***جزیره نیم نگاه***

از یازدهم تیزماه 1392 در آدرس http://jazireh2012.rozblog.comمنتظر شما عزیزان هستم

***جزیره نیم نگاه***

از یازدهم تیزماه 1392 در آدرس http://jazireh2012.rozblog.comمنتظر شما عزیزان هستم

روزنامه خوانی جزیره



روزنامه خوانی یا تیتر خوانی

 

مقدمه :همه ی ما روزانه شاهد افرادی هستیم که برای دید زدن روزنامه ها و مطبوعات و مجلات مقابل دکه های روزنامه فروشان شهر تجمع می کنند ، می خواهم در این مطلب در یک فضای ذهنی و به دور از واقعیت و سرشار ازتخیل نیم نگاهی به آنهایی بیندازم که اصطلاحن روزنامه خوان هستند و معمولا از آگاهی و دانش بالایی برخوردارند و بیشتر اوقات در همان نگاه اول با مطالعه تیتر برداشت نهایی را ارائه می دهند اگر کمی حوصله به خرج بدهید و تا آخر این مجیزه با من همراه شوید خوشحال خواهم شد که همسفر شما باشم .
1- حسن آقا کارمند است ویک و نیم ساعت زودتر از اداره خارج شده و خودش را جلوی باجه روزنامه فروش رسانده تیتر یک روزنامه ی “ آفتاب یزد “ را می خواند که نوشته است : “ میانگین کار مفید ایرانی ها یک پنجم ژاپنی هاست “ شروع می کند زیر لب نجوا کردن : آقا دزدند فقط بلدند حقوق سر برج را بگیرند، باز هم این ژاپنی های بی دین از این کارمندان بهترند لامذهب ها حداقل به مردم خدمات می دهند یک آبشار فوران کنه ما را سیل می برد ، ژاپن را سونامی برداشت برد انگار نه انگار.
2- حاج ذبیح تازه از خواب بیدار شده و سر راه خیابان گردی، جلوی باجه استوپ می کند تیتر روزنامه ی شرق را می بیند : “ تلویزیون صحنه ی مرغ خوردن را نمایش ندهد “ سرش را می خاراند به دوروبر نگاه می اندازد عجب حرف حسابی زده است ، چه ایرادی دارد مردم یک مدت مرغ نخورند این همه مرغ خوردند به کجا رسیدند، حالا این چند وقت نخورند چه می شود ؟ پسر جوجه فروش در حال عبور است حاج ذبیح داد می زندآهای پسر! جوجه محلی چند ؟حاجی 17000 تومان است برای شما 16 هزار تومان. حاجی می گویدهمه اش را یکجا بده دانه ای 15 هزار تومان ، حاجی 15 هزار و پانصد تومان بردار مال تو خودم به حضرت عباس 15 هزار خریده ام حاجی میگوید:باشه حالا ببین چند تاست؟ 10 تا، بیا این هم 150 هزار تومان – حاج ذبیح راهش را ادامه می دهدبا خودش می گوید مردم توقع شان بالاست همه اش می خواهند مرغ بخورند ما نخوردیم مگه مردیم .
3- دکتر فرید با پژو از راه می رسد یک نگاهی به تیتر روزنامه های ورزشی می اندازد “ مجتبی جباری با قرارداد یک میلیارد و هفتصد میلیونی آبی شد “
دکتر که تازه مجوز باشگاهش را گرفته در دادن پول گالشهای بچه های خوسه سرا مانده ، در جا محاسبه می کند با یک میلیارد و هفتصد میلیون تومان چند هزار نفر می توانستند تو باشگاهش ورزش کنند چند تا خانواده به نان و نوا می رسیدند و اصلا یک شهر را با این پول می توانست متحول کند . منشی زنگ می زند آقای دکتر مریض داریم آشناست باشه پول ویزیت نگیر بنده خدا چند روزه گرفتار است .دکتر یک “آه نامه” می خرد تا صبح باید محاسبه کند که در تهران چند تا از این یک و هفتصدی ها زندگی می کنند و او باید غم و غصه ی چند تا آدمی که پول ویزیت دادن را ندارند بخورد ، دکی تلویزیون دست دوم ات دست ماست بیا ببر فدایت بشوم خرج اش از لذت اش بیشتر شد نخواستیم .
4- تازه لیسانس حقوق از یونیوریستی آف تالش گرفته ، شنیده شهرداری کارشناس حقوق می خواهد به جلوی باجه ها می رسد شاید آگهی استخدام زده باشند خوب نگاه می کند برق تو چشماش هویدا می شه “ استخدام در شهرداری های استان گیلان “ آقای شیری یک نسخه بده، دو تا چشم داشته چهار تا چشم دیگر قرض می کند تازه می فهمد پول مفت داده به آقای شیری همه شهرداری ها استخدام دارند جز شهرداری تالش ، چرا ؟ احتمالن در شهرداری نیروی تازه نیاز ندارند به خودش ناسزا می گوید که چرا یکی از اقوام اش اهل ... نشدند چون یکی از شرایط اهل ... بودن است.
بعضی از آنهایی که روزنامه می خوانند به دانش و آگاهی می رسند و متوجه امور و حوادثی که در پیرامون شان می افتد می شوند ولی باز هم اندر خم یک کوچه می مانند، مجبور می شوند تمکین کنند سکوت کنند و یا به هزار و یک رنگ دربیایند ولی حاضر نیستند پیگیر شوند که چرا چنین میشود علت کار کجاست ؟ گره کار چیست ؟
اگر دمی و لحظه ای مقابل باجه ی روزنامه فروشی ها بمانید از پولوتیک و مذهب و ورزش و اقتصاد کارشناسان خبره بسیار خواهید یافت اما همه ی آنها در یک چیز مشترکند ، اکثر انها علت این همه بی عدالتی ، فقر ، فحشا ، بی اخلاقی را در سیمای دیگران جستجو می کنند و حاضر نیستند برای حتی چند لحظه هم که شده به نقش خویش در پدید آمدن وضع کنونی اشاره ای داشته باشند و اگر در عالم مادی کسی را نیابند یقه ی شیطان زبون را می گیرند که علت همه ی اینها را اومیدانند ولی غافل از این هستند که شیطان چنین جواب داده است برمن لعنت نفرست ، برخودت نفرین کن که سخن چندین هزار پیغمبر را رها کرده و به حرف من عمل نموده ای . “ ان الانسان لفی خسر

tilar-news.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد