***جزیره نیم نگاه***

از یازدهم تیزماه 1392 در آدرس http://jazireh2012.rozblog.comمنتظر شما عزیزان هستم

***جزیره نیم نگاه***

از یازدهم تیزماه 1392 در آدرس http://jazireh2012.rozblog.comمنتظر شما عزیزان هستم

هنرکده جزیره نیم نگاه/09

ذوق و زیبایی در مینای خانه بندی
مجموعه: هنرهای دستی و ترسیمی




میناکاری هنر درخشان آتش و خاک است و با رنگ های پخته و درخشان که سابقه آن به ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد می رسد و ظهور آن بر روی فلز در طول سده ششم تا چهارم پیش از میلاد و پس از سال ۵۰۰ پیش از میلاد مشاهده می شود.

هنر میناکاری بر روی طلا و نقره (هنر مینای ملیله)، یکی از قدیمی ترین هنرهای تزئینی ایران است که از گذشته های بسیار دور برای تزئین ظروف و زیور آلات استفاده می شده و پیشینه آن به زمان هخامنشیان و شاید قبل از آن بر می گردد. چرا که خاستگاه پیدایش اولیه شیشه در ایران باستان بوده (ماده اولیه تهیه مینا سیلیس است و از طریق ایران به کشورهای دیگر راه یافته است).

از این رو شکی نیست که برجسته ترین و بزرگ ترین هنرمندان این رشته ایرانی بوده اند. مصداق این نکته مینای نارنجی رنگی است که بر روی تخت سفری نادرشاه افشار به زیبایی هر چه تمام تر به کار رفته است که نمونه آن را در هیچ جای جهان نمی توان پیدا کرد.

یا عکس فتحعلی شاه قاجار در ابعاد بسیار کوچک که از تکنیک نقاشی مینا بر روی مینا استفاده شده که در عین ظرافت در میناکاری در حمایل عکس نیز جواهرات بسیار ظریفی کار شده که تنها از دست هنرمندان ایران زمین بر می آید و بس.

در سالهای اخیر متأسفانه به دلایل مختلفی این هنر اصیل ایرانی مهجور مانده که می توان گفت یکی سختی های انجام این هنر نسبت به دیگر هنرهای فلزی است و دیگر این که چون تنها بر روی فلزات گرانبها استفاده می شود به لحاظ قیمت تمام شده، نسبت به دیگر هنرها قیمت بالاتری دارد. دیگر این که هنرمندی که در زمینه هنر مینای ملیله فعالیت می کند باید با هنرهای دستی دیگری از جمله اره کاری، قلم زنی، چکش کاری و ملیله کاری آشنایی کامل داشته و همچنین زرگری را نیز به صورت کاملاً حرفه ای انجام دهد تا بتواند در زمینه مینای ملیله، آثار ارزشمندی خلق نماید که در نتیجه کمتر کسی رغبت به یاد گیری و انجام این صنعت هنری پیدا می کند.


در سال ۱۳۰۴ پوپ محقق آمریکایی که به ایران آمده است در یک سخنرانی در جمعی از مسئولان مملکتی و علاقه مندان به هنر به تشریح درگذشته و حال پرداخت و در چند جمله راجع به میناکاری گفت: قطعات مینا کاری مرصع از اختراعات ایرانی است و نمونه بسیار عالی آن جام خسرو است. این هنر را در همان آغاز به چین بردند و در آنجا مبدأ و اساس هنر ملی شان شد. در سال ۱۳۱۷ نخستین چاپ کتاب هنر ایران زیر نظر پوپ منتشر می شود.

در جلد دوم آن راجع به مینای خانه بندی به وسیله اروین سرکولیس نگارش یافته، وی در این متن با توجه به نمونه های موجود مینا کاری در موزه ها به موضوع ریشه یابی نخستین میناهای دنیا و این که از بیزانس و یا ایران ساسانی سرچشمه گرفته، می پردازد. در قسمتی از این کتاب آمده است اگر نمی توان در مورد ریشه زمانی مینای حجره ای حدس زده شود اما در این که این هنر مخصوص ایرانی در ایران خلق شده است به سختی می توان تردید کرد.

نقره کاری با مفتول که شکل ابتدایی ملیله کاری بود در میان اشکانیان رواج داشته است. میناکاری هنر درخشان آتش و خاک است و با رنگ های پخته و درخشان که سابقه آن به ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد می رسد و ظهور آن بر روی فلز در طول سده ششم تا چهارم پیش از میلاد و پس از سال ۵۰۰ پیش از میلاد مشاهده می شود. هنر میناکاری در ایران بیش از نقاط دیگر تجلی داشته است و یکی از نمونه های قدیمی آن را از عهد صفویه شارون جهانگرد فرانسوی متذکر شده است که قطعه مینایی از کارهای اصفهان بوده مشتمل بر طرحی از پرندگان و حیوانات بر زمینه گل و بته به رنگ آبی کم رنگ و سبز و زرد و قرمز.

جدای از اظهارات پوپ، منابع متعددی به گستردگی صنعت فلز کاری در دوران هخامنشیان اشاره دارند و در موزه های داخلی و خارجی نیز نمونه های زیادی از محصولات فلزی دوره هخامنشیان موجود است، به طور کلی عصر هخامنشیان سبک معین و معلومی دارد.

در جام های نقره ای که یکی در موزه بریتانیا و دیگری در موزه آرمیتاژ لنینگراد نگهداری می شود پایه اولی از مجسمه مرغ خیالی که دارای شاخ و منقار است تشکیل شده و دیگر مجسمه بزکوهی است که بال و ریش دارد. از این رو شواهد نشان می دهد که هنر مینا کاری در این زمان مرسوم بوده است.


در زمان اشکانیان تزئین بر روی فلز، عملی معمول و مرسوم بوده و رسم معمول هنری این زمان پایه های هنر عظیم و درخشان ساسانی را برافراشته است، از آنچه که در مقبره شوش پیدا شده و از آثار مکشوفه همدان می توان دریافت که فلزکاری در زمان اشکانیان از ارزش زیادی برخوردار بوده است. در این زمان ترصیع و مینا کاری هم رواج داشته است.

به عنوان مثال می توان از دیوارهای شوش که با آجرهای مینا کاری شده پوشیده شده اند، نام برد، در آنها تصویر گاو و شاه و نیز حیوانات دیده می شود، دو دستبند طلا که با مینای آبی و به روش ملیله دوزی کار شده است، هم اکنون در موزه آرمیتاژ لنینگراد نگهداری می شوند چون به جواهرات ایرانیان شبیه اند، نشان می دهد که متعلق به این سرزمین بوده است و در عهد اشکانیان ساخته شده اند.

در آن زمان نشاندن جواهر روی فلز در ایران بخوبی انجام می شده است. نمونه آن یک جفت گوشواره است که در موزه لوور نگهداری می شود. جواهر در ایران برای حداقل ۸ قرن ادامه داشته است شاهد دیگر، گیره ای است که روی آن لعل کار شده و هم اکنون در موزه ولف شیم آلمان حفظ می شود؛ روی این گیره که مربوط به دوره اشکانیان است و کیفیت بالایی دارد با زبان پهلوی نام اردشیر را نوشته اند.

بررسی ادوار گذشته ایران از نظر هنر میناکاری نشان می دهد که این هنر در عهد ساسانیان از تمام دوره ها متنوع تر و کامل تر بوده است.امروزه نیز افراد فعال و دلسوخته ای در استانهای خراسان، اصفهان، تهران و خوزستان به این حرفه مشغولند که می توان با حمایت از آنان، به اعتلای این هنر کم نظیر ایران دست یافت.

منبع:aftabir.com

هنرکده جزیره نیم نگاه.08

آشنایی با ساخت پادری چوب‌پنبه‌ای
مهارت‌های زندگی > فوت و فن- همشهری آنلاین- ندا شریف:
چوب‌پنبه‌های سر بطری‌ها را دور نیندازید. با کمی خلاقیت می‌توانید از آن‌ها برای درست کردن پادری استفاده کنید.

با مقداری چسب و نایلون‌های ترجیحا مشبک، از داشتن پادری نرم و زیبا، با خاصیت الاستیک که سریع خشک می‌شود، لذت ببرید. این پادری بسیار مناسب حمام است چون روی آن هرگز سر نمی‌خورید و سریع‌تر از پادری‌های دیگر خشک می‌شود.

به جای نایلون مشبک می‌توانید چوب‌پنبه‌ها را کنار هم به صورت عمودی و کاملا فشرده داخل یک قاب قرار دهید.

وسایل مورد نیاز:

چوب‌پنبه
چاقو
تخته برش
چسب داغ


طرز ساخت:

1- چوب‌پنبه‌های سر بطری را که تا کنون جمع کرده‌اید، با یک چاقوی تیز با دقت از وسط نصف کنید. در صورت لبه‌دار یا ناصاف شدن احتمالی، آن‌ها را بعد از برش با سمباده صاف کنید.

2- برای رسیدن به شکل و اندازه کلی پادری، چوب‌پنبه‌ها را ابتدا به شکل مستطیل یا مربع روی زمین بچینید. با استفاده از خط‌کش از صاف بودن هر طرف مطمئن شوید. سپس اندازه‌گیری کنید.

3- زیره مشبک را به اندازه چوب‌پنبه‌ها ببرید.

4- اطراف نایلون را با چوب پنبه بپوشانید تا شبیه قاب به نظر برسد. به هر چوب‌پنبه مقدار کافی چسب بزنید و به فاصله 3 میلی‌متری از لبه گذاشته، محکم فشار دهید. چسب‌های اضافی که از زیر چوب‌پنبه بیرون می‌ریزند را قبل از خشک شدن پاک کنید.

5- تمام قسمت‌ها را با چوب‌پنبه پر کنید. در چیدمان آن‌ها دقت کنید تا سطح باقی‌مانده را کاملا بپوشانند.

نکته:

می‌توانید در طرحی دیگر چوب‌پنبه‌ها را به صورت عرضی برش داده، کنار هم قرار دهید.

ehow.com

موسیقی جزیره نیم نگاه.08

آواز عقیلی و هم نوازی کیوان ساکت و اساتید موسیقی خراسانی
موسیقی > کنسرت - ارکستر- همشهری آنلاین:
کنسرت بزرگ گروه کیوان ساکت و سالار عقیلی در تهران برگزار می‌شود.

کیوان ساکت با اعلام این خبر به خبرگزاری هنر ایران گفت: کنسرت موسیقی ایرانی با آواز سالار عقیلی و هم نوازی اساتید موسیقی خراسانی روزهای 18و19 خرداد ماه در تالار وحدت تهران به روی صحنه می‌رود.

از جمله حاضران این کنسرت ذوالفقار عسکریان نوازنده 82 ساله است. این کنسرت روزهای 18 و 19 خردادماه ساعت 21.30 توسط ایران کنسرت برپا می‌شود.

قیمت بلیتهای این کنسرت از 30 تا 60 هزار تومان است و علاقه مندان می‌توانند برای تهیه بلیط به سایت ایران کنسرت به آدرس www.iranconcert.com مراجعه کنند.

موسیقی جزیره نیم نگاه.07

می‌گفتند مشکل چاووشی است اما می‌خواستند روی مهرجویی را کم کنند / ناگفته‌های رضا مهدوی از محسن چاووشی و تازه‌ترین آلبومش
به نظر رضا مهدوی آلبوم «من خود آن سیزدهم» اگر به موقع خودش منتشر می‌شد، می‌توانست پایه‌گذار موسیقی پاپ ایرانی و فاخر باشد.


گروه فرهنگ: رضا مهدوی که سالیان سال مدیریت واحد موسیقی حوزه هنری را بر عهده داشته است، درباره محسن چاووشی و فعالیت‌های موسیقی‌اش حرف‌های زیادی برای گفتن دارد؛ حرف‌هایی که حتی برای آن‌ها که موسیقی را خیلی جدی دنبال نمی‌کنند، شنیدنی است. امیدواریم حرف‌هایی از این دست فتح بابی باشد برای مباحث جدی و بی‌تعارف در حوزه فرهنگ و هنر.



مهدی یاورمنش: در جایی گفته‌اید آلبوم «من خودم سیزدهم» تحولی در فضای موسیقی پاپ ایران ایجاد خواهد کرد. این آلبوم اسفند ماه منتشر شد و نزدیک سه ماه از انتشارش می‌گذرد. فکر می‌کنید نشانه‌های این تحول طی این مدت دیده شده یا باید بیشتر صبر کنیم. اصلاً تحولی ایجاد خواهد شد؟
وقتی به گذشته نگاه می‌کنیم، یعنی از سال 75، می‌بینیم که موسیقی پاپ به طور جدی و رسمی در سیاست‌گذاری‌های صدا و سیما و جاهای دیگر مورد توجه قرار گرفت. هدف این بود که نمونه‌هایی از پاپ وطنی شکل بگیرد و جایگزین پاپ لس‌آنجلسی شود. منظور من از تحول، تحول و تغییر در این مسیر بود.


در آن روزها دغدغه مدیران ما این بود که چرا موسیقی لس‌آنجلسی باید در کشور میلیونی فروش برود و مردم عدد و رقم بالایی هزینه کنند؟ آن‌ها تصمیم گرفتند شعر خوب در اختیار جوانان قرار دهند و شرایطی فراهم کنند تا کم‌کم موسیقی پاپ داخلی شکل بگیرد. البته در کنار این می‌خواستند از کارهای قدیمی‌ها هم بهره‌برداری کنند. در آن دوره یکی، دو تا آلبوم به نام‌های «سیب نقره‌ای» و «ماه و پلنگ» از کورش یغمایی مجوز گرفت، مازیار هم آمد و فرهاد مهرداد هم. فضا باز شد.





نشست نقد و بررسی آلبوم «من خود آن سیزدهم» در کافه خبر


به ویژه آن که تلویزیون در مدیریت موسیقی از علی معلم دامغانی استفاده کرد. یواش‌یواش کسانی مثل حسین زمان، خشایار اعتمادی و اصفهانی وارد عرصه موسیقی پاپ شدند. این تیپ کارها، ادامه همان پاپی بود که در سریال ساعت خوش مهران مدیری پخش شد. این موسیقی شکل تعدیل شده موسیقی پاپ پس از پایان جنگ بود و سردمدارانش کسانی بودند مثل مهرداد کاظمی، بهادری و سپهر.


یاورمنش: اما ادامه آن نبود.
بله، چون خیلی زود جلوی آن جریان سد زدند. اگر دقت کنید، می‌بینید ما در دهه شصت موسیقی پاپ نداشتیم. آنچه که عرضه می‌شد، موسیقی ارزشی و سرود بود. البته نمونه‌هایی مثل «کجایید ای شهیدان خدایی» یا «آب زنید راه را این که نگار می‌رسد» وجود داشت که کارهای بسیار موفقی بودند ولی خیلی زود خاموش شدند و دیگر اتفاق نیفتاد. صدا و سیما با این‌ها لج کرد چون می‌ترسید که گل کنند. قرار این بود که یک تیم دیگر بیایند و کار را به دست گیرند و ....


یاورمنش: این اواخر دهه شصت بود و اوایل دهه هفتاد.
بله، اواخر سال 69 و اوایل هفتاد. در این مدت ما شاهد تغییر مدیریت در حوزه، ارشاد و صدا‌و‌سیما بودیم. قرار بود سازندگی در همه عرصه‌ها صورت گیرد. این آدم‌ها آمده بودند تا جایگاه خودشان را پیدا کنند. کسی مثل مهرداد کاظمی چیزی از بقیه کم نداشت ولی مورد بی‌مهری قرار گرفت و کنار گذاشته شد. بعد از این جریان در سال 76 یک تحول دیگر در رسانه پدید آمد. همه نهادها و ارگان‌ها متفق‌القول شده بودند که مردم به شادمانی بیشتری احتیاج دارند. بر این اساس نوع خاصی از موسیقی درست شد و افرادی را به این سمت هدایت کردند. برای مثال محمد اصفهانی که سابقه موسیقی سنتی داشت، به سمت کارهای پاپ هدایت شد. رئیس موسیقی صدا و سیما، علی معلم دامغانی که خودش شاعر بود، نوع خاصی از شعر را می‌پسندید. معاون موسیقی آدم کارکشته‌ای مثل فریدون شهبازیان بود. این‌ها افراد قدری بودند و به این جریان جهت خاصی دادند. موسیقی این دوره ناخواسته یک جریان سفارشی هدایت شده بود به سمت افقی کاملاً مشخص.



همان‌طور که گفتم، هدف این بود که موسیقی لس‌آنجلسی را از میدان خارج کنند و برایش جایگزین بهتری پیدا کنند. کسانی وارد این عرصه شدند که فقط استعداد خوانندگی نداشتند بلکه اغلب آن‌ها افراد تحصیلکرده بودند. مثلاً همین حسین زمان، اگر چه نوحه‌خوان و پاسدار بود، اما مهندس برق هم بود. بقیه هم همین‌طور تحصیلکرده بودند و دارای شعور اجتماعی بالا. تا سال 80 این جریان خوب پیش رفت تا این که مردم احساس کردند دارد سرشان کلاه می‌رود و اگر به جای کپی موسیقی لس‌آنجلسی همان اصلش را گوش بدهند، بهتر است. آن موسیقی هم ریتمش بهتر است، هم تنظیمش ....





آلبوم «من خود آن سیزدهم» چاووشی با پنج سال تاخیر در اسفند 1391 منتشر شد


سید عبدالجواد موسوی: البته شعرش هم بهتر است. برای مثال ترانه‌هایی که برای داریوش اقبالی ساخته می‌شد، یک سر و گردن از ترانه‌هایی که برای اعتمادی می‌گفتند، بالاتر بود.
ریشه‌یابی این که چرا موسیقی لس‌آنجلسی بهتر است، موضوع بحث ما نیست. علت‌های زیادی می‌تواند داشته باشد؛ انگیزه، شرایط فردی و شرایط اجتماعی بسیار تأثیر دارد. اینجا هنرمند دارد در خیابان راه می‌رود، یک‌دفعه دستش را می‌گیرند و می‌گویند با کی داری راه می‌روی؟ همین رفتار کافی است تا خلاقیتش بپرد. در آن لحظه هنرمند دارد با انگیزه می‌رود استودیو، شاید می‌خواهد یک کار بکر با موضوع مذهبی بسازد ولی این نحوه رفتارها مانع کار خلاقانه اوست. من همیشه گفته‌ام که اثر هیچ ربطی به مؤثر ندارد. این اثر می‌تواند از یک آدم کاملاً بی‌قید به وجود آید. همین شخص ممکن است در شرایطی اثری خلق کند که بزرگ‌ترین تأثیر دینی را بر افراد بگذارد. برگردیم سر بحث خودمان. گفتیم مردم احساس کردند دارد سرشان کلاه می‌رود و دوباره برگشتند به سمت موسیقی لس‌آنجلسی. در موسیقی صدا و سیما دوباره تغییراتی رخ داد. عده‌ای به این نتیجه رسیدند که این تجربه خوبی نبوده و از حالا به بعد باید کسانی در این عرصه مدیریت کنند که اصلاً از موسیقی و شعر سررشته‌ای ندارند. قرار شد این مدیران جدید صرفاً کار مدیریتی کنند و در کنارش از اهل فن مشورت بگیرند و ....


یاورمنش: تا این جا بیشتر بر نقش صدا و سیما تاکید کرده‌اید و جریان‌های موسیقی پاپ را بیشتر ناشی از سیاست‌های آن می‌دانید.

یک چیز را نباید نادیده گرفت؛ در حقیقت رسانه ملی ما جریان‌ساز است، خط می‌دهد چون نهایتاً پایگاه اعتماد مردم همین رسانه است. مثال می‌زنم در تیتراژ فیلم مختارنامه، صدای آن زن بوشهری پخش شد و هیچ‌کس اعتراض نکرد. صدای این زن 10 سال پیش توسط شرکت ماهور انتشار پیدا کرد؛ محقق معتبری به نام آقای محسن شریفیان پشت این کار بود. از کار او نه رونمایی شد و نه مجوز پخش به او داده شد، اما وقتی روی آنتن تلویزیون رفت، انگار همه موانع کنار زده شد. شریفیان در خفا یک آلبومی با تیراژ پایین منتشر کرد، اما وقتی همین کار از رسانه ملی پخش شد، کار دیده شد.


یاورمنش: اما همان زمان هم که سریال پخش می‌شد، یک عده ای اعتراض کردند. بعدش شریفیان هم از بابت استفاده بدون اجازه از کارش شکایت کرد.
رئیس سازمان رفت و یک توضیح ده دقیقه‌ای داد و موضوع حل شد. به آن صورت هم اعتراضی نشد. آقای شریفیان هم نتوانست شکایت کند. هیچ‌کس نمی‌تواند از رسانه ملی شکایت کند و آن را به دادگاه بکشاند چون این رسانه در هر موضوع اعم از سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و اخلاقی یک پایه و استوانه محکم محسوب می‌شود.


به هر حال این مدیران جدید گفتند باید فضا را بازتر کنیم و شعر را کنترل کنیم اما نتوانستند شعر را کنترل کنند. کسانی مثل شاهکار بینش‌پژوه، شادمهر عقیلی، بنیامین و عرشیا آمدند و کارهایی خواندند ولی اجازه داده نشد که ادامه دهند. خیلی از این‌ها از ایران رفتند. این جریان هم نتوانست دوام بیاورد و با موسیقی لس‌آنجلسی مقابله کند. قرار بود به هر طریقی شده، صدای این موسیقی را خاموش کنند اما نشد.


رضا رستمی: چرا این جریان نتوانست صدای موسیقی لس آنجلسی را خاموش کند؟
من یک بار گفتم آن‌قدر تکنیک موسیقی ما بالا رفته که مردم ترجیح می‌دهند به موسیقی داخلی گوش بدهند ولی هیچ‌کس توجه نکرد که من گفتم تکنیک بالا رفته ولی موزیکالیته اثر به واسطه همین تکنیک بالا، له شده است. درست است که ما به موسیقی لس‌آنجلسی می‌گوییم مبتذل، ولی وقتی دلیل موفقیتش را ریشه‌یابی می‌کنیم، می‌بینیم ملودی، ریتم، آهنگ و شعر چنان روی هم سوار شده که نمی‌شود این‌ها را از هم جدا کرد. در مورد موسیقی داخلی چنین اتفاقی نیفتاده و کار ممکن است تنظیم خوبی داشته باشد ولی آهنگ‌سازی‌اش چنگی به دل نزند.





مهدوی اعتقاد دارد موسیقی پاپ داخل کشور نتوانسته محتوای آثار را هم پای تکنیک ارتقاء دهد


آقای عباس خوشدل، یک بار در تلویزیون مصاحبه کرد و گفت آقای شهبازیان به من مشاوره داده و کار را تنظیم کرده، همه کارها را من کردم ولی مرسوم بود که بنویسند به کوشش تنظیم‌کننده. اینکه تنظیم‌کننده چنین نقشی پیدا کرده به این دلیل است که ما نتوانسته‌ایم محتوای موسیقایی آثارمان را هم‌راستا با تکنیکی که بالا رفته، بالا ببریم. ما نتوانسته‌ایم حس موزیکالیته را در مردم بالا ببریم. ملودی «من مانده‌ام تنهای تنها» را هم پیرمرد 70 ساله زمزمه می‌کند، هم جوان 13 ساله اما آثاری که این دوستان بعد از انقلاب ارائه دادند، چنین تأثیری نداشته است. شاید به این علت که مدام سعی کرده‌اند چاشنی لذتبخشی کار را از آن بگیرند. آنقدر ریتم‌ها را سایش داده‌اند که نگذاشته‌اند 8/6، 8/6 واقعی شود. من نمی‌گویم در موسیقی پاپمان 8/6 نداشته‌ایم ولی با این 8/6 کسی نمی‌تواند برقصد. ریتم آهنگ‌های چاووشی و رضا صادقی ریتم رقصی است ولی نمی‌شود در مجلس عروسی با آن‌ها رقصید، چون در این موسیقی غم نهفته‌ای وجود دارد ولی در موسیقی‌ای که از آن طرف آب می‌آید شعر، موسیقی و تکنیک هم‌راستا با هم پیش رفته و اگر کسی با آن نرقصد، باید به او شک کرد. در واقع اساساً برای این ساخته شده که شما را برقصاند و یا برعکس شما را به گریه بیندازد.


یاورمنش: بحث پراکنده شد و من این جا اجازه می‌خواهم آن را فشرده بازگو کنم. شما گفتید که اواخر دهه 60 کسانی مثل مهرداد کاظمی، بهادری و سپهر جریانی را شروع کردند که داشت به موفقیت‌هایی می‌رسید که پس از مدت کوتاهی ناکام ماند و از رده خارج شد. بعدش کسانی مثل آقای معلم می‌خواستند موسیقی غیروطنی را کمرنگ کنند و برای آن جایگزین پیدا کنند و برای همین موج جدیدی به راه افتاد که تا حدودی هم موفق بود ولی باز نتوانست کاملاً لس آنجلسی ها را از میدان به در کند. اوایل دهه 80 هم آقایان مدیر تصمیم گرفتند با مدیریت جدید، محتوای شعر و ترانه را کنترل کنند ولی طبق تحلیل شما در این زمینه هم موفق نشدند. علت این همه ناکامی را در چه چیز می‌بینید؟
همین که می‌گوییم می‌خواستند کاری بکنند، دلیل این ناکامی است. اساساً دخالت دولت در فرهنگ و هنر از بین برنده خلاقیت هنرمند است. وقتی فرهنگ و هنر، دولت‌محور شود، خلاقیت از بین می‌رود. وقتی سیستم مدیریتی برای هنرمند محدودیت ایجاد کند، نتیجه عکس می‌دهد. جریان موسیقی پاپ را دولت ناخواسته و در عین بی‌سیاستی به گونه‌ای هدایت کرد که امروز همه هنرمندان متوقعند و فکر می‌کنند جلوی خلاقیت آن‌ها گرفته شده است. نظام مدیریتی به هنرمند می‌گوید خلاقیت تو تا جایی مورد قبول است که با سیاست ما همگون باشد و سیاست ما هم هنر فاخر است. این قبول ولی مردم کوچه و بازار موسیقی خودشان را می‌خواهند. ما امروز سالن عروسی داریم ولی موسیقی‌ای برای آن تهیه نشده است. خب به ناچار مردم به موسیقی لس‌آنجلسی روی می‌آورند. هرقدر هم که جلوی آن را بگیرند، تعطیل‌شدنی نیست.



یاورمنش: صابون موانع دولتی به تن محسن چاووشی خورده، به نظر شما این امر و نهی‌ها چقدر در کار او تاثیر گداشته است؟
محسن چاووشی پنج سال انگ زیرزمینی خورد که در کارش تاثیر منفی گذاشت. این آدم بدون هیچ آموزشی صرفاً به واسطه ودیعه الهی که دارد، کار می‌کند. چاووشی آدمی است که حقیقتاً از درون سوخته. هنرمندی است که در عین مردمی بودن، فرهنگی است. آدم جدی و عمیقی است و خیلی فکر می‌کند. برای همسایه‌اش ناراحت است، برای آینده نگران است. یکی از نمونه کارهای زیرزمینی این هنرمند، شاهکاری است که برای امام رضا (ع) خوانده، «کلاغ روسیاه» یک شاهکار است. هیچ اثری بعد از انقلاب برای امام رضا (ع) به اندازه «کلاغ روسیاه» تأثیرگذار نبوده است. این آدم نگران این است که چرا دوستانش معتاد شده‌اند؟ هنرمندی است کاملاً فرهنگی و اجتماعی. حالا یک عده دوست دارند به او انگ سیاسی بزنند، این برداشت آن‌هاست. او هنرمند است و به تنها چیزی که کار ندارد، سیاست است. او فقط به تعالی موسیقی و رشد خلاقیت خودش فکر می‌کند. به این هنرمند پنج سال مجوز ندادند، هرکس یک چیزی می‌گفت. حرف‌های بی سر و ته که هیچ واقعیتی نداشت. اولین آلبوم رسمی چاووشی «یک شاخه نیلوفر» بود. اگر «سنتوری» به‌موقع تولید می‌شد، اولین آلبوم او می‌شد، اما مدت‌ها جلویش را گرفتند. آن زمان می‌گفتند مشکل چاووشی است، ولی درواقع می‌خواستند روی مهرجویی را کم کنند.


موسوی: همان زمان بود که شما رفتید سراغ چاووشی و پایه تولید آلبوم «من خود آن سیزدهم» را گذاشتید؟
سال 86 بعد از اینکه پروژه آلبوم «ترنج» محسن نامجو با موفقیت بیرون آمد، برای ما زیبنده نبود که «یک شاخه نیلوفر» را منتشر کنیم. ما می‌خواستیم کار بزرگی ارائه دهیم؛ آلبومی در حد ترنج نامجو. به چاووشی گفتیم شما متهم به سیاه‌خوانی هستی. بیا نه سیاه بخوان نه سفید، اصلاً خاکستری بخوان، چرا که هرکس از ظن خودش با شما همراه می‌شود. بیا شعر کلاسیک بخوان. چاووشی هم قبول کرد. به او گفتیم برو با این ملاک و معیارها شعرت را انتخاب کن. چاووشی رفت و بهترین و ناب‌ترین شعرها را انتخاب کرد. البته یکی، دوتا از دوستانش به‌نام حسین صفا و آقای ارجینی هم به او مشاوره دادند.






ایشان شعرها را آورد و ما را متحیر کرد. ما گفتیم شعرها عالی است برو موزیکش را بگذار. چاووشی رفت و یک هفته‌ای موسیقی کار را ساخت. کارها همه آماده بود، طرح جلد هم زده شده بود. اسم کار هم 13 بود و قرار بود 13/12/86 انتشار پیدا کند. ما روی یک میلیون تیراژ برنامه‌ریزی کرده بودیم و شرکت‌ها می‌خواستند به ما پول پیش بدهند، اما پول برای ما مهم نبود. اگر پولش را گرفته بودیم به اندازه چهار سال بودجه ما تأمین می‌شد. اما وقتی من همان زمان از مرکز موسیقی حوزه رفتم، کسانی که بعد از ما آمدند گفتند چنین کارهایی اصلاً در شأن حوزه نیست.


رستمی: اما دوباره که به حوزه برگشتید.
من بهمن 86 عزل شدم و شهریور 88 برگشتم سرکار. از منظر من که دهه شصتی بودم و بیست سال سابقه کار داشتم و کارهای زیادی در حوزه کرده بودم، این کار یکی از انقلابی‌ترین کارهایی بود که در حوزه انجام شده بود، چون ما جذب حداکثری داشتیم. از همه طیف‌ها جذب شدند، هیچ‌کس راجع به شعرها حرفی نداشت، با این حال نامه محرمانه می‌آمد که چاووشی مورد دارد. ما می‌گفتیم مشکلش چیست؟ هیچ جوابی نمی‌دادند. البته به‌نفع چاووشی شد چون وقتی حوزه نپذیرفت و بخش خصوصی کار را برعهده گرفت، تیراژش 10 برابر شد.


یاورمنش: ظاهراً یکی از دلایل اینکه آلبوم «من خود آن سیزدهم» مجوز نمی‌گرفت، اشعار مولوی بود، چرا بعضی‌ها آن‌قدر روی اشعار مولوی حساسند؟
وقتی کسی در طول زندگی‌اش با فرهنگ و هنر مأنوس نباشد همین وضعیت پیش می‌آید. من این سیستم ممیزی را اصلاً قبول ندارم. ممیزی تا آنجایی درست است که اثری بخواهد به دین و مذهب و اصل نظام خللی وارد کند. ممیزی در محتوای شعر حافظ، سعدی و مولانا خطرناک است. ما در مرکز موسیقی حوزه هنری هیچ‌وقت اجازه ندادیم که چنین چیزی به‌وجود آید، در سطوح بالاتر از سیستم ما هم به‌چنین ممیزی‌ای عقیده نداشتند، ما باهم هم‌عقیده بودیم برای همین می‌توانستیم باهم کار کنیم. مشکل زمانی شروع شد که هم در دولت نهم و هم در دولت دهم، معاونت هنری ارشاد می‌خواست کار مدیریتی بکند. وقتی یک معاون هنری با سلایق شخصی و پیشینه خاص خودش وارد عرصه نوینی شود، نتیجه‌ای جز این را انتظار نداشته باشید. مگر یک مسئول یا مدیر هنری در سال چند فیلم خوب می‌بیند یا چند موسیقی از این جنس گوش می‌دهد. این تیپ مدیران می‌خواهند با شعر مولوی مصادیق اجتماعی روز را بررسی کنند و بیشتر نگران این هستند که شعر مولوی تا چه حد موقعیت و جایگاه آن‌ها را متزلزل می‌کند.



حرف من این است که چرا سیاست واحدی در رابطه با فرهنگ و هنر وجود ندارد؟ چرا یک مدیر باید به خودش اجازه بدهد شعر حافظ را ممیزی کند؟ چرا کاری کردند که این همه توانایی، خلاقیت و جسارت آلبوم «من خود آن سیزدهم» چند سال دیده نشود. چرا هیچ نظارتی بر این شیوه از مدیریت فرهنگی و هنری وجود ندارد؟ کمیسیون نظارت مجلس کجاست؟ سیستم نظارتی کجاست؟ اداره پژوهش‌های مجلس کجاست؟ وقتی هیچ نظارتی وجود ندارد، نتیجه این می‌شود که آلبوم«من خود آن سیزدهم» با پنج سال تأخیر بیرون می‌آید. هر چیزی یک فصلی دارد، یک زمانی دارد که در همان زمان باید مصرف شود. چاووشی اگر این کار را سال 86 منتشر می‌کرد، شاید آلبوم «ژاکت» را با تنظیم دیگری و به شکلی دیگر بیرون می‌داد. درست است که «پرچم سفید» نقطه عطف شد و به آلبوم «ژاکت» کمک کرد ولی من جان‌کلام آلبوم «ژاکت» را همان قطعه بندری اول می‌دانم. اگر «من خود آن سیزدهم»به موقع درمی‌آمد، آن‌قدر جای پایش محکم بود که برکل کارهای چاووشی تأثیر می‌گذاشت و شاید سیر کارش طور دیگری ورق می‌خورد. بعد از این انتشار این آلبوم، در همین سه ماه، محسن چاووشی الان به جایی رسیده که دارد شاعرش و تنظیم‌کننده‌اش را عوض می‌کند، دارد با آدم‌های دیگری کار می‌کند.






موسوی: کمتر کسی را می‌توان پیدا کرد حتی در موسیقی سنتی که بتواند با چنین شعور و تسلطی شعرها را ادا کند و این‌طور درست بخواند. همه تأکیدها عالی است. چاووشی خیلی خوب از عهده‌اش برآمده، من باورم نمی‌شد که چنین توانایی‌ای داشته باشد. اغلب پاپ‌خوان‌ها شعر را غلط می‌خوانند، شعر قدما را از رو هم نمی‌توانند درست بخوانند. خیلی‌هایشان مشاوره می‌گیرند. خیلی کم اتفاق می‌افتد یک خواننده شعرهایی به این خوبی انتخاب و به این خوبی کلمات را ادا کند. جایی که می‌گوید «هنر» به درستی یک طعنه‌ای در صدایش هست یا آن‌جایی که می‌گوید «خربزه در دهان مکن»، کلمات را عالی ادا می‌کند.
این آدم همه‌جا امتحانش را پس داده است. افسوس که کارش به‌موقع منتشر نشد و اگر می‌شد اتفاق مهمی در موسیقی پاپ ایرانی رخ می‌داد و ما می‌توانستیم مدعی ژانر موسیقی پاپ ایرانی شویم. من هنوز هم معتقدم ما پاپ ایرانی به معنایی که مثلاً هندی‌ها دارند، نداریم.


یاورمنش: اتفاقاً بر خلاف تلاش مدیران فرهنگی، به نظر من موسیقی پاپ ما در دهه 50 خیلی ایرانی‌تر از موسیقی پاپی است که بعدها رایج شد.
من هم به این حرف عقیده دارم و معتقدم شاخص پاپ ایرانی و یکی از مهمترین‌های این عرصه کوروش یغمایی بود، او سبک درست کرد. این آدم هنوز هم در این عرصه حرف برای گفتن دارد. ما پاپ ایرانی که در دنیا مشهور باشد، نداریم.


موسوی: یعنی پاپی که ریشه‌اش را حفظ کرده و از سنت نبریده باشد. برای همین معتقدم نمونه کارهای پاپ دهه 50 با آلبوم تازه چاووشی فرق‌هایی دارد. آلبوم «من خود آن سیزدهم» موسیقی‌اش کاملاً امروزی است، صدا هم کاملاً امروزی است، ولی شعرش کهن است. ما تا به‌حال در این زمینه تجربه موفقی نداشته‌ایم. کسی مثل علیرضا عصار فقط شعر قدما را دکلمه کرده است. خیلی‌ها سعی کردند شعر قدما را در قالب پاپ بخوانند، ولی نشد چون این‌ها کلام را به زور بر موسیقی سوار کرده‌اند، بین موسیقی و شعر نتوانستند ارتباطی برقرار کنند. در مورد آلبوم «من خود آن سیزدهم»این اتفاق افتاده، یعنی شعر به راحتی بر موسیقی سوار شده و با آن همتافت است. من فکر می‌کنم موسیقی پاپ ایرانی که آقای مهدوی می‌گویند به این معناست.
موسیقی پاپ است ولی با کلام سنتی ما گره خورده است، طوری که کنار هم بودنشان، مصنوعی به‌نظر نمی‌رسد. اهمیت کار نامجو و چاووشی در این است که باعث شد کسانی که در عمرشان شعر حافظ، سعدی و مولانا را نخوانده‌اند، با آن آشنا شوند یعنی آن را بشنوند. چاووشی با آلبوم «من خود آن سیزدهم»، جوانان را با شعر کهن آشنا کرده است. هرکس این کار را گوش می‌دهد، می‌گوید چقدر این شعرها خوب هستند. این شعرها همیشه بوده، در قفسه کتاب‌ها خیلی از آن‌ها بوده، شاید خیلی‌ها این شعرها را قبلاً خوانده باشند ولی الان دارند این شعرها را می‌شنوند. این شعرها الان دارد شنیده می‌شود و مخاطب پیدا می‌کند. خیلی‌ها آمدند و سعی کردند شعر قدمای ما را در قالب پاپ بخوانند. در دوران مدیریت آقای معلم این اتفاق خیلی افتاد ولی کار آن‌ها نچسب بود.






آقای موسوی یک تعریفی داد که به نظر من بسیار دقیق بود و من هم با آن موافقم؛ به قول ایشان وقتی به این موسیقی گوش می‌دهی، نباید احساس کنی که شعر و موسیقی به زور به‌هم چسابنده شده است. موسیقی پاپ ایرانی، موسیقی‌ای است که این دو عنصر در آن خیلی خوب باهم تلفیق شده باشد. در آلبوم «من خود آن سیزدهم»، این اتفاق افتاده است؛ با این که وزن‌ها و هجاها همه کلاسیک هستند، ولی با موسیقی‌ای که به آن ترانس، پاپ و راک می‌گویند، خیلی خوب مچ شده است. به نظرم چاووشی ژانر پاپ ایرانی را بنا کرده است.


البته ناصر عبداللهی گام اول این راه را برداشت که بعد از او هیچ‌کس موفق نشد این مسیر را ادامه بدهد تا اینکه چاووشی این تجربه موفق را منتشر کرد. ما قبل از این در موسیقی پاپ، شعر با وزن کلاسیک نداشتیم، ترانه و هجاهای کوتاه داشتیم. اما ناصر عبدالهی، محسن چاووشی و محسن نامجو هجاهای بلند می‌خوانند و به دلیل استعداد خدادادی که دارند، راحت از عهده‌اش برآمده‌اند.
از سوی دیگر، تصنیف «داروک» آقای شجریان را هم ببینید؛ ایشان با همکاری آقای لطفی شعر نیما را خواند که کار خیلی سخت بود.


موسوی: منظورتان این است که پیوند زدن شعر کلاسیک با موسیقی پاپ و پیوند زدن شعر نو با موسیقی کلاسیک کار ساده‌ای نیست.
بله و هرکس در این راستا جلو رفته، ژانر ایجاد کرده و....


رستمی: این آلبوم آقای چاووشی یک سر و گردن از بقیه کارهای او بالاتر است. این کار، مخاطبان جدی موسیقی را هم جذب کرده ولی نکته‌ای که هست این است که ما پیش از او هم تجربه‌های موفقی در این زمینه داشته‌ایم. همزمان با پا گرفتن موسیقی پاپ، ما ترانه‌سرا به معنای امروزی‌اش نداشتیم تا بیایند و برای موسیقی پاپ ترانه بگویند. این موسیقی به شعر و متن تازه‌ای احتیاج داشت. کسانی مثل ویگن از یک طرف به ترانه‌های عامیانه روی آوردند و از طرف دیگر به اشعاری که در موسیقی مقامی وجود داشت رجوع کردند. یعنی کسانی مثل او شعر کلاسیک ما را در قالب پاپ خوانده‌اند. بعد برای نسل جدیدتر موسیقی پاپ، کسانی مثل سرفراز، ایرج جنتی‌عطایی و شهیار قنبری در حوزه ترانه‌سرایی ظهور کردند و کلام جدیدی برای موسیقی پاپ ساختند اما همچنان برخی از آهنگسازان بزرگ ما به موسیقی محلی و ترانه‌های عامیانه و همچنین اشعار کلاسیک بی‌توجه نبودند.

من در مورد قبل از انقلاب بحث نمی‌کنم. بحث من درباره موسیقی پاپ بعد از انقلاب است. من اول این نشست، یغمایی را مثال زدم. او در این زمینه شاهکار است. ما تک‌کارهای موفقی داشتیم که اگر گزیده شوند بد نیست، ولی یادمان باشد که «من خود آن سیزدهم» یک آلبوم است، یک مجموعه است با 9 قطعه که کنار هم آمده‌اند و همه هم خوب و موفق‌اند.


رستمی: در این میان آهنگسازان موفقی مثل واروژان بودند که اصلاً به استفاده از شعر کلاسیک در موسیقی پاپ معتقد نبودند.

ما اصراری نداریم بگوییم حتماً باید شعر کلاسیک با موسیقی پاپ خوانده شود. در مورد چاووشی هم می‌خواستیم بهانه دست این و آن ندهیم. آمدیم به چاووشی گفتیم کلاسیک بخوان تا انگ سیاه‌خوانی از رویت برداشته شود. ما می‌خواستیم کاری ارائه شود که هیچ‌کس درباره‌اش اِن‌قلت نیاورد. ما می‌خواستیم ببینید که شعرها همه منزه است و این آدم سیاه نخوانده. ما می‌خواستیم مشکل را حل کنیم.


یاورمنش: شما در بیان موفقیت ناصر عبدالهی، نقش فریدون شهبازیان را به عنوان آهنگساز در نظر نگرفتید. او در رشد موسیقی پاپ ایرانی در بعد از انقلاب خیلی تاثیر داشت. برای مثال شهبازی از موسیقی نواحی ایران بسیار الهام گرفت.
به نقش ایشان اشاره کردم. تنها اشکالی که ایشان داشت این بود که وقتی یک خط سیر را می‌گرفت و دنبال می‌کرد تا آخر می‌خواست همان را پیش ببرد و به هیچ وجه حاضر نبود از آن خارج شود. می‌گفت باید اصول حفظ شود. من می‌گویم اصول را جامعه می‌سازد، شرایط شنیداری مردم در زندگی صنعتی خیلی متفاوت است. بعضی از سنت‌گرایان ما فکر می‌کنند هنوز دوره قاجار است. جریان پاپ امروزی با جریان پاپ دوران واروژان فرق کرده است. شهبازیان می‌خواست با همان جریان جوان‌ها را اداره کند، این کلیشه است.


رستمی: اما ناصر عبداللهی با شهبازیان شروع کرد و موفق هم شد.
اشتباه نکنید. ناصر عبداللهی بیش از هر کس مدیون محمدعلی بهمنی است. بهمنی همشهری عبداللهی بود. اشعار و ترانه‌های قدیمی‌ای که در اختیارش قرار داد بسیار به او کمک کرد.


رستمی: بحث آهنگساز هم اینجا اهمیت دارد.
ما اینجا اصلاً آهنگ‌سازی نداریم، ملودی‌سازی داریم.






یاورمنش: جالب است که چاووشی همه ملودی‌های آلبوم «من خود آن سیزدهم» را خودش ساخته است.
بله. ملودی‌های سنتوری هم مال خودش بود ولی به احترام اردوان کامکار کنار کشید. آهنگ‌ها مال آقای چاووشی بود. این آدم آن‌قدر باشخصیت است که نمی‌آید مصاحبه کند و این‌ها را بگوید.


رستمی: پس چرا ملودی‌ها در یک«شاخه نیلوفر» خوب از آب درنیامده است؟ در ژاکت هم خیلی از کارها ملودی‌اش چنگی به دل نمی‌زند.
این نظر شماست. از یک شاخه نیلوفر خیلی استقبال شد.



رستمی: شاید به این دلیل که ایشان مدت‌ها زیرزمینی می‌خواند و حالا مجوز گرفته بود.
ولی دلیل مهم‌ترش استفاده از سازهای سنتی بود.


یاورمنش: یک جا گفته‌اید ظاهر تکنیکی آلبوم «من خود آن سیزدهم» خیلی ساده است، لطفاً بیشتر توضیح دهید.
چاووشی با هوشمندی‌ای که دارد، شعرها را درست پشت‌سر هم چیده است. او از لحاظ شعری محتوا را فهمیده و درست درک کرده است. چاووشی شعرها را مزه مزه کرده و هرکدام را درست سرجای خودش نشانده است. شاید از اول متوجه نبوده، چرا که او براساس حس، شعر آهنگ را می‌سازد. یعنی با شعر، آهنگ را می‌سازد. رمز موفقیتش هم همین است. بعضی می‌گویند اول موسیقی را بسازیم بعد برایش شعر انتخاب کنیم. این در صورتی است که یکی صرفاً شاعر و ترانه‌سرا باشد، آن یکی فقط آهنگساز باشد و دیگری خواننده ولی چاووشی خودش فاعل همه این سه فعل است و اثبات کرده که توانایی‌اش را دارد.


رستمی: یعنی اول ارتباط حسی درستی با شعر پیدا کرده بعد برایش آهنگ ساخته؟
دقیقاً. این آدم به طور مرموزی شعرشناس است، باید او را ببرید پیش شفیعی‌کدکنی تا معلوم شود که او چقدر خوب شعر را و وزن شعر را می‌فهمد. البته این میزان از شعرشناسی و درک شعر در آلبوم‌های دیگرش چشمگیر نیست و علتش هم این است که آلبوم «من خود آن سیزدهم» با تأخیر درآمد. این کار اولین کار رسمی او بود که اگر سروقت منتشر می‌شد، در انتخاب شعرها، ملودی‌ها و تنظیم‌کننده‌های آلبوم‌های بعدی‌اش حتماً تأثیر می‌گذاشت.


یاورمنش: بعضی از قطعات این آلبوم، پاپ است و بعضی راک. جالب آن که خیلی با محتوای شهرها هم هم خوان است.
به نظرم پاپ – راک است.


رستمی: قطعات این آلبوم هم مثل همیشه افکت‌های متنوعی دارد.
هوشمندی چاووشی در این است که افکت را بجا و به موقع استفاده می‌کند، مثل سینماگری که می‌داند اکشن را کجا به کار ببرد. بعد از انقلاب خیلی فیلم جنگی ساخته شد ولی حتی یکی از آنها به دل مخاطب ننشست، در حالی که فیلم دوئل به دلمان نشست. کارگردان دوئل با کمک تکنولوژی فیلمی ساخت که فضای جنگ را حقیقتاً برای شما زنده می‌کرد.


رستمی: البته همین استفاده از افکت انتقادهایی را متوجه چاووشی کرده است.
چاووشی ضعفی در صدایش ندارد. چاووشی به طور خدادادی یک صدای خش‌دار دارد و این خش‌دار بودن نه با سیگار، نه با مواد مخدر و نه با فشار آوردن و ضربه زدن به دست آمده است. خیلی‌ها را در استودیو می‌بینیم که شش تا شش تا سیگار می‌کشند و محکم روی گلویشان می‌زنند تا گلویشان داغ و متورم شود و صدا به اصطلاح خش‌دار شود. چاووشی بدون این‌ها صدایش خش دارد، منتها می‌داند کجا افکت بدهد تا صدایش دو برابر گرم شود. اگر این افکت‌ها را بردارید هیچ چیزی از صدایش کم نمی‌شود. اساساً پاپ موسیقی مدرن است و باید از تکنولوژی در آن استفاده کرد. البته چاووشی دارد از تکنیک‌های بسیار ساده‌ای استفاده می‌کند. کارش بسیار روان است و برای همین جوان‌ها دارند آهنگ‌هایش را در کوچه و خیابان زمزمه می‌کنند. این اتفاق بزرگی است....



یاورمنش: علاوه بر این، او در آلبوم تازه اش خیلی خوب توانسته از نغمه ها و نواهای نواحی ایران الهام بگیرد.

چاووشی به دلیل آشنایی‌اش با سه اقلیم مختلف یعنی خوزستان، کرمانشاه و خراسان در مرکز مثلث موسیقی ایران قرار گرفته است؛ یعنی موسیقی عربی، موسیقی کرمانشاهی اهل حق و موسیقی خراسانی. این آدم به واسطه آشنایی‌اش با این سه فضای موسیقی و ترکیب آن با موسیقی درونی خودش، به چیز تازه‌ای دست پیدا کرده است، چیزی که ما نمی‌دانیم به آن چه بگوییم و با چه عنوانی بنامیم.


موسوی: فکر می‌کنید چاووشی برای تثبیت خودش باید این روند را ادامه دهد، یعنی در کارهای بعدی‌اش هم این تجربه را تکرار کند و باز شعر کلاسیک را با موسیقی امروز تلفیق کند؟
نه لزومی ندارد. شاید کار بعدی‌اش فقط یک اثر مدرن باشد. آدمی که می‌تواند همیشه نقطه عطف ایجاد کند و همیشه سکو ایجاد کند، لزومی ندارد یک شیوه را ادامه بدهد.


موسوی: بعضی وقت‌ها توفیق یک هنرمند به دلیل استمرار او در کارش است، یعنی شیوه‌ای را آن‌قدر دنبال کند تا تثبیت شود. تکرار این تجربه به معنای درجا زدن نیست. شاید لازم باشد بارها و بارها شعر کلاسیک را در قالب پاپ بخواند تا دیگران بفهمند که این کار از سر اتفاق نبوده و پشت آن شعور و استعدادی نهفته است. استمرار در یک کار نشان‌دهنده قوت و قدرت هنرمند هم هست. شجریان را استمرار در کارهایش شجریان کرده است.
به نظر من بهتر است تا چند وقت به این سمت نیاید.


موسوی: از نظر بیان، تنها اشکالی که در قطعه چهارم این آلبوم به نظرم آمد، استفاده از عبارت «به وا...» است. «به وا...» غلط رایج مصطلح است چرا که این «به» اضافه است. «وا...» خودش قسم است و آوردن «به» قبل از آن حشو است. البته نقطه اوج این آهنگ یعنی آهنگ «نگار« آنجایی است که می‌گوید «به سلطان عرب آی جانم تویی تو». این آی را که اضافه می‌کند.
علاوه بر این باید به انعطاف‌پذیری صدای او هم اشاره کرد. چاووشی ریتم بندری می‌گیرد، ریتم مدرن می‌گیرد، ریتم کلاسیک می‌گیرد، ریتم پاپ می‌گیرد، ریتم راک می‌گیرد. چندوجهی است. چندشخصیتی است.


رستمی: تنوع صدایی دارد.
فقط تنوع صدایی نیست، تنوع فرهنگی است، تنوع شعور است. معلوم است که فکر می‌کند و می‌فهمد. دارد جستجو می‌کند. من نمی‌دانم چه موضوعاتی را مطالعه می‌کند ولی دغدغه دارد. در پایان می خواهم بگویم اگر «من خود آن سیزدهم» چاووشی همان سال 86 بیرون می‌آمد، استارت جشنواره پاپ فاخر زده می‌شد و اگر این اتفاق می‌افتاد دیگر چیزی به نام موسیقی زیرزمینی وجود نداشت.

عکس ها: لیلا افشار

خبرآنلاین

هنر جزیره نیم نگاه.05

اعتراض سینماگران به گزارش برنامه «هفت» / عسگرپور، میرکریمی، رامبد جوان و جوزانی تکذیب کردند
سینما - خبرآنلاین :تعدادی از سینماگرانی که در گزارش برنامه «هفت» از آن‌ها به عنوان سازندگان فیلم‌های تبلیغاتی نامزدهای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نام برده شده بود، این موضوع را تکذیب کردند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در این گزارش (اینجا) از محمد مهدی عسگرپور و سیدرضا میرکریمی به عنوان دو سینماگری نام برده شد که قرار است فیلم تبلیغاتی حسن روحانی را بسازند.
این دو سینماگر در تماس با خبرآنلاین، ساخت چنین فیلمی را تکذیب کردند و گفتند که قصد ساخت فیلم تبلیغاتی ندارند.



ساخت فیلم‌های تبلیغاتی برای نامزده‌های انتخابات ریاست جمهوری ایران از دوره هفتم این رقابت‌ها آغاز شد. در این دوره فیلمسازان مختلفی به میدان آمدند و برای 4 نامزد حاضر در انتخابات فیلم‌های تبلغاتی را ساختند که از سیما پخش شد.(اینجا) تاکنون دو فیلمسازی که ساخت فیلم‌ تبلغاتی نامزد پیروز رقابت‌ها را به عهده داشته‌اند، با تشکیل دولت راهی بهارستان شده‌اند و سمت معاونت سینمایی وزارت ارشاد را عهده دار شده‌اند. سیف‌الله داد و جواد شمقدری این دو سینماگر هستند که به ترتیب فیلم‌های سید محمدخاتمی و محمود احمدی‌نژاد را ساخته‌اند.



رامبد جوان و مسعود جعفری‌جوزانی دو فیلمساز دیگری بودند که در گزارش برنامه «هفت» به عنوان سازندگان فیلم تبلیغاتی محسن رضایی معرفی شدند. این دو فیلمساز هم موضوع ساخت فیلم تبلیغاتی برای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری را رد کردند.


رامبد جوان بازیگر و کارگردان سینما در گفت و گو با ایسنا ساخت فیلم تبلیغاتی برای محسن رضایی را رد کرد و گفت که قصد ساخت فیلم برای هیچ نامزدی را ندارد.
مسعود جعفری جوزانی هم ضمن تکذیب این موضوع متنی را منتشر کرد و در آن به انتقاد از مجری برنامه «هفت» پرداخت. او در این متن که آن را در اختیار ایسنا گذاشته اعلام کرد :«آقای گبرلو‌، من تا‌ کنون سه‌بار اعلام کرده‌ام که فیلم تبلیغاتی برای هیچ‌یک از نامزدهای ریاست‌جمهوری نمی‌سازم. نمی‌دانم شما اطلاعات و اخبارتان را از کجا می‌گیرید؟ اما می‌دانم خبر کذب ویرانگر است و اعتبار رسانه را از بین می‌برد. همانگونه که خبر زودرس و بی‌هنگام شما در اسفندماه 91، بازگشایی خانه سینما را مخدوش کرد. لذا خواهش می‌کنم در اسرع وقت خبر یاد شده را تصحیح کنید.»


فریدون جیرانی که در گزارش برنامه هفت از او به عنوان سازنده فیلم انتخاباتی علی اکبر ولایتی نام برده شده بود، توضیحاتی در مورد این فیلم ارائه کرد و به ایسنا گفت که برای ساخت فیلم تبلیغاتی آقای ولایتی جلسه‌ای تشکیل شد که از من نیز دعوت شده بود در آن جلسه حاضر باشم. ما در آن جلسه‌ درباره‌ی ساخت فیلم تبلیغاتی ایشان و مسائل مختلف آن نظر دادیم و صحبت کردیم. اگرچه در آن جلسه حضور داشتیم و درباره‌ی آن فیلم نظرات‌مان را بیان کردیم، اما محمدحسین لطیفی ساخت فیلم تبلیغاتی آقای ولایتی را برعهده دارد.


بهروز شعیبی و محمود رضوی دو فیلمسازی هستند که در این گزارش از آن ها به عنوان سازندگان فیلم تبلیغاتی محمدباقر قالیباف نام برده شد، اما این خبر را تکذیب نکردند.

هنر در جزیره نیم نگاه.04

گزارش فارس از کنسرت «حامد زمانی» در برج میلاد
گرامی‌داشت شهدای هسته‌ای در یک کنسرت پاپ

موسیقی > کنسرت - ارکستر- همشهری آنلاین:
حامد زمانی در نخستین کنسرت رسمی خود با موضوع‌های ارزشی و انقلابی در حالی در برج میلاد تهران به روی صحنه رفت که استقبال مخاطبان را به همراه داشت.

به گزارش خبرنگار موسیقی فارس، نخستین کنسرت رسمی «حامد زمانی» خواننده پاپ با استقبال عمومی مخاطبان و حماسه سازان فتح خرمشهر، شب گذشته در برج میلاد تهران برگزار شد.

این اجرا که همزمان با شب میلاد امام علی (ع) و فتح خرمشهر بود باعث شد تا ترانه‌های خوانده شده از سوی گروه حامد زمانی با موضوع‌های ارزشی و انقلابی همراه شود که استقبال مخاطبان را به همراه داشت.

حامد زمانی پس از تبریک ولادت امام علی(ع) و روز پدر، قطعه عاشقانه‌ای را به مخاطبان هدیه کرد.

ترانه تیتراژ برنامه تلویزیونی «دیروز، امروز، فردا» که از سروده‌های «حامد زمانی» است از دیگر قطعات اجرایی بود که با پخش تصاویر مربوط به آن فضای خاصی را در سالن ایجاد کرد. مخاطبان به دلیل آشنایی با این ترانه با حامد زمانی هم‌صدا شدند.

به این عکس‌ها خیره شو، خیره شو

به اون روزهای پر از خاطره

نخواه گرمیه خواب چشم کسی

بذاره که بیداری یادت بره

یه باری از امروز رو دوشته

که واسَش یه عمره زمین می‌خوری

همه منتظر تا بینند کجا

تو از جادهٔ عشق دل می‌بُری

ولی ایستادن فقط کار ماست

ما که قصه‎مون قصهٔ خواب نیست

بیا دل به دریا بزن شک نکن

سرانجام این رود مرداب نیست.

ترانه «حضرت مهتاب» با موضوع حضرت زهرا (س) از قطعات دیگری بود که در آستانه شب میلاد امام علی (ع) به مخاطبان هدیه داده شد. شاعر این اثر «علیرضا قزوه» است که در این کنسرت حضور داشت.

اما قطعه ترانه «پرواز»، با موضوع شهدای هسته‌ای کشورمان و با یاد «مصطفی احمدی روشن» فضای خاصی را برای دقایقی در این کنسرت به همراه داشت.

ایجاد شور و نشاط جامعه در راستای حماسه سیاسی که از اهداف برگزاری این کنسرت بود باعث شد تا زمانی قطعات حماسی دیگری را با عنوان «بیداری اسلامی» به مخاطبان خود هدیه کند.

فربد‌ یزدانفر‌ که رهبری ارکستر را بر عهده داشت با همراهی دیگر نوازندگان قطعات بی‌کلامی را با سازهای گیتار، گیتار باس، درامز‌، باقلاما‌، ویولن و سازهایی کوبه‌ای به اجرا در آوردند و این فرصتی شد تا خواننده گروه برای دقایقی به استراحت بپردازد.

قطعه ترانه «آخرین قدم» با موضوع جانبازان دفاع مقدس و در آستانه حماسه فتح خرمشهر در حضور چند تن از جانبازان کشورمان به اجرا در آمد. زمانی در صحبتی کوتاه با ستایش رشادت‌های این عزیزان، گفت این کمترین هدیه‌ای است که می‌توان به این عزیزان هدیه کرد.

زمانی با خواندن تیتراژ یک برنامه‌ تلویزیونی که قرار است در ماه رمضان از رسانه ملی پخش شود و تیتراژ برنامه «شناسنامه»، «ماه عسل» و همچنین تکنوازی ویولنیست گروه، کنسرت ماندگاری را برای خود ثبت کرد.

به گزارش فارس، حضور همشهریان این خواننده پاپ از شهر میمه اصفهان با همراه داشتن دست نوشته‌ها و شعارهایی که زمانی افتخار شهر میمه است دقایقی به تشویق این خواننده ارزشی پرداختند.

آلبوم موسیقی «حضرت ماه‌» از ساخته‌های حامد زمانی تا دو ماه آینده روانه بازار می‌شود.

همشهری آنلاین

کازابلانکا در جزیره نیم نگاه.02

کازابلانکا؛ آلبوم جدید رضا رویگری
موسیقی > چهره‌ها- همشهری آنلاین:

رضا رویگری بازیگر سینما و تلویزیون علاوه بر عرصه بازیگری دستی هم در عرصه خوانندگی و موسیقی دارد. این هنرمند در اوایل انقلاب قطعه ماندگار «ایران ایران» را منتشر کرد، سال‌ها از موسیقی دور بود تا این روز‌ها که دوباره قرار است با آلبوم موسیقی «کازابلانکا» به عرصه موسیقی بازگردد.

به گزارش ایسنا، این آلبوم سه‌شنبه 31 اردیبهشت ماه منتشر می‌شود و انتشار آن بهانه‌ای شد تا با این هنرمند سینما و تلویزیون گفت‌وگویی داشته باشیم.
چهره‌های موسیقی / مجله موسیقی

او درباره آلبومش که بعد از سه سال این هفته منتشر خواهد شد، می‌گوید: بعد از انتشار این آلبوم تصمیم دارم کارهایم را گزیده‌تر انجام بدهم. می‌خواهم برای مردم سراسر ایران یک خدمت و کاری انجام بدهم، کاری جز بازیگری که امیدوارم موفق شوم.

این بازیگر سینما درباره مدت طولانی که آلبوم «کازابلانکا» در انتظار انتشار به سر می‌برد و تغییراتی هم در آن به وجود آمده است توضیح می‌دهد: آلبوم هیچ تغییری نکرده و تنها در زیر نام آلبوم کلمه «مرد صحنه» نوشته شده است که اشاره به بازیگر دارد. من از مسئولین مرکز موسیقی تشکر می‌کنم. این دوستان خیلی لطف داشتند و من را در انتشار این اثر یاری کردند.

رویگری درباره اینکه بعد از «کازابلانکا» تصمیم دارد آلبوم دیگری را جمع‌آوری کند، نیز توضیح می‌دهد: دیگر فکر نمی‌کنم توانش را داشته باشم. سه سال طول کشید این کار آمد به بازار. البته شاید به‌صورت تک آهنگ فعالیت کنم چون جمع آوری آلبوم خیلی انرژی می‌برد.

این بازیگر تلویزیون درباره سوالی مبنی بر اینکه چرا تیتراژ کارهایی که خودتان بازی می‌کنید را نمی‌خوانید؟ می‌گوید: من چند سال پیش یک کار را خواندم بعداً گفتند رویگری بازیگری کم‌اش است، خوانندگی هم می کند! من هم این کار را دادم به پسر جوانی خواند. البته صدای من را گوش کنید صدای ایشان را بشنوید. این‌ها قانون نیست سلیقه است.

رویگری همچنین برنامه‌ای برای اجرای کنسرت هم دارد که دراین باره توضیح می‌دهد: حتماً بعد از انتخابات و احتمالاً تیر ماه، کنسرت بزرگی را در تهران برگزار خواهیم کرد. در حال حاضر دوستان مشغول رایزنی و رزرو مکان کنسرت هستند.

وی درباره حضورش در سینما و تلویزیون نیز می‌گوید: 2 فیلم سینمایی قبل از عید کار کردم، علاوه بر آن 3 سریال و تله فیلم نیز داشته‌ام. در حال حاضر هم کارهایی چون «گناهکاران» به کارگردانی فرامرز قریبیان، «صداست که می‌ماند» به کارگردانی سعید چاری، «چهارباندی»‌ محمد باقرجعفری نیا و «شاباش» به کارگردانی حامد کلاهداری در نوبت اکران قرار دارند

همشهری آنلاین

سینما جزیره نیم نگاه.1

پروانه نمایش سه فیلم و پروانه ساخت سه پروژه سینمایی صادر شد
جلسات شورای صدور پروانه نمایش 35 میلیمتری و شورای صدور پروانه فیلمسازی 35 میلیمتری برای سه فیلم پروانه نمایش و برای سه پروژه سینمایی پروانه ساخت صادر کرد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عمومی سازمان سینمایی « آسمان زرد کم عمق » به تهیه کنندگی سعید ملکان و کارگردانی بهرام توکلی ، « ساکن خانه چوبی» به تهیه کنندگی حسن علیمردانی و کارگردانی حسین لیالستانی و« گهواره ای برای مادر» به تهیه کنندگی پناه بر خدا رضایی و کارگردانی محمد احمدی عناوین پروژه هایی است که از این شورا پروانه نمایش دریافت کرده اند.
این گزارش می افزاید: شورای صدور پروانه ساخت برای فیلم های « دوران عاشقی » به کارگردانی و تهیه کنندگی علیرضا رئیسیان،« کلید شکسته» به کارگردانی و تهیه کنندگی مسعود کیمیایی و « بچه نشو پسر» به کارگردانی علیرضا نادری و تهیه کنندگی سید امیر سید زاده پروانه ساخت صادر کرده است.
همچنین با صدور موافقت اصولی برای فیلمنامه " سومین سپیده دم " به تهیه کنندگی مجتبی هنرمند و کارگردانی مرتضی احمدی هرندی موافقت بعمل آمد.

باشگاه خبرنگاران جوان

فرهنگ سرای شعر وادب جزیره نیم نگاه.1

من مانده ام این خاطره ها را چه کسی
در قاب دلت نشانده ، مثل قفسی
.
زندانی آن شدی شبی بهت آور
آلوده ی این سکوت بی هم نفسی
.
درگیر شدی به آرزویی مبهم
افسون شده ی نگاه ترد هوسی
.
آغشته شدی شبی به کبری مزمن
از قصه ی نمرودبخوان تا مگسی
.
آزرده وبی حاصل وتنها که شدی
فریاد نزن که نیست فریادرسی
.
مصطفی رحیمی نیا

3ali3.com

یک ازدواج شیرین هنری در جزیره نیم نگاه/1

ازدواج «فرزاد حسنی» و «آزاده نامداری»
خبرنامه دانشجویان ایران:«بعد از مهدی پاکدل و بهنوش طباطبایی که آخرین زوج هنری مشهوری بودند که به خانه بخت رفتند، خبردار شدیم که قرار است دو چهره سرشناس دیگر نیز به سنت و فرموده پیامبر (ص) جامعه عمل بپوشانند و عهد ببندند تا سال‌ها کنار یکدیگر و با یک روح روزگار بگذرانند.»

صراط: چند روز دیگر «فرزاد حسنی» و «آزاده نامداری» دو مجری جوان و خوشنام تلویزیون ایران پای سفره عقد خواهند نشست تا بزرگ‌ترین اتفاق زندگی‌شان را کنار یکدیگر جشن بگیرند و پای برگه مهمترین شراکت زندگی‌شان امضا بیندازند.»

موسیقی جزیره نیم نگاه/31

گیتار جان لنون 408 هزار دلار حراج شد
موسیقی > جهان- همشهری آنلاین:
گیتاری متعلق به «جان لنون» خواننده و نوازنده‌ معروف گروه «بیتلز» به قیمت 408 هزار دلار چکش حراج خورد.

به گزارش ایسنا به نقل از بی بی سی، گیتاری که با دستان «جان لنون» و «جورج هریسون»، گیتاریست‌های سرشناس گروه معروف «بیتلز» نواخته شده بود،‌ در حراجی «جولینز» نیویورک به قیمت 408 هزار دلار به فروش رسید.

این ابزار موسیقی که در سال 1966 در کمپانی «VOX» تولید شده بود، توسط یک آمریکایی ناشناس خریداری شد.

هریسون در تور سال 1967 این گروه نام‌آشنای موسیقی، از این گیتار استفاده کرد.

«لنون» هم اواخر همان سال در ضبط ویدیونی ترانه «سلام، خداحافظ» این ابزار موسیقیایی را به دست گرفت. پیش‌بینی می‌شد گیتار نوازندگان «بیتلز» بین 200 تا 300 هزار دلار ارزش داشته باشد.

جان لنون پس از هنرنمایی با این گیتار در سال 1967 آن را به عنوان هدیه تولد به «الکسیس مارداس» ملقب به «الکس جادویی» که یکی از اعضای گروه بود، اهدا کرد.

روی پلاکی که پشت گیتار نصب شده، نوشته شده است: به الکس جادویی/ برای این که دوست هستی/ متشکرم الکس/ 2-5-1967 جان. اما «مارداس» در سال 2004 این گیتار را فروخت.

موسیقی جزیره نیم نگاه.30

تاریخچه دف
 

تاریخچه دف
از بررسی تاریخچه ی سازها در می یابیم که طولانی ترین قدمت را می توان برای سازهای کوبه ای قائل شد که سادگی در ساخت و نواخت آن موجب گردیده تا انسان در رهگذرتاریخ خویش زودتر آن را یافته و بدان بپردازد. حضور خیل عظیم سازهای کوبه ای موید اهمیت و جایگاه ویژه ریتم در موسیقی بوده و آن را به عنوان رکنی اساسی و جزئی لاینفک از موسیقی می نمایند.

به گونه ای که در بین تمامی ملل جهان حتی آنها که در بدوی ترین شیوه ی اجتماعی به سر می برند همواره گونه یا گونه هایی از این قبیل سازها کاربرد داشته است.
گذشت زمان و تغییر تحول در زندگی بشر موجب گردیده تا برخی سازها در غبار فراموشی محو گشته و برخی دیگر جایگزین آنها گردند.نامهایی همچون آیینه پیل درای دمامه تیبره تبوراک رویینه خم زرینه خم خما خسرو بشقابک و جام شاید در ذهن کمتر کسانی بتواند تصویری از ساز را نمایان کند و تنها در حجاریها الواح تندیسها و نقوش بر جای مانده از گذشته هایی دور و همچنین در اشعار بازمانده از روزگاران پیش بتوان رد پایی از آنها را در پیشینه ی موسیقیایی این سرزمین بزرگ یافت.
موسیقی در دوران کهن نه به عنوان هنر انتزاعی و محض بلکه به عنوان هنری آمیخته با هنر آدمی و در بطن زندگی او جاری بود.نیایشها جشنها جنگها و سوگ و ماتم و آداب و رسوم محلی در کنار همنوایی بنام (موسیقی ) می جوشیدو می خروشید و جریان می یافت و دف نیز همواره در این همنوایی با حضور خویش قدمتی به طول تاریخ فرهنگ بشر برای خود فراهم ساخته است.
در نقوش کهن بازمانده از تمدنهای باستانی در جنوب ایران گاه نشانه هایی از حضور سازو آواز و موسیقی در آن روزگاران به چشم می خورد اقوام ایلامی مستقر در این ناحیه در مراسم مذهبی اعیاد جشنها نغماتی با چنگ و نی و دف اجرا می نمودند.

نقش برجسته ایلامی در( کول فرعون) یکی از این ره آوردهای تاریخی است که کاهنانی را در حال قربانی کردن با سازهایی نظیر چنگ و دف نشان می دهند .
دف از جمله سازهایی است که قدمت حضورش تا ژرف ترین دوره های تاریخ موسیقی گسترش یافته و در بین بسیاری از ملل کهن در اشکال و ابعاد گوناگون مورد استفاده قرار می گرفته است .
دف بر اساس ساختمان ظاهری آن بر در هفت نوع تقسیم بندی نموده اند :
۱- دف مربع
۲- دف مستطیل
۳- دف مستدیر با حلقه
۴- دف مستدیر با زنگوله
۵-دایره زنگی
۶-دف دورویه
۷- دف بی پوست همراه با زنگ
در بین اعراب واژه ی (دف) به تمامی انواع بالا بطور عام اطلاق می گردیده ولی به طور خاص این واژه تنها به دفهای چهار گوش اختصاص داشته است و انواع مدور را بیشتر ( دایره ) می نامیدند .حضور واژه ( دف) در اشعار روایات و کتابهای آسمانی نشان دهندهی قدمت تاریخی این ساز بوده و پیشینه ی کهن آن را نمایان می سازد .
بر آمد خروش از دل زیرو بم فراوان شده شادی ، اندوه کم
نشستند خوبان بر بط نواز یکی عود سوز یکی عود ساز
سر آینده این سخن ساز کرد دف و چنگ و نی را هم آواز کرد
همچنین در روایات آمده است که دف نخست در شب زفاف سلیمان و بلقیس نواخته شد و نیز گویند بنی اسراییل در مقابل گوساله طلایی دف می نواختند.
حسن محشون در کتاب ( نظری بر موسیقی ضربی ایران ) صفحه ۱۶ آورده است :
ایرانیان از عصر هخامنشی (۵۵۰_۳۳۰ق م) به بعد به طور کلی دو نوع اسباب و آلات موسیقی( بزمی و رزمی) داشته اند که در نوبت زدنهای صبح و شام و مواقع ماتم و سوگ و سرور اعیاد و دیگر تشریفات و فتح و جنگ می نواختند.آلات ضربه ای آنها شامل (دهل،کوس، جام، جلجل، تبیره، خرمهره، سنج ، تبل، نقاره، تنبک،و دف و غیره اینها بوده است .
کلمات هورات می نویسد:( پیش از ظهور اسلام عربهای بادیه نشین شعرو موسیقی داشته اند ولی تشکیل و بسط آن بر ما مجهول است شاید طرز حرکت شتر هنگام راه رفتن و گذاردن پاهایش با آن همه نظم بر روی زمین موجد آهنگ ( حدی) گشته است آهنگی که ساربانان قافله برای راندن و سرگرمی شتران می خواندند ، در آن هنگام ارکستر عربی فقط از آواز و کف ( دست زدن) و دف تشکیل می شد…….)


همچنین مولف اغانی نوشته است : ( زن ابراهیم موصلی که شاهک و یا به قولی دوشار نام داشت همراه دف آواز می خواند و اهل ری بود و به همین سبب مورد علاقه ابراهیم موصلی قرار گرفت.)
همچنین گونه هایی از دف در مراکش و افریقای جنوبی و گونه هایی نیز در بین سرخپوستان آمریکای شمالی در مراسم مذهبی و نیایشها مورد استفاده قرار می گیرد . در هند نیز فرمی خاصی از دف رایج است که کشش پوست آن توسط طناب پیچی کنترل می گردد .

در مصر شامات و الجزیره دفهای مربع شکل متداول می باشد . همچنین در ایران در نواحی مختلفی از این ساز استفاده می گردد چنانکه در سیستان و بلوچستان در مراسم ویژه ای نظیر گوات دمال و مالد( پیر پتر) از این ساز بهره می جویند.
همچنین در گونه ای از موسیقی محلی بوشهر به نام ( سبالو) که احتمالا همان جشن مولود نبی_ تولد پیغمبر اسلام (ص) بوده در فرمی که متاثر از موسیقی عربی و آفریقایی می باشد از دف و دایره استفاده می گردد.
در شمال خراسان در قدیم لوطی ها با دف و دایره به اجرای موسیقی می پرداختند که با انقراض آنها اینک از این ساز برای همراهی قشمه و کمانچه عاشق ها استفاده می گردد . در بجنورد نیز از دف و دایره استفاده شده و به نام ( دیزه) موسوم می باشد. همچنین در استان هرمزگان( بندر عباس ،میناب ، قشم………) در مراسم زار و مولود خوانی از ۱ تا۵ دف و گاه بیشتر از این نعداد استفاده می گردد . در جزیره قشم دف در همراهی با عود نیز نواخته می گردد .
همچنین در بسیار نقاط دیگر از این مرز و بوم و رسوم محلی و مراسم مذهبی _ عرفانی رد پایی از آن را جست.
دف و موسیقی عرفانی در میان کردزبانان :
( صوت خوش و نغمات لطیف ریسمانی است که دنیا را به آخرت می پیوندد و شنونده را به سر آن معنی که خبرهایی از آن نمی شناسد رهنمون می شود )
مقصود این است که می توان از ریسمان موسیقی آویخت و خود را از جهان پایین به آسمان برین رسانید و موسیقی واقعی آن است که شنونده را از خود به فراز آورد نه آنکه او را در فرود بی خبر کندکه در این صورت نامش ( سهو) به معنی فراموشی و بی خبری است و یا به تعبیر حافظ ساز و نوای مطرب عشق او را به جایی برده که راه به بالا دارد.و یا به قول شیخ شیراز :
مطرب همین طریق غزل گو نگاه دار کاین ره که بر گرفت به جایی دلالت است
در میان اهل کردستان دف و موسیقی عرفانی جایگاهی به بلندی آسمان دارد بدین معنی که به عنوان همان ریسمان اهل ذکر و سماع را از دنیای درون به عالم ملکوت به جمع ذاکران معبود می رساند و با نهایت سادگی این ساز نوایی بر گوش ایشان می رساند که آوای دوستش می نامند.
خشک چوب و خشک سیم و خشک پوست از کجــا می آیـد این آوای دوست
دف نوازان کرد وضو گرفته از ذلال عشق و روی بر کعبه هو نموده اند الله گویان شبهای جمعه آسمان شهر و روستای خود را به آسمان ملکوت پیوند می زنند .
افسانه ای در میان ایشان رواج دارد که قدمت ( دف) را به زمان حضرت آدم می رساند بدین مضمون که آنگاه که هابیل هدیه خویش یعنی بره ی زیبا را جهت قربانی به محل اهداء به خداوند آورد وقابیل که کشاورز بوده کاه را به عنوان هدیه آورد و خداوند در آن آتش افروخت و قبول نکرد . قابیل برادر خویش را با سنگی که بر سر وی کوبید کشت و از کلاغ آموخت که جسد وی را زیر خاک پنهان نماید و آدم صفی الله آن بره را که خداوند پذیفته بود نگاه داشت و بعد از پرورش کافی قربانی نمود و پوست آن را به راهنمایی فرشته ای از ملکوت دباغی کرده و بر چوبی گرد کشید و با آن به مناجات خداوند پرداخت …………… و الله علم .
هر چند که شاید این قصه افسانه ای بیش نباشد اما این ساز همیشه همدم عرفاو اولیاء خدا بوده و همنشینی ایشان آنچنان محبوبیتی به صدای آن بخشیده که هیچ عارفی بدون ثنا و یاد خیر دف نبوده است .
ای عاشقان ، ای عاشقان ، من خاک را گوهر کنم وی مطربان ،ای مطربان ،دف شما پر زر کنم...مولانا
و به جرات می توان گفت که دف در میان هیچ طایفه ای به اندازه ی قوم کرد دارای محبوبیت و حرمت نیست و توانمند ترین اساتید این ساز ( همچون بیژن کامکار ، عندلیبی ها، عرفان به امید حق و ………..) نیز از این دیار برخاسته اند و بهترین ریتمها و به قولی مقامات اصلی دف همگی از تکایا و خانقاه های کردستان به عرصه موسیقی سنتی پا نهاده است.
منبع :teeteel.notkade.com

آشپزخانه جزیره نیم نگاه.30

ترفند هاى پخت
 


ترفند هاى پخت


این ترفند ها به شما کمک مى کند از مواد غذایى به روش اصولى استفاده کنید واز اصراف و اتلاف انرژى و سرمایه جلوگیرى مى کند.
1.براى اینکه لوبیای تازه پس از پختن زرد نشود به محض برداشتن از روی اجاق آن را در صافى بریزیدو آب آنرا بکشید.
2.برای اینکه سفیده تخم مرغ زودتر و بهتر بپزد قدری نمک به آن اضافه کنید وبعد هم بزنید.
3.برای زود گرم شدن و جوش آمدن آب سماور و یا قابلمه ، ابتدا آنها را نصفه آب کنید و پس از گرم شدن ، بقیه آب را اضافه کنید
4.پختن تخم مرغ ترک دار در آب ، کافى است محل ترک را با قطعه اى لیمو ترش مالش دهید ، انگاه در آبی که گرم است نه جوش قرار دهید و سپس آب را جوش بیاورید.

منبع: مجله خانواده سبز - hamshahry.ir

کتابخانه جزیره نیم نگاه.29

کتاب شکست چند فرهنگ گرایی و مسلمانان اروپا منتشر شد
کتاب > چاپ‌اول- همشهری آنلاین:
کتاب «شکست چندفرهنگ‏ گرایی و مسلمانان اروپا» به صورت مشترک توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و موسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپای دانشگاه تهران منتشر شد.

این کتاب که تالیف دکتر علی صباغیان عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است نتیجه یک طرح پژوهشی در زمینه تاثیر شکست سیاست چند فرهنگ گرایی بر مسلمانان اروپاست که با همکاری پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و موسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپای دانشگاه تهران با نظارت دکتر سید جلال دهقانی فیروز آبادی استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی و داوری دکتر یونس شکرخواه عضو هیات علمی و رئیس مؤسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپای دانشگاه تهران انجام شده است.

این کتاب در واقع درصدد پاسخ به پرسش است که شکست سیاست چند فرهنگی در کشورهای اروپایی چه تاثیری بر آینده زندگی اجتماعی مسلمانان ساکن در این کشورها به ویژه کشورهای آلمان، انگلیس و فرانسه دارد.

کتاب «شکست چندفرهنگ‏گرایی و مسلمانان اروپا» از سه بخش تشکیل شده است. در بخش اول طی دو فصل جداگانه ابتدا به تعریف و تاریخچۀ سیاست چندفرهنگ‌گرایی در اروپا اشاره و سپس به مبانی نظری سیاست چندفرهنگ‌گرایی پرداخته شده است.

بخش دوم به علل شکست سیاست چندفرهنگ‌گرایی اختصاص یافته که خود به دو فصل تقسیم می‌شود. در فصل اول این بخش که در واقع سوم کتاب است به بیداری اسلامی و هویت‌‌خواهی مسلمانان به‌مثابه یکی از علل مهم شکست سیاست چندفرهنگ‌گرایی در دهه‌‌های اخیر اشاره شده و در ادامه در فصل چهارم، حوادث یازدهم سپتامبر و پیامدهای آن را به‌عنوان دیگر علل مهم شکست این سیاست بررسی شده است.

بخش سوم و پایانی کتاب به موضوع جایگزین‌‌های مطرح شده از سوی دولت های اروپایی برای سیاست چندفرهنگ‌گرایی پرداخته است. در فصل پنجم جایگزین‌‌های موجود بررسی شده و در فصل ششم به بررسی جایگزین‌‌های سیاست چندفرهنگ‌گرایی در سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان به‌مثابه کشورهای مطالعه شده در این کتاب پرداخته شده و پیامدهای آن بر زندگی مسلمانان ساکن در این قاره بررسی شده است.

در بخشی از مقدمه کتاب «شکست چندفرهنگ ‏گرایی و مسلمانان اروپا» آمده است:

"موضوع چندفرهنگی یکی از بحث‌انگیزترین مباحث روز است. در بسیاری از کشورهای اروپایی اقلیت‌های قومی و مذهبی از جمله مسلمانان به طور روز افزونی در پی به رسمیت شناختن و حمایت از ممیزه‌های فرهنگی خود هستند. در دهه‌های اخیر افزایش جمعیت مسلمانان در کشورهای اروپایی توجه بسیاری از محافل را به تمایزها و تفاوت‌های فرهنگی ـ هویتی آنها با سایر شهروندان این کشورها معطوف کرده است. حادثه 11 سپتامبر و رویدادهای یک دهه اخیر، تمایزات فرهنگی مسلمانان اروپا را به چالش هویتی تبدیل کرده است. در واکنش به این وضعیت ابتدا با طرح موضوع اسلام هراسی، اقدامات عملی زیادی که بسیاری از آنها خشونت آمیز نیز بود در طرد هویتی مسلمانان صورت گرفت. ناکارآمدی این اقدامات کشورهای اروپایی را بر آن داشت تا سیاست‌های طراحی شده قبلی از جمله سیاست چند فرهنگ‌گرایی که مدعی به رسمیت شناختن تفاوت‌های فرهنگی، رفتار عادلانه و احترام‌آمیز با اعضای همه فرهنگ‌ها برای کمک به اقلیت‌ها به منظور حفظ ارزش‌های فرهنگی‌شان در این کشورها را به طور رسمی به شدت مورد پرسش قرار دهند و در پی جایگزینهای دیگری برای آن باشند. این بحث‌ها به ویژه در خصوص موضوع هویت و تابعیت شهروندان به خوبی آشکار شده است. نشانه‌های این امر را می‌توان در اظهارات و به تبع آن اقدامات سال اخیر رهبران اروپا به ویژه رهبران کشورهای بزرگ این قاره مشاهده کرد.
اگر چه شکست سیاست چند فرهنگ‌گرایی اروپا کلیه اقلیت‌های قومی و فرهنگی مهاجر این قاره را تحت تاثیر قرار می‌دهد، اما از آنجا که مسلمانان بزرگترین اقلیت فرهنگی دینی مهاجر در اروپا تلقی می‌شوند، هدف سیاست‌های جدید کشورهای اروپایی به طور عمده مسلمانان این قاره هستند. این امر به نوعی در اظهارات مقامات اروپایی نیز مشهود است. به علاوه، اگر چه اعلام رسمی و آشکار شکست سیاست چند فرهنگ‌گرایی به تازگی از سوی رهبران کشورهای بزرگ اروپایی صورت گرفته است، اما طی دو دهه گذشته بسترهای اجتماعی و سیاسی این امر به تدریج و تحت تاثیر تحولات مختلف فراهم گشته است."

کتاب «شکست چندفرهنگ‏ گرایی و مسلمانان اروپا» در 190صفحه و با قیمت57000 ریال اردیبهشت 1392 روانه بازار نشر شده است.

تالار هنر جزیره نیم نگاه.29

حجت شکیبا در افتتاحیه نمایشگاه نیم قرن نقاشی هایش مطرح کرد:
بزرگترین سرمایه هنرمند مردم است
هنر > تجسمی- همشهری آنلاین:
نیم قرن نقاشی های حجت شکیبا با همکاری کمیسیون ملی یونسکو جمعه 27 اردیبهشت در گالری اصلی فرهنگسرای نیاوران آغاز به کار کرد.

به گزارش همشهری آنلاین، حجت شکیبا در حاشیه این افتتاحیه مردم را بزرگترین سرمایه هنرمند دانست و قضاوت آنها را اصل خواند.

در این نمایشگاه حدود 90 نقاشی از 11 دوره کاری حجت شکیبا در ورودی و سه طبقه گالری اصلی فرهنگسرای نیاوران به روی دیوار رفته است که از آثار آبستره تا رئالیسم طبیعت گرا، عکس نگاری های هایپررئالیسم، تصویر آفرینی دوره های تاریخی ایران و نقاشی از ادبیات فاخر فارسی را در بر می‌گیرد.

حجت شکیبا در گفت و گویی این نمایشگاه را برآیندی از نیم قرن تلاش نقاشانه اش معرفی کرد و گفت:«خلاصه ای از مهم ترین دوره های کاری ام به تماشا در آمده است که شاید در این میان تنها نقاشی های دوره قاجاری ام غیبت داشته باشند.

من در این سالیان دراز آنقدر کار کرده ام که اگر گالری فرهنگسرای نیاوران چندین و چند طبقه دیگر هم داشت، باز هم دیوارها پر می‌شدند، لذا چاره ای جز نمایش خلاصه دوره هایم نیست».

این نقاش پیشکسوت که جزو پیشگامان هایپررئالیسم (نقاشی عکس گونه) ایران است و با نقاشی در شاهکارهای سینمایی تلویزیونی زنده یاد علی حاتمی، جایگاه خاصی در حافظه هنری جامعه مان دارد، تاکید کرد: «برای من بسیار مهم است اقشار مختلف مردم بیایند، آثار مرا ببینند و از آن لذت ببرند؛ من مردم را بهترین قاضی می‌دانم و همیشه برای آنها کار کرده ام، مردم بزرگترین سرمایه هنرمند هستند».

وی نقاشی های «شاهنامه» و «مولانا» را متاخرترین دوره های کاری اش خواند و گفت: «آثار تازه ای از این دو مجموعه با خود به این نمایشگاه آورده ام که برای نخستین بار در یک گالری ارایه می‌شوند».

او درباره آثار آبستره اش که در ورودی گالری آغازگر نمایشگاه هستند،گفت: «این آثار به 40 سال پیش تعلق دارند. بسیاری نمی‌دانند من با آثار انتزاعی کارم را شروع کردم، این آثاررا در پایان هنرستان و فارغ التحصیل شدن در دانشکده هنرهای زیبا خلق کردم که با الهام از موضوعاتی مثل انرژی،نفت، شهرسازی و بافت شهری پدید آمده اند اما همان زمان احساس کردم این گونه نقاشی با روح من سازگار نیست لذا به اصل خودم،همان عکاسخانه پدری ام در گرگان بازگشتم و با الهام از تجارب دوره های کودکی ام،نقاشی های عکس گونه (هایپر رئالیسم) را پی گرفتم».

وی درباره تابلوی نقاشی «تالار آیینه» که در سال 1364 به سفارش زنده یاد علی حاتمی برای فیلم کمال الملک خلق شد.

گفت : «این تنها اثری است که از مجموعه همکاری هایم با زنده یاد علی حاتمی برایم باقی مانده است،من با ایشان در خلق دلشدگان، هزار دستان و کمال الملک همراه بودم و «تالار آیینه» تنها تابلوی باقی مانده از آن همکاری دلنشین است که آن را درمیان آثار هایپررئالیسم در طبقه زیرین به تماشای مردم گذاشته ام».

شکیبا همچنین درباره خلق آثار مولانا گفت: «وقتی در کانادا مجموعه عکس «شادونا» را گرفتم حال و هوای عرفانی و آسمانی آن مرا بسیار برانگیخت تا این حس را در ادبیات فارسی بیابم و آن را در مدیوم نقاشی بازتاب دهم «مولانا» را بهترین گزینه دیدم؛ اتفاقا سماع فصل مشترک عکس های شادونا و نقاشی های مولانا است که آنها را به وضوح در این آثار می‌بینید».

نیم قرن نقاشی حجت شکیبا تا 9 خرداد در گالری اصلی فرهنگسرای نیاوران واقع در انتهای خیابان پاسداران، رو بروی پارک نیاوران، فرهنگسرای نیاوران به روی دیوار خواهد بود.

تالار موسیقی جزیره نیم نگاه.29

آلبوم ساز دهنی "لحظه..." منتشر شد
موسیقی > محصولات- همشهری آنلاین:
آلبوم موسیقی ˝لحظه...˝ از محمد اطهری‌فرد راهی بازار موسیقی کشور شد.

به گزارش هنرآنلاین، اطهری‌فرد با اعلام این خبر گفت: در تابستان 90 شروع به گردآوری یک آلبوم تخصصی برای سازدهنی کردم که دو سال پس از شروع این تلاش، نتیجه آلبومی شد به نام «لحظه...»؛ اثری که شامل قطعاتی است که برای سازدهنی تنظیم و توسط خودم اجرا شده، آلبومی که شاید نمونه آن را در بازار موسیقی ایران کمتر تجربه کرده‌ایم.

وی افزود: در آلبوم «لحظه...» قطعاتی از هنرمندان مطرح موسیقی جهان از جمله «کنی جی» نوازنده توانای ساکسیفون، «توتس» نوازنده بزرگ سازدهنی (پدر ساز دهنی)، «گروه سیکرت گاردن» ، «گروه ایگلز» و «یانی» را با تنظیم‌های جدید و برداشت شخصی‌ام از این قطعات با سازدهنی اجرا کرده‌ام و از اینکه توانسته‌ام دین خود را به این ساز دوست داشتنی و علاقه‌مندان به آن ادا کنم احساس رضایت درونی می‌کنم.

محمد اطهری‌فرد در ادامه صحبت‌هایش اظهار داشت: مجموعه حاضر شامل 12 قطعه خاطره‌انگیز است که با بیانی‌ نو و با سازدهنی به اجرا درآمده‌اند. ضبط قطعات در استودیو صبا انجام شده و میکس و مستر این آلبوم را محمد فرمانیان (استودیو کارن) عهده دار بوده است. همچنین از جمله نوازندگانی که در این آلبوم همکاری داشته‌اند، می‌توان از فراز عقیلی نوازنده چیره‌دست پیانو و روزبه اسفندارمز نوازنده کلارینت نام برد.

علاقه‌مندان برای تهیه آلبوم «لحظه...» به صورت نسخه اصلی می‌توانند به مراکز معتبر فروش محصولات فرهنگی و هنری سراسر کشور مراجعه کنند.

هنرمندان جزیره نیم نگاه.28

به منظور گرامیداشت آزاد سازی خرمشهر:
جشنواره‌ کجایید ای سبک‌بالان عاشق برگزار می‌شود

هنر > جشنواره- همشهری آنلاین:
مدیرعامل خانه‌ هنرمندان ایران از برگزاری جشنواره‌ای با نام «کجایید ای سبک‌بالان عاشق» در گرامیداشت آزادسازی خرمشهر خبر داد.

به گزارش همشهری آنلاین، مجید سرسنگی گفت:‌ این جشنواره ویژه‌ گرامیداشت آزادی خرمشهر است که در چهار بخش تئاتر، سینما، تجسمی و موسیقی از اول تا سوم خردادماه برگزار می‌شود.

او با اشاره به جایگاه مهم آزادسازی خرمشهر در تاریخ انقلاب اسلامی توضیح داد: آزادسازی خرمشهر جایگاه ویژه‌ای در تاریخ انقلاب ما دارد و به نوعی نماد پیروزی ما در دفاع مقدس است.

سرسنگی با اظهار تاسف از این‌که تاکنون آن‌گونه که باید و شاید پاسداشت فتح خرمشهر در فضای هنری کشور نمود نداشته است، تاکید کرد: این رویداد تاریخی می‌تواند به عنوان یک فضای جدی مورد توجه اهل هنر باشد و من امیدوارم این برنامه سرآغازی برای برنامه‌های بیش‌تر در سال‌های آینده باشد.

مدیرعامل خانه‌ هنرمندان ایران اضافه کرد: در حوزه‌ فرهنگ و هنر هرچقدر درباره‌ دفاع مقدس کار کنیم، کم است و باید بدانیم چنین رخدادهایی در کشورمان می‌تواند زمینه‌ساز آثار هنری باشد و در همین راستا پیروزی خرمشهر یکی از نقاط عطف دفاع مقدس ما است.

سرسنگی گفت: امیدواریم با برپایی این جشنواره بتوانیم دین خود را نسبت به کسانی که جان خود را برای مملکت فدا کرده‌اند، ادا کنیم.

در بخش تئاتر این جشنواره، نمایش صحنه‌ ای «...نبودی، ببینی...» و نمایش خیابانی «گوشتو بذار روی زمین» اجرا می‌شوند که هر دو نمایش نوشته و کار میلاد جباری‌ مولانا هستند.

نمایش اول ساعت 21 به مدت 45 دقیقه در تالار استاد انتظامی به صحنه می‌رود و نمایش دوم ساعت 18 به مدت 30 دقیقه در فضای باز خانه‌ هنرمندان اجرا می‌شود.

همچنین در بخش فیلم، سه فیلم «دوئل» کار احمدرضا درویش، «روز سوم» کار محمدحسین لطیفی و «کودک و فرشته» به کارگردانی مسعود نقاش‌زاده به نمایش درمی‌آید.

در بخش موسیقی نیز سرودها و آهنگ‌های انقلابی که برای پاسداشت آزادسازی خرمشهر ساخته شده است، بازسازی و اجرای زنده می‌شود.

رهبر این گروه موسیقی کردبچه است که با همراهی گروه کُر و با نواختن سازهای بادی و برنجی این برنامه را اجرا می‌کنند.

در بخش تجسمی نیز نمایشگاهی از عکس‌ها و پوسترهای مربوط به آزادسازی خرمشهر به نمایش درمی‌آید.

این جشنواره با مشارکت سازمان بسیج هنرمندان از 1 تا 3 خردادماه از ساعت 18 تا 22 در خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود.

همشهری آنلاین

فرهنگ وهنر جزیره نیم نگاه.26

هنر قطاعی را بیشتر بشناسیم
مجموعه: هنرهای دستی و ترسیمی




آشنایی با قطاعی یا قطعه کردن کاغذ یکی از رشته‌های ظریف و دقیق هنری است که در آن هنرمند پس از طراحی روی کاغذ، نقش را با قیچی یا کارد مخصوص از میان کاغذ در می‌آورد و با چسباندن آن بر زمینه‌ای به رنگ دیگر، اثر جدیدی به وجود می‌آورد. هنر قطاعی از جمله هنرهای در حال فراموشی در کشور است که با سابقه‌ای چهارصد ساله از دوران تیموری یکی از بدیع‌ترین میراث ذوق و زیبایی‌شناسی ایرانی محسوب می‌شود.

هنری که شاهکارهایی بی‌مانند از هنرمندان ایرانی را در تجلید و کتاب‌آرایی و حاشیه‌بندی و همه رشته‌های مرتبط با کاغذ و نقوش تزئینی متنوع به نمایش گذاشته است.

مهم‌ترین‌ و جالب‌ترین‌ ویژگی‌ این‌ هنر در جنبه‌ آذینی‌ و آرایشی‌ و چشم‌نوازی‌ آن‌ است‌. از این‌رو در متن‌ برخی‌قرآن‌ها و دیوان‌ها،از آغاز تا انجام‌ هنر کاغذگری‌ به‌ انجام‌رسیده‌ است‌ که‌ نمونه‌ای‌ از حد اعلای‌ حوصله‌ و پرکاری‌ ودقت‌ و ظرافت‌ است‌.

در این‌ رشته‌ هنرمندان‌ بزرگی‌ پدید آمده‌ بودند که‌ نمونه‌کارهای‌ آنان‌ در دست‌ است‌ و از دیده‌ دقت‌، ظرافت‌،منبت‌کاری‌ و زیبایی‌ شگفت‌انگیز است‌ و پیداست‌ که‌این‌گونه‌ جلدسازی‌، نخستین‌ بار در تبریز و بغداد در دربارجلایریان‌ پدید آمده‌، سپس‌ در دیگر شهرهای‌ ایران‌ رواج‌یافته‌ است‌.

ابزارهای‌ کاغذبری‌ بسیار ساده‌ و انگشت‌شمار هستند ازجمله‌ کاغذ، ساده‌ یا رنگین‌، مقراض‌ یا قیچی‌، کارد کوچک‌و یا کارد و گزن‌های‌ ویژه‌ پوست‌بری‌ "شفره"، قلم‌های‌فلزی‌ گوناگون‌، پیش‌ تخته‌ و مقوا.

قطاعی؛‌ هنر از یاد رفته
قطاعی در لغت به معنای بریدن و قطعه ساختن است و قطاع به هنرمند این عرصه اطلاق می‌شود. همچنین اصطلاح قطعه در سیاه مشق و نقاشی پشت شیشه از گذشته به یادگار مانده است.


خاستگاه قطاعی
بر اساس نوشته استاد یحیی ذکاء، هنر قطاعی نخستین بار در کشور چین دیده شده است. او در کتاب «هنر کاغذ بری در ایران» آورده است «نویسنده و هنرشناس چینی « آ. یین» بر آن است که کهن‌ترین نوشته‌ای که در آن از کاغذبری یادی رفته، از روزگار خاندان سونگ (سده10 تا 13 میلادی) است لیک خود او پیدایش این هنر را در آغاز تاریخ چین می‌گذارد و آن را با سوزن دوزی (امبرودری) همبسته و همراه می‌داند. زیرا در آن شکل‌ها و نقش‌هایی به‌کار می‌رود که با نمونه‌های بریده، همانند است و عقیده او بر آن است که این نمونه‌ها بایست برپایه الگوی سوزن‌دوز‌ها، درروزگار«هان» (سده سوم پیش از میلاد تا سده سوم بعد از میلاد) که کاغذ هم در همان زمان اختراع گردید پیدا شده باشد.»

این هنر پس از چین، همراه با سایر ره‌آوردهای جاده ابریشم وارد ایران شد و پس از ایران به عثمانی و سپس به اروپا (لهستان ، فرانسه ، سوئیس) و آمریکا رفت و در هر کشوری ظاهری مستقل و هویت همان محل را به خود گرفت.

ایران و لهستان، سرزمین قطاعی
پیدایش هنر قطاعی در ایران از سده نهم هجری قمری است و قبل از این تاریخ در کتاب‌ها و نوشته‌ها از کاغذبری و کاغذبران یاد نشده است و نمونه‌های موجود مربوط به بعد از سده نهم هستند. با بررسی نمونه‌ها و نام و جای زندگی کاغذبران، چنین پیداست که رواج و گسترش این هنر در میان مردم شهرهای هرات، تبریز و شیراز، بیشتر از جاهای دیگر ایران بوده است.

قطاعی در هیچ کشوری چون ایران و لهستان فراگیر نشد. این هنر در لهستان به حدی بود که حتی زنان خانه‌دار، با برش کاغذ نقوش متفاوتی را طرح می‌کردند تا در و دیوار خانه را با آن تزیین کنند. از سال‌های دهه 1870 به بعد که کاغذهای گلاسه رنگی در این کشور به تولید انبوه رسید، این هنر رواج بیشتری در میان زنان لهستانی پیدا کرد؛ به‌طوری که برخی از آن‌ها در همین هنر شهرت جهانی یافتند.

قطاعی،‌ در خدمت کتاب‌آرایی
با نگاه به برخی از آثار قطاعی لهستان می‌توان رگ و ریشه‌ای از تصویرسازی‌هایی یافت که گرافیک لهستان را با سبک و سیاق خود جهانی کرد و البته جا دارد در این‌باره تحقیقات مفصلی صورت گیرد. اما در ایران، قطاعی در خدمت هنر کتاب‌آرایی و کتاب‌سازی قرار گرفت.

در برخی کتب دست‌نوشت قدیمی صفحات آغازین و پایانی را با نقوشی که از برش‌های کاغذ طراحی شده بود تزیین می‌کردند. برخی از قرآن‌ها و دیوان شاعران نیز با همین نقوش قطاعی، آراسته و آرایش می‌شدند. در این مورد می‌توان به یک مجلد از قرآن کریم اشاره کرد که اکنون در کتابخانه «سرکاری رامپور» هندوستان نگهداری می‌شود.

تمام حرف‌ها، آیات و سوره‌های این قرآن از کاغذهای بریده شده تشکیل شده‌ که روی زمینه سرخ رنگی چسبانده شده‌اند.


ابزار قطاعی
نخستین ابزار کاغذبرى، خود کاغذ است که مى‌تواند سفید یا رنگى باشد. جنس کاغذ نباید بسیار نازک و یا زیاد ضخیم باشد. ابزار دیگر مقراض یا قیچى است. البته بعضى کاغذبران از کاردهاى شفره که در جلدسازى به‌کار مى‌رفت، استفاده مى‌کردند. از قلم‌هاى فلزى گوناگون نیز با نوک‌‌هاى تیز و برنده به اشکال مخصوص، براى بریدن انحناها و یا دایره‌ها و سوراخ‌هاى بسیار ریز در این هنر استفاده مى‌شود.

ابزار دیگر پیش‌تخته بود که کاغذ روى آن قرار مى‌گیرد و با فشار دست بر قلم یا ضربه علائم چکش بخش‌هاى میانى و گردى‌ها و منحنى‌ها بریده مى‌شود و مقوا نیز براى زمینه کار لازم است تا پس از پایان کار، بریده‌ها روى آن چسبانده شوند.

قطاعی و طاقچه‌های آراسته
در گذشته براى آرایش دیوارها، طاقچه‌ها، طاق‌نماها، رو و دور بخارى‌ها و گاه زیر شیشه از کاغذبرى بهره مى‌بردند. در بعضى کتاب‌هاى دست‌نویس، چند برگ اول و آخر کتاب را با شمسه و ترنج و کاغذهاى بریده رنگین مى‌آراستند. این هنر همچنین براى آرایش فانوس‌ها، استفاده مى‌شد.

کاربرد دیگر این هنر در باغچه‌برى بود. در این شیوه گل‌ها و درخت‌ها و یا دسته‌گل‌ها را به‌طور متقارن روى سطح تخته یا کاغذ یا مقوا مى‌چسباندند که مثل نقشه قالی، خود را نمایان مى‌ساخت، یا نقش گل‌ها و بوته‌ها را بریده و آن‌ها را به‌طور عادى در یک سطح افقی، قائم نگاه مى‌داشتند. اغلب باغچه‌برى‌ها را در نوروز و عیدهاى دیگر براى شاهزادگان و بزرگان به ارمغان مى‌بردند.

منبع:vnplugin.com

دانستنی های جزیره نیم نگاه.26

آیا مزدوج خوب و مجرد بد است؟
 




در جامعه ما ازدواج یک ارزش است که واقعا هست اما در مقابل تجرد یک جرم بالقوه تلقی شده که واقعا نیست.ازدواج به دلیل آنکه باعث ایجاد خانواده ، توالی نسل بشر و جلوگیری از پاره ای انحرافات جنسی می شود در تمامی ادیان و سنن جوامع، ارزش و گاه مقدس تلقی می شود .



از طرف دیگر فرد مجرد به همان دلایل بالا فردی مستعد برای ایجاد خطر برای حریم جنسی جامعه تلقی شده و همواره مورد تهاجم جامعه قرار میگیرد.این نگرش قالبی یا استریو تایپ ها نسبت به مجرد و مزدوج در جوامع تابع سنت ، باعث ایجاد مخاطرات روانی در جامعه مجردین می شود.استریو تایپ که برداشت‌های قالبی نیز ترجمه شده‌است. در مفهوم به طرز فکرها و نگرش‌هایی اطلاق می‌شود که شخص بر روی آن پافشاری دارد و با وجود دانستن واقعیت بر روی اندیشه خود اصرار دارد.



در مورد جامعه ما نیز از سطح خانواده ها تا مسئولان این استریو تایپ ها نسبت به مزدوج و مجرد وجود دارد.



جامعه ما که هم اکنون لا اقل جامعه جوانی است با جمعیت جوان ازدواج نکرده ای رو به روست که به آن بحران تجرد نام داده اند.اما نکته اینجاست که بحران تجرد وندیدن بحرانهای جامعه مزدوج حاصل نگاهی قالبی ما به جامعه جوان نیست؟



چنان که اشاره شد در جامعه ما از سطح خانواده ها تا سطح دولت ، جوان مجرد مساویست با یک منحرف بالقوه . لذا هر دوی این نهادهای اجتماعی مخصوصا در چند سال اخیر می کوشند تا به نحوی گاه با دادن آمارهای خطرناک به خانواده ها از طریق رسانه ها و گاه از طریق تشویق های خاص، جوان مجرد را از این وضعیت خارج کرده و اصطلاحا به هر نحوی آنها را دست به دست بدهند.



گرچه بالا رفتن سن ازدواج برای مسئولان یک زنگ خطر است اما اگر بخواهیم از لحاظ کیفی و نه کمی به قضیه ازدواج نگاه کنیم باید این نکته را هم در نظر آوریم که سن بیشتر در ازدواج احتمالا با آگاهی های بیشتر نیز توام خواهد بود.با نگاهی به آمار طلاق در شهرهای بزرگ در میابیم که در صد بالایی از طلاقها یعنی بیش از نیمی از این پدیده در5 سال اول زندگی و در نزد زوجهای زیر 30 سال به وقوع پیوسته است. بسیاری از زنان که چنین تجربه ای داشته اند به خیل مجردان قطعی می پیوندند و مخاطرات روانی ناشی از بروز عدم تفاهم و طلاق در نزد این زوجها تا سالها باقی مانده و باعث بروز عقده های اجتماعی و مشکل در روابط اجتماعی می شود.



امروزه جامعه مجردما با بحران های عمیقی رو به روست ؛ از یک طرف فشاربحران اقتصادی و بالا بودن هزینه های زندگی، فرصت شروع یک زندگی موفق از اکثر جوانان گرفته است و از طرف دیگر نگاه جامعه و انتظارات از آنان مبنی بر تشکیل خانواده و سر وسامان گرفتن آنها در یک منگنه اجتماعی قرار داده است.در این شرایط طرحهای تشویقی دولت مانند وام ازدواج و وعده و وعید ها در مورد مسکن مهر و غیره عملا هیچ تاثیری در کیفیت زندگی مشترک نداشته و حتی از لحاظ کمی نیز نتوانسته بر جمعیت مجرد کشور ایجاد انگیزه کند.



در این گیر و دار مصاحبه ها و اظهار نظر ها درباره پیری جمعیت در سالیان آینده و لزوم داشتن 5 یا 6 بچه در هر خانواده فاصله معنا داری با واقعیتهای موجود خانواده ها دارد که حتی برای گرفتن یک مراسم عروسی ساده و زندگی در یک مسکن استیجاری 40 تا 50 متری با مشکلات جدی مواجه اند.این شرایط لاجرم در سالیان بعد هم آمار مجردان را تکانی نخواهد داد و داشتن نگاهی از پیش قضاوت کننده در مورد جامعه مجردین نظیر آنچه در جامعه ما مشاهده می شود تنها بر مخاطرات روانی این نسل خواهد افزود.



جامعه ما باید در مورد جامعه مجردان نگاه خود را اصلاح کند و آنها را در شرایطی که هستند به رسمیت بشناسد.این یعنی اینکه دایره امکانات اجتماعی و اقتصادی را به مزدوجین محدود نکرده و حتی از لحاظ روانی پایگاه اجتماعی آنان را پایگاه لرزان یک فرد بی سر وسامان نداند.این اصلاح نگاه در موقعیتی که جامعه ما در آن قرار دارد می توان تا حدودی جو روانی جامعه و حاکمیت را نسبت به این جمعیت تعدیل کرده و از برنامه ریزی های خلق الساعه و با اثر کوتاه مدت برای ازدواج به هر قیمت این قشرجلوگیری کند.چرا که بالا بردن آمارکمی ازدواج از یک طرف و بالا رفتن همزمان آمار طلاق از طرف دیگر اصلا افتخار آمیز نیست.

منبع: سلامت نیوز

خانه های زیبا وشیک در جزیره نیم نگاه.25

8 آیتمی که وجودشان در خانه الزامی است

امروزه ایجاد فضاهای نشیمن یا حتی آشپزی بیرون از خانه در حیاط بسیار رواج یافته و از طرفداران زیادی برخوردار است. این کار ایده بسیار خوبی است.


با مرور زمان متراژ خانه ها کمتر شده است و به دلیل تغییر سبک زندگی قسمت های جدید و نوظهوری از قبیل سینمای خانگی به جمع قسمت های مختلف داخلی خانه ها پیوسته است، در این مطلب قصد داریم نگاه کوتاهی به برخی از آنها داشته باشیم.

1 - آشپزخانه هم چنان سلطان خانه است
هیچ گاه قسمت های دیگر خانه نمی توانند محدودیت فضای آشپزخانه را جبران کنند بنابراین به صرف ایجاد فضا های غیر ضروری از فضای آشپزخانه نکاهید بلکه بیشترین بودجه و وقت را صرف آشپزخانه خانه نمایید.

2 - تجهیزات و وسایل مناسب برای استفاده بهینه از انرژی
تا حد امکان باید از مصالح و مواد قابل بازیافت در خانه استفاده شود هم چنین استفاده از شیشه های دو جداره برای پنجره ها یکی از بایدهاست زیرا می تواند از هدر رفتن انرژی تا حد زیادی جلوگیری کند.

3 - اتاق یا فضایی برای کار و مطالعه
در دوره ای به سر می بریم که عصر مطالعه و پیشرفت با سرعت نور است، بنابراین هرگز محیط خانه خود را از وجود فضایی برای مطالعه و کار در خانه محروم نسازید و بدانید که وجود چنین فضایی در خانه مانند فضای غذاخوری لازم و ضروری است. بنابراین در دکوراسیون خانه خود اتاقی را برای کار و مطالعه آماده سازید و یا اگر خانه شما دارای محدودیت در فضا است قسمتی از فضای اتاق خواب یا حتی اتاق نشیمن یا اتاق غذاخوری را به این فضا اختصاص دهید.

4 - گوشه ای دنج برای رسیدن به آرامش
در زندگی ماشینی و پرمشغله امروزی که آلودگی صوتی آزار دهنده است، حتما باید در دکوراسیون داخلی فضای کوچکی را برای رسیدن به آرامش تدارک ببینیم. این فضا می تواند گوشه از اتاق نشیمن کنار شومینه باشد و یا هر فضای دیگری که فکر می کنید مناسب است. شما می توانید این فضا را با نورپردازی بسیار ملایم و قرار دادن یک یا دو مبل راحتی تکنفره و یک میز کوچک برای قرار دادن فنجان قهوه یا چای مهیا سازید.

5 - فضای نشیمن در بیرون از ساختمان
امروزه ایجاد فضاهای نشیمن یا حتی آشپزی بیرون از خانه در حیاط بسیار رواج یافته و از طرفداران زیادی برخوردار است. این کار ایده بسیار خوبی است. توصیه می کنیم اگر ایوان مناسب و خوبی دارید آن را برای گذراندن اوقاتی شاد و آرام کنار اعضای خانواده خود مهیا سازید و در صورت نبود ایوان می توانید حتی در حیاط آپارتمانی خود با توافق همسایگان آلاچیقی را تدارک ببینید تا همه بتوانند طبق زمان بندی از فضای حیاط استفاده کنند و ساعاتی را در آن بسر ببرند.

6 - پارکینگ
حتی اگر اتومبیل ندارید سعی کنید هرگز خانه ای که پارکینگ ندارد را خریداری یا اجاره نکنید، زیرا احتمال اینکه در آینده به دردسر بیافتید زیاد است. به هر حال ممکن است پس از مدتی صاحب اتومبیل شوید و یا مهمانی داشته باشید که اتومبیل داشته باشد و بخواهد شب را در خانه شما بگذراند. بنابراین وجود پارکینگ می تواند آرامش شما را به همراه داشته باشد.

7 - یک فضای سبز زیبا و فضای بازی در حیاط
وجود یک باغچه سرسبز و زیبا هرچقدر هم که کوچک باشد می تواند روح و زندگی را به خانه شما ببخشد و سبب طراوت و شادابی شما گردد، بنابراین وجود ان در هر خانه ای الزامی است. هم چنین اگر فضای کافی در حیاط وجود دارد توصیه می کنیم فضایی مختصر و مفید برای بازی کودکان با تعدادی وسیله بازی تدارک ببینید تا مجبور نباشید در این ترافیک و شلوغی فرزند خود را مدام به پارک ببرید.

8 - استفاده از سنگ یا آجر برای نما
بهتر است برای نماسازی خانه از انواع سنگ ها یا آجر ها استفاده شود زیرا این مصالح ذاتا طبیعی هستند و از این رو جزو مصالح سبز و دوستدار طبیعت محسوب می شوند که علاوه بر زیبایی دوستدار محیط زیست نیز خواهند بود و می توانند روی سلامت زندگی شما تاثیر زیادی داشته باشند.



گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com/lifestyle
منبع :

آشپزی در جزیره نیم نگاه.25

ته چین قلیه ماهیحالا برای اینکه خوشرنگ بشه کمی رب گوجه فرنگی ( سر قاشق غذا خوری ) و کمی آب تا جایی که روی سبزی رو بگیره - اضافه می کنیم و میذاریم کمی بجوشه .


تهیه این غذا درست نظیر خورش قلیه ماهی ، غذای جنوبی است. میتوانید به جای ماهی از مرغ و میگو هم همین ته چین رو تهیه کنید!!!

مواد لازم :
ماهی : ( بدون تیغ و استخوان – ماهی شیر برای اینکار ایده آله ) برای هر نفر حدودا یک تکه اندازه کف دست
گشنیز : تقریبا نیم کیلو یا 750 گرم
روغن، رب گوجه، نمک و ادویه گرام ماسلا : به مقدار لازم !!
شنبلیله خشک : یک ق چای خوری سر خالی
تمبر هندی : اگه ترش باشه یک چهارم بسته
سیر : دو تا سه حبه له یا رنده شده

طرز تهیه :
گشنیز رو شسته و خرد میکنیم و با کمی سیر کوبیده یا له شده در کمی روغن خیلی کم تفت میدیم و در انتها کمی شنبلیله خشک اضافه میکنیم (عطر شنبلیله خشک بیشتره ) .
شنبلیله نباید زیاد باشه و اگه زیاد هم سرخ بشه تلخ میشه .
نمک خورش رو آخر سر میزنیم، چون تمبر هندی نمک زیاد داره و ممکنه غذا شور بشه .
حالا برای اینکه خوشرنگ بشه کمی رب گوجه فرنگی ( سر قاشق غذا خوری ) و کمی آب تا جایی که روی سبزی رو بگیره - اضافه می کنیم و میذاریم کمی بجوشه .
حالا تمبر هندی رو ( اگه زیاد ترش باشه حدود یک چهارم و اگه معمولی باشه یا یک سوم بسته ) توی کمی آب مثلا نصف پیمانه حل میکنیم و صاف میکنیم و بعد توی این سبزی تفت خورده میریزم و کمی ادویه گرام ماسالا اضافه میکنیم و میذاریم تا بجوشه و بپزه ...
به ماهی کمی زعفرون آب کرده می مالیم و با توی کمی روغن فقط تفت میدیم که رنگش عوض بشه .
حالا که سبزی جوشیده و پخته و رنگش عوض شده و داره جا میافته ماهی ها رو توش میذاریم تا با عصاره خورش هم آروم آروم بجوشه و جا بیافته .
ماهی قبلا تفت خورده و زود میپزه .
میشه بجای تمبرهندی از آب چند عدد نارنج هم استفاده کرد .
باید آب خورش کشیده شود و در واقع بیشتر از دو یا 3 قاشق آب نداشته باشد. و باقی کار آن نیز مانند ته چین های معمولیست .
روغن را در ماهیتابه بزرگ و پهن و نچسب داغ می کنیم و از یک لیوان ماست و دو عدد تخم مرغ و زعفران و کمی نمک و کمی روغن ( و کمی پودر سیر البته فقط برای این نوع ته چین ) مایه ته چین را تهیه میکنیم .




ماهیتابه هرچه پهن تر باشه و ارتفاع اون کمتر باشه ته چین بهتر میشه و ته دیگ بیشتر و نازکتری دارین ... و سپس کمی از برنجی را که آبکش کرده ایم داخل آن میریزیم و مخلوط میکنیم و ته ماهیتابه میریزیم .

مجددا کمی برنج روی آن میریزیم و بعد قلیه ماهی را کاملا روی مایه برنج و ماست ریحته و روی آنرا میپوشانیم و مجددا از برنج باقیمانده روی فلیه ماهی میریزیم و صاف میکنیم و کمی فشار میدهیم. و اکنون کمی کره و روغن داغ روی برنج میدهیم .
ابتدا با شعله تند ( تا زمانیکه جسم ماهیتابه داغ شود ) و سپس شعله را کم میکنیم و با شعله ملایم حدود یکساعت و نیم میگذاریم تا ته چین سرخ شود .
وقتی خاموش کردیم و دمکنی را برداشتیم – در قابلمه را میگذاریم تا کمی باید بماند و ته دیگ راحت از ماهیتابه جدا شود .
سپس ته چین را در ظرفی مناسب کشیده و در صورت تمایل تزیین میکنیم .
اکنون به تکه های دلخواه تقسیم کرده وسرو میکنیم والبته با ترشی .







نکاتی مهم برای یه ته چین خوب
یکی سفتی ماست و دیگری زنده برداشتن برنج در حین آبکش کردنه . و دیگری استفاده از روغن در آبی که برنج رو می جوشانی و یه مورد دیگه هم استفاده از کمی روغن داخل ماست و زعفرون و برنجی است که بعنوان ته دیگ در اولین لایه ریخته میشه . و بعدی هم اینه که ته چین حتما باید در ظرفی که ارتفاع کمی داره مثل ماهیتابه پخته بشه که هم - اندازه ته دیگ یا ته چین سرخ شده تون بیشتر باشه و هم اینکه حرارت به اندازه کافی به تمام نقاط ظرف میرسه و زودتر دم می کشه و برنج زیاد نمیمونه که وا بره و خمیر بشه .



گردآوری:گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com/lifestyle
منبع : sofrehkhune.com

موسیقی بانوان جزیره نیم نگاه.24

تنها بانوی «مقام‌دان» بم زیر یک چادر پاره لالایی می‌خواند
موسیقی > چهره‌ها- همشهری آنلاین:
10سال از زلزله بم می‌گذرد اما تنها بانوی مقام‌دان بم زیر یک چادر پاره زندگی می‌کند و سقف خانه‌اش آسمان است.

به گزارش ایسنا، پروین غلامشاهی از مقام‌دان‌های قدیمی شهرستان بم است که خوب لالایی می‌خواند و از معدود هنرمندانی است که غریبی‌خوانی می‌کند.

حدود 10 سال پیش وقتی زمین بم لرزید، او فرزندانش را از دست داد و شوهرش جنون پیدا کرد. او پس از مشکلات همسرش از بم خارج شد و به روستای فهرج رفت.

غلامشاهی در حال حاضر در یک زمین 60 متری زندگی می‌کند که از ابتدایی‌ترین امکانات هم محروم است.

یکی از هنرمندان موسیقی کرمان درباره آخرین وضعیت پروین غلامشاهی گفت: متاسفانه باید بگویم که مقام‌دان موسیقی کرمان در یک زمین بی‌آب و علف زندگی می‌کند و یک تکه چادر پاره پیدا کرده و زیر آن روزگار می‌گذراند. در حال حاضر اوضاع این هنرمند موسیقی بسیار اسف‌بار است.

فواد توحیدی ادامه داد: پروین غلامشاهی حتی برای استفاده از سرویس بهداشتی هم دچار مشکل است و دولت هم به خاطر اینکه شوهر دارد، به او کمک نمی‌کند؛ این در حالی است که همسرش دچار بیماری روانی است و غلامشاهی او را ترک کرده است.

وی افزود: تقاضایم این است که ما اهالی موسیقی خودمان دست به دست هم دهیم و حداقل بتوانیم یک کانکس برای ایشان تهیه کنیم.

توحیدی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا تا به حال تقاضایی از مسؤولان موسیقی کشور برای یاری رساندن به جهانشاهی انجام شده یا خیر؟ گفت: چندی پیش، وقتی شرایط این هنرمند را دیدم با رئیس انجمن موسیقی تماس گرفتم و آقای ترابی گفتند که حتما جلسه‌ای تشکیل خواهند داد و اقداماتی صورت می‌گیرد که امیدوارم این اتفاق زودتر رخ دهد.

همشهری آنلاین

عاشقانه های جزیره نیم نگاه.24

عاشقانه هایی کوتاه و متفاوت!

می دانی ... ؟ ، این بهارها فقط می آیند ... ، آغاز ِ شان امّا با آمدن ِ توست ...


می دانم خیلی غلط می کند ... ،
ولی چه کنم ... ؟!
دل َم تو را می خواهد ...



کوتاه بیا ... ،
سر َم به شانه ات نمی رسد برای ِ گریستن ...




رفتن با چمدان بستن آغاز نمی شود ... ،
با فکر ِ به رفتن آغاز می شود ...



می دانی ... ؟ ،
این بهارها فقط می آیند ... ،
آغاز ِ شان امّا با آمدن ِ توست ...



نرفتن به معنای ِ ماندن نیست ... ،
بعضی ها نرفته اند امّا ...
نمانده اند هم ...

گردآوری: گروه سرگرمی سیمرغ
www.seemorgh.com/entertainment
منبع: نوشته فرشید فرهادی وبلاگ هیچکده

موسیقی جزیره نیم نگاه.23

حرف و حدیث‌های فراوان درباره یک آلبوم موسیقی
موسیقی - همشهری جوان نوشت:


اولین چیزی که با آوردن نام روزبه نعمت‌اللهی به ذهن همه مخاطبان موسیقی می‌آید، ترانه معروف «ایران مهد دلیران» است که مدت‌ها بعد از همه موفقیت‌های بزرگ ورزشی از تلویزیون و رادیو پخش می‌شد.

بگذریم که دو سالی هست به دلایل نامعلوم این اثر از رسانه‌ ملی پخش نمی‌شود ولی این خواننده با آثاری این چنینی توانست در بازار موسیقی کشور نامی دست و پا کند و آلبوم‌هایش را یکی بعد از دیگری به بازار بفرستد. «هفته عاشقی»، «سرزمین مادری» و «عمو زنجیرباف» آلبوم‌هایی بودند که نعمت‌اللهی در سال‌های قبل منتشر کرده بود و با همین آثار اجراهایی راهم روی صحنه برده بود که باعث شد او مخاطبان خاص خودش را پیدا کند.

با ادامه این روند کم‌کم روزبه به یک خواننده حماسی خوان تبدیل شد. ولی انتشار «داروگ» را باید اتفاقی جدید در روند هنری این خواننده به شمار آورد. آلبومی با تنظیم های عمدتاً الکترونیک و به روز و فضای عمدتاً عاشقانه و حسی که نشان می‌دهد قرار است با شخصیتی جدید در این اثر آشنا شویم دو سه هفته‌ای نیست که «داروگ» بدون هیچ تبلیغات عجیب و غریبی منتشر شده ولی حجم حاشیه‌های این اثر به قدری بالا و زیاد بوده در برخی مواقع حتی اصل ماجرا که یک آلبوم خوب و قابل دفاع است را تحت تأثیر قرار داده. همین حاشیه‌ها گزارش اصلی این گزارش را تشکیل می‌دهند. صحبت‌ها و حرف و حدیث‌هایی که هنوز هم ادامه دارند.

چرا مهناز افشار حذف شد؟
شاید اصلی‌ترین بحث درباره این آلبوم، حذف نام و صدای مهناز افشار بود که با واکنش‌ها و حرف و حدیث‌های فراوانی روبه‌رو شد. مهرماه سال گذشته بود که خبر همکاری این بازیگر مشهور سینما در آلبوم جدید روزبه نعمت‌اللهی در رسانه‌ها منتشر شد و این خبر را به مهم‌ترین خبر حوزه موسیقی تبدیل کرد. خبری که از سوی خود نعمت‌اللهی هم تابید شد افشار قرار بود در برخی از قطعات این آلبوم به دکلمه بپردازد و باتوجه به اینکه او در برگزاری کنسرت‌های خیریه نعمت‌اللهی در سال گذشته حضور پررنگ داشت پیش‌بینی می‌شد این اتفاق بتواند فروش این آلبوم را چند برابر کند. اما زمانی که «داروگ» به بازار آمد، تنها در بخشی از شناسنامه آلبوم، تشکری خشک و خالی از مهناز افشار صورت گرفته بود بدون اینکه خبری از دکلمه او باشد. همزمان بعضی شایعه‌های از حذف نام مهناز افشار در آخرین لحظات اخذ مجوز آلبوم خبر دادند و البته سکوت این بازیگر گمانه‌زنی‌ها و حرف و حدیث‌های را بیشتر کرد.

به یاد فرهاد...
سال‌‌های زیادی است که انتشار هر خبری درباره فرهاد مهراد با پخش آثارش از تلویزیون و رسانه ملی با واکنش‌های تند و تیزی از سوی پوران گلفام همسر او روبرو شد. حتی این اواخر کار به جایی رسیدکه خانم گلفام از صدا و سیما به‌خاطر پخش بدون مجوز آثار همسرش شکایت کرد و توانست رأی دادگاه را در محکومیت پخش بدون مجوز آثار همسرش بگیرد.

حالا قطعه پنجم آلبوم داروگ» به فرهاد مهراد تقدیم شده و بخش های از یکی از آثار این خواننده هم در آن گنجانده شده است. بخش‌هایی که روزبه نعمت اللهی آنها را زمزمه کرده است. باتوجه به سابقه قبلی که در ذهن مخاطب موسیقی مانده، همه منتظر واکنش تند و تیز همسر فرهاد هستند. اگر این روزها سری به سایت و رسانه‌ها موسیقی زده باشید در این باره صحبت‌ها و گمانه‌زنی‌های فراوانی صورت گرفته است. باید دید وقتی پوران گلفان از سفر خارج از کشورش باز می‌گردد. در این‌باره چه واکنشی را از خود نشان خواهد داد.

شوخی با محسن چاووشی؟!
از همان روز اول انتشار آلبوم، روزبه‌ نعمت‌اللهی با حمله‌های رسانه‌ای شدیدی از سوی طرفداران محسین چاووشی روبرو شد. حرف اصلی آن‌ها مربوط به قطعه «تبر» آلبوم جدید بود که در سال‌های دور با صدای محسن چاووشی به صورت زیرزمینی منتشر شده بود. کار تا جایی پیش رفت که سرانجام ترانه‌سرای این اثر مجبور شد در‌این‌باره توضیحاتی ارائه دهد. «ترانه این کار قبلاً به صورت اتود با صدای چاووشی بیرون امده ولی مالکیت آن در اختیار روزبه نعمت‌اللهی است. هرچند این نقل قول‌ها برای ترانه‌سرای این اثر گران تمام شد و باعث شد هجمه‌ها او را نشانه بگیرند. و البته خیلی شجاعت او را به‌خاطر صحبت‌های صادقانه‌اش تحسین کردند.

حامد بهداد هم می‌آید؟
این آخری هم دیگر از آن خبرهای جالبی بوده که در روزهای گذشته منتشر شد. مراسم رونمایی از آلبوم «داروگ» با حضور اهالی سینما و ستاره‌های تلویزیون و تئاتر در موسسه خیریه محک برگزار خواهد شد و گفته می‌شود حامد بهداد هم با این خواننده قرار است به اجرای برنامه بپردازد. گفته می‌شود همه هماهنگی‌های این برنامه از سوی مهناز افشار صورت گرفته و بعد از برگزاری برنامه خیریه که این خواننده برای زلزله‌زدگان آذربایجان روی صحنه برد این اجرا نیز می‌تواند داستان‌های خاص خود را در پی داشته باشد.

بدون شک اجرا با حامد بهداد و رسانه‌ای شدن این خبر می‌تواند تبعات جدیدی را برای این آلبوم در پی داشته باشد. اتفاقی که گفته می‌شود در اجرای قبلی این خواننده قرار است به وقوع بپیوند ولی بهداد با گریمی متفاوت و موهای سراسر سفید در سالن حاضر شد و بین تماشاگران نشست.

چهره های ماندگار.19

مصاحبه منتشر نشده از زنده‌یاد «همایون خرم»

این گفت‌وگو خلاصه و گزیده‌ای است از گفت‌وگوهای متاخر چاپ نشده زنده‌یاد «همایون خرم» در یکی، دو دیدار چند‌ماه اخیر است که طی آنها بسیار مفصل در مورد چندین موضوع موسیقی سخن گفته شد.


این گفت‌وگو‌ها روند مشخص و موضوعی داشت، بنابراین قرار بر این بود که موارد ناگفته در دیدار‌ها ضبط کامل شوند که البته اجل مهلت نداد و ایشان به سرای باقی شتافت. یاد مرحوم استاد همایون خرم و همه هنرمندان در‌گذشته موسیقی گرامی باد و امید که این گفت‌وگو روزی به صورت کامل چاپ و منتشر شود.


یکی از مواردی که می‌توان درباره یک هنرمند پرسید مسیر هنری و سیر حرکت اوست. این پرسش که چگونه شما مسیر موسیقی را طی کردید تا به جایگاه کنونی و دارای نام و عنوان شهرت بسیار برسید. عواملی مثل خانواده، تحصیل، استادان، دوستان و نظیر آن؟

پرسش خوب و دقیقی است. چطور می‌شود انسان توفیق حاصل کند و در کار هنر و موسیقی راهی را بپیماید با توفیقاتی روبه‌رو شود و آثارش هم مورد‌توجه اهل فن و هم دوستداران موسیقی قرار بگیرد. در مورد تعطیلات هم باید سخن گفت که خودش یک فاکتور و عامل مهم است و عامل مهم دیگر خانواده است. اینجا می‌خواهم نکاتی بگویم که شاید برای جوان‌ها و آنها که در آغاز راه هستند ملاک و معیاری قرار بگیرد و با آن خود را سنجش و آزمایش کنند.
خانواده من بسیار هنر دوست بودند. مادرم با موسیقی آشنایی داشت و از میان دستگاه‌ها، علاقه عجیبی به دستگاه همایون نشان می‌داد.

دلیل نامگذاری اسم شما هم باید همین باشد؟

بله همین‌طور است، البته نام شناسنامه‌ای من امیر همایون است. یادم می‌آید تا زمان حیات و زندگی مادرم، هرگاه همایون می‌زدم، اشک در چشمهایش حلقه می‌زد.

آیا به همین دلیل تعداد آهنگ‌ها و قطعات مشهور شما در دستگاه همایون بیشتر از سایر دستگاه‌هاست؟

این مساله شاید نوعی حق‌شناسی یا ادای دین به مادر و پدرم باشد. خانواده ما انس و الفتی با موسیقی داشتند. من اگرچه متولد بوشهر هستم اما تا 15 سال پیش که مجددا به این شهر رفتم، حدود 50 سالی می‌شد که این شهر زیبا و دوست داشتنی را ندیده بودم. در کودکی‌ام به همراه خانواده به تهران آمدیم و ابتدا در خیابان امیریه ساکن شدیم. آن زمان که دستگاه پخش و صفحه‌های موسیقی رایج بود، در خانه ما هم صفحاتی بود از جمله آواز رضا‌قلی میرزا ظلی به همراه ویولن استاد صبا.

در آن سن و سال، من نه صبا را می‌شناختم نه ظلی و نه می‌دانستم آنچه می‌شنوم دقیقا چیست اما هر وقت صفحه می‌گذاشتند به‌خصوص برخی صفحه‌ها مانند همان که اشاره کردم، من دگرگون شده از خود بیخود می‌شدم. به احتمال حالاتی داشته‌ام که مادرم در بازگشت از سفری برایم نی‌لبک آورد.

جالب است که شما هم مانند بسیاری از موسیقیدانان هم‌نسل خود با ساز نی‌لبک شروع کرده‌اید؟

بله، اتفاقا چند‌وقت پیش در تالار وحدت بودیم و آنجا آقای احمد پژمان (آهنگساز بزرگ کشورمان) به نقل خاطرات کودکی و اینکه او هم با ساز نی‌لبک موسیقی را آغاز کرده، پرداخت.

من با این ساز نی‌لبک شروع به نواختن و تلاش برای زدن آهنگ کردم. بعدا از مدت‌ها که توانستم تا حدودی صداها را براساس گوش تفکیک کرده و چند آهنگ مشهور را بزنم، مادرم هم تشویق می‌کرد و می‌گفت که تقریبا درست می‌زنم.

شما اشاره به بوشهر کردید، آیا اصالتا خود یا خانواده اهل آنجا هستید یا اینکه مثلا اهل تهران بودید و در بوشهر ساکن شده بودید...

همان‌طور که گفتم من در بوشهر متولد شده‌ام. پدر و مادرم هر دو با نسبت فامیلی (دختر دایی و پسر عمه) اهل و ساکن بوشهر بودند و بعد به اتفاق به تهران آمدیم. بعد از امیریه، حدودا نزدیکی‌های چهار‌راه معزالسلطان این روند ادامه داشت و بازیگوشی‌های من با چوب هیزم و سیم‌هایی به عنوان سیم ساز و سرانجام خریدن یک ویولن کوچک از طرف مادر برای من.

می‌دانیم که شما شاگرد استاد «صبا» بوده‌اید، آیا نزد هنرمند دیگری هم آموزش دیده‌اید؟چگونه به کلاس استاد صبا وارد شدید؟

من با ویولن کوچکم تمرین می‌کردم و سعی داشتم قطعات و آهنگ‌هایی را که می‌شنیدم اجرا کنم. حرف‌ها و توضیحات پراکنده‌ای از سوی اطرافیان داده می‌شد اما هیچ‌کدام که معلم موسیقی نبودند تا اینکه با خانواده‌ای به‌نام رکنی آشنا شدیم که از خاندان‌های محترم و سرشناس آن زمان بودند. دختر بزرگ آنها- فرح رکنی که بعدها همسر شاعر و غزلسرای نام‌آشنای ابوالحسن ورزی شد- ویولن می‌زد و ظاهرا شاگرد صبا هم بود. او به مادرم پیشنهاد کرد که چرا همایون را به کلاس استاد صبا نمی‌فرستید و مادر که آرزومند بود رشد مرا ببیند پذیرفت. به اتفاق مادر و خانم رکنی به کلاس استاد رفتیم. ایشان وقتی مرا دیدند با آن سن و سال کم، قدری خندیدند، بعد از اینکه خواستند چیزی بنوازم و سازم را شنیدند، مرا با همان ساز کوچک به شاگردی پذیرفتند.

کارتان را در رادیو بسیار زود آغاز کردید، مگر چند‌سال نزد استاد صبا ساز زدید و آموزش دیدید؟

حدود پنج‌سال به‌طور مستمر و مداوم نزد استاد بودم و مشق ویولن کردم. قسمت این‌طور بود که در سن 14 سالگی در رادیو بزنم. آنچه باعث شد تا در این سن وارد رادیو شوم، تشویق دست‌اندرکاران و مسوولان برنامه‌های موسیقی رادیو بود، البته بعد همچنان از کلاس استاد صبا بهره می‌بردم و ارتباط و آموزشم را قطع نکردم. ضمن آنکه ورود به رادیو باعث شد تا کار را جدی‌تر بگیرم و تالیفات استادان فقید وزیری و خالقی را بخوانم.

در ابتدای صحبت به تحصیل هم به‌عنوان یکی از عوامل موفقیت و رشد هنرمند اشاره کردید. تا چه مقطعی تحصیل کرده‌اید و در چه شاخه یا رشته‌ای؟

در خانواده ما قرار بر تحصیل من بود. وقتی پدرم عشق و علاقه‌ام را به ساز دیدند، با روشن‌بینی و مهربانی گفت: نمی‌خواهم که موسیقی را کنار بگذاری و دیگر ساز نزنی اما این باعث نشود که از درس و تحصیل بازبمانی به‌خصوص که تحصیلات می‌تواند حتی در رشد موسیقی‌ات هم تاثیر بگذارد.

بنابراین اخطاریه پدر صادر شده بود و من در رشته ریاضیات دیپلم گرفتم، سپس وارد دانشکده مهندسی شده و در رشته مهندسی برق تحصیلاتم را به پایان رساندم. در زمان دانشکده، دیگر رادیو نمی‌رفتم و ارتباطم با موسیقی تنها با کلاس استاد صبا و دیار ایشان بود.


چه عاملی سبب شد تا باز هم به رادیو برگردید؟ آیا در کار مهندسی فعال بودید یا نه؟

در سد کرج به‌عنوان مهندس برق کار می‌کردم و همانگونه که گفته شد ارتباطم با رادیو و هنرمندانش قطع شده بود تا اینکه روزی برحسب اتفاق استاد خادم میثاق را دیدم. ایشان پرسید: چرا دیگر به رادیو نمی‌آیی، به ایشان توضیح دادم که مشغولیت و کار فراوان مانع حضور در رادیو شده است اما ایشان از من نپذیرفت و گفت کار‌کردنت مانعی بر سر راه حضور و اجرایت در رادیو نمی‌شود. چند روز بعد حکمی از اداره رادیو برایم ارسال شده بود که به‌عنوان نوازنده ویولن انتخاب شده بودم.

به‌عنوان نمونه و شاخص، یکی از مهم‌ترین آهنگ‌ها و ترانه‌هایتان را می‌خواهیم مرور کنیم و در جریان ساخت و اجرایش قرار بگیریم، قبل از آن از آشنایی‌تان با استاد‌حسین قوامی و همچنین هوشنگ ابتهاج بگویید؟

آقای قوامی را از دوران خدمت وظیفه می‌شناختم. در زمان خدمت، در رادیو ارتش مسوولیت موسیقی ایرانی را به من واگذار کرده بودند و ایشان افسر ارتش بود. در آنجا کارهایی برای ارکستر ارتش می‌نوشتم و او هم می‌خواند. یادم می‌آید اولین برنامه‌مان به نام «دلداده» با شعری از تورج نگهبان، بسیار هم مورد‌توجه قرار گرفت.

و با شاعر و ترانه‌سرای برجسته معاصر جناب استاد «هوشنگ ابتهاج»؟

ایشان احتمالا، اواخر سال 1352 به ریاست موسیقی رادیو منصوب شدند. پس از مدتی، روزی با من تماس گرفته و بعد از احوالپرسی، گفتند که به کارهای من بسیار علاقه دارند و مایل هستند یکدیگر را ببینیم. برای همان شب مرا به منزلشان دعوت کردند. ابتدا با اکراه به آنجا رفتم چون می‌ترسیدم میهمانی باشد و من قدری از میهمانی‌های شلوغ و مرسوم بیزار بودم. وقتی به آنجا رسیدم، دیدم من تنها دعوت شدم تا یکی از بهترین و فراموش‌ناشدنی‌ترین شب‌های زندگانی‌ام را در کنار و همراه ایشان باشم.

آقای ابتهاج بسیار مرا مورد لطف و محبت قرار دادند و به من گفتند که با کارهای من به خوبی آشناست و حتی آرشیو کاملی از آنها دارد. بعد ضبط‌هایی آورد از رادیو اف‌ام، که حدود 72 برنامه پخش شده بود. برنامه‌ای بود با اجرای سازهای ایران مثلا نی: محمد موسوی، تار: جلیل شهناز و آواز آقایان: ایرج، قوامی، شجریان و...

در یک فضایی که من هم شیفته ایشان شده بودم و کارهای خودم را در کنار آن با لذت می‌شنیدم، «مینای شکفته» را گذاشت؛ مینای شکفته با این شعر ابوسعید ابوالخیر بود:

«وا فریاد از عشق وا فریادا / کارم به یکی طرفه نگار افتادا»

ایشان در مورد این کار، انتخاب شعر و آهنگ آن پرسید و ما بیشتر یکدیگر را به هم نزدیک دیدیم و موافق و یکدل. هنگام وداع و خداحافظی، این شاعر فرهیخته و صاحبدل پیشنهاد اثری مشترک داد که با هم کار کنیم و گفت: تاکنون البته ترانه نسروده اما می‌خواهد اولین کارش به اتفاق من باشد.

من هم پذیرفتم اما موکول به فضا و شرایط و آماده شدن حس و حال کردم. او که خود هم شاعر و هم اهل دل بود بهتر از من می‌دانست که چه می‌گویم و چه زمان می‌توان همکاری کرد.

این نکته هم جالب است که آقای ابتهاج وقتی مسوول موسیقی رادیو شد، تغییراتی داد و برنامه گلچین هفته را که در نوع خود متفاوت‌تر هم بود ارایه داد که به مذاق برخی هم خوش نمی‌آمد، با این حال شما و آثارتان را از قبل دوست داشته و با شما موافقت و همراهی داشته است. ادامه ماجرا را نقل کنید تا شکل‌گیری آهنگ زیبا و به یاد ماندنی سرگشته.

چهار-پنج روز از این ماجرا می‌گذشت که شبی فضایی عجیب و استثنایی پدید آمد، خانواده من شاهد و گواهند. اغلب آهنگ‌هایم با وسواس نوشته شده و گاه بین نوشتن چند هفته حتی چند‌ماه وقفه افتاده اما آن شب، روی بالکن نشستم و از ابتدا تا انتهای آهنگ را نوشتم. حالتی که خودم اسمش را گذاشته‌ام باران نت‌ها!

بعد که ایشان شنیدند، بسیار پسندیدند و آن شعر بی‌نظیر و ممتاز را برایش سرودند که مکمل به تمام معنای آهنگ شد. وقتی صحبت انتخاب خواننده شد، آن زمان مرسوم شده بود در گلها آقایان آواز بخوانند و خانم‌ها ترانه‌ها را، با آقای ابتهاج چند اسم را مرور کردیم و گفتیم: نه، ایشان پرسیدند آیا شخص خاصی مدنظرت هست؟

گفتم: بله جناب آقای قوامی، با تعجب گفت: نظر شما صائب است و من نظرتان را می‌پذیرم، حتما برایش دلیل دارید که جالب است بشنوم. گفتم: این آهنگ و این معانی شعر با صدای خسته و عمیق استاد قوامی سازگاری کامل دارد و چه خوب است ایشان بخوانند و نتیجه کار را که دیگر همگان شنیده‌اند. او در سن حدود 70 سالگی و با بیماری ریه اثر را خواند. یکی، دوماه پس از این اجرا که راهی لندن جهت مداوا شده بود، دکتر گمان کرده بود کارگر معدن است یا با مواد شیمیایی سروکار دارد، وقتی شنیده بود که خواننده است با تعجب بسیار پرسیده بود: همه منافذ صوتی‌اش مسدود است، صدا چگونه خارج می‌شود؟!

به‌عنوان آخرین سوال، آیا آهنگساز منبع الهام معین و مشخصی دارد؟یک اثر در چه فضا و شرایطی شکل می‌گیرد. به‌طور مصداقی می‌توان از همین آهنگ سرگشته صحبت کرد و در مورد آن بگویید؟

بخشی از این شرایط چندان جای گفتن ندارد و شخصی است اما چون پرسیدید در حد اشاره بگویم که معتقدم درون انسان دنیایی در حرکت است. اگر جهان را عالم اکبر بنامیم، دنیای درون انسان عالم اصغر است که با نیروی شوق و عشق می‌تواند به هر آنچه می‌خواهد پای بگذارد، کشف کند، نغمه‌سرایی کند و وقتی درست حرکت کرده باشید به نقطه درست هم خواهید رسید.

در این میان تاثیر محیط و شرایط بیرونی را هم نباید نادیده گرفت. در این اثر، مجموعه‌ای از عوامل است که مانند رویا و خاطره‌ای در ذهنم حرکت می‌کنند: دیدار آن شب با ابتهاج و آن حالت و این انس و الفت با ایشان، به احتمال قدم‌زدن‌ها و پرسه‌های خلوت خیابان، فکر‌کردن‌ها و شنیدن و دیدن آن روزها به همراه مجموعه از خود من و درون من که با هم جمع می‌شوند، البته «جمع‌برداری» و نه «جمع جبری» تا در لحظه مثل آن شب باران نت‌ها می‌شود آهنگ سرگشته:

گاه باشد که طفلک نادان / به غلط بر هدف زند تیری



گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: روزنامه شرق


کنسر تهای جزیره نیم نگاه.18

کنسرت های اردیبهشت شروع شدند

گروه های موسیقی پاپ با اجراهای جدیدی بر روی صحنه می روند
با وجود شروع شدن تبلیغات غیر علنی نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری وشرع نشدن ممنوعیت اجرای کنسرت ها ، گروه های موسیقی شاخص پاپ به اجرای کنسرت های خود می پردازند.
این درحالی است که تراکم زیاد کنسرت ها باعث ترافیک روزهای اجرای کنسرت در تنها سالن فعلی اجرای کنسرت های تهران سالن همایش های برج میلاد تهران گردیده است . سالنی که حتی در روزهای میانی و ابتدایی هفته هم به اجرای کنسرت اختصاص داده شده است.
علیرضا روزگار 5 اردیبهشت برای اولین بار در اریکه ایرانیان کنسرت می‌دهد.
این اجرا در دو سانس 18 و 21 به روی صحنه خواهد رفت.

****

9 و 10 اردیبهشت هم بابک جهانبخش به برج میلاد می‌رود.

\"من و بارون\" عنوان آخرین آلبوم این خواننده پاپ است که قطعات این آلبوم در کنسرتش که در دو سانس 18:30 و 21:45 برگزار می‌شود، اجرا خواهد شد.

*****

همچنین کنسرت شهرام شکوهی 10 و 18 اردیبهشت در سالن نمایشگاه بین المللی میلاد هر شب دو سانس برگزار می شود.

*****

کنسرت علی لهراسبی هم 15 اردیبهشت در سالن همایش‌های برج میلاد برگزار می‌شود.

این خواننده پاپ هر شب در دوسانس 18 و 21:30 اجرا می‌کند.

*****

رضا یزدانی 16 و 17 اردیبهشت‌ماه در سالن‌ همایش‌های برج میلاد تهران به روی صحنه می‌رود.

این خواننده پاپ هر شب در دوسانس 18 و 21:30 اجرا می‌کند.

*****

همچنین بهنام صفوی 21 اردیبهشت در سالن همایش های برج میلاد به دیدار دوستداران خود می رود.

www.iranmusicnews.net

نمایشگاه بزرگ هنری- فرهنگی در جزیره نیم نگاه.16

از کتاب پاییزان رونمایی شد
مدیرکل بهزیستی فارس:مدیریتی که در آن خلاقیت نباشد یک مدیریت مرده است


نوآک – صبح امروز با حضور مدیرکل سازمان بهزیستی استان فارس،امام جمعه شهرستان و سرپرست فرمانداری آباده از کتاب پاییزان رونمایی شد.

به گزارش خبرنگار نوآک ، رییس اداره بهزیستی شهرستان ضمن بیان حدیثی از حضرت علی (ع)،گفت : سالمندی محبت الهی است و سالمند اگرچه خسته است ولی تجربه پر بهایش از بزرگترین گنجینه‏هاست.

فرخی در ادامه به ارائه گزارشی از فعالیت های این اداره پرداخت و افزود : در بین مراکز غیردولتی و توانبخشی دو مرکز نگهداری سالمندان در آباده موجود است که درحال حاضر تعدادی از پدران و مادران شمال فارس در سرای سالمندان حبیب بن مظاهر شهرستان آبادهبه طور شبانه روزی نگهداری می شوند.

وی ضمن اشاره به مجموعه کتاب پاییزان اظهار داشت : پائیزان مجموعه ای زیبا وجذاب از هنر چهل تکه دوزی را شامل می شود که پس از ۱۰سال تلاش وکوشش به همت مربی واعضاء هیات مدیره کانون جهاندیدگان آماده عرضه به علاقه مندان شده است .



در ادامه امام جمعه آباده ،آموزه های دینی را مملو از نکات اخلاقی و احترام به سالمندان دانست و خاطرنشان کرد: قامت خمیده و موهای سفید سالمندان حاکی از تلاش این عزیزان در سال های دور است که در به عرصه رسیدن فرزندان تلاش فراوان داشته اند و اکنون به محبت ما نیاز دارد،

حجت الاسلام موسوی در ادامه اظهار داشت : خدمت به سالمندان ، عبادت الهی است و باید زحمات پرسنل خدوم و زحمتکش را ستود.

نماینده ولی فقیه در شهرستان ضمن تقدیر از اعضای کانون جهاندیدگان، کتاب را مظهر علم و روشنایی راه دانست و خاطر نشان کرد : این کتاب مجموعه ای از هنر چهل تیکه است که در آن می توان هنرنمایی سالمندان و جهاندیدگان شهرستان آباده را مشاهده کرد.



مدیر کل بهزیستی استان فارس نیز فرصت را مغتنم شمرد و ضمن معرفی برخی از فعالیت های این سازمان،اظهارداشت: مدیریتی که در آن تحول ، خلاقیت و نوگرایی وجود نداشته باشد یک مدیریت مرده و ناکارآمد است.

عبدالحمید کشاورز ، استفاده ازنقطه نظرها و تجربیات افراد متخصص و کارشناس را نقطه عطف یک سازمان مدیریتی دانست و خاطرنشان کرد : سازمان بهزیستی دارای حوزه های کاری و گروه های هدف متعددی است که تصمیم گیری در امور هریک نیاز به تخصص و بهره گیری از تجربیات افراد با تجربه مرتبط با آن گروه ها دارد.

وی افزود:سازمان بهزیستی درپنج بخش فعایت می کندکه شامل معاونت امور اجتماعی،امور توانبخشی،پیشگیری از آسیب های اجتماعی،اشتغال،مشارکت های مردمی می باشد و از دیگر مراکزی که تحت سازمان بهزیستی هستند می توان به مراکز مداخله در بحران، با کارشناسان مستقر در دادگستری برای جلوگیری از طلاق و نیز مراکز نگهداری از افراد بی سرپرست اشاره کرد.

کشاورزدر پایان سخنان خود کتاب رابهترین معلم و راهنما برای بشر دانست و افزود : اولین رسالت پیامبر(ص) با خواندن شروع شد و معجزه آخرین رسول خداوند نیز قرآن است و امیدواریم این مراسم هر ساله و با حضور عموم مردم برگزار شود.



این کتاب در ۹۵ صفحه کاغذ گلاسه با کیفیت مطلوب وعکس هایی جذاب ودیدنی توسط انتشارات نوید شیراز به چاپ رسیده است.

در پایان مراسم لوحی به رسم یادبود به خانم ها سعادت،نیک کار و امامی اهدا شد.



گفتنی است در این مراسم اعضای شورای شهر و همچنین برخی از نامزدهای انتخابات شهر و روستای آباده حضور داشتند

ادامه مطلب ...

هنرمندان جزیره نیم نگاه.16

انتخاب نامزد بهترین بازیگر زن آسیا + لیست نامزدها
انتخاب نامزد بهترین بازیگر زن آسیا + لیست نامزدها
 نامزدهای جوایز سالانه‌ی سینمای آسیا در حالی معرفی می‌شود که اغلب فیلم‌های مشکل‌دار و حاشیه‌دار در داخل کشور در بخش‌های مختلف این جایزه کاندیدا شدند.

 در لیست نامزدهای جوایز سالانه‌ی سینما آسیا البته نام عباس کیارستمی برای آخرین ساخته‌ا‌ش «مثل یک عاشق» برای نامزدی بهترین کارگردانی به چشم می‌خورد و پیمان یزدانیان هنرمند ایرانی عرصه‌ی موسیقی بطور مشترک با «یوهان یوهانسن» برای فیلم «راز» محصول چین نامزد شده است.

هفتمین دوره جوایز سالانه سینمای آسیا همزمان با جشنواره فیلم هنگ کنگ در روز 28 اسفند برگزیدگان خود را در 14 رشته معرفی خواهد کرد.

یک هیات داوری دوازده نفره به همراه یک کمیته رای دهی 23 نفره نفرات برگزیده‌ی هر رشته را تعیین خواهند کرد. اعضای هیات داوران هر یک به فرد و فیلم برگزیده خود در هر یک از چهارده رشته رای داده و اعضای کمیته رای دهی تنها در رشته بهترین فیلم و رشته تخصصی خود مجاز به رای دادن خواهند بود.

امسال هایده صفی یاری، تدوین‌گر ایرانی به واسطه دریافت جایزه سال گذشته این رویداد در میان اعضای کمیته رای دهی قرار گرفته است.

اما فهرست سینماگران ایرانی و غیر ایرانی که در آثار ساخته شده توسط فیلمسازان ایرانی در میان نامزدهای رشته‌های مختلف قرار گرفته‌اند، عبارتند از:

1) عباس کیارستمی نامزد بهترین کارگردانی برای فیلم "مثل یه عاشق" محصول ژاپن و فرانسه و ایران (!)

2) گلشیفته فراهانی نامزد بهترین بازیگر زن برای فیلم "سنگ صبور" محصول افغانستان

3) کاسه ریو نامزد بهترین بازیگر مکمل مرد برای فیلم "مثل یه عاشق"

4) تورج اصلانی نامزد بهترین فیلمبردار برای فیلم "فصل کرگدن" محصول کردستان عراق و ترکیه

5) یاناگیجیما کاتسومی نامزد بهترین فیلمبردار برای "مثل یه عاشق"

6) بهمن قبادی و داریوش پیرو نامزد بهترین طراحی هنری برای فیلم "فصل کرگدن"

7) پیمان یزدانیان و یوهان یوهانسن نامزد بهترین موسیقی برای فیلم "راز" محصول چین

8) والری لوآزلو نامزد بهترین تدوین برای فیلم "فصل کرگدن"

9) فربد خوش طینت نامزد بهترین جلوه های بصری برای فیلم "فصل کرگدن"

کشورهای تولید کننده هر فیلم از طرف برگزارکنندگان جوایز سینمای آسیا اعلام شده و در میان چهار فیلم ذکر شده، هیچ یک در واقع محصول سینمای ایران تلقی نمی‌شوند.

سی و هفتمین جشنواره فیلم هنگ کنگ هم که جوایز سینمای آسیا در آن اهدا می‌شود از 27 اسفند سال جاری تا 13 فروردین سال آینده در شهر هنگ کنگ برگزار خواهد شد و همچنان فیلم‌های مشکل‌دار "پرده" ساخته مشترک جعفر پناهی و کامبوزیا پرتوی، "باغبان" ساخته محسن مخملباف، "فصل کرگدن" ساخته بهمن قبادی و فیلم کوتاه "تونل" در این رویداد به نمایش درخواهند آمد.

فیلم «تابور» ساخته وحید وکیلی فر که در جشنواره‌ی فیلم فجر حضور داشت هم در میان این لیست قرار دارد.
ایران ناز

هنرمندان جزیره نیم نگاه.14

نازک کاری چوب در موزه صنایع دستی
 





از مهمترین صنایع دستی استان کردستان نازک کاری چوب است که بر اساس روکش کردن طرح ها و نقوش آماده از چوب های خوش نقش جنگلی تهیه میشود در واقع شهر سنندج از مهمترین مراکز نازک کاری ایران محسوب شده زیرا زیبا ترین و ظریف ترین آثار نازک کاری این شهر به نوعی با ابتکار و سلیقه خاص تهیه میشود تا نقش چوب های گردو و سنجد بتوانند با چشمگیری فراوانی در دستان هنرمندان سنندج به اشکال متفاوتی جلوه یابند این هنر با قدمت یک قرن و نیم در استان کردستان سابقه دارد و ابتدا توسط استاد مرحوم نعمت اله نعمتیان پدر مرحوم استاد مجید نعمیتان پایه ریزی شد .

روش کار ابتدا بسیار ساده بود تا اینکه در سال 42 اولین میز کار توسط استاد عبدالحمید نعمتیان نوه استاد نعمت اله نعمتیان ساخته و مورد استفاده قرار گرفت.

با توجه به شیوه کار و ظرافت موجود در ساخت اشیای نازک کاری این منطقه آثار خاصی مانند تخته نرد - عصا – کیف – رحل – میز شطرنج – قلمدان – قاب عکس – جعبه جواهر – جا سیگاری – رویه میز تهیه میشود که در حال حاضر تخت نردهای تولید شده سنندج از بیشترین کیفیت و تنوع برخوردار است.

از استادان برجسته این هنر در سندج استاد عبدالحمید نعمتیان – استاد عبدالمجید نعمتیان - استاد علی اکبر بهزادیان – استاد رشید تقربی – استاد مهدی محبی و استاد توفیق محمودی است.

در موزه صنایع دستی معاصر مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد تعدادی از اشیای نفیس نازک کاری این خانواده نگهداری میشود که جزو اشیای با ارزش هنری و فرهنگی است .

استاد نعمت اله نعمتیان در سال 1280 خورشیدی وفات یافت و بانی ترویج و انحصار این هنر در سنندج بود وی ابتدا نازک کاری درب و پنجره های کاخ سلطنتی سعدآباد تهران را عهده دار شد و حتی یک جعبه آرایش نازک کاری با مقداری طلا ونقره با نقشه ایران ساخت که طبق تائید روزنامه اطلاعات مورخ بهمن سال 44 در موزه سلطنتی وقت نگهداری میشده است.

استاد مجید نعمتیان در شهریور سال 69 در سن 87 سالگی وفات یافت او بدنبال کار پدر سعی در احیا و ماندگاری این هنر شاخص داشت همچنین استاد عبدالحمید از هنرمندان طراز اول هنر ظریف ملی نازک کاری نوه استاد نعمت اله و پسر استاد عبدالمجید نعمتیان است که نمونه آثار او در موزه صنایع دستی نگهداری میشود در کنار این خانواده هنرمند می توان از علاقمندان به این هنر و فن نام برد مانند استاد علی اکبر بهزادیان خواهر زاده استاد مجید نعمتیان که در سال 1311 خورشیدی در سنندج متولد و از سن 6 سالگی به مدت 12 سال تحت تعلیم دایی خود قرار گرفت استاد حدود 67 سال به این هنر مشغول بود و در هنگام مرگ در سال 84 آثار نازک کاری خود را به تعداد 130 قطعه به موزه خانه کرد سنندج اهدا نمود.



در موزه صنایع دستی تعدادی از جعبه آرایش – تخته نرد – قلمدان – جعبه سیگار و قاب عکس از این خانواده نازک کار سنندج نگهدار می شود که نمونه آن مانند یک عدد قاب عکس نازک کاری کوچک با تصویر فرح پهلوی از جنس چوب سنجد و یک عدد کاسه و بشقاب و قاشق و چنگال از چوب نازک گردوی تیره اثر استاد نعمتیان است که در سال 52 در نمایشگاه صنایع دستی ایران موفق به دریافت جایزه طلا گردید همچنین نمونه آثار نازک کاری استاد بهزادیان مجموعه قلمدان – جعبه سیگار – جای قلم ... است که از چوب های زیبا و پرنقش و نگار جنگل های استان کردستان ساخته شده که با ادعیه و آیات آسمانی قرآن مزین گردیده است این آثار در طبقه دوم این موزه در معرض دید عموم قرار دارد



استاد علی اکبر بهزدایان سال 1311درشهر سنندج دیده به جهان گشود. ازسن 6 سالگی برای فراگیری هنر نازک کاری نزد دائی خود مرحوم استاد مجـید نعمـتیان به شاگردی گذاشته شد. پس از 12سال کارگاه مستقل خود را تاسیس نمود و تا امروز بیش ازشش دهه است که با هنرش روزگار می گذراند و حاصل آثار نفیس وارزنده ای است که که درموزه آستان قدسرضوی ، موزه سازمان صنایع دستی و موزه بوعلی سینا و گنجینه هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی نگهداری می شود. بسیاری ازآثارایشان مورد توجه هنر دوستان داخل وخارج ازکشور قرارگرفته و برای تکمیل مجموعه های خویش خریداری کرده اند. از سال 1363 با آموزش این هنر در کلاس های خانه فرهنگ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان شاگردان مستعد و مشتاق را آموزش داده است که درحال حاضر آثارشان در جشنواره‌ها و نمایشگاه‌ها کسب عنوان کرده است.
او همچنان به خلق آثاربی نظیر خود درکارگاه شخصی در شهر سنندج ادامه می دهد . برخی از آثار وی از صدها قطعه چوب به ظرافت تارمو به وجود آمده‌اند.آثاراستاد دربیش از50 نمایشگاه داخل وخارج ازکشور به نمایش گذاشته شده . این آثار را استادبه صورت گنجینه ای به یادگار درخانواده وزادگاهش نگهداری می‌کند.




منبع:mehrdadb54.mihanblog.com

خبرگزاری جزیره

لئوناردو دی کاپریو: من معتاد اسکورسیزی هستم!
 
لئوناردو دی کاپریو بی شک یکی از توانمندترین بازیگران حال حاضر سینمای جهان و در عین حال یکی از پرطرفدارترین سوپراستارهای هالیوودی است.یکی دو روز پیش نامزدهای دریافت اسکار معرفی شدند اما لئو این بار حتی در فهرست نامزدها هم نبود تا احتمالا امسال هم لئو مثل پارسال اعلام کند که دیگر اسکار برایش هیچ اهمیتی ندارد.

لئوناردو دی کاپریو بی شک یکی از توانمندترین بازیگران حال حاضر سینمای جهان و در عین حال یکی از پرطرفدارترین سوپراستارهای هالیوودی است. او در سال 2013 تقریبا همزمان سه فیلم بزرگ در دست داشت. فیلم «گتسبی بزرگ» ساخته بازلورمان، «جانگوی رها شده» ساخته کونینتین تارانتینو و از لژنشینان سینمای جهان است.

فیلم «جانگوی رها شده» اولین فیلم از این سه اثر بود که به اکران سینماهای جهان درآمد و شاید بتوان آن را متفاوت ترین کار لئو دانست. او در این فیلم نقش منفی داستان را ایفا کرده است که در پرونده کاری او چنین تجربه ای به چشم نمی خورد. این فیلم با استقبال منتقدان و تماشاگران سینما روبرو شد.


هر چند که «جانگوی رها شده» مانند تمامی کارهای تارانتینو مخالفان سرسخت خود را داشت اما لئو تجربه متفاوتی داشت و به خوبی دیده شد. مجله «The Talk» در هفته آغازین اکران این فیلم گفت و گویی را با لئوناردو دی کاپریو انجام داد.

یکی دو روز پیش نامزدهای دریافت اسکار معرفی شدند اما لئو این بار حتی در فهرست نامزدها هم نبود تا احتمالا امسال هم لئو مثل پارسال اعلام کند که دیگر اسکار برایش هیچ اهمیتی ندارد. این گفت و گو را بخوانید:

از کار با تارانتینو و شخصیتی که در این فیلم بازی کردی بگو. اصلا چه شد قبول کردی در این فیلم بازی کنی؟

- مدت های زیادی بود عاشق کارهای کوئینتین بودم. اینکه او چطور تاریخ را به سبک خودش دوباره خلق می کرد، برایم جذاب بود. از سوی دیگر او این بار در «جانگوی رها شده» یک داستان اصیل آمریکایی را به سبک وسترن اسپاگتی از نو خلق و در عین حال سبک های مختلف سینمایی را با هم میکس کرده بود. کاری که تنها تارانتینو می تواند انجام دهد. شخصیت من برایم بسیار جالب بود و به نوعی من را یاد شخصیت جوانی لویی چهاردهم می انداخت. انسانی سرد از درون. برای من این کاراکتر کسی بود که نماد مردی از جنوب به نظر می رسید. از طرف دیگر من همیشه عاشق کار کردن با جیمی فاکس، کریستف والتز و ال جکسون بودم و خب البته دلایل بسیار زیاد دیگری هم وجود داشت که من نتوانم از کنار این فیلم به راحتی رد شوم.


الان که فیلم به اتمام رسیده نظرت در مورد فیلم چیست؟

- این فیلم یک فیلم فانتزی است. داستانی که هر کسی می تواند برای آن احترام قائل باشد. این فیلم یک بازسازی تاریخی است و در عین حال هیچ چیزی در این فیلم وجود ندارد که باعث شود مردمی که در آن دوره تاریخی زندگی می کرده اند از دیدن آن ناراحت شوند! اینکه شخصیت جیمی فاکس تلاش می کند تا خودش را آزاد کند اتفاقی نیست که تا به حال در هیچ فیلمی افتاده باشد. این تلاش برای آزادی، یک تلاش کاملا متفاوت است. البته ما درمورد برده برداری در آن زمان تصاویر بسیاری دیده ایم و فیلم های بسیاری ساخته ایم اما اینک یک برده خودش قهرمان داستانش باشد و برای رهایی خودش تلاش کند، اتفاقی کاملا تازه است.

شاید این تصور وجود داشته باشد که اینچنین اتفاقی هرگز در عالم واقعیت نیفتاده است اما فقط کافی است که از چشمان تارانتینو به این داستان نگاه کنیم تا موضوع را درک کنیم. اتفاقی که در این فیلم افتاد کاری است که شاید فقط کوئینتین تارانتینو بتواند انجام دهد. شاید خیلی ها تلاش کرده باشند کارهای اینچنینی بسازند اما او سبک خاص خودش را دارد. وقتی شما فیلم تارانتینو را می بینید، می دانید که قرار است کاملا درگیر فیلم شوید زیرا ابزارهای فیلم تنها شخصیت یا داستان نیست. بلکه موسیقی نیز هست و این می تواند کاملا شوکه کننده باشد. مانند همین فیلم که او برای یک داستان که قبل از جنگ داخلی آمریکا اتفاق می افتد از موسیقی هیپ هاپ استفاده کرده است و این کار او نیز جواب داده! تارانتینو فوق العاده است.


کار با ساموئل ال جکسون چطور بود؟

- او یک بازیگر فوق العاده است و وقتی وارد صحنه می شود انرژی بسیار مثبتی دارد. وقتی که تو دیالوگ هایت را می خوانی و به صحنه ای که قرار است بازی کنی، فکر می کنی، ناگهان یک توفان راه می افتد. آن وقتی است که ساموئل آمده! تو مجبوری در صحنه دوام بیاوری و تلاش کنی خودت را با آن انرژی هماهنگ کنی و این واقعا فوق العاده است. کاری که او در این نقش کرده واقعا قابل ستایش است.

لئو فکر نمی کنی خوب باشد چند وقت یک بار فیلم های کمدی رمانیتیک هم بازی کنی؟

- من برای بازی کردن در فیلم های کمدی رمانتیک هیچ مشکلی ندارم اما دوست ندارم کاری را قبول کنم. فقط به خاطر اینکه ژانر خاصی را بازی کرده باشم زیرا این زمان و مکان و موقعیت های خاص است که باعث می شود فیلمی را برای بازی انتخاب کنم. در غیر اینصورت فکر می کنم که یک اشتباه بزرگ خواهد بود. همیشه وقتی فیلمنامه ای را برای بازی انتخاب می کنم که بعد از خواندنش احساس کنم «وای من چقدر با این داستان ارتباط خوبی برقرار می کنم.» هیچگاه به مسائل دیگر فکر نمی کنم. نه به اینکه فیلم محبوب می شود یا نه، نه اینکه ماندگار می شود یا نه و ...؛ چون همه این اتفاقات زمانی مشخص می شود که فیلم ساخته شودو به اکران دربیاید. تنها چیزی که من برای انتخاب فیلم به آن اهمیت می دهم این است که بتوانم با داستان فیلم ارتباط برقرار کنم.

ادامه مطلب ...