***جزیره نیم نگاه***

از یازدهم تیزماه 1392 در آدرس http://jazireh2012.rozblog.comمنتظر شما عزیزان هستم

***جزیره نیم نگاه***

از یازدهم تیزماه 1392 در آدرس http://jazireh2012.rozblog.comمنتظر شما عزیزان هستم

طنز شیرین

هر چه مقاومت می کنم حریفش نمی شوم. خیلی وقت است غلافش کرده ام. مدتها به بهانه درس و مشق دست به سرش کرده بودم و با خیال راحت نشسته بودم سرجایم. توی افکارم غرق بودم که یکهو محکم خواباند زیر گوشم و برق از چشمانم پراند. کلا قلم موجودی نیست که برای مدت زیادی ساکت بماند. همینقدر هم که طاقت آورد مرام کشم کرده بود. – جانم به لب رسید. جانت درآید مرا بردار کمی بنویس. مردم از بی کاری. صورتم را می مالم. عاقل اندر سفیه نگاهش می کنم. از پشت میز بلند می شود می روم پشت پنجره نگاهی به بیرون می اندازم. دوباره نگاهش می کنم: – توی این اوضاع حال نوشتن کجا بود؟ راجع به چی بنویسم؟ موضوع خوبی سراغ داری؟ – خوب مثل همیشه راجع به چیزهای مهم زندگی ات بنویس. – نه بابا؟ کشف جدید مبارک! پس بنویس: آی سی یو چیست؟ آی سی یو سالن بزرگی است پر از امید و ناامیدی، پر از خوف و رجا. جایی که از یک ثانیه بعد خبر نداری. جایی به باریکی یک مو. همان مویی که می گویند زندگی آدمی به آن بند است. جایی که باید همه وجودت را از پشت یک شیشه ببینی و اشک بریزی و اشک بریزی و … – ای بابا قرار شد طنز بنویم. اصلا ولش کن بیا راجع به یک چیز دیگر بنویسم. – مثلا چی؟ – روز معلم چطور است؟ – اولا حالا کو تا روز معلم. ثانیا توی نوشته های من هنوز هم معلم ها چون شمع می سوزند و نور می دهند. این حرفها دیگر مد نیست. الان معلم ها یا آنقدر باکیفیت هستند که هر کاری شان کنی اصلا نمی سوزند یا آن قدر بی کیفیت هستند که موقع سوختن فقط دود می کنند. آن تک و توک که سیستم نوررسانی شان هنوز فعال است هم هر جور شده به زور خاموش می کنند که همه یکدست شوند. – نمایشگاه کتاب چطور است؟ – موضوع خوبی است، ولی حیف است توی این حال و هوای من تلف شود. البته به شرطی که مثل نمایشگاه پارسال نباشد و الا حال و هوای من حیف است برای نوشتن آن تلف شود. یکهو فکری تو جوهرش جرقه می زند: – اردیبهشت چطور است؟ فکر بدی نیست. شاید بشود این قلم بی نوا را قری داد: اردیبهشت اگر زیباترین ماه سال نباشد جز زیباترین ماه های سال است. خیلی از کسانی که برای من عزیز هستند توی این ماه بدنیا آمده اند. توی اردیبهشت هیاهوی نوروز کنار می رود و زیبایی بهار با تمام وجود خودنمایی می کند. اردیبهشت ماهی است که حتی یک روز توی خانه ماندنش ازمایه ضرراست. اما وقتی پای آی سی یو در زندگی آدم باز شود… – ای بابا! نخواستیم اصلا طنز بنویسی. برو همان جا بنشین غصه ات را بخور. برو بابا برو…

http://tanznegar.com
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد