاصگی خرم سلطان نام دارد.
در سال ۱۵۵۲ در بیتالمقدس، امارت خاصگی سلطان را بنا کرد تا در میان فقرا و نیازمندان غذای رایگان توزیع کند.
همچنین برخی از کارهای قلابدوزی او (یا حداقل قلابدوزیهای که به سرپرستی او انجام گرفته بود) تاکنون باقی ماندهاند؛ از جمله قلابدوزیهایی که در سال ۱۵۴۷ و ۱۵۴۹ به ترتیب به شاه تهماسب و سیگیسموند دوم اوگوستوس اهدا شد.
خرم سلطان در ۱۵ آوریل ۱۵۵۸ درگذشت و در توربهای (آرامگاه گنبدیشکل) زینت شده با نفیسترین کاشیهای ایزنیک که طرحی از باغهای بهشت بر روی آنها نقش بستهاست دفن شد. آرامگاه او در نزدیکی آرامگاه مجزا و حزنانگیزتر سلطان سلیمان، در مسجد سلیمانیه قرار دارد.
http://www.topnaz.com
بازنشستگی
در واژه شناسی زبان فارسی، بازنشسته و بازنشستن به صورت های زیر تعریف شده است: بازنشستن یعنی بر کنار رفتن از کار و خدمت، تقاعد، گوشه گیری و بازنشسته کسی است که در پیری یا پس از مدت های طولانی یا به علل دیگر از کار برکنار رود و از حقوق بازنشستگی استفاده کند. سنجابی(1342) در کتاب حقوق اداری، بازنشستگی را چنین تعریف کرده است: بازنشستگی ترتیبی است که دولت به خدمت، کارمندی که قانوناً از ادامه خدمت در نتیجه کبر سن و طول مدت خدمت، عاجز فرض می شود، خاتمه می دهد و با رعایت خدمات گذشته برای او مستمری مادام العمر مقرر می دارد..
بازنشستگی به معنی توقف فعالیت های حرفه ای به علت ازدیاد سن است که این امکان را برای کارگر فراهم می آورد تا از حقوق بازنشستگی استفاده کند. حقوق مذکور درآمد وی را در سطح رضایت بخشی نگه می دارد. بازنشستگی و حقوق آن از نظر قانونی با هم رابطه دارند و آن هنگامی است که کسی به واسطه ازدیاد سن حق استفاده از حقوق بازنشستگی را پیدا می کند و مشمول آن می شود ( رابطه غیر مستقیم ) . یا هنگامی که تصمیمات دایر به توقف کار و پرداخت حقوق بازنشستگی بویژه در بخش خدمات دولتی، در شرکت ها یا حرفه هایی که طرح های حقوقی بازنشستگی خاص خود را دارند، اتخاذ شود( رابطه مستقیم). در این موارد حقوق بازنشستگی ناشی از ازدیاد سن را می توان حقوق بازنشستگی واقعی توصیف کرد. با این حال، اغلب ازدیاد سن و برقراری حقوق بازنشستگی مواردی مجزا محسوب می شوند و با هم رابطه ندارند. یعنی استحقاق بازنشستگی به معنی دقیق کلمه و استحقاق دریافت حقوق بازنشستگی در دو زمان متفاوت تحقق می یابند. گاهی بازنشستگی مقدم به پرداخت حقوق صورت می گیرد و وضع ناهنجاری پدید می آورد. بخصوص اگر در این فاصله به طور موقت پرداخت حقوق به عمل نیاید یا اگر حقوق بازنشستگی با بازنشستگی مغایرت داشته باشد ممکن است فعالیت حرفه ای ادامه یابد.
جایگاه شرط سنی بازنشستگی در ایران و سایر کشورها
تامین اجتماعی یکی از وظایف اصلی دولتهاست که حسب اهمیت ویژهای که این وظیفه در نظم عمومی جامعه و پایداری آن دارد تلاش میگردد اتخاذ سیاستها و استراتژیها در راستای پایداری و حمایت از نظام تامین اجتماعی صورت پذیرد، چرا که هرگونه اختلال در این امور بواسطه تاثیر قابل توجه آن بر نظم عمومی جامعه منجر به ایجاد بحرانهای پیچیدهای در سطح معادلات اقتصادی-اجتماعی خواهد شد. از این رو با توجه به جایگاه حمایت بازنشستگی در مجموعه حمایتهای تامین اجتماعی، و متعاقب آن نقش سن افراد در احراز شرایط بازنشستگی و برخورداری از حمایتهای مربوطه قبل از هرگونه تصمیمگیری در خصوص این عامل موارد ذیل شایان توجه است:
به استناد بند 15 ماده 2 قانون تامین اجتماعی (ق.ت.ا):"بازنشستگی عبارتست از عدم اشتغال بیمه شده به سبب رسیدن به سن بازنشستگی."
به استناد ماده 76 ق.ت.ا : "مشمولین این قانون در صورت حائز بودن شرایطی از جمله سن مرد 60 سال تمام و سن زن به 55 سال تمام حق استفاده از مستمری بازنشستگی را خواهند داشت."
مطابق با تبصره 1 ماده 76 ق.ت.ا " مردان با 50 سال سن و زنان با 45 سال سن به شرط داشتن 30 سال سابقه تمام و پرداخت حق بیمه مربوطه میتوانند تقاضای بازنشستگی نمایند."
به استناد ماده 78 ق.ت.ا : "کارفرما میتواند بازنشستگی بیمهشدگانی را که حداقل 5 سال پس از رسیدن به سن بازنشستگی مقرر در این قانون به کار خود ادامه دادهاند از سازمان تقاضا نماید." مشمولین قانون استخدام کشوری و مشترکین صندوق بازنشستگی کشوری بر اساس شرایط ذیل حق استفاده از مستمری بازنشستگی را خواهند داشت :
داشتن حداقل 60 سال سن با هر قدر سابقه خدمت با درخواست مستخدم (مستند بر بند الف ماده 74 ق.ا.ک).
دارا بودن 65 سال سن با هر قدر سابقه خدمت توسط دستگاه به غیر از شاغلین مشاغل تخصصی (مستند بر ماده 77 ق.ا.ک).
دارا بودن 65 سال سن با هر قدر سابقه خدمت در مشاغل تخصصی در صورت درخواست و موافقت دستگاه متبوع (مستند بر ماده 10 قانون اصلاح مقررات مصوب 13/12/1368 ). مستخدمین مرد با 50 سال سن و 25 سال سابقه خدمت مشروط به درخواست مستخدم و موافقت دستگاه ذیربط (مستند بر بند الف تبصره یک ماده 2 قانون اصلاح مقررات مصوب 13/12/1368)(نشریه بازنشستگان صنعت نفت، 1386).
سن استحقاق دریافت حقوق بازنشستگی که تا حدود زیادی سن بازنشستگی را معین می کند، بر طبق دستور توصیه تأمین درآمد سازمان بین المللی کار در سال 1944 تعیین شده است . در این دستور آمده است کسانی که به علل بروز بیماری، از کار افتادگی و بیکاری دائمی قادر به انجام کار مفید نیستد، مستحق بازنشستگی می باشند. البته کارگران پیرتر حرفه های مستقل، از قبیل دهقانان، صنعتگران و پیشه وران می توانند کارهایشان را به سهولت با وضع خود وفق داده و از آن بر طبق نیروی خود بکاهد. به هر حال به دلایل مختلف از جمله سادگی و تناسب از مدت ها پیش این ضرورت وجود داشت که سن بازنشستگی و استحقاق حقوق بازنشستگی مقرر شود.
تاریخچه بازنشستگی
در قرن 19 میلادی فکر کمک به افرادی که سالهای بسیاری را در امورخدماتی به سر برده اند در برخی از کشورهای اروپایی شکل گرفت. از سال 1869 قانونی در انگلستان وضع شد که به موجب آن به مقامات سیاسی پس از مدت معینی خدمت حقوق بازنشستگی پرداخت می شد. بازنشستگی به شکل نمادین و قانونمند از نوامبر سال 1881 ابتدا در آلمان و به سرعت در سایر کشورها بوجود آمد. در ایران در سال 1301 قانون استخدام کشوری و در سال 1302 قانون استخدام قضات به تصویب رسید که در هر دو قانون پرداخت حقوق بازنشستگی منظور شده است. و پس از آن قوانین دیگری وضع شد که به موجب آن ها حقوق بازنشستگی به عموم کارکنان لشکری و کشوری تعلق گرفت. در سال 1328 اولین قانون کار به تصویب رسید و صندوقی به نام تعاون و بیمه کارگری تشکیل گردید که به کارگران پیر و از کار افتاده حقوق پرداخت می نمود.
در ایران پس از برقراری حکومت مشروطه، در تاریخ 01/02/1287 شمسی در مجلس قانونی با نام « قانون وظایف» وضع شد که برای وراث ارباب حقوق دیوانی یعنی عائله کارمندان متوفای دولت حقوق برقرار شود. طبق این قانون پدر، مادر، عیال و اولاد و نوادگانی که تحت تکفل مستخدم متوفی بودند جمعاً از نصف حقوق ماهانه کارمند استفاده می کردند و سهم اناث از حقوق وظیفه معادل نصف سهم ذکور تعیین شده بود. حصر وراث قانونی به صورت فوق به صورتی که شامل افراد نفقه بگیر خانواده می گردید و تعیین سهم اناث از وظیفه برابر نصف سهم ذکور نشان می دهد که قانون مذکور متأثر از اصول مذهبی بوده است. با توجه به اینکه در قانون مذکور برای زمان حیات کارمند و دوران سالخوردگی یا از کار افتادگی او فکری نشده بود بلکه فقط وراث وی از حمایت اجتماعی برخوردار می گردیدند لذا نمی توان آن را قانونی جامع در زمینه تأمین کارکنان دولت دانست زیرا در شرایطی که اصل استخدام و تعیین حقوق زمان اشتغال فاقد ضوابط قانونی بود و برای حقوق بازنشستگی و از کار افتادگی نیز پیش بینی لازم بعمل نیامده بود. پرداخت حقوق وظیفه به وراث را می توان فقط قدمی در جهت تأمین کارکنان دولت تلقی نمود. اما اولین قانون گذاری در زمینه تأمین اجتماعی کارکنان دولت بعنوان قسمتی از حقوق استخدامی و به منظور حمایت از آنان و وراث آنان در مقابل پیری و فوت و از کار افتادگی در سال 1301 بعمل آمد.
در حقیقت می توان گفت بیست و دوم آذر 1301 روز پیدایش نظام بازنشستگی در ایران است. قبل از آن روابط استخدامی دولت و مستخدم حالتی بود که مستخدم بدون انجام دادن کار از حقوق یا مقرری بهره مند شود وجود نداشت. در فصل چهارم قانون استخدام کشوری مصوب 22 آذر 1301 در زمینه بازنشستگی این هدف اصلی در نظر بوده است: «حمایت از کارمند و اعضا خانواده بلافصل او در مقابل پیری، فوت و از کارافتادگی».
قانون فوق الذکر یکبار در سال 1308 و بار دیگر در سال 1324 و سپس در سال 1337 شمسی تغییرات بنیادی و اساسی نمود و بالاخره در تاریخ 31/3/1345 قانون استخدام کشوری فعلی جایگزین قانون گذشته شد و فصل هشتم قانون اخیر الذکر نیز که اختصاص به مقررات بازنشستگی و وظیفه دارد از سال 1345 تاکنون چند بار دچار تغییرات گوناگون شده است.
http://noorekhanevadeh.blogfa.com
یین مسیحیت یک آیین یکتاپرستانه است که بر آموزهها و سخنان عیسی ناصری (مسیح) استوار گشتهاست. آموزههایی چون تثلیث، مرگ مسیح به عنوان کفارهٔ گناهان، تعمید آب و روح القدس از باورهای بنیادین این آیین هستند. مسیحیت با داشتن ۲٫۱ میلیارد پیرو بزرگترین دین جهان از دید شمار پیروان است.
شالودهٔ مسیحی به قرن یکم میلادی و یهودیت بر میگردد که توسط عیسی ناصری (مسیح) پایهگذاری شد. مسیحیت اولیه به سه دوران عیسی و رسالت (Jesus and Apostolic period) پدران اولیهٔ کلیسا (Apostolic Fathers period) و دفاعیات (Apology) تقسیم میشود. این سه دوره بازهٔ زمانی ۴۰۰ سالهای در بر میگیرند که از سال ۳۰ میلادی به عنوان شروع خدمت مسیح آغاز شده و در اواخر قرن ۴ میلادی به پایان میرسد.
این دوره ۷۰ سال نخستین قرن اول میلادی را در بر میگیرد که خدمت عیسی از سال ۳۰ میلادی در آن گنجانده شدهاست. پس از بهصلیب کشیدهشدن عیسی در سال ۳۳ میلادی توسط پنطیوس پیلاطس حواریون وی از جملهٔ پطرس، پولس و یوحنا به بشارت و گسترش این دین پرداختند. از جمله آثاری که در این دوره بهنگارش در آمدهاند اناجیل متی، مرقس، لوقا و یوحنا و رسالات حواریون هستند که در دوران دفاعیات مسیحی (۱۵۰ - ۴۰۰ میلادی) به صورت یک مجموعه و با عنوان عهد جدید گردآوری شدند. این مجموعه با نام انجیل نیز شناخته میشود.
پدر کلیسای اولیه بیشتر افرادی به شمار میآیند که در دوران پیامبری زیسته و پس از مرگ رسولان (حواریون) رسیدگی و رهبری کلیسا را بر عهده گرفتهاند. این پدران شامل قدیس کلمنت که به عنوان پلی میان دوران رسولی و پدران اولیه کلیسا محسوب میگردد، شهید ایگناتویس (اواسط قرن ۱ - اوایل قرن ۲ م.) اسقف انتاکیه و شاگر یوحنای حواری، پلیکارپ شهید (۶۹-۱۵۵ م.) شاگرد یوحنای رسول به همراه کشیش هرماس هستند. قدیمیترین اثر از این دوران رسالهٔ اول کلمنت است. همچنین هفت رسالهٔ ایگناتیوس، رسالهٔ پلیکاپ به فیلیپیان، رساله دوم کلمنت و رسالهٔ کشیش هرماس از دیگر آثار این دوره هستند.
موعظهٔ بالای کوه عیسی۳۳ میلادی
در این سال عیسی مسیح از سوی مقامات رومی که آموزههای او را تهدیدی علیه خود میپنداشتند، مورد محاکمه قرار گرفت و مصلوب گردید.
۳۷ میلادی
پولس اهل تارسوس (از شهرهای یونان
قدیم)، با دیدن صحنهای در جادهٔ دمشق، به دین مسیحیت میگرود و مأموریت
خود را برای تبلیغ و مسیحی کردن غیر یهودیان، آغاز میکند.
۴۲ میلادی
شمعون ملقب به پطرس (از حواریون مسیح)
که برای قرنهای متمادی به عنوان اولین پاپ، مقام او را جشن میگیرند،
نخستین جامعهٔ مسیحی را در رم بنیانگذاری میکند.
۶۴ میلادی
مسیحیان به خاطر آتش سوزی شهر رم مورد
اتهام قرار گرفتند. امپراتور نرون طی تلاشی برای بدست آوردن مجدد محبوبیت
خود، آنان را مورد شکنجه و آزار قرار میدهد. پطرس قدیس (سنت پیتر) در این
زمان کشته میشود.
۷۰ میلادی رومیان اورشیلم (بیت المقدس) را پس از شورش یهودیان بر علیه حکومت آنان، شدیداً تخریب میکنند. بسیاری از یهودیان از اورشلیم اخراج میشوند. مسیحیان در این شورش علیه رومیان شرکت نمیکنند. رم به مرکز حرکتهای رو به رشد مسیحی تبدیل میشود.
۳۰۱میلادی
تیرداد یکی از پادشاهان ارمنستان، در
سال ۳۰۱ میلادی دین مسیحیت را در سرزمین ارمنستان رسمی و آزاد اعلام میکند
و این در حدود ۱۲ سال زودتر از رسمیشدن دین مسیحیت در امپراتوری روم
است.[۷]
۳۰۴ میلادی
جوامع مسیحی در اطراف مدیترانه به صورت گروههایی جمع شده و از آنجا تا بریتانیا و درهٔ نیل در مصر، رفتند.
۳۱۳ میلادی
به سبب پشتیبانی امپراتور کنستانتین، مسیحیت خیلی سریع به قویترین مذهب در امپراتوری روم تبدیل شد.
۳۲۵ میلادی اولین گردهمایی رهبران کلیسای مسیحیت برای تبیین عقاید مسیحیت و سازماندهی جامعهٔ مسیحیت در نیقیه تشکیل شد. اعتقاد نامهٔ حواریون با اعتقاد نامهٔ نیقیه (مجموعهای از باورهای پایهای اعتقادی مسیحیان) نوشته میشود. بعد از تعریف و پذیرش این اعتقادنامه، فرقهها و افرادی که الوهیت مسیح را نمیپذیرفتند (مانند آریوس) به عنوان بدعت شناخته شدند.
۳۳۰ میلادی
روم جدید در بیزانس توسط کنستانتین،
پایهگذاری و دوباره به کنستانتینوپول (استانبول کنونی)، نامگذاری شده وبه
عنوان پایتخت امپراتوری مسیحیت، ساخته میشود.
۳۸۱ ـ ۳۹۱ میلادی
در طول حکومت امپراتور
تئودوسیوس، مسیحیت به صورت دین رسمی امپراتوری روم درمیآید. پیروان
غیرمسیحی کافر و بدعتگذاری در مسیحیت (افکار مخالف دیدگاههای مسحیت)
غیرقانونی اعلام میشود.
اولین گروه مسیحیان از دیدگاه پاگانها (بتپرستان و افرادی که خدایان متعدد را میپرستیدند) مورد تردید بودند. دلیل این مسئله آن بود که آنان تصور میکردند مسیحیان برای برگزاری «جشنهای انس» و آدمخواری، جلسات سری تشکیل میدهند. چرا که گوشت حیوانات قربانی شده در معبد پاگانها (کافران بت پرست) را خریداری نکرده و همچنین در تفریحات عمومی وحشیانه، شرکت نمیکردند. یهودیان و به ویژه روحانیون یهودی، از مخالفین درجه اول مسیحیت و گسترش آن به شمار میرفتند. روحانیون یهودی در منطقه یهودیه و سایر مناطق یهودی نشین آن زمان تنها قدرتهای رسمی و پذیرفته شده سیاسی به شمار میآمدند. تعالیم مسیح و اقدامات عملی او، در ابتدا این صاحبان قدرت را شگفت زده مینمود. این تعالیم به طور کلی و ریشهای مذهب مورد قبول و پذیرفته شدهای را که سالها در میان مردم آن منطقه رواج داشت و اصولاً پایه قدرت سیاسی روحانیون به شمار میآمد، مورد تردید قرار میداد. به علاوه این تعالیم بسیاری از رسوم و قوانینی را که روحانیون یهودی صرفاً برای حفظ و تثبیت قدرت و همچنین توجیه لزوم وجود خود با آیین یهودممزوج ساخته بودند را از اعتبار ساقط مینمود. نگرانیهایی که این مسائل در میان قدرتمندان یهود ایجاد مینمود، سبب شد که به مقابله با این حرکت برخیزند. دولت حاکمه بر منطقه در آن زمان،(که توسط امپراتور قیصر روم تعیین میگردید)به خاطر مسائلی از قبیل نفوذ بیشتر در میان مردم، حفظ انسجام منطقه و جلوگیری از ایجاد آشوب و مسایلی از این دست، با روحانیون یهود که در میان مردم صاحب قدرت سیاسی و معنوی بودند؛ گونهای رابطه دو طرفه و مسالمت آمیز داشت. مأموران دولتی به خاطر حفظ مصالح امنیتی، با مشورت روحانیون هر چند وقت یکبار مسیحیان را مورد اذیت و آزار قرار میدادند. بسیاری از مسیحیان شکنجه شده و مردند. اما به هر حال، علی رغم شکنجه و آزار فراوان، مسیحیت به گسترش خود ادامه داد.
ادامه دارد...
منبع:ویکی پدیا
از بدو پیدایش انسان بر روی کره زمین، همواره زنان و مردان، با تشکیل کانونی به نام خانواده، عمری را در کنار یکدیگر گذرانیده و فرزندانی در دامان پرمهر خویش پرورانده و از این جهان رخت بر بسته اند.
طبیعی ترین شکل خانواده، همین است که هیچ عاملی جز مرگ نتواند پیوند زناشویی را بگسلد و میان زن و شوهر جدایی بیفکند.
کوشش مصلحان جامعه - مخصوصاً پیامبران خدا - این بوده است که نظام خانواده، یک نظام مستحکم و پایداری باشد و هیچ عاملی نتواند این کانون سعادت را متلاشی گرداند.
دنیای امروز که دنیایی مضطرب و پریشان است، علی رغم پیشرفت های حیرت انگیز علم و صنعت، در مسأله خانواده با مشکلات بزرگی روبه رو است.
برای این که بتوانیم مشکلات زندگی خانوادگی را از جامعه خود ریشه کن کنیم و گامی در راه تداوم بخشیدن به کوشش مصلحان و رهبران اجتماعی برداریم، ابتدا باید بدانیم که خانواده چیست و این واحد کوچک اجتماع از دیدگاه قرآن مجید چگونه است.
خانواده را از دیدگاه های مختلف می توان تعریف کرد. که پاره ای از آنها سطحی و پاره ای دیگر عمقی است.
پر واضح است که هر چه دیدگاه ما عمیق تر باشد، به شناختی کامل تر و قابل اعتماد تر رسیده ایم و هر چه شناخت ما از خانواده کامل تر و عمیق تر باشد، بهتر می توانیم به این نهاد مقدس، رونق بخشیم و تزلزل و ناپایداری را از محیط آن دور سازیم.
در یک نگاه ظاهری متوجه می شویم که عناصر اصلی تشکیل دهنده خانواده، یک زن و یک مرد است که مطابق آداب و رسوم اجتماعی خویش با یکدیگر پیوند زناشویی بسته اند و بعد فرزند یا فرزندانی بر جمع آنها افزوده شده است.
خانواده را با همین نگاه ظاهری می شود تعریف کرد، ولی این اندازه کافی نیست، عمده این است که ببینیم چرا زن و مرد، به دنبال تشکیل زندگی مشترک می روند و آیا این یک نیاز فطری و طبیعی است یا - به قول مارکسیست ها که همه چیز را روبنای اقتصاد می دانند - یک نیاز غیر طبیعی و طبقاتی است.
در این جا نمی خواهیم درباره نظریه مارکسیسم بحثی داشته باشیم(1) شاید کسانی باشند - و هستند - که زناشویی آنها انگیزه اقتصادی دارد. پدری دختر خود را به خاطر سبک کردن هزینه زندگی به خانه شوهر می فرستد، یا برای استفاده از مزایای اقتصادى، دختر خود را به مرد ثروتمندی می دهد، همچنان که بعضی از مردان، دختری را به خاطر ثروت او یا ثروت پدرش به همسری انتخاب می کنند.
بعضی از ازدواج ها نیز به خاطر قدرت و موقعیت است، خانواده های قدرتمند و دارای موقعیت، در ازدواج های خود به این مسأله زیاد توجه می کنند؛ آنها می کوشند که از این راه، بر موقعیت و قدرت خود بیفزایند و نگذارند که از طبقه محروم، کسی به این خوان انحصاری دسترسی پیدا کند.
زیبایی هم یکی از انگیزه هاست. بسیارند کسانی که زیبایی اندام را اصل و محور می شناسند و به هیچ یک از ارزش های انسانی توجه نمی کنند.
در مجموع، برای کسانی که به خاطر مال یا جمال یا قدرت، تشکیل خانواده می دهند، خانواده، کانون بهره گیری مرد یا زن از ثروت یا قدرت یا زیبایی دیگری است و چون فلسفه تشکیل خانواده را همین امور می دانند، دوام و استحکام خانواده نیز در نظر آنها به همین امور بستگی دارد و هیچ مانعی نیست که با از بین رفتن آنها، زندگی خانوادگی نیز همچون سایه ای به دنبال آنها محو و زایل گردد.
البته، اسلام مخالف این نیست که زن و شوهر از مال و مقام و قدرت و جمال یکدیگر بهره مند شوند، اما به طور حتم، مخالف این است که: اساس تشکیل خانواده، این امور مادی و غیر قابل دوام باشد.
می توان علت تشکیل خانواده را رفع نیاز جنسی دانست. مسلماً نیاز جنسی زن و مرد به یکدیگر، عاملی است که آنها را به یکدیگر جذب می کند و به تحمل یک سلسله مسؤولیت ها و محدودیت ها وا می دارد، اما پر واضح است که این نیاز نیز نمی تواند علت تامه تشکیل خانواده باشد.
نیاز جنسی همیشه شدید نیست؛ در آغاز جوانی شدید است، امّا به تدریج که سن بالا می رود، این نیاز هم رو به ضعف می گذارد، با این حال می بینیم که در سنین بالا، زندگىِ خانوادگی از استحکام بیشتری برخوردار است و حتی در سنین بسیار بالا که تقریباً این نیاز از بین رفته است، زن و شوهر آن چنان به وحدت می رسند که به طور کلی در یکدیگر محو می شوند و همچنان به هم عشق می ورزند.
اگر علت تامه تشکیل خانواده نیاز جنسی باشد، باید زندگی خانوادگی تابع آن بوده، همچون خود آن نیاز در معرض تغییر باشد.
وانگهى، اگر عامل گرایش زن و مرد به یکدیگر رفع نیاز جنسی باشد، هیچ ضرورتی ندارد که زن و مرد با یکدیگر پیمان زناشویی ببندند، آنها می توانند زندگی انفرادی و آزاد داشته باشند و فقط برای رفع این نیاز طبیعی با یکدیگر تماس حاصل کنند.
خانواده بر یک اصل و پایه مهم تری استوار است؛ اصلی که نه تنها رفع نیاز جنسی تابع آن است، بلکه کلیه عوارضی که در این کانون وجود دارد، تابع آن است.
این اصل باید شناخته شود تا زن و مرد، به هنگام بستن پیمان زناشویی گرفتار انحراف نشوند و تنها تکیه آنها بر همان اصل باشد و سایر چیزها را فرع قرار دهند.
ممکن است داشتن فرزند را اصل قرار دهیم، انسان میل دارد که ادامه وجود خودش را در فرزند بنگرد، علمای روان شناس، میل به مادر شدن را طبیعی زنان می دانند و انگیزه مادری را از انگیزه های بسیار قوی می شناسند؛ البته درباره انگیزه پدری اختلاف کرده اند.
به هر حال، وجود فرزندان، از ثمرات شیرین ازدواج است. مردان و زنانی که توانسته اند فرزندانی سالم و صالح تحویل جامعه دهند، احساس سرفرازی می کنند.
بنابراین، شاید به جا باشد اگر گفته شود که: تشکیل خانواده، به خاطر توالد و تناسل است، لیکن با همه اهمیتی که برای این جنبه قائلیم، نمی توانیم این را نیز اصل و پایه یگانه و منحصر به فرد قرار دهیم.
بسیارند خانواده هایی که صاحب فرزند نشده اند، یا فرزندی برای آنها نمانده است، مع الوصف، عشق و علاقه زنان و شوهران این خانواده ها به یکدیگر، به همان اندازه قوی است که سایر زنان و شوهران؛ در عین حال، جای انکار هم نیست که بعضی از خانواده ها به خاطر فرزند دار نشدن، متلاشی شده اند.
در یکی از روایات آمده است که پیامبر گرامی اسلامْ به پیروان خود فرمود:.
تَزَوَّجُوا... أما علمتُمْ أنّى أباهى بِکُمُ الاُمَمَ حَتّی بِالسِقْطِ؛(2).
ازدواج کنید، زیرا من حتی به جنین های سقط شده شما بر امت های دیگر در روز قیامت مباهات می کنم.
مسلماً در این سفارش حکیمانه، به یکی از ثمرات گران بهای زناشویی اشاره شده است، ولی دلیل بر این نیست که فقط فلسفه زناشویی همین است و بس! همچنان که در روایت دیگری آمده است که:.
مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ؛(3).
هر کس ازدواج کند، نصف دین خود را حفظ کرده است.
این هم کاملاً حکیمانه است، زیرا ازدواج، جوانان را از لغزش و انحراف و بی عفتی حفظ می کند و آنها را در مقابل نیمی از چیزهایی که دین را به خطر می اندازد، بیمه می نماید.
ولی دیدیم که این هم علة العلل ازدواج و پیمان زناشویی نیست؛ در عین حال، عامل رفعِ نیازِ جنسی و فرزنددار شدن، از عامل قدرت، مال، مقام و زیبایى، اهمیت بیشتری دارد و حتی ازدواج هایی که به خاطر این امور، صورت می گیرد، بیشتر و بهتر قابل دوام است تا ازدواج هایی که به خاطر مال و مقام و قدرت و زیبایى.
تشکیل خانواده، فایده دیگری نیز دارد که ممکن است گفته شود: علت این که زنان و مردان به تشکیل خانواده می پردازند، همان است.
انسان یک موجود اجتماعی است و نیاز به تعاون و معاضدت دارد. در محیط خانواده، برنامه تعاون و معاضدت، به طور بسیار مطلوبی اجرا می شود. اگر یکی بیمار شود، دیگری از او پرستاری می کند واگر یکی دچار فتور و ضعف گردد، دیگری زیر بازوی او را می گیرد و اگر یکی از نظر مالی ناتوان شود، دیگری به او کمک می کند و حتی گاهی عواطف خانوادگی آنچنان قدرت پیدا می کند که اعضای خانواده، در قبال یکدیگر احساس مالکیت شخصی نمی کنند.
در بسیاری از خانواده ها، مخصوصاً در محیط اسلامی خودمان، این برنامه ها به طور کامل جریان دارد. پدران و مادران و فرزندان، نسبت به یکدیگر فداکاری می کنند و همگی مانند یک روحند در چند بدن! این خانواده ها مظهر وحدتند نه کثرت. در حقیقت، پدر و مادر همچون هسته مرکزی اتم هستند و فرزندان مانند الکترون ها برگرد آنها می چرخند و یکدیگر را حفظ می کنند.
معلوم می شود که در مسأله تشکیل خانواده، یک راز دیگری نهفته است که اگر شناخته شود و مورد توجه قرار گیرد، انسان به واسطه آن به همه چیز می رسد: هم نیاز جنسی اش رفع می شود، هم به فرزند می رسد، هم از نعمت بسیار پرارزش تعاون و تعاضد بهره مند می شود و هم به فواید دیگر می رسد.
این که در این جا می پرسیم:خانواده چیست نه برای این است که چیستی خانواده را از لحاظ وضع نابسامانی که در دنیای کنونی دارد، به دست آوریم، بلکه برای این منظور است که ماهیت آن را آن چنان که باید باشد، بشناسیم.
به عبارت دیگر: می خواهیم بدانیم خانواده از دیدگاه اسلام یعنی چه روابط فیزیکی دو جنس مخالف و تولید مثل و امور دیگری که اشاره شد، کدام یک راز اصلی و شرط کافی تشکیل خانواده است.
کلید گشایش این معما در قرآن است. از نظر این کتاب آسمانى، انسان ها طوری آفریده شده اند که جفت خواهی به سرشت و آفرینش آنها بر می گردد. تشکیل خانواده، معلول این است که هر کدام از دو عنصر زن و مرد، تا یکدیگر را نجویند و نخواهند و با یکدیگر نیامیزند و به تعاون و معاضدت یکدیگر تن ندهند، ناقصند. این دو عنصر، مکمل یکدیگرند. تنها رابطه فیزیکی دوتن نیست که آنها را تکمیل می کند و تنها تولید فرزند نیست که آنها را دلخوش می گرداند و تنها امور مادی ظاهری نیستند که آنها را به یکدیگر جذب می کنند. نکته ای باریک تر از مو در این جا نهفته است، هم نیاز روحی است و هم نیاز جسمى. طراح آفرینش، طرح خلقت موجودات جاندار را این گونه ریخته است.
از دیدگاه قرآن، اصولاً خلقت انسان ها جفت جفت است. هیچ مردی و هیچ زنی نیست که برای او جفتی خلق نشده باشد. اینها به حسب فطرت خود، در پی یافتن جفت خود کوشش و تلاش می کنند و هر کدام با تاکتیک مخصوص خود، این وظیفه فطری را انجام می دهند. مرد با تاکتیک مردانه خود و زن با تاکتیک زنانه خود و سرانجام همدیگر را می جویند و کامل می کنند. منطق قرآن در این باره چنین است:.
1. وَخَلَقْناکُمْ أزْواجاً؛(4).
ما شما را جفت جفت آفریدیم.
2. وَمِنْ ایاتِهِ أنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أنْفُسِکُمْ أزْواجاً لِتَسْکُنُوا إلَیْها وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً؛(5).
یکی از آیات قدرت خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسر آفریده تا وسیله سکون و آرامش شما باشد و در میان شما دوستی و رحمت قرار داده است.
3. وَاللّهُ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَکُمْ أزْواجاً؛(6).
خداوند شما را از خاک و سپس از نطفه آفرید و شما را جفت جفت گردانید.
4. فِاطِرُ السَّمواتِ وَالأرْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أزْواجاً وَمِنَ الأنْعامِ أزْواجاً یَذْرَؤُکُمْ فیهِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْء؛(7).
خداوند، آفریدگار آسمان ها و زمین است و برای شما از جنس خودتان جفت هایی قرار داده و برای چارپایان نیز از جنس خودشان جفت هایی آفریده است. این جفت قرار دادن، وسیله تکثیر نسل های شماست و هیچ چیز مانند خدا نیست.
قرآن با این گونه تعبیرات، در حقیقت به فلسفه اساسی تشکیل خانواده اشاره کرده است. اگر جفت گرایی در سرشت انسان عجین نشده بود و همسران، وسیله سکون و آرامش یکدیگر نبودند و دوستی و رحمت در میان آنها قرار داده نمی شد، چه نیازی داشتند که با بستن پیمان زناشویى، تنهایی و استقلال فردی خود را در جمع کوچک خانواده مضمحل کنند و همه لوازم و نتایج آن را تحمل نمایند!.
درست است که جفت گرایی - به تصریح قرآن - در میان حیوانات نیز هست، اما فرقی که قرآن میان جفت گرایی انسان و حیوان می گذارد این است که در مورد حیوانات، صحبت از این که جفت ها وسیله سکون و آرامش یکدیگرند و در میان آنها مودّت و رحمت قرار داده شده است، نیست ، ولی این مطلب درباره انسان ها با صراحت هرچه بیشتر بیان شده و مورد تأکید قرار گرفته است.
در وجود انسان زمینه ای از مودت و رحمت وجود دارد که تجلی گاه آن فقط محیط خانواده است؛ البته زمینه های دیگری از مودت و رحمت نیز هست که تجلی گاه آن جامعه است. این زمینه ها باید به طور کامل بروز و ظهور کنند.
وقتی عشق و دلبستگی زن و شوهر نسبت به یکدیگر به مرحله ای می رسد که به طور کلی در غم و شادی یکدیگر شریکند و حتی غم و شادی یکی عیناً غم و شادی دیگری است و هیچ کدام بدون حضور دیگری زندگی گرم و پرنشاط و شیرینی ندارد، به خاطر همان مودت و رحمتی است که قرآن روی آن تکیه می کند.
انسان، سکون و آرامش می خواهد، در کل نظام هستی این سکون و آرامش را خدا به انسان می دهد. قرآن در این باره می فرماید:.
هُوَ الَّذی أنْزَلَ السَّکینَةَ فِی قُلوبِ المُؤْمِنینَ؛(8).
اوست که سکون و آرامش را در دل های مؤمنان نازل کرده است.
هنگامی انسان به این سکون و آرامش نایل می شود که به آن قدرت لایزالی که نظام بخش هستی است ایمان داشته باشد. در این صورت، انسان در برابر حوادث و مصایب و فراز و نشیب ها نمی لرزد و محکم و استوار می ایستد.
اما همسران نیز وسیله سکون و آرامش یکدیگرند و این، حتی به ایمان آنها هم بستگی ندارد، اگر چه ایمان، همچنان که درجاهای دیگر نقش مؤثری دارد. در این جا نیز نقش دارد.
می توان گفت: همان طوری که انسان به آب و غذا نیاز دارد و هنگامی که رفع گرسنگی و تشنگی کرد، سکون و آرامش می یابد، زنان و مردان نیز به یکدیگر نیاز دارند و هنگامی که یکدیگر را یافتند، آرامش پیدا می کنند.
بدین ترتیب، رفع نیاز جنسی یا عوامل دیگر، در تشکیل خانواده؛ اصل نیستند. اصل، این است که محیط پر از صفای خانواده، تجلی گاه مودت و رحمت زن و مرد نسبت به یکدیگر و وسیله سکون و آرامش آنها باشد، و به همین جهت است که اگر زن و مرد در انتخاب همسر، به این اصل اساسی و مهم توجه نداشته باشند و حقیقتاً در صدد یافتن وسیله سکون و آرامش برنیایند و خانواده ای تشکیل ندهند که تجلی گاه مودت و رحمت باشد، ناکام می مانند و روی خوشبختی و آرامش را نمی بینند.
در محیط خانواده، اگر فقط روابط جسمی و واکنش های فیزیکی مطرح باشد و بس، روح ها سرگردان می مانند و در تمام عمر در حسرتِ ناکامی می سوزند و می سازند و بی تردید، هرگاه روح ها ناکام و حسرت زده باشند، جسم ها نیز پریشان و ناتوانند.
اما آن جا که روح های تشنه زن و مرد از سرچشمه زلال یکدیگر سیراب می شوند و به قول مولوى:.
هر دو بحری آشنا آموخته هر دو جان بی دوختن بردوخته.
کامیابی و سعادت برای هر دو تأمین است و نیازهای جسمی و فیزیکی نیز به طور کامل برآورده می شوند.
در خانواده هایی که فقط روابط جنسی مطرح نیست، بلکه روح ها نیز به طور کامل همدیگر را یافته اند، می توان تشابه فکری و سلیقه ای و اخلاقی را میان همسران، به روشنی مشاهده کرد. آنها به مرحله ای می رسند که خود را جدای از یکدیگر نمی بینند و حتی به جرأت می توان گفت: علاقه هر یک از آنها به خود، عین علاقه به دیگری و علاقه به دیگرى، عین علاقه به خویش است.
این، همان چیزی است که هماهنگ با خلقت و آفرینش زن و مرد است و باید باشد و اگر نیست، عیب و گناه انسان هاست که با دور ماندن از اقتضای آفرینش و الهام نگرفتن از وحی الهى، گرفتار آن شده اند و به جای رسیدن به وحدت، اسیر کثرتند و البته آنهایی که از نور وحی الهی روشنی گرفته و به حیات خانوادگی خود فروغ بخشیده اند، این چنینند.
وقتی از معیارها سخن می گوییم، در درجه اول باید توجه داشته باشیم که اعضای اولیه خانواده، یک زن و یک مرد می باشند و هر دو عضو تشکیل دهنده هستند و بنابراین، هر دو باید در انتخاب یکدیگر کمال دقت را به کار برند و مخصوصاً از معیارها غفلت نورزند.
زن و مرد باید توجه داشته باشند که چه می خواهند و چرا می خواهند پیمانی را امضا کنند که برای آنها ایجاد تکلیف و مسؤولیت می کند و بسیاری از آزادی های آنها را از بین می برد!.
آنها باید به این حقیقت آگاه باشند که زندگی زناشویی برای هر یک از زوجین ایجاد حق می کند و خواه ناخواه باید در برابر حقوق متقابل یکدیگر تسلیم شوند و بپذیرند که در برابر هر حقى، وظیفه ای و در برابر هر وظیفه اى، حقی ایجاد می شود و ارزش انسان به وظیفه شناسی و ادای تکالیف است.
بنابراین، نه فقط مرد باید مواظب باشد که با امضای پیمان زناشویی به چه زنی حق می دهد و در برابر چه زنی موظف و مکلف می شود، بلکه زن نیز باید مواظب این جهت باشد و هیچ یکِ آنها گرفتار ظواهر فریبنده و جلوه های بی محتوا یا کم محتوا نشوند و با معیارهای مادى، خود را به دام مسؤولیت نیفکنند، بلکه به معیارهایی متکی شوند که ارزش تحمل مسؤولیت را داشته باشند.
زن و مرد، هر کدام به تنهایی همچون الکتریسیته مثبت و منفی هستند. نه الکتریسیته مثبت به تنهایی نورافکن و حرارت بخش و انرژی زاست و نه الکتریسیته منفى! اینها هنگامی نور می دهند و حرارت می بخشند و مولد انرژی هستند که یکدیگر را بیابند. اینها هر کدام به تنهایی بی موج و بی حرکتند و حتی نشانی از هستی خود به ما نمی دهند؛ اما همین که تلاقی کردند، آشکارا از هستی خود خبر می دهند و فواید بی شماری از خود ظاهر می سازند.
نشاط و فروغ زندگی و تموج انسانیت انسان، هنگامی تحقق می یابد که این دو، براساس نیازهای روحی و جسمی و میل ترکیبىِ طبیعىِ یکدیگر را بیابند و با تمام وجود مجذوب یکدیگر شوند.
بنابراین، چه ناآگاه زنان و مردانی که فقط بر ثروت یا جمال جسمانی تکیه می کنند و یا تنها اشباع و ارضای غریزه جنسی را در نظر می گیرند و به دست خود، خویشتن را از همه مزایای زندگی خانوادگی بی بهره و محروم می سازند!.
اینها فکر می کنند کامجویی بشر فقط به رنگ پوست و درهم و دینار تأمین می شود و دل بهانه جوی انسان با سرابی از این گونه امور، سیراب و اشباع می گردد!.
واقعیت این است که این گونه زنان و مردان، در حقیقت، خویشتن خویش را نشناخته و به عمق نیازهای وجودی خود پی نبرده اند و نه تنها جنس مخالف خود را کشف نکرده، بلکه خود را هم کشف نکرده اند!.
مولوی در اوایل مثنوى، در داستان شاه و کنیزک، نکته های لطیف و ظریفی آورده و نشان داده است که تجملات و زرق و برقِ کاخ شاهی و سیم و زر و جواهرِ قیمتی و نقش و نگارها، هیچ کدام نتوانسته است قلب بی قرار کنیزک را صید کند و در کمند عشق شاه بیندازد.
معاویه گمان کرده بود دختر ماهرویی که در هوای لطیف و آزاد و معتدل کوهستان ها و صحراهای سبز و خرم سوریه رشد کرده، در کاخ طاغوتی وی خود را کامیاب و سعادتمند می یابد و او را به عنوان یک همسر ایدآل می پذیرد و به او دل می بندد؛ اما معاویه هنگامی متوجه رؤیاهای پوچ خود شد که او را محزون و بی تاب دید و به او گفت: تو در سلطنتی بزرگ هستی و قدر آن را نمی دانى.
میسون بی درنگ، در پاسخ وی اشعاری سرود که ترجمه فارسی آنها، چنین است:.
خانه ای که در تنگنای آن، روح ها خفقان پیدا می کنند، پیش من از کاخی بلند، محبوب تر است.
پوشیدن لباس درشت و روشنی دیده، پیش من از پوشیدن لباس های شفاف محبوب تر است.
خوردن خشکه نانی در خانه ای شکسته، پیش من از خوردن گرده نان (تازه) محبوب تر است.
صدای بادهایی که از هر بیابانی می وزد، پیش من از آهنگ دف و چنگ، محبوب تر است.
سگی که در کنار من عوعو کند، پیش من از گربه ای که الفت می گیرد، محبوب تر است.
شتری که کینه توز و دشوار است، پیش من از استر رام محبوب تر است.
مردی کریم و لاغر اندام از عموزادگان، پیش من از مردی مقتدر و سختگیر محبوب تر است.(9).
میسون با اشاره ای می فهماند که زندگی کاخ نشینی و تشریفات عریض و طویل دربارى، او را خوشبخت نکرده، زیرا (قرة العین) خود را نیافته است.
اصطلاح فارسی (قرة العین) چشم روشنی است، لیکن در آن تعبیر عربى، لطفی نهفته است که در این تعبیر فارسى، آن لطف، نهفته نیست اگر چه بی لطف هم نیست.
قرةالعین، کسی است که چشم را به سوی خود می کشاند. انسان دلش می خواهد بیشتر به او نگاه کند و از دیدنش خسته نمی شود. شعر فارسی زیر، به همین حقیقت توجه دارد:.
نه آن چنان به تو مشغولم ای بهشتی روى!.
که یاد خویشتنم در ضمیر می آید.
ز دیدنت نتوانم،.
که:.
دیده، بر دوزم،.
اگر معاینه بینم که تیر می آید.
همسران ایدآل قرة العین یکدیگرند، زیرا یکدیگر را بر حسب میل طبیعی و نیازهای اصیل و اساسی خویش یافته و مجذوب یکدیگر شده اند.
جالب این است که اسلام به این حقیقت توجه کامل داشته است. پیشوای عالی قدر اسلام فرمود:.
یکی از چیزهایی که مرد مسلمان را اصلاح می کند، این است که زنی داشته باشد که وقتی به او نگاه می کند، شادگردد و هنگامی که از خانه خارج می شود، شوهر را در قلب و در اعماق وجود خود حفظ کند و هرگاه به او دستوری می دهد، اطاعت کند.(10).
مسلماً قضیه یک بعدی نیست. زن هم نیاز به شوهری دارد که جایی در دل وی باز کند و به دیدنش شاد گردد؛ چگونه می شود متوقع بود که زن در غیاب شوهر، در کمند علاقه به او، حافظ خانه و ناموس و زندگی اش باشد، ولی آن شوهر، به اصطلاح (قرة العین) وی نباشد!.
قرة العین، همان کسی است که دیدنش موجب نشاط و شادی گردد. نه تنها زنان و شوهران باید قرّة العین یکدیگر باشند، بلکه فرزندان نیز برای پدران و مادران، و دوستان صمیمی برای یکدیگر و مرادها برای مریدها این چنینند.
برای این که زن و مردِ مسلمان بتوانند در چارچوب مکتب خویش همسر ایدآلی بیابند و همچون دو قطب غیر همنام، مغناطیس یکدیگر را جذب کنند، به چند معیار اساسی باید توجه شود.
این نکته مسلم است که مغناطیس، هیچ گاه، سنگ، خاک، چوب یا پارچه به خود جذب نمی کند، همچنان که دو قطب مثبت یا دو قطب منفی مغناطیس نیز یکدیگر را جذب نمی کنند و به همین جهت است که برای حصول جذب و انجذاب، از جهتی سنخیت یا تجانس و از جهتی تضاد یا عدم تجانس شرط است.
در مسأله گزینش همسر نیز قاعده همین است. یک نوع عدم تجانس، به مقتضای آفرینش، میان زن و مرد هست که همچون الکتریسیته مثبت و منفى، یکدیگر را کامل و منشأ اثر می سازند و همچون قطب مثبت و منفىِ دو آهن ربا، یکدیگر را می ربایند و به وحدت می رسند.
اما از سوی دیگر، چند نوع تجانس و سنخیت هم لازم است که در قرآن و احادیث اسلامی روی آنها تکیه شده است و ما آنها را زیر چهار عنوان ذکر می کنیم:.
چگونه ممکن است یک انسان سالم و طبیعى، مجذوب یک حیوان بشود یا حیوانی را به خود جذب نماید! به طور حتم یا مرد باید از انسانیت خود تنزل کند یا زن باید از حیوانیت خود بگذرد، تا بتوانند در حوزه جاذبه یکدیگر قرار گیرند و مجذوبِ هم شوند. فلاسفه ما می گویند: (السِنخِیَّةُ عِلّةُ الاِنْضِمامِ؛ برای هم آغوش شدن و به یکدیگر پیوستن و به وحدت رسیدن، سنخیت لازم است.).
در پدیده جذب و انجذاب، همچنان که سنخیت شرط است، تضاد نیز شرط است. تردیدی نیست که الکتریسیته، با الکتریسیته هم آغوش می شود و آهن با آهن ربا! جز این که مثبت با منفی و منفی با مثبت. مولوی این سنخیت در جذب و انجذاب را به این صورت مطرح کرده است:.
درحیوانات نیز قاعده همین است، در میان آنها نیز تا سنخیت نباشد، مسأله جفت گیری مطرح نیست.
مگر انسان چه خصوصیتی دارد که مستثنا باشد! به چه دلیل، در تجاذب جنسی حیوانات، سنخیت شرط است و در تجاذب جنسی انسان ها عدم سنخیت! آیا آنهایی که این گونه فکر می کنند می خواهند بگویند: بر قلم صنع خطا رفته است!.
حافظ هم روزگاری گرفتار چنین اندیشه غلطی شده بود. او در دوران جوانی خود گفت:.
گمان نزدیک به اطمینان من این است که روی سخن خداوند در آیه قرآنی زیر، به همین گونه افراد است:.
یِا أیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدةٍ وَخَلَقَ مِنْها زَوْجَها؛(12).
ای مردم! در برابر پروردگارتان که شما را از یک نفس آفریده و جفتش را هم از خودش آفریده است، تقوا پیشه کنید.
آرى، آنان که زن و مرد را از لحاظ انسان بودن از جنس و سنخ یکدیگر نمی دانند، هم به زن اهانت کرده اند و هم به مرد، و این، بر خلاف تقواست.
وَلا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتّی یُؤْمِنَّ وَلأمَة مُؤْمِنَة خَیْر مِنْ مُشْرِکَةٍ وَلَوْ أعْجَبَتْکُمْ وَلا تَنْکِحُوا المُشْرِکینَ حَتَّی یُؤْمِنُوا وَلَعَبْد مُؤْمِن خَیْر مِنْ مُشْرِکٍ وَلَوْ أعْجَبَکُمْ؛(13).
با زنان مشرک ازدواج نکنید تا این که ایمان بیاورند و کنیز با ایمان از زن مشرک بهتر است، اگر چه آن زن مشرک (از لحاظ زیبایى) مایه شگفتی شما باشد، و به مردان مشرک زن ندهید تا این که ایمان بیاورند و بنده با ایمان از مرد مشرک بهتر است، اگر چه آن مرد مشرک مایه شگفتی شما باشد.
وقتی مرد یا زن با ایمان نتوانند با مشرک ازدواج کنند، مسلماً با افراد مادی هم نمی توانند ازدواج کنند؛ زیرا به هر حال، مشرک به خدایی معتقد است، ولی مادی به هیچ چیز معتقد نیست.
قرآن نه تنها چنین ازدواجی را منع کرده است، بلکه خاطرنشان می کند که میان این گونه افراد، جاذبه ای وجود ندارد.
الزَّانی لایَنْکِحُ إلاّ زانِیَةً أوْ مُشْرِکَةً وَالزّانِیَةُ لایَنْکِحُها إلاّ زانٍ أوْ مُشْرِک؛(14).
مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک و زن زناکار نیز جز با مرد زناکار یا مشرک، نمی آمیزد.
کسانی هستند که به خدا معتقدند، اما به نبوت و رسالت اعتقاد ندارند ازدواج با اینها نیز صحیح نیست؛ زیرا ایمان به خدا بدون اعتقاد به نبوت، سازندگی ندارد و به همین جهت، باز سنخیتی میان مسلمان و این گونه افراد وجود ندارد.
کسانی هم هستند که ایمان به خدا و نبوت دارند، اما به نبوت کسی معتقدند که اسلام، پیامبری او را قبول ندارد. ازدواج با اینها نیز بدون تردید صحیح نیست؛ زیرا فاصله، زیاد و سنخیت، ناچیز است.
اما یهودیان و مسیحیان، هم به خدا معتقدند و هم به نبوت حضرت موسی و عیسیی که قرآن نیز رسالت آنها را تأیید کرده است که اینها را اهل کتاب می نامند و مسلماً سنخیت میان مسلمان و اهل کتاب، زیاد است؛ زیرا در اعتقاد به مبدأ و معاد و رسالت و بسیاری از فروع و برنامه های عملى، با هم تشابه دارند؛ مانند: نماز و روزه و... مطابق بعضی از روایات، با زرتشتیان نیز باید معامله اهل کتاب کرد.
به همین جهت است که قرآن، هنگامی که در سوره مائده - که آخرین سوره ای است که بر پیامبر نازل شده و مطابق روایات رسیده، احکام این سوره ناسخ است و نه منسوخ - امور حلال را می شمارد، می فرماید:.
الْیَوْمَ اُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَطَعامُ الَّذینَ أوتُوا الکِتابَ حِلّ لَکُمْ وَطَعامُکُمْ حِلّ لَهُمْ وَالمُحْصَناتُ مِنَ المُؤْمِناتِ وَالمُحْصَناتُ مِنَ الّذینَ اُوتُوا الکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ؛(15).
امروز چیزهای پاکیزه و طعام اهل کتاب( از قبیل گندم و نخود و برنج و لوبیا) و زن های پاکدامنِ مؤمن و اهل کتاب بر شما حلال شده است.
مطابق این آیه شریفه، ازدواج مرد مسلمان با زن یهودی و مسیحى، بلا اشکال است؛ فقط بعضی گفته اند: این حکم به وسیله آیه 221 سوره بقره - که قبلاً نقل شد - نسخ شده است؛ زیرا اهل کتاب، جزء مشرکان هستند؛ اما پاسخ این است که: اولا به اهل کتاب مشرک گفته نمی شود و ثانیاً، سوره بقره قبل از سوره مائده نازل شده است و نمی تواند ناسخ احکام سوره مائده باشد.
بعضی نیز گفته اند: این حکم به وسیله آیه زیرنسخ شده است:.
لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الکَوافِرِ؛(16).
زنان کافر را نگاه داری نکنید.
این نیز صحیح نیست؛ زیرا اولاً سوره ممتحنه قبل از سوره مائده نازل شده است و ثانیاً مقصود از این آیه این است که اگر مردی مسلمان می شود، در صورتی حق دارد زن خود را نگاه داری کند که مسلمان شود؛ اما اگر مسلمان نشود، نباید او را نگاه بدارد.
مفسر عالی قدر حضرت علاّمه طباطبایی - رضوان الله علیه - در تفسیر المیزان، ذیل آیه 5 سوره مائده می فرمایند:.
(نظر به این که این آیه در مقام امتنان و تخفیف است، به وسیله آیه: لاتَنْکِحُوا المُشْرِکاتِ وآیه: لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الکَوافِرِ قابل نسخ نیست.).
بدین ترتیب، از خود قرآن دلیلی بر منع ازدواج با زنان اهل کتاب نداریم و تفاوتی میان ازدواج دایم و منقطع هم نیست، لیکن، روایات در این باره مختلف است.
فتاوای فقها نیز مختلف است؛ صاحب جواهر - رحمة الله علیه - روایات منع را حمل بر کراهت کرده است. بعضی میان ازدواج دایم و منقطع فرق گذاشته، ازدواج منقطع را تجویز و ازدواج دایم را منع کرده اند. بعضی هم در مورد ازدواج دایم، توصیه به احتیاط کرده اند و به هر حال، بر مقلدان است که مطابق رساله های عملیه مراجعِ فتوا عمل نمایند.
نکته ای که در یکی از روایات آمده، این است که امام صادق(ع) فرمود:.
من دوست نمی دارم که مرد مسلمان با زن یهودی و مسیحی ازدواج کند، زیرا بیم آن است که فرزندش یهودی یا مسیحی شود.(17).
به نظر می رسد که نکته مهم همین است؛ یک زن مسلمان، سعی می کند که فرزند خود را مسلمان بار بیاورد و یک زن غیرمسلمان نیز می کوشد که فرزند خود را غیرمسلمان پرورش دهد؛ بنابراین، توجه به این حقیقت، بسیار ضروری است. اگر کسی طالب ایمان و سعادت فرزندان خود باشد، هرگز با زن غیرمسلمان ازدواج نمی کند، مگر این که فرزند نخواهد یا مطمئن باشد که بتواند وظیفه دینی خود را در قبال او به خوبی انجام دهد.
ازدواج زن مسلمان با مرد یهودی و مسیحى، بدون هیچ تردیدی ممنوع است؛ زیرا با توجه به ویژگی هایی که در خُلق و خوی زن و مرد هست و تأثیری که زنان از شوهران می پذیرند، نه تنها نمی توانند تعهد اسلامی خود را نسبت به فرزندان انجام دهند، بلکه خودشان نیز در معرض خطرند.
1. زنان پاکدامن و عفیفی که خود را از آلودگی و روابط نامشروع منع و محافظت می کنند.(18).
2. زنان شوهرداری که درحصار شوهر هستند و ازدواج با آنان ممنوع است.(19).
3. زنان آزادی که دخالت دیگران در سرنوشت آنها ممنوع است.(20).
4. منظور از احصان، اسلام است و طبق این معنا، محصنات به زنان مسلمان گفته می شود.
در این جا منظور ما از سنخیت در احصان، همان معنای اول است و در حقیقت، خواسته ایم از اصطلاح قرآن خارج نشویم.
در قرآن مجید، نه تنها به احصان زن توجه شده، بلکه در مورد مرد نیز اهمیت احصان گوشزد گردیده است.
دیدیم که در آیه پنجم سوره مائده، هنگامی که حلال ها شمرده می شدند. از زنان مسلمان و اهل کتاب که هر دو به محصنات توصیف شده اند، به عنوان کسانی که ازدواج با آنها حلال است، یاد شد؛ اما در همان آیه، بلافاصله، مرد را نیز محدود به احصان کرده و می فرماید:.
إذا ءاتَیْتُمُوهُنَّ اُجُورَهُنَّ مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ وَلا مُتَّخِذی أخْدانٍ؛.
در صورتی شما می توانید با محصنات مسلمان یا اهل کتاب ازدواج کنید که کابین آنها را بدهید و خود به احصان و پاکدامنی آراسته شوید و از زنا و رفیقه بازی خودداری کنید.
آیه سوم سوره نور نیز این مطلب را به این صورت بیان کرد که: اصولا جذب و انجذابی میان مرد زناکار و زن پاکدامن و زن زناکار و مرد پاکدامن نیست، بلکه تنها زناکاران هستند که درحوزه تجاذب یکدیگر قرار می گیرند؛ زیرا به گفته شاعر:.
زنان پاکدامن، در نظر جامعه سرفراز و عزیزند و زن های هرزه، از چشم مردم افتاده و در منجلاب انزوا و بدبختی دست و پا می زنند؛ مردها هم همین طورند.
طبع پاکی که به گناهان آلوده نشده، طالب پاکی است؛ چنین طبعی جز مجذوب پاکی نمی شود و جز پاکی را به خود جذب نمی کند و چه در این زمینه زیبا و دلنشین است تعبیر قرآن! که می فرماید:.
اَلخَبیثاتُ لِلخَبیثینَ وَالخَبیثُونَ لِلخَبیثاتِ وَالطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ؛(21).
زن های پلید برای مردهای پلید و مردهای پلید برای زن های پلید و زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاکند.
مولوی داستانی نقل به این مضمون می کند که:.
مولوی به دنبال نقل داستان فوق چنین می گوید:.
چگونه ممکن است دو انسانی که هیچ تشابه روانی ندارند، بتوانند عمری را با تفاهم در زیر یک سقف بگذرانند و از کثرت و تباین، به وحدت کامل و توافق برسند!.
می گویند: شهید بلخی که یکی از علما بود، تنها نشسته بود و مطالعه می کرد، جاهلی بر او وارد شد و گفت: تنها نشسته اى! وی در جواب گفت: حال که تو آمدى، تنها شدم!.
هم نشینی با بعضی از افراد، زجری دارد که تنهایی ندارد. سعدی بر این نکته، واقف است که: (چندان که عالم را از جاهل نفرت است، جاهل را از عالم وحشت است!).
بسیارند کسانی که از کفائت زن و شوى، هم طبقه بودن آنها از لحاظ ثروت و مقامات مادى، می فهمند؛ این گونه برداشت ها نه منطقی است و نه اسلامى.
امام صادقژ: به اینها فرموده است که:.
اَلمُؤمِنُونَ بَعْضُهُمْ أکْفاءُ بَعْضٍ؛(22).
بعضی از مؤمنان کفو و همتای یکدیگرند.
مردم مؤمن با یکدیگر، کفائت دارند.
در تاریخ و احادیث اسلامی آمده است که پیامبر خداْ جویبر را که مرد تهیدستی بود، به خانه زیاد بن لبید که مردی متمکن بود، فرستاد و از او خواست که دختر خود را به وی بدهد.
زیاد به حضور پیامبر آمد و گفت: ما دخترانمان را به کسانی می دهیم که با ما کفائت داشته باشند.
پیامبر خداْ فرمود:.
جُوَیْبِر مُؤمِن، وَالمُؤْمِنُ کُفو لِلْمُؤْمِنَةِ، وَالمُسْلِمُ کُفْو لِلْمُسْلِمَةِ، فَزَوِّجْهُ یا زِیاد وَلا تَرْغَبْ عَنْهُ؛(23).
جویبر، مؤمن است و مرد مؤمن کفو و همتای زن مؤمنه و مرد مسلمان کفوِ زن مسلمان است. دختر را به او بده و به این کار بی میل نباش.
و با این ارشاد، ذلفا (دختر زیاد) که دختری شایسته بود، به همسری جویبر درآمد.
این مطلب که در این گونه روایات آمده، در مبحث (سنخیت در ایمان) نیز روشن شده است و چیز تازه ای نیست.
آنچه در این جا تازگی دارد، همان کفائتی است که از لحاظ رفعت و علوِّ مرتبه انسانیتِ شخص مطرح است و در این زمینه، در منابع اسلامی آمده است که:.
اگر خداوند فاطمه را برای علی خلق نمی کرد بر روی زمین از آدم به بعد، هیچ کس با او کفائت نداشت.(24).
مرحوم مجلسی اول، ذیل همین حدیث می گوید:.
البته بعضی از پیامبران جد فاطمه هستند و نمی توانند با او ازدواج کنند، ولی موسی و عیسی جد او نیستند؛ اما کفو او هم نیستند و این، دلیل است بر این که مقام حضرت زهرا از مقام آن پیامبران اولو العزم بالاتر است. چنان که بر برتری مقام على(ع) هم دلالت دارد.
در این جا مقصود ما از کفائت زن و شوى، همین مفهوم لطیف است؛ علاوه بر این که زن و شوی در انسانیت و احصان، سنخیت و کفائت دارند، باید از لحاظ اخلاقی و درجه و مرتبه انسانیت نیز سنخیت داشته باشند. این مفهوم را ما به پیروی از روایات و رهنمودهای اسلام، باواژه کفائت مشخص کرده ایم.
امام صادق(ع) فرمود:.
اَلکُفْو أنْ یَکُونَ عَفِیفاً وَعِنْدَهُ یَسار؛(25).
کفائت شخص این است که پاکدامن باشد و بتواند هزینه ازدواج و خانواده را تأمین کند.
عفت و پاکدامنی یک امر اخلاقی است؛ کسی که عفیف نیست، از لحاظ اخلاقی دچار انحطاط است. پر واضح است که کسی که دچار انحطاط اخلاقی است، با کسی که در مرتبه فضیلت اخلاقی است، کفائت ندارد؛ در حدیث زیر، این حقیقت، واضح تر بیان شده است:.
پیامبر خداْ فرمود:.
اِذا جا ءَکُم مَنْ تَرْضَوْنَ خُلْقَهُ وَدینَهُ فَزَوِّجُوهُ وإلاّ تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَة فِى الأرْضِ وَفَساد کَبیر؛(26).
هرگاه کسی آمد که اخلاق و دینش را می پسندید، به او همسر بدهید و اگر ندهید، در روی زمین، فتنه و فسادی بزرگ است.
و نیز فرمود:.
النِّکاحُ رِقّ فَاِذا أنْکَحَ اَحَدُکُمْ وَلیدَهُ فَقَدْ أرَقَّها، فَلْیَنْظُرْ أحَدُکُمْ لِمَنْ یرقُّ کَریمَتَهُ؛(27).
زناشویی محدود کردن آزادی است، هنگامی که دختری را شوهر می دهید، آزادی او را محدود می کنید. ببینید آزادی دخت گرامی خود را به دست چه کسی محدود می کنید.
در کتاب های فقهی ما آمده است که:.
هرگاه ولی (پدر یا جد پدرى)، دختری را از ازدواج با مردی که کفائت دارد، منع کند و دختر به این ازدواج مایل باشد، اجازه ولی لازم نیست؛ اما اگر او را از ازدواج با کسی که به نظر عرف، کفائت ندارد منع کند، دختر باید اطاعت کند، بلکه اگر او را از ازدواج با کسی منع کند که کفائت شرعی دارد، ولی برای خانواده ننگ و زشتی محسوب می شود، باید اطاعت کند.(28).
کفائتی که در این مسأله مورد نظر است، تنها کفائت از لحاظ ایمان و اسلام نیست، بلکه مربوط به جنبه های اخلاقی و فضایل و کمالات انسانی نیز هست.
یقینا کسانی که طالب سعادت بیشتر هستند و می خواهند فرزندانی لایق بپرورانند، به اهمیت این شرط بیشتر و بهتر توجه می کنند.
تا این جا هر چه گفتیم، درباره سنخیت ها بود. لازم است درباره تضاد یا عدم تجانس نیز مقداری بحث کنیم.
ارزش یک زن و کمال او، در زن بودن و کامل بودن در جنبه های زنانگی و ارزش و کمال یک مرد، کامل بودن او در جنبه های مردانگی است. اگر مرد، گرایش زنانه و زن گرایش مردانه پیدا کند، کمال نیست، حتی از نظر اسلام، بعضی از صفات است که زیبنده مردان و بعضی از صفات است که زیبنده زنان است.
از آن جا که زن در محافظت مرد قرار می گیرد، باید مرد دارای غیرت ناموسی باشد و ناموس خود را از دستبرد و تجاوز ناپاکان حفظ کند؛ به همین جهت، غیرت، زیبنده مردان است، نه زنان.
امیرمؤمنان على(ع) فرمود:.
غَیْرَةُ المَرْأةِ کُفْر وغَیْرَةُ الرَّجُلِ إیمان؛(29).
غیرت زن، کفر است و غیرت مرد، ایمان.
و نیز فرمود:.
خِیارُ خِصالِ النِسِاءِ شرارُ خِصالِ الرِجالِ: الزَهْوُ وَالجُبْنُ وَالبُخْلُ، فَإذا کانَتِ اَلمَرأةُ مَزْهُوّةً لَمْ تُمَکِّنْ مِنْ نَفْسِها، وَإِذا کانَتْ بَخِیْلَةً حَفِظَتْ مالَها وَمالَ بَعْلِها، وَإذا کانَتْ جَبانَةً فَرِقَتْ مِنْ کُلِّ شَىءٍ یَعْرِضُ لَها؛(30).
بهترین صفات زنان، بدترین صفات مردان است: تکبر، ترس و بخل. پس، هرگاه زن متکبر باشد، خود را تسلیم هر ناکسی نمی کند و هرگاه بخیل باشد، مال خود و شوهرش را حفظ می کند و هرگاه ترس داشته باشد، خود را از بدنامی دور نگاه می دارد.
زن بودن، هنر می خواهد. همچنان که مرد بودن نیز هنر می خواهد. مردی که گرایش زنانه دارد، زن نمی شود، اما از مقام مردانگی هم سقوط می کند. همچنین زنی که گرایش مردانه دارد، مرد نمی شود، اما از مقام زنانگی نیز سقوط می کند و به قول آن بانوی دانشمند عرب دکتر بنت الشاطى: (تبدیل به جنس سوم می شود!).
اسلام به قدری روی این مسأله حساسیت دارد که حتی با این که زن یا مرد، لباس یکدیگر را بپوشند مخالف است. امام صادق(ع) می فرمود:.
رسول خدا زن و مرد را از این که در پوشیدن لباس، شبیه یکدیگر شوند، منع می کرد.(31).
پیامبر خداْ می فرمود:.
خداوند لعنت کند زنانی را که خود را همانند مردان می کنند و خداوند لعنت کند مردانی را که خود را همانند زنان می کنند.(32).
متأسفانه، یکی از گرفتاری های بشر عصر ما که ارمغان تمدن غربی است، حالت گریز غالبِ زنان غربی از زنانگی و گرایش آنان به طرف مردانگی است. این عارضه کما بیش در مردان غربی نیز پیدا شده است.
مساحقه زنان ناشی از همین عارضه است. طرز آرایش و لباس پوشیدن و ژست های برخی از زنان، ناشی از همین انحراف است.
قاعده این است که زن، براساس سنت آفرینش، مرد را به دنبال خود می کشد و او را مجذوب خود می کند، لذا مرد به خواستگاری زن می رود و پس از توافق، امر ازدواج صورت می گیرد و زندگی مشترک، تشکیل می شود.
هر چه مرد در مردانگی و زن در زنانگی خود قوی تر باشند، این کشش، طبیعی تر و ترکیب و اتحاد، کامل تر خواهد بود.
از قدیم گفته اند: (شب زفاف، کم از تخت پادشاهی نیست!).
زنی بهتر می تواند شکار مرد باشد و در شب زفاف، برتر از تخت پادشاهی در دل و جان مرد کشش و طلب به وجود بیاورد، که: از خصلت های زنانه قوی تری برخوردار باشد.
مردی شب زفاف را گران بهاتر از تخت پادشاهی می داند که در محیط پاک و بی آلایشی زیسته باشد و روابط نامشروع، بر جامعه اش حاکم نباشد و خود واقعاً مرد و دارای خصلت های مردانه باشد.
این جاست که هر چه زن و مرد از لحاظ مردانگی و زنانگی نامتجانس تر باشند و جاذبه های زنانه و میل و طلب مردانه، قوی تر باشد، سعادت و کامیابی آنها در زندگی بهتر تأمین می شود.
امام صادق(ع) فرمود:.
مِنْ أخْلاقِ الأنبیاءِ حُبُّ النِساءِ؛(33).
علاقه به زنان، از اخلاق پیامبران است.
بدیهی است، مردی که در مردانگی خود کامل باشد، به جنس مخالف علاقه مند است و پیامبران - که انسان کامل بوده اند - از این جهت الگو بوده اند و از راه مشروع، محبت خود را به جنس مخالف ابراز می داشته اند.
پیشوایان دینی ما، محبت مرد به زن را نشان زیادی ایمان دانسته اند؛ یعنی همان طوری که ایمان به خدا، برآوردن یک نیاز فطری است و کمال محسوب می شود، محبت به زنان نیز برآوردن یک نیاز فطری و کمال است.
امام صادق(ع) فرمود:.
ما أظُنُّ رَجُلاً یزدادُ فى الإیمانِ خَیْراً إى ازدادَ حُبّاً للنِساء؛(34).
گمان نمی کنم مردی از لحاظ ایمان بر خیر خود بیفزاید، مگر این که بر محبتش به زنان نیز افزوده می شود.
در همین رابطه است که در مورد صفات کمالیه زن نیز تعبیراتی حکیمانه در منابع اسلامی آمده است:.
پیامبر خداْ فرمود:.
أَفْضَلُ نِساءِ أمّتِى اَصْبَحُهُنَّ وَجهاً وَأقَلُّهُنَّ مهراً؛(35).
بهترین زنان امت من آنهایی هستند که صورتشان زیباتر و مهرشان کمتر باشد.
در حقیقت می خواهد بگوید: زیبایی صورت یا مهر کم، به تنهایی کمال نیست، بلکه وقتی با هم همراه می شوند، کمال است؛ زیرا معلوم می شود که زن نمی خواهد زیبایی صورت خود را به مهر بفروشد.
امام باقر(ع) فرمود:.
إذا أرادَ أحَدُکُمْ أنْ یَتَزَوَّجَ فلیَسأَلْ عَنْ شَعْرِهِا کَما یَسْأَلُ عَنْ وَجْهِها، فَإنَّ الشعْرَ أحَدُ الجَمالَیْنِ؛(36).
هنگامی که یکی از شما می خواهد ازدواج کند، از موی زن سؤال کند، همان گونه که از صورتش سؤال می کند، زیرا مو یکی از زیبایی هاست.
پیامبر خداْ فرمود:.
بهترین زنان شما، زنی است که فرزند بزاید و مهربان باشد و خودش را بپوشد و پاکدامن باشد؛ در میان خانواده اش عزیز و نزد شوهرش رام باشد، در برابر همسرش خود را جلوه بدهد و در برابر مردان بیگانه خود را حفظ کند، سخن شوهرش را بشنود و او را اطاعت کند و در خلوت، خود را در اختیار اوقرار دهد.(37).
درباره دو تعبیر درحدیث فوق کمی دقت کنیم که عبارتند از: پوشش و پاکدامنى. زنانی که پوشش ندارند ، کمتر در جذب مرد و ایجاد حالت طلب و عطش در مردان موفقند. پوشش به زنان، وقار و عظمت می بخشد و آنها را در دل مردان به صورت بت های افسانه ای قرار می دهد، اما زنانی که به اصطلاح دست و دل بازند و با جلوه گری ها و طنازی ها، اخلاق جاهلیت را در جامعه رواج می دهند(38)، بدانند که یک هزارم زنانی که پوشش دارند، در نزد مردان ارزش ندارند و به همین جهت، در کار خویش موفق هم نیستند و مردانی که به آنها دل می دهند، دلی همه جایی و وحشی دارند.
پاکدامنی نیز به گوهر وجود زن ارزش می دهد. زنان هر جایی و هرزه، خود را در حد مبلغ ناچیزی که دریافت می کنند، تنزل می دهند و به هیچ وجه نمی توانند برای خود جایی در دلی باز کنند.
آنها باید بدانند که فقط وسیله ای برای اطفای شهوات شیطانی مردان هوسباز هستند و هرگز کسی به آنها به عنوان شریک زندگی و یار و همدم و مونس نگاه نمی کند و روزی که جلوه جوانی خود را از دست دادند، متوجه می شوند که آن مردانی که مگس وار گرد شیرینی می چرخیدند، آنها را فراموش می کنند.
http://tebyan-zanjan.ir
مدیر
کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان فارس گفت: در هفته منابعطبیعی بالغ بر
800 هزار اصله نهال در سطح استان بین مردم، ادارهها و نهادها توزیع خواهد
شد. به
گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه فارس، کاظم بردبار
امروز در آستانه هفته منابع طبیعی در جمع خبرنگاران در شیراز افزود: از این
میزان نهال، صد هزار اصله نهال در شیراز توزیع خواهد شد. وی
با بیان اینکه توزیع نهال بین ادارههای دولتی، دستگاههای اجرایی،
انجمنهای خصوصی و متقاضیان مختلف براساس درخواستها و با صدور حوالههایی
انجام شده و میشود، گفت: تهیه و توزیع نهال رایگان و درختکاری در هفته
منابع طبیعی یک اقدام نمادین برای فرهنگسازی و ایجاد و ارتقا فرهنگ کاشت و
نگهداری درختان بین مردم است. بردبار
خاطرنشان کرد: روزهای جمعه 12 اسفند و جمعه 19 اسفندماه 30 هزار اصله نهال
رایگان بین مردم در محل مصلای نمازجمعه شیراز توزیع میشود، گفت:
برنامههای مختلفی را برای هفته منابع طبیعی امسال که باشعار منابع طبیعی
پشتوانه جهادکشاورزی، برگزار خواهد شد، پیشبینی شده است. وی
توزیع نهال، درختکاری توسط گروههای دانشآموزی، مسوولان و مردم، بهصدا
درآمدن زنگ منابعطبیعی، درختکاری در 400 هکتار عرصه توسط شهرداری، اختصاص
یک قطعه به خبرنگاران برای انجام درختکاری، اجرای درختکاری در شهرکها و
نواحی صنعتی و درختکاری پیرامون بقاعمتبرکه را از جمله برنامههای این
هفته عنوان کرد. بردبار
گفت: درختهای توزیع شده بین شهروندان بیشتر از نوع برگسوزنی متناسب با
شرایط آب و هوایی فارس و شیراز خواهد بود و سعی میکنیم پس از توزیع
نهالها، کاشت و مراقبت از درختان را رصد کنیم. مدیر
کل منابعطبیعی استان فارس با اشاره به اینکه 9 طرح آبخیزداری در این هفته
به بهرهبرداری میرسد، اعتبار اختصاص داده شده به این طرحها را 7
میلیارد تومان عنوان و اضافه کرد: امسال یک عروس و داماد پذیرفتهاند که
بهصورت نمادین در روز ازدواج خود دو درخت بکارند تا انشاالله این کار یک
فرهنگ بین تمام جوانان شود. بردبار
با یادآوری اینکه بیشترین خسارت وارده به عرصههای جنگلی در استان فارس
بهواسطه آتشسوزیها است، گفت: امسال در قیاس با سال گذشته حجم
آتشسوزیها و خسارتهای وارده کم شده و در شهرستان استهبان با اتخاذ
تدابیری و مشارکت گروههای مختلف مردم، این میزان به صفر رسیده است. وی
از پیگیری 90 هزار پرونده تخلف در خصوص تصرف اراضی منابع طبیعی خبرداد و
گفت: بیشتر این پروندهها مربوط به اشخاص حقیقی و حقوقی غیر دولتی است. بردبار
در عینحالیکه بیشترین تخریب و تصرفها در عرصههای طبیعی را مربوط به
دستگاههای دولتی دانست، گفت: نمیتوانیم از سیستمهای دولتی بهدلیل تخریب
اراضی به مراجع قضایی شکایت کرد، پیگیری این موارد از طریق استانداری و با
تعامل طرفین باید انجام شود. مدیر کل منابع طبیعی تصریح کرد: امسال 388 مورد خلع ید واقعی در استان فارس انجام شده که همه مستند و مصورسازی شده و قابل ارایه است.
ایسنا
رییس شورایعالی فارس:
شوراها موفق نبودهاند/
دولت اختیارات قانونی را به شوراها تفویض کند
رییس شورای اسلامی استان فارس گفت: شوراها به دلیل آنکه دولت اختیارات قانونی پیشبینی شده را به آنها واگذار نکرد، موفق نبودهاند.
به
گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه فارس، مظفر مختاری
امروز در حاشیه چهل و پنجمین جلسه علنی شورای اسلامی فارس در جمع خبرنگاران
افزود: در حالیکه بسیاری از جوامع توسعه یافته شهری امروز بهصورت مدیریت
واحد اداره میشود، ما همچنان هزینههای گزاف دوبارهکاری و موازیکاریها
را از جیب مردم پرداخت میکنیم. عضو
شورای اسلامی شیراز با تصریح اینکه در آینده تعداد اعضای شورای این
کلانشهر به 15 تا 21 نفر افزایش خواهد یافت، خاطرنشان کرد: اگر تفویض
اختیارات براساس قانون از سوی دولت به شوراها انجام نشود، در آینده هم
شوراها عملکرد موفقی نخواهند داشت. مختاری
با بیان اینکه همه کسانیکه به عنوان عضو شورا مجوز حضور و فعالیت در این
نهاد را دریافت میکنند، خوشنام و مورد وثوق و اعتماد مردم و نظام هستند،
گفت: اعضای شوراها به وظایف پیشبینی شده عمل کردهاند اما محدود کردن آنان
به شهرداریها، موجب کافی نبودن و کامل نبودن اقدامات شده است. رییس
شورای اسلامی استان فارس خاطرنشان کرد: دولت میتوانست هنگام ادغام دو
وزارت مسکن و راه، بخشی از وظایف هر دو دستگاه را به شهرداریها واگذار
کند، این اقدام زمینه تسهیل اموری که اکنون در اختیار راه و شهرسازی است را
فراهم میکرد. او
با بیان اینکه امروز بسیاری از مردم رضایت کافی از عملکرد اعضای شوراها
ندارند، گفت: این در حالی است که اعضای شوراها تمام توان خود را بهکار
بسته و اقدامات خوبی هم در سطح کشور و در کلانشهر شیراز و استان فارس
انجام دادهاند. مختاری
تصریح کرد: با تجمیع مدیریت در وظایفی که برعهده آبفا، برق، گاز و
راهنمایی و رانندگی قرار دارد، میتوان عملکردی بهتر داشت در هزینهها
صرفهجویی و از موازیکاری و دوبارهکاریهایی که بسیار هزینهبر و وقتگیر
است جلوگیری کرد. او
با بیان اینکه در تمام بخشها شهرداریها عهدهدار ایجاد زیرساخت هستند،
گفت: در موضوع راهنمایی و رانندگی شهرداری باید تمام ملزومات مورد نیاز را
تامین کند و پلیس تنها ناظر است. این
عضو شورای شیراز گفت: بحث جابهجایی دانشاموزان و سرویس مدارس و فضاهای
آموزشی و نیازهایی که وجود دارد، درساخت و سازها، بافت فرسوده و
کمربندیها، روشنایی معابر و گذرها و اجرای طرحهای مختلف عمرانی و
توسعهای، همه و همه شهرداریها دخیل هستند اما مدیریت کامل را برعهده
ندارند و نمیتوانند پاسخگوی تمام مسایل باشند. مختاری
در خصوص عملکرد شورای اسلامی فارس، به انعقاد تفاهمنامههایی برای پیشبرد
فعالیتها با دستگاههای مختلف ا شاره و اضافه کرد: بالغ بر 70 درصد از
تفاهمنامههایی که در موضوعات بهداشت و درمان، آموزشی، ارایه خدمات و
واگذاری خدمات به بخش خصوصی منعقد کردهایم اجرایی شده است. رییس
شورای عالی استان فارس گفت: اجرای تمام تفاهمنامهها در تمام شهرستانها
یکسان نبوده و همگون نیست و در بعضی موارد نیازمند تمرکز و تلاش بیشتر
برای اجرای تمام موارد تفاهمنامهها هستیم. مختاری گفت: بهزودی تمام مصوبات و فعالیتهای انجام شده در شورای اسلامی فارس در قالب کتابچهای در اختیار مردم قرار خواهد گرفت.
ایسنا
دانشمندان ناسا که به پوچ و بیاساس بودن شایعه « پایان جهان در روز 21 دسامبر بر پایه پیشگویی مایاها!» کاملا مطمئن هستند، ویدئوی خود با عنوان «چرا جهان دیروز تمام نشد؟» را زودتر از موعد مقرر منتشر کردند.
به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، کارشناسان نجومی و سیارهای با ترسیم نکته به نکته افسانههای موجود در مورد پایان تقویم مایاها، هرگونه داستان درباره تحت تابش خورشید قرار گرفتن جو یا برخورد یک سیاره بیگانه با زمین را بیارزش خواندهاند.
مدعیان پایان جهان بر این باورند که در روز 22 دسامبر، کسی وجود نخواهد داشت تا به ناسا در مورد اشتباه آنها بخندد! اما دانشمندان این سازمان که قطعا کمترین تردیدی در مورد بیاساس بودن این شایعات ندارند، این فیلم را بسیار زودتر از موعد منتشر کردهاند.
این ویدئو با این جمله آغاز میشود: «اگر شما در حال تماشای این ویدئو هستید به معنی یک چیز است... جهان دیروز پایان نیافته است!»
پیشگویی پایان جهان بر اساس یک تعبیر غلط از تقویم باستانی مایاهاست که مدعی پایان جهان در 21 دسامبر 2012 (اول دی ماه 91) است.
با نزدیک شدن به ساعت صفر، نظریههای بیپایه مختلفی در مورد چگونگی پایان عمر زمین مطرح شده که البته همگی آنها در فیلم جدید ناسا رد شدهاند.
یکی از ادعاها این است که سیاره نیبیرو که توسط تمدن سومری کشف شده، در این روز با زمین برخورد کرده و همه انسانها را از بین میبرد!
این در حالی است که دانشمندان تاکید دارند که اساسا چنین سیارهای وجود ندارد.
در فیلم ناسا گفته شده که تمام نظریات خرافه بر اساس یک سوءتعبیر بزرگ ایجاد شدهاند.
دکتر جان کارلسون، رییس مرکز باستان- ستارهشناسی اظهار کرده که تقویم مایاها در 21 دسامبر پایان نخواهد یافت.
کارلسون که پدیده 2012 را 35 سال پیش بررسی کرده است، گفت: هیچگونه پیشگویی مایا در مورد پایان جهان وجود ندارد. مفهوم زمانی مورد استفاده این قوم به مراتب بیشتر از ستارهشناسان مدرن بوده است.
وی افزود: بر اساس دانش ما، انفجار بزرگ حدود 13.7 میلیارد سال پیش رخ داده اما تاریخهای مایایی این زمان را میلیاردها میلیارد سال عقبتر میداند.
دکتر کارلسون اظهار کرد: تقویم شمارش طولانی مایاها برای پیگیری این فواصل زمانی طراحی شده و یکی از پیچیدهترین سیستمهای تقویم ساخته شده تاکنون است.
قوم مایا بر این باور بودند که یک دوره 2152 ساله موسوم به شمارش بلند در روز 21 دسامبر 2012 به پایان میرسد.
کارشناسان تخمین زدهاند که این سیستم که از دورههای 394 ساله موسوم به «باکتون» ساخته شده، در 3114 قبل از میلاد آغاز شده و حدود 21 دسامبر به باکتون 13 یا 5125 سالگی وارد میشود.
به گفته کارشناسان عدد 13 بسیار برای مایاها مهم بوده و پایان این دوره یک مرحله برجسته به شمار میرود اما پایان جهان نیست.
دکتر کارلسون در توضیح اینکه تقویم مایاها مانند کیلومتر شمار خودرو بوده، در این ویدئو میگوید که تقویم در زمان رسیدن به یک نقطه معین دوباره برمیگردد و خود را تکرار میکند.
یک نظریه دیگر بر این اساس است که در 21 دسامبر میدان مغناطیسی زمین برعکس شده و عواقب وخیمی را مانند گردابهای عظیم و از بین رفتن تمام سیستمهای ارتباط الکترونیکی در پی دارد!
ساده لوحانی دیگر هم فریب این ادعا را خوردهاند که زمین به طور ناخواسته به سوی یک سیاهچاله در مرکز راه شیری میافتد که بشریت را در خود فرو خواهد برد!
به گفته محققان، هیچ سیارک و دنبالهدار شناختهشدهای در مسیر برخورد با زمین نیست.
در حقیقت اگر هرگونه سیاره یا دنبالهدار در مسیر برخورد با زمین باشد، باید اکنون در آسمان کاملا قابل مشاهده باشد.
لیکا گوهاتاکورتا، یک کارشناس دیگر ناسا و رئیس برنامه «زندگی با یک ستاره» این سازمان وجود هرگونه تهدید از سوی خورشید را رد کرده است.
گوهاتاکورتا اظهار کرد: اگرچه اکنون خورشید در حال نزدیک شدن به بیشینه فعالیت خود در دوره 11 ساله است اما این دوره در 50 ساله گذشته یکی از ضعیفترینها بوده است.
http://www.parset.com