***جزیره نیم نگاه***

از یازدهم تیزماه 1392 در آدرس http://jazireh2012.rozblog.comمنتظر شما عزیزان هستم

***جزیره نیم نگاه***

از یازدهم تیزماه 1392 در آدرس http://jazireh2012.rozblog.comمنتظر شما عزیزان هستم

پیام تبریک نوروزی جزیزه نیم نگاه

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
 

 

 

 


فرارسیدن سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد
رابه تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت
را ازدرگاه خداوند متعال و سبحان برای شماعزیزان مسئلت مینماییم   

 

 

*************************************

درمورد نماد هفت سین جزیره نیم نگاه

چرا هفت سین؟ در مورد نمادهای هفت‌سین

چرا هفت سین؟ در مورد نمادهای هفت‌سین
امروزه، برخی اقلام سفره هفت «سین» فراموش گشته و یا «سین»‌های آن در برخی خانواده جا به جا گشته است. مثلا گذاشتن «سرکه» نماد ترشی و «سماق» نماد...

 

  تا بحال فکر کرده اید چرا هفت‌سین؟ چرا مثلا شش سین یا پنج سین نمی‌گذاریم و همه می‌کوشیم حتما تعداد سین‌های مان را به هفت تا برسانیم؟ با  اینکه می‌دانیم عدد هفت در بسیاری از تمدن‌ها مقدس است. حتی در بین جادوگران هفت عدد قدرتمندی است .در ایران باستان، جشن‌هایی به مناسبت‌های گوناگون ملی و مذهبی برگزار می‌شد. اما از آن میان، هفت جشن جزء جشن‌های واجب به شمار می‌آمد که شش جشن، جشن‌های گاهانبار یا سالگرد آفرینش‌های شش گانه بود. این جشن‌ها به ترتیب عبارت‌اند از: «مید یوزرم گاه»،‌ جشن میانه بهار که از 11 تا 15 اردیبهشت به مناسبت سالگرد آفرینش آسمان برگزار می‌شد. «میذ یوشم گاه» جشن نیمه تابستان از 11 تا 15 تیر به مناسبت سالگرد آفرینش آب «پیتی شهیم گاه»، به معنی «دانه آور»، سالگرد آفرینش زمین و فصل گردآوری غله است که از 26 تا 30 شهریور برگزار می‌شد. «ایا سرم گاه»، از 26 تا 30 مهر است و سالگرد آفرینش گیاه و «برگشت» معنی می‌دهد، چون چوپان با گله بر می‌گردد و آغاز زمستان است. «مید یاریم گاه» به معنی «میان سال» که سالگرد آفرینش چارپای مفید است و جشن میان زمستان، زمانی است که برای دام انبار زمستانی می‌شود. «همسپد میدم گاه» به معنی «با هم بودن و با هم گرد آمدن‌» که سالگرد آفرینش انسان است و پنج روز آخر سال برگزار می‌شود. هفتمین جشن از اعیاد هفتگانه واجب «نوروز» است. رسم‌های بسیاری هم در حاشیه این جشن رواج داشت که با عدد هفت پیوند خورده بود. به عنوان مثال، در میز سیمین مقابل شاه وقت، هفت گونه غله و شاخه‌های هفت نوع درخت را می‌نهادند، روی همان میز هفت بشقاب کاشی سفید و هفت درهم سفید از سکه‌های ضرب شده در عرض سال.
رسم دیگری که هنوز در برخی روستاهای زردشتی نشین رعایت می‌شود، کشت هفت نوع بذر در ظرف‌های کوچک است تا اینکه برای نوروز سبزی و طراوت فراهم باشد.
 
در قدیم، هفت «سینی» از دانه‌هایی که برکت به سفره‌ها می‌آورد، می‌رویاندند و بر خوان نوروزی می‌نهادند. «سینی» معرب «چینی» است که در قدیم به طبق‌های بزرگی که از چین آورده بودند، گفته می‌شد. احتمالا هفت «سین» بازمانده همین هفت «سینی» است و یا نمادی از «سبزه» و «سرسبزی» با گذشت زمان، هفت «سینی» با هفت میوه یا گل یا سبزی که با «سین» آغاز می‌شوند و هر یک نشانه ای از باروری و تندرستی هستند، تلفیق شده است.
این هفت «سین» کدام اند و هر یک نماد چیست؟ «سبزه» نودمیده است، «سنبل» خوش بر و خوشبو، «سیب» میوه بهشتی و نمادی از زایش، «سمنو» مائده تهیه شده از جوانه گندم که یادآور بخشی از آیین‌های باستانی ایران است، «سنجد» که بوی برگ و شکوفه درخت آن محرک عشق و دلباختگی است، «سیر» دارویی برای تندرستی، «سپند» به معنی «مقدس» که دورکننده بیماری‌ها و دافع چشم بد است.
 
امروزه، برخی اقلام سفره هفت «سین» فراموش گشته و یا «سین»‌های آن در برخی خانواده جا به جا گشته است. مثلا گذاشتن «سرکه» نماد ترشی و «سماق» نماد بیکاری و سماق مکیدن روی سفره هفت «سین» مناسبت ندارد.
علاوه بر «سین‌ها» بر این سفره آینه نیز می‌گذاریم که نور و روشنایی می‌تاباند، شمع می‌افروزیم که روشنایی و تابش آتش را به یاد می‌آورد و شاید بازمانده جشن سوری و جشن‌های آتش باشد؛ تخم مرغ که تمثیلی از نطفه و باروری است. کاسه آب زلال به نشانه همه آب‌های خوب جهان و ماهی زنده در آب، به نشانه تازگی و شادابی؛ عسل و نقل و شیرینی و دیگر چیزهایی که بنا به رسم خاص هر شهر و روستا و خانواده ای بر این سفر می‌افزودند. گذاشتن چند شاخه بیدمشک روح افزا نیز بر زیبایی سفره می‌افزاید.
 
وجود قرآن یا دیگر کتاب‌های دین بر سر سفره هفت «سین» برای راندن دیوان و شیطان از محیط خانه است. گذاشتن نمونه ای از غلات (معمولا نان و برنج) و حبوبات و همچنین در برخی خانواده‌ها گذاشتن شیر و فرآورده‌های شیری به نشانه تضمین برکت خانه متداول است.
در برخی خانواده‌ها، به ویژه در میان هم میهنان زردشتی، هفت «شین» نیز معمول است که باید ناشی از شبیه سازی «شین» با «سین» باشد و نیز شاید به این دلیل که شهد و شکر از دیرباز از بنیادی‌ترین مائده‌های این خوان بوده اند.
حتی از هفت «میم» نیز سخن گفته اند که برخی مرغ، ماهی، ماست، مویز و ... بر خوان نوروزی می‌گذاشتند.
روی هم رفته، هفت سین نوروزی در جاهای متفاوت به شکل‌های متفاوت برگزار می‌شده است که برخی نمونه‌های آن در نوروزنامه آمده است.
 
این اقلام و مراسم هیچ گاه در طول تاریخ ثابت نبوده اند. بستگی به شرایط، قومیت‌ها، باورها و اعتقادات دارد حتی برگزاری این مراسم در هر خانواده متفاوت است. اصولا چرا باید این مراسم در نقاط مختلف ثابت باشد؟ هر کسی به شکلی برگزار می‌کرده، گاهی هدف‌های سیاسی پشت قضیه بوده است و گاهی اهداف دیگر. نمی‌توان گفت مراسم سال نو و هفت سین از اصلی آمده و دگرگون شده‌اند. بلکه در طول تاریخ شکل گرفته اند و مردم هم به دلایل مختلف آنها را سال‌ها حفظ و برگزار کرده اند.
تنها چیزی که شاید در این مراسم ثابت مانده است، عدد «هفت» آن باشند که با هفتم بودن جشن نوروز در اعیاد هفتگانه واجب توجیه می‌شود. به نظر زنده یاد دکتر «مهرداد بهار» اسطوره شناس فقید، شاید این عدد «هفت» با هفت سیاره نیز ارتباط داشته باشد که تصور می‌شد سرنوشت بشر در دست آنها است و این امر در تقدس عدد هفت موثر بود. شاید تصور می‌شد که اگر کسی هر هفت تا را در اختیار داشته باشد و نظر لطف هر هفت سیاره را به خود جلب کند، خوشبخت خواهد بود.
 
 نماد شناسی هفت سین:
 سنجد ( Sorb ): نمادی است از زایش و تولد و بالندگی و برکت
سمنو (Samanoo): نماد خوبی برای زایش گیاهی و بارور شدن گیاهان
سبزه (Verdure): موجب فراوانی و برکت در سال نو شود، رنگ سبز آن رنگ ملی و مذهبی ایرانیان است.
سیب سرخ (Red Apple ): نمادی است از باروریو زایش
سماق (Sumac): برای گندزدایی و پاکیزگی
سیر (Garlic): برای گندزدایی و پاکیزگی
سرکه (Vinegar): برای گندزدایی و پاکیزگی
قرآن(Quran): کتاب مقدس هر آیین
تخم مرغ (Eggs): از نوع سفید یا رنگی نمادی است از نطفه و نژاد
ماهی سرخ (Gold Fish): ماهی یکی از نمادهای آناهیتا فرشته آب و باروری است و وجود آن باعث برکت و باروری می‌گردد.
سکه (Silver & Gold Coin): موجب برکت و سرشاری کیسه است
نقل (Comfit ): نمادی است از زایش و تولد و بالندگی و برکت
شیرینی (Sweets ): نمادی است از زایش و تولد و بالندگی و برکت
آجیل (Nuts): نمادی است از زایش و تولد و بالندگی و برکت
اسپند ( Wild Rue): در زمانهای قدیم مقدس بوده و در رسم‌های نیایشی بکار برده می‌شده.
انار (Pomegranate): پردانگی انار نشان از برکت و باروری است.
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ

بهار یه جزیره نیم نگاه

عید اومده عید اومده بهاره

دوباره رسیدن فصل بهار

دوباره نو شدن قول و قرار

دوباره محبت و آشتی کنون

خوش باشیم تو این دو روز روزگار

دوباره فصل شکفتن دله

دوباره کنار گذاشتن گله

نکنه یه وقتی یادمون بره

که دیگه بر نمیگرده این بهار

عید اومده عید اومده بهاره

شادی رو به خونمون میاره

عید اومده عید اومده بهاه

هر چی از خدا میخوای برات هدیه بیاره

دلا هی بی قرار ثانیه ها رو میشماره 

 

 

www.asheghaneha.ir

بهاریه شاعران پارسی زبان جزیره نیم نگاه

حافظ

ز کوى یار مى ‌آید نسیم باد نوروزى

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی **از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن **که قارون را غلط‌ها داد سودای زراندوزی

ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است **که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی **به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست **مجال عیش فرصت دان به فیروزی و بهروزی

طریق کام بخشی چیست ترک کام خود کردن **کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی

سخن در پرده می‌گویم چو گل از غنچه بیرون آی **که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی

ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست **مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی

می‌ای دارم چو جان صافی و صوفی می‌کند عیبش **خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی

جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع **که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی

به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم **بیا ساقی که جاهل را هنیتر می‌رسد روزی

می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش **که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی

نه حافظ می‌کند تنها دعای خواجه تورانشاه **ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی

جنابش پارسایان راست محراب دل و دیده **جبینش صبح خیزان راست روز فتح و فیروزی

**

ساقیا آمدن عید مبارک بادت

ساقیا آمدن عید مبارک بادت **وان مواعید که کردی مرواد از یادت

در شگفتم که در این مدت ایام فراق **برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت

برسان بندگی دختر رز گو به درآی **که دم و همت ما کرد ز بند آزادت

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست **جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت

شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت **بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت

چشم بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد **طالع نامور و دولت مادرزادت

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح **ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

**

بهاریه های معروف شاعران پارسی

سعدی

برخیز که می‌رود زمستان

برخیز که می‌رود زمستان **بگشای در سرای بستان

نارنج و بنفشه بر طبق نه **منقل بگذار در شبستان

وین پرده بگوی تا به یک بار **زحمت ببرد ز پیش ایوان

برخیز که باد صبح نوروز **در باغچه می‌کند گل افشان

خاموشی بلبلان مشتاق **در موسم گل ندارد امکان

آواز دهل نهان نماند **در زیر گلیم و عشق پنهان

بوی گل بامداد نوروز **و آواز خوش هزاردستان

بس جامه فروختست و دستار **بس خانه که سوختست و دکان

ما را سر دوست بر کنارست **آنک سر دشمنان و سندان

چشمی که به دوست برکند دوست **بر هم ننهد ز تیرباران

سعدی چو به میوه می‌رسد دست **سهلست جفای بوستانبان

**

برآمد باد صبح و بوی نوروز

برآمد باد صبح و بوی نوروز **به کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال و همه سال **همایون بادت این روز و همه روز

چو آتش در درخت افکند گلنار **دگر منقل منه آتش میفروز

چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست **حسدگو دشمنان را دیده بردوز

بهاری خرمست ای گل کجایی **که بینی بلبلان را ناله و سوز

جهان بی ما بسی بودست و باشد **برادر جز نکونامی میندوز

نکویی کن که دولت بینی از بخت **مبر فرمان بدگوی بدآموز

منه دل بر سرای عمر سعدی **که بر گنبد نخواهد ماند این گوز

دریغا عیش اگر مرگش نبودی **دریغ آهو اگر بگذاشتی یوز

**

مبارکتر شب و خرمترین روز

مبارکتر شب و خرمترین روز **به استقبالم آمد بخت پیروز

دهلزن گو دو نوبت زن بشارت **که دوشم قدر بود امروز نوروز

مهست این یا ملک یا آدمیزاد **پری یا آفتاب عالم افروز

ندانستی که ضدان در کمینند **نکو کردی علی رغم بدآموز

مرا با دوست ای دشمن وصالست **تو را گر دل نخواهد دیده بردوز

شبان دانم که از درد جدایی **نیاسودم ز فریاد جهان سوز

گر آن شب‌های باوحشت نمی‌بود **نمی‌دانست سعدی قدر این روز

**

بهاریه های معروف شاعران پارسی

بهار

رسید موکب نوروز و چشم فتنه غنود

رسید موکب نوروز و چشم فتنه غنود **درود باد بر این موکب خجسته، درود

به کتف دشت یکی جوشنی است مینا رنگ **به فرق کوه یکی مغفری است سیم اندرود

سپهر گوهر بارد همی به مینا درع **سحاب لل پاشد همی به سیمین خود

شکسته تاج مرصع به شاخک بادام **گسسته عقد گهر بر ستاک شفتالود

به طرف مرز بر آن لاله‌های نشکفته **چنان بود که سر نیزه‌های خون‌آلود

به روی آب نگه کن که از تطاول باد **چنان بود که گه مسکنت جبین یهود

صنیع آزر بینی و حجت زردشت **گواه موسی یابی و معجز داوود

به هرکه درنگری، شادیی پزد در دل **به هرچه برگذری، اندهی کند بدرود

یکی است شاد به سیم و یکی است شاد به زر **یکی است شاد به چنگ و یکی است شاد به رود

همه به چیزی شادند و خرم‌اند و لیک **مرا به خرمی ملک شاد باید بود

**

بگریست ابر تیره به دشت اندر

بگریست ابر تیره به دشت اندر **وز کوه خاست خنده‌ی کبک نر

خورشید زرد چون کله دارا **ابر سیه چو رایت اسکندر

بر فرق یاسمین، کله خاقان **بر دوش نارون، سلب قیصر

قمری به کام کرده یکی بربط **بلبل به نای برده یکی مزمر

نسرین به سر ببسته ز نو دستار **لاله به کف نهاده ز نو ساغر

نوروز فر خجسته فراز آمد **در موکبش بهار خوش دلبر

آن یک طراز مجلس و کاخ بزم **این یک طراز گلشن و دشت و در

آن بزم را طرازد چون کشمیر **این باغ را بسازد چون کشمر

هر بامداد، باد برآید نرم **وز روی گل به لطف کشد معجر

خوی کرده گل ز شرم همی خندد **چون خوبرو عروس بر شوهر

بر خار بن بخندد و سیصد گل **چون آفتاب سر زند از خاور

مانند کودکان که فرو خندند **آنگه کشان پذیره شود مادر

قارون هر آنچه کرد نهان در خاک **اکنون همی ز خاک برآرد سر

زمرد همی برآید از هامون **لل همی بغلتد در فرغر

پاسی ز شب چو درگذرد گردد **باغ از شکوفه چون فلک از اختر

برف از ستیغ کوه فرو غلتد **هر صبح کفتاب کشد خنجر

**

بهاریه های معروف شاعران پارسی

منوچهری

در وصف بهار

آمد بهار خرم و آورد خرمى **وز فر نوبهار شد آراسته زمى

خرم بود همیشه بدین فصل آدمى **با بانگ زیر و بم بود و قحف(1) در غمى

زیرا که نیست از گل و از یاسمن کمى **تا کم شده ست آفت سرما ز گلستان

از ابر نوبهار چو باران فروچکید **چندین هزار لاله ز خارا برون دمید

آن حله اى که ابرمر او را همی تنید **باد صبا بیامد و آن حله بردرید

آن حله پاره پاره شد و گشت ناپدید **و آمد پدید باز همه دشت پرنیان

از لاله و بنفشه همه کوهسار و دشت **سرخ و سپید گشت چو دیباى پایرشت

برچد بنفشه دامن و از خاک برنوشت **چون باد نوبهار برو دوش برگذشت

شاخ بنفشه چون سر زلفین دوست گشت **افکند نیلگون به سرش معجر کتان

آمد به باغ نرگس چون عاشق دژم **وز عشق پیلگوش(2) در آورده سر به خم

زو دسته بست هر کس مانند صد قلم **بر هر قلم نشانده بر او پنج شش درم

اندر میان هر قلمى زو یکى شکم **آگنده آن شکمش به کافور و زعفران

آن سوسن سپید شکفته به باغ در **یک شاخ او ز سیم و دگر شاخ او ز زر

پیراهنیست گویى دیبا ز شوشتر **کز نیل ابره(3) استش و از عاج آستر

از بهر بوى خوش چو یکى پاره عودتر **دارد همیشه دوخته از پیش بادبان

برگ گل سپید به مانند عبقرى(4) **برگ گل دو رنگ بکردار جعفرى

برگ گل مُورد بشکفته ى طرى(5) **چون روى دلرباى من، آن ماه سعترى (6)

زى هرگلى که ژرف بدو در تو بنگرى **گویى که زر دارد یک پاره در میان

چون ابر دید در کف صحرا قباله ها **بارانها چکید و ببارید ژاله ها

تا گرد دشتها همه بشکفت لاله ها **چون در زده به آب معصفر(7) غلاله ها(8)

بشکفت لاله ها چو عقیقین پیاله ها **وانگه پیاله ها، همه آگنده مشک و بان (9)

بنمود چون ز برج بره آفتاب روى **گلها شکفت بر تن گلبن به جاى موى

چون دید دوش گل را اندر کنار جوى **آمد به بانگ فاخته و گشت جفتجوى

بلبل چو سبزه دید همه گشته مشکبوى **گاهى سرود گوى شد و گاه شعرخوان

گلها کشیده اند به سر بر کبودها **نه تارها پدید برآنها نه پودها

مرغان همی زنند همه روز رودها **گویند زار زار همه شب سرودها

تا بامداد گردد، از شط و رودها **مرغان آب بانگ برآرند وز آبدان

تا بوستان بسان بهشت ارم شود **صحرا ز عکس لاله چو بیت الحرم شود

بانگ هزاردستان چون زیر و بم شود **مردم چو حال بیند ازینسان خرم شود

افزون شود نشاط و ازو رنج کم شود **بى رود و مى نباشد، یک روز و یک زمان

بلبل به شاخ سرو برآرد همى صفیر **ماغان به ابر نعره برآرند از آبگیر

قمرى همی سراید اشعار چون جریر(10) **صلصل(11) همی نوازد یکجاى بم و زیر

تا بادها وزان شد بر روى آبها **آن آبها گرفت شکنها و تابها

تا برگرفت ابر ز صحرا حجابها **بستند باغها ز گل و مى خضابها

برداشتند بر گل و سوسن شرابها **از عشق نیکوان پریچهره، عاشقان

اطراف گلستان را چون نیک بنگرد **پیراهن صبورى چون غنچه بردرد

از نرگس طرى و بنفشه حسد برد **کان هست از دو چشم و دو زلف بتش نشان

1- قحف : کاسه چوبی ، کشکول چوبین .

2- پیلگوش : سوسن .

3- ابره : تای رویین از جامه .

4- عبقری : نوعی گستردنی از دیبای منقش ،نوعی جامه نیکو ونفیس .

5- طری : با طراوت .

6- سعتر : نام دیگر گیاه سیسنبر.

7- معصفر: زرد یا سرخ شده با آب سرخ رنگ .

8- غلاله : زلف .

9- بان : در بعضی فرهنگها بان را به معنای بید ومشک آورده اند ، ولی در اصل درختی است از تیره دولپه ای ها که در آسیای جنوب وجنوب شرقی وشمال آفریقا می روید .

10- جریر : جاری ، روان .

11- صلصل : فاخته .

**

بهاریه های معروف شاعران پارسی

عطار

ای بلبل خوشنوا فغان کن

ای بلبل خوشنوا فغان کن **عید است نوای عاشقان کن

چون سبزه ز خاک سر برآورد **ترک دل و برگ بوستان کن

بالشت ز سنبل و سمن ساز **وز برگ بنفشه سایبان کن

چون لاله ز سر کله بینداز **سرخوش شو و دست در میان کن

بردار سفینه‌ی غزل را **وز هر ورقی گلی نشان کن

صد گوهر معنی ار توانی **در گوش حریف نکته‌دان کن

وان دم که رسی به شعر عطار **در مجلس عاشقان روان کن

ما صوفی صفه‌ی صفاییم **بی خود ز خودیم و از خداییم

**

بهاریه های معروف شاعران پارسی

خاقانی

آمد بهار و بخت که عشرت فزا شود

آمد بهار و بخت که عشرت فزا شود **از هر طرف هزار گل فتح وا شود

گلشن شود نشیمن سلطان نوبهار **چون بهر شاه تخت مرصع بنا شود

کان زر و جواهر بحر در و گهر **شد جمع تا نشیمن بحر سخا شود

برگش زمرد است و گلش لعل آبدار **گلزار تخت شه که بر آب بقا شود

توران سزد به پادشهی کز سر پری **لعلی به صد هزار بدخشان بها شود

شد وقت کز نسیم قدوم بهار ملک **در باغ تخت غنچه‌ی یاقوت وا شود

عید قدم مبارک نوروز مژده داد **کامسال تازه از پی هم فتح‌ها شود

عید مبارک است کزان پای بخت شاه **چون شاهدان ز خون عدو پرحنا شود

خاقانی عید آمد و خاقان به یمن خود **هر کار کز خدای بخواهد روا شود

**

بهاریه های معروف شاعران پارسی

فروغی

یا رب این عید همایون چه مبارک عید است

یا رب این عید همیون چه مبارک عید است **که بدین واسطه دل دست بتان بوسیده‌ست

گرنه آن ترک سپاهی سر غوغا دارد **پس چرا از گره‌ی زلف زره پوشیده‌ست

شاخی از سرو خرامنده‌ی او شمشادست **عکسی از عارض رخشنده‌ی او خورشیدست

نگه سیر بر آن روی نکو نتوان کرد **بس که از خوی بدش چشم دلم ترسیده‌ست

دوش در بزم صفا تنگ دهان تو چه گفت **که از آن خاطر هر تنگ‌دلی رنجیده‌ست

مطرب از گوشه‌ی چشمت چه نوایی سر کرد **که به هر گوشه بسی کشته به خون غلطیده‌ست

تنگ شد در شکرستان دل طوطی گویا **دهن تنگ تو بر تنگ شکر خندیده‌ست

دل یک سلسله دیوانه به خود می‌پیچد **تا که بر گردنت آن مار سیه پیچیده‌ست

حلقه‌ی زلف تو را دست صبا نگرفته است **ذکر سودای تو را گوش کسی نشنیده‌ست

با وجود تو نمانده است امیدی ما را **که رخ خوب تو دیباچه‌ی هر امیدست

عید فرخنده‌ی عشاق به تحقیق تویی **که سحرگه نظرت منظر سلطان دیده‌ست

انبساط دل آفاق ملک ناصر دین **که بساط فلک از بهر نشاطش چیده‌ست

آن که از بخت جوان تا به سر تخت نشست **خاک پایش ز شرف تاج سر جمشیدست

تیغ او روز وغا گردن خصم افکنده‌ست **دست او گاه سخا مخزن زر پاشیده‌ست

آفتاب فلک جود فروغی شاه است **که فروغش به همه روی زمنی تابیده‌ست

**

بهاریه های معروف شاعران پارسی

خواجو

عید آمد و آن ماه دل افروز نیامد

عید آمد و آن ماه دل افروز نیامد **دل خون شد و آن یار جگر سوز نیامد

نوروز من ار عید برون آمدى از شهر **چونست که عید آمد و نوروز نیامد

مه مى طلبیدند و من دلشده را دوش **در دیده جز آن ماه دلافروز نیامد

آن ترک ختائی بچه آیا چه خطا دید **کامروز علی رغم بدآموز نیامد

خورشید چو رسمست که هر روز برآید **جانش هدف ناوک دلدوز نیامد

تا کشته نشد در غم سوداى تو خواجو **در معرکه‌ى عشق تو پیروز نیامد

**

بهاریه های معروف شاعران پارسی

امام خمینی (ره)

عید نوروز

باد نوروز وزیـــده است به کوه و صحرا ** جامه عیـــد بپـــوشنـــد، چه شاه و چه گدا

بلبل باغ جنان را نبـــود راه به دوست   **  نازم آن مطـــرب مجلـــس کـــه بود قبله نما

صوفى و عارف ازین بادیه دور افتـادند  **  جــام مى گیر ز مطــرب، که رَوى سوى صفا

همه در عید به صحرا و گلستان بروند  **  من ســرمست، ز میخـــانه کنـــم رو به خدا

عید نوروز مبارک به غنــــى و درویش  **  یــــــار دلـــــدار، ز بتخـــانــــه درى را بـــگشا

گر مرا ره به در پیر خــــــرابات دهى  **   بــه سر  و جان به سویش راه نوردم نه به پا

سالها در صف اربــــــاب عمائم بودم  **  تـــا بـــه دلـــدار رسیدم نـــکنم بـــــاز خــطا 

adab.tebyan.net

پیام ویژه تبریک سال نو جزیره نیم نگاه

اس ام اس تبریک سال نو , ویژه تحویل سال(۵)

اس ام اس تبریک سال نو

 بـنام خدای بهار آفرین  / بهار آفرین را هزار آفرین
به جمشید و آیین پاکش درود / که نوروز از او مانده در یادبود . . .
نوروز مبارک
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
دو قدم مانده به خندیدن برگ
یک نفس مانده به ذوق گل سرخ
چشم در چشم بهاری دیگر
تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان
یک سبد عاطفه دارم
همه ارزانی تان . . .
عید نوروز بر شما مبارک
.ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
تذکر جدی به عیدی بگیران
عیدی خود را در جیب خود نگه دارید !
ما هنوز سر اون عیدی هایی که ازمون میگرفتن و میرفتن واسم حساب بانکی باز میکردن ، اما هیچ وقت ندیدمشون ! با خانوادمون درگیرم !
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
از خانه به خانه،
و قلب به قلب،
از یک مکان به مکان دیگر.
گرمی و لذت
نوروز،
برای ما نزدیک به یکدیگر بودن را به ارمغان میاورد
سال نو مبارک
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
شب را
در می نوردم
و ز تاریکی گریزی ندارم
می دانم روشنایی در راه است
و فانوس عالم گونت
روشنی مهتاب
به تن دارد
نوروز مبارک
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
باران عشق همیشه می بارد اما در نوروز قطرههای باران طلایی رنگند.از خدا می خواهم که همیشه زیر این باران خیس شوی
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
شیشه عطر بهار، لب دیوار شکست و همه جا پر شد از بوی خدا. همه جا آیت اوست
نوروزتان مبارک
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
مزیت مجرد بودن اینکه شب عید به خاطر بی پولی ، شرمنده زن و بچه ات نمی شی !
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
دل را از پیله ی قهرش بیرون خواهم کشید
واژه ها را از خواب فراموشی بیدار خواهم کرد
دسته گلی از یاس و باران برایت خواهم چید
نقش لبخندرا بر چهره ی زیبایت خواهم پاشید
تا برایت پیام شادباشی بنویسم
نوروز مبارک
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
نوروز پیامبر مهر است که مرا وامی دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را یاد بگیرم.
مهربانم سال نو مبارک
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
برای تو تمام صلح ، لذت و عشق این فصل رو آرزو میکنم . تغییر فصل رو بهت تبریک میگم
سال نو مبارک
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
هدیه سال نو میتونه خیلی چیزا باشه
میتونه چیز خاصی هم نباشه!
برای تو هر اسباب بازی جدیدی میتونه لذت آور باشه
و برای من  دیدن تو!
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
نوروز هیچ عیدی برایم ارزشمند تر از  حضورتو  نیست.
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
موی زمین سبز گشت،حین سپــر انداخت بحر
باد صبا باره اش تاخت به هر کوی و شهر
باد مبـــارک تـــورا ســال نو و سالها
وفـــق مــرادت رود گــردش ایام و دهر . . . 

www.topnaz.com

بانوان جزیره نیم نگاه

مدل روسری مجلسی برای خانمهای شیکپوش ایرانی

مدل روسری
مدل روسری شیک دخترانه
روسری مجلسی نوروز ۹۲
مدل روسری سال ۹۲
روسری بانوان محجبه
روسری برای خانمهای اهل مد ایران

 

 

http://www.topnaz.com

گالری عکس نوروزی جزیره نیم نگاه

عکسهای باکیفیت و زیبا برای تبریک سال نو سال ۱۳۹۲

کارت پستال تبریک عید

کارت پستال تبریک عید

 

پوستر تبریک عید

کارت پستال تبریک عید نوروز 92

کارت پستال تبریک عید نوروز ۹۲

کارت پستال تبریک عید

کارت پستال تبریک عید

کارت پستال تبریک عید

کارت پستال تبریک عید

کارت پستال تبریک عید

کارت پستال تبریک عید

کارت پستال تبریک عید نوروز 92

کارت پستال تبریک عید نوروز ۹۲

پوستر تبریک عید

پوستر تبریک عید

www.topnaz.com

طنزگاه نوروزی جزیره نیم نگاه

جمله های طنز ایرانی در شبکه های اجتماعی

جملات خنده دار

هفت صبح: هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده.

اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.

۱- این تروریستا که بمب می ذارن و بعد مسئولیتش رو می پذیرن خیلی آدمای مسئولیت پذیرین. به نظرم دخترا باید یه همچین آدمایی رو واسه زندگیشون انتخاب کنن!

۲- وقتی می خوای خانمی رو از کاری منع کنی بهش بگو:
«برای پوستت خوب نیست» در ۹۹٫۷۳ درصد موارد جواب می ده

۳- یه دوست دارم هر کاری می خواد بکنه با من مشورت می کنه بعد دقیقا عکسشو عمل می کنه و موفق هم می شه.
کلا نقش هویجو دارم!

۴- یادش بخیر قدیما با هزار تومن می رفتم مغازه با دوتا نوشابه، سه بسته چیپس، پنج تا بستنی، چهارتا شکلات میومدم بیرون.
اما الان دیگه نمی شه همه جا دوربین هست!

۵- چیزی که تو فروشگاه ها رو وسایل نوشته: لطفا دست نزنید
چیزی که من می خونم: وقتی کسی حواسش نیست دست بزنید

۶- دیشب یه دزد اومد خونمون دنبال پول می گشت تو کمد
هیچی دیگه، خلاصه منم بیدار شدم از تخت اومدم پایین با هم دنبالش گشتیم.
چیزی پیدا نکردیم، آبروم رفت!

۷- مغازه رفیقم وایساده بودم، دختره اومد گفت آقا مودم «وای وای» دارین؟ رفیقم گفت نه ولی مودم «وای فای» داریم بدم خدمتتون؟
دختره گفت نه ممنون، رفت. به همین برکت قسم!

۸- مامانم معتقده تا زمانیکه خودشون تشخیص ندادن که من سیر شدم باید همچنان به خوردن ادامه بدم.
بهش می گم خرتناق می دونی کجاست؟ می گه بخور حرف نزن!

۹- خداییش پشه ای که ۶ طبقه میاد بالا، حقشه که نیش بزنه. زحمت کشیده کار کرده

۱۰- پلیس جلو یه ماشین رو می گیره و می گه چون از صبح اولین کسی هستی که کمربند ایمنی بستی برنده ۵۸ هزار تومن پول شدی. حالا می خوای باهاش چیکار کنی؟
مرد می گه: می رم گواهینامه می گیرم.
زنش سریع می گه: جناب سروان این وقتی اکس می زنه پرت و پلا می گه.
بچشون از اون پشت می گه: بابا نگفتم با ماشین دزدی قاچاق نکنیم؟
یه صدا از صندوق عقب می یاد: از مرز رد شدیم یا نه؟

۱۱- بابای من هر وقت پول برق زیاد میاد میندازه گردن لامپ مودم من!

۱۲- چند سال دیگه بچم ازم می پرسه بابا تو چه جوری با مامان آشنا شدی؟
منم بهش می گم عزیزم همه چی از یه لایک شروع شد!

۱۳- بچه که بودیم وقت فیلم دیدن کنترل ویدئو دست پدرم بود اونم تا فاصله مرد و زن از یه گوسفند کمتر می شد می زد می رفت جلو. یه بار تایتانیکو تو ۲۰ دقیقه دیدیم!

۱۴- یه تی شرت خریدم کلی مارک نایک روشه بعد رو یقه ش نوشته تولیدی برادران عباس پور

۱۵- من: بابا ۱۰ تومن بده
بابام: برو کیفمو بیار بت بدم
سال بعد …
من: بابا پنج تومن بده می خوام شارژ بخرم
بابام: تازه بت ۱۰ تومن دادم چیکارش کردی؟!
جمله های خنده دار

۱۶- پسر داییم دهه هشتادیه مدرسه غیرانتفاعی ثبت نامش کردن سالی شش میلیون!
یادش بخیر اون وقتا ناظممون می گفت فردا ۵۰۰ تومن کمک به مدرسه با خودتون بیارید، خونه ما می ریخت به هم!

۱۷- رفیقم یه سرفه هایی می کنه انگار که ۱۰ ساله داره سیگار می کشه
در حالیکه ۹ ساله داره سیگار می کشه

۱۸- دیشب اینترنتم قطع شد
رفتم یه ذره با خانواده نشستم، باهاشون آشنا شدم
به نظر آدمای خوبی میان!

۱۹- دو ماهه دارم هر شش ساعت یه بار دوتا آنتی هیستامین می ندازم تو جیبام ولی بازم جیب ما به پول حساسیت داره

۲۰- شرایط بحرانی یعنی اینکه
بابات بهت زنگ بزنه بگه کار مهم دارم
پسورد لپ تاپت چیه؟
تو هم رمزت از خاک برسرترین کلمات موجود تشکیل شده باشه!

۲۱- یه سوالی هست مدت هاست ذهن منو مشغول کرده.
من می خوام ببینم اونی که داشت زبان فارسی رو اختراع می کرد
اون روز اول چی شد که تصمیم گرفت قورباغه ق اولش «ق» باشه غ دومش «غ»؟

۲۲- منطق ریاضی:
هر مسئله ای که دیدی آسون داره حل می شه
بدون راهِ حلت اشتباهه

۲۳- دقت کردین تو مهمونی ها تا یکی می گه صدای اون تلویزیون رو کم کن یکی هم زرتی می گه اصلا خاموشش کن

۲۴- امروز رفتم تن ماهی خریدم ۶۵۰۰ تومن. فکر کنم توش پری دریایی داره با این قیمت!

۲۵- قبلنا می گفتن مرد باید ایستاده بمیره یا با سربی در سینه،مردای امروز زیر موچین و بوتاکس و پروتز و عمل بینی جون ندن خیلیه والا!

۲۶- جناب پدر هر وقت می خواد بیاد تو اتاق من با یه شدت عجیبی در رو باز می کنه.
همین روزاست که اول گاز اشک آور قِل بده تو بعد با لگد بزنه در رو بشکونه بیاد!

۲۷- اس ام اس اومده «هم میهنان عزیز، محصولات لبنی … فقط با آرم … عرضه می شود»
آخه نه که ما فکر می کردیم با آرم شبکه سه عرضه می شه!

۲۸- قدیما یه عده بودن پشت فرمون پراید فیگور گردن می گرفتن
اونها از آینده اومده بودن!

۲۹- ازش پرسیدم چند سالته مادر؟ خندید و گفت آخراشه دیگه 

www.topnaz.com

ستارگان جزیره

خوشحالی مسی از انتخاب پاپ آرژانتینی

خوشحالی مسی از انتخاب پاپ آرژانتینی

مسی

ستاره بارسلونا و آلبی سلسته همچون دیگو آرماندو مارداونا از انتخاب پاپ آرژانتینی خوشحال است.

 

چهارشنبه هفته گذشته پاپ جدید در پنجمین دور رای گیری کاردینال ها معرفی شد. خورخه ماریو برگولیو از آرژانتین به عنوان رهبر جدید کلیسای کاتولیک انتخاب شد.

 

لیونل مسی همچون دیگو مارادونا از این که پاپ فرانسیس از کشورش انتخاب شده، بسیار خوشحال است. ستاره آبی اناری ها پس از انتخاب ماریو برگولیو در صفحه اجتماعی خود در توییتر نوشت: “امیدوارم که پاپ فرانسیس موج مثبتی را انتقال دهد و مردم کاتولیک را رستگار سازد. انتخاب او را تبریک می گویم.”

 

این برای نخستین بار است که پاپ از قاره آمریکا انتخاب می شود. خورخه آرژانتینی جانشین پاپ بندیکت شانزدهم می شود که ماه گذشته از سمت خود کناره گیری کرد و گفت که دیگر توانایی کافی برای هدایت کلیسای کاتولیک را ندارد.

 

دیگو مارادونا هم پس از انتخاب خورخه برگولیو با این جمله خوشحالی خود را ابراز داشت: “دست خدایی که آن گل را برابر انگلیس به ثمر رساند، لقب فرانسیس را برای آرژانتینی ها به ارمغان آورد! همه مردم “دست خدا” را در جام جهانی ۱۹۸۶ به خاطر می آورند. الان همان “دست خدا” پاپ جدید را از آرژانتین برگزید. من هم مانند تمام آرژانتینی ها از انتخاب خورخه برگولیو خوشحالم.” 

www.topnaz.com

عمو نوروز وحاجی فیروز در جزیره نیم نگاه

تاریخچه عمو نوروز و حاجی نوروز

حاجی فیروز

عمو نوروز و حاجی فیروز اصلا فرعی نیستند ، خیلی هم اصلی اند . داستان عمو نوروز ، داستانی عاشقانه است . عمو نوروز منتظر زنی است . آنها می خواهند با هم ازدواج کنند . این داستان می تواند به آن ازدواج مقدس الهه و شاه مربوط باشد . در واقع آن زن بی نام ( سال ) عاشق عمو نوروز است و آن الهه هم عاشق شاه است .

عمو نوروز نماد کسی است که برکت می دهد ، حالا شاه یا هر کس دیگر و آن زن هم منتظر عمو نوروز است .

معمولا زن همیشه با زمین هم هویت است ، جز در بعضی از اساطیر مصری که زمینش مذکر است ، معمولا زن و زمین یکی هستند .

الهه که عاشق شاه است ، او را انتخاب می کند و آن زن عاشق ( سال ) هم عمو نوروز را برمی گزیند .

 

دیدار زن و عمو نوروز اتفاق نمی افتد . زن هیچوقت در زمان عمو نوروز بیدار نیست ، آن قدر خانه را روفته و روبیده و کار کرده که خوابش برده . زن صاحب خانه است و مرد مسافر ، و این سفر همیشه ادامه دارد . اما داستان حاجی فیروز بسیار جدی تر و مهم تر است . مرحوم مهرداد بهار حدس زده بود که سیاهی صورت حاجی فیروز باید مربوط به بازگشت او از دنیای مردگان باشد . ظاهرا داستان از این قرار است که ” ایشتر ” که همان الهه تموز است شاه – دوموزی – را برمی گزیند . یک روز الهه به زیرزمین می رود و با ورود الهه به زیرزمین ، در روی زمین باروری متوقف می شود . نه دیگر درختی سبز می شود و نه دیگر گیاهی هست . خدایان که از ایستایی جهان ناراحت بودند ، برای پیدا کردن راه حل جلسه می کنند و قرار می شود که نیمی از سال را ” دوموزی ” به زیر زمین برود و نیم دیگر سال را خواهر دوموزی که ” گشتی ننه ” نام دارد ، به جای برادر به زیرزمین برود . وقتی دوموزی به روی زمین می آید ، بهار می شود و تمام مراسم نوروز هم ظاهرا و احتمالا به دلیل آمدن اوست . وقتی دوموزی را به زیرزمین میفرستند ، لباس قرمز تنش می کنند و دایره ، دنبک ، ساز و نی لبک دستش می دهند و این یعنی خود حاجی فیروز . صورت سیاهش هم مربوط به بازگشت از دنیای مردگان است و این شادمانی ها برای بازگشت دوموزی از زیرزمین است .

همه می دانیم حاجی فیروز طلایه دار عید نوروز است ، اما اکثر ما از داستان شکل گیری این اسطوره بی خبریم .

 

دکتر کتایون مزداپور استاد زبان های باستانی و اسطوره شناس گفته است زنده یاد دکتر مهرداد بهار سال ها پیش حدس زده بود سیاهی صورت حاجی فیروز به دلیل بازگشت او از سرزمین مردگان است و اخیرا خانم شیدا جلیلوند که روی لوح اکدی فرود ایشتر به زمین کار می کرد ، به نکته تازه ای پی برد که حدس دکتر بهار و ارتباط داستان بنیادین ازدواج مقدس با نوروز و حاجی فیروز را تایید می کند .

 

دکتر مزداپور می گوید : ” نوروز جشنی مربوط به پیش از آمدن آریایی ها به این سرزمین است لااقل از دو سه هزار قبل این جشن در ایران برگزار می شده و به احتمال زیاد با آیین ازدواج مقدس مرتبط است . تصور می شده که الهه بزرگ ، یعنی الهه مادر ، شاه را برای شاهی انتخاب و با او ازدواج می کند . ”

دکتر صنعتی زاده این الهه را ” ننه ” یا ” ننه خاتون ” نام داده ، معادل سومری آن ” نانای ” و معادل بابلی و ایرانی آن ” ایشتر ” و ” آناهیتا ” است . تا آنجا که می دانیم این الهه خدای جنگ ، آفرینندگی و باروری است .

 

دکتر مزداپور داستان این ازدواج نمادین و اسطوره ای را که بنیادی ترین نماد نوروز است چنین شرح داد : ” اینانا یا ایشتر که در بین النهرین است عاشق ‘ دوموزی ‘ یا ‘ تموز ‘ می شود ( نام دوموزی در کتاب مقدس تموز است ) و او را برای ازدواج انتخاب می کند . ”

تموز یا دوموزی در این داستان نماد شاه است . الهه یک روز هوس می کند که به زیرزمین برود . علت این تصمیم را نمی دانیم . شاید خودش الهه زیرزمین هم هست . خواهری دارد که شاید خود او باشد که در زیرزمین زندگی می کند .

اینانا تمام زیورآلاتش را به همراه می برد . او باید از هفت دروازه رد شود تا به زیرزمین برسد . خواهری که فرمانروای زیرزمین است ، بسیار حسود است و به نگهبان ها دستور می دهد در هر دروازه مقداری از جواهرات الهه را بگیرند .

در آخرین طبقه نگهبان ها حتی گوشت تن الهه را هم می گیرند و فقط استخوان هایش باقی می ماند . از آن طرف روی تمام زمین باروری متوقف می شود . نه درختی سبز می شود ، نه گیاهی هست و نه زندگی . و هیچکس نیست که برای معبد خدایان فدیه بدهد و آنها که به تنگ آمده اند جلسه می کنند و وزیر الهه را برای چاره جویی دعوت می کنند .

الهه که پیش از سفر از اتفاق های ناگوار آن اطلاع داشته ، قبلا به او وصیت کرده بود که چه باید بکند .

به پیشنهاد وزیر خدایان موافقت می کنند یک نفر به جای الهه به زیرزمین برود تا او بتواند به زمین بازگردد و باروری دوباره آغاز شود . در روی زمین فقط یک نفر برای نبود الهه عزاداری نمی کرد و از نبود او رنج نمی کشید ؛ و او دوموزی شوهر الهه بود . به همین دلیل خدایان مقرر می کنند . نیمی از سال را او و نیمه دیگر را خواهرش که ” گشتی نه نه ” نام دارد ، به زیرزمین بروند تا الهه به روی زمین بازگردد .

دوموزی را با لباس قرمز در حالی که دایره ، دنبک ، ساز و نی لبک دستش می دهند ، به زیرزمین می فرستند . شادمانی های نوروز و حاجی فیروز برای بازگشت دوموزی از زیرزمین و آغاز دوباره باروری در روی زمین است .

 

داستان عمو نوروز

 

یکی بود ، یکی نبود . پیر مردی بود به نام عمو نوروز که هر سال روز اول بهار با کلاه نمدی ، زلف و ریش حنا بسته ، کمرچین قدک آبی ، شال خلیل خانی ، شلوار قصب و گیوه تخت نازک از کوه راه می افتاد و عصا به دست می آمد به سمت دروازه شهر .

 

بیرون از دروازه شهر پیرزنی زندگی می کرد که دلباخته عمو نوروز بود و روز اول هر بهار ، صبح زود پا می شد ، جایش را جمع می کرد و بعد از خانه تکانی و آب و جاروی حیاط ، خودش را حسابی تر و تمیز می کرد . به سر و دست و پایش حنای مفصلی می گذاشت و هفت قلم ، از خط و خال گرفته تا سرمه و سرخاب و زرک آرایش می کرد . یل ترمه و تنبان قرمز و شلیته پرچین می پوشید و مشک و عنبر به سر و صورت و گیسش می زد و فرشش را می آورد می انداخت رو ایوان ، جلو حوضچه فواره دار رو به روی باغچه اش که پر بود از همه جور درخت میوه پر شکوفه و گل رنگارنگ بهاری و در یک سینی قشنگ و پاکیزه سیر ، سرکه ، سماق ، سنجد ، سیب ، سبزی ، و سمنو می چید و در یک سینی دیگر هفت جور میوه خشک و نقل و نبات می ریخت . بعد منقل را آتش می کرد و می رفت قلیان می آورد می گذاشت دم دستش . اما ، سر قلیان آتش نمی گذاشت و همانجا چشم به راه عمو نوروز می نشست .

 

چندان طول نمی کشید که پلک های پیرزن سنگین می شد و یواش یواش خواب به سراغش می آمد و کم کم خرناسش می زفت به هوا .

 

در این بین عمو نوروز از راه می رسید و دلش نمی آمد پیرزن را بیدار کند . یک شاخه گل همیشه بهار از باغچه می چید رو سینه او می گذاشت و می نشست کنارش . از منقل یک گله آتش برمی داشت می گذاشت سر قلیان و چند پک به آن می زد و یک نارنج از وسط نصف می کرد ؛ یک پاره اش را با قندآب می خورد . آتش منقل را برای اینکه زود سرد نشود می کرد زیر خاکستر ؛ روی پیرزن را می بوسید و پا می شد راه می افتاد .

 

آفتاب یواش یواش تو ایوان پهن می شد و پیرزن بیدار می شد . اول چیزی دستگیرش نمی شد . اما یک خرده که چشمش را باز می کرد می دید ای داد بی داد همه چیز دست خورده . آتش رفته سر قلیان . نارنج از وسط نصف شده . آتش ها رفته اند زیر خاکستر ، لپش هم تر است . آن وقت می فهمید که عمو نوروز آمده و رفته و نخواسته او را بیدار کند .

 

پیر زن خیلی غصه می خورد که چرا بعد از آن همه زحمتی که برای دیدن عمو نوروز کشیده ، درست همان موقعی که باید بیدار می ماند خوابش برده و نتوانسته عمو نوروز را ببیند و هر روز پیش این و آن درد دل می کرد که چه کند و چه نکند تا بتواند عمو نوروز را ببیند ؛ تا یک روزی کسی به او گفت چاره ای ندارد جز یک دفعه دیگر باد بهار بوزد و روز اول بهار برسد و عمو نوروز باز از سر کوه راه بیفتد به سمت شهر و او بتواند چشم به دیدارش روشن کند .

 

پیر زن هم قبول کرد . اما هیچ کس نمی داند که سال دیگر پیرزن توانست عمو نوروز را ببیند یا نه . چون بعضی ها می گویند اگر این ها همدیگر را ببینند دنیا به آخر می رسد و از آنجا که دنیا هنوز به آخر نرسیده پیرزن و عمو نوروز همدیگر را ندیده اند . 

منبع:www.topnaz.com

آداب عید نوروز در جزیره نیم نگاه



آداب عید نوروز

 

 

داب عید نوروز

 

آداب عید نوروز-عید نوروز چون اعیاد اسلامی، از آداب و رسومی خاص اسلامی برخوردار است و علاوه بر آن، برخی آداب و رسوم نیکو نیز در ایام نوروز در میان مردم ایران زمین، دیده می شود، در ادامه به برخی از این آداب و رسوم اشاره می کنیم:

 

 

 

● نماز عید


یکی از آداب عید نوروز خواندن نماز عید است.شیخ طوسی(ره) فرموده است: نماز ظهر و عصر روز نوروز را که خواندی چهار رکعت نماز با دو سلام (دو رکعت دو رکعت) می خوانی رکعت اول پس از حمد ده بار سوره «قدر» رکعت دوم پس از حمد ده بار سوره «کافرون» رکعت سوم پس از حمد ده بار سوره «توحید» رکعت چهارم پس از حمد ده بار سوره «ناس» و «فلق» (معوذتین). و در پایان نماز سجده شکر بجاآور و در آن دعاکن تا خداوند گناهان ۵۰ ساله ات را ببخشد.

 

 

نظافت و لباس تمیز

یکی دیگر از آداب عید نوروز پوشیدن لباس نو و تمیز است.نظافت و رعایت بهداشت و نیز پوشیدن لباس تمیز و استفاده از عطر و بوی خوش در صورت امکان از وظایف اخلاقی و اجتماعی نوروز است. از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک» ؛ «تمیزترین لباست را بپوش و با بهترین عطرت خود را خوشبوی ساز»

 

 

● خرید لباس نو و سبز کردن گندم

 

سبز کردن گندم و خرید لباس از دیگر آداب و رسوم عید است.یکی دو روز مانده به آغاز سال جدید (نوروز)، افراد خانواده برای خرید لباس عیدشان به بازار و فروشگاه ها می روند و لباس های نو و پارچه های رنگین، خریداری می کنند. در واقع افراد خانواده با خرید لباس نو و تغییر ظواهر زندگی نشاط خاصی ا به زندگی خود می بخشند.

در برخی از مناطق ایران، به رعایت این آداب و رسوم، بسیار تاکید شده است به عنوان مثال در شیراز، از یکی دو ماه به نوروز مانده شیرازی ها به بازار می روند و لباس عیدشان را می خرند پارچه هایی معمولاً خریداری می شود که دارای رنگ روشن و سرخ یا زرد باشد. آنها معتقدند که لباس را خودشان بدوزند، پارچه آن را روزهای دوشنبه یا جمعه قیچی کنند و نیز روز پنج شنبه ساعت سنگین است و لباس مدتی روی دست می ماند تا دوخته شود، روز سه شنبه اگر بریده شود نصیب دزد یا مرده شور خواهد شد و روز چهار شنبه می سوزد وسایل خانه نیز باید عوض شود و یا تمیز گردد. پختن نان شیرین از جمله کارهایی است که حتماً باید قبل از عید و برای عید انجام بگیرد .

سبز کردن گندم، عدس، تره تیزک، ده پانزده روز به عید مانده در خانه های شیراز صورت می گیرد. برای این کار از ظرفی استفاده می کنند که از جنس مس یا روی باشد و بعد مقداری دانه ابتدا به سلامتی آقا امام زمان (عج) می ریزند و به ترتیب بعد از آن نام اعضای خانواده را می آورند.

 

● خانه تکانی

یکی از رسوم پسنده و ارزشهای نیک عید، نظافت و خانه تکانی است که یکی دو هفته پیش از عید خانه تکاتی یا رفت و روب انجام می گیرد و مجدداً اثاثیه را جابه جا می کنند و گردگیری می کنند و دوباره آنها را می چینند در واقع مردم قبل از رسیدن سال نو تحولی در زندگی خود می کنند و خانه را برای پذیرانی از میهمانان عید آماده می سازند.

 

● تهیه سفره هفت سین

تهیه سفره هفت سین از دیگر آداب عید نوروز است.بزرگترین نماد آیین نوروز "هفت سین" ، است. "محمد علی دادخواه" که اخیراً پژوهشی با عنوان "نوروز و فلسفه هفت سین" را به نگارش در آورده، در این باره می نویسد: "عدد هفت برگزیده و مقدس است. در سفره نوروزی انتخاب این عدد بسیار قابل توجه است. ایرانیان باستان این عدد را با هفت امشاسپند یا هفت جاودانه مقدس ارتباط می دادند. در نجوم عدد هفت، خانه آرزوهاست و رسیدن به امیدها را در خانه هفتم نوید می دهند. علامه مجلسی می فرماید: آسمان هفت طبقه و زمین هفت طبقه است و هفت ملک یا فرشته موکل برآنند و اگر موقع تحویل سال، هفت آیه از قرآن مجید را که باحرف سین شروع می شودبخوانند آنان را از آفات زمینی و آسمانی محفوظ می دارند."

هفت سین عبارت است از سماق، سیر، سنجد، سمنو، سکه، سرکه، سبزی .

 

 

داب عید نوروز

 

● یکی از آداب عید نوروز، جمع شدن تمام افراد خانواده بر سر سفره عید در لحظه تحویل سال نو


موقع تحویل سال نو همه اهل خانه با لباس نو بر سر سفره می نشینند، مادر اسپند دود می کنند، یکی از بچه ها شمع روشن می کند، پدر قرآن می خواند و …

هر کدام از این آداب و رسوم عید، فلسفه خاص خود را دارد؛ مادر اسپند دود می کند برای دوری از چشم زخم حسود، با روشن کردن شمع، بر روشنایی خانه و زندگی تاکید می شود و از خانواده بزرگ افراد خانواده می خواهند تا در سال نو، خانه آنها را با شمع وجود پدر و مادر نورانی کند؛ قرآن خوانده می شود تا در آغاز سال نو دل ها به سوی خداوند بزرگ سوق داده شود و از صاحب قرآن خواسته شود که در این سال جدید نیز یار و مددکار اهل خانه باشد، حضور ثابت و گسترده قرآن نه تنها در سفر عید بلکه در تمام آداب اجتماعی نوروز نشان از مردم ایران زمین توجه به قرآن دارد و قرائت قرآن و بوسیدن آن در ساعات تحویل سال از جمله آداب سال تحویل است.

بر سر سفره عید، سکه، برنج، آب، ماهی قرمز، آیینه و … نیز دیده می شود که سکه نشان از خیر و برکت و رفاه؛ برنج، نشانی از خیر و برکت و فراوانی؛ آب، نشان صافی و پاکی و روشنایی و گشایش کار؛ ماهی قرمز، شگون دارد؛ آیینه، برای رفع کدورت و نشانی ازصفا و پاکی و یکرنگی است.

افراد خانواده بعد از تحویل سال نو با هم روبوسی کرده و عید را به هم تبریک می گویند و برای هم سال خوب و پربرکتی را آرزو می کنند.

 

● دعای تحویل سال نو یکی دیگر  از آداب عید نوروز

مجلسی در کتاب زادالمعاد در خصوص دعای سال نو روایت می کند که در وقت تحویل سال این دعا را بسیار بخوانید:« یا مقلب القلوب والابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال.»

علامه مجلسی(ره) همچنین خواندن این دعا را در نوروز مناسب دانسته است:

«اللهم هذه سنه جدیده و انت ملک قدیم اسإلک خیرها و خیرمافیها و اعوذبک من شرها و شرمافیها و استلفیک موونتها و شغلها یا ذالجلال و الاکرام. ؛ بارالها! این سال جدید است و تو خدایی ازلی و قدیم هستی. خیر این سال و خیر آنچه را در این سال پیش می آید، از تو خواستارم و از شر این سال و شرآنچه در این سال پیش خواهد آمد، به تو پناه می برم...»

 

● زیارت اهل قبور

یکی دیگر از آداب عید نوروز،رفتن به زیارت اهل قبور در آغازین روزهای سال نو و نیز برگزاری مراسم تحویل سال در کنار قبور شهدإ از دیگر آداب دینی نوروز است.تشرف و حضور در اماکن مقدسه و مشاهد مشرفه و برگزاری مراسم تحویل سال نو در آن مکانها نیز از جمله آداب نوروز می باشد.

 

● دید و بازدید و دادن عیدی

ایام عید فرصت مناسبی برای صله رحم و رسیدگی به وضع خویشان و بستگان است که این نیز یکی از نشانه های اخلاق و سنن مرضیه اسلامی و انسانی است. از همان روز اول نوروز، دید و بازدیدها آغاز می شود. در همه خانواده ها رسم بر آن است که افراد خانواده ابتدا به دیدن بزرگترهای فامیل می روند و عید را به آنها تبریک می گویند. سپس به خانه بر می گردند و منتظر می مانند تا بزرگترها به آنها سر بزنند. در این دید و بازدیدها عیدی هم داده می شود.علاوه بر دیدوبازدید از بستگان، دوستان، همسایگان و بزرگان فامیل، با جمعی از مصیبت دیدگان در سال گذشته نیز دیدار می شود. دید و بازدیدها تا روز سیزده بدر، (سیزدهمین روز سال نو)، ادامه داد.

 

● سیزده بدر

یکی دیگر از آداب عید نوروز اجرای مراسم سیزده بدراست. سیزده بدر در میان ایرانیان از دیر باز امری بسیار جدی بوده است که همواره با برپایی مراسمی خاص همراه بوده است . از آن جمله می توان به غذاهایی که مردم به طور سنتی در روز سیزده به در می خوردند اشاره کرد . خوردن کاهو سکنجبین و چغاله بادام از خوردنی های مرسوم عصر سیزده به در است.

 

 

نوروز در کشورهای دیگر:

 

 

     آداب عید نوروز

 
آداب عید نوروز در ترکمنستان

در کشور ترکمنستان، طبق رسم قدیم و جدید، دوبار در سال جشن سال نو گرفته می‌شود. یکی از این جشن‌ها با استناد به تقویم میلادی که به تایید سازمان ملل رسیده، به عنوان جشن بین‌المللی«سال‌ نو» شناخته می‌شود و دیگری برگزاری عید نوروز به نشانه‌ی احیای دوباره‌ی آداب و رسوم دیرینه‌ی مردم ترکمنستان است. مردم ترکمنستان در این ایام با پختن غذاهای معروف نوروزی مانند نوروز کجه، سمنو و اجرای بازی‌های مختلف جوانان ترکمن، حال و هوای دیگری به این جشن و شادی می‌دهند. در ایام نوروز مسابقات مختلفی در ترکمنستان برگزار می‌شود که می‌توان به مسابقات اسب‌‌دوانی، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی، خروس جنگی و ... اشاره کرد.


آداب عید نوروز در افغانستان
نوروز در افغانستان یا به عبارتی در بلخ و مرکز آن مزار شریف، هنوز به همان شکوه پیشین برگزار می‌شود. در روزهای اول سال، همه‌ی دشت‌های بلخ و دیوار و پشت‌بام‌های گلی آن پر از گل سرخ می‌شود. گویی بلخ سبدی از گل سرخ است! رسم است که در اولین روز عید نوروز، علم امام علی با مراسم خاص و با شکوهی در صبح آن روز برافراشته شود. با افراشته شدن آن، جشن نوروز نیز رسماً آغاز می‌شود و تا چهل شبانه روز ادامه می‌یابد. در این چهل شبانه‌روز حاجت‌مندان و بیماران برای شفا در پای این علم مقدس به چله می‌نشینند. مردم این سرزمین بر این باورند که اگر برافراشته شدن علم به آرامی و بدون لرزش و توقف از زمین بلند شود، سالی که در پیش است نیکو و میمون است. از آیین و رسم نوروز در سرزمین بلخ می‌توان به شستشوی فرش‌های خانه و زدودن گرد وغبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و کشتی خاص این منطقه اشاره کرد.



آداب عید نوروز در پاکستان
در میان مردم پاکستان، تقویم و روزشمار یا سال نمای نوروز از اهمیت خاصی برخوردار است. از آداب و رسوم عید نوروز در میان مردم پاکستان می‌توان به خانه تکانی و یا به عبارتی پاکیزه کردن خانه و پوشیدن لباس نو و تهیه کردن انواع شیرینی و همچنین پختن غذاهای معروف این ایام و عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید اقوام اشاره کرد. در ایام نوروز مردم پاکستان از گفتار نامناسب پرهیز کرده و یکدیگر را با احترام صدا می‌زنند.

نوروز در جمهوری آذربایجان
یکی از جشن‌های بزرگ مردم جمهوری آذربایجان نوروز است. مردم این سرزمین به جهت اعتقادات شدید یه آیین و مراسم نوروز، برای با شکوه‌تر انجام شدن جشن نوروز، برای این مراسم تدارکات ویژه‌ای می‌بینند؛ از قبیل سرودن ترانه‌های پیش از نوروز، تدارک بساط شادی ایام نوروز، تهیه‌ی لوازم و مواد مورد نیاز، سفره‌ی نوروز، تهیه‌ی چیستان‌های نوروزی، ستایش و نفرین‌های نوروزی، پند و امثال نوروزی و انجام آیین و مراسم نوروزی. در میان مراسم نوروزی، مراسم خاطره‌انگیزی همچون ارسال خوان سمنو، انداختن کلاه پوستین به درها، آویزان کردن کیسه و توبره از سوراخ بام در شب عید و درخواست تحفه‌ی عید در این سرزمین موسوم است.
البته برپایی عید نوروز در کشورهای دیگری مثل تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان، بعضی از مناطق مصر، و حتی مناطق کردنشین عراق و ترکیه هم برگزار می‌شود. 

بیتوته

عید نوروز در جزیره

عید نوروز

عید نوروز برابر با اول فروردین ماه (تقویم شمسی)، جشن آغاز سال و یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران باستان است.خاستگاه عید نوروز در ایران باستان می باشد و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران عید نوروز را جشن می‌گیرند.

امروزه زمان برگزاری عید نوروز، در آغاز فصل بهار است. عید نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب می‌شود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است.

زمان عید نوروز




جشن نوروز از لحظهٔ اعتدال بهاری آغاز می‌شود. در دانش ستاره‌شناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیم‌کره شمالی زمین به لحظه‌ای گفته می‌شود که خورشید از صفحه استوای زمین می گذرد و به سوی شمال آسمان می‌رود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده می‌شود، و در تقویم هجری خورشیدی با نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین برابر است.



در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمسی به کار برده می‌شود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای آسیای میانه و قفقاز، تقویم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته می‌شود و روز آغاز سال محسوب نمی‌شود.

یدایش عید نوروز


عید نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.


در خور یادآوری است که جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن که جشن را به جمشید منسوب می کند یادآور می شود که : «آن روز که روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود».

آداب و رسوم عید نوروز در ایران:

مراسم چهار شنبه سوری قبل از عید نوروز :یکی از آیینهای نوروزی امروز - که بایستی آمیزه ای از چند رسم متفاوت باشد - " مراسم چهارشنبه سوری " است که در برخی از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال  گویند.



برگزاری چهارشنبه سوری، که در همهً شهرها و روستاهای ایران سراغ داریم، بدین صورت است که شب آخرین چهارشنبه ی سال ( یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه )، بیرون از خانه، جلو در، در فضایی مناسب، آتشی می افروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش می پرند و با گفتن : " زردی من از تو، سرخی تو از من "، بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند، تا سال نو و عید  نوروز را با آسودگی و شادی آغاز کنند.


تا زمانی که از ظرف های سفالین چون، کاسه و بشقاب و کوزه، در خانه استفاده می شد، پس از خانه تکانی، کوزهً کهنه ای از پشت بام خانه به کوچه می انداختند؛


کوزه ای که در آن آب و چند سکه ریخته بودند. اسفند دود کردن و آجیل خودرن، فال گرفتن، " فال گوش " ( در کوی و گذر به حرف عابران گوش دادن و از مضمون آن ها برای نیت خود تفاًول زدن. ) و " قاشق زنی " ( معمولا زنان روی خود را می پوشانند و با قاشق، یا کلید به خانه ها در می زنند، صاحب خانه شیرینی، میوه و یا پول در ظرف آنها می گذارد. ) نیز از باورها و رسم هایی است که به ویژه در بین نوجوانان، هنوز به کلی فراموش نشده است.و این رسم ها و باورها در شهرهای مختلف با یکدیگر متفاوت اند.


خرید لباس برای عید نوروز



از یکی دو ماه به عید نوروز مانده مردم به بازار می روند و لباس عیدشان را می خرند.در گذشته مردم معمولا پارچه هایی را خریداری می کردند که رنگ روشن داشت و معتقد بودند اگر لباس را خودشان بدوزند پارچه آن را روزهای دوشنبه یا جمعه قیچی کنند و نیز معتقد بودند که روز پنج شنبه ساعت سنگین است و لباس مدتی روی دست می ماند تا دوخته شود. روز سه شنبه اگر بریده شود نصیب دزد یا مرده شور خواهد شد و روز چهار شنبه می سوزد وسایل خانه نیز باید عوض شود و یا تمیز گردد. پختن نان شیرین از جمله کارهایی بود  که حتماً باید قبل از عید نوروز و برای عید انجام میگرفت.

سبز کردن گندم، عدس، تره تیزک، ده پانزده روز به عید نوروز مانده در خانه ها صورت می گیرد. در شیراز معمولا برای این کار از ظرفی استفاده می کنند که از جنس مس یا روی باشد و بعد مقداری دانه ابتدا به سلامتی امام زمان می ریزند و به ترتیب بعد از آن نام اعضای خانواده را می آورند .



خانه تکانی یا رفت و روب قبل از عید نوروز :

یکی دو هفته پیش از عید نوروز خانه تکاتی یا رفت و روب انجام می گیرد و مجدداً اثاثیه را جابه جا می کنند و گرد گیری می کنند و دوباره آنها را می چینند. در مراحل بعد تخم مرغ رنگ کردن است که آن ها را آب پز می کنند و رنگ های شاد بر روی آنها می زنند.

سفره هفت سین و ساعت تحویل سال

برای تحویل سال در یکی از اطاق های خانه شان سفره می اندازند . پیش از هر چیز آیینه و قرآن در آن می گذارند و بعد هفت سین را می گذارند. 

هفت سین عبارت است از سماق، سیر، سنجد، سمنو، سکه، سرکه، سبزی . علاوه بر هفت سین شمع  و آینه  تخم مرغ و ... سر  سفره گذاشته میشود.

نوروز91,عیدنوروز1391,عید نوروز,عیدنوروز,نوروزباستانی,جشن نوروز

موقع تحویل سال همه اهل خانه باید با لباس نو بر سر سفره باشند اسپند نیز دود می شود و هر کدام از این ها فلسفه ای دارد. شمع برای روشنایی خانه و زندگی، قرآن نشان توجهی است که باید در آغاز سال به خداوند داشته، به علاوه در سال نو، صاحب قرآن یار و مددکار اهل خانه خواهد بود.





دید و بازدید عید نوروز

از بامداد نوروز دید و بازدیدها آغاز می شود در همه خانواده ها رسم است که به دیدار کسی که از نظر سن و شخصیت بر دیگران مزیت دارد بروند و دست او را ببوسند و تبریک بگویند و او نیز عیدی که شامل سکه یا پول است به آنها بدهد. بعضی نیز صبح عید نوروز یک بشقاب گندم برشته که شامل: کنجد، گندم، شاهدانه، نخودچی و کشمش است به اضافه یک بشقاب نان شیرین به اضافه تخم مرغ رنگی یا سکه به کوچک ترها می دهند.

سیزده بدر (روز سیزدهم عید نوروز )


روز دوازده فروردین همه وسایل تهیه می شود و هر چه از شیرینی ها و آجیل ها باقی مانده برای صبح سیزده آماده می شود که البته همراه آن سرکه و کاهو نیز هست. صبح سیزده فروردین همه دسته دسته عازم کوه و باغ های اطراف شهر می شوند و معتقدند در روز سیزده فروردین نباید در خانه ماند زیرا این روز نحس و بدیمن می باشد. روز سیزده پیش از طلوع آفتاب و تا پاسی از شب ادامه دارد در عصر این روز ویژه سبزی گره زدن دخترهاست که در واقع برای گشایش بخت خود این کار را می کنند.

عیدنوروز,بر همگان مبارک باد.  

**************************

 

بیتوته

اس ام اس های نوروزی جزیره نیم نگاه



اس ام اس تبریک پیشاپیش عید نوروز (2)

 

سلام ، نزدیک عیده ، توی خونه تکونی دلت ما رو بیرون نکنی با معرفت !

*********اس ام اس عید نوروز*********

عاقبت زمستون رفت و رو سیاهیش برای ما موند !
امضاء حاجی فیروز !!!

*********اس ام اس عید نوروز*********

گلها همه با اذن تو برخواسته اند / از بهر ظهور تو خود آراسته اند
مردم همه در لحظه تحویل ، بی شک / اول فرج تو را از خدا خواسته اند . . .

*********اس ام اس عید نوروز*********

بـیامد شاهد شیرین نوروز / بنازم سفره ای هفت سین نوروز
زچشم ابر نیسا نی دراین فصـل / بریزد اشـک مشک آگین نوروز . . .

*********اس ام اس عید نوروز*********

امیدوارم تو سال جدید موتور آرزو هات پنچر نشه !
عید ۹۲ مبارک

*********اس ام اس عید نوروز*********

بـهاران فیض دیگر دارد امسال / هوایش مشک و عنبردارد امسال
عـــــروس قله ای پا میر و بابا / بدامن لعل و گوهر دارد امسال . . .

*********اس ام اس عید نوروز*********

خودت گفتی وعده در بهار است / بهار آمد دلم در انتظار است
بهار هر کسی عید است و نوروز / بهار عاشقان دیدار یار است . . .

*********اس ام اس عید نوروز*********

چهار دعای برتر لحظه تحویل سال / اول دعا برای ظهور آن بی مثال
دوم تمام ملت بی ضرر و بی ملال / سوم رسیدن ما به قله های کمال
چهارم تمام جیب ها پر از پول ، اما حلال . . .

*********اس ام اس عید نوروز*********

عید حقیقی را کسانی درک میکنند که با یک چشم بر گذشته بگریند و با چشم دیگر
به آینده لبخند بزنند . . .

*********اس ام اس عید نوروز*********

خداوندا تقدیر دوستان را در سال آینده به گونه ای قرار بده که در پایان سال
از گذشته خود افسوس نخورند . . .

*********اس ام اس عید نوروز*********

آنان که هر روز تدارک اردوی آسمانی میبینند ، پر شکوهترین اوقات فراغت را دارند
پرشکوه ترین تعطیلات نصیبتان باد . . .

*********اس ام اس عید نوروز*********

سعادت ، سخاوت ، سربلندی ، سروری ، سلامتی ، و سرور
که بهترین هفت سین زندگی است را برای شما دوست عزیز آرزومندم . . .

*********اس ام اس عید نوروز*********

عید واقعی از آن کسی است که آخر سالش را جشن بگیرد نه اول سال را
نوروز ۹۲ بر شما مبارک . . .

*********اس ام اس عید نوروز*********

به علت نبود چرت و پرت از هم اکنون سال نو را به شما تبریک میگوئیم !
از طرف انجمن اس ام اس بازان !!!

*********اس ام اس عید نوروز*********

نرم نرمک میرسد اینک بهار ، خوش به حال روزگار ، خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها ، خوش به حال غنچه های نیمه باز . . .

*********اس ام اس عید نوروز*********

خواستم برات سبزه عید بفرستم گفتم شاید طاقت نیاری و تا عید بخوریش !!!

*********اس ام اس عید نوروز*********

میخوام هفت سین عید رو با یاد تو بچینم
سبزه را با یاد روی سبزه ات
سمنو به یاد شیرینی لبخندت
سایه دانه به رنگ چشم هایت
سرکه با یاد ترشی مهربانیت
سیب با یاد تردیه گونه هایت
سکه با یاد درخشش قلبت
سیر با یاد تندی کلامت
با همه خوبی ها و بدی هایت دوستت دارم . . .

*********اس ام اس عید نوروز*********

بهار بهترین بهانه برای زیستن
آغاز بهترین بهانه و آغاز بهار بر شما مبارک . . .

*********اس ام اس عید نوروز*********

میدونم اگه بگم سال نو مبارک حالت از شنیدن این جمله کلیشه ای بهم میخوره
پس سال نو مبارک !!!

*********اس ام اس عید نوروز*********

امروز ۲ نفر آدرس و شماره تلفنت رو ازم خواستن منم بهشون دادم
یکیشون خوشبختی و اون یکی سعادت
سال ۹۲ میان سراغت !

*********اس ام اس عید نوروز*********

دنیا را برایتان شاد شاد و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزو مندم
هر روزتان نوروز . . .

*********اس ام اس عید نوروز*********

تو عید میوه ها گرون میشه ، قدر خودتو بدون گلابی !!!

*********اس ام اس عید نوروز*********

باز کن پنجره را ، که بهاران آمد / که شکفته گل سرخ ، به گلستان آمد
سال نو مبارک . . .

*********اس ام اس عید نوروز*********

بهار با گلهایش ، و سال نو با امید هایش
این عید با امیدهایش بر تو ای عزیز ترینم مبارک . . ..

منبع:sms30.net

پیام های تبریک نوروزی جزیره نیم نگاه



اس ام اس تبریک سال نو , ویژه تحویل سال(5)

 

بـنام خدای بهار آفرین  / بهار آفرین را هزار آفرین
به جمشید و آیین پاکش درود / که نوروز از او مانده در یادبود . . .
نوروز مبارک
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
دو قدم مانده به خندیدن برگ
یک نفس مانده به ذوق گل سرخ
چشم در چشم بهاری دیگر
تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان
یک سبد عاطفه دارم
همه ارزانی تان . . .
عید نوروز بر شما مبارک
.ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
تذکر جدی به عیدی بگیران
عیدی خود را در جیب خود نگه دارید !
ما هنوز سر اون عیدی هایی که ازمون میگرفتن و میرفتن واسم حساب بانکی باز میکردن ، اما هیچ وقت ندیدمشون ! با خانوادمون درگیرم !
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
از خانه به خانه،
و قلب به قلب،
از یک مکان به مکان دیگر.
گرمی و لذت
نوروز،
برای ما نزدیک به یکدیگر بودن را به ارمغان میاورد
سال نو مبارک
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
شب را
در می نوردم
و ز تاریکی گریزی ندارم
می دانم روشنایی در راه است
و فانوس عالم گونت
روشنی مهتاب
به تن دارد
نوروز مبارک
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
باران عشق همیشه می بارد اما در نوروز قطرههای باران طلایی رنگند.از خدا می خواهم که همیشه زیر این باران خیس شوی
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
شیشه عطر بهار، لب دیوار شکست و همه جا پر شد از بوی خدا. همه جا آیت اوست
نوروزتان مبارک
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
مزیت مجرد بودن اینکه شب عید به خاطر بی پولی ، شرمنده زن و بچه ات نمی شی !
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
دل را از پیله ی قهرش بیرون خواهم کشید
واژه ها را از خواب فراموشی بیدار خواهم کرد
دسته گلی از یاس و باران برایت خواهم چید
نقش لبخندرا بر چهره ی زیبایت خواهم پاشید
تا برایت پیام شادباشی بنویسم
نوروز مبارک
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
نوروز پیامبر مهر است که مرا وامی دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را یاد بگیرم.
مهربانم سال نو مبارک
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
برای تو تمام صلح ، لذت و عشق این فصل رو آرزو میکنم . تغییر فصل رو بهت تبریک میگم
سال نو مبارک
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
هدیه سال نو میتونه خیلی چیزا باشه
میتونه چیز خاصی هم نباشه!
برای تو هر اسباب بازی جدیدی میتونه لذت آور باشه
و برای من  دیدن تو!
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
نوروز هیچ عیدی برایم ارزشمند تر از  حضورتو  نیست.
ΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘΘ
موی زمین سبز گشت،حین سپــر انداخت بحر
باد صبا باره اش تاخت به هر کوی و شهر
باد مبـــارک تـــورا ســال نو و سالها
وفـــق مــرادت رود گــردش ایام و دهر . . .

منبع:smscamp.ir

پیام های تبریک نوروزی جزیره

متن های زیبا برای تبریک سال نو

 

 

متن عشقولانه و فانتزی
اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدا را شکر که نوروز
هر سال این فکر را به یادمان می آورد.پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند. .

 

******************************************

 

متن اداری
یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد
رابه تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت
را ازدرگاه خداوند متعال و سبحان برای شماعزیزان مسئلت مینماییم

 

******************************************


متن ادبی
سال نومی شود.زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند
و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره...من...تو...ما...
کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟...پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟...
زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و
چون همیشه امیدوار وسال نومبارک...

 

******************************************


متن زیبا ودوستانه
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش


******************************************


عمری با حسرت و انده زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگران باید
اوج گرفت تا بتوانیم آن چه را که آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم . . .

 

******************************************

 

لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید
رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن
روزهایت رنگارنگ
سال نو مبارک . . .

 

******************************************

 

درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی
اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندم . . .

 

******************************************

 

جشن است که نوروز به پا خاسته است.شادی و سعادت جهان ان تو باد.از هر دو جهان فقط تو را می خواهم . . .

 

******************************************

 

نوروز پاسداشت عشقهای کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های
بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی . . .

 

******************************************

 

نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند . .

 

******************************************


متن عاشقانه
در این نوروز باستانی خیال آمدنت را به آغوش خسته می کشم . . .

 

******************************************

 

نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست اگر چه کوتاهترین شبش یلدا باشد . . .

 

******************************************

 

نوروز پیام آور مهر است که مرا وامی دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را یاد بگیرم . . .

 

******************************************


متن ادبی و محترمانه
نوروز شعر بی غلطی است که پایان رویاهای ناتمام را تفسیر می کند . . .

 

******************************************

 

زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند
نوروز جشن نکوداشت نگاه تو ست پس نوروز بر تو فرخنده باد . . .

 

******************************************

 

متن ادبی
چه افسانه ی زیبایی... زیباتر از واقعیت .. راستی مگر هر شخصی احساس نمیکند
که نخستین روز بهار گویی نخستین روز آفرینش است؟
نوروز مبارک

 

******************************************

 

باز عالم و آدم و پوسیده گان خزان و زمستان خندان و شتابان به استقبال بهار میروند
تا اندوه زمستان را به فراموشی سپارند و کابوس غم را در زیر خاک مدفون سازند
و آنگه سر مست و با وجد و نشاط و با رقص و پایکوبی با ترنم این سرود
طرب انگیز نو روز و جشن شگوفه ها را بر گذار می نمایند . . .

 

******************************************

 

و باز گرمای ملایم و فرحبخش روز های آفتابی بهار در باغ و راغ و کشتزار ها به سبزه و گلها
و درختان بشارت میدهد تا از خواب سنگین زمستان بیدار شوند و روح تازه بخود گیرند
و آنگاه این نوای جانبخش را ساز بدارند . . .

 

******************************************

 

و باز نسیم گوارای گیسوان مشک بوی بته های گلاب را با آهنگ موزون تکان میدهد
تا با لالهء خوش عذار و نرگس و ریحان و گل های دشتی همزمان جوانه زنند
و ترانه عشق را به گوش عشاق برسانند و آنگاه در چمنها و دشت و دمن طوفان برپا کنند . . .


******************************************


و باز هوای شاداب به عشرتگاه باغ و لاله زار ها راه میگشاید و گلهای سرخ و زرد
و نیلوفری را که در سبزه زار ها می رویند نوازش میدهد و آنگاه پربار چمن را
به نظاره می نشیندو همین که در مرغزاران حریر پوش به میزبانی مردان پاکدل دشت می شتابد نالهء
نی را می شنود و وظیفه دار این پیام میگردد . . .

 

******************************************

 

رونق عهـــد شبابست دگــر بوستان را / میرسد مـــژده گل بلبل خوش الحان را
ای صبا گر به جوانان چمـن بـاز رسی / خدمت ما برسان سرو گل ریحـــان را

 

******************************************

 

ای نو بهار خنـــدان از لامکان رسیـــــدی / چیزی به یار مانی از یـــار ما چه دیـــدی
خندان و تازه رویی سر سبز و مکشبویی / همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریــدی

 

******************************************

 

فرا رسیدن نوروز باستانی، یادآور شکوه ایران و یگانه یادگار جمشید
جم بر همه ایرانیان پاک پندار، راست گفتار و نیک کردار خجسته باد

 

******************************************

 

متن اداری
بهار یک نقطه دارد نقطه آغاز بهار زندگیتان بی انتها باد سال نو مبارک

 

******************************************

 

متن دوستانه و اداری
با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد،

برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد

 

******************************************

 

ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها ای تدبیر کننده روز و شب ای دگرگون
کننده حالی به حالی دیگر حال مارا به بهترین حال دگرگون کن سال نو مبارک

 

******************************************

 

مثل لحظه ای که باغ, در ترنم ترانه شکوفا میشود, غرق در شکوفه میشود روزگارتان بهـار
لحظه هایتان پر از شکوفـه باد. سال نـو مبارک

 

******************************************

 

بنگر به رستاخیز طبیعت که چه زیباست . و هر سال ستاخیزی دیگر را تجربه می کنیم و چه زیباتر رستاخیز انسان در این عصر آهن وتباهی

 

******************************************

 

متن برای دوستان وبلاگی
ورود به این عید سعید باستانی بنا به دلایل فنی برای شما مسدود می باشد . لطفا اصرار نفرمایید!عید شما مبارک

 

******************************************


متن برای پدر و مادر
عید نوروز را به
گلهای یاس بهشت آرزوهایم ،پدر و مادر عزیزم
که عطرشان پایدار ومهرشان ستودنی است
تبریک می گویم


******************************************


متن اداری و مودبانه
با سلام-در آستانه فرا رسیدن "عید نوروز باستانی" و طمطراق پیک بهاران و آغاز سال نو تبریک
و تهنیت صمیمانه را تقدیم شما و خانواده محترمتان داشته و در پرتو الطاف بیکران خداوندی
، سلامتی و بهروزی، طراوت و شادکامی، عزت و کامیابی را آرزومندیم.  

 

بیتوته

نوروزگان جزیره

اس ام اس تبریک سال نو

نوروز

 

اس ام اس های جدید تر, به زودی…. در همین صفحه

—————————

آرزو دارم نوروزی که پیش رو داری, آغاز روزایی باشد که آرزو داری….

—————————
پیشاپیش می بوسمت  یکی این ور (‘; ‘ ) یکی اون ور( ‘ ;’) یادت باشه اولین روبوسی عیدو من کردم…پیشاپیش سال نومبارک.

—————————

فرارسیدن نوروز این میراث با ارزش ایرانیها را بعدا تبریک میگم الان زوده

—————————

آقا تا دیدو بازدید های نوروزی شروع نشده تکلیف ماچ ها رو روشن کنید ، بالاخره باید سه بار ببوسیم یا دوبار ؟

—————————

مزیت مجرد بودن اینکه شب عید به خاطر بی پولی ، شرمنده زن و بچه ات نمی شی !

—————————

سلام میشه ازت خواهش کنم سال تحویل بیای خونمون ؟

آخه سبزه خوشگل تر از تو پیدا نکردم !

—————————

چند سال و چند عید باید از عمر تو بگذره تا آدم بشی !؟

یک سال از عمرت گذشت، ولی باز تو همونی که بودی !

فرشته دوست داشتنی بهارمبارک !

—————————

ای کاش که هر لحظه بهاری باشی

هر روز پر از امیدواری باشی

هر ۳۶۵ روز امسال

سرگرم شمردن هزاری باشی!

—————————

بی اجازت دفتر  ۳۶۵ برگ جدیدتو دادم به خدا تا بهترین تقدیر رو برات نقاشی کنه

نوروز ۹۲ مبارک

—————————

یادت باشه:تعطیلات بزودی تموم میشه وبعدش سرکار رفتنه که انتظار تورو میکشه.

بازم ۱سال کار و خستگی!

(ستاد کوفت کردن تعطیلات نوروزی)

—————————

امروز ۲ نفر آدرس و شماره تلفنت رو ازم خواستن منم بهشون دادم

یکیشون خوشبختی و اون یکی سعادت

سال ۹۲ میان سراغت !

—————————

خواستم برات سبزه عید بفرستم گفتم شاید طاقت نیاری و تا عید بخوریش !!!

—————————
عید واقعی از آن کسی است که آخر سالش را جشن بگیرد نه اول سال را

نوروز ۹۲ بر شما مبارک . . .

—————————
با ارزوی ۱۲ ماه شادی ۵۲ هفته خنده ۳۶۵ روز سلامتی ۸۷۶۰ساعت عشق ۵۲۵۶۰۰دقیقه برکت ۳۱۵۳۰۰ثانیه دوستی سال نو پیشاپیش مبارک

—————————

عاقبت زمستون رفت و رو سیاهیش برای ما موند !

امضاء حاجی فیروز !!!

—————————

دنیا را برایتان شاد شاد و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزو مندم

هر روزتان نوروز . . . سال ۹۲ مبارک

—————————

تو عید میوه ها گرون میشه ، قدر خودتو بدون گلابی !!!

—————————

شیشه می شکند و زندگی می گذرد.

نوروز می اید تا به ما بگوید تنها محبت ماندنی است

پس دوستت دارم چه شیشه باشم چه اسیر سرنوشت

نوروز ۹۲ مبارک

—————————

با تو از خاطره ها سرشارم.جشن نوروز تو را کم دارم

سال تحویل دلم می گیرد با تو تا اخر خط بیدارم . . .

—————پیامک تبریک سال نو————

لحظه ای که سال تحویل می شه

تنها لحظه ایه که بی منت به من لبخند می زنی

کاش هر ثانیه برای من سال تحویل باشه

تا لبخند همیشه مهمون لبهات بمونه

سال ۹۲مبارک

—————————

در این نوروز باستانی خیال امدنت را به اغوش خسته می کشم

نوروز ۹۲ مبارک

—————————

بهار امسال بی تو برایم از پاییز غم انگیز تر است

نوروز مبارک

—————————

چه عجیب است رسم روزگار تویی که بهترین بهار را بریم

رقم زدی امسال با رفتنت بد ترین نوروز را تجربه میکنم

امید وارم شیرینی لحظهایت به اندازه تلخی لحظها هایم زیاد باشد

—————————

ستاره بختتان بالا
سپیده صبحتان تابناک
سایه عمرتان بلند
ساز زندگیتان کوک
سرزمین دلتان سبز
سال جدید مبارک

—————————

دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن خواهی برایت آن بماند
بپایت ثروتی افزون بریزد
که چشم دشمنت حیران بماند
تنت سالم سرایت سبز باشد
برایت زندگی آسان بماند
تمام فصل سالت عید باشد
چراغ خانه ات تابان بماند

—————————

اس ام اس سرکاری مخصوص عید نوروز ۱۳۹۲

هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز، نوروزتان امروز،

امروزتان دیروز، دیروزتان پیروز، پیروزتان هر روز، اسگول شدی امروز!

—————————

e

… ei

… eid
. .. eide

. .. eidele ghafel

. .. didi sale 90 ham tamoom shod?

—————————

با توجه به گران شدن نرخ sms پیشاپیش نوروز ۹۳, ۹۲

تولدت ، تولدم ، پیوندتان و قدم نورسیده مبارک.نور به قبرت بباره !!

—————————

><(((>
><(((>
><(((>
من اولین کسی بودم که برای تو ماهی عید فرستادم.
سال نو مبارک
—————————
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که دادی مرواد از یادت
سال نو و نوروز باستانی مبارک
—————————
سایه حق
سلام عشق
سعادت روح
سلامت تن
سرمستی بهار
سکوت دعا
سرور جاودانه
این است هفت سین آریایی
نوروز مبارک
—————————
یک شاخه رز سفید تقدیم تو باد
رقصیدن شاخ بید تقدیم تو باد
تنها دل ساده ایست دارایی ما
آن هم شب عید تقدیم تو باد
—————————

مثل ماهی زنده
مثل سبزه زیبا
مثل سمنو شیرین
مثل سنبل خوشبو
مثل سیب خوش رنگ
و مثل سکه با ارزش باشید
سال نو مبارک
—————————
دنیا را برایتان شاد شاد
و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزومندم
هر روزتان نوروز
—————————
سلامتی
سعادت
سیادت
سرور
سروری
سبزی
سرزندگی
هفت سین سفره زندگیتان باشد.
نوروز ۹۲ مبارک
—————————
با آرزوی
۱۲ ماه شادی،
۵۲ هفته پیروزی،
۳۶۵ روز سلامتی،
۸۷۶۰ ساعت عشق،
۵۲۵۶۰۰ دقیقه برکت،
۳۱۵۳۰۰۰ ثانیه دوستی.
سال نو مبارک باد
————تبریک سال نو شمسی—————
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش،
اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
********سال نو مبارک********

—————————
><(((>
><(((>
><(((>
من اولین کسی بودم که برای تو ماهی عید فرستادم.
سال نو مبارک
—————————
بهار بهترین بهانه برای آغاز، وآغاز بهترین بهانه برای زیستن است
آغاز بهار بر شما مبارک
—————————
چند روز دیگه بهار میاد و همه‌چیز رو تازه می‌کنه، سال رو، ماه رو،
روزها رو، هوا رو، طبیعت رو، ولی فقط یک چیز کهنه میشه که به
همه اون تاز‌گی می‌ارزه، «دوستیمون»!
—————————
عاقبت زمستان رفت و رو سیاهیش برای ما موند
..

….
….
امضا
حاجی فیروز
—————————
سایه حق
سلام عشق
سعادت روح
سلامت تن
سرمستی بهار
سکوت دعا
سرور جاودانه
این است هفت سین آریایی
نوروز مبارک
————————— 

www.roozeshadi.com

نوروزگان مبارک

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

استقبال نوروزی جزیره

استقبال از نوروز در برلین با جشن خیریه

برلین - در آستانه فرا رسیدن سال نو و بهار طبیعت، دانش آموزان و فارسی آموزان مدرسه ایرانیان برلین با برگزاری جشن خیریه به استقبال نوروز رفتند.

به گزارش ایرنا، دانش آموزان مدرسه ایرانیان برلین با همراهی فارسی آموزان مقیم آلمان روز شنبه با برگزاری جشن خیریه و جمع آوری کمک های اهدایی به ایتام و نیازمندان، خود را برای نوروز و اسقبال از بهار طبیعت آماده کردند.

بر اساس این گزارش،در جشن خیریه که با مشارکت خانواده های ایرانی مقیم برلین، دیپلمات ها و کارکنان نمایندگی جمهوری اسلامی، مدیر و کادر آموزشی مدرسه و همچنین کارکنان دیگر نهادها و ادارات ایرانی مقیم آلمان در محل مدرسه ایرانیان برگزار شد،دانش آموزان و فارسی آموزان ایرانی با تهیه غذاهای محلی، انواع شیرینی های سنتی، سبزه و اقلام مورد نیاز در سفره هفت سین و فروش آن به شرکت کنندگان در جشن، درآمد حاصله را به امور خیریه و کمک به نیازمندان و ایتام اختصاص دادند.

سفیر جمهوری اسلامی و همچنین رایزن فرهنگی ایران در آلمان به همراه خانواده با حضور و مشارکت در جشن خیریه مدرسه ایرانیان برلین، با اختصاص مبلغی در این اقدام خیرخواهانه سهیم شدند.

از نکات قابل توجه جشن خیریه مدرسه ایرانیان، می توان به حضور و مشارکت پر شور خانواده های ایرانی مقیم آلمان اشاره کرد که حضور فرزندان خود در کلاس های فارسی آموزی این مدرسه را عامل بسیار مهمی برای مشارکت بیش از پیش ایرانیان خارج از کشور در آیین های پسندیده ایرانی و امور ارزشمند خیریه می دانند.

پیام تبریک نوروزی جزیره

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال  

 

 

پیشاپیش فرارسیدن سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد
رابه تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت
را ازدرگاه خداوند متعال و سبحان برای شماعزیزان مسئلت می نمایم

اهل قلم جزیره

در سال 91 هم جمع دیگری از اهل قلم و ادبیات از میان ما رفتند.

به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، روزهای پایانی اسفند روزهایی متفاوت است، انگار حسی دوگانه داریم؛ از یک‌سو حال و هوای بهار، نوروز و سفره هفت سین در وجودمان موج می‌زند و از طرف هم اندوه رفتن دوستان و عزیزانی که در طول سال ما را ترک کردند و بهاری دیگر را نمی‌بینند، بر قلب‌مان سنگینی می‌کند.

اهل قلم بسیاری در سال 91 زندگی را بدرود گفتند. با شروع بهار، ایرج بقایی کرمانی، قمر آریان، حسن احمدی گیوی و اصغر الهی این کوچ را آغاز کردند و با رفتن‌شان بهار اهل قلم و جامعه ادبی را تلخ کردند. در تابستان، شهرزاد بهشتی، فخری گلستان و بهروز ثروتیان این سفر ابدی را ادامه دادند و با شروع پاییز و رسیدن آذر در فاصله‌ای چندروزه، احسان نراقی، پرتو اشراق، خلیل عمرانی، جاهد جهانشاهی، امیر محمود انوار و اصغر حاج‌حیدری از دنیا رفتند. زمستان با درگذشت لئون میناسیان، مرتضی ثاقب‌فر و هادی بنایی همراه بود و در نهایت این سفر در بهمن با درگذشت پرویز اسلامپور، جمشید صداقت‌کیش، عزیزالله جوینی و همچنین حسن لاهوتی در اسفندماه ادامه پیدا کرد.

خبرنگار ایسنا دراین گزارش نگاهی دارد به اهل قلمی که در سال 91 در خاک آرام گرفتند و عمرشان به بهاری دیگر نرسید.

ایرج بقایی کرمانی 19 فروردین در سن 74سالگی از دنیا رفت. از میان آثار منتشرشده‌ی بقایی کرمانی می‌توان به «کشورگشایان قاجار»، «ناصرالدین شاه زن‌ذلیل» (تاریخ به روایت طنز) و «شاه سلطان حسین جنگجو» اشاره کرد.

قمر آریان، نویسنده، پژوهشگر وهمسر زنده‌یاد عبدالحسین زرین‌کوب، پس از مدتی بستری بودن در سن 90 سالگی دیده از جهان فروبست. قمر آریان سال ۱۳۰۱ در شهر قوچان به دنیا آمد. او از نخستین فارغ‌التحصیلان زن از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و از نخستین استادان دانشگاه زن در ایران بود. نخستین کتابش «کمال‌الدین بهزاد» نام داشت. «شرق نزدیک در تاریخ»، «جهان اسلام» و «چهره‌ی مسیح (ع) در ادب فارسی» و «زن در قرآن» از دیگر آثار قمر آریان هستند.

در اواخر اردیبهشت، حسن احمدی گیوی بر اثر ایست قلبی درگذشت. این پژوهشگر سال 1306 در گیو به دنیا آمد. مدرک دکتری دانشگاه زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران گرفت و سال 1342 به پیشنهاد محمد معین به تالیف کتاب «دستور تاریخی فعل» مشغول شد. «آیین پژوهش و مرجع‌شناسی»، «از فن نگارش تا هنر نویسندگی»، «دستور تطبیقی زبان ترکی و فارسی»، «دستور تاریخی فعل»، «شوریده و بی‌قرار» و «گزیده‌ی اشعار و مقالات دهخدا» از دیگر آثار گیوی است. او از همکاران محمد معین در تدوین «فرهنگ معین» بود و بیش از چهار دهه در مؤسسه‌ی لغت‌نامه‌ی دهخدا فعالیت کرد.

با شروع خرداد، اصغر الهی - نویسنده و روان‌پزشک - در دوازدهم این ماه بر اثر عارضه قلبی درگذشت. او سال 1323 در مشهد به دنیا آمد و مدرک دکتری تخصصی رشته روان‌پزشکی را از دانشگاه تهران دریافت کرد. از سال 1358 تا 1360 سردبیر مجله‌ی تخصصی «بازتاب روان‌شناسی» بود. رمان‌های «سالمرگی»، «مادرم بی‌بی جان» و مجموعه‌های داستان‌ «بازی»، «قصه‌های پاییزی»، «دیگر سیاوشی نمانده»، «رؤیا تا رؤیا» و نمایشنامه‌ی قالیباف» از آثار این نویسنده است. الهی با رمان «سالمرگی» در سال ۱۳۸۶ موفق به دریافت جایزه بهترین رمان از جایزه هوشنگ گلشیری شد.

جعفر سلیمانی کیا، معلم، نویسنده و مترجم، سال ۱۳۴۳ در تبریز به دنیا آمد. ترجمه مجموعه‌های داستان کوتاه از نویسندگان معاصر ترکیه و همچنین ترجمه کتاب «دده قور قود» از آثار اوست. او در زمینه ترجمه داستان‌های اسطوره‌یی ادبیات ترکیه نیز تخصص داشت. سلیمانی کیا 14 خرداد 90 بر اثر نشت و انفجار گاز در خانه‌اش در تبریز درگذشت.

شهرزاد بهشتی 13 خردادماه در اصفهان در منزل شخصی‌اش درگذشت. او سال 1325 به دنیا آمد و در رشته‌ی تئاتر در فرانسه تحصیل کرد. بهشتی همسر هادی میر‌میران بود و 13 تیرماه 1391 در اصفهان از دنیا رفت. این شاعر سال‌های دهه ۸۰ هفت مجموعه شعر را به نام‌های‌ «پیوست به شمار یک»، «سوی مدار سحر»، «شان اندیشه»، «ضرب فضا»، «ورد ورود»، «لوجه‌های آغازین» و «تشکل» منتشر کرد.

فخری گلستان، مترجم، سفالگر و فعال حقوق کودکان، 16 تیرماه در سن 87 سالگی دیده از جهان فروبست. او سال 1304 به دنیا آمد و در سن 17 سالگی با پسرعموی خود ابراهیم گلستان ازدواج کرد. از جمله ترجمه‌های او می‌توان به «فیل» اثر اسلامیر مژوک، و «ک‍س‍ی م‍را ن‍م‍ی‌ش‍ن‍اس‍د؛ ص‍دای ک‍ودک‍ان زاغ‍ه‌ن‍ش‍ی‍ن آم‍ری‍کا» اشاره کرد. به گفته لیلی گلستان - دختر فخری گلستان -، مادرش بعد از 50 سالگی بیش‌تر به سفالگری مشغول بوده است.

شکوفه عمان سامانی سال 1333 در سامان به دنیا آمد. کتاب‌های «شور زینبی» و «گنجیه‌ی دل» آثار آیینی به‌جامانده از این شاعر است. او ۲۰ تیرماه در سن 55 سالگی از دنیا رفت.

هفتم مردادماه، بهروز ثروتیان، استاد ادبیات فارسی، پژوهشگر ادبی و نظامی‌شناس، در 75 سالگی برعلت سکته قلبی دار فانی را وداع گفت. او 11 مهرماه سال 1316 در میاندوآب به دنیا آمد. نخستین اثرش را سال 1350 منتشر کرد که «بررسی فرّ در شاهنامه فردوسی» نام داشت. کتاب‌های «مخزن‌الاسرار؛ متن علمی - انتقادی از روی 14 نسخه‌ی خطی»، « تصحیح و شرح آثار نظامی»، «تصحیح دیوان حافظ»، «شرح دیوان حافظ»، «بیان در شعر فارسی»، «طنز و رمز در الهی‌نامه»، «بازنویسی آثار نظامی برای جوانان»، «رؤیای عشق در مثنوی گل و نوروز»، «گزیده‌ی مخزن‌الاسرار»، «ترجمه‌ی حیدربابایه سلام»، «از ایران چه می‌دانیم»، «شعر و اندیشه‌ی نیما یوشیج»، «اندیشه‌های نظامی گنجه‌یی»، «نقش بیان در آفرینش خیال»، «نامه‌های حافظ» و «ترجمه‌ی حافظ به شعر ترکی آذری»، از جمله آثار به‌جامانده از ثروتیان هستند.

مسعود سالور از صاحب‌نظران تاریخ و گردآورنده اثر 10جلدی « روزنامه خاطرات عین السلطنه» در سن 95 سالگی در مردادماه از دنیا رفت. او در سال 1295 متولد شد و تحصیلات متوسطه را در مدرسه دارالفنون به پایان رساند. در زمره‌ اولین گروه دانشجویان دانشسرای عالی بود که از دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی فارغ‌التحصیل شد. از جمله آثار او می‌توان به تنظیم و تصحیح «سفرنامه عبدالصمد میرزا سالور عزالدوله به اروپا» و «بازگشت ده‌هزار یونانی» تألیف گزنفون اشاره کرد.

محمود گلابدره‌ای متولد سال 1318 در تهران بود. بعد از تحصیلات متوسطه، برای تحصیل در رشته ادبیات به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران وارد شد، اما تحصیلش را نیمه‌کاره رها کرد. سپس در دانشگاه بین‌المللی لندن در رشته ادبیات انگلیسی درس خواند و با انتشار رمان «سگ کوره‌پز» در دهه‌ی 1340 به عرصه‌ی نویسندگی وارد شد. «پر کاه»، «بادیه»، «لحظه‌های «لحظه های ا نقلاب»، «پرستوها»، «دال»، «صحرای سرد ، ««حکومت نظامی»، «سنگ به مثقال»، «آقا جلال» و «سفر به حجله‌گاه عشق» از جمله دیگر آثار او هستند. او اواخر عمر در بیمارستان بستری بود و15 مردادماه از دنیا رفت.

حسین ضیایی سال 1323 در مشهد به دنیا آمد. در 1346 از دانشگاه ییل لیسانس فیزیک گرفت. او صاحب‌نظر در فلسفه اشراق سهروردی و پژوهشگر در حوزه معرفت‌شناسی بود. در سال 1355 «مرکز مطالعه فرهنگ‌ها» را تأسیس کرد. از کتاب‌های ضیایی می‌توان به «انواریه»، «معرفت و اشراق در اندیشه سهروردی»، ترجمه انگلیسی «پرتونامه»، ترجمه انگلیسی «حکمة الاشراق» و «فلسفه و ریاضیات» اشاره کرد. این مترجم و استاد فلسفه و ادبیات سوم شهریورماه درگذشت.

مهرماه رو به پایان بود که خبر درگذشت محمدرضا جاسبی علیان، از فعالان قدیمی عرصه نشر و مدیر انتشارات پیام آزادی، رسید. او از پیش از انقلاب در زمینه چاپ کتاب‌های مذهبی فعال بود و در حوزه دفاع مقدس و کودک و نوجوان نیز آثار زیادی را منتشر کرده است. این ناشر 29 مهرماه در سن 64 سالگی بر اثر بیماری سرطان درگذشت.

رضا علوی شوشتری، استاد ادبیات فارسی، فلسفه و تاریخ معاصر ایران، سال 1314 در شهر اهواز به دنیا آمد. سال 1355 به عنوان رایزن فرهنگی ایران در هند، مسؤول «خانه فرهنگ ایران» در شهر دهلی بود و در آن‌جا به ترویج فرهنگ ایرانی و زبان فارسی می‌پرداخت. ترجمه کتاب «راه حق» از زبان پالی به فارسی از جمله آثار اوست. او همچنین سلسله مقالاتی به نام «علم و جامعه در ایران» را در مجله کریستین ساینس مانیتور در پاریس به چاپ رساند. علوی شوشتری در سال 1376 پس از چند سال به ایران بازگشت و در یک دوره 10ساله به تدریس پرداخت. او 13 آبان به علت سرطان ریه از دنیا رفت.

احسان نراقی، نویسنده، پژوهشگر و جامعه‌شناس، نیز 12 آذرماه در سن 86 سالگی درگذشت. او به مدت 16 سال مشاور ویژه‌ی مدیر کل سازمان یونسکو بود. از جمله کتاب‌های نراقی می‌توان به پایان یک رؤیا: در نقد مارکسیسم، علوم اجتماعی و سیر تکوینی آن، آیین جوانمردی (هانری کربن)، اقبال ناممکن، آن حکایت‌ها: گفت‌وگوی هرموز کی با احسان نراقی، آزادی: مجموعه مقالات و مصاحبه‌ها، آن‌چه خود داشت، جامعه، جوانان، دانشگاه، غربت غرب، آزادی، حق و عدالت، طمع خام، در خشت خام، آن حکایت‌ها، نظری به تحقیقات اجتماعی در ایران اشاره کرد.

یک روز بعد در 13 آذرماه امیرمحمود انوار، شاعر، پژوهشگر و استاد ادب و عرفان، درگذشت. او متولد 1324 در تهران بود. به زبان و ادبیات فارسی و عرب مسلط بود و در جوانی نیز از شاگردان استاد الهی قمشه‌ای بود. از سال ۱۳۴۶ به تدریس متون عرفانی فارسی، عربی، نظم ونثر، متون بلاغی، صرف و نحو و لغت مشغول بود. از جمله آثار انوار می‌توان به «سعدی و متنبی»، «ایوان مداین از دیدگاه بحتری و خاقانی و شرح قصیده سینیه بحتری»، «منتخب اشعار حکیم ابوالمعارف زاهد و مقدمه‌ای تحلیلی بر آن»، «مقدمه‌ای تجلیلی بر کاروان عشق اثر طغرا یغمایی» و «مقدمه‌ای تحلیلی و عرفانی بر گزیده دیوان استاد محی‌الدین الهی قمشه‌ای» اشاره کرد. او همچنین از سال 52 به مدت 30 سال ریاست اداره انتشارات و سردبیری مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران را بر عهده داشت.

15 آذر خبر رسید که پرتو اشراق، پژوهشگر موسیقی و مترجم سینما و ادبیات، بر اثر ایست قلبی در بیمارستان مهر از دنیا رفته است. او متولد 1324 بود. اشراق فارغ‌التحصیل سینما بود و از همان ابتدا سینمای ایتالیا را دنبال می‌کرد و پایان‌نامه‌اش هم در زمینه سینمای «فدریکو فلینی» بود. از ترجمه‌های او می‌توان به «ژرفای افتخار»، «عصر بیگناهی»، «بر باد رفته»، «سرگذشت پیانو»، «آوانگارد»، مجموعه چهارجلدی «موسیقی کلاسیک و پاپ»، «ایهام در طبیعت و هنر»، «خاطرات الیا کازان» و «سرگذشت زندان» اشاره کرد. پرتو اشراق در کنار عکاسی از طبیعت در سال‌های دهه 50 با مجله سینما همکاری داشت و عمده نوشته‌هایش مقالات تئوریک در سینما بود. در سال‌های پس از انقلاب و تا اوایل دهه 80 و به صورت پراکنده نیز با مطبوعات همکاری داشت، هرچند طی دو دهه اخیر تمام توان خود را معطوف کار ترجمه کرده بود.

خلیل عمرانی متخلص به «پژمان»، شاعر آیینی، 19 آذر پس مدتی که به کما رفته بود و در بیمارستان بستری بود، در سن 48 سالگی به دیار باقی کوچ کرد. او در سال 1343 در استان بوشهر به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستا و دوره متوسطه را در شهر به پایان برد و در سال 1363 دانشجوی مرکز تربیت معلم پسران‌ بوشهر شد. دو سال بعد به‌ زادگاهش برگشت و در مدرسه‌ای‌ که خود در آن درس خوانده بود، به تدریس ادبیات پرداخت. در سال‌ 1367 ازدواج کرد و به دانشگاه‌ یزد رفت و هم‌زمان با تحصیل، در واحد کارشناسی فعالیت‌های ادبی‌ استان به پرورش استعدادهای‌ جوان و نوجوان در زمینه شعر پرداخت. در سال 1372، پس از اخذ لیسانس ادبیات فارسی دبیر دبیرستان آیت‌الله طالقانی‌ بندر دیر شد و یک سال بعد، معاونت فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی را به عهده گرفت. در سال 1376 به تهران آمد و ضمن‌ فعالیت‌های فرهنگی به تدریس‌ ادبیات در اسلامشهر پرداخت و از سال 1378 کارشناس فعالیت‌های‌ ادبی اداره کل آموزش و پرورش‌ تهران شد. مروارید فراموش (گزیده غزل‌ها)، ساعت به وقت شرعی دریا (مجموعه غزل) و گزیده شعرها (مجموعه نیستان) از آثار اوست.

جاهد جهانشاهی، نویسنده، منتقد تئاتر و مترجم، 23 آذرماه در حین کوهنوردی بر اثر ایست قلبی از دنیا رفت. متولد سال ۱۳۲۵ بود و در طول سال‌های فعالیت هنری خود، کتاب‌های متعددی از نویسندگانی چون گونتر گراس، مارکز، هاینریش بل، برتولت برشت و توماس برنهارد را ترجمه کرد. او همچنین عضو هیأت مؤسس انجمن منتقدان و نویسندگان خانه‌ی تئاتر و دو دوره عضو هیأت‌مدیره‌ی این انجمن بود. از جمله کتاب‌هایی که او ترجمه کرده است، می‌توان به این عنوان‌ها اشاره کرد: «نمایش‌نامه‌ی رییس‌جمهور» توماس برنهارد، «نان سال‌های سپری‌شده» هاینریش بل، «مادر» برتولت برشت، «گزارش یک آدم‌ربایی» گابریل گارسیا مارکز، «کتاب دلواپسی» فرناندو پسوا، «زندگی برتولت برشت» و «در حال کندن پوست پیاز» گونتر گراس.

همچنین اصغر حاج‌حیدری متخلص به «خاسته»، از شاعران پیشکسوت آیینی کشور، 24 آذرماه در سن 67 سالگی درگذشت. این شاعر متولد 1324 بود. او تحصیلات آکادمیک نداشت و سرایدار مدرسه بود و بعد از آن هم بازنشسته و دست‌فروش شد. او بنیان‌گذار کنگره شعر مردمی «میلاد آفتاب» در خمینی‌شهر بود که 18 سال پشت سر هم آن را را برگزار کرد. از جمله آثار حاج‌حیدری می‌توان به مجموعه شعرهای «دشت شبنم»، «عطر گندم،‌ مهر مردم» و مجموعه شعر طنزی با نام «نمکدون» اشاره کرد.

مرتضی ثاقب‌فر، نویسنده و مترجم در حوزه تاریخ و ایران‌شناسی، 10 دی‌ماه به علت سکته مغزی از دنیا رفت. او متولد سال ۱۳۲۱ در تهران بود و کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی از دانشگاه سوربن فرانسه داشت و یکی از مترجمان پرکار در حوزه ایران‌شناسی بود. از سال 56 با ترجمه کتاب «جامعه‌شناسی و فلسفه» امیل دورکیم وارد حوزه رسمی ترجمه شد. از او کتاب‌های زیادی منتشر شده است که از جمله‌ آن‌ها این عنوان‌ها هستند: بن‌بست‌های جامعه‌شناسی، شاهنامه فردوسی و فلسفه تاریخ ایران، سرشت فرمانروایی در ایران و مقالاتی فراوان در حوزه تاریخ و فرهنگ باستان و جامعه‌شناسی و ترجمه‌هایی چون: تاریخ هخامنشیان (14 جلد)، امپراتوری ایران (دان ناردو)، ایران باستان (یوزف ویسه هوفر)، هخامنشیان (آملی کورت)، تاریخ ایران کمبریج (۵ جلد)، ایران دوره پهلوی (لنچوفسکی)، رضا شاه و شکل‌گیری ایران نوین (استفانی کرونین)، کوروش بزرگ (ژراژ ایسرائل)، شاهنشاهی ساسانی (تورج دریایی)، شاهنشاهی اشکانی (یوزف ولسکی)، شاهنشاهی هخامنشی (جیمز مانوئل کوک)، تاریخ هرودوت، تاریخ جهان باستان کمبریج (۶ جلد) و دین مهر در جهان باستان.

در همین روز یعنی 10 دی‌ماه سیروس آریان‌پور، نویسنده، اقتصاددان و مترجم، درگذشت. او در دوران جوانی به کشور سوییس رفت و در رشته اقتصاد و جامعه‌شناسی تحصیل کرد. به زبان‌های آلمانی و فرانسه آشنایی داشت. «روشنگری چیست؟» و «وجدان بیدار» از مهم‌ترین آثار ترجمه‌شده توسط اوست. آریان‌پور همچنین در حوزه شعر و ترانه‌سرایی فعالیت‌هایی داشت.

12 دی‌ماه لئون میناسیان، نویسنده، مترجم، کتاب‌شناس، نقاش و نوازنده ایرانی، در سن 92سالگی پس از چند روز بستری بودن از دنیا رفت. او متولد 1299 در روستای ارمنی‌نشین «خویگان» در شهرستان فریدن استان اصفهان بود. میناسیان نویسندگی را از کودکی آغاز کرد و بعدها در کنار تدریس، بخش عمده وقتش را صرف مطالعه و پژوهش ‌کرد. برخی از آثار لئون میناسیان عبارت‌اند از: «تاریخ سیصدوپنجاه ساله ارامنه فریدن»، «تاریخچه اولین چاپخانه ایران در جلفای اصفهان از سال 1638 تا 1972 میلادی»، «مؤسسه‌های ارامنه ایران»، «فهرست کتاب‌های خطی موزه ارامنه جلفا»، «چهار کتاب از سرایندگان و نوازندگان ارمنی فریدن». «صومعه‏های ارامنه ایران»، «تاریخ ارمنیان جلفای اصفهان در یکصد و چهل سال اخیر 1996-1856»، «دو فرمان از حضرت رسول و حضرت امیرالمؤمنین»، «نظر مختصری به آیین مذهبی ارامنه ارتدوکس» و «ارمنیان ایران ».

هادی بنایی، مترجم و طنزپرداز، 17 دی از دنیا رفت. او سال ۱۳۱۵ در مشهد به دنیا آمد. دوره‌ دبیرستان را در مدرسه‌ی دارالفنون تهران گذراند و پس از آن به وین رفت و از دانشگاه صنعتی وین لیسانس مهندسی شیمی گرفت. بنایی از سال ۱۳۷۷ با مؤسسه‌ گل‌آقا همکاری داشت و آثاری را از زبان آلمانی به فارسی ترجمه کرده است. «لطیفه‌های ریزه میزه»، «قاتلان بدون چهره» از جمله آثار اوست.

محمود عنایت، روزنامه‌نگار و مترجم باسابقه، 28 دی در سن 80سالگی از دنیا رفت. او دکتری دندان‌پزشکی از دانشگاه تهران داشت و از جوانی به فعالیت‌های مطبوعاتی روی آورد. عنایت از اسفند 1334 سردبیر نشریه «فردوسی» شد. همچنین در سال 44 امتیاز نشریه «نگین» را کسب کرد و تا سال 59 آن را منتشر کرد. از جمله ترجمه‌های او می‌توان به «مهاتما گاندی و پیروان او»، «کالبدشکافی چهار انقلاب» و «انسان در عصر توحش» اشاره کرد.

پرویز اسلامپور از شاعران شعر حجم بود. او حدود 40 سال پیش ایران ترک کرد و در پاریس زندگی می‌کرد. اسلامپور همچنین از امضاکنندگان بیانبه شعر حجم بود؛ بیانیه‌ای که پس از سال‌ها بحث و گفت‌وگو در خانه او تأیید شد. از پرویز اسلامپور مجموعه‌ی شعرهای «وصلت در منحنی سوم»، «نمک و حرکت ورید»، «سطح شبح در سفر پاک» و «پس حس خداوند نجاتم می‌دهد» به جا مانده است. او در سن 69سالگی در پنجم بهمن‌ماه درگذشت.

12 بهمن جمشید صداقت‌کیش، نویسنده و پژوهشگر تاریخ، درگذشت. او در سال 1315 در شهر آباده استان فارس متولد شد. با گذراندن دوره یک‌ساله تربیت معلم به مدت سه سال آموزگار روستاهای آباده بود و از سال 51 تا 83 در مؤسسات عالی و دانشگاه‌ها تدریس کرد. او که به‌عنوان چهره‌ی ماندگار این استان در سال 84 معرفی شد، حدود 50 کتاب در حوزه‌های ایران‌شناسی و فارس‌شناسی داشت و بیش از 200 مقاله در همین زمینه‌ها از او منتشر شده است. صداقت‌کیش مدرک دکتری خود را از آکادمی علوم تاجیکستان گرفته بود. کتاب «کردان‌ پارس و کرمان» او در سال 82 پژوهش برگزیده سال شد و همین کتاب در سلیمانیه عراق به کردی ترجمه و در مرداد 89 توسط انتشارات مکریانی در عراق منتشر شد.

بامداد 25 بهمن عزیرالله جوینی، استاد زبان و ادبیات فارسی و شاهنامه‌پژوه، در سن 87 سالگی به علت خون‌ریزی داخلی دار فانی را وداع گفت. او زاده‌ی سال 1304 در شهر اسفراین، بعد از دریافت مدرک دکتری خود، به تدریس در دانشگاه تهران مشغول شد و از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بازنشسته شد. جوینی ترجمه‌های بسیاری از عربی و انگلیسی به زبان فارسی دارد. از میان کتاب‌های او می‌توان به «تصحیح و شرح فرهنگ مجموعه الفرس»، «تصحیح مفردات قرآن»، «تصحیح تفسیر نسفی» (ترجمه‌ای کهن از قران به فارسی موزون و مسجع)، «تصحیح نهج‌البلاغه»، «شرح واژگان دشوار و برگردان همه ابیات شاهنامه» (از دست‌نویس موزه فلورانس)»، «نبرد اندیشه‌ها در داستان رستم و اسفندیار»، «داستان زال و رودابه» (از دست‌نویس موزه فلورانس)، «داستان فرود سیاوش» (از دست‌نویس موزه فلورانس)، «داستان بیژن و منیژه» و «داستان رستم و سهراب» (از نسخه فلورانس) اشاره کرد.

حسن لاهوتی، مولوی‌پژوه و مترجم، به علت بیماری سرطان ریه 17 اسفندماه در سن 68 سالگی در آمریکا درگذشت. از میان آثار لاهوتی به ترجمه‌ی «شکوه شمس» از آنه ماری شیمل و «شرح مثنوی معنوی اثر نیکلسون» (برگزیده چهاردهمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران) می‌توان اشاره کرد. همچنین «خدمات مسلمانان به جغرافیا»، «جنبش اسلامی و گرایش‌های قومی در مستعمره هند»، «سیری در افکار و آثار مولانا»، «مسلمانان هند بریتانیا»، «جانِ جان؛ منتخبی از دیوان شمس» و ترجمه «محمدرسول خدا» اثر آنه ماری شیمل، از دیگر آثار لاهوتی هستند 

ایسنا

ویزه نامه شماره 3 نیم نگاه جزیره

در شماره سوم نشربه نامه نیم نگاه(آباده) مطالب زیر را می توانید مطالعه نمائید 

 سخن سردبیر

1.سالی که نکوست در شلمچه تحویل می شود(صفحه5) 

2.آسان بگیرید خداوند کفایت می کند:صفحه دوم 

3.بی تفاوتی در فساد اداری چه حکمی دارد: صفحه5 

4.درخشش پانزده دانش آموز آباده ای در المپیاد استانی:صفحه سوم 

5.نوای ولایت گروه سرود آباده درنماز جمعه تهران:صفحه سوم 

6.ائلیم های ائلیم:صفحه چهارم 

7.روایت از گوشه وکنار سیاست:صفحه دوم 

8.قابل پیگیری:صفحه3 

9.انتخابات در دیار ما:صفحه3 

10.خبرهای آموزش وپرورش آباده:صفحه3 

11.شهرستان:صفحه سوم 

12.داستان های باورنکردنی:صفحه3 

14.گزارش:صفحه4 

15.نوروزگان مبارک:صفحه 4 

16.واما میراثی فراموش شده:صفحه سوم 

17شیرینی نخودچی:صفحه6 

18.کدبانو:صفحه6 

19.عیدی رستوران هخامنش:صفحه 6 

20.نحوه محاسبه قیمت طلا در طلافروشی ها:صفحه7 

21.عاشق مردم آباده شده ام: گفتگو با مستر بین ایران(ماهی صفت در آباده):صفحه7

22.چرا کاغذدیواری:صفحه7 

23.خبرهای ومطالب ورزشی :صفحه 8 

عشقولانه های بهاری جزیره

پیامک دوستت دارم

دوست دارم

با تمـام مـداد رنگـی هـای دنـیا
بـه هـر زبـانی که بـدانی یـا نـدانی !
خـالی از هـرتشبیه و استعـاره و ایهـام …
تنهـا یکــ جملـه برایـت خـواهـم نوشت :
دوستت دارمــ خاص ترین مخـاطب خـاص دنیـا !
.
.
.
انگار در دلم حرفی دیگر باقی نمانده تا برایت بگویم
تنها یک جمله!
هنوزم دوستت دارم
.
.
.
امروز یه کار ضرورى دارم و اون دوست داشتن توئه …
دیروز هم همینطور بود
فردا هم همینطوره !
.
.
.
بگو دوستت دارم …
شهیدم کن …
مالیات ندارد این گلوله ای که از دهانه لبهایِ تو شلیک می شود !
.
.
.
هی تو کمی نزدیکتر بیا ،
اما چیزی نگو
بگذار فقط ،
بگذار چشمهایمان این همه دوست داشتن ها را زیرنویس کنـــد
.

سایر نوشته های دوستت دارم در ادامــه مطلب


.
.
دوست داشتن ؛ زبان ٬ زمان ٬ راه ٬ دلیل ٬ نشانه نمی خواهد
دوست داشتن دل می خواهد
و یک “من” می خواهد و یک “تو”
.
.
.
بانو !
آن پیرهن قرمز پولک دارت را بپوش و مثل یک ماهی به آغوش من بیا …
من هنوز دریا دریا تو را دوست دارم …
.
.
.
باران می بارد ! به حرمت کداممان ؟! نمی دانم !
همین اندازه می دانم که صدای پای خداست !
شاید دلی در این حوالی گفته باشد دوستت دارم !
.
.
.
ما
به هم نمی رسیم
امّا
بهترین غریبه ات می مانم
که تو را
همیشه دوست خواهد داشت . . .
.
.
www.3ali3.com
.
.
می خواهم داستانی از علاقه ام به تو را بنویسم :
یکی بود ، یکی …
بی خیال …
خلاصه اش میشود : دوستت دارم
.
.
.
حرفهای زیادی بلد نیستم …
من تنها چشمان تو را دیدم و گوشه ای از لبخندت که حرفهایم را دزدید …
از عشق چیزی نمی دانم اما دوستت دارم کودکانه تر از آنچه فکر کنی !
.
.
.
ناسپاس از عشق پاکت نیستم
من که عمری با خیالت زیستم
دوستت دارم به جان تو قسم
روی حرفم تا ابد می ایستم!
.
.
.
کسی آیا می داند ؟!
پس از یاد گرفتن نام تو ، پس از “دوستت دارم”
به چه می نازد الفبا ؟!
.
.
.
نیلوفرانه دوستت می دارم …
من درست مثل خودم ، هنوز و همیشه دوستت می دارم !
.
.
.
از دور دوستت داشتم !
بی هیچ عطری
آغوشی
نگاهی
یا حتی بوسه ای
تنها دوستت داشتم …
اما حالا اگه دور شی …
چه کنم با اینهمه وابستگی …
.
.
.
دوسش داری ؟!
پس یادت باشه !
فقط دوست داشتن کافی نیست !
عشق مراقبت می خواد !
.
.
.
همین که تو می دانی
“دوستت دارم”
کافیست …
بگذار
خفه کند خودش را
دنیـا
.
.
.
پاییز از حوالی حوصله ات که بگذرد
من زرد می شوم
و تا کفشهای رفتنت جفت می شود
غریب می مانم
و نیلوفرانه دوستت دارم
نه مثل مردمی که عشق را از روی غریزه نشخوار می کنند
من درست مثل خودم
هنوز و همیشه
دوستت دارم…
.
.
.
مرگم باد اگر لحظه ای کوتاه بیایم
از تکرار این پیش پا افتاده ترین حرف
که ” دوستت دارم ”
.
.
.
قبل از اینکه به کسی بگی دوستت دارم
خوب فکراتو بکن
شاید چراغی در دلش روشن کنی
که خاموش کردنش به خاموش شدن او بیانجامد…
.
.
www.3ali3.com
.
.
چقدر این دوست داشتنهای بی دلیل خوب است…
درست مثل همین باران…که بی سوال …
فقط می بارد…آرام …شمرده شمرده…فقط می بارد…
چقدر این دوست داشتن های بی دلیل خوب است
.
.
.
می خواهم از تو بنویسم برای تو که در تمام لحظاتم وجود داری…
خنده هایم برای توست با تو بودن مرا شاد می کند…
و بی تو بودن مرا گریان…
تو با من هستی در حالی که در کنارم نیستی…
تو با منی چون در قلب منی.قلبم را با دنیا عوض نمی کنم…
چون تو در آنی و من تنها تو را دوست دارم…
.
.
.
خورشید بتابد یا نتابد
ماه باشد یا نباشد
شب و روز من یکی شده
فرقی ندارد برایم
همه چیز برایم رویا شده
عشق تو برایم آرزو شده
به رویا و آرزو کاری ندارم
حقیقت این است که دوستت دارم ! 

http://3ali3.com

صبح بخیر جزیره

 

 پیامک صبح بخیر وسلام 

صبحا که تو میخوابی ، من همیشه بیدارم

تو خواب بد میبینی ، من دنبال یه کارم

تو تنبلی و بدحال ، من خوشحالم و سرحال

پاشو دیگه تنبل

پیشاپیش صبحت بخیر

.

.

.

امیدوارم روزت رو با یه دنیا امید، یه بغل آرزو

و یه عالمه انرژی مثبت شروع کنی…

صبح نازت بخیر نانازم

.

.

.

صبحت بخیر عزیزم ، برات چایی بریزم؟!

گولت زدم عزیز جون ، تو که نیستی خونمون!!

خوب بیــــــــــد (صبحت بخیر عزیزم)

.

.

.

سلام ای وسیع جاری، ای پهنه نور باران، ای طراوت بی کران
روزت به خیر باد

.

اس ام اس های جدیدتر در ادامــــــــــه مطلب

.

.

.

سلام من
به پیچکی که صبح دست سبز او
به سوی آسمان بی کران دراز می شود

.

.

.

سلام من
به آن پرند سپیده وشادمان
که در سپیده با نسیم
ترانه ساز می شود

صبح زیبات بخیر

.

.

.

صبحت زیبا چرا من هر صبح خودم را در آینه تو سبز میبینم
و تو خودت را در آینه من آبی
بیا برویم باورمان را قدم بزنیم
تا شانه های خیابان خیال کنند
جنگل و دریا بهم رسیده اند

.

.

.

سلام ای طراوت همیشه! دوست دارانت را دریاب!

ما آن بیدلانیم که دل خود را در افق های آبی ات می جوییم !

صبحت بخیر گلم

.

.

.

It makes me so happy, this is what i m gonna do
Send a good morning sms right back to youuu
Good Morning my Friend
HAVE A BEARY GOOD MORNING

.

.

.

The sun rises into the sky with the warmest smile
he wishes you a good morning,
hoping that you have the perfect day.
Take care & miss you. Gd morning

.

.

.

A night hug warms the heart

a night kiss brightens the day

and a gd morning to start your day!

.

.

.

Hello, wakup, Receive my simple gift of ‘GOOD MORNING‘
wrapped with sincerity, tied with care and sealed with a
prayer to keep u safe and happy all day long! Take Care
http://3ali3.com

بهار در جزیره

پیشاپیش بـــهـــار ۹۲ بر شما هم میهنان مبارک باد

http://s2.picofile.com/file/7328445806/bahar.jpg

نرم نرمک می رسد اینک بهار، خوش بحال روزگار، خوش بحال چشمه ها و دشت ها
خوش بحال دانه ها و سبزه ها، خوش بحال غنچه های نیمه باز
.
.
.
گل، هویت بهار است. و بهار آیینه ی قیامت. در این آیینه خود را تماشا کنیم
.
.
.
واقعا بهار و قیامت شبیه هم هستند

علف های هرز و گلها هم زمان از خاک سربر می دارند
.
.
.
بهار سخاوتمند است، دامنی از گل به زمین می بخشد. کمی پای درس بهار بنشینیم
.
.
.
بهار، ره آورد تفاهم زمین و آسمان است. بهار، محصول یگانگی است
.
.
.
زمستان با همه ی خشونت و سردی، متواضعانه بهار را گردن می نهد. ما اما…؟
.

سایر جملات بسیار زیبا در ادامه مطلب


.
.
این پیام تقدیم به کسی که نامش در بهار من ، یادش در اندیشه ی من
عشقش در قلب من و دیدارش آرزوی من است
.
.
.
چند روز دیگه بهار میاد و همه‌چیز رو تازه می‌کنه، سال رو، ماه رو،
روزها رو، هوا رو، طبیعت رو، ولی فقط یک چیز کهنه میشه که به
همه اون تاز‌گی می‌ارزه، دوستیمون!
.
.
.
هیچکس، هیچ فصلی را بر بهار ترجیح نمی دهد. بهار فصل
رهایی از “خاک” است.بیایید همه ی فصل ها بهاری بمانیم
.
.
.
افسردگی و سردی زمستان، محصول”کج” ایستادن خورشید است
تنها با ” راستیِ” اوست که بهار می رسد.
.
.
.
بهار یک نقطه دارد نقطه آغاز بهار زندگیتان بی انتها باد
سال نو مبارک
.
.
.
بوی باران ; بوی سبزه ; بوی خاک
شاخه های شسته ; باران خورده ; پاک
آسمان آبی و ابر سفید , برگهای سبز بید
عطر نرگس , رقص باد نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
.
.
.
با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد،
برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی
دیگر گذشت روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد
.
.
.
بنگر به رستاخیز طبیعت که چه زیباست
و هر سال رستاخیزی دیگر را تجربه می کنیم
و چه زیباتر رستاخیز انسان در این عصر آهن وتباهی
.
.
.
باز کن پنجره را که بهاران آمد که شکفته گل سرخ به گلستان آمد
سال نو مبارک
.
.
.
و بر آمد بهاری دیگر
مست و زیبا و فریبا ، چون دوست
سبدی پیدا کن ،
پر کن از سوسن و سنبل که نکوست
همره باد بهاری بفرست :
پیک نوروزی و شادی بر دوست !
.
.
.
بهار،نـیم بهار،ربـع بـهار، بهار را قسمت کردند؛بازارشان سکه شد!
دوست عزیز سبز ترین و همیشگی ترین بهار ها را برایت آرزو مندم
.
.
.
بهار بهترین بهانه برای آغاز، وآغاز بهترین بهانه برای زیستن است
آغاز بهار بر شما مبارک
.
.
.
فرخنده باد بر همگان مقدم بهار نوروز , جاودانه ترین جشن روزگار 

3ali3.com

نوروز در جزیره

.
قدمت نوروز در ایران
آرتور کریستن سن، ایرانشناس نام‌دار دانمارکی نوشته‌است، سال ایرانیان باستان، به صورتی که آن را در سنگ‌نوشته‌های داریوش بزرگ در بیستون می‌یابیم، در پاییز آغاز می‌شد و جشن بسیار معروف مهرگان (بگیاد)، در اصل جشن اول سال ایرانیان بوده‌است. از جشن نوروز در اوستا و ادبیات اوستایی هیچ نام برده نشده‌، چنانکه از مهرگان نیز اشارتی نیست. در اواخر فرمانروایی داریوش بزرگ، ایرانیان که تحت تأثیر تمدن آسیای صغیر و سرزمین‌های مدیترانه ای قرار گرفته بودند، تقویم مصری را پذیرفتند که بر طبق آن سال به دوازده ماه سی روزه، به اضافهٔ پنج روز اضافی (پنجه دزدیده یا خمسهٔ مسترقه) تقسیم شده بود و در اعتدال بهاری آغاز می‌شد. این سال، یعنی سال اوستایی جدید، سال دینی زرتشتی گشت و تا امروز در نزد پارسیان حفظ گردیده‌است. روز اول سال در اعتدال بهاری، اول فروردین، عید نوروز است.

استاد مهرداد بهار با نظریهٔ وامگیری عید نوروز ایرانیان، از بین النهرین موافق نیست و عقیده دارد، از سه هزار سال پیش از میلاد، در آسیای غربی دو عید، رواج داشته‌است، عید آفرینش در اوایل پاییز و عید رستاخیزی که در آغاز بهار، برگزار می‌شده‌است. بعدها دو عید پاییزی و بهاری به یک عید تبدیل گردیده و سر بهار جشن گرفته می‌شده‌است. به اعتقاد مهرداد بهار، احتمالاً نوروز در ایران قبل از هخامنشیان وجود داشته، در اوستا مطرح نمی‌شود، چون یک عید ملی محسوب می‌شده و اوستا یک کتاب دینی است و جشن‌های خاص خودش را دارد. بعد از گذشت زمان، سرانجام دین زرتشتی، هم جشن مهرگان را که در آغاز یک عید بومی بوده و هم نوروز را می‌پذیرد.
.
جشن زرتشتی فروردگان
جشن فروردگان یا جشن همسپثمیدیه در دوران باستان به عنوان عید اصلی جشن گرفته می‌شد. این جشن فروهر‌ها بود و ظاهراً در آن هنگام ده روز و ده شب برگزار می شد. فروهرها همان ارواح مردگانند. نام فروردین که آغاز بهار است، برگرفته از نام فروهر هاست. در فروردین یشت آمده است که در مدت جشن فروردگان فروهرهای مؤمنان از اقامتگاه‌های خود می‌آیند و مدت ده شب در کنار مردم می‌مانند، این جشن مربوط به بازگشت مردگان بود. زمان این جشن به حساب گاه شمارهای امروزی، پنج روز آخر اسفند و پنج روز اول فروردین، بحساب می‌آمد. از زمانی که آغاز سال در اعتدال بهاری تعیین گردید، نوروز ششمین روز این جشن گشت که به فروردگان افزوده شد. بدین ترتیب اندیشهٔ شکوه و پر اهمیت بودن ششمین روز جشن سال نو، در ذهن ایرانیان، از قبل وجود داشته و در زمان ساسانی هم حفظ گردید.
.
نوروز کوچک
روز نخست فروردین ماه نوروز عامه یا نوروز کوچک یا نوروز صغیر خوانده می‌شد. پنج روز اول فروردین جشن نوروز گونه‌ای همگانی داشته و عموم مردمان به اجرای مراسم و سرور و شادمانی می گذرانیده‌اند، از اینرو آنرا نوروز عامه نامیده‌اند.
.
نوروز بزرگ در ششمین روز فروردین
در گاه‌شماری زرتشتی ایران باستان، روز ششم هر ماه شمسی و ماه سوم هر سال خورشیدی، بنام خرداد می باشد. نوروز بزرگ یا خردادروز نام ششمین روز فروردین ماه در ایران باستان بوده‌است. خردادامشاسپند موکل بر آب است و این روز بدو منسوب می‌باشد. این روز در میان جشن‌ها و اعیاد فراوان ایران باستان به ویژه دوران ساسانیان از اهمیت و ارزش و تقدس خاصی بهره داشته‌است. بسیاری از حوادث مهم به موجب آن در چنین روزی واقع شده از جمله زرتشتیان بدان باور دارند که تولد زرتشت نیز در چنین روزی است بعدها وقتی ایرانیان اسلام و تقویم عرب را پذیرفتند، جشن زرتشتی فروردگان و نوروز بزرگ، در ششمین روز ماه فروردین، از بین رفت.
.
مراسم ایرانیان باستان در نوروز
آداب و رسوم نوروزی همه سرچشمه‌ای کهن دارند و از نظر گاه دانش مردم‌شناسی بسیار جالب توجه برای مطالعه هستند. ایرانیان عقیده داشتند که سرنوشت انسان و جهان در سالی که در پیش است، در نوروز تعیین می‌شود. گفته می‌شد که در این روز زرتشت با خدا گفتگویی پنهانی داشت و در این روز نیکبختی‌ها برای مردمان زمین، تقسیم می‌گردد و از این روست که ایرانیان آن را روز امید نامند.
.
خوان نوروزی
ایرانیان عقیده داشتند که در ایام نوروز ارواح درگذشتگان از جایگاه آسمانی خود به زمین و به خانه‌های خویش باز می گردند. بازماندگان برای پذیرایی از آنها سفره‌ای رنگین می‌گستراندند و انواع خوراک‌ها و نوشاک‌ها را در آن می‌نهادند تا ارواح درگذشتگان از پذیرایی و صفا و پاکیزگی بازماندگان، دل خوش شده و آنان را برکت عطا کنند. این رسم توجیه سفرهٔ نوروزی یا هفت سین شد. استاد پورداود هفت سین را همان خوانی که جهت درگذشتگان می‌گستردند، می‌داند.
.
کاشت حبوبات جهت تفال زدن
یکی از آیین‌های که پیش از نوروز تدارک آن مرسوم بوده، پروردن سبزه می‌باشد. به موجب روایتی کهن، بیست و پنج روز پیش از عید، ستون‌هایی از خشت خام اطراف حیاط دربار برپا می‌کردند و بر فراز هر ستونی نوعی دانه از حبوبات می‌کاشتند و خوبی و بدی رویش غلات را در سالی که در پیش بود، از چگونگی روییدن آن پیش بینی می‌کردند. معمول بود به رشد این دانه‌ها نگریسته و هر یک از دانه‌هایی که بهتر بار آمده بود، تفال می‌زدند که آن محصول در سال بیشتر خواهد بود. در خانه‌ها نیز در ظروف ویژه سبزه به عمل می‌آوردند. هر کدام از مردمان در ظرفی یا چیزی مانند آن اقلامی از دانه‌ها از قبیل گندم، جو، برنج، لوبیا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، ذرت، و ماش می‌کاشتند.
.
جشن و مراسم آب پاشی
از جمله مراسم بسیار مشهور و سنتی معتبری که در نوروز انجام می‌شد، رسوم آبریزگان یا شست و شو و غسل و آب پاشیدن به یکدیگر بوده است. در جشن آبریزگان و به کار بردن آب، برای تطهیر و برای اطمینان یافتن از باران کافی بوده است. ابوریحان بیرونی می‌گوید مردمان هنگام سپیده‌دم این روز، خود را می‌شستند و در آب کاریزها و آبگیرها، غوطه‌ور می‌شدند. در این روز مردمان به یکدیگر آب می‌پاشیدند، به همان دلیلی که خود را می‌شستند و سبب آن همان اغتسال است. برخی گفته‌اند که علت این است که در کشور ایران دیرگاهی باران نبارید، ناگهان به ایران سخت ببارید و مردم به این باران تبرک جستند و از این آب به یکدیگر پاشیدند و این کار همین طور در ایران مرسوم بماند.
به نظر می‌رسد جشن آبریزگان اصلی همان تیرگان باشد و در نوروز عبارت بوده‌است از غسل و شست و شو و آماده شدن از لحاظ سنن دینی جهت حلول سال نو.
.
هدایای نوروزی
در نوروز و مهرگان رسم بود که نمایندگان و بزرگان و فرمانروایان ایالات و اشراف و عامهٔ مردم هر یک به توانایی و استطاعت، هدایایی را به دربار اهدا می‌کردند.
در نوروز مردم بیکدیگر شیرینی هدیه می‌دادند و این رسم در دوران ساسانی همگانی بوده‌است. در نوروز بزرگ، پیش از لب به سخن گشودن، شکر می‌خورند و بر خود روغن می‌مالند تا از انواع بلایا در طول سال، در امان باشند.
.
جشن سوری پایان سال
یکی از جشن‌های آتش مرسوم جشن سوری پایان سال بود. این جشن در یکی از چند شب آخر سال که مسلماً چهارشنبه نبوده است برگزار می‌شده‌است. در جشن فروردگان مردم پیش از عید نوروز بر روی پشت بام‌ها، آتش برمی‌افروختند، اگر چنین می‌کردند تصور بر این بود که فروهر‌ها (ارواح مردگان) به طور گروهی بازگشته و مانند یک سپاه به بازماندگان کمک خواهند کرد. در نتیجه جنگ‌های خیلی مهم، را سعی می‌کردند که در بهار آغاز کنند چون فروهر‌ها، در بهار به یاری بازماندگان می‌آیند.
.
کوسه برنشین
مراسم کوسه برنشین یا بهار جشن. ابوریحان بیرونی شرح این رسم را آورده است که در اولین روز بهار مرد کوسه را بر خر می‌نشاندند که به دستی کلاغ داشت و به دستی بادزن که خود را مرتب باد می‌زد اشعاری می‌خواند که حاکی از وداع با زمستان و سرما بود و از مردم چیزی به سکه و دینار می‌گرفت. آنچه از مردم می‌ستاند، از بامداد تا نیمروز به جهت خزانه و شاه بود و آنچه از نیمروز تا عصر اخذ می‌کرد، تعلق به خودش داشت. آنگاه اگر از عصر وی را می دیدند، مورد آزار و شتم قرار می‌دادند. این رسم در روزگار ساسانی و دورهٔ اسلامی، توسط غلامان سیاه اجرا می‌شده که ملبس به لباس‌های رنگارنگ شده و با آرایش ویژه و لهجهٔ شکسته و خاصی که داشتند، دف و دایره می‌زدند و ترانه‌های نوروزی می‌خواندند. حاجی فیروز‌های امروزی که مقارن نوروز و سال نو در کوی و برزن مردم را به طرب در می‌آورند، از بقایای آن رسم کهن است. با این تفاوت که امروزه چون غلام و سیاهانی نیستند که چنین کنند، دیگران خود را سیاه کرده و به زی آنان آراسته و تقلیدشان می‌کنند.
.
میر نوروزی
در ایران رسم بود در ایام عید نوروز محض تفریح عمومی و مضحکه فردی عامی و از میان مردم را به عنوان پادشاه یا امیر یا حاکمی موقتی به نام میر نوروزی انتخاب می‌کردند و برای یک یا چند روز زمام امور شهری را به عهده‌اش می‌سپردند پس از انقضای ایام جشن سلطنت او نیز به پایان می‌رسیده است. واضح است که جز تفریح و خنده و بازی هیچ منظور دیگری در بین نبوده است و احکامی که میرنوروزی صادر می‌کرده پس از نوروز به حال اول بازگردانده می‌شده است. نظیر این جشن در بابل نیز مرسوم بود.
.
بار عام نوروزی
در زمان هخامنشیان، شاه، نوروز را در تخت جمشید برپا می‌داشت. از رسم‌هایی که شاهان در نوروز برگزار می‌کردند، یکی این بود که شاه جشن نوروز را افتتاح می‌کرد و به مردمان اعلام می‌داشت که وی آنان را بار خواهد داد و به آنان نیکی خواهد کرد. دومین روز، بلند پایه‌ترین کسان را بار می‌داد، یعنی دهقانان و اعضای خاندان‌های بزرگ (اشراف بلند پایهٔ موروثی، ویسپوهران). سومین روز، اسوران و بلند پایه‌ترین موبدان را بار میداد. چهارمین روز، خانوادهٔ خود و نزدیکان خویشان و درباریان را بار می‌داد و پنجمین روز، فرزندان و کارگزاران خود را بار می‌داد. بدین ترتیب به هر کدام رتبه و اکرامی را که شایستهٔ آن بود ارزانی می داشت چون روز ششم فرا می‌رسید، شاه که وظایف خود را نسبت به آنان انجام داده‌بود، نوروز را برای خود و در خلوت جشن می‌گرفت.
در دو جشن بزرگ نوروز و مهرگان تظلم و دادخواهی و بار عام شاه و رسوم اهدای پیش کش‌ها بسیار اهمیت داشت و با تشریفات فراوان اجرا می‌شد. در نوروز رسمی در دربار جاری بود که اربابان نقش بندگان را برعهده می‌گرفتند و برعکس. خواجه نظام‌الملک طوسی وزیر مشهور سلاطین سلجوقی نکتهٔ دیگری دربارهٔ جشن نوروز در زمان ساسانیان ضبط کرده‌است.

رسم ملکان عجم چنان بوده است که روز نوروز و مهرگان پادشاه اجازهٔ دیدار عامهٔ مردم را می‌داده‌است و هیچ کس را مانعی از دیدار با شاه نبوده‌است. هر کس قصهٔ خویش نوشته و شکایت خود را آماده می‌کرد و شاه نامه‌ها و شکایات مردم را یک به یک، بررسی می‌کرد. اگر از شاه شکایتی می‌شد، موبد موبدان را قاضی قرار داده و شاه از تخت به زیر آمدی و پیش موبد به دو زانو می‌نشست و می گفت «بدون محابا بین من و این مرد داوری کن. هیچ گناهی نیست، نزدیک ایزد تعالی، بزرگتر از گناه پادشاهان چون شاه بیدادگر باشد، لشکر همه بیدادگر شوند و خدای عز و عجل را فراموش کنند و کفران نعمت آرند.» پس موبد به داد مردم، رسیدگی کرده و داد به تمامی بستاند و اگر کسی بر ملک، دعوی باطل کرده بود، عقوبتی بزرگ به او می‌داد و می گفت «این سزای آن کس است که بر شاه و مملکت وی عیب جوید.» در نوروز هر که ضعیف تر بود، نزدیکتر به شاه بود و کسانی که قویتر بودند، باید دورتر از شاه جای می‌گرفتند. از زمان اردشیر تا زمان یزدگرد بزه گر (یکم)، این رسم بر جا بود. یزدگرد روشهای پدران را بگردانید.
خواجه نظام‌الملک طوسی، یزدگرد یکم را به عنوان پادشاهی که این رسم را برانداخته، معرفی کرده‌است ولی در واقع این رسم توسط یزدگرد دوم، لغو شده‌است.
.
روایتی از پیامبر اسلام در مورد نوروز
در کیهان‌شناسی نوشتهٔ زکریا قزوینی، روایتی از پیامبر اسلام، آمده‌است که با استناد به قول عبدالصمد بن علی که از قول پدربزرگش، عبدالله بن عباس آن را نقل کرده‌است، جامی سیمین محتوی شیرینی به پیامبر هدیه شد. پیامبر پرسید «این چیست؟» پاسخ دادند «اینها شیرینی نوروز است». وی گفت «نوروز چیست؟» پاسخ دادند «این عیدی بزرگ برای ایرانیان است.» گفت «این روزی است که در آن خدا سپاه را دوباره زنده کرد.» پرسیدند «کدام سپاه، ای پیامبر خدا؟» پاسخ داد «سپاه کسانی که از اقامتگاه‌های خود از ترس مرگ بیرون آمدند و هزاران بودند و خدا به آنان گفت، بمیرید و بعد آنان را آن روز زنده کرد و روان‌هایشان را به آنان بازگردانید و به آسمان فرمان داد که بارانی بر آنان ببارد، از این روست که مردمان این رسم را دارند که در این روز آب می‌پاشند.» سپس مقداری از آن شیرینی را خورد و محتوای جام را میان اصحاب خود تقسیم کرد. این روایت را ابوریحان بیرونی نیز در آثار الباقیه آورده‌است.

.

.

.

فلسفه نوروز از دیدگاه دکتر علی شریعتی

از : زنده یاد دکتر علی شریعتی
سخن تازه از نوروز گفتن دشوار است. نوروز یک جشن ملی است،‌جشن ملی را همه می‌شناسند که چیست، نوروز هر ساله برپا می‌شود و هر ساله از آن سخن می‌رود. بسیار گفته‌اند و بسیار شنیده‌اید؛ پس به تکرار نیازی نیست؟ چرا، هست. مگر نوروز را خود مکرر نمی‌کنید؟ پس سخن از نوروز را نیز مکرر بشنوید. در علم و ادب تکرار ملال‌آور است و بیهوده؛ “عقل” تکرار را نمی‌پسندد؛ اما “احساس” تکرار را دوست دارد، طبیعت تکرار را دوست دارد، جامعه به تکرار نیازمند است، طبیعت را از تکرار ساخته‌اند؛ جامعه با تکرار نیرومند می‌شود، احساس با تکرار جان می‌گیرد و نوروز داستان زیبایی است که در آن، طبیعت، احساس و جامعه هر سه دست‌اندرکارند.
نوروز که قرن‌های دراز است بر همة جشن‌های جهان فخر می‌فروشد، از آن رو “هست” که یک قرارداد مصنوعی اجتماعی و یا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست، جشن جهان است و روز شادمانی زمین، آسمان و آفتاب، و جوشِ شکفتن‌ها و شور زادن‌ها و سرشار از هیجانِ هر “آغاز”.
جشن‌های دیگران، غالباً انسان‌ها را از کارگاه‌ها، مزرعه‌ها، دشت و صحرا، کوچه و بازار، باغ‌ها و کشتزارها، در میان اطاق‌ها و زیر سقف‌ها و پشت درهای بسته جمع می‌کند: کافه‌ها، کاباره‌ها، زیرزمینی‌ها، سالن‌ها، خانه‌ها … در فضایی گرم از نفت، روشن از چراغ، لرزان از دود، زیبا از رنگ و آراسته از گل‌های کاغذی، مقوایی، مومی، بوی کندر و عطر و … اما نوروز دست مردم را می‌گیرد و از زیر سقف‌ها، درهای بسته، فضاهای خفه، لای دیوارهای بلند و نزدیک شهرها و خانه‌ها،‌ به دامن آزاد و بیکرانة طبیعت می‌کشاند: گرم از بهار، روشن از آفتاب، لرزان از هیجانِ آفرینش و آفریدن، زیبا از هنرمندی باد و باران، آراسته با شکوفه، جوانه، سبزه و معطر از:
“بوی باران، بوی پونه، بوی خاک،
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک” …
نوروز تجدید خاطرة بزرگی است: خاطرة خویشاوندی انسان با طبیعت. هر سال، این فرزند فراموشکار که،‌ سرگرم کارهای مصنوعی و ساخته‌های پیچیدة خود، مادر خویش را از یاد می‌برد، با یادآوری‌های وسوسه‌آمیز نوروز، به دامن وی باز می‌گردد و با او، این بازگشت و تجدید دیدار را جشن می‌گیر: فرزند، در دامن مادر، خود را بازمی‌یابد و مادر،‌ در کنار فرزند، چهره‌اش از شادی می‌شکفد، اشک شوق می‌بارد، فریادهای شادی می‌کشد؛ جوان می‌شود، حیات دوباره می‌گیرد. با دیدار یوسفش بینا و بیدار می‌شود.
تمدن مصنوعی ما هر چه پیچیده‌تر و سنگین‌تر می‌گردد، نیاز به بازگشت و بازشناخت طبیعت را در انسان حیاتی‌تر می‌کند و بدینگونه است که نوروز، برخلاف سنت‌ها که پیر می‌شوند و فرسوده و گاه بیهوده، رو به توانایی می‌رود و در هر حال، آینده‌ای جوان‌تر و درخشان‌تر دارد، چه، نوروز راه سومی است که جنگ دیرینه‌ای را که از روزگار لائوتزو و کنفسیوس تا زمان روسو و ولتر درگیر است به آشتی می‌کشاند.
نوروز تنها فرصتی برای آسایش، تفریح و خوشگذرانی نیست، نیاز ضروری جامعه، خوراک حیاتی یک ملت نیز هست. دنیایی که بر تغییر و تحول، گسیختن و زایل شدن، درهم ریختن و از دست رفتن بنا شده است، جایی که در آن، آنچه ثابت است و همواره لایتغیر و همیشه پایدار،‌ تنها تغییر است و ناپایداری؛ چه چیز می‌تواند ملتی را، جامعه‌ای را، در برابر عرابة بی‌رحم زمان – که بر همه چیز می‌گذرد و له می‌کند و می‌رود، هر پایه‌ای را می‌شکند و شیرازه‌ای را میگسلد- از زوال مصون دارد؟
هیچ ملتی با یک نسل و دو نسل شکل نمی‌گیرد؛ ملت، مجموعة پیوستة نسل‌های متوالی بسیار است، اما زمان، این تیغ بی‌رحم، پیوند نسل‌ها را قطع می‌کند؛ میان ما و گذشتگانمان- آنها که روح جامعة‌ ما و ملت ما را ساخته‌اند- درة هولناک تاریخ حفر شده است؛ قرن‌های تهی ما را از آنان جدا ساخته‌اند؛ تنها سنت‌ها هستند که پنهان از چشم جلاد زمان، ما را از این درة هولناک گذر می‌دهند و با گذشتگانمان و با گذشته‌هایمان آشنا می‌سازند. در چهرة مقدس این سنت‌ها است که ما حضور آنان را در زمان خویش، کنار خویش و در “خودِ خویش”، احساس می‌کنیم؛ حضور خود را در میان آنان می‌بینیم و جشن نوروز یکی از استوارترین و زیباترین سنت‌ها است.
در آن هنگام که مراسم نوروز را به پا می‌داریم، گویی خود را در همة‌ نوروزهایی که هر ساله در این سرزمین برپا می‌کرده‌اند، حاضر می‌یابیم و در این حال، صحنه‌های تاریک و روشن و صفحات سیاه و سفید تاریخ ملت کهن ما در برابر دیدگانمان ورق می‌خورد، رژه می‌رود. ایمان به اینکه نوروز را ملت ما هر ساله در این سرزمین بر پا می‌داشته است، این اندیشه‌های پرهیجان را در مغزمان بیدار می‌کند که: آری، هر ساله! حتی همان سالی که اسکندر چهرة این خاک را به خون ملت ما رنگین کرده بود، در کنار شعله‌های مهیبی که از تخت جمشید زبانه می‌کشید، همانجا، همان وقت، مردم مصیبت‌زدة ما نوروز را جدی‌تر و با ایمان بیشتری برپا می‌کردند؛ آری، هر ساله! حتی همان سال که سربازان قتیبه بر کنارة جیحون سرخ رنگ،‌ خیمه برافراشته بودند و مهلب خراسان را پیاپی قتل عام می‌کرد، در آرامش غمگین شهرهای مجروح و در کنار آتشکده‌های سرد و خاموش، نوروز را گرم و پرشور جشن می‌گرفتند.
تاریخ از مردی در سیستان خبر می‌دهد که در آن هنگام که عرب سراسر این سرزمین را در زیر شمشیر خلیفة جاهلی آرام کرده بود، از قتل عام شهرها و ویرانی خانه‌ها و آوارگی سپاهیان می‌گفت و مردم را می‌گریاند و سپس، چنگ خویش را برمی‌گرفت و می‌گفت: “اباتیمار، اندکی شادی باید”! نوروز در این سال‌ها و در همة سال‌های همانندش، شادی‌یی اینچنین بوده است، عیاشی و “بی‌خودی” نبوده است،‌ اعلام ماندن و ادامه داشتن و بودن این ملت بوده و نشانة پیوند با گذشته‌ای که زمان و حوادث ویران‌کنندة زمان همواره در گسستن آن می‌کوشیده‌ است.
نوروز همه وقت عزیز بوده است؛ در چشم مغان، در چشم موبدان، در چشم مسلمانان و در چشم شیعیان مسلمان، همه نوروز را عزیز شمرده‌اند و با زبان خویش، از آن سخن گفته‌اند. حتی فیلسوفان و دانشمندان که گفته‌اند: “نوروز روز نخستین آفرینش است که اورمزد دست به خلقت جهان زد و شش روز در این کار بود و ششمین روز، خلقت جهان پایان گرفت و از این رو است که نخستین روز فروردین را هورمزد نام داده‌اند و ششمین روز را مقدس شمرده‌اند”.
چه افسانة زیبایی؛ زیباتر از واقعیت! راستی مگر هر کس احساس نمی‌کند که نخستین روز بهار، گویی نخستین روز آفرینش است. اگر روزی خدا جهان را آغاز کرده است، مسلماً آن روز، این نوروز بوده است. مسلما بهار نخستین فصل و فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است. هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان آغاز نکرده است. مسلما اولین روز بهار، سبزه‌ها روییدن آغاز کرده‌اند و رودها رفتن و شکوفه‌ها سرزدن و جوانه‌ها شکفتن، یعنی نوروز.
بی‌شک، روح در این فصل زاده است و عشق در این روز سر زده است و نخستین بار، آفتاب در نخستین روز نوروز طلوع کرده است و زمان با وی آغاز شده است.
اسلام که همة رنگ‌های قومیت را زدود و سنت‌ها را دگرگون کرد، نوروز را جلای بیشتری داد، شیرازه بست و آن را، با پشتوانه‌ای استوار، از خطر زوال در دوران مسلمانی ایرانیان، مصون داشت. انتخاب علی به خلافت و نیز انتخاب علی به وصایت، در غدیر خم، هر دو در این هنگام بوده است و چه تصادف شگفتی! آن همه خلوص و ایمان و عشقی که ایرانیان در اسلام به علی و حکومت علی داشتند پشتوانة نوروز شد. نوروز که با جان ملیت زنده بود، روح مذهب نیز گرفت؛ سنت ملی و نژادی، با ایمان مذهبی و عشق نیرومند تازه‌ای که در دلهای مردم این سرزمین برپا شده بود پیوند خورد و محکم گشت، مقدس شد و، در دوران صفویه، رسما یک شعار شیعی گردید،‌ مملو از اخلاص و ایمان و همراه با دعاها و اوراد ویژة خویش. آنچنان که یکسال نوروز و عاشورا در یک روز افتاد و پادشاه صفوی، آن روز را عاشورا گرفت و روز بعد را نوروز!
نوروز- این پیری که غبار قرن‌های بسیار بر چهره‌اش نشسته است- در طول تاریخ کهن خویش، روزگاری در کنار مغان، اوراد مهرپرستان را خطاب به خویش می‌شنیده است؛ پس از آن، در کنار آتشکده‌های زردشتی، سرود مقدس موبدان و زمزمة اوستا و سروش اهورامزدا را به گوشش می‌خوانده‌اند؛ از آن پس، با آیات قرآن و زبان الله از او تجلیل می‌کرده‌اند و اکنون، علاوه بر آن، با نماز و دعای تشیع و عشق به حقیقت علی و حکومت علی، او را جان می‌بخشند و در همة این چهره‌های گوناگونش، این پیر روزگارآلود، که در همة قرن‌ها و با همة نسل‌ها و همة اجداد ما- از اکنون تا روزگار افسانه‌ای جمشید باستانی- زیسته است و با همه‌مان بوده است، رسالت بزرگ خویش را، همه وقت، با قدرت و عشق و وفاداری و صمیمیت انجام داده است و آن، زدودن رنگ پژمردگی و اندوه از سیمای این ملت نومید و مجروح است و درآمیختن روح مردم این سرزمین بلاخیز با روح شاد و جانبخش طبیعت و، عظیم‌تر از همه، پیوند دادن نسل‌های متوالی این قوم- که بر سر چهار راه حوادث تاریخ نشسته و همواره تیغ جلادان و غارتگران و سازندگان کله منار‌ها بند بندش را از هم می‌گسسته است و نیز پیمان‌یگانگی بستن میان همة دل‌های خویشاوندی که دیوار عبوس و بیگانة دوران‌ها در میانه‌شان حائل می‌گشته و درة عمیق فراموشی میانشان جدایی می‌افکنده است.
و ما، در این لحظه، در این نخستین لحظات آغاز آفرینش، نخستین روز خلقت، روز اورمزد، آتش اهورایی نوروز را باز برمی‌افروزیم و در عمق وجدان خویش، به پایمردی خیال، از صحراهای سیاه و مرگ‌زدة قرون تهی می‌گذریم و در همة نوروزهایی که در زیر آسمان پاک و آفتاب روشن سرزمین ما برپا می‌شده است، با همة زنان و مردانی که خون آنان در رگ‌هایمان می‌دود و روح آنان در دلهایمان می‌زند شرکت می‌کنیم و بدینگونه، “بودن خویش” را، به عنوان یک ملت، در تندباد ریشه برانداز زمان‌ها و آشوبِ گسیختن‌ها و دگرگون شدن‌ها خلود می‌بخشیم و، در هجوم این قرن دشمنکامی که ما را با خود بیگانه ساخته و، “خالی از خویش”، بردة رام و طعمة زدوده از “شخصیت” این غرب غارتگر کرده است، در این میعادگاهی که همة نسل‌های تاریخ و اساطیر ملت ما حضور دارند، با آنان پیمان وفا می‌بندیم و “امانت عشق” را از آنان به ودیعه می‌گیریم که “هرگز نمیریم” و “دوام راستین” خویش را به نام ملتی که در این صحرای عظیم بشری، ریشه در عمق فرهنگی سرشار از غنی و قداست و جلال دارد و بر پایة “اصالت” خویش، در رهگذر تاریخ ایستاده است، “بر صحیفة عالم ثبت” کنیم. 

http://3ali3.com/

نوروزگان جزیره




مطالبی در مورد نوروز در فرهنگ و تاریخ ایران

نوروز در فرهنگ و باور ایرانیان از دیر‌باز جایگاه خاصی داشته است. انسان، از نخستین سال های زندگی اجتماعی، زمانی که از راه شکار و گردآوری خوراک های گیاهی روزگار می گذراند، متوجه بازگشت و تکرار برخی از رویدادهای طبـیعی، یعنی تکرار فصول شد. او زمان یخبندان‌ها، موسم شکوفه ها، هنگام جفتگیری پرندگان و چرندگان را از یکدیگر جدا کرد. نیاز به محاسبه در دوران کشاورزی، یعنی نیاز به دانستن زمان کاشت و برداشت، فصل بندی ها و تقویم دهقانی و زراعی را به‌وجود آورد. نخستین محاسبه فصل ها، بی گمان در همه جوامع، با گردش ماه که تغیـیـر آن آسانتر دیده می شد، صورت گرفت و بالاخره نارسایی ها و ناهماهنگی هایی که تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید صورت پذیرفت. سال در نزد ایرانیان همواره دارای فصل نبوده، زمانی شامل دو فصل: زمستان ده ماهه و تابستان دو ماهه بوده و زمانی دیگر تابستان هفت ماه (از فروردین تا آبان) و زمستان پنج ماه (از آبان تا فروردین) بوده، و سرانجام از زمانی نسبتاً کهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم گردیده است. گذشته از ایران، سال و ماه سغدی ها، خوارزمی ها، سیستانی ها در شرق و کاپادوکی ها و ارمنی ها در مغرب ایران، بدون کم و زیاد همان سال و ماه ایرانی است.

آغاز سال

مردم‌شناسان معتقدند که محاسبه آغاز سال، در میان قوم ها و گروه های کهن، از دوران کشاورزی، همراه با مرحله ای از کاشت یا برداشت بوده و بدین جهت است که آغاز سال نو در بیشتر کشورها و آیـیـن ها در نخستین روزهای پائیز، زمستان و بهار می باشد. آغاز سال ایرانیان، هر چند زمانی دستخوش تغیـیـر گردید ولی حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و الا نبـیـاء و ابوریحان بـیـرونی در آثار الباقیه گویند که آغاز سال ایرانی، از زمان خلقت انسان ( یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم ) روز هرمز از ماه فروردین بود؛ وقتی که آفتاب در نصف النهار، در نقطه اعتدال ربـیـعی بود، و طالع سرطان بود.

پیدایش جشن نوروز

در ادبـیـات فارسی جشن نوروز را، مانند بسیاری دیگر از آیـیـن ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت می‌دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی ،منوچهری، عنصری، بـیـرونی، طبری، مسعـودی، مسکویه، گردیزی و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبـیـات پـیـش از اسلام بوده، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند، که تـنـها به چند نمونه و مورد اشاره می شود :
جهان انجمن شد بر تخت اوی
از آن بر شده فره بخت اوی
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
بر آسوده از رنج تن، دل ز کین
به نوروز نو شاه گیتی فروز
بر آن تخت بنشست فیروزروز
بزرگان به شادی بیاراستند
می و رود و رامشگران خواستند
محمد بن جریر طبری نوروز را سر آغاز حکومت جمشید دانسته:
جمشید علما را فرمود آن روز که من بـنـشـسـتم به مظالم، شما نزد من باشید تا هر چه در او داد و عدل باشد بنمایـیـد، تا من آن کنم. و آن روز که به مظالم نشـسـت روز هرمز بود از ماه فروردین. پس آن روز رسم کردند.
ابوریحان بـیـرونی پرواز کردن جمشید را آغاز جشن نوروز می داند : چون جمشید برای خود گردونه بساخت، در این روز بر آن سوار شد، و جن و شیاطین او را در هوا حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیـدن این امر به شگفت شدند و این روز را عید گرفته و برای یادبود آن روز تاب می نـشـیـنـند و تاب می خورند.
به نوشته گردیزی، جمشید جشن نوروز را به شکرانه این که خداوند " گرما و سرما و بیماری و مرگ را از مردمان گرفت و سیصد سال بر این جمله بود " برگزار کرد و هم در این روز بود که " جمشید بر گوساله ای نشست و به سوی جنوب رفت. به حرب دیوان و سیاهان و با ایشان حرب کرد و همه را مقهور کرد. " و سرانجام خیام می نویسد که جمشید به مناسبت باز آمدن خورشید به برج حمل، نوروز را جشن گرفت : سبب نهادن نوروز آن بوده است که آفتاب را دو دور بود، یکی آنکه هر سیصد و شصت و پنج شبانه روز به اول دقیقه حمل باز آمد و به همان روز که رفته بود بدین دقیقه نتواند از آمدن، چه هر سال از مدت همی کم شود؛ و چون جمشید، آن روز دریافت ( آن را ) نوروز نام نهاد و جشن و آیـیـن آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا کردند.
در خور یادآوری است که جشن نوروز پـیـش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز، با آنکه جشن را به جمشید منسوب می کند، یاد آور می شود که، " آن روز را که روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پـیـش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود " . گذشته از ایران، در آسیای صغیر و یونان، برگزاری جشن ها و آیـیـن هایی را در آغاز بهار سراغ داریم. در منطقه لیدی و فری ژی، براساس اسطوره های کهن، به افتخار سی بل، الهه باروری و معروف به مادر خدایان، و الهه آتیس جشنی در هنگام رسیدن خورشید به برج حمل و هنگام اعتدال بهاری، برگزار می شد. مورخان از برگزاری آن در زمان اگـُوست شاه در تمامی سرزمین فری ژی و یونان و لیدی و آناتولی خبر می دهند. به ویژه از جشن و شادی بزرگ در سه روز 25 تا 28 مارس ( 4 تا 7 فروردین ) .
صدرالدین عینی درباره برگزاری جشن نوروز در تاجیکستان و بخارا ( ازبکستان ) می نویسد: ... به سبب اول بهار، در وقت به حرکت در آمدن تمام رستـنی ها، راست آمدن این عید، طبـیـعت انسان هم به حرکت می آید. از این جاست که تاجیکان می گویند : " حمل، همه چیز در عمل ". در حقیقت این عید به حرکت آمدن کشت های غله، دانه و سر شدن ( آغاز ) کشت و کار و دیگر حاصلات زمینی است که انسان را سیر کرده و سبب بقای حیات او می شود. وی در جای دیگر می گوید : در بخارا " نوروز " را که عید ملی عموم فارسی زبانان است، بسیار حرمت می کردند. حتی ملای دینی به این عید که پیش از اسلامیت، عادت ملی بوده، بعد از مسلمان شدن هم مردم این عید را ترک نکرده بودند، به آن رنگ دینی اسلامی داده، از وی فایده می بردند.
برگزاری شکوهمند و باورمند و همگانی این جشن در دستگاه های حکومتی و سازمان های دولتی و غیر دولتی و در بیـن همه قشرها و گروه های اجتماعی، بی گمان، از ویژگی های ایران زمین است، که با وجود جنگ و ستیزها، شکست ها و دگرگونی های سیاسی، اجتماعی، اعتقادی، علمی و فنی، از روزگاران کهن پا بر جا مانده، و افزون بر آن به جامعه ها و فرهنگ های دیگر نیز راه یافته است؛ و در مقام مقایسه، امروز جامعـه و کشوری را با جشن و آیـیـن چندین روزه ای، که چنین همگانی و مورد احترام و باور خاص و عام، فقیر و غنی، کوچک و بزرگ و بالاخره شهری و روستایـی و عشایـری باشد، سراغ نداریم.

روزها یا ماه جشن نوروز

مدت برگزاری جشن هایی چون مهرگان، یلدا، سده و بسیاری دیگر، معـمولاً یک روز ( یا یک شب ) بـیشتر نیست. ولی جشن نوروز، که درباره اش اصطلاح " جشن ها و آیـیـن های نوروزی " گویاتر است، دستکم یک یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را، پس از جمشید یک ماه می نویسد :
چون جم درگذشت، پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند : 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف ،5 روز سوم را به خادمان و کارکنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزگران.
کمپفر در سفرنامه خود آورده که، در زمان شاه سلیمان صفوی، مهمانی ها، تفریح و جشن های نوروز در میدان های عمومی تا سه هفته طول می کشید. "درو ویل" مدت تعطیلی جشن نوروز را در زمان فتحعلیشاه دو هفته می نویسد. ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست کم از پنجه و " چهارشنبه آخر سال " آغاز می‌شود و در " سیزده بدر " پایان می پذیرد.
رسم ها و آیـیـن های نوروزی که از روزگاران کهن برگزاری آن ها از نسلی به نسل بعد به ارث رسیده، به ناگزیر با دگرگونی شیوه های زندگی، تکنولوژی های صنعتی و ماشینی، سازمان های اداری، شغـل ها، قانون ها، وسایـل ارتباط جمعی جدیـد - چنانکه خواهیم دید - بدون آنکه هویـت خود را از دست بدهد، تحول یافته است. از آداب و رسم های کهن پـیـش از نوروز، بایستی از پنجه ( خمسه مسترقه )، چهارشنبه سوری و خانه تکانی یاد کرد.

پنجه (خمسه مسترقه)

بنابر سالنمای کهن ایران، هر یک از دوازده ماه سال سی روز است و پنج روز باقی مانده سال را پنجه، پنجک، خمسه مسترقه، پیتک (در زبان و تقویم مازندرانی ) یا بهیزک ( در روزشمار زردشتیان ) گویند. ابوریحان درباره پنجه می نویسد :
... هر یک از ماه های فارسی سی روز است و از آن جا که سال حقیقی سیصد و شصت و پنج روز است، پارسیان پنج روز دیگر سال را " پنجی " و " اندرگاه " گویند. سپس این نام تعریب شده و " اندرجاه " گفته شد و نیز این پنج روز دیگر را روزهای مسترقه نامند، زیرا که در شمار هیچ یک از ماه ها حساب نمی شود ....
این پنج روز را که همزمان با یکی از شش " گهنبار " است، جشن می گرفـتـند. مراسم پنجه تا سال 1304، که تقویم رسمی شش ماه اول سال را سی و یک روز قرار داد، برگزار می شد.
برگزاری جشن خمسه در بین همه قشرهای اجتماعی رواج داشت. به طوری که در 1311 هجری قمری مردی نیک اندیش در هزینه‌کرد درآمد موقوفه خود، در استرک کاشان، سفارش می کند که : " ... بقیه منافع وقف را هر ساله برنج ابتیاع نموده از آخر خمسه مسترقه به تمام اهالی استرک وضیع و شریف ذکور و اناث، صغیر و کبـیر بالسویه برسانند ". در گاهشماری تبری، که نوروز در مرداد ماه برگزار می شد، مراسم پنجه، در دوره صفویه، همزمان با جشن و روز آب‌پاشان بود : ...به دستور ولایت بهشت آسای مازندران کامیاب دولت بودند، و چون فصل نشاط افزای بهاری سپری گشته، هوای آن دیار رو به گرمی نهاد، اراده تماشای جشن و سرور پنجه که معتاد مردم گیلان است از خاطر خطیر سر زد. رسم مردم گیلان است که در ایام خمسه مسترقه هر سال که به حساب اهل تنجیم آن ملک، بعد از انقضای سه ماه بهار قرار داده اند، و در میانه اهل عجم روز آب پاشان است؛ بزرگ و کوچک و مذکر و مونث به کنار دریا آمده، پنج روز به سور و سرور می پردازند و همگی از لباس تکلیف عریان گشته، هر جماعت با اهل خود به آب درآمده، با یکدیگر آب بازی کرده، و بدین طرب و خرمی می گذرانند و الحق تماشای غریبی است.

میر نوروزی

از جمله آیـیـن های این جشن پنج روزه، که در شمار روزهای سال و ماه و کار نبود، برای شوخی و سرگرمی، حاکم و امیری انتخاب می کردند که رفتار و دستورهایش خنده آور بود، و در پایان جشن از ترس آزار مردمان فرار می کرد. ابوریحان از مردی کوسه یاد می کند که با جامه و آرایشی شگفت انگیز و خنده آور، در نخستین روز بهار مردم را سرگرم می کرد و چیزی می گرفت. و هم اوست که حافظ به عنوان "میر نوروزی" دوران حکومتش را " بیش از پنج روز " نمی داند.
مسعـودی در این باره می نویسد : ... پنج روز آخر آن فروردگان است، که روز اول آن در عراق و ایران کوسه ای بر استر خود سوار شود ( و این جز در عراق و دیار عجم رسم نیست و اهل شام و جزیره و مصر و یمن آن را ندانند )، و تا چند روز جوز و سیر و گوشت چاق و دیگر غذاهای گرم و نوشیدنی های گرمازا و سرمابر به او بخورانند و بنوشانند و چنان وانمود کند که سرما را بـیرون می کند و آب سرد بر او ریزد و احساس رنج نکند، و به فارسی بانگ زند: " گرما، گرما" و این هنگام عید عجمیان است که در اثـنای آن طرب کنند و شاد باشند.
از برگزاری رسم میرنوروزی، تا 73 سال پیش، آگاهی داریم؛ علامه محمد قزوینی در پژوهشی ارزشمند درباره میرنوروزی - که مانند همه پژوهش های آن علامه فقید ادبی و فرهنگی می باشد - شرحی آورده است، که خود می تواند پژوهش مردم نگاری باشد و دریغم آمد که به اشاره بسنده شود.
.... یکی از دوستان موثـق نگارنده، از اطبای مشهور، که سابق در خراسان مقیم بوده اند، در جواب استفسار من از ایشان در این موضوع، مکتوب ذیل را به اینجانب مرقوم داشته اند که عیناً درج می شود : " در بهار 1302 هجری شمسی برای معـالجه بیماری به بجنورد رفته بودم. از اول فروردین تا چهاردهم فروردین در آنجا بودم، در دهم فروردین دیدم جماعت کثیری، سواره و پـیاده می گذرند، که یکی از آنها با لباس فاخر، بر اسب رشیدی نشسته، چتری بر سر افراشته بود. جماعتی هم سواره در جلو و عقب او روان بودند. یکدسته هم پـیاده به عنوان شاطر و فراش که بعضی چوبی در دست داشتند، در رکاب او یعـنی پیشاپـیش و در جنبـین و در عقب او روان بودند، چند نفر هم چوب های بلند در دست داشتـند که بر سر هر چوبی سر حیوانی از قبـیل گاو یا گوسفند بود، یعـنی استخوان جمجمه حیوانی، و این رمز از آن بود که امیر از جنگی فاتحانه برگشته و سرهای دشمنان را با خود می آورد. دنبال این جماعت، انبوه کثیری از مردم متفرقه، بزرگ و خرد، روان بودند و هیاهوی بسیار داشتـند. تحقیق کردم، گفتند که در نوروز یک نفر امیر می شود، که تا سیزده عید، امیر و حکمفرمای شهر است، به اعیان و اعزه شهر حواله نقد و جنس می دهد، که همه کم یا زیاد تقدیم می کنند. به این طریق که مثلا حکمی می نویسد برای فلان متعـین : - که شما باید صد هزار تومان تسلیم صندوق خانه کنید، البته مفهوم این است که صد تومان باید بدهید. البته این صد تومان را کم و زیاد می کردند، ولی در هر حال چیزی گفته می شد، غالب اعیان به رغبت و رضا چیزی می دادند. زیرا، جزو عادات عید نوروز به فال نیک می گرفتـند. از جمله به ایلخانی هم مبلغی حواله می دادند که می پرداخت. بعد از تمام شدن سیزده عید دوره امارت او به سر می آید، و گویا در یک خاندان این شغـل ارثی بود ".
بی گمان امروز، کسانی را که در روزهای نخست فروردین، با لباس های قرمزرنگ و صورت سیاه شده در کوچه و گذر و خیابان می بیـنیم که با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می کنند و پولی می گیرند، بازمانده شوخی ها و سرگرمی های انتخاب " میر نوروزی " و " حاکم پنج روزه " است که تـنها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند، نه در وقت و جشنی دیگر؛ و آنان خود در شعرهایی که می خوانند، می گویند : حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه .

روزهای مردگان و پنجشنبه آخر سال

یکی از آیـین های کهن پـیش از نوروز یاد کردن از مردگان است که به این مناسبت به گورستان می روند و خوراک می برند و به دیگران می دهند.
در روزهای پنجه، از جمله رسم ها، تهیه کردن غذا، آیـینی مذهبی بوده، ابوریحان می نویسد: ... و در این پنج روز خورش نهند، روانهای مردگان را و همی‌گویند که جان مرده بیاید و آن غذا گیرد. غذا پختن و بر مزار مردگان بردن در قرن چهارم رسم بوده است؛ از خوارزم تا فارس: خوارزمیان پنج روز آخر اسفند و پنج روز دیگری که در پی آن است و ملحق به این ماه مانند اهالی فارس، در روزهای فروردگان برای ارواح مردگان در گورستان غذا می گذارند.
یکی از صورت های برجا مانده این رسم، در شهر و روستا، به گورستان رفتن " پنجشنبه آخر سال " است، به ویژه خانواده هایی که در طول سال عضوی را از دست داده اند. رفتن به زیارتگاه ها و " زیارت اهل قبور "، در پنجشنبه - و نیز، روز پـیش از نوروز و بامداد نخستین روز سال - رسمی عام است. در این روز، خانواده ها خوراک ( پلو خورش )، نان، حلوا و خرما بر مزار نزدیکان می گذارند و بر مزار تازه گذشتگان شمع، یا چراغ روشن می کنند. در برخی از شهرهای ایران، روز پیش از عید، خانواده های عزادار، از خویشان و نزدیکان با غذا و حلوا پذیرایی می کنند و در سر مزار جمع می شوند. و نیز رسم است که ایرانیان در موقع سال تحویل، به زیارت قبر امامان و امامزادگان میروند.

خانه تکانی

اصطلاح " خانه تکانی " را بیشتر در مورد شستن، تمیز کردن، نو خریدن، تعمیر کردن ابزارها، فرش ها، لباس ها، به مناسبت فرا رسیدن نوروز، به کار می برند. در این خانه تکانی، که سه تا چهار هفته طول می کشد، بایستی تمامی ابزارها و وسیله هایی که در خانه است، جا به جا، تمیز، تعـمیر و معاینه شده و دوباره به جای خود قرار گیرد. برخی از ابزارهای سنگین وزن، یا فرش ها، تابلو ها، پرده ها و وسیله های دیگر، فقط سالی یک بار، آن هم در خانه تکانی نوروزی، جا به جا و تمیز می شود. در برخی از شهرهای آذربایجان نخستین چهارشنبه ماه اسفند ( چهارشنبه موله) به شستن و تمیز کردن فرش های خانه اختصاص دارد.
خانه تکانی امسال، در خانه تکانی شهر نیز سرایت کرد. مسئـول خدمات شهری شهرداری تهران اعلام کرد: از آن جا که ایرانی ها براساس یک سنت حسنه همه ساله در واپسین روزهای سال اقدام به نظافت و پاکیزه گی منازل خود می کنند، شهرداری تهران نیز برای دستیابی به شهری پاکیزه و تمیز همگام و همراه با مردم، نسبت به لکه گیری گذرگاه ها و جمع آوری نخاله ها و ضایعات شهری در مناطق بیست گانه شهرداری تهران اقدام می کند.

کاشتن سبزه

اسفند ماه، ماه پایانی زمستان، هنگام کاشتن دانه و غله است. کاشتن " سبزه عید " به صورت نمادین و شگون، از روزگاران کهن، در همه خانه ها و در بین همه خانواده ها مرسوم بوده است.
در ایران کهن، " بـیست و پنج روز پیش از نوروز، در میدان شهر، دوازده ستون از خشت خام بر پا می شد، بر ستونی گندم، برستونی جو و به ترتیب، برنج، باقلا، کاجیله ( گیاهی است از تیره مرکبان، که ساقه آن به 50 سانـتی متر است )، ارزن، ذرت، لوبـیا، نخود، کنجد، عدس و ماش می‌کاشتـند؛ و در ششمین روز فروردین، با سرود و ترنم و شادی، این سبزه ها را می کندند و برای فرخندگی به هر سو می پراکندند ". و ابوریحان نقـل می کند که : " این رسم در ایرانیان پایدار ماند که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات در هفت استوانه بکارند و از رویـیدن این غلات، به خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیانه حدس بزنند ".
امروز، در همه خانه ها رسم است که ده روز یا دو هفته پیش از نوروز، در ظرف های کوچک و بزرگ، کاسه، بشقاب، پشت کوزه و ... دانه هایی چون گندم، عدس، ماش و ... می کارند. موقع سال تحویل و روی سفره "هفت سین " بایستی سبزه بگذارند. در برخی از شهرهای آذربایجان، سومین چهارشنبه به خیس کردن و کاشتن گندم و عدس برای سبزه های نوروزی اختصاص دارد. این سبزه ها را در خانواده ها تا روز سیزده نگه داشته، و در این روز زمانی که برای " سیزده بدر " از خانه بـیرون می روند، در آب روان می اندازند.

سفره هفت سین

رسم و باوری کهن است که همه اعضای خانواده در موقع سال تحویل ( لحظه ورود خورشید به برج حمل ) در خانه و کاشانه خود در کنار سفره هفت سین گرد آیند. در سفره سفید رنگ هفت سین، از جمله، هفت رویـیدنی خوراکی است که با حرف " س " آغاز می شود، و نماد و شگونی بر فراوانی رویـیدنی ها و فراورده های کشاورزی است - چون سیب، سبزه، سنجد، سماق، سیر، سرکه، سمنو و مانند این ها- می گذارند. افزون بر آن آینه، شمع، ظرفی شیر، ظرفی آب که نارنج در آن است، تخم مرغ رنگ کرده، تخم مرغی روی آینه، ماهی قرمز، نان، سبزی، گلاب، گل، سنبل، سکه و کتاب دینی ( مسلمانان قرآن و زردشتیان اوستا و ... ) نیز زینت بخش سفره هفت سین است. این سفره در بیشتر خانه ها تا روز سیزده گسترده است.
در برخی از نوشته ها از سفره هفت شین (هفت رویـیدنی که با حرف شین آغاز می شود) سخن رفته و آن را رسمی کهن تر دانسته اند. در ریشه یابی واژه هفت سین نظرهای دیگری چون هفت چین ( هفت رویـیدنی از کشتزار چیده شده ) و هفت سینی از فراورده های کشاورزی نیز بیان شده است. پراکندگی نظرها ممکن است به این سبب باشد که در کتاب های تاریخی و ادبی کهن اشاره ای به هفت سین نشده و از دوره قاجاریه است که درباره باورها و رفتارها و رسم های عامیانه مردم تحقیق و بحث و اظهار نظر آغاز شده است. نمی دانیم که آیا پیش از قاآنی هم شاعری هفت سین را در شعر خود آورده است؟
سین ساغر بس بود ما را در این نوروز روز گو نباشد هفت سین رندان دُرد آشام را
میرزاده عشقی نیز در " نوروزی نامه " در اسلامبول در مسمطی برای آگاهی مردم آن دیار سروده :
همه ایرانیان نوروز را از یادبود کِی
بپا سازند از مازندران تا شوش و ملک ری
بساط هفت سین چینند و بنشینند دور وی

پوشیدن لباس نو

پوشیدن لباس نو در آیـین های نوروزی، رسمی همگانی است. تهیه لباس، برای سال تحویل، فقیر و غنی را به خود مشغـول می دارد. در جامعه سنتی توجه به تهیدستان و زیردستان برای تهیه لباس نوروزی - به ویژه برای کودکان - رسمی در حد الزام بود. خلعـت دادن پادشاهان و امیران در جشن نوروز، برای نو پوشاندن کارگزاران و زیر دستان بود. ابوریحان بـیرونی می نویسد : " رسم ملوک خراسان این است که در این موسم به سپاهیان خود لباس بهاری و تابستانی می دهند ". مورخان و شاعران از خلعـت بخشیدن های نوروزی فراوان یاد کرده اند. و برای این باور است که در وقف نامه حاجی شفیع ابریشمی زنجانی آمده است :هر سال شب های عید نوروز پنجاه دست لباس دخترانه و پنجاه دست لباس پسرانه، همراه کفش و جوراب از عواید موقوفه تهیه و به اطفال یتیم تحویل شود.
سفرنامه نویسان دوره صفویه و قاجاریه، در شرح و وصف جشن های نوروزی، از لباس های فاخر مردم فراوان یاد کرده اند. خرید لباس نو و برخی وسیله های فرسوده ای که به مناسبت نوروز نیاز به " نو " ساختن دارد، رقم عمده هزینه های فصلی - و گاه سالانه - خانواده ها را تشکیل میدهد. بسیاری از خانواده ها که در سوگ یکی از نزدیکان لباس سیاه پوشیده اند، به مناسبت نوروز، به ویژه هنگام سال تحویل، لباسی دیگر میـپوشند. کسانی که به هر علت لباس نو ندارند، می کوشند هر قدر هم اندک - جوراب، پیراهن نو - در هنگام سال تحویل، بـپوشند.
در گذشته که فروشگاه ها و بازارهای فروش لباس دوخته نبود و مردم دوختن لباس خود را به خیاط ها سفارش می دادند، نوبت های دوخت و کار شبانه روزی خیاطان یکی از دشواری های خانواده ها بود. اگر در روزهای پیش از نوروز، در خانواده ها، محله ها، مدرسه ها و سازمان های نیکوکاری رسم است که برای کودکان نیازمند لباس تهیه کنند، این کار نیک پیش از آنکه برای کمک و همراهی باشد، برای لباس نو پوشاندن به کودکان در جشن نوروز است.
این باور کهن را در نوشته ها، توصیه ها و توصیف های نوروزی، همواره می بـینیم که : از طبـیعت پـیروی کنیم، از درختان یاد بگیریم و با آمدن بهار، لباس نو بـپوشیم، که شگون شادمانی و آرامش است.

خوراک های نوروزی

در کتاب ها و سند های تاریخی و ادبی کهن، به ندرت از خوراکی هایی که ویژه جشن نوروز (یا جشن های دیگر) باشد سخن رفته است. نویسندگان و مورخان بحث از " خوردنی " ها را، شاید، پـیش پا افتاده، نازیبا و یا بدیهی می دانستند. در کتاب های قرن چهارم به بعـد، شرح و وصف های دقیق، به شعر و نثر، درباره نوروز و مهرگان و جشن ها و آیـین های دیگر کم نیست، ولی از نوع و ویژگی خوراک های جشن ها، نه در دستگاه پادشاهان و امیران و نه در خانه های عامه مردم، سخنی نرفته است.
در مقاله ها و پژوهش هایی که در این هفتاد و پنج ساله اخیر درباره نوروز نوشته شده، افزون بر خوردنی های سفره هفت سین، گاه از غذاهای ویژه شب پیش از نوروز، و شب اول سال، در خانواده های سنتی شهرها و منطقه های مختلف یاد شده است. خوراکی هایی که با ویژگی های اقلیمی و نوع فراورده های هر منطقه هماهنگی داشت، و در عین حال بهترین و کمیاب ترین غذای منطقه بود؛ و همه قشرهای اجتماعی - فقیران نیز - میکوشند که در این روزها، برای فراهم آوردن غذای بهتر، گشاده دستی کنند و به گفته ابوریحان:"این عیدها، یکی از اسبابی است که تنگی روزی فقیران را به زندگی فراخ مبدل می سازد ".
امروز در تهران و برخی شهرهای مرکزی ایران، سبزی پلو ماهی خوردن در شب نوروز و رشته پلو در روز نوروز رسم است، و شاید بتوان گفت که غذای خاص نوروز در این منطقه است. " پلو " در شهرهای مرکزی و کویری ایران ( می توان گفت غیر از گیلان و مازندران در همه شهرهای ایران ) تا چندی پـیش غذای جشن ها، غذای مهمانی و نشانه رفاه و ثروتمندی بود. و این " بهترین " غذا، خوراک خاص همه مردم - فقیر و غنی - در شب نوروز بود. اگر نیک مردی در صد و پنج سال پـیش در استرک کاشان، ملکی را وقف می کند که از درآمد آن " همه ساله برنج ابتیاع نموده از آخر خمسه مسترقه به تمام اهالی استرک، وضیع و شریف، ذکور و اناث، صغیر و کبـیر، بالسویه برسانند "، بی گمان به این نیت بوده، که در شب نوروز سفره هیچ کس بی " پلو " نباشد.
با پـیدایش و گسترش رسانه های گروهی صنعتی امروز چون روزنامه ها، رادیو و تلویزیون، و وجود برنامه های گونا گون در معرفی جشن ها و آیـین های کهن، نوعی یکنواختی در فراهم آوردن وسیله ها و برگزاری مراسم، در همه شهرها و استان ها به وجود آمده است. بی گمان تبلیغات مؤسسه های تولید کننده کالاها نیز عاملی موثر در این یکنواختی هاست.

دید و بازدید نوروزی، یا عید دیدنی

از جمله آیـین های نوروزی، دید و بازدید، یا " عید دیدنی " است. رسم است که روز اول سال، نخست به دیدن بزرگان فامیل، طایفه و شخصیت های علمی و اجتماعی و منزلتی می روند. در بسیاری از این عید دیدنی ها، همه کسان خانواده شرکت دارند. کتاب های تاریخی و ادبی، تـنها از عید دیدنی های رسمی دربارها و امیران و رئـیسان خبر می دهند. رسمی که هنوز هم خبرگزاری ها و رسانه ها، به آن بسنده می کنند. " دیدن" های نوروزی که ناگزیر " بازدید " ها را دنبال دارد، و همراه با دست بوسی و روبوسی است، در روزهای نخست فروردین، که تعطیل رسمی است، و گاه تا سیزده فروردین ( و می گویند تا آخر فروردین ) بـین خویشاوندان و دوستان و آشنایان دور و نزدیک، ادامه دارد. رفت و آمد گروهی خانواده ها، در کوی و محله - به ویژه در شهرهای کوچک - هنوز از میان نرفته است. این دید و بازدیدها، تا پاسی از شب گذشته، به ویژه برای کسانی که نمی توانند کار روزانه را تعـطیل کنند، ادامه دارد.
تا زمانی که "مسافرت های نوروزی" رسم نشده بود، در شهرها و محله هایی که آشنایی های شغـلی و همسایگی و " روابط چهره به چهره " جایی داشت، دید و بازدید های نوروزی، وظیفه ای بـیش و کم الزامی به شمار می رفت. و چه بسا آشنایانی بودند - و هستـند - که فقط سالی یک بار، آن هم در دید و بازدید های نوروزی، به خانه یکدیگر می روند. به یاد دارم که در کرمان، در بـین زردشتیان، هنگامی که کسی از دوست و آشنایش گله می کرد که چرا بدیدنش نمی آید، این جمله را می گفت : " اگر با هم قهر هم بودیم، دست کم سالی یک بار به خانه هم می آمدیم " و چه بسیار کدورت ها و رنجش های خانوادگی و خویشاوندی که به یـُمن دید و بازدید های نوروزی برطرف شده و می شود.
گسترش شهرها، ازدیاد جمعـیت، پراکندگی خانواده های سنتی، محدودیت های شغلی و نیز فرهنگ آپارتمان نشینی، از عامل هایی است که دید و بازدید های نوروزی را کاهش داد. و بر اثر این دشواری ها و محدودیت های زمانی، بسیاری از خانواده هایی هم که به مسافرت نمی روند، برای دید و بازدیدهای نوروزی، از پـیش زمانی را معـین می کنند.
کتاب تذکره صفویه کرمان که گزارشی از رویدادهای سال های 1063 تا 1104 است، " شرح وقایع " هر سال را، با این که محاسبه ماه و سال بر اساس تقویم قمری است، از برگزاری جشن ها، رسم ها، و آیـین های نوروزی، در دستگاه حکومتی آغاز می کند، از جمله : حاکم و وزیر و آصف حمیده سیر، در نوروز آن سال (1080 قمری) که مصادف با 15 شوال بود، در باغ نظر به عیش و خرمی گذرانده، علما و صلحا وشعرا را به صلات گرانمایه خرسند گردانید (...) و دستار خواهان گسترده، اقسام طعام نزد خاص و عام کشید. روز دیگر به دیدن اعزه ولایت رفته، دو سه روز هم چنین دیدن مردم می نمودند، و بعد از آن هر روزه به ازاء ضیافت نوروزی، هنگامه تیر اندازی گرم بود. تماشای " جنگ گاو و قوچ " نیز در این دوره از آیـین های نوروزی بود : روز نوروز سال 1101 که در 7 جمادی الثانی واقع بود، طرف عصر وزیر به اتفاق ( ... ) در صحرای موًیدی ( در قسمت شمال شهر فعلی کرمان ) جنگ گاو و قوچ طرح انداخته، بعد از آن اسب دوانی کرده، از حضور دوستان جنانی خرمی، و به مقـتـضای وقت کامرانی می نمودند.

نوروز اول

در دید و بازدیدهای نوروزی رسم است که نخست به خانه کسانی بروند که " نوروز اول " در گذشت عضوی از آن خانواده است. خانواده های سوگوار افزون بر سومین، هفتمین و چهلمین روز، که بیشتر در مسجد برگزار می شود، نخستین نوروز که ممکن است بیش از یازده ماه از مرگ متوفا بگذرد، در خانه می نشـینند. و در این روز است که خانواده های خویشاوند لباس سیاه را از تن سوگواران در می آورند. جلسه های " نوروز اول " که جنبه نمادین دارد، در عین حال از فضای دید و بازدیدهای نوروزی برخوردار است. و دیدارکنند گان، در نوروز اول، به خانواده سوگوار تسلیت نمی گویند، بلکه برای آنان " آرزوی شادمانی " می کنند، تا در آغاز سال نو فال بد نزنند. رسم نوروز اول بـیشتر در شهرهایی برگزار می‌شود که آخرین روز اسفند را به عنوان یاد بود درگذ شتگان سال سوگواری نکنند.

هدیه نوروزی، یا عیدی

هدیه و عیدی دادن به مناسبت نوروز رسمی کهن است، کتابهای تاریخی از پـیشکش ها و بخشش های نوروزی - پـیش از اسلام و بعد از اسلام - خبر می دهند، از رعـیت به پادشاهان حکمرانان، از پادشاهان و حکمرانان به وزیران، دبـیران، کارگزاران و شاعران، از بزرگتران خاندان به کوچکتران، به ویژه کودکان.
رسم هدیه دادن نوروزی را، ابوریحان بیرونی از گفته آذرباد، موبد بغـداد چنین آورده : نیشکر در ایران، روز نوروز یافت شد، پـیش از آن کسی آن را نمی شناخت. جمشید روزی نی را دید که از آن کمی به بیرون تراوش کرده، چون دید شیرین است، امر کرد این نی را بـیرون آورند و از آن شکر ساختـند. و مردم از راه تبریک به یکدیگر شکر هدیه کردند، و در مهرگان نیز تکرار کردند، و هدیه دادن رسم شد.
پـیشکشی رعیت ( تاجر، صنعتگر، کشاورز) و حاکمان ولایت، به پادشاهان و خلفا، در واقع بخشی از باج و خراج و مالیات سالانه بود که - گفته یا نگفته - به آن متعـهد بودند. و " خزانه " کشور از آن آبادان بود. ابوریحان بـیرونی می نویسد : پادشاهان ساسانی آنچه را که پنج روز عید ( به ترتیب؛ اعیان، دهقانان، سپاهیان، خاصان و خادمان ) هدیه آورده بودند، روز ششم امر به احضار می کرد و هر چه قابل خزانه بود نگه می داشت، و آنچه می خواست به اهل انس و اشخاص که سزاوار خلوتـند می بخشـید.
کمپفر، سیاح دوره صفوی، از هدیه های حاکمان و ثروتمندان محلی، که برای شاه سلیمان می آوردند، به عنوان " سومین رقم بودجه دربار " یاد می کند. تاورنیه هدیه یکی از حاکمان را به پادشاه " ده هزار اشرافی " ذکر کرده، و شاردن هدیه های به پادشاه را حدود 2 میلیون فرانک تخمین میزند. " درو ویل " می نویسد : این هدیه های نوروزی علاوه بر طلا، جواهر و سکه های زر، عبارت از اسب های اصیل، جنگ افزار، پارچه های گران بها و شال های کشمیر و پوست های ممتاز و قـند و قهوه و چای و مربا است.
در کتابهای تاریخی و ادبی، بـیش از همه از هدیه پادشاهان به شاعران سخن رفته، هدیه ای که، بنا بر رسم، برای سرودن قصیده ها و مدیحه های نوروزی داده می شد. هدیه به شاعران در جشن نوروز که انگیزه و وسیله ای برای سرودن شعر و مدیحه بود، در واقع نوعی حقوق ماهانه و سالانه شاعر به شمار می رفت. از جمله بیهقی می نویسد : روز پنج شنبه هجدهم ماه جمادی الاخری، امیر ( سلطان مسعـود ) به جشن نوروز نشست، و هدیه ها بسیار آورده بودند، و تکلیف بسیار رفت و شعر شنود از شاعران که شادکام بود، در این روزگار زمستان و فارغ دل، و فترتی نیفتاد و خلعت فرمود، و مطربان را نیز فرمود، و مسعـودی شاعر را شفاعت کردند، سیصد دینار فرمود.
این بخشش ها گاه به اندازه ای بود که می توانست شاعری را توانگر سازد : گویند روز نوروزی، جهت خالدبن برمک وزیر، کاسه ها از زر و نقره هدیه آورده بودند. یکی از شاعران عرب در این باره شعری سرود و به این موضوع اشاره کرد. خالد هر چه در آن مجلس اوانی زر و نقره بود به آن شاعر بخشید. چون اعتبار کردند، مالی عظیم بود و شاعر از آن توانگر شد.
رسم و ضابطه پـیشکش های سنگین بها به پادشاهان و حاکمان تا دوره مشروطیت رایج بود. برقراری مالیات ها و الزام به پرداخت های منظم و حساب شده، پـیشکش های باج و خراج گونه را به مقدار زیادی از اعتبار انداخت. ولی دادن عیدی و هدیه به ویژه از طرف مقام بالا تر ( منزلتی، اقتصادی و سنی ) از رسم ها و آیـین های دیرین فرهنگ ماست. امروز رسم عیدی دادن به جوانان و کودکان در خانواده، به کسان کم درآمد و خدمتگزاران در محیط کار، به رفتگر، به نامه رسان و ... در عین حال نوعی جبران زحمت و انـتـظار خدمت است. عیدی های امروز بیشتر به صورت نقد و اسکناس نو است. بانک ها پـیش بـینی تهیه " اسکناس نو " کرده، و در اختیار مشتریان می گذارند. در جامعـه کشاورزی، روستایی و عشایری، در گذشته ای نه چندان دور، پـیشکش های نوروزی فراورده های محلی بود و بخشش ها، کالا و فراورده غیر محلی.
هد یه دادن ها، که به مناسبت هایی، چون عید، موفقیت، مسافرت، تولد، ازدواج، مرگ (در برخی شهرها، به ویژه جامعـه عشیره ای رسم است که برای خانواده متوفا غذا، گوسفند، برنج و ... می برند) و .. است، به ویژه در خانواده های سنتی، دارای اهمیت و مفهومی در خور توجه است (که خود پژوهش و گفتاری جداگانه می طلبد). هر چند که چند سالی است واژه فرانسوی " کادو " برای هدیه هایی چون ره آورد ( سوغات )، چشم روشنی، مبارک باد، جای خالی پا و ... به کار می رود، ولی اهمیت، کیفـیت و کمیت هر یک متمایز است. البته این باور وجود دارد که گرفتن عیدی از دست کسان مورد احترام ( از نظر سنی، منزلتی، خویشاوندی، علمی، نسبی و ...) تبرک، دارای شگون و " دست لا ف " است.

کارت تبریک عید

تبریک گفتن عید و جشن نوروز، در نامه هایی که از شهری به شهر دیگر فرستاده می شود، رسمی کهن است. در برخی از منشآت و نامه نگاری نمونه هایی آمده است، ولی با رواج چاپ، فرستادن " کارت تبریک عید " که با مضمون ها و رنگهای گوناگون تهیه و در دسترس قرار گرفته، وارد فرهنگ ما شده است. با کم شدن دید و بازدیدها - به علت هایی که در پـیش یاد شد - فرستادن کارت تبریک رونق بـیشتری یافته است.

چهاردهم فروردین

در واقع آغاز کار و فعالیت های " سال نو " از چهاردهم فروردین است. دبستان ها، دبـیرستان ها و دانشگاه ها از این روز آغاز می شود. مسافرت رفتن پـیش از سیزده را باور عامیانه نحس می داند. کوچ بسیاری از عشایر از چهاردهم فروردین است. تـقسیم آب کشاورزی، در برخی از روستاها و بسیاری از فعـالیت های دیگر، از چهاردهم فروردین شکل می گیرد.

باورهای عامیانه

رفتارها و گفتارهای هنگام سال تحویل و روز نوروز، به باور عامیانه، می تواند اثری خوب یا بد برای تمام روزهای سال داشته باشد. برخی از این باورها را در کتابهای تاریخی نیز می یابـیم، و بسیاری دیگر باورهای شفاهی است، و در شمار فولکلور جامعـه است که در خانواده ها به ارث رسیده است :
- کسی که در هنگام سال تحویل و روز اول سال لباس نو بـپوشد، تمام سال از کارش خرسند خواهد بود.
- موقع سال تحویل از اندوه و غم فرار کنید، تا تمام سال غم و اندوه از شما دور باشد.
- روز نوروز دوا نخورید بد یمن است.
- هر کس در بامداد نوروز، پـیش از آنکه سخن گوید، شکر بچشد و با روغن زیتون تن خود را چرب کند، در همه سال از بلاها سالم خواهد ماند.
- هر کس بامداد نوروز، پـیش از آنکه سخن گوید، سه مرتبه عسل بچشد و سه پاره موم دود کند از هر دردی شفا یاید.
- کسانی که مرده اند، سالی یکبار، هنگام نوروز، " فروهر " به خانه بر می گردند. پس باید خانه را تمیز، چراغ را روشن و ( با سوزاندن کندر و عود ) خوش بو کرد.
- کسی که روز نوروز گریه کند، تا پایان سال اندوه او را رها نمی کند.
- روز نوروز باید یک نفر " خوش قدم " اول وارد خانه شود؛ زنان خوش قدم نیستـند.
- اگر قصد مسافرت دارید پـیش از سیزده سفر نکنید؛ روز چهاردهم سفر کردن خیر است.
- روز سیزده کار کردن نحس است.

روابط عمومی اداره کل تبلیغات اسلامی استان مرکزی

نوروز در ایران باستان
مردم بابل از دوران‌های بسیار قدیم، روز اول سال را، عموماً در اعتدال بهاری (۲۱ مارس) جشن می‌گرفتند. این زمان اول بهار و آغاز فصل نو است، زمانی که طبیعت از خواب زمستانی بیدار می‌شود، در حقیقت آغاز سال نو بود. از لوحه‌ها چنین بر می‌آید که این جشن تقریباً از ۲۳۴۰ سال، پیش از میلاد، شناخته شده بود.

قدمت نوروز در ایران
آرتور کریستن سن، ایرانشناس نام‌دار دانمارکی نوشته‌است، سال ایرانیان باستان، به صورتی که آن را در سنگ‌نوشته‌های داریوش بزرگ در بیستون می‌یابیم، در پاییز آغاز می‌شد و جشن بسیار معروف مهرگان (بگیاد)، در اصل جشن اول سال ایرانیان بوده‌است. از جشن نوروز در اوستا و ادبیات اوستایی هیچ نام برده نشده‌، چنانکه از مهرگان نیز اشارتی نیست. در اواخر فرمانروایی داریوش بزرگ، ایرانیان که تحت تأثیر تمدن آسیای صغیر و سرزمین‌های مدیترانه ای قرار گرفته بودند، تقویم مصری را پذیرفتند که بر طبق آن سال به دوازده ماه سی روزه، به اضافهٔ پنج روز اضافی (پنجه دزدیده یا خمسهٔ مسترقه) تقسیم شده بود و در اعتدال بهاری آغاز می‌شد. این سال، یعنی سال اوستایی جدید، سال دینی زرتشتی گشت و تا امروز در نزد پارسیان حفظ گردیده‌است. روز اول سال در اعتدال بهاری، اول فروردین، عید نوروز است.

استاد مهرداد بهار با نظریهٔ وامگیری عید نوروز ایرانیان، از بین النهرین موافق نیست و عقیده دارد، از سه هزار سال پیش از میلاد، در آسیای غربی دو عید، رواج داشته‌است، عید آفرینش در اوایل پاییز و عید رستاخیزی که در آغاز بهار، برگزار می‌شده‌است. بعدها دو عید پاییزی و بهاری به یک عید تبدیل گردیده و سر بهار جشن گرفته می‌شده‌است. به اعتقاد مهرداد بهار، احتمالاً نوروز در ایران قبل از هخامنشیان وجود داشته، در اوستا مطرح نمی‌شود، چون یک عید ملی محسوب می‌شده و اوستا یک کتاب دینی است و جشن‌های خاص خودش را دارد. بعد از گذشت زمان، سرانجام دین زرتشتی، هم جشن مهرگان را که در آغاز یک عید بومی بوده و هم نوروز را می‌پذیرد.

جشن زرتشتی فروردگان
جشن فروردگان یا جشن همسپثمیدیه در دوران باستان به عنوان عید اصلی جشن گرفته می‌شد. این جشن فروهر‌ها بود و ظاهراً در آن هنگام ده روز و ده شب برگزار می شد. فروهرها همان ارواح مردگانند. نام فروردین که آغاز بهار است، برگرفته از نام فروهر هاست. در فروردین یشت آمده است که در مدت جشن فروردگان فروهرهای مؤمنان از اقامتگاه‌های خود می‌آیند و مدت ده شب در کنار مردم می‌مانند، این جشن مربوط به بازگشت مردگان بود. زمان این جشن به حساب گاه شمارهای امروزی، پنج روز آخر اسفند و پنج روز اول فروردین، بحساب می‌آمد. از زمانی که آغاز سال در اعتدال بهاری تعیین گردید، نوروز ششمین روز این جشن گشت که به فروردگان افزوده شد. بدین ترتیب اندیشهٔ شکوه و پر اهمیت بودن ششمین روز جشن سال نو، در ذهن ایرانیان، از قبل وجود داشته و در زمان ساسانی هم حفظ گردید.

نوروز کوچک
روز نخست فروردین ماه نوروز عامه یا نوروز کوچک یا نوروز صغیر خوانده می‌شد. پنج روز اول فروردین جشن نوروز گونه‌ای همگانی داشته و عموم مردمان به اجرای مراسم و سرور و شادمانی می گذرانیده‌اند، از اینرو آنرا نوروز عامه نامیده‌اند.

نوروز بزرگ در ششمین روز فروردین
در گاه‌شماری زرتشتی ایران باستان، روز ششم هر ماه شمسی و ماه سوم هر سال خورشیدی، بنام خرداد می باشد. نوروز بزرگ یا خردادروز نام ششمین روز فروردین ماه در ایران باستان بوده‌است. خردادامشاسپند موکل بر آب است و این روز بدو منسوب می‌باشد. این روز در میان جشن‌ها و اعیاد فراوان ایران باستان به ویژه دوران ساسانیان از اهمیت و ارزش و تقدس خاصی بهره داشته‌است. بسیاری از حوادث مهم به موجب آن در چنین روزی واقع شده از جمله زرتشتیان بدان باور دارند که تولد زرتشت نیز در چنین روزی است بعدها وقتی ایرانیان اسلام و تقویم عرب را پذیرفتند، جشن زرتشتی فروردگان و نوروز بزرگ، در ششمین روز ماه فروردین، از بین رفت.

مراسم ایرانیان باستان در نوروز
آداب و رسوم نوروزی همه سرچشمه‌ای کهن دارند و از نظر گاه دانش مردم‌شناسی بسیار جالب توجه برای مطالعه هستند. ایرانیان عقیده داشتند که سرنوشت انسان و جهان در سالی که در پیش است، در نوروز تعیین می‌شود. گفته می‌شد که در این روز زرتشت با خدا گفتگویی پنهانی داشت و در این روز نیکبختی‌ها برای مردمان زمین، تقسیم می‌گردد و از این روست که ایرانیان آن را روز امید نامند.

خوان نوروزیایرانیان عقیده داشتند که در ایام نوروز ارواح درگذشتگان از جایگاه آسمانی خود به زمین و به خانه‌های خویش باز می گردند. بازماندگان برای پذیرایی از آنها سفره‌ای رنگین می‌گستراندند و انواع خوراک‌ها و نوشاک‌ها را در آن می‌نهادند تا ارواح درگذشتگان از پذیرایی و صفا و پاکیزگی بازماندگان، دل خوش شده و آنان را برکت عطا کنند. این رسم توجیه سفرهٔ نوروزی یا هفت سین شد. استاد پورداود هفت سین را همان خوانی که جهت درگذشتگان می‌گستردند، می‌داند.

کاشت حبوبات جهت تفال زدن
یکی از آیین‌های که پیش از نوروز تدارک آن مرسوم بوده، پروردن سبزه می‌باشد. به موجب روایتی کهن، بیست و پنج روز پیش از عید، ستون‌هایی از خشت خام اطراف حیاط دربار برپا می‌کردند و بر فراز هر ستونی نوعی دانه از حبوبات می‌کاشتند و خوبی و بدی رویش غلات را در سالی که در پیش بود، از چگونگی روییدن آن پیش بینی می‌کردند. معمول بود به رشد این دانه‌ها نگریسته و هر یک از دانه‌هایی که بهتر بار آمده بود، تفال می‌زدند که آن محصول در سال بیشتر خواهد بود. در خانه‌ها نیز در ظروف ویژه سبزه به عمل می‌آوردند. هر کدام از مردمان در ظرفی یا چیزی مانند آن اقلامی از دانه‌ها از قبیل گندم، جو، برنج، لوبیا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، ذرت، و ماش می‌کاشتند.

جشن و مراسم آب پاشی
از جمله مراسم بسیار مشهور و سنتی معتبری که در نوروز انجام می‌شد، رسوم آبریزگان یا شست و شو و غسل و آب پاشیدن به یکدیگر بوده است. در جشن آبریزگان و به کار بردن آب، برای تطهیر و برای اطمینان یافتن از باران کافی بوده است. ابوریحان بیرونی می‌گوید مردمان هنگام سپیده‌دم این روز، خود را می‌شستند و در آب کاریزها و آبگیرها، غوطه‌ور می‌شدند. در این روز مردمان به یکدیگر آب می‌پاشیدند، به همان دلیلی که خود را می‌شستند و سبب آن همان اغتسال است. برخی گفته‌اند که علت این است که در کشور ایران دیرگاهی باران نبارید، ناگهان به ایران سخت ببارید و مردم به این باران تبرک جستند و از این آب به یکدیگر پاشیدند و این کار همین طور در ایران مرسوم بماند.
به نظر می‌رسد جشن آبریزگان اصلی همان تیرگان باشد و در نوروز عبارت بوده‌است از غسل و شست و شو و آماده شدن از لحاظ سنن دینی جهت حلول سال نو.

هدایای نوروزی
در نوروز و مهرگان رسم بود که نمایندگان و بزرگان و فرمانروایان ایالات و اشراف و عامهٔ مردم هر یک به توانایی و استطاعت، هدایایی را به دربار اهدا می‌کردند.
در نوروز مردم بیکدیگر شیرینی هدیه می‌دادند و این رسم در دوران ساسانی همگانی بوده‌است. در نوروز بزرگ، پیش از لب به سخن گشودن، شکر می‌خورند و بر خود روغن می‌مالند تا از انواع بلایا در طول سال، در امان باشند.

جشن سوری پایان سال
یکی از جشن‌های آتش مرسوم جشن سوری پایان سال بود. این جشن در یکی از چند شب آخر سال که مسلماً چهارشنبه نبوده است برگزار می‌شده‌است. در جشن فروردگان مردم پیش از عید نوروز بر روی پشت بام‌ها، آتش برمی‌افروختند، اگر چنین می‌کردند تصور بر این بود که فروهر‌ها (ارواح مردگان) به طور گروهی بازگشته و مانند یک سپاه به بازماندگان کمک خواهند کرد. در نتیجه جنگ‌های خیلی مهم، را سعی می‌کردند که در بهار آغاز کنند چون فروهر‌ها، در بهار به یاری بازماندگان می‌آیند.

کوسه برنشین
مراسم کوسه برنشین یا بهار جشن. ابوریحان بیرونی شرح این رسم را آورده است که در اولین روز بهار مرد کوسه را بر خر می‌نشاندند که به دستی کلاغ داشت و به دستی بادزن که خود را مرتب باد می‌زد اشعاری می‌خواند که حاکی از وداع با زمستان و سرما بود و از مردم چیزی به سکه و دینار می‌گرفت. آنچه از مردم می‌ستاند، از بامداد تا نیمروز به جهت خزانه و شاه بود و آنچه از نیمروز تا عصر اخذ می‌کرد، تعلق به خودش داشت. آنگاه اگر از عصر وی را می دیدند، مورد آزار و شتم قرار می‌دادند. این رسم در روزگار ساسانی و دورهٔ اسلامی، توسط غلامان سیاه اجرا می‌شده که ملبس به لباس‌های رنگارنگ شده و با آرایش ویژه و لهجهٔ شکسته و خاصی که داشتند، دف و دایره می‌زدند و ترانه‌های نوروزی می‌خواندند. حاجی فیروز‌های امروزی که مقارن نوروز و سال نو در کوی و برزن مردم را به طرب در می‌آورند، از بقایای آن رسم کهن است. با این تفاوت که امروزه چون غلام و سیاهانی نیستند که چنین کنند، دیگران خود را سیاه کرده و به زی آنان آراسته و تقلیدشان می‌کنند.

میر نوروزی
در ایران رسم بود در ایام عید نوروز محض تفریح عمومی و مضحکه فردی عامی و از میان مردم را به عنوان پادشاه یا امیر یا حاکمی موقتی به نام میر نوروزی انتخاب می‌کردند و برای یک یا چند روز زمام امور شهری را به عهده‌اش می‌سپردند پس از انقضای ایام جشن سلطنت او نیز به پایان می‌رسیده است. واضح است که جز تفریح و خنده و بازی هیچ منظور دیگری در بین نبوده است و احکامی که میرنوروزی صادر می‌کرده پس از نوروز به حال اول بازگردانده می‌شده است. نظیر این جشن در بابل نیز مرسوم بود.

بار عام نوروزی
در زمان هخامنشیان، شاه، نوروز را در تخت جمشید برپا می‌داشت. از رسم‌هایی که شاهان در نوروز برگزار می‌کردند، یکی این بود که شاه جشن نوروز را افتتاح می‌کرد و به مردمان اعلام می‌داشت که وی آنان را بار خواهد داد و به آنان نیکی خواهد کرد. دومین روز، بلند پایه‌ترین کسان را بار می‌داد، یعنی دهقانان و اعضای خاندان‌های بزرگ (اشراف بلند پایهٔ موروثی، ویسپوهران). سومین روز، اسوران و بلند پایه‌ترین موبدان را بار میداد. چهارمین روز، خانوادهٔ خود و نزدیکان خویشان و درباریان را بار می‌داد و پنجمین روز، فرزندان و کارگزاران خود را بار می‌داد. بدین ترتیب به هر کدام رتبه و اکرامی را که شایستهٔ آن بود ارزانی می داشت چون روز ششم فرا می‌رسید، شاه که وظایف خود را نسبت به آنان انجام داده‌بود، نوروز را برای خود و در خلوت جشن می‌گرفت.
در دو جشن بزرگ نوروز و مهرگان تظلم و دادخواهی و بار عام شاه و رسوم اهدای پیش کش‌ها بسیار اهمیت داشت و با تشریفات فراوان اجرا می‌شد. در نوروز رسمی در دربار جاری بود که اربابان نقش بندگان را برعهده می‌گرفتند و برعکس. خواجه نظام‌الملک طوسی وزیر مشهور سلاطین سلجوقی نکتهٔ دیگری دربارهٔ جشن نوروز در زمان ساسانیان ضبط کرده‌است.

رسم ملکان عجم چنان بوده است که روز نوروز و مهرگان پادشاه اجازهٔ دیدار عامهٔ مردم را می‌داده‌است و هیچ کس را مانعی از دیدار با شاه نبوده‌است. هر کس قصهٔ خویش نوشته و شکایت خود را آماده می‌کرد و شاه نامه‌ها و شکایات مردم را یک به یک، بررسی می‌کرد. اگر از شاه شکایتی می‌شد، موبد موبدان را قاضی قرار داده و شاه از تخت به زیر آمدی و پیش موبد به دو زانو می‌نشست و می گفت «بدون محابا بین من و این مرد داوری کن. هیچ گناهی نیست، نزدیک ایزد تعالی، بزرگتر از گناه پادشاهان چون شاه بیدادگر باشد، لشکر همه بیدادگر شوند و خدای عز و عجل را فراموش کنند و کفران نعمت آرند.» پس موبد به داد مردم، رسیدگی کرده و داد به تمامی بستاند و اگر کسی بر ملک، دعوی باطل کرده بود، عقوبتی بزرگ به او می‌داد و می گفت «این سزای آن کس است که بر شاه و مملکت وی عیب جوید.» در نوروز هر که ضعیف تر بود، نزدیکتر به شاه بود و کسانی که قویتر بودند، باید دورتر از شاه جای می‌گرفتند. از زمان اردشیر تا زمان یزدگرد بزه گر (یکم)، این رسم بر جا بود. یزدگرد روشهای پدران را بگردانید.
خواجه نظام‌الملک طوسی، یزدگرد یکم را به عنوان پادشاهی که این رسم را برانداخته، معرفی کرده‌است ولی در واقع این رسم توسط یزدگرد دوم، لغو شده‌است.

روایتی از پیامبر اسلام در مورد نوروز
در کیهان‌شناسی نوشتهٔ زکریا قزوینی، روایتی از پیامبر اسلام، آمده‌است که با استناد به قول عبدالصمد بن علی که از قول پدربزرگش، عبدالله بن عباس آن را نقل کرده‌است، جامی سیمین محتوی شیرینی به پیامبر هدیه شد. پیامبر پرسید «این چیست؟» پاسخ دادند «اینها شیرینی نوروز است». وی گفت «نوروز چیست؟» پاسخ دادند «این عیدی بزرگ برای ایرانیان است.» گفت «این روزی است که در آن خدا سپاه را دوباره زنده کرد.» پرسیدند «کدام سپاه، ای پیامبر خدا؟» پاسخ داد «سپاه کسانی که از اقامتگاه‌های خود از ترس مرگ بیرون آمدند و هزاران بودند و خدا به آنان گفت، بمیرید و بعد آنان را آن روز زنده کرد و روان‌هایشان را به آنان بازگردانید و به آسمان فرمان داد که بارانی بر آنان ببارد، از این روست که مردمان این رسم را دارند که در این روز آب می‌پاشند.» سپس مقداری از آن شیرینی را خورد و محتوای جام را میان اصحاب خود تقسیم کرد. این روایت را ابوریحان بیرونی نیز در آثار الباقیه آورده‌است 

http://myparsi.com

آشپزخانه جزیره

روش صحیح تمیزکردن داخل فر

تمیز کردن فر جزو کارهای سخت یک خانم خانه دار است.اما با رعایت نکات زیر ، می توانید به راحتی داخل فر را تمیز کنید.در شیشه خالی اسپری، مخلوطی از یک پیمانه نمک، یک پیمانه جوش شیرین و یک پیمانه آب تهیه کنید و در قسمت های داخل فر خاموش بپاشید و بگذارید بماند تا کم کم کثیفی داخل آن جدا شود.سپس با پارچه مرطوب داخل فر را دستمال بکشید.

 


در صورتی که احساس می کنید کثیفی ها کاملا از بین نرفته است مقدار جوش شیرین را اضافه کنید.از قسمت بالای شیشه فر محلول را نپاشید زیرا بین دوجداره شیشه نفوذ پیدا می کند.برای پیشگیری می توانید قسمت های باز شیشه ای را با پارچه بپوشانید تا مانع ورود آب شود یا این که به جای استفاده از آبپاش با دستمال این کار را انجام دهید.


چند توصیه و پیشنهاد:  توجه داشته باشید هرگز آمونیاک را با ماده بی رنگ کننده مخلوط نکنید زیرا باعث ایجاد گاز سمی می شود.یک قاشق غذاخوری مایع ظرفشویی، یک قاشق غذاخوری سرکه سفید، یک قاشق غذاخوری پیراکسیدهیدروژن را با یک لیتر آب مخلوط کنید و با استفاده از اسفنج و اسکاچ قسمت داخل فر را آغشته و پس از یک ساعت تمیز کنید.

 

یک پیمانه آمونیاک را در ظرفی در داخل فر به مدت یک شب کامل بگذارید و سپس روز بعد لکه ها را پاک کنید.۵ قاشق غذاخوری جوش شیرین، ۳ قطره مایع ظرفشویی و ۴ قاشق غذاخوری سرکه سفید را به شکل ضماد غلیظ در بیاورید و با استفاده از اسفنج داخل فر را تمیز کنید. آب لیمو چربی ها را حل می کند. برای تهیه مواد تمیزکننده مقدار مساوی آب لیمو را با نمک مخلوط کنید و روی لکه ها بمالید و پس از ۱۵ دقیقه با اسفنج تمیز کنید. 

تکناز

آقایون خوشتیپ جزیره

10 نکته ی مهم برای آراستگی آقایان

 

 

 

 

آقایون امروزی معتمد به نفس، شیک و مردانه جلوه میکنند. در این بخش ۱۰ نکته مهم جهت حفظ آراستگی یک مرد را ارائه می کنیم تا بتوانید در زندگی خود بهترین بوده و مورد تحسین و تمجید خانمها قرار گیرید.

 

 

 

این حال تحولات در آقایون ادامه خواهد یافت...

 

 

 

نکته ۱:

 

 

 

اگر همیشه مطابق سنتان رفتار نمی کنید، چه دلیلی دارد که صورتتان سنتان را برملا کند؟ پس مراقبت های پوستی را فراموش نکنید. استفاده از محصولات مخصوص رژیم پوست، یک شستشوی ساده، اصلاح دقیق، و استفاده از مرطوب کننده، چهره تان را از این رو به آن رو می کند.

 

 

 

نکته ۲:

 

 

 

نوع پوستتان را باید بشناسید تا بتوانید محصولات مراقبی مخصوص پوست خودتان را انتخاب کنید. مثلاً اگر پوستتان چرب است، باید از مرطوب کننده بدون چربی استفاده کنید و اگر پوستتان حساس باشد بهتر است از مرطوب کننده هایی استفاده کنید که ضد آفتاب هم در خود داشته باشند.

 

 

 

نکته ۳:

 

 

 

چشمها روی صورت اهمیت زیادی دارند، چون هم سن واقعی شما را برملا می کنند و هم باید نشان دهند که آنشب هم تا دیروقت سر آن پروژه مشغول کار بیدار نمانده اید. برای از بین بردن پف کردگی چشمها یا لکه های دور چشم، از کرم های مخصوص دور چشم استفاده کنید.

 

 

 

نکته ۴:

 

 

 

اگر می خواهید پوستتان واقعاً سالم و تر و تازه به نظر برسد، در روز مقدار کافی آب بنوشید، حداقل ۵/۱ لیتر.

 

 

 

نکته ۵:

 

 

 

یک آقای شیک باید بداند که چطور باید صورتش را اصلاح کند. اصلاح را حتماً بعد از حمام و با مقدار کافی آب داغ انجام دهید. از تیغ های یکبار مصرف استفاده نکنید، یک تیغ خوب و باکیفیت (از انواع تیغ های دولبه) انتخاب کنید. یک کرم اصلاح باکیفیت خریداری کرده و با برس روی صورتتان بمالید. با دقت اصلاح را انجام دهید و در خاتمه کار هم حتماً از افترشیوهای بدون الکل استفاده کنید. اگر می خواهید ریش داشته باشید، برای مرتب کردن آن حتماً به سلمانی بروید. اگر هم ریش دارید و می خواهید برای را اصلاح کنید، اول در حمام به آن شامپو بزنید، بعد با ماشین موزنی آن را کوتاه کرده و درآخر اصلاح کنید.

 

 

 

نکته ۶:

 

 

 

مراقبت از بدن هم اهمیت زیادی دارد. سعی کنید هر روز صبح حمام کنید و درصورت امکان برای جلوگیری از خشک شدن پوستتان از شامپو بدن استفاده کنید نه صابون های معمولی. برای جلوگیری از عرق کردن زیاد در طول روز از اسپری و دئودورانت ضد عرق استفاده کنید.

 

 

 

نکته ۷:

 

 

 

اصلاح موها باید دقیقاً متناسب با صورت و مدل مویتان صورت گیرد. شاید آخرین مدل مو به صورت شما نیاید به همین خاطر بهتر است از چند متخصص کمک بگیرید. اگر کم مو هستید، تا حد امکان موهایتان را کوتاه کنید. اصلاح جزئی ابروها نیز در این گروه بندی قرار میگیرد. بهتر است کمی از موهای روییده شده در وسط ابروی خود را مرتب کنید.

 

 

 

نکته ۸:

 

 

 

یک رژیم غذایی سالم و متعادل داشته باشید و ورزش کنید. مصرف غذاهای فست فود را در تاحد ممکن کم کنید و تا می توانید از میوه ها و سبزیجات تازه استفاده کنید. اینکار نه تنها احساس نشاط و انرژی بیشتری به شمامی دهد بلکه پوست و مویتان را هم تقویت می کند.

 

 

 

نکته ۹:

 

 

 

در ارتباطات احتمالاً محبور می شوید تا می توانید لبخند بزنید به همین دلیل نظافت دندان ها اهمیت زیادی دارد. حتماً حداقل دو بار در روز دندانهایتان را مسواک کنید و برای رفع بوی بد دهان مسواک را روی زبانتان هم بکشید.

 

 

 

نکته ۱۰:

 

 

ناخن ها را بگیرید و تمیز نگه دارید. درصورت امکان از کسی بخواهید که آنها را برایتان مانیکور کند. از بلند کردن یک ناخن دست اکیداً خودداری کنید!!



پایگاه فرهنگی هنری تکناز

بانوان برتر جزیره

۱۰زن برتری که چهره ارتش ها را تغییر دادن !


کمدین معروف ایلیان بوسلیر این طور می گوید: “ما زنانی را در ارتش داریم؛ امّا آنها ما را در خط مقدم قرار نمی دهند. آنها نمی دانند که اگر ما بتوانیم بجنگیم، می توانیم بکُشیم. فکر کنم ما می توانیم. تمام کاری که باید انجام دهیم، رفتن به پیش یک زن و گفتن این جمله می باشد: آیا دشمن را در آن منطقه می بینی؟ آنها خواهند گفت: چقدر در آن لباس ها چاق به نظر می رسند”.
برای دهه ها، زنان اجازه ورود به ارتش را نداشتند. در گذشته، زنان باید خانه را حفظ می کردند، نه آنکه در جنگ ها شرکت کرده و مبارزه می کردند. هرچند، زنان امروز می توانند به شاخه نظای ارتش بپیوندند، امّا نه مجاز به کارهای سخت در نیروی دریایی هستند و نه می توانند عازم خط مقدم گردند. با این وجود، امروز ۲۰ درصد از ارتش ایالات متحده آمریکا را زنان تشکیل می دهند. اگرچه، پیشرفت به سمت برابری بیشتر میان زنان و مردان در ارتش ایالات متحده آمریکا در حال انجام است، امّا هنوز هم اختلافات زیادی وجود دارد. در ادامه به ده زن برجسته ای اشاره خواهیم نمود که چهره ارتش را تغییر دادند.

۱۰٫ ژاندارک

گرچه او به عنوان دختر دهقان در شرق فرانسه بزرگ شد، امّا امروز از او با نام ژاندارک و به عنوان نماد قدرتی که زنان می توانند، حتّی در ارتش، داشته باشند، شناخته می شود. با وجود این حقیقت که بسیاری در گذشته و حتّی در دوران امروز، نسبت به موفقّیت زنان در حرفه نظامی، با دیده تردید می نگرند. در طول جنگ صد ساله، ارتش فرانسه با رهبری ژاندارک، به پیروزی هایی در چندین جنگ دست یافت. البتّه، ژاندارک مجبور شد تا زندگی مردانه را برای خود برگزیند، که منجر شد تا او موهایش را کوتاه نموده و لباس مردانه بر تن کند. در حالیکه بسیاری باور نداشتند که هدایت الهی از او خواست تا فرانسه به پیروزی هایی دست یابد و سرزمین مادری را از بریتانیا پس بگیرد، امّا در واقع این او بود که سبب موفقیت ارتش فرانسه شد.

در واقع، ژانداک توسط پادشاه چارلز ششم فرستاده شد تا اورلئان را از محاصره نجات دهد، و توانست تنها در ۹ روز به این محاصره پایان دهد. او زمانی توانست این کار را انجام دهد که ژنرال ها را متقاعد نموده و بر خودبینی طولانی مدّت آنها مُهر خاموشی زند.
ژاندارک در آغاز بسیار موفق عمل کرد، و در چند جنگ بر علیه بورگاندیانز پیروز شد و حتّی توانست به چینون رفته و با پادشاه صحبت نماید. با این وجود، ژاندارک در ۳۰ می سال ۱۴۳۰ دستگیر شد و به زندانی در روئین فرانسه فرستاده شد. جایی که او محاکمه شد و حکم الحادش صادر گشت. در پایان او محکوم به اعدام با سوزانده شدن در آتش شد. با این وجود، در ژوئن سال ۱۴۵۶، محاکمه دیگری برای او ترتیب داده و او را شهید خواندند و لایق بهشت برین دانستند. امروز، او یک قدیسه، قهرمان و “دوشیزه اورلئان” می باشد.
۹٫ الیزابت سی. نیوکام

گر همیشه دوست داشتند، زندگی مدرن فردی چون ژاندارک را بخوانید، بهتر است سراغ الیزابت نیوکام بروید. زندگی این دو دختر بسیار شبیه به یکدیگر است. در حالیکه هیچ روح الهی از او نخواسته بود که به جنگ برود، در سپتامبر ۱۸۴۷، نیوکام مسیر خود را برای ورود به جنگ در دژ نظامی لیوین وورث آغاز کرد، برای آنکه در جنگ میان آمریکایی ها- مکزیکی ها شرکت کند. او نیز برای آنکه بتواند وارد جنگ شود، مانند ژاندارک، لباس مردانه بر تن کرد.

نیوکام با موفقیت مثال زدنی به مبارزه با آمریکایی های بومی در شهر داگ پرداخت، هرچند سرانجام ده ماه بعد مشخص شد که او یک زن است. هنگامی که این حقیقت آشکار شد، او را عودت داده و اجازه بازگشت به میدان مبارزه را ندادند.
در جولای ۱۸۴۸، از نیوکام به خاطر رشادت های مثال زدنیش در جنگ تشکر کردند. با تصویب لایحه ای خاص در تاریخ ۱۹ جولای ۱۸۴۸ در کنگره، زمینی ۱۶۰ هکتاری به نیوکام بخشیده شد. علاوه بر این زمین، به او حقوقی برابر با یک سرباز را که ده ماه در جنگ خدمت کرده است، و همچنین سه ماه اضافی، پرداخت کردند. به دلیل فقدان اسناد دولتی در این رابطه، اطلاعات زیادی درباره نیوکام وجود ندارد (عکس: شهر داگ، کانزاس).
۸٫ اوفا جانسون

وفا جانسون فرصتی را به دست آورد تا در تاریخ ۱۲ آگوست سال ۱۹۱۸، تاریخ ساز شود. هنگامی که وزیر نیروی دریایی به زنان اجازه داد تا وظایف دفتری داشته باشند و به نیروی دریایی و تفنگدارانش خدمت برسانند. جانسون با شنیدن این خبر، یک ثانیه را هم هدر نداد و روز بعد اسم او در لیست جای گرفت. در طول جنگ جهانی اوّل، تنها ۳۰۴ زن داوطلب دیگر وجود داشت.

بیشتر این زنان شغل هایی چون آشپزی، نظافت، آموزش برای پرستار شدن و کار به عنوان منشی را بر عهده گرفتند. در آن زمان، زنانی که داوطلب می شدند این عنوان را داشتند: “یک مرد را از میدان نبرد دور کرده است”. بسیاری از زنانی که در آن زمان این شغل ها را بر عهده گرفته بودند، فرستادن سربازان بیشتر به فرانسه را مجاز می کردند.
اوفا اوّلین زنی بود که داوطلب اعزام به جبهه های جنگ شد. او پیشاهنگ لیستی ۱۸۰۰۰ نفری از زنان بود که در طول جنگ جهانی اول در این لیست جای گرفتند. در واقع، زنان نیمی از پرسنل پایگاه های مختلف در سراسر ایالات متحده آمریکا را تشکیل می دادند. این تعداد بیش از تعداد سربازانی بود که برای جنگ با ژاپنی ها به سواحل غرب فرستاده شدند.
۷٫ لورتا والش

ورتا والش در ۲۲ آوریل سال ۱۸۹۶ در فیلادلفیا به دنیا آمد و اوّلین زنی بود که وارد نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا شد. در سال ۱۹۱۷، چند سال از جنگ جهانی اول گذشته بود و آلمان از قصد خود برای استفاده مجدد از زیردریایی های خود برای جنگ بر علیه نیروهای متفقین، از جمله کشتی هایی که با پرچم ایالات متحده آمریکا در آبها حرکت می کنند، خبر داده بود. با اعلام این خبر، آلمانی ها به چهار کشتی آمریکایی ها حمله نموده و ۱۵ نفر را کشتند.

به همین دلیل، کشتی های تجاری آمریکا نیز مسلح شده و به آنها دستور داده شد که اگر حمله ای بر علیه شان صورت گرفت، از خود دفاع نمایند. این اتفاق سبب شد تا والش در ۱۷ مارس سال ۱۹۱۷ در لیست داوطلبان قرار گیرد. چند روز بعد، این دختر هجده ساله به اوّلین دفتردار زن در نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا تبدیل شد. هنگامی که آتش بس اعلام شد، والش را در رزرو افراد غیر فعّال قرار دادند، امّا هنوز هم کار خود را به عنوان یک دفتردار انجام می داد.
اگرچه زنان از چند دهه قبل از والش در نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا کار می کردند، او اوّلین زنی بود که از حقوق و مزایایی برابر با مردان برخوردار بود. زنان داوطلب پیش از او بیشتر به عنوان پرستار کار می کردند و در جامعه با عنوان شهروند شناخته می شدند و نه پرسنل نظامی. والش اوّلین زن از ۱۳۰۰۰ زنی بود که داوطلب خدمت در نیروی دریایی شدند. امروز، او بخشی مهمّی از تاریخ زنان و همچنین تاریخ نیروی دریایی را تشکیل می دهد.
۶٫ اویتا کالب هابی

رهنگ اویتا کالب هابی، اوّلین زنی است که مفتخر به دریافت مدال لیاقت از ارتش ایالات متحده آمریکا شده است. این مدال در تاریخ ۱۹۴۵ به او اهدا شد. او در کیلین تگزاس به دنیا آمد و وارد کالج ماری هاردین بایلور که مخصوص زنان بود و همچنین دانشگاه تگزاس در هیوستون شد تا دو مدرک جداگانه را دریافت نماید. او به زودی با ویلیام هابی که فرماندار سابق ایالت تگزاس و همچنین ناشر هیوستون پست، ازدواج کرد. اویتا به یکی از سردبیران روزنامه تبدیل شد و بر بخش زنان وزارت جنگ تمرکز نمود.

با این وجود، در طول جنگ نیروی انسانی روندی کاهشی به خود گرفت، در نتیجه اویتا تصمیم گرفت تا وارد رسته زنان ارتش شود. پس از پرستاران ارتش، این زنان اوّلین زنانی بودند که لباس نظامی بر تن کردند. او مدارج ترقی را طی نمود و سرهنگ شد. او اوّلین زنی است که مدال لیاقت ارتش ایالات متحده آمریکا را از آن خود کرده است.
اویتا هابی پس از جنگ نیز به فعالیت های سیاسی خود ادامه داد. در آن زمان، آیزنهاور، رئیس جمهور آمریکا، او را به عنوان رئیس آژانس امنیتی فدرال منصوب نمود. او سپس برای چندین آژانس دولتی مختلف کار کرد. پس از آن به عنوان ویراستار کار نمود و سپس از شوهر بیمار خود که در حال مرگ بود مراقبت نمود. شوهرش در سال ۱۹۹۵ از دنیا رفت. اویتا هابی آنقدر مهم است که مدرسه ای در تگزاس به نام او می باشد، و همچنین نقل قولی از او بر روی یادبود جنگ جهانی دوم در واشنگتن دی. سی حکاکی شده است: “زنانی که در این راه قدم گذاردند، به عنوان شهروندان این کشور ارزیابی می شوند و نه به عنوان زن … این جنگ مردم بود و همه در آن شرکت داشتند”.
۵٫ السی اِس. آت

گرچه بسیاری از زنان حاضر در این لیست پرستار بودند، ستوان السی اِس. آت پرستار تخصصی پرواز بود. آنچه که نقش او را برجسته می سازد، حضور او در اوّلین پرواز بین قارّه ای برای تخلیه در ژانویه ۱۹۴۳ بود. حقیقت جالب در این زمینه آن است که آت هیش آموزش رسمی درباره تخلیه هوایی ندیده بود و پیش از این پرواز، هرگز سوار هواپیما نشده بود.

او در ایستگاه ۱۵۹ و در بیمارستان کراچی مستقر گشت؛ در ۲۶ ژانویه ۱۹۴۳، از او خواسته شد تا برای مراقبت از پنج بیمار در طول پرواز، آماده شود. آت اجازه نداد که این وظیفه جدید و ناشناخته او را از پای درآورده و شکست دهد. او برای شش روز از این بیماران مراقبت کرد تا آنها به شهر واشنگتن رسیدند. اگر این سفر با کشتی انجام می شد، چند ماه طول می کشید.
با وجودی که او هیچ آموزشی در این زمینه ندیده بود، امّا آت کار خود را به خوبی و با موفقیّت به پایان رساند و به همین دلیل از تلاش های او تقدیر شد. به او مدال درجه یک نیروی هوایی اعطا شد، مدالی که برای اوّلین بار به یک زن اعطا شده بود. همچنین به او این فرصت داده شد تا دوره رسمی پرستاری پرواز را بگذراند. او نه تنها از تک تک بیماران به خوبی مراقبت کرد، بلکه همچنین پول خود را هزینه نمود تا برای آنها غذا بخرد. و همچنین نکاتی را در رابطه با مراقبت از بیماران در پرواز و چگونگی پشتیبانی از آنها یادداشت کرد. برخی از پیشنهادات او شامل کپسول اکسیژن و جعبه کمک های اولیه در هواپیما بود. آت همچنین ایجاد تغییر در لباس پرستاران پرواز را خواستار شد. دامن به نوعی مانع از سرعت عمل آنها در حین انجام وظایف می شد.
۴٫ کوردلیا ای. کوک

10 زن برتری که چهره ارتش ها را تغییر دادن ! + عکس www.taknaz.ir

یکی از زنان حوزه پزشکی این لیست می باشد. کوردلیا ای. کوک در رسته پرستاران ارتش در طول جنگ جهانی دوم خدمت نمود، و اوّلین زنی است که به خاطر رشادت هایش در طول جنگ، دو جایزه دریافت کرده است: ستاره برنزی و قلب بنفش. کوک در ایتالیا مستقر گشت و توانست وظایف خود را به عنوان پرستار در طول جنگ های سخت این منطقه به خوبی انجام دهد و بسیاری از سربازان زخمی و در حال مرگ را از مرگ حتمی نجات دهد.
ستوان کوردلیا کوک، ابتدا در سال ۱۹۴۳، مفتخر به دریافت ستاره برنزی شد، و او را به اوّلین زنی تبدیل کرد که توانست این جایزه را دریافت کند. مدّت کوتاهی پس از آن، جایزه قلب بنفش به او اعطا شد؛ این جایزه او را به اوّلین زن در تاریخ تبدیل نمود که به خاطر صرف زمان  و تلاش های مثال زدنی اش در طول جنگ جهانی دوم، دو جایزه ارزشمند و شایان تعریف را دریافت نموده است.
۳٫ مارگارت کوربین

10 زن برتری که چهره ارتش ها را تغییر دادن ! + عکس www.taknaz.ir

مارگارت کوربین در جنگ انقلاب آمریکا جنگید؛ با وجود موقعیتی که زنان در آن روزگار داشتند. او زندگی عادی چون سایر زنان داشت تا آنکه در سال ۱۷۷۲ با جان کوربین ازدواج کرد. آنها همراه با صدها مرد دیگر، به جنگ بر علیه نیروهای بریتانیایی پرداختند، بخصوص در دژ واشنگتن در منهتن.

اگرچه جان در اوّلین شرکت توبخانه پنسیلوانیا داوطلب شده بود، امّا مارگارت حضور نداشت و در پشت جبهه خدمت می کرد. کاری که برای زنانی که شوهرانشان در جنگ بودند، کاری عادی تلقی می گشت. نقش اصلی او آشپزی، نظافت، و خدمت رسانی به سربازان بود. او زنی خانه دار در مکانی دور از خانه بود.
هنگامی که شوهر او و دیگر مردان به میدان نبرد می رفتند، مارگارت نیز با آنها می رفت. او به شوهرش در شلیک توپ کمک می کرد تا آنکه شوهرش مجروح شد و جانش را از دست داد.

او پس از این اتفاق، شجاعانه، خودش شلیک توپ را بر عهده گرفت. مارگارت در این میان سالم نماند: فک، قفسه سینه، و بازوی او آسیب دید. و سرانجام به دلیل جراحاتی که بر بدنش وارد آمده بود، تسلیم شد. او سپس در سال ۱۷۷۹ به فیلادلفیا رفت و پولی به او اعطا شد؛ نیمی از حقوق ماهانه یک سرباز حاضر در جنگ. بدین ترتیب، او به اوّلین زنی تبدیل شد که مستمری دریافت کرد. او همچنین اوّلین و تنها سرباز انقلابی بود که در گورستان نقطه غرب به خاک سپرده شد (تصویر بالا؛ هنرمند: هربرت نوتیل).
۲٫ آنی جی. فاکس

10 زن برتری که چهره ارتش ها را تغییر دادن ! + عکس www.taknaz.ir

آنی جی. فاکس در چهارم آگوست سال ۱۸۹۳ به دنیا آمد، و اوّلین زن نظامی بود که موفق به نشان قلب بنفش به خاطر شجاعت ها و رشادت هایش در رسته پرستاران نیروی دریایی آمریکا شد. هرچند این نشان به دلیل تغییرات الزام آور در رابطه با دریافت آن، از او پس گرفته شد؛ زیرا برای درفات این نشان شما باید مجروح شده باشید. او مدال ستاره برنزی را دریافت کرد که به خاطر شجاعت در دوران جنگ به افراد اعطا می گردد. این نشان به خاطر نقش فوق العاده او در طول نبرد بندرگاه مروارید به او اعطا شد. او اوّلین ستوان و سرپرستار در آوهو، هاوایی بود.
او به عنوان پرستار تربیت شده بود تا از سربازان مجروح و در حال مرگ نگهداری نماید. امّا گفته می شود که او شجاعانه به کار خود ادامه می دادف حتّی زمانی که منطقه به شدّت بمباران می شد. او قادر بود به درستی بیهوشی را انجام دهد و حتّی می توانست به پرستاران داوطلب شهری چگونگی تمیز کردن یک زخم را آموزش دهد. فاکس مطمئنا در این شرایط سخت و طاقت فرسا، آرامش خود را به خوبی حفظ می کرد. و به همین دلیل نشان قلب بنفش به او اعطا شد. در طول جنگ جهانی دوم، به ۹۶۴،۴۰۹ نفر نشان قلب بنفش اعطا شد. امروز تخمین زده می شود که ۲۸۷ عدد از این نشان ها، به زن های حاضر در جنگ داده شده است.
۱٫ ماری ای. واکِر

10 زن برتری که چهره ارتش ها را تغییر دادن ! + عکس www.taknaz.ir

او در نیویورک و در خانه ای که طرفدار الغای بردگی بودند، متولد شد. واکِر امروزه به عنوان اوّلین و تنها زنی در تمام نیروهای ارتشی شناخته می شود که مدال افتخار کنگره را به خاطر اقدامات و کارهایش در طول جنگ داخلی آمریکا، از آن خود کرد. در حالیکه او کار خود را از ارتش آغاز نکرده بود، امّا برای حقوق زنان و اصلاح لباس آنان تلاش می کرد.

پیش از آغاز جنگ داخلی آمریکا، واکِر تنها زن طبقه خود بود که دارای مدرک پزشکی از کالج پزشکی سیراکوس بود. مدّت کوتاهی پس از آنکه او مدرکش را گرفت، جنگ داخلی آمریکا شروع شد و او به عنوان افسر پزشکی داوطلب شد. اما تنها یک جواب قاطع شنید: نه.
اگرچه به خاطر جنسیت او را نپذیرفتند، امّا واکِر با پافشاری هایش به دستیار جراح در ارتش کومبرلند در سال ۱۸۶۳ تبدیل شد. در طول این زمان، او لباس خود را به لباس یک افسر تغییر داد تا بتواند به راحتی با سربازان حرکت نماید. او سپس دستیار جراح پیاده نظام ۵۲ اوهایو شد، امّا توسط متحدان در سال ۱۸۶۴ دستگیر شد و چهار ماه بعد آزاد گشت. او سپس در اسالت تنسی در یک یتیم خانه مشغول به کار شد. در ۱۱ نوامبر سال ۱۹۶۵، او مدال افتخار دریافت کرد. در سال ۱۹۱۷ این مدال از او باز ستانده شد (چون مطابقت با استانداردهای تعیین شده در آن زمان نداشت)، امّا در سال ۱۹۷۷ به او بازگردانده شد.
 
منبع : سیمرغ
 

کودکانه های جزیره

لطیفه های شیرین مخصوص کودکان

 

 
راه مبارزه با مگس

اوّلی: اگر گفتی بهترین راه مبارزه با مگس چیست؟


دوّمی: بهترین راه این است که آن ها را یکی یکی بگیریم و قلقلکشان بدهیم؛ وقتی خنده شان گرفت کمی فلفل توی  دهانشان بریزیم و رهایشان کنیم.

 

 

اوّلی: «اگر گفتی چرا وسط قرص خط دارد؟»

دوّمی: «برای اینکه اگر از گلو پایین نرفت، آن را با پیچ گوشتی بپیچانیم!»

 

 

ایرج: بیژن چرا روزهای آفتابی باخودت چتر می آوری

بیژن :آخه روزهای بارانی بابام چتر را می برد.

 

 

اولی: شبی که زلزله آمد شما خیلی ترسیدید این طور نبود؟

دومی: بله همین طور بود از ترس به خودم لرزیدیم ولی مثل این که زمین بیشتر از ما ترسیده بود چون خیلی بیشتر می لرزید.

 

 

مردی می خواست ماشینش را بشوید اول پلاکش را شست دوستش پرسید برای چی اول پلاکش را می شویی؟

مردگفت:دفعه ی قبل همه ی ماشین را شستم وقتی رفتم پلاکش را بشویم دیدم ماشین مال خودم نیست.

 

 

از مردی پرسیدند:«چه رنگی را دوست داری؟» کمی فکر کرد و گفت:«رنگ کم رنگ»

 

 

معلم:«چرا در آخر ماه ، ماه پنهان می شود آیا می دانی کجا می رود؟»

شاگرد:«آقا حتماً می رد حقوقش را بگیرد.»

 

منبع:tebyan.net

رازهای پنهان جزیره

رازهای جالب زیبایی از گوشه و کنار دنیا

بیایید با هم به گوشه و کنار جهان سربزنیم و نکات و ترفندهای زیبایی را در برخی از نقاط مشهور جهان جستجو کنیم، نکاتی که حاصل قرن ها تجربه است !!!

هرچند امروزه شیوه های بسیاری برای مراقبت از زیبایی به وجود آمده اما از دیرباز زنان در  سراسر دنیا روش هایی برای حفظ زیبایی داشتند که بسیار مفید و موثر بوده است و در هر جایی به نوعی تکامل یافته ، حالا تصور کنید که اگر همه روش های آنها را کنار هم قرار دهیم ، چقدر زیباتر خواهیم بود ؟


بیایید با هم به گوشه و کنار جهان سربزنیم و نکات و ترفندهای زیبایی را در برخی از نقاط مشهور جهان جستجو کنیم


ضد پیری از چین :

 

این کاملا واضح است که زنان آسیایی پوستی زیبا دارند ، در هر سنی که باشند ! برای بررسی به چین رفتیم تا ببینیم زنان چینی چه ترفندی به کار می برند تا همیشه پوستشان را جوان نگه دارند . چیزی که فهمیدیم این بود که برای محافظت پوست از رادیکال های آزاد، باید همان کاری را بکنیم که آنها می کنند : نوشیدن چای سفید!!


رفع حلقه های تیره دور چشم از اسپانیا :

 

این نکته را از خانم های اسپانیایی بیاموزید . آنها برای خلاصی از تیرگی دور چشم چه می کنند ؟ اگر ورقه های خیلی نازک سیب زمینی را برای 10 دقیقه روی چشمتان قرار دهید از حلقه های دور چشم خلاص می شوید ! به همین سادگی


از خواب بیدار شدن از زیمبابوه :

 

قهوه ، راک استار و ردبول را فراموش کنید ، زن زیمبابوه ترفند بهتری در آستین دارد . به منظور افزایش انرژی ، پاکسازی سیستم بدن و شروع سوخت و ساز بدن ، آنها چای داغ همراه آبلیمو می نوشند .


لب های لطیف از ایتالیا :

 

برای لطافت لب ها وقتی که آنها خشک ، پوسته پوسته و یا آفتاب سوخته هستند ، از زنان ایتالیایی بیاموزید، از روغن زیتون استفاده کنید.


مراقبت پوست از ژاپن :

 

زنان ژاپنی دارای پوستی زیبا هستند . راز آنها چیست؟ آنها از روغن درخت کاملیا برای همه چیزاستفاده می کنند از جمله برای خلاص شدن از چین و چروک، پس از زایمان ، جوان سازی و رساندن مواد مغذی به مو و تسکین دهنده سوختگی. با تشکر از این خانم ها، من تا به حال هیچ چیز درباره کاملیا نمی دانستم !!


رهایی ازسلولیت از برزیل :

 

زنان برزیلی یکی از بهترین اندام ها را در جهان دارند ، بنابراین اگر بگویند چگونه می توان با سلولیت مبارزه کرد ، من به حرفشان اعتماد می کنم ! فکر می کنید رازشان در چیست ؟ آنها ماسه را به بدنشان می مالند ،که باعث تحریک پوست شده وبه از بین بردن سلولیت کمک می کند .


مراقبت مو از هند :

 

همه می دانند که زنان هندی موهای فوق العاده ای دارند . می دانید راز قدیمی آنها چیست ؟ روغن نارگیل !!! هفته ای یک بار ، مقداری از آن را گرم کرده و پوست سرتان را با آن ماساژ دهید . سپس همانطوریک شب را با آن بخوابید تا موهای زیبا و درخشانی داشته باشید . 

 

تکناز

پزشک جزیره

فواید ماساژ برای بدن و سلامتی

دستگاه گردش خون

در طول ماساژ مقدار خون بیشتری به قلب پمپاژ می ود و مویرگ هابازتر شده و جریان خون افزایش میابد . که این امر باعث کاهش موقت در سیستولیک و دیاستولیک همراه با افزایش اندکی در ضربان قلب می شود.

دستگاه گوارش

یکی از عملکردهای اولیه از دستگاه گوارش برای تصفیه مواد زائد و سموم از بدن است . با این حال ، استرس و
عادات بد غذایی می تواند این سیستم را را از کار موثرش بازدارد ، و در نتیجه سوء هاضمه ، نفخ و یبوست را به همراه دارد . ماساژ می تواند عملکرد دستگاه گوارش را بهبود و تسکین دهد .

احساسات

احساسات منفی ما برخی اوقات می تواند داخل بدن منجر به تنش در عضلات شود، که می توان با ماساژ این موضوع را کاهش داد و فشار متقابل بر عضلات را به صورت انرژی در بدن تبدیل نماید .

مفاصل

ماساژ می تواند درد مفاصل را که به علت صدمه ، التهاب و هر روز با افزایش جریان به مناطق آسیب دیده ایجاد می شود تسکین دهد.

ریه ها

تنفسی را می توان تا حد زیادی از طریق ماساژ قفسه سینه ، شانه ها ، و پشت بهبود داد. کاهش تنش در این مناطق می تواند به حذف احتقان از ریه ها کمک کند.

سیستم لنفاوی

سیستم لنفاوی بخشی از بدن است که به مبارزه با عفونت در بدن کمک می کند. به این ترتیب ، بازده خود را از عمل بازی می کند نقش مهمی در سلامت کلی است. از طریق ماساژ ، احتقان در سیستم لنفاوی ممکن است کاسته شود ، بهبود اثربخشی کلی این سیستم و تقویت توانایی بدن برای مبارزه با عفونت نیز از دیگر فواید ماساژ برای سیستم لنفاوی است ..

عضلات

یکی از شایع ترین دلایل برای ماساژ گرفتن تسکین تنش عضلانی و گرفتگی های عضلانی است.

سیستم عصبی

سیستم عصبی به تنظیم تمام سیستم های دیگر بدن کمک می کند . از طریق ماساژ سیستم عصبی آرام ، اجازه می دهد برقراری ارتباط بهتر با اندام ، کمک به آنها را به کار موثرتر است.

پوست

در طول ماساژ ، تعریق ممکن است افزایش یابد ، در نتیجه از بین بردن سموم اضافی از بدن را به همراه دارد . به شادابی پوست و جوانسازی پوست کمک می کند . 

تکناز

طنزگاه جزیره

(طنز) کوتاه جدید و جالب

 

fu2369

 

 

نقشه هایی که من تو دبیرستان در فرار کردن ازمدرسه داشتم
مایکل اسکوفیلد توی فرار از زندان نداشت
من حیف شدم!
**********جملات کوتاه طنز***********
نمی دونم چه حکمتیه
اینا که میرن بدنسازی اصرار دارن که اصلا سردشون نمی شه!
**********جملات کوتاه طنز***********
ملت چه بیکارن !
یکی مزاحم میشد هی اس هی زنگ…جواب نمیدادم که بیخیال شه…
دیگه تماس نگرفت
بعد چند روز اس داده :
ببخشید من چند روز مزاحمتون نشدم کار داشتم دستم بند بود ، شرمنده،چه خبر؟
**********جملات کوتاه طنز***********
تا خودکار رو دستت میگیری میخوای درس بخونی
میبینی استعدادت کمتر از پیکاسو و ﺍﺳﺘﺎﺩ فرشچیان نیست!
**********جملات کوتاه طنز***********
هیچ کس ادامس شیک رُ واسۀ وجودش نمی خواد …
سرنوشت آدامس شیک ؛ بقیه پول بودنِ !
**********جملات کوتاه طنز***********
بوی شوم امتحان آید همی / یارصفر مهربان آید همی
ما ز تعلیم و تعلم خسته ایم / دل به امید تقلب بسته ایم
مابرای کسب مدرک آمدیم / نی برای درک مطلب آمدیم
(ایام جانسوز امتحانات برشما دانشجویان و دانش آموزان کوشا تسلیت!)
**********جملات کوتاه طنز***********
رفیق داداشم رفته بود مصاحبه برای استخدام:
+ امسال سال چیه؟
- نهنگ
+ پاشو برو به بعدی بگو بیاد تو
**********جملات کوتاه طنز***********
خدا کنه تا بیشتر از ۹ ساله دیگه زنده بمونیم و بریم تو سال ۱۴۰۰
بعد هی بگیم : شماها یادتون نمیاد ما صده سیصدیا …
خیلی فاز میده ؛ حس آثار باستانی بودن به آدم دست میده …
**********جملات کوتاه طنز***********
به کافه چی گفتم همان همیشگی . . .
نگاه سنگینش را به چشمانم انداخت و گفت : خفه بابا ، مثه آدم بگو چی می خوری ؟!
**********جملات کوتاه طنز***********
از تفریحات من تو دوران بچگی این بود که اب بریزم رو بخاری
صدای ” تـسس ” بده خرکیف بشم
اون موقه آیپد نبود که بازی کنیم ، با این چیزا سرگرم میشدیم !
**********جملات کوتاه طنز***********
بچه های دانشگا رو از روی محل نشستن سر کلاس طبقه بندی میکنم.
ردیف اول :حال به هم زن
وسطی ها :یه سلام علیکی داریم
ته کلاس :دمشون گرم.
اونایی که اصن کلاس نمیان: اینا رفیقمن
**********جملات کوتاه طنز***********
در خونه رو میزدن!
دخدر داییم ۵ سالشه!
جواب داد : کیه!؟
زن همسایه مون پشت در به شوخی گفت: منم منم مادرتون!
من رفتم در رو باز کردم, بنده خدا میخواس سکته کنه!
گفت : ببخشید مادرتون هستن؟ گفتم : نع ، فقط من و حبه انگور هستیم

**********جملات کوتاه طنز***********
کار از فرهنگ سازی گذشته
باس منقرض شیم یه گونه جدید بیاد !
**********جملات کوتاه طنز***********
شمام وقتی یه ادکلن گرون قیمت میخرین ، هربار که استفاده میکنین
یه نگا بهش میندازین که یه وقت تموم نشه؟!
یا من فقط اینجوریم!؟
**********جملات کوتاه طنز***********
یکی نیست به بعضیا بگه انقدر به اون تیپ و قیافت نناز
ما به اون آدامس ۵۰ تومنیا هم میگیم شیـــــــــک !
**********جملات کوتاه طنز***********
رفتم کتاب فروشی میگم بوف کور دارین؟
میگه کتابشو؟
گفتم : پ ن پ خودشو ، یه فرد خیر پیدا شده که حاضر تمامِ هزینه های درمانشو متقبل شه…..!
**********جملات کوتاه طنز***********
بعضی دخترا اصلا” گریه نمیکنن حتی اگه شکست عشقی بخورن
نه اینکه سنگ باشن نه
ریمل گروونه !
**********جملات کوتاه طنز***********
دیشب سوار پورشه ام شده بودم و توخیابون دور میزدم باهاش
یهو یکی پرید جلو ماشین تا خواستم ترمز کنم پام گرفت به لحاف و پاره شد!
**********جملات کوتاه طنز***********
یکی از بهترین احساس های دنیا :
از خواب بیدار بشی و نگران این باشی که الان وقت بیدار شدنت بوده
ولی ببینی که هنوز ۲ ساعت مونده و میتونی بازم بخوابی …
خداییش بد میگم !؟
**********جملات کوتاه طنز***********
اصلا شور و شعف خاصی توی جمله “دیدی گفتم” وجود داره !
لامصب یه جور احساس دانایی خفن به آدم دست میده اون لحظه !
**********جملات کوتاه طنز***********
رفیقم رفته دسشویی -یهو داد زد “واااااایییی”
گفتم چی شد؟ گفت :”مسواکم افتاد تو اون سوراخه!
بهش گفتم خونسرد باش بابا -فک کردم چی شده!
دیدم خیلی خونسرد اومد مسواکشو شست -گزاشت دهنش!
–نمیدونستم اینقد حرفام تاثیر گذار میتونه باشه !
**********جملات کوتاه طنز***********
یکی از اعصاب خورد کن ترین کارایی که یه پدر و مادر میتونن
بکنن اینه که وقتی پای کامپیوتر نشستی بیاد پشتت وایسه
و الکی دنبال یه چیزی بگرده !
**********جملات کوتاه طنز***********
آقا تا دیروز فک میکردم فقط منم که میرم توالت ۳۰ نفر به گوشیم زنگ میزنن
دیروز رفتم یه توالت عمومی
یه لحظه فکر کردم اومدم مخابرات
یکیشون که فکر کنم تو توالت چند تا معامله با گوشی انجام داد !
**********جملات کوتاه طنز***********
یکی از شیرین ترین لحظه های دوران مدرسه این بود که
ناظم یا معلم پرورشی سر زنگ ریاضی میومد در کلاس
میگفت بچه های گروه سرود میتونن برن!
یادش گرامی باد

منبع:radsms.com

بهاریه در جزیره

اس ام اس تبریک عید نوروز ۹۲

 

اس ام اس تبریک سال نو

نوروز

 

اس ام اس های جدید تر, به زودی…. در همین صفحه

—————————

آرزو دارم نوروزی که پیش رو داری, آغاز روزایی باشد که آرزو داری….

—————————
پیشاپیش می بوسمت  یکی این ور (‘; ‘ ) یکی اون ور( ‘ ;’) یادت باشه اولین روبوسی عیدو من کردم…پیشاپیش سال نومبارک.

—————————

فرارسیدن نوروز این میراث با ارزش ایرانیها را بعدا تبریک میگم الان زوده

—————————

آقا تا دیدو بازدید های نوروزی شروع نشده تکلیف ماچ ها رو روشن کنید ، بالاخره باید سه بار ببوسیم یا دوبار ؟

—————————

مزیت مجرد بودن اینکه شب عید به خاطر بی پولی ، شرمنده زن و بچه ات نمی شی !

—————————

سلام میشه ازت خواهش کنم سال تحویل بیای خونمون ؟

آخه سبزه خوشگل تر از تو پیدا نکردم !

—————————

چند سال و چند عید باید از عمر تو بگذره تا آدم بشی !؟

یک سال از عمرت گذشت، ولی باز تو همونی که بودی !

فرشته دوست داشتنی بهارمبارک !

—————————

ای کاش که هر لحظه بهاری باشی

هر روز پر از امیدواری باشی

هر ۳۶۵ روز امسال

سرگرم شمردن هزاری باشی!

—————————

بی اجازت دفتر  ۳۶۵ برگ جدیدتو دادم به خدا تا بهترین تقدیر رو برات نقاشی کنه

نوروز ۹۲ مبارک

—————————

یادت باشه:تعطیلات بزودی تموم میشه وبعدش سرکار رفتنه که انتظار تورو میکشه.

بازم ۱سال کار و خستگی!

(ستاد کوفت کردن تعطیلات نوروزی)

—————————

امروز ۲ نفر آدرس و شماره تلفنت رو ازم خواستن منم بهشون دادم

یکیشون خوشبختی و اون یکی سعادت

سال ۹۲ میان سراغت !

—————————

خواستم برات سبزه عید بفرستم گفتم شاید طاقت نیاری و تا عید بخوریش !!!

—————————
عید واقعی از آن کسی است که آخر سالش را جشن بگیرد نه اول سال را

نوروز ۹۲ بر شما مبارک . . .

—————————
با ارزوی ۱۲ ماه شادی ۵۲ هفته خنده ۳۶۵ روز سلامتی ۸۷۶۰ساعت عشق ۵۲۵۶۰۰دقیقه برکت ۳۱۵۳۰۰ثانیه دوستی سال نو پیشاپیش مبارک

—————————

عاقبت زمستون رفت و رو سیاهیش برای ما موند !

امضاء حاجی فیروز !!!

—————————

دنیا را برایتان شاد شاد و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزو مندم

هر روزتان نوروز . . . سال ۹۲ مبارک

—————————

تو عید میوه ها گرون میشه ، قدر خودتو بدون گلابی !!!

—————————

شیشه می شکند و زندگی می گذرد.

نوروز می اید تا به ما بگوید تنها محبت ماندنی است

پس دوستت دارم چه شیشه باشم چه اسیر سرنوشت

نوروز ۹۲ مبارک

—————————

با تو از خاطره ها سرشارم.جشن نوروز تو را کم دارم

سال تحویل دلم می گیرد با تو تا اخر خط بیدارم . . .

—————پیامک تبریک سال نو————

لحظه ای که سال تحویل می شه

تنها لحظه ایه که بی منت به من لبخند می زنی

کاش هر ثانیه برای من سال تحویل باشه

تا لبخند همیشه مهمون لبهات بمونه

سال ۹۲مبارک

—————————

در این نوروز باستانی خیال امدنت را به اغوش خسته می کشم

نوروز ۹۲ مبارک

—————————

بهار امسال بی تو برایم از پاییز غم انگیز تر است

نوروز مبارک

—————————

چه عجیب است رسم روزگار تویی که بهترین بهار را بریم

رقم زدی امسال با رفتنت بد ترین نوروز را تجربه میکنم

امید وارم شیرینی لحظهایت به اندازه تلخی لحظها هایم زیاد باشد

—————————

ستاره بختتان بالا
سپیده صبحتان تابناک
سایه عمرتان بلند
ساز زندگیتان کوک
سرزمین دلتان سبز
سال جدید مبارک

—————————

دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن خواهی برایت آن بماند
بپایت ثروتی افزون بریزد
که چشم دشمنت حیران بماند
تنت سالم سرایت سبز باشد
برایت زندگی آسان بماند
تمام فصل سالت عید باشد
چراغ خانه ات تابان بماند

—————————

اس ام اس سرکاری مخصوص عید نوروز ۱۳۹۲

هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز، نوروزتان امروز،

امروزتان دیروز، دیروزتان پیروز، پیروزتان هر روز، اسگول شدی امروز!

—————————

e

… ei

… eid
. .. eide

. .. eidele ghafel

. .. didi sale 90 ham tamoom shod?

—————————

با توجه به گران شدن نرخ sms پیشاپیش نوروز ۹۳, ۹۲

تولدت ، تولدم ، پیوندتان و قدم نورسیده مبارک.نور به قبرت بباره !!

—————————

><(((>
><(((>
><(((>
من اولین کسی بودم که برای تو ماهی عید فرستادم.
سال نو مبارک
—————————
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که دادی مرواد از یادت
سال نو و نوروز باستانی مبارک
—————————
سایه حق
سلام عشق
سعادت روح
سلامت تن
سرمستی بهار
سکوت دعا
سرور جاودانه
این است هفت سین آریایی
نوروز مبارک
—————————
یک شاخه رز سفید تقدیم تو باد
رقصیدن شاخ بید تقدیم تو باد
تنها دل ساده ایست دارایی ما
آن هم شب عید تقدیم تو باد
—————————

مثل ماهی زنده
مثل سبزه زیبا
مثل سمنو شیرین
مثل سنبل خوشبو
مثل سیب خوش رنگ
و مثل سکه با ارزش باشید
سال نو مبارک
—————————
دنیا را برایتان شاد شاد
و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزومندم
هر روزتان نوروز
—————————
سلامتی
سعادت
سیادت
سرور
سروری
سبزی
سرزندگی
هفت سین سفره زندگیتان باشد.
نوروز ۹۲ مبارک
—————————
با آرزوی
۱۲ ماه شادی،
۵۲ هفته پیروزی،
۳۶۵ روز سلامتی،
۸۷۶۰ ساعت عشق،
۵۲۵۶۰۰ دقیقه برکت،
۳۱۵۳۰۰۰ ثانیه دوستی.
سال نو مبارک باد
————تبریک سال نو شمسی—————
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش،
اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
********سال نو مبارک********

 روز شادی

آقایون جزیره مواظب باشند

۷ مردی که زنان از آنها بیزارند
 

اگر تازه در عشقی شکست خورده اید یا از دادگاه طلاق برگشته اید در پی جلب هیچ زنی نباشید. بگذارید زخم هاتان التیام پیدا کند، آنگاه در پی این کار بروید؛ یعنی وقتی که همه چیز را فراموش کردید و خود را بازیافتید.
آفتاب: تبیان: همیشه این پرسش برای انسان ها وجود دارد که جنس مقابلشان از چه ویژگی هایی خوششان می آید و از چه خصوصیاتی بدشان می آید. شاید پاسخ قطعی برای این پرسش وجود نداشته باشد؛ ولی بر اساس تجربه چیزهایی می شود گفت که در این گزارش به برخی از ویژگی های منفی مردان اشاره می شود.
مردان بچه صفت :
این قبیل مردان، نه آینده نگر ند و نه مسئولیت پذیر، به صورت روزمره گذران عمر می کنند و خلاقیت و ابتکاری ندارند و نسبت به خانواده بی خیال و بی توجهند. این مردان حاضر نیستند ضعف های خود را بپذیرند و وقتی به آنها اعتراض می شود یا از آنها خواسته می شود که خود را تغییر دهند، مثل بچه ها با عصبانیت می گویند: « همینه که هست».
مردانی که بیش از حد در کار خود غرقند :
بله زنان عاشق مردان آینده نگر، مسئولیت پذیر و خلاقند، اما نمی خواهند شریک زندگی آنها ۲۴ در کار خارج از خانه خود غرق و نسبت به همسرش بی تفاوت باشد یا او را فراموش کند. زنان دلگیر می شوند از این که شوهرشان به دغدغه های و سلامت روح و روان آنها بی توجه باشد؛ یعنی از مردانی که تمام فکر و ذکرشان معطوف به کارشان است.
مردان زخمی :
اگر تازه در عشقی شکست خورده اید یا از دادگاه طلاق برگشته اید در پی جلب هیچ زنی نباشید. بگذارید زخم هاتان التیام پیدا کند، آنگاه در پی این کار بروید؛ یعنی وقتی که همه چیز را فراموش کردید و خود را بازیافتید.
مرد ساده لوح :
مردی که راه و رسم برخورد با زن ها را بلد نیست، با آنها با احترام رفتار نمی کند و آنها را دست کم می گیرد، مثل دوستان مرد خودش با آنها رفتار می کند و رفتارش با یک زن، لطیف و متناسب با روحیات او نیست، زن ها را فراری می دهد.
مردانی که تعادل روانی ندارند :
این مردان، گاهی زن خود را به عرش می برند و او را بی همتا می خوانند و گاهی به او اتهاماتی وارد می کنند که او را به فرش می آورد. و نیز گاهی از او دوری می جوید؛ نه غم های خود را با او در میان می گذارد و نه کمک می کند طرف مقابل عیب های خود را بر طرف نماید. زنان ممکن است برای مدتی این وضعیت را تحمل کنند؛ اما اگر از اصلاح شوهر خود نا امید شوند، خود را از این وضعیت خلاص خواهند کرد. بویژه اگر احساس کنند که صبوریشان نادیده گرفته می شود و از آن قدردانی نمی شود.
مردان همیشه در سفر :
زنان از این که گاهی شوهرشان گاهی به سفر می روند چندان ناراضی نیستند؛ چون این امر باعث می شود بیشتر قدر یکدیگر را بدانند و به این طریق، علاقه بین آنها را بیشتر می شود.اما اینکه همیشه در سفر باشند ….
مردان تعهد ناپذیر :
مردان همه چیز کاملی وجود دارند که فقط یک نقص دارند؛ نمی خواهند برای یک زندگی پایدار تعهد بدهند. زنان از این قبیل مردان به شدت نفرت دارند؛ زیرا زنان، حتی اگر اعتراف نکنند، بجز تشکیل خانواده با مردی که دوستش دارند به چیز دیگری اهمیت نمی دهند.

البته علاوه بر این هفت مرد ، مردان خسیس ، مردان شلخته ، بد بو ، بددهان ، حسود و مردان با رفتارهای زنانه ، نیز از آن دسته مردانی هستند که برای زنان قابل تحمل نیستند.  
 
منبع:آفتاب نیوز

چهارشنبه سوری به روایت جزیره

تاریخچه ای از جشن چهارشنبه سوری
 

آفتاب: یک دسته از جشن‌های اقوام آریایی، جشن‌های آتش است که از میان دو جشن سده و جشن چهارشنبه سوری از شهرت بیشتری دارد. جشن آذرگان و جشن شهریورگان نیز از جشن‌های آتش بوده‌اند که فراموش شده‌اند.
 
به گزارش آفتاب، جشن سوری یا چهارشنبه سوری که اینک در شب چهارشنبه آخر سال با مراسم و آداب ویژه‌ای برگزار می‌شود، یکی از جشن‌های پرشکوه و سرشار از مراسم و شعایر بوده است. 

شواهد دلالت بر آن دارد که این جشن از اوایل قرن هفتم هجری به دست فراموشی سپرده شد، سپس با عناوینی دیگر از سده‌های دهم معمول شد.
 
هاشم رضی در کتاب گاه شماری و جشن‌های ایران باستان، درباره چهارشنبه سوری می نویسد: «ایرانیان در یکی از چند شب آخر سال جشن سوری را که عادت و سنتی دیرینه بود، با آتش‌افروزی همگانی برپا می‌کردند. 

اما چون اساس تقسیم آنان در روزشماری بر آن پایه نبود که ماه را به چهار هفته با نام‌های کنونی روزها بخش کنند، لاجرم در شب چهارشنبه آخر سال چنین جشنی برگزار نمی‌شد. روزشماری کنونی بر اثر ورود اعراب به ایران باب شد. بی‌گمان سالی که این جشن به شکلی گسترده بر پا بوده مصادف با شب چهارشنبه شده است و چون در روزشماری تازیان چهارشنبه نحس و بدیمن به شمار می‌آمده از آن تاریخ به بعد شب چهارشنبه آخر سال را با جشن سوری به شادمانی پرداخته و بدین وسیله می‌کوشیدند نحوست چنین شبی را از بین ببرند.»
 
یکی از مراسم قابل توجه در شب چهارشنبه سوری و سایر مراسم زرتشتیان، فراهم آوردن آجیل مشکل گشاست. زرتشتیان به این آجیل هفت مغزینه لرک می‌گویند. 

این آجیل که به آجیل گهنبار هم معروف است شامل هفت مغزینه یا میوه خشک است: پسته، بادام، سنجد، کشمش، گردو، انجیر و خرما که گاهی در لابه‌لای این آجیل تکه‌های کوچک نبات و نارگیل هم دیده می‌شود. این آجیل در مراسم مختلف زرتشتیان از جمله: آفرین گان‌ها، گهنبارها، جشن‌خوانی، جشن‌نوزادی و در مراسم سدره پوشی و سایر اعیاد به مدعوین داده می‌شود  
منبع: آفتاب نیوز

نوروزبه روایت جزیره



 

 

مراسم استقبال از نوروز، بسیاری پیش از فرا رسیدن سال نو آغاز می‌شد و همه حاکی از بشارت رسیدن بهار، سال نو و رستاخیز بود. انگیزه‌های دینی و ملی، هر دو دست به هم داده و این گونه شگفت، انتظار نوروز را با مراسم و جشن‌هایی پیش درآمد، درهم و همراه می‌کرد: چند روز به نوروز مانده در کوچه‌ها آتش افروز می‌گردد و آن عبارت است از دو یا سه نفر که رخت رنگ به رنگ می‌پوشیدند و به کلاه دراز و لباس شان زنگوله آویزان می‌کنند و به رویشان صورتک می‌زنند. یکی از آن‌ها دو تخته را به هم می‌زند و اشعاری می‌خواند:


آتش افروز آمده، سالی یک روز آمده
آتش افروز صغیرم، سالی یک روز فقیرم
روده و پوده آمده، هر چی نبوده آمده.
و دیگری می‌رقصید و بازی در می‌آورد.

در این وقت میمون باز، بند باز، و لوطی، خرس به رقص و غیره کارشان رواج دارد و ترانه‌های ذیل خوانده می‌شود:


فلفلی مرده؟ نمرده،
چشماش که وازه تخم گرازه
نون خورده و جون نداره دستش استخوان نداره
میل پشت بون نداره
امان از آش رشته بابام بزغاله کشته
ننم سر کار آشه دائیم قاشق تراشه
خانم می‌خوره می‌شاشه
دختر یه دندونه سوار پوس هندونه
هندونه یُرغه میره درخونه داروغه میره
شوورم زن کرده پشتشو بر من کرده
یه نون ازم کم کرده
این یدونه نون پرپری من بخورم یا اکبری؟

 

روزهایی پیش از عید، حاجی فیروز در کوی و برزن به راه می‌افتد. اغلب یک، دو نفر و یا بیشتر هستند. خودشان، صورت و گردن و دست‌ها را سیاه کرده و لباس سرخ و شلیته می‌پوشیند و کلاه مخروطی شکل مقوا ساخته بر سر می‌نهند و با دایره ای که به دست دارند ضرب گرفته و می‌خوانند:

حاجی فیروزه، سالی یه روزه و انعامی‌ دریافت می‌کنند. در خراسان و روستاهای اطراف آن، حاجی فیروز را جیگی جیگی نه نه خانم می‌گویند و این عنوان اشعار و ترانه بلندی است که همراه با ضرب دایره می‌خوانند. همین ترانه را در مراسم ختنه سوران نیز می‌خوانند.
در همین عصر، یعنی زمان «عباسیان» در ایام نوروز و به احتمال جشن‌های دیگر ایرانی، مراسم کارناوال یا جشن‌های سیار بر پا می‌شده است. در ایران در دوران آل بویه، نیز در بغداد و قاهره، از چنین مراسمی گزارش‌هایی لا به لای اوراق تاریخ ملاحظه می‌شود.

ابن معمار در نوروز سال 346 ( = 974 م ) اشاره می‌کند که مردم در مصر نمایش سیار بسیار با شکوهی برگزار کردند. این نمایش توسط بازاریان انجام شد که از جمله فیل‌هایی را با تزئین‌هایی بسیار جالب توجه آراسته و ضمن بازی‌ها و نمایش‌هایی گوناگون، مسافت مبدأ تا مقصدشان را که قاهره بود، در طول سه روز طی کردند. 

منبع:بیتوته

نوروزگان در جزیره

پیشاپیش  نوروز باستانی را به شما عزیزان تبریک گفته وهدیه نوروزی خود راپیشکش حضورتان می کنم   

یا مقلب القلوب والابصار یا مدبر الیل والنهار یا محول الحول والحوال   حول حالنا الی احسن الحال

ای زتو نور دل ودیدار ما          گردش اندیشه وبیدار ما

ای زتورویان زمستان وبهار         ای تو گرداننده لیل ونهار

ای زتوتغییر حال وسال ها       حال ما راکن خوشتر حال ها

نوروز نه فقط یکی از کهن ترین آئین های جهانی است بلکه از پر رمز وراز ترین نام ها در واژگان زبان فارسی است واژه گان فارسی است تاریخچه این جشن بسیار کوتاه وساده است فرودوسی که ماخذ او در سرودن شاهنامه ومتون کهن بوده است،نوروز را روزی می داند که جمشید شاه بر تختی از لولو وگوهر می نشیندوچون تابش خورشید برتاج وتختش وافتد چنان درخششی را پدید می آورد که جهان منور می گردد،مردم از این رویداد شادمان می شوند وآن را روز نو می نامند ودروگهر به پای سریرش نثار می کنندنوروزبه نام های واوصاف  بسیار چون عید نوروز ،جشن فروردین ،نوروز جمشیدی،نوروزجلالی ونوروز سلطانی مشهور شده مهم ترین وعمومی ترین و دیر پاترین جشن ملی ایران است. این جشن قرن های متمادی است که توجه مردم کشور ما وسرزمین هایی را که با ما دیرینه فرهنگی مشترکی دارند به خود جلب کرده است  عیدها وجشن ها افتخار ملی هر قوم وسرزمین ونشان ساختار وپیشینه فرهنگی وتمدن آنان است. اعیادی که از نظر فرهنگی دیرینگی تاریخی ومذهبی ریشه دار بوده در طول زمان با اعتقادها وآداب ورسوم ملت ها در هم آمیخته شده جلوه وجایگاه ویژه ای دارند وبی آن هیچ ملتی هویت واقعی ندارد وبه بیگانگی از خود دچار خواهد شد. عید نوروز از این جهت  که بااعتقادها وباورهای مذهبی وسنن ملی در آن به هم آمیخته اهمیتی گسترده یافته است. عید نوروز ودیگر جشن های ملی میهنی جدای از تربیت های اولیه اجتماعی وسیاسی و هم بستگی احساسات ملی را هدف قرار می دهند،ویژگی نمادین این جشن ها برخاستن از روح هم بسته عواطف ملی ودینی همه مردمان است عید نوروز تصویری روشن از فرهنگ مذهبی وملی ایرانیان وعامل مهمی در هم هم بستگی احساسات آنان می نماید .فرهنگ غنی اسلام منطق خردورزی،گفتگو ودادوستدبا آداب وروسوم فرهنگ های گذشته وهم عصر خود است وتا با سنتی غیر اخلاقی وغیر عقلانی رودرو نباشد ،سنت ها را در دل خود جای می دهد وآن ها را به رنگ الهی در می آورد عید نوروز نیز از آن جا که سنتی دیرپا وهماهنگ با عقل سلیم انسانی بوده ونه تنها مهر تائید اسلام را گرفت بلکه در آداب وسنت های پسندیده اسلامی نیزبر آن تاکید شد.نوروز وآداب وروسوم آن از سنت های باستانی ایرانی است. اسلام این سنت نیکو را باصبغه ورنگ دینی در هم آمیخت ودعاها واعمال مستحب بسیار در آن گنجاند. در واقع اسلام نوروز را به رسمیت شناخت ومحتوای انسانی  ومعنوی به آن بخشید . مرحوم استاد دکتر زرینکوب در کتاب کارنامه اسلام درباره این که مسلمانان وحکومت اسلامی آداب وروسوم هر منطقه محترم می شمرده آورده است:(ضمن این که حوزه وسیعی تحت حکومت وشریعت اسلامی اداره می شود سنت های هر محل تا آنجا که با شریعت سازگاری داشت حفظ می شد وادامه می یافت در شام ومصر سنت  رومی ودر عراق وفارس سنت های ساسانی ،فرهنگ وآداب وروسم خاص هر قوم تا آنجا که در تضاد با روح اسلام وتوحید ویگانگی خدا نباشد ملحوظ ومحترم است.) عید نوروز در شهر ما آباده نیز با شکوه خاصی برگزار می شود مردم این شهر نیز مانند شهرهای دیگر کشور عزیزمان بعد ار تحویل سال به دید وبازدید می پردازند واین جشن بزرگ ملی را گرامی می دارند

واحد مرکزی خبر جزیره

مراسم جشن تکلیف دانش آموزان دختر مقطع ابتدائی در آباده برگزار شد 


 این مراسم که در اردوگاه شهید رعیتی برگزار ودر آن  بیش از 800 دانش آموز شرکت داشتند. محرابی طی سخنانی نقش وجایگاه مهم اقامه نماز در اول وقت در بیشبرد اهداف زندگی اشاره وافزود:وظایف مهمی را متوجه دانش آموزانی که به سن تکلیف می رسند متذکر شد:وی افزود دوران استحکام ارتباط دانش آموزان با خدامتعال نامید.اضافه می گردد:از برنامه های جنبی این مراسم اجراء سرود ای ایران توسط ویالن وبا اجرای دانش آموزان دکلمه ،سرود وتئاتر نام برد
26هزار اصله نهال مثمر وغیر مثمر درآباده توزیع شد 

********************************************************** 

26هزار اصله نهال مثمر وغیر مثمر درآباده توزیع شد


رئیس اداره منابع طبیعی وآب خیز داری آباده با بیاان این مطلب که بیش از 26هزارنهال مثمر وغیر مثمردر این شهرستان توزیع شده است افزود: در راستای انجام رسالت اداره وتوسعه فضای سبز در سال جاری نسبت به توزیع بیش از 26هزار اصله نهال شامل یک هزار اصل نهال غیر مثمر از گونه های سرو نقره ای،کاج تهران،زبان گنجشک، (در سطح شهرستان ) و16هزار اصل نهال مثمربادام در طرح مدیریت جامع آبخیزداری دهستان خسروشیرین ودر محدوه طرح مطالعاتی با مشارکت بهره برداران زینفع اقدام گردید علیرضا عرب شیبانی در ادامه اظهارداشت:دو هدف عمده که در راستای اجرای طرح مدیریت جامع پیگیری می شود شامل جلوگیری از شخم هر ساله اراضی که باعث به هم خورده گی خاک گردیده وشرایط را جهت فعال شدن نیروهای فرساینده خاک فراهم می آورد وی اظهار داشت:گامی در جهت اشتغال پایدار جامعه روستایی وبهره بردار در طرح با توجه به شرایط اقلیمی حاکم بر منطقه با تولید محصولات بادام که به اذعان خود ذینفعان طرح بسیار با صرفه تر از تولید گندم بوده وهزینه های کمتری نسبت به زراعت دیم پایدار تولید ومنابع اقتصادی بهتری را براآخیز نشینان در پی خواهد داشت.  
 

واحد خبر جزیره

ادامه مطلب ...

چهارشنبه سوری جزیره

چهارشنبه سوری

 

 

 چهارشنبه سوری,تاریخچه چهارشنبه سوری,ترقه چهارشنبه سوری

 

چهارشنبه‌سوری یکی از جشن‌های ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبه سال (سه‌شنبه شب) برگزار می‌شود. در شاهنامه فردوسی اشاره‌هایی درباره بزم چهارشنبه‌ای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده کهن بودن جشن چهارشنبه‌سوری است. مراسم سنتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده‌ است.

 

واژه «چهارشنبه‌سوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته‌است و سوری که به معنی سرخ است ساخته شده‌است.

 


مراسم چهارشنبه سوری :


چهارشنبه آخر سال ( چهار شنبه سوری )-یکی از آیین های نوروزی امروز - که بایستی آمیزه ای از چند رسم متفاوت باشد - «مراسم چهارشنبه سوری» است که در برخی از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال گویند. درباره ی چهارشنبه سوری، کتاب ها و سندهای تاریخی، مطلبی یا اشاره ای نمی یابیم و تنها در این قرن اخیر، یا دقیق تر، در این نیم قرن اخیر است که مقاله ها و پژوهشهای متعددی در این باره منتشر شده و یا در نوشته های مربوط به نوروز به چهارشنبه سوری نیز پرداخته اند.

برگزاری چهارشنبه سوری، که در همه ی شهرها و روستاهای ایران سراغ داریم، بدین صورت است که شب آخرین چهارشنبه ی سال (یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه)، بیرون از خانه، جلو در، در فضایی مناسب، آتشی می افروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش می پرند و با گفتن : «زردی من از تو، سرخی تو از من»، بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند.از باورها و رسم های چهارشنبه سوری که هنوز به کلی فراموش نشده اند ودر برخی از شهرها و روستا ها هنوز این مراسم ها برگزار میشوند عبارتند از

 


کوزه شکنی یکی از مراسم چهارشنبه سوری :


یکی دیگر از مراسم مخصوص چهارشنبه سوری آن بوده که کوزه کهنه ای را برمی داشتند و در آن مقداری نمک و ذغال و سکه ده شاهی می انداختند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر می چرخاند و نفر آخری آن کوزه را از پشت بام ، به کوچه می افکند و می گفت :درد و بلای ما بـِرَه توی کوزه و بـِرَه توی کوچه

 

 

آجیل چهارشنبه سوری :


رسمی که از قدیم در ایران متداول است ، تهیه و خوردن آجیل چهارشنبه سوری است . این آجیل شور و شیرین ، مانند آجیل مشگل گشاست؛ یعنی علاوه بر مواد اصلی بو داده ی شور و شیرین، مانند آجیل، برگه هلو و زردآلو ، قیسی ، کشمش سبز ، مویز ، باسلـُق ، پسته و بادام ، فندق بو نداده ، نقل ، شکر ، پنیر ، و مغز گردو هم اضافه می کنند. تهیه این آجیل را برای استجابت یک مراد نذر می کنند . خوردن این آجیل در شب چهارشنبه سوری ، به اعتقاد مردم باعث شگون و خوش یمنی است.

 


فالگوش ایستادن ،یکی از مراسم چهارشنبه سوری:

دیگر از مراسم مربوط به چهارشنبه سوری ، فالگوش ایستادن است ؛ بدین معنی که کسانی که حاجتی دارند ، نیت می کنند و سر چهار راه یا در معبری فالگوش می ایستند و به حرف نخستین عابری ، که از کنارشان می گذرد توجه می کنند و هر کلام که از دهان او درآید در استجابت مراد خود به فال بد یا خوب می گیرند ، اگر گفته عابری موافق با آرزوی صاحب حاجت باشد آن آرزو را برآورده شده می دانند.
بعضی ها به جای رفتن به چهارراه و معابر ، این کار را در پشت در اطاق هم انجام می دهند و نخستین سخنی که از پشت در اطاق شنیدند به فال بد و یا خوب در اجابت حاجتشان فرض می کنند.

 

 

 چهارشنبه سوری,تاریخچه چهارشنبه سوری,ترقه چهارشنبه سوری

 

 

بی گمان چهارشنبه سوری از رسم های کهن پیش از اسلام نیست. در آن زمان هر یک از روزهای ماه را نامی بود، نه روزهای هفته را. استاد پورداود در این باره می نویسد : آتش افروزی ایرانیان در پیشانی نوروز از آیین های دیرین است ( ... ) شک نیست که افتادن این آتش افروزی به شب آخرین چهارشنبه ی سال، پس از اسلام رسم شده است. چه ایرانیان شنبه و آدینه نداشتند ( ... ) روز چهارشنبه یا یوم الاربعاء نزد عرب ها روز شوم و نحسی است. جاحظ در المحاسن و الاضداد آورده : والاربعاء یوم ضنک و نحس. این است که ایرانیان آیین آتش افروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه انداختند تا پیش آمدهای سال نو از آسیب روز پلیدی چون چهارشنبه بر کنار ماند.

در باورهای عامیانه، چهارشنبه روزی نامبارک است. سفر نبایستی کردن شب چهارشنبه، به احوال پرسی مریض نبایستی رفتن. و منوچهری گوید:

 

چهارشنبه که روز بلاست باده بخور                    به ساتکین می خور تا به عافیت گذرد

 

آتش افروختن شب چهارشنبه ی آخر سال، یا چهارشنبه آخر صفر را، برخی به قیام مختار نسبت می دهند : مختار سردار معروف عرب وقتی از زندان خلاصی یافت و به خونخواهی شهیدان کربلا قیام کرد، برای این که موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر کفار بتازد، دستور داد شیعیان بر بام خانه خود آتش روشن کنند و این شب مصادف با شب چهارشنبه آخر سال بود. و از آن به بعد مرسوم شد.

 

 

 چهارشنبه سوری,تاریخچه چهارشنبه سوری,ترقه چهارشنبه سوری

 

 

چهار شنبه سوری در برخی از شهر ها:

 

در برخی از شهرهای آذربایجان چون ارومیه، اردبیل و زنجان، همه چهارشنبه های ماه اسفند هر یک نقش و نام معینی دارند، که از جمله در منطقه ی زنجان بدین شرح است: نخستین چهارشنبه را موله گویند و به شستن و تمیز کردن فرش های خانه اختصاص دارد. دومین چهارشنبه را سوله گویند، در این روز به خرید وسیله ها و نیازمندیهای عید می روند. سومین چهارشنبه را گوله گویند و به خیس کردن و کاشتن گندم و عدس و غیره برای سبزه های نوروزی اختصاص دارد. چهارمین و آخرین چهارشنبه سال ( چهارشنبه سوری ) را کوله گویند؛ ( کوله در ترکی به معنی کهنه و فرسوده است). در برخی از شهرهای ایران، از جمله ایلام (نوروز آباد)، تویسرکان، کاشان، زاهدان (قصبه مود) و ... مراسم چهارشنبه سوری را آخرین چهارشنبه ماه صفر برگزار می کنند. و آخرین آتش نیز از رسم ها است. بنابر نوشته تذکره صفویه کرمان نیز، چهارشنبه سوری در ماه صفر بوده است.

چهار شنبه سوری در اصفهان -در اصفهان چهارشنبه سوری را «چهار شنبه سرخی» نیز می گویند.

یکی از دلیل ها و سندهای دیگری که نشان می دهد چهارشنبه سوری از آیین های پیش از اسلام نیست، می تواند این باشد که مراسم آن در غروب آفتاب روز سه شنبه برگزار می شود. در گاهشماری قمری آغاز بیست و چهار ساعت یک شبانه روز از غروب آفتاب روز پیش است؛ و چهارشنبه سوری، مانند بسیاری از آیین ها، جشن ها و سوگواری های مذهبی همچون عید غدیر، نیمه شعبان، رحلت حضرت پیامبر ( ص ) که بر اساس گاهشماری قمری است، در غروب روز پیش برگزار می شود. نحس بودن چهارشنبه در باورهای عامیانه باعث شده، که هنوز بعدازظهر سه شنبه ( یعنی شب چهارشنبه ) به احوال پرسی بیمار نمی روند، و پنجشنبه را عامه «شب جمعه» می گویند. در صورتی که آیین های کهن مثل نوروز، مهرگان، سده و ... که بر اساس گاهشماری خورشیدی است، آغاز بیست و چهار ساعت روز، از سپیده دم و یا از نیمه شب است. آن چه که چهارشنبه سوری را به جشن ها و آیین های کهن ایران پیوند می زند، می تواند برگزاری رسم و جشنی به نام «سور»، در روز پنجه ( خمسه مسترقه  ) باشد که از آن تا سده ی چهارم، دوره سامانیان، آگاهی در دست است: صاحب تاریخ بخارا از برگزاری رسمی که «عادت قدیم» و با افروختن آتش در «شب سوری» ( پیش از نوروز ) همراه بوده خبر می دهد : ... آنگاه امیر سدید ( منصور بن نوح ) به سرای نشست، هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری، چنان که عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند و پاره ای آتش بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت و ...

 

 

 چهارشنبه سوری,تاریخچه چهارشنبه سوری,ترقه چهارشنبه سوری

 

 

 

حوادث چهارشنبه سوری:

 

هرگونه بی توجهی به نکات ایمنی و سهل انگاری در برپایی مراسم چهارشنبه سوری می تواند زیان های جانی و مالی سنگین و غیر قابل جبرانی را در پی داشته باشد.حادثه برای هرکسی اتفاق میافتد. در برخی حوادث افرادی کشته شده یا به شدت آسیب میبینند. اما از بروز اغلب حوادث از جمله حوادث چهارشنبه سوری میتوان جلوگیری کرد.

 

 

نکاتی جهت پیشگیری از حوادث ناشی از چهارشنبه سوری:

 

*والدین در تهیه وسایل آتشبازی بیخطر فرزندانشان را همراهی نمایند. کودکان به هیچ عنوان شخصاَ نباید از مواد آتش بازی و محترقه استفاده نمایند.

*از نگهداری مواد محترقه، تهیه و ساخت وسایل آتش بازی به خصوص در منزل،زیر زمین،محل کار و ... جداً جلوگیری کنید.

*از حمل مواد محترقه و آتش گیر و انفجاری حتی به مقادیر بسیار کم، در جیب لباس و کیف جداًً خودداری کنید.

*در صورت نگهداری مواد آتش بازی، حتی کم خطر حتماً آن را در جای خشک و خنک نگهداری کنید.

*مواد آتش بازی (محترقه و انفجاری) را از محل هایی که مطمئن هستند خریداری کنید. این مواد را از دست فروش تهیه نکنید.

*همیشه در مواقع آتش بازی جهت اطفاء حریق، آب، کپسول اطفاء حریق و حتی الامکان جعبه کمکهای اولیه در دسترس باشد.

*مواد آتش بازی (منفجره و محترقه) را به طرف افراد دیگر پرت نکنید.

*هیچگاه مواد آتش بازی (منفجره و محترقه) را در ظروف شیشه ای یا فلزی قرار ندهید، زیرا در صورت انفجار ذرات شیشه یا فلز، به اطراف پرتاپ شده و سبب صدمات و خطرات جانی خواهد شد.

*هیچگاه از الکل برای آتش گیری مواد استفاده نکنید.


*از آتش زدن لاستیک، هیزم، کارتن خالی و امثال آن چه در واحدهای مسکونی و چه در معابر ، کوچه و خیابان خودداری نمایید.

*از پرتاب مواد آتش زا مانند فشفشه و موشک بر روی درخت ها، بام و بالکن منازل که از عوامل عمده بروز آتش سوزی است جداً خودداری کنید.



مطالب مرتبط

  • بیتوته

چهارشنبه سوری درجزیره

چهارشنبه سوری یا چهارشنبه سوزی؟
چهارشنبه سوری یا چهارشنبه سوزی؟
چهارشنبه سوزی پایان سال کم کم به یک معضل اجتماعی وانسانی تبدیل میشود که جان وروان انسان ها را در وهله اول هدف قرار داده است. تسنیم ، متاسفانه در سال­‌های اخیر مراسم چهارشنبه سوری شکل سنتی خود را از دست داده و تبدیل به بازی­های خطرناک با مواد منفجره و محترقه شده است. مواد محترقه ای که در زمان انفجار علاوه بر تولید صدای بسیار گوشخراش و آزارنده، آسیب‌های جدی به چشم، دست و سایر قسمت‌های بدن وارد می کنند.
 
حال به دلیل وقوع بیشتر حوادث در کوچه‌ها باید شعرمعروف مرحوم مشیری (بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم) را اینگونه سرود: شبی باز از آن کوچه گذشتم، همه تن سوختم خیره به دنبال کمک گشتم.
 
 در تشریح آمار اقدامات اورژانسی در سال گذشته می‌گوید: مراجعان اورژانس بیمارستان‌های سراسر کشور تحت عنوان آسیب دیدگان حوادث مربوط به آتش­بازی شب چهارشنبه پایانی سال در اسفند ماه 1390، جمعاً  1980 مورد بودند که خوشبختانه در مقایسه با  2088 مورد سال 89، بالغ بر 108 مورد (یعنی حدود 5.2%) کاهش داشته است.
 
وی با بیان اینکه مشابه چندین سال گذشته در سال 1390 نیز، گروه سنی جوان و نوجوان، بیشترین قشر آسیب­پذیر در این نوع حوادث بودند و به ترتیب گروه 15-19 سال(21.4) و 20 تا 24 سال(19.4)بیشترین گروه سنی آسیب پذیر بودند که مجموعاً حدود 41 % مصدومین را رقم میزد.
 
زخم، پارگی و بریدگی شایع­ترین نوع آسیب چهارشنبه پایان سال
در حوادث مرتبط با چهارشنبه پایانی سال 90، ( بیش از32 درصد آسیب­ دیدگان دانش آموز بودند)، فراوانی آسیب دیدگان حوادث فوق در جنس مذکر حدود 4 برابر جنس مونث بود و زخم، پارگی و بریدگی شایع­ترین نوع آسیب در سال 1390 بود و سوختگی درجه یک و خراشیدگی و ساییدگی در رتبه­‌های بعدی قرار داشتند.
 
دست شایع ترین ناحیه آسیب در مصدومان چهارشنبه پایان سال
به­ طور متوسط در حدود 91% حوادث در منطقه شهری رخ داده است و از نظر محل وقوع حادثه کوچه و خیابان بیشترین محل وقوع حوادث بود. ترقه شایع ترین نوع مادۀ محترقه مصرفی در میان آسیب دیدگان  بود و در 52 درصد موارد مواد محترقه را  از محل‌های توزیع (دستفروش‌ها) تهیه کرده بودند.
 
47 درصد آسیب چهارشنبه پایان سال مربوط به حین بازی با مواد محترقه
رئیس اورژانس کشور عنوان می‌کند: در چهارشنبه پایان سال گذشته، 47،1 درصد حین بازی با مواد محترقه، 19،5 درصد حین گذر به صورت عابر پیاده، 10،9 درصد حین تماشا،5،6  درصد حین پریدن از روی آتش، 2،7 درصد حین تهیه و ساخت مواد مذکور و 1،2 درصد حین انجام وظیفه دچار آسیب شده و در بقیه موارد، نوع فعالیت مشخص نبوده است.
 
دست، صورت و چشم ها قربانی چهارشنبه پایان سال
وی می افزاید: شایع ترین ناحیه آسیب در مصدومان خدمت رسانی شده در اورژانس بیمارستانها به علت حوادث مرتبط با آتش بازی شب چهارشنبه پایانی سال به ترتیب دست (35،2درصد) و چشم (26،7درصد) بود و این در حالیست که در آمار اورژانس پیش بیمارستانی (115) که فقط مربوط به شب سه شنبه 23 اسفند بود، به ترتیب دست (26%)، صورت (18%) و چشم (16%)شایع‌ترین نواحی آسیب گزارش شده است.
 
همچنین از کل تماس‌های مردمی مرتبط با مصدومان شب چهارشنبه پایانی سال 53 % در محل درمان شدند و 47% توسط آمبولانس به بیمارستانها اعزام شدند.
 
آسیب های چهارشنبه پایان سال
در این راستا در سال 1390، در مراجعان به اورژانس بیمارستان‌ها 14،5 درصد بستری و مابقی درمان سرپایی شدند و متاسفانه  9 مورد آسیب منجر به فوت و  21 مورد آسیب منجر به معلولیت گزارش شد و در سال گذشته مشابه سالیان گذشته بیشترین فراوانی رخداد حوادث فوق در اسفند ماه و مربوط به شب آخرین چهارشنبه سال یعنی سه شنبه 23 اسفند (1524 مورد) بود.
 
پیشگیری با همکاری همه
رئیس اورژانس کشور بیان می‌کند: باید توجه داشت که هرگونه بی‌توجهی به نکات ایمنی و سهل انگاری در برپایی مراسم چهارشنبه سوری می‌تواند زیان‌های جانی و مالی سنگین و غیر قابل جبرانی را در پی داشته باشد و بهترین راه برای مقابله با آسیب‌های مرتبط با حوادث چهارشنبه پایانی سال پیشگیری است و بهترین پیشگیری هم  با مشارکت و همکاری همه مردم میسر می‌شود.
 
مصدومان چهارشنبه سوری
تخلیه انرژی نوجوانان و جوانان و ایجاد بازی‌ها و سرگرمی‌های هیجان‌انگیز در طول سال برای آنها می‌تواند از انباشت هیجان در آنها جلوگیری کند. به نظر می‌رسد بهتر است نهادهای فرهنگی مثل شهرداری و سایر نهادها با تعیین و معرفی مراکز و پارک‌های معین برای برگزاری جشن چهارشنبه‌سوری موقعیت مناسبی برای خانواده‌ها فراهم کنند تا در کنار فرزندان خود چند ساعت شاد و سرگرم باشند.
 
نیروی انتظامی نیز باید با قاطعیت با سازندگان و عرضه‌کنندگان اقلام غیراستاندارد که خیابان‌ها را به میادین جنگ تبدیل می‌کنند برخورد کرده و آنها را به مجازات برساند. همچنین نهادهای مسئول با تولید و عرضه اقلام استاندار از ورود اقلام تقلبی و خطرناک و خروج ارز جلوگیری کنند 
ایران ناز

فناوری جزیره

رایانه ای که هیچ گاه خراب نمی شود !  

محققان دانشگاه کالج لندن دست به ساخت یک رایانه جدید زده‌اند که با تقلید از بی‌نظمی طبیعت می‌تواند با ترمیم داده‌های 
 خراب به سرعت خود را از اشکالات پیش‌آمده بازیابی کند.

به گزارش
تکناز ، رایانه خود ترمیم‌کننده «سیستماتیک» اکنون در دانشگاه کالج لندن مورد استفاده بوده و می‌تواند ماموریت‌های حساس را انجام دهد. برای مثال این رایانه می‌تواند به پهپادها اجازه برنامه‌ریزی مجدد خودشان را برای سازگاری با آسیب‌های جنگی داده یا به ایجاد مدلهای واقعی‌تر از مغز انسان کمک کند.

رایانه‌های روزمره برای مدلسازی فرآیندهای طبیعی مانند چگونگی عملکرد نورون‌ها یا هجوم زنبورها مناسب نیستند. این از آن جهت است که رایانه‌ها بطور متوالی کارهای سخت انجام داده و هر دستور را در یک زمان انجام می‌دهند.

این در حالیست که به گفته محققان، طبیعت به این شکل نبوده و فرآیندهای آن به شکل غیر متمرکز و احتمالاتی توزیع شده است. همچنین احتمال خطا در آن کم بوده و قادر به خودترمیم هستند.

این محققان رایانه‌ای را ساخته‌اند که در آن داده‌ها با دستورالعملهای اجرایی آن سازگار هستند. برای مثال این رایانه، دمای بیرون را با اینکه اگر دما خیلی بالا برود، چه باید کرد؟ مرتبط می‌کند. سپس نتایج به مخازنی از نهادهای دیجیتالی موسوم به سیستم تقسیم می‌شوند.

هر سیستم از یک حافظه شامل داده‌های حساس نسبت به محیط برخوردار بوده که به معنی قابلیت تعامل آن با سیستمهای مشابه دیگر است. این سیستمها بجای استفاده از یک شمارشگر برنامه در زمانهای انتخابی توسط یک مولد عدد شبه تصادفی کار می‌کنند.

این سیستم‌ها دستورالعملهای خود را بطور همزمان انجام می‌دهند، بدون اینکه سیستمی بر دیگری اولویت داشته باشد.

مهمتر اینکه، رایانه سیستماتیک از چندین نسخه از دستورالعملهای توزیع شده در سیستمهای خود برخوردار بوده از این رو اگر یک سیستم خراب شود، رایانه می‌تواند به یک نسخه پاک دیگر برای ترمیم کد خود دست یابد. همچنین برخلاف سیستم عاملهای رایج که در صورت عدم دسترسی به یک بیت حافظه خراب می‌شوند، رایانه سیستماتیک به کار خود ادامه می‌دهد؛ چرا که هر سیستم از حافظه خود برخوردار است.

محققان اکنون در حال آموزش این رایانه برای بازنویسی کد خود در واکنش به تغییرات در محیط از طریق فراگیری دستگاه هستند.
 تکناز

چهره ماندگار جزیره

دکتر حسابی را بیشتر بشناسید + تصاویر

دکتر حسابی را بیشتر بشناسید + تصاویر

دکتر محمود حسابى در سال ۱۲۸۱ شمسى در تهران متولد شد.  پدر و مادرش اهل تفرش بودند. محمود چهار ساله بود که همراه با خانواده و پدر بزرگش که سفیر ایران در بغداد بود، به بغداد رفت و پس از دو سال به دمشق و یک سال بعد به بیروت عزیمت کرد.

در سن هفت سالگى در مدرسه شبانه روزى فرانسوى بیروت ثبت نام نمود و مشغول تحصیل شد.هنوز چند ماه نگذشته بود که زمان مأموریت پدربزرگش در بیروت به پایان رسید و قرار بر این شد که محمود و برادر بزرگش به تنهائى در مدرسه شبانه روزى فرانسوى بیروت بمانند و تحصیلات خود را ادامه دهند. اما هنگام ترک بیروت بی‌تابى مادرشان سبب شد که مادر از کشتى پیاده شود و در بیروت بماند.

داشتن مذهب و ملیت متفاوت با سایر دانش ‏آموزان (یعنى مسلمان و ایرانى بودن محمود) و ندانستن زبان های فرانسه و عربى در سال اول تحصیل او مشکل آفرین شد  اما پس از گذشت یک سال محمود فرانسه و عربى را به خوبى فرا گرفت و در دروس دیگر هم استعداد سرشار خود را نشان داد به طورى که در سال دومشاگرد اول مدرسه شد و جایزه دریافت کرد.

جالب توجه اینکه نمره‏ هاى محمود در زبان فرانسه بالاتر از نمرات هم‌شاگردیهاى فرانسوى الاصل او بود.  این برترى درسى در سالهاى بعد نیز ادامه داشت تا جائى که وضع محمود زبانزد معلمان و دانش‌آموزان گردید.

با شروع جنگ جهانى اول مدرسه فرانسوى بیروت تعطیل شد و محمود در منزل از یک معلم خصوصى درس  گرفت و همچنین مادرش زبان فارسى را به او آموخت. محمود با آموزش زبان فارسى، کتاب گلستان و بوستان سعدى، غزلیات حافظ و منشأت قائم مقام فراهانى وترجمه ی قرآن را مطالعه کرد. استعداد و حافظه محمود به اندازه‏اى قوى بود که در یک تابستان با مطالعه کتاب فرهنگ «آلمانى -فرانسه»، زبان آلمانى را  یاد گرفت.

او سیزده سال داشت که وارد مدرسه آمریکائى بیروت شد، اما به علت عدم آشنائى به زبان انگلیسى، او را در کلاس اول ابتدائى ثبت نام کردند.

محمود به زودى زبان انگلیسى را فرا گرفت و در امتحانات عمومى مدرسه شرکت کرد و در نتیجه از کلاس اول به کلاس پنجم ارتقاء یافت. کلاس پنجم را پشت سر گذاشت و شاگرد اول شد. سپس در کالج آمریکائى بیروت ثبت نام کرد و مشغول تحصیل گردید. اما پولى که از ایران براى محمود و خانواده‌‏اش می‌‏فرستادند بنابر دلائلى قطع شد. در نتیجه وضع مالى و اقتصادى آنها به تاریکى گرائید. مادرش تا مدتى با فروش زیور آلات خود و لوازم قیمتى منزل، زندگى خود و فرزندانش را اداره کرد. ولى کم ‏کم این منبع درآمد نیز به پایان رسید و مادر از ناراحتى سکته کرد و سخت بیمار شد. کار به جائى رسید که مستخدم سفارت ایران در بیروتبخشى از حقوق خود را در اختیار آنها می‎‏گذاشت اما این کمک ناچیز نمی‌‏توانست هزینه‌‏هاى زندگى آنان را تأمین کند.

محمود و برادرش در شرائطى قرار گرفتند که مجبور بودند نان خشک جمع آورى نمایند و براى ادامه حیات از آن استفاده کنند. اما علیرغم این مشکلات طاقت فرسا، محمود سالهاى تحصیلى خود را با موفقیت پشت سرگذاشت و علاوه بر درس در رشته ‏هاى مختلف ورزشى هم فعالیت داشت واز جمله مربى شنا گردید.

پس از پایان جنگ جهانى اول در مدرسه مهندسى فرانسوى بیروت ثبت نام کرد و تحصیلات خود را در آن مدرسه دنبال نمود. در ایام تابستانبا نقشه کشى و خدمت در یک مؤسسه راه سازى هزینه‏ هاى زندگى و تحصیل طول سال را تأمین نمود و پس از سه سال دیپلم مهندسى دریافت کرد.  سپس به دانشگاه آمریکائى که تحصیل در آن را ناتمام گذاشته بود بازگشت و پس از چهار سال با اخذ لیسانس در رشته ‏هاى تاریخ، ریاضى، زیست ‏شناسى و اخترشناسى فارغ التحصیل گردید.

محمود از بیروت به فرانسه رفت و در دانشکده برق مشغول تحصیل شد و با دریافت دیپلم مهندسى برق در راه آهن سراسرى فرانسه مشغول به کار شد. اما روح کنجکاو و استعداد سرشارش ارضاء نشد و با موفقیت چشمگیرى در امتحان دشوارى که پروفسور «فابرى» از او گرفت به دانشگاه سوربن فرانسه راه یافت و در دکتراى رشته فیزیک تحصیلات خود را ادامه داد.

احمد صادقى اردستانى در جلد اول کتاب"داستانهاى کودکى بزرگان تاریخ" می‌گوید: همزمان با شروع تحصیل در دکتراى فیزیک، پولى که از تهران براى محمود ارسال می ى‏شد، قطع گردید.  تنگدستى و فشار اقتصادى سبب شد که محمود اقدام به آموختن رانندگى نماید تا با رانندگى تاکسى امرار معاش کند.  اما برادرش در تهران با وزارت راه ایران گفتگو کرد و مبلغى وام براى محمود دریافت نمود و به پاریس فرستاد و در مقابل او متعهد شد پس از پایان تحصیلات در وزارت راه استخدام گردد. طولى نکشید که او دکتراى فیزیک را با درجه ممتاز دریافت کرد و به ایران مراجعت نمود و در وزارت راه مشغول به کار شد. دکتر محمود حسابى، پدر فیزیک نوین و چهره تابناک علوم جدید در ایران، یکى از شخصیتهاى برجسته و برگزیده دانش در سطح جهان و بخصوص این مرز و بوم بود که بیش از شصت سال خدمات ارزشمند علمى و فرهنگى عرضه کرد.

کتر حسابی در انتقال علوم جدید به ایران عمده ‏ترین سهم را داشت. سهمی که قابل مقایسه با هیچ کسى نیست. دکتر حسابى بانى اولین دانشگاه و اولین دارالمعلمین و بنیانگذار ده‏ها مرکز تحقیقاتى و پژوهشى در ایران بود. تاریخچه  ی آموزش فیزیک دانشگاهى و تأسیس دانشگاه در ایران با نام دکتر حسابى قرین است. او عاشق سرافرازى ایران بودو شکوفائى علمى این کشور را آرزو می ‏کرد.به طورى که حاضر نبود لحظه یی از کشورش دور بماند.

برخى از مشاغل و خدمات پروفسور محمود حسابى در ایران را به شرح ذیل می توان نام برد:
۱ مهندسى راه در وزارت راه و ترابرى.
۲ تأسیس مدرسه مهندسى وزارت راه و تدریس در آن جا.
۳ - ترسیم اولین نقشه ساختمانى راه ساحلى سراسرى میان بنادر خلیج فارس از بوشهر تا بندر لنگه.
۴ تأسیس دار المعلمین (دانشسراى عالى ) و تدریس در آن جا.
۵ ایجاد اولین ایستگاه هواشناسى در ایران.
۶ نصب و راه اندازى اولین دستگاه رادیولوژى در ایران.
۷ همکارى در تأسیس اولین بیمارستان خصوصى کشور.
۸ آغاز واژه گزینى علمى در ایران.
۹ نوشتن قانون دانشگاه.
۱۰ تأسیس دانشگاه تهران.
۱۱ تأسیس دانشکده فنى و تصدى ریاست و تدریس آن.
۱۲ تأسیس دانشکده علوم و قبول ریاست و تدریس آن.
۱۳ مأموریت در خلع ید، از شرکت نفت انگلیسى در دولت دکتر مصدق و تصدى اولین ریاست هیأت مدیره و مدیریت عامل شرکت ملى نفت ایران. ۱۴ تصدى وزارت فرهنگ در دولت دکتر مصدق.
۱۵ پایه گذارى مدارس عشایرى در کشور.
۱۶ - مخالفت با طرح قرارداد ننگین کنسرسیوم در مجلس شوراى ملى.
۱۷ مخالفت با قرارداد دولت ایران، در عضویت سنتو در مجلس شوراى ملى.
۱۸ تأسیس اولین رصدخانه تعقیب ماهواره‏ها در شیراز.
۱۹ شرکت در پایه گذارى مرکز مخابرات اسدآباد همدان.
۲۰ تدوین قانون استاندارد در ایران.
۲۱ پایه گذارى مؤسسه ژئوفیزیک در دانشگاه تهران.
۲۲ پایه گذارى مرکز تحقیقات و رآکتور اتمى در دانشگاه تهران.
۲۳ همکارى در تأسیس انجمن موسیقى ایران.

پروفسور حسابى در انجمنهاى علمى سطح بالاى جهان عضویت داشت و در اکثر محافل و مراکز علمى دنیا، کنفرانسهاى علمى ارائه کرد. پروفسور حسابى از سوى یک مرکز علمى در آمریکا، به عنوان کاندیداى مرد سال ۱۹۹۰ جهان انتخاب شد.

پروفسور محمود حسابى، فیزیکدان برجسته معاصر، با نام نیک و بجاى گذاشتن این همه آثار علمى و فرهنگى، پس از یک عمر نود ساله کوشش و تلاش، دوازدهم شهریور ۱۳۷۱ شمسى قمرى در بیمارستان دانشگاه ژنو زندگى پر بار خود را به درود گفت.

تکناز

عشقولانه های جزیره

نکاتی مهم برای برگزاری عروسی

مراسم عروسی این روزها جایگزین های زیادی پیدا کرده است. از یک مهمانی خانوادگی کوچک گرفته تا جشنی در باغ، خانه یا سفرهای زیارتی و سیاحتی. اما اگر شما جزو آن دسته از زوج هایی هستید که تصمیم دارید مراسم تان را به شکل سنتی و در تالارهای عروسی برگزار کنید، برایتان چند توصیه داریم که بد نیست به آنها دقت بیشتری داشته باشید.

  

به گزارش تک ناز تالارها معمولا راه و چاه برگزاری مراسم را پیش رویتان می گذارند اما همه چیز را نمی توان با اتکا به پیشنهادهای آنها پیش برد. بخشی از خوب برگزار شدن مراسم به دقت نظر و توجه خود شما بر می گردد.

 

 

• فهرست ذخیره مهمانان

 

تعداد مهمانان‌تان را قبل از سفارش غذا، میز و صندلی و... تعیین کنید. فراموش نکنید همیشه تعدادی مهمان رزروی هم داشته باشید. منظور این است که همیشه روی تعداد ثابتی مهمان حساب نکنید. این احتمال را بدهید که تعدادی از دعوت شده‌ها به دلایل مختلفی نتوانند در مراسم شما شرکت کنند، به همین دلیل در کنار فهرست اصلی مهمانان، فهرست جایگزینی تهیه کنید تا درصورت بروز هر مشکل برای مهمانان اصلی بتوانید بدون کمترین اتلاف زمانی، مهمانان رزرو را جایگزین کنید.

 

 

• شورای مزه برگزار کنید

 

اگر مراسم‌تان را در یک سالن برگزار می‌کنید مطمئنا یکی از ملاک‌های انتخاب مکان برگزاری، کیفیت و قیمت سرویس‌هایی است که به مهمانان‌تان ارائه می‌دهد. توجه داشته باشید این قیمت‌ها شامل ورودی سالن به تعداد مهمانان، پذیرایی بدو ورود، پذیرایی در طول زمان مراسم و شام می‌شود.

 

قبل از این‌که برای شام عروسی سفارش غذا بدهید منو غذایی موسسه برگزار‌کننده را به دقت مطالعه کنید. بهتر از مطالعه این است که این غذاها را امتحان کنید. یعنی یک بار بدون آن‌که مسئولان این موسسه متوجه شوند و به‌صورت کاملا نامحسوس از انواع غذاهایی که می‌خواهید یک پرس سفارش دهید. با افراد با تجربه و کسانی که در این امر صاحب‌نظر هستند، شورای مزه برگزار کنید تا خوب و بد هر نوع غذا را بتوانید تشخیص دهید. براساس همین نظر سنجی می‌توانید بهترین‌ها را انتخاب کنید.


 

•شیرینی با خودتان

 

گاهی وقت ها تالارهای عروسی پیشنهاد می کنند تهیه میوه و شیرینی را بر عهده آنها بگذارید ولی بهتر است زحمت این کار را خودتان بکشید چون شما ذائقه مهمانان‌تان را و سلیقه خوراکی آن‌ها را بهتر می‌دانید. در ضمن با به اندازه تهیه کردن شیرینی و میوه می‌توان در هزینه‌ها کمی تعادل ایجاد کرد. شست‌و‌شوی میوه هم می‌‌تواند با نظارت شما صورت بگیرد.

 

 

• زیاده روی نکنید

 

موسسات برگزار‌کننده مجالس، خدمات متفرقه زیادی ارائه می‌دهند از بادکنک آرایی گرفته تا اجاره کردن هلی‌کوپتر و کالسکه طلایی و لیموزین. شما اندازه جیب و موجودی حساب بانکی‌تان را می‌دانید نه آن‌ها. پس با حساب و کتاب جلو بروید و اجازه ندهید چشم و هم چشمی یا تبلیغ های وسوسه کننده مسئولان تالار شما را وادار به هزینه های گزاف کند.

 

علاوه بر این، به یاد داشته باشید خدمه و مجریان اصلی مراسم از رسم و رسوم خانوادگی و قومی شما بی‌خبرند. پس اگر رسم ویژه‌ای دارید و می‌خواهید اجرا کنید، بهتر است قبل از برگزاری و طی یک جلسه توجیهی آن‌ها را آگاه کنید.
تکناز

طنز کده جزیره

بخون و بخند ...!! (طنز)

بخون و بخند ...!! (طنز) www.taknaz.ir

 

کچل باشی، بری بالای شهر میگن مد روزه، بری مرکز شهر میگن سربازی، بری پایین شهر میگن زندانی بودی، این همه تفاوت توی شعاع 20 کیلومتر...!!!

***********************

یعنی فقط کافیه تو خونتون بفهمن که امتحان دارین، اونوقت بخوای بری توالتم میگن کجا؟؟؟ مگه تو امتحان نداری؟؟؟

***********************

میازار موری که دانه کش است... در مورد مورچه ای که دانه همراه اش نیست چیزی صادر نشده می توانید بیازارید...!!!

***********************

تلویزیون داره سیرک نشون میده که چهارتا گاو میان از رو طناب میپرن و میرن! مامانم یه نگاه به تلویزیون میندازه و بعدش یه نگاه به من! میگه : اینا گاو تربیت کردن ما هنوز تو تربیت تو موندیم...!!!

***********************

جاتون خالی دیشب رفته بودم شهر بازی و فقط به یه نتیجه رسیدم: توی شهر بازی تو بعضی از این وسایل بازیش باید یه دکمه ی "غلط کردم" هم بزارن...!!!

***********************

تا حالا دقت کردی وقتی کباب با برنج میخوریم 90% حواسمون به اینه که هردوتاش باهم تموم شه..!!!

***********************

تا حالا دقت کردین لذتی که در پرت کردن شلوار گوشه اتاق هست، تو زدنش به چوب لباسی‎ ‎نیست ...!!!

***********************

بابام اومده تو اتاقم میگه: اینترنت قطعه؟؟؟ میگم: نه چرا قطع باشه!؟ میگه: آخه دیدم داری درس میخونی...!!!
 

تکناز

اس ام اس کده جزیره

اس ام اس جالب

توا در مورد کمبود گاز:
از امشب آغوش هر کسی رو گیر آوردین برای گرم شدن حلال است


------------------------------------------------


سرانجام کشف شد که صاحب بیمارترین افکار و خشن ترین قلبها مردانی هستند که زود به زود عاشق می شوند ... روسکین


------------------------------------------------


غضنفر بچشو میبره توی لندن تا انگلیسی یاد بگیره
سال بعد که میاد سراغش نرسیده به مدرسه بچه های لندن داد میزنن: اکبر ددون گلدی!!!


------------------------------------------------

اس ام اسی نداشتم
چون که دوستت میداشتم یه بوس برات گذاشتم


---------------------------------------------


 مداح چراغ رو خاموش می کنه، میگه: برادرها لخت شید، سینه بزنید. یه ربع بعد مداحه میگه چراغها رو روشن کنید. یارو داد میزنه، میگه: نه، نه، روشن نکنید. من هنوز شورتمو پام نکردم.


--------------------------------------------------------------------------------


خداوند دید زن گرسنه است نان را آفرید
دید تشنه است آب را آفرید
دید در تاریکی است نور را آفرید
دید هیچ مشکل دیگه ای نداره مرد را آفرید!!!!


-------------------------------------------
 

یارو توی جبهه بیسیم چی بوده ، زنگ میزنه میگه: آقا 5 تا عراقی دستگیر کردم بیاید ببرید، میگن چرا خودت نمیاری؟
میگه : نه شما بیاید، اینا نمی ذارن که من بیام !!!

 
-------------------------------------------

ما آدما بیشترین پول هارو واسه خریدن لباس میدیم
ولی بیشترین لذت رو بدون لباس می بربم


-------------------------------------------


اگه از من بپرسند خوشگلترین..با حالترین..مهربونترین..با مرامترین..و بهترین ادم دنیا کیه انگشمتو به سمت تو میگیرم و میگم این نمیتونه باشه


---------------------------------------------------------
 

عهدی که با تو بستم هرگز گسستنی نیست, من مخلص تو هستم لازم به بستنی نیست

 

-------------------------------------------

میگن خدا به اندازه ی دل هر کس بهش نعمت میده
پس دل تو باید خیلی بزرگ باشه که خدا تورو به من داده!!!

 

پایگاه فرهنگی هنری تکناز