برای ۳۰۰ هزار تومان مشت میخوریم!
«ولی بعد از اینکه با ناداوری محض از دور مسابقات حذف شدم حالا تصمیم گرفتهام که حداقل با مدال طلای با ارزش بازیهای آسیایی اینچئون کرهجنوبی از بوکس آماتوری خداحافظی کنم.»
افکار- خیلیها گفتند علی مظاهری بعد از اتفاق تلخی که در المپیک لندن برایش افتاد برای همیشه با دنیای بوکس خداحافظی خواهد کرد. کاپیتان تنومند تیم ملی بوکس ایران که در اولین دیدار خود مقابل حریف ضعیف کوباییاش با ناداوری محض بازنده اعلام شد و وداعی تلخ با این رویداد بزرگ داشت این روزها سعی میکند از شرایط بدنی ایدهآل فاصله نگیرد. آمادگی که برای حفظ آن مجبور است انفرادی تمرین کند.
او میگوید تیم ملی بوکس ماههاست اردویی ندارد و مجبور است به تنهایی تمرین کند. رویداد بازیهای آسیایی اینچئون کرهجنوبی در سال ۲۰۱۴ را آخرین حضورش در دنیای آماتوری بوکس میداند و تاکید میکند که با مدال طلای این مسابقات پا به عرصه مسابقات بوکس نیمه حرفهای و حرفهای خواهد گذاشت. این بوکسور کرمانشاهی همچنین میگوید بزرگترین آرزوی زندگیاش رسیدن به مدال بازیهای المپیک بود که البته بعد از اتفاقات لندن هیچگاه فرصت رسیدن به آن آرزو را نخواهد داشت.
آقای مظاهری! بعد از رویداد المپیک و اتفاقی که در این مسابقات به لحاظ داوری برای شما افتاد تقریبا در چند ماه گذشته نه در مسابقاتی حضور داشتی و نه در اردوهای تیم ملی حاضر بودی. از آخرین وضعیتت بگو.
بله، از بعد المپیک لندن تقریبا در رویداد مهمی حضور نداشتم. البته تقریبا هیچ یک از ملیپوشان در شرایط مسابقه نیستند چون معمولا بعد از المپیک تورنمنت یا مسابقه مهمی در هیچ کجای دنیا برگزار نمیشود. با این حال من در طول این چند ماهه گذشته به صورت انفرادی در شهر خودم کرمانشاه تمریناتم را کاملا مرتب انجام میدادم و به لحاظ بدنی هم شرایط بسیار خوبی دارم.
خیلیها فکر میکردند بعد از المپیک از دنیای قهرمانی بوکس خداحافظی خواهی کرد ولی این اتفاق نیفتاد و میبینیم که همچنان به حضور در تیم ملی مصر هستی. چه عاملی باعث شده دوباره به جمع ملیپوشان اضافه شوی؟
اتفاقا یکی از تصمیمات بزرگم این بود که در صورت رسیدن به مدال بازیهای المپیک لندن برای همیشه از دنیای آماتوری بوکس خداحافظی کنم و پا به عرصه جدید بوکس نیمه حرفهای و حرفهای بگذارم. ولی بعد از اینکه با ناداوری محض از دور مسابقات حذف شدم حالا تصمیم گرفتهام که حداقل با مدال طلای با ارزش بازیهای آسیایی اینچئون کرهجنوبی از بوکس آماتوری خداحافظی کنم.
مگر چه تفاوتی بین بوکس آماتوری و بوکس نیمه حرفهای و حرفهای وجود دارد؟
در بوکس آماتوری فرد موظف است در چارچوب قوانین فدراسیون جهانی رفتار کند و تخطی از این قوانین برای بوکسور تبعات بسیاری خواهد داشت. اما در بوکس نیمه حرفهای و حرفهای فرد تابع قوانین خاصی نیست. مثلا یک بوکسور حتی میتواند از مواد نیروزا هم استفاده کند. نکته دیگر اینکه در بوکس آماتور فرد حتما در جریان مسابقات باید از کلاه و دستکش و ادوات حفاظتی دیگر استفاده کند اما در بوکس حرفهای مسابقه بدون تجهیزات دفاعی برگزار میشود. و نکته دیگر اینکه فردی که یکبار در مسابقات بوکس حرفهای شرکت کند هیچ وقت اجازه نخواهد داشت دوباره در بوکس آماتوری فعالیت داشته باشد. خود من اخیرا با وجود اینکه پیشنهادهای بسیار خوبی از کشورهای قزاقستان و آلمان برای حضور در مسابقات حرفهای داشتم ولی به خاطر اینکه در بازیهای آسیایی باید حضور میداشتم این پیشنهادها را نپذیرفتم.
آنطور که مطرح میشود مشکلات مالی ورزش ایران این روزها دغدغههای زیادی را به لحاظ معیشتی برای بوکسورها به وجود آورده. چرا فدراسیون بوکس به عنوان حامی اصلی ورزشکاران خود اقدامی در رفع این مشکل انجام نمیدهد؟
در بحث حمایتی بزرگترین حامی ما فدراسیون است که در حد بضاعت اندکش از ما حمایت میکند، ولی این حمایت کفاف زندگی ما را نمیدهد و وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک باید فکری به حال ورزشکاران خود بکنند. شخص من به عنوان یک ملیپوش با سابقه در همین سالی که رو به پایان است برای حضور در لیگ یک قرارداد ۱۱ میلیون تومانی بستم که هزینه تغذیه یک سالم هم نشد. متاسفانه ۹۰ درصد بوکسورهای ما بیکارند و شغلی ندارند. مطمئنم اگر شرایط به این شکل پیش برود در آینده کسی حاضر نخواهد بود در این رشته فعالیت کند. شما خودتان را جای یک بوکسور بگذارید. آیا حاضرید با حقوق ۳۰۰ هزارتومانی بدن و صورت خود را مقابل مشت حریفان قرار دهید؟
یعنی خود شما با سابقه نزدیک به یک دهه ملیپوش بودن هنوز شغل ثابتی نداری؟
من بحث خودم را مطرح نمیکنم. خود من خوشبختانه کارمند شرکت همیاری شهرداری کرمانشاه هستم و سر ماه به ماه حقوقی که با آن یک زندگی معمولی داشته باشم میگیرم. بحث من جوانانی است که پا در عرصه قهرمانی بوکس میگذارند. همه میدانند من ۱۰ سال است عضو تیم ملی بوکس این مملکت هستم اما به سختی توانستهام مقدمات یک زندگی معمولی را فراهم کنم. من الان با این همه سابقه یک ماشین ارزان قیمت معمولی دارم و یک آپارتمان متوسط در کرمانشاه. یک مشکل دیگر ورزشکاران ما این است که متاسفانه مسئولان به وعدههایشان در قبال آنها عمل نمیکنند. بعد از اتفاقی که در المپیک به لحاظ داوری برای من افتاد، وزیر و همکارانش تاکید کردند که با من هم همچون قهرمانان المپیک رفتار خواهد شد و حداقل ۲۰۰ سکه به من خواهند داد ولی از همه آن وعده و وعیدها تنها چک یک ماشین ۱۲ میلیونی به من رسید. هرچه به ریاست جمهوری و مجلس نامه نوشتم انگار نه انگار و هیچ خبری نشد که نشد.
چرا از مسئولین وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک پیگیر مشکلات و دغدغههای خود نیستید؟
ورزش در تمام دنیا برای اهالی آن یک شغل است و ورزشکاران از قبال آن یک زندگی آرام دارند ولی در کشور ما اینگونه نیست. متاسفانه در ایران ما، یک ورزشکار یا باید قهرمان جهان باشد یا قهرمان المپیک که دیده شده و به آن توجه شود. در حالی که ورزشکار فقط به آنهایی نمیگویند که مدال میگیرند. همه آنهایی که زندگی خود را صرف ورزش میکنند در کنار احترامی که به آنها میشود باید به لحاظ مالی هم مقدمات تشکیل یک زندگی معمولی را داشته باشند. شما به جامعه بوکس کشور نگاه کنید. ۹۹ درصد آنها از قشر ضعیف، فقیر و دردمند جامعه هستند. مطمئن باشید هیچ سرمایهداری نزدیک بوکس نخواهد آمد. چون این ورزش، ورزش رنج کشیدهها و مصیبت زدههاست.
اما آنطورکه ما شنیدهایم پول های خوبی در بحث مسابقات حرفهای این رشته در دنیا جابهجا میشود. چرا از این راه به دنبال کسب درآمد و رتق و فتق امور زندگی خود نیستید؟
متاسفانه در ایران چیزی به اسم ورزش حرفهای و دنیای حرفهای وجود ندارد. ما اگر بخواهیم به سمت بازیهای حرفهای و مسابقات جایزه بزرگ برویم باید بیخیال بوکس آماتوری شویم. حضور در بوکس حرفهای بگیر و نگیر دارد و کافی است که فرد نتواند به ایدهآلاش در این بخش برسد، آنوقت است که طبق همان قوانین جهانی دیگر راه بازگشتی هم به بوکس آماتوری برای فرد وجود نخواهد داشت.
پشیمان نیستی از این که بوکس را به عنوان حرفه و تخصص خود انتخاب کردی؟
من در تمام این سالهایی که بوکس میکنم، مشتهایی خوردهام که هیچ یک از مدیران ورزش این مملکت تحمل یکی از آنها را ندارد. ولی من پشیمان نیستم. به خودم افتخار میکنم و مطمئن باشید که لحظهای از تلاش در این مسیر دست نخواهم کشید. من اگر دنبال مادیات بودم در تمام این سالها که بارها با پیشنهادهای مختلف کشورهای همسایه برای پیوستن به تیمهای ملی آنها مواجه شدم همه چیز را رها کرده و میرفتم اما هیچ گاه حاضر به این کار نشدم و همیشه اعتقاد داشتم که بد خودمان بهتر از خوب دیگران است. انصافا این رفتار و این شرایط حق ما نیست.
سقف آرزوهای علی مظاهری کجاست؟
سقف آرزوهای من کسب مدال المپیک بود که متاسفانه بیعدالتی و ناداوری دستم را در لندن از آن کوتاه گذاشت. پیش از لندن هیچ کس فکر نمیکرد من سهمیه المپیک بگیرم ولی این کار را کردم و عزمم را هم برای مدال این رقابت ها جزم کردم ولی افسوس که نشد.
برنامه اردوهای تیم ملی بزرگسالان به چه صورت است. به نظر بعید است تا پایان امسال اردویی برای ملیپوشان بوکس برپا شود؟
آنطور که من مطلع هستم تیم ملی قرار است مردادماه سال ۹۲ در مسابقات قهرمانی آسیا حضور یابد. از این رو بعید است اردویی طی روزهای آتی داشته باشیم ولی به نظرم از بعد تعطیلات نوروز تمرینات و اردوی تیم ملی برای حضور در مسابقات قزاقستان کلید خواهد خورد.
افکار نیوز