***جزیره نیم نگاه***

از یازدهم تیزماه 1392 در آدرس http://jazireh2012.rozblog.comمنتظر شما عزیزان هستم

***جزیره نیم نگاه***

از یازدهم تیزماه 1392 در آدرس http://jazireh2012.rozblog.comمنتظر شما عزیزان هستم

شهر فرهنگی در جزیره نیم نگاه.02

مسئله این است
به جان هم افتادن برای آباده یا برای منابع آباده

نوآک - همه ما در زندگی روزمرمان مداوم با حوادث،اتفاقات و رویدادهایی خوب و بد روبه رو می شویم . روزانه با آدم های بسیاری برخورد می کنیم و گاهی اوقات از آن ها عبرت می گیریم و گاهی نیز از آن ها متنفر می شویم.
از این دسته آدم ها در شهرستان کم نیستند علی الخصوص که عده ای از آن ها یا بر پشت میز ریاست تکیه داده اند و یا سعی در قرارگرفتن بر کرسی مدیریتی را دارند. قصد ما از نوشتن این مطلب این نیست که شخص یا اشخاصی را تخریب نموده و افشاگری کنیم بلکه می خواهیم به خواننندگان این یادداشت هشدار دهیم که اگر با دقت،هوشیاری و دانایی به این افراد اعتماد نکرده و کلاه بافتنی پدربرزگمان را بر سرمان کنیم باید در مقابلش فاتحه ی ۱۴۰۴آباده را بخوانیم.
اگر به گذشته برگردیم و درباره برخی از روشنفکران شهرمان و آنهایی که چند ماه است دلسوز مردم آباده شده اند تحقیقی مختصر کنیم به نکات جالب و ارزنده ای می رسیم که یکی از آنها رقمی معادل سیصد و بیست و دو میلیون و چهارصد و سی و دو هزار و پانصد تومان است.
به قول یکی از اندیشمندان،هرانسانی برای رسیدن به هدف خود باید تلاش کند ولی متاسفانه در این شهرستان برخی از آقایان و خانم ها برای رسیدن به هدف خود همه چیز را از جمله دین،آیین و اعتقادات را زیر پا می گذارند.
اما مردم شهرستان ما میان دو گروه گیر افتاده اند . دسته اول همان افرادی هستند که سالها پیش کلاه زهد و دانایی بر سر گذاشتند و آباده را تکه تکه کردند و نیمی از آن را به استانی دیگر فروختند . دسته دوم همان هایی هستند که چماق در دست گرفتند و برای آبادانی آباده شعار سر دادند که بعدها مشخص شد خاک نسوز شهرستان به جیب چه کسانی می رود .
داستان به اینجا ختم نمی شود بلکه نکته اصلی اینجاست که مداوم افشاگری نموده و علیه همدیگر نطق می کنند.از طرف دیگر آن عده که می خواهند خود را مقصر نشان ندهند کلاه قانونی بر سر می گذارند و به تبصره های قانونی پناه می برند.
پس این وسط مردم چه می شوند ؟ مردم شهرستان ما چه گناهی دارند که مداوم بازیچه دست این افراد هستند و باید به ساز ناکوک افرادی برقصند که عطش قدرت و ثروت تمام وجودشان را فرا گرفته است.
از طرفی چرا فرماندار سکوت کرده است؟چرا شورای شهر سکوت می کند ؟ چرا شرکت قائم سکوت کرده است ؟ چرا معدن خاک نسوز سکوت می کند ؟ چرا ریش سفیدان آباده ای خود را بر پشت میزها پنهان کرده اند ؟
آیا از قدیم راست گفته اند که سکوت نشانه رضایت است؟
در آخر آخرین یادداشت خود در سال ۱۳۹۱ به نکته اکتفا می کنم که مردم آباده به آقابالاسر احتیاجی ندارند و لازم نیست برخی از همین آقایان که در لباس خدمت تشنه قدرت هستند دلشان برای آباده وآباده ای بسوزد.

نوآک

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد