***جزیره نیم نگاه***

از یازدهم تیزماه 1392 در آدرس http://jazireh2012.rozblog.comمنتظر شما عزیزان هستم

***جزیره نیم نگاه***

از یازدهم تیزماه 1392 در آدرس http://jazireh2012.rozblog.comمنتظر شما عزیزان هستم

من آنجا نیستم!


عکس روز:

من آنجا نیستم!

عکس > عکاسی- همشهری آنلاین:
این عکس با عنوان "من آنجا نیستم" بوسیله عکاس ساکن بارسلون، پل اوبدا هرواس، گرفته شده است.

shadow

این عکس جزو رشته‌ای از عکس‌ها که این عکاس از خودش گرفته است. هرواس خودش را از این تصاویر حذف کرده است و تنها سایه و کفش‌های ورزشی‌اش را به جای گذاشته است.  این اثر بیانگر چگونگی دگرگونی عکاس به شیوه‌ای است که دیگر او خودش را هم نمی‌شناسد، اما بخش‌هایی از آن خود قدیمی همچنان باقی مانده است.

شیر خفته

عکس روز: شیر خفته

عکس > عکس روز- همشهری آنلاین:
یک روز ابری و گرفته، علف‌های نرم، شیری در حال استراحت و طبیعتی بی‌نظیر.

Sleeping Lion

عکس: Ande Truman / نشنال جئوگرافیک

سردار گفت......


رویانیان در نشست ویژه با بازیکنان پرسپولیس چه گفت؟

ورزش > فوتبال- همشهری‌آنلاین:
مدیر عامل باشگاه پرسپولیس پس از حضور در تمرین، در نشستی با بازیکنان پرسپولیس با آنها به گفتگو پرداخت.

به گزارش سایت رسمی باشگاه پرسپولیس، محمد رویانیان در آستانه دیدار پرسپولیس برابر داماش و همچنین دربی پایتخت به منظور تقویت قوای روحی سرخپوشان در آخرین تمرین پرسپولیس قبل از بازی فردا حضور یافت و پس از نشست خودمانی با اعضای کادر فنی در جلسه‌ای با بازیکنان شرکت کرد و دقایقی با آنها به گپ و گفت پرداخت.

رویانیان خطاب به بازیکنان پرسپولیس گفت: بسیار خوشحالم که در سایه مدیریت یحیی گل محمدی و اعضای کادر فنی هیچ توجهی به مسائل بیرونی و حاشیه‌های مطرح شده نداشته‌اید و بنده این موضوع را یکی از عوامل موثر در موفقیت تیم در پنج بازی گذشته می‌دانم.

وی افزود: این نکته مهمی است که در تیم پرسپولیس جا افتاده و از شما می‌خواهم همچون یکی، دو ماه اخیر ذره‌ای به مسائلی که در اطراف و اکناف و محافل مطرح می‌شود، نداشته باشید و تمرکز خود را بگذارید روی خوب تمرین کردن، بازی و نتیجه گرفتن.

رویانیان در ادامه از بازیکنان پرسپولیس به واسطه نتایج اخیر قدردانی کرد و گفت: ما در حال حاضر بهترین تیم را داریم. عملکرد بازیکنان در خطوط مختلف و آماری که در بازی‌های اخیر بر جای مانده نشان دهنده میزان موفقیت شماست. وقتی که خط دفاعی و دروازه‌بان‌های تیم در سه بازی از پنج بازی اخیر گلی دریافت نمی‌کنند نشان می‌دهد که عملکرد موفق و تحسین برانگیزی داشته‌اند. خط هافبک در کمک کردن به سیستم دفاعی تیم و همچنین کار هجومی واقعا زحمت کشیده و موفق بوده‌اند. آنها توانسته‌اند هم گل بزنند و هم پاس گل بدهند و هم به مدافعان کمک کنند و این نشان می‌دهد که زحمت کشیده‌اند و تلاش وافری داشته‌اند. ما از عملکرد خط حمله تیم تقدیر می‌کنیم چرا که مهاجمان ما در پنج بازی اخیر بیش از 9 گل به ثمر رسانده‌اند و یا اینکه زمینه ساز گل‌های دیگری بوده‌اند.

مدیر عامل پرسپولیس گفت: پرسپولیس در پنج بازی اخیر سه برد داشته و دو مساوی و به گواه کارشناسان در این بازی هم که به برد دست نیافته، مستحق پیروزی بوده است. اینها مسائلی است که سرمربی تیم با ما در میان گذاشته و آنرا گزارش کرده و همچنین مسائل دیگری را نیز با ما در میان گذاشته و به کوچک‌ترین مشکلات شما توجه کرده و خواستار رسیدگی آن توسط مدیریت باشگاه شده است.

رویانیان تصریح کرد: من از آقای گل محمدی و همکارانشان تقدیر و تشکر می‌کنم که توانسته‌اند تیم را در شرایط مطلوبی قرار دهند و با مدیریت خود کاری کنند که بازیکنان فقط روی تمرین و بازی تمرکز کنند و مسائل بیرونی روی آنها هیچ اثری نداشته باشد. کادر سرپرستی هم تلاش زیادی داشته که باید به آن اشاره کنیم.

رویانیان به بازیکنان پرسپولیس گفت: شما با قدرت به کارتان ادامه دهید و دل هواداران را با کسب نتایج مطلوب در دو بازی پیش رو شاد کنید و بدانید که کادر فنی و باشگاه پشتیبان و حامی شماست و هواداران عزیز نیز با تمام وجودشان و فارغ از هر مسله‌ای در دو بازی آتی پشتیبان شما خواهند بود و تا دقیقه 90 از تیم حمایت خواهند کرد. نگران مسائل مالی هم نباشید و با خیال راحت روی تمرین و بازی تمرکز کنید.

رویانیان در نشست خودمانی خود با بازیکنان پرسپولیس گفت: یکسری فشارهای وارده که غیر منطقی، ناصواب و غیر واقع بود، باعث شد که بنده مباحثی را در رابطه با کناره‌گیری مطرح نمایم. این مسائل هرگز منطقی نبود و نوعی جوسازی بود که هدف اصلی آن یا تخریب بنده بود و یا تخریب پرسپولیس.

وی ادامه داد: این جریان قبل از شروع فصل راه افتاد و به واسطه کارهای بزرگی که در باشگاه انجام شد برخی سعی کردند با جریان سازی آنرا متوقف کنند و به همین دلیل فشارهایی به بنده وارد شد که چون منطقی، اصولی و صحیح نبود مقابل آن ایستادگی کردم و در سایه این فشارها بحث رفتنم را مطرح نمودم اما مسوولان دولت و وزارت ورزش به بنده لطف داشته و از ما حمایت کردند و گفته‌اند با قدرت به کار خود در پرسپولیس ادامه بدهید. البته باید بگویم دولت هم بخاطر من به نوعی تحت فشار بود که من این موضوع را درک می‌کنم. بنده و سایر مدیران باشگاه‌های دولتی، کارمند و کارگر دولت هستیم و سرباز این نظام. باشگاه‌هایی مثل پرسپولیس هم متعلق به دولت هستند و مردم. چرا باید در سایه مسائل غیرواقع و کذب، فشارهایی به ما و مسوولان دولت وارد شود که باعث رنجش خاطر امثال من شود تا بحث کناره‌گیری را مطرح کنم. در حالی که اگر این فشارها و مسائل مطرح شده واقعیت داشت هرگز ناراحت نمی‌شدم و آن را به جان می‌خریدم.

رویانیان خاطرنشان کرد: امروز به اینجا آمده‌ام تا به شما اطمینان خاطر بدهم که در کنارتان هستم. حالا بحث مدیر عاملی باشگاه را بگذارید کنار و فکر کنید که بنده مثل یک سرپرست تیم می‌خواهم در کنار شما باشم و از شما حمایت کنم و نگذارم که در این شرایط و بازی‌های مهمی که پیش رو دارید احساس تنهایی کنید. من می‌خواهم مثل یک سرپرست کنار تیم باشم و یک تنه فنی هم به قول فوتبالی‌ها به آقای شیرینی بزنم.

همشهری آنلاین

گرانترین ها در تهران

جدول قیمت گران‌ترین آپارتمان‌های تهران؛ آپارتمان 5 میلیاردی در پارک وی

مسکن > خریدوفروش- همشهری آنلاین:
بازار خرید و فروش واحدهای مسکونی در منطقه شمال تهران همیشه فایل‌های فروشی با قیمت‌های میلیاردی دارد. جدولی از قیمت این نوع آپارتمان‌ها منتشر شده است.

دنیای اقتصاد نوشت: در قسمت «عمر بنای» این واحدها، مشخصاتی همچون نوساز، قدیمی ساخت، بازسازی شده ذکر شده است و چنین مبالغ اعلام شده‌ای تنها مختص واحدهای نوساز نیست.

جدول قیمت آپارتمان‌های تهران

همشهرین آنلاین

متولدین بهمن

متولدین بهمن، نماد: دلو

ویژگی‌ها و خصوصیات‌ کلی‌ متولدین‌ بهمن‌ ماه‌:
مهربان‌، صمیمی‌ و انسان‌ دوست‌
درستکار، صادق‌، شریف‌، راستگو، رو راست‌ و وفادار
مبتکر اصیل‌ و خلاق‌
مستقل‌، بی‌نیاز، بدون‌ وابستگی‌، آزاد، عاقل‌، اندیشمند، متفکر و روشنفکر

جنبه‌ منفی‌ شخصیت‌ متولدین‌ بهمن‌ ماه‌:
سرکش‌، نافرمان‌، لجوج‌، خود رأی‌
یک‌ دنده‌ و غیرقابل‌ پیش‌ بینی‌
سرد، بی‌هیجان‌، بی‌تفاوت‌ و خشک‌

متولدین‌ بهمن‌ ماه‌، اساسا صاحب‌ شخصیتی‌ قوی‌ و جذاب‌ هستند. آنها به‌ دو گروه‌اصلی‌ تقسیم‌ می‌شوند: گروه‌ اول‌، خجالتی‌، حساس‌، مهربان‌، با ملاحظه‌، صبور،شکیبا و کمرو و گروه‌ دیگر پر شور و شوق‌، شاد، سرزنده‌، پر نشاط و خودنما هستندکه‌ گاهی‌ اوقات‌ عمق‌ شخصیت‌ قوی‌ خویش‌ را زیر پوشش‌ بی‌ خیالی‌ و بازیگوشی‌پنهان‌ می‌سازند. ولی‌ هر دو گروه‌ با شیوه‌هایی‌ متفاوت‌ مصمم‌، با اراده‌ و مقتدر هستندو از عقیده‌ای‌ راسخ‌ برخوردارند، اگرچه‌ زمانی‌ که‌ به‌ دنبال‌ یافتن‌ حقیقت‌ هستند،علیرغم‌ تمام‌ صفات‌ بالا آنقدر صادق‌ هستند تا به‌ اشتباهشان‌ اعتراف‌ کرده‌ و نقطه‌نظراتشان‌ را عوض‌ کنند، هر چند که‌ شدیدا به‌ آنها معتقد باشند. اگر با دیدن‌ شاهد ومدرک‌ به‌ صحت‌ چیزی‌ پی‌ ببرند و متقاعد شوند، به‌ سرعت‌ به‌ اشتباهات‌ خود معترف‌می‌شوند. آنها از وسعت‌ و دامنه‌ دید خوبی‌ برخوردارند، در نتیجه‌ به‌ راحتی‌ قادرند هردو جنبه‌ یک‌ بحث‌ را درک‌ کرده‌ و ببینند و بدون‌ آن‌ که‌ این‌ دست‌ و آن‌ دست‌ کنند،می‌فهمند حق‌ با چه‌ کسی‌ است‌. آنها به‌ خاطر دارا بودن‌ همین‌ خصوصیات‌ عوامل‌گوناگون‌ و متفاوت‌ را تبدیل‌ به‌ یک‌ کل‌ می‌کنند و به‌ بررسی‌ آن‌ می‌پردازند. از این‌ رومنصف‌ و بی‌طرف‌ به‌ شمار می‌آیند و در شنیدن‌ نقطه‌ نظرات‌ دیگران‌ صبر و حوصله‌به‌ خرج‌ می‌دهند. آنها می‌توانند صحت‌ و اعتبار یک‌ بحث‌ را ببینند، حتی‌ اگرخودشان‌ آن‌ را قبول‌ نداشته‌ باشند. در واقع‌ آنها تابع‌ این‌ توصیه‌ هستند، که‌ می‌گوید:نسبت‌ به‌ حقیقت‌ فکر بازی‌ داشته‌ باش‌ و به‌ منبع‌ آن‌ کاری‌ نداشته‌ باش‌ و آمادگی‌یادگیری‌ را از هر کسی‌ دارند.

هر دو گروه‌، افرادی‌ انسان‌ دوست‌، بی‌ شیله‌ پیله‌، صادق‌، بی‌ رودرواسی‌، جدی‌،خوش‌ مشرب‌، خوش‌ اخلاق‌، خوش‌ برخورد، با محبت‌، مهربان‌، صمیمی‌، ظریف‌،فرهیخته‌، با فرهنگ‌، گاهی‌ آرمان‌ گرا هستند، گرچه‌ این‌ صفت‌ آخر را با واقعیت‌ ومنطق‌ تعدیل‌ می‌کنند. آنها تیزهوش‌، زیرک‌، فرز، فعال‌، با استقامت‌، با پشتکار، ثابت‌قدم‌، مصر و پیگیر هستند و بدون‌ آن‌ که‌ متکی‌ به‌ خود باشند، شخصیت‌ اصلی‌خودشان‌ را با اعتدال‌، دلیل‌ و منطق‌، شوخ‌ طبعی‌ و گاهی‌ خشک‌ نشان‌ می‌دهند.

آنها تقریبا همیشه‌ باهوش‌، موجز، مطمئن‌، خالص‌، پاک‌ و منطقی‌ هستند. بسیاری‌ ازآنها به‌ شدت‌ خلاق‌ با قدرت‌ تخیل‌ قوی‌ و از نظر جسمانی‌ شهودی‌ هستند و به‌ آینده‌وقوف‌ دارند. آنها دارای‌ روحی‌ بزرگ‌ و ماورای‌ بشری‌ هستند. اگرچه‌ این‌ استعداد وتوانایی‌ معنوی‌ و فیلسوفی‌ متولدین‌ بهمن‌ ماه‌ می‌تواند گاهی‌ خطرناک‌ باشد و آنها را به‌سمت‌ برج‌ عاج‌ و عالم‌ رؤیا سوق‌ دهد، تا جایی‌ که‌ اندیشه‌های‌ انتزاعی‌ را در سربپرورانند و گیج‌ و سر در گم‌ شوند و ارتباطشان‌ با زندگی‌ قطع‌ شود. از سوی‌ دیگر این‌صفات‌ می‌توانند به‌ آنها کمک‌ کنند تا به‌ آرمان‌های‌ نوع‌ دوستانه‌ خود و پروژه‌های‌علمی‌ برای‌ تحقق‌ بخشیدن‌ به‌ رؤیاهای‌ انسان‌ها برسند و به‌ حال‌ جهانیان‌ مفید واقع‌شوند. هنگامی‌ که‌ کار یا عامل‌ خاصی‌ از این‌ خصیصه‌ الهام‌ بخش‌ آنها می‌شود، آنهاقادرند آن‌ چنان‌ ایثار و از خود گذشتگی‌ از خود نشان‌ دهند که‌ از پا بیفتند یا حتی‌ به‌سلامتی‌ شان‌ آسیب‌ برسانند.

هر دو گروه‌ نیاز دارند تا گهگاهی‌ از انسانها و دنیا کناره‌گیری‌ کنند و به‌ جای‌ خلوتی‌پناه‌ ببرند و در این‌ زمان‌ تبدیل‌ به‌ افرادی‌ گوشه‌گیر و منزوی‌ می‌شوند. آنها از این‌فرصت‌ها برای‌ تعمق‌ و عبادت‌ استفاده‌ می‌کنند. آنها در دوستی‌ نیز به‌ شدت‌ مستقل‌ وبی‌نیاز هستند. در حالی‌ که‌ بیشتر اوقات‌ از پیروی‌ جمع‌ گریزان‌ هستند، از مداخلات‌دیگران‌ نیز بیزارند، حتی‌ اگر از روی‌ دلسوزی‌ باشد و تنها آن‌ دخالت‌ها را با زبان‌خاص‌ خودشان‌ می‌پذیرند. آنها معمولا علاقه‌ خاصی‌ به‌ نمایش‌ به‌ خصوص‌ تئاتر وموسیقی‌ دارند و در تمام‌ هنرها به‌ خصوص‌ تئاتر از استعداد خوبی‌ برخوردارند.

متولدین‌ بهمن‌ ماه‌ علیرغم‌ دارا بودن‌ ذهنی‌ باز و جذاب‌ و با این‌ که‌ همیشه‌ مایل‌ به‌همکاری‌ هستند و برون‌ گرا محسوب‌ می‌شوند و مایلند همیشه‌ به‌ هم‌ نوعان‌ خودکمک‌ کنند، به‌ راحتی‌ با هر کسی‌ دوست‌ نمی‌شوند. حتی‌ گاهی‌ اوقات‌ اطرافیان‌احساس‌ می‌کنند که‌ آنها در حال‌ فخر فروشی‌ و پز دادن‌ هستند و به‌ اصطلاح‌ خودشان‌را می‌گیرند، در حالی‌ که‌ اصلا چنین‌ نیست‌، در واقع‌ آنها زحمت‌ کمی‌ به‌ خود می‌دهندتا با اطرافیان‌ گرم‌ بگیرند و دوست‌ شوند. به‌ خصوص‌ اگر از کسی‌ خوششان‌ نیاید،اصلا تظاهر نمی‌کنند و به‌ سمت‌ او نمی‌روند. آنها به‌ راحتی‌ خودشان‌ را وقف‌ دیگران‌نمی‌کنند. شاید به‌ این‌ دلیل‌ باشد که‌ آنها طبیعت‌ و ذات‌ انسانها را بیش‌ از حد خوب‌می‌دانند و قضاوت‌ در مورد آن‌ را کار درستی‌ نمی‌یابند، و در نتیجه‌ بیشتر اوقات‌ سردو بی‌روح‌ به‌ نظر می‌آیند. ولی‌ زمانی که‌ به‌ نتیجه‌ می‌رسند که‌ شخصی‌ ارزش‌ دوستی‌ یاعشق‌ و محبت‌ آنها را دارد، تبدیل‌ به‌ عشاق‌ یا دوستانی‌ سفت‌ و سخت‌ و چسبنده‌شده‌ و آنها را از نظر فکری‌ و ذهنی‌ هیپنوتیزم‌ می‌کنند. آنها آماده‌اند تا همه‌ چیزشان‌ رابرای‌ همسرانشان‌ فدا کنند و تا آخر عمر به‌ آنها وفادار می‌مانند.

اگرچه‌، گاهی‌ اوقات‌ از نظر عاطفی‌ و احساسی‌ به‌ شدت‌ سر خورده‌ می‌شوند چون‌آرمان‌های‌ بالای‌ خاص‌ خودشان‌ را در نظر دارند و در نتیجه‌ بیشتر از حد معقول‌ ازدیگران‌ متوقع‌ می‌شوند. اگر کسی‌ آنها را گول‌ بزند و سرشان‌ کلاه‌ بگذارد، خشم‌ وعصبانیت‌شان‌ وحشتناک‌ خواهد بود. اگر شخصی‌ توی‌ ذوق‌ آنها بزند و ناامیدشان‌کند، هرگز او را نمی‌بخشند.
متولدین‌ بهمن‌ ماه‌ اگر رهبری‌ و هدایت‌ بخشی‌ را عهده‌ دار باشند، در کارهای‌ گروهی‌عالی‌ عمل‌ می‌کنند. به‌ طبیعت‌ علاقمندند و به‌ شدت‌ به‌ علم‌ و دانش‌ اندوزی‌ اصرارمی‌ورزند، به‌ همین‌ دلیل‌ نیز می‌توانند دانشمندان‌، فضانوردان‌، مورخان‌ و تاریخ‌نویسانی‌ موفق‌ از کار در آیند. هم‌ چنین‌ در هر کاری‌ که‌ در ارتباط با صنایع‌ برقی‌ ورادیویی‌ باشد مثل‌ پرتو نگاری‌، الکترونیک‌، عکاسی‌ و کارهای‌ فنی‌ مثل‌ هوا نوردی‌گوی‌ سبقت‌ را از همه‌ می‌ربایند. آنها در هر حرفه‌ انسانی‌ و هنری‌ در حال‌ پیشرفت‌ وترقی‌ مثل‌ کارهای‌ خیریه‌ و بهزیستی‌، تدریس‌، نویسندگی‌ به‌ خصوص‌ «شعر» واجرای‌ برنامه‌ از رادیو و تلویزیون‌ موفق‌ هستند. هم‌ چنین‌ عده‌ای‌ از آنها به‌ عنوان‌موسیقی‌ دان‌ و هنرپیشه‌ کمدی‌ (توانایی‌ تقلید خوبی‌ دارند) عالی‌ عمل‌ می‌کنند.تعدادی‌ از متولدین‌ بهمن‌ ماه‌ که‌ دارای‌ علم‌ غیب‌ و قدرت‌ فرا روانی‌ هستند، ازاستعداد شفا بخشیدن‌ به‌ خصوص‌ به‌ بیماران‌ روحی‌ و روانی‌ برخوردارند.

از میان‌ عیوب‌ و نقطه‌ ضعف‌های‌ آنها می‌توان‌ به‌ عادات‌ و رفتار عجیب‌ و غریب‌ توأم‌با تعصب‌ و افراط، خودسری‌، نافرمانی‌، سرکشی‌، دمدمی‌ بودن‌، سردی‌، بی‌اعتنایی‌،تمایل‌ افراطی‌ به‌ گوشه‌گیری‌ و انزوا و دوری‌ از زندگی‌ و اجتماع‌، گرایش‌ شدید به‌ جزم‌اندیشی‌ و اصرار به‌ خرج‌ دادن‌ روی‌ نقطه‌ نظراتشان‌ اشاره‌ کرد. متولدین‌ بهمن‌ ماه‌می‌توانند تهدیدی‌ بزرگ‌ برای‌ افرادی‌ باشند که‌ دشمن‌ بشریت‌ محسوب‌ می‌شوند و درنتیجه‌ موهبتی‌ برای‌ انسانها به‌ شمار می‌آیند. شرایط، اوضاع‌ و احوال‌ و وضع‌ زندگی‌،به‌ عنوان‌ مثال‌، تضاد و مخالفت‌ مداوم‌ نسبت‌ به‌ عاملی‌ که‌ عزیزش‌ می‌دارند، ممکن‌است‌ باعث‌ انحطاط فکر و ذهن‌ بازشان‌ شود، یعنی‌ همان‌ خصوصیتی‌ که‌ جالب‌ترین‌و خوشایندترین‌ خصیصه‌ بارز متولدین‌ بهمن‌ ماه‌ محسوب‌ می‌شود. آنها می‌توانندگهگاهی‌ در امر انسجام‌ کمبود داشته‌ باشند، عهد و پیمان‌ بشکنند، پنهان‌ کاری‌ و مکربه‌ خرج‌ دهند و خشم‌ و غضب‌، بیزاری‌، گستاخی‌ و یا بدتر سکوت‌ تهدیدآمیز آنهامی‌تواند به‌ صورت‌ فوران‌ شدید عصبانیت‌ بروز داده‌ شود و اینها همگی‌ بخشی‌ ازجنبه‌ منفی‌ شخصیت‌ متولن‌ بهمن‌ ماه‌ محسوب‌ می‌شوند. هم‌ چنین‌ این‌ ویژگی‌های‌منفی‌ می‌توانند به‌ صورت‌ یک‌ انزجار مستمر و مدام‌ نسبت‌ به‌ دشمنان‌ مشخص‌ شوندو در نهایت‌ به‌ شکل‌ مردم‌ گریزی‌ در آیند.

بیماری‌ها و مشکلات‌ احتمالی‌ متولدین‌ بهمن‌ ماه‌:
از آنجایی‌ که‌ صورت‌ فلکی‌ دلو روی‌ پاها از زانوان‌ گرفته‌ تا قوزک‌ (مچ‌) پا روی‌ گردش‌خون‌ حکومت‌ می‌کند، متولدین‌ بهمن‌ ماه‌ مستعد ابتلاء به‌ انواع‌ بیماری‌های‌ پا و زانو،به‌ خصوص‌ گرفتگی‌ عضلات‌ و هم‌ چنین‌ مشکلات‌ عصبی‌ ناشی‌ از انقباض‌ عضلانی‌،نفخ‌، زکام‌، اسهال‌، آب‌ آوردگی‌، ورم‌، گواتر و روان‌ آشفتگی‌ هستند، در نتیجه‌ باید به‌شدت‌ مراقب‌ نحوه‌ تغذیه‌ خود باشند.

علاقمندیها: جنگیدن‌ و از جان‌ مایه‌ گذاشتن‌ در راه‌ هدف‌ و رفاه‌، فکر کردن‌ وبرنامه‌ریزی‌ برای‌ آینده‌، گهگاهی‌ اندیشیدن‌ به‌ گذشته‌، دوستان‌ و هم‌ نشین‌های‌ خوب‌و با وفا، تفریح‌ و سرگرمی‌.

بیزاریها: عهد و پیمان‌های‌ واهی‌، تنهایی‌ بیش‌ از حد، یکنواختی‌، سرمشق‌گیری‌،ایده‌آلیستی‌.

مشکلات‌ احتمالی‌ که‌ ممکن‌ است‌ سر راهشان‌ قد علم‌ کنند و شیوه‌صحیح‌ برخورد با آنها:
هر کسی‌ ویژگی‌ها و خصوصیات‌ منحصر به‌ فردی‌ دارد و زمانی‌ که‌ این‌ خصلت‌هاسرکوب‌ و یا فروخورده‌ شوند، یا برآورده‌ نشوند، باعث‌ بروز مشکلاتی‌ می‌گردند.توصیه‌ ما این‌ است‌ که‌ این‌ پیشنهادات‌ را به‌ کار ببندید و از مواجهه‌ با نتایج‌ عالی‌ آن‌شگفت‌ زده‌ شوید.

مشکل‌: تنهای‌ تنها شده‌اید، در حالی‌ که‌ قبلا دوستان‌ حقیقتا از وجود شما لذت‌می‌بردند.
راه‌ حل‌: باید مردم‌ را به‌ همان‌ شکلی‌ که‌ هستند بپذیرید و بیش‌ از حد به‌ دنبال‌یافتن‌ عیوب‌ و نقطه‌ ضعف‌های‌ آنها نباشید، بدین‌ ترتیب‌ انسانیت‌ خود را نشان‌داده‌اید و مشکل‌ تان‌ حل‌ می‌شود.
مشکل‌: به‌ نظر می‌رسد که‌ هر گاه‌ پای‌ عشق‌ به‌ میان‌ می‌آید، سر رشته‌ امور از دست‌تان‌ خارج‌ می‌شود.
راه‌ حل‌: سعی‌ کنید که‌ حالت‌ تدافعی‌ خود را کنار گذاشته‌، تا احساسات‌ و عواطف‌تان‌ سرکوب‌ نشوند و بتوانید همانی‌ باشید که‌ قبلا بودید.
مشکل‌: همواره‌ به‌ نظر می‌رسد که‌ در محل‌ کار فرصت‌ ارتقاء و یا پیشرفت‌ را ازدست‌ می‌دهید.
راه‌ حل‌: لازم‌ است‌ که‌ بهره‌گیری‌ از جنبه‌ مثبت‌ شخصی‌تان‌ را در کارهای‌ گروهی‌و تلاش‌های‌ دسته‌ جمعی‌ را یاد بگیرید، این‌ را بدانید که‌ با در پیش‌ گرفتن‌ روش‌های‌انزواطلبی‌ و گوشه‌گیری‌ به‌ هیچ‌ کجا نمی‌رسید.
مشکل‌: به‌ نظر می‌رسد که‌ بیش‌ از حد معمول‌ از نظر جسمانی‌ بیمار می‌شوید.
راه‌ حل‌: شما به‌ واسطه‌ فرو خوردن‌ و سرکوب‌ احساسات‌ و عواطف‌ تان‌ بیقراری‌و نا آرامی‌ را عمیقا به‌ درون‌ وجودتان‌ سوق‌ می‌دهید و به‌ همین‌ دلیل‌ مستعد ابتلا به‌انواع‌ بیماری‌های‌ جسمانی‌ می‌شوید. در نتیجه‌ لازم‌ است‌ که‌ با سنجیدگی‌ و ظرافت‌احساسات‌ تان‌ را ابراز نمایید.

سیاره‌ حاکم‌ بر شما «اورانوس‌» است‌.
فاصله‌ متوسط از خورشید19/218
دور و گردش‌ نجومی‌ از کانون‌ (برحسب‌ سال‌)84/01
شعاع‌ استوایی‌ (برحسب‌ کیلومتر)25559
شعاع‌ قطبی‌ (بر حسب‌ کیلومتر)24973
دور گردش‌ و دوران‌ جرم‌ (برحسب‌ ساعت‌)17/24
انحناء خط استوا نسبت‌ به‌ کانون‌ (برحسب‌ درجه‌)97/92
تعداد ماهواره‌های‌ مشاهده‌ شده‌15

حقایق‌ جالب‌ و شگفت‌انگیز دیگری‌ راجع‌ به‌ ماه‌ تولد شما (بهمن‌): نشانه‌ای‌ که‌ در ارتباط با ماه‌ تولد شماست‌، یک‌ انسان‌ دلو به‌ دست‌ است‌ که‌ نماد تغذیه‌زمین‌ با انرژی‌های‌ خاص‌ و ماورای‌ طبیعی‌ می‌باشد. گفته‌ می‌شود که‌ یکی‌ از اولین‌انسان‌های‌ دلو به‌ دست‌ «زئوس‌» خدای‌ یونانیان‌ در اساطیر بوده‌ است‌.

رنگ‌ محبوب‌ و خوش‌ یمن‌ متولدین‌ بهمن‌ ماه‌ «آبی‌ فیروزه‌ای‌» است‌.

سنگ‌ محبوب‌ و خوش‌ یمن‌ متولدین‌ بهمن‌ ماه‌ «فیروزه‌» است‌. این‌ سنگ‌ از سال‌4000 قبل‌ از میلاد مورد استفاده‌ قرار می‌گرفت‌ و می‌تواند به‌ رنگ‌ خالص‌ یا حاوی‌مواد معدنی‌ فرعی‌ و بدلی‌ باشد. اگر این‌ قالب‌ از الگویی‌ چند ضلعی‌ به‌ هم‌ پیوسته‌ و درهم‌ قفل‌ شده‌ تشکیل‌ شده‌ باشد، نام‌ فیروزه‌ «تار عنکبوتی‌» به‌ خود می‌گیرد.

نام‌ افراد مشهوری‌ که‌ در ماه‌ بهمن‌ متولد شده‌اند: چارلز داروین‌
توماس‌ آلوا ادیسون‌
آبراهام‌ لینکن‌
فرانکلین‌ دلانو روزولت‌
چارلز دیکنز
ولفگنگ‌ آمادئوس‌ موزارت‌
http://www.3jokes.com

پیامک بنزینی

جدید ترین جمله عاشقانه: «بنزین نگاهت رو برای قلبم سهمیه بندی نکن!»

~نفرین جدید: «الهی سهمیه بنزینت نصف بشه!»

~اگه کسی بهت گفت: «دوستت دارم، میمیرم برات، فدات شم، تمام زندگیمی» زود باور نکن! اگه میخوایی امتحانش کنی، بهش بگو: «کارت سوخت رو میدی به من؟»

عاقد خطاب به عروس: «آیا وکیلم شما را با مهریه 1387 لیتر بنزین و چهار عدد کارت سوخت به عقد دائم آقا محمود در بیاورم؟» عروس رفته ماشینش رو گازسوز کنه!!

دوستت دارم قدّ یه بشکه بنزین، خاطرخواتم قد یه پمپ بنزین، روز تولد تو بهترینم، هدیه بهت میدم یه کارت بنزین!

اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده، بدان بنزین نداره گریه کرده!

اگه بنزین، سهمیه بندی شده نگران نیستم. چون از این به بعد با تو می رم سرِ مزرعه، الاغ جونم!

فیلم های پرفروش امسال: -«من ترانه 15000 لیتر بنزین دارم» -«رستگاری قبل از ساعت 12 امشب» -«دور دنیا با 100 لیتر بنزین» -«رایحه خوش بنزین» -«ب مثل بنزین» -«علی بنزینی» -«بنزینی ها» -«بنزین خوش قدم» -«مرد بنزینی» -«دخترک بنزین فروش» -«سالهای سهمیه بندی»

~دعاهای بنزینی: -«الهی بنزین بگیری»-«بنزین به قبرت بباره» -«التماس بنزین» -«دست به هر چی میزنی بنزین بشه» - «خدا بنزینت بده ،یک لیتر در دنیا صد لیتر در آخرت»

ضرب المثل های بنزینی: -«بنزین دیدی ندیدی» -«بنزین زرد برادر گریسه!» -«با بنزین بنزین گفتن ماشین روشن نمیشه» -«به اندازه بنزینت گاز بده» -«بنزین همسایه اورانیومه» -«بنزین از باک می ریزه» -«از این حرفا بوی بنزین میاد» -«ماشینه راه نمی رفت، بنزین تو باکش می ریخت»

ایران ناز

ایران قهرمان شد

رتبه های اول ایران درجهان
رتبه های اول ایران درجهان
    1. بیشترین تولید پسته
    2. بیشترین تولید خاویار
    3. بیش...ترین تولید خانواده توت
    4. بیشترین تولید زعفران (80% کل تولید جهانی)
    5. بیشترین تولید زرشک
    6. بیشترین تولید میوه آلویی (از قبیل شفت و گیلاس وغیره)
    7. بالاترین دمای ثبت شده روی سطح زمین (70.7 درجه سانتیگرد در کویر لوت)
    8. بیشترین تلفات انسانی در سرما و کولاک برفی (4000 نفر در کولاک سال 1350 کشته شدند، میزان بارش برف 8 متر در 5 روز)
    9. بزرگترین وارد کننده گندم
    10. بیشترین آمار فرار مغزها !
    11. بیشترین نسبت زن به مرد در مدارس و دانشگاه ها (1.23 زن در مقابل هر مرد)
    12. بالاترین میزان تشعشات زمینی، با شدت سالانه 260 میلی سیورت در رامسر (مقایسه = یک عکس رادیوگرام سینه 0.05 میلی سیورت، میدانهای اطراف چرنوبیل 25 میلی سیورت)
    13. بیشترین تعداد زمین لرزه های بزرگ (بالای 5.5 ریشتر)
    14. دقیق ترین تقویم دنیا (تقویم جلالی)
    15. بیشترین مصرف مشتقات تریاک و هروئین (امریکا بیشترین مصرف کوکایین را دارد)
    16. بیشترین تعداد تغییر پایتخت در طول تاریخ (تهران سی و دومین پایتخت ایرانست)
    17. کهن ترین کشور دنیا (تاسیس شده در 3200 سال قبل از میلاد مسیح)
    18. میزبان بزرگترین جمعیت مهاجر جهان (اکثرا عراقی و افغانی)
    19. بزرگترین تولید کننده فیروزه
    20. بزرگترین منابع روی در جهان
    21. بزرگترین تولید کننده و صادر کننده فرش های دست بافت (75% کل تولید جهانی)
    22. بیشترین شتاب پیشرفت تولید علم و تکنولوژی در جهان (340000% رشد در طول 37 سال 1349-1387، شتاب رشدی یازده برابر متوسط جهان در سال 1388, رشد سالانه کنونی 25.7%)
    23. بزرگترین سیستم بانکی اسلامی (کل سرمایه 236 میلیارد دلار)
    24. بالاترین میزان وابستگی به انرژی (بیشترین اتلاف انرژی در جهان)
    25. بزرگترین منابع انرژی هیدروکربن (گاز و نفت با هم، با ارزش 14000 میلیارد دلار بر حسب قیمت جهانی 75 دلار هر بشکه نفت)
    26. بالاترین تناسب ذخایر به تولید برای نفت در جهان (با میزان تولید کنونی ایران معادل 89 سال ذخایر نفتی دارد)
    27. ارزانترین پایتخت جهان (طبق تحقیق شبکه خبری سی ان ان تهران ارزانترین پایتخت جهانست)
    28. بزرگترین فوران چاه نفت در تاریخ (نشت چاه نفتی قم در سال 1335 سه ماه ادامه داشت با فوران روزی 125000 بشکه نفت، ارتفاع فوران 52 متر، مقایسه با نشت نفتی خلیج مکزیک و با خروج سه ماه 53000 بشکه در روز)
    29. بالاترین آلودگی دی اکسید گوگرد در هوای شهری
    30. قدیمی ترین منبع مصنوعی یا ساختگی آبی جهان با قدمت 2700 سال (قنات گناد آباد هنوز هم آب 40.000 نفر را فراهم میکند)
    31. بزرگترین مجموعه جواهرات در جهان (جوهرات شاهی ایران در موزه بانک مرکزی ایران بزرگترین گنجینه جوهرات جهانست)
    32. کهن ترین امپراتوری جهان (هخامنشیان اولین ابرقدرت تاریخ بودند و در اوج قدرت بر 44% کل جمیعت جهان حکومت میکردند که این بالاترین درصد جمیعت تحت یک دولت در تاریخ هم هست)
    33. بیشترین تعداد تلفات در جنگ شیمیایی (100.000 کشته و 100.000 زخمی در جنگ با صدام، ایران همچنین دومین رتبه تلفات تاریخ را بر اثر سلاح های کشتار دست جمعی بعد از ژاپن دارد)
    34. بیشترین تعداد و تناسب مذهب شیعه در جهان (89% جمیعت ایران)
    35. بالاترین رشد مصرف گاز طبیعی
    36. بیشترین رشد تعداد خودروهای گازسوز
    37. بیشترین عمل زیبایی انجام شده در جهان
    38. بیشترین آمار طلاق در جهان.
    39.بزرگترین تجزیه تاریخ،در مدت ۱۹۶ سال گذشته ۳.۵میلیون کیلومتر از خاک ایران تجزیه گردیده !


ایران ناز

پوشاک

با 10 برند معروف لباس و کفش ورزشی جهان آشنا شوید
با 10 برند معروف لباس و کفش ورزشی جهان آشنا شوید
یک جفت کفش چه تفاوتی به دیگر کفش‌ها دارد؟ این درباره طراحی‌های زیبا، راحتی و کیفیت بالای محصول است. به این خاطر است که اکثر برندها در تجارت لباس ورزشی بطور شانه به شانه با هم رقابت میکنند تا بازار خود را گسترش دهند. در زیر 10‌ تا از بهترین برندهای لباس ورزشی و لوگوهای آنها را میبینید که بدون شک اینها در بازار حاکم هستند.

1 - Adidas
 
با 10 برند معروف لباس و کفش ورزشی جهان آشنا شوید

Adidas یک برند کفش ورزشی است که دنیا را رهبری می‌کند. این برند در سال 1948 توسط Adolf Dassler به وجود آمد. بر طبق یک برآورد این شرکت در سال 2010 به میزان 12 میلیارد یورو درآمد داشته است. Adidas به دلیل تنوع فوق‌ العاده‌ای که در انواع محصولات و کفش‌ها شامل فوتبال، کریکت، راگبی، بسکتبال، دو، گلف، تنیس و غیره دارد، بسیار مشهور است.

2 - Nike
 
با 10 برند معروف لباس و کفش ورزشی جهان آشنا شوید

Nike از جمله بزرگترین فروشندگان کفش به ورزشکاران در تمام دنیا است. Nike در سال 1964 و با نام Blue Ribbon Sports تاسیس شد و بعدها در سال 1978 نام آن به "NIKE" تغییر پیدا کرد. درآمد به دست آمده توسط "NIKE" در سال 2011 حدود 20.86 میلیارد دلار آمریکا بوده است.

3 - Puma
 
با 10 برند معروف لباس و کفش ورزشی جهان آشنا شوید

Puma یک کمپانی کفش آلمانی است که به خاطر لباس‌ها و کفش‌های ورزشی‌اش مشهور شده است. این کمپانی توسط دو برادر شکل گرفت، Adolf Dassler و Rudolf Dassler در سال 1924 اما بعداً تقسیم شدند و نتیجه آن دو شرکت جداگانه کفش ورزشی شد Adidas و Puma. در آمد به دست آمده توسط Puma در سال 2010 به میزان 2/70 میلیارد یورو بوده است.

4 - Reebok
 
با 10 برند معروف لباس و کفش ورزشی جهان آشنا شوید

Reebok از سال 2005 یک تابع از Adidas است، اگر چه این برند توسط J.W. Foster و پسرانش در سال 1895 شکل گرفت. بعدها در 1958 نوه‌های آن‌ها نام آن را به Reebok تغییر دادند. Reebok به خاطر کفش‌هایش مخصوصاً برای پیاده‌روی معروف است. این برند محبوبیت زیادی در کشورهای جنوبی آسیا به دست آورده که به دهه 80 باز می‌گردد و در اواخر دهه 90 به اوج خود رسید.

5 - Under Armour
 
با 10 برند معروف لباس و کفش ورزشی جهان آشنا شوید

Under Armour در سال 1996 تاسیس شد. این برند در سال 2006 شروع به کار بر کفش‌های ورزشی کرد. درآمد این شرکت در یک رشته خاص در سال 2009 به میزان 856 میلیون دلار بوده است. هم‌چنین این کمپانی در سال 2008 جایزه Billie را به خاطر تاکتیک‌های ابداعی و اختراعی را از آن خود کرد.

6 - Keds
 
با 10 برند معروف لباس و کفش ورزشی جهان آشنا شوید

Keds در سال 1916 تاسیس شد. این یک برند کفش آمریکایی است که کفش‌هایی با کفی لاستیکی ارائه می‌کند. اکثر مردم آن‌ها را به نام "Sneakers" می‌شناسند، Keds به این دلیل به این نام مشهور شده است که به دلیل داشتن کفی لاستیکی مردم می‌توانند با آن‌ها به طور آرام و بی‌صدا حرکت کنند.

7 - New Balance
 
با 10 برند معروف لباس و کفش ورزشی جهان آشنا شوید

NBAS - New Balance Athletic Shoes Inc در سال 1906 و با اسم New Balance Arch Support Compan تاسیس شد. درآمد این شرکت در سال 2006 حدود 1.55 میلیارد دلار بوده است. اسم این برند به دلیل بهترین و برجسته‌ترین کفش‌های ورزشی در دنیا مطرح شده است.

8 - K-Swiss
 
با 10 برند معروف لباس و کفش ورزشی جهان آشنا شوید

K-Swiss در سال 1966 به وسیله دو برادر تاسیس شد. این کمپانی در ابتدا کفش‌های ورزشی برای بازیکنان تنیس تولید می‌کرد که پس از گذر زمان بسیار معروف و مشهور شد.

9 - Hi-Tec
 
با 10 برند معروف لباس و کفش ورزشی جهان آشنا شوید

Hi-Tec در سال 1974 به وجود آمد. اسم این برند در زمانی معروف و محبوب شد که کفش‌های High Tec Squash را تولید کرد. این کفش‌ها به طور تخصصی برای بازیکنان اسکواش تولید و طراحی شده بودند. این کمپانی در حال حاضر در بازار کفش‌های ورزشی مطرح بوده و درآمد سالیانه 250 میلیون دلاری دارد.

10 - Fila
 
با 10 برند معروف لباس و کفش ورزشی جهان آشنا شوید

Fila یکی از معروف‌ترین و مطرح‌ترین برند‌های کفش ورزشی است. این برند در سال 1911 در ایتالیا مشهور شد. محصولات Fila انواع لباس‌های ورزشی است. اما این برند بیشتر به خاطر کفش‌هایش مشهور شده است. محصولات لباس‌های ورزشی برای فوتبال، گلف و دیگر ورزش‌ها می‌باشد.

ایران ناز

جملات زیبا


رفتم جلسه ثبت نام ۱ساعت وایسادم.

یارو اومده میگه میخوای ثبت نام کنی؟

پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم !

.

.

.

مرغ و از فریزر در آوردم میگه می خوای غذا درست کنی ؟!

پـَـَـ نَ پـَـَــــ خانوادش اومدن از سردخونه میخوان ببرن خاکش کنن !

.

.

.

به یارو میگم حاجی, بزن تو دنده من هول میدم روشن شه.

میگه بزنم ۲ ؟ پَـــ نَ پَـــ بزن ۳فوتبال داره !

.

.

.

اس ام اس پ ن پ

رفتم مرغ فروشی به فروشنده میگم بال دارین،

میگه بال مرغ؟

پـَـَـ نَ پـَـَــــ بال هواپیما، چندتا کوچه پایین تر سقوط کردیم میخوام درستش کنم !

.

.

.

اس ام اس جدید پـ نه پـ

پدربزرگم فوت کرده تو قبرستونیم دوستم زنگ زده میگه کجایی؟

میگم بهشت زهرا ! میگه واسه چی ؟ میگم واسه پدر بزرگم.

میگه اِ ؟ فوت کرده ؟ میگم پـَـــ نَ پـَـــــ تمرینی اومدیم مانور !

.

.

.

پیامک په نه په

مامانم سفره پهن کرده بود ,بهش گفتم میخوای شام بیاری؟

گفت: پـَــــــــ نَ پَـــــــــ میخوام گلای سفره رو اب بدم !

.

.

.

دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم ازراه اومده میگه خوابه؟

میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!

.

.

.

اس ام اس په نه په

سر سفره عقد ، حاج آقا: آیا بنده وکیلم ؟

عروس: پـَـ نـَـ پـَـ  متهمی !

.

.

.

اس ام اس پ ن پ

به معلممون میگم آقا اجازه هست بریم دستشویی ؟!!! میگه واجبه ؟!

پ ن پس مستحبه !!

.

.

.

همسایمون عروسی داشتن

دوستم خونمون بود هی سروصداشون میومد.دوستم گفت عروسیه؟

 پـَـ نـَـ پـَـ همسایمون سرخ پوسته مراسم خاص خودشونه !

.

.

.

رفیقم اومده خونمون! وضو گرفته میخواد نماز بخونه!می پرسه قبله کدوم طرفه؟!

میگم:میخوای نماز بخونی؟! میگه: پـَـ نـَـ پـَـ میخوام دیش ماهوارتو تنظیم کنم!

.

.

.

رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟

گفتم پَــــ نَ پَــــ من میکروبم ,اومدم خودمو معرفی کنم!

.

.

.

رفتم رستوران یارو میگه غذا میل دارید قربان؟

پ نه پ اومدم ببینم اینجا حقوق خوبه؟از کارت راضی هستی یا نه !

.

.

.

داشتم میرفتم باشگاه وسط راه یادم اومد یه چیزی رو یادم رفته،

برگشتم خونه.در زدم داداشم در رو بازکرده با تعجب میپرسه

قاسم تویی؟!!!نرفتی باشگاه؟

میگم:پَــــ نَ پَــــ قاسم رسید من دیلیوریشم…

.

.

.

به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟

میگه از شوهرش؟؟؟؟؟ پـَــ نَ پـَـــ چسبیده بود

کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد… !

.

.

.

با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیروایسادیم.

دوستم میگه:شیرِ؟ میگم:پَــــ نَپَــــ… گربه اس باباش

مرده ریش گذاشته!

.

.

.

تو اتاق عمل نوزاد تازه به دنیا اومده به دستیار میگم چاقو رو بده

میگه میخوای بند نافو ببری؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام رقص چاقو کنم

از مامان بچه شاباش بگیرم!!

.

.

.

بعد از چند ساعت عمل بچم به دنیااومده با کلی ذوق به بابام

نشونش می دم.میگه بچته؟؟؟!! میگم پَــــ نَ پَــــ اینو الان

از اینترنت دانلود کردم نسخه آزمایشیه واسه تست تا اصلش بیاد!!!

.

.

.

آهنگ اندی تو ماشین گذاشتم دوستم میگه اندیه ؟

پَـــ نَ پَـــ داریوشه,داره خودشو لوس میکنه بخندیم !

.

.

.

تصادف شده زنگ زدم اورژانس میگه کسی صدمه دیده

پ نه پ زنگ زدم بگم همه سالمن نگران نشو !

.

.

.

تو جاده بنزین تمام کردیم وایسادیم کنار جاده ۴ لیتری تکون میدیم !

طرف اومده میگه بنزین تمام کردین ؟

میگیم:پـَـَـــ نه میگیم هورا ! ما هم از این دبـــّه ها داریم !

.

.

.

استاد: کی جواب این سوالو میدونه؟

من دستمو بردم بالا

استاد: میخوای جواب بدی؟

من: پــــَ نه پــــَ میخوام ببینم باد از کدوم ور میاد !

.

.

.

عاقد سر سفره عقد : عروس خانم وکیلم؟

پَ نه پَ دکتری ! دعوت کردیم سطح مجلس بره بالا !

http://www.radsms.com

الدعا فی لیالی امتحانات

الدعا فی لیالیّ الامتحانیه !

اللهم اهد کل الشّوت و المشنگ، لا یعلم من دروسهُ بقدر بز اخفش.

الذین لا یعلمون و لا یستطیعون ان یقرأ فی لیلة

واحدة کل الکتاب المخوفة القطورة و الجزوات الزیراکسیه.

دروساً لا ینفع فی الدنیا و الاخره (و فی الموضوعات العملگیّة تغنی محل اشتغالنا).

اللهم انجنا من البلیّات الذی ینزل علینا ببرکة الاساتید

و الامتحاناتهم الذی ینتزل المعدل تحت خطوط المشروطیّه.

اللهم انّا نسألک اللّغو کل الامتحانات و الکوئیز فی کل تروم (اینجا همه بگن آمین)

و لا تکلنا الی انفسنا و نمراتنا و محفوظاتنا الذی یجذبنا

الی المنجلاب المشروطیة طرفة عیناً ابداً و نعوذ بک من پروجات.

آمین یا کاشف المضطربین فی اللیالی الامتحانیه

http://www.radsms.com

پیامک های عشقولانه

اس ام اس جالب و خواندنی با موضوع بوسه

(سری دوم)

http://RadsMs.com

اس ام اس بوسه ، پیامک بوسه - www.RadsMs.com

منبع و مرجع کامل اس ام اس در ایران

راد اس ام اس دات کام

هر روز با برترین و بروزترین موضوعات اس ام اسی

سلام

یه چیز میگم بگو باشه

یه ماچ میدی دلم وا شه !؟

.

.

.

نیست در این گفته من سوسه ای / گر تو به من قرض دهی بوسه ای

بوسه ای دیگر سر آن مینهم / لحظه دیگر به تو پس میدهم !

.

.

.

من مست غم عشقم با خنده خمارم کن ، صیاد اگر هستی با بوسه شکارم کن  . . .

.

.

.

اتل متل یه فانوس / فرستادم برات بوس

گرفتی بگو آره / نشد بگو دوباره !

.

.

.

عشق تو وسط قلبمه ، درست همینجا ، همین تو

یه بوسه بده واسه مریض میخوام ، آخه بوسه هات داره حکم دارو !

.

.

.

عزیزم

پرده چشماتو آروم میکشم روی چشات

بوسه دوستت دارم رو میگیرم از گونه هات

شب به خیر احساس من . . .

.

.

.

اگر نیمه شبی در آغوش من افتی / آنقدر بوسه بر لبهایت زنم که از نفس افتی !

.

.

.

میخوام بیام کنار تو ، تا یه کمی لوست کنم

اگه کسی اونجا نبود ، یواشکی بوست کنم !

.

.

.

ترنم باران را نصار چشمانت میکنم  نازنینم ، تا شبنمی شود بر سرخی گونه هایت

و داغی بوسه ام را به پیشانی ات به یادگار میگذارم و دست نوازشم را به موهایت

هدیه میکنم ، که تا عمر داری مرا از خاطر نبری . . .

.

.

.

رفتم به نزد طبیب ز شدت طب

۶ بوسه نوشت ز گوشه لب

۲ تا صبح

۲ تا ظهر

و ۲ تا شب!

.

.

.

مانده بر لبان من داغ بوسه های تو

رفتی و بجا مانده  آتشی به جای تو

.

.

.

تمام دقایق مانده از عمرم به همراه زیبا ترین بوسه های عاشقانه

هدیه ای برای تو . . .

دوستت دارم

.

.

.

گلی از شاخه هاچیدم برایت / زدم بوسه به یادت بی نهایت

اگر قاتل تو را کشت ای قناری / بگو آخر ، که گیرد خونبهایت !

.

.

.

بوسه یعنی لذت دلدادگی / لذت از شب لذت از دیوانگی

بوسه آغازی برای ما شدن  / لحظه ای با دلبری تنها شدن

بوسه آتش می زند بر جسم و جان /  بوسه یعنی عشق من با من بمان . . .

.

.

.

کاش میشد بوسه ها را قاب کرد / مثل نامه سوی هم پرتاب کرد

کاش میشد عشق را تقسیم کرد / مثل تک شاخه گلی تقدیم کرد

.

.

.

سلام یه زحمت واست داشتم

هروقت از جلو آینه رد شدی ، این دوست منم ببوس !

.

.

.

شبی پر کن از بوسه ها ساغرم / به نرمی بیا همچو جان در برم

تنم را بسوزان در آغوش خوش / که فردا نیابند خاکسترم . . .

.

.

.

میفرستم این پیامک را به دوست / ای پیامک صورت او را ببوس

.

.

.

بازم شادی و بوسه / تو هر لحظه و ساعت

هیچ وقت کهنه نمی شه / دوستت دارم کثافت!

.

.

.

ناز آن چشمی که سویش مال ماست

ناز آن رویی که بوسش مال ماست !

.

.

.

گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنم

که دگر باز از این گونه خطاها نکنم

بوسه دادی و چو برخواست لبت از لب من

توبه کردم که دگر توبه بیجا نکنم !

.

.

.

با گوشیت چیکار کردی ؟ هرچی زنگ میزنم میگه

مشترک مورد نظر خوشگله !

بوسیدنش مشکله !

http://www.radsms.com

پیامک های انقلابی


اس ام اس مخصوص ۲۲بهمن و دهه فجر

(سری سوم)

http://RadsMs.com

اس ام اس و پیامک مخصوص 22 بهمن 1389 - www.RadsMs.com

اس ام اس های دهه فجر سری اول

اس ام اس های دهه فجر سری دوم

بیست و دوی بهمن که حیات وطن است

خود روح خدایی است که در جان و تن است

ما زنده به آنیم و از آن یاد کنیم

یوم الهی که یادگار از آن ماه بهمن است

یوم الله۲۲ بهمن، روز پیروزی حق بر باطل را تبریک می گویم . . .

.

.

.

بهمن آمد فجر پیروزی رسید / گاه شادی و ستم سوزی رسید

بهمن و روئیدن گل در کنار / پس زدن از روی کشور هر غبار . . .

.

.

.

از اوج بروج حق سردار قیام آمد / بر شوق سماع جان، انوار امام آمد

طاغوت نگونسر شد با خاک برابر شد / شمشیر اناالحق چون بیرون ز نیام آمد . . .

.

.

.

برخیز که فجر انقلاب است امروز / بیگانه صفت خانه خراب است امروز

هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد / از لطف خدا نقش بر آب است امروز

۲۲ بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلام مبارک باد . . .

.

.

.

قلب‏ها ، کهکشانی از عشق خمینی می‏شود و جامی لبریز از شراب ظهور پیروزی

http://www.radsms.com

تقویم تاریخ انقلاب

اشاره: انقلاب اسلامی ایران رویدادها و خاطرات تلخ و شیرین بسیاری دارد؛ از 28 مرداد 1332 که یادآور کودتای

ننگینی است که شیرینی نهضت ملی شدن صنعت نفت را در کام ملت ایران تلخ کرد،تا 22 دیماه 57، که پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان شیرین ترین خاطره در ذهن ملت ایران نقش بسته است.
انقلاب اسلامی ایران تقویمی دارد که در آن روزهایی ثبت شده است که برای مردم ایران گاه شیرین و گاه تجلی خاطرات تلخ می باشد، اما باید این واقعیت را بپذیریم که اگر همین روزهای تلخ و شیرین در تقویم انقلاب اسلامی ایران ثبت نمی شد، امروز نمی توانستیم جشن پیروزی انقلاب اسلامی را شاهد باشیم.
 در این نوشتار برآنیم تا با بررسی برخی از وقایع مهم در طول سال های 1332 تا 1357 به حقیقت انقلاب اسلامی ایران برسیم و انقلابی را درک کنیم که به گفته جیمی کارتر، رئیس جمهوری آمریکا به زمان قیام اسلامی مردم ایران: نه فقط سازمان جاسوسی آمریکا بلکه هیچ سازمان اطلاعاتی دیگر در جهان نیز قادر به پیش بینی رویدادهای آن نبود. 
وقایع انقلاب از کودتای 28 مرداد تا پیروزی انقلاب اسلامی
در این مقوله ما تنها به برخی از وقایع مهم انقلاب اسلامی از کودتای 28 مرداد 1332 تا 22 بهمن 1357؛ سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، نگاهی گذرا داریم:

کودتای ننگین 28 مرداد سال 1332
آمریکا و انگلیس طراحان اصلی این کودتای ننگین بودند که 28 مرداد 1332 را به عنوان یکی از تلخ ترین روزها در تاریخ ایران به ثبت رساندند.
اجرای نقشه کودتا در 25 مرداد شکست خورد اما سستی مصدق و دلایل مختلف دیگر باعث شد که در 28 مرداد 1332 کودتا عملی شود و سرلشکر فضل‌الله زاهدی مجری طرح کودتا به جای مصدق نخست وزیر شود و شیرینی نهضت ملی شدن صنعت نفت در کام ملت ایران تلخ گردد و باعث حاکمیت 25 سال دیکتاتوری محمدرضا شاه با حمایت مستکبرین و خصوصا آمریکا گردد.

16 آذر 1332 روز دانشجو
نیکسون، معاون رییس جمهوری وقت آمریکادر آذر 1332 راهی ایران گردید تا نتیجه کودتایی را که سازمان جاسوسی آمریکا، سیا، رهبری کرده بود از نزدیک مشاهده کند.
دانشجویان در اعتراض به سفر نیکسون، تظاهرات پرشوری علیه رژیم کودتا برپا کردند. صبح 16 آذر 1332، گارد برای اولین بار وارد صحن دانشگاه شد و ماموران گارد با حمله به دانشجویان بی‌پناه، سه تن از آنان به نامهای مصطفی بزرگ نیا، مهدی شریعت رضوی و احمد قندچی را به شهادت ‌رسانند.
در واقع می توان 16 آذر 1332 را به عنوان یکی از مهمترین حرکتهای سیاسی دانشجویان در تاریخ ایران به شمار آورد.

16 مهر 1340، تصویب قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی
در این قانون قسم به قرآن و شرط مسلمان بودن برای نمایندگان مجلس حذف شده بود و همین باعث اعتراض علمای اسلام و مردم مسلمان گردید.

8 آذر 1341، لغو قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی
با اعتراض علمای اسلام از جمله آیت‌الله روح‌الله خمینی و آیت‌الله حائری و دیگر علما و حضور گسترده مردم در پشتیبانی از علمای اسلام پس از مکاتبات و تظاهرات و اعتراضات ، دولت خائن ا سدالله علم قانون فوق را ملغی اعلام کرد.

19 دی 1341، اعلام انقلاب سفید
رژیم پهلوی و در رأس آن محمدرضا در جهت خواستهای استعمارگرانه آمریکا و همچنین تغییر فکر مردم ایران دستورالعمل دیکته شده استکبار را که در کشوهای دیگر به اجرا درآمده بود به عنوان انقلاب سفید به مردم ایران عرضه نمود و آن را به رفراندم گذاشت.

1 فروردین 1342، اعلام عزای عمومی در عید نوروز
امام خمینی برا ی جوابگویی به اقدامات شاه و اطرافیانش عید نوروز سال 1342 را عزای عمومی اعلام کرد مردم مسلمان ایران با برافراشتن پارچه سیاه به ندای او لبیک گفتند و روحانیون از خطرات دولت برای اسلام صحبت کردند.
 2 فروردین 1342، فاجعه خونین هجوم به مدرسه فیضیه
رژیم به خوبی به نقش روحانیت در مبارزات مردم واقف بودند بنابراین با طرح توطئه ای به مدرسه فیضیه حمله کردند تا به گمان خود روحانیت و حوزه را وادار به عقب نشینی و سکوت در برابر نیات و اهداف سوء خود نمایند، اما با رهبری هوشیارانه و جامع حضرت امام خمینی (ره) این جنایت هولناک به عنوان لکه ننگی بر دامان رژیم در تاریخ ثبت شد و این تاریخ، نقطه عطفی در مبارزات روحانیت و مردم مسلمان بر علیه رژیم گردید.

15 خرداد 1342، دستگیری حضرت امام خمینی و قیام خونین ملت ایران
سخنرانی تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در 13 خرداد (عاشورای) 1342 که پرده از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او برداشته بودند، باعث شد تا در سحرگاه 15 خرداد عوامل رژیم شاه به خانه حضرت امام خمینی (ره) یورش بردند و ایشان را دستگیر کنند. در اعتراض به دستگیری حضرت امام، مردم شهرهای مختلف ایران به قیام دست زدند که توسط ارتش شاه به خاک و خون کشیده شد و در این روز حدود 15 هزار نفر مسلمان انقلابی به خاک و خون کشیده شدند و بدین ترتیب تاریخ ایران اسلامی در روز 15 خرداد ورق خورد و فصل جدیدی در رویارویی مستضعفان با مستکبران گشوده شد. جریان 15 خرداد هر چند ظاهرا با سرکوب خونین به نفع شاه تمام شد اما در حقیقت ماهیت رژیم ستمشاهی را بیش از پیش برای همگان آشکار کرد و نقطه آغازی برای توفان عظیم انقلاب اسلامی گردید.

4آبان 1343، سخنرانی امام خمینی علیه کاپیتولاسیون
حضرت امام سخنان خود را با آیه استرجاع (انا لله و انالیه راجعون) شروع کردند و بدین طریق نشان دادند که مصیبت بزرگی با تصویب طرح کاپیتولاسیون بر اسلام و مسلمین وارد آمده است و اعلام عزای عمومی کردند: «ایران دیگرعید ندارد، عید ایران را عزا کردند...و چراغانى کردند، عزا کردند و دسته جمعى رقصیدند...استقلال ما را فروختند، باز هم چراغانى کردند، پایکوبى کردند. اگر من به جاى اینها بودم این چراغانى‏ها را منع مى‏کردم. مى‏گفتم بیرق سیاه بالاى بازارها و...خانه‏ها بزنند، چادر سیاه بالا ببرند! »
حضرت امام خمینی (ره) در این سخنرانی نتایج سیاسی- اجتماعی طرح کاپیتولاسیون را این چنین خاطرنشان ساختند:« ... دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد، ملت ایران را از سگ‌های آمریکایی پست‌تر کردند. اگر چنانچه کسی یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او می‌کنند؛‌اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست می‌کنند؛ و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام ایران را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد ...».
حضرت امام در ادامه سخنرانی کوبنده خویش از روحانیون، ملت های مسلمان، رهبران اسلامی و روسای جمهوری کشورهای اسلامی خواستند که به داد ملت ایران و اسلام برسند: «والله گناهکار است کسى که داد نزند، والله مرتکب گناه کبیره است کسى که فریاد نزند»

13آبان 1343، تبعید امام خمینی به ترکیه
سخنرانی کوبنده حضرت امام علیه طرح کاپیتولاسین از سوى رژیم شاه بدون پاسخ نماند.پس از چند روز مطالعه، به دستور مستقیم آمریکا قرار شد که امام از ایران تبعید شود. بنابراین در شب 13 آبان 1343 صدها کماندو به همراه مزدوران ساواک به منزل امام در قم حمله‌ور شدند ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کردند و سپس با یک هواپیمای نظامی ایشان را به ترکیه تبعید کردند و این آغاز هجرت حضرت امام بود.

20مهر 1350، آغاز جشن های 2500 ساله شاهنشاهی
20مهر 1350 با قرائت خطابه محمدرضا پهلوی در برابر مقبره کوروش هخامنشی در پاسارگاد، جشنهای 2500ساله شاهنشاهی آغاز شد. هدف اصلی شاه از برپایی اینگونه جشن ها، بزرگ جلوه دادن عظمت دستگاه شاهی و شخص خود بود.
امام خمینی (ره) که هنگام برگزاری جشن‌های 2500 ساله‌، در تبعید عراق بودند، مخالفت خود را با برگزاری این جشن اعلام کردند و طی پیام ها و سخنرانی های خود نکاتی را متذکر شدند:
ـ چرا کارشناسان اسرائیلی برای این تشریفات دعوت شده‌اند؟
ـ شاهنشاهی ایران از اول که زائیده شده تا حالا روی تاریخ را سیاه کرده است‌.
ـ برملت است که با جشن‌های دوهزار و پانصد ساله مبارزه منفی کند.
ـ به حکومت ایران بگویید که آقا از این جشن دست بردارید.

1آبان 1356، شهادت آیت‌الله سیدمصطفی خمینی
در نیمه شب اول آبان 1356، آیت‌الله سید مصطفی خمینی، به شکل مرموزانه‌ای به شهادت رسید. شهادت ایشان، نهضت اسلامی ایران را جان تازه‌ای بخشید و به شکل انقلابی فراگیر درآورد و حضرت امام خمینی (ره) ، شهادت ایشان را از الطاف خفیه الهی دانستند.

19دى 1356، قیام خونین قم
رژیم شاه که می خواست با توهین به ساحت حضرت امام خمینی (ره) ، چهره ایشان را به عنوان رهبر نهضت مخدوش کند اقدام به چاپ مقاله ای در روزنامه اطلاعات کرد که در این مقاله بطور صریح، بی حجابی فضلیت و حجاب، کهنه پرستی و ارتجاع معرفی و به ساحت مقدس امام خمینی، اهانت و قیام 15 خرداد 1342، توطئه استعمار سرخ و سیاه معرفی شده بود.
در اعتراض به چاپ این مقاله قیام خونین قم شکل گرفت که نیروهای رژیم با مشاهده حرکت عظیم مردم تصمیم به حمله گرفتند و تیراندازی شروع شد و در این روز عده زیادی از طلاب و مردم قم به شهادت رسیده و یا مجروح شدند.

29بهمن 1356، قیام مردم تبریز در چهلم فاجعه قم
روز 29 بهمن 1356، که مصادف با چهلم فاجعه 19 دی قم بود، در بسیاری از شهرها و نقاط کشور، مجلس ختم و سوگواری برگزار شد. در شهر تبریز نیز قرار بود مردم در مسجد قزللی (میرزاآقایوسف مجتهد) تجمع کنند. مردم در مقابل این مسجد اجتماع کردند. سرگرد مقصود حق شناس، رییس کلانتری بازار به همراه عده‌ای مأمور، به مردم اعلام کرد که متفرق شوند و با توهین به مسجد از ورود مردم جلوگیری کرد. جوانی غیرتمند به نام محمد تجلی از این توهین برافروخته می‌شود و با وی گلاویز می‌شود که حق شناس با اسلحه کمری‌اش این جوان 22 ساله را به شهادت می‌رساند.
مردم خشمگین جنازه خون آلود شهید را برداشته و در خیابان‌ها به راه می‌افتند و بتدریج راهپیمایی گسترده‌ای شکل می‌گیرد.
یحیی لیقوانی رییس ساواک تبریز با توجه به گسترش قیام مردمی با تهران تماس می‌گیرد و شاه به جمشید آموزگار دستور حفاظت از مناطق مهم و سرکوب شدید مردم را می‌دهد. شورای امنیتی استان، دستور استقرار یگان ها و ادوات نظامی از جمله تانک و نفربر را در سطح شهر می‌دهد که با مقاومت و پایمردی مردم تبریز، این شهر از خون جوانان، بازاریان، دانشجویان، مردان و زنان، رنگین شده و پس از فاجعه خونین قم، جنایت دیگری بر جنایت های رژیم افزوده می‌شود.

8فروردین 1357، قیام مردم یزد به مناسبت اربعین شهدای تبریز
با نزدیک شدن چهلم شهدای تبریز جوشش مخصوصی در مردم ایران مشاهده می شد. در این میان قیام مردم یزد در روز هشتم فروردین 57 که تا 12 فروردین هم ادامه داشت جلوه بیشتری داشت . مردم یزد در روز نهم فروردین پس از جلسه بزرگداشت شهدای تبریز در روضه محمدیه این شهر به خیابانها ریختند و با شعارهای انقلابی به مراکز فساد و فحشا و نیز اماکن دولتی حمله کردند.
فردای آن روز آیت ا... صدوقی از علمای شهر یزد مردم را به تعطیل عمومی و اجتماع در مسجد جامع شهر یزد دعوت کرد و در یک سخنرانی در آن اجتماع با شکوه خواستار بازگشت امام خمینی (ره ) از تبعید و آزادی زندانیان سیاسی و سرنگونی رژیم شدند و در پایان مراسم مردم به خیابانها ریخته و تظاهرات دیگری علیه رژیم انجام دادند که با حمله ماموران رژیم و به خاک و خون کشیدن مردم برگ سیاه دیگری در کارنامه رژیم پهلوی ثبت شد.

17شهریور 1357، فاجعه خونین جمعه سیاه
با گسترش دامنه انقلاب و تظاهرات مردمی در شهرهای مختلف دولت جمشید آموزگار مجبور به استعفا شد و محمدرضا شاه، جعفر شریف امامی را که از سران فراماسونری و 15 سال رییس مجلس سنا بود به قصد کنترل اوضاع ، مأمور تشکیل کابینه جدید کرد. رژیم شاه با این تغییر و تحول و اعلام سیاست آشتی ملی و احترام به روحانیت، سعی داشت اوضاع را کنتر ل کرده و از خشم و نفرت عمومی بکاهد؛ اما، هوشیاری حضرت امام خمینی (ره)‌ باعث شد که ایشان طی پیامی خطاب به ملت ایران نقشه رژیم را رسوا و مردم انقلابی را بیش از پیش آگاه و خروشان نمایند. به این ترتیب در 13 شهریور 1357 که مصادف با روز عید فطر بود راهپیمایی تاریخی و عظیمی برپا شد. این تظاهرات در روز 16 شهریور ماه بار دیگر تکرار شد و در بین مردم اعلام شد که صبح روز بعد، یعنی 17 شهریور ماه در میدان و خیابان ژاله )شهدا) تجمع صورت خواهد گرفت.
در اولین ساعات جمعه 17 شهریور ماه، رژیم شاه توسط ارتشبد غلامعلی اویسی فرماندار نظامی تهران اعلام حکومت نظامی کرد؛ اما مردم در میدان ژاله (شهدای کنونی)‌ تجمع کردند و ناگهان با دیدن تانک‌ها و زره‌پوش‌های نظامی و مأموران مسلسل به دست حکومت نظامی غافلگیر شدند. مأموران مسلح پس از چند بار اخطار از زمین و هوا جمعیت را ناجوانمردانه هدف رگبار قرار دادند و مردم بی‌گناه را به خاک و خون کشیدند. عده زیادی از مردم در این روز توسط دژخیمان رژیم به شهادت رسیدند، اما این حادثه نقطه عطفی جهت افزایش خشم و اعتراض عمومی مردم و رسوایی بیش از پیش رژیم گردید و در تاریخ ننگین ستم‌شاهی به عنوان جمعه سیاه و جمعه خونین برای همیشه باقی ماند.
دراهمیت این روز تاریخی همین بس که حضرت امام خمینی (ره) فرمودند:« 17 شهریور مکرر عاشورا و میدان شهدا مکرر کربلا و شهدای 17شهریور مکرر شهدای کربلا و مخالفان ملت‌ها مکرر یزید و وابستگان او هستند»

13مهر 1357، هجرت امام خمینی از نجف به پاریس
روز 13 مهر 1357، روز شروع هجرتی تاریخی بود. امام پس از جلوگیری کویت از ورود به این کشور به پاریس هجرت کردند و در دهکده‌ای به نام «نوفل لوشاتو» اقامت کردند
اقامت حضرت امام خمینی (ره) در فرانسه بر خلاف تصور رژیم شاه، باعث تسریع در انقلاب شد و هر روز سیل خبرنگاران و عکاسان و ... به دیدار امام می‌شتافتند؛ به طوری که، این دهکده کوچک به کانون مهمترین اخبار جهان تبدیل شد.

13آبان 1357، روز دانش‌آموز
در حالی که انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی به روزهای سرنوشت سازی نزدیک می‌شد، صبح روز 13 آبان 1357، دانش‌آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند تا صدای اعتراض خود را به گوش همگان برسانند. اما رژیم پهلوی برای سرکوب این تظاهرات شروع به  تیراندازی کرد و جوانان و نوجوانان بی‌گناه، یکی پس از دیگری، در خون خود غلتیدند. در این روز، 56 تن شهید و صدها نفر مجروح شدند.

22دى 1357، تشکیل شورای انقلاب
با اوج گیری نهضت اسلامی در سال 1357، حضرت امام که از فردای انقلاب آگاه بودند و نیک می دانستند که دست هایی در پشت پرده درکارند تا بعد از پیروزی انقلاب به صحنه وارد شوند و همه چیز را به نفع خود رقم زنند در 22 دی 1357، فرمان تشکیل شورای انقلاب را صادر کردند تا نهضت انقلابی خود را به سرمنزل مقصود برسانند.

26 دى 1357، فرار شاه از ایران
روز 26 دی 1357، روزی است که هرگز یاد و خاطره آن از ذهن مردم ایران فراموش نخواهد شد، مردم ایران در این روز توانستند طاغوت پرنخوت را که 37 سال به زور بر آنها حکومت کرده بود مجبور به فرار کنند.
12 بهمن 1357، بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر انقلاب
حضرت امام خمینی (ره) پس از 15 سال هجرت، در روز 12 بمهمن 1357، پا بر خاک میهن اسلامی گذاشتند و به انتظار ملت ایران پایان دادند. ملت ایران در این روز پرشکوه ترین استقبال تاریخ را رقم زدند به گونه ای که خبرگزاری های غربی نیز به این واقعیت اعتراف کردند.جمعیت استقبال کننده در طول 33 کیلومتر از فرودگاه امام تا بهشت زهرا که مقصد بعدی امام بود. بین 4 تا 8 میلیون نفر تخمین زده می‌شد.

19بهمن 1357، روز نیروی هوایی ارتش
از شکننده‌ترین ضربات بر پیکر رژیم شاهنشاهی، حرکت شجاعانه پرسنل نیروی هوایی ارتش در 19 بهمن 1357 بود که بحق می‌توان آن را از ایام الله نامید.
در این روز، نظامیان متعهد نیروی هوایی، با حضور در اقامتگاه رهبر بزرگ انقلاب اسلامی در مدرسه رفاه و بیعت با حضرت امام، سندی از افتخار، حماسه، رشادت و ایمان را در برگ‌های زرین انقلاب اسلامی به ثبت رسانیدند. این حماسه حضور و بیعت قاطعانه ارتش، طلیعه خجسته پیوند ارتش با ملت مسلمان و انقلابی بود.
تصویر بیعت پرسنل نیروی هوایی ارتش به هنگام بیعت و سلام نظامی در مقابل امام خمینی که در روزنامه‌های فردای آن روز چاپ شد، دژخیمان رژیم را بیش از پیش نا امید و امواج خروشان انقلابی مردم را فزونتر کرد.

22بهمن 1357، پیروزی انقلاب اسلامی ایران
در روز 22 بهمن 1357، تاریخ نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره) به نقطه عطف خود رسید. در این روز سرانجام مبارزات مردم مسلمان به بار نشست و پادشاهی 2500 ساله و ظلم و استبداد بیش از 50 ساله رژیم پهلوی در ایران، ریشه کن شد و به خواست الهی حکومت جمهوری اسلامی تأسیس شد.

http://moallem-r.blogfa.com

شب با شکوه محمد سریر

نکوداشت رئیس هیئت مدیره خانه موسیقی برگزار شد/

شب با شکوه محمد سریر

مراسم نکو داشت محمد سریر با حضور اعضای هیئت مدیره و شورای عالی خانه و هنرمندان شاخه های مختلف هنر، شب گذشته در میان استقبال گرم حاضران در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان برگزار شد.

به گزارش سایت خانه موسیقی، مراسم نکوداشت دکترمحمد سریر، آهنگساز و رئیس هیئت مدیره خانه موسیقی با عنوان سرو هنر، روز گذشته در سالن استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان با حضور جمع زیادی از هنرمندان و علاقمندان برگزار شد.

در ابتدای این مراسم،  کلیپی پخش شد که در آن برخی از هنرمندان درباره شخصیت دکتر محمد سریر صحبت می کردند و سپس اکبر عالمی، مجری مراسم از غلامحسین امیرخانی، رئیس شورای عالی خانه هنرمندان، به عنوان اولین سخنران دعوت کرد.

امیر خانی در ابتدا گفت: ذوق در وجود انسان به شکل هنر گسترش پیدا می کند و تجلی آن باعث می شود که هنرمند آثاری بوجود بیاورد که ماندگاری پیدا کند. دکتر محمد سریر با توجه به  سخنان اهل هنر که در باره ایشان شنیدیم بیسار شخصیت کمیابی است. مایه افتخار ماست در عالم هنر برخورد صادقانه و محبت آمیز  و ارادت همراه با آن چیزی است که باید به درستی منتقل شود و برای جوانان سرمشق باشد. من به سهم خودم افتخار دارم که حدود 14 سال از زمان افتتاح خانه هنرمندان، در کنار بزرگان هنر و فرهنگ ایم مملکت نقشی داشته ام و خدمتی کرده ام.

وی افزود: در اینجا می خواهم نکته ای در باره دکتر سریر بیان کنم که در ذهن ما جاری هست اما کمتر مطرح شده؛ در سرزمین ما استعداد های زیادی وجود دارد، اما در یک صفت ما فقیر هستیم؛ که آیا ظرفیت این همه استعداد و نعمات را داریم؟ این ظرفیت و تحمل مسائل مشکلات صفتی است که بسیار کمیاب است. من می خواهم این ظرفیت و تحمل را به عنوان یک نکته ای که باید از وجود دکتر سریر یاد بگیریم بیان کنم. این صفت دکتر سریر سرمشق همه ماست که هیچ پیش آمدی موجب آشفتگی ایشان نشده است.

دکتر سریر انسانی مهربان و صمیمی است

پس از این سخنان، حمیدرضا نوربخش، مدیر عامل خانه موسیقی پشت تریبون قرار گرفت و در ابتدا گفت: این جلسه ادای احترام به یکی از شخصیت های فرزانه هنر و موسیقی این سرزمین است. حضور من در اینجا جنبه عرض ارادت به دکتر سریر است که سالیان بسیاری است که افتخار دارم در خدمتشان بیاموزم.

نوربخش در ادامه گفت: ما در خانه موسیقی پیش از اینها برنامه داشتیم که از دکتر سریر و دیگر هنرمندان بزرگی که در شکل گیری خانه موسیقی نقش ارزنده داشتند، تجلیل کنیم. زیرا در درجه اول این وظیفه خانه موسیقی است ولی خود ایشان جزو اولین کسانی بودند که با این مساله مخالفت کردند و ما در هیئت مدیره این را تصویب کردیم که از خود اعضای هیئت مدیره یا اعضایی که به نوعی دست اندر کار اداره خانه موسیقی هستند تجلیل نشود تا شائبه ای در این مورد ایجاد نشوند.  ولی خانه هنرمندان به شایستگی برای تجلیل از دکتر سریر قدم برداشت و من از طرف شورای عالی و هیئت مدیره خانه موسیقی از دکتر سرسنگی، مدیر عامل خانه هنرمندان تشکر می کنم.

مدیر عامل خانه موسیقی، در ادامه درباره شخصیت دکتر سریر گفت: ایشان انسانی مهربان و صمیمی است. دکتر سریر دارای شخصیتی چند وجهی است. من از ایشان درس تواضع،وفا، محبت و انسانیت آموخته ام و وجود ایشان در خانه موسیقی ارزنده است و برایشان آرزوی طول عمر دارم.

پس از این سخنان، قطعه "ایران" از ساخته های دکتر سریر با شعری از تورج نگهبان توسط محمدرضا صادقی(آواز)، احسان و امیر محمدی(کلارینت و پیانو)  به اجرا در آمد. سپس اکبر عالمی بخشی از بیوگرافی دکتر محمد سریر را برای حضار خواند.

سریر توانست هنر را مهار کند

در ادامه، فرید عمران(آهنگساز و مدرس موسیقی) پشت تریبون قرار گرفت و گفت: آشنایی من و سریر به حدود 10 سال پیش زمانی که برای تدریس در شاخه موسیقی دانشگاه آزاد دعوت شده بودم برمی گردد. یک روز دکتر سریر به منزل ما آمد و  یکی از آثار سمفونیک اش را با هم گوش کردیم.  همان جا کوچ کردم به داستانی کوتاه که متعلق به چین باستان است که چطور می توان یک گاو تنومند و وحشی را مهار کرده و به گله آورده است.

سرگذشت تمام فرهیختگان عرصه فرهنگ و هنر مشابه رام کردن همان گاو وحشی است. به این معنا که در ابتدا دم گاو را می‌بیند و با واکنش تندی که این گاو سرگردان نشان می‌دهد رفته رفته می‌فهمد که چگونه آن را مهار کند. هر هنرمندی در ابتدای زندگی اش سرگردان وارد این دنیا می شود و باید به دنبال آن هنر بگردد تا بتواند آن را اهلی کند.

موسیقی دان پس از سالها یاد می گیرد که چگونه موسیقی را مهار کند و این صدا را در ارکستر بین ساز های مختلف تقسیم کند و آن چیزی که می خواهد را استخراج کند. در اینجا دیگر هنر و هنرمند از هم تشخیص داده نمی شوند و با هم یکی می شوندو هر دو با هم محو می شوند.

سریر فردی عملگرا و مصلحت‌اندیش است

پس از این سخنان قسمت هایی از سمفونی آب ساخته محمد سریر با متنی از رشید کاکاوند و دکلمه ژاله صادقیان پخش شد. و سپس پرویز کلانتری(نقاش) در سخنانی در باره دکتر سریر گفت: محمد سریر مدیریت موفقی در حوزه‌های مختلف داشته است. یادم هست که انقلاب سال 1357 تازه شکل گرفته بود که همه چیز را دگرگون می‌کرد. در آن زمان سریر جوانی روشنفکر و درس‌خوانده سرپرست کنسولگری در وین بود  به درستی می‌دانست انقلاب چیست. در آن دوران محمد سریر رهبر انقلابیون بیرون از سفارتخانه را دعوت کرد که به داخل سفارتخانه ایران در وین آید و با یکدیگر به گفتگو نشستند و گفت که قدرت باید به شکل خردمندانه‌ای منتقل شود.

وی افزود: معتقدم که محمد سریر فردی عملگرا و مصلحت‌اندیش است و در بین گزینه ها عاقلانه ترین را انتخاب می کند و تجربه سیاسی به او آموخته مشکلات را از طریق مذاکره حل کند. سریر سالهاست که درگیر مدیریت هنری شده که یک طرف هنرمندان نازک دل و زود رنج هستند و در طرف دیگر حاکمیت و سوء تفاهمات وجود دارد. او در این سالها از خودش مایه گذاشته و احساس مسئولیت کرده و سعی می کند این شمع را افروخته نگه دارد.

پس از این سخنان، قطعه موسیقی با نام" نامه" با شعری از فریدون مشیری از ساخته‌های محمد سریر با پیانوی نگین سریر و آواز بیژن بیژنی اجرا شد و بیژنی مختصری در باره این قطعه صحبت کرد.

سخنران بعدی مراسم، علی هاشمی بود. هاشمی در آغاز سخنانش گفت: بسیار خوشحالم که مراسم بزرگداشت یا نکوداشت برای کسانی که زنده هستند برگزار می شود و در زمان حیاتشان از آنها قدردانی می شود. محمد سریر برای من یادگاری از فریدون مشیری است که باعث آشنایی ما با هم شده و من ارادتم روز به روز به سریر بیشتر می شود.

هاشمی افزود: باید قدر سریر و امثال این هنرمند را بدانیم و زیرا این همه مقامات و مسئولیت ها هیچکدام آسان به دست نیامده است.

مراسم با پخش منتخبی از اجرای یادمان محمد نوری به رهبری دکتر محمد سریر که سال 1390 در جشن خانه موسیقی اجرا شده بود، ادامه یافت و سپس هوشنگ کامکار(آهنگساز) به روی صحنه آمد در سخنان کوتاهی گفت: حیفم آمد یکی از خصوصیات بارز و شایان تقدیر دکتر سریر را بازگو نکنم. ایشان از معدود هنرمندانی در موسیقی است که مسئولیت پذیری اجتماعی دارد و من بار ها ایشان را بار ها در موسسه محک ملاقات کردم و کمک های شایانی به این موسسه کرده است. این باید برای ما هنرمندان سرمشق باشد.

سریر در کانال زندگی راهش را پیدا کرده

سخنران بعدی ، محمدرضا فروتن(بازیگر) بود. فروتن با ابراز خوشحالی از حضور در این مراسم گفت: دکتر سریر یک انسان آشنا با خویشتن خود است و نشانه اش قدرت و نیروی های موثر درونی ایشان است.

فروتن افزود: خداوند دوست دارد وجود یگانه خودش را در تک تک ما زندگی و تجربه کند. دکتر سریر به این علاقه به زیبایی پاسخ داده است و نمونه یک انسان قانون مندی است که به خودش تعهد دارد. او در کانال زندگی راهش را پیدا کرده و با عملکردش اندیشه های جدید و احساسات زیبا را در ما متولد کرده است.

این بازیگر در پایان سخنانش گفت دکتر سریر گوهری که در همه ما به ودیعه گذاشته شده است را سعادتمند کرده است و من ایشان را دوست دارم.

پس از این سخنان، قطعه " یاد تو" با شعری از سعدی و ساخته دکتر محمد سریر، با پیانوی نگین سریر و آواز جمال الدین منبری اجرا شد.

تقدیم یک قطعه به سریر

در ادامه شاهین فرهت، آهنگساز و دوست قدیمی دکتر سریر پشت تریبون قرار گرفت. فرهنگ از سابقه آشنایی اش با سریر گفت و افزود: آشنایی ما به زمانی بر می‌گردد که هنوز 20 سال نداشتیم و برای ساخت یک کوارتت با یکدیگر ملاقات کردیم. او همیشه برای من پشتوانه بوده است و خیلی وقت‌ها دلم برایش تنگ می‌شود.

فرهت درباره قطعه اکه برای سریر ساخته اشاره کرد و گفت: به من گفتند یک کوئینتت بنویسم که شامل دو ویلن ‌، یک آلتو، یک ویولنسل و  یک کنترباس باشد و من این کار را کردم و نمی‌دانم که این اثر به دردش می‌خورد یا نه. چرا که خودم ترجیح می‌دادم چنین کاری را با پیانو بسازم که بتوان آن را اجرا کرد.
سپس شاهین فرهت این قطعه را تقدیم محمد سریر کرد.

سریر به معنای واقعی انسان است

در ادامه هم عزت الله انتظامی، بازیگر پیشکسوت تاتر و سینما، در سخنان کوتاهی گفت: من با مشکل به اینجا آمدم چون کسالت دارم. پیش از مراسم از من خواستند تا درباره دکتر سریر صحبت کنم که من گفتم آمادگی و اطلاعی از سوابق دکتر سریر ندارم. اما طوری تعبیر شد که من نخواستم درباره ایشان صحبت کنم. من خودم تازه با سوابق دکتر سریر آشنا شدم و در تمام مدتی که با ایشان هستم این مساله را دریافتم که دکتر سریر به معنای واقعی انسان است.

در ادامه عزت الله انتظامی، داود گنجه ای، غلامحسین امیر خانی، حسن ریاحی و مجید سرسنگی روی صحنه حاضر شدند و هدایا و لوح های تقدیری از طرف خانه هنرمندان، شهر داری تهران، دفتر موسیقی و موسسه محک به دکتر محمد سریر اهدا کردند.

سپس دو قطعه با نام های "عاشقانه ها" و "آرزو ها" با شعر هایی از فروغ فرخزاد و حسین منزوی توسط حامد پورساعی(گیتار)، نگین سریر(پیانو) و محمد رضا صادقی(آواز) به اجرا در آمد و پس از این اجرا محمد سریر پشت تریبون قرار گرفت و از تک تک کسانی که این مراسم را برگزار کرده بودند تشکر کرد و گفت: مهری که بر من روا داشتید خیلی مرا خوشحال کرد. با تلاش‌هایی که در این 50 سال داشتم، حسرت کارهای زیادی را دارم که هنوز انجام نداده‌ام و امیدوارم بتوانم این کار ها را هم انجام دهم. 

سریر در توضیح آثارش گفت: از آنجا که من موسیقی کلاسیک کار کرده بودم خیلی‌ها به من می‌گفتند که سمفونی بنویس اما من از نوجوانی به همین موسیقی علاقه داشتم و موسیقی در کنار شعر برایم معنا پیدا می‌کرد. یعنی احساس می‌کردم موسیقی در کنار شعر به سرفرازی می‌رسد.

وی افزود: این علاقه من است و فکر میکنم یک نیازی را باید براورده کنم و برای خودم چیزی نمی نویسم. این که در گوشه ذهن شما بعضی از نغمه های من جاری است، برای من یک افتخار بزرگ است و من را دلخوش می کند و زنده نگه می دارد.

پایان بخش این مراسم قطعه از از ساخته های محمد سریر بر روی شعری از فریدون مشیری، با اجرای محمد سریر(پیانو)، حامد پورساعی(گیتار) و محمدرضا صادقی(آواز) بود که با استقبال حضار مواجه شد.

در این مراسم هنرمندانی چون داود گنجه ای، داریوش پیرنیاکان، نصرالله ناصح پور، امیراشرف آریان پور، فرهاد توحیدی‌، میلاد کیایی‌،‌ رضا مهدوی، رازمیک اوهانیان، هوشنگ مرادی کرمانی‌، علی مرادخانی(رئیس موزه موسیقی)، یدالله کابلی و... حضور داشتند جمعیت تا اندازه ای بود که مسئولین خانه هنرمندان سالن ناصری را برای پخش مستقیم مراسم در نظر گرفته بودند.

http://www.iranhmusic.ir

خبر دادم که شاه رفت..

گفتگو با جعفر دانیالی

درآمد
 

جعفر دانیالی به دلیل ملاحظاتی که دارد، تاکنون تن به هیچ گفتگوئی نداده است. اهمیت خاطرات او به این جهت است که او از معدود کسانی است که در آخرین لحظات حضور شاه در ایران، از نزدیک احوال و شرایط او را مشاهده کرده و توانسته با توجه به تجربه هائی که از گذشته و عکسبرداری از او و خانواده اش در مناسبتها و مراسم مختلف داشته، به مقایسه دقیق روحیات و رفتارهای او بپردازد و نیز آخرین تصویر شاه در خاک ایران را بگیرد. سکوت وی، بخش مهمی از تاریخ انقلاب را ناگفته باقی می گذاشت که در اینجا اشاراتی شده است تا به تفصیل در خاطراتی که در دست تدوین دارد به شرح آنها بپردازد.

متولد چه سالی هستید و عکاسی را از چه سنی شروع کردید ؟
 

1308، از همان ابتدا به عکاسی علاقه داشتم. با دوربینهای ابتدائی عکس می گرفتم. بعد به تدریج وارد مطبوعات شدم، البته نه برای خبرنگاری، بلکه بر کپیه کردن.

کپیه کردن هم بخشی از کار بود؟
 

دستگاهی آمده بود به نام کلیشوگراف که یک کپی داشت. قبلا کار کپی خیلی طول می کشید.عکس که می آمد باید آن را کوچک و بزرگ می کردی که مناسب روزنامه شود و بشود آن را چاپ کرد. مرا برای این کار استخدام کردند. از ساعت چهاربعدازظهر می رفتم تا ده شب. یک روز در ساعت پنج بعداز ظهر اتفاق جالبی افتاد.

این اتفاق مربوط به چه سالی است؟
 

سال 1335، عکسش در روزنامه اطلاعات هست. ماجرا از این قرار بود که یک قاتل شرور را گرفته بودند و کسی در تحریریه نبود که برود عکسش را بگیرد. یک نفر به سردبیر گفته بود که یک آقائی در بخش گراوور و کلیشه هست که بلد است عکس بگیرد. بروید سراغ او. آمدند سراغ من که «آقا ! بلدی عکس بگیری؟» گفتم با دوربینهای مخصوص آتلیه نمی توانم. گفتند اینجا همه جور دوربینی هست. ما از اینها به شما می دهیم. دوربین و فلاش دادند. یک فیلم هم انداختند و گفتند، «بدو!» قرار بود وقتی قاتل را می آورند جلوی دادگستری، من عکسش را بگیرم.آقائی را که همراه من فرستادند، جلوتر از من راه افتاد و رفت. من دوربین را تنظیم کرده بودم که از دو سه متری از قاتل عکس بگیرم. از دفتر روزنامه که راه افتادیم، چند باری توی ترافیک گیر کردیم. در یکی از این پشت چراغ قرمز ماندنها، یک دوچرخه سوار با یک راننده تاکسی دعوایشان شد. ظاهرا به هم فحش داده بودند. موقعی که من به کنارشان رسیدم، وقتی بود که راننده تاکسی بیرون آمد و یک مشت، حواله چانه دوچرخه سوار کرد. من درست از این صحنه عکس گرفتم و گذشتم. بعد هم رفتم عکس آن قاتل را گرفتم و فیلم را تحویل دفتر نشریه دادم. فردا که فیلم ظاهر شد، مرا صدا زدند و پرسیدند، «این چیست؟» و من هم ماجرا را برایشان تعریف کردم. خدا رحمت کند آقای مشکین نامی داشتیم که صفحه اجتماعی را اداره می کرد و آقائی هم که حالا زنده است، صفحه حوادث را. دوتائی بحثشان شده بود که عکسی که من گرفته ام مربوط به صفحه آنهاست و هر دویشان عکس را در صفحه خودشان چاپ کرده بودند.

پس کار حرفه ایتان را این طور شروع کردید؟
 

بله، وقتی این عکس را دیدند، سی تومن به من جایزه دادند و سر دبیر گفته بود، «این آنجا چه کار می کند؟ او را بردارید بیاورید پیش من.» ما را برداشتند بردند و از آن موقع کار حرفه ای من شروع شد.

در روز بیست و ششم دی که شاه رفت، سانسور شدیدی اعمال شد و نگذاشتند خبرنگارها بروند وعکس بگیرند. دقیقا برای ما توصیف کنید که چه دیدید؟
 

برای اولین بار دوتا اتفاق جدید افتاد. یکی این که همیشه همه، از جمله نخست وزیر، باید منتظر شاه می ماندند تا او بیاید، ولی این دفعه، شاه نیم ساعت منتظر ماند، چون بختیار به مجلس رفته بود تا رای اعتماد بگیرد. اتفاق دوم این بود که باز برای اولین بار، خبرنگارهای خارجی را منع کردند که نزد شاه بروند. دو تا اتوبوس خبرنگار خارجی آمده بود، ولی راهشان ندادند.

خبر دادم که شاه رفت...

از معطلی شاه چیزی یادتان هست؟
 

بله، موقعی که می خواستیم برویم داخل، من کارت همراهم نبود، ولی گاردیها مرا می شناختند یکیشان گفت، «اسمت توی لیست نیست.» گفتم، «قضیه ضرب الاجل بوده. می خواهید بروید بپرسید.» به من می گفتند حاجی دانیالی. گفتند، «حاجی دانیالی ! روزنامه تان که دارد به ما فحش می دهد. خودت هم که آمده ای عکس بگیری. اسمت هم که نیست.» گفتم، «میل خودتان است. می خواهید بروم.» خلاصه مرا راه دادند. خیلی هم عده کم بود. هفت هشت نفر بیشتر نبودیم. ایرانیها را راه دادند، اما خارجیها را راه ندادند.

لابد می دانستند آخرش ماجرا به چه شکل در می آید.
 

نه. شاه نمی توانست جواب سئوالاتشان را بدهد. حالش خوب نبود و آمادگی مصاحبه با خبرنگارها را نداشت. این اولین بار بود که من صدای ناله شاه را به گوش خودم شندیم. بپرسید چرا ؟

چرا؟
 

وقتی که نخست وزیر بالاخره آمد، شاه داشت با مرتضی لطفی از تلویزیون مصاحبه می کرد. آن روز لطفی را با جیپ روزنامه اطلاعات آورده بودیم، چون اعتصاب بود و تلویزیون وسیله برای رفت و آمد کارکنانش نداشت. او مصاحبه اش را که تمام کرد، دیدم فیلم دوربینم را باید عوض کنم. شاه راه افتاد که از پله های هواپیما بالا برود و من به سرعت دویدم بغل پلکان. یک دستم را گرفتم به نرده و با یک دستم دوربین را نگه داشتم و آخرین عکس را از شاه گرفتم.

همانی را که درصفحه اول روزنامه چاپ شد؟
 

خیر.آن را پائین پله ها گرفته بودم. این عکسی را که می گویم بالای پله هاست و تنهاست. دیدم که داشت ناله می کرد و می رفت و پایش کشیده نمی شد که برود. دستش از روی دست من که به نرده آویزان شده بودم، رد شد. دستش را گرفته بود به لبه نرده پلکان و خودش را به زور می کشید بالا. من هر جور بود دوربینم را میزان کردم و آخرین عکس شاه را در خاک ایران گرفتم. بعد هم پشت عکس نوشتم : آخرین عکس انقراض سلطنت در ایران.

با توجه به اینکه به تناسب حرفه تان، شاه را زیاد دیده و از او زیاد عکس گرفته بودید، آن روزا از نظر روحیه و رفتار چه تفاوتهائی را در او مشاهده کردید؟
 

اولا در تمام مدتی که منتظر بود بختیار بیاید، با دقت و نگرانی از اتاق مخصوصی که درآن بود، بیرون را تماشا می کرد و تک تک آدمها را از زیر نظر می گذراند : نگاهی بسیار عمیق و اندوهبار. فرق فرح با او این بود که فرح عجله داشت زودتر برود و یک جوری از شر شرایط و قضایائی که وجود داشت، خلاص شود، ولی شاه این طور نبود، انگار خوب می دانست که این بار برگشتنی در کار نیست.

عکس گریه او را شما گرفتید؟
 

بله. علت گریه شاه هم این بود که یکی از فرماندهان او خودش را روی پاهای او انداخت و گفت،«اعلیحضرت ! نروید. تکلیف ما چه می شود؟» شاه شانه های او را گرفت و بلندش کرد و گریه اش گرفت و اشکش آمد. بعد اسپند دود کردند که فیلم دوربین من تمام شد و تاآمدم فیلم را عوض کنم، این صحنه را از دست دادم، ولی بلافاصله دویدم و خودم را از پلکان آویزان کردم و عکسی را که گفتم، گرفتم. یک عکس تکی که پشت سرش آسمان است، ولی حالت آدمهای مریض احوال را دارد و پایش ناراحت است.

عکسهائی که شما آن روز گرفتید، در میان همه عکسهائی که گرفته شده بودند خیلی شاخص شدند، از جمله، عکس بالا رفتن شاه از پله ها را کسی نگرفته و در اندک مدتی هم این عکسها در روزنامه چاپ شدند و دست همه مردم بودند. احساس و خاطرات خود را از این واقعه تعریف کنید.
 

وقتی از نرده آمدم پائین، آقائی که خبرنگار اطلاعات بود و کارت ویژه هم داشت، می خواست با بختیار صحبت کند، به همین دلیل به من گفت، «برو به اداره تلفن بزن و بگو که شاه رفت، چون من باید با بختیار مصاحبه کنم.» من به پاویون فرودگاه برگشتم. ساعت حدود دوازده، یک بود. می دانستم که همه مطالب روزنامه آماده است و آنها معطل خبر اصلی برای صفحه اول هستند. از مسئول آنجا خواستم به من اجازه بدهد که تلفن بزنم و او هم اجازه داد. شماره را گرفتم. سردبیر گوشی را برنداشت. معاونش بود. گوشی را برداشت، گفت «چه خبر جعفر؟» گفتم، «شاه رفت.» گفت،«واقعا؟» گفتم، «گریه هم کرد.» صدایش را از پشت گوشی می شنیدم که در تحریریه فریاد می زد، «شاه گریه کرده ! شاه گریه کرده !» گفتم،«گوشی را بده به صالحیار.» صالحیار که گوشی را گرفت، پرسید، «خودت با چشمهای خودت دیدی؟» گفتم، «من همین الان دارم می بینم که هواپیما دارد ته باند می چرخد که بلند شود.» باز پرید، «مطمئنی» گفتم، «آره بابا ! شاه رفت!»

که همین تیتر شد.
 

بله، تیتر بزرگ صفحه اول شد.

به روزنامه که برگشتید، انتخاب عکس به چه صورت انجام گرفت؟
 

وقتی برگشتم، فوری عکسها را دادم که ظاهر کنند. خودشان انتخاب کردند.

عکس مصاحبه با بختیار را هم گرفتید؟
 

بله، ولی آن روز چاپ نشد. گمانم روز بعد چاپ شد.

خبر دادم که شاه رفت...

نگفتید احساستان از این که عکسهایتان چاپ شدندو دست به دست گشتند، چه بود؟
 

من این احساس را داشتم که کشور اسلامی می شود و ماجرای پهلوی، دیگر تمام شد. تحریریه شلوغ بود و هر کسی فکری می کرد. بعضیها هم حرف مرا قبول نداشتند و می گفتند شاه بر می گردد.

مثل بیست و هشت مرداد
 

یک چیزی شبیه به آن، ولی من جوی را می دیدم که مطمئن بودم کار رژیم شاه تمام است. اتفاقا همان روز به یکی از دوستان گفتم که یک موج اسلامی شروع شده و تاریخ دارد عوض می شود. کار پهلوی تمام است.

با توجه به این که شما همیشه از شاه عکس می گرفتید، دچار مشکل نشدید؟
 

خیر. همه مرا در محلمان و جاهای دیگر می شناختند و می دانستد که اهل «شاه بازی» نیستم. واقعا هم دنبال خیلی از مسائل نبودم. بعد هم که انقلاب شد و هفته ای یک بار می رفتم قم و عکس می گرفتم.

به هنگام ورود امام چه می کردید؟
 

آن روز به فواصل معین مستقر شده بودیم که عکس بگیریم، چون فشار جمعیت طوری بود که هر جا که بودی، نمی توانستی از سر جایت تکان بخوری.

آیا از نخستین باری که عکس امام چاپ شد، خاطره ای دارید؟
 

اتفاقا در این زمینه خاطره جالبی دارم. وقتی بود که امام در نجف اعلامیه می دادند. من داشتم می رفتم خانه که سر راهم دیدم مردم دارند تند تند کیهان می خرند. یکی خریدم و دیدم برای اولین بار عکس امام را چاپ کرده است. به سرعت برگشتم اداره. صالحیار ناهارش را خورده بود و داشت راجع به مسائل مختلف با بقیه بحث می کرد. روزنامه کیهان را بالا گرفتم و گفتم، «آقای صالحیار ! ببین کیهان چه کرده!» تا عکس کیهان را دید، گفت، «بدو بدو آرشیو یک عکس بزرگ از امام پیدا کن.»

مگر در آرشیو نشریه عکس امام را داشتید ؟
 

بله در آرشیو محرمانه عکس تمام اعضای خانواده امام و حتی نوه هایشان را هم داشتیم. من رفتم و عکسی را پیدا کردم و چون روزنامه چاپ شده بود، فوق العاده زدیم و تیتر درشت زدیم که امام خمینی از نجف... این که از چاپ بیرون آمد، خیلیها داوطلب شدند که سریع آن را پخش کنند. یعنی ببرند مجانی بدهند به کیوسکهای روزنامه فروشیها، در مجموع ده نفر داوطلب شدیم. یک بسته بزرگ ده تائی هم سهمیه من شد. بسته را گذاشتم توی جیپ و با راننده مان آقای یوسفی راه افتادیم. مسیر من جاده قدیم شمیران و سید خندان و رسالت و تهران نو بود. به هر کیوسکی که می رسیدیم، به تناسب موقعیت آن، تعدادی را به او می دادیم. آنها هاج و واج نگاهمان می کردند، چون قیمت فوق العاده، پنج ریال بود که ما همان را هم
نمی گرفتیم و آنها مانده بودند که چه خبر است. اتفاق جالبی که پیش آمد این بود که سر یک چراغ قرمز، یک دسته روزنامه را انداختیم در تاکسی بغل دستمان که خیال کرد اعلامیه است و همه را ریخت بیرون. به او گفتم، «نترس! اعلامیه نیست. روزنامه اطلاعات است.» به خانه که رسیدیم، هر چه را که مانده بود، توی در و همسایه پخش کردیم.

در هنگام تظاهراتها، آیا توانستید عکس شاخصی بگیرید که تیتر شود ؟
 

قبل از پاسخ به این سئوال باید به این نکته اشاره کنم که گرفتاری ما این بود که هیچ یک از طرفین، ما را قبول نداشتند.

کدام طرفین ؟
 

نه ماموران رژیم که معلوم است چرا، نه مردمی که تظاهرات می کردند.

چرا؟
 

دسته اول برای اینکه نمی خواستند جائی ثبت شود که چه جنایتی می کنند و دسته دوم برای اینکه شناسائی نشوند.

بیشتر کجا می رفتید؟
 

می رفتیم قم.

قم برایتان مهم بود؟
 

بله، همه چیز از آنجا شروع می شد. اصل جریان، آنجا بود. یک روز به ما ماموریت دادند که بروید قم، چون امروز به احتمال قوی شلوغ می شود. هنوز اتفاق بزرگ و مهمی نیفتاده بود. این اولین باری بود که درگیری شد و بعد هم چهلم قم را گرفتند و تظاهرات در شهرهای مختلف ادامه پیدا کرد. ما آن روز به اتفاق خلیل بهرامی که در صفحه حوادث کار می کرد، همراه با راننده مان آقای موسوی با جیپی که بی سیم هم داشت رفتیم قم، به ما گفتند که از تهران بازاریها دارند با یک اتوبوس می روند قم تا در مسجد آیت الله بروجردی...

خبر دادم که شاه رفت...

مسجد اعظم
 

بله، در مسجد اعظم اجتماع کنند. قرار بود آیت الله حاج آقا صادق روحانی سخنرانی کنند. خلیل بهرامی همه روسای کلانتریها و شهربانی ها را می شناخت.آن روزها، رئیس شهربانی قم یک رزمی نامی بود که او را از آبادان منتقل کرده بودند قم. خلیل بهرامی با او آشنائی داشت. ما با جیپ روزنامه اطلاعات رفتیم جلوی شهربانی و بعد هم رفتیم به اتاق رئیس شهربانی. زمانی بود که آیت الله روحانی داشتند سخنرانی می کردند. خلیل بهرامی گفت که ما می خواهیم برویم عکس بگیریم و چون ممکن است شلوغ بشود و اتفاقاتی پیش بیاید، به ما کمک کنید که گرفتار نشویم. وضعیت ما طوری بود که از هر طرف که عکس می گرفتیم، کتک می خوردیم.

طبیعی است، چون عکس به هرحال سندیت دارد.
 

به هر حال ما این وسط گیر کرده بودیم و روزنامه هم کاری به این کارها نداشت و عکسش را می خواست. تیمسار برگشت و گفت،«می خواهید بروید مسجد اعظم چه بکنید؟ از همین جا با بی سمیهای ما می توانید بفهمید که چه خبر است.» ما رفتیم و دیدیم بیست سی دستگاه گیرنده آنجا هست که بی سیمهایش در جیب تک تک مامورانی بود که در مسجد اعظم حضور داشتند.صدای آیت الله روحانی هم می آمد. مادرست موقعی رسیدیم که یک نفر فریاد زد،« سلامتی فلانی صلوات بفرستید.» و آیت الله روحانی گفتند،« هر کس صلوات بفرستد، ساواکی است». نفس از کسی درنیامد و سکوت مطلق برقرار شد. عده ای قرار گذاشته بودند مجلس را شلوغ کنند که ایشان با این کارش، توطئه را خنثی کرد.

بالاخره شما چه کردید؟
 

آن افسر، پاسبانی را در اختیار ما قرار داد. بعد قرار شد من بروم جلوی مسجد اعظم مستقر بشوم و اگر اتفاق جالبی روی داد، عکس بگیرم. من دوربین را کار گذاشتم و منتظر نشستم. جمعیت بیرون آمد و بی آنکه کوچک ترین حرکت خارج از قاعده ای بکند، رفت! در کمال آرامش و در سکوت ! غروب شد و بهرامی هم که رفته بود سراغ کیهانیها. به راننده گفتم، «خوب است دوربین و وسائلمان را زیر صندلی جاسازی و ماشین را هم جای امنی پارک کنیم و برویم حرم حضرت معصومه (س) نماز بخوانیم.» ماشین را جای محفوظی که راه فرار هم داشت، گذاشتیم و دوتائی راه افتادیم به طرف حرم تا نماز بخوانیم وبرویم سراغ کارهایمان یا برگردیم تهران. بیرون حرم، چادرهائی را زده بودند که پلیسهای نقابدار در آنها مستقر بودند. هوا هم کاملا تاریک شده بود.

آیا اتفاقی روی داد ؟
 

ما داشتیم وضو می گرفتیم که یکمرتبه دیدیم هفت هشت ده نفر که چند خانم چادری هم در بینشان بود وتعدادی هم از این طرف، شعار می دهند. آن طرفیا می گفتند، «شاه دشمن قرآن شده.» و این طرفیا هم به همین سیاق جواب می دادند. ناگهان دیدم پلیس ریخت و گاز اشک آور انداخت وسط جمعیت. من از قبل می دانستم که باید در این اینگونه موارد به چشمها آب زد و من و یوسفی همین کارا را کردیم.بعد مردم هجوم بردندبه طرف حرم. یوسفی گفت، «ما هم برویم.» گفتم،«الان صلاح نیست. بهتر است از طرفی برویم که پلیس هست، چون کارت خبرنگاری داریم و به ما کاری ندارند.»

عکس گرفتید ؟
 

عرض کردم که دوربین و باقی وسائل را توی ماشین جاسازی کرده بودیم.تازه اگر عکس هم می گرفتیم، هم از این طرفیها کتک می خوردیم، هم از ؟آن طرفیها. ما تا آمدیم حرکت کنیم، دیدیم بد جوری شلوغ شده و همین طور نعلین و حتی عبا و عمامه، این طرف و آن طرف افتاده بود و صدای تیراندازی می آمد. مانده بودیم چه کنیم که یک افسری گفت، «این دو تا را بگیرید.» خداسازی شد که همان افسر آشنای بهرامی آنجا بود و همین که آمدند ما را بگیرند، گفت، «من اینها را می شناسم. اینها خبرنگارند.» افسر قبلی به ما گفته او ما را آزاد کرد و گفت، «زود خودتان را از معرکه دور کنید» من گفتم، «به یک شرط!» می دیدم که ساواکیها، هر که را که دم دستشان می آید با چماق می زنند. شرط گذاشتیم که پاسبانی را با ما همراهی کنند. به هر حال به هر مکافاتی بود، یک پاسبان، ما را برد، رفتیم دوربین و وسائلمان را برداشتیم و رفتیم خیابان چهارمردان و من شروع کردم به عکس گرفتن ودوتا عکس گرفتم که یکی از انتهای خیابان چهارمردان بود که مردم زیر نور چراغها ایستاده بودند و شعار می دادند و این طرف هم پلیس و نیروهای امنیتی بودند.

آیا آن عکس را دارید؟
 

بله دارم و خبرگزاریها هم چاپ کردند. مردم شعار می دادند و پلیس هم گاهی حمله می کرد و آنها فرار می کردند. عده ای هم از بالای خانه ها آب می ریختند.

چرا؟
 

آب روی سر مامورها می ریختند که آنها را گیج کنند که همین طور هم می شد و خیلی هایشان نمی دانستند کدام طرفی بروند.

شما چه کردید؟
 

آن شب تا نزدیکیهای نصف شب در این جریانات بودیم و آن همکارمان راهم پیدا نکردیم و به راننده گفتم که برگردیم تهران. اولین شعاری که علیه رژیم داده شد در صحن حضرت معصومه (س) بود.

چه ماهی بود؟
 

دقیقا یادم نیست، ولی شاه نرفته بود.

آیا تصمیم ندارید از مجموعه عکسهایتان کتابی چاپ کنید؟
 

عکس زیادی ندارم. همانهائی راکه دارم، تصمیم دارم نمایشگاه بگذارم،ولی همه فکرم معطوف به نوشتن خاطراتم تا این تاریخ است. تعدادی از عکسها را مرتب کرده ام. باید برایشان شرح تهیه کنم. اینها برنامه هایم هستند تا ببینم کدام را می توانم عملی کنم.

http://www.rasekhoon.net

فرهنگنامه طنز جزیره

فرهنگ لغت طنز ایرانی (فقط بخند)

فرهنگ لغت طنز ایرانی (فقط بخند)
 
ادب : یعنی کمک به یک خانم زیبا در عبور از خیابان حتی اگر به کمک احتیاج نداشته باشد
 

ازدواج : قمار زندگی است و در قمار برد با کسی است که بیشتر تقلب کند
 

الکل : مایه گرانبهایی که همه چیز را محفوظ نگاه می دارد مگر اسرار را


اوراقچی : تنها موجودی که زنها را بهترین رانندگان دنیا میدان


ایده آل : شوهری که بتواند با زنش بهمان دقت و ملایمتی که در مورد تازه اش دارد رفتار کند


زوج ایده آل : شوهر کر و زن لال
 

بوسه : تصادفی که فقط یک سیلی به آدم ضرر می زند


بیست سالگی : دورانی که پسر ها دنبال معشوقه می گردند دختر ها دنبال شوهر


چشم : عضویکه چشم چرانها با آن ارتزاق می کنند
 

خسیس : کسی که وقتی خانه اش آتش می گیرد برای اینکه پول تلفن ندهد تا اداره آتش نشانی بدود
 

خوش بین : مردی که تصور کند وقتی زنی پای تلفن خداحافظی کند گوشی را خواهد گذاشت


دست : عضوی که در سینما نزد بند نمی شود
 

دوران تجرد : دورانی که معمولا برای مردها بعد از ازدواج شروع می شود
 

رفیق : کسی که همیشه به شما مقروض است
 

سوءظن : سعی در دانستن چیزیکه بعدا" انسان آرزو می کند ای کاش آنرا نمی دانست
 

سینما : جایی که پشت سر شما حرف می زنند


عشق : دردسری که برای فراموش کردن آن باید تازه تری پیدا کرد
 

سرخ پوست : مرد خوشبختی که وقتی زنش اورا می بوسد صورتش ماتیکی نمی شود
 

سنجاق قفلی : تنها قفلی که بدون کلید باز می شود


مرد مجرد : کسی که هنوز عیوبی دارد که خود نمی داند
 

معجزه : دختر خانمی که زنگ آخر جیم شود و به سینما نرود
 

موش : خانم هایی که نصفه شب به جیب شوهر هایشان شبیخون می زنند
 

هالو : شوهری که دستکش ظرفشویی را بجای اندازه دست خودش اندازه دست خانم بخرد.


http://www.parsnaz.ir/

آموزشگاه جزیره



آیا می دانید چشم انسان چند مگاپیکسل است؟

آیا می دانید چشم انسان چند مگاپیکسل است؟
 
تا به حال به اینکه چشمتان چند مگاپیکسل است فکر کرده اید؟

بهترین دوربین دیجیتالی که داشته اید یا دیده اید چند مگا پیکسل بوده؟ ۱۰ مگاپیکسل؟ ۱۴ مگاپیکسل؟ ۱۶ مگاپیکسل؟  ۲۴ مگاپیکسل؟

بهتره این موضوع را با یه تحقیق انجام شده بررسی کنیم :

در ابعاد متفاوت و بصورت میانگین ، در بزرگسالان و افراد بالغ و فقط در یک عکاسی از فاصله فوق نزدیک یک الی دو میلیمتری از عمق میدان دید در چشم افراد متفاوت نتایج زیر بدست آمده است:این فاصله در بزرگسالان ۲۴ میلیمتر ، در زمان تولد ۱۶ الی ۱۷ میلیمتر (حدود ۰٫۶۵ اینچ) بوده است. تخم چشم انسان رشد بسیار سریعی داشته و معمولی ترین آنها تنها ۲۲٫۵ الی ۲۳ میلیمتر و وزن تقریبی ۷٫۵ گرم و اندازه ۰٫۸۹ اینچ دارد.

تکامل تخم چشم در سن سه الی سیزده سال بوده و به سایز کامل خواهد رسید.شما همه چیز را در یک آن می بینید و دوربین شما با آن همه دبدبه و کبکبه و قدرت و قیمت به گرد چشم شما هم نخواهد رسید. آیا آنچه چشم انسان تجزیه و تحلیل می کند و آن حقایقی را که یک دوربین قادر به ثبت است از لحاظ دید یکسان است ؟

حالا با دیدن تصاویر با کیفیت مجداً این سوال را مرور می کنیم ؟

به نظرتان چشم انسان چند مگاپیکسل است ؟ جواب در عین سادگی کمی غیر قابل باور است
چشم انسان ۵۷۶ مگاپیکسل است.

فکر نمیکنم انسان قادر به ساخت چنین دوربینی باشد ، نظر شما چیست ؟
http://www.parsnaz.ir/

آرایشگاه جزیره


چند توصیه برای زیباتر شدن

چند توصیه برای زیباتر شدن
 
تاکنون مطالب زیادی برای حفظ زیبایی نوشته شده است، اما به یاد داشته باشید که فقط تعداد مشخصی از این نکات و توصیه‌ ها واقعا کاربرد دارند که هفت مورد از موثرترین آنها در این مقاله عنوان شده است:

۱- روش اول : آب بنوشید. البته قانون نوشیدن هشت لیوان آب در روز را فراموش کنید اما مطمئن شوید که حتما هر روز به اندازه نیاز بدنتان آب بنوشید و زیاد تشنه نمانید. اگر به بدن آب کافی نرسد، پوست خشک و کدر می‌شود.


۲- روش دوم : استفاده از ضد آفتاب یک ضرورت است تا سلامت پوست شما تضمین شود.
 

۳- روش سوم : مرطوب نگاه داشتن پوست است که برای این منظور می‌توانید از لوسیون های مرطوب کننده استفاده کنید.
 

۴- روش چهارم : از اهمیت دست ها و گردن غافل نشوید و از آنها مانند صورت مراقبت کنید. دست ها و گردن خود را خوب بشویید و مرطوب نگه دارید.


۵- روش پنجم : ورزش کنید چون ورزش کردن پوست چهره را درخشان می‌کند. تحرک بدنی جریان خون را بهبود می‌بخشد و ظرفیت اکسیژن خون را بالا می‌برد. این تغییر برای سلامت کل بدن از جمله پوست معجزه می‌کند.
 

۶- روش ششم : تغذیه مناسب سرشار از میوه‌ها، سبزی‌ها، مقادیر زیادی ویتامین C , A و E داشته باشید چون این ویتامین‌ها برای سلامت پوست ضروری هستند.


۷- روش هفتم : همواره احساس خوب و مثبتی داشته باشید. برای خودتان کارهایی را انجام دهید که به شما حس خوبی بدهند اگر لبخند بزنید و شاد باشید به طور طبیعی صورتتان درخشان و زیبا می‌شود. پس لبخند بزنید و خندان بمانید.

http://www.parsnaz.ir/

عاشقانه های جزیره

جالب ترین اس ام اس های عاشقانه

جالب ترین اس ام اس های عاشقانه


عاشق اسمم می شوم

وقتی

تو صدایم می کنی . . .

.

.

.

شاید برایت عجیب باشه این همه آرامشم

خودمانی میگویم ، به آخر که برسی فقط نگاه میکنی  . . .

.

.

.

غمگینم مثل عکسی در اعلامیه ی ترحیم که خنده اش همه را می گریاند . . .

.

.

.

سرنوشتم چیز دیگر را روایت میکند / بی تعارف این دلم خیلی هوایت میکند

قلب من با هر صدا با هر تپش با هر سکوت / غرق در خون یکنفس دارد دعایت میکند . . .

.

.

.

آرامـــش یعنــــی :

هـر وقت قهـــر کــــردی

مطمئــــن بـــاشـی کـــه تـــا آشتـــی کنـــی هیـــچ کسی جـــات رو نمی گیــــــره

.

.

.

عاشقانه هایم همه رابه زانو زده !

توبه عشق چه کسی ایستاده ای . . .

.

.

.

دوست داشتن ساده است و باور کردنش سخت

تو ساده باور کن ، که سخت دوستت دارم . . .

.

.

.

دیگر پیام هایت نمیرسند

سیم بانان را خبرکن !

شاید کاجی افتاده باشد . . .

.

.

.

چقدر کم توقع شده ام

نه آغوشت را می خواهم نه یک بوسه نه دیگر بودنت را..

همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافیست

مرا به آرامش می رساند….

حتی اصطحکاک سایه هایمان… کافیست

.

.

.

خدایا

بت بود ؛ “بت شکن” فرستادی

من پر از بغضم  ”بغض شکن” هم داری . . . ؟

.

.

.

عطر های گرون قیمت رو ول کن ، آدم باید بوی اعتماد بده . . .

.

.

.

جای خالیت را انقدر باچشمان آب خواهم داد

که بازکنارم سبزشوی . . .

.

.

.

 

اس ام اس عاشقانه
 

دوستی میوه ی درختانی است که در روح غنی عشق کاشته میشود

و با مراقبت محبت آمیز و درک متقابل پرورش می بایند . . .

.

.

.

کاش میشد در آسمان ها پر کشید / چون عقابی ابرها را هم درید

پر کشید و در حضورت جان سپرد / لحظه ی آخر دو چشمان تو دید . . .

.

.

.

 

پیامک عاشقانه
 

زمان است که وفاداری را ثابت میکند ، نه زبان . . .

.

.

.

ﻟﮑﻨﺖ ﺯﺑﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﯼ ﺧﻮﺑﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺰﻩ ﻣﺰﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﻤﺖ . . .

.

.

.

 

متن زیبای عاشقانه

 

عشــق

همین خنده های ساده ی توست

وقتی با تمام غصه هایت میخندی

تا از تمام غصه هایم

رها شوم . . .

.

.

.

یکی نوشت یکی خوند / بازم نوشت بازم خوند

اخرش اونی که نوشت مرد / اما اونیکه میخوند موند

حالامن مینویسم توبخون / من میمیرم توبمون

.

.

.

عمری فرشته هم که باشی

یک اشتباه …

فقط کافی است یک اشتباه از تو ببینند

تا از تو ابلیس بسازند . . .

.

.

.

تا تو هستی که دستانم را بگیری

آرزو میکنم هر روز زمین بخورم

کاش تابستانها هم برفی بود . . .

.

.

.

 

جملات زیبای عاشقانه

 

مقصر خود ماییم

عشق را به کسانی ارزانی میکنیم که

از زندگی ، جز آب و علف روزانه، نه میفهمند , نه میخواهند . . .

.

.

.

آدمی را دیدم با سایه ی خود درد و دل میکرد

چه رنجی میکشد او وقتی هوا ابریست . . .

.

.

.

آدم ها برای هم سنگ تمام می گذارند ، اما نه وقتی که در کنارشان هستی ، نه

آنجا که در میان خاک خوابید ، سنگ را تمام می گذارند و می روند . . .

.

.

.

باید به بعضی ها گفت : ناراحت چی هستی؟

دنیا که به آخر نرسیده ، من نشد ، یکی دیگه ! تو که عادت داری . . .

.

.

.

درد دل کـه می کنــی

ضعـف هـایـت، دردهـایــت را می گـذاری تـوی سیـنی؛

و تعـارف می کـنی کـه هـر کـدامـش را کـه می خواهنــد بــردارنـد؛

تیــز کننــد …

تیــغ کننــد …

و بــزننـد بـه روحـت

.

.

.

 

متون کوتاه عاشقانه

 

آدم گاهی چه گرم می شود

به یک ” هستـــــــــــــــــــــم ” ؛

به یک ” نتــــــــــــــــــــــــرس ” ،

به یک ” نـــــــــــــــــــــــوازش ” !

به یک ” آغـــــــــــــــــــــــوش” …

.

.

.

جای من یک دل سیر ، چشم در آینه انداز و بگو ، بهترینم ! ای دوست ، یادگار دیروز ! دل من سیر برایت تنگ است .
http://www.parsnaz.ir/

درمورد حضرت ابا عبدالله الحسین(ع)


امام حسین (ع) فرزند خانواده‌ای است که هنر خوب مردن را در مکتب حیات، خوب آموخته است.
نفس انسان بودن، آگاه بودن، ایمان داشتن، زندگی کردن، آدمی را مسئول جهاد می‌کند و حسین مثل اعلای انسانیت زنده، عاشق و آگاه است. توانستن یا نتوانستن، ضعف یا قدرت، تنهایی یا جمعیت، فقط شکل انجام رسالت و چگونگی تحقق مسئولیت را تعیین می‌کند نه وجود آن را.
حسین باهمه دانایی به عدم توانایی خود در پیروزی ظاهری بر دشمن، علنا به پیشواز مرگ می‌رود و با انتخاب شهادت، بزرگترین کاری را که می‌شد کرد، انجام می‌دهد.

درس امام حسین و هر قهرمان شهید دیگری این است که در دنیا، اصول ابدی عدالت و ترحم و محبّت وجود دارد که تغییر‌ناپذیرند و همچنین می‌رساند که هر گاه کسی برای این صفات مقاومت کند و در راه آن پافشاری کند، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند.

بهترین درسی که از تراژدی کربلا می‌گیریم، این است که حسین و یارانش به خدا ایمان استوار داشتند. آن‌ها با عمل خود روشن کردند که تفوّق عددی در جایی که حق و باطل روبه‌رو می‌شوند، اهمیّت ندارد و پیروزی حسین با وجود اقلیّتی که داشت، باعث شگفتی من است.
من از حسین(ع) آموختم که چگونه مظلوم باشم تا پیروز شوم.
حسین بیشتر از آب تشنهٔ لبیک بود.افسوس که به جای افکارش، زخم‌های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.

http://www.amoozak.com

آگاهی جزیره


مردم جوری حرف می زنند که همه چیز را می دانند. اما اگر جرات کنی و سئوالی بپرسی آنها هیچ چیز نمی دانند.
زجر کشیده ! تو آنگاه به کمال رسیده ای که بیداری در خطاب و سخن گفتنت جلوه کند .

اگر کمی چیزهای غیر لازم را بدانی بهتر از این است که هیچ ندانی .
به من بگو نگو ، نمیگویم ، اما نگو نفهم ، که من نمی توانم نفهمم ، من می فهمم.
آگاهی اگر چه به رنج ، ناکامی و بدبختی منجر شود ، طلیعه راه و طلیعه روشنایی ، طلیعه نجات بشریت است ،… از جهلی که خوشبختی ، آرامش ، یقین و قاطعیت میآورد ، هیچ چیز ساخته نیست.

http://www.amoozak.com

تلاش درجزیره


از مرد آزاده استقامت و پایداری انتظار می رود و نه اطاعت کورکورانه. او همیشه استوار است اما مرد متوسط همیشه جوشان و خروشان است.

مهمترین کار های جهان توسط مردمی انجام شده است که به کوشش خود ادامه داده اند زمانی که به نظر می آمد هیچ امیدی وجود ندارد.
آب که قطره‌قطره می‌چکد با پایداری و سماجت، سنگ ِ بزرگ را سوراخ می‌کند. با پشتکار و استقامت، موش به‌پاره کردن رشته آهنین موفق می‌شود و ضربات پی در پی تبر کوچک، درخت کهن را از پای در می‌آورد.

کشتی در ساحل بسیار امن تر است ولی برای این ساخته نشده است.

تا از قلب دشواریها گذر نکنی هرگز توان و قدرت نیابی.

داشتن پشتکار ، تفاوت ظریف بین شکست و کامیابی است.
کوشش اولین وظیفه انسان است.

من اشخاص زنده را آنانی می دانم که مبارزه می کنند. بی مبارزه زندگی مرگ است .

کسی که به آبادانی می کوشد جهان از او به نیکی یاد می کند .
اگر در اولین قدم، موفقیت نصیب ما می شد، سعی و عمل دیگر معنی نداشت.
موریس مترلینگ

http://www.amoozak.com

ولایت عشق


قالَ علیٌّ ( علیه السّلام ) :

  • هیچ دشمنی برای انسان٬ ستمگرتر از نفس او نیست.

 

منبع : غرر الحکم٬ ج ٢ / فصل ٨۶ (لا)٬حدیث٣٢۴ .

---------------------------------------------------------------------------------------

قالَ علیٌّ ( علیه السّلام ) :

  • بنده ی شهوت اسیری است که از اسارت رهایی نخواهید یافت.

 

منبع : غرر الحکم٬ ج ٢ / فصل ۵۵ ٬ حدیث١۵.


 

قالَ علیٌّ (ع) :

  • خوشا به حال آن که همیشه خدا را در نظر داشته و از گناه خویش بیمناک باشد.

 

منبع : غرر الحکم٬ ج ٢ / فصل ۴۶ (طوبی)٬ حدیث٣.

---------------------------------------------------------------------------------------

قالَ علیٌّ (ع) :

  • هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

 

منبع : غرر الحکم٬ ج ٢ / فصل٧٧ ٬(مَن)٬حدیث۹-١۴۴٨.

----------------------------------------------------------------------------------------

قالَ علیٌّ (ع) :

  • نفوس خویش را به ترک عادت ها رام کنید.

 

منبع : غرر الحکم٬ ج ١/فصل٣٢ ٬ حدیث٣٨.

---------------------------------------------------------------------------------------

قالَ علیٌّ (ع) :

  • خشم وغضب صاحبش را هلاک می کند و زشتی های او را آشکار می سازد.

 

منبع : غرر الحکم٬ ج ١/فصل١ ٬حدیث ١٧٣٨.


http://ez12.persianblog.ir


جملات زیبا جزیره


اگر کسی را نداشتی که به او فکر کنی به اسمان بیندیش زیرا درآن کسی هست که به تو می اندیشد
گذشته دیگر وجود ندارد و آنچه در آینده ی نزدیک است خداست.

انسان کیست جز موجودی نگران،برخاسته از زمین وآرزومند اختران آسمان

همیشه خاک گلدونی باش که وقتی سرش به اسمون رسید یادش نره ریشه کجاست


در آسمان خویش جستجو گر ستاره ای بودیم بی پایان که تحقق بخشیم خواسته هایمین را و یافتیم آنچه را میخواستیم



کسی که بهشت را بر زمین نیافته است

آن را در آسمان نیز نخواهد یافت

خانه ی خدا نزدیک ماست

و تنها اثاث آن ، عشق است....
تو آسمان همیشه از یه ارتفاعی به بعد دیگه هیچ ابری وجود نداره، پس هر وقت آسمون دلت ابری شد با ابرها نجنگ، فقط اوج بگیر...



کاش آسمان حرف کویر را می فهمید و اشک خود را نثار گونه های خشک کویر میکرد، کاش دلها آنقدر خالص بود که دعاها قبل از پائین آمدن دستها مستجاب میشد، کاش مهتاب با کوچه های تاریک شب آشناتر بود، کاش بهار آنقدر مهربان بود که باغ را به دستان خزان نمی سپرد، کاش مرگ معنای عاطفه را می فهمید...


اسمان برای گرفتن ماه تله نمیگذارد این ازادی ماه است که او را پایبند میکند. (تاگور)

نظم جزیره

تمام پیشرفتهای عالمگیر خود را مدیون تفکر منظم و یادداشت برداری دقیق هستم .

انظباط، برای فاتحان ضروری است.
تولستوی


http://www.amoozak.com

اس ام اس های جزیره


شماره اس ام اس های مهم و مفید
شماره اس ام اس های مهم و مفید
گزارش اطلاع دادن تخلف تاکسی: 30004246
( شماره پلاک ماشین متخلف رو بفرستید)

رهگیری نامه پستی:2000441
(ابتدا حرف Rرا بنویسید و بعد شماره روی رسید پستی رو )

مشکلات شهری (شهرداری):3000137

اعلام نتیجه کنکور شب قبل از قرارگرفتن در سایت سنجش:2000000
(شماره داوطلبی رو بفرستید)
با خبر شدن از اخبار انجمن فارغ التحصیلان دانشگاه: 10001336

دیکشنری: 1000384 یا 1000370
(لغت مورد نظر رو بفرستید)
لغت نامه آریان پور: 2000444
Word-to-translate

ایجاد پست در پرشین بلاگ: 300072

گرفتن خلافی ماشین:3000515
( عدد عمودی کنار کارت رو بفرستید)

گرفتن قبض موبایل: 30009
با فرمت زیر بنویسید:
تاریخ شروع ؛ تاریخ انتها مثلا 860123 ؛ 860101
یعنی از اول سال 86 تا 23 فرودین ماه

خدمات بانک ملت: 200033

خدمات بانک اقتصاد نوین:200050
 
خدمات بانک سپه:200020–200021-200022

خدمات بانک کشاورزی:2000911- 200093

خدمات بانک سامان: 20000

خدمات بانک صادرات: 200060

خدمات بانک تجارت: 200070

(توجه داشته باشید برای استفاده از خدمات بانک ها اول باید در شعب درخواست رو پر کنید)

اطلاعات پرواز: 2000444
( با این فرمت : پرواز Filight-code)

نرخ ارزهای رایج : 2000444
با این فرمت : Currency-name

اطلاعات هوا: 1000305
( پیش شماره شهر مورد نظر بدون صفر رو بفرستید)

ساعت کشورها:1000392
(نام کشور رو بفرستید)

مکان های دیدنی هر شهر: 1000394

مسافت بین شهر ها: 1000396

آخرین بازی های کامپیوتری: 1000400

جدیدترین نرم افزار ها: 1000401

اطلاع از اینکه دامین مورد نظر رجستر شده یا خیر: 1000355
اوقات شرعی: 2000916

بورس
نرخ سهام یک شرکت: 2000444
بنویسید : Bourse sompany -id

بیشترین افزایش قیمت: 2000444
(بنویسید : (Bourse high

کمترین افزایش قیمت: 2000444
( بنویسید : Bourse low)
منبع :ایران ناز

خوراکیهای جزیره

10 خوراکی بی نظیر را بشناسید
10 خوراکی بی نظیر را بشناسید
بر اساس تحقیقاتی که انجام شده، متخصصان علم تغذیه بهترین مواد غذایی را معرفی کرده اند:

لیموترش
تنها یک عدد لیموترش، بیش از نیاز روزانه بدن به ویتامین C را تامین می کند و باعث افزایش کلسترول مفید و تقویت استخوان می شود. فلاونوئید موجود در لیموترش مانع از رشد سلول های سرطانی و عملکرد ضد التهابی آن می شود. نتایج بررسی ها نشان می دهد، افزودن آب یا یک برش لیمو به چای، باعث افزایش 80 درصدی توان بدن در جذب آنتی اکسیدان موجود در چای می شود.

کلم بروکلی
یک ساقه متوسط کلم بروکلی بیش از 100 درصد نیاز روزانه بدن به ویتامین K و تقریباً200 درصد نیاز بدن به ویتامین C را تامین می کند. این دو ویتامین، ماده مغذی برای شکل گیری استخوان به حساب می آیند. باید این گیاه را به شکل خام مصرف کرد زیرا در صورت بخارپز یا آب پز کردن این سبزی تنها66 درصد مواد مغذی آن باقی می مانند.

شکلات تلخ
مصرف روزانه شکلات تلخ فشار خون را در افراد سالم کاهش می دهد. پودر کاکائو غنی از فلاونوئید نوعی آنتی اکسیدان کاهش دهنده کلسترول مضر و افزایش دهنده کلسترول مفید است. هر یک تخته شکلات تلخ حاوی 53.5 میلی گرم فلاونوئید است در حالی که شکلات شیری حاوی کمتر از 14 میلی گرم فلاونوئید است.

ماهی سالمون
این ماهی منبع عالی اسید چرب امگا-3 است که با کاهش خطر افسردگی، بیماری قلبی و سرطان ارتباط دارد. حدود 84 گرم ماهی سالمون، 50 درصد نیاز روزانه بدن به نیاسین یا ویتامین B3 را تامین می کند. نیاسین در پیشگیری از آلزایمر و تقویت حافظه موثر است. مصرف ماهی های رودخانه های آزاد و دریایی بهتر از ماهی های پرورشی است.

گردو
گردو نسبت به دیگر مغزهای خوراکی حاوی بیشترین میزان اسید چرب امگا-3 است. امگا-3، باعث بهبود خلق و خو می شود. از طرفی این چربی، با سرطان مقابله و از پوست در برابر آسیب های نور خورشید محافظت می کند. خوردن مقداری گردو به عنوان دسر الگوی خواب را تنظیم می کند، زیرا این مغز خوراکی حاوی آنتی اکسیدانی به نام ملاتونین است.

آ ووکادو
این میوه سرشار از چربی های سالم است و تا 22 درصد کلسترول خون را کاهش می دهد. تنها یک عدد آووکادو حدود بیش از نیمی از فیبر و 40 درصد از فولات مورد نیاز روزانه بدن را تامین می کند. فولات، خطر بیماری قلبی را کاهش می دهد و افزودن آن به سالاد باعث افزایش جذب 3 تا 5 برابری مواد مغذی مانند بتاکاروتن می شود.

سیر
سیر یک ماده ضد بیماری قوی است که مانع از رشد باکتری ها از جمله ای کولای می شود.«آلیسین» نوعی ترکیب در سیر دارای خاصیت مهم ضد التهابی است و در کاهش دادن کلسترول خون موثر است. توجه داشته باشید سیر تازه له شده، بیشترین میزان آلیسین را رها می کند. همچنین پخت بیش از 10 دقیقه سیر، باعث از بین رفتن مواد مغذی آن می شود.

اسفناج
حاوی لوتئین و گزانتین است که هر دو از آنتی اکسیدان های مهم و تقویت کننده چشم است. نتایج بررسی های اخیر نشان می دهد اسفناج از تمامی میوه ها و سبزیجاتی که با سرطان مقابله می کنند، موثرتر است.

لوبیا
مصرف حبوبات از جمله لوبیا، عدس و نخود به میزان 4 بار در هفته خطر بیماری قلبی را تا 22 درصد کاهش می دهد. علاوه بر این، خطر بروز سرطان سینه نیز کاهش می یابد.هر چه رنگ لوبیا تیره تر باشد، مقدار آنتی اکسیدان آن بیشتر است. به عنوان مثال، پوست لوبیا سیاه 40 برابر آنتی اکسیدان بیشتری از پوست لوبیا سفید دارد.

سیب زمینی
هر یک عدد سیب زمینی حاوی 66 میکروگرم فولات تشکیل دهنده استخوان است که تقریباً در یک پیمانه اسفناج یا کلم بروکلی وجود دارد. مصرف روزانه یک عدد سیب زمینی شیرین، به تامین ویتامین A مورد نیاز بدن کمک می کند.

ایران ناز

فالنامه جزیره

متولدین ماه های مختلف و عشق
متولدین  ماه های مختلف و عشق
میخواهید با روحیات عاطفی متولدین هر ماه آشنا شوید ؟ این مقاله را مطالعه نمایید

متولدین فروردین ماه :
به سوی من بیا
تا تو را حس کنم
و دنیا خواهد دید
داستان عشقی سوزان را
که شعله اش در قلب من خواهى بود

به هنگام عاشقی گویی در دنیای شوالیه ها و پرنسس ها سر می کند.
قلبا عاشق است و در عشق پا بر جاست.

متولدین اردیبهشت ماه :
عشق را در چشمان من بنگر
چهره ی بر افروخته ام را ببین و عشق را حس کن
به صدای نفس های من گوش کن
و بشنو ترانه ی عشق را

عاشقی بی قرار است و کمرو ولی پر شهامت.
موسیقی بر او تاثیر فراوان دارد.

متولدین خرداد ماه :
با من به رویا بیا به رویای عشق
بیا تا بر فراز بلندترین کوه گام نهیم
بیا تا در ژرف ترین اقیانوس شنا کنیم
بیا تا به دورترین ستاره ها پر کشیم
بر عشق ما هیچ چیز ناممکن نیست

بهترین عاشق دنیاست و گفتارها و دل او پر ز رویاهای عاشقانه است.

متولدین تیر ماه :
بهشت هیچ است
در برابر گام برداشتن در کنار تو
در شبی زیبا
زیر نور ماه

دلی نازک و پر ز محبت دارد و از دل سوختن می هراسد.

متولدین مرداد ماه :
گویی خورشید گرمای خود را از دست داده است
و گل های سرخ عطری ندارند
و ستارگان دیگر نمی خوانند
آن گاه که چشم می گشایم و می بینم
با تو نیستم

عاشق پیشه است و بی عشق زندگی نمی کند.

متولدین شهریور ماه :
شاید به نظر برسد که عاشق نیستم
شاید به نظر برسد که نمی توانم عاشق باشم
شایى به نظر برسى که حتی نمی خواهم عاشق باشم
ولی نه در برابر عشقی مانند عشق من به تو
که تا آخرین لحظه عمر آن را در قلبم نگاه خواهم داشت
عشق او شعله ای کوچک ولی جاودان است و در پی عشقی حقیقی است.

متولدین مهر ماه :
با پر شورترین گفتارهای عاشقانه
با ماجراهای عاشقانه ای که خواهیم داشت
با فداکاری هایم در راه عشق به تو
خواهی دید که چگونه دوستت دارم

در امور عشقی ورزیده است و زندگی اش پر ز ماجراهای عاشقانه است . . .
زن متولد مهر عشق خود را در عمل نیز به اثبات می رساند.

متولدین آبان ماه :
در التهاب شنیدن ترانه ی گام های تو هستم
که به سوی من می آیی
و عاشقم بر انتظار آن لحظه که تو را در کنار خود حس کنم
دوستت دارم

هیجان عشق برای او زیبا و پر جاذبه است و در عشق صادق است.

متولدین آذر ماه :
نجوایی از سوی تو
نگاهی کوتاه از تو
لبخندی شیرین بر لبان زیبایت
و من خود را غرق در عشق می یافتم

خوش بین است و راستگو. شاید نگاهی شاعرانه به عشق داشته باشد.

متولدین دی ماه :
روزها ماه ها و سال ها می گذرند
و شاید هیچ چیز عوض نشود
جز من
که بیش از پیش عاشق گشته ام

شاید در ظاهر بی احساس باشد ولی قلبی گرم و پر ز عشق دارد.

متولدین بهمن ماه :
می خواهم آزاد زندگی کنم
بسان پرندگان مهاجر
ولی قفسی ساخته از عشق تو
جایی است که همواره رو به آن خواهم داشت

عشق خود را دیر ابراز می کنى و عاشق آزادی است. اولین عشق او قلبش را به تپش در می آورد و هرگز فراموش نخواهد شد.

متولدین اسفند ماه :
من آنی نیستم
که بی عشق زندگی را سر کنم
آن گاه که در رویایی عاشقانه هستم
و چشمانم را می گشایم
و عشق رویایی ام را در تو می بینم

در عشق بی نظیر است.جذاب و پر نشاط است.احساساتی و رویایی است.
ایران ناز

آشپزخانه جزیره

ایران ناز :
طرز تهیه ذرت مکزیکی
طرز تهیه ذرت مکزیکی
 مواد لازم برای تهیه ذرت مکزیکی:
ذرت پخته شده 300 گرم
کره ی گیاهی 1 قاشق غذاخوری
سس مایونز 2 قاشق غذاخوری
پودر آویشن 1 قاشق چایخوری
آب لیموی تازه 2 قاشق غذاخوری
نمک و فلفل به مقدار لازم
پودر سیر 1 قاشق چایخوری
قارچ پخته به میزان دلخواه

روش تهیه :
ذرت را در ظرف مخصوص ماکروویو بریزید. با قدرت 80 درصد به مدت 2 دقیقه در ماکروویو قرار دهید. (در فاصله ای که ذرت در ماکروویو است، 3-2 بار آن را هم بزنید تا تمامی ذرت ها گرم شوند) سپس کره، آویشن، نمک و فلفل و پودر سیر را اضافه کنید و 2-1 دقیقه دیگر با همان قدرت در ماکروویو قرار داده تا کره ذوب شود. در این زمان ذرت را از ماکروویو خارج نموده،سپس قارچ پخته، سس مایونز و آبلیمو را اضافه کنید.

* برای تهیه ی ذرت مکزیکی می توانید از کنسرو ذرت یا ذرت منجمد استفاده کنید.

پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) از دید جهانیان


محمد(ص) برای نشر رسالت خود شتاب نداشت بلکه مدتی در سکوت زندگی کرد. مایه شگفتی و اعتماد هم وطنان خود واقع شد تا آن جا که به او لقب امین دادند. او به خود و پیامبری خود باور داشت و با این اعتماد و ایمان، وسایل اقتدار، عزت و مناعت را برای امت خویش مهیا کرد و آن ها را از مردمانی ساکن صحرا به سرورانی مبدل کرد که نصف جهان شناخته شده زمان خود را فتح کردند.

جواهر لعل نهرو، نخست وزیر استقلال طلب هند


 

در عصری که انحطاط روزافزون آن قسمتی از قلمرو سابق امپراطوری "دقیانوس" را در بر گرفته بود، یک مرتبه از دل بیابان ها، دشمن سرسخت امپراطوری پیر و فرسوده (و ممالک جدید) عربی به پاخاست و روز به روز پشرفت های محسوسی کرد. پیشرفت او چنان بود که گویی فقط عنایت دائمی خداوند است که لشکرهای با اخلاص آن را به سوی جهاد و پیروزی حتمی سوق می دهد، به گونه ای که پس از فتح سوریه و مصر چیزی نگذشت که امپراطوری ساسانیان را به هم ریخت و جانشینان کنستانتین را که بلاد بسیاری از دست شان رفته بود، با چنین خطری مواجه ساخت. این نهضت به ره بری یکی از بازرگانان قبیله قریش به نام ابوالقاسم محمدبن عبدالله آغاز شد. پیامبر تازه که در جوانی ثروت نداشت، در کاروان های تجاری که به سوریه و جنوب شبه جزیره عربی می رفتند، شرکت داشت.

ادوارد دومیلی، دانشمند ایتالیایی


 

آنچه پیامبر  اسلام را وادار به تفکر می نمود این بود که می دانست از آن روز به بعد ( روز هجرت از مدینه) رابطه او با شجره خانوادگی اجداد و خویشاوندانش قطع می شود.

در صورتی که اجداد که مجموع آن ها شجره خانوادگی را به وجود می آورند، برای یک عرب بدوی بیش از شناس نامه های امروز ارزش داشت.

امروز اگر شناسنامه خود را گم کنیم، می توانیم یکی دیگر به دست بیاوریم ولی وقتی رابطه یک عرب بدوی با شجره خانوادگی قطع می شد، علاوه بر هویت، وسیله معاش خود را هم از دست می داد.

شجره خانوادگی و قبیله یکی بود و کسی که رابطه خود را با قبیله اش قطع می نمود، بزرگترین مایملک مادی و معنوی خود را در این جهان از دست می داد.

بسیاری از تذکره نویسان مسلمان، متوجه اهمیت فداکاری محمد(ص) هنگام مهاجرت از مکه به مدینه نشده اند.

من تصور می کنم که بزرگ ترین فداکاری محمد(ص) در راه الیمانش همین بود که رابطه خود را با قبیله اش قطع کرد و از مکه به طرف مدینه مهاجرت نمود.

محمد(ص) اره ای به دست گرفت و برای پیشرفت اسلام، شجره خانوادگی خود را قطع کرد، یعنی درختی را قطع نمود که بدون آن، در وسط دو پهنه نا محدود که یکی پهنه صحرایی بی پایان و سوزان عربستان و دیگری پهنه آسمان آتشین آنجاست، نمی توانست زندگی کند.

کنستان ویرژیل گئورگیو، نویسنده ایتالیایی


 

محمد(ص) به عنوان انسانی سواد نیاموخته(امی)، آن چنان که در قرآن نیز به همین صورت وصف شده، اهل خواندن و نوشتن نبود. او که توانایی خواندن و نوشتن را تنها هنگامی فراگرفت که کلام خدا در غاری دورافتاده بر فراز بیابان های مکه بر او هویدا شد. نزدیکی محمد(ص) به خدا، پیوند او با واقعیات برین، همه و همه محصول ذات پاک و بکر او در مقام مردی صحرانورد بود.

ماریا ریکله، شاعر معروف آلمانی


 

من می خواستم شخصیت محمد(ص) را به صورت واقعی تا آن جا که قدرت دارم، مجسم کنم... او با کمال اعتقاد به خود نشو و نمو کرد. بزرگ و کوچک در کارهای خود جهت مشورت به او مراجعه می کردند. او زندگی خود را با زحمت از دست مزد خود می گذراند. او ثروتی نداشت و به دست مزد خود اکتفا می کرد. سرمایه او در جوانی راست گویی، امانت داری، پاک دامنی و اخلاص بود. به خدا سوگند، همین صفات کمال، بهترین و پر ارزشترین ثروت هاست. آری، چنین بود اوصاف شایسته محمد(ص) در میان اجتماعی که نه اخلاق داشت و نه کمال را درک می کرد.

امیل برنامکارم، خاورشناس انگلیسی


 

محمد(ص) رشد فکری یافت و نمو جسمی پیدا کرد ولی مال و ثروتی برای خود ذخیره نکرد. او مانند یک "کارگر" اجیر می شد و مزد می گرفت، ولی ثروتمند نشد و چیزی ذخیره نکرد. هیچ وقت نشد که پول و مادیات در دل او اثر کند.

وقتی به مدینه آمد، می توانست در بهترین وضع زندگی کند. به ویژه وقتی جنگ هایش تمام شد، غنیمت ها از هر طرف به خزانه اش سرازیر بود ولی با این همه، در همان وضع سادگی و زهدش باقی ماند. خوراکش، آب گوشت و خرما و دوغ بود و گاه گاهی شربت و عسل تناول می کرد، ولی بیشتر وقت ها خوراکش خرما و دوغ بود. همیشه روی حصیر می نشست. لباسش مانند خوراکش خیلی ساده و بی آلایش بقود.

ار.اف.بودلی، خاور شناس و نویسنده سوییسی


 

شکی نیست که محمد(ص) از مردان بزرگ و مصلحانی است که به حقیقت، خدمت بزرگی به بشر کرده است و همین برای فخر او کافی است که یک ملتی را به نور حق هدایت نمود و آنان را وادار کرد که به صلح و آسایش و آرامش بگراید و راه ترقی و مدنیت را به رویش باز کرد. بدیهی است آن چه کرده، کار بزرگی است که فقط از شخص قوی و با عزمی، ساخته است و چنین شخصی به حق، سزاوار همه گونه اکرام و احترام است.

لئو تولستوی، نویسنده معروف روسی


 

درستی و صداقت محمد(ص) بود که مردم اطرافش را تحت تاثیر قرار می داد. تازه مسلمان، مسحور افسون شمشیر محمد(ص) نشده بودند. بلکه کلام تاثیرگذار، قاطع، ناب و بدیع محمد(ص) که مستقیماً از قلب هستی یعنی همان آفریننده جهان برخاسته بود، آنان را شیفته و مسحور کرده بود. جست و جو برای یافتن حقیقت غایی- و نه جاه طلبی- محمد(ص) را به طرح این پرسش ها برانگیخته بود: حیات چیست؟ مرگ چیست؟ من به چه باید باور داشته باشم؟ وظیفه من در این دنیا چیست؟

بگذار او را هر چه می خواهند بنامند. هیچ امپراطوری با تاج و دیهیم خویش چنین مورد اطاعت واقع نشده است که آن مرد در عبای ساده دست دوخت خود. او که طی 23 سال متحمل سخت ترین مصایب و آزمایش های زندگی شد و مشقات فراوان بر او گذشت. من شخصاً تمام خصوصیات یک قهرمان راستین را در او مجسم می بینم. همین و بس. این حکم قرآن بود، همان رحمت الهی و پاداش اخروی که محمد(ص) به پرهیزکاران نوید داده بود. این آتش اشتیاق الهی بود که چنان حمایت چشم گیر و گسترده ای را برای وی به ارمغان آورده بود. نه بی بندو باری و هرزگی.

توماس کارلایل، اندیشمند معروف انگلیسی


 

محمد(ص) مردی غیور و پرشور و نشاط بود و همیشه از حق دفاع می کرد و با باطل می جنگید. او پیامبر  آسمانی بود و همواره می خواست رسالت آسمانی خود را به بهترین وجه ادا کند و همان طور هم موفق شد، زیرا نشد روزی هدفی را که برای آن مبعوث شده بود، فراموش کند و هرگونه بلایی را در راه رسیدن به آن هدف تحمل می کرد تا این که به آنچه می خواست، رسید.

ادوارد لین، خاورشناس انگلیسی


 

محمد(ص) به عنوان انسانی خارق العاده، در کتابش قرآن، میراثی جاودانه از خود به جای گذاشته است. ارزشمندترین گوشه قلبم، مسخر تصویری از بهشتی است که محمد(ص) در کتابش نوید برخورداری از آن را داده است.

ولفگانگ گوته، شاعر معروف آلمانی


 

در طول تاریخ، مسیحیان و مسلمانان همیشه با خشونت و سنگدلی خاصی با هم برخورد کرده اند، که در این میان ما چاره ای نداریم جز آنکه خود را به عنوان متجاوز مقصر بشناسیم، چرا که آنان در همه اعصار مهیای آن بوده اند تا به احترام شارع آسمانی دین ما مسیحیان به مصالحه های کلانی تن بدهند. در حالی که ما در برابر آن ها و پیامبرشان کاملاً اهانت آمیز و شنیع عمل کرده ایم و حتی یک امتیاز به سود آن ها روا نداشته ایم. کلیساهای شرقی مورد حمایت مسلمانانند و مجازند که مناسک دینی خود را به جای آورند، اما در اروپا... حتی مرگ را بر حمایت از فرقه مسلمان و اجازه به جای آودن آزادانه شعائر دینی شان ترجیح می دهند. ما به محمد جفا کرده ایم.

هنری بولینگ بروک، دانشمند آلمانی


 

اگر تهور سیاسی محمد(ص) تنها دارایی او بود، مستحق دریافت ستایش های ما نمی شد. حال آنکه موفقیت های او بیشتر متکی بر بینش دینی ای بود که به اعراب انتقال داد و تشنگی روحانی آن ها را سیراب نمود. محمد(ص) و مسلمانان اولیه، به هیچ وجه و برخلاف آنچه در ذهن مردم غرب می گذرد، موفقیت را به سادگی به دست نیاوردند. آن ها با تلاشی سخت و خشن راه خود را هموار نمودند و اگر پایداری محمد(ص) و یاران اولیه نبود، رسیدن به هدف کاری غیرممکن می نمود. درست است که در طی همه این سالیان پرمخاطره، محمد بر این باور بود که وحی الهی را دریافت می کند، ولی همه استعدادهای طبیعی خود را هم برای پیش برد اهداف به کار گرفت. مسلمانان نیز کاملاً از توانایی های اختصاصی پیامبر خود باخبر گشته و هوشیارانه فهمیدند که او در حال تغییر جریان تاریخ است.

کارن آرمسترانک، نویسنده و محقق آمریکایی


 

در غرب، هرکه در زمینه اسلام به مطالعه و تحقیق می پردازد و با تصویر گری سنتی از محمد(ص)- آنچنان که طی سده ها نفرت و دشمنی در جهان مسیحیت گسترش یافته است- خو می گیرد، با مشاهده خصوصیات عرفانی و معنوی نیرومندی که از سوی سنت صوفی گری به این مرد نسبت داده شده شگفت زده خواهد شد، مردی که یک اروپایی معمولی عادت کرده او را به عنوان سیاستمداری حیله گر و شهوت ران و در بهترین حالت به عنوان بنیانگذار بدعتی که از مسیحیت نشأت می گیرد، بشناسد. حتی تازه ترین پژوهش ها در مورد پیامبر اسلام که صداقت و نگرش عمیقاً مذهبی وی را نشان می دهند، هیچ چیزی  از عشق عرفانی را که پیروانش نسبت به او احساس می کنند، فاش نمی کند. پیامبری که تا این اندازه به این اصل که خود او فرستاده خداست اطمینان داشت، بی گمان می بایست بزرگ مردی عبادت پیشه باشد، چرا که او درست از طریق دعا و نیایش موفق شده بود بارها و بارها حضور خدایی را که وی فرستاده بود، درک کند.

آنه ماری شیمل، خاورشناس و اسلام شناس آلمانی


 

پیشرفت و موفقیتی را که محمد(ص) در راه هدف خود کسب کرد، نشانه نیروی شگرف و عظیمی بود که در وجود او قرار داشت. شما ملاحضه می کنید که دکتر "مارکس"  که یکی از فلاسفه بزرگ است، چه شهادت گران بهایی درباره محمد(ص) می ده، وقتی که می گوید: محمد(ص)، نمونه کامل فرماندهی و رمز سیاست است. پیامبر گرامی، مجسمه سیاست دینی و بدون هیچ شبهه و گفت و گویی، بزرگ ترین و شریف ترین مردان سیاسی است. از بدو خلقت تاکنون نظیری برایش به وجود نیامده است و تنها اوست که به حق سزاوار لقب"سیاسی دینی" شده است. فقط این شخصیت (حضرت محمد(ص) است که جامع جنبه دینی، علمی، سیاسی و دنیوی و اخروی شده است.


 

اگر کسی از من بپرسد که محمد(ص) که این همه مورد ستایش تو قرار گرفته، کیست، من با کمال احترام و ادب خواهم گفت: این مرد نامی و سرو بی مانن، کسی است که علاوه بر این که فرستاده خداوند بود، رییس و بزرگ حکومت اسلامی و واضع شریعت بی مانند آن است و همان گونه که حکومت او مرجع و پناه تمام مسلمانان و حامی مصالح اجتماعی آن ها بود، خود محمد(ص)، بانی و موسس آن، به تمام معنا، بزرگ ترین پیشوا و فرمان ده سیاسی بود. سیادت و فرماندهی که بشر از آن برخوردار است، تجلی می نمود و در حقیقت، نظیر و مانندی برای آن نبوده و نیست.

واکستون کوستا، دانشمند ایتالیایی


 

محمد(ص) از شخصیت های ممتاز جهان بود که با داشتن خصایل و استعداد بی مانند، همیشه و در همه اوقات کوشش داشت اوضاع به ریخته زندگی مردم جهان را سر و سامان دهد و یک جامعه عالی انسانی به وجود آورد. وقتی با یک نظر دقیق، سرزمینی را که این مرد بزرگوار از آن برخاسته و عظمتی را که در سایه لیاقت خویش به دست آورده است مطالعه می کنیم، نمی توانیم از حیرت و تعجب خودداری کنیم.

کلود اتین ساواری، اسلام شناس فرانسوی


 

محمد(ص) مرد بسیار بزرگی بود که بزرگ ترین مذاهب را برای بشر به ارمغان آورد. محمد(ص) برای اعراب دینی جدید آورد و به آن ها آموخت که خدای یگانه را پرستش کنند.

بی شک، محمد(ص) بسیار بزرگ بود و مردانی بزرگ نیز در دامان فضل و کمال خویش پرورش داد. او قانون گذاری خردمند، سلطانی دادگستر و پیامبری پرهیزکار بود و بزرگترین انقلاب های روی زمین را پدید آورد.

در وجود محمد(ص) چیز عجیبی است که بسیار پسندیده و دل نشین است. او انسان را به تعجب و تقدیر وا می دارد، به این که با جان خود در این نبردها، به تنهایی در مقابل آن همه مردم مشرک که در برابر او بودند و می خواستند افکار او را ازبین ببند، ایستادگی کرد و مردم را به عبادت خدای یگانه فراخواند. او سال ها در راه دعوت به خدا شکنجه و آزار را تحمل کرد.

فرانسوا ولتر، اندیشمند فرانسوی


 

او تمام خرافات و کارهایی که موجب به هم زدن اجتماع بشری و پیش آمدهای ناگوار و سلب ارده کار و فعالیت می شد، مانند جادوگری، فال بینی و طالع بینی، همه را از بین برد. خود ایشان با آن کمالات(ثبات قدم و استقامت) و آن جهاد با عظمت و صبر و بردباری در مقابل پیش آمدهای هولناک و تحمل آن همه مشقات، بهترین و بالاترین نمونه انسان کامل جامعه ای است که می خواست تشکیل دهد.

جان بروا، روزنامه نگار فرانسوی


 

باید همیشه به یاد داشته باشیم که محمد(ص) هرگز دعوی آن نکرد که دارای خصایص فوق بشری است. بشری بود که بر او وحی می رسید و نمی خواست که جز این باشد و چون مکیان از او معجزه می خواستن، می گفت که تنها معجزه در زندگی او آن است که وحی الهی را به عربی فصیح دریافت و آن را به صورت این قرآن تقلیدناپذیر، بر همگان آشکار کرده است. محمد(ص) می دانست که او صرفاً واسطه است و هنگامی که هم میهنانش از او خواستند تا راستی پیام خود را با آوردن معجزه مدلل سازد، بر او وحی آمد: "بگو! گر از انس و جن جمع شوند که نظیر این قرآن را بیاورند، ولو بعضی از آنان پشتیبان بعضی دیگر باشند، نمی توانند." با آن زبان آوری اعراب و با آن سنت کهن و سابقه والا که در شاعری داشتند، حتی یک جمله نتوانستند بگویند که بتوان از نظر شکل و محتوا به قرآن مانندش کرد.

آنه ماری شیمل، خاورشناس و اسلام شناس آلمانی


 

فوق العاده بر نفس خویش مسلط بود. کم سخن می گفت، ولی زیاد فکر می کرد. دارای عزم و اراده بی نهایت قوی بود. اگرچه وارستگی و سادگی وی حیرت انگیز بود، با این حال فوق العاده مقید بود که همیشه خود را تمیز و پاکیزه نگه دارد. در تمام عمر حتی اوقاتی که ثروتمند بود، هیچ وقت کارهای شخصی خود را به دیگری واگذار نمی کرد. قوت و توانایی او در تحمل مشقت و رنج فوق العاده بوده است. یکی از غلامانی که هیجده سال در خدمت وی به سر برده است،  می گوید: (( در تمام این مدت، یک حرکت یا سخن ملامت آور از پیامبر مشاهده نکردم.)) در جنگ، بی نهایت دلیر بود و از هیچ خطری فرار نمی کرد. با این وصف، هیچ وقت هم بدون جهت خود را به مخاطره نمی انداخت و آن بی باکی و تهوری که عموماً در عرب دیده می شد، در او نبود.

گوستاو لوبون، اندیشمند و نویسنده فرانسوی


 

هنگامی که محمد(ص) در مدینه اقامت گزید، در صدد برآمد در دولت جدید، برادری دینی را جانشین روابط خونی کند و از رقابت مهاجران که از مکه آمده بودند و انصار که مسلمانان مدینه بودند، جلوگیری کند، زیرا آثار این رقابت نمایان شده بود. از این رو، هر یک از انصار را با یکی از مهاجران برادر خوانده کرد و گفت تا هنگام نماز در مسجد با هم باشند.

ویل دورانت، نویسنده امریکایی


 

انسان از عنایتی که محمد(ص) به کودکان داشت، احساس آرامش می کند. او عادت زنده به گور کردن دختران را حرام کرد. همیشه در فکر یتیمان بود. از محبت به کودکان لذت می برد. روزی محمد(ص) نماز می خواند که در هنگام سجده، حسین(ع)، فرزند علی(ع) روی کمر او نشست. آن قدر صبر کرد تا این که او به اندازه ای که می خواست، نشست و پایین آمد.

آل.آ. سیدیو، حاورشناس فرانسوی


 

محمد(ص) به کودکان علاقه بسیار داشت و با آنان گرم و مهربان بود. او می توانست خود را وارد بازی و روح کودکان کند و دوستان چندی در میان آنان داشت. با کودکانی که از حبشه آمده بودند، بازی می کرد و به زبان حبشی با آنان سخن می گفت. در یکی از خانه های مدینه، پسری بود که محمد(ص) با او بازی می کرد. روزی کودک را متاثر یافت و علت را پرسید. وقتی کودک به او گفت بلبل محبوب او مرده است، آنچه قدرت در قدرت داشت، برای تسلی خاطر او به کار برد.

مونتگمری وات، اندیشمند اسکاتلندی


 

قناعت پیامبر به اندازه ای بود که ضرب المثل شده بود. روایت شده است ایشان دو نوع غذا را با هم نمی خورد، مگر به طور تصادف. اگر گوشت میل می کرد، دیگر خرما نمی خورد و اگر خرما میل می کرد، دیگر گوشت نمی خورد. خیلی شیر ر ا دوست می داشت،‌چون شیر هم سیر و هم سیرابش می کرد. چه بسا ماه به ماه در خانه پیامبر،‌آتش برای پختن نان یا غذایی روشن نمی شد. وقتی که گرسنگی سختی پیش می آمد، سنگی را به شکمش می بست تا کمتر احساس گرسنگی کند.

فونس اتین دینیته، اندیشمند اسپانیایی


 

حضرت محمد(ص) خوش مشرب بود. مردم را با هم دوست می کرد و از هم متنفر نمی ساخت. با سخاوت ترین فرد هر ملتی را احترام می کرد و بر آن ها می گماشت. بر اصحابش ترحم می کرد و حقوق هم نشینان را نگاه می داش، طوری که هر کسی خیال می کرد اورا بیش از دیگران دوست می دارد. اگر کسی برای کاری با او رفیق می شد یا نزدش می رفت، صبر می کرد تا او از ایشان جدا شود. اگر کسی چیزی می خواس، یا حاجتش را می داد یا جوابش را با زبان خوش می داد. با سعه صدر و اخلاق پسندیده ای که داش،‌هیبت و نفوذ خاصی در مردم داشت. هر کس دعوتش می کرد، اجابت می کرد و هر کس هدیه می دا، می پذیرفت و عوضش را می داد.

آندره دیسون، اسلام شناس فرانسوی


 

پیش از هر چیز سر تا پای او را ایمان به خدای با عظمت و اقتدار و ایمان به روز قیامت و رستاخیز فرگرفته بود. آن یقینی که دل او را پر کرده بو،‌به قدری زیاد بود که از او به بیرون تراوش می کرد. پیامبر ادراک کرد که مجبور است نور(اسلام) را نشر دهد و راه را برای برادرانش که در تاریکی به سر می بردند، نمایان و روشن سازد تا آن ها را از گمراهی نجات دهد. به همین جهت،‌به سرعت، جامعه کوچکی را در مکه تاسیس کرد. چیزی که این جماعت را به هم ارتباط می داد، اعتقاد به خدایی بود که به چشم دیده نمی شد و او خالق دنیا و مالک جان ها بود.

یولیوس ولهائوزن، خاورشناس مشهور آلمانی


 

ما و مسلمانان با هم زندگی می کنیم، آن ها به هر دو رسالت عیسوی و محمدی عمل می کنند، ولی ما به رسالت دوم عمل نمی کنیم. اگر منصف بودیم یا آن ها در کنار هم قرار می گرفتیم زیرا در رسالت آن ها چیزی وجود دارد که برای هر زمانی ملایمت دارد و پیامبرشان کسی است که عرب از تبری جستن از قرآن و فصاحت آن ناتوان مانده اند. بلکه تاریخ مردی فصیح تر در زبان، بلیغ تر در منطق و بزرگ تر در آفرینش مانند او نیاورده بود و این نشانه آن است که پیامبر اسلام از صفات حمیده ای که به او اهلیت یک پیامبر خاتم حلقه های انبیا را داده است، برخوردار بوده و اکنون صدها میلیون انسان دیانت او را به گردن گرفته اند.

رنه دکارت، فیلسوف معروف فرانسوی


 

حضرت محمد(ص) پیامبری که مبادی و مبناهای دینی برگزیده ای دارد که با ادیان یهودیان، مسیحیان و غیره اختلاط داشت و آن ها را برای بیدار کردن شعور دینی قوم خویش مناسب می دانست. این مبانی که... به عقیده او برای تثبیت انسان بر طبق اراده الهی ضرورت دارند. لذا آن ها را به صداقت، امانت و بر اساس الهامی تلقی می کرد که تاثیرات خارجی آن را تایید می کردند. وحی الهی بر او نازل شد و او به وحی بودن آنچه به زبان او جاری شده بود باور داشت.

گلدزیهره خاورشناس مجارستانی


 

همه درباره وی می گویند علاوه بر این که عرفان آسمانی را بر مردم عرضه می کرد، اعمال زندگی و جهادهای بزرگ و رسیدگی به امور مذهبی و سیاسی او کاملاً  حساب شده بود که قدرتی مافوق انسانی، قدرتی که غیر از نیروی خدایی چیز دیگری نبود،‌از خواسته های او پشتیبانی می کرد. قرآن هم که برترین کتاب های آسمانی است ، این مسائل را به خوبی تاکید می کند. هر یک از حرکات و سکنات این پیامبر بزرگ حاکی از یک دنیا شگفتی های بی مانند است او در معاشرت خود با دیگران، در معاملات بازرگانی، در نصایح و اندرزهایی که به دوستان خود می داد و بالاخره در کوچک ترین دقایق زندگی چنان والا و بزرگوار بود که تا کنون هیچ یک از پیامبران نتوانسته اند مانند او مقامی چنین بالا و ارزنده داشته باشند. آیا برای شناختن این شخصیت بزرگوار لازم است مسلمان باشیم تا بدانیم او چه انقلاب اخلاقی به وجود آورده است؟ نه هرگز! زیرا شکوفایی قانون او چنان روشنی در جهان به وجود آورد که همه مردم دانستند فرمان او شامل حقایق تازه ای است که تا آن روز کسی درک نکرده بود.

آلن دوسیله، اسلام شناس فرانسوی


 

او پرستش گاه ها، خدایان، ادیان، عقاید، اندیشه ها و نفوس را متحول کرد. صبر او در پیروزیع بلند همتی او تماما در جهت یک عقیده بو، نه نوعی تلاش برای فرمان روایی، نمازهای بی نهایت او، زمزمه های سری او با خدا،‌مرگ او و پیروزی او بعد از مرگ، همه گواه بر عدم هوی خواهی اوست. ایمانی راسخ به او قدرت داد تا یک عقیده دینی را اصلاح کند. این عقیده دینی دو اقرار دارد: یگانگی خدا و غیر مادی بودن او، اول این که، خدا چیست، اقرار بعدی این که خدا چه نیست. ابتدا سرنگونی خدایان دروغین با شمشیر، سپس شروع یک عقیده با گفتار، حکیم، سخن ران ، رسول، قانون گذار، سلحشور، فاتح ابواب عقاید، اعاده کننده منطقی در آیینی بدون تجسم خدایان و سرنگون کننده طاغوت های زمان، کسی نیست جز محمد(ص). حال سوال این که، با توجه به همه معیارهایی که عظمت بشری سنجیده می شود، آیا هیچ کس بلندبالاتر از محمد(ص) وجود دارد؟ محمد(ص) در چنین زمینه هایی متنوع از تفکر و رفتار بشری تربیت شده است. ریز و درشتی که در مورد زندگی خصوصی و خطابه های عمومی او ذکر شده، دقیقاً سندیت دارد و از روی ایمان، صادقانه برای روزگار ما نگه داشته شده است. صحت یادداشت ها آنقدر حفظ شده است که نه فقط پیروان مومن به او،‌بلکه به وسیله منتقدان متعصب او نیز تایید شده است. محمد یک معلم مذهبی، یک مصلح اجتماعی، یک رهبر اخلاقی معنوی، تجسم بزرگ اجرایی کردن امور، دوستی باوفا، همنشینی زیبا، شوهری علاقمند، پدری با محبت بود، همه را با هم داشت. مرد دیگری در تاریخ نیست که در هر کدام از این جنبه های مختلف زندگی بر او برتری یابد، یا با او برابری کند. فقط آن شخصیت نوع دوست بود که چنین کمالات باور نکردنی را در خود جمع کرده بود.

پیتر لامارتین، شاعر بزرگ فرانسوی


 

جالب است بدایند که بهترین کسی که امروزه بدون هیچ چون و چرایی در قلب میلیون ها انسان جا گرفته، محمد(ص) است. از این جا من متقاعد شده ام که این شمشیر نبود که در آن روزها مردم زیادی را تسلیم پیامبر کرد. محمد(ص) سخت ساده زیست بود، مثل دیگر پیامبران متقی بود، به شدت امانت دار بود. از خودگذشتگی شدید نسبت به دوستان و پیروان، جسارت، بی باکی، توکل مطلق به خدا و رسالت شخصی از ویژگی های محمد(ص) بود. قبل از استفاده از این ویژگی ها، او به هیچ وجه از شمشیر برای برداشتن سدهای جلوی راه خود استفاده نمی کرد. وقتی من دومین جلد کتاب ((زندگی نامه پیامبر)) را تمام کردم، متاسف بودم که چرا نمی توانم از این زندگی بیشتر بخوانم.

ماهاتما گاندی، رهبر استقلال هند


 

کافرم یا مومنم

تنها خدا می داند

لیک دانم، بنده آنم
که سلطان مدینه است

سرکشن پرسشاد، وزیر هندو در کشور هند


http://www.rohama.org


درباره حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)

درباره حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)

ظهور اسلام در پرتو مجاهدت‌های نبی اعظم(ص) نقطه عطف تاریخ بشری است، که دستاوردهای بی‌شمار، پیشرفت همه جانبه تمدن کنونی را فرا روی بشریت قرار داده است. کمترین دستاورد این شجره پاک آسمانی گسترش خواندن، نوشتن و عالم‌گیر شدن علوم در جهان اسلام و انتقال این علوم ابتدا به اسپانیا، ایتالیا، آلمان، انگلستان و... سایر ملل و دول اروپا و سپس همه جهانیان شد، به طوری که بدون این نقطه عطف آسمانی هرگز تمدن‌هایی چون روم، مصر و ایران باستان راهی به تمدن کنونی نداشتند. دلایل تاریخی این حقیقت غیر قابل انکار بی‌شمار است: یکی از این دلایل اقرار مکرر دانشمندان اسلامی و خصوصاً غیر اسلامی و اروپایی به این حقیقت عظیم است که نمونه کوچکی از آن را  می‌گوییم.

دانشمندان به نام این جوامع بر خلاف تلاش‌های مذبوحانه و توهین آمیز نه تنها پیامبر اسلام را از بزرگان طراز اول تمدن دینی می‌دانند، بلکه با صراحت تمام بر جهانی شدن دین اسلام ـ به علت مزایای بی شمار آن ـ اقرار نموده‌اند. و شاید توجه به این واقعیت‌ها توهین کنندگان را به درد آورده و آن‌ها را به ورطه بی فرهنگی و توهین کشانده است.


پیامبری چونان محمد شایسته آن است که از آیین وی پیروی شود و برای پذیرش رسالتش بر یکدیگر پیشی گرفت زیرا دعوت شریف او بر شناخت آفریدگار و تشویق به امور خیر و باز داشتن از زشتیها استوار است وهمه آنچه برای بشریت به ارمغان آورده زیبا و خوبی آفرین است
(گوستاو لوبون، دانشمند فرانسوی 

کارل مارکس، فیلسوف، سیاستمدار و انقلابی آلمانی الاصل در قرن 19 با درک عمیق از شخصیت پیامبر عظیم الشأن اسلام چنین اظهار می‌دارد: محمد مردی بود که... از میان مردمی بت پرست با اراده آهنین برخاست و آنان را به یگانه پرستی دعوت کرد و در دل‌های ایشان جاودانی روح و روان را بکاشت، بنابراین او را نه تنها باید در ردیف مردان بزرگ و برجسته تاریخ شمرد، بلکه سزاوار است که به پیامبری او اعتراف کنیم و از دل و جان بگوییم که او پیامبر خدا بوده است.
..............................................................................................
شریعتی که محمد آورد به منزله چشمه ای است که نیاز جویندگان را بر آورده می سازد او جامعه ای بنیان نهاد که هر کس برابر ضوابط سهمش را از بیت المال در یافت می کرد و آیین وی کمک بزرگی به انسانیت بود ... 

 من همیشه نسبت به دین محمد9 به واسطه خاصیت زنده بودن شگفت آورش نهایت احترام را داشته‌ام، به نظر من اسلام تنها دینی است که دارای آن‌چنان خاصیتی است که می‌تواند تغییرات گوناگون را به خود جذب کند و خود را با اشکال و صور هر عصر منطبق سازد. من درباره دین حضرت محمد(ص) چنین پیش بینی کرده‌ام که کیش او برای فردای اروپا قابل قبول خواهد بود. همان طوری که در اروپای امروز هم پذیرش آن آغاز شده است. من معتقدم که اگر مردی مانند پیامبر اسلام فرمان‌روایی مطلق جهان عصر جدید را احراز کند، طوری در حل مسایل و مشکلات جهان توفیق خواهد یافت که صلح و سعادتی را که بشر به شدت احتیاج دارد برای او تأمین خواهد کرد.
........................................................................................................

من زندگی این مرد شگفتی آور را بررسی کرده وبه این اعتقاد رسیده ام که باید اورا نجات بخش بشریت نامید و بر این باورم که اگر فرصت برای مردی همانند او فراهم شودو به تنهایی حکمران دنیای جدید گردد تو فیق خواهد یافت آن را با شیوه ای مسالمت آمیز بر طرف کند

(برنارد شاو، نویسنده ایرلندی

محمد با برجستگی بی نظیر و تعلیمات پر معنایش توانست اندیشه را با عمل جمع آورد و پیامبری با هوش و قانونگذار و گستراننده عدالت در میان مردم بود 
  (ماکس سایکس نویسنده انگلیسی)

گوته، شاعر پرآوازه آلمانی پس از آشنایی با دین اسلام و پیام آور این آیین یگانه، قطعه شعری با عنوان «نغمه محمد(ص) » درباره پیامبر اعظم سرود. این قطعه شعر از زبان نزدیک‌ترین خویشان پیامبر؛ یعنی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه(س) گفته می‌شود. گوته در شعرش همه مراحل و مقاطع دعوت رسول اکرم(ص)و راهنمایی‌اش در میان مردم را به زبان توصیف و تشبیه و نماد می‌آورد.

تولستوی نویسنده  وفیلسوف اخلاق گرای معروف روسیه که آموزه هایش سر مشق رهبران  بزرگ سیاسی در جهان بوده است در کتاب اسلام وعرب دکتر گستاولوبون صفحه 154و159  نظریه صائبی در مورد پیامبر اسلام بشرح زیر دارد که موضوع آن  ماهیت و انگیزه پشت  پرده کاریکاتورهای توهین آمیز غرب را بر ملا می سازد.   

تولستوی که سر مشق  افرادی همچون گاندی بوده چنین میگوید :  شخص شخیص پیامبراسلام  سزاوار همه گونه  احترام واکرام میباشد . شریعت پیغمبر  اسلام بعلت توافق آن با عقل و حکمت در آینده عالمگیر   خواهد شد .

 محمد مردی بود که  .... از میان مردمی بت پرست با اراده آهنین برخواست و آنان را به یگانه پرستی دعوت کرد و در دلهای ایشان جاودانی روح و روان را بکاشت بنابر این او را نه تنها باید در ردیف مردان بزرگ و برجسته تاریخ شمرد بلکه سزاوار است که به پیامبری او اعتراف کنیم و از دل وجان بگوییم که او پیامبر خدا بوده است.
کارل مارکس، کتاب محمد عند علما الغرب، صفحه 101

مهاتما گاندی در کتاب اسلام  شناسی غرب صفحه 36می گوید :  حیات شخص پیامبر اسلام به نوبه خود نشانه و سر مشق  بارزی برای رد فلسفه عنف و اجبار در امر مذهب میباشد .

جواهر لعل نهرو در کتاب نگاهی به تاریخ جهان می گوید :  مذهبی که پیامبراسلام  تبلیغ می کرد بواسطه سادگی و راستی و درستی آن و دارا بودن  طعم دموکراسی  وبرابری مورد استقبال توده های کشور های مجاور شد . 


ولتر فرانسوی در کتاب اسلام از نظر ولتر صفحه  28و 53می گوید: حضرت محمد بی گمان مردی بسیار بزرگ بود . وی جهانگشایی توانا، قانونگذاری خردمند , سلطانی دادگر و پیامبری پرهیزگار بود .او  بزرگترین نقشی را  که ممکن بود در مقابل چشمان مردم عادی ایفا کند، در روی زمین ایفا  کرد .



پیر سیمون لاپلاس ،منجم , ریاضیدان بسیار معروف فرانسوی قرن 18و 19 میلادی  میباشد که نظریات او تحولات بزرگی در نجوم ایجاد کرده است یکی از محققین غربی است  که در مورد دین مبین اسلام چنین اظهار نظر نموده است (مجله مکتب اسلام اردیبهشت 52  صفحه69) گر چه ما به ادیان آسمانی عقیده نداریم ولی آئین حضرت محمد(ص) و تعالیم او دو نمونه اجتماعی برای زندگی بشریت است بنابراین اعتراف  میکنیم که ظهور دین او و احکام خردمندانه اش بزرگ و با ارزش میباشد و بهمین  جهت از پذیرش تعالیم حضرت محمد بی نیاز نیستیم.

پرفسور ویل دورانت مورخ و نویسنده آمریکایی 1981 ـ 1885 که میلیون‌ها نفر در جهان آثار او را مطالعه می‌کنند در رابطه با شخصیت بزرگ پیامبر بزرگوار اسلام چنین اظهار نظر می‌کند:
اگر به میزان اثر این مرد بزرگ در مردم بسنجیم باید بگوییم که حضرت محمد(ص) از بزرگ‌ترین بزرگان تاریخ انسانی است. وی درصدد بود سطح معلومات و اخلاق قومی را که از فرط گرمای هوا و خشکی صحرا به تاریکی توحش افتاده بودند، اوج دهد، در این زمینه توفیقی یافت که از توفیقات تمام مصلحان جهان بیشتر بود. کمتر کسی را جز او می‌توان یافت که همه آرزوهای خود را در راه دین انجام داده باشد، زیرا به دین اعتقاد داشت. محمد(ص) از قبایل بت پرست و پراکنده در صحرا امتی واحد به وجود آورد. برتر و بالاتر از دین یهود و دین مسیح و دین قدیم عربستان آیینی ساده و دینی روشن و نیرومند با معنویاتی که اساس آن شجاعت قومی بود پدید آورد، که در طی یک نسل در یک صد معرکه نظامی پیروز شد و در مدت یک قرن یک امپراتوری عظیم و پهناور به وجود آورد و در روزگار ما نیروی مهمی است که بر یک نیمه جهان نفوذ دارد.

 

کسی که درباره زندگی محمد(ص) تفکر کند، مبهوت حکمت و تدبیر او می شود و محمد(ص) را زنده ای می بیند که در هیچ عصر ی نمی میرد.

ار.اف.بودلی، خاور شناس و نویسنده سوییسی


 

محمد(ص)، اولین پیامبری است که تمام گفته هایش پس از رحلت ضبط و تدوین شده است. از همین جا می توانیم به مقام و منزلت ممتازی که به دست آورده است، پی ببریم و دریابیم که احادیث و اقوالش چه صحت و دقت و درستی ای دارد.

آن انسان با یک اقدام شجاعانه که خالی از خطر جانی نبود، به پا خاست. او را نه تنها باید در صف مردان بزرگ تاریخ بشریت دانست، بلکه سزاوار است که به پیامبری او اعتراف کنیم و بگوییم محمد(ص)، پیغام آور از آسمان به سوی زمین است.

رسالت او دستور ثابتی است برای عالم و آن چه را محمد(ص) آورده یا گفته، با ذوق و فهم امروزی مطابق است.

کارل مارکس، فیلسوف و اقتصاددان آلمانی


 

دانشی که ما اروپاییان داریم تماماً از مشرق نش‍أت گرفته است، آن ها که این دانش را نخست به یونانیان( مردمی مغرور و متکبر) منتقل کردند، که این رومیان به سهم خود از آنان استفاده کردند و پس از آن که بربریت و توحش در سراسر جهان غرب گسترش یافت، مسلمانان با فتوحات خود بار دیگر آن دانش را در اروپا رواج دادند و همه این ها را مدیون محمد(ص) هستیم.

سیمون آکلی، خاورشناس انگلیسی


 

وقتی محمد(ص) دعوت خود را در مکه آغاز کرد، قبایل عرب در تضاد و از هم گسستگی دائمی به سر می بردند. هر قبیله ای قوانین داخلی خود را برپاداشته و در جنگ دائمی با سایر قبایل به سر می برد. اتحاد معنای خود را از دست داده و زندگی در لوای یک قانون همسان که بتواند جایگاه آن ها را در تمدن جهان مشخص سازد، غیرممکن به نظر می رسید. حجازگویی محکوم به بربریت و خشونت بود و هیچ نشان و رنگی از تمدن در آن یافت نمی شد. 23 سال بعد، وقتی محمد(ص) در 8 ژوئن 632 از دنیا رفت، توانسته بود کلیه قبایل عرب را به دور یک پرچم گرد آورد. این واقعه ای گران به حساب می آمد. با آن که بسیاری از اعراب بدوی(صحراگرد) هنوز در دنیای بت پرستی خود در خفا به سر می بردند. محمد(ص) نیز این را به خوبی می دانست، اتحاد آنان عملی و غیرقابل گسستن شده بود. محمد(ص) نیز این را به خوبی می دانست، اتحاد آنان عملی و غیرقابل گسستن شده بود. محمد(ص) دارای ذوق و استعداد سیاسی خیلی بالایی بود. او شرایط داخلی زندگی آن ها را به کلی عوض کرد و ضمن رهایی از خشونت های بی حاصل و پراکندگی قبیله ای، هویت جدیدی برای قوم عرب ایجاد نمود. آن ها فرهنگ اصیل خود را بازیافته و تحت رهنمودهای محمد(ص) به آنچنان باوری رسیدند که در ظرف مدت صدسال، امپراطوری عرب از جبل الطارق تا هیمالیا وسعت یافت.

کارن آرمسترانگ، نویسنده و محقق آمریکایی


 

  دورانی که محمد(ص) در آن ظهور کرد، تاریک ترین دوران بود، روزگاری که تمدن تمام کشوره، از بلاد غول میرو گرفته تا شهرهای هند همه به هم ریخته و مضطرب بودند. نام او محمد(ص) بود. یهودیان به وعده کتاب شان منتظر شخصی به این نام بودند.

امیل درمنگهام، اسلام شناس فرانسوی






http://www.rohama.org

شهادت امام حسن مجتبی(ع)

در وصف ذات، صحبت ما احتیاج نیست 

زیرا که در صفات خدا «احتیاج» نیست

باید به بال رفت و درآورد گیوه را    

در بارگاه قرب تو پا احتیاج نیست

تو بی ‌وسیله هم بلدی معجزه کنی   

دست تو را به لطف عصا احتیاج نیست

بوی طعام سفره، خودش می‌کشد مرا  

تا خانه‌ی تو راهنما احتیاج نیست

خواهش نکرده اهل کرم لطف می‌کنند

این جا به التماس گدا احتیاج نیست

اصلاً پی معالجه ی این جگر مباش

"بیمار عشق را به دوا احتیاج نیست"

محشر برای رو شدن اعتبار توست  

کی گفته است روز جزا احتیاج نیست؟

تو با سکوت کردن خود، جنگ می‌کنی

 تیغ تو را به کرب و بلا احتیاج نیست

×××

وقتی نداشت  مادر تو سنگ قبر هم

دیگر تو را به صحن و سرا احتیاج نیست

http://sheremojtaba.blogfa.com/

امام رضا(ع)


 زندگانی امام رضا(ع)

   زادگاه
هشتمین پیشوای شیعیان امام علی بن نوسی الرضا علیه السلام در مدینه دیده به جهان گشود.

  کنیه ها
ابوالحسن و ابوعلی

  لقبها
رضا، صابر، زکی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفوالملک، کافی الخلق، رب السریر، و رئاب التدبیر

  مشهورترین لقب
مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب این لقب گفته اند: «او از آن روی رضا خوانده شد که در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودی پیامبران خدا و امامان پس از او بود. همچنین گفته شده : از آن روی که همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سر انجام، گفته شده است: از آن روی او رضا خوانده اند که مأمون به او خشنود شد.»

  مادر امام
در روایتهای مختلفی که به ما رسیده است نامها و کینه ها و لقبهای ام البنین، نجمه، سکن، تکتم، خیزران، طاهره و شقرا، را برای مادر آن حضرت آورده اند.

  زاد روز
درباره روز، ماه و سال ولادت و همچنین وفات آن حضرت اختلاف است.
ولادت آن حضرت را به سالهای (148 و 151 و 153ق) و در روزهای جمعه نوزدهم رمضان، نیمه همین ماه، جمعه دهم رجب و یازدهم ذی القعده.

  روز شهادت
روز وفات آن حضرت را نیز به سالهای (202 و 203 و 206ق) دانسته اند.
اما بیشتر بر آنند که ولادت آن حضرت در سال (148ق) یعنی همان سال وفات امام صادق علیه السلام بوده است، چنان که مفید، کلینی، کفعمی، شهید، طبرسی، صدوق، ابن زهره، مسعودی، ابوالفداء، ابن اثیر، ابن حجر، ابن جوزی و کسانی دیگر این نظر را برگزیده اند.
در باره تاریخ وفات آن حضرت نیز عقیده اکثر عالمان همان سال(203ق) است.
بنابر این روایت، عمر آن حضرت پنجاه و پنج سال می شود که بیست و پنج سال آن را در کنار پدر خویش سپری کرده و بیست سال دیگر امامت شیعیان را بر عهده داشته است.
این بیست سال مصادف است با دوره پایانی خلافت هارون عباسی، پس از آن سه سال دوران خلافت امین، و سپس ادامه جنگ و جدایی میان خراسان و بغداد به مدت حدود دو سال، و سر انجام دوره ای از خلافت مأمون.

  فرزندان
گرچه که نام پنج پسر و یک دختر برای او ذکر کرده اند، اما چنان که علامه مجلسی می گوید: حداکثر تنها از جواد به عنوان فرزند او نام برده اند.
به دسیسه مامون و با سم او به شهادت رسید و پیکر مطهر او را در طوس در قبله قبه هارونی سرای حمید بن قحطبه طایی به خاک سپردند و امروز مرقد او مزار آشنای شیفتگان است.

زندگى و شخصیت امامان شیعه، دو جنبه ارزشى متمایز و با این  حال مرتبط با هم دارد:

  اول : شخصیت عملى و علمى و اخلاقى و اجتماعى آنان که در طول زندگى ایشان، در منظر همگان شکل گرفته است و فهم و ادراک آن نیاز به پیش زمینه‏  هاى اعتقادى و مذهبى خاص ندارد، بلکه هر بیننده فهیم و داراى شعور و انصاف مى‏تواند، ارزش ها و امتیازهاى آنان را دریابد و بشناسد.

  دوم : شخصیت معنوى و الهى آنان که ریشه در عنایت ویژه خداوند نسبت به ایشان دارد.  شناخت این بعد از شخصیت اهل بیت نیاز به معرفت هاى پیشین  دارد؛ یعنى نخست باید به رسالت پیامبر(ص) ایمان داشت و براساس رهنمودهاى آن حضرت، ولایت عترت را پذیرفت و براى شناخت جایگاه عترت به  روایات و راویان معتبر اعتماد کرد و کوتاه سخن این که بینش هاى مذهبى مختلف، مى‏تواند مانع شناخت این بعد از شخصیت اهل‏ بیت علیهم السلام باشد.

http://www2.irib.ir

رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) وامام حسن مجتبی(ع)وامام رضا(ع)

رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد مصطفی(ص)و امام حسن مجتبی(ع)       وهشتمین اختر تابناک امامت وولایت حضرت امام رضا(ع)رابه پیشگاه مقدس              حضرت ولی عصر(عج) ومقام معظم رهبری(دامه برکاته) وملت عزیز ایران                 تسلیت می گوییم



جملات زیبا گیله مرد


جملات زیبا گیله مرد


مجموعه جملات و نوشته های زیبا


مجموعه جملات و نوشته های زیبا
♥من 2 تا تو را دوست دارم ... یکی این دنیا ... یکی اون دنیا ...

♥تمام محبتت را به پای دوستت بریز اما نه تمام اعتمادت را ...

عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلند تر خواهد بود

♥رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند

♥ از شمع آموختم که :ایستاده بمیرم بی صدا بمیرم به پای دوست بمیرم

♥از زندگی هر آنچه لیاقتش را داریم به ما میرسد نه آنچه که آرزویش را داریم

♥ زندگی 3 ایستگاه دارد!عشق...جدایی....و مرگ آقا قربونت ایستگاه اول پیاده می شم

♥اگه یه روز سراغم رو گرفتی و ازم خبری نشد سری بهم بزن احتمالا بهت احتیاج دارم

♥خوشبخت ترین فرد کسی است که بیش از همه سعی کند دیگران را خوشبخت سازد
در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند ، هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر خواهی شد

عشق مثل یک ساعت شنی می ماند همزمان که قلب را پر می کند مغز را خالی می کند!!

♥هرگاه دلت هوایم را کرد، به آسمان بنگر و ستارگان را ببین که همچون دل من در هوایت می تپند

♥ بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید

♥دیگه یار نمی خوام وقتی که می بینی عشق دوروغه

♥چراغش بی فروغه آخه وقتی که وفا نیست عشقو عاشقی چیست؟؟؟؟؟؟ اگه یه روز رفتی و برنگشتی بهت قول نمیدم منتظرت بمونم اما ازت یه خواهش دارم وقتی اومدی یه شاخه گل رو قبرم بزاری

♥ اگه روزی شاد بودی، بلند نخند که غم بیدار نشه و اگه یه روز غمگین بودی، آرام گریه کن تا شادی ناامید نشه

عشق گلی است که اگر آن را به قصد تجزیه و تحلیل پرپر کنید، هرگز قادر نخواهید بود که آن را دوباره جمع کنید

♥ بعد از مرگم تکه یخی به شکل صلیب بر روی سنگ قبرم بگذارید تا با اولین طلوع خورشید اب شودوبه جای یار برایم گریه کند

♥اگه تونستی پر کلاغ ها رو سفید کنی برف رو سیاه کنی یه بوسه به آتش بزنی یه نفس عمیق زیر آب بکشی اون موقع من می تونم تو رو فراموش کنم

♥پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت بیچاره از این سوختن عشق آموخت فرق منو پروانه در اینست پروانه پرش سوخت ولی من جگرم سوخت

♥زندگی اجبار است .... مرگ انتظار است..... عشق یک بار است ..... جدایی دشوار است .....
یاد تو تکرار است

♥همیشه دوست داشتم ابر باشم.چون ابر انقدر شهامت داره که هر وقت دلش میگیره جلوی همه گریه کنه

♥اگر می توانستم مجازاتت کنم از تو می خواستم به اندازه ای که تو را دوست دارم مرا دوست داشته باشی

♥ اگه تو کوچه پس کوچ های دلم گم شدی.دنبال کسی نگرد که آدرس بهت بده چون غیر از تو کسی اونجا نیست

♥دقایقی تو زندگیت هست که دلت برای کسی اونقدر تنگ میشه که دلت میخواد اونو از تو رویات بیرون بکشی و توی دنیای واقعی با تمام وجوت بغلش کنی

♥شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد .بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت میکارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم

♥ موقعی که خدا پنجره ی بهشتو باز کرد منو دید ازم پرسید امروز چه آرزویی داری؟؟ گفتم خدایا همیشه مواظب اونی که الان داره این نوشته رو میخونه باش چون برام خیلی عزیزه

♥ وقتی کسی رادوست داری، گفتن آسان تراست، شنیدن آسان تراست، بازی کردن آسان تراست، کارکردن آسان تراست. و وقتی که کسی تورا دوست دارد، خندیدن آسان تراست. واگر تنهای تنها باشی، به مرگ فکرکردن ازهمه چیزآسان تراست

♥می گی گل رو دوست داری ولی میچینیش... میگی بارون رو دوست داری ولی با چتر میری زیرش... میگی پرنده رو دوست داری ولی تو قفس میندازیش... چه جوری میتونم نترسم وقتی میگی دوستم داری؟؟؟

♥یک بار برای دیدن دریا قدم به ساحل گذاشتی... اما امواج دریا هزاران بار برای بوسیدن قدمگاهت تا روی ساحل پیش آمدند. دلم برات تنگ میشه اما هزاران بار بر قدمگاهت بوسه میزنم.

♥ اولین کسی که عاشقش میشی دلتو میشکونه و میره . دومین کسی رو که میای دوست داشته باشی و از تجربه قبلی استفاده کنی دلتو بدتر میشکنه و میزاره میره . بعدش دیگه هیچ چیز واست مهم نیست و از این به بعد میشی اون آدمی که هیچ وقت نبودی . دیگه دوست دارم واست رنگی نداره .. و اگه یه آدم خوب باهات دوست بشه تو دلشو میشکونی که انتقام خودتو ازش بگیری و اون میره با یکی دیگه ...... اینطوریه که دل همه آدما میشکنه

♥دوستی شوخی سرد آدمهاست بازی شیرین گرگم به هواست واسه کشتن غرور من و تو دوستی توطئه ثانیه هاست

♥ندیدم بهاری محبت ز یاری دلم غرق خون شد عجب روزگاری زندگی زیباست نه به زیبایی حقیقت... حقیقت تلخ است نه به تلخی جدایی... جدایی سخت است نه به سختی تنهایی... نگاهی آشنا به یاس کردم ... تو را در برگ گل احساس کردم ... خلاصه در کلاس ناز چشمت ... دو واحد عاشقی را پاس کردم....

♥بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند تارموی توست اما ریشه ی عمر من است

♥سکوتم را به باران هدیه کردم تمام زندگی را گریه کردم نبودی در فراق شانه هایت به هر خاکی رسیدم تکیه کردم

♥اگه معلم جغرافی بودم اسمتو رو بلند ترین قله ی دنیا می نوشتم اگه معلم ادبیات بودم اسمتو تو تمام شعرام می آوردم اگه معلم شیمی بودم اسمتو در گروه حلال ترین محلول ها قرار می دادم اگر معلم زیست بودم قلبت رو از مهربون ترین قلبها می نوشتم ...

♥ به گل گفتم عشق چیست؟ گفت از من خوشبوتر به پروانه گفتم عشق چیست؟ گفت از من زیبا تر به شمع گفتم عشق چیست؟ گفت از من سوزنده تر به عشق گفتم آخر تو چیستی؟ گفت نگاهی بیش نیستم ...
با سیم ناز مژهات یه عمر گیتار میزنم نگاهتو کوک نکنی من خودمو دار میزنم چشات اگه رو پنجره طرح ستاره نزنن دست خودم نیست دلمو به درو دیوار میزنم

♥هر کسی هم نفسم شد دست آخر قفسم شد من ساده به خیالم که همه کار و کسم شد

♥اون که عاشقانه خندید خنده های منو دزدید زیر چشمه مهربونی خواب یک توطئه میدید

♥شمع دانی که دم مرگ به پروانه چه گفت؟... گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی... سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد... گفت طولی نکشد تو نیز خاموش شوی...

♥نه!نرو!... صبرکن قرارمان این نبود باید سکه بیندازیم... اگر شیر آمد:تردید نکن که دوستت دارم... اگر خط آمد:مطمئن باش دوستدارت هستم ..... صبر کن سکه بیندازیم اگر دوستت نداشتم.....آن وقت برو...

ایران ناز

سخنانی کوتاه اما عمیق و جاودانه

سخنانی کوتاه اما عمیق و جاودانه
بیل گیتس:
اگر فقیر به دنیا آمده‌اید، این اشتباه شما نیست اما اگر فقیر بمیرید، این اشتباه شما است.


وآمی ویوکاناندن
در یک روز، اگر شما با هیچ مشکلی مواجه نمی‌شوید، می توانید مطمئن باشید که در مسیر اشتباه حرکت می‌کنید.

  ویلیام شکسپیر
سه جمله برای کسب موفقیت:

الف) بیشتر از دیگران بدانید.

ب) بیشتر از دیگران کار کنید.

ج) کمتر انتظار داشته باشید.


آدولف هیتلر
اگر تو برنده باشی، نیازی نیست به کسی توضیحی دهی، اما اگر بازنده باشی، نیازی نیست آنجا باشی تا به کسی توضیحی دهی.

  آلن استرایک
در این دنیا، خود را با کسی مقایسه نکنید، در این صورت به خودتان توهین کرده‌اید.

 
بونی بلر
برنده شدن همیشه به معنی اولین بودن نیست. برنده شدن به معنی انجام کار، بهتر از دفعات قبل است.

توماس ادیسون
من نمی‌گویم که ١٠٠٠ شکست خورده‌ام. من می‌گویم فهمیده‌ام ١٠٠٠ راه وجود دارد که می‌تواند باعث شکست شود.
 

  لئو تولستوی
هر کس به فکر تغییر جهان است. اما هیچ کس به فکر تغییر خویش نیست.

 

 
آبراهام لینکلن
همه را باور کردن، خطرناک است. اما هیچکس را باور نکردن، خیلی خطرناک است.
 
انشتین
اگر کسی احساس کند که در زندگیش هیچ اشتباهی را نکرده است، به این معنی است که هیچ تلاشی در زندگی خود نکرده.


  چارلز
در زندگی خود هیچوقت چهار چیز را نشکنید.

اعتماد، قول، ارتباط و قلب. شکسته شدن آنها صدائی ندازد ولی دردناک است.

 
مادر ترزا
اگر شروع به قضاوت مردم کنید، وقتی برای دوست داشتن آنها نخواهید داشت.


منبع:ایران ناز

تاریخی

ایران ناز نوشت:
در این روستا به چند هزار سال قبل سفر کنید
در این روستا به چند هزار سال قبل سفر کنید
وسوسه‌ای شگفت به نام آستمال
دلت می‌خواهد تمام راه را پیاده بروی، گاهی بایستی و این همه زیبایی را در خودت جا دهی، اما مگر می‌شود کوه‌ها، رودخانه‌ها و تمام سبزینه درخت را در این تن خسته و رنجور هضم کرد یا جای داد. می‌گویند اینجا شگفت‌انگیزترین روستای منطقه ورزقان است و این شگفتی بزرگ‌ترین وسوسه‌ای بود تا ما خویش را در یک راه سحرآمیز بیابیم یا شاید گم کنیم و چه گم شدن لذتبخشی!

«آستمال» در ابتدا یک واژه بود واژه‌ای که درباره آن ساعت‌ها می‌توان گفت و شنید و بسیاری هم در معانی آن سخن‌ها گفته‌اند که ما از این همه می‌گذریم و دوباره به سایه‌سار درختان و جاده پرفراز و نشیب آن باز خواهیم گشت.

پس از عبور از کوه‌ها و دره‌ها، در آغوش کوهستان، نگینی می‌بینی سرشار از طراوت زندگی، بکر، حاصلخیز که روح را پر می‌کند از انرژی.کوه‌های بلند که روستا را در آغوش خویش جای داده‌اند ابهتی وصف‌ناپذیر دارد، استواری کوه‌ها مردمان را سختکوش کرده، چراکه آنها نیز همچون کوه پرصلابت و صبورند هنگام زمستان محافل مهمانی برپا می‌شود و در آن جز صمیمیت و نقل شیرین‌سخن‌های نغز چیزی نمی‌توان یافت.
 
اهالی آستمال از جنس مهربانی‌اند، به تمام معنی نور در چشمانشان می‌درخشد. ‌مردم این دیار گنجینه‌ای از فولکلور ناب و مثل‌های پرمعنی‌اند. باید نشست و شنید باید دل و جان داد به آن.‌ راستی فراموش کردم که بگویم آستمال یکی از روستاهای آذربایجان شرقی است که در بخش خاروانا و در فاصله 45 کیلومتری شهرستان ورزقان قرار گرفته است. از روی نقشه بهتر می‌توانید جای آن را پیدا کنید.

می‌گویند این روستا قدمتی چند هزار ساله دارد و ساکنان اولیه آن قومی بودند به نام «آس» و همین طور نقل شده است که سکونت در این روستا به هزاره اول قبل از میلاد بازمی‌گردد. حالا روستا محله‌هایی با اسامی «گونی کوچه»، «قوزی کوچه»، «میدان»، «که درق» و «دوشلی کوچه» دارد که درباب و جه تسمیه آنها نظرهای مختلفی بیان می‌شود. حالا دیگر سنگ، گل و چوب که از مصالح اساسی در ساخت خانه‌ها بودند جایشان را داده‌اند به سیمان، آجر، آهن و گچ. دل آدمی می‌گیرد از این جایگزینی.

کوه‌های بلند، جنگلی به نام ارسباران، با خانه‌هایی متمرکز و بیشتر دو طبقه، چیدمانی برای یک تابلوی خوش آب و رنگ هستند که تمام مکاتب هنری از توصیف زیبایی آن عاجز می‌مانند. حالا وسط این تابلو ، خطی آبی بکشید که یک دم سر ایستادن ندارد؛ به آن رودخانه آستمال می‌گویند. این آبی خروشان از کوه‌های «سید جبرئیل» و «اوزور» سرچشمه می‌گیرد و روستا را به دو قسمت تقسیم می‌کند. درست به همین دلیل مشاغل دامداری و کشاورزی رونق بسیار خوبی دارند.

میوه‌هایی مانند گردو، سیب، گلابی، به، آلبالو و زردآلو خوان نعمت روستا هستند. زنبورداری هم رایج است عسلش شیرین و شهره این دیار. علاوه بر این، اهالی هنرهایی دارند که ره‌آوردی زیبنده برای مسافران خواهد بود آن هم قالی‌، جاجیم و گلیم‌ است.

مردمان آبادی آستمال خیلی اصیل‌اند، بیشتر بانوان این آبادی از لباس‌های محلی همچون «تومان» که نوعی دامن چین‌دار است و «کوینک» که پیراهنی به نقش گل است، استفاده می‌کنند و «یایلیق» هم پوشش روی سرشان است. علاوه بر این نباید و اصلا نمی‌توان از غذاهای خوشمزه و خوش رنگ آنها گذشت؛ بویژه «کوفته» و انواع مختلف کباب بویژه آش‌دوغ که خودشان به آن «دوغا آشی» می‌گویند.

اهالی روستا یا مسافرانی که اهل نیازند در گوشه دیگری از این آبادی رو به سوی امامزاده «سیدجبرئیل» می‌آورند؛ امامزاده‌ای که در 5کیلومتری روستا زیر آسمان نیلگون آرمیده است، این امامزاده شخصی نیک‌اندیش از قوم عرب بوده که جان خود را از دست دشمنان رهانیده و به این مکان کوچ کرده است. این سید در همان جا رخت از هستی بربسته و به دیدار معبودش شتافته است.
 
حالا اهالی آیینه دل راز خویش را در این مکان نجوا می‌کنند. در حال حاضر این حرم با یاری اهالی و همدلی دیگر زوار در حال بازسازی است، اما به غیر از این آرامگاه، مسجد قدیمی و پیر صندوق نیز دیگر مکان‌های تاریخی و مورد‌علاقه گردشگران این روستا هستند.

روستای آستمال که در گذشته‌ها به آن «دژ قوم ماد» هم گفته می‌شد، بهار و تابستانی معتدل دارد که می‌توان رفت و رها شد در زیبایی و طراوت سحرانگیزش، اما سردی پاییز و زمستان سفر به این روستا را دشوار خواهد کرد حتی گاهی از کولاک و بوران نفس جاده هم بند می‌آید.
آستمال به عنوان یک دهکده توریستی و هدف گردشگری در استان ثبت شده است که هر سال میزبان چند صد نفر از گردشگران است، اما نسبت به زیبایی و بکر بودن آن، این آمار در انتظار اضافه شدن است.

جمعه ها

حدیث (1) پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

مَن قَلَّمَ اَظفارَهُ یَومَ الجُمُعَةِ یَزیدُ فى عُمُرِهِ و مالِهِ؛

هر کس در روز جمعه ناخن‏هایش را کوتاه کند، عمر و مالش زیاد مى‏شود.

جامع الأخبار، ص 333

حدیث (2) امام صادق علیه السلام :

خُذ مِن شارِبـِکَ وَ اَظفارِکَ فى کُلِّ جُمُعَةٍ فَاِن لَم یَکُن فیها شَىْ‏ءٌ فَحُکَّها لا یُصیبُکَ جُنونٌ وَ لا جُذامٌ وَ لا بَرَصٌ؛
در هر جمعه، اندکى از سبیل و ناخن‏هاى خود را بگیر، و اگر هم چیزى وجود نداشته باشد، آن را (کمى) بساى، [که در این صورت] دیوانگى، جذام و پیسى به تو نمى‏رسد.

کافى، ج 6، ص 490، ح 3

حدیث (3) امام باقر علیه‏ السلام :

اَلْخَیْرُ وَ الشَّرُّ یُضاعَفُ یَوْمَ الْجُمُعَةِ؛

خوبى و بدى در روز جمعه چند برابر (حساب) مى‏شود.

ثواب الاعمال، ص

143

www.mehradnews.blogfa.com


زیارت اربعین /یالثارات الحسین(ع)

زیارت اربعین

حرم امام حسین(علیه السلام)


 

اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ؛

سلام بر ولى خدا و دوست او

اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ ؛

سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او

اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ

سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش

اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ

سلام بر حسین مظلوم و شهید

اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ

سلام بر آن بزرگوارى که به گرفتاری‌ها اسیر بود و کشته اشکِ روان گردید

اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ الْفاَّئِزُ

خدایا من به راستى گواهى دهم که آن حضرت ولىّ (و نماینده) تو و فرزند ولىّ تو بود و برگزیده‌ات و فرزند برگزیده‌ات بود که کامیاب شد

بِکَرامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ

به بزرگداشت تو، گرامیش کردى به وسیله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزیدى او را به پاکزادى

وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَ ذآئِداً مِنْ الْذادَةِ

و قرارش دادى یکى از آقایان (بزرگ) و از رهروان پیشرو و یکى از کسانى که از حق دفاع کردند

وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَْنْبِیاَّءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاَْوْصِیاَّءِ

و میراث‌هاى پیمبران را به او دادى و از اوصیائى که حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى

فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ

او نیز در دعوت مردم جاى عذر و بهانه‌اى (براى کسى) نگذارد و بی‌دریغ خیرخواهى کرد و جان خود را در راه تو داد

لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ باعَ حَظَّهُ بِالاَْرْذَلِ الاَْدْنى؛

تا برهاند بندگانت را از (گرداب) جهالت و نادانى و سرگردانى (در وادى) گمراهى و چنان شد که همدست شدند بر علیه آن حضرت کسانى که دنیا فریبشان داد.

وَ شَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاَْوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدّى فى هَواهُ

و فروختند بهره (کامل و سعادت خود را) به بهاى پست ناچیزى و بداد آخرتش را در مقابل بهائى اندک و بى مقدار و بزرگى کردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون کردند،

وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ

و تو و پیامبرت را به خشم آوردند

وَ اَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَ حَمَلَةَ الاَْوْزارِ

و پیروى کردند از میان بندگانت آنانى را که اهل دو دستگى و نفاق بودند و کسانى را که بارهاى سنگین گناه به دوش مى‌کشیدند

الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِکَ فى طاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ

و بدین جهت مستوجب دوزخ گشته بودند آن حضرت (که چنان دید) با شکیبائى و پاداش جوئى با آنها جهاد کرد تا خونش در راه پیروى تو ریخت و حریم مقدسش شکسته شد

اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً

خدایا آنان را لعنت کن به لعنتى وبال دار و عذابشان کن به عذابى دردناک

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الاَْوْصِیاَّءِ

سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو اى فرزند آقاى اوصیاء

اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ عِشْتَ سَعیداً وَ مَضَیْتَ

گواهى دهم که به راستى تو امانتدار خدا و فرزند امانت‌‌دار اویى سعادتمند زیستى و ستوده از دنیا رفتى

حَمیداً وَ مُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً وَ اَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ

و گمگشته و ستمدیده و شهید درگذشتى و نیز گواهى دهم که خدا به راستى وفا کند بدان وعده‌اى که به تو داده،

وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِاللهِ

و به هلاکت رساند هر که را که دست از یاریت برداشت و عذاب کند کسى که تو را کشت و گواهی دهم که تو به خوبى وفا کردى به عهد خدا،

وَ جاهَدْتَ فى سَبیلِهِ حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ،

و جهاد کردى در راه او تا مرگت فرا رسید خدا لعنت کند کسى که تو را کشت

وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ

و خدا لعنت کند کسى که به تو ستم کرد و خدا لعنت کند مردمى که شنیدند جریان کشتن و ستم تو را و بدان راضى بودند،

اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُکَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ.

خدایا من تو را گواه مى‌گیرم که من دوست دارم هر که او را دوست دارد و دشمنم با هر که او را دشمن دارد پدرم و مادرم به فدایت اى فرزند رسول خدا.

اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فىِ الاَْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاَْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ،

گواهى دهم که تو به راستى نورى بودى در پشت پدرانى بلند مرتبه و رحم‌هایى پاکیزه

لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها،

که آلوده‌ات نکرد اوضاع زمان جاهلیت به آلودگی‌هایش و در برت نکرد از لباس‌هاى چرکینش

وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّینِ وَ اَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ،

و گواهى دهم که به راستى تو از پایه‌هاى دین و ستون‌هاى محکم مسلمانان و پناهگاه مردمان با ایمان هستی

وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ الاِْمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّکِىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ،

و گواهى دهم که تو به راستى پیشواى نیکوکار با تقوا و پسندیده و پاکیزه و راهنماى راه یافته‌اى

وَ اَشْهَدُ اَنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوى وَ اَعْلامُ الْهُدى

و گواهى دهم که همانا امامان از فرزندانت روح و حقیقت تقوا و نشانه‌هاى هدایت

وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْیا وَ اَشْهَدُ اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ

و رشته‌هاى محکم (حق و فضیلت) و حجت‌هایى بر مردم دنیا هستند و گواهى دهم که من به شما ایمان دارم

وَ بِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَ خَواتیمِ عَمَلى وَ قَلْبى لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ،

و به بازگشتتان یقین دارم با قوانین دینم و عواقب کردارم و دلم تسلیم دل شما است

وَ اَمْرى لاَِمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یَاْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ،

و کارم پیرو کار شما است و یاریم برایتان آماده است تا آن که خدا در ظهورتان اجازه دهد

فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَ على اَرْواحِکُمْ،

پس با شمایم نه با دشمنان شما، درودهاى خدا بر شما و بر روان‌هاى شما

وَ اَجْسادِکُمْ وَ شاهِدِکُمْ وَ غاَّئِبِکُمْ وَ ظاهِرِکُمْ وَ باطِنِکُمْ.

و پیکرهایتان و حاضرتان و غائبتان و آشکارتان و نهانتان.

آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ.

آمین اى پروردگار جهانیان.

 

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی

زیارت اربعین


اربعین ، چهلمین روز شهادت امام حسین (ع) است که جان خود و یارانش را فدای دین کرد . از آنجا که گرامیداشت خاطره شهید و احیاء اربعین وی ، زنده نگهداشتن نام و یاد و راه اوست و زیارت ، یکی از راههای یاد و احیاء خاطره است ، زیارت

صفحه 204

امام حسین (ع) بویژه در روز بیستم ماه صفر که اربعین آن حضرت است ، فضیلت بسیار دارد .

امام حسن عسکری (ع) در حدیثی علامتهای « مؤمن » را پنج چیز شمرده است : نماز پنجاه و یک رکعت ، زیارت اربعین ، انگشتر کردن در دست راست ، پیشانی بر خاک نهادن و « بسم الله » را در نماز ، آشکارا گفتن : « عَلاماتُ المُؤمِنِ خَمسٌ : صَلاةُ اِحدی وَ خَمسین وَزِیارَةُ الا ربَعین ... »(547) زیارت اربعین که در این روز مستحب است ، در کتب دعا آمده است و به اینگونه شروع می شود : « السلامُ عَلی وَلِی اللهِ وَ حَبیبِهِ ... » که این متن ، از طریق صفوان جمال از امام صادق (ع) روایت شده است . زیارت دیگر آن است که جابربن عبدالله انصاری در این روز خوانده است و متن زیارت بعنوان زیارتنامه آن امام در نیمه ماه رجب نقل شده و با جمله « السلامُ عَلَیکم یا آلَالله ... » شروع می شود . (548)

مورخان نوشته اند که جابربن عبدالله انصاری ، همراه عطیه عوفی موفق شدند که در همان اولین اربعین پس از عاشورا به زیارت امام حسین (ع) نائل آیند . وی که آن هنگام نابینا شده بود ، در فرات غسل کرد و خود را خوشبو ساخت و گامهای کوچک برداشت تا سر قبر حسین بن علی علیهما السلام آمد و با راهنمایی عطیه ، دست روی قبر نهاد و بیهوش شد ، وقتی به هوش آمد ، سه بار گفت : یا حسین ! سپس گفت : « حَبیبٌ لا یجیبُ حَبیبَهُ ... » آنگاه زیارتی خواند و روی به سایر شهداء کرد و آنان را هم زیارت نمود . (549)

547 - بحار الا نوار ، ج 98 ، ( بیروت ) ص 329 ، المزار ، شیخ مفید ، ص 53 .548 - مفاتیح الجنان ، زیارت اربعین .549 - منتهی الا مال ، ج 1 ، حوادث اربعین ، نفس المهموم ص 322 ، بحارالانوار ، ج 98 ، ص 328 .

اربعین حسینی

جابر بن عبدالله انصاری

جابر و عطیه ، که هر دو از بزرگان شیعه بودند ، پس از شهادت امام حسین (ع) در اولین اربعین به زیارت کربلا آمدند . جابربن عبدالله ، پانزده سال پیش از هجرت در مدینه به دنیا آمد . از طایفه خزرجیان بود . او و پدرش عبدالله بن حرام از پیشتازان اسلام بودند . پدرش در جنگ احد به شهادت رسید . جابر از مسلمانان پیش از هجرت و از اصحاب با فضیلت رسول خدا بود که در 19 غزوه ، از جمله جنگ بدر در رکاب پیامبر صلی الله علیه و آله حضور داشت

صفحه 127

و در جنگ صفین نیز در رکاب علی (ع) جنگید . (311)

این محدث بزرگ شیعه در اواخر عمر نابینا شده بود و با همان حال ، همراه عطیه عوفی به زیارت کربلا آمد ، در فرات غسل کرد و خود را معطر ساخت و بطرف قبر سیدالشهداء رفت و بر تربت آن امام شهید ، سخنان سوزناک و شوق انگیزی بر زبان آورد : حبیبٌ لا یجیبُ حَبیبَه ؟ ... سپس رو به اطراف قبر کرد و به شهدای دیگر سلام داد و در بازگشت ، سخنانی به عطیه گفت ، از جمله : « اَحِب مُحِب آلِ مُحَمدٍ ما اَحَبهُم وَاَبْغِضْ مُبْغِضَ آلِ مُحَمدٍ مااَبْغَضَهُم وَ اِنْ کانُوا صُواما قُواما ... » (312)دوستدار « آل محمد » را دوست بدار و دشمن آل محمد را دشمن بدار تا وقتی که با آل محمد دشمنی می کنند ، هر چند اهل روزه و نماز باشند . وی در کوچه های مدینه دنبال امام محمد باقر (ع) می گشت . وقتی خدمت آن حضرت رسید ، سلام رسول خدا را به او رساند . آخرین فردی بود که از حاضران در « پیمان عقبه » بود و تا آن هنگام زنده مانده بود . بدن او را به جرم دوستی اهل بیت ، در زمان حَجاج داغ نهادند . (313) جابر در سال 78 هجری ، در ایام عبدالملک مروان ، در سن نود و چند سالگی در حالی که نابینا بود از دنیا رفت و در بقیع به خاک سپرده شد . (314)

311 - سفینة البحار ، ج 1 ، ص 141 .312 - بحارالانوار : ج 65 ، ص 130 و ج 98 ص 195 .313 - الغدیر ، ج 1 ، ص 21 .314 - مروج الذهب ، ج 3 ص 115 و الغدیر ج 1 ص 21 . درباره زندگی وی ، از جمله ر . ک‍ : « جابربن عبدالله انصاری ، پاسدار حکومت صالحان » از : محمدی اشتهاردی .
http://www.hawzah.net

گلبرگ ایام: مناسب ماه: اربعین حسینی


نکته

اربعین حسینی

ملیحه محمودی بیات

سوگ سالار شهیدان

إن لِم یِکُنْ لَکُم دینٌ و کُنتُم لاتَخافُونَ الْمَعاد فَکونُوا احراراً فی دُنیاکُم.[1]

گر شما را به جهان دینی و آیین نیست

لااقل مردم آزاده به دوران باشید

حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، سید جوانان اهل بهشت است.[2] خداوند متعال مقامات شگفتی به حضرتش در دنیا و آخرت عنایت فرموده است. کلام پیشوایان معصوم(ع) از زبان پیامبر اعظم(ص) امیرمؤمنان(ع) امام مجتبی(ع)، شخص اباعبدالله و معصومان پس از ایشان بسیار است.

در سخنی از پیامبر اعظم(ص) آمده است:

اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَینِ(ع) حَرارَهً فی قُلوبِ الْمُؤمنِینَ لاتَبْردُ اَبَداً.[3]

همان برای شهادت حسین(ع)، حرارتی در دل های مؤمنان است که هیچ گاه به سردی نمی گراید.

اربعین، زنده نگه داشتن یاد و نهضت شهیدان است. در این روز، با تدبیر الهیِ خاندان پیامبر، یان قیام برای همیهش جاودان گرددی. بازماندگان شهدا به حفظ یاد و آثار شهادت کمر بستند و نسل های بعد از دستآوردها و برکت شهادت استفاده فراوانی نمودند و هدایت یافتند.

امام زین العابدین(ع) و حضرت زینب(س) در طول روزهای اسارت، چه در عصر عاشورا و چه در روزهای بعد در شام و کوفه و بعد از آن در کربلا، به تبیین و افشاگری پرداختند و هدف از این قیام را ابلاغ فرمودند.

تاریخ، بهترین بازگوکننده تأثیر خطابه ها و کلمات این بزرگواران است. یزید با آنکه قصد قتل امام زنی العابدین(ع) را داشت، مجبور شد آن گرامی و همه اهل بیت را با احترام به مدینه بازگرداند، و طولی نکشید که پرچم های انقلاب و مخالفت با رژیم اموی در عراق و حجاز به اهتزاز درآمد و هزاران مرد به خونخواهی سرور شهیدان قیام کردند.

مدت اسارت اهل بیت(ع)

پس از حادثه کربلا، اهل بیت امام حسین(ع) را اسیر گرفتند و در روز دوازدهم محرم، به فرمان عمر بن سعد، سپاه به سوی کوفه به راه افتاد. ابن سعد بازماندگان اما را با شیوه ای دردآور به صورت اسیر به کوفه آورد و مردم کوفه نیز برای دیدن اسیران، از شهر خارج شده، در کنار راه ایستاده بودند.

اسیران اهل بیت(ع) به مدت نامعلومی در زندان ابن زیاد ماندند و پس از کسب اجازه ابن زیاد از یزید، به سوی شام رهسپار شدند و روز اول ماه صفر 61 هـ .ق به دمشق رسیدند و در بیستم صفر سال 61 هـ .ق مطابق با اولین اربعین شهادت امام حسین(ع)، به کربلا رسیدند.[4]

روزهای مخصوص زیارت امام حسین(ع)

روز اربعین را، روز زیارتی امام حسین(ع) نامیده اند. به همین دلیل، در اینجا فهرستی از روزهای مخصوص زیارت حضرت را می آوریم:

روز عرف که ثواب یک میلیون حج دارد، روز اول ماه رجب که موجب آمرزش است، نیمه شعبان، شب نیمه شعبان، شب قدر، شب عید قربان، شب عید فطر، شب عاشورا، روز عاشورا که معادل زیارت خدا در عرش است، اربعین امام حسین(ع)، هر شب جمعه، هر روز جمعه و هر روز از راه دور.

کسی که این زمان ها را غنیمت شمرد و سالار شهیدان را زیارت کند، این بهره ها نصیبش می شود:

1. در روز قیامت خداوند متعال بهترین حافظ اوست؛ 2. نام او را در اعلی علّیین می نویسند؛ 3. روزی را زیاد می کند؛ 4. عمر را طولانی می نماید؛ 5. خطرها را دفع می کند؛ 6. گناهان گذشته و آینده را می آمرزد؛ 7. می تواند پنجاه نفر را شفاعت کند؛ 8. حاجت او کنار قبر مستجاب است؛ 9. فرشتگان برای زائران حسینی دعا می کنند؛ 10. هنگام خروج از خانه، از گناه خارج می شود؛ 11. ثواب هزار حج مقبول دارد؛ 12. فرشتگان مأمور حفظ او و مالش هستند تا برگردد؛ 13. در قدم اول آمرزیده و در قدم های بعد تقدیس می شود؛ 14. در قیامت همه آرزو می کنند از زائران حسین(ع) باشند؛ 15. زوّار حسین(ع) در جوار پیامبراعظم(ص)، علی(ع) و فاطمه(س) هستند؛ 16. زائران حسین(ع) چهل سال، قبل از دیگران به بهشت داخل می شوند؛ 17. زائران حسین(ع) شهید می شوند؛ 18. ثواب دو ماه اعتکاف و روزه در مسجدالحرام را دارند؛ 19. زیارت حسین(ع) در هر ماه، ثواب هزار شهید دارد؛ 20. زیارت حسین(ع)، ثواب هزار روزه دارد؛ 21. زیارت حسین(ع)، زیارت خانه خداست.[5]

پژوهش

پیام­های زیارت اربعین

زهره احمدی

1. پیام اعتقادی

امام­شناسی

در زیارت اربعین، امام را برگزیده و ولی و حبیب خدا معرفی کرده است.[6] چنین پیشوایی، تجلی دین خداست و شناخت او ضروری و اطاعتش واجب است. در واقع، اعتقاد و شناخت چنین امامی، جزء توحید است.[7]

بدعت­ستیزی

امام حسین(ع) به دفاع از حریم دین پرداخت و احیای دین و بدعت­ستیزی را از انگیزه­های خود دانست. این هشداری است بر جوانان که دین پیوسته از سوی دشمنان در معرض تحریف، سوء استفاده، تفسیر نادرست و بدعت­آفرینی است و باید در صیانت دین و مقابله با بدعت­ها کوشا باشند.[8]

2. پیام اخلاقی

آزادگی

کمال و ارزش انسان، به روح بلند و همت عالی و ویژگی­های نیکوست. خود را به دنیا و شهوات فروختن، نوعی پذیرش حقارت است و خود را ارزان فروختن. امام علی(ع) فرموده است: ایا هیچ آزاده­ای نیست که دنیا را برای اهلش واگذارد؟ به یقین بهای وجود شما جز بهشت نیست، پس خود را جز به بهشت نفروشید.[9]

ایثار

روح ایثار، ایثار خون و جان است. ایثارگر کسی است که حاضر باشد هستی و جان خود را برای دین خدا فدا کند یا در راه رضای او از خواسته­های خود بگذرد.[10]

جهاد با نفس

برتر و دشوارتر از جهاد با دشمن بیرونی، مبارزه با خواسته­های نفس و کنترل هوای نفس، خشم، شهوت، دنیادوستی و فدا کردن خواسته­های خویش در راه خداست. امام حسین(ع) از مجاهدان با نفس بودند و پیامشان به جوانان نیز همین است.[11]

عمل به تکلیف

یکی از پیام­های زیارت اربعین، شناخت تکلیف و عمل به تکلیف است. جوانان باید به شکل­های مختلف تکلیف خود را بشناسند و درباره انجام آن متعهد باشند و پیروزی را در انجام وظیفه بدانند.[12]

دنیاطلبی

دل­بستگی به دنیا و خوگرفتن به رفاه و لذت­های زندگی، سبب می­شود که افراد در هنگام نیاز به فداکاری و جانبازی، حضور لازم را در صحنه دفاع از حق و مبارزه با باطل نداشته باشند. فریب دنیا و جلوه­های آن را خوردن، سبب فراموشی آخرت و فروختن آخرت و سعادت ابدی به دنیای گذراست.[13]

حیا و عفت­ورزی

بنی­امیه و ستم­کاران آن روزگار، با تمام بی­حیایی، شدیدترین جنایت­ها را انجام دادند. جوانان برای اعلام بیزاری از اعمال دشمنان اهل بیت(علیهم السلام)، باید پیوسته حیا و عفت خود را حفظ کنند.[14]

پیام سیاسی

ولایت و برائت

دوستی کردن با دوستان خدا و دشمنی کردن با دشمنان خدا، از فروع دین و از واجبات عملی است. زندگی مکتبی مسلمانان، به ویژه جوانان ایجاب می­کند که خط فکری و سیاسی خود را در جامعه در خصوص حق و باطل مشخص کنند و پیرو حق و مطیع ولی خدا باشند با دشمنان دین و امامت دشمنی کنند.[15]

3. پیام اجتماعی

امربه معروف و نهی ازمنکر

امام حسین(ع) با خون خود ظلم و جور و بی­دینی و اشاعه فحشا و منکر بنی امیه را خشکاند تا مردم را از گمراهی که در اثر تسلط بنی­امیه پیش آمده بود، برهاند. وظیفه جوانان اسلامی آن است که در احیای امربه معروف و نهی ازمنکر کوشا باشند تا ریشه جنایت­هایی را که پایه گذاران حقیقی آن بنی­امیه بوده­اند، از بین ببرند.

نکته

زینب، ترجمان حقیقت­ها

شیرین احمدی

تاریخ، مرهون شخصیت­های بزرگی است که هنگام نیاز، توانسته­اند نظام تغییر[16] را به دست گرفته و حیات اجتماعی را به پویایی و حرکت واداشته و درواقع آن را بازسازی نمایند.

یکی از مهم­ترین این برهه­ها، سال 61 هجری است که تاریخ، بانویی را درمی­یابد و یک سال صفحات خود را به سر انگشتان ماهر او می­سپارد تا به هر صورت که می خواهد، سطورش را پر کند و آنچه او نگاشت، همانا بهترین و بی­نظیر بود. هیچ تاریخ­نگار اندیشه ورز و اسلام­شناس خردمندی پای بر صفحه هستی نگذاشت که به گمانه­زنی او، بهتر از اندیشه، گفتار و رفتار آن بانو خطور کرده باشد.

او کیست؟

آری او زینب، همان خاتون دوسراست. همان که زنان کوفه صف اندر صف منتظر دیدارش می­نشستند تا در درس تفسیرش شرکت کنند.[17] او شیرازه قرآن ورق ورق شده در کربلاست که تاریخ در مقابلش زانو زد و خود را به دست آن بانو سپرد تا آن را، شریعت محمدی را، همه و همه را از نو بسازد.

زینب، اسطوره زنان تاریخ است. زینب، زینت پدر است. وی همانند پدرش خطابه­های کوبنده­ای برای مردم می­خواند. ازاین رو، با زینب است که قیام خونین حسینی معنا می­گیرد.

نکته

حضور زنان در عاشورا

شیرین احمدی

مشارکت زنان در جهاد

شرکت در جبهه پیکار و همدلی و همراهی با نهضت امام حسین(ع) و مشارکت در ابعاد گوناگون آن، از جلوه­های حضور زنان در عاشوراست. چه همکاری طوعه در کوفه با نهضت مسلم، چه همراهی همسران برخی از شهدای کربلا، و چه حتی اعتراض و انتقاد برخی همسران سپاه کوفه به جنایت­های شوهرانشان، مثل زن خولی.

آموزش بردباری

روحیه مقاومت و بردباری زنان درباره شهادت عزیزانشان در کربلا، درس دیگر نهضت عاشوراست. اوج این بردباری و پایداری در رفتار و روحیات زینب کبری(س) جلوه­گر بود.

پیام­رسانی

افشاگری­های زنان و دختران کاروان کربلا، چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدینه، پاسداری از خون شهیدان عاشوراست. سخنان بانوان، هم به صورت خطبه جلوه داشت و هم گفت­وگوهای پراکنده به تناسب زمان و مکان.

روحیه­بخشی

در بسیاری از جنگ­ها، حضور تشویق­آمیز زنان در جبهه به رزمندگان روحیه می بخشید. در کربلا نیز مادران و همسران برخی از شهدا این نقش را داشتند و به آنها در راه جهاد و ایثار و شهادت، روحیه می دادند.

پرستاری

رسیدگی به بیماران و مداوای مجروحان، از دیگر نقش­های زنان در جبهه­ها، از جمله در عاشورا بوده است. مثال گویای آن، پرستاری حضرت زینب(س) از امام زین العابدین(ع) است.

مدیریت

بروز صحنه­های دشوار و بحرانی، استعدادهای افراد را شکوفا می­سازد. نقش حضرت زینب(س) در نهضت عاشورا و سرپرستی کاروان اسرا، درس «مدیریت در شرایط بحران» را می­آموزد. وی مجموعه بازمانده را در راستای اهداف نهضت هدایت کرد و با هر اقدام خنثی کننده نتایج عاشورا از سوی دشمن، مقابله نمود و نقشه­های دشمن را نقش بر آب کرد.[18]

نکته

احیا و ترویج فرهنگ گفت­وگو

شیما احمدی

یکی از برنامه­های امام حسین(ع) برای اصلاح جامعه و احیای سنت نبوی و علوی، احیا و ترویج فرهنگ مذاکره و گفت­وگو بود؛ یعنی مهم­ترین معجزه پیامبر در عصر حاکمیت استبداد قبیله­ای و خشونت جاهلی.

حسین بن علی(ع) به عنوان وارث پیامبر، زوال فرهنگ دعوت و تبلیغ و ارشاد را آشکارا مشاهده می­کرد. او می­دید که خشونت و زور و ارعاب، جای­گزین منطق، دعوت، مشورت و مناظره شده است. ازاین رو، امام با کارگزاران حاکمیت استبداد، یعنی ولید و مروان به گفت وگو پرداخت. چون این شیوه را اثربخش نیافت، عزم هجرت از مدینه به مکه نمود. دوستان و بزرگان خاندان خویش را برای مشورت خواند. اطرف برادر آن حضرت، امام را از درگیری با یزید بر حذر داشت؛ زیرا نمی­خواست به برادرش آسیبی برسد.[19]

محمد حنفیه، برادر دیگر آن حضرت بیعت با یزید را مردود دانست، ولی امام را از درگیری با حاکم اموی پرهیز داد و چون امام حسین(ع) را در عزم خود استوار یافت، پیشنهاد کرد امام از رفتن به کوفه خودداری کند و به شهرهایی چون مکه و یمن یا به بیابان­ها و کوه­ها پناه ببرد. آن حضرت با متانت و بزرگواری، به همه نصیحت­ها و پیشنهادهای افراد خاندان خویش گوش فرا داد و از خیرخواهی و مهربانی آنان سپاس گزاری و همگان را با پاسخ­های مناسب و کلمات لطیف نواخت.[20]

امام حسین(ع) در تمامی طول نهضت، از آغاز سفر تا لحظه شهادت، به شیوه گفت وگو پای­بند بود. او نه تنها از مکه تا کربلا با گروه­های مختلف اجتماعی به مذاکره می­پردازد، بلکه بنا به نقل طبری، حتی با ابن سعد هم سه یا چهار بار مذاکره می­کند.[21]

سیرت نظری و عملی امام در گسترش این فرهنگ از سوی پیروان و هواداران آن حضرت نیز پیگیری می­شد؛ چنان­که عباس ابن علی، زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر در مواضع گوناگون با دشمن جرّار به گفت­وگو پرداختند.[22]

داستانک

از مدینه تا شام

شیرین احمدی

حسین(ع)، خواهرش را فرا خواند و همه تصمیماتی را که گرفته بود برای وی بازگو نمود. زینب با بردباری و متانت تمام به حرف­های برادر گوش فرا داد. سپس برخاست و به سمت در رفت. حسین گفت: نمی­خواهم به تو آسیبی برسد، راهی که می­روم بی بازگشت است.

زینب با مهربانی تمام نگاهی به برادر انداخت و گفت: ایا وصیت مادرمان را فراموش کردی؟ چگونه می­توانم تو را تنها بگذارم، درحالی که تو نیمه وجودم هستی؟

زینب مشغول دستاس کردن گندم بود. عبدالله نزدیک آمد و گفت: می­خواهی با حسین به کربلا بروی؟

اشک در چشمان زینب حلقه زد و نگاهش را از دستاس برداشت و به چشمان عبدالله خیره شد و گفت: ایا شرطی که پیش از ازدواج گذاشتم را فراموش کردی؟ حسین نیمه وجود من است، چگونه می­توانم او را رها کنم؟

عبدالله گفت: فرزندانم به فدای حسین! هر جا می­خواهی با حسین برو.

جنب وجوش عجیبی خانواده و یاران امام را فرا گرفته بود. کجاوه­ها برای سوار شدن زنان و کودکان آماده شده بود. امام مقابل کاروان ایستاده بود و نظاره­گر کارهای اهل کاروان بود، اما این نگاه در دوردست­ها سیر می­کرد. زینب می­خواست همراه با دردانه حسین، یعنی رقیه سوار کجاوه شود. عباس در یک چشم به هم زدن نزدیک خواهر شد و پایش را برای سوار شدن خانم بر زمین نهاد. برادر یعنی عباس!

آفتاب تندی بر خانه­های مکه می­تابید. روزهای متوالی بود که نامه­های متعددی از سوی کوفیان برای حسین می­رسید. این نامه­ها امام را به فکر فرو برده بود. با خود می­اندیشید چه پاسخی باید به سران کوفی بدهم؟ ایا عهدشکنی آنها باز هم تکرار خواهد شد؟

چند روز گذشت. امام قاصدی را روانه خانه پسر عمویش مسلم نمود. مسلم به عنوان نماینده امام، برای گفت­وگو با کوفیان روانه عراق گردید. نیرویی ناشناخته قلب امام را می­فشرد. می­دانست چه اتفاقی در کمین مسلم است، اما باز هم سکوت نمود.

کنار دیوار کعبه آرام گرفت. پس از مسجد پیامبر، این تنها جایی بود که در آن آرامش می­یافت. دستش را بر دیوار کعبه نهاد و حرف­های دلش را برای خداوند زمزمه کرد. آرامش عجیبی سراسر وجود حسین(ع) را فرا گرفت.

روز عاشورا بود. گرما بیداد می­کرد. تشنگی کودکان را بی­تاب کرده بود. لب­های علی اصغر، کودک شش ماهه حسین(ع) خشک شده بود. امام کودک را برداشت و به سمت سپاهیان دشمن رفت و فرمود: از یاران و فرزندانم کسی نمانده، نمی­بینید چگونه از تشنگی بی­تاب شده است؟

ناگهان تیری از سوی حرمله روانه شد و گلوی کودک را پاره پاره کرد. قلب حسین به جای گلوی کودک از درون دریده شد. حسین خون گلوی کودک را برداشت و به آسمان پاشید.

عباس با خود اندیشید: ایا نمی­بینی کودکان شکم­هایشان را بر زمین می­سایند تا تشنگی­شان برطرف گردد؟

مشک را برداشت و سوار بر اسب شد. قامت رعنای عباس از دوردست هم پیدا بود. در حال رفتن به سمت فرات سخنان شمر را به یاد آورد که از وی خواسته بود دست از طرفداری حسین بردارد.

عباس مشک را از اسب جدا کرد و آن را از آب خنک فرات پر کرد. دهانش خشک شده بود و زبان در آن نمی­چرخید. مشتی آب برداشت و نزدیک دهان برد، ناگهان تشنگی حسین در نظرش آمد. اشک در چشمان عباس حلقه زد. مشک را برداشت و با عجله از آب بیرون آمد. سپاهیان دشمن دور عباس را احاطه کرده بودند. گویی مشک، کودک عباس بود که آن را سخت در آغوش گرفته بود. دستان مبارک بر زمین افتادند، اما وی با دندان مشک را نگاه داشت که ناگاه عمود آهنین بر فرق عباس فرود آمد و... .

آفتاب به وسط آسمان رسیده بود. حسین با اهل حرم وداع کرد. زینب با نگاهی غم بار برادر را بدرقه می­کرد. کودکان می­گریستند. حسین سفارش­های لازم را به خواهرش نمود و راهی میدان نبرد گردید. سپاهیان دشمن مانند مور و ملخ مقابل امام قرار گرفتند. گرد و غبار زیادی از میانه میدان برخاست. زینب سراسیمه به سوی قتلگاه دوید و برادرش را دید که از اسب بر زمین افتاده است. شمر بر سینه حسین نشست. ابرهای تیره­ای هم آسمان را پوشاند و سر مقدس حسین از تن جدا گردید.

حسین جان! به یاد داری خیمه­ها چگونه به آتش کشیده شد؟

چگونه در غیاب عباس علمدار، زیور زنان به تاراج رفت؟

حسین جان! از آن بالا می­دیدی که چگونه پیکر شهیدان زیر سم اسبان پاره پاره می شد؟

برادرم! یادت می­اید چگونه بچه­ها و زنان را به هم زنجیر کردند؟

پسر مادرم! من به وصیت تو عمل کردم و نگذاشتم به اهل حرم تو آسیبی برسد. می­دانی که درباره رقیه کوتاهی نکردم، اما داغ فراق تو بسیار دردناک بود و قلب کوچک او تحمل این مصیبت­ها را نداشت.

در دربار پسر معاویه سر مبارک تو را می­دیدم که بر نیزه بود. تو در آن حال هم زیبا بودی. لب­هایت زمزمه می­کرد و قرآن می­خواندی.

برادرم! یزید می­خواست شکست را در چشمان من و فرزندان تو ببیند، اما نتوانست و خطابه من، آخرین امید او را از بین برد.

بعد از آن روزهای اسارت، من ماندم و غم فراق تو که نمی­دانستم با آن چه کنم.

مادر جان! ایا از من راضی هستی؟

ایا زمان آن نرسیده است که من نیز به شما بپیوندم؟

پی نوشت ها:

[1]. بحارالانوار، ج 44، ص 51.

[2]. سنن ابن ماجه، ج 1، فضل اصحاب رسول الله(ص)، ص 56؛ الجامع الصغیر، ج 1، ص 7 و 157.

[3]. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 10، ص 318.

[4]. سید بن طاووس، اللهوف، ترجمه: محمدجواد مولوی نیا، قم، انتشارات سرور، 1379، چ 2، ص 125.

[5]. احادیث یاد شده، از جلد دهم وسائل الشیعه که به امام حسین(ع) و زیارت ایشان اختصاص داده، گرفته شده است.

[6]. «السلامُ علی ولی الله و حَبیبه، السلام علی صَفِی الله؛ درود بر ولی خدا و حبیب خدا و درود بر بنده برگزیده خدا».

[7]. نک: جواد محدثی، پیام­های عاشورا، نشر پژوهشکده تحقیقات اسلامی، 1377، چ 1، ص 38.

[8]. «أشهد انّک من دعائم الدین و ارکان المسلمین؛ گواهی می­دهم تو از ستون­های دین و ارکان مسلمانان هستی». (نک: همان، ص 43).

[9]. «دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) بهره خود را فروختند به پست­ترین بها و آخرت خود را از دست دادند در مقابل بهای ناچیز و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون کردند». (نک: همان، ص 48).

[10]. «در راه خداوند بذل جان کرد تا بندگان خداوند را از نادانی و سرگردانی گمراهی نجات بخشد». (نک: همان، ص 51).

[11]. «در راه خداوند جهاد کرد با دشمنان درحالی که شکیبا بود تا در راه طاعت خداوند خون پاکش ریخته شد». (نک: همان، ص 59).

[12]. «گواهم به اینکه تو به عهد خود وفا کردی و در راه خدا جهاد نمودی تا شهادت به سراغت آمد». (همان، ص 79).

[13]. «کسانی که برای کشتن امام حسین(ع) هم دست شدند دنیا فریبشان داد و بهره خویش را به چیزی فرومایه و بی­ارزش فروختند و از روی تکبر و هواپرستی خود غوطه خوردند و تو و پیامبرت را به خشم آوردند». (همان، ص 158).

[14]. نک: محمد قاضی طباطبایی، کتاب تحقیق در اربعین حسینی، صص 389 و 390.

[15]. «خدایا! من تو را گواهی می­گیرم تو را که من دوستم با کسانی که او را دوست دارند و دشمن دارم هر که او را دشمن دارد». (پیام های عاشورا، ص 174).

[16]. اشاره به ایه شریفه «إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ».

[17]. سید نعمت الله جزایری، الخصایص الزینبیه، ص 82.

[18]. نک: مقاله «درس­های امدادگری در نهضت عاشورا»، مجله پیام هلال، ش 26، شهریور 1369؛ جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 195.

[19]. لهوف، صص 11 و 12.

[20]. ارشاد، صص 201 و 202.

[21]. طبری، ج 5، ص 414.

[22]. همان، ص 417.

http://www.hawzah.net

چرا فقط امام حسین(ع)؟


اربعین، چرا فقط امام حسین(ع)؟ چاپ

Image

اربعین یعنی گذشت چهل روز از مصیبت جانگداز شهادت سرور و سالار شهیدان.. چرا فقط برای امام حسین علیه ‏السلام روز اربعین تعیین شده و برای امامان دیگر و حتی پیامبر اکرم صلی ‏اللَّه‏ علیه ‏و آله، مراسم روز اربعین نداریم؟

 

برای توضیح جواب این سؤال، به این مطالب توجه کنید:

1) فداکاری‏های امام حسین علیه‏السلام، دین را زنده کرد و نقش او در زنده نگه داشتن دین اسلام، ویژه و حائز اهمیت است. این فداکاری‏ها را باید زنده نگه داشت؛ چون زنده نگه داشتن دین اسلام است. گرامی‏داشت روز عاشورا و اربعین، در حقیقت زنده نگه داشتن دین اسلام و مبارزه با دشمنان دین است.

2) مصیبت حضرت امام حسین علیه‏السلام، برای هیچ امام و پیامبری پیش نیامده است. مصیبت امام حسین علیه‏السلام، از همه مصیبت‏ها بزرگ‏تر و سخت‏تر بود. اگر عامل دیگری هم در کار نبود، همین عامل کافی است که نشان بدهد چرا برای امام حسین علیه‏السلام بیش از امامان دیگر و حتی بیش از پیامبر اسلام‏صلی‏اللَّه‏علیه‏وآله عزاداری می‏کنیم و مراسم متعددی برپا می‏کنیم.

3) در ماه محرم سال ۶۱ق. امام حسین علیه‏السلام، فرزندان، خویشان و یاران آن حضرت را کشتند و اسیران کربلا را به کوفه و شام بردند و همین اسیران داغدیده، روز اربعین شهادت امام حسین علیه‏السلام و یارانش، به کربلا رسیدند و همه مصائب روز عاشورا در آن روز تجدید شد و آن روز، روز سختی برای خاندان پیامبر بود.

4) دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسین علیه‏السلام، قصد نابود کردن دین اسلام را داشتند. دشمنان امام حسین علیه‏السلام تلاش کردند تا حادثه کربلا، به کلی فراموش شود و حتی کسانی را که برای زیارت امام حسین علیه‏السلام می‏آمدند، شکنجه می‏کردند و می‏کشتند. در زمان متوکل عباسی، همه قبرهای کربلا را شخم زدند؛ مزرعه کردند و مردم را از آمدن برای زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام، منع کردند. شیعیان هم برای مقابله با اینها، از هر مناسبتی استفاده می‏کردند که یکی از این مناسبت‏ها، حادثه روز اربعین است.

5) یکی از نشانه‏های مؤمن، زیارت امام حسین علیه‏السلام در روز اربعین است. از حضرت امام حسن عسکری علیه‏السلام روایت شده است که علامت‏های مؤمن پنج چیز است؛ پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شبانه‏روز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، پیشانی بر خاک نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن۱ و یکی از وظایف شیعیان را اهتمام به زیارت اربعین بر شمرده ‏اند


.http://www.ghadir.ca

اربعین حضرت اباعبدالله الحسین(ع) تسلیت باد




پیامک اربعین حسینی

 

اس ام اس اربعین سری 2

 

بسوز ای دل که امروز اربعین است / عزای پور ختم المرسلین است

قیام کربلایش تا قیامت /سراسر درس، بهر مسلمین است

اربعن حسینی تسلیت باد

 

/////////////////////////////////////////////////////

 

به یاد کربلا دل‏ها غمین است

دلا خون گریه کن چون اربعین است . . .

 

/////////////////////////////////////////////////////

 

بــاز دگر بـاره رســیــد اربـعـیــن / جوش زند خـون حـسـیـن از زمیــن

شـد چـهـلـم روز عــزای حـسـیــن / جــان جــهــان بـــاد فدای حـسین . . .

 

/////////////////////////////////////////////////////

 

امام صادق-ع: آسمان چهل روز در عزای حسین-ع گریست . . .

اربعین حسینی برشما و خانواده ی محترمتان تسلیت

/////////////////////////////////////////////////////

نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز / دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند

ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین / بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند . . .

 

/////////////////////////////////////////////////////

 

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم / از تو و طفلان تو یاری کنیم

کاش ما هم کربلایی می شدیم / در رکاب تو فدایی می شدیم

 

/////////////////////////////////////////////////////

 

محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است . . .

 

/////////////////////////////////////////////////////

 

اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد / دل را حرم و بارگه خون خدا کرد

حسین میا به کوفه ، کوفه وفا ندارد ...


/////////////////////////////////////////////////////

 

ای به دل بسته ، قدری آهسته / کن مدارا با ، زینب خسته ...

یا حسین مظلوم ...

 

/////////////////////////////////////////////////////

یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن / تموم حاجتا رو همه از می گیرن

بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه / شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه

شبای جمعه زهرا زائر این زمینه / سینه زن حسینه ، یل ام البنینه ...

 

/////////////////////////////////////////////////////

 

آبروی حسین به کهکشان می ارزد / یک موی حسین بر دو جهان می ارزد

گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست / گفتا که حسین بیش از آن می ارزد . . .

منبع:patogh98.com

پیامک شب امتحان

الا یا ایـها ممتحنون / چـرا هستیـد نگرون؟

بشینید و بخوانیدو بدانید / که امتحان فردا هست آسون!

.

.

.

امتحان بدون تقلب مثل کریسمس بدون درخت است !

(کی اس الیت)

.

.

.

فقط سوپ کلم است که حال آدم را بیشتر از امتحان بهم میزند !

آلبرت انیشتین

.

.

.

امتحان اولین گام در جهت شروع چاپلوسی پیش استاد برای نمره ی ده گرفتن است !

کامی نیک صالحی

.

.

.

توصیف روزامتحان:

،لحظه ای که درآن دانشجومی خواهد سر به تن عالم آدم نباشد.

و درآن نگاه ها عمیق می شوند !

.

.

.

چیه؟ پریدی رو گوشی بیبنی کی اس ام اس داده ؟ این جای درس خوندنته ؟

هنوز که نرفتی د برو د .. دههه !

.

بقیه اس ام اس های باحال در ادامه مطلب

تقلب چیست !؟

یک سری اعمال ننگین در صورت با عرضه بودن واین کاره بودن

شخص امتحان دهنده آخر عاقبت خوش وخرمی دارد.نوعی هلو برو تو گلو !

.

.

.

یه تعریف دیگه ار تقلب !

۱٫یک روش غیر اصولی و ناجوانمردانه برای نتیجه گرفتن در امتحان

۲٫تنها روش اصولی و مبتنی بر عقل برای نتیجه گرفتن در امتحان !

.

.

.

تعریف مراقب :

موجودی ستم کار و ریا پیشه که متاسفانه چشم و گوش و باقی حواس را هم دارد !

سیستمی که نقش دزدگیرمنازل را سر جلسه ایفا میکند !

گالری ضدحال ! موجودی که روی سینه اش نوشته شده : من مراقبم،شما چطور!؟

یک نوع تله موش زنده !

.

.

.

دعای پاس کردن ترم ! :

الهی ادرکنی پاساً ترمی بالنمراتِ دهی وگاهِ دوازدهی

والحفظ من مشروطی والفلخِ اُستادی والغوِ امتحانی برحمهِ !

.

.

.

تعریف دانشجو :

موجودی است نحیف و لاغر که از تخم مرغ و گوجه تغذیه میکند !

معمولا افسرده است ! و دشمنی عجیبی با کتاب دارد !

مخصوصا شب امتحان !

.

.

.

یه تعریف دیگه از دانشجو ! :

فردی که به دنبال علم آموزی و تولید علم است

ها ایی دانشجو که وگفتی ینی چه؟؟؟!!!!

.

.

.

اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده

بدان امتحان دارد و هیچ کاری نکرده !

.

.

.

این روزها هیشکی درس نمیخواند !

شما چطور!؟

.

.

.

تعریف استاد :

منبع علم ، ژنراتور دانش ، نیروگاه انسانیت ، تبلوردانایی ، کوه توانایی ، مایه افتخارما

بابا تو دیگه کی هستی ترین موجود عالم ، خودصفا ، اندوفا ، دارنده انواع واقسام شفا

ضدجفا ، یاری گر ضعفا ، معلم الخلفا !

.

.

.

تو باهوشی تو حافظه خوبی داری مطمئنم قبول میشی.

.پیامک تلقینی ، شاید فرجی شد!

.

.

.

درس خواندن چقدر دلگیر است / در اتاقی که از تو خسته شده

گوش دادن به تیک تاک زمان / زل زدن به کتاب بسته شده !

.

.

.

دعای شب امتحان

الدعا فی لیالیّ الامتحانیه

اللهم اهد کل الشّوت و المشنگ، لا یعلم من دروسهُ بقدر بز اخفش.

آمین یا کاشف المضطربین فی اللیالی الامتحانیه !

.

.

.

هان ای کسانی که ازکتاب هایتان به عنوان اشیائی دکوری استفاده کرده اید

اکنون فقط یک معجزه می تواند کارنامه شما را زیر و رو کند !

ستاد ایجاد رعب و وحشت شب امتحان !

.

.

.

راه مبارزه با خواب شب امتحان :

۱ – استفاده از چوب کبریت بین پلک بالا و پایین !

۲- نوشیدن قهوه و چای پر رنگ به مقدار فراوان !

۳ _ بهره گیری از آب یخ

۴_ اقدام به خود زنی !

.

.

.

توصیف شب امتحان

شب سوانح وسوختگی آنجای دانشجو.شبی که در آن نسکافه و قهوه از والیوم ده هم خواب آورتر می شوند

شب رقص وپایکوبی کلمات جزوه وکتاب بر روی سسلسله اعصاب محیطی ومرکزی دانشجو !

.

.

.

«دلم شور می زنه، هیچی بلد نیستم، بعیدمی دونم بتونم کل کتاب رو بخونم،

شب ها کابوس امتحانو می بینم و از خواب می پرم و . . . !

از دفتر خاطرات یک دانش آموز / دانشجوی تنبل !

.

.

.

من هنوز یک دور هم کتاب رو نخوندم !

شما چطور!؟

.

.

.

حالا وقت برای درس خوندن داریم، کووو. . .تا فردا

زمزمه های شیطانی شب امتحان !

.

.

.

http://3ali3.com

عشق دلیل می خواهد ؟!

داستان خواندنی و زیبای عشق دلیل می خواهد ؟!


روزی دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، پرسید: «چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟»
پسر جواب داد: «دلیلشو نمی‌دونم؛ اما واقعاً دوسِت دارم!»
- تو هیچ دلیلی نمی‌تونی بیاری؛ پس چطور دوسم داری؟ چطور می‌تونی بگی عاشقمی؟
- من جداً دلیلشو نمیدونم؛ اما می‌تونم بهت ثابت کنم!
دنباله ی داستان را در ادامه مطلب بخونید…


- ثابت کنی؟ نه! من می‌خوام دلیلتو بگی!
- باشه.. باشه! میگم؛ چون تو خوشگلی، صدات گرم و خواستنیه، همیشه بهم اهمیت میدی، دوست داشتنی هستی، باملاحظه هستی، بخاطر لبخندت..
آن روز دختر از جواب‌های پسر راضی و قانع شد.
متأسفانه، چند روز بعد، دختر تصادفی وحشتناک کرد و به حالت کما رفت.
پسر نامه‌ای در کنارش گذاشت با این مضمون:

«عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم؛ اما حالا که نمی‌تونی حرف بزنی، می‌تونی؟ نه! پس دیگه نمی‌تونم عاشقت بمونم! گفتم بخاطر اهمیت دادن‌ها و ملاحظه کردنات دوسِت دارم؛ اما حالا که نمی‌تونی برام اونجوری باشی، پس منم نمی‌تونم دوست داشته باشم! گفتم واسه لبخندات عاشقتم؛ اما حالا نه می‌تونی بخندی و نه حرکت کنی! پس منم نمی‌تونم عاشقت باشم! اگه عشق همیشه دلیل بخواد مث الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره! واقعاً عشق دلیل می‌خواد؟ نه! معلومه که نه! پس من هنوز هم عاشقتم.»

http://3ali3.com

روز ازدواجِ

.
.
روز ازدواجِ امسال هم داره میگذره
هنوز هم کسی بهمون نگفت بابا !!
هـــــی، روز ازدواج مبارک
.
.
.
سال روز پاک ترین، زلال ترین، شادترین و مقدس ترین پیوند هستی مبارک باد
.
.
.
روز ازدواج را به شما دختر/پسر ترشیده تبریک عرض میکنم
امیدوارم سال دیگه مزدوج شوید !
.

سایر جملات طنز و رسمی تبریک روز ازدواج در ادامه مطلب


.
.
فرا رسیدن روز ازدواج،
روز ارج نهادن به پیروی از سنّت و سیره پاک نبوی صلی الله علیه و آله ،
فرخنده باد
.
.
.
فاطمه علیها السلام، امانتی بود که خدا به محمد صلی الله علیه و آله سپرده بود
و او هیچ امانت داری را پس از خویش، بهتر از علی علیه السلام سراغ نداشت
.
.
.
فرا رسیدن روز ازدواج، روز تأکید بر کامل کردن نیمه دیگر دینداری،
بر زنان و مردان تقواپیشه و مطیع امر الهی خجسته باد
.
.
.
ترویج فرهنگ ازدواج آسان و کمک به انتخاب همسر مناسب،
کوچکترین کاری ست که از ما بزرگترها برای خوشبختی فرزندانمان ساخته است؛
از این وظیفه غفلت نورزیم
روز ازدواج مبارک
.
.
.
شرایط ازدواج امام علی و حضرت فاطمه کجا،
شرایط خانواده های الان واسه ازدواج کجا!
خدایـــا ما این وسط چکار کنیم الان دقیقا
.
.
.
به مامان بزرگم میگم: بابا و مامانم چجوری آشنا شدن؟
میگه یه روز منو بابابزرگت داشتیم میرفتیم یهو مامانتو دیدیم!
بعدشم دادیمش به بابات!
گفتم از قبل همدیگرو دوست داشتن ینی؟
گفت: چی داشتن ینی ؟!!!!
گفتم هیچی
.
.
.
فرا رسیدن سال روز پیوند ملکوتی و مبارک حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا علیها السلام ،
این الگوهای صحیح ازدواج معنوی، بر شما پیروان منش و بینش معصومین علیهم السلام خجسته باد
.
.
.
یادش بخیر قدیما فقط خانواده ها میدیدن و میپسندیدن،
سال های سال هم دختر و پسر باهم زندگی میکردن
الان از دخترخاله کوچیکه ی بابا تا رفیق فابریک عمه نظر میدن، آخرشم !!
چی بگیم واللا، روز ازدواج مبارک !
.
.
.
اینک دست مقدس فاطمه علیها السلام ، در دست بی کران علی علیه السلام ،
حلاوت هلهله فرشتگان را لمس می کند و شور کبریایی افلاکیان را برمی انگیزد
روز ازدواج مبـــارکــباد
.
.
.
به مامانم میگم: مامان یه دختر واسم پیدا کن داداش نداشته باشه
هی میپرسه چرا آخه؟!
توضیح دادنش سخته ولی دوس ندارم زنم عمه بشه !!
روز ازدواج مبارک
.
.
.
ترم قبل تنظیم خانواده برداشتم،
دیدم خودم بیشتر بلدم
یه سری نکات ریز رو هم به جزوه اضافه کردم

روز خانــــواده مبارک

http://3ali3.com