یین مسیحیت یک آیین یکتاپرستانه است که بر آموزهها و سخنان عیسی ناصری (مسیح) استوار گشتهاست. آموزههایی چون تثلیث، مرگ مسیح به عنوان کفارهٔ گناهان، تعمید آب و روح القدس از باورهای بنیادین این آیین هستند. مسیحیت با داشتن ۲٫۱ میلیارد پیرو بزرگترین دین جهان از دید شمار پیروان است.
شالودهٔ مسیحی به قرن یکم میلادی و یهودیت بر میگردد که توسط عیسی ناصری (مسیح) پایهگذاری شد. مسیحیت اولیه به سه دوران عیسی و رسالت (Jesus and Apostolic period) پدران اولیهٔ کلیسا (Apostolic Fathers period) و دفاعیات (Apology) تقسیم میشود. این سه دوره بازهٔ زمانی ۴۰۰ سالهای در بر میگیرند که از سال ۳۰ میلادی به عنوان شروع خدمت مسیح آغاز شده و در اواخر قرن ۴ میلادی به پایان میرسد.
این دوره ۷۰ سال نخستین قرن اول میلادی را در بر میگیرد که خدمت عیسی از سال ۳۰ میلادی در آن گنجانده شدهاست. پس از بهصلیب کشیدهشدن عیسی در سال ۳۳ میلادی توسط پنطیوس پیلاطس حواریون وی از جملهٔ پطرس، پولس و یوحنا به بشارت و گسترش این دین پرداختند. از جمله آثاری که در این دوره بهنگارش در آمدهاند اناجیل متی، مرقس، لوقا و یوحنا و رسالات حواریون هستند که در دوران دفاعیات مسیحی (۱۵۰ - ۴۰۰ میلادی) به صورت یک مجموعه و با عنوان عهد جدید گردآوری شدند. این مجموعه با نام انجیل نیز شناخته میشود.
پدر کلیسای اولیه بیشتر افرادی به شمار میآیند که در دوران پیامبری زیسته و پس از مرگ رسولان (حواریون) رسیدگی و رهبری کلیسا را بر عهده گرفتهاند. این پدران شامل قدیس کلمنت که به عنوان پلی میان دوران رسولی و پدران اولیه کلیسا محسوب میگردد، شهید ایگناتویس (اواسط قرن ۱ - اوایل قرن ۲ م.) اسقف انتاکیه و شاگر یوحنای حواری، پلیکارپ شهید (۶۹-۱۵۵ م.) شاگرد یوحنای رسول به همراه کشیش هرماس هستند. قدیمیترین اثر از این دوران رسالهٔ اول کلمنت است. همچنین هفت رسالهٔ ایگناتیوس، رسالهٔ پلیکاپ به فیلیپیان، رساله دوم کلمنت و رسالهٔ کشیش هرماس از دیگر آثار این دوره هستند.
موعظهٔ بالای کوه عیسی۳۳ میلادی
در این سال عیسی مسیح از سوی مقامات رومی که آموزههای او را تهدیدی علیه خود میپنداشتند، مورد محاکمه قرار گرفت و مصلوب گردید.
۳۷ میلادی
پولس اهل تارسوس (از شهرهای یونان
قدیم)، با دیدن صحنهای در جادهٔ دمشق، به دین مسیحیت میگرود و مأموریت
خود را برای تبلیغ و مسیحی کردن غیر یهودیان، آغاز میکند.
۴۲ میلادی
شمعون ملقب به پطرس (از حواریون مسیح)
که برای قرنهای متمادی به عنوان اولین پاپ، مقام او را جشن میگیرند،
نخستین جامعهٔ مسیحی را در رم بنیانگذاری میکند.
۶۴ میلادی
مسیحیان به خاطر آتش سوزی شهر رم مورد
اتهام قرار گرفتند. امپراتور نرون طی تلاشی برای بدست آوردن مجدد محبوبیت
خود، آنان را مورد شکنجه و آزار قرار میدهد. پطرس قدیس (سنت پیتر) در این
زمان کشته میشود.
۷۰ میلادی رومیان اورشیلم (بیت المقدس) را پس از شورش یهودیان بر علیه حکومت آنان، شدیداً تخریب میکنند. بسیاری از یهودیان از اورشلیم اخراج میشوند. مسیحیان در این شورش علیه رومیان شرکت نمیکنند. رم به مرکز حرکتهای رو به رشد مسیحی تبدیل میشود.
۳۰۱میلادی
تیرداد یکی از پادشاهان ارمنستان، در
سال ۳۰۱ میلادی دین مسیحیت را در سرزمین ارمنستان رسمی و آزاد اعلام میکند
و این در حدود ۱۲ سال زودتر از رسمیشدن دین مسیحیت در امپراتوری روم
است.[۷]
۳۰۴ میلادی
جوامع مسیحی در اطراف مدیترانه به صورت گروههایی جمع شده و از آنجا تا بریتانیا و درهٔ نیل در مصر، رفتند.
۳۱۳ میلادی
به سبب پشتیبانی امپراتور کنستانتین، مسیحیت خیلی سریع به قویترین مذهب در امپراتوری روم تبدیل شد.
۳۲۵ میلادی اولین گردهمایی رهبران کلیسای مسیحیت برای تبیین عقاید مسیحیت و سازماندهی جامعهٔ مسیحیت در نیقیه تشکیل شد. اعتقاد نامهٔ حواریون با اعتقاد نامهٔ نیقیه (مجموعهای از باورهای پایهای اعتقادی مسیحیان) نوشته میشود. بعد از تعریف و پذیرش این اعتقادنامه، فرقهها و افرادی که الوهیت مسیح را نمیپذیرفتند (مانند آریوس) به عنوان بدعت شناخته شدند.
۳۳۰ میلادی
روم جدید در بیزانس توسط کنستانتین،
پایهگذاری و دوباره به کنستانتینوپول (استانبول کنونی)، نامگذاری شده وبه
عنوان پایتخت امپراتوری مسیحیت، ساخته میشود.
۳۸۱ ـ ۳۹۱ میلادی
در طول حکومت امپراتور
تئودوسیوس، مسیحیت به صورت دین رسمی امپراتوری روم درمیآید. پیروان
غیرمسیحی کافر و بدعتگذاری در مسیحیت (افکار مخالف دیدگاههای مسحیت)
غیرقانونی اعلام میشود.
اولین گروه مسیحیان از دیدگاه پاگانها (بتپرستان و افرادی که خدایان متعدد را میپرستیدند) مورد تردید بودند. دلیل این مسئله آن بود که آنان تصور میکردند مسیحیان برای برگزاری «جشنهای انس» و آدمخواری، جلسات سری تشکیل میدهند. چرا که گوشت حیوانات قربانی شده در معبد پاگانها (کافران بت پرست) را خریداری نکرده و همچنین در تفریحات عمومی وحشیانه، شرکت نمیکردند. یهودیان و به ویژه روحانیون یهودی، از مخالفین درجه اول مسیحیت و گسترش آن به شمار میرفتند. روحانیون یهودی در منطقه یهودیه و سایر مناطق یهودی نشین آن زمان تنها قدرتهای رسمی و پذیرفته شده سیاسی به شمار میآمدند. تعالیم مسیح و اقدامات عملی او، در ابتدا این صاحبان قدرت را شگفت زده مینمود. این تعالیم به طور کلی و ریشهای مذهب مورد قبول و پذیرفته شدهای را که سالها در میان مردم آن منطقه رواج داشت و اصولاً پایه قدرت سیاسی روحانیون به شمار میآمد، مورد تردید قرار میداد. به علاوه این تعالیم بسیاری از رسوم و قوانینی را که روحانیون یهودی صرفاً برای حفظ و تثبیت قدرت و همچنین توجیه لزوم وجود خود با آیین یهودممزوج ساخته بودند را از اعتبار ساقط مینمود. نگرانیهایی که این مسائل در میان قدرتمندان یهود ایجاد مینمود، سبب شد که به مقابله با این حرکت برخیزند. دولت حاکمه بر منطقه در آن زمان،(که توسط امپراتور قیصر روم تعیین میگردید)به خاطر مسائلی از قبیل نفوذ بیشتر در میان مردم، حفظ انسجام منطقه و جلوگیری از ایجاد آشوب و مسایلی از این دست، با روحانیون یهود که در میان مردم صاحب قدرت سیاسی و معنوی بودند؛ گونهای رابطه دو طرفه و مسالمت آمیز داشت. مأموران دولتی به خاطر حفظ مصالح امنیتی، با مشورت روحانیون هر چند وقت یکبار مسیحیان را مورد اذیت و آزار قرار میدادند. بسیاری از مسیحیان شکنجه شده و مردند. اما به هر حال، علی رغم شکنجه و آزار فراوان، مسیحیت به گسترش خود ادامه داد.
ادامه دارد...
منبع:ویکی پدیا