در این روستا به چند هزار سال قبل سفر کنید
وسوسهای شگفت به نام آستمال
دلت میخواهد تمام راه را پیاده بروی، گاهی بایستی و این همه زیبایی را در خودت جا دهی، اما مگر میشود کوهها، رودخانهها و تمام سبزینه درخت را در این تن خسته و رنجور هضم کرد یا جای داد. میگویند اینجا شگفتانگیزترین روستای منطقه ورزقان است و این شگفتی بزرگترین وسوسهای بود تا ما خویش را در یک راه سحرآمیز بیابیم یا شاید گم کنیم و چه گم شدن لذتبخشی!
«آستمال» در ابتدا یک واژه بود واژهای که درباره آن ساعتها میتوان گفت و شنید و بسیاری هم در معانی آن سخنها گفتهاند که ما از این همه میگذریم و دوباره به سایهسار درختان و جاده پرفراز و نشیب آن باز خواهیم گشت.
پس از عبور از کوهها و درهها، در آغوش کوهستان، نگینی میبینی سرشار از طراوت زندگی، بکر، حاصلخیز که روح را پر میکند از انرژی.کوههای بلند که روستا را در آغوش خویش جای دادهاند ابهتی وصفناپذیر دارد، استواری کوهها مردمان را سختکوش کرده، چراکه آنها نیز همچون کوه پرصلابت و صبورند هنگام زمستان محافل مهمانی برپا میشود و در آن جز صمیمیت و نقل شیرینسخنهای نغز چیزی نمیتوان یافت.
اهالی آستمال از جنس مهربانیاند، به تمام معنی نور در چشمانشان میدرخشد. مردم این دیار گنجینهای از فولکلور ناب و مثلهای پرمعنیاند. باید نشست و شنید باید دل و جان داد به آن. راستی فراموش کردم که بگویم آستمال یکی از روستاهای آذربایجان شرقی است که در بخش خاروانا و در فاصله 45 کیلومتری شهرستان ورزقان قرار گرفته است. از روی نقشه بهتر میتوانید جای آن را پیدا کنید.
میگویند این روستا قدمتی چند هزار ساله دارد و ساکنان اولیه آن قومی بودند به نام «آس» و همین طور نقل شده است که سکونت در این روستا به هزاره اول قبل از میلاد بازمیگردد. حالا روستا محلههایی با اسامی «گونی کوچه»، «قوزی کوچه»، «میدان»، «که درق» و «دوشلی کوچه» دارد که درباب و جه تسمیه آنها نظرهای مختلفی بیان میشود. حالا دیگر سنگ، گل و چوب که از مصالح اساسی در ساخت خانهها بودند جایشان را دادهاند به سیمان، آجر، آهن و گچ. دل آدمی میگیرد از این جایگزینی.
کوههای بلند، جنگلی به نام ارسباران، با خانههایی متمرکز و بیشتر دو طبقه، چیدمانی برای یک تابلوی خوش آب و رنگ هستند که تمام مکاتب هنری از توصیف زیبایی آن عاجز میمانند. حالا وسط این تابلو ، خطی آبی بکشید که یک دم سر ایستادن ندارد؛ به آن رودخانه آستمال میگویند. این آبی خروشان از کوههای «سید جبرئیل» و «اوزور» سرچشمه میگیرد و روستا را به دو قسمت تقسیم میکند. درست به همین دلیل مشاغل دامداری و کشاورزی رونق بسیار خوبی دارند.
میوههایی مانند گردو، سیب، گلابی، به، آلبالو و زردآلو خوان نعمت روستا هستند. زنبورداری هم رایج است عسلش شیرین و شهره این دیار. علاوه بر این، اهالی هنرهایی دارند که رهآوردی زیبنده برای مسافران خواهد بود آن هم قالی، جاجیم و گلیم است.
مردمان آبادی آستمال خیلی اصیلاند، بیشتر بانوان این آبادی از لباسهای محلی همچون «تومان» که نوعی دامن چیندار است و «کوینک» که پیراهنی به نقش گل است، استفاده میکنند و «یایلیق» هم پوشش روی سرشان است. علاوه بر این نباید و اصلا نمیتوان از غذاهای خوشمزه و خوش رنگ آنها گذشت؛ بویژه «کوفته» و انواع مختلف کباب بویژه آشدوغ که خودشان به آن «دوغا آشی» میگویند.
اهالی روستا یا مسافرانی که اهل نیازند در گوشه دیگری از این آبادی رو به سوی امامزاده «سیدجبرئیل» میآورند؛ امامزادهای که در 5کیلومتری روستا زیر آسمان نیلگون آرمیده است، این امامزاده شخصی نیکاندیش از قوم عرب بوده که جان خود را از دست دشمنان رهانیده و به این مکان کوچ کرده است. این سید در همان جا رخت از هستی بربسته و به دیدار معبودش شتافته است.
حالا اهالی آیینه دل راز خویش را در این مکان نجوا میکنند. در حال حاضر این حرم با یاری اهالی و همدلی دیگر زوار در حال بازسازی است، اما به غیر از این آرامگاه، مسجد قدیمی و پیر صندوق نیز دیگر مکانهای تاریخی و موردعلاقه گردشگران این روستا هستند.
روستای آستمال که در گذشتهها به آن «دژ قوم ماد» هم گفته میشد، بهار و تابستانی معتدل دارد که میتوان رفت و رها شد در زیبایی و طراوت سحرانگیزش، اما سردی پاییز و زمستان سفر به این روستا را دشوار خواهد کرد حتی گاهی از کولاک و بوران نفس جاده هم بند میآید.
آستمال به عنوان یک دهکده توریستی و هدف گردشگری در استان ثبت شده است که هر سال میزبان چند صد نفر از گردشگران است، اما نسبت به زیبایی و بکر بودن آن، این آمار در انتظار اضافه شدن است.
ایران ناز