به گزارش همشهری آنلاین، کتبا "تنها روی پله سوم با یک مشت عکس مضحک فوری" رمانی 100 صفحهای است که به گفته نویسنده روایت ذهنی آدمی است از محیط شهری پیرامونش و آدمهایی که در زندگی آنها را تجربه کرده است.
علیرضایی در این خصوص پیشتر به مهر گفته بود: در واقع کتاب، تجربه زیسته این فرد است البته به شیوه روایت جریان سیال ذهن که پُر است از ارجاعات مختلف به آدمهای مختلف و نیز شخصیتهای ایران معاصر.
این کتاب از سوی نشر افکار به قیمت 5500 تومان منتشر شده است.
به گزارش خبرنگار بخش موسیقی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، کنسرت کیهان کلهر و این گروه موسیقی آمریکایی 1 ژوئن (11 خرداد) در باربیکنسنتر لندن برگزار خواهد شد.
در این کنسرت قطعاتی از آلبوم «شهر خاموش» که از آثار پرمخاطب این هنرمند است، اجرا خواهد شد.
کالین جاکوبسن، جانی گندلزمن (ویلن)، نیکولاس کوردز (ویولا)، اریک جاکوبسن (ویلنسل)، جفری بیچر(کنترباس) و مارک سوتر (نوازنده ساز های کوبهای) از اعضای «بروکلینرایدر» هستند که کیهان کلهر را در این اجرا همراهی میکنند.
خانه تاریخی زند در قم
مجموعه: مکانهای تاریخی ایران
خانه تاریخی زند را شاید خیلی ها نشناسند؛ خانه ای تاریخی بازمانده اواخر عصر قاجار در دل قم که معماری اصیل ایرانی را به نمایش در آورده است.
خانه زند که امروزه به موزه مردمشناسی شهرت دارد در مرکز بافت قدیمی شهر قم(محله گذرقلعه) در کوچه باریکی واقع شده است. در دو طرف این خانه دو تابلوی متفاوت به چشم میخورد؛ بر روی یکی سال ثبت ملی خانه یعنی 1377 درج شده و دیگری در نقطه مقابل، سال ثبت خانه را در فهرست آثار ملی، 1379 هجری شمسی نشان میدهد.
وارد خانه که شوید دو حیاط می بینید که مربوط به خانه دو برادر از بازماندگان قاجار با نام های حاجی خان و حاج علی هستند که قدمت شان به 130 سال قبل یعنی اواخر دوره قاجار باز می گردد.
مجموعه موزه مردم شناسی قم شامل این دو خانه می شود که دارای 14 اتاق، 36 درب و پنجره چوبی از جنس گردو و ون و 14 ستون سنگی است.
این بنا با توجه به مواد و مصالح موجود در منطقه که شامل سنگ، خشت، چوب، آجر و گچ بنا شده که شاخصه معماری عصر قاجار بوده و نشان از مصالحی است که در دل کویر ایران بیش از هرچیز در ساخت و ساز و معماری مورد استفاده قرار می گرفته که البته چند باری در طول تاریخ مرمت شده ولی بافت اصیل آن دست نخورده باقی مانده است.
در بدو ورود به خانه وارد حیاطی می شوی که بر آجر فرش های منظم و مربعی شکل گام های گذاشته می شود و اولین چیزی که به چشم می آید حوضی هشت ضلعی با قوسی هایی در چهار ضلع فرعی و کاشی های فیروزه ای رنگ در کف و فواره ای در مرکز حوض که درست در مرکز حیاط خودنمایی می کند
شاخصه معماری عصر قاجار استفاده فراوان از آجر است که در این بنا نیز به وفور به چشم می خورد و در زیر تاقی دور ساختمان یک ردیف خشت آبی رنگ به چشم می خورد که این رنگ آبی لعاب و یا رنگ نیست بلکه رنگ این نوع خاک است که با درجه معینی حرارت در کوره های آجرپزی به رنگ آبی در می آید.
در این بنا ستون هایی می بینید که هیچکدام از نظر طرح با دیگری یکی نیست و هرکدام طرحی متفاوت با سایر ستون ها دارد. پایه ستون های ساختمان هم دستی را که دسته گلی را گرفته نمایش می دهد و بیانگر خوش آمدگویی بخش شاه نشین در لحظه ورود شاه به ساختمان بوده است.
در بدو ورود به خانه وارد حیاطی می شوی که بر آجر فرش های منظم و مربعی شکل گام های گذاشته می شود و اولین چیزی که به چشم می آید حوضی هشت ضلعی با قوسی هایی در چهار ضلع فرعی و کاشی های فیروزه ای رنگ در کف و فواره ای در مرکز حوض که درست در مرکز حیاط خودنمایی می کند، که با چهار باغچه یک متری در چهار سوی حوض محصور شده و گل های سرخ آن نشان از روح لطیف و دوستدار طبیعت ساکنان این خانه است.
این خانه دو سال پس از خرید خانه حاجی خان خریداری و در سال 1379 شمسی در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
روبری ورودی خانه یک ردیف پله پنج تایی دیده می شود که به دو اتاق تو در تو منتهی شده که امروزه قسمتی از بخش اداری موزه مردم شناسی می باشد؛ در ضلع میانی حیاط ردیفی دیگر از پله وجود دارد که با طی شش پله عریض به ایوانی یک متری می رود که 16 درب چوبی مستطیلی در دو جانب ایوان به چشم می خورد که به چهار اتاق راه می یابد.
اتاق های ضلع میانی با چهار ویترین که نمایشگر ابزار و سلاح های مفرغی، ظروف مسی و مفرغی و... هستند، در دو جانب این راهرو قرار دارند. اتاق انتهایی که کوچک و کمی نامتقارن است با پلانی ذوزنقه ای که بر دورتا دور دیوارهای اتاق قاب عکس های قم کهن را نمایش می دهد. در اتاق دیگر رفته زنی با لباس های عصر قاجار با دستانی پینه بسته در حال آسیاب کردن گندم با سنگ ساب و هاون دستی است، در مجاورت او مردی گیوه دوز نشسته که نگاه خسته اش از مشقت سوزن زنی برای دوخت گیوه ها حکایت می کند که سوی چشمانش را به زوال می برد، مرد دیگری با لباس محلی و قدی خمیده با گاوآهن چوبی در حال شخم زدن زمین کشاورزی خود است همه این ها حکایت از مشاغلی دارد که ساکنین قم قدیم به آنها مشغول بوده اند.
ضلع دیگر بنا که به ورودی خانه متصل است با هشت درب چوبی کوچک به دو اتاق متصل بهم ختم می شود که در اتاق اول دو لنگه درب امامزاده باوره کهک قرار دارد که برای نگهداری آنها را به این موزه منتقل کردند که قدمتی 400 ساله دارد و دیگر اثری که در این اتاق دیده می شود منبر مسجد روستای وشنوه، که متعلق به 600 سال قبل است و در گوشه اتاق نیز ماکت بنا به چشم می آید.
در اتاق میانی مردی سفالگر را نشان داده که با ظرف و اشیا ساخته شده اش شغل خود را با توجه به مصالح موجود در منطقه معرفی می کند که پشت چرخ سفالگری در حال ساخت اشیا و ظروف سفالی برای فروش است.
از اتاق که بیرون میایی پس از عبور از سومین ردیف پله های خشتی به حیاط می رسی که با کمی چرخش به سمت راست و عبور از چند پله به درب چوبی مشبکی می رسی که به زیر زمین راه می یابد؛ سه تخت برای نشستن و گلیم هایی آویز شده بر دیوارها چیزهایی است که در نگاه اول در زیرزمین خانه به چشم می خورد؛ فضای میانی زیرزمین صحنه ای از قهوه خانه های قدیم را نشان می دهد که جایی برای رفع خستگی، تبادل اخبار و اطلاعات شهر و روستا میان ساکنین و عرصه ای برای نمایش پهلوانی و جوانمردی بوده که امروزه این نکته در قهوه خانه ها به فراموشی سپرده شده است.
سمت چپ دالان ورودی خانه چهار اتاق تودرتو دیده می شود که در راهروهای میانی چهارخمره سفالی که بیش از 800 سال قدمت دارد با طرح های ساده پشت شیشه درها به نمایش گذاشته شده است.
با عبور از دو پله کوچک به دالانی با طاق قوسی قدم می گذارد که در بخشی با یک رشته پله کم عرض که پیخ خورده به پشت بام راه می یابد و قسمت دیگر به اتاق های تودر تو ختم می شود.
بر دیوار اولین اتاق این ضلع ساختمان قاب هایی از نسخ خطی دیده می شود پس از آن با عبور از راهرویی کوتاه که در آن زنی ایرانی با طرحی از لباس های اصیل زنان قدیم با پارچه های رنگارنگ به نمایش گذارده شده و روبروی آنهم خمره ای بزرگ سفالین دیده می شود.
اتاق بعدی با قاب هایی از لباس، کف پوش و گیوه، و پارچه های قدیمی که نشانگر پوشش و جنس پارچه منطقه در دوران تاریخی است، به نمایش درآمده است و اما اتاق آخر این ردیف محفلی است قرآنی که زنان با لباس هایی پوشیده چارقدهای بلند در حال قرائت قرآن و سواد آموزی به سبک قرآنی هستند.
با عبور از در چوبی مشبک و هلالی به حیاط می رسی و با گذر از شش ردیف پله به ایوان مجاور راه می یابد که دو ستون و پنج درب مستطیل چوبی دیده می شود که این درها به دو اتاق منتهی می شود.
اتاقی که نمایشگر سبک و سیاق زندگی مردم ایران قدیم است؛ لحاف کرسی نقطه گرما بخش زندگی ساکنین شهر و روستا؛ محفل عشق و یادآور خوشی و مرارت های زندگی ایران قدیم؛ مکانی برای گردهمایی و بحث و هم صحبتی اهالی خانه با یکدیگر و...
اتاق پشتی این بخش بازنمایی از مکتب خانه های قدیم است که مکانی آموزشی برای فرزندان بوده و معلم مکتب با کمک قرآن و دیوان حافظ و مولوی به بچه ها سواد می آموزد و در صورت نیاز برای تنبه آنها از چوب و فلک استفاده می کرده که در اینجا این وسیله تنبیه و اصلاح بچه نیز به چشم می خورد و با دیدنش درد را ناخودآگاه در کف پاهای خود حس می کنی؛ گویی تو به جای آن طفل خبط کرده ای و در حال مجازات و تنبیهی!
آخرین ضلع خانه نیز با با سه در دیده می شود که با دو پله و عبور از دالانی کوتاه به اتاق مشرف بر حیاط منتهی می شود که درب این اتاق به راهرو ورودی ساختمان راه می یابد.
برگرفته از مهر، فارس
دستاورد سینمای ایران از بازارهای جهانی چیست؟
فرهنگ > سینما - بررسی استراتژی حضور سینمای ایران در بازارهای جهانی و دستاوردهای این حضور یکی از بخشهای برنامه «هفت» بود.
بهناز شیربانی: این نشست با حضور حسن نجاریان قائم مقام بنیاد سینمایی فارابی، امیر اسفندیاری معاون امور بینالملل فارابی، مسعود اطیابی کارگردان سینما و علی معلم تهیهکننده و کارشناس سینما برگزار شد.
اسفندیاری در ابتدا گفت: «ما نباید بازارها را از جشنوارهها تفکیک کنیم. اتفاقا سینمای ایران باید در بازارهای بینالمللی حضور داشته باشد. سینمای ایران در این سالها بزرگترین افتخارات را برای جمهوری اسلامی ایران به ارمغان آورده است.»
نجاریان ادامه داد: «حضور ما در جشنوارهها و بازارها به این معنی نیست که سیستم آنها یا فیلمهایشان را قبول داریم، اما توجه کنید که خیلیها دوست دارند سینمای ایران در انزوا باشد و در جوامع جهانی دیده نشود. ما در این سال ها سعی کردهایم با بودجه محدود به صورت مستمر در بازارهای فیلم شرکت کنیم و این حضور را ادامه بدهیم. به نظرمن این حرکت به نفع ملت مظلوم و زجرکشیده ما است. ما لزوما نباید در مقابل «آرگو» فیلم بسازیم بلکه باید نشان بدهیم چه توانمندیهایی در عرصه فیلمسازی و حضور در جهان داریم.»
اطیابی با انتقاد از شرایط حضور ایران در بازارهای جهانی گفت: «ما در بازارهای جهانی دو مولفه اصلی را فراموش کردهایم. نکته اول بیهدفی ما است و دوم نداشتن برنامهریزی و مدیریت. در این چند سال ثابت کردهایم در بازارهای جهانی بیهدف حضور داریم.»
اسفندیاری در پاسخ به انتقاد اطیابی گفت: «اگر حضور ما بی هدف بوده، این همه جوایز سینمایی چیست؟ تفکیک سازوکار بازار و جشنواره باید برای فیلمسازان ما مشخص شود، چرا که عدهای درباره این موضوع شناخت درستی ندارند. ما وقتی در بازارهای جهانی شرکت میکنیم نه تنها از تولیدات جدید سینمای ایران بلکه گلچینی از فیلمهای جدید و قدیم را با خود میبریم و همه پیگیریهای خریداران در بازار فیلم صورت میگیرد. طبیعتا همه فیلمهای سینمای ایران نمیتوانند به جشنوارهها بروند، اما در بازار فیلم طیف گستردهای از فیلمها هست.»
او ادامه داد: «بنیاد سینمایی فارابی در سالهای قبل تنها ارگانی بود که فیلمهای ایرانی را در بازارهای جهانی عرضه میکرد. بعد از آن فارابی کمک کرد تا ارگانهای دیگری مثل حوزه هنری و کانون هم بخش بینالملل تشکیل تشکیل بدهند . دلیل آن هم چیزی جز گستردگی سینمای ایران نبود. بنابراین در زمان مرحوم سیفالله داد بازاری در جشنواره فیلم فجر تشکیل شد که سازندگان را با خریداران روبرو کرد. هر کس که این قابلیت را ندارد تا فیلمش را در بازارهای جهانی عرضه کند، مستلزم گذارندن دوره کارگاهی برای این مهارت است که حضور در جشنواره فیلم فجر این فرصت را در اختیار او میگذارد.»
اطیابی ادامه داد: «من فیلمساز برای اینکه فیلمم را در داخل و خارج عرضه کنم باید خودم دست به کار شوم. ما افراد مجربی برای بازاریابی در خارج از کشور نداریم. من منکر زحمات شما نیستم. بنده عرض کردم که اصولا ما هدف نداریم. من مدعی هستم که در طی این سال ها بسیاری از ثروتم به عنوان یکی از افرادی که در این کشور زندگی میکند از بین رفته است. در این چند سال دو-سه میلیون دلار برای سفر به جشنواره کن توسط مدیران دولتی ما هزینه شده که اصولا چند برابر پولی است که برای برگزاری جشنواره فیلم فجر خرج میشود و در نهایت دستاوردی برای سینمای ایران ندارد.»
نجاریان در پاسخ به این انتقاد گفت: «اصلا اینطور نیست. در این چهار سال با صرفهجویی کامل بسیار ناچیزتر از مبلغی که گفتید سفرهای خارجی انجام شده است. فیلمسازانی که فارابی در مورد پخش جهانی یا خرید و فروش آنها در بازارها فیلمهایشان تصمیم میگیرد و اقدام میکند کسانی هستند که فیلمهایشان را در اختیار پخش فارابی میگذراند. هر فیلمسازی که علاقهمند این اتفاق باشد با ما قرارداد میبندد و ما برای آن به نحو احسن کار میکنیم.»
اطیابی ادامه داد: «فکر میکنم بنیاد فارابی سالیانه 100 هزار دلار برای سفر به جشنوارهها هزینه میکند. صحبت من با هزینهها نیست، با حاصل کار است. میخواهم بدانم بنده به عنوان یک فیلمساز چه سهمی از این هزینهها دارم؟»
اسفدیاری در پاسخ به او گفت: «ما امسال به خاطر تحریمها نمیتوانستیم هزینههایمان برای سفر به جشنواره کن را تامین کنیم. در سینمای ایران تقریبا تمام کارگردانان مدعی هستند که فیلمشان باید به اسکار معرفی شود، اما آیا همه فیلمهای سینمای ایران بضاعت معرفی شدن به جهان را دارد؟»
اطیابی در دفاع از فیلمهایش گفت: «من فیلمی ساختهام که کاملا با دیپلماسی کشور همخوانی دارد، اما شما اصلا به آن محل نمیگذارید و خودم باید برای اکران جهانی آن اقدام کنم.»
معلم نیز در ادامه این بحث گفت: «اساسا سینمای دولتی و فیلمی که نگاهی به مخاطب ندارد، چه در عرصه داخلی یا بینالمللی در بازار محلی از اعراب ندارد.»
او ادامه داد: «صنعت سینمای ایران باید طبق معیارهای جهانی پیش برود و نیازمند شیوه های جدید بازاریابی است، چرا که سیستم بازاریابی طی سالهای گذشته مشکلتر شده است. با یک غرفه و چهار نفر آدم نمیتوان توقع چندانی از موفقیت در بازارهای جهانی داشت. نمیدانم چرا من هر وقت از ایدهآل های سینمای ایران حرف میزنم میگویند، «مگر اینجا سوییس است؟» چرا ما باید در دنیا تحقیر شویم؟»
معلم ادامه داد: «سینمای ترکیه زمانی فراموش شده بود. الان سریالها و فیلمهایی میسازند که به تمام کشورهای جهان عرضه میکنند. اکنون باید خوشحال باشیم که سینمای ایران حداقل در بازار بینالمللی وجود دارد. در این شرایط حداقل نگهداری جایگاه سینمای ایران مهم است و از همه مهمتر اینکه در چند سال اخیر فیلمهای ایرانی که قابلیت اکران جهانی داشته باشه خیلی کم ساخته شده است.»
نجاریان در پایان گفت:«در بازارهای جهانی مثل جشنواره کن روال به این صورت نیست که فیلم را همان جا بفروشیم، فقط یکسری مذاکرات انجام میشود. درست است که با ایدهآلها فاصله داریم، اما تلاشهای انجامشده تا کنون مثبت بوده است.»
خبرآنلاین
معرفی کتاب: تنها روی پله سوم
کتاب > چاپاول- همشهری آنلاین:
کتاب " تنها روی پله سوم با یک مشت عکس مضحک فوری" نخستن نوشته احسان علیرضایی منتشر شد.
به گزارش همشهری آنلاین، کتبا "تنها روی پله سوم با یک مشت عکس مضحک فوری" رمانی 100 صفحهای است که به گفته نویسنده روایت ذهنی آدمی است از محیط شهری پیرامونش و آدمهایی که در زندگی آنها را تجربه کرده است.
علیرضایی در این خصوص پیشتر به مهر گفته بود: در واقع کتاب، تجربه زیسته این فرد است البته به شیوه روایت جریان سیال ذهن که پُر است از ارجاعات مختلف به آدمهای مختلف و نیز شخصیتهای ایران معاصر.
این کتاب از سوی نشر افکار به قیمت 5500 تومان منتشر شده است.
نخستین جشنواره نمایشنامهنویسی برنده اول نداشت
سینما و تلویزیون > تئاتر- گروه ادب و هنر:
نخستین جشنواره ملی نمایشنامهنویسی درحالی بهکار خود پایان داد که در زمان اهدای جوایز اعلام شد رتبه اول نمایشنامه نویسی بهدلیل نقض قوانین از داوری کنار گذاشته شده است.
برگزاری این مراسم با حاشیهها و حرف و حدیثهایی نیز همراه بود. با وجود حضور وزیر ارشاد و مدیران فرهنگی هنری در این مراسم حضور کمرنگ هنرمندان و مخصوصا نمایشنامهنویسان شناختهشده کشور کاملا مشهود بود. در قسمتی از مراسم اختتامیه اپیزودی از نمایش مرکبخوانی ارکستر مردگان به کارگردانی محمودرضا رحیمی با نام حسنک وزیر به نمایش درآمد که با استقبال حضار نیز روبهرو شد. اجرای این اثر نمایشی به تازگی در مجموعه تئاتر شهر به پایان رسیده است. اجرای موسیقی و آواز ایرانی توسط گروه موسیقی نغمهساز و پخش تصاویری از برگزاری جشنواره بخشهای دیگر مراسم بودند.
به گزارش مهر، در ابتدای اختتامیه علی ایزدی دبیر این دوره از جشنواره به بیان اطلاعاتی درباره چگونگی پذیرفتن آثار پرداخت و عنوان کرد: تا 20فروردینماه حدود 518نمایشنامه به دبیرخانه جشنواره ارسال شده بود که طبق قوانین نمایشنامههایی که اورجینال بوده و پیش از این نیز چاپ یا اجرای عمومی نشده بودند مورد پذیرش قرار گرفتند. در نهایت از میان 487نمایشنامه تأیید شده 13اثر بهعنوان برگزیده انتخاب شدند. 14داور نیز آثار را مورد بازخوانی و داوری قرار دادند.
در ادامه حمید شاهآبادی، معاون هنری ارشاد درباره برگزاری نخستین جشنواره ملی نمایشنامهنویسی عنوان کرد: حضور چهرههای ناب و تأثیرگذار هنرمندان در اختتامیه جشنواره نشان از دغدغهای است که پیشکسوتان و هنرمندان تئاتر کشور طی سالهای سال با آن روبهرو هستند.
وی افزود: واقعیت این است که سهم تئاتر کشور ما از منابع دولتی و حمایتی بسیار محدود است. تئاتر نقش بسزایی در فرهنگ کشور دارد اما در طول این سالها به جایگاه ارزشمند این هنر کمتر توجه شده است. نمایشنامه مغز هنر تئاتر کشور است و هرچه بیشتر به این امر توجه کرده و دقیقتر و صحیحتر عمل کنیم تأثیر بسیاری در رشد تئاتر میگذارد.
همچنین سیدمحمد حسینی، وزیر ارشاد عنوان کرد: نمایشنامه قویترین قالب ادبی، خلاقانهترین گونه ادبیات و اصلیترین رکن هنر تئاتر است. خوشبختانه این جشنواره با هدف ارتقای نمایشنامه و شناسایی نیروهای جوان و بهرهگیری از اندیشه پیشکسوتان شکل گرفته است و امیدوارم مضامینی که با آداب و اعتقادات ما همخوانی دارد در این جشنواره ارائه شود. وی افزود: به هر حال ما فرهنگی داریم که با فرهنگ غرب متفاوت است. نمونه آن را در جشنواره کن دیدیم که فیلم «آبیگرمترین رنگ است» که یک مضمون مبتذل و سخیف داشت و با فرهنگ کشورهایی مثل ما هم هماهنگی ندارد نخل طلا را از آن خود کرد. البته مقاومتهایی نیز در فرانسه به شکل تظاهرات چندین هزار نفری دربرابر این فیلم شکل گرفته است. به هرحال ما باید از فرهنگ اصیل و غنی خودمان استمداد بطلبیم. باید از ظرفیت فرهنگ اصیل ایرانی بیشتر بهره گرفت تا هنر ما قابلیت عرضه جهانی هم داشته باشد. امیدوارم استادان و جوانان با تکیه بر این فرهنگ، آثار بسیار خوبی را ارائه دهند.در پایان این مراسم هیأت داوران نخستین جشنواره ملی نمایشنامهنویسی ایران 10نفر را شایسته تقدیر دانستند و به هر کدام از تقدیرشدهها مبلغ 2میلیون تومان اهدا شد.
همشهری آنلاین
فال روزانه - پنج شنبه 09 خرداد 1392
فال روز متولدین فروردین: در حالیکه امروز را به شکل انسانی آرام شروع کرده و مثل آدمی شجاع به پایان می رسانید، در این روز شخصیت دوگانه ای خواهید داشت. وقتی که ماه وارد برج حساس حمل می شود و درحالیکه طبیعت مبارزه جوی تان را به یاد شما می آورد، در نیمه روز فورانی از انرژی در شما به وجود می آورد. شما تصمیم گرفته اید که به زودی به معنویات نزدیکتر بشوید و عقایدتان را به دیگران تحمیل نکنید. حالت خونسردانه شما تا مدتها ادامه دارد؛ وقتی شما همین الان تصمیم می گیرید که برنامه هایتان را اجرا کنید، حداقل با آگاهی و مهربانی این کار را انجام دهید.
فال روز متولدین اردیبهشت: نگران بودن در مورد کمبودها و چیزهایی که ندارید برای شما اتلاف انرژی به همراه دارد، اما امروز شاید شما قادر نباشید که به راحتی صداهایی که در مغزتان پیچیده را خاموش کنید. این صداها برای شما بسیار آشنا هستند. تشخیص دادن چگونگی شرایطتان در حال حاضر با گذشته متفاوت است، درحالیکه برانگیخته شدن ترسهای شما کمک می کند که فراتر از این موضوع و رو به پیشرفت حرکت کنید.
فال روز متولدین خرداد: اگر امروز شخصی با یک ایده جالب به سمت شما می آید، قبل از اینکه به خوبی آن را بررسی کنید، با دید منفی ذهنتان را کاملاً به روی این ایده نبندید. حتی اگر نمی خواهید زمانتان را برای دنبال کردن فکرهای جدید تلف کنید، شما می توانید سهواً به هر پروژه خیلی پر سر و صدا جواب رد بدهید فقط به این دلیل که اخیراً درگیر یک نقشه عظیم شده اید. اگر شما بی طرف باشید و فکر بازی نیز داشته باشید، می توانید از استعدادهایتان درست استفاده کنید.
فال روز متولدین تیر: نگهداشتن افکارتان پیش خود از درمیان گذاشتن آنها با دیگران مطمئن تر است، اما این کناره گیری که شما می توانید خودتان را از آن خارج کنید، شاید لازم نباشد. اینکه شما چگونه فکر می کنید مشکل واقعیتان نیست، بلکه مشکل در چگونگی ارتباط برقرار کردنتان می باشد. سعی نکنید شخص دیگری را وادار سازید که در قبال آرزوهای شما و حل کردن مسائل پیچیده تان احساس مسئولیت کند. دیگران نمی توانند مشکل شما را حل کنند، اما آنها می توانند به حرفهای شما گوش داده و در مراحل مختلف کاریتان پشتیبان شما باشند.
فال روز متولدین مرداد: اکنون رفتار خوب شما شاید فقط روشتان برای پنهان کردن یک نگرانی رو به رشد باشد. مادامی که شما خنده بر لب دارید، دیگران شاید حتی متوجه نشوند که شما زمان سختی را می گذرانید. اکنون برای شما بهتر لست که احساسهایتان را با دیگران در میان بگذارید، سپس پس از اینکه آنها آشکار شدند نتیجه ای منطقی بگیرید.
فال روز متولدین شهریور: شما امروز برای رفع کردن یک سوءتفاهم تلاش کرده و احساس مسئولیت می کنید، اما به طریقی قصد و نیت شما می تواند اشتباه تعبیر شود. حتی اگر شما فکر کنید که خیلی واضح صحبت می کنید، دیگران ممکن است که گفته های شما را اشتباه تفسیر کنند. هرچقدر هم که بیشتر توضیح بدهید، بیشتر گرفتار خواهید شد. سعی نکنید که به سختی فعالیتهایتان را توجیه کنید. اکنون ساکت بودن و کمتر حرف زدن مؤثر است.
فال روز متولدین مهر: امروز صبح شما به خوبی به تلاشهایتان افزوده اید، برای اینکه امروز بخت با شما یار است تا فعالیتهایتان را بیشتر کنید. برنامه شما شاید یک برنامه خوب باشد، اما احتمال دارد که بعد در طول روز با موانعی مواجه شوید. اگر شما نتوانسته اید انتظاراتتان را برآورده کنید به خودتان سخت نگیرید. برای تمام کردن آنچه که امروز شروع کرده اید فردایی هم وجود دارد.
فال روز متولدین آبان: شما امروز حتی اگر معالجه نیز شده باشید، توانایی پرستاری کردن از یک زخم کهنه را دارید. اما فقط در گذشته ماندن بهترین روش برای داشتن زندگی شاد نیست. اکنون شما فرصتی برای تغییر کردن دارید؛ و برای این کار لازم است که بیشتر از یک بار به عقب برگردید. اول باید یاد بگیرید که چگونه می توانید اشتباهات گذشته خودتان را ببخشید، پس از این کار شما خواهید توانست که به جلو حرکت کنید.
فال روز متولدین آذر: اگر شما فکر کنید که اشخاص دیگر می خواهند به شما زور بگویند، شاید نتوانید امروز خیلی صبور باشید. حتی اگر شما نمی دانید که دیگران تا الان چگونه بوده اند، باز هم شما می توانید تفاوت بین واقعیت و دروغ را تشخیص بدهید. به صدای درونتان پاسخ مثبت بدهید؛ مادامی که شما در لحظه حال زندگی می کنید این صدا شما را اشتباه هدایت نخواهد کرد.
فال روز متولدین دی: امروز روز متفاوتی برای شما می باشد، پس هر پروژه ای که رویش کار می کرده اید را تمام کنید تا برای دریافت پروژه های جدید آماده باشید. جرقه های شروع کار قبلاً روشن شده اند، اما سعی نکنید به منظور روشن نگهداشتن آتش آنها را کنترل کنید. بهترین حرکت برای شما اکنون این است که به سمت برنامه های کاری شخصی تان رفته و تا جایی که امکان دارد سریع حرکت کنید.
فال روز متولدین بهمن: شما امروز می خواهید که همه چیز را ساده بگیرید، پس شما می توانید موفقیتهای قبلی تان را کامل کنید. اما حتی اگر روزتان را با آرامش شروع کنید، شاید نتوانید آن گونه که انتظار داشته اید استراحت کنید. در حالیکه شما با مسائل احساسی مربوط به گذشته تان دست به گریبان باشید، در این صورت شما بدترین دشمن خود خواهید بود. اگر شما بتوانید به خاطرات بد با دیدی مثبت نگاه کنید، درحالیکه به خودتان این شانس را می دهید که واقعاً از زندگیتان لذت ببرید، همچنین می توانید خود را از مسائل احساسی بی نتیجه رها سازید.
فال روز متولدین اسفند: به نظر می رسد که شما زمان کافی برای انجام دادن کارهایتان ندارید، شاید شما مجبور شوید که برخی از کارهای نیمه تمامتان را رها کنید تا بتوانید برنامه های بعدیتان را انجام دهید. به خاطر پروژه های ناقصتان نگران نباشید؛ شما در هفته های آینده وقت کافی خواهید داشت تا دوباره به کارهای نیمه کاره تان بپردازید. اکنون به کارهایی بپردازید که می توانید بدون اشتباه آنها را تمام کنید.
www.beytoote.com
پنج قصه - نقاشی از لئونارد لیونی برای کودکان
کتاب > چاپاول- همشهری آنلاین:
لئونارد لیونی نامی آشنا در عرصه کودکان است که مجموعه از آثار وی از سوی نشر شهر منتشر شد.
به گزارش همشهری آنلاین، لئونارد لیونی نویسنده ـ تصویرگری هلندی است که در زمینه تولید کتابهای مصور برای کوتان بلند آوازه است.
وی در این کتابهای کم حجم ضمن ترغیب کنجکاوی کودکان تلاش دارد با استفاده از شخصیتهای حیوانی و دوست داشتنی برای کودکان به روشی غیر مستقیم مفاهیم ارزشمند انسانی را به کودکان یادآوری کند.
لیونی در سال ۱۹۵۹، جایزه بهترین تصویرگر نیویورک تایمز را برای نخستین کارش؛ «آبی کوچولو و زرد کوچولو»، از آن خود کرد. این جایزه در سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۶۸ نیز به دلیل انتشار دو اثر دیگر نصیب او شد.
موسسه نشر شهر تعدادی از کتابهای لیونی را با ترجمه غلامرضا امامی منشتر کرده است.
در کتاب " یک تخم مرغ عجیب" به ماجرای قورباغهای میپردازد که تخم یک تمساح را پیدا میکند. در کتاب" مال من" زندگی سه قورباغه شرور مورد بررسی قرار میگیرد. "سال پرکار" سرگذشت موشهای دوست داشتنی در فصول مختلف سال است. "سفر کک و مک" داستان زندگی ککها در بدن حیوانانت مختلف است و "آبی کوچولو، رزد کوچولو" که جایزه بهترین تصویر گری را نیز از آن خود کرده است در یک فضای سورئال به قصه رنگها میپردازد.
تمامی کتابهای لیونی از تصویرگری زیبایی برخوردار است.
معاون استانهای سازمان صدا و سیما مطرح کرد
پخش سفرهای استانی نامزدها در قالب بسته خبری
معاون استانهای سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران گفت: سفرهای استانی نامزدهای انتخابات ضبط و به عنوان بسته خبری از فعالیتهای آن نامزد پخش میشود.
به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، کیومرث طهماسبی در مراسم بهرهبرداری از 9 پروژه حوزه فنی صدا و سیمای مرکز فارس اظهار داشت: ستاد انتخابات صدا و سیما برای ایام انتخابات برنامههایی را پیشبینی کرده و در مراکز استانی از اول اسفند ماه سال گذشته برنامهها در حوزه تبیینی آغاز شده است. مرحله نخست فعالیت صدا و سیما تا روز انتخابات است و مرحله دوم بعد از انتخابات آغاز میشود.
طهماسبی ادامه داد: صدا و سیما از چند ماه قبل با یک شیب افزاینده حرکت به سمت خلق حماسه سیاسی را در جامعه ترویج کرده و در همین زمینه تولید بستههای خبری از فعالیت نامزدهای انتخابات را در دستورکار قرار داده است.
به گفته وی، با توجه به سفرهای متعدد نامزدهای انتخاباتی و تولید برنامه در 33 مرکز استانی صدا و سیما، برنامههای پر حجمی در راستای ایجاد شور انتخاباتی تدارک دیده شده است.
طهماسبی، صدا و سیمای فارس را در شمار مراکز دارای رتبه در زمینه پوشش انتخابات و تولید برنامههای با مضمون مشارکت سیاسی دانست و گفت: تعداد مخاطب تلویزیون فارس بسیار قابل توجه است.
به گفته این مسئول، مرکز فارس 80 درصد رضایت مخاطب را ثبت کرده و در شرایطی که بسیاری از رادیوهای دنیا 35 درصد مخاطب ندارند فارس درصد 36 را احراز کرده است.
گسترش پوشش دیجیتال رسانهای یادگار دولت دهم
معاون امور استانهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ابراز داشت: به دلیل آنالوگ بودن سیستم در گذشته مناطقی که به فرستنده مراکز نزدیکتر بودند کیفیت بهتری داشتند.
وی خاطرنشان کرد: دولت نهم و دهم و استانداران استانهای مختلف در کار بزرگ گسترش پوشش دیجیتال رسانه ملی بسیار کمک کردند و این یادگاری ماندگار از دولت فعلی است که مردم را از تصاویر کمکیفیت نجات داد.
صدا و سیمای فارس قطب انیمیشن کشور است
معاون استانهای سازمان صدا و سیما در بخش دیگری از سخنان خود اذعان داشت: صدا و سیمای مرکز فارس تاریخچه درخشانی در تولیدات کودک، انیمیشن و عروسکی دارد و بدون تردید قطب این حوزهها در کشور است.
طهماسبی بیان کرد: بسیاری از برنامههای صدا و سیمای مرکز فارس بینندگان کشوری دارد که از آن جمله میتوان به مجموعه عروسکی گلستان و مجله پزشکی اشاره کرد.
وی با اشاره به کمکهای فراوان مرکز فارس به شبکه «شما» تصریح کرد: مرکز صدا و سیمای فارس در حوزه زیرساختی، بخشهای فنی، تأسیساتی و عمرانی رشد قابل توجهی داشته است.
طهماسبی خاطرنشان کرد: فارس در ردیف قویترین مراکز صدا و سیمای کشور قرار دارد و در میزان مخاطب و رضایتمندی آن بسیار موفق عمل کرده است.
وی اضافه کرد: مرکز فارس در حوزههای فنی به دستاوردهای جدید و به روزی دست یافته است؛ چنانکه اتوماسیون صدا، تصویر و خبر بسیار ارزشمند بوده در کمتر مراکز استانی به این شکل در حوزههای متعدد محقق و تجمیع شده است.
به گفته وی، صدا و سیمای مرکز فارس در سال گذشته در حوزه صدا در ردیف استانهای اول تا دوم کشور بود.
طهماسبی اذعان داشت: شبکههای استانی نسبت به شبکههای ملی دارای مزیتهای نسبی متعددی هستند؛ چنانکه تنوع فرهنگی و قومی و وجود خردهفرهنگها خود ظرفیتی برای برنامهسازی و حرکت به سمت ایجاد انسجام ملی را فراهم میآورد.
خبرگزاری فارس
رمان میرجلالالدین کزازی درباره فردوسی منتشر شد
کتاب > چاپاول- همشهری آنلاین:
رمان میرجلالالدین کزازی درباره زندگی فردوسی منتشر شد.
به گزارش ایسنا، کتاب «فرزند ایران» نوشته میرجلالالدین کزازی از سوی نشر معین به چاپ رسیده است.
کزازی با بیان اینکه این رمان داستانی بر پایه سرگذشت فردوسی است. میگوید: من این داستان را بر سه بنیاد نوشتهام. یک بخش شاهنامه است؛ پیکره کتاب را بر پایه آنچه فردوسی در شاهنامه درباره خویش - هرچند بسیار اندک گفته است - نوشتهام. بخش دیگر افسانههایی است که از دیرباز درباره فردوسی و شاهنامه پدیده آمده و در آبشخورهای کهن مانند «تاریخ شبستان» یا «چهار مقاله» آمده است. همچنین بخش دیگر را هم خودم به داستان افزودهام که یکسره پندارینه است و به یاری آنها، داستان را پیکرهای استوار بخشیدهام و کاستیهای آن را از میان بردهام.
این نویسنده با اشاره به ویژگیهای این کتاب، میافزاید: زبانی که در نگارش این داستان به کار گرفتهام، زبانی ادبی و هنرورانه است که بیشتر به زبانی میماند که در نمایشنامههای کلاسیک اروپایی به کار گرفته میشود. از دیگر سو، این زبانی است که کمابیش به یکبارگی پارسی است و از واژههای بیگانه یا وامواژهها بسیار اندک در آن بهره برده شده است.
همشهری آنلاین
همزمان با سالروز تولد حضرت علی(ع):
مراسم اعتکاف از فردا آغاز می شود
مراسم اعتکاف امسال از سحرگاه فردا(جمعه) آغاز میگردد و تا روز یکشنبه ادامه خواهد داشت.
به گزارش خبرنگار آباده نما مراسم اعتکاف امسال نیز مانند سالهای گذشته با حضور پرشور جوانان و مردم دیندار شهرستان آباده در محل مسجد جامع شهرستان برگزار می گردد.
قرائت دعای ندبه، بیان احکام توسط حجت الاسلام و المسلمین روحانی نژاد، ویژه برنامه روز ایثار، مقاومت و پیروزی، محفل انس با قرآن با حضور دکتر مسعود نیکدستی و قرائت دعای سمات از برنامه روز نخست اعتکاف می باشد.
در روز دوم اعتکاف قرائت دعای عتد، بیان احکام توسط حجت الاسلام و المسلمین روحانی نژاد، سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دهنوی، ختم دوره ای قرآن کریم و مراسم عزاداری شهادت حضرت زینب برگزار می گردد.
قرائت زیارت عاشورا، سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین طاهری، اعمال ام داوود و قرائت دعای ام داوود توسط مداح اهل بیت حاج کاظم محمدی نیز از برنامه های روز سوم اعتکاف می باشد.
گفتنی است تعداد 200 نفر در مراسم اعتکاف امسال حضور خواهند داشت.
آباده نما
مسئله این است
به جان هم افتادن برای آباده یا برای منابع آباده
نوآک - همه ما در زندگی روزمرمان مداوم با حوادث،اتفاقات و رویدادهایی خوب و بد روبه رو می شویم . روزانه با آدم های بسیاری برخورد می کنیم و گاهی اوقات از آن ها عبرت می گیریم و گاهی نیز از آن ها متنفر می شویم.
از این دسته آدم ها در شهرستان کم نیستند علی الخصوص که عده ای از آن ها یا بر پشت میز ریاست تکیه داده اند و یا سعی در قرارگرفتن بر کرسی مدیریتی را دارند. قصد ما از نوشتن این مطلب این نیست که شخص یا اشخاصی را تخریب نموده و افشاگری کنیم بلکه می خواهیم به خواننندگان این یادداشت هشدار دهیم که اگر با دقت،هوشیاری و دانایی به این افراد اعتماد نکرده و کلاه بافتنی پدربرزگمان را بر سرمان کنیم باید در مقابلش فاتحه ی ۱۴۰۴آباده را بخوانیم.
اگر به گذشته برگردیم و درباره برخی از روشنفکران شهرمان و آنهایی که چند ماه است دلسوز مردم آباده شده اند تحقیقی مختصر کنیم به نکات جالب و ارزنده ای می رسیم که یکی از آنها رقمی معادل سیصد و بیست و دو میلیون و چهارصد و سی و دو هزار و پانصد تومان است.
به قول یکی از اندیشمندان،هرانسانی برای رسیدن به هدف خود باید تلاش کند ولی متاسفانه در این شهرستان برخی از آقایان و خانم ها برای رسیدن به هدف خود همه چیز را از جمله دین،آیین و اعتقادات را زیر پا می گذارند.
اما مردم شهرستان ما میان دو گروه گیر افتاده اند . دسته اول همان افرادی هستند که سالها پیش کلاه زهد و دانایی بر سر گذاشتند و آباده را تکه تکه کردند و نیمی از آن را به استانی دیگر فروختند . دسته دوم همان هایی هستند که چماق در دست گرفتند و برای آبادانی آباده شعار سر دادند که بعدها مشخص شد خاک نسوز شهرستان به جیب چه کسانی می رود .
داستان به اینجا ختم نمی شود بلکه نکته اصلی اینجاست که مداوم افشاگری نموده و علیه همدیگر نطق می کنند.از طرف دیگر آن عده که می خواهند خود را مقصر نشان ندهند کلاه قانونی بر سر می گذارند و به تبصره های قانونی پناه می برند.
پس این وسط مردم چه می شوند ؟ مردم شهرستان ما چه گناهی دارند که مداوم بازیچه دست این افراد هستند و باید به ساز ناکوک افرادی برقصند که عطش قدرت و ثروت تمام وجودشان را فرا گرفته است.
از طرفی چرا فرماندار سکوت کرده است؟چرا شورای شهر سکوت می کند ؟ چرا شرکت قائم سکوت کرده است ؟ چرا معدن خاک نسوز سکوت می کند ؟ چرا ریش سفیدان آباده ای خود را بر پشت میزها پنهان کرده اند ؟
آیا از قدیم راست گفته اند که سکوت نشانه رضایت است؟
در آخر آخرین یادداشت خود در سال ۱۳۹۱ به نکته اکتفا می کنم که مردم آباده به آقابالاسر احتیاجی ندارند و لازم نیست برخی از همین آقایان که در لباس خدمت تشنه قدرت هستند دلشان برای آباده وآباده ای بسوزد.
نوآک
نگاهی به زندگی محمّد گلبن (1314-1392)
شاعر گنجور
کتاب > همشهری آنلاین شاعران- سید فرید قاسمی*:
در سال 1372 که خبر چاپ و نشر دو مجلد از کتاب راهنمای مطبوعات ایران بر صفحه روزنامهها نشست، همدیار درگذشتهام عبدالمحمد روحبخشان تلفنی گفت: «محمد گلبن به فرامرز طالبی گفته علاقهمندم سیدفرید قاسمی مولف راهنمای مطبوعات ایران را ببینم.»
قراری گذاشتیم و بعدازظهر یک روز بهار 1372 همراه با روحبخشان و طالبی برای اولین بار به خانه محمد گلبن رفتم. شماری از کتابهایم را که برای او برده بودم، با اشتیاق تورق میفرمود و مهربانانه از تاثیر نشر راهنماها، کتابشناسیها و به طور کلی آثار مرجع سخن میگفت.
آن روز در آستانه 30 سالگی بودم و گلبن به مرز شصت سالگی رسیده بود. هر دو متاهل و هر کدام یک فرزند داشتیم. دیدار صمیمانه روز اول سبب شد ارتباط خانوادگی برقرار شود و معاشرت همسرانمان با یکدیگر دوستیهایمان را تحکیم بخشید.
دولتسرای گلبن میانه مرکز گسترش آموزش رسانهها - محل کارم در آن روزها - و خانهام بود. عصرهای یکی دو روز هفته که از دفتر مجله رسانه بازمیگشتم سر راه به دیدار گلبن میرفتم. همیشه همسر گلبن بانو راضیه دانشیان (15 بهمن 1330- 4 فروردین 1378) با خوشرویی در را میگشود و پس از احوالپرسی باید با عبور از صدها کتاب و مجله خود را به گلبن میرساندم.
جمع صمیمانهای گرداگرد محفل گرم او نشسته بودند. پای ثابت، همیشگی و حلقه وصل دوستان خانقاه گلبن، فرامرز طالبی بود. انسان شریف و فاضلی که با وجود کارنامه درخشانش در عرصه موزهداری و میراث فرهنگی، نمایشنامهنویسی، کتابشناسی و نشر، قصهنگاری و پژوهشهای تاریخی و ادبی، قدرش همچنان ناشناخته مانده است. اگر بخواهم فهرست نامورانی که آن سالها به خانه گلبن میآمدند، بنویسم، سیاهه بلندبالایی میشود.
باری، در آن سالها گلبن داستان زندگیاش را بارها برایم باز گفت. سخن او همیشه از زادگاهش قهیاز/ کهیاز و اردستان شروع میشد که توام با قطرههای اشک بود. از مکتبخانه روستا که میگذشت به رنجهای نوجوانیاش میرسید و گریه امانش را میبرید. از چگونگی مهاجرتش به تهران میگفت. از این که عشق به تحصیل، او را به پایتخت کشاند اما دشواریها سبب شد مدرک را رها کند و به کار بپردازد.
سید فرید قاسمی؛ مرحوم محمد گلبن و فرامرز طالبی - مرحوم عمران صلاحی؛مرحوم محمد گلبن و سید فرید قاسمی
گلبن در ایام جوانی به درستی دریافته بود که «هر کس روزی خود جوید از شکاف قلم/ بدبختتر از او نیست در عالم». از این رو سعی داشت درآمد اصلی خود را از محلهای غیرفرهنگی تامین کند. چون میدانست ادارههای ایرانی مدرکگرا هستند و مدرک را به توانمندی حرفهای ترجیح میدهند، به فعالیتهای اقتصادی روی آورد. بخت خود را در شرکتهای بینالمللی خارجی آزمود و سر آخر رخت خود را در موسسههای تجاری ژاپنی افکند. تخصص منحصر به فردی در زمینه ترخیص داشت. به طوری که پس از بازنشستگی نیز شرکتهای ژاپنی برای ترخیص کالاهای خود در گمرکهای ایران به او متوسل میشدند.
عشق او اما ادب و فرهنگ بود. بارها میگفت:«محمد گلبن صبح تا ظهر با محمد گلبن ظهر تا شب دو آدم متفاوتند. صبحها باید با گمرکچیها سروکله بزنم و عصرها با دوستان اهل قلم و اندیشه نشست و برخاست داشته باشم. همه فکرم این است که ظهر شود و از کار گِل رهایی یابم تا به کار دل برسم.»
گلبن دو دهه نخست تهراننشینی را با شرکت در انجمنهای ادبی گذراند. خودش میگفت: «در آن سالها تخلص شعریام اسم اشهرم شد و ناچار شدم نام خانوادگی خود را از رحیمی به گلبن تغییر دهم.»
شاعری و حضور در شبهای شعر، وی را به این نکته رهنمون ساخت که بیشینه و پیشینه ادب کهن فارسی را باید در نسخههای خطی و کتابهای چاپ سنگی جستوجو کند. به بازار نایاب و کمیابفروشان یا به سخن پیشینیان «کهنهفروشان» رفت و چنان به گنجینه میراث زبان فارسی دلبستگی پیدا کرد که یکی از بزرگترین مجموعهداران کتابهای خطی و چاپی و مطبوعات ایران شد.
گلبن گنجور در کتابخانهاش را به روی دوستان میگشود و جمعی از پژوهشگران از کتابخانه شخصیاش بهره میبردند.
مجموعهداری، میان گلبن و انجمنهای ادبی فاصله افکند. دوستان جدیدی یافت که وی را به انتشارات فرانکلین کشاندند تا مقالههای پراکنده استوانههای فرهنگ ایرانی را با استفاده از مجموعهاش گرد آورد. کتاب «بهار و ادب فارسی» از آن جمله است.
از فرانکلین راه به مرکز اسناد فرهنگی آسیا گشود. کتابشناسی زبان و خط و سفرنامه ایلچی را به آن مرکز برد و جهان جدیدی پیش روی او باز شد. آشنایی با فرامرز طالبی در سال 1355 به این جهان جدید سامان داد. طالبی در آن سال مدیر تولید و انتشارات مرکز اسناد فرهنگی آسیا بود و با خلوص و دلسوزی بیمانند 27 سال عمرش را با گلبن گذراند. دیگران آمدند و رفتند، فرامرز اما پایدار و استوار با از خودگذشتگی همکار شبانهروزیاش بود. بانوی فرهیخته خانم دانشیان همسر گلبن که در شناسنامه «راضیه»، در خانه پدریاش «رامیه»، در خانواده گلبن «مریم» و گلبن او را «مونا» میخواند نیز از سال 1358 به جمعشان پیوست و خانه گلبن به پژوهشکدهای بدل شد که استنساخ نسخههای خطی، فهرستنگاری و پژوهش حرف اول را میزد.
کتابشناسی نگارگری، احیای روزنامههای روحالقدس و تیاتر، فهرست سالنامه دنیا و شماری دیگر، محصول آن سالهاست.
از سال 1372 که با خانم و آقای گلبن آشنا شدم تا زمان بیماری خانم گلبن که 30 بهمن 1377 به وقوع پیوست و به فوت او در 4 فروردین 1378 انجامید، بارها نظارهگر تلاش این مثلث فرهنگی بودم. کارنامه کامل آن سالها که در پایگاههای اطلاعرسانی قابل دسترسی است، شاهد این مدعاست.
گلبن از حیث خانواده خوشبخت و از نظر دوستیابی بسیار خوششانس بود. دوستان موثر و تاثیرگذاری در زندگیاش داشت. با فوت مدیره فهیم راضیه خانم در سال 1378 شیرازه خانه گلبن فرو پاشید و با هجرت فرامرز طالبی در سال 1382 به رشت، جمع دوستانه از هم گسست. با نبود این دو مشاور دلسوز گلبن- یکی (همسرش) از دار دنیا و دیگری (فرامرز) از تهران رفت- فراق ناخواستهای بین او و شماری از دوستان نویسنده و پژوهشگرش افتاد. اگر چه گلبن در دهه پایانی عمر از همکاری قلمی دوست دیرینهاش احمد شکیب آذر برخوردار شد و با همراهی او آثاری را انتشار داد، اما خانه گلبن پس از فوت همسرش و مهاجرت طالبی حال و هوای دیگری به خود گرفت. دیدارهای حضوری به احوالپرسی تلفنی رسید و فقط گهگاه در مجلس ختم دوستان درگذشته او را میدیدم. یاد همسرش، خاطرات روزگار خوش با فرامرز مرور میشد و حال فرزند شایسته و دوستداشتنیاش بهزاد را میپرسیدم.
گلبن پس از فوت همسرش، روزنامهها و مجلههای مجموعه خود را به آستان قدس رضوی واگذار کرد و کتابهای کتابخانهاش را به کتابخانه مجلس فرستاد تا بلکه بتواند در پیرانه سری با اندوختهای که از این رهگذر به دست آورد و حقوق بازنشستگی، روزگار بگذراند.
12 دی ماه 1391 که علیرضا دینمحمدی صمیمیترین دوست دهه پایانی عمر گلبن، تلفنی خبر از سکته او داد، بیدرنگ به بیمارستان مهر شتافتم. چند بار از پشت شیشه او را دیدم. قادر به تکلم نبود، اما اینگونه وانمود میکرد که دوستان، آشنایان و بستگان را میشناسد.
پس از مراجعتش به خانه نیز تلفنی جویای حال او میشدم تا این که صبح 21 اردیبهشت 1392 علیرضا دینمحمدی تلفنی گفت: «دیشب گلبن به رحمت خدا رفت.»
پس از 14 سال و یک ماه و 18 روز جدایی از شریک زندگیاش 22 اردیبهشت 1392 در بهشت زهرا (س)، قطعه 88، ردیف 143، شماره 5 به نیمه دیگرش پیوست و در مزار 2 طبقهای که از فروردین 1378 همسرش در آن آرمیده بود، در سن 78 سالگی به خاک سپرده شد.
دکتر "احمد احمدی" در همایش بزرگداشت ملاصدرا:
ملاصدرا یک فیلسوف الهی بود
رئیس سازمان سمت و استاد فلسفه دانشگاه تهران، ملاصدرا را یک فیلسوف الهی و مفسری برجسته عنوان کرد.
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات باشگاه خبرنگاران حاضر در محل در مراسم بزرگداشت صدرالمتالهین با حضور آیتالله سید محمد خامنهای رئیس بنیاد حمکت اسلامی صدرا و دکتر "احمد احمدی" رئیس سازمان سمت و استاد فلسفه دانشگاه تهران و دکتر "حسین کلباسی" مدیر گروه مرکز تدوین تاریخ فلسفه صورت گرفت؛ دکتر "احمد احمدی" رئیس سازمان گفت: امسال هفدهمین همایش بزرگداشت ملاصدرا تحت عنوان فلسفه راه زندگی به سمت بنیاد حکمت اسلامی صدرا صورت گرفته است.
وی در رابطه با جایگاه والای صدرا و اندیشه او ادامه داد: متاسفانه در کشور ما فلسفه و فیلسوف جایگاه مهمی ندارد و باید دانست که او یک فیلسوف الهی و مفسر برجسته متکلم و فقیه بود مکه تمام فلسفههای پیش از خود را خوانده بود.
وی با اشارهای به بعد ادبی ملاصدرا افزود: کسانی که اسفار را مطالعه کردهاند میدانند گرچه عبارت ادبیانهای در آن وجود دارد و از آثار برجسته ملاصدرا را میتوان به مفاتیحالغیب، الشواهد الربوبیه و اصول کافی اشاره کرد.
"احمدی" با اشاره به ریاضت که یک مجاهدت است عنوان کرد: ملاصدرا در آخر کتاب مبدا و معاد یک بخشی را در رابطه با ریاضت و تفاوت آن بین حیوانات و انسانها دنبال می کند و بر این اساس انسان با ریاضت خود را میسازد و این ریاضت یک نوع مجاهدت است که در قالب امر و نهی در دین آمده است.
پس از آن دکتر "حسین کلباسی" استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و مدیر گروه مرکز تدوین فلسفه گفت: امسال این همایش با عنوان فلسفه راه زندگی متفاوت از سالهای گذشته است که عنوانی بدیع و نوآورانه از این حیث که فلسفه با حیات عینی بشر چه نسبتی دارد میباشد.
وی ادامه داد: فلسفه در ذهن همگان استدلال قیاسهای خشک عقلانی و صنایع برهان است ولی آنچه که ما در راستای فلسفه مورد بحث قرار میدهیم رابطه فلسفه با حیات عینی است یعنی اینکه چگونه فلسفه به معنای شیوه حیات در دوران را مورد توجه قرار میگیرد
باشگاه خبرنگاران جوان
در شیراز صورت گرفت
پایان عملیات مرمت خانه تاریخی محتشم
با اعتباری افزون بر 2 میلیارد ریال عملیات مرمت خانه تاریخی محتشم شیراز پایان یافت.
به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز به نقل از روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری فارس مرمت این بنای تاریخی با اعتباری بالغ بر 2 میلیارد ریال در سه بخش ابنیه و تزئینات گچبری و تزئینات چوبی پایان یافت.
احیای حوض و کففرش حیاط، مرمت کف و بدنه اتاقهای همکف اول، ایوان اصلی عمارت غربی، مرمت و تثبیت تزئینات گچبری و سقفهای چوبی و همچنین بازسازی بخشهای چوبی عمارت به همراه مرمت و بازسازی نمای خارجی در بخش شمالی بنا از جمله اقدامات انجام شده در این بنا است.
به گزارش فارس، خانه تاریخی محتشم که روبهروی بنای تاریخی دیوانخانه کریمخانی در خیابان 22 بهمن و در نزدیکی ارگ کریمخانی قرار گرفته یکی از قدیمیترین خانههای تاریخی شیراز است.
این اثر با توجه به ارزشهای معماری و تاریخی در سال 1356 ه.ش و به شماره 1557 در فهرست آثار ملی کشور جای گرفت و هماکنون در حفاظت و صیانت اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری فارس قرار دارد.
خبرگزاری فارس
رونمایی از طرحهای اولیه ضریح امام حسین (ع) به قلم استاد فرشچیان
طرحهای اولیه ضریح امام حسین (ع) که توسط محمود فرشچیان کشیده شده است در موزه شخصی وی در مجموعه سعدآباد رونمایی شد.
سه شنبه ۳۱م اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۸:۳۱
عصر امروز دوشنبه ۳۰ اردیبهشت، مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد و موزه فرشچیان این مجموعه میزبان افرادی بود که برای رونمایی از طرحهای ضریح امام حسین (ع) که توسط محمود فرشچیان نگارگر ایرانی کشیده شدهاند، آمده بودند. نزدیک به ۵۰ اثر از آثار فرشچیان که روی کاغذ طراحی کشیده شدهاند روی دیوارهای موزه فرشچیان به صورت نامرتب و با منگنه چسبیده شده بود و به جز مدیر جدید محموعه تاریخی سعدآباد هیچکس برای رونمایی از این آثار نیامده بود.
پروژه ساخت ضریح مطهر امام حسین (ع) از سال ۸۴ توسط تعدادی از ارادتمندان اباعبدالله الحسین(ع) در قم دنبال شد تا این توفیق و افتخار با حمایتها و رهنمودهای مقام معظم رهبری، آیت الله سیستانی و سایر مراجع معظم تقلید نصیب شیعیان اثنی عشری شود.
حجتالاسلام تکیهای، سخنگوی هیئت امنای ساخت ضریح جدید امام حسین (ع) در گفتگویی گفته بود که طرحهای زیادی جمع آوری شد اما در نهایت طرح استاد فرشچیان برگزیده و تصویب شد.
نمایشگاه حاضر در موزه فرشچیان با نام “گوهر ناب در حریم آفتاب” از سیام اردیبهشت افتتاح شده و به مدت یکهفته میزبان این نمایشگاه خواهد بود.
اولین بار ۱۲ اردیبهشت ماه سال ۹۰ همزمان با گرامیداشت مقام معلم، بخشی از طراحیهای محمود فرشچیان مربوط به ساخت ضریح مطهر امام حسین (ع) با حضور اصحاب رسانه در مجموعه سعدآباد رونمایی شد.
استاد فرشچیان بزرگترین نگارگر معاصر کشورمان است که اکنون آثارش در ایران و چند موزه اروپایی و آمریکایی نگهداری میشوند. او بیشتر آثارش را با موضوعات دینی و عشق به ائمهاطهار خلق کرده است که در این میان تابلوهای ضامن آهو و ظهر عاشورا و علمدار کربلا از برجستهترین آثار وی در این زمینه به شمار میروند. او بیشتر آثارش را به موزه آستان قدس رضوی اهدا کرده است که این موزه اکنون گنجینه بزرگی از آثار وی به شمار میرود.
دانشگاه نیوز
درمراسم روزجهانی تاتر شیراز
از فعالیت های نمایشی شهرستان آباده تقدیر شد
نـــــوآک - طی مراسمی که به مناسبت روز جهانی تاتر در تالار حافظیه شیراز برگزار گردید.از فعالیتهای نمایشی آباده تقدیر شد
به گزارش نوآک به نقل از روابط عمومی اداره فرهنگ وارشاد اسلامی آباده در این برنامه که با حضور مدیر کل فرهنگ وارشاد اسلامی استان فارس وفعالان وگروههای نمایشی سراسر استان برگزار گردید از فرهاد یمین رئیس اداره ومهردادنعمت الهی سرپرست گروه نمایشی بهار تجلیل بعمل آمد .
شایان ذکر است گروه نمایشی بهار آباده از جمله گروههای نمایشی موفق استان محسوب می گرددکه تا کنون نمایش های متعددی را در حوزه های مختلف طنز،اجتماعی ،دفاع مقدس و…. همچنین شرکت در جشنواره های مختلف را در پرونده فعالیت های خود ثبت کرده است.
رازی برای داشتن بهترینهای عالم از امام جواد علیهالسلام نقل شده است: «الثِّقَةُ بِاللَّهِ تَعَالَى ثَمَنٌ لِکُلِّ غَالٍ وَ سُلَّمٌ إِلَى کُلِّ عَالٍ؛ اعتماد کردن بر خدا بهای هر چیز نفیس و گرانبها و نردبانی برای هر مقام بلندی است.
توکل
مفهوم توکل با مفاهیمی چون اعتماد، اتکال و اعتصام به خدا و نیز مفاهیمی از قبیل تفویض الامر إلی الله قرابت معنایی دارد و از طرف دیگر با سلسلهای از مفاهیم نوعی تلازم دارد. بدین معنا که یا برخی نقش مقدمیت برای پیدایش برخی دیگر دارند یا لازمه وجود همدیگر هستند یا در بین آنها رابطه تأثیر و تاثر متقابل وجود دارد. این ارتباطها را با توجه به روایاتی که در این زمینه نقل شده است میتوان به خوبی شناخت. در بسیاری از روایات به جای لفظ توکل لفظ الثقة به کار رفته است. از امام جواد علیهالسلام نقل شده است: «الثِّقَةُ بِاللَّهِ تَعَالَى ثَمَنٌ لِکُلِّ غَالٍ وَ سُلَّمٌ إِلَى کُلِّ عَالٍ؛1 اعتماد کردن بر خدا بهای هر چیز نفیس و گرانبها و نردبانی برای هر مقام بلندی است.» این ثقه همان توکل یا مفهومی بسیار نزدیک به آن است.
توکل و رضا؛ دو رکن از ارکان ایمان
در کافی از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که حضرت فرمود: قَالَ أَمِیرُ الْمُۆْمِنِینَ علیهالسلام: الْإِیمَانُ أَرْبَعَةُ أَرْکَانٍ: الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ التَّوَکُّلُ عَلَى اللَّهِ وَ تَفْوِیضُ الْأَمْرِ إِلَى اللَّهِ وَ التَّسْلِیمُ لِأَمْرِ اللَّه؛2 امیرالمۆمنین علیهالسلام فرمود: ایمان چهار پایه است؛ رضا به قضای خدا و توکل بر خدا و واگذاری امر به خدا و تسلیم شدن در برابر امر خدا.» در بحثهای گذشته رابطه بین توکل و ایمان را به طور خاص از آیات قرآن استفاده کردیم (وَ عَلَى اللّهِ فَتَوَکَّلُواْ إِن کُنتُم مُّۆْمِنِینَ)3.
یقین، حد توکل
در روایتی دیگر ابوبصیر از امام صادق علیهالسلام نقل میکند که امام علیهالسلام فرمودند: هر چیزی حدی دارد. گفتم: فدای شما شوم حد توکل بر خدا چیست؟ حضرت فرمود: «یقین». گفتم: حد یقین چیست؟ حضرت فرمود: «أَلَّا تَخَافَ مَعَ اللَّهِ شَیْئا؛4 با خدا از چیزی نترسی.»
و سزاوار است کسى که خدا به او معرفتی عنایت کرده است خدا را در قضاء و قدرش متهم نسازد و کار خدا را در روزىاش کُند نشمارد.» ما نمیدانیم که خداوند برای فردای ما چه تقدیری را رقم زده است. در اینجا اعتقاد ما از دو حال خارج نیست؛ یا معتقدیم که خدا چه خوشی برای ما مقدر کند و چه ناخوشی، خیر ما را میخواهد
یقین، رضا، و توکل
در روایت دیگری از امام صادق سلام الله علیه نقل شده است که فرمودند: کَانَ أَمِیرُ الْمُۆْمِنِینَ علیهالسلام یَقُولُ لَا یَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِیمَانِ حَتَّى یَعْلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ یَکُنْ لِیُخْطِئَهُ وَ أَنَّ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ یَکُنْ لِیُصِیبَهُ وَ أَنَّ الضَّارَّ النَّافِعَ هُوَ اللَّهُ عَزَّوَجَل؛5 امیرالمۆمنین علیهالسلام مکرر میفرمودند: بنده طعم ایمان را نمیچشد تا این که بداند آنچه به او میرسد امکان این که به او نرسد نبوده و آنچه که از آن محروم میشود امکان این که به او برسد نبوده است و این که ضرر رساننده و نفع رساننده تنها خدای عزّوجلّ است.»
اما این که مقدرات با اراده و اختیار ما چه نسبتی دارد نیاز به بحثی مفصل دارد. ولی پاسخ اجمالی آن این است که آن چه نوشته شده نتیجه اعمالی است که چه با اختیار و چه در اثر عواملی دیگر انجام میگیرد. بنابراین مقدمات بسیاری از آن نتایج، اعمال اختیاری خود ماست و از آنجا که خدا میداند و در تقدیر علمی خدا مکتوب است که فلان شخص در فلان زمان چه کاری انجام میدهد، میداند که نتیجه عمل او چه خواهد شد.
توکل
دنیا شایسته دل بستن نیست
اگر انسان ناپایداری و بیوفایی دنیا را نمیدید دل بستن او به دنیا چندان جای تعجب نداشت. اما انسانی که میبیند دنیا چه زیر و زبرها، چه پیچ و خمها و چه فراز و نشیبهایی دارد و روزیْ نعمت و روزی دیگر نقمت است، روزیْ عزت و روزی دیگر ذلت است، روزیْ سلامتی و روزی دیگر بیماری است و ... چرا این چنین دل به دنیا میبندد و به سراغ آن میرود؟! انسان باید به دنبال چیزی باشد که ماندنی، تغییرناپذیر و نعمتی ابدی باشد و این صفات تنها در نعمتهایی یافت میشود که خدا در بهشت خود برای دوستان و بندگان مطیعش قرار داده است.
رضا به تقدیر الهی؛ شایسته هر آشنای با خدا
در پایان هم میفرماید: «و سزاوار است کسى که خدا به او معرفتی عنایت کرده است خدا را در قضاء و قدرش متهم نسازد و کار خدا را در روزىاش کُند نشمارد.» ما نمیدانیم که خداوند برای فردای ما چه تقدیری را رقم زده است. در اینجا اعتقاد ما از دو حال خارج نیست؛ یا معتقدیم که خدا چه خوشی برای ما مقدر کند و چه ناخوشی، خیر ما را میخواهد، یا معتقدیم خداوند چندان اهتمامی به خیر رساندن به ما ندارد و تنها عالمی را با اسبابی آفریده است که پدیدههایی در آن به صورت اتفاقی رخ دهند! و چه بسا به شرّ ما هم راضی باشد. اما کسی که خدا را میشناسد و رحمت بینهایت او را درک کرده است میداند که خداوند بیجهت برای کسی مشکلی پیش نمیآورد و قطعا خیری در آن وجود دارد. پس اگر کسی خدا را میشناسد شایسته است که به او حسن ظن داشته باشد و خدا را متهم نکند به این که قضا و قدر خدا به ضرر اوست. همچنین اگر به مشکلی مالی برخورد کرد سخن به اعتراض نگشاید که چرا خدا روزی من را نمیدهد و چرا مشکل من را حل نمیکند؟ باید به یاد آورد که تقدیرات خدا حکمتهایی دارد و خدا میداند هر کاری را چه زمانی انجام دهد.
از درجات توکل این است که در همه امورت بر خدا توکل کنی. این همان مقام عالی توکل است. در همه امور بدین معناست که انسان در نفس کشیدن، غذا خوردن، حرف زدن، مطالعهکردن، تدریس کردن، و خلاصه در همه چیز به خدا توجه داشته باشد. اوست که باید قدرت و اراده به انسان بدهد تا بتواند کاری انجام دهد. انسانی که به این مقام میرسد دیگر نسبت به آینده نه خوفی خواهد داشت و نه حزنی
بینیازی و عزت؛ دو همنشین توکل
همچنین در روایتی دیگر از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که حضرت فرمودند: «إِنَّ الْغِنَى وَ الْعِزَّ یَجُولَانِ فَإِذَا ظَفِرَا بِمَوْضِعِ التَّوَکُّلِ أَوْطَنَا؛6 به راستی که بینیازی و عزت گردش میکنند. پس هنگامی که به جایی میرسند که توکل هست اقامت میکنند.» حضرت در این روایت با تعبیری ادبی و بسیار زیبا ارتباط بینیازی و عزت را با توکل بیان میفرمایند. بینیازی و عزت غالبا با هم توأماند. هنگامی که انسان احساس کند به دیگران احتیاج دارد عزتش خدشهدار میگردد. معنای سخن زیبای حضرت این است که لازمه توکل، عزت و بینیازی است. کسی که توکل بر خدا داشته باشد هم عزیز است و احساس ذلت نمیکند و هم خداوند به گونهای امورش را سامان میدهد که به بندگانش محتاج نگردد.
هر اندازه معرفت ما نسبت به خدا و تقدیرات او رشد کند توکل ما هم میتواند بیشتر شود. امام موسی کاظم علیهالسلام میفرمایند: از درجات توکل این است که در همه امورت بر خدا توکل کنی. این همان مقام عالی توکل است. در همه امور بدین معناست که انسان در نفس کشیدن، غذا خوردن، حرف زدن، مطالعه کردن، تدریس کردن، و خلاصه در همه چیز به خدا توجه داشته باشد. اوست که باید قدرت و اراده به انسان بدهد تا بتواند کاری انجام دهد. انسانی که به این مقام میرسد دیگر نسبت به آینده نه خوفی خواهد داشت و نه حزنی.
منبع: سایت رسمی آیت الله مصباح یزدی
گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی
چندنکته در حاشیه و متن کن66
بخت بالای فیلمهای داستانگو
سینما و تلویزیون > جشنواره- سعید مروتی:
جشنواره کن با تمام انتقادهایی که در این سالها به آن وارد شده و باوجود اینکه برخی از این انتقادها هم کاملا وارد بوده، همچنان جایگاه خود را به عنوان مهمترین جشنواره سینمایی جهان حفظ کرده است؛ جشنوارهای که پس از مراسم اسکار مهمترین اتفاق سالانه سینما نیز محسوب میشود.
حال اینکه کن دچار سیاستزدگی شده، در دورههایی به فیلمهایی توجه نشان داده که خیلی شایسته توجه نبودهاند و از سوی دیگر استعدادهایی را به ناحق نادیده گرفته و یا اینکه در دورههای اخیر به عامل «جذابیت تجاری» بیش از «اصالت هنری» بها داده که با مصداق و مثالهای عینی میتوان آن را اثبات کرد. باتمام این اما و اگرها، کن هنوز هم اعتبار و اهمیتش را حفظ کرده است. هنوز هم بزرگترین کارگردانان دنیا با فیلمهایشان به شهر کوچک و ساحلی فرانسه میروند و حتی در بازار فیلمش فیلمهای کارگردانانی برجسته به نمایش درمیآید؛ به طوری که امسال آخرین ساختههای ژان لوک گدار و مارتین اسکورسیزی در بازار فیلم به نمایش درخواهد آمد.
بخشی از داستان کن در این سالها، نمایش فرش قرمز و حضور ستارههاست که هرسال هم پررنگتر میشود و چند سالی است که مدیران کن میکوشند در ترکیب هیات داوران نیز بازیگرانی پولساز را قرار دهند تا از حضور برندهای هالیوودی بیشترین بهره را ببرند؛ همانطور که سالهاست کن با یک فیلم پرسروصدای هالیوودی افتتاح میشود.
مروری بر دورههای برگزار شده در دهههای 50 و60 میلادی نشان میدهد که رویکرد کن به سینما براساس اصالتدادن به سینمای هنری اروپا شکل میگرفت. کن تا اوایل دهه80 کمتر نشانی از زرق و برقهای امروزش را داشت و حالا سالهاست که تن به تغییراتی داده که شاید علاقهمندان دیرین سینما آن را چندان نپسندند. نکته مهم درباره جشنواره کن این است که باوجود تمام این تغییرات هنوز اعتبار اولیه حفظشده؛ حتی اگر کیفیت جشنواره به خوبی دوران طلاییاش نباشد؛ ضمن اینکه بخشی از داستان به ذهن نوستالژیک علاقهمندان سینما باز میگردد که در بسیاری از موارد «گذشته» را پرافتخارتر از «حال» میبینند. در مورد کن شصتوششم اولین نکتهای که جلب توجه میکند حضور استیون اسپیلبرگ در مقام رئیس هیأت داوران است؛ اسپیلبرگی که دستکم 2دهه در صدر جدول پولسازترینهای هالیوود بوده است.
احتمالا باید هنگام معرفی برگزیدگان کن امسال شاهد بروز سلیقه و بینش سینمایی اسپیلبرگ باشیم و اگر اینگونه باشد میتوانیم برای «گذشته» فرهادی نیز بخت بالایی را متصور شویم. اسپیلبرگ یکی از علاقهمندان «جدایی نادر از سیمین» بود و چهره متفکر اسپیلبرگ هنگام صحبتکردن فرهادی در لحظه دریافت اسکار در یادها مانده است. سلیقه سینمایی اسپیلبرگ همخوان با مهارت در داستانگویی در سینماست. به این ترتیب به نظر میرسد در کن امسال فیلمهایی که داستانشان را فصیح تعریف کنند و از نظر احساسی تماشاگر را تحت تاثیر قرار دهند بخت بیشتری برای موفقیت خواهند داشت.
کن 66 با حضور چهرههایی چون سودربرگ، برادران کوئن، پولانسکی، پاین، جارموش، اصغرفرهادی و... نوید جشنوارهای کاملا رقابتی را میدهد؛ ضمن اینکه نباید از ظهور پدیدهها نیز غافل ماند. اگر عادت کن بر کشف استعدادهای تازه همچنان پابرجا مانده باشد شاید امسال هم شگفتی جشنواره را یک فیلمساز نهچندان نام آشنا رقم بزند. تا به امروز که مهمترین اتفاق کن 66 نمایش فیلم فرهادی بوده و بازتاب انتقادی مثبت گذشته، امیدها را برای موفقیت کارگردان شاخص کشورمان بیشتر کرده است. پس از خرس طلا و جایزه اسکار، یک نخل طلا میتواند کلکسیون فرهادی و سینمای ایران را تکمیل کند.
همشهری آنلاین
معرفی کتاب؛ کابوس بارانی گنجشکها
همشهری آنلاین:
مجموعه متشکل از 9 داستان روسل آبادیان با نام "کابوس بارانی گنجشکها" توسط نشر افکار منتشر شد
به گزارش همشهری آنلاین، این کتاب در برگیرنده 9 داستان کوتاه از آبادیان است که به غیر از یکی داستانها مابقی به زندگی اسنانها در شهرهای بزیرگ میپردازد.
مینای پنجشنبه، پیرمرگ، عیدو، قوها عروسکها، ماهور من، کابوس، یکی از آنها، قمریها و گنجشکهای آن خانه نام این 9 داستان کوتاهاند
آبادیان در باره این کتاب در گفوگو با «ایبنا» گفت که داستانهای کتابش اغلب دغدغهها و نگرانیهای یک زندگی ماشینی در ابر شهرهایی مانند تهران را با آدمها و ابزار ماشینی به رخ میکشند.
وی افزود: این داستانها گزیدهای از داستانهای 10 سال پیش تا سالهای اخیرند که بیشتر سعی شده داستانهایی در یک تم مشخص و حول محور یک فضا انتخاب شوند تا خواننده دچار چالههای ذهنی و فکری نشود.
به گفته آبادیان: غیر از داستان «عیدو» که بنمایههای محلی و برای جنوب کشور دارد؛ بقیه داستانها در ابر شهرهایی مانند تهران تصویر شدهاند که دغدغهها و نگرانیهای یک زندگی ماشینی را با آدمها و ابزار ماشینی به رخ میکشند.
قالی بافی،سنت دیرینه مردم شهرستان آباده
پایگاه خبری،تحلیلی نوآک - درشهر آباده و توابع آن مانند صُغاد، بهمن و غیره قالی بافی رواج فراوانی دارد برابر آماری که در دست داریم تا چندسال پیش حدود پانزده هزار بافنده برروی دارهای قالی به بافت فرش اشتغال داشته اند.فرش های آنها با الهام از نقشه های ایلات قشقائی، افشاری، لرهای بوانات و حتی ایلات کرد بافته می شود.
با مختصر ردگیری، نشانه هائی از طرح های قفقاز را نیز در بین دست بافت های آنان می یابیم. با همه این ها عمل طراح و بافنده آباده ای تنها به تقلید این نقشه ها محدود نشده است بلکه آن ها با ذوق و سلیقه خاصی آدینه های ایلیاتی را با نقش مایه های شهرپسند در هم آمیخته و طرح های ابتکاری جدیدی را آفریده اند.
فرش های آباده اکثر درسبک شاخه شکسته با طرح های ایلیاتی، گلدانی، ظل السلطانی، محرمات یا قلمدانی و بته ای کردستانی(بته هشت پر) بافته می شوند. درطرح ایلیاتی هیبت لو که قشقائی ها نیز با تغییراتی آن را مکرر بر روی فرش های خود می آورند ترنج کوچکی به شکل لوزی درمرکز متن قرمز رنگ بزرگی که آن هم به شکل لوزی طراحی شده است دیده می شد.
بافنده آباده ای درهمه قواره ها می بافد از قالیچه های کوچکی که به پشتی، پاتختی و یا پادری معروف می باشند تا ذرع و نیم و سجاده های پهن و فرش های شش متری و گاه بزرگ تر و فرش های مربع چهار متری و کناره های کوتاه و بلند.فرش های دو پوده آباده بسار متراکم و بادوام اند. تار و پود آن ها ازجنس پنبه و گره های به کار رفته در آن ها از نوع فارسی و به ندرت از نوع ترکی می باشد.رنگ های آن ها بیشتر مبنای گیاهی داشته و در مایه های قرمز، بژ، آبی نیلی، زرد و سایر رنگ های کلاسیک می باشند. رنگ قرمز روناسی که رنگرزان محلی عمل می اورند به گونه ای درخشان و مشخص است که مشابه آن درسایر نقاط بافندگی کمتر به چشم می خورد و این خود علاوه بر مشخصات بافت منسجم و بادوام فرش های آن ممیزه دیگری است که با شناخت آن فرش های آباده را به سهولت می توان تمیز داد.
رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی آباده :
تیم بازرسی بمنظور مبارزه وبرخورد با محصولات ضد فرهنگی تشکیل شده است
نوآک - اولین جلسه ستاد حمایت وصیانت از آثار فرهنگی ،هنری با حضور اعضای این ستاد در محل اداره فرهنگ وارشاد اسلامی آباده تشکیل شد .
به گزارش نوآک به نقل از روابط عمومی اداره فرهنگ وارشاد اسلامی آباده در این جلسه که با حضور نمایندگانی از ادارات ونهادهای مختلف از قبیل نیروی انتظامی،دادگستری،مجمع امور صنفی،اداره صنعت معدن وتجارت،ناحیه مقاومت بسیج وتبلیغات اسلامی برگزارگردید:فرهاد یمین دبیر این ستاد در خصوص دستور العمل بازرسی ونظارت ارسالی از سوی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی توضیحاتی داد واظهار داشت:بعد از دوران دفاع مقدس وپایان جنگ ،دشمن تمام تلاش خود رابر جبهه فرهنگی متمرکز کرده است وبا اختصاص بودجه های کلان اندیشه ها وافکار را نشانه گرفته است .
وی ضمن بیان این مطلب که دوران دفاع مقدس به پایان نرسیده وفقط ابزار وشیوه های جنگ متفاوت ونرم شده است ،افزود : .اینبار دشمن در پشت سنگر هایی از تولیدات فرهنگی ناسالم وامواج آلوده ی ماهواره هابه کمین نشسته است.
رئیس اداره فرهنگ وارشاد اسلامی آباده به ضرورت تشکیل تیم بازرسی این ستاد تاکید کردوادامه دادتیم بازرسی با هدف حمایت وصیانت از آثار فرهنگی وهنری وپیشگری ،مبارزه وبرخورد با محصولات ضد فرهنگی کار خود را آغاز می کند.
در ادامه این جلسه اعضا به ارائه نقطه نظرات وپیشنهادات خود پرداختند ومقرر گردید به منظور آگاه سازی آحاد جامعه از تبعات سوءعرضه محصولات ضد فرهنگی وتوجیه صنوف وتولید کنندگان (فروشگاه ههای عرضه محصولات فرهنگی،کافی نت ها،فروشگاههای پوشاک ،اسباب بازی فروشی هاو…..)جلسه توجیهی با این قشر برگزار گردد.
شایان ذکر است این ستاد با هدف ایجاد نظام کنترلی ونظارت ،بهینه سازی وسالم سازی شبکه های توزیع وعرضه آثار ومحصولات فرهنگی همچنین اعمال واجرای ضوابط ومقررات در جهت ارتقای سطح سلامت فرهنگی جامعه هر ماه تشکیل می گردد.
شهروندان می توانند نقطه نظرات ودیدگاههای خود را به سامانه پیام کوتاه دبیر خانه این ستاد به شماره ۳۰۰۰۲۴۲۴۶۴ارسال نمایند.
داستان کوتاه هدیه فارغ التخصیلی !
مجموعه: داستانهای خواندنی (2)
مرد جوانی، از دانشگاه فارغ التحصیل شد. ماه ها بود که ماشین اسپرت زیبایی، پشت شیشه های یک نمایشگاه به سختی توجهش را جلب کرده بود و از ته دل آرزو می کرد که روزی صاحب آن ماشین شود. مرد جوان، از پدرش خواسته بود که برای هدیه فارغ التحصیلی، آن ماشین را برایش بخرد. او می دانست که پدر توانایی خرید آن را دارد. بلأخره روز فارغ التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اتاق مطالعه خصوصی اش فراخواند و به او گفت: من از داشتن پسر خوبی مثل تو بی نهایت مغرور و شاد هستم و تو را بیش از هر کس دیگری در دنیا دوست دارم. سپس یک جعبه به دست او داد. پسر، کنجکاو ولی نا امید، جعبه را گشود و در آن یک انجیل زیبا، که روی آن نام او طلاکوب شده بود، یافت. با عصبانیت فریادی بر سر پدر کشید و گفت: با تمام مال و دارایی که داری، یک انجیل به من می دهی؟ کتاب مقدس را روی میز گذاشت و پدر را ترک کرد.
سال ها گذشت و مرد جوان در کار و تجارت موفق شد. خانه زیبایی داشت و خانواده ای فوق العاده. یک روز به این فکر افتاد که پدرش، حتماً خیلی پیر شده و باید سری به او بزند. از روز فارغ التحصیلی دیگر او را ندیده بود. اما قبل از اینکه اقدامی بکند، تلگرامی به دستش رسید که خبر فوت پدر در آن بود و حاکی از این بود که پدر، تمام اموال خود را به او بخشیده است. بنابراین لازم بود فوراً خود را به خانه برساند و به امور رسیدگی نماید. هنگامی که به خانه پدر رسید، در قلبش احساس غم و پشیمانی کرد. اوراق و کاغذهای مهم پدر را گشت و آنها را بررسی نمود و در آنجا، همان انجیل قدیمی را باز یافت. در حالیکه اشک می ریخت انجیل را باز کرد و صفحات آن را ورق زد و کلید یک ماشین را پشت جلد آن پیدا کرد. در کنار آن، یک برچسب با نام همان نمایشگاه که ماشین مورد نظر او را داشت، وجود داشت. روی برچسب تاریخ روز فارغ التحصیلی اش بود و روی آن نوشته شده بود: تمام مبلغ پرداخت شده است.
پائولو کوئلیو
منبع:golneveshteha.com
شهرام ناظری به خبرآنلاین گفت: دلایل کنسرت نگذاشتن، گلایه از نهادهای فرهنگی، عشق به فردوسی
موسیقی - شهرام ناظری می گوید شاهنامه اقیانوسی عمیق و گسترده از هنر، معرفت و دانش است که شنا کردن در آن نیازمند شجاعت، مطالعه و مهارتهای زیادی است.
مهدی یاورمنش: انگار صدایش برای شاهنامه خوانی آفریده شده است؛ لحن حماسی او به خوبی با اشعار فردوسی هم خوان می شود و بر دل شنونده می نشیند.
او مرد عرصههای پر خطر و کمتر آزموده شده آواز ایران است؛ شهرام ناظری بعد از آن که مولوی خوانی را در موسیقی کشور جا انداخت، اینک به سراغ اشعار فردوسی رفته است.
کنسرتهای پنج سال اخیرش در ایران و چند کشور دیگر که در آن داستان ضحاک روایت میشود، همیشه مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است.
به مناسبت 25 اردیبهشت، روز بزرگداشت فردوسی، پای صحبتهایش نشسته ایم و از منظر او به شاهنامه نگاهی دوباره انداختهایم.
با این که شاهنامه نزدیک به 10 قرن است که ورد زبان ایرانیان است، اما تنها 5 سال میشود که موسیقی ایرانی، آن هم به همت شما به سراغش رفته است. چرا؟
دلایل این بی توجهی نامعلوم یا بهتر بگویم موهوم است. البته ما چون تاریخ موسیقی نوشته شده و مدونی نداریم، نمیتوانیم در باره گذشتههای دور داوری کنیم. اما در 100 سال اخیر با قاطعیت میتوان گفت هیچ خواننده ایرانی به سراغ شاهنامه نرفته است.
در مورد 100 سال اخیر میتوان داوری کرد؟
خوانندگان سنتی ما عادت داشته و دارند که همیشه از روی یک الگو حرکت کنند و چون خواندن شاهنامه سابقه نداشته، کسی شهامت نکرده به آن نزدیک شود. در واقع چون در موسیقی ایرانی قالب و معیاری برایش وجود نداشته، در دوره معاصر مورد توجه قرار نگرفته است.
لحن حماسی صدای شهرام ناظری هم خوانی مناسبی با اشعار شاهنامه دارد
این جدایی چقدر ریشه در ویژگی های موسیقی ردیف دستگاهی ایران داشته و دارد؟
موسیقی سنتی بیشتر حال و هوای تغزلی را می پسندد و برای همین با اشعار حافظ، سعدی و ... دم خور است. این موسیقی خیلی نمی تواند با شعر روایت گونه شاهنامه جفت شود و حق مطلب را ادا کند.
همچنین کار کردن روی شاهنامه مطالعات و تخصصهای زیادی میخواهد و فقط با اتکا به صدای خوب یا ردیفدانی نمیشود به سراغش رفت. برای این کار باید اسطورهها، تاریخ و فرهنگ ایران باستان را به خوبی شناخت.
البته یک مسئله دیگر این است که در سده اخیر، به مرور لحن حماسی موسیقی ایرانی از دست رفته است. شما اگر دقت کنید، رد پای این لحن حماسی را حتی میتوانید در صدای خوانندههایی مثل اقبال آذر، سلیمان امیر قاسمی، تاج و ... ببینید و بشنوید که هر چه به جلو آمده کمرنگتر شده است.
یعنی آنان با وجود آن که تغزلی می خوانده اند، اما رگه هایی از حماسه هم در صدایشان شنیده میشده است.
بعد چرا این رنگ حماسی از موسیقی ایرانی ناپدید شد؟
چون از 50 سال پیش کمکم یک عدهای اتو به دست گرفتند و به خیال خودشان خواستند صدای خوانندگان موسیقی ایرانی را صاف کنند. این طوری شد که موسیقی ایرانی ته مایه لحن حماسیاش را هم از دست داد.
اما خود شما هم که البته هیچ گاه این لحن حماسی صدایتان را کنار نگذاشتید، تنها 5 سال قبل به سراغ فردوسی آمدید؟ چرا این قدر دیر؟
من دست کم 30 سال پیش از همدورههای خودم خواستم که دور هم جمع شویم و روی شاهنامه کار کنیم که نشد. این اشتیاق من در همه این سال ها وجود داشت که البته پاسخ درخوری نمییافت. تا این که 5 سال قبل کلید این کار را با کمک پسرم (حافظ ناظری) زدم. او که در نیویورک موسیقی می خواند، یک ارکستر بینالمللی را سامان داد و به همراهی هم در فرانسه و آمریکا کنسرتهایی را بر اساس داستان ضحاک برگزار کردیم.
ناظری داستان ضحاک را بر پایه موسیقی مقامی منطقه کرمانشاه و کردستان روایت می کند
چرا در ایران کنسرت ندادید؟
این جا اجازه شاهنامهخوانی ندادند، البته هیچ گاه نفهمیدم چرا ابتدا از فردوسی ترسیدند. با این حال بعد از سه سال، بعد از آن که دست اندرکاران، فیلم اجراهای فرانسه و آمریکا را دیدند، توجیه شدند که مجوز بدهند. از دو سال قبل ما کلید کار در ایران را زدیم و با کمک دوستان هنرمندم، گروه موسیقی فردوسی را راه انداختیم و این بار داستان ضحاک را به صورت مقامی نواختیم و خواندیم.
یعنی بر خلاف موسیقی ردیف دستگاهی، شاهنامه با نغمه ها و نواهای مقامی همخوانی دارد؟
بله. شاهنامه با موسیقی مقامی و قومیت های ایرانی سنخیت نزدیکتری دارد و برای همین تمام سازهای گروه فردوسی مقامی هستند.
اما سازهای کمانچه و عود هم در کنسرت شما نواخته شدند.
بله اما اینها سازهایی هستند که در موسیقی نواحی ایران هم به کار گرفته می شوند. در ضمن نوازندگان کمانچه (یونس پاک نژاد) و عود (سعید نایب محمدی) در ارکستر فردوسی، در اصل مقامینواز هستند که این سابقه در شیوه کارشان دیده می شود.
موسیقی شما روی داستان ضحاک با الهام از نغمات باستانی مناطق کردستان و کرمانشاهان شکل گرفته است. آیا ممکن است روزی بر پایه موسیقی دیگر نواحی ایران به سراغ اشعار فردوسی بروید؟
حتماً. برای مثال موسیقی مقامی شمال و مرکز خراسان یا بختیاری هم با لحن حماسی که دارند، برای همراهی با اشعار فردوسی خیلی مناسب هستند. در فرهنگ عامه و موسیقی این نواحی یک الفت و انسی با شاهنامه وجود دارد که به کار خیلی کمک می کند. ما باید از همه این ذخیرههای فرهنگی کشورمان بهره ببریم و فضایی گسترده و متنوع را پدید بیاوریم. من در گام اول بیشتر نظرم به سمت غرب کشور و مناطق کردنشین بود که بی شک در ادامه به سراغ میراث موسیقایی دیگر نواحی هم خواهم رفت.
شما خودتان کرمانشاهی هستید و برای همین می خواهم بپرسم به نظرتان چرا شاهنامه در مردم آن منطقه این قدر جا باز کرده است؟
شاید باز می گردد به روحیه سلحشوری ساکنان زاگرس و منطقه غرب کشور. البته در شکلگیری فرهنگ یک منطقه، مسائل تاریخی زیادی دست به دست هم می دهند که باید با دقت و به درستی نتایج آن را تحلیل کرد. همه این پیشزمینهها و عوامل باعث میشود که در یک منطقه شاهنامه بیشتر رواج پیدا کند و در یک جای دیگر کمتر.
شما که سالهاست روی شاهنامه دارید کار میکنید، این منظومه بزرگ حماسی را چگونه یافتهاید؟
یک اقیانوس بزرگ است که همه هنرها از موسیقی، نقاشی، سینما، داستان و ... دانشهایی چون تاریخ، جامعهشناسی، روانشناسی و ... و معارفی از جمله عرفان در آن متجلی است. بدون اغراق هر چه در دنیا میتوان تصویر کرد یا موجودیت دارد، در شاهنامه گنجانده شده است.
من دوشنبه در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در جمع استادان و دانشجویان در باره شاهنامه صحبت میکردم و بحث را با پنج بیت داستان بیژن و منیژه شروع کردم که به نظرم یک معجزه ادبی و هنری است. فردوسی در این چند بیت از آسمان شروع میکند، به زمین بر میگردد، در باره انسان صحبت میکند و ... چنان تصویر و تحلیلی ارائه میدهد که آدم میماند چگونه او در پنج بیت توانسته این کار را انجام دهد.
تصویرسازی شاهنامه به معجزه میماند، انسانگراییاش بسیار امروزی است، روانشناسی دقیق شخصیت دارد، جامعه را خوب تحلیل میکند و ... برای همین میتوانم بگویم فردوسی دنیا را در شاهنامه فشرده کرده و به درستی و به حق عنوان حکیم را به دست آورده است.
شاهنامه خوانی شهرام ناظری در چند شهر ایران و جهان اجرا شده است
پس شنا در این اقیانوس خیلی باید سخت باشد.
بله، چون نیاز به آگاهی و مطالعه زیاد دارد. شاهنامه چه از نظر شکل و چه از نظر محتوا، بسیار دقیق و عمیق است و رهیافت به آن دانش ویژه میخواهد.
در واقع یک کوشش گروهی و گسترده را میطلبد.
همین طور است. کار ما گام اول بود که باید پی گرفته شود. برای قدم بعدی به یک فکر و برنامه اساسی نیاز داریم. باید کارشناسان، پژوهشگران، موسیقی دانان، ادیبان و ... دور هم جمع شوند و کار را دنبال کنند. کار هنری روی شاهنامه، خط مشی، برنامه، حمایت مراکز فرهنگی، بودجه و ... میخواهد.
تا چه حد خوشبین هستید این شرایط فراهم شود؟
آدم به امید زنده است. البته سابقه کار نهادهای فرهنگی نشان داده متاسفانه به این ارزشهای ملی و انسانی بیتوجه هستند.
یکی از ویژگیهای شاهنامه، اندک بودن واژگان غیر فارسی آن است. پژوهشگر و استاد محترم، جلال خالقی مطلق میگوید که تنها پنج درصد این حماسه کلمات عربی است. برای همین اشعار فردوسی، با سروده های شاعران سبک عراقی چون سعدی و حافظ که از کلمات عربی زیاد سود بردهاند، تفاوت دارد. این تفاوت آیا در کار شما که اشعار همه این بزرگان را خواندهاید، تاثیری میگذارد؟
من خودم از سالها قبل شیوهای به کار گرفتهام تا لحن عربی ادای کلمات را کنار بگذارم و آنها را ایرانی بخوانم. خب این رویه با شاهنامه فردوسی نزدیکی و همخوانی دارد.
منظورتان از لحن فارسی یا عربی ادای کلمات چیست؟
لحن ادای کلمات در زبان فارسی و عربی تفاوت دارد. برای آن که مطلب روشن شود، به اذان مرحوم موذن زاده اردبیلی اشاره میکنم. چرا این اذان به گوش شما آشنا تر از نمونه های عربی است؟
چون در دستگاه های ایرانی خوانده شده است.
فقط این نیست، مهمتر آن است که لحن ایرانی دارد. برای مثال عربها «لا» را با حالت فتحه تلفظ میکنند و بیشتر «لَ» ادا میکنند، اما موذن زاده خیلی رسا و شفاف آن را «لا» میخواند. این باعث میشود اذان او برای ایرانیان دلنشین تر باشد.
شاهنامه داستانهای اسطوره ای، پهلوانی و تاریخی زیادی دارد. چرا از میان همه آنها به سراغ داستان ضحاک رفتید؟
چون دیدم خیلی با روح ایرانی عجین است، چرا که استقلال کشور و فداکاری در راه آن را نشان میدهد. درفش کاویانی، پرچم هویت ملی ماست و شخصیت کاوه آهنگر، تودههای مردم این سرزمین را نمایندگی میکند. همچنین داستان ضحاک، جنگ سیاهی و سپیدی و نبرد خیر و شر را روایت میکند که موضوعی همیشگی و جهانی است.
البته یک دلیل شخصی هم دارم، چرا که وقتی شروع کردم به خواندن این داستان، به هیچ وجه نتوانستم از آن جدا شوم و در این چند سال همیشه چیزهای جدیدی را در آن کشف کردهام.
خبرآنلاین
یک دبیر ایده آل (بخش نخست)
وقتی به لطف خداوند ،آماده ی تدریس به دختران این دیار شدم ، زنده یاد پدرم دست مهر روی شانه من انداخت وگفت : فرزندم دانش آموزان تو،دختران همشهریان من هستند ،همواره حتی در دشوارترین وتلخ ترین لحظه ها بکوش برای آن ها دبیری ایده آل باش . نخستین روزهای تدریس برایم بسیرار دشوار بود از یک سو هیچ تجربه ای نداشتم ومی خواستم قدم درراهی بگذارم که برایم نا آشنا بود از دیگر سوی،دوره دبیرستان ،یکی از دوره های بسیار حسای زندگی دختران است .آن ها دیگر کودک نیستند تا بتوان باخواندن داستان ونمایش فیلم ،علمی نشست . نه چندان خام وناآگاه هستند ونه چندان خام وناآگاه هستند ونه آن قدرها ناپخته وفرهیخته .دبیر انگار روی یک لبه ی تیز راه می رود ...امامن همواره توصیه ی پدرم را در قلب وروحم داشتم ومی خواستم یک دبیر ایده آل باشم،که آن هم کار ساده ای نبود . خیلی زود دانستم نسلی نو ،پا به عرصه وجود نهاده است نسلی که بسیاری ازارزشهای کهن واندیشه های سنتی را باخود داشت ،اما به فرداهای دوردست می نگریست .اوائل دهه هفتاد بود ونشانه هایی از شکاف نسلی میان دانش آموزان من و والدینشان پدیدار می گشت.بچه ها هنوز به خود اجازه ی سرکشی ونافرمانی نمی دادند،ولی به خوبی آشکار بود که این آرامش، آرامش قبل از طوفان دهه ی هشتاد است..همان روزها می دانستم برای بهتر بودن وبهتر ماندن قبل از هرخیز به آگاهی نیاز دارم وبه جستجوپرداختم .به لطف خداوند وبه برکت انبوده کتاب های معرفتی ، مبالغ غنی حدیث وروایت ودبیران وآموزگاران موفقی که همواره دست لرزان مرا گرفتند ودردست آرامش وامنیت نهادند آن چه را باید بیاموزم پیش روی من نهاده شداینک درنوشتارهایی به خصوص بلند وارزشمند شما تقدیم می شود با این امید وآرزوی قلبی که همه ما معلمین این آب وخاک ،نمونه ی کامل علم ومعرفت واخلاق باشیم ودر کلاس های ما ،فرزندان همشهریان ما ،آنچه را برای زندگی بهتر نیاز دارند بیاموزند.
نویسنده:زهرا توکلیمندرج در نشریه شماره6 نیم نگاه ویژه آباده
میراثی از گذشته تاریخ تاکنون
فرهنگ و تاریخ > تاریخ ایران- از گذشتههای بسیار دور و در طول تاریخ، خلیجفارس نهتنها بخشی از خاک ایران محسوب میشده و حاکمیت آن در دست ایرانیها بوده است بلکه به اذعان تمام منابع تاریخی موجود این پهنه آبی با عناوینی نظیر خلیجفارس، خلیج عجم، دریای فارس یا بحر فارس شناخته شده است.
نام «خلیجفارس» ازجمله نامهای تاریخی است که از گذشته بسیار دور تاکنون در اسناد، قراردادها و مکاتبات مورد استفاده همه اقوام و ملتهای دور و نزدیک آن، از فارس ، عرب، ترک و هندی گرفته تا اروپاییان بوده است. از اینرو خلیجفارس بهعنوان مهمترین گذرگاه نفتی جهان با موقعیت تمدنی ایران پیوندی تنگاتنگ داشته و دارد. با این حال در دهههای گذشته برخی از همسایگان در اقدامی که با روح همزیستی مسالمتآمیز ملل و فرهنگهای منطقه ناسازگار بوده، به جای استفاده از نام معتبر «خلیجفارس»، نامهایی مجعول را بهکار گرفتهاند و بیشتر بهنظر میرسد در جهان عرب، از زمان جمال عبدالناصر، انگلیسیها بانی تبلیغات منفی برای مبارزه با واژه تاریخی و چند هزار ساله خلیجفارس بودهاند. اما با توجه به اینکه این نام در جغرافیای جهان نامی ثبت شده است از اینرو ما نیز به بررسی سابقه تاریخی نام خلیجفارس میپردازیم.
نام خلیجفارس پیش از اسلام
ایرانیان در روزگار هخامنشی این دریا را «پارسا درایا» یا دریای پارس میخواندند. در کتیبههایی که از داریوش در تنگه هرمز نیز یافت شده، عبارتی پیرامون دریایی که از «پارسرود» سرچشمه میگرفته است به چشم میخورد. در آن زمان تمام سواحل و جزایر خلیجفارس تحت نفوذ ایران قرار داشتند و ملوانان ایرانی با کشتیهای خود در سرتاسر آن با حمایت دولت مقتدر هخامنشی که تمامی کشورهای بزرگ آن زمان را از پای درآورده بود، به سیر و سیاحت مشغول بودند. زمانی که داریوش اول در هند بود (512ق. م) سفاینی ساخت و «اسکیلاس»، دریانورد یونانی را مأمور کرد تا درباره خلیجفارس و دریای عمان تحقیق و بررسی کند. این ماموریت اکتشافات جغرافیایی مهمی دربرداشت که در پی آن ایران توانست از طریق بنادر و جزایر خلیجفارس با سرزمینهای دوردست، ازجمله عربستان، هندوستان، چین و آفریقا به تجارت بپردازد. بهاحتمال زیاد میتوان ادعا کرد که ایران، تا دوران تسلط پرتغالیها بر خلیجفارس، چنین وضعیت و نفوذی در منطقه داشته است.
داریوش هخامنشی در سال ٥١٧ پیش از میلاد ، به «مودرایه» (مصر) رفت و به دستور او کانالی از دریای عرب (سرخ) به شاخهای از رود «پیرَوَ» (نیل) متصل و راه آبی مهم اقیانوس اریتره (هند) به دریای مغرب (مدیترانه) گشوده شد و «اسکیلاس» دریاسالار داریوش، نخستین کسی بود که ناوگان او از دریای پارس (عمان)، عربستان را دور زد و از دریایسرخ وارد دریای غرب شد (٢٠٠سال قبل از اسکندر). وقتی این آبراهه ایجاد شد به دستور داریوش بر لوحی از سنگ خارای قرمز رنگ به ابعاد ١٧ در ١٦٧سانتیمتر ضمن شرح کانال، نام «دریایی که از پارس بدان روند» نیز نگاشته شد و بدینترتیب نام «دریای پارس» برای نخستین بار ثبت تاریخ شد (حدود ٢٥٠٠سال پیش). یکی از مورخان یونانی به نام آریان که در قرن دوم میلادی میزیسته است، در یکی از تالیفات خود که «آنابازیس» یا تاریخ سفرهای جنگی اسکندر نام دارد، ضمن شرح دریانوردی «نئارخوس» که به فرمان اسکندر ماموریت یافته بود که رود سند را تا انتهای خلیجفارس سیاحت کند، از خلیجفارس به اسم «پرسیکون کاای تاس» نام برده است. استرابن، جغرافیدان معروف یونانی که در نیمه دوم قرن اول میلادی میزیسته، در کتاب خود به کرات همین نام را در مورد خلیجفارس آورده است. بطلمیوس منجم، ریاضیدان و جغرافیدان معروف حوزه اسکندریه قرن دوم میلادی نیز در اثر معروف خود به نام «مجسطی» از خلیجفارس به نام «پرسیکوس سینوس» یاد کرده است. در کتابهایی که به زبان لاتین تالیف شدهاند اصطلاح مذکور را غالبا «سینوس پرسیکوس» یا «ماره پرسیکوم»، یعنی دریایپارس نوشتهاند.
نام خلیجفارس پس از ظهور اسلام
بعد از انقراض ساسانیان، در نتیجه فتوحات سپاهیان اسلام تا تاسیس سلسله آلبویه، خلفای بنیامیه و بنیعباس بر جزایر و سواحل خلیجفارس تسلط داشتند. ضمن اینکه تا حدود یک قرن بعد از جنگ نهروان (39هجری)، بحرین، عمان و جزایر دیگر خلیجفارس پناهگاه «خوارج» شده بودند. مورخان و جغرافیدانان اسلامی در آثار خود از این خلیج به نام «بحر فارس» یا «الخلیج الفارس» یا «خلیجفارس» یاد کردهاند؛ ازجمله ابنفقیه همدانی، ابنخردادبه، استخری، مسعودی، ابنحوقل، ابنبلخی، شریف ادریسی، یاقوت حموی، زکریای قزوینی، حمداللهمستوفی، ابنبطوطه، حاجخلیفه، مقدسی و ابوریحان بیرونی. ابوعلی احمدبنعمر معروف به ابنرسته در کتاب «الاعلاق النفسیه» که در سال ۲۹۰ هجری به رشته تألیف درآورده، تصریح میکند: «فاما البحرالهندی یخرج منه خلیج الی ناحیه فارس یسمیالخلیجالفارسی»؛ «اما از دریای هند خلیجی بیرون میآید به سمت سرزمین فارس که آن را خلیجفارس مینامند.» به گفته جرجی زیدان تاریخدان عرب، بحر فارس محدود به آبهایی میشود که دنیای عرب را دور میزند. جرجی زیدان میگوید: «بحرفارس - ویراد به عندهم کل البحور المحیطیه ببلاد العرب من مصب ماء دجله فیالعراق الی ایله فیدخل فیه مانعبر عنه الیوم بخلیجفارس و بحرالعرب و خلیج عدن و البحر الاحمر و خلیج العقبه...» ؛ «دریای فارس- نزد آنان مقدم بر همه دریاهایی که سرزمینهای عرب، از مصب آب دجله گرفته تا ایله را احاطه میکند، بهعنوان دریای فارس تعبیر میشده و از آن جمله است آنچه را که ما امروز از آن به «خلیجفارس» و دریای عرب و خلیج عدن و دریای سرخ و خلیج عقبه تعبیر میکنیم».
محمد عبدالکریم صبحی نیز در کتاب «علم الخرائط» در نقشههایی که با ترجمه عربی نقل کرده است، دریای جنوب ایران را «الخلیج الفارسی» و «بحر فارس» نامیده است. حتی در دوره مغولان که نام بسیاری از مکانهای جغرافیایی تغییرکرد نام خلیجفارس همچنان بدون تغییر باقی ماند که محمد بن قزوینی (674هـ. ق)، شمسالدین الانصاری الدمشقی الصوفی (727هـ. ق)، النوبری، حمدالله مستوفی و زیدالدین عمرمظفربنالوردی (749هـ. ق) و عبدالله کاتب چلبی قسطنطنی(1067هـ. ق)، ازجمله نویسندگانی هستند که در این دوره درباره خلیجفارس مطلب نوشتهاند.
تلاشی واهی برای تغییر نام
درباره نام خلیجفارس تا اوایل دهه ۱۹۶۰میلادی هیچگونه بحث و جدلی در میان نبوده و در تمام منابع اروپایی، آسیایی، آمریکایی، دانشنامهها و نقشههای جغرافیایی این کشورها از خلیجفارس در تمام زبانها به همین نام یادشدهاست. اصطلاح مجعول برای خلیج فارس برای نخستین بار در دوره تحت قیمومت شیخنشینهای خلیجفارس توسط کارگزاران انگلیس و بهطور ویژه از طرف یکی از نمایندگان سیاسی انگلیس مقیم خلیجفارس به نام رودریک اوون در کتابی که در سال۱۹۵۸ به کار رفت او نوشته بود: «من در تمام کتب و نقشههای جغرافیایی نامی غیر از خلیجفارس ندیده بودم ولی در چند سال اقامت در سواحل خلیجفارس متوجه شدم که ساکنان ساحل، عرب هستند بنابراین ادب حکم میکند که این خلیج را عربی بنامیم». وی و فرد دیگری به نام سر چارلز بلگریو به قصد تفرقه انداختن بین ایران و کشورهای عرب این موضوع را مطرح کردند.
سر چارلز بلگریو که بیش از ۳۰ سال نماینده سیاسی و کارگزار دولت انگلیس در خلیجفارس بود، پس از بازگشت به انگلستان در سال ۱۹۶۶ کتابی درباره سواحل جنوبی خلیجفارس منتشر کرد و در آن نوشت که «عربها ترجیح میدهند خلیجفارس را خلیجعربی بنامند». بلافاصله پس از انتشار کتاب سرچارلز بلگریو که نام قبلی سواحل جنوبی خلیجفارس، یعنی «ساحل دزدان» را روی کتاب خود نهاده بود اصطلاح «الخلیج العربی» در مطبوعات کشورهای عربی رواج پیدا کرد و در مکاتبات رسمی به زبان انگلیسی نیز اصطلاح «عربین گلف» جایگزین اصطلاح معمول و رایج قدیمی «پرشین گلف» شد. در 20 سال گذشته، مقالات و کتابهایی که در دفاع از تغییر نام خلیجفارس در همین کشورهای تازه تأسیس منتشر شده، بر سه موضوع استوار است:
1)کتابی که همان کارگزار انگلیسی در سال۱۷۶۲ نوشتهاست او نوشته که سواحل خلیجفارس تابع دولت ایران نیست!
2)کشورهای عربی بیشتر از ایران هستند.
3) فقط ایرانیها آن آبراه را خلیجفارس مینامند!
اگرچه دولت ایران در همان زمان در قبال این عمل واکنش نشان داد و از قبول محمولههایی که نام خلیجعربی را بهخود داشتند خودداری میکرد اما دیپلمات بریتانیایی- در راستای سیاست قدیمی «تفرقه بینداز و حکومت کن» کار خود را کرده و اعراب را با واژه تازهای آشنا کرده بود که بیش از پیش به جنگ لفظی عرب و عجم دامن میزد، از اینرو دولتهای حاشیه خلیجفارس تبلیغات سیاسی، مکاتبات دیپلماتیک و محور برنامههای آموزشی خود را بر نام خلیجعربی متمرکز کردند. همچنین در سال 1958، سرهنگ عبدالکریم قاسم با کودتایی در عراق به حکومت رسید و پس از مدتی داعیهدار رهبری جهان عرب شد ودر راستای چنین اندیشهای از تاکتیک دشمنتراشی برای تحریک احساسات عمومی ملی سود جست و برای نخستین بار خلیجفارس را به نام جعلی خلیجعربی خواند. قاسم که با این عمل قصد داشت با مطرح کردن ایران بهعنوان دشمن اصلی اعراب، توجه جهان عرب را از قاهره به بغداد جلب کند و به رهبری خود در جهان عرب دامن زند، با شکست مواجه شد. به شهادت اسنادی که در همان دوران در عراق و حتی از سوی دانشگاه بغداد چاپ و منتشر شد، قاسم حتی نتوانست توجه مقامات رسمی دانشگاهی عراق را نیز بهخود جلب کند.
واقعیت مطلب این است که خلیجفارس یک نام کهن تاریخی است که از بدو تاریخ روی این خلیج گذاشته شده است و انگیزه تلاش حساب شدهای که برای تغییر این نام به عمل میآید جز ایجاد فتنه و اختلاف بین کشورهای این منطقه نیست. همچنان که ژان ژاک پرینی، نویسنده کتاب خلیجفارس اعتراف میکند که «ملل و طوایف بسیاری بر کرانههای خلیجفارس استیلا یافته و فرمانروایی کردهاند ولی روزگارشان سپری شده و منقرض شدهاند. تنها قوم پارس است که با هوش و درایت خود همچنان پابرجا زیسته و میراث حاکمیت خود را تاکنون نگهداری کرده است».
بهترین اس ام اس های روز معلم
http://RadsMs.com
یک پدر بخشنده آب و گل است / یک پدر روشنگر جان و دل است
لیک اگر پرسی کدامین برترین / آنکه دین آموزد و علم یقین
روز و هفته معلم بر همه ی معلمان مبارک باد .
.
.
.
از پدر گر قالب تن یافتیم / از معلم جان روشن یافتیم
ای معلم چون کنم توصیف تو / چون خدا مشکل توان تعریف تو
.
.
.
اگر داری تو عقل و دانش وهوش / معلم هر چه می گوید بکن گوش !
معلم چون پدر والا مقام است معلم مستحق احترام است
معلم را مرنجان هرگز از خویش / مزن با حرف بی جا بر دلش نیش !
.
.
.
چه کسی هر دو لبم را به الف باز نمود
چه کسی جامه تقوا به تنم ساز نمود
ای معـلم کـه تـو را دانـش بسیـار بـوَد
جان شاگرد بـه فدایت که سزاوار بوَد . . .
.
.
.
اندیشه ام از تو سبز و آباد شده / از جهل وغم این فکرتم آزاد شده
در مکتب پاک و شاد استاد ببین / غم رفته زجانم ودلم شاد شده . . .
هفته معلم گرامی باد
.
.
.
در مکتب تو همیشه شاگردم من / دور از رخ تو همیشه پر دردم من
در فصل بهار و روز استاد ببین / بی نور معلم این چنین زردم من . . .
.
.
.
آموزش عشقم از همین مکتب توست
اندوخته ی سوادم از این لب توست
گفتم که مریضم و بیا بستر من
چون عامل دردم این غم و این تب توست
.
.
.
با این گچ عشق تخته ی جانم زن
خطّی ز کلام خود به ایمانم زن
صد درس در این کلاست آموخته ام
یک درس ز عشق جان ویرانم زن
«مادر عزیزم روزت مبارک»
بیتوته