گزیدهای ازسرمقاله روزنامههای صبح امروز
ستون سر مقاله امروز روزنامه کیهان، به واکاوی اخلال در مراسم 22 بهمن، با مقاله ای به قلم حسین شریعتمداری و عنوان«نوشته ای که خوانده نشد !» اختصاص یافت:
یادداشت دوشنبه نگارنده در ستون «نکته» کیهان با عنوان «کوک کدام ساز؟!» که به واکاوی اخلال دشمن پسند در مراسم 22 بهمن شهر مقدس قم اختصاص داشت، بعد از انتشار بازتاب وسیع و گسترده ای یافت و بسیاری از خوانندگان و اقشار مختلف مردم در تماس با کیهان، ضمن محکوم کردن آن رخداد تلخ و سرزنش اخلالگران، از روشنگری به موقع روزنامه درباره پشت صحنه ماجرای یاد شده تقدیر کردند که جمع فراوانی از علمای روحانی و طلاب علوم دینی از جمله آنها بودند.
در این میان اما، تعدادی از تماس گیرندگان که شاهد ماجرا بودند و شماری از کسانی که با اخلالگران همراهی کرده بودند نیز، درباره ماجرای مورد اشاره توضیحاتی داشتند که به آن خواهیم پرداخت.
1- تعداد کسانی که از سراسر کشور و یا خارج کشور در تماس با کیهان از اخلال در مراسم باشکوه 22 بهمن قم با عنوان اقدامی دشمن پسند و مرموز یاد کرده اند، بیرون از اندازه و شمار است. آنان معتقد بودند که اخلالگران با آبروی نظام بازی کرده و در پی آن بوده اند که جشن بزرگ و دشمن شکن انقلاب را در انظار جهانیان که همه ساله در این روز به ایران اسلامی دوخته می شود، مخدوش جلوه دهند.بسیاری از این طیف، اخلال یاد شده را ترفند مشترک حلقه انحرافی و اصحاب فتنه می دانستند و ساحت مردم ولایتمدار و شریف قم را دور از اینگونه اقدامات زشت و ناپسند ارزیابی می کردند که ضمن تایید این نظر درباره ماجرای یاد شده اشاراتی خواهیم داشت.
2- طیف دوم از تماس گیرندگان به سه گروه جداگانه قابل تقسیم بودند؛
الف: کسانی که آن روز شاهد ماجرا بودند و اخلال در مراسم باشکوه و حساس یوم الله 22 بهمن را به شدت محکوم می کردند ولی این توضیح را ضروری می دانستند:
اولاً؛ عوامل ایجاد اخلال را نباید با توده های عظیم مردم ولایتمدار و هوشمند شهر مقدس قم که حضور آنان در تمامی عرصه های دفاع از اسلام و انقلاب مثال زدنی بوده است، همسو و همراه تلقی کرد و ثانیاً؛ تعدادی از کسانی که در آن ماجرا با عوامل اخلال همراهی کرده بودند، از ماهیت این حرکت دشمن پسند با خبر نبوده اند و چنانچه کانون این اقدام را می شناختند هرگز با عوامل اخلال همراهی و همزبانی نمی کردند.
یکی از این طیف که شخصیت علمی و انقلابی شناخته شده ای است می گفت وقتی برای چند نفری که با این اقدام همراهی کرده بودند درباره پی آمدهای آن توضیح مختصری دادم و مخصوصاً وقتی به پلاکارد «زنده باد بهار»! که متعلق به حلقه انحرافی است و در صحنه بلند شده بود اشاره کردم، آنان از همزبانی با اخلالگران به شدت پشیمان شده و آشکارا احساس فریب خوردگی کردند.
ب: گروه دوم از این طیف، برخی از کسانی بودند که با عوامل اخلال همراهی کرده بودند. این عده در تماس با کیهان می گفتند؛ از برخی مواضع رئیس مجلس ناراضی و حتی عصبانی بودیم و هنگامی که عده ای علیه او شعار دادند، به گمان این که آنها نیز فقط انگیزه ابراز مخالفت و نارضایتی از عملکرد رئیس مجلس را دارند، با آنان همصدا شدیم ولی بعد از آن که مشاهده کردیم تعدادی از شعار دهندگان به سوی رئیس مجلس مهر و... پرتاب می کنند و در پی برهم زدن مراسم باشکوه 22 بهمن هستند، متوجه شدیم فریب خورده ایم و فردای آن روز وقتی یادداشت کیهان را که در آن به کلام حضرت آقا استناد شده و آمده بود ایشان هر حرکت تشنج آفرین را با عبارت «قطعاً خیانت به کشور است» توصیف فرموده اند، احساس گناه کردیم.
چند تن از این طیف اظهار می داشتند که بعد از پی بردن به خطای خویش به زیارت حضرت معصومه(س) رفتیم و از شهدا به خاطر گناهی که مرتکب شده و زمینه ای که برای سوء استفاده دشمنان و قاتلان شهدای انقلاب فراهم آورده بودیم، عذرخواهی کردیم.
این عده از کیهان گلایه داشتند و می گفتند، خطای آنها را نباید به حساب «خیانت» گذاشت و تأکید می کردند که هرگز نمی دانستیم دست به چه اقدام دشمن پسندی زده ایم.نکته درخور توجه در اظهارات این عده که تقریباً از سوی تمامی آنها ابراز شده است اینکه می گفتند؛ مقصود ما تنبیه کسانی بود که ماجرای تلخ یکشنبه مجلس را پدید آوردند و تأکید می کردند اگر آقای ... که مقصر اصلی و آغاز کننده آن ماجرای تلخ بود برای سخنرانی آمده بود، از ابتدا به وی اجازه ورود نمی دادیم! و البته کیهان به آنان گوشزد می کرد که در آن صورت هم مرتکب خطای بزرگ دیگری شده بودید.
و اما، درباره اظهارات این برادران باید گفت؛ در یادداشت کیهان، از بی خبری شماری از همراهی کنندگان با اخلال مورد اشاره نیز به عنوان یکی از 4 گزینه احتمالی یاد شده و تمامی آنان به یک اندازه مقصر تلقی نشده بودند و البته پی بردن این عده به خطای خویش را باید نشانه صداقت آنها دانست.
ج: گروه سوم که تعداد آنها بسیار اندک و کم شمار است، برخی از عوامل و افراد نزدیک به حلقه انحرافی بودند. این عده بلافاصله بعد از ماجرای اخلال در مراسم 22 بهمن شهر مقدس قم، با ارسال پیامک به این و آن، ضمن استقبال از ماجرا سعی داشتند جرم بزرگ عامل اصلی واقعه تلخ جلسه استیضاح روز یکشنبه را به رئیس مجلس نسبت دهند و اعتراض به لاریجانی را نشانه حمایت از رئیس جمهور قلمداد کنند.پیامک هایی نظیر «یکشنبه انتقام، پاسخی به یکشنبه سیاه! دست خدا از آستین مردم بیرون آمد»! و چند پیامک مشابه از سوی افرادی که در حلقه انحرافی به کار گرفته شده اند ارسال می شد.
متن تمامی آنها به وضوح نشان می دهد، ارسال کنندگان در پی آن بوده اند که اولا؛ جای مقصر اصلی و آغازکننده ماجرای روز یکشنبه استیضاح را با کسی عوض کنند که اگرچه، آغازکننده نبود ولی در پاسخ به آغازکننده ماجرا تندی غیرقابل توجیه و اهانت آمیزی کرده بود. و ثانیا؛ با فرصت طلبی و به قیمت ایجاد اخلال در مراسم دشمن شکن جشن انقلاب، برای مقصود ناشایسته خود به اصطلاح «سند» بتراشند و- همانگونه که بلافاصله دست به کار شدند- اخلال یاد شده را به حساب حمایت مردم قم از جریان متبوع خود بنویسند!! البته این نوشته به اندازه ای بی رنگ و ناشیانه بود که خوانده نشد!
3- اشاره به این نکته نیز ضروری است که بعد از ماجرای یکشنبه استیضاح، علاوه بر مقصر اصلی، برخی از اطرافیان نزدیک وی نیز، آن جلسه را چیزی شبیه یک «دوئل» ارزیابی کرده بودند که برخلاف آنچه پیشاپیش طراحی کرده و انتظار داشتند، به شکست سخت آغازکننده ماجرا و مقصر اصلی منجر شده بود.
اخلال در مراسم 22 بهمن قم اقدامی عجولانه بود که برای کاستن از آثار شکننده این شکست طراحی شده بود که هرچند این پروژه با صحنه گردانی پشت پرده و مشترک برخی از عوامل حلقه انحرافی و اصحاب فتنه در شهر مقدس قم و آن هم در یوم الله 22 بهمن کلید خورد و شماری از شرکت کنندگان در مراسم را فریب داده و به بازی در میدان دشمن کشانید ولی در نهایت از این ترفند طرفی بسته نشد و پروژه مورد اشاره حلقه انحرافی و اصحاب فتنه بار دیگر با دیوار بلند بصیرت مردم روبرو شده و درهم شکست.
حتی رسانه های دشمنان بیرونی که از اخلال مورد اشاره ذوق زده شده و خبر آن را به تیتر اول خود تبدیل کرده بودند نیز، خیلی زود به ناچیز بودن آن اعتراف کردند و نتوانستند عصبانیت و نگرانی خود از عظمت بی نظیر راهپیمایی 22 بهمن را پنهان کنند.
4- و بالاخره، اگرچه بسیاری از برادرانی که در ماجرای اخلالگری روز 22 بهمن شهر مقدس قم به اصل ماجرا پی برده و از اقدام دشمن پسند خود پشیمانند ولی درباره گلایه آنها از کیهان باید گفت؛ صورت مسئله عوض نشده است و همانگونه که رهبر معظم انقلاب در کلام حکیمانه خود هشدار داده اند «هرکس احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار گیرد، قطعا به کشور خیانت کرده است».
این هشدار تغییر نکرده است که استناد کیهان به آن قابل تغییر باشد. و البته همانگونه که در یادداشت کیهان نیز آمده بود، خیانت متوجه کسانی است که اخلال آن روز را ایجاد کرده بودند و به یقین حساب کسانی که بی خبر از اصل ماجرا وارد صحنه شده بودند از آنها جداست و بدیهی است که خطای آنان هرگز به حساب «خط» منحرفان و فتنه گران نوشته نمی شود و چنانچه از یادداشت کیهان اینگونه برداشت شده باشد، توضیح بیشتری که در این نوشته آمده است می تواند نفی شائبه یاد شده تلقی شود و آخر دعوانا، «أن الحمدلله رب العالمین».
ستون سر مقاله روزنامه وطن امروز، به مقاله ای با عنوان «مذاکره برای چه؟!»اختصاص یافت:
«بعضی مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینهتوزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار میدهند و با دلسوزیهای بیمورد و اعتراضهای کودکانه میگویند جمهوری اسلامی سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادیشان افتاده است. چه خوب است به این سؤال پاسخ داده شود که ملتهای جهان سوم و مسلمانان و بویژه ملت ایران در چه زمانی نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشتهاند که امروز بی اعتبار شدهاند!
آری! اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین ـعلیهمالسلامـ را با دستهای خود ویران نماید آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بیفرهنگ به رسمیت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف، آنها ولی و قیم باشند ما جیرهخوار و حافظ منافع آنها، نه یک ایران با هویت ایرانی- اسلامی، بلکه ایرانی که شناسنامهاش را آمریکا و شوروی صادر کند.
ایرانی که ارابه سیاست آمریکا و شوروی را بکشد و امروز همه مصیبت و عزای آمریکا و شوروی، شرق و غرب در این است که نه تنها ملت ایران از تحتالحمایگی آنان خارج شده است که دیگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت میکند...». (صحیفه امام، ج 12، ص 9)
رئیسجمهور در سخنرانی 22 بهمن در میدان آزادی خطاب به آمریکا گفت: «گفتوگو باید در سایه احترام و عدالت باشد، نه فشار، بنابراین اگر اسلحه را از روی ملت ایران بردارید، من خودم شخصا گفتوگو میکنم».
1-ریشه تخاصم ایران و آمریکا از زمان پیدایش انقلاب اسلامی بوده است. درگیری از آنجا شروع شد که ایران بهعنوان ژاندارم منطقه و پاسبان منافع آمریکا، اسلام ناب را بر کرسی حاکمیت نشاند. اگر اسلام مانند غالب کشورهای اسلامی در اوراق کتابها بود و به عرصه حاکمیت وارد نمیشد، هیچ اتفاقی نمیافتاد اما وقتی اسلام در ایران بر کرسی حاکمیت نشست، محرومان جهان به آن دل بستند و آن را الگویی اصیل یافتند. جمهوری اسلامی به مسلمانان دنیا آموزش داد اگر در مسیر اسلام مقاومت کنید، این مقاومت منجر به پیروزی خواهد شد.
2-اوایل سال 69 یکی از مقامات بلندپایه ایالات متحده در یک سخنرانی رسمی، آمادگی دولت آمریکا برای مذاکره رودرروی دوجانبه با جمهوری اسلامی را اعلام کرد. هفته پس از این اعلام آمادگی دولت واشنگتن، عطاء مهاجرانی، معاون رئیسجمهور وقت- آقای هاشمی رفسنجانیـ با انتشار مقالهای با عنوان «مذاکره مستقیم» در روزنامه اطلاعات، مقاومت و پایداری برابر ایالات متحده را اقدامی «شعارگونه» نامید و خواستار مذاکره و برقراری رابطه با آمریکا شد.
رهبر مدبر انقلاب در پاسخ این مقاله فرمودند: «آن کسانی که فکر میکنند ما باید با رأس استکبار- یعنی آمریکا- مذاکره کنیم، یا دچار سادهلوحی هستند یا مرعوبند. من بارها این نکته را عرض کردهام که استکبار، بیش از اینکه نان قدرت و توانایی خودش را بخورد، نان هیبت و تشر خودش را میخورد.
اصلاً استکبار، با تشر و ابهت و شکلک درآوردن و ترساندن این و آن زنده است. مذاکره یعنی چه؟! صرف اینکه شما بروید با آمریکا بنشینید حرف بزنید و مذاکره کنید، مشکلات حل میشود؟ این طوری که نیست! مذاکره در عرف سیاسی، یعنی معامله، مذاکره با آمریکا، یعنی معامله با آمریکا.
معامله، یعنی داد و ستد؛ یعنی چیزی بگیر، چیزی بده. تو از انقلاب اسلامی، به آمریکا چه میخواهی بدهی، تا چیزی از او بگیری؟ آن چیزی که شما میخواهید به آمریکا بدهید، تا در مقابل از او چیزی بگیرید، چیست؟ ما چه میتوانیم به آمریکا بدهیم؟ او از ما چه میخواهد؟ آیا میدانید که او چه میخواهد؟ «و ما نقموا منهم الا ان یؤمنوا بالله العزیز الحمید».
والله که آمریکا از هیچ چیز ملت ایران، به قدر مسلمان بودن و پایبند بودن به اسلام ناب محمدی(ص) ناراحت نیست. او میخواهد شما از این پایبندیتان دست بردارید. او میخواهد شما این گردن برافراشته و سرافراز را نداشته باشید؛ حاضرید؟!»
سال 71 نیز سعید رجایی خراسانی، نماینده لیست جامعه روحانیت مبارز در مجلس چهارم، باز پیشنهاد مذاکره را مطرح کرد که مجددا نظام مخالفت خود را با طرح گفتوگو با آمریکا تکرار کرد.
3-اینک نیز، ظاهراً جناب رئیسجمهور فراموش کرده آمریکا، مذاکره را فقط برای مذاکره میخواهد و نه حل و فصل مسائل طرفین.
درگیری ما با آمریکا از ماهیت 2 طرف ریشه میگیرد و مادام که ما در حاکمیت بر اسلام ناب و ظلمستیز تکیه داریم و آمریکا بر خوی استکباری خود تاکید میورزد این درگیری ادامه خواهد داشت و تنها در یکی از 2 صورت، خاتمه مییابد؛ یا نظام ما از اسلام دست بردارد یا آمریکا خوی استکباری خود را رها کرده و به فرمایش حضرت امام «آدم شود».
4-وقتی مسائل 2 کشور با گفتوگو حلشدنی نیست، باید دید چرا آمریکا این اندازه بر مذاکره با ایران پا میفشرد؟! آیا غیر از این است که آمریکاییها مذاکره با تهران را برای نشان دادن این موضوع به ملل اسلامی میخواهند که «در نهایت ایران را هم پای میز مذاکره و تسلیم کشاندیم»؟! کاخ سفید میخواهد با الحاح بر مذاکره و فریب ایران برای حضور پای میز مشترک، برای انقلابیون غرب آسیا و شمال آفریقا سیگنال بفرستد: «اگر الگوی جنبشهای شما انقلاب اسلامی است، حالا ببینید ایران نیز سرانجام پس از حدود 40 سال تسلیم شد و چارهای جز کنار آمدن با ما نداشت».
صرف حضور جمهوری اسلامی پای میز مذاکره بیواسطه با آمریکا، حتی اگر امتیازی ندهد، جنبشهای انقلابی ـ اسلامی منطقه را تحت تاثیر قرار داده و بیتردید در مدت زمان کوتاهی متوقف میکند. این در حالی است که به اذعان رابرت گیتس، وزیر سابق دفاع آمریکا که هم در دولت جمهوریخواهان و هم دولت دموکراتها رئیس پنتاگون بود: «مشکل بزرگ ما با جمهوری اسلامی ایران، این است که این کشور از ما کاملاً بینیاز بوده و کوچکترین احتیاجی ندارد تا امتیازی از ما بخواهد؛ کسی هم که امتیازی از شما نخواهد، امتیازی به شما نخواهد داد».
5-کاش رئیسجمهور به این نکته بیشتر توجه کند که فراتر از اختیارات قانونیای که دارد، وعده ندهد که از سویی به خود لطمه نزند و از سوی دیگر، آمریکاییان را بیهوده امیدوار نکند! تقاضاهای پیدرپی مذاکره و همزمان تشدید تحریمهای به زعم دشمنان «فلجکننده»، ابزار دیپلماتیک جدید آمریکا علیه ایران است. واشنگتن احساس میکند موقعیت راهبردیاش در منطقه که در 2 سال اخیر و با سرنگونی رژیمهای سرسپردهاش در حال سیر قهقرایی است، جز با مذاکره همراه با تهدید، تحریم و تشدید فشار بر ایران قابل ترمیم نیست.
از این رو کاخ سفید هر طور شده میخواهد با ایران مستقیم ارتباط برقرار کند. در حقیقت، قدرت و نفوذ بالا و روزافزون جمهوری اسلامی در منطقه غرب آسیا و حتی دنیا، اوضاع استراتژیک ایالات متحده را به حدی به خطر انداخته که این کشور برای پذیرش مذاکره از سوی ایران، در راهبردی کمنظیر از لحاظ دیپلماسی، از سویی با اجبار و رویکرد تهدیدآمیز میخواهد کانالی برای گفتوگو با ایران بگشاید و از سوی دیگر همزمان به التماس هم افتاده است!
«ضرورتی نیست که در چنین شرایطی ما بهدنبال ایجاد روابط و مناسبات گسترده باشیم، چرا که دشمنان ممکن است تصور کنند که ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقهمند شدیم که از کنار اهانت به معتقدات و مقدسات دینی خود ساکت و آرام میگذریم».(صحیفه امام، ج 12، ص 129)
در پی ابلاغ سیاست های کلی «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی»از سوی رهبر معظم انقلاب ،روزنامه خراسان یادداشتی در همین خصوص به قلم مهدی حسن زاده منتشر کرد:
«منشور ۲۳ ماده ای و ضرورت تغییر رویکردها در اقتصاد»
رهبر انقلاب با ابلاغ سیاست های کلی «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» در ۲۳ بند جهت گیری اقتصاد کشور در زمینه شکوفایی تولید ملی، تقویت نیروی انسانی شاغل در اقتصاد ایران و جهت دهی صحیح به سرمایه های مردم را تعیین کردند.
اگر چه ممکن است این سوال مطرح باشد که چرا در یازدهمین ماه سالی که به نام «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» نام گذاری شده است این سیاست ها ابلاغ شده است، که در پاسخ باید گفت، اولاً ابلاغ این سیاست ها بعد از نهایی شدن کار توسط مجمع صورت گرفته است، ثانیاً باید توجه داشت سیاست های ناظر بر این بخش صرفاً مربوط به امسال یا حتی سال آینده نیست چرا که تولید ملی اساس اقتصاد کشور در هر زمانی است و سال آینده و سال های دیگر به هر عنوانی که نامگذاری شوند جایگاه مهم تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی و ضرورت اجرایی شدن سیاست های کلی آن قابل چشم پوشی نیست.
ثالثاً ابلاغ این سیاست ها و تأکید رهبر انقلاب به دولت برای «تسریع در عملیاتی کردن این سیاست ها در کمترین زمان ممکن و تنظیم راهکارها و پیگیری های قانونی» نشان می دهد که فرصت اندک حدود یک ماهه امسال و چند ماهه تا پایان دولت دهم نباید به بهانه ای برای غفلت از پیگیری این سیاست ها تبدیل شود و حتی با وجود تنش های سیاسی خود خواسته و ناخواسته دولت و بحران های اقتصادی ناشی از تحریم ها و تدابیر ضعیف مسئولان اجرایی در برخورد با فشارها محملی برای گریز از اجرایی کردن سیاست های کلی «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» نیست.اما فارغ از همه موارد فوق با مروری بر سرفصل های سیاست های ابلاغ شده باید توقع داشت در عمل چرخشی آشکار در سیاست های مسئولان اجرایی برای رفع مشکلات بخش تولید و سرمایه گذاری صورت گیرد.
با نگاهی به جزئیات سیاست های ابلاغی می توان نتیجه گرفت در این چرخش نگاه کیفی در عرصه تقویت تولید ملی باید جایگزین نگاه کمی شود چرا که روح حاکم بر بخش های مختلف این سیاست ها غلبه نگاه کیفی در تقویت تولید را بر نگاه کمی ارجح دانسته است.تأکید بند یک بر افزایش بهره وری، بند ۲ بر تقویت تحقیق و توسعه و تجاری سازی فناوری ها، بند ۳ بر گسترش اقتصاد دانش بنیان، بند ۵ بر تکمیل زنجیره تولید و فاصله گرفتن از خام فروشی، بند ۷ بر مدیریت منابع ارزی، بند ۸ بر بهبود فضای کسب و کار، بند ۱۱ بر شفاف سازی آمار و اطلاعات و بخش عمده سایر بندها سیاست هایی را توصیه می کند که خروجی آن فاصله گرفتن از کلنگ زنی های بیهوده و پمپاژ بی رویه و غیر هدفمند نقدینگی و تمرکز بر مدیریت صحیح تر امکانات داخلی برای شکوفایی اقتصاد است. در نگاهی که فعلاً در عمل رایج است افزایش مجوز واحدهای صنعتی مختلف در سراسر کشور، توسعه اراضی کشاورزی و در یک کلام رشد حجمی راهکار رونق بخشیدن به تولید و اشتغال تلقی می شود.
با این حال برای نقد این دیدگاه فقط کافی است ببینیم با وجود حجم گسترده صدور جواز تأسیس واحدهای صنعتی مختلف و کلنگ زنی های متعدد، چگونه وضعیت تولید و اشتغال کشور دچار رکود شده است چرا که رشد فعالیت های عمرانی و صنعتی بدون توجه همزمان به افزایش بهره وری و مدیریت صحیح منابع جز معطل کردن سرمایه های مملکت در پروژه های نیمه تعطیل و واحدهای صنعتی نیمه فعال حاصلی به دنبال ندارد. نتیجه این رویکرد رکود تورمی است یعنی نرخ بیکاری بالا و کاهش نرخ رشد اقتصادی همراه با تورم که به وضوح همه ما آن را لمس می کنیم.
هر چند مجال موجود برای اشاره به زوایای مهم ۲۳ بند ابلاغی اندک است اما به طور خلاصه می توان گفت تغییر جدی در نگاه مسئولان به ویژه مدیران اجرایی و حرکت از نگاه کمی گرایی که رشد بودجه و امکانات مالی را اولویت می داند به نگاه کیفی که ارتقای بهره وری، بهبود فضای کسب و کار و سیاست گذاری صحیح را عامل رونق تولید ملی می داند ضرورتی انکار ناپذیر است و تجربه رکود اقتصادی در سال های اخیر نشان می دهد پمپاژ بدون برنامه نقدینگی به اقتصاد بدون برنامه ریزی برای رونق دادن تولید حاصلی جز تورم رکودی در پی نخواهد داشت.
برگزاری جلسه امروز ایران و نمایندگان آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تهران، علی بیگدلی(کارشناس بینالملل) را برآن داشت تا در مقاله ای برای ستون سرمقاله امروز روزنامه آرمان این طور بنویسد:
جلسه با 1+5، مهمتر از آژانس
امروز جلسه ایران و نمایندگان آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تهران برگزار خواهد شد. البته قرار بود که جلسه آژانس به بعد از هشتم اسفند منتقل شود یعنی در واقع قرار بود که آقای آمانو گزارش نهاییاش را بعد از جلسه ایران و گروه 1+5 به شورای حکام ارائه دهد؛ مشخص نیست که چرا قبل از جلسه قزاقستان این اتفاق میافتد. مهم این است که ما چه نتایجی از جلسه هشتم اسفند خواهیم گرفت.گزارشی که بعد از جلسه امروز از سوی نمایندگان آژانس تدوین میشود از نگاهی چندان دارای اهمیت نیست.شاید تنها براساس گزارشهایی که روزنامههای غربی منتشر کردند، آن هم به دلیل تحریکاتی است که بیشتر منظورشان تحت فشار قرار دادن ایران بوده است.
به هر صورت بازرسهایی که میآیند از سایت پارچین دیدن کنند گزارششان را به آژانس میدهند و آژانس هم بعد از دریافت گزارشات بازرسان، گزارش نهاییاش را به شورای حکام میدهد که از آن گزارش، یک نسخه هم برای خانم اشتون ارسال میشود و یکی هم به شورای امنیت میرود. با این وجود باید منتظر هشتم اسفند بود. موضوع دیگر بحث پارچین است که از سوی آژانس فراموش نشده و مقامات ایرانی هم اعلام کردند که نمایندگان آژانس میتوانند از این سایت دیدن کنند منتها اسم سایت خاصی را نبردهاند.
در حالی که اگر اتلاقی باشد پارچین هم جزئی از آن است. در نطنز و فردو دوربین کار گذاشتهاند اما در پارچین آژانس این امکانات را ندارد. اگر چه دو مرتبه بازدید از سایت پارچین صورت گرفته اما هنوز دوربینی نصب نشده است و شاید علت پافشاری روی پارچین هم همین موضوع باشد. در کل آژانس توقعاتی دارد که میخواهد انجام شود. و مشخصا سه درخواست دارد؛ یکی بازدید از سایتها بهخصوص پارچین.
انتظار دوم کاهش غنیسازی 20 درصدی به 5 درصد و سوم اینکه کشورمان آن مقداری از کیک زرد که بعضی میگویند 120 کیلو است و برخی دیگر 135 کیلو- را به یک کشور خارجی بدهد که ایران چند روز پیش اعلام کرد 100کیلو از این کیک زرد را تبدیل به سوخت کرده و این خودش یک اقدام رضایت بخش برای آژانس است. روسیه نیز هماکنون تمام توانش را روی سوریه گذاشته است و نمیخواهد به طور همزمان درگیر دو مساله ایران و سوریه باشد.
روسیه نمیخواهد همه درهای ارتباط را ببندد و ایران هم نمیخواهد این اتحاد را از دست بدهد.تلاش روسیه برای نتیجه دادن این گفتوگوهاست و برای همین میبینیم که کشوری میزبان مذاکرات میشود که عملاً در حوزه روسیه قرار دارد. تمام این نکات را اگر کنار هم قرار بدهیم معادلهای به دست میآید که میتوان گفت جوابش این است که جلسه هشتم اسفند به احتمال 70درصد موفق خواهد بود.سفر صالحی به روسیه هم به خاطر همان جلسه است. صالحی به مسکو رفته تا درباره فشارهایی که به ایران وارد میشود با روسیه گفتوگو کند. اگر اوضاع درست پیش برود، میتوان بعد از این جلسه یک دوره از آرامش را در بحث هستهای ایران مشاهده کرد اما بسیاری بر این اعتقاد هستند که تا بعد از انتخابات ریاستجمهوری یازدهم ایران اقدام خاصی صورت نخواهد گرفت. حال باید منتظر ماند.
در ادامه مقاله ابراهیم نکو(عضو کمیسیون اقتصادی) را در خصوص ابلاغ سیاستهای کلی اقتصادی از سوی مقام معظم رهبری، در روزنامه تهران امروز می خوانید:
حجت اقتصادی بر همگان تمام شد
رهبر معظم انقلاب روزگذشته سیاستهای کلی «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» را ابلاغ کرده و دولت را مکلف کردند برای تسریع در عملیاتی کردن این سیاستها در کمترین زمان ممکن، راهکارها را تنظیم کرده و پیگیریهای قانونی را انجام دهد.به بیان بهتر ابلاغ سیاستهای کلی «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» حجت را بر دولت وسایر نهادهای مسئول تمام کرده و نقشه راهی را در حوزه کار و تولید و سرمایه ایرانی ترسیم کردهاست.
با توجه به اینکه دراوایل سالجاری ازسوی رهبری سیاستهای کلی به عنوان چراغ راه آینده مطرح شد اما متاسفانه به دلایلی ازجمله ضعف مدیریتی برخی مسئولان که نتوانستند آنطورکه شایسته وبایسته این سیاستها باشد،گام بردارند وازطرفی کوتاهیهایی که دربرخی موارد صورت گرفت،روند پویای اقتصاد درسالجاری مطلوب نبود واین اتفاق آسیبهایی را به اقتصاد پویای کشور وارد کرد.
به عبارتی سیاستهای کلی تولید ملی،حمایت ازکاروسرمایه ایرانی میتوانست اقتصاد ما را تبدیل به یک اقتصاد پویا،رشد یافته وشکوفا کند اما این مهم به انجام نرسیده است.با این حال ابلاغیه جدید رهبر معظم انقلاب تاکید بر مسیری ارزیابی میشود که از ابتدای سال بر رفتن اقتصاد کشور در این مسیر تصریح شده بود.
ضمن اینکه این ابلاغیه نشان میدهد که نامگذاری سال 91 با عنوان کار و تولید و سرمایه ایرانی یک امر زود گذر نیست و در واقع مسیر اقتصادی کشور را برای سالهای سال تعیین کرده است. ابلاغ سیاستهای تولید ملی،حمایت ازکاروسرمایه ایرانی درقالب اقتصاد مقاومتی،هشداری است تا مسئولان دولتی ومدیران اجرایی به مردم توجه بیشتری داشته وبه عبارتی مردم این سرمایههای ملی را دریابند.ازجمله موارد اشاره شده دراین سیاستها،جلوگیری از ایجاد انحصار در چرخه تولید و تجارت تا مصرف، رفع تبعیض بین بخش دولتی و بخشهای خصوصی و تعاونی و مدیریت منابع ارزی با تاکید بر تامین نیازهای تولید ملی و کارآفرینی، و ثبات ارزش پول ملی است.
اصل دیگری هم در این سیاستها موجود است که بیتوجهی به آن در سالهای گذشته موجب بروز نوسانات و معضلاتی در بازارهای مختلف شدهاست؛ شفافسازی و بهنگامسازی آمار و اطلاعات و تسهیل دسترسی به آمار و اطلاعات معقول توسط تمام سرمایهگذاران و جلوگیری جدی از دسترسی خاص به اطلاعات ویژه همان موضوعیاست که نادیده انگاری درخصوص آن در سالهای گذشته مشکلساز بودهاست.سیاستهای کلی مطرح شده از سوی مقام معظم رهبری، فرمولی منحصربه فرد بوده ومیتوان گفت ازبسیاری ازفرمولهای اقتصادی مطرح درجهان،عملیاتی تراست واگربتوانیم با ارائه این راهکارها چرخه اقتصاد را با همیاری همدیگر به حرکت درآوریم دربهترین شرایط میتوان درجهت توسعه و شکوفایی اقتصادی حتی جلوتر از کشورهای دیگرحرکت کنیم.
ابلاغ این سیاستها،هشداری است برای مسئولین تا گامهایشان را اصولیتربرداشته،اختلافات و سطحینگریها را کنارگذاشته ودرراستای رشد اقتصاد کشوربا هم یکدل و همزبان شوند.اگربتوانیم حرکتی اساسی ومتوازن داشته باشیم میتوانیم اقتصاد نظام سلطه را تحریم کرده وبرتحریمها به راحتی فائق آییم. به عبارتی اگردولت به درستی برنامهریزی کند ودرچارچوب فرمولهای ارائه شده ازسوی مقام معظم ولایت با ابلاغ سیاستهای کلی،گام بردارد درآینده قطعا میتوانیم اقتصاد کشورهای سلطه را تحریم کرده و به ثبات وشکوفایی برسیم.
اعمال تهدید و تحریم های جدید غربی از وحشت آزمایش هسته ای اخیر کره شمالی،روزنامه حمایت را بر آن داشت تا صبح امروز یادداشتی با عنوان «هزینه تراشی برای آمریکا»رامنتشر کند:
کره شمالی که در هفتههای اخیر از سوی غرب تهدید به اعمال تحریم های بیشتری شده بود، دیروز با سومین آزمایش هستهای، دیدگاه جهان را به خود معطوف ساخت. هر چند که در کوتاه مدت ، غرب با محوریت آمریکا تلاش خواهد کرد تا فضایی منفی علیه این کشور ایجاد و به نوعی اقتدار خود را در برابر این کشور به نمایش گذارد، اما در بلند مدت، روند تحولات به نفع کره شمالی تغییر خواهد کرد.
چراکه آزمایش هستهای کره شمالی نشان میدهد که به رغم ادعاهای آمریکا مبنی بر توانایی در تغییر سیاستهای کره شمالی، این امر اجرایی نشده است.کیم جونگ" اون " رهبر جوان کره شمالی نشان داد که وی در مسیر پدرش کیم جونگ ایل گام بر میدارد و کره شمالی حاضر به تغییر مسیر در جهت خواست آمریکا نمیباشد. نکته مهم آن است که جهانیان تاکید دارند که رویکرد کره شمالی به آزمایش موشکی و هستهای نه به دلیل خواستههای نظامی بلکه برگرفته از تهدیدات و تحریمهای اعمال شده از سوی آمریکا است.
آمریکا از یک سو حضور نظامی در مرزهای کره شمالی را تشدید کرده است بگونهای که هر روز اخبار جدیدی از تحرکات نظامی آمریکا در مرزهای کره شمالی از جمله در ژاپن و کره جنوبی انتشار می یابد.از سوی دیگر آمریکا به صورت یک جانبه و در قالب شورای امنیت، اعمال تحریمها علیه کره شمالی را در پیش گرفته است تا از این راه این کشور را به اجرای خواستههای خود وادار سازد.مجموع این فرآیندها برابر با تهدید امنیت ملی کره شمالی میباشد که طبیعتا پاسخ پیونگ یانگ به تهدیدات را در پی دارد.
بر این اساس در نهایت این آمریکا خواهد بود که در برابر افکار عمومی به عنوان تحریک کننده کره شمالی به اجرای آزمایش های موشکی و هستهای شناخته خواهد شد.با توجه به این وضعیت، میتوان گفت که آزمایش هستهای کره شمالی بیش از آنکه برای این کشور هزینه به همراه داشته باشد، آمریکا را با اضطراب مواجه خواهد کرد. اضطرابی که جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در روزهای نخستین شروع کاری خود، با آن مواجه خواهد شد.چرا که وی برای بیان اقتدار و تواناییها خود، باید پیش از هر چیز، مسئله کره شمالی را حل کند.
امری که در شرایط کنونی فقط در قالب دیپلماسی قابل انجام میباشد و گزینههای دیگر از جمله گزینه نظامی، نمیتواند کارکردی به همراه داشته باشد.در نهایت میتوان گفت آزمایش هستهای کره شمالی، هزینه تراشی برای آمریکا است که قدرت دیپلماسی و چانه زنی کره شمالی را ارتقا خواهد داد. چرا که تجربه نشان داده است کشورها هر زمان در برابر غرب کوتاه بیایند، مجبور به امتیازدهی میشوند و هر زمان که از وادی قدرت وارد شوند امتیازهای بی شماری دریافت کردهاند؛ چنانکه کره شمالی پس از 2آزمایش هستهای گذشته خود، امتیازات بسیاری را از غرب کسب کرد.
صالح اسکندری در مقاله امروز خود برای روزنامه رسالت با معجزه خواندن حماسه میلیونی مردم در روز 22بهمن، در توصیف این روز نوشت:
معجزه یوم الله 22 بهمن
22 بهمن امسال صحنه ای حیرت آور از شور و شعور یک ملت رقم خورد. حضور گسترده و به موقع مردم شریف ایران در مقام بیعت با ولایت و پاسخ به تهدید ها و تحریم های دشمنان هر ناظر منصفی را نسبت به آگاهی غیر قابل توصیف مردم انقلابی ایران به تعجب وا می دارد.قدرت تبلیغات، روشنگری خواص، پذیرفتن اینکه جامعه ایران یک اجتماع باهوش است، اطلاع از اوضاع داخلی و خارجی و ... هیچ یک به تنهایی نمی تواند باعث چنین حرکت عظیم به موقع و بجایی گردد. پس راز این همدلی و بصیرت مثال زدنی چیست؟
چه چیزی باعث می شود که یک ملت در بزنگاه اتفاقات مهم تاریخ به سویی هدایت شود که عالی ترین خیرات و برکات در همان سمت نهفته است. خداوند رحمان و رحیم در قرآن کریم خطاب به پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله وسلم) می فرماید: "... لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً مَّا أَلَّفَتْ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَـکِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ؛ اگر تو همه آنچه را که در روی زمین است انفاق می کردی ، دلهای ایشان را به یکدیگر مهربان نمی ساختی ولی خدا دلهایشان را به یکدیگر مهربان ساخت که او پیروزمند و حکیم است.
"(انفال:63) در واقع این دست قدرت خداوند است که قلوب و دلها را در یک کانون مجتمع می کند و آنها را به بهترین سمت هدایت می نماید. بر این اساس اغراق نیست اگر بگوییم خروش بی سابقه ملت در 22 بهمن امسال به منظور حمایت از ولایت و در پاسخ به فشارهای اقتصادی دشمن یک معجزه الهی بود. این معجزه الهی 34 سال پی در پی تکرار شده است و 22 بهمن هر سال ذات اقدس اله قدرت خود را در انظار کفار و مشرکین مدرن به نمایش در می آورد تا بلکه عبرتی باشد برای مستکبرانی که خدا را فراموش کرده اند.
معجزه راهپیمایی 22 بهمن امسال برای آنهایی که انگشت در گوش خود کرده اند و یا سر در برف فرو برده اند حاوی پیام های مهمی بود که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:
1- راهپیمایی تاریخی 22 بهمن امسال نمایش بصیرت، شجاعت و موقع شناسی ملت در پاسخگویی بهنگام به تهدیدها و تحریم ها بود. این مهمترین پیام راهپیمایی امسال در پاسخ به دشمنان انقلاب بود. آنهایی که تصور می کردند با تشدید فشارهای اقتصادی می توانند بین مردم و انقلاب فاصله بیندازند در راهپیمایی امسال دیدند که دچار چه خطای تحلیلی عظیمی شده اند.
2- حمایت اجتماعی از اسلام، انقلاب، نظام و رهبری معظم انقلاب یک امر دائمی است و با گذر زمان کهنه نمی شود. علت هم اینجاست که انقلاب اسلامی بر خلاف سایر انقلابات جهان - که پس از گذشت تنها چند سال به فراموشی سپرده شدند و یاد و خاطره آنها در کتاب های درسی باقی می ماند و یا تنها در سالگرد آنها به یک سری مراسمات رسمی مثل رژه نیروهای نظامی، پیام های تبریک دیپلماتیک و ... بسنده می شود- یکی از جلوه های الهی است. انقلاب اسلامی تا زمانی که جلوه ذات پروردگار است زوال پذیر و هلاک پذیر نیست."کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ"(القصص: 88)
3- در راهپیمایی 22 بهمن امسال امید، نشاط، سرزندگی، رضایت و همگرایی یک ملت برای تداوم انقلاب با همان شور و هیجان سالهای ابتدایی پیروزی نهضت به نمایش درآمد.
4- پیام دیگر حماسه غرور آفرین ملت در 22 بهمن خطاب به ملت های مسلمان منطقه بود که شرط صیانت از خون شهدای انقلاب های منطقه و حفظ دستاوردهای این انقلاب ها اتحاد، همبستگی ملی و پشتیبانی از رهبران الهی است.
5- پیام دیگر این حماسه عظیم به مسئولان و کارگزاران اجرایی این نظام بود که قدر انقلاب را بدانید. این انقلاب فقط متعلق به شما نیست. انقلاب اسلامی متعلق به یک ملت است. ملتی که حاضر است سخت ترین شرایط را برای پاسداری از اهداف و آرمانهای انقلاب تحمل کند. لذا از تفرقه و اختلاف بپرهیزید و آنگونه که شایسته یک کارگزار نظام اسلامی است عمل کنید.
کارگزاران نظام جمهوری اسلامی می بایست در طراز انقلاب اسلامی باشند. متاسفانه در جریان اتفاقات مجلس و برخی بد اخلاقی ها در 22 بهمن عده ای قد و قواره حقیقی خود را به نمایش گذاشتند. برای مردمی که چنین شناخت عمیقی از انقلاب اسلامی دارند رفتار های خلاف اخلاق و خلاف بین شرع پذیرفتنی نیست.
6- پیام دیگر این راهپیمایی خطاب به دانشمندان و پژوهشگران جوان کشور بود که در اوج مظلومیت به فعالیت شبانه روزی زیر سقف
دانشگاه ها، پژوهشگاه ها و آزمایشگاه های این کشور مشغولند. پیام این بود که با بی اعتنایی به تهدیدات دشمن مسیر گفتمان پیشرفت را طی کنند و بدانند که مستظهر به حمایت ملتی هستند که سر سوزنی از آرمانهای خود کوتاه نخواهد آمد.
ما دست در دست هم انقلاب، نظام و مملکت را در ساحات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی می سازیم و اعتنایی به تهدیدهای دشمن نداریم. عزم و حزم ملت ایران برای پیشرفت جزم تر از همیشه است و هیچ مانعی نمی تواند جلوی آن را بگیرد. امیرالمومنین(علیه السلام) می فرمایند: "اذا اقترن العزم بالحزم، کملت السعاده؛ هر گاه که عزم و حزم همراه باشند، سعادت به کمال می رسد"(غررالحکم، ج3، ص 138) 34 سال تاریخ پر شکوه انقلاب اسلامی ثابت کرده است که تنها مسیر پیشرفت ایران اسلامی، "مقاومت و تدبیر" است.در پایان اما باید گفت انقلاب اسلامی ایران معجزه الهی در هزاره سوم است اما آیا آنهایی که باید درس بگیرند از این معجزه الهی عبرت
می گیرند؟ "فَاعْتَبِروُا یَا اُولِی الاَبْصَارِ" مطمئنا دیدگان بصیر در بین ملت ها، انقلاب اسلامی ایران را در افق اقدامات و راهبردهای خود قرار می دهند. امروز کم نیستند کسانی که به معجزه انقلاب اسلامی ایمان آورده اند. بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا گواهی بر حقانیت انقلاب ملت ایران است.
صبح امروز روزنامه جمهوری اسلامی ستون سرمقاله خود را به مقاله ای با عنوان «روش کم هزینهتر را انتخاب کنید»اختصاص داد:
از مجموعه اخبار رسمی و غیررسمی منتشر شده طی چند روز اخیر اینگونه بر میآید که پرداخت کمک نقدی به دهکهای مختلف جامعه در پایان سال قطعی شده و قرار است به حدود 60 میلیون نفر از ایرانیان مبلغی حدود 70 تا 100 هزار تومان به عنوان کمک هزینه پرداخت شود.تصویب پرداخت این کمک در جلسات مشترک دولت و مجلس، علاوه بر لایه ظاهری این تصمیم، حاوی پیامهایی است که باید به درستی آنها را درک کرد.عدم تأمل درباره این موارد، واقعیات مهمی را در مورد شیوه اجرای قانون هدفمندی یارانهها مغفول میگذارد و از سوی دیگر زمینه اصلاح شیوه اجرای مرحله دوم قانون را نیز از بین میبرد.
یکی از مهمترین این واقعیتها، پیامدهایی است که قانون هدفمندی یارانهها از کم توجهی به بخش تولید به آن گرفتار شده است.اگر متولیان اجرای این قانون به جای تمرکز بیش از اندازه بر روی پرداخت نقدی یارانه به مردم، حداقل سهمی را که برای حمایت از بخشهای مولد در اقتصاد کشور اعم از صنعت، کشاورزی و... در قانون پیشبینی شده بود، پرداخت میکردند به طور حتم شرایط به گونهای پیش نمیرفت که پس از حدود 26 ماه از آغاز اجرای قانون هدفمندی یارانهها مجموعه حاکمیت در کشور به این نتیجه برسند که فعلاً برای برداشتن گام دوم این قانون باید درنگ کرد.
کم توجهی و در برخی موارد بیتوجهی به حوزههای مولد اقتصادی حین اجرای مرحله نخست قانون هدفمندی یارانهها، قیمت تمام شده بسیاری از محصولات و خدمات را چنان افزایش داده است که نتیجه محتوم آن عقب افتادن قدرت خرید یارانه نقدی از قافله تورم و کاهش محسوس قدرت خرید جامعه است؛ اتفاقی که باز هم مجموعه حاکمیت کشور را به سمت پرداخت کمک هزینه نقدی در پایان سال سوق داده است.
از این رو لازم به نظر میرسد پس از عبور از هفتههای پایانی امسال، تدابیر جدیدی برای تصحیح شیوه اجرای قانون هدفمندی یارانهها در مرحله دوم اندیشیده شود و حمایتی که در نص صریح قانون در مورد بخشهای مولد پیشبینی شده است، جامه عمل بپوشد.
نکته بسیار مهمی که در مورد اعطای کمک هزینه اضافی در پایان سال لازم است مورد توجه قرار گیرد این است که باید منبع حساب شدهای برای تأمین این مبلغ تدارک دید چرا که اشتباه در تعیین منبع تأمین این مبلغ تمام آثار مثبت آن را در آینده از بین خواهد برد.
منابع متصور برای تأمین مبلغ پرداختی در قالب کمک هزینه در پایان سال از دو حالت خارج نیست؛ تغییر ردیف بودجه و استفاده از ذخایر بانک مرکزی. به عبارت دیگر دولت برای پرداخت این کمک هزینه یا باید با اعمال تغییراتی در ردیفهای بودجه سال جاری مبلغ مورد نیاز را تأمین کند یا از بانک مرکزی بخواهد تا این مبلغ را به صورت تنخواه در اختیار دولت قرار دهد.
واقعیت این است که هر یک از این دو راه به نوبه خود پیامدهای خاص خود را به دنبال خواهد داشت که باید با در نظر گرفتن این پیامدها از میان این دو روش یکی را انتخاب کرد.تغییر ردیفهای بودجه به معنای انتقال منابع از هزینههای عمرانی به جاری است که نتیجه آن کندی فعالیت عمرانی خواهد بود.استقراض از بانک مرکزی نیز به معنای تزریق پول پرقدرت به جامعه است که در آینده موجب افزایش تورم خواهد شد.در این میان البته روشهای دیگری نیز وجود دارند که محوریت در آنها با افزایش درآمد دولت در کوتاه مدت است.
افزایش قیمت ارز یکی از این راه هاست که صدالبته نه دارای مبنای حقوقی و قانونی لازم است و نه دارای منطق اقتصادی است چرا که افزایش قیمت ارز به دنبال خود، افزایش مجدد قیمتها را خواهد داشت که در واقع نقض غرض پرداخت کمک هزینه تعیین شده برای پایان سال است.از این رو، به نظر کارشناسان در شرایط فعلی دولت باید با یافتن راه حلی کم هزینه آثار پرداخت کمک هزینه را به حداقل ممکن برساند.یکی از این راهها شاید استفاده از ذخایر صندوق توسعه ملی باشد که البته باز هم بدون هزینه نیست ولی از سایر روشها بهتر است.
به هر حال، به حکم منطق اقتصاد نباید برای تأمین منابع مالی لازم جهت پرداخت کمک هزینه پایان امسال که سهم قابل توجهی از هزینههای جامعه را نیز پوشش نمیدهد، به روشهایی متوسل شد که آثار زیان بار میان مدت و بلند مدت برای اقتصاد کشور داشته باشد.اقتصاد کشور درحال حاضر به دلیل تصمیمات فاقد پشتوانه کارشناسی دچار مشکلات زیادی است.این مشکلات را مردم در زندگی عادی و روزمره خود لمس میکنند هر چند مسئولان اقتصادی حاضر نیستند این واقعیت را بپذیرند.
کتابی که با فروش نان بستنی خریدم
جواد محقق، 12 بهمن 91
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۲۱:۲۸
کتاب پیامبر ، اثر درخشان زنده یاد زین العابدین رهنما ، که جلد اول آن نخستین بار در سال ۱۳۱۶ در دمشق چاپ شد و در سال های ۱۳۱۷ و ۱۳۱۸ در همان جا به چاپ دوم سوم رسید ، شاید اولین کتاب ایرانی باشد که به سبک و سیاق رمانهای تاریخی غرب ، درباره پیامبرعظیم الشأن اسلام (ص) به رشته تحریردرآمده است. گفتنی است که به دلیل گرفتاری ها و سفرهای متعدد مؤلف، بین نوشتن جلد اول و مجلدات بعدی بیش از شانزده سال فاصله افتاد. چاپ چهارم کتاب هم در سال ۱۳۲۰ در تهران به دست علاقه مندان رسید و از آن پس مکرر، در شکل و قطع و جلدهای گوناگون منتشر گردید.
کتاب پیامبر در سال ۱۹۵۷ (۱۳۳۶) در پاریس با مقدمه پرفسور هنری ماسه به زبان فرانسوی و در سال ۱۹۶۴ (۱۳۴۳) به همت ال ول ساتن شرق شناس نام دار بریتانیایی به زبان انگلیسی ترجمه شده است. در سال ۱۳۴۵ سازمان کتاب های جیبی، چاپ نوزدهم آن را در سه جلد با عنوان های (پگاه، از بعثت تا هجرت، و رحلت) به گونه ای زیبا و چشم نواز در ده هزار نسخه روانه بازار کرد.
آن سالها، من دوازده سیزده ساله بودم و تازه دبستان را تمام کرده بودم و به دبیرستان می رفتم. روزی این کتاب را پشت ویترین کتاب فروشی سر راهم دیدم وبی اختیار شیفته موضوع و طرح جلد ساده و زیبای آن شدم. کلمه پیامبر، که نام کتاب بود، با حروف چاپی کشیده ای، که عرض جلد را پر می کرد، به رنگ طلایی بر بالای تصویر کتیبه ای از کاشی با زمینه ای سرمه ای نقش بسته بود. داخل آن را عبارت «لا اله الا الله؛ محمد رسول الله» به خط نسخ و رنگ سفید و جمله «علی ولی الله» با رنگی نارنجی به خط کوفی بنایی زینت می داد. نام مؤلف هم به خط نستعلیق بین کتیبه و نشانه دایره ای شکل ناشر بر بالای شماره جلد خودنمایی می کرد. همه این ها در زمینه سفید جلد، تناسب محسوسی داشت که مرا سخت تحت تأثیر قرارداد و بر آنم داشت که با ترس و لرز پا به درون مغازه بگذارم و بهای آن را از کتاب فروش بپرسم وبا حسرت بگویم :" نمی شود یکی یکی بخرم؟ چون پول آن خیلی زیاد است!"
دریغا که نه او و نه دوستان اهل کتابش که با هم بر سر شعری مجادله می کردند، داغ دست نیافتن این تشنه را به آب نفهمیدند و با عتابی محترمانه مرا از مغازه بیرون کردند، اما من تصمیم گرفته بودم آن کتاب را بخرم و خریدم. البته چند ماه بعد که تابستان شد و من دریک کارگاه نان بستنی سازی کار پیدا کردم و صبح تا ظهر، به امید دستمزد عصر، فرمان بردم افسوس که صاحبکار بی انصاف به جای پول، یک کیسه نان بستنی خرد شده تحویلم داد و گفت: " این هم دستمزدت! " با بغضی گلوگیر گفتم: " ولی این که پول نیست!" و او خیلی ساده جواب داد: " خب ببر بفروش به بچه ها و پولش کن!"
ظاهراً چاره ای نبود. از آن به بعد عصرها با کیسه ای نان بستنی خرد و خاکشیر شده، سر کوچه می ایستادم و آنها را به مشتی یک ریال، به بچه ها ی فقیر می فروختم، که حسرت بستنی خوردن را با بلعیدن تکه های نان بستنی جبران می کردند. شگفتا که استقبال، روزبه روز بیشتر می شد و من هر روز پول هایم را به امید آن که نود ریال شده باشد، بارها و بارها می شمردم و سیر نمی شدم.
یک ماه بعد، رهگذران پسرکی دوازده سیزده ساله را می دیدند که سه جلد کتاب جیبی را با غروری نگفتنی زیر بغل زده است و به سوی خانه می دود. بی آن که بفهمد بعضی ها در پیاده رو نگاهش می کنند و معترضانه می گویند "چه خبرت است! مگر سر می بری بچه؟!"
کتاب پیامبر ماه ها کتاب بالینی من بود. روایت داستانی تاریخ زندگی آخرین رسول خدا، با نثری که در زمان خودش نثری زنده، جاندار و قابل ستایش بود، به همراه صحنه پردازی ها و توصیف های زیبایش، تأثیری شگفت در من نهاد و هیجانی غریب در جانم ریخت. از آن زمان سی و چند سال می گذرد؛ عمری به درازای دو نسل. در این فاصله، کتابهای راهنما بارها و بارها تجدید چاپ شده و موافقان و مخالفان بسیاری داشته و یافته است. به ویژه عالمان شیعه در اسناد تاریخی بعضی از اقوال آن تردیدهایی کرده اند، اما اقرار می کنم که هیچ کتاب تاریخی دیگری که بعدها خواندم، چون «پیامبر» رهنما با جانم عجین نشد و آن چنان مرا به شگفتی و شیفتگی وانداشت. اگر چه سال ها بعد در بازخوانی کتاب، که حالا به چاپ بیست وچندم رسیده است، آن شیفتگی را تجربه نکرده ام اما هنوز هم باوردارم که این اثرمی تواند جوانان اهل مطالعه امروز را به لذتی برساند که نسل من در گذشته از آن برده است. به همین دلیل مطالعه ی، این اثر ارزشمند را به همه ی دوستداران کتاب های تاریخی و علاقه مندان به زندگی پیامبر مهربانی و مدارا توصیه می کنم.
سایت الف
به کدام امید به انتظار بهارت بنشینیم؛
دوران زنده باد، مرده باد تمام شد
سید یحیی صداقت، 25 بهمن 91
رئیس جمهور در راهپیمائی ۲۲ بهمن شعاری را که چند صباحی است از سوی حامیانش شنیده میشد را به صورت علنی, آن همه چندین مرتبه بر زبان جاری ساخت , تا خبر از آمدن جریانی بدهد که در آینده بیشتر از آن خواهیم شنید , گزافه نیست اگر بگویئم شعار (زنده باد بهار) یک شعار انتخاباتی است چرا که رئیس جمهوری که دوره ریاستش چند ماه دیگر پایان می رسد و طبعا به عنوان نامزد نیز نمی تواند کاندیدا شود چه اصراری برای دادن این شعار دارد, مگر اینکه قبول کنیم که حامیان ایشان قرار است باحمایت ایشان و تکیه بر این این شعار پا بر عرصه رقابت برای تصاحب کرسی ریاست جمهوری بگذارند. البته به عقیده نگارنده هیچ ایرادی ندارد که حامیان ایشان با این شعار پا بر عرصه بگذارند و نباید این موضوع را بزرگ و حساس کنیم چرا که در نهایت مردم انتخاب کننده هستند، ایرادی ندارد که حامیان ایشان نیز با این شعار وارد عرصه بشوند تا میزان محبوبیت خود را بسنجند.
به عقیده نگارنده شعار (زنده باد بهار) شعار با مفهوم و هوشمندانه ای است اما آن چه باعث شده با تردید به این شعار نگاه شود این است که به راستی به کدامین امید باید به انتظار بهاری نشست که قرار است بیاید و ۴ سال دیگر سکان هدایت کشور را بر عهده گیرد، ۷ بهار از زندگی این دولت گذشت اگر قرار بر اداره کشور به این شیوه باشد، ده بهار دیگر نیز بیاید هیچ گره ائی از مشکلات مردم باز نخواهد شد چرا که این شیوه در مملکتی که قوا مستقل هستند جواب نمیدهد باید با قوا بر اساس قانون تعامل کرد و مشکلات را به حکمیت قانون حل و فصل کرد. و قانون فصل الخطاب همه باشد.
در ثانی هنوز بسیاری از وعده هائی که رئیس جمهور در این ۸ سال داده اند عملی نشده است. آقای رئیس جمهور، حال کدامین عقل سلیم می گوید که این نقد را ول کنیم و آن نسیه را بچسبیم؟ البته نمیتوان کتمان کرد که این دولت مانند دولت های گذشته خدمات خوبی نیز داشته اما وضع امروز آن چیزی نبود که مردم به خاطر آن به شما رای دادند , حضرت عالی که معتقدید در این مملکت فساد وجود دارد و عده ائی مانع انجام کار ها شده اند چرا در طول این ۸ سال اسامی آنها را برای رسیدگی به قوه قضائیه ندادید و آنها را به مردم معرفی نکردید حال که نزدیک انتخابات است قصد دارید با مردم صحبت کنید، مردم مدت هاست منتظر شما هستند اما اکنون دیگر زمان گفتگو برای مسائل کلان نیست چرا که دوره ریاست شما درحال اتمام است. درثانی صحبت قریب به اتفاق مردم با شما عمل به قانون و مهار گرانی هاست، قانونی که می گوید اگر فردی با هر پست و منسبی تخلف کرده قبل از این که نامش را ببریم باید در محکمه صالحه محاکمه شود.
جناب رئیس جمهور چطور به بهار امید ببندیم وقتی که میبینیم ارزش پول ملی هر روز سقوط میکند و تورم و گرانی امان مردم را بریده است، دوران زنده باد، مرده باد تمام شده است آن چیزی که اکنون برای مردم مطرح است: مهار گرانی و تورم، احیای ارزش پول ملی، ترمیم اقتصاد مملکت، پاکسازی دستگاه ها از افراد متخلف و محاکمه آنها در هر پست و مقام است.
سایت الف
بوی جوی مولیان
بهاره بهآیین
چندی پیش، یکی از خوانندگان نسبتا مطرح موسیقی سنتی در یک برنامه تلویزیونی گفت: «جوانان به شکل موسیقی میشوند که گوش میکنند». جوان شبیه همان موسیقی میشود که به آن علاقه دارد و شخصیتش با آن شکل میگیرد.
براستی شکلی که جوانان ما به آن درآمدهاند، چیست یا به عبارتی دیگر ما چه لباسی بر تنشان کردهایم؟
برای فهم این مطلب کافی است به کوچه و خیابان برویم. آنچه میشنویم موسیقی پاپ است و رپ که نمایندههای موسیقی غربی وارداتی بوده که در تاکسیها، پشت چراغ قرمز از ماشینهای دیگر، در جشنها و عروسیها جلب نظر میکند و شاید بتوان توقع داشت جوان ما نیز به شکل همین موسیقی شده باشد؛ ساده، بیمحتوا و توخالی، با ظاهری آشفته و لباسهایی عجیب و غریب. خلاصه اینکه «موسیقیش» به «موسیخیش» میآید!
اکنون جا دارد از خودمان بپرسیم، مگر موسیقی ایرانی چه کم دارد که اینطور مورد بیمهری و فراموشی از سوی جوانان قرار گرفته و یا این که مشکل اصلا در خود موسیقی ایرانی است یا کم توجهی مسئولین امر و برنامهریزیهای پر اشتباه؟
با یک نگاه میتوان دریافت که این موسیقی مربوط به دیروز و امروز نیست، قرنهاست که دانشمندان بزرگی برای ساختن آن زحمت کشیدهاند. قرنهاست که خوانندگان خوش صوت ایرانی با آن بر جان و دل شنوندگانش نشستهاند. چه شده که در کمتر از دو دهه دارد جایگاهش را به همین آسانی از دست میدهد. شنیدن نوای تار و سنتور و سه تار؛ که لرزه بر جان هم شنوندگانش میانداخت؛ برای فرزندانمان از صدای گیتار برقی و دیگر ادوات موسیقی راک آزار دهندهتر شده و حاضر نمیشوند لحظهای برای شنیدن این اصوات دلکش درنگ کنند.
گویا باید علت را در جایی بیرون از مرزهای موسیقی ایرانی جستجو کرد. با کمی اندیشه در کارنامه برنامههای فرهنگی در زمینه موسیقی در این چند دهه به مواردی برمیخوریم که شاید پاسخگوی این عقبگرد باشد. به رغم گسترش رسانههای جمعی، هنوز هم پربینندهترین رسانه تلویزیون است.
اگر به یاد بیاورید در اوایل موسیقی ایرانی در صدا و سیما، به نوعی تحریم بود. پس از مدتی پخش آن به صورت محدود از تلویزیون ملی آزاد شد و در بیرون از صدا و سیما برایش جشنوارهها ترتیب دادیم؛ اما به جای اینکه در تلویزیون خواننده را نشان دهند، دشت و صحرا نشان دادند و پس از آن خواننده را نشان دادند، ولی این بار دکور جایی که ایستاده بود و میخواند یک تعداد کوزه شکسته بود و نخل سوختهای و چاه آب گلی و خشکی و مشک آب سوراخی و خلاصه فقط در ایام سوگواری بود که موسیقی ایرانی شنیده میشد و آنقدر بر این شیوه اصرار کردند که الان جوانان ما به موسیقی ایرانی میگویند، موسیقی غمگین!
در مقابل در جشنها و ولادتها موسیقی پاپ پخش میشود تا این سبک موسیقی هم بشود سبک شادی؛ حتی برای همه تیتراژهای پایانی فیلمها و سریالهای تلویزیونی ترانههای پاپ میگذارند که مدام زمزمه شوند تا بر ذهن مخاطب بنشینند. به تازگی نیز برنامههایی برای تبلیغ و تشویق خوانندگان موسیقی پاپ در شبکههای پر بیننده تلویزیون پخش میشود که هرچند خللی بر آن وارد نیست، جای خالی خوانندگان سنتی ما در این میان هنوز هم به شدت مشهود است. البته در شبکههای چهار و آموزش، چند برنامهای از موسیقی ایرانی تهیه شدهاند که از شبکههای پربیننده نیستند. در خارج از صدا و سیما هم که از برخی خوانندگان شهیر و بزرگ و استادان موسیقی به بهانههای گوناگون لغو مجوز کنسرت میشود.
آنقدر به سازهای ایرانی سخت گرفته شد که هماکنون در بیرون مرزها به اسم کشورهایی ثبت میشود که پیشینه پرچمشان از سازهای ایرانی کمتر است و ساز که هیچ، خودشان هم از متعلقات ایران بودهاند.
آنقدر بر سر سازهای ایرانی زده شد که امروز جوانان ما فقط سازهای غربی را میشناسند. میگویید نه، به پارکها سری بزنید. در گوشههای آن جوانانی نشستهاند که بودن یک گیتار در میانشان، موجبات شادی را فراهم میکند؛ گویی فقط گیتار است که ساز است.
تقصیر جوان چیست که از وقتی به یاد میآورد، از این طرف آب و آن طرف آب از روی زمین و بعضا «زیر زمین» نوای سازهای غربی را در دستگاههای موسیقی غربی شنیده و آنقدر شنیده که گوشش فقط همین را میشناسد و میپسندد. وقتی موسیقی ایرانی را از گود بیرون میکردیم، فکر نکردیم که دنیا موسیقیاش را به ما و جوانان ما تحمیل میکند و وقتی دیدیم که غرب به کمک ماهواره و اینترنت و دیگر رسانههای امروزی دارد با موسیقی پاپ با فرهنگ کشورمان میجنگد، باز هم مرتکب اشتباهی دیگر شدیم و این بار به خوانندگان پاپ و رپ داخلی مجوز دادیم تا آنها را به جنگ با نمونه خارجیشان بفرستیم و آنقدر مجوز دادیم و دادیم تا پیروز شدیم و موسیقی غربی رایجتر از موسیقی ایرانی شد.
هم اکنون واقعا رپ داخلی قابل رقابت با رپ فارسی خارجی است و به همان میزان بیمایه و مبتذل. آنچه همه روزه در خیابان و مهمانیها به گوش میرسد و البته برخی هم مجوز ارشاد را هم دارند و شاید شما نیز شنیده باشید: «پس یعنی زن و بچه ما دارن علف میخورن»، «ولم کنی میخوام چند تا خشتک بدرم»، «بله رو بگو دِ، پدرسوخته»، «تو پیشی منی و... / پس عشوه نریز و بیااا»، «برو گمشو عروسکه بیچشم و رو»، «خواب میبینم تو رو با... میبینم تو تریپ لاو میبینم»؛ افزون بر این که در این رقابت آنچه پشت سر گذاشتیم، موسیقی ایرانی خودمان بود که امروز صراحتا از زبان نوجوانان «موسیقی قدیمی» خوانده میشود و حق هم دارند، چون خوانندگان شناخته شده این موسیقی خیلی که جوان باشند، متولدین دهه ۵۰ و ۶۰ هستند که از دید بچههای دهه ۷۰ و ۸۰ قدیمی به شمار میروند؛ البته تعدادشان نیز شاید به انگشتان دست هم نمیرسد.
در اینجا مقصود نقد موسیقی غربی یا اعتراض به مبادرت مسئولین به تبلیغ آن نیست، بلکه سعی به یادآوری این مطلب است که موسیقی هر کشوری هم طراز با تاریخ و ادبیات، نماد فرهنگ آن کشور است و بیتوجهی و تخریب آن به مانند تخریب فرهنگ آن کشور.
تارمان را که دزدیدند، نگذاریم نوای تارمان را بدزدند. آیا زمان آن نرسیده که موسیقی ملیمان را گرامی بداریم و با تبلیغ و اشاعه آن در رادیو و تلویزیون ملی به زنده نگاه داشتن آن همت گماریم؟ باشد که جوانانمان را جذب همین موسیقی کنیم. شک نکنیم، این موسیقی آنقدر غنی هست که بتواند به قلب و جان فرزندانمان بازگردد، به ویژه هنگامی که همنوا با شعرهای شعرای بزرگ تاریخمان شوند؛ بوی جوی مولیان است این، شهریار را به دیار باز میگرداند.
تابناک
مدیر اجرایی اپل: در ابداعات بی رقیبیم
سخت افزار - تیم کوک مدیر اجرایی اپل گفت کمپانی متبوعش در صحنه ابداعات و اختراعات بی بدیل است.
وی که در کنفرانس Goldman Sachs Technology and Internet Conference سخنرانی می کرد گفت ابداع و اختراع برای هر کمپانی مانند DNA آن کمپانی است و استراتژی اپل در بخش اسمارتفون یا گوشی هوشمند بهترین استراتژِ این کمپانی بوده است که تا به حال اجرا شده است.
وی که برای سرمایه گذاران و تحلیلگران بازار در سان فرانسیسکو سخن می گفت افزود: آی پد فرزند خلف پی سی است که دوران جدیدی را در عرصه کامپیوتر بوجود آورده است. تیم کوک نسبت به روند رو به رشد بازار تبلت و اسمارتفون ابراز امیدواری کرد و تاکید کرد اپل با سرعت هر چه بیشتر در این عرصه گام بر خواهد داشت.
به گفته مدیر اجرایی اپل تعداد آی پدهایی که فروخته اند بیشتر از پی سی شده است.
وی همچنین به اندام خواری در اپل اشاره کرد و گفت بسیاری در مورد این موضوع از وی پرسیده اند و گفته اند در استراتژی اندام خواری آی مک قرار است پاور بوک را بکشد و یا آی پد می خواهد مک را بکشد؟
به گفته وی آی پد می تواند در بحث محیط زیست کمک کرده و کمتر نسبت به دسکتاپ محیط زیست را تخریب کند و اگر کمپانی از اندام خواری وحشت داشته باشد آن شروع یک پایان خواهد بود!
تیم گفت همچنین گفت در مذهب ما ساخت بهترین چیز است و کاربر مانند پی سی دنبال ویژگی های فنی مشابه آنچه در پی سی می گردد؛ نیست.
اپل در 155 کشور فروشگاه داشته و با آی تیونز و آکلود و آی بوکس بازار رایانش ابری و موسیقی و ساخت فیلم را در دست دارد.
به گفته تیم کوک ابداع و اختراع در خون اپل است و اپل مرکز ابداعات تکنولوژیکی است. اپل در نرم افزار و سخت افزار و ارائه سرویس باعث رشد و گسترس صنعت کامپیوتر شده است و بی رقیب شده است.
مدیر اجرایی اپل گفت کمپانی اش 8 میلیارد دلار به توسعه دهندگان نرم افزاری و اپلیکیشن نویس ها پرداخت کرده است و کمپانی PA semiconductor را که به ملکیت اپل درآمده بعنوان موتور آیفون و آی پد و آی پاد شده است.
آیفون 50 درصد از مشترکین اسمارتفون در جهان را به خود اختصاص داده است و عرضه آیفون 4 متوقف شده است.
برای صنعت پی سی زیر هزار دلار تیم کوک آی پد را به درخواست کنندگان پیشنهاد داد و گفت اپل 10 میلیارد در بخش تحقیقات سرمایه گذاری کرده است که به زودی محصولات آن به نمایش در خواهد آمد.
در پایان سخنان تیم کوک سهام اپل کمی رشد کرد و به رقم هر سهم 472دلار رسید.
خبرآنلاین
به گفته رای، به رغم بدبینی شایع، لوله و همکارانش مستحق احترام برای پیگیری یک مسئله دشوار هستند. او میگوید: «برای این که در عمل این رخدادهای پیچیده را حل کنید، باید خیلی شجاع باشید. که به نظر میرسد آنها این شجاعت را دارند».
www.khabaronline.ir
به گزارش خبرآنلاین؛ پرسپولیس صاحب بولینگ عبدو بوده و استقلال هم امکاناتی نظیر باشگاه تنیس، ورزشگاه دیهیم و ورزشگاه مرغوبکار داشته. حالا و در شرایطی که این دو تیم همیشه دستشان جلوی وزارت ورزش دراز است، در صورت پس گرفتن امکانات سابق خود می توانند درصدی از هزینه های خود را تامین کنند. در مورد این موضوع با علی جباری، حسین کلانی، منصور پورحیدری، جعفر کاشانی و واعظ آشتیانی صحبت کرده ایم. آن ها معتقدند برگرداندن این امکانات به دو باشگاه بزرگ پایتخت می تواند راه خصوصی سازی آن ها را هموار کند.
منبع:خبر آنلاین
نقد و بررسی فیلم پارکر ( Parker )
۱- کسی در فیلم حضور دارد که من بشناسم؟!
« پارکر » سه بازیگر شناخته شده دارد. جیسون استاتم که شناسنامه این ژانر به حساب می آید، جنیفر لوپز که دائم در بین سینما و موسیقی در حال گردش هست و نیک نولتی که کهنه کاران سینما به خوبی با وی آشنایی دارند.
۲- داستان فیلم درباره چیست ؟
پس از یک سرقت بزرگ میلیون دلاری به رهبری پارکر ( جیسون استاتم ) که با موفقیت همراه است، پارکر با یک خیانت آشکار مواجه شده و حسابی گوشمالی داده می شود .اما درست در زمانی که همگان احساس می کنند وی از دنیا رفته، سر و کله اش پیدا می شود و تصمیم به انتقام از گروه سابقش میگیرد که حالا قصد انجام یک سرقت بزرگ دیگر را دارند. او برای رسیدن به هدفش با یک خانم به نام لزلی ( جنیفر لوپز ) آشنا می شود و…
۳- کارگردان کیست ؟
تیلور هاکفورد که در سال ۲۰۰۴ با ساخت فیلم « ری / Ray » تمام توجه ها را به خود جلب کرد. اما پس از آن در سال ۲۰۱۰ فیلم « مزرعه عشق / Love Ranch » را کارگردانی کرد که یک شکست کامل برای او به حساب می آمد. حالا هاکفورد با « پارکر » پا به دنیای اکشن گذاشته که حداقل در گیشه شاید برای او توفیقی بدست بیاورد.
۴- خانواده ها در هنگام تماشای فیلم باید به چه نکاتی توجه کنند؟
کشتار و خونریزی به اندازه کافی در فیلم وجود دارد و حضور سرکار خانم جنیفر لوپز هم بهانه ی خوبی به دست فیلمسازان برای استفاده از پتانسیل های این خانم داده است! در مجموع فیلم مناسب افرادِ نوجوان نیست.
۵- نکات مثبت فیلم ؟
اکشن سریع و نفس گیر از نکات مثبت همیشگی فیلمهای جیسون استاتم هستند که درباره این فیلم هم صدق می کند.
تدوین فیلم قابل توجه است.
استاتم در نهایت توانسته کار خودش را مثل همیشه به خوبی انجام دهد. فکر نمی کنم کسی از جیسون استاتم انتظار خلق شگفتی داشته باشد؛ او می بایست هفت بکشد، افراد مختلف را گوشمالی دهد و یکی دوتایی هم تیکه بیندازد که همه این کارها را مثل همیشه به خوبی انجام داده است!
نیک نولتی حتی در ضعیف ترین آثار هم خوش می درخشد.
۶- نکات منفی فیلم ؟
کم کم دارم به این نتیجه می رسم که جیسون استاتم با خودش عهد بسته که تنها در آثاری حضور پیدا کند که داستان و روایت ضعیفی دارند و فقط بهانه ای برای اکشن هستند. « پارکر » در بخش فیلمنامه مشکلات زیادی دارد که شمارش آنها وقت گیر است.
رابطه میان لزلی و پارکر ( لوپز و استاتم ) گرم و راحت نیست و تماشاگر هم نمی تواند این دو را در کنار یکدیگر باور کند.
در فیلم یکی دو تایی سکانس بی ربط وجود دارد که کارگردان ، از خانم لوپز استفاده های ابزاری کرده است؛ نخواهید که جزییاتش را مطرح کنم!
این یکی از دیالوگ های فیلم است : « تو دیگه کدوم خری هستی؟! » و پارکر می گوید : « من پارکر هستم » و سپس شلیک گلوله !
مدت زمان فیلم زیاد است.
www.tkiran.ir
همچنین نسخه مشابه این نرم افزار با نام G Soft Team Shake To Charge برای گوشی های نوکیا دارای سیستم عامل سیمبین ۳، سری ۶۰ ورژن ۵، آنا و بل طراحی و ساخته شده است.
www.tkiran.ir
میتوان با داشتن رژیم غذایی حاوی کلسیم و استفاده از لبنیات، مصرف ویتامینها، انجام تمرینات ورزشی، عدم استعمال سیگار و… از ابتلا به پوکی استخوان جلوگیری کرد.
www.tkiran.ir
www.tkiran.ir
یارو میره خواستگاری ازش میپرسن ماشینت چیه؟ میگه پراید بعد گندش در میاد یارو پورشه داشته!
منبع:http://www.tkiran.ir
تک ایران:
نکاتی مفید درباره تهیه پنیر در منزل!
پنیر به عنوان یکی از مواد غذایی پر مصرف در سبد کالای خانوار ایرانی جایگاه مهمی دارد، برای تهیه بهتر این محصول در منزل به نکات زیر توجه کنید:
۱٫آب جوشیده گرم و بی نمک، پنیر سفت را نرم می کند.
۲٫آب جوشیده و سرد شده بی نمک، پنیر نرم را سفت می کند.
۳٫برای سوراخ شدن پنیر آن را به مدت ۶ ساعت در دستمال آغشته به سرکه انگور قرار دهید.
۴٫برای طعم دار کردن پنیر آن را به مدت ۶ ساعت در دستمال آغشته به اسانس مورد نظر قرار دهید.
۵٫برای نگهداری پنیر به مدت طولانی آن را داخل آب ماست بگذارید.
۶٫اگر دور در ظرف پنیر را چرب کنید دیگر پنیرتان خشک نمی شود.
۷٫برای ته نگرفتن شیر (در زمان جوشاندن آن) به ازای هر لیتر شیر، یک هشتم قاشق چایخوری شکر اضافه کنید.
۸٫اگر شیرتان ته گرفته بود به ازای هر لیتر شیر، یک هشتم قاشق چایخوری نمک اضافه کنید.
نکاتی مفید درباره تهیه پنیر در منزل!
برای خواندن متن کامل به ادامه مطلب بروید
پنیر به عنوان یکی از مواد غذایی پر مصرف در سبد کالای خانوار ایرانی جایگاه مهمی دارد، برای تهیه بهتر این محصول در منزل به نکات زیر توجه کنید:
۱٫آب جوشیده گرم و بی نمک، پنیر سفت را نرم می کند.
۲٫آب جوشیده و سرد شده بی نمک، پنیر نرم را سفت می کند.
۳٫برای سوراخ شدن پنیر آن را به مدت ۶ ساعت در دستمال آغشته به سرکه انگور قرار دهید.
۴٫برای طعم دار کردن پنیر آن را به مدت ۶ ساعت در دستمال آغشته به اسانس مورد نظر قرار دهید.
۵٫برای نگهداری پنیر به مدت طولانی آن را داخل آب ماست بگذارید.
۶٫اگر دور در ظرف پنیر را چرب کنید دیگر پنیرتان خشک نمی شود.
۷٫برای ته نگرفتن شیر (در زمان جوشاندن آن) به ازای هر لیتر شیر، یک هشتم قاشق چایخوری شکر اضافه کنید.
۸٫اگر شیرتان ته گرفته بود به ازای هر لیتر شیر، یک هشتم قاشق چایخوری نمک اضافه کنید.
نکاتی مفید درباره تهیه پنیر در منزل!
دسته بندی : آشپزی,عمومی
بازدید ها :
برای خواندن متن کامل به ادامه مطلب بروید
پنیر به عنوان یکی از مواد غذایی پر مصرف در سبد کالای خانوار ایرانی جایگاه مهمی دارد، برای تهیه بهتر این محصول در منزل به نکات زیر توجه کنید:
۱٫آب جوشیده گرم و بی نمک، پنیر سفت را نرم می کند.
۲٫آب جوشیده و سرد شده بی نمک، پنیر نرم را سفت می کند.
۳٫برای سوراخ شدن پنیر آن را به مدت ۶ ساعت در دستمال آغشته به سرکه انگور قرار دهید.
۴٫برای طعم دار کردن پنیر آن را به مدت ۶ ساعت در دستمال آغشته به اسانس مورد نظر قرار دهید.
۵٫برای نگهداری پنیر به مدت طولانی آن را داخل آب ماست بگذارید.
۶٫اگر دور در ظرف پنیر را چرب کنید دیگر پنیرتان خشک نمی شود.
۷٫برای ته نگرفتن شیر (در زمان جوشاندن آن) به ازای هر لیتر شیر، یک هشتم قاشق چایخوری شکر اضافه کنید.
۸٫اگر شیرتان ته گرفته بود به ازای هر لیتر شیر، یک هشتم قاشق چایخوری نمک اضافه کنید.
نکاتی مفید درباره تهیه پنیر در منزل!
دسته بندی : آشپزی,عمومی
بازدید ها :
برای خواندن متن کامل به ادامه مطلب بروید
پنیر به عنوان یکی از مواد غذایی پر مصرف در سبد کالای خانوار ایرانی جایگاه مهمی دارد، برای تهیه بهتر این محصول در منزل به نکات زیر توجه کنید:
۱٫آب جوشیده گرم و بی نمک، پنیر سفت را نرم می کند.
۲٫آب جوشیده و سرد شده بی نمک، پنیر نرم را سفت می کند.
۳٫برای سوراخ شدن پنیر آن را به مدت ۶ ساعت در دستمال آغشته به سرکه انگور قرار دهید.
۴٫برای طعم دار کردن پنیر آن را به مدت ۶ ساعت در دستمال آغشته به اسانس مورد نظر قرار دهید.
۵٫برای نگهداری پنیر به مدت طولانی آن را داخل آب ماست بگذارید.
۶٫اگر دور در ظرف پنیر را چرب کنید دیگر پنیرتان خشک نمی شود.
۷٫برای ته نگرفتن شیر (در زمان جوشاندن آن) به ازای هر لیتر شیر، یک هشتم قاشق چایخوری شکر اضافه کنید.
۸٫اگر شیرتان ته گرفته بود به ازای هر لیتر شیر، یک هشتم قاشق چایخوری نمک اضافه کنید.
نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی تصریح کرد: اخباری از عاملین اصلی و پشت پرده پرده حوادث قم به گوش رسیده که تاسف برانگیز است ؛ اگر حتی رد یک عنصر دولتی در این قضایا باشد و یک عنصر حکومتی و دولتی در این قضایا و ساماندهی بد اخلاقی ها باشد ، حق مجلس است که این داستان را پی گیری کند و ما از این قضیه نخواهیم گذشت و این قضیه را به جد پیگیری خواهیم کرد.
www.tkiran.ir
قائم مقام صندوق رفاه با ابراز گلهای از دانشگاهها، تصریح کرد: متاسفانه دانشگاهها در زمینه چگونگی دریافت وامها به طور گسترده و مناسب اطلاع رسانی نمیکنند و گاهی اوقات هم کارشناسان دانشگاهها اطلاعات غلط را به دانشجویان میدهند، در حالی که مهمترین دغدغه خانواده دانشجویان، پرداخت شهریه و دریافت وام است.(مهر)
جام جم
یادداشتهایی درباره روزنامه نگاری علمی 2
علم چیست؟
جام جم آنلاین: روزنامهنگار علمی درباره علم گزارش ارائه میکند، مصاحبه و گفتوگو ترتیب میدهد، تحقیق میکند گزارشگری کرده و نتیجه کار خود را در یکی از قالبهای مشخص و متناسب رسانه خود ارائه میکند. اما موضوعی که او درباره آن مینویسد، علم است. بیایید دوباره به تعاریف اولیه برگردیم، علم چیست؟
این سوال به ظاهر، پرسشی ساده و ابتدایی است. همه میدانند علم چیست. همه از ارزش علم آگاهند و به همین دلیل عالمان را ارج مینهند و در تلاش برای کسب علم و معرفت و دانش هستند.
همه این حرفها کاملا درست است، اما علم در طول تاریخ تغییر کرده است. علم در دوران ما و در زبان فارسی معادلی برای کلمه Science است. علم به این معنی، مفهومی کاملا جدید است. ابزار و روشهای خود را دارد، اقتصاد و بازار دارد و همچون هر محصول دیگری در جهان ما جنس تقلبیاش نیز در بازار اطلاعات امروز فراوان است.
جدید بودن علم تجربی را باید در تاریخ تحول آن جستجو کرد. علم به معنایی که ما امروز میشناسیم، محصول عصر روشنگری و رنسانس اروپاست که در قرن 16 و 17 اتفاق افتاد، آیا پیش از آن جهان علم نداشت؟ قطعا تاریخ دانش و آگاهی و علم قدیمیتر از این زمان است. نگاهی به گذشته خود بیندازیم تا دستاوردهای علمی و فنی شگفتانگیز را ببینیم، اما این دو با هم ناسازگاری ندارند.
در رنسانس و پایان عصر تاریکی، مفهوم جدیدی از علم به دنیا معرفی شد. این نوع از آگاهی بر مبنای مشاهده، آزمایش، فرضیهپردازی، آزمودن فرضیهها، توسعه دادن و شاید از همه مهمتر ابطال کردن و ابطال شدن رشد کرد. گوهری که درون علم مدرن قرار دارد، شکگرایی است. علم اگر در ذات خود با یک چیز دشمن باشد، آن جزمگرایی و دگماندیشی است. علم تجربی فرآیندی است که طی آن پدیدهها و رویدادهایی را مشاهده میکنیم. براساس مشاهدات خودمان و تکرار آنها نظریهای را طراحی میکنیم و آن را به آزمون میگذاریم؛ زمانی که از آزمونها موفق بیرون آمد، آن را توسعه میدهیم و سعی میکنیم رویدادهای دیگر را بر مبنای آن پیشبینی کنیم. پیشبینیها را بر مبنای آن نظریه بار دیگر به آزمون میگذاریم و در نهایت یک نظر علمی را ممکن است ابطال یا اصلاح کنیم.
به این ترتیب، علم تجربی هیچگاه با قطعیت با شما سخن نمیگوید. تنها شاخهای از دانشهای دقیق که این اجازه و امکان را دارند که حکم قطعی صادر کند ریاضیات است. جایی که اصول منطقی بر آن حاکم است و همیشه در یک دستگاه مشخص یک گزاره یا ثابت میشود یا باطل و امکان ندارد یک گزاره درست با توسعه سیستم باطل شود یا برعکس. اما ابطالپذیر بودن بخشی از علم است به حدی که کارل پوپر ابطالپذیری را یکی از شرایط اصلی هر مطلبی میداند که قرار است در چارچوب علم قرار گیرد.
وظیفه روزنامهنگار علمی
ما به عنوان روزنامهنگارهای علمی، علم به معنی ساینس و همچنین علوم ریاضی را پوشش میدهیم. البته گاهی باید کار خود را به حوزههایی مانند پزشکی، فناوریای که محصول عملی علوم است، علوم نرم مانند آیندهنگری و حوزههای میانرشتهای نظیر باستانشناسی و... توسعه دهیم. اینها زمینههایی است که در دل خود با ذات علم سر و کار دارد و اگر از پیشزمینههای علمی آن بگذرید، بخش عمدهای از داستان را از دست دادهاید.
برای مثال ماجرای فراگیر شدن آنفلوآنزای مرغی را به خاطر بیاورید. زمانی که این خبر در جهان منعکس شد که گونه جدیدی از ویروس آنفلوآنزا شناخته شده است که در حال پراکنده شدن و تبدیل شدن به یک اپیدمی گسترده است. انبوهی از صفحات روزنامههای داخلی و خارجی به این موضوع پرداختند، از توصیههای ایمنی تا توصیه به نخریدن گوشت مرغ تا خبرهای اقتصادی مبنی بر نگرانی مرغداریها و حتی نگرانی از مهاجرت پرندگان. همه اینها خواننده را با شرایطی دشوار مواجه میکرد.
از خواندن انبوه این گزارشها که در صفحات مختلفی از اقتصاد و سلامت گرفته تا حوادث پوشش داده میشدند، مخاطب خود را مواجهه به شرایطی پیچیده میدید. دیدن هر کلاغ یا گنجشکی در خیابان برای او اعلام خطر بود و به طور معنیداری رژیم غذایی افراد در دوره کوتاهی تغییر کرد و همهجا صحبت از این آنفلوآنزا بود. نگرانی عمیق مردم که با خواندن چنین خبرهایی توسعه هم مییافت، بر اثر مواجهه با یک عامل دیگر افزایش چشمگیری پیدا میکرد و آن ناآشنایی با اصل پدیده بود. مردم از ویروسی میترسیدند که هیچ چیز درباره آن نمیدانستند. اگر همین الان از بسیاری از دوستان و اعضا خانواده خود سوال کنید، شاید نتوانند تفاوت جدی میان آنفلوآنزا و سرماخوردگی برای شما بیان کنند و بخش بزرگی از این ناآگاهی آنها تقصیر ما روزنامهنگاران علمی است که یا از این فرصت استفاده نکرده و موضوع را توضیح ندادیم و یا توضیحاتمان به قدری ملالآور و تکنیکی بوده است که خواننده را به خواندن وادار نکرده است.
روایت داستان علم برای مردم
این مورد یکی از مواردی بود که نهتنها روزنامهنگاران علمی وظیفه داشتند درباره موضوعی بنویسند و فرصت بینظیری برایشان فراهم بود تا داستانی را که مخاطب به خودی خود دربارهاش نگران و علاقهمند است، در اختیار او قرار دهند که وظیفه اخلاقی هم حکم میکرد چنین کاری صورت گیرد. سری به گزارشهایی که در آن سالها درباره این موضوع منتشر شد بزنید و ببینید تا چه حد تیترها و مقدمه این داستانها شما را به خواندن و فهمیدن آنها دعوت میکند.
گاهی اوقات همه چیز در واژههای تخصصی و برای مخاطب بیمعنی در اختیار او قرار میگیرد. حتی اگر این اطلاعات درست و دقیق باشد، یک روزنامهنگار علمی باید به خاطر بیاورد او قرار است برای مردم داستانی را روایت کند. ما به مردم اطلاعاتی میدهیم که بتوانند آن را راحت بخوانند و دربارهاش فکر کنند، اما برای آنها جزوه درسی آماده نمیکنیم. به این پاراگراف که از ابتدای یکی از گزارشهای چاپ شده در باره این موضوع در یکی از نشریات ایران بود، نگاهی بیندازید: «آنفلوآنزای مرغی عفونتی است که بهواسطه ویروسهای آنفلوآنزای(فلو) پرندگان ایجاد میشود. ویروس آنفلوآنزای مرغی دارای 15 تیپ است. مسریترین سویههای آن سویه H5 و H7 هستند و تیپی که اخیرا موجب نگرانی شده H5N1 است. این ویروسهای آنفلوآنزا بهطور طبیعی در میان پرندگان ظاهر میشود. غازهای وحشی بویژه اردکهای وحشی حاملان طبیعی این ویروسها هستند، اما احتمالا عفونت خاصی را در آنها ایجاد نمیکنند. حیوانات خانگی نسبت به این ویروسها حساساند لذا برخی پرندگان اهلی شامل مرغ، اردک و بوقلمون آلوده شده دچار بیماری و حتی مرگ میشوند.»
این متن برای کسی با پیشزمینه مقدماتی زیستشناسی و آشنایی با مفهوم آنفلوآنزها شاید اطلاعاتی تکمیلی را ایجاد کند، اما برای مخاطب عادی چه معنی دارد؟ ما از خواندن این متن میفهمیم:
1 ـ آنفلوآنزای مرغی توسط ویروسی از خانواده ویروسهای آنفلوآنزای پرندگان ایجاد میشود (سوالهای بیجواب: آنفلوآنزا چیست و چگونه ایجاد میشود؟ خانواده آنفلوآنزای پرندگان چیست؟ آیا آنفلوآنزای پرندگان یا طیور با آنفلوآنزای مرغی فرق دارد؟)
2 ـ ویروس آنفلوآنزای مرغی دارای 15 تیپ است (سوالهای بیپاسخ: تیپ یعنی چه؟ این تفاوتها به چه معنی است؟)
3 ـ مسریترین سویههای آن سویه H5 و H7 هستند و تیپی که اخیرا موجب نگرانی شده H5N1 است (سوالهای بیپاسخ: سویه یعنی چه؟ چه فرقی با تیپ دارد؟ چه چیزی باعث میشود ویروس مسری باشد؟ مگر همه ویروسها مسری نیستند؟ این اعداد و حروف چه معنی دارند؟ آیا ردهبندی میزان خطرناکی است؟ آیا نشاندهنده عامل زنتیکی است؟ تیپ H5N1 یعنی چه H و N و اعداد پشت آنها چیست؟
این فهرست را میتوان به همین شکل ادامه داد. حالا خود را جای مخاطب بگذارید و به این 2 سوال پاسخ دهید: چرا باید مخاطب پس از خواندن 2 جمله اول کماکان به خواندن این متن ادامه دهد؟ و اگر مخاطبی به هر دلیلی این کار را کرد در نهایت چه چیزی را میفهمد؟
بخش عمدهای از مشکلات چنین متنی به زمان کم خبرنگاران برای پوشش آن و عدم امکان انجام تحقیق جامع درباره آنها برمیگردد، اما این توجیه خوبی برای خواننده نیست. خواننده حق دارد در قبال پولی که برای خرید روزنامه میدهد متنی قابل اعتنا و مستند و مفهوم را در اختیار بگیرد.
ضمن این که از نظر حرفهای برای یک روزنامهنگار علمی که در یک رسانه عمومی کار میکند نوشتن داستانی خواندنی و دقیق که اعتبار و اعتماد مخاطب و جامعه علمی را به همراه بیاورد مساله تضمین آینده شغلی اوست. اگر ما داستانها و مطالبی را بنویسیم که مخاطب براحتی از آنها چشم بردارد و داستانهای دیگر را دنبال کند دیر یا زود مدیران رسانه تصمیم خواهند گرفت فضای بیشتری به کسانی بدهند که مطالبشان مشتری بیشتری دارد. یکی از دلایلی که گاهی متنهایی که در بخشهای علمی منتشر میشود برای خواننده جذابیتی ندارد این است که در برخی از آنها نویسنده و گزارشگر از خط قرمز نامرئی عبور میکند. این خط قرمز وسوسه منتشر کردن و نوشتن مطلبی است که خود نویسنده درباره آن اطلاعات جامع ندارد و هنوز آن را درست نفهمیده است. وقتی من نویسنده مطلبی را که نوشتهام به طور کامل نفهمیده باشم چطور از خوانندهام انتظار دارم آن را متوجه شود.
تجربه علمی باید تکرارپذیر باشد
ابطالپذیری در کنار تکرارپذیری تجربههای علمی 2 عاملی است که میتوانند کمک زیادی به درک علم کنند. برای مثال تصور کنید شخصی ادعا کند یک بار برای او اتفاق ویژهای افتاده و مثلا در یک مکان خاص، سیبی را که رها کرده است؛ به جای آن که به پایین سقوط کند، به بالا رفته است.
شما هر چقدر این کار را تکرار میکنید، آن اتفاق دیگر تکرار نمیشود. بنابراین چون این تجربه قابل تکرار و تجربه توسط اشخاص دیگر نیست در حوزه علم قرار نمیگیرد. تجربه علمی باید مستقل از فرد قابل تکرار باشد. همچنین یک ادعای به ظاهر علمی دیگر را در نظر بگیرید، کسی میگوید گربهها وقتی تنها هستند، همیشه روی دو پا راه میروند.
وقتی به او میگویید پس چرا ما هیچ گربهای را روی دو پا ندیدهایم؟ میگوید چون گربهها دارای سیستمی هستند که به محض حضور یک ناظر (چه انسان و چه دوربین عکاسی و چه فیلمبرداری و از هر فاصلهای که باشد) ناخودآگاه روی 4 دست و پا قرار میگیرند.
آیا این فرضیهای علمی و قابل بررسی است؟ خیر! چون این فرضیه و تئوری در ذات خود ابطالناپذیر است. شما هیچ راهی ندارید که بتوانید این نظریه را ابطال کنید. نکته مهمی که در اینجا باید دقت کنید، این است که ابطالپذیری به معنی این نیست که یک گزاره علمی حتما باید مدت انقضا داشته باشد و غلط باشد.
اتفاقا دانشمندان در تلاشند گزارههای دقیقتر و کلیتری را بیان کنند اما مساله این است اگر آنچه گفته میشود علمی باشد، امکان ابطالپذیری آن در ذات آن وجود دارد. مثلا وقتی میگوییم در کنار میدان گرانشی مانند زمین همه اجرام به سمت مرکز گرانش سقوط میکنند، شما میتوانید این نظریه را به آزمایشهای متعدد بگذارید. بارها در شرایط مختلف آزمایش کنید. اگر این فرض غلط بود، این امکان وجود داشت که شکاکان آزمایشی را ترتیب دهند که خلاف آن ثابت شود، بنابراین اگرچه این گزاره درست است، اما در ذات خود ابطالپذیر است ولی در مورد گربهها شما هیچ آزمایشی نمیتوانید ترتیب دهید که صحت یا ناراستی آن را بسنجید.
توجه به مسالهای مانند ابطالپذیری و دیگر مشخصات و ویژگیهای علم و آشنایی با ساز و کارهای علم برای کسی که میخواهد در حوزه روزنامهنگاری کار کند، ضروری است. به یاد داشته باشید که شما همواره با شیادان و سودازدگان علمی مواجه خواهید شد؛ افرادی که موارد معروف به شبهعلم یا Pseudoscience را به شما ارجاع میدهند و از شما میخواهند نظرات آنها را منتشر کنید.
در ادامه این یادداشتها به طور مفصل درباره شبه علم و راههای تشخیص آن خواهم نوشت. بخصوص این که سودازدگان علمی روزنامهها و مجلات عمومی را یکی از اهداف خود برای منتشر کردن ایدههایشان میدانند و شما را با استدلالهای فراوانی مواجه میکنند که گاهی براحتی نمیتوانید از دستشان خلاص شوید.
پوریا ناظمی / جامجم
موسیقی چیست؟
موسیقی چیست؟Reviewed by --> آسمونی on Jan 27Rating:
موسیقی هنر بیان احساسات به وسیله ی صداهاست.
موسیقى تراوش احساسات و اندیشههاى آدمى و مبین حالات درونى وى مىباشد.
موسیقى یا ترانه به هر نوا و صدایی گفته میشود که شنیدنی و خوشآیند باشد و انسان یا موجودات زنده را دچار تحول کند. موسیقی بیان احساسات انسان است به وسیله اصوات. موسیقی هنری است دارای نوا و سکوت. ارائهٔ تعریف آکادمیک موسیقی موضوعی است که برای قرنها مورد بحث و کشمکش صاحبنظران بوده است. همچنان هیچ تعریفی از موسیقی وجود ندارد که مورد قبول همهٔ اهل این هنر باشد. طبق یکی از پذیرفتهشدهترین این تعاریف، موسیقی به اصواتی گفته میشود که آگاهانه تولید شوند.
شنیدن یک آهنگ آرام بخش و جذاب مىتواند پایانپذیر خستگى روزانه شما باشد. واژهٔ موسیقى ریشهٔ یونانى دارد و گرفته شده از کلمه Mousika و مشتق از کلمه Muse میباشد و در عربى قَى تلفظ مىشود. از زمان منصور خلیفهٔ عباسى توجه به آثار یونانى آغاز شد و سپس در دوران هارون پنجمین خلیفهٔ عباسى (۱۹۸-۲۱۸ هـ) با تأسیس بیتالحکمه به اوج خود رسید. مقارن همین دوران بوده است که واژهٔ موسیقى راه یافته و بهتدریج جایگزین غناء عربى شده است.
موسیقی به دو بخش تقسیم می شود:
- موسیقی ضربی
- موسیقی بی ضرب
موسیقی ضربی به موسیقی هایی گفته میشود که دارای وزن باشد مانند آهنگ هایی که برای رقص ساخته شده باشد؛ پیش در آمد، مارش و غیره. موسیقی بی ضرب آن است که دارای وزن معین و معلومی نباشد که بهترین نمونه آن آوازهای موسیقی ایرانی می باشد.
موسیقی از دید بزرگان:
براساس مدارک موجود واژۀ موسیقى و همخانوادههاى آن در مفاتیحالعلوم خوارزمى و رسالهٔ موسیقى اخوانالصفاء دیده مىشود که هر دو متعلق به سدهٔ چهارم هجرى (دهم میلادی) است. خوارزمى در تعریف موسیقى مىگوید: موسیقى به معنى پیوند آهنگهاست… تعریف سادهٔ موسیقى یا صداهاى موسیقایی، صداهاى خوشایندى مىشود که انسان از شنیدن آنها احساس لذت مىکند.
با بالا رفتن سطح فرهنگ و هنر معلوم شد صداهاى خوشایند، صداهایى هستند که از نظمى خاص پیروى مىکنند و بین آنها نسبتهاى معینى وجود دارد. براى همین عدد در موسیقى داراى اهمیت بسیارى است. تا جائىکه فیثاغورث معتقد است که عدد اصل وجود در آفرینش است.
پیروان او اجسام را هر یک عدد مىداشتند و معتقد بودند که چون کرات آسمانى و افلاک از یکدیگر فاصلههاى معینى دارند، از نسبت آنها نغمهها ساخته مىشود و آوازها در اصل ناشى از حرکت افلاک هستند.
مرحوم خالقى در کتاب نظى به موسیقى مىنویسد: ”موسیقى صنعت ترکیب اصوات و صداهاست بهطوریکه خوشایند باشد و سبب لذت سامعه و انبساط و انقلاب روح گردد.“
ابوعلىسینا مىگوید: موسیقى علمى است ریاضى که در آن از چگونگى نغمهها، از نظر ملایمت و تنافر و چگونگى زمانهاى بین نغمهها بحث مىشود تا معلوم شود که لحن را چگونه باید تألیف کرد.
ابونصر فارابى در احصاءالعلوم موسیقى را علم شناسایى الحان مىداند که شامل دو علم است: یکى علم موسیقى عملى و دیگرى علم موسیقى نظری. امروزه نیز این تقسیمبندى در موسیقى وجود دارد. افلاطون در تعریف موسیقى مىگوید: ”موسیقى یک ناموس اخلاقى است که روح و جهانیان و بال به تفکر، و جهش به تصور، و ربایش به غم و شادی، و حیات به همه مىبخشد.“
و بتهوون در تعریف زیباى خود مىگوید: موسیقى مظهرى است عالىتر از هر علم و فلسفهای، موسیقى سنتى ایران شالم قطعاتى است که در مجموع بهعنوان ردیف موسیقى ایرانى گفته مىشود. امتیاز موسیقى ایرانى در امکانات وسیع مقامى و ملودىهاى غنى آن است. این موسیقى هنرى است بسیار ظریف و عمیق.
براستی موسیقی چیست؟
براستی موسیقی چیست؟ چگونه تعریف میشود؟ آیا واقعا موسیقی ملودی تکنواخت و نوای سازهای مختلف است، که طنینی به صدای خواننده بدهد و دنگ و دونگی باشد برای پوشاندن صدای ناهنجارش؟
ولی نه، موسیقی فراتر از تعریف در الفاظ است و شگفتی آن نیز در همین است. موسیقی جبران ناکامیهای زبان است و شیوهای برای بیان احساسات ناملموس. احساساتی که نمیدانیم چه هستند… آنجا که زبان از گفتن باز میماند، موسیقی مأمنی میشود برای روح، و زبانی میشود برای بیان احساسات و ناگفتههای ناشناخته…
موسیقی هر چه هست، سرچشمهای از درون انسان دارد و مخلوقی است که «از روح آدمی جان گرفته و به روح آدمی جان میدهد» موسیقی، طنین از دل برآمدهای است که لاجرم بر دل مینشیند. ولی از چه دلی برآمده و بر چه دلی مینشیند؟
روح پویا و احساسات متغیر که ارتباطی مستقیم با شرایط سنی، حوادث گوناگون و … دارد چه میگوید و چه میخواهد؟ شاید نداند «چه میخواهد» ولی آنچه را که میخواهد میشناسد. در هر لحظه به موسیقی گوش میدهیم، از آن لذت میبریم و همین کافیست…
البته موسیقی فقط غذای روح و زبان احساسات نیست، بلکه درمانی برای جسم نیز هست. تحقیقات نشان داده است موسیقی که ترکیبی از صداهای گوناگون است، بر روی عملکرد و متابولیسم بدن تأثیر میگذارد و اثری مستقیم بر روی بخشهای اصلی بدن از جمله غدد گوناگون، قلب، دستگاه تنفسی، مغز و … دارد و موسیقی به عنوان ترکیبی «منظم» و «زیبا» از اصوات، تأثیری مثبت بر روی جسم نیز میگذارد.
ولی شناخت تأثیرات مستقیم آن بر روی بدن نیاز به ورود به دنیای علم موسیقی درمانی دارد. البته ارتباط روح و جسم انسان باز هم به ما میگوید که در هر لحظه، لذت بردن روح از یک موسیقی مترادف است با تأثیر مثبت آن بر روی جسم انسان…
روح انسان است که زیبایی موسیقی را میفهمد و این روح است که مانند یک استاد خبرهی زیباشناسی در مورد موسیقی قضاوت میکند.
زیباییشناسی در موسیقی دارای دو جنبهی تحلیلی و ترکیبی است. زیباییشناسی تحلیلی مربوط به زیبایی اصوات و نوای سازهاست و موج برخاسته از پیانو و ناله و افغان ویولن و کمانچه و … همه واژههای زیبایی هستند برای گفتن سخنی زیبا، ولی بعد ترکیبی موسیقی برمیگردد به «نظم» و «آهنگی» که هنرمند با کنار هم چیدن نتها و آواها میآفریند.
در جنبهی ترکیبی است که هنرمند معنا پیدا میکند و موسیقی سخن میگوید و جملهای زیبا میشود از واژههای زیبا… حتی اگر واژههای اصوات نیز زیبا نباشند، جمله زیباست و اگر صدای ساز زیبا نیست، هنرمند آهنگی زیبا از آن میآفریند، براستی که هنر همین است و نه نواختن ساز و نه دامبول و دیمبول…
دریغا که این هنر در سرزمین هنر و موسیقی گم شده است، اگر هم هست، محو، ثابت و بیحرکت است و این ثبوت در گذر زمان و تحول انسان از بین خواهد رفت. افسوس که آوایی از «چنگ» و «عود» و «نای» و … توسط «نکیسا» و «باربد» زمان آفریده نمیشود…
و باز افسوس که در طاق بستان زمان، تصویری از خسرو پرویزی نیست که به نوای چنگ و عود گوش بسپارد و به هنرمندان ارج نهد… دریغا که آوای سهگاه، ماهور و شور در هیاهوی روزگار محو و بینشان شده است…
ولی «کجاست حرکت؟»، «کو اقدام؟»… شاید افسوس را باید به همین دلیل خورد…
- منابع:
- اطلاعات جامع موسیقی: نوشته: بهرام نفری
- مصطفی کمال پور تراب، تئوری موسیقی ، نشر چشمه
- www.guitar4all.com
- فرهنگ معین
************************************************************
عذرخواهی: به دلیل نفص فنی در تاپیکها تا اطلاع ثانوی برایم امکان گذاشتن عکس وجود ندارد به همین دلیل از همه خوانندگان عزیز عذرخواهی می نمایم
اگر برخی رفتارهای انسان را با حیوانات مقایسه کنیم، خواهیم دید علی رغم برخی تفاوت های شکلی، ماهیت این دو گونه رفتار یکی است. به عنوان نمونه: انسان و حیوان هر دو به هنگام گرسنگی به دنبال غذا و رفع گرسنگی می روند و خود را سیر می کنند. اما در عین حال، علی رغم جابجایی فیزیکی و سیر شدن که در انسان و حیوان بطور یکسان واقع می شود، ممکن است رفتار انسان بار ارزشی مثبت یا منفی بیابد. مثلاً اگر انسانی غذای دیگری را بدزدد و خود را با آن سیر کند، عمل وی دزدی، غصب و تجاوز به حقوق دیگران تلقی می شود که همگی بار ارزشی منفی دارد. همچنین در جامعه ی دینی یک سلسله از رفتارها وجود دارد که دارای ارزش مثبت و یا منفی هستند. به عنوان نمونه، غیبت کردن و روزه خواری در اسلام دارای ارزش منفی، و رازداری و روزه گرفتن دارای ارزش مثبت اند. نکته ی حائز اهمیت در این میان این است که چرا انسانها در جوامع دینی برای چیزهایی- علاوه بر اموری که سایر انسانها آنها را خوب یا بد می دانند- ارزش مثبت یا منفی قایل اند. به عبارت بهتر، منشأ خوبی و بدی چیست؟
تبیان
چند تعریف در مورد تبلیغات
آآگهی های تبلیغاتی..
آگهی های تبلیغاتی تلاش دارند تا چیزی را تبلیغ وترویج کنند.این نوع آگهی ها به هرشکل واندازه ای می توانند باشند .گاه به صورت خبر نامه گاه در قالب پوستر ویا حتی بروشور. وقتی به آگهی تجاری فکر می کنیم معمو لا آگهی مندرج در روزنامه ها مجلات وآگهی بازرگانی تلویزیونی به ذهنمان می رسد. اما آگهی ها هر کجا می توانند باشند در وسایل حمل ونقل عمومی در سالنلمه ها کتاب های راهنمای تلفن و ... وظیفه یاصلی آگهی تبلیغاتی ترغیب مخاطبین به خرید کالا است.
پوستر وخبر نامه
هدف اصلی پوستر و خبر نامه اطلاع رسانی به طیف وسیعی از مخاطبین استدر باره ی یک رویداد یا نمایشگاه خاص. در این نوع آثار اطلاعات یا شرح تصویر بسیار محدود است و کم حجم.
آثار تجاری
تمامی آثار چاپی مربوط به یک واحد تجاری اعم از کارت ویزیت سربرگ پاکت فاکتور باید جلوه ای واحد داشته باشند و تصویری کلی از شرکت ارائه دهند.
سربرگ و پاکت.در سربرگ معمولا نام شرکت نشانه یا آرم آدرس شماره تلفن و فکس درج می شود. این نوع آثار هویت وتصویر شرکت را تثبیت می کنند.طرح روی پاکت هماهنگ با سر برگ است و معمو لا شبه به نسخه ی خلاصه شدهای از آن است و شامل نشانه وآدرس شرکت است.
کارت ویزیت
کارت ویزیت نیز همچون سربرگ معرف تصویر کلی شرکت است و می تواند به عنوان یک ابزار تبلیغاتی به کار رود معمولا کارت ویزیت را به سفارش دهندگان ومشتریان بالقوه یآینده می دهند وباید جلوه ای تا ثیر گذار داشته با شد. اطلاعات درون کارت ویزیت باید قانونی و به شیوه ای مطلوب ارائه شود.
www.pnu-club.com
مهمترین عناوین روزنامه های سه شنبه ۱۳۹۱/۱۱/۲۴
روزنامههای امروز کشور که تا ساعاتی دیگر بر روی کیوسک های مطبوعاتی قرار می گیرند عناوین مهم خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند.
*جام جم
-بانک مرکزی:عرضه دلار افزایش مییابد
-تشکر رهبر انقلاب از حماسهآفرینی مردم؛مردم با حضور خود دشمن را ناکام و مایوس کردند
-آغاز به کار ستاد انتخابات ریاستجمهوری
-با منوچهر متکی، وزیر پیشین امور خارجه: ناگفتههایم را بعد از انتخابات میگویم
*کیهان
-پیام تشکر ولی امر مسلمین از حضور باشکوه مردم در جشن انقلاب؛رهبر انقلاب : ملت دشمن را ناکام کرد
- کمک نقدی دولت اول اسفند در حساب مردم
- ابراز نگرانی دولت لندن از تجزیه انگلیس
- مراجع و علماء اخلال در مراسم ۲۲ بهمن قم را محکوم کردند
*وطن امروز
-تشکر رهبر از صاحبان انقلاب
-نتیجه نهایی پرونده فساد بانکی هفته آینده اعلام میشود
-وزیر خارجه روسیه: ارتش آمریکا قاچاقچی مواد مخدر است
-جایزه یک میلیون دلاری برای دستگیری پلیس فراری
*خراسان
-تقدیر رهبر انقلاب از بصیرت، شجاعت و موقع شناسی ملت در خلق حماسه عظیم ۲۲ بهمن
-اظهارات بهمنی درباره پیش فروش سکه از هفته آینده و افزایش عرضه ارز به بازار
-واکنش ۴ تن از مراجع عظام تقلید به حاشیه سازی در مراسم سخنرانی ۲۲ بهمن رئیس مجلس
-قاضی سراج:نتیجه نهایی پرونده «فساد بزرگ مالی» هفته آینده اعلام می شود
*خورشید
-آغاز پیش فروش از هفته آینده ؛۱۰سکه یک میلیونی برای هر نفر
-آمریکا در تیررس موشکهای ایرانی است
-بهرهبرداری از ۴۶۰۰ پروژه روستایی با حضور احمدینژاد
کل کنفرانس اسلامی یک طرف حضور احمدینژاد در مصر یک طرف
*تهران امروز
-مراجع و علمای قم خواستار برخورد با قانونشکنان شدند؛محکومیت گسترده بداخلاقیهای سیاسی
-تزریق دلار به بازار ارز و کاهش قیمت سکه
-تجلیل رهبر معظم انقلاب از بصیرت و موقعشناسی ملت ایران
-اعلام استعفای پاپ بندیکت شانزدهم؛ استعفای پاپ در ۷۰۰ سال گذشته بیسابقه بوده است
*رسالت
-حضرت آیت الله خامنه ای در درس خارج فقه:موقع شناسی ملت دشمن را ناکام کرد
-آیت الله هاشمی رفسنجانی:کاندیدای ریاست جمهوری نمی شوم
-رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس:عیدانه به۷۳ میلیون نفر پرداخت می شود
-مراجع عظام تقلید:با مسببان اخلال در مراسم ۲۲ بهمن قم برخورد شود
*حمایت
-از سوی رهبر معظم انقلاب صورت گرفت؛قدردانی از بصیرت ملت در خلق حماسه ۲۲ بهمن
-در واکنش به اخلالگری در سخنرانی رییس مجلس صورت گرفت؛اعلام انزجار بزرگان حوزه علمیه از هنجارشکنی در قم
- رییس دیوان عدالت اداری:مردم نظام را دوست دارند
-بهمنی خبر داد:آغاز پیش فروش سکه، به زودی
*ملت ما
-رهبر معظم انقلاب: مردم صاحبان انقلاب و کشور هستند
-نامه فاضل لاریجانی به دادستان:آماده محاکمه ام
-بعد از عیدی نقدی نوبت به عیدانه غیر نقدی می رسد؟ عیدانه با بوی بنزین
-در آستانه مذاکرات ایران و ۱+۵ صورت می گیرد؛اخبار ضد و نقیض از تاریخ مذاکره ایران و آژانس
*ابتکار
-کاهش قیمت طلا و سکه در بازار آغاز شد؛پیش فروش سکه از هفته آینده
-در تماسهای تلفنی مراجع و علما با رئیسمجلس ابراز شد؛واکنش شدید «قم» به اقدامات خودسرانه
-فاضل لاریجانی: آماده محاکمهام
-تکذیب دستگیری دختران میرحسین موسوی
*سیاست روز
-حماسه باشکوه ۲۲ بهمن؛ تجلیل رهبر معظم انقلاب از بصیرت، شجاعت و موقعشناسی ملت ایران
-فرافکنی غرب در آستانه مذاکرات تهران و آژانس تکرار شد؛ترساندن ایران با عروسک پوشالی شورای امنیت
-آغاز مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان؛ شب غیرقابل پیشبینی اروپا
-تاکید روسیه بر عدم تغییر سیاست خارجی آمریکا پس از کلینتون؛ “لاوروف” مشت ” کری” را باز کرد
*فرهیختگان
-رهبر معظم انقلاب با تقدیر از بصیرت ملت در خلق حماسه باشکوه ۲۲ بهمن:برای این حضور باید همه عمر شکر گذاری کرد
-آغاز ثبت نام آزمون کاردانی به کارشناسی ناپیوسته از ۶ اسفند
-رییس صندوق فاه داشجویی:وضعیت خوابگاه های دانشجویی نظام مند می شود
-تهیه نقشه جامع آموزشی برای واحدهای علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی
*جمهوری اسلامی
- مراجع تقلید، علما و شخصیتهای سیاسی غائله حرمتشکنی در قم را محکوم کردند
- تقدیر رهبر معظم انقلاب موقع شناسی ملت در خلق حماسه عظیم ۲۲ بهمن
-با تبدیل ۷/۲ میلیارد دلار از منابع صندوق توسعه ملی؛ ۷۳ میلیون ایرانی ۷۰ هزار تومان عیدانه میگیرند
- تصویب بودجه ۱۴۲۴ میلیارد تومانی شهرداری اصفهان برای سال ۹۲
*آفرینش
-مدیرکل بورس وزارت علوم:ثبتنام ۵۲ هزار دانشجوی ایرانی خارج از کشور برای دریافت ارز دانشجویی
-لاریجانی در اجلاس مجالس اکو:امروز در دنیای چندقطبی پیمان های منطقه ای اهمیت فراوانی دارند
- رهبر معظم انقلاب ضمن تقدیر از حماسه آفرینی ملت در ۲۲ بهمن:در ایران مردم خود، صاحبان انقلاب و کشور هستند
- با انتشار تقویم آزمون کارشناسی ارشد ۹۲ علوم پزشکی؛ثبتنام آزمون ارشد علوم پزشکی امروز آغاز میشود
*اعتدال
- پنجشنبه ۲۶ بهمن، صورت میگیرد؛ هفتمین گروه از چهرههای قرآنی تجلیل میشوند
- مدیر فرهنگی دانشگاه پیامنور زنجان: حفظ جزء ۳۰ قرآن معادل دو واحد درسی محاسبه میشود
- بازدید رییس دفتر مقام معظم رهبری از مراحل نصب ضریح جدید بارگاه منور حسینی
- ابراز خرسندی وزیر ارشاد از گنجاندن مضامن دینی در جشنواره فیلم فجر سیویکمین
*مردم سالاری
-آیتالله هاشمی رفسنجانی:قصـد کـاندیداتـوری نـدارم
-پایان بندیکت شانزدهم؛پاپ رسما کنارهگیری کرد
-دبیرکل حزب مردم سالاری:همچنان طرفدار اجماع هستیم
-واکنش مراجع و علما نسبت به هتک حرمت حرم حضرت معصومه(س)
**مطالب جالب و آموزنده
سه چیز مهم !
سه چیز را با احتیاط بردار : قدم, قلم, قسم
سه چیز را پاک نگهدار: جسم, لباس, خیال
از سه چیز خود را نگهدار: افسوس, فریاد, نفرین کردن
سه چیزرا بکار بگیر : عقل, همت, صبر
اما سه چیز را آلوده نکن : قلب, زبان, چشم
سه چیز را هیچگاه و هیچوقت فراموش نکن: خدا, مرگ, دوست خوب
وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز
و دویدن که آموختی ، پرواز را
---------------------
راه رفتن بیاموز، زیرا راه هایی که می روی جزیی از تو می شود و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند
---------------------
دویدن بیاموز ، چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زودباشی، دیر
---------------------
و پرواز را یاد بگیر نه برای اینکه از زمین جدا باشی، برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی
---------------------
من راه رفتن را از یک سنگ آموختم ، دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت
---------------------
بادها از رفتن به من چیزی نگفتند، زیرا آنقدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند
---------------------
پلنگان، دویدن را یادم ندادند زیرا آنقدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند
---------------------
پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند، زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند
---------------------
اما سنگی که درد سکون را کشیده بود، رفتن را می شناخت
کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود، دویدن را می فهمید
و درختی که پاهایش در گل بود، از پرواز بسیار می دانست
---------------------
آنها از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت
---------------------
و کمال معرفت آن است که
خودت را باور داشته باشی
منبع:p30data.com
عذرخواهی: به دلیل نقص فنی که درگذاشتن تاپیک های متاسفانه وجوددارد تامدتی نمی توانم عکس مطالب را هم بگذارم به همین دلیل از همه خوانندگان عزیز عذرخواهی می کنم
چه موقع تیم بازنده وجای بازیکنان عوض می شود :۱- اگر همه بازیکنان ضربه زدند و تیم مقابل بتوانند چگل به سنگ بزنند ( همه بازیکنان سوخته شوند ) ۲- زمانی که فاصله قرار دادی بین خودشان به حد نصاب رسد .
بیتوته
نمیگم دوستت دارم ، نمیگم عاشقتم ، میگم دیوونتم که اگه یه روز ناراحتت کردم بگی بیخیال دیوونست . . . (روز ولنتاینت مبارک عزیزم)))
@@@@@@اس ام اس ولنتاین@@@@@@
آتش دوست اگر در دل ما خانه نداشت ، عمر بی حاصل ما این همه افسانه نداشت . روز ولنتاین مبارک
امیدوارم خرس زیبایی ها همیشه تو غار چشمات خونه کنه . ولنتاین مبارک باشه عزیزم
@@@@@@اس ام اس ولنتاین@@@@@@
@@@@@@اس ام اس ولنتاین@@@@@@
من یه سری هدیه گرفتم . .. اما نمی دونم این ولنتاین کیه که هدیه ها رو بدم بهش
بیتوته
جدیدترین اس ام اس های ولنتاین 1391
آتش دوست اگر در دل ما خانه نداشت ، عمر بی حاصل ما این همه افسانه نداشت . روز ولنتاین مبارک
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
نمیگم دوستت دارم ، نمیگم عاشقتم ، میگم دیوونتم که اگه یه روز ناراحتت کردم بگی بیخیال دیوونست . . . (روز ولنتاینت مبارک عزیزم)))
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
قلب مهربانت مثلثی را می ماند در دریای عشق ، مرا در خود کشیدی برمودای من !!! (ولنتاین مبارک
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
ولنتاین مبارک ، همراه یک بغل گل رز ، یک سبد ستاره و یک دنیا آرزوی شادباش
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
عشق تنها دلیل زندگی است ، ولنتاین مبارک .
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
آتش دوست اگر در دل ما خانه نداشت ، عمر بی حاصل ما این همه افسانه نداشت . روز ولنتاین مبارک
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
نمیگم دوستت دارم ، نمیگم عاشقتم ، میگم دیوونتم که اگه یه روز ناراحتت کردم بگی بیخیال دیوونست . . . (روز ولنتاینت مبارک عزیزم)))
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
قلب مهربانت مثلثی را می ماند در دریای عشق ، مرا در خود کشیدی برمودای من !!! (ولنتاین مبارک)
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
اگه شکلات بودی شیرین ترین بودی ، اگه عروسک بودی بغلی ترین بودی ، اگه ستاره بودی روشن ترین بودی و تا زمانی که دوست منی عزیز ترینی . روز ولنتاین مبارک مبارک . . .
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
امیدوارم خرس زیبایی ها همیشه تو غار چشمات خونه کنه . ولنتاین مبارک باشه عزیزم
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
سلام ببخشید پول نداشتم برات خرس و قلب بخرم به مناسبت روز ولنتاین ، فقط همین یه اس ام اس رو توسنتم برات بفرستم تا بدونی که همیشه دوستت دارم . امیدوارم این روز ، روز ولنتاین برات مبارک و با برکت باشه
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
میدونی ولنتاین یعنی چی ؟ یعنی اینکه یادمون باشه یه عاشق واقعی باید فقط به یه نفر دل ببنده و تا آخر عمر هم عاشقانه عاشقش باشه
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
تقدیم به او که نبود ولی حس بودنش بر من شوق زیستن داد دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به میهمانی گلهای باغ می آورد و گیسوان بلندش را به باد می داد و دست های سپیدش را به آب می بخشید و شعر های خوشی چون پرنده ها می خواند
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
می دونستی اشک گاهی از لبخند با ارزش تره؟ چون لبخند رو به هر کسی می تونی هدیه کنی اما اشک رو فقط برای کسی می ریزی که نمی خوای از دستش بدی .ولنتاین مبارک
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
هر کی اومد پیش من یه ذره جاتو نگرفت….هیچ ادایی جای اون نازو اداتو نگرفت….پیش هر نقاشی رفتم تو رو نقاشی کنه، روی هر بومی زدم رنگ چشاتو نگرفت…
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
میدونی آدما بین الف تا ی قرار دارند. بعضی ها مثل ” ب ” برات میمیرند، مثل ” د ” دوستت دارند، مثل ” ع ” عا شقت میشوند، مثل ” م ” منتظر می مونند تا یه روز مثل ” ی ” یارت بشن.
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
حرفهایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هر کسی به اندازه ی حرفهایی است که برای نگفتن دارد و کتاب هایی نیز هست برای ننوشتن و من اکنون رسیده ام به آغاز چنین کتابی…
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش: من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
مهر یه چیزیه مهربونی یه چیز دیگه، عشق یه چیزیه عاشق شدن یه چیز دیگه، قلب و دل یه چیزیه اما توی قلب تو جا شدن یه چیز دیگه
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
آسمونتم می توانی همیشه بارونو تو چشمام ببینی. زمین مال زمین خوارها ،فضا مال فضا پیماها ، فقط تو مال من
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
همه زندگی فقط ۳روزه : اومدن – بودن – رفتن . من خودم نخواستم بیام ولی خودم می خوام که باشم اونم فقط به خاطره تو وقتی هم که دیگه نباشی منم میرم
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
زندگی زیباست زشتیهای آن تقصیر ماست، در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست! زندگی آب روانی است روان میگذرد… آنچه تقدیر من و توست همان میگذرد
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
مبادا گفته باشی دوستت می دارم دلت را می بویم مبادا شعله ای در آن نهان باشد
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری گفتی نمیخواهی ببارم عشق اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
باز در کلبه ی عشق عکس تو مرا ابری کرد.عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک چشم مرا جاری کرد
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
دبیر فارسی بودم نامت را اولین غزل از صفحه کتابها می نهادم اگر دبیر جبر بودم عشق مجهول تو را بر قلب معلوم خودم بخش میکردم تا معادله محبت پدید آید اگر دبیر هندسه بودم ثابت می کردم که شعاع نگاهت چگونه از مرکز قلبم گذشت
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
روز اول شوخی شوخی جدی شد شوخی ترین جدی عمرم دوست داشتن تو بود و جدی ترین شوخی عمرم از دست دادن تو
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
من بی تو یک بوسه ی فراموش شده ام؛ یک شعر پر از غلط؛ یک پرنده ی بی آسمان؛ یک نسیم سرگردان؛ یک رویای نا تمام
@@
@@سپندار مذگان@@
@@
آتشی که عشق روشن می کند بسیار بیشتر از سردی و خاموشی ای است که تنفر به بار می آورد
و من هرگز نمی توانم کسی را که به او لبخند نزده ام از ته دل دوست داشته باشم
من بی تو یک بوسه ی فراموش شده ام؛ یک شعر پر از غلط؛ یک پرنده ی بی آسمان؛ یک نسیم سرگردان؛ یک رویای نا تمام
www.clip2ni.com
اندازه ها در آشپزی
در قسمت آشپزی سایت بیشتر اندازه گیری مواد به پیمانه اشاره شده است اما ممکن است پیمانه استاندارد در دسترس همه نباشد وزن آن ها را نیز در ذیل مشاهده می فرمایید. ( البته شما می توانید یک ظرف را به عنوان پیمانه قرار دهید ، یک پیمانه می تواند یک استکان باشد یا یک لیوان بزرگ این بسته به اندازه درست کردن غذا و یا کیک و شیرینی خود می باشد .)
یک پیمانه آب مساوی است با 200 گرم (دو دسی لیتر)
یک پیمانه شیر مساوی است با 200 گرم (دو دسی لیتر)
یک پیمانه روغن آب کرده مساوی است با 200 گرم
یک پیمانه آرد مساوی است با 125 گرم
یک پیمانه شکر مساوی است با 200 گرم
یک پیمانه برنج مساوی است با 200 گرم
یک قاشق سوپخوری آرد مساوی است با 25 گرم
یک قاشق سوپخوری شکر مساوی است با 25 گرم
یک قاشق سوپخوری روغن آب کرده مساوی است با 20 گرم
البته فابل ذکر است یک پیمانه برابر است با یک لیوان معمولی
groohashpazi.blogfa.com
لئوناردو دی کاپریو: من معتاد اسکورسیزی هستم!
لئوناردو دی کاپریو بی شک یکی از توانمندترین بازیگران حال حاضر سینمای جهان و در عین حال یکی از پرطرفدارترین سوپراستارهای هالیوودی است.یکی دو روز پیش نامزدهای دریافت اسکار معرفی شدند اما لئو این بار حتی در فهرست نامزدها هم نبود تا احتمالا امسال هم لئو مثل پارسال اعلام کند که دیگر اسکار برایش هیچ اهمیتی ندارد.
لئوناردو دی کاپریو بی شک یکی از توانمندترین بازیگران حال حاضر سینمای جهان و در عین حال یکی از پرطرفدارترین سوپراستارهای هالیوودی است. او در سال 2013 تقریبا همزمان سه فیلم بزرگ در دست داشت. فیلم «گتسبی بزرگ» ساخته بازلورمان، «جانگوی رها شده» ساخته کونینتین تارانتینو و از لژنشینان سینمای جهان است.
فیلم «جانگوی رها شده» اولین فیلم از این سه اثر بود که به اکران سینماهای جهان درآمد و شاید بتوان آن را متفاوت ترین کار لئو دانست. او در این فیلم نقش منفی داستان را ایفا کرده است که در پرونده کاری او چنین تجربه ای به چشم نمی خورد. این فیلم با استقبال منتقدان و تماشاگران سینما روبرو شد.
هر چند که «جانگوی رها شده» مانند تمامی کارهای تارانتینو مخالفان سرسخت خود را داشت اما لئو تجربه متفاوتی داشت و به خوبی دیده شد. مجله «The Talk» در هفته آغازین اکران این فیلم گفت و گویی را با لئوناردو دی کاپریو انجام داد.
یکی دو روز پیش نامزدهای دریافت اسکار معرفی شدند اما لئو این بار حتی در فهرست نامزدها هم نبود تا احتمالا امسال هم لئو مثل پارسال اعلام کند که دیگر اسکار برایش هیچ اهمیتی ندارد. این گفت و گو را بخوانید:
از کار با تارانتینو و شخصیتی که در این فیلم بازی کردی بگو. اصلا چه شد قبول کردی در این فیلم بازی کنی؟
- مدت های زیادی بود عاشق کارهای کوئینتین بودم. اینکه او چطور تاریخ را به سبک خودش دوباره خلق می کرد، برایم جذاب بود. از سوی دیگر او این بار در «جانگوی رها شده» یک داستان اصیل آمریکایی را به سبک وسترن اسپاگتی از نو خلق و در عین حال سبک های مختلف سینمایی را با هم میکس کرده بود. کاری که تنها تارانتینو می تواند انجام دهد. شخصیت من برایم بسیار جالب بود و به نوعی من را یاد شخصیت جوانی لویی چهاردهم می انداخت. انسانی سرد از درون. برای من این کاراکتر کسی بود که نماد مردی از جنوب به نظر می رسید. از طرف دیگر من همیشه عاشق کار کردن با جیمی فاکس، کریستف والتز و ال جکسون بودم و خب البته دلایل بسیار زیاد دیگری هم وجود داشت که من نتوانم از کنار این فیلم به راحتی رد شوم.
الان که فیلم به اتمام رسیده نظرت در مورد فیلم چیست؟
- این فیلم یک فیلم فانتزی است. داستانی که هر کسی می تواند برای آن احترام قائل باشد. این فیلم یک بازسازی تاریخی است و در عین حال هیچ چیزی در این فیلم وجود ندارد که باعث شود مردمی که در آن دوره تاریخی زندگی می کرده اند از دیدن آن ناراحت شوند! اینکه شخصیت جیمی فاکس تلاش می کند تا خودش را آزاد کند اتفاقی نیست که تا به حال در هیچ فیلمی افتاده باشد. این تلاش برای آزادی، یک تلاش کاملا متفاوت است. البته ما درمورد برده برداری در آن زمان تصاویر بسیاری دیده ایم و فیلم های بسیاری ساخته ایم اما اینک یک برده خودش قهرمان داستانش باشد و برای رهایی خودش تلاش کند، اتفاقی کاملا تازه است.
شاید این تصور وجود داشته باشد که اینچنین اتفاقی هرگز در عالم واقعیت نیفتاده است اما فقط کافی است که از چشمان تارانتینو به این داستان نگاه کنیم تا موضوع را درک کنیم. اتفاقی که در این فیلم افتاد کاری است که شاید فقط کوئینتین تارانتینو بتواند انجام دهد. شاید خیلی ها تلاش کرده باشند کارهای اینچنینی بسازند اما او سبک خاص خودش را دارد. وقتی شما فیلم تارانتینو را می بینید، می دانید که قرار است کاملا درگیر فیلم شوید زیرا ابزارهای فیلم تنها شخصیت یا داستان نیست. بلکه موسیقی نیز هست و این می تواند کاملا شوکه کننده باشد. مانند همین فیلم که او برای یک داستان که قبل از جنگ داخلی آمریکا اتفاق می افتد از موسیقی هیپ هاپ استفاده کرده است و این کار او نیز جواب داده! تارانتینو فوق العاده است.
کار با ساموئل ال جکسون چطور بود؟
- او یک بازیگر فوق العاده است و وقتی وارد صحنه می شود انرژی بسیار مثبتی دارد. وقتی که تو دیالوگ هایت را می خوانی و به صحنه ای که قرار است بازی کنی، فکر می کنی، ناگهان یک توفان راه می افتد. آن وقتی است که ساموئل آمده! تو مجبوری در صحنه دوام بیاوری و تلاش کنی خودت را با آن انرژی هماهنگ کنی و این واقعا فوق العاده است. کاری که او در این نقش کرده واقعا قابل ستایش است.
لئو فکر نمی کنی خوب باشد چند وقت یک بار فیلم های کمدی رمانیتیک هم بازی کنی؟
- من برای بازی کردن در فیلم های کمدی رمانتیک هیچ مشکلی ندارم اما دوست ندارم کاری را قبول کنم. فقط به خاطر اینکه ژانر خاصی را بازی کرده باشم زیرا این زمان و مکان و موقعیت های خاص است که باعث می شود فیلمی را برای بازی انتخاب کنم. در غیر اینصورت فکر می کنم که یک اشتباه بزرگ خواهد بود. همیشه وقتی فیلمنامه ای را برای بازی انتخاب می کنم که بعد از خواندنش احساس کنم «وای من چقدر با این داستان ارتباط خوبی برقرار می کنم.» هیچگاه به مسائل دیگر فکر نمی کنم. نه به اینکه فیلم محبوب می شود یا نه، نه اینکه ماندگار می شود یا نه و ...؛ چون همه این اتفاقات زمانی مشخص می شود که فیلم ساخته شودو به اکران دربیاید. تنها چیزی که من برای انتخاب فیلم به آن اهمیت می دهم این است که بتوانم با داستان فیلم ارتباط برقرار کنم.
بهترین نوع آرایش صورت
بهترین نوع آرایش صورت
بهترین آرایش ، آرایشی است که با اصول صحیح صورت بگیرد و نه تنها شخص را زیبا و خوش سیرت نشان دهد بلکه طوری باشد که باعث جوان تر و شاداب تر ماندن پوست و موی او نیز می شود، از چین و چروک هایی که در سنین بالاتر و به مرور در انسان پدید می آید جلوگیری کند، در سلامتی جسم و روان او نیز اثر مستقیمی بگذارد و باعث شود تا فرد از دیدن خود نیز لذت ببرد. همچنین دوستان و آشنایان در ارتباط با او و از وجود او لذت بیشتری ببرند. ولی برعکس، اگر ما به استفاده بی رویه از لوازم آرایشی شیمیایی که امروزه زیبایی موقتی و ناپایداری استفاده کرده بلکه زیبایی و شادابی پوست و موی خود را نیز به خطر انداخته و پوست را زودتر دچار پیری می نماییم انواع چین و چروک ها و لکه ها و جوش ها در آن پدیدار می گردد و مو نیز دارای ریزش ها و انواع ضربات فیزیکی و شیمیایی مثل موخوره و… می گردد و بدین ترتیب وسیله بیمار شدن و فرسوده شدن پوست و موی خود را با دستان خود آماده می کنیم
بنابراین اگر می خواهید چهره شما همیشه جوان و عاری از سلول های مرده باشد، اگر دوست دارید زود شکسته و فرسوده نشوید و اگر دوست دارید به انواع بیماری های پوستی مبتلا نشوید یادتان باشد که بدون آگاهی از هر ماده ای برای آرایش این اعضا استفاده نکنید و از هر نوع پیشنهادی استقبال نکنید و بدانید که خود شما به تنهایی ضامن سلامتی پوست و موی خود هستید
هنوز هم بعضی از افراد هستند که دوست دارند از مواد آرایشی استفاده کنند که دارای مارک های خارجی با قیمت های سرسام آوری باشند، شاید فکر می کنند استعمال آنها بهتر و مفید تر خواهد بود
ولی باید دانست که اولا این کرم ها و پودرها و همچنین انواع لوازم آرایشی که توسط کارخانجات کشورهای خارجی ساخته می شود هر کدام دارای فرمولی خاص و جداگانه از دیگر مناطق می باشند چرا که آزمایشگاه های داروسازی هر منطقه بر اساس آب و هوا و نوع پوست و مو مردمانشان ، داروهای مورد نیاز را می سازند بنابراین هر کدام دارای فرمول مخصوص به خود بوده ، ثانیا چون این مواد از انواع چربی ها، هیدرات های کربن و … ساخته می شوند، دوره مصرف کوتاهی دارند که تا این مواد وارد کشور ما شوند و توزیع گردد یا از خواص دارویی آنها کاسته شده و یا کاملا از بین می رود و حتی در مواردی از تجزیه آنها مواد سمی بوجود می آیند که برای پوست و موی شما خطرآفرین نیز میگردد
بنابراین این فکر که مواد آرایشی خارجی بهتر و مفیدتر خواهد بود فکری بسیار اشتباه و غلط می باشد و مطمئنا داروها و کرم هایی که در داخل کشور و بر اساس آب و هوای همین منطقه و همین مردم ساخته می شود خیلی بهتر ازمواد آرایشی خارجی خواهد بود
اگر خوب در اطرافتان دقت کنید خواهید فهمید، آنانی که دارای پوست و موی خوبی می باشند و به دوام زیبایی خود نیز علاقمند می باشند، پوست و موی خود را پرورش داده و از آنها به خوبی مراقبت می کنند(چگونه؟) به شما خواهیم گفت که آنان پوست و موی خود را با کرم ها ، ماسک ها و پودرهای خانگی و دست ساز خودشان ، با دیگران و بر اساس تجربه ای که در مورد پوست خود پیدا کرده اند، آرایش و تغذیه می نمایند. کرم ها و ماسک ها و پودرهایی که از انواع گیاهان (میوه ها و سبزیجات) درست شده است اجازه می دهند تا پوست و موی بدنشان از ویتامین ها و املاح و هورمون های موجود در گیاهان استفاده کرده و به نفع سوخت و ساز و ترمیم خود، از آنها سود برده و همیشه جوان و زیبا بمانند.
منبع:زن روز
چهار فصل سال در یک روز
در جنوب بابل در بلندای رشته کوههای البرز در مازندران، روستایی است که در آن دلتان برای زمستان تنگ نمیشود. زمستانهای طولانی فیلبند توانسته بسیاری از گردشگران را روانه این روستای مازندران کند.
زمستان در این منطقه زود آغاز میشود و دیر به پایان میرسد و میتوان گفت نزدیک به هفت ماه سال همه جا پوشیده از برف است و سرمای طاقتفرسایی همه جا را فرا میگیرد به همین سبب در این فصل روستا خالی از سکنه میشود.
به جرات میتوان گفت در فصلهای بهار و پاییز در این روستا و این منطقه همه پدیدههای جوی دیده میشود! به طوری که ممکن است در یک روز ابر و مه و سپس بارش باران و در پی آن تگرگ و برف دیده شود که ناگهان با وزش باد تندی، ابرها دور شده و با نمایانشدن آفتاب، رنگینکمان زیبایی را نیز شاهد باشید و پس از مدتی هوا چنان صاف و آفتابی شود که به پدیدههای پیش آمده شک کنید که آیا همه این پدیدهها در یک روز رخ داده است!؟
برای رسیدن به فیلبند، میتوانید مسیر 25 کیلومتری آمل ـ هراز را انتخاب کنید که پس از گذشتن از روستای سنگچال به فیلبند میرسید. این روستای ییلاقی حدود 2700 متر از سطح دریا ارتفاع دارد و مرتفع ترین روستای ییلاقیست که در جنوب بابل در بخش بندپی غربی قرار دارد.
این روستا در فصل تابستان 1200 خانوار سکنه دارد اما در زمستان به طور کلی خالی از سکنه است. قدمت تاریخی این روستا را حداقل 700سال تخمین زده اند. این روستا از چشمه های کوچک و بزرگ متعددی بهره مند است چشمه کوچک موسوم به لار دارای املاح معدنی فراوانیست که برای درمان درد کلیه مفید است. می گویند که وجود فلوئور کافی در آب چشمه های این منطقه در استخوان بندی مردمش تاثیر بسزایی گذاشته است.
کوهنوردان بسیاری برای بالا رفتن از قلههای فیلبند و امامزاده قاسم به این منطقه میآیند که البته قابل توجه است با اینکه قله فیلبند با بلندای 3250 متر در این منطقه قرار دارد، اما مردم خود روستا چنین قلهای را نمیشناسند و معتقدند بلندترین نقطهای که روستا در آن قرار دارد، قله فیلبند نامیده میشود
در کنار بازدید از روستای فیلبند، دیدن روستای سنگچال را نیز به شما پیشنهاد میکنیم.
روستای فیلبند از چند چشمه آب معدنی نیز برخوردار است که برخی از آنها بسیار کوچکند. چشمه لار که یکی از چشمههای کوچک این روستا به حساب میآید، دارای املاح معدنی بسیار خوبی است که برای برطرفکردن دردهای کلیه مناسب است. علاوه بر دوستداران طبیعت، بیشترین گردشگران و مسافران این منطقه را بیماران و کوهنوردان تشکیل میدهند. کوهنوردان به صورت گروهی به این منطقه سفر میکنند.
کوهنوردان بسیاری برای بالا رفتن از قلههای فیلبند و امامزاده قاسم به این منطقه میآیند که البته قابل توجه است با اینکه قله فیلبند با بلندای 3250 متر در این منطقه قرار دارد، اما مردم خود روستا چنین قلهای را نمیشناسند و معتقدند بلندترین نقطهای که روستا در آن قرار دارد، قله فیلبند نامیده میشود. دوچرخهسواران و دوستداران مسافرت با دوچرخه میتوانند با انتخاب مسیر جاده هراز به روستای فیلبند به راحتی مسیر را طی کرده چرا که مسیر جاده هراز تا روستای فیلبند - که نزدیک به 40 کیلومتر است- آسفالت شده و شیب مناسبی دارد و دوچرخهسواران به آسانی میتوانند با رکابزدن به روستای زیبای فیلبند دسترسی پیدا کنند.
به دلیل این که این منطقه، منطقهای کوهستانی به حساب میآید از گیاهان دارویی خاصی برخوردار است و بسیاری از افرادی که در زمینه گیاهان دارویی و کشت یا گردآوری این گیاهان دارویی فعالیت میکنند، در فصلهای مختلف راهی این منطقه میشوند تا از گیاهان دارویی این منطقه استفاده و بهره لازم را ببرند.
یکی از زیباییهای فیلبند این است که این روستا بر فراز ابرها قرار دارد و بیشتر روزها همه جا را ابر و مه فراگرفته است و چشماندازی زیبا را به وجود میآورد.
در صورتی که ابر و مه وجود نداشته باشد و هوا به طور کامل صاف و آفتابی باشد، میتوان از این روستا که در بلندترین نقطه منطقه است به تماشای مناظر اطراف پرداخت که در نوع خود بسیار لذتبخش بوده و تجربهای خوش را در شما ایجاد خواهد کرد.
منبع: jamejamonline.ir
ولنتاین ایرانی
ولنتاین ایرانی
در بعضی فرهنگهاروز ۲۵بهمنماه (۱۴ فوریه)روز ولنتاین (روز عشاق و یا روز عشق ورزی) است.
ولنتاین ایرانی : اکثر فرهنگ های دیرین دنیا ، برای ابراز عشق و علاقه یک روز در سال(روز ولنتاین ) دارند . ما ایرانی ها هم در فرهنگ زرتشتی ماه مهر رو داریم که مظهر مهربانی ایرانیان و ماه ابراز عشق هست که به ولنتاین ایرانی معروف شده است.
کمتر کسی است که بداند در ایران باستان، نه چون رومیان از 3 قرن پس از میلاد- که از 20 قرن پیش از میلاد- روزی موسوم به روز عشق وجود داشته است. جالب است بدانید که این روز (روز عشق یا ولنتاین ایرانی )در تقویم جدید ایران دقیقا مصادف است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها ۴ روز پس از ولنتاین فرنگی!
این روز (ولنتاین ایرانی) سپندارمذگان یا اسفندارمذگان نام داشته است. فلسفه بزرگداشت این روز به عنوان "روز عشق" یا ولنتاین به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را 30 روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. روز پنجم سپندار مذ بوده است. سپندارمذ لقب ملی زمین یعنی گستراننده، مقدس و فروتن است. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به عنوان نماد عشق می پنداشتند و ما امروزه، این روز را به عنوان ولنتاین ایرانی می شناسیم.
ولنتاین ایرانی_ در باور ایرانى مرد داراى قدرت مردانگى و تفکر و خردورزى بیشترى است، در برابر آن زن نیز داراى مهر ورزى، عشق پاک، پاکدامنى و از خودگذشتگى فراوان ترى است که هر یک از این دو به تنهایى راه به جایى نبرده و حتى روند پویایى گیتى را هم به ایستایى مى کشانند. اگر مردان بدنه هواپیماى خوشبختى اند، زنان موتور آن اند که پیکره بى موتور و موتور بى بدنه هیچ کدام به تنهایى به اوج سعادت نمى رسند بلکه ذره اى حرکت و جنبش هم برایشان ناممکن است. اشوزرتشت خوشبختى بشر را وابسته به میزان دانش و خرد انسان مى داند نه جنسیت و قومیت و رنگ و نژاد و از دیدگاه وى همه انسان ها _ همه زنان و مردان _ داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزینش همسر آزاد شمرده و عشق پاک و دانش نیک را دو معیار اصلى مى داند و خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشویى در این مى داند که هر یک بکوشند تا در راستى از دیگرى پیشى جویند.
امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین ِسرسبز و نشانی از باروری و زایش است. جشن سپندارمذگان یا اسفندگان( همان جشن ولنتاین ایرانی)، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده و این روز به نام «مردگیران» یا «مژدگیران» یا «مزدگیران» (=هدیه گرفتن از مردان) نیز در ادبیات فارسی به کار رفته است.
ولنتاین ایرانی_در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه میدادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت میکردند. اخیرا گروهی از دوستداران فرهنگ ایرانی پیشنهاد کرده اند که به منظور حفظ فرهنگ ایرانی سپندارمذگان بجای ولنتاین فرنگی به عنوان روز عشق گرامی داشته شود
ملت ایران از جمله ملت هایی است که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبت های گوناگون جشن می گرفتند و با سرور و شادمانی روزگار می گذرانده اند. این جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگی، خلق و خوی، فلسفه حیات و کلا جهان بینی ایرانیان باستان است. از آنجایی که ما با فرهنگ باستانی خود آشنا نیستیم شکوه و زیبایی این فرهنگ با ما بیگانه شده است.
چند سالی بیش نیست که روز ۱۴ فوریه در تقویم جوانان ایرانی ؛ روز ویژه ای شده است. خصوصیتی که روزهای ملی و سنتی ما در همان تقویم ها از آن بی بهره اند. سده ، مهرگان ، تیرگان و ... شاید برای خیلی ها نام های غریبه ای باشند اما از هر بچه مدرسه ای که در مورد ولنتاین فرنگی سوال کنید فلسفه ی آن را می داند.
اما کمتر کسی است که بداند در ایران باستان، نیز روزی موسوم به روز عشق یا به عبارتی ولنتاین ایرانی وجود داشته است!
نزدیک این ایام که می شود (ولنتاین ایرانی یا ولنتاین فرنگی )حتما شما هم هیاهو و هیجان را در خیابان ها دیده اید. مغازه های اجناس کادوئی لوکس و فانتزی غلغله میشود.شمع شکلات ادکلن و.. همه وهمه در جعبه های رنگی قشنگ همراه با کارت هایی که بر روی آنها جملاتی هم نوشته شده و حاکی از عشق و علاقه طرفین می باشد بازار داغی دارند . همه جا اسم ولنتاین به گوش می خورد.
اگر شما هم جزء آن دسته از جوانانی هستید که روز ولنتاین ایرانی یا ولنتاین فرنگی را جشن می گیرید می توانید برای تزئین کادویی که قرار است به فرد مورد علاقه خود بدهید از تصاویر زیر ایده بگیرید.
بیتوته
روز ولنتاین ابتدا فقط در کشور روم رواج داشت اما کم کم به تمام کشور های اروپایی منتقل شد و با برگزاری مراسم در کشور های اروپایی و آمریکایی، می بینیم که این روز جهانی شده است . روز ولنتاین مصادف با 25 بهمن ماه ( 14 فوریه ) است که روز عشق و محبت نامیده شده و در این روز دخترها و پسرها به همدیگر هدیه میدهند تا عشق و علاقه خود را به یکدیگر به نحوی ابراز کنند…
forum.iranvij.ir
همه ﺗﻼﺷﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ ، ﺍﻣﺎ ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ … چارلی چاپلین
اگر روزی خیانت دیدی،بدان که قیمتت بالاست .چارلی چاپلین
شکست خوردن ناراحتی ندارد.آدم باید شجاع باشد تا بتواند از خودش یک احمق بسازد!
چارلی چاپلین
من دریافته ام که ایده های بزرگ هنگامی به ذهن راه می یابند که مصمم به داشتن چنین ایده هایی باشیم. چارلی چاپلین
www.SMSOJOK.com
بنابراین حاضرم همه حق و حقوقش را بپردازم ضمن این که هر ماه نفقه او و دخترم را پرداختهام.در حال حاضر نیز با توجه به شرایط سخت زندگی و تنهاییام اجازه ازدواج دوباره میخواهم.قاضی دادگاه پس از شنیدن اظهارات مرد هنرپیشه همسر او را به دادگاه احضار کرد.
ایران ناز
گریه نوزادان بر اساس لهجه مادری است
فکر می کنید از چه زمانی باید مراقب نحوه حرف زدنتان جلوی کودک دلبندتان باشید؟ آیا باورتان می شود اگر بگوییم کودکان از همان دوران جنینی حرف های شما را می شنوند و یاد می گیرند پس از همان زمان بارداری باید به حرف هایی که جلوی او می زنید دقت کنید!
عجیب است حتی گریه نوزادان با هم فرق دارد و هر کدام به زبان مادری خود گریه می کنند! محققان آلمانی می گویند کودکان از داخل رحم نکات ظریف لهجه و زبان مادری خود را یاد می گیرند.
این محققان با بررسی گریه 60 کودک سالم که در خانواده های فرانسه زبان و آلمانی زبان به دنیا آمده بودند؛ متوجه شدند کودکان فرانسوی با تون صدایی زیاد شونده و آلمانی ها با صدایی رو به پایین، گریه می کنند.
آنها احتمال می دهند که این حالت گریه کودکان و تقلید آنها از نحوه حرف زدن مادرانشان؛ نتیجه تلاش کودک برای ایجاد یک ارتباط نزدیک و حرف زدن با مادر است.
به نظر می رسد کودکان ازهمان دوران جنینی تحت تأثیر صدا و لحن زبان مادری خود قرار می گیرند.
البته پیش از این هم محققان متوجه شده بودند که جنین صداهایی از جهان بیرون را که در 3 ماه آخر بارداری شنیده به یاد می آورد و علاوه بر این تحقیقات قبلی نشان داده بود که نوزادان از 12 هفتگی قادرند حروف صداداری را در صحبت های بزرگسالان، بفهمند وبا هم مطابقت دهند.
www.irantrack.com
خیلی وقت است که انگیزه هایم را از دست دادم. فیلمنامه ها جذبم نمی کرد و ضعف کارها آزارم می داد. احساس می کنم که باید با کارگردانی برگردم و دیگر دلم نمی خواهد جلوی دوربین باشم. فکرهایم را کردم...
www.irantrack.com
ترس هایتان را همین امروز کنار بگذارید.
www.irantrack.com
دانش آموزی داشت سر کلاس چیزی می خورد، معلم پرسید چی می خوری؟ گفت: نمی خورم! آلو خشک رو گذاشتم توی دهانم تا خیس شه زنگ تفریح بخورم!
www.irantrack.com
برای دانلود می توانید مراجعه نمائید به سایت:www.irantrack.com
منبع:www.irantrack.com