***جزیره نیم نگاه***

از یازدهم تیزماه 1392 در آدرس http://jazireh2012.rozblog.comمنتظر شما عزیزان هستم

***جزیره نیم نگاه***

از یازدهم تیزماه 1392 در آدرس http://jazireh2012.rozblog.comمنتظر شما عزیزان هستم

رازهای پنهان-قسمت هفتم-راز دوست داشتن خود

بسیاری از مشکلات ما ناشی از اینست که خودمان را دوست نداریم !!!!! بله این واقعیت دارد ، ممکن است بگویید چطور ممکن است ، ولی حقیقت دارد ... ما مدام در حال سرزنش خود هستیم و خود مان را مقصر می دانیم .... بیایید راز دوست داشتن خود را بیاموزیم !

رمز و راز دوست داشتن خود

در سال گذشته مشغول درک قدرت عشق واقعی به خودم بودم . در تمام زندگیم ،حس تنها ماندن یکی از بزرگترین ترس هایم بود و این باعث می شد خود را بی دلیل درگیر روابطی کنم که جز حس سر خوردگی چیزی برایم نداشت. این از ترس ها و عدم درک مناسب از خودم سرچشمه می گرفت که باعث می شد یک رابطه تمام دنیایم شود، مرکز توجه ام شود و سرانجام من را تصاحب کند!!!این مسئله باعث می شد که رسیدن به هدف هایم را بخاطر دیگری قربانی کنم و وقتی یک رابطه به پایان می رسید، می فهمیدم که با خود چه کرده ام.

هر بیشتر به خودم نگریستم، فهمیدم که منشأ این روابط شکست خورده، خودم هستم !فهمیدم که خودم را به طور واقعی دوست نداشتم و تحسین نکرده ام و فقط به ابراز علاقه و تحسین دیگران دلخوش بودم.با خودم تصمیم گرفتم تغییری در زندگیم ایجاد کنم.اول از همه باید بر ترس از تنهایی خودم غلبه کنم و این میسرنبود جزپیدا کردن راهی برای استقلال و آزادی شخصی . جالب تر اینکه،از وقتی که تحسین کردن خودم را شروع کردم، کیفیت رابطه هایم بهتر شد و به این نتیجه رسیدم که هرچه بیشتر خودم را دوست بدارم، کمتر از تنها ماندن می ترسم و روابط سالم تری را به سوی زندگی ام جذب خواهم کرد.

 من برنامه ای را به این اسم" قرار ملاقات با خودم" ترتیب دادم.حال می بایست علی رغم روابطم ، با خودم هم وقت می گذراندم.به زبان ساده تر، با خودم هم قرار می گذاشتم و بیرون می رفتم و آن مدت زمان را به خودم اختصاص می دادم.این زمان متعلق به من است.ما در زندگی یاد گرفتیم زمان و انرژی زیادی را صرف دیگران کنیم و گاهی فراموش می کنیم که منبأ آن انرژی را باید دوباره شارژ کنیم و این فقط زمانی میسر می شود که از منابع و انرژِی درون برای یک تغییر مثبت در زندگی و کمک به دیگران بهره گیریم. به بیان ساده این یک مفهوم قدرتمند است که می تواند سلامت جسمی و ذهنی شما را بهبود بخشد.

قبل از شروع " قرار ملاقات با خودم" این نکات را به خاطر بسپارید.

از بین بردن نا آرامی ها

تلفن تان را از پریز جدا کنید.گوشی موبایل را خاموش کنید.کامپیوتر و تلویزیون را نیز خاموش نمایید و اجازه ندهید در مدت زمان قرار ملاقات، ذهنتان درگیر چیزی باشد.این زمان فقط متعلق به شماست که فقط با خودتان خلوت کنید.

تنها بودن

این خیلی مهم است که کاملأ تنها باشید.شما همیشه می توانید با غریبه ها حرف بزنیدودوست های جدید پیدا کنید ولی در این قرار ملاقات ، فقط باید با خودتان آشنا شوید نه کس دیگری.اگر با همسر یا دوست خود زندگی می کنید، طوری برنامه ریزی کنید که او در خانه نباشد ویا خودتان از خانه بیرون بروید.اگر فرزندی دارید او را به پرستار بسپارید ویا زمانی را انتخاب کنید که آنها در خانه نیستند.درک این موضوع خیلی مهم است که این زمان موهبتی است برای شما که فقط روی سلامت خودتان تمرکز کنید.

برنامه ریزی

مدت زمانی که قرار ملاقات طول می کشد را برنامه ریزی کنید.حداقل مقدار زمان را طرح ریزی کنیدو تمام آن زمان را روی خودتان تمرکز کنید.من اکثرا 2تا 4ساعت را برای قرار ملاقات خودم برنامه ریزی می کنم.

نزدیکان

با اطرافیانتان درباره قرار ملاقاتتان صحبت کنید و اجازه دهید تا در فوایدش سهیم باشند .نه تنها حمایت آنها را خواهید داشت ، بلکه دچار سردرگمی و غفلت هم نخواهند شد.

self-loving-2

دراینجا ایده هایی برای قرار ملاقات با خودتان پیشنهاد می کنیم که می توانید آنها را ترکیب کرده و اجرا کنید:

وعده مطالعه

به یک کافه مدرن بروید ویا یک مکان راحت در خانه را انتخاب کنید. کتابی معنوی را برای یک ساعت یا بیشترمطالعه کنید.یک چای گیاهی گرم به همراه چند بیسکویت پنیری هم داشته باشید. به همراه چند برش میوه و از این تجربه عمیقا لذت ببرید.

وعده بخشش و قدردانی

یک نقطه راحت را پیدا کنید.من اکثرا نشستن روی صندلی اتاق پذیرایی را ترجیح می دهم در حالی که فضای اطراف با شمع تزیین شده باشد ؛روی یک دفتر یادداشت روزانه ویا کاغذی دیگر،همه چیزهایی که بخاطر آنها خودتان را بخشیده اید بنویسید.ما بعضی اوقات با خودمان خیلی ظالمانه برخورد می کنیم وبا اختیار،خودمان را بخاطر شکستها، نرسیدن به اهداف وشکست در رسیدن به امیال خود سرزنش می کنیم.

این زمان را به خودتان اختصاص بدهید و خودتان را برای تمامی رفتار های ظالمانه ای که با خودتان داشتید و به سلامتیتان آسیب رسانده اید ببخشید.

قدردانی

تمام چیزهایی که در زندگی بخاطر آنها سپاسگزار هستید را لیست کنید وبرای تک تک آنها سپاسگزاری کنید، این یکی از کارهای مورد علاقه من است.

تمجید

لیست تمام چیزهایی که دیگران شما را بخاطر آنها تحسین می کنند را بنویسید.چیزهایی که آنها می گویند تو در آن خوب هستی و استعداد ذاتی داری ! توجه کنید که از شما می خواهم به عنوان شخصی دیگر به خود نگاه کنید.

وعده موسیقی

بعد از یک وعده غذای رضایت بخش و سالم، به یک کنسرت زنده بروید.برای مثال، هر پنج شنبه عادت دارم که بعد از یک وعده غذای کاملا گیاهی و سالم، به سمفونی بروم. با این کارتجربه ای ارزشمند را برای خودتان به ارمغان آورده اید.

وعده یوگا یاتفکرذهنی( مدیتیشن)

کلاس یوگا یا مدیتیشن را در برنامه خود داشته باشید.بعد از کلاس، یک جکوزی آرامش بخش را تجربه کنید و به خانه باز گردید و از یک وعده غذای سبک لذت برده و در عصر استراحت کنید.

وعده گردش

برای یک پیاده روی طولانی در مکانی که به آن علاقه مندهستید،آماده شوید و اگر دوست دارید به پارک بروید. یا یک رانندگی طولانی مدت را تجربه کنید. من دوست دارم یکشنبه ها در مرکز خرید قدم بزنم و از دیدن افراد جدید واجناس مختلف لذت ببرم و همچنین قدم زدن در ساحل را خیلی دوست دارم. ایده خوبی است که به همراه یک کتاب در ساحل قدم بزنید و مطالعه کنید.

هنر و فرهنگ

به یک گالری هنری در یک مکان باز ویا موزه بروید.تماشای هنر،الهام بخش و نشاط آور است و همچنین از تماشا کردن مردم هم لذت می برم.

شما هم اگر ایده جدیدی دارید با ما در میان بگذارید ، موفق باشید !

www.ibanoo.ir/

رازهای پنهان-قسمت6- پنج راز زیبایی پوست

پنج راز زیبایی پوست

 

بخوردادن سبب پاکسازی عمیق منافذ پوست می شود و گرد و غبار ذرات اضافی چربی را می زداید، وضعیت خونرسانی پوست را بهبود می بخشد و پوست را برای پاکسازی عمیق توسط ترکیبات ویژه آماده می کند.

 

▪ یکم: ابوعلی سینا در کتاب قانون در مورد زیبایی پوست صورت آورده است: بدان که تا خون بیشتر به سوی پوست آید صفا و روشنی و سرخی مطبوع و زیبایی پوست بیشتر می شود.

 

با این همه که مسأله اساسی رسیدن خون است، اما باید برای حفظ زیبایی پوست تن را از گرما، سرما و از باد حفظ کرد.

 

مواد تناولی برای تولید خون خوب به کار می آیند. نخود، تخم مرغ نیم بند، آبگوشت و انجیر بخورند. انجیر خون بسیار خوب و مناسب برای زیبایی پوست تولید می کند.

 

کسی که از بیمای تازه برخواسته و رنگ رخساره اش زشت شده است و می خواهد آن را به رنگ طبیعی برگرداند، انجیر خشک و خرمای کال بخورد که این هر دو خون خوب و پوست لطیف را افزایش دهند و همچنین چند روز پیاپی ناشتا شیر بنوشد.

 

سیزی های خوب و مناسب و زیبایی بخش رخسار عبارتند از: ترب، تره، پیاز و کلم و سیر، که بر دوام بخورند تا خوب باشد. زعفران نیز اگر در غذا باشد خوب است

 

▪ دوم: پوست را مرتب تمیز کنید روش زیر را سه بار در هفته برای زدودن سلول های مرده پوست انجام دهید.

 

گل سرشوی، آردنخودچی و گرد چوب صندل را به مقدار مساوی با هم مخلوط کنید این ترکیب را در ظرفی که هوا به آن نفوذ نکند قرار دهید: یک قاشق چایخوری از این ماده را با آب مخلوط نمائید تا خمیری حاصل شود. این خمیر پوسته ها و آلودگی های پوست را می زداید.

 

از میوه های فصلی به جای ماسک صورت استفاده کنید زیرا از لحاظ اقتصادی به صرفه بوده خاصیت مرطوب کنندگی بالائی دارند برای این کار مغز میوه ها را بچلانید یا آنها را در مخلوط کن بریزید و بعد پیش از این که ویتامین ها خاصیت خود را از دست بدهند فورا آنها را روی پوست بمالید. انگورها سرشار از ویتامین ها و نمک های معدنی می باشند. برای از بین بردن چین های اطراف چشم و دهان می توانید روی آنها آب انگور بمالید این عمل موجب مرطوب شدن، دفع سموم و تقویت پوست می شود.

 

▪ سوم: بخوردادن سبب پاکسازی عمیق منافذ پوست می شود و گرد و غبار ذرات اضافی چربی را می زداید، وضعیت خونرسانی پوست را بهبود می بخشد و پوست را برای پاکسازی عمیق توسط ترکیبات ویژه آماده می کند.

 

ابتدا دو لیتر آب را در یک ظرف کاملا تمیز بجوشانید، سپس آب را از روی حرارت بردارید، ۲قاشق سوپ خوری از پودر بخور (گیاهی) در آب بریزید سپس سر خود را بالا ظرف آب بگیرد و یک حوله تمیز روی سر خود بیندازید. برای پوست های خشک، معمولی، و چروک دار حدود ۵دقیقه بخور کافیست ولی برای پوست های چرب ۵ ۱۰دقیقه بخور لازم است. اگر از آب تنها استفاده می کنید مدت بخور باید طولانی تر باشد و سپس صورت و گردن را با حوله تمیز خشک کنید و اکنون پوست آماده لایه برداری عمقی است.

 

▪ چهارم: کمپرس کردن وسیله مناسبی برای جداکردن اتصالات سست لایه شاخی و مرده پوست می شود. این روش برای پوست های خشک و حساس بهتر از بخوردادن است، ابتدا آب را بجوشانید سپس پودر بخور را اضافه کنید و ۵دقیقه در ظرف را ببندید و سپس محتوی ظرف را از صافی عبور داده و در ظرف دیگر بریزید و سپس با یک حوله نرم و تمیز یا یک پارچه نخی کاملا تمیز که در آن ۲سوراخ برای چشمها باز کرده اند که آن را به محلول آغشته کنید و کمی آن را فشار دهید حوله را روی صورت بگذارید و به پشت دراز بکشید. تمرکز و تنفس آرام و عمیق به پوست شما آرامش بیشتر می دهد.

 

۵۱۰دقیقه کمپرس داغ کافیست، این عمل در درمان کمکی جوش های صورت و نواحی ملتهب پوست مفید است و به منظور برطرف نمودن چربی و کدروت از پوست های چرب می توانید بلافاصله پس از کمپرس داغ، از کمپرس سرد استفاده کنید

 

▪ پنجم: ماسک جوانه گندم علاوه بر پیلینگ، ماسک شاداب کننده پوست می باشد. جوانه گندم را در ظرفی ریخته و آن را آسیاب کرده یا خرد کرده و شیر یا ماست را آرام آرام به آن اضافه کنید و پس از بخور دادن پوست ماسک را با حرکات دورانی و از پایین به بالا روی پوست می مالیم و با حرکات چرخشی ماساژ می دهیم و سپس ده دقیقه قطعات خشک آن را از روی پوست برداشته، پوست را شستشو دهید.

 

عسل را در حرارت ملایم به صورت روان درآورده و شیر و آرد را به میزان مساوی آرام آرام به آن اضافه می کنیم (هر کدام سه قاشق غذاخوری) یک ماده خمیری یکدستی به دست می آید که آن را روی پوست بمالید و پس از ۲۰دقیقه دراز کشیدن و تنفس آرام و عمیق با پنبه آغشته به شیر ماسک را به صورت ملایم از پایین به بالا از روی پوست بردارید آنگاه پوست را با آب ولرم شستشو دهید.

منبع:صدف نیوز

زارهای پنهان-قسمت ۵-رمز خوشبختی


همشهری-امروزه همه از خوشبختی حرف می‌زنند. خوشبختی یعنی ارزش و اهمیت لحظه. آیا شگردی برای شاد بودن وجود دارد؟ آیا خوشبختی مسری است؟ در اینجا همه آن چیز‌هایی که برای شاد بودن باید بدانید را ارائه می‌دهیم....

همشهری-امروزه همه از خوشبختی حرف می‌زنند. خوشبختی یعنی ارزش و اهمیت لحظه.
آیا شگردی برای شاد بودن وجود دارد؟ آیا خوشبختی مسری است؟ در اینجا همه آن چیز‌هایی که برای شاد بودن باید بدانید را ارائه می‌دهیم.

خوشحال باشید!

آیا با وجود نگرانی‌های کاری و غم و اندوهی که در محیط اطرافمان وجود داردسخت است بتوان قلبی شاد داشت؟ ابدا اینطور نیست! تنها کافی‌ا‌ست چند راهکار برای ارتباط مجدد با شادی دستتان بیاید. برای آنکه خورشید هر روز سال بر زندگی روزانه‌تان بتابد‌، توصیه‌های زیر را بشناسید.بعضی‌ها خوشبختی را در رفتن به سبزه زارها و برخی دیگر سپری کردن لحظات در کنار فرد مورد علاقه شان و یا در پیچ و خم یک گالری هنری می‌بینند. هر‌کس آن را در چیزی‌می‌بیند؛ گاه خوشبختی دم دستمان قرار دارد اما اغلب از کنار آن می‌گذریم. خوشبختی چه به‌صورت حالت روحی باشد و یا موهبتی الهی، اهمیت چندانی ندارد! مهم آن است که آن‌را پرورش دهیم. برای رسیدن به آن روش‌های متعددی وجود دارد که همگی بر مبنای طرز برخورد‌ها، نگرش و تمرینی روزانه قرار دارد. از این‌رو پیشنهاد‌های زیر را دنبال کنید:

1- عزت نفس را دوباره به‌دست‌آورید:

بعضی افراد در پایین آوردن ارزش خود استعداد دارند. برخی دیگر می‌دانند که هدیه‌ای در جهان هستی به شمار می‌آیند. تفاوت این 2گروه در چیست؟ عزت نفس! عزت‌نفس ضامن خوشبختی و بعدی از شخصیتتان است که باید از آن مواظبت کنید. کریستوفر آندره روانپزشک در این زمینه می‌گوید: فردی که از عزت نفس بالایی برخوردار است، خودش را دست کم نمی‌گیرد.«چنین فردی بدون آنکه دیگران را عامل بدبختی‌اش بداند، مسئولیت زندگی و همچنین خوشبختی‌اش را بر عهده می‌گیرد». در عوض فردی که عزت نفس اندکی دارد، هیچ‌گاه آن‌طور که باید و شاید قدر و ارزش خود را نمی‌داند و با مشکلات متعددی روبه‌رو می‌شود. برای پرورش عزت‌نفس، ابتدا موفقیت‌هایتان را مد‌نظر آورید. معمولا در پایان روز عادت داریم اخبار ناخوشایند را به خاطر آوریم. سعی کنید بیشتر به نکات مثبت فکر کنید. مثلا می‌توانید به یک موفقیت کوچک کاری و یا به تعریف و تمجید فردی که دوستتان دارد فکر کنید که خیلی هم خوشایند است.

2- ارتباط خوبی با دیگران برقرار کنید:

به‌دنبال خوشبختی هستید؟ به دوستانتان برسید. برای آنکه شاد باشید، در راستای رسیدگی ‌‌خودتان، به فکر دیگران هم باشید. توصیه‌ای که در این زمینه می‌شود آن است که در ازای کمک و یا محبت به دیگران‌، در پی آن نباشید که مورد قبول و یا محبوبیت اطرافیانتان قرار بگیرید. البته مورد تایید و محبوبیت قرار گرفتن، خوشایند است اما امری ضروری نیست. به جای انتظار از دیگران، برای یاری رساندن و بخشیدن آماده باشید. در خدمت کردن به اطرافیان و افزایش دید و بازدید‌ها و ترتیب‌دادن میهمانی‌ها درنگ نکنید. آخر هفته همسایگانتان را برای شام دعوت کنید و یا برای میان‌وعده قبل از ناهار با دوستانتان دور هم جمع شوید. این دیدارها کمتر از آنچه فکر می‌کنید وقت و هزینه می‌برد.

3- برای خودتان سرگرمی‌های کوچک به‌وجود آورید:

فکر نمی‌کنید که خوشبختی از یک سری شادی‌های کوچک تشکیل شده باشد؟ لذت‌های کوچک، انسان را بشاش و سرحال نگه می‌دارد. مثلا لحظاتی دست کشیدن از کار و نوشیدن یک فنجان قهوه با یکی از همکارانی که با او احساس راحتی می‌کنید‌ و یا لذت بردن از پرتو خورشید در چله‌زمستان... . خوشبختی مانند سلامتی است که باید همه روزه از آن مواظبت کنید. به‌خودتان خوبی کنید. همچنین می‌توانید در ازای کارهایی که انجام می‌دهید به‌خودتان پاداش دهید.«اگر این بودجه را به دست بیاورم، به‌عنوان پاداش، آخر هفته را با فردی که دوستش دارم می‌گذرانم». تصمیم بگیرید شاد باشید‌ زیرا شادی، میزان مولکول‌های شاد‌ و یا همان هورمون آرامش‌بخش آندروفین در بدن را افزایش می‌دهد.

4- با گذشته آشتی کنید:

گاه به‌نظر می‌رسد که خاطرات کینه‌های کهنه مربوط به همسر سابقتان‌، حکایت سخت خانوادگی و... ذهنتان را مشغول کرده باشند. برای سبکبالی و خالی نگه داشتن ذهن از نگرانی‌ها و همچنین رسیدن به خوشبختی واقعی، آشتی با گذشته امری ضروری است. بعضی اوقات تنها کافی‌ است که در مورد آن موضوع صحبت کنید. چنانچه از دست دوستی ناراحت هستید، حتی اگر اختلافتان موضوع حساسی باشد، در میان گذاشتن با او چندان سخت نیست اما در مورد اختلافات خانوادگی و یا اختلاف میان زن و شوهر، موضوع حساس‌تر می‌شود. ماتم‌گرفتن و یا عذر‌خواهی به تنهایی دردی را دوا نمی‌کند، در عوض، پذیرفتن آن گامی در جهت حل مشکل به شمار می‌رود. امروزه مشورت با روان‌شناس رایج شده است. گاه مشورت با یک متخصص راه حل مناسبی است‌، به‌خصوص اگر تشویش‌ها، نگرانی‌ها و یا ناراحتی خاصی مانع شادی شما می‌شوند. همچنین آشتی با گذشته نشانگر پختگی روحی است.

5- خلاقیتتان را افزایش دهید:

مقابله با روزمر‌گی‌‌و استقبال از نوآوری‌ها یکی از ارکان خوشبختی است. به گفته کریستیان بوآرون‌، فیلسوف برای شاد بودن‌، شناخت شخصیت و ابراز وجود، خلاقیت ضروری است. مواد اولیه آن‌:کنجکاوی! به‌خودتان اجازه دهید در زمینه‌های متعدد چیزهای مختلفی را امتحان کنید و از اشتباه کردن اجتناب نکنید. همه می‌توانند دست به‌کار شوند! به‌طور مثال از یک شام رمانتیک گرفته تا عصرانه‌ای برای بچه‌ها، خودتان را سرگرم کنید و ابتکار عمل به خرج‌دهید و یا بدون مراجعه به آژانس مسافرتی‌، یک مسافرت ترتیب دهید.

گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی

چند جمله زیبا در مورد عشق و محبت و دوستی

عشق با روح شقایق زیباست عشق با حسرت عاشق زیباست

عشق با نبض دقایق زیباست عشق در حسرت دیدار تو بودن زیباست



راز شاد زیستن انجام انچه دوست داری نیست ،بلکه دوست داشتن ان چیزی است که انجام می دهیم.



به کسی عشق بورز که لایق عشق باشد نه تشنه عشق ،زیرا تشنه روزی سیراب می شود.



مهر و محبت چیزی است تقسیم شدنی ولی عشق نه.



عشق ورزیدن به کسی که لیاقت دوست داشتن را ندارد نوعی اسراف در محبت است.

حضرت محمد (ص)



تمام محبت های خود را به پای دوست بریز ولی به او اطمینان نکن.

امام علی (ع)



نایاب ترین چیزها در جهان دوست صمیمی است.

ناپلئون



همه چیز و همه کس را دوست بدار ،اما به هیچ کس و هیچ چیز دل نسپار.



به دوست هر چه خواهی عطا کن جز اسرارت را.

امام محمد تقی (ع)



عشق مانند هوا همه جا جاریست،تو نفسهایت را قدری جانانه بکش.



دوستان مورد اعتماد ،اندوخته ارزنده یکدیگرند.

امام جواد (ع)



همیشه سعی کن چیزی را که دوست داری به دست بیاوری وگرنه مجبوری چیزی را که به دست اوردی دوست داشته باشی.

شکسپیر



دوست خوب مثل درشکه در روز بارانی کمیاب است.

ولتر



عشق زیر باران ایستادن و با هم جنس شدن نیست،عشق ان است که یکی برای دیگری چتر شود و او هیچ گاه نفهمد چرا خیس نشده است.



در نگاه کسی که عشق را نمی فهمد ،هر چه بیشتر اوج بگیری ،کوچکتر خواهی شد.



ناتوان کسی است که نتواند دوستی برای خودش پیدا کند ،از او ناتوان تر کسی است که دوست خود را از دست بدهد.

امام علی (ع)



تلاش کن تا دوستی را بیابی که قلبی به وسعت دریا داشته باشد،در ان صورت برای وارد شدن به قلب او نیازی به کوچک کردن خود نداری.



از دست دادن دوستان غربت است.

امام علی (ع)

  www.ashpazonline.com

رنگ چشم

تبیان نوشت:

عوامل موثر بر رنگ چشم

این که رنگ چشم‌ شما یا فرزندتان چه خواهد بود، به عامل ژنتیک و وراثت باز می ‌گردد. به طور ساده ‌تر باید گفت هر فرد دارای دو نوع ژن است که از هر یک از والدین خود به ارث می‌ برد. این دو ژن می‌ توانند به هم شبیه یا از هم متفاوت باشند.

ژن رنگ تیره بر رنگ روشن همیشه غالب است و به همین دلیل، فردی با دو ژن رنگ قهوه‌ای یا یک ژن آبی و یک ژن قهوه‌ای، دارای رنگ چشم قهوه‌ای می ‌شود

و تنها در صورتی که هر دو ژن آبی باشند، رنگ چشم فرزندشان نیز آبی می ‌شود.

در حال حاضر محققان نظریات جدیدی ارایه داده‌اند که بر طبق آن حتی چشم فرزند افرادی که هر دو والد چشم قهوه‌ای دارند، می‌ تواند آبی شود.

رنگ چشم از کجا می ‌آید؟

رنگ چشم

دلیل اصلی رنگی بودن عنبیه چشم، رنگدانه های کوچک ملانین است، اما تیره یا روشن بودن چشم  به دو عامل اصلی ژنتیک و میزان رنگدانه های موجود در عنبیه باز می‌ گردد.

در تمامی چشم‌ ها، بافت پوششی عنبیه دارای رنگدانه مشکی به نام ملانین است. در صورتی که پراکندگی این رنگدانه ‌ها زیاد باشد چشم فرد تیره و در صورتی که کم باشد، روشن می‌ شود.

طبق این نظریه چند ژن مسوول تعیین رنگ چشم‌ های یک فرد است. در این میان برخی ژن‌ ها تاثیر بیشتری می ‌گذارند.

اصلی ‌ترین ژن که تا 74 درصد در شکل‌ گیری رنگ چشم دخیل است ژن OCAZ است. این ژن، پروتئینی با عنوان P را رمزگذاری می ‌کند که در تولید ملانین نقش دارد و شکل دهنده رنگ قهوه‌ای، آبی و سبز است.

ژن‌های دیگری با اسامی Eycl1، Eycl2 و Eycl3 نیز ژن‌هایی هستند که نقش فرعی در این میان دارند وسبب بروز رنگ ‌های مخلوطی مثل سبز مایل به آبی، طوسی مایل به آبی، قهوه‌ای، بلوطی و ... می‌ شوند.

تحقیقات اخیر دانشمندان روی گروهی از افراد چشم آبی نشان داده است، جهشی کوچک در OCAZ می ‌تواند سبب محدود شدن تولید ملانین عنبیه و آبی شدن چشم شود.

جالب است بدانید که اگر فعالیت این ژن به طور کامل محدود شود، فرد دچار ناراحتی خاصی به نام آلبینیسم یا زالی می ‌شود که در اثر آن موهای فرد سفید و چشمانش قرمز خواهد شد.

دو چشم با دو رنگ متفاوت

شاید شما هم با افرادی رو به‌ رو شده باشید که رنگ دو چشم آن ها با هم متفاوت است. این اختلال در انسان ‌ها معمولا نادر است، ولی در حیوانات رواج بسیاری دارد و دلیل آن هم متفاوت بودن میزان ملانین موجود در هر یک از عنبیه‌ هاست. دلیل اصلی بروز این بیماری جهش ژنی است که می‌ تواند ارثی نیز باشد. البته برخی داروهای خاص نیز می‌ توانند سبب افزایش یا کاهش مقدار رنگدانه در هر یک از چشم ‌ها شوند. برخی مبتلایان به این مشکل، برای پوشاندن آن از لنز استفاده می ‌کنند، اما برخی دیگر این حالت را دوست دارند و با آن به ‌طور طبیعی کنار آمده‌اند.

رنگ چشم تغییر می ‌کند؟

رنگ چشم

طبق تحقیقات وسیعی که در رابطه با زمان ثابت شدن رنگ چشم صورت گرفته است، معلوم شد، رنگ چشم نوزادان از هنگام تولد تا شش ماهگی در حال تغییر است و دلیل آن هم افزایش یا کاهش ملانین است.

از سوی دیگر برخی از رنگ‌ های چشم در برخی نقاط جهان فراوانی بیشتری دارند؛ به ‌طور مثال رنگ بلوطی یا خرمایی بیشتر در اروپا دیده می‌ شود و رنگ قهوه‌ ای مایل به مشکی، رنگ غالب در سراسر جهان است.

رنگ‌ های چشم روشن مانند سبز، آبی و طوسی نیز بیشتر در کشورهای آمریکایی و برخی کشورهای آسیایی نظیر هند و ترکیه دیده می‌ شود.

راز های پنهان/آرایش زیبا

10 رمز و راز مهم در داشتن آرایشی زیبا

مثلاً بعد از زدن کرم پودر، قبل از انجام آرایش چشم، رژگونه و رژلبتان را زنید. با اینکار چهره تان روشن تر به نظر می رسد و در نتیجه سایه و خط چشم و ریملتان را کمرنگ تر خواهید زد و آرایشتان طبیعی تر جلوه خواهد کرد.

درست است که خبره شدن در آرایش یک مهارت است، اما این کار هم مثل بقیه کارها رمز و رموزی دارد که می تواند یک چهره کاملاً عادی را به چهره ای جذاب و فریبنده تبدیل کند.
در این مقاله قصد داریم 10 مورد از مهمترین رمز و رازهای آرایش را به شما معرفی کنیم که شاید به بهره گیری از این تکنیک ها، بتوانید در این زمینه جزء حرفه ای شوید.
1 -  فقط پنکک را روی قسمت های تیره پوست نکشید
برای اینکه پوست شاداب و تر و تازه به نظر برسد، باید سایه سیاه که زیر چشم می افتد را از بین ببرید. برای این منظور، با پنککی یک درجه روشن تر از کرم پودری که روی کل صورت زده اید، از خط مژه ها را تا انتهای گودی چشم وگوشه های بینی بپوشانید.

2 - همیشه بلافاصله بعد از اینکه از حمام بیرون می آیید از فرمژه استفاده کنید
وقتی مژه ها با آب گرم خیس شده باشند، راحت تر و زیباتر برمی گردند و نمی شکنند.

3 - درست است که پودر ابرو بسیار خوب عمل می کند و کاملاً طبیعی به نظر می رسد، اما دقت کنید که این پودر بعد از گذشت چند ساعت لکه دار شده و از بین می رود
برای این منظور بهتر است ابتدا با مداد ابرو نواحی خالی ابرو را پر کنید و بعد پودر را روی آن بزنید.

4 - بعد از زدن کرم پودر روی صورت، کمی کف دست ها را به هم بمالید و بعد به آرامی آن را روی گونه ها، چانه، پیشانی و بینی بمالید
گرما باعث می شود که پودر بهتر روی صورت بنشیند و کاملاً طبیعی جلوه کند.

5 - یک راه خوب برای اطمینان از اینکه آرایشتان افراطی نشود این است که از آخر به اول شروع کنید
مثلاً بعد از زدن کرم پودر، قبل از انجام آرایش چشم، رژگونه و رژلبتان را زنید. با اینکار چهره تان روشن تر به نظر می رسد و در نتیجه سایه و خط چشم و ریملتان را کمرنگ تر خواهید زد و آرایشتان طبیعی تر جلوه خواهد کرد.

6 - برای اینکه مژه ها بلند و پر بدون گوله جلوه کند، از ریمل های دو سره استفاده کنید
ابتدا سر حجم دهنده آن که کرم رنگ است و مژه ها را پر می کند را استفاده کرده و بعد از گذشت چند دقیقه که خشک شد، سر دیگر را که کار بلند کردن مژه ها را انجام می دهد را استفاده کنید.

7 - اگر یک روز رژلبتان تمام شد و چیزی دم دستتان نبود، نگران نباشید خودتان هم می توانید رژلب درست کنید
ابتدا انگشتتان را کمی چرب کرده و بعد درون پودر سایه چشم فرو کنید و بعد روی لب بمالید.

8 - برای مجذوب کردن بیشتر بیننده، اطمینان یابید که بین خط مژه ها و خط چشمتان فاصله ای نباشد
ابتدا از سایه پودری استفاده کنید بعد پلک را بالا برده و خط چشم را تا حد امکان نزدیک به خط مژه بکشید. اینکار باعث می شود که مژه هایتان هم پرتر نشان دهد.

9 - موقع کشیدن خط چشم ، سعی کنید آرنجتان را روی جایی محکم کنید مثل میز توالتتان
اینکار باعث می شود که بتوانید خط را بدون حرکت و نوسان دست و راحتتر بکشید.

10 - برای از بین بردن خستگی و قرمزی چشم ها می توانید از خط و سایه چشم آبی استفاده کنید
در این مواقع از استفاده از سایه هایی که قرمز در خود داشته باشد مثل بنفش، ارغوانی، ی حتی قهوه ای، خودداری کنید.

گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com/lifestyle
منبع : arayesh.ir

مدیریت زمان....

مدیریت زمان

توسعه مهارتهای مدیریت زمان یک مسافرت طولانی است.این مسافرت ممکن است با این راهنما آغاز شود، اما به تمرین و ممارست بسیار و راهنمایی‌هایی که در طول راه وجود دارند، نیاز دارد.

یکی از اهداف این است تا به خودتان کمک کنید تا از نحوه استفاده‌تان از زمان آگاه شوید و در نهایت هوشیارانه از زمانتان استفاده کنید.

قبل از هر چیز، تمرین مدیریت زمان ما را انجام دهید.

استراتژی‌های استفاده از زمان

  • طول مدت مطالعه را تعیین کنیدآیا 50 دقیقه برای شما مناسب است؟ معمولا بعد از چه مدت مطالعه احساس خستگی می کنید؟
    بعضی از افراد به وقفه های مکرر در حین مطالعه بنا به دلایل مختلف نیاز دارند.
    دروس مشکل تر هم به وقفه های مکرر بیشتری احتیاج دارند.
    ببینید بهترین طول مدت مطالعه برای شما چقدر است و در برنامه‌ریزی به آن توجه کنید.
  • به طور هفتگی برنامه‌های بلندمدت خود را بازبینی کنید.
  • تکالیف خود را اولویت بندی کنید.موقع مطالعه، عادت کنید تا همیشه از مشکل ترین درس یا تکلیف شروع کنید.
  • حتی‌الامکان مکان مطالعه عاری از عوامل حواس‌پرتی برای خود انتخاب و یا ایجاد کنید.برای بیشترین تمرکز
  • از "زمانهای مرده" استفاده کنید.در مورد استفاده از زمان هنگام قدم زدن، رانندگی کردن و ... برای مطالعه فکر کنید.
  • قبل از شروع کلاس مطالب درس را مرور کنید.
  • بلافاصله بعد از کلاس محورهای صحبت استاد را مرور کنید.(احتمال فراموشی در صورت مرور نکردن بیشتر از 24 ساعت بسیار زیاد است)

محاسبه کننده تکالیف دانشگاه مینسوتا را ببینید.

ضوابط و معیارهایی برای برنامه‌ریزی خود در نظر بگیرید که نیازهای درسی و غیردرسی شما را پوشش دهد.

اصول کمکی موثر در برنامه‌ریزی:

  • تهیه لیست کارهایی که می‌خواهید انجام دهید (To Do list)کارهایی که می خواهید انجام دهید را بنویسید و بعد تصمیم بگیرید که در آن لحظه چه کاری را می خواهید انجام دهید و چه کارهایی را به تعویق بیندازید.
  • برنامه‌ریزی روزانه/هفتگیقرارهای ملاقات، کلاسها و جلسات را به ترتیب زمان وقوع بنویسید.
    قبل از اینکه به خواب بروید مطمئن شوید که برای روز بعد آماده اید و وقتی که بیدار می شوید ببینید چه کارهایی را در پیش دارید.
  • برنامه‌ریزی بلندمدتاز یک جدول ماهانه استفاده کنید تا برنامه‌ریزی روزانه برای شما آسان شود.


همچنین نگاه کنید به :

برنامه‌ریزی و تعیین اهداف برنامه‌ریزی تعاملی روزانه و هفتگی |
مدیریت زمان |
اجتناب از تنبلی و به تعویق انداختن کارها | گسترش و توسعه تادیب نفس لیست وظایف روزمره | اولویت بندی کارها | تصمیم گیری های تطابق پذیر | کنترل اضظراب | انگیزش خود 

منبع:www.studygs.net

اس ام اس عاشقانه91

اس ام اس عاشقانه آبان ماه ۹۱

http://www.RadsMs.com

اس ام اس های عاشقانه آبان ماه ۹۱

تلخ ترین حرف : دوستت دارم اما …

شیرین ترین حرف : … اما دوستت دارم

.

.

.

آغوشت ٬ علم را زیـر سوال می برد !

آنقدر آرامم میکند

که هیچ مُسکنی جایش را نمی گیرد . . .

.

.

.

(جملات ناب عاشقانه)

تو ای روحم ، عزیز دلنوازم / ز پیغامت نمودی سرفرازم

تو در یاد منی ، من شرمسارم / صفای قلب پاکت را بنازم . . .

.

.

.

(اس ام اس عاشقانه)

هیچ چیز دلنشین تر از این نیستکه مدام نامت را صدا بزنم

با یک علامت سوال … “؟”

و تو با حوصله جواب بدهی جـــــــــــون ِدلــــم !؟

.

.

.

(پیامک عاشقانه)

این بار میخواهم صدای بوسه هایت را ضبط کنم

دور که میشوی دلم برای مَلچ مُلوچ هایت تنگ میشود . . .

.

.

.

(شعر عاشقانه)

من آن عاشق ترین پروانه هستم / که عهدی بر سر جان با تو بستم

تو آن شمع خرامان سوز هستی / که چون آتش به جان من نشستی

ندارم هیچ باک از آتش عشق / که این آتش ز مرهم خوشتر آید . .

متن وصیت نامه کوروش بزرگ

متن وصیت نامه داریوش کبیر

اینک که من از دنیا می روم، بیست و پنج کشور جز امپراتوری ایران است و در تمامی این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان درآن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران دارای احترامند، جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها کوشا باشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آن ها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنان را محترم شمرد.
اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور دریک زر در خزانه داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو می باشد، زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست. البته به خاطر داشته باش تو باید به این حزانه بیفزایی نه این که از آن بکاهی، من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن، زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند، اما در اولین فرصت آن چه برداشتی به خزانه بر گردان .
مادرت آتوسا ( دختر کورش کبیر ) بر گردن من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن .
ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبارها را که از سنگ ساخته می شود و به شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبارها پیوسته تخلیه می شود حشرات در آن به وجود نمی آید و غله در این انبارها چندین سال می ماند بدون این که فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن انبارهای غله ادامه بدهی تا این که همواره آذوغه دو یاسه سال کشور در آن انبارها موجود باشد و هر سال بعد از این که غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبارها برای تامین کسری خوار و بار استفاده کن و غله جدید را بعد از این که بوجاری شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو برای آذوقه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشک سالی شود .
هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافیست، چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نا مشروع نمایند نخواهی توانست آنها را مجازات کنی چون با تو دوست اند و تو ناچاری رعایت دوستی نمایی.
کانالی که من می حواستم بین رود نیل و دریای سرخ به وجود آورم ( کانال سوئز ) به اتمام نرسید و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد، تو باید آن کانال را به اتمام رسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آن قدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .
اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا این که در این قلمرو ، نظم و امنیت برقرار کند، ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی، با یک ارتش قدرتمند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند .
توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده، چون هر دوی آنها آفت سلطنت اند و بدون ترحم دروغگو را از خود بران. هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط مکن و برای این که عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند، قانون مالیات را وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ نمایی عمال حکومت زیاد با مردم تماس نخواهند داشت .
افسران و سربازان ارتش را راضی نگاه دار و با آنها بدرفتاری نکن، اگر با آنها بد رفتاری نمایی آن ها نخواهند توانست مقابله به مثل کنند ، اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آن ها این طور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا این که وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند .
امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا این که فهم و عقل آنها بیشتر شود و هر چه فهم و عقل آنها بیشتر شود تو با اطمینان بیشتری حکومت خواهی کرد .
همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند .
بعد از این که من زندگی را بدرود گفتم ، بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کردم بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار ، اما قبرم را مسدود مکن تا هر زمانی که می توانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی من را آنجا ببینی و بفهمی که من پدرت پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست و پنج کشور سلطنت می کردم مردم و تو نیز خواهید مرد زیرا که سرنوشت آدمی این است که بمیرد، خواه پادشاه بیست و پنج کشور باشد ، خواه یک خارکن و هیچ کس در این جهان باقی نخواهد ماند، اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت مرا ببینی، غرور و خودخواهی بر تو غلبه نخواهد کرد، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی، بگو قبر مرا مسدود کنند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا این که بتواند تابوت حاوی جسدت را ببیند.
زنهار، زنهار، هرگز خودت هم مدعی و هم قاضی نشو، اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بی طرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد و رای صادر کند، زیرا کسی که مدعیست اگر قضاوت کند ظلم خواهد کرد.
هرگز از آباد کردن دست برندار زیرا که اگر از آبادکردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت، زیرا قائده اینست که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود، در آباد کردن ، حفر قنات ، احداث جاده و شهرسازی را در درجه اول قرار بده .
عفو و دوستی را فراموش مکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت، ولی عفو باید فقط موقعی باشد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای .
بیش از این چیزی نمی گویم، این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو اینجا حاضراند کردم تا این که بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس می کنم مرگم نزدیک شده است .

http://www.4jok.com

به نظر شما

به نظر شما آیا نیاز است رئیس جمهور از زندان اوین بازدید نماید؟


1.بلی                  2.خیر             3.نظری ندارم             4.هیچکدام

زیبایی

سلامت پوست قبل از آرایش

اقدامات ضروری برای محافظت پوست قبل از آرایش
۱) بخور وکمپرس صورت
۲)ماسک صورت
۳)ماساژ صورت
۴) ورزش صورت
کمپرس چیست ؟ کمپرس را با چند تکه گاز طبی یا حوله وپنبه انجام می دهیم کمپرس برای بهبودی وجریان خون ونرم کردن صورتهای ناراحت وجوش دار بکار می رود .

کمپرس قبل از آرایش : ۲ تا۳ عدد حوله در آب داغ فرو می بریم فشار داده (مواظب باشید داغ نباشد ) روی تمام صورت می اندازیم کمی که خنک شد حوله اول را بر می داریم وحوله بعد را جایگزین میکنیم حدود ۱۰ الی ۱۵ دقیقه این کار را انجام می دهیم

انواع کمپرس :
کمپرس بابونه : در آبی که استفاده می کنید چند قطره عصاره بابونه بریزید
کمپرس گل گاو زبان: به همان روش بالا
کمپرس شیر : این کمپرس مخصوص پوستهای چرب می باشد . شیر را می جو شانیم وکمی آبلیمو اضافه میکنیم وصورت را کمپرس می کنیم

بخور
در آرایش صورت موا ظبت از سلامتی وشادابی پوست اولین قدم بخور می با شد بخور دادن پوست را نرم لطیف وشفاف کرده وبطور عمیق پوست را پاک می کند وبه پوست امکان میدهد تا آزادانه تنفس کند
شما می توانید برای این کار از دستگاههای موجود در بازار استفده کنید
اگر دستگاه بخور نداشتید می توانید از یک ظرف فلزی استفاده کنید داخل ان اب بریزید بگذارید جوش بیاید واز انواع عصاره ها که توضیح می دهم استفاده کنید موهای خود را جمع کنید حوله ای روی سر بیاندازید وسر خود را روی ظرف نگه دارید به مدت ۲۰ دقیقه (چشم ها بسته باشد) بعد حوله را روی صورت بیاندازید و۱۰ دقیقه استراحت دهید وبعد با اب سرد بشویید هفتهای ۱ یا ۲ بار این کار را انجام دهید ونتیجه را ببینید

۱)بخور بابونه: برای انواع پوست می باشد وپوست را مرطوب می سازد
۲)نعنا: سفت شدن عضلات وآرامش اعصاب
۳)پیاز: برای صورتهای لکه دار
۴)اب لیمو: برای صورتهای چرب
۵)روغن بادام:برایپوستهای خشک
۶)گلاب: برای پوستهای معمولی
۷)گل ختمی گل ریواس گل بابونه :از هر کدام یک قاشق برای بخور دادن جوشهای سر سیاه
امیدوارم مفید باشد

www.iraneziba.com

زوج های جوان

تعدادی از مردها طی تحقیقاتی اظهار داشته اند که دوست دارند چطور ” دوست داشته شوند“ شما عاشق شده اید، در خواب و خوراک و همه ساعات و دقایق خود مرد خود را احساس می کنید. در ظاهر مردتان هم چنین حسی دارد، چه تضمینی وجود دارد که رابطه تان به همین ترتیب پیش رود؟ با ابراز عشق؟ ولی چگونه فقط با کلمات و بوسه های عاشقانه یا با عمل خود نشان می دهید که برایش احترام قائلید؟

۱ - ”من دوست دارم دوست دخترم قبل از هر چیز برایم یک دوست باشد“ جیسون،۱۶ساله
صادق باشد و در عین حال دوست داشتنی، به من توجه کند و در عین حال زندگی را آسان بگیرد، شوخ طبع و در عین حال در هنگام لزوم گوش شنوا و سنگ صبور.

۲ - ”دوست دارم دوست دخترم به من یک حس خاص القا کند“ P.K18 ساله
بفهیمد که مردتان چطور آدمیست ، خود را با او همراه کنید، فکر می کند خیلی بامزه است؟ به حرفهایش بخندید. یک مرتبه جنی می شود؟ با او کنار بیائید. چیزی برای او درست کنید، تی شرت با رنگ مورد علاقه اش برایش بخرید. به او کارت پستال بدهید مثل یک دوست واقعی. نه اینکه هر روز به او یک دنیا هدیه بدهید اینطوری هم او را بد عادت می کنید. فقط به او بفهمانید که او را به خاطر آنچه که هست دوست دارید.

۳ - ”نمیخواهم همیشه دنبالم باشد“ دنی،۱۸ساله
اگر کسی رادوست دارید، او را آزاد بگذارید، حاضر بودن در همه لحظات ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد. به زندگی خود برسید، همانطور که خودتان دوست دارید آزاد باشید طرف مقابل شما هم دوست دارد آزاد باشد. همانطور زندگی کنید که قبل از عاشق شدن زندگی می کردید، شاید روش زندگی قبلی شما او را به شما علاقمند کرده باشد. به خاطرداشته باشید عشق به معنی سپری کردن اوقات با یکدیگر نیست.

۴ - ”من عاشق تحول هستم“ فلیپ ۱۷ ساله

او را غافلگیرکنید، یک مهمانی ترتیب دهید، در ظاهرتان تفاوتی ایجاد کنید برای او پر ماجرا باشید . هیجان زدگی خودرا به طرف مقابل ابراز کنید.

۵ - ” وقتی قرار می گذارم می خواهم او را ببینیم نه اینکه برایش فیلم بازی کنم“مارک ۱۹ ساله
اگر کسی قرار است مرد زندگیتان شود همه قرار ها از اهمیت برخوردار است. به تماشای فیلم بروید با هم قدم بزنید از دوستتان در مورد مسائلی که به آنها علاقمند است سوال کنید. اگر هم علاقه ای به این کار ندارید بگذارید او علاقه داشته باشد. شما به کارهای خود بپردازید.

۶ - ”دوست ندارم همیشه با دخترها به بهترین نحو رفتار کنم.“ جویی،۱۴ساله
خودتان باشید تا او هم خودش باشد. فراموش کنید او دوست دارد شما چه باشید، فقط خودتان باشید. بگذارید بعضی از اوقات بدون آرایش شما را ببینید . به این ترتیب او هم در کنارتان راحت تر خواهد بود.

۷ - ”دوست دارم ، دوست دخترم به من احترام بگذارد“، وینتر ۱۷ ساله
به نقش طلایی عشق توجه کنید: هیچ وقت با طرف مقابلتان آنگونه رفتارنکنید که دوست ندارید با شما آنگونه رفتار کنند. در حضور دوستانتان به او بی احترامی نکنید، به او اعتماد به نفس دهید و پشت سر او صحبت نکنید.

۸ - ”دختری می خواهم که مرا درک کند“ جانی، ۱۶ ساله
وقتی صحبت می کند به او گوش کنید. نه فقط با گوش هایتان بلکه از صمیم قلب. با او صحبت کنید. نه فقط با زبانتان بلکه از صمیم قلبتان.

۹ - ”دخترهای باهوش هم در نوع خود مشکلات بزرگی هستند“. کوین ۱۶ ساله
برای بزرگ جلوه دادن دوستتان خود را کوچک جلوه ندهید. چیزهایی که بلدید به او یاد دهید ولی نه در قالب یک انسان خود بین. با همفکری همه کارها را پیش برید، با هم همراه باشید و همیشه به یاد داشته باشید که می توانید از این راه خودتان هم پیشرفت کنید.

۱۰ - ”هیچ چیز بدتر از یک دوست دختر دروغگو نیست“ اریک ۱۵ ساله
همیشه سعی کنید قابل اعتماد باشید. اگر قرار می گذارید یا قولی می دهید به آن عمل کنید. اگر نمی توانید خود ر ا مسوول بدانید که به دوستتان خبر دهید. وقتی می گوئید با او تماس خواهید گرفت،حتماً تماس بگیرید. پسرها از انتظار متنفرند. سعی کنید در روابطتان همواره فرد قابل اطمینانی باشید.

۱۱ - ”دوست دارم احساس کنم دوستم به من وابسته است“ تئو ۱۷ ساله
این به معنای از دست دادن استقلال نیست . شما هیچ وقت به دوست خود نیازمند و محتاج نخواهید شد. وقتی به تصمیم گیری نیاز دارید به او هم مراجعه کنید. هیچ چیز برای یک مرد بهتر از این نیست که فکر کند در موقع نیاز به کسی که دوستش دارد کمک کرده است.

۱۲ - ”دوست دارم وقتی از دوست دخترم دورم، دلش برایم تنگ شود“ اندرو،۱۸ساله
آسان گرفتن همیشه هم لازم نیست. به او بگوئید که وقتی از او دور بودید به او فکر می کردید. آرزوی سلامتی او را می کردید خواهید فهمید که او هم به فکر شما بوده است. در همان موقع و به چیزی مشابه آنچه شما می اندیشید فکر می کرده است.

۱۳ - ”دوست دارم دوستم به من اعتماد داشته باشد“ چارلی ۱۶ ساله
گذشته را به یاد آورید تا برای آینده دلگرمی داشته باشید. به رویاها و آرزوهای او گوش کنید و او را در رسیدن به آرزوهایش کمک کنید. وقتی به خواسته هایش می رسد به او توجه کنید. تشویقش کنید. اگر مشغله شما بسیار زیاد است به او بفهمانید که واقعاً وقت ندارید و همیشه همراه او هستید و در موقع مناسب جبران خواهید کرد.

۱۴ - ”من از مشاجره و داد و فریاد بیزارم، یک رابطه آرام می خواهم“ دیوید، ۱۷ ساله
مشاجرات را تمام کنید در این صورت هر دو برنده خواهید بود. به جای داد و فریاد سعی کنید علت اختلاف سلیقه تان را دریابید. اگر فکر میکنید اشتباه از شما بوده عذر خواهی کنید. و به موضوع خاتمه دهید. اگر هم اشتباه از او بود عذر او را بپذیرید. او را ببخشید. اگر از کرده خود اظهار تاسف کرد دیگر نیازی به عصبانیت نیست مداوم اشتباهات او را به او گوش زد نکنید.

۱۵ - ”دوست دارم من را همانطور که هستم بپذیرد”
او یک پسر است نه یک تکه سنگ. پشت همه علایق و خواسته های او چیزی نهفته است . سعی نکنید علایق او را تغییر دهید او را به مرد دلخواه خود تبدیل کنید. او یک پروژه نیست که شما روی آن کار کنید. او همین است که هست،اگر می خواهید اش بسیار خوب وگرنه کسی دیگری را پیدا کنید.

۱۶ - ”من به دنبال دختری هستم که به ظاهر خود اهمیت دهد“. جف ۱۷ ساله
به خود برسید، به روحتان و جسمتان . هر کاری می توانید انجام دهید تا زیبایی های وجودتان بارزتر شوند. ولی همه وقتتان را جلوی آینه نگذارید!

۱۷ - ”دوست دارم دوست دخترم با دوستانم کنار بیاید“، تونی ، ۱۵ ساله
به دوستان او هم شانسی بدهید. بگذارید شما را بشناسند. او را مجبور نکنید دوستان قدیمی اش (چه دختر و چه پسر) را کنار بگذارد . اگر نمی توانید خوب صحبت کنید، اصلاً صحبت نکنید. اگر مایل نیستید به جمع آنها بپیوندید به او اجازه گذراندن اوقات را با دوستانش بدهید.

۱۸ - ” دوست دارم وقتی به من نگاه می کند، عشقش را احساس کنم“ بنیامین ۱۸ ساله
به چشمان دوستتان عمیق بنگیرید، در مهمانی ها در خانه و همه جا. به او بنگرید و لبخند بزنید.

۱۹ - ”دوست دارم احساس کنم برای دوستم واقعاً عزیز هستم“ نیسون، ۱۶ ساله
به تلاش او برای محبت به خودتان پاسخ مثبت دهید، اگر کاری برایتان انجام میدهد، حتی اگر نتیجه دلخواه شما را به همراه ندارد، ازتلاش او تشکر کنید. هیچ چیز بدتر از این نیست که در نتیجه زحمات به انسان گفته شود” من اصلاً از این چیزها خوشم نمی آید“ او را به خاطر اینکه فکر شما را نمی خواند سرزنش نکنید. از او به خاطر نکات مثبت شخصیتی اش قدردانی کنید.

۲۰ - ”می خواهم در زمان سختی هم، همراه من باشد“
زندگی همیشه سرشار از خوشی نیست، شما باید در زمان های سختی هم یار او باشید. اگر مشکل او جدی است در حل آن به دوست خودکمک کنید. به یاد داشته باشید که کسی که در مشکلات غوطه ور است نمی تواند یک ارتباط عاشقانه برقرار کند. شما باید مثل یک دوست واقعی ولی طوری که خود دچار مشکل نشوید به او کمک کنید.

۲۱ - ”عشق نباید حتماً عمیق باشد، یک دختر باید توانایی برقراری رابطه معمولی را هم داشته باشد“ کنی،۱۵ساله
زندگی راآسان بگیرید. اگر او را با هدایای زیادی غافلگیر می کردید، بس کنید. راه های دیگی هم برای نشان دادن علاقه وجود دارد.

۲۲ - ” از دختران حسود خوشم نمی آید“ رابی ۱۶ ساله
اگر فکر می کنید که هر بار که دوستتان به دختری نگاه می کند منظوری دارد و با اخم و ترشرویی با او برخورد کنید، در اشتباه هستید. این حس حسادت نشان می دهد که شما به او اعتماد ندارید.

۲۳ - ” من یک دختر تک می خواهم“ تد ،۱۷ساله
خودتان را در وجود خودتان بارزتر کنید. سعی نکنید مثل دوستانتان رفتار کنید یا از آنها تقلید کنید. نگرش های و عقاید خود را پرورش دهید. علاقه داشتن به دوستتان به تنهایی کافی نیست او هم باید به شما علاقه مند شود.

۲۴ -” خانواده من کمی عجیب هستند، ولی دوست دارم دوست دخترم هم مثل آنها عجیب باشد“ فرانک ۱۵ ساله
درباره خانواده اش جویا شوید، خانواده افراد بیشترین تاثیر را روی آنها دارند. درباره آنها با احترام صحبت کنید.

۲۵ - ”دوست دارم ، دوست دخترم همواره به من بگوید که مرا دوست دارد“ جیسون ۱۸ ساله
اگر واقعاً او را دوست دارید، به او بگویید. نگران نباشید که او اول به شما نگفته است که دوستتان دارد شاید منتظر است شما اول بگویید.

می خواهید بدانید که آیا او هم دوستتان دارد یا نه؟ بهترین راه این است که به او بگویید که دوستش دارید.

www.iraneziba.com

سواحل زیبای جهان


جام جم آنلاین: در جهان سواحل زیبایی وجود دارند که برخی مانند بهشت های زمینی هستند. برخی از این سواحل به اندازه ای دورافتاده هستند که شاید فقط کاشفان حرفه ای از محل آنها آگاه باشند یا به این سواحل سفر کرده باشند. اما تعدادی نیز در سرزمین هایی قرار گرفته اند که می توان به آسانی به این اماکن زیبا سفر کرد.

مجمع الجزایر کوچک تتیئااورا در شمال تائیتی در پولینزی در قلب اقیانوس آرام بهشتی کوچک و دور افتاده است که طبیعتی بکر و دست نخورده داشته و به دلیل دورافتاده بودنش هنوز اکولوژی آن از بین نرفته است.

تصویر ساحلی در مجمع الجزایر فرناندو نورونها که جزو خاک برزیل است. این بهشت کوچک زمینی از سال ۲۰۰۲ جزو میراث جهانی یونسکو ثبت شده و فقط تعداد معدودی توریست در هر نوبت می توانند به این مجمع الجزایر سفر کنند.

منظره زیبای سواحل سفالونیا واقع در یونان. این جزیره در میان جزایر یونانی ایونین کوهستانی ترین آنها محسوب می شود.

اگر شما هم دوست دارید شادتر باشید

اگر شما هم دوست دارید شادتر باشید و زندگی در کنترل خودتان باشد،‌ بهتر است با ما همراه شوید و…

آیا هیچ وقت آدم‌های شاد و موفقی را که به رویاهایشان رسیده‌اند ،‌ دیده‌اید؟ تا حالا دلتان خواسته از آنها بپرسید نظرشان درباره خودشان چیست و اصلا دنیا را چطوری می‌بینند؟ سال‌هاست که درخصوص افراد استثنایی که در تجارت، ورزش و دیگر رشته‌ها موفقند، تحقیق می‌شود. در این سال‌ها بعضی باورهای مهم و اساسی درباره این انسان‌های موفق سالم و شاد به اثبات رسیده است.
اگر شما هم دوست دارید شادتر باشید و زندگی در کنترل خودتان باشد،‌ بهتر است با ما همراه شوید و چند هفته‌ای را با این ۶ باور مهم طی کنید. باروهای ما پنجره‌ای هستند که ما از آن به دنیا نگاه می‌کنیم.
آنها تمام زمینه‌های زندگی‌مان را شکل می‌دهند. اگر تصمیم بگیرید با نظر مثبت به زندگی نگاه کنید، دیدگاه شما خوش‌بینانه و قدرتمند می‌شود و خیلی زود از این طرز برخورد با دنیای اطرافتان بهره می‌برید.
خودتان بهتر از هر کسی خودتان را می‌شناسید: مردی یک شب کلید خانه‌اش را گم کرده بود و نمی‌توانست وارد خانه شود. او بیرون منزل در نور چراغ کوچه دنبال کلیدش می‌گشت. کمی بعد همسایه‌اش او را دید و به کمک او آمد تا با هم کلید را پیدا کنند. اما بی‌فایده بود. پس از کلی جستجو همسایه از او پرسید: اگر تو کلید را در منزل گم کرده‌ای،‌ چرا در خیابان دنبال آن می‌گردی؟ مرد پاسخ داد: چون در خیابان نور بیشتر است! حالا تصور کنید شما جهت و معنای زندگی را گم کرده‌اید. اگر از مردم بپرسید اهداف شما در زندگی چه باید باشد، درست مثل این است که در خیابان دنبال کلیدی بگردید که درخانه جا گذاشته‌اید. هیچ‌کس به شما نمی‌تواند بگوید چطور به زندگی‌تان معنا ببخشید. روش دیگران به درد شما نمی‌‌خورد. شما باید درون خودتان را جستجو کنید. حتی اگر یک عمر برای یافتن پاسخ‌های خود جای دیگری را جستجو کرده‌اید، به محض این که به درون خودتان رجوع کنید، می‌بینید که پاسخ سوال‌های زندگی برای شما روشن می‌شود.

اگر گام به گام پیش بروید، به هر چه بخواهید می‌رسید:
حقیقت این است که هر نوع مهارتی را می‌توان یاد گرفت، هر مشکلی را می‌شود حل کرد و هر کاری را می‌توان به نتیجه رساند، فقط اگر مرحله به مرحله پیش بروید و کارهای بزرگ را به قسمت‌های کوچک‌تر تقسیم کنید. وقتی یک کار بزرگ را به چند مرحله کوچک‌تر تقسیم کنید، انجام آن آسان‌تر می‌شود و دیگر به نظرتان سنگین نیست. ما ناخودآگاه در بسیاری موارد این کار را انجام می‌دهیم. مثلا وقتی قرار است یک شماره تلفن را به خاطر بسپاریم، اعداد آن را ۳ تا ۳ تا یا ۲ تا ۲ تا حفظ می‌کنیم.
نکته مهم آن است که اگر می‌خواهید دیوار بین خود و رویاهای زندگی‌تان را بردارید، بهترین کار آن است که آجر به آجر پیش بروید تا به هدفتان برسید.

اگر روش شما جوابگو نیست، آن را عوض کنید:
دکتر اسپنسر جانسون، نویسنده کتاب چه کسی پنیر من را برداشت، فرق بین آدم‌ها و موش‌ها را این طور توصیف می‌کند. وقتی یک موش حس می‌کند تلاش‌هایش به نتیجه نمی‌رسد، روش خود را عوض می‌کند، اما وقتی آدم‌ها حس می‌کنند کاری که انجام می‌دهند به نتیجه نمی‌رسد، عصبانی و خسته می‌شوند و دوست ندارند روش خود را عوض کنند. حتی گاهی اگر کسی راهکار تازه‌ای را به آنها نشان دهد، حالت دفاعی به خود می‌گیرند و می‌گویند: «من همیشه این کار را همین طور انجام داده‌ام. «یا» من آدمی این مدلی هستم.» در اصل این آدم‌ها از پذیرفتن راهکار تازه و انجام آن می‌ترسند و حس می‌کنند ترسشان به این معناست که دیگر روش‌ها اشتباه است.
همیشه آنچه به نظر ما طبیعی و صحیح به نظر می‌رسد، در اصل محصول باورهایتان است و به ندرت نشان دهنده همه احتمالات و امکانات پیش رویمان یا تخمین صحیحی از توانایی‌هایمان است. اگر واقعا می‌‌خواهید در زندگی خود نتایج متفاوتی به دست بیاورید باید از حصاری که به منظور راحتی دور خود کشیده‌اید، پا را فراتر بگذارید و راهکارهای متفاوتی را امتحان کنید.

شکست وجود ندارد:
تنها شکستی که در زندگی وجود دارد، این است که دست از یادگیری بردارید. جز این‌ مورد هر نتیجه‌ای که پیش رویتان می‌آید، بازتابی است که به شما می‌گوید آیا راهکار انتخابی شما را به هدف نزدیک‌تر کرده یا دورتر. آدم‌هایی که به اهدافشان می‌رسند، یک خصوصیت مشترک دارند، آنها از شکست و اشتباه نمی‌ترسند، چون می‌دانند هر اشتباه یا شکست فرصتی است برای یادگیری که باید از آن استفاده کرد شکست، لازمه یاد گرفتن است.

شما همین حالا در حال شکل دادن به آینده‌تان هستید:
تفاوت بارزی که میان افراد موفق و ناموفق وجود دارد، این است که افراد موفق در حال زندگی می‌کنند اما افراد ناموفق در گذشته سیر می‌کنند. اگر دائم به گذشته بچسبید، تمام زیبایی‌ها و فرصت‌هایی را که زندگی در حال حاضر به شما ارزانی کرده از دست می‌دهید. اگر هم در حال زندگی کنید بسرعت می‌توانید فرصت‌های رسیدن به اهدافتان را صید کنید.
مهم نیست در گذشته چقدر تلاش کرده‌اید. هر لحظه از هر روز زندگی فرصت تازه‌ای است تا به خوشبختی و موفقیت نزدیک‌‌تر شوید.
اگر بار دیگر ترس‌های قدیمی و باورهای محدودکننده مانع شادی و موفقیت شما شدند، آنها را در ذهن‌تان متوقف و در درون‌تان افکار مثبت و خوش‌بینانه را جایگزین افکار منفی کنید. قدرت باورهای مثبت آنقدر زیاد است که می‌‌توانید به کمک آنها از تمام لحظات زندگی پلی برای موفقیت بسازید.

www.iraneziba.com

آقای رئیس جمهور

رحیم زارع  نماینده مردم آباده-بوانات وخرمبید در مجلس شورای اسلامی با انتقاد از وضعیت اقتصادی کشور خطاب به آقای رئیس جمهور گفت: آقای رئیس جمهور مغازه سرکوچه شما هم دیگر محصول ارزان ندارد لطفا ادرس جدید ارزان فروشی را بدهید آن روزها که گوجه فرنگی ارزان بود مردم از مغازه سرکوچه شما مایحتاجشان را رفع می کردند

وی دربخش دیگری از صحبت های خود گفت: آقای رئیس جمهور مسئول گرانی های لجام گسیخته کیست؟مردم از گرانی های بی حساب وکتاب رنج می برند زارع در ادامه گفت:گرچه تحریم ها می تواند درگرانی ها موثر باشد اما قسمت اعظم آن به دلیل سوء مدیریت است وی نیز گفت:مشکل اشتغال به دلیل  چیست؟ آیا با رکود اقتصادی می شود ۲/۵ میلیون شغل ایجاد کرد؟

این نماینده مجلس با تاکید بر اینکه بیکاری ناهنجاری های اجتماعی را به دنبال دارد تصریح کرد افزایش نرخ طلاق و... از ثمرات بیکاری است همچنین از اوایل سال جاری(۱۳۹۱)تا به امروز نرخ خرید واجاره مسکن هم نزدیک به چهل درصد افزایش داشته است

*****************************************

حالا با توجه به صحبتهای آقای رحیم زارع(نماینده محترم مردم آباده -بوانات وخرمبید) در مجلس شورای اسلامی نظر شما چیست؟

(لازم به ذکر است این یادداشت گزیده ایی از صحبتهای این نماینده محترم است )

با تشکر از دوست خوبم: م.ر

جزیره ها

زیباترین جزیره های توریستی دنیا

 

 در سرتاسر جهان جزیره های زیادی وجود دارد، بعضی از این جزیره های زیبا بسیار معروف هستند و سالانه میزبان تعداد  زیادی از گردشگران هستند اما بعضی دیگر ناشناخته هستند. در این مطلب به شما 10 جزیره ی زیبا معرفی می کنیم که شاید تا به حال اسم آن ها را نشنیده باشید:

 

1- جزیره ی آیتوتاکی کوک:

در قلب اقیانوس آرام یک دریاچه ی مرجانی در میان جزایر کوک وجود دارد. جزیره ی فوق العاده زیبای آیتوتاکی با طبیعت وحشی و زیبای خود شرایطی فوق العاده استثنایی دارد و برای گردشگران شبیه تصور آن ها از بهشت است. به جز قسمت هایی که آب ها آبی رنگ است ایتوتاکی قسمتی دارد که شن آن سفید و آب آن شفاف وتمیز است.



 

زیباترین جزیره های توریستی دنیا ,زیباترین جزیره های دنیا,گردشگری

 

2- جزیره ی بلاک :

جزیره ی بلاک که قسمتی از مجمع الجزار روید است به عنوان یکی از زیباترین جزایر جهان شناخته می شود. معمولاً گردشگران در فصل تابستان به این جزیره می روند چرا که آب و هوای بلاک در این فصل بسیار عالی است. در این جزیره هزینه ی اقامت زیاد نیست و به راحتی می توانید به پیاده روی ، دوچرخه سواری و صخره نوردی بپردازید.



زیباترین جزیره های توریستی دنیا ,زیباترین جزیره های دنیا,گردشگری

 

3- جزیره ی پرتو سانتو :

در نزدیکی شهر مدیرا در پرتغال موج های اقیانوس اطلس به سمت یک جزیره ی زیبا به نام پرتو سانتو حرکت می کنند، جایی که شن های سفید ساحل توسط صخره های کوهستانی نگه داشته شده اند. به دلیل زیبایی های این جزیره و مردم مهمان نوازی که در روستاهای اطراف این جزیره زندگی می کنند هر سال تعداد زیادی گردشگر از سرتاسر جهان به این جزیره می آیند و تعطیلات خود را در آن سپری می کنند.

 

 

زیباترین جزیره های توریستی دنیا ,زیباترین جزیره های دنیا,گردشگری

 

4- جزیره ی آندامان :

آب های زیبای خلیج بنگال تنها یکی از زیبایی های بکر این جزیره هستند. جزیره آندامان بیشتر شبیه جزیره های رویایی در نقاشی هاست و قسمت هایی دارد که هنوز دست بشر به آن نرسیده است. البته این جزیره تحت کنترل است و برای رفتن به آن باید از دولت هندوستان مجوز مخصوص را بگیرید در غیر این صورت حتی نزدیک شدن به جزیره هم امکان پذیر نیست.

 

زیباترین جزیره های توریستی دنیا ,زیباترین جزیره های دنیا,گردشگری


5- جزیره ی دانک :

استرالیا کشوری است که طبیعت آن به حدی زیباست که هر گردشگری که به این کشور سفر می کند را تحت تاثیر قرار می دهد. این جزیره درست در کنار صخره های مرجانی قرار دارد و یکی از زیباترین و مناسب ترین مکان های دنیا برای غواصی است. این جزیره به عنوان یکی از مناسب ترین مقاصد گردشگری برای سپری کردن ماه عسل شناخته می شود.

 

زیباترین جزیره های توریستی دنیا ,زیباترین جزیره های دنیا,گردشگری


6- جزایر فرناندو د نورونها :

این جزیره به همراه چند جزیره ی کوچک و بزرگ، صخره های زیبا و سواحل متعدد دیگر در برزیل قرار دارد. وجود دلفین ها در اطراف این جزیره باعث شده است تا هر سال تعداد زیادی از غواصان به این کشور سفر کنند. در اطراف این جزیره کوسه هم وجود دارد اما تا کنون حمله ی کوسه در این جزیره گزارش نشده است است.

 

 

زیباترین جزیره های توریستی دنیا ,زیباترین جزیره های دنیا,گردشگری

 

7- جزیره ی پتیت سنت وینسنت :

این جزیره در دریای کارائیب قرار دارد و یکی از کوچک ترین جزیره های مجمع الجزار گرنادین است. سواحل زیبا و طبیعت بکر این جزیره می تواند برای انسان بسیار لذت بخش باشد. معمولاً گردشگران به صورت خانوادگی یا برای گذراندن ماه عسل به این جزیره سفر می کنند.


زیباترین جزیره های توریستی دنیا ,زیباترین جزیره های دنیا,گردشگری

 

8- جزیره ی ترک ها و کایکوها :

تعداد زیادی از گردشگران در تعجب اند که چگونه کارائیب تا چند سال اخیر پنهان مانده بود و کسی آن را نمی شناخت اما امروزه به عنوان بهترین جزیره و ساحل جهان شناخته می شود. سواحل عظیم همراه با شن های سپید ، دریای آبی بیکران ، جنگل های سبز و تفریح گاه های زیبا از دلایلی هستند که این جزیره به عنوان یکی از مناسب ترین مکان ها برای سپری کردن ماه عسل توسط گردشگران انتخاب می شود.


زیباترین جزیره های توریستی دنیا ,زیباترین جزیره های دنیا,گردشگری

 

9- جزیره وابینفارو :

یک جزیره ی مرجانی واقع در مجمع الجزایر مالدیو مکانی است که هر گردشگری را برای سفر به آن جا وسوسه می کند. تنها یک هتل با نام تفرجگاه بانیان در این جزیره قرار دارد و هزینه ی اقامت در آن زیاد نیست. این جزیره برای گردشگرانی که هر ساله به آن سفر می کنند شبیه قسمتی گمشده از بهشت است.


زیباترین جزیره های توریستی دنیا ,زیباترین جزیره های دنیا,گردشگری

 

10- جزیره ی مونم واسیا:

این جزیره مکانی است که در تاریخ بارها و بارها شاهد نبردهای گوناکونی بوده است. این جزیره ی بسیار زیبا و دنج مکانی مناسبی برای کسانی است که می خواهند یک سفر آرام و بدون استرس رادر زیبایی های طبیعت تجربه کنند. بیشتر گردشگرانی به این جزیره سفر می کنند به آرامش و تاریخ علاقه مند هستند.

 

 

زیباترین جزیره های توریستی دنیا ,زیباترین جزیره های دنیا,گردشگری

 

 

زیباترین جزیره های توریستی دنیا ,زیباترین جزیره های دنیا,گردشگری

 


منبع:lastsecond.ir



آلانیا

لانیا

شهر آلانیا:آلانیا نام شهری تاریخی وکهن در کشور ترکیه است.که در یکصدو سی وپنج کیلومتری شهر انتالیا قرار دارد.دراین شهر اماکن توریستی و مسکونی فراوان به چشم می خورد.

تاریخچه آلانیا:آلانیا در طول تاریخ فرازونشیبهای زیادی به خود دیده است .ابتدا بخشی از سرزمینهای پامفیلیا وکیلیکیه که جزئی از امپراتوری ایر ان محسوب می شده.سپس تحت اشغال وزیر سیطره یونانی ها وسپس رومی ها قرار گرفت.در دوره امپراتوری روم شرقی به نام کولونوروس به معنای کوه زیبا تغییر نام داد.در دوره سلجوقیان در قرن سیزده میلادی علائیه نام گرفت .ونهایتا در سال هزاروچهارصدو هفتادویک میلادی آلانیا نام گرفت وضمیمه امپراتوری عثمانی شد.بعد از جنگ جهانی اول وفروپاشی امپراطوری عثمانی جزئی از ترکیه کنونی ودر استان نتالیا قرار دارد.

آب وهوای الانیا:وضعیت آب و هوای آلانیا معتدل مدیترانه ایست.زمستانهای این شبه جزیره بارانی ومرطوب وتابستانهای آن گرم وخشک می باشد.بهترین زمان سفر به آلانیا از اواسط اردیبهشت تا اواسط مهر ماه می باشد.

اماکن دیدنی آلانیا:قلعه الانیا،قلعه سرخ،موزه باستان شناسی،خرابه های محمود لار،خرابه های سیدرا،مسجد سلیمانیه ،مسجد امیر بدرالدین،مسجد اکشابه سلطان ،غار داملاتاش ،غار بیوک دیپسیز،غار چیمین ایچی ،غار دیم ،غار بلدیبی،غار دریا،غار کادی اینی،غار دزدان دریایی،غار عشاق،غار فسفری ،همچنین وجود کوههای آک داغ با ارتفاع دوهزاروچهارصدو پنجاه ویک متر وکوه جبرلی رئیس با ارتفاع هزاروششصدو چهل ونه متر مکان مناسبی برای کوهنوردان بشمار می آید.:

خوراکیها:آلانیا بواسطه آب وهوا وموقعیت جغرافیایی خود از نظر تنوع میوه وسبزیجات بسیار غنی ومنحصر بفرد است ،انواع غذاهای پخته شده با سبزیجات ،سوپ عروسی وحلوای گاوی آن نیز بسیار مشهور است.

مراکز خرید آلانیا:در آلانیا انواع فروشگاهها برای تامین کالاهای ساخت ترکیه وکالاهای وارداتی مورد نیاز گردشگران وجود دارد.لباسهای ابریشمی که از کرمهای ابریشم پرورش یافته در منطقه تولید می شود بسیار مشهور است .

برای خرید تور آنالیا ورزرو هتل های آنالیا همین امروز با شماره ویژه88505454تماس حاصل فرمایید

منبع:سایت زیبای سفرترکیه

چابهار

موقعیت جغرافیایی و وسعت شهرستان چابهار با مساحتی حدود 17155 کیلومتر مربع در منتهی الیه جنوب شرقی ایران در کنار آبهای گرم دریا عمان واقیانوس هند قرار گرفته است. این شهرستان از جانب شمال به شهرستانهای ایرانشهر و نیکشهر و از جنوب به دریای عمان و از شرق به پاکستان و از غرب به استانهای کرمان و هرمزگان محدود می باشد. بندر چابهار-مرکزشهرستان- با وسعتی بالغ بر 11 کیلومترمربع در ارتفاع 7 متر از سطح دریا قرارگرفته است و در 60 درجه و 37 دقیقه طول شرقی و 25 درجه و 17 دقیقه عرض شمالی قرار دارد. فاصله هوائی شهرستان چابهار تا تهران 1456 کیلومتر و فاصله زمینی از طریق جاده ایرانشهر به کرمان 1961 کیلومتراست. فاصله بندر چابهار تا مرکزاستان 738 کیلومتر می باشد. این شهرستان دارای حدوداً 300 کیلومتر مرز آبی در دریای عمان می باشد. شرایط آب وهوایی همجواری منطقه آزاد چابهار با دریا، نزدیکی به مدارراس السرطان و قرار گرفتن درمسیر بادهای موسمی شبه قاره هند و جبهه‌های استوایی موجب گردیده است که دارای آب هوایی گرمسیری معتدل با رطوبت نسبی باشد. این منطقه گرمترین نقطه کشور درزمستان وخنک‌ترین بندر جنوبی ایران درتابستان می باشد. متوسط دمای حداکثر (در خرداد ماه) طی یک دوره 7 ساله31 درجه سانتی گراد ومتوسط دمای حداقل (دردمای ماه) 19 درجه سانتی گراد.ومتوسط دما درطول سال 26 درجه سانتی گرادمی باشد. حداقل رطوبت نسبی 60 درصد و متوسط رطوبت نسبی 70درصد گزارش شده است. متوسط بازندگی سالانه کمتر از 200 میلی متر در سال است که 64 درصد آن در زمستان می بارد. جاذبه های گردشگری • خلیج چابهار: با جلوه‌های بی نظیر طلوع و غروب خورشید در دریا که بدون شک زیباترین منظره طلوع و غروب کشور است. • ساحل صخره ای: در کناره‌های دریای عمان و در قسمت جنوبی شهرستان چابهار صخره‌های بزرگی در اثر پیشـروی آب دریا و فرسایش سنگهای رسـوبی به وجود آمده که چشـم اندازی زیبا را تشکیـل داده است.ایـن بخـش از سـواحل را بخصوص در هنگام غـروب می توان به عنوان یکی از دیـدنی ترین سواحل جنوبی ایـران نام بـرد زیرا دیـواره‌های صخره‌ای و منـاظر دلنـشین ماننـد آکواریـومـی طبیعـی با انواع ماهی همـواره بینندگان را به شگفتی وا می دارد. • اسکله‌های شهید کلانتری و شهید بهشتی:بندر چابهار دارای ۲اسکله بزرگ با ظرفیت تخلیه و بارگیری 15-20هزار تن • اسکله‌های ماهیگیری:در چابهار چندین اسکله صیادی وجود دارد که 3 سکلـه صیادی تیس، رمین و بریس از بقیه دیدنـی تر هستند. اسکله تیس در داخــل محوطــه منطقــه آزاد و رمیــن در 10 کیلـو مـتری و بریس در 60 کیلو متری چابهار قرار دارد تماشای لنجها و قایقهای ماهیگیری و صیادان دریا دل صید هـای گونـاگون ماهی و شاه میگوها که از محصولات دریای منحصر به فرد منطقه است دیدنی و خاطره انگیزند. • گل فشانها: در بیـــــــن دشت کهیـــر و تنگ و در 20 کیلو متـــری روستای کهیر در مسیر جاده تنگ ـ گالـک به فاصله چند کیلو متــری سه تپــه کــوچک گل فشا ن به ارتفاع10-20 متر وجود دارد که دو تـای آنهـا هماننــــــد تپه بوده و از چندین سال پیش غیـــر فعـال شده اســت و سومی شکل یک آتشــفشان در حال حاضـــــر فعـال می باشد. که یــک پدیــده منحصـــر به فرد طبیعی میباشد و نظیر آن فقط در 3 نقطه دیگر جهان گزارش شده است و همواره از دهانه آن گل سرد طوسی رنگی تراوش می کند. • تالاب لیپار: در 15 کیلــــو متری شهر چابهار بعد ا‌‏‏‎ز روستای رمین در مسیر جاده‌ای ساحـلی گواتـر و در تنگه‌ای صخره‌های مشـرف به دره‌ای سبز و زیبا قرار دارد که از بالای آن روستــای لیــپار در میان سبزه زارها پیداست .در میان دو کوه که فاصــله چـــندانی با هم ندارند آب بندی ایجاد شده که آبــهای سـرگردان اطراف را در خود جمع نموده است و به آبگیــــری به طول 14 کیلومتر تبدیل شده است در این آبگیــر چشم نواز انواع بوته ها و درختچه ها از نوع گز و کلیر و چش با چشم انـدازی زیبا، منطقه‌ای بــکر بااکو سیستم خاصی را به وجود آورده است. پرندگانی چون چنگر، فلامینگو، کشیم، انواع حواصیـــــل، طاووس کن، باقرقره، تیهو، عقاب دشتی، خوتکا، منظره زایـــد الـوصفی را به وجـود آورده اند. • انجیر معابد(لورـ لول) و به زبان محلی ها کرگ: درختانی بزرگ که در نوار ساحلی چابهار می رویند و در تمام اعضای آن شیره سـفیــــد رنــگی جریان دارد و از درختان تیره کائو چــــوئی بشمار می آیند، تاج این درخت بزرگ و پهـن و از انشـــعابات آن ریشه‌های نا بجا می روید پوست درخت صاف و خاکستری، برگهایش بیضی شــــکل ساده و درشــت است، میوه هایش نارنجی رنگ و به درشتی فندق و قابل خـــوردن است. عمـومـــا این درختـان دارای قدمتی بالای صد سال هستند و اکثرا در نزدیکی زیارتگاه ها قرار دارند یا قبلا زیارتگاه بوده اند، در حــال حاضر در روستاهای رمین، تیس کوپان، ماشی، لیپار، کوپان سر و ... از این درخت ها وجود دارد. • جنگل حرا، تیمر: در ناحیــــه ساحلی خلیـــج گواتر به ویژه در خور باهو و در نزدیکی محلی که رودخانه باهــو کلات به دریای عمان می ریزد، جنگلی بسیار زیبا و قابل توجه از گونه حرا پدیدار می‌گردد. حرا درختــــچه‌ای است که در مردابهای نواحی گرم کرانه‌های عربــستان، مصـــــر و جنــــــــوب ایــــــران از جمله شهـــــــرستان چابهار می روید. از مشخصات حرا این است که دانه اش بر روی درخــــت مادر رشد اولیه را طی کرده و سپس نهال جوان حاصل از درخت جدا شده و به مرداب می افتــــــد برگــهای حرا با دوام است و ظاهر بیضوی شکل و منتهی به یک خامه باریک می باشد، قسمت مورد اســـتفاده پوســته شاخه آن می باشد، در حال حــــاضر این جنـگل یکی از زیبـــــا ترین منظــــره‌هــــای مو جود در چابهار و منطقه گواتر می باشد . • رودخانه باهو کلات: یکی از پر آبترین رودخانه‌های استان و عامل اصلی حیات و زندگی در جنوب بلوچستان بحساب مـــــی‌آید. این رودخانه آبهای مناطق وسیعی از صفحات جنوبی شهرستان ایرانشـــهر و شهرستان چابــــــهار را جمع آوری و به دریای عمان سرازیر میکند رودخانه باهوکلات در 90 کیلومتـــری شرق چابـــهـار به خلیج گواتر دریای عمان سرازیر میشود. این رودخانه بویژه به دلیل زیستگاه تمســـاح ایرانــی از نـظرگردشگری اهمیــت فراوانی دارد شرایـط و عوامل زیست محیطی در این رودخانه در مقایســه با سایـراکو سیستمهای آبی از ثبات و پایداری کمتری برخوردار است به طــوری که میتــوان گفــت در اینجــا زیستگاه آبی به نوعی با زیستگاه خاکی در هم آمیخته است. در مورد آبگیر های کم عمق و موقـــت درامتداد سرتاسر رودخانه‌های این منطقه نیز همین مطــالب صادق است در این زیستــگاه ها که گاه تاچندین ماه بدون آب باقی می ماند جانورانی که حیات آنها به آب وابسته است نیز به گونــه‌ای حــیرت انگیز خود را با شرایط محیطی وقف داده اند. • تمساح پوزه کوتاه: تمساح (کروکو دیل) پوزه کوتاه برجسته ترین موجــود حیات وحش منطقه چابـــهار است که بطـــور طبیعی در این منطقه زندگی میکنند. زیستگاه اصلی این تمساح که به نام محلی گانـدو خوانده میشـــود حدود 380هزار هکتار مســاحت دارد که بخشـــی از آن در چابــهار و بخــش دیگر آن در شهرســتان ایرانشهر قرار دارد. بیشتر این تمساح ها در برکه‌های میان راســک و باهو کلات و باتلاقــهای دلــگان وکلانی متمرکــــز هستند و این تمســـاح تنـها تمســـاح ایـــران اســت که دارای ارزش ملی و بیـــن المللی است طول این جانور تا چهار مترو حدود نیمی از کل بدن آنرا دم قوی این حیـــوان تشــــــکیل میگردد. بزرگترین خزنده ایران بازماندهُ خزندگانی است که حدود 265 میلیون سال پیـــش می‌زیســــته‌اند و درطول 65 سال گذشته تغییرات اندکی یافته‌اند دارای پوزه‌ای پهن بـــــوده که طرفیـــن فـــک بالایی 19 دندان و طرفین فک پایینی 15 دندان دارد و در قسمت پشت سر و در ناحیــه گردن دو جفــت صفحـات شاخی بزرگ دیده می‌شود دارای پاهای کوتاه بوده و پنج انگشت منتـهی به ناخنـــهای بلنـــد در پاهـای جلوئی و چهار انگشت منتهی به ناخنهای کوتاه تر در پاهای عقبی دیده می‌شود، رنگ عمــومی بدنــش زیتونی تا قهوه‌ای بوده و شکمی بدون فلس و به رنگ سفید متمایل به زرد دارد. تمساح حیوانی بســـیارخجالتی، محتاط و ترسوست و به سختی می توان آن را مشاهده نمود. در این حال حیوانی باهــــــوش و زیرک است و به محض احساس خطر و با حضور مزاحم در آب فرو رفته و مخفی می شــود ولی برای تنفس باید سریعاٌ به سطح آب برگردد. غذایش را عموماٌ ماهیان، پرندگان و پســتانداران تشــکیل مـــی‌دهند و عموما شبها شکار می کند. • کوههای بدلند (Bad-Land) یا مریخی: کوههای بدلند نیز یکی از منـاظر بدیع و سحرانگیزی هستند که به موازات ســـاحل از منطقــهً کچــو تا طرفهای خلیج گواتر کشیده شده‌اند و از پدیده‌های ژئو مور فولوژی این ناحیه هستند . آثار باستانی • ویرانه های تیس کوپان: موقعیت جغرافیایی: بخش مر کزی ـ دهستان کمبل سلیمان ـ روستای تیسکوپان خصوصیات: آثاری از ویرانه های قدیمی در دره تیـسکوپان باقی است و این دره از دره تیـس بزرگتـــــر است . • محوطه باستانی کنارک : موقعیت جغرافیایی: بخش کنارک ـ قسمت شمال غربی و جنوب شرقی کنارک خصوصیات: در محوطه شمـــال غربـــی ابزاری از دوران پارینه سنگی میانی بدســـت آمده که در یــک سطح صاف به صورت پراکنده پخش شده‌اند و شبیه ابزار شمال غربی ایران و ابــزار لادیزی می باشـنـــد و به آثار دوران پارینه سنگی شبیه هستند. در بخش جنوب شرقی ابزاری بدست آمده که در کنار آنــــــها مقداری سفال ساده و منقوش مربوط به هزاره چهارم و اوایل هزاره سوم قبل از میلاد دیده می‌شود. ویرانه های شهبازبند بر فراز کوه شهباز بند آثار حصاربند و پی بندهای ساختمان و در بعضی از نکات آثار شهر نشینی و خانــه های مسکونی باقی مانده است. بنا بر بــاور بومی ها برفراز این کوه بازهای شــکاری شــاه تربیــت مــی‌شده‌اند . شیرک سنت در شمال و شمال شرقی دره تیس واقع گردیده و دارای اثر دیواری است که از دیواری است که از پیروز گــت عظیــم تــر و قطورتر به نظر می آید و شاید شهرک یا آبادی کوچکی در دره تیس بوده است . ویرانه های شهبازبند بر فراز کوه شهبازبند آثار حصاربند و پی بند های ساختمان و در در بعضی از نکات آثار شهر نشینی و خانه های مسکونی باقی مانده است. بنا بر بـاور بومی ها بر فراز این کوه بازهای شــکاری شــاه تربیــت مــی‌شده‌اند . - فلعه تیس ( قلعه پرتغالیها) موقعیت جغرافیایی: بخش مرکزی، 5 کیلومتری شـمال غربی چابهار، روستای تیـس قدمت : دوران اسلامی شماره ثبت ملی :555 خصوصیات معماری: این قلعه به ابعاد 26×54 متر ساخته شده است. عرض ساختمان بر پهنــه‌ی دماغـــه‌ای که پانصد از آبخور دریا فاصله دارد در قسمت انتهای دماغـــه واقـــع اســت در قســـمت شـــمال شرقی درب ورودی اصلی قرار دارد و دارای چهار گوشواره خلفی که در پشت دیوارهای هشــتی واقــع شده اند. هر کدام از آنها خود یک اطاقی است که با پی های قطور ســاخته شـده انــد. و دارای ایوانـی است که با دو پله با حدود یک متر ارتـفاع از سطح حیاط قلعه بلنـدتر است، در ضلع شــمال شرقی آثـار اطاق هایی وجود دارند که اکنون خراب شده اند. و هر کدام دارای یک اطاق بزرگ تر مشــرف به ایـوان اختصاصی هستند. طرز ساخت بنا (اطاقها و ایوانها) شبـیه به کاروانسرای شاه عباسی بیستـون اســت کــه در زمان شاه سلیمان صفوی ساخته شده است. در سه طرف حیاط حجــره هـا و اطاقــــهایی حجـره ها و اطاق های ضلع شمالی وجود دارند. در سمت ساحل دریای عمان آثار دو برج بــزرگ در طرفیـن دیده می‌شود. برج سمت راست که در جنوب قرار دارد به صورت یک اطاق با یک ایوان و یک شاه نشــــین است که بر روی هرمی مکعب مستطیل شکل پی سازی شده و یک برج با منار بر روی آن قرار گرفتـــــه و یک منار به ارتفاع 5/6متر باقی مانده است. مصالـــح بکار رفته در ســاخت قلعه، آجر، ســنگ و گچ می باشند و آثاروتزئینات از آجر و سنگ در اطراف گلدسته هــای باقی مــانده اند، ایــن منــاره بــرای دیدبانی به کار می رفته است. و چون بر همه خلیج دهانه تیس اشراف کافی دارد و در ضمـن از فاصلــه زیادی در دریا دیده می‌شود . سبک ساخت و نوع مصالح بکار رفته مناره و گوشواره به سبک ســـلجوقی می باشد. و تعمیرات بعدی که در اتاق ها و ایوانها انجام شده بیشتر سبک صفوی و سبک دوران قاجاریـه است و گوشه های حیاط قلعه آثاری از آب انبارها دیده می‌شود که از ســنگ و ســاروج و گچ ســاخته شده‌اند در بیــــرون دیوار بلند قلعه آثار چاهی وجود دارد که در سنگ صخره کــنده شده و لبــه چاه بااستفاده از سنگ و ساروج محکم شده است در قسمت سقف قلعه چوبهایــــی بکار رفته است که احتمالا از نقاط دیگر به این محل آورده شده اند. تزئینات دور منار آجر چینی شبیــه سبک تزئینــات منــارهای دوره سلجوقی می باشند اگر چه از بیــــن رفته‌اند ولی نقــش هایی به خط عربی و خط کوفی از اثــر برجستگیها و گودیها مشـــخص می‌شود اندازه اطاق ها معمولا 4×3 متر یا کمـــتر است که دور یــــا چهار طرف یک پهنه وسیع واقع شده‌اند . در کتاب باستانشناسی و تاریخ بلوچستان به نقل از سرتیپ مهدی خان مهــندس ایرانی آمده است: ((در تیس بسیار قلعه خوبی است و یک سمت بدنه قلعه وصل به دریاست، قدری ناتمامــی دارد کـــه بنُا و عمله در آن مشغول کارند. دیوار بزرگی از سمت دریا کشیده‌اند برای بار اندازی وغیـــره حصــن معتبری است واصل قلعه نو در روی تپه مرتفعی ساخته شده است .)) {سنه1282 هجری}(ش8) • قلعه پیروز گت: موقعیت جغرافیایی: بخش مرکزی ـ5کیلومتری شمال غربی چابهار ـ روستای تیس قدمت: اشکانیان و ساسا نیان این قلعه بر فراز تپه ای در وسط دره تیس واقع است. ارتفـاع تپه از ارتفاع دو رشتـــه کوه اطراف تپـه بیشتر نیست. بلندی این محل تقریبا‏ّ 5/1 تا 4 برابر ارتفـــــاعات اطراف در محـــل روستــای تیس می باشد. تپه از تخته سنگ هایی از جنس رسوبی و آهکی تشکیل شده است. آثاری از زراعت و آبادانی در اطـراف تپـه پیروز گت دیده می‌شود راه ورود به تپه سخت و پر خطر است. در قسمت پایین تپه و در اطـــراف آن آثاری از دیوارهای سنگی بزرگ و قلوه سنگ و ساروج با قدمت خیلی زیاد دیده می‌شود. قســـمتهایی از دیوارها که باقی مانده‌اند ضخامتی 5/2 تا 4 مترو ارتفاع آن در بعضی نقاط به 12 متـر می رسد. بیــن دیوارهای اصلی اطراف تپه دیوارهایی با ضخامت کمـــتـر به موازات دیوار اصـــلی دیده میــشود که از یکدیگر 8 متر فاصله دارند و 200 متر طول دارند. بین دو دیوار آثاری از برجهای قلعه نمایان است و هر نقطه از تپه برای تاسیسات خاصی مانند کشیـــــک خانه، قراول خانه و حفاظت قلعه اختــصاص داشته است و تنها اثری که از آن به جا مانده است سنگ و دیوار شکسته، ملاط، ساروج، گچ، خــــرده های سفالی و پی های بنائی می باشند. علاوه بر این دیوارهای بزرگ وضخیـم قلعه اثـــر خندقــی بـه عـرض3 متر و عمق متفاوت قبل از دیوار اصلی دیده می‌شود. در اطراف دژ آثاری از آب انبارها نــمایان اســت زیربنای قلعه حدود 800 متر، طول و عرض آن با توجه به وضع طبیعــی زمیـن متغیــر اســت و تقریبــاً بیضی شکل می باشد . آثارهایی از برجها در ضلع شمالی و جنوبی دیده می‌شود. در قسمت ضلع شمالی دو اطاق کـــوچــــک در اندازه های 3×2 متر به منظور دیدبانی روی یک گوشواره زمین مانند دو طبقه واقع شده اند. وبلنـــــد ترین قسمت دژ و برج بر روی همین گوشواره است و بر اطراف اشراف دارد. در گوشـــه هـای شــرقی و غربی در مرکز حیاط قلعه آثاری از سکو های بلند که از سنگ تراشیده ســـاخته شــده انــد مشــــهود است وقسمت هایی که باقی مانده‌اند نماینگر محلی برای اجتماع، عبادت یا نشستن اهــل قلعــه در یـک مجلس بودهاست. سنگ های بکار رفته در بنا ها غیر آهکی هستند که نقاط دیگری به اینجـا آورده شــده‌اند زیرا جنس خود تپه آهکی و سیلیسی می باشد. این بنا با توجه به آثار باقی مـــانده مشــابه بنـا هــای دوره پارتی (اشکانی) است و نام پیروز ساسانی به این احتمال قوت می بخشد . • قلعه بلوچ گت: موقعیت جغرافیایی: بخش مرکزی ـ 5 کیلو متری شمال غربی ـ روستای تیس این قلعه بر بالای کوهی مرتفع قرار گرفته است آثار دیوار قلعه و یک برج دید بـــانی از آن بــــر جــای مانده است بقایای دو مقبره هرمی شکل برجسته که با سنگ و ساروج بنا گردیده‌اند و از نــــوع مقـــابـر اسلامی می باشند دیده می‌شود. همچنیـن آثاری از حصار و باروی قلعه در پیرامون محوطــــه اصلــــی و اطراف دژ فوقانی نیز باقی است، چندین چاه به منظور تامین آب مورد نیاز در صخره حفـــر شده انــد. در روی قلعه آب انبارهایی از سنگ و سا روج و گچ در درون صخره تعبیــه شـده است کـه بــا وســایل وابزاری آب مورد نیـــاز را از پای قلعه کشیده و به داخل آب انبارهای بالا رسانیده اند. این آب انبارهـــا در موقع ضروری آب مورد نیاز داخل قلعه را تأمین می کرده اند. ایــن قلعـــه دارای یــک موقعیـــــت ممتــازی بوده که آب رسانی، دید کافی به دریا و دور بودن آن از دسترس مهاجمان از خصوصیــــات آن بوده اند. • قلعه انو شیروان سنگان: موقعیت جغرافیایی: شهرستان چابهار ـ بخش دشتیاری ـدهستان باهو کلات ـ 2 کیلو متـــری روســـتای سنگان قدمت: 300 سال این قلعه در 2 کیلو متری روستای سنگان در دهستان باهو کلات بر فــراز کوهــی قــرار گرفتــه اســت ،نوشیروان خان از قوم گیچکی ساکن در گیچ حدود 311 سال پیـــش بـه بـاهــو کلات مـــهاجرت کـرده و قلعه را ساخته است . • قلعه باتل: موقعیت جغرافیایی: شهرستان چابهار ـ دبستان پلان ـ روستای گتیگ خصوصیات معماری : این قلعه بر روی تپه خاکی قرار دارد لایه های سنگ عظیمی بر روی تپه نـمـــایــان است که با فرسایش خاک زد آنها خالی شده است، آثاری از قبیـل فسیـل حیوانــات و صدفـــهای دریایی در محل دیده می‌شود که بیانگر این است درسالیان کهن این ناحیه جزئی از دریا بوده اســت در قســـمت بالای کوه باره هایی از ظروف سفالی جلب نظر میکند، آثاری از برج و بارو ها دیـــده می شـود کــه بــه مرور زمان به کلی تخریب شده‌اند که تنها خرابه ای از آن باقی مانده است. در محل آثاری از یک چاه به قـطر یک متـــرو سی سانتیـــمتر و به شکل دایره در دل کوه کنده شده است • پیل بند: موقعیت جغرافیایی: بخش مرکزی ـ 5 کیلو متری شمال غربی ـ روستای تیس بر روی رشته کوه فیل بند که در مقابل شهبــازبنـد واقع است، پس از ویرانه های شــهر ســنج کمیلی، آثار بارویی که چندین کیلومــتر طول دارد دره را از غــرب به شــرق در برگرفته وجود دارد ایــن دیــوار عظیم با سنگ گچ و ساروج ساخته شده است در خصوص وجه تسمیه آن مردمی محلی بر این بـــــاورند که بر فراز سطح نزدیک خط الراس این رشته کوه محل نگهداری فیل های شــاه بــوده و فیـــل بـانـان در آن جا فیل تربیت می کرده‌اند در حال حاضر در طول رشته کوه فیل بند آثار پــــــی ها، بند ها و حفــره ها و چا ههایی وجود دارد که احتمال می رود شهر قدیمی تیس، تأسیسات ساختمانی، بازرگانی، شهری، انبارها و سراهای مشهورش در قسمت قدیمی و بر فراز ارتفاعات سراسری دره تیــس قرار داشـــته و دره تیس محل زراعت و دامنه آن محل دفن اموات بوده است. گورستان های تاریخی • مقابر جنانی گچ: موقعیت جغرافیایی: شهرستان چابهار ـ بخش مرکزی ـ روستای تیس جنانی کچ در دامنه کوه پیـــل بند در جنــوب دره تیس واقع است .(جنانی کچ محلی اســت که بنــــا بر باور مردم محل سکونت جن ها بوده است ) مقــابر جنانی کچ در یک ســـرازیری ملایم قرار دارند ایـــن مقابر با مقابر سیراف بوشهر شبیه هستند. با این تفاوت که تعداد قبر ها کمتر و جهت آن ها تقــریباُ شمالی جنوبی یا شـمال شرقی جنوب غربی است. در میان قبر ها چند قبر ایستاده بچشم می خورد و یک مقبـــره پلکانی با سرپوش صندوقچه ای از سنگ وگچ بصورت نیمه سالم بدون لوحـــــه و تزئـــینات خـــارجی وجود دارد که به نظر می رسد از دوران اسلامی یاجدید باشـــد. و تقریبـــاً حدود 200 قبر کــــــهن درمحوطه قدیمی آن وجود دارد . • محوطه باستانی دمب کوه: در حدود 90 کیلومتری شمال خاوری چابهار ـ در بخش دشتیاری در فاصــله 5/2 کیلومتـــری روستـــای بلور مچی در ناحیه باهوکلات قرار گرفته است . در این محوطه باســـــتانی حدود 4500 تا 5000 تدفین تخمیــــن زده می‌شود که این قبــــور به شکل اطاقکهایی به اندازه های 1×1 و 2×5/1 و 2×2 متر بنا گردیده‌اند . • گورستان تپه نهادی: موقعیت جغرافیایی: بخش مرکزی، 5کیلو متری چابهار ـ روستای تیس قدمت : قبل از اسلام ـ دوران اسلامی مشخصات : در دامنه کوه فیل بند ودر جنوب تیـس در یک زمین با شیــب ملایم قرار دارد، تعــــداد این قبرها زیاد نیست ولی سه مقبره در کنار هم قرار دارند که دو قبر بزرگ در دو طرف و یک قبـــر کوچــک در میان آنها واقع شده است. جهت آنها شمالی جنوبی و شیــب آنـها رو به شمـال است، بنا بر ایـــن سرمرده ها در جهت جنوبی ـ شمالی واقع می باشد هر سه قبر در سنگ کنــــده شده اند. احتمـــــالاُ ایــن مقابر متعلق به اعضای یک خانواده هستند که در یک حادثه از بین رفته انـــد چنیــن مقابری بصـــــورت خانوادگی و دسته جمعی در قبرستانهای کارتار در لبنان دیده شده است . • گورستان قدیمی دشتیاری: موقعیت جغرافیایی: شهرستان چابهار ـ بخش دشتیاری قدمت : پیش از تاریخ دوره آهن کا وشگر : اشتین در 1932 میلادی خصوصیات : قبور شناسایی شده در این منطقه دارای نوعی سفال خشن قرمز یا خـــــــودی با روکش سفید هستند که بعضی از آنها آثاری از قبیل مانده های غذا و یا آثار سنگی و فلزی دیگر مشاهده شــــده است و تعداد این قبور به 3000 قبر می رسد . • غارهای بان مسیتی تیس : موقعیت جغرافیایی: بخش مرکزی ـ 5 کیلو متری شمال غربی ـ روستای تیس در دامنه کوه شهبازبند. یک غار طبیعی و دو غار مصنوعی در کنار هم قرار دارند مجمـــوعه این غارهــــا را مردم محل بنام بان مسیتی می شناسند. غار اول طبیعی و بصورت نیم دایــره اســـت و با استفــــاده از روش تراشکاری داخل غار و دهانهً آن توسعه پیدا کرده است یک مقبره کوچک از گچ به صـــــــورت دوسطح افقی که بر روی یکدیگر قرار دارند وفاقد آثاری از قبیل سنگ نوشته، خط و لوحه در عمـــــق یک متر از سطح غار دیده می‌شود که در گرد آن یک فضای کوچک وجود دارد. از سطح غار تا مقبــــــره به اندازه یک پله گودی دارد. مکعبی از سنگ و گچ بر فراز مقبره ساخته شده که زیر بنای یک گنبــــــــــدکوچک است بدنه های اطراف این مکعب را با گچ برنگ سفید در آورده انــــــد در ورودی مقبره رو بــه دره تیس و به موازات دهانه ورودی غار واقع شده است. سطح مقبره در اندازه 8/0×1/3×8/1 متر اســــت برروی دیواره های مکعب مقبره گچکاری و با جوهر قرمز وبنفش خطوط و علاماتی نقش گردیــــــده که شبیه به خط گجراتی و هندی هستند. طول و عرض غار 180×240 متر و ارتفاع آن نیز 240 مــتر اســـت یک غار مصنوعی سمت راست غار طبیعی به فاصله هفت قدم قرار دارد که آثار تراش به خوبــــــی در آن آشکار است. دهانه آن هشتاد سانتیمتر ارتفاع دارد و سقف آن کوتاه است و اکنون به علـــــت خرابـــــی یک آدم متوسط به زحمت در آن بطور خمیده می تواند بایستد و در انتها مسدود است و احتمــــــال دارد حفره ها یا روزنه هایی طبیعی یا مصنوعی در قسمت انحناء خلفی کوه این غار را با غار ســـوم وصـــــل کرده باشد یا به چاه های زیر زمینی که محلی برای دفن اموت در معابد قدیمی است برساند و ســـــکویی که از سنگ وگچ ساخته شده است دیده می‌شود که دهانه ورودی آن 80 ســانتیمتر و ســــقفی کوتــــاه دارد. به فاصله 50 متر در سمت چپ غار اصلی، غار سوم که طول دهانه قوسی آن حــــدود 20 مـــــتر است قرار دارد ظاهرا این غار ها جزو یک واحد تاسیساتی ساختمانی بوده و به منزلــه هجـــــره هــــا و توقفگاههای معبد یا پرستشگاهی بوده و در سطح زمین تا ورود به دهانه غار، پله کانی وجــود داشــــــته که آثار آن باقی است . • گودانگریز یا گودال انگلیس: موقعیت جغرافیایی: بخش مرکزی ـ 5 کیلومتری شمال غربی ـ روستای تیس در دامنه کوه فیل بند در جنوب دره تیس قرار دارد مــــردم بومـــــی نقل می کنند که در اواخــــر دوره قاجاریه و در اوایل دوره پهلوی انگلیسیها به کمک تعداد کثیری از کارگران بــلوچ در این محـــل اقـــدام به حفاری نموده و مقادیری سفال، اشیاء برنزی، آهنی و سنگی پیدا کرده و غارت نموده‌اند . سید غلامرسول قبره سید غلامرسول موقعیت جغرافیایی: بخش مرکزی ـ 5کیلومتری شمال غربی چابهار شماره ثبت ملی : 1559/3 قدمت : 465 ه. ق مقبره ای با دیواره های سفید رنگ به سبک معماری هندی که دروازه ورودی آن در ضلع غربی بنــا واقــع گردیده است پس از درب ورودی صحن بزرگ حیاط مشاهده می‌شود امام زاده در ضلع غربی حیــــــاط واقع گردیده است. بر پیشانی ورودی بنا تزئینات نقاشی الوان با طرحهای نقوش سـتـــاره های مشــــبک وجود دارد. ظاهرا نمای دور تا دور داخل ساختمان دارای نقاشیهای جالبی بوده است کلمـات لا اله الا الله، یا محمد و یا علی و ... نقاشی از گل در دیوارها جلب توجه می کند و فرم آن طوری است کــه نشــــان می دهد این اثر در روزگار سلجوقی احداث شده و در دوره صفویه نیز طرح هــای نقاشی بــا اصــالـــت خاصی بر روی دیوارها تعبیه گردیده است. مقابل آرامگاه صفحه ای به ارتفاع یک مــــــتر و چـــهار پله قرار دارد که بر روی آن مقبره واقع شده است. در قسمت شرقی صفحه آرامگاه (مقبره) یک پیشــــــخوان باسقف تیر های چوبی و حصیری و چند ستون چوبی است. که با پنج پله به حیــــاط متـــصل می‌شود. پیشخوان قدمت چندانی ندارد، ساقه گنبد استوانه ای است و سقف گنبد از درون با گچ سفیـــد شـــــده و بنا کاملاُ یک بنای خاص ایرانی و از معماری سلجوقی الهام گرفته است. مقبره در میــــان بنــا واقــــع گردیده و بر روی آن یک صندوقچه و بالای آن یک جعبه چوبین با تزئینات مختلف هندســی قــرار دارد، قبرستان در جانب شرق بنا قرار دارد. شرح زندگی سید غلامرسول در خصوص شرح حال ایشان روایات مختلفی نقل شده که به آن ها اشاره می‌شود : نام اصلی ایشـــــــان سید نا محمد و مردی صالح، شیعه مذهب بوده و در گذ شته مورد توجه مسلمانان هنـــــدی بوده و ایــن توجه باعث شده که بنا در دوره های بعدی تحت تاثیر معماری هندی قرار گیرد طبـــــق روایات سیـــدنا محمد مسلمان هند بوده است و در سفری به چا بهار تصمیم داشته که زن چابهاری اختیـــار کنـــــد برای تدارک چنین منظوری مشغول می‌شود. اما در شب عروسی دچار کسالت می گردد بطوریکه در بســــــتر مرگ می افتد و چون مورد توجه مردم بوده و در دم مرگ به آن ها وصیــت می کنـد که پـــس از مــرگ سوگواری نکنند و در عوض مدت 10 شبانه روز بر سر قبرش شادی کنند تا روحش شاد شود . این مراسم هر ساله از 15 ذی القاعده به مدت 10 روز بر پا می گردد و در این مراســـم عــده زیـــادی از اهالی چابهار و مناطق همجوار شرکت می کردند (در حال حاضر چنین مراسمی بر گزار نمیشود ) . در مراسم جشن و پای کوبی مردم چابهار و خصوصا بومیان آفریقایی (سیاهپوســتان) در صبــــــــح روز اول و دوم حیاط آرامگاه به وسیله زنان جارو زده می‌شود و مرد ها با لباس پاکیزه به فراهم کردن بســــاط جشن می پرداختند، وهنگامی که آفتاب طلوع میکرد ساز و دهل مینواختنـــــد، قــــوالان پاکستـــانی، رقاصان هنـــدی و خوانندگان سیاه و مهمان نوازان بلوچ به هر طریقی در این شادی خدمت میـــکردند و این مراسم به مدت 10 روز در 3 نوبت صبح، عصر و شامگاه اجرا میشد. زنان مسن به داخل آرامگاه میرفتند تا شفا دردمندان و نیــات دیگران را بخواهند در حالی کـــه در ایـــن زمان مردان در بیرون محوطه پیشخوان به ساز و دهل مشغول بودنــــد و چنــــد زن جوان به رقصیـــدن میپرداختند و زنان مسن در داخل حـــرم به دعا مشغول میشدند و شفـــــا میافتند و پس از10 روز حــرم را ترک میکردند. تا سال دیگر در مراسم جشن عروسی سیدغلامرسول شرکت کنند. و در کتاب فرهنگ مردم بلوچ نوشته عبدالله ناصری آمده است : ((در مورد صاحب مزار دو عقیده وجود دارد یکی آنکه معتقدند این مزار از آن عارف وارستـــه و مـــــرد حقی است به نام سید عبدالرسول و این زیارتگاه مردم شیعه چابهار است و افراد غیــــــر شــــیعه هم از شیعه های این سرزمین پیروی میکنند. بعضی دیگر عقیده دارند این مزار یک (لــوطی) اســـت مطـــرب های دوره گرد را لوطی مینامند . ولی گویند صاحب این مقبره شب عروسیش فوت نموده و هر ســــاله معتـــــقدیـــن به او در ســالروز مرگش که در روز آخر ماه ذی القاعده به مدت 7 روز با ساز و دهل و آوازخوانــــی و رقـــــــص و پای کوبی میکنند. این مراسم به دو جهت انجام میشود. یکی این که لوطی فوت شده چون عمـــــــرش را به مطربی و شاد کردن مردم گذرانده وصیت کرده که بعد از مرگش نیز در کنــار مــــزارش رقــــص و پای کوبی و در حقیقت مراسم شادی بر پا شود. و خواسته است تأثیر وجود خود را در شــــادمانی مــــــردم بعد از مرگش نیز حفظ کند. دیگر اینکه این شخص که در شب عروسیش فوت کرده بسیار مجـــــرب و مورد توجه افراد طائفه اش بوده و چون عروسی نافرجامی داشـــــته و حســـرت بــگور بــــرده است. دوستدارانش هر ساله در سالروز مرگش برای او جشن عروسـی میگیــــرنـــد و یاد عروســـی او را زنده میدارند. البته چون پیروان صاحب مزار شیعه مذهب هستند در ماه محرم نیـز مراسم ســـوگواری و روضه خوانی در این مقبره بر پا میشود . قدم گاه خضر موقعیت جغرافیایی : شهرستان چابهار ـ بخش مرکزی ـ جنوب غربی چابهار در جنوب غربی چابهار در محلی بنام سپوزه واقع گردیده است. خواجه خضر از مشایخ مورد احـــــترام بومیها بوده و وی مقبره ای ندارد زیرا مردم بر این باورند که او زنده و پاسدار لنج ها و قایقهایــــــشان مــــی باشــــد درقدیم مراسم خاصی در این قدمگاه بر پا می شد، مردم قربانی و یا خرما و حلوا به مکان مورد نظـــــــر و در بین افراد تقسیم می کردند . • ساختمان قدیمی تلگرافخانه چابهار : موقعیت جغرافیایی : شهرستان چابهار ـ بخش مرکزی ـ خیابان مولوی این ساختمان در سال 1281 ه. ق به وسیله انگلیسها ساخته شده است از قدیمـــی ترین ساختمـــان های سنگی موجود در شهر چابهار است که به منظور رونق دریا نوردی، تجارت و ایجاد ارتبــــاط با هنـــد ، گواتر، چابهار، جاسک، بندر عباس توسط مجریان خط تلگراف انگلیــــس در دو طبقه ســـــاخته شده است . • چاه باستانی پلان : موقعیت جغرافیایی : شهرستان چابهار ـ بخش پلان ـ روستای پلان قدمت : دوره هخامنشی (سلطنت کوروش) خصوصیات : چاه باستانی روستای پلان با آجر ساخته شده است . • چاه باستانی تیس کوپان: موقعیت جغرافیایی: بخش مرکزی ـ دهستان کمبل سلیمان ـ روستای تیس کوپان خصوصیات : این چاه در ارتفاعات شرقی ـ غریی تیس کوپان قرار دارد که در کوه تراشیـــده شــــــــده است و به شکل مربع در اندازه های 5/1 در 5/1 متر احداث شده است . • سد های تیس : موقعیت جغرافیایی: بخش مرکزی ـ 5 کیلومتری شمال غربی ـ روستای تیس مشخصات : سدهای تیس در دو طرف دماغه قراردارند که قلعه تیس بر روی آن واقع اســــت آثار ایــــن سد ها به ارتفاع 20 سانتیمتر باقی است ودر ساخت آنها از سنگهای تراشیده شده و سنگهای دریایی تیــــز وبلند ملات ساروج استفاده شده است تقریباُ این سد ها هشت متر ارتفاع داشته‌اند که 6/4 متـــــــر آن به مرور زمان در زیر ماسه های ساحلی مدفون شده است. انتهای یکی از آنها به کوه پیل بند و دیگـــــری به کوه شهباز بند منتهی می شده که به عنوان مانعی از هدر رفتن آب شیرین ناشی از باران جلوگیری مــــــی‌کرده‌اند.

http://chabahar.pib.ir

کیش

جاذبه های توریستی کیش

بیشتر دیدنیهای کیش شگفتیهای است که طبیعت درطی سالهای متمادی بوجود آورده وبا دست بشر تغییراتی درآنها ایجاد شده‌است.

یکی از شگقتیهای کیش ، سواحل آن است که واقعا زیبا است و کمتر نقاطی در دنیا می‌توان یافت که از لحاظ طبیعی این قدر دیدنی باشند ، عمق کم آب ، به دلیل شفافیت و زلالی آب کف دریا تا عمق چند متری قابل مشاهده است و به صورت اکواریوم طبیعی است.

 

سواحل ماسه‌ای ، اسکله تفریحی ، جاده کرانه که دور تا دور جزیره کشیده شده است ، پیست دوچرخه سواری به طول حدود 70 کیلومتر که تاپاسی از شب دوچرخه سواران در آن به ورزش مفرح دوچرخه سواری می‌پردازند ،ایستگاههای اجاره دوچرخه ، مجموعه ورزشی المپیک با انواع زمینهای ورزشی ، فوتبال ، تنیس ، استخر، والیبال ، بسکتبال ، شطرنج ، اسکواش ، و مجموعه ورزشی با انواع بازیهای بیلیارد و بولینگ از جمله مکانهایی است که مسافران از آنها لذت می‌برند.

پارک ساحلی ، پارک پرندگان ، پارک آهوان که تعداد زیادی آهو وپرندگان در فضای طببعی زندگی می‌کنند و پارک وحش کیش ، پارک دلفینهاو بازیهای زیبای آنها از جمله دیدنیها در کیش است که مسافران حاضر به چشم پوشی و ندیدن آنها نیستند.

بازارهای کیش نیز جذابیتی خاص دارند و معمولا مسافران در طول روز دراین بازارها وقت خود را صرف می‌کنند و شب هنگام در کنار ساحل به دیدن مناظر طیبعی و زیباییهای دریا و ورزشهای دریایی و دوچرخه سواری می- پردازند.

محیط آرام و بدون ترافیک کیش یک ویژگی دیگر این جزیره است که هوای بدون آلودگی و پاک را به ریه مردم می‌فرستد.

در جزیره کیش هیچ توقفی وجود ندارد ، میادین وچهارراه‌ها فاقد چراغ قرمز توقف است ، به همین دلیل سیستم حمل و نقل در کیش روان و با آرامش توام است ، در حداقل زمان ممکن می‌توان از این طرف جزیره به آن طرف دیگر رفت.

استفاده از کمربند ایمنی ، رعایت سرعت مجاز و علایم رانندگی در کیش لازم و اجباری است و با متخلفان بشدت برخورد می‌شود.

خیابانها وبولوارهای کیش نیز به طرز زبیایی ساخته شده‌اند وبانخل‌های زینتی وگلهای رنگارنگ جذابیتی خاص به این جزیره بخشیده‌اند.

 

ساحل کیش

زمین در ساحل ماسه ای کیش ، از جنس مرجان بوده و در زیر نور خورشید ، درخششی نقره فام دارد. پدیده ای که در سطح جهان بی همتاست. کیش دریای آبی رنگ شفاف و روشنی دارد که باعث می شود کف آن از سطح دریا هم پیدا باشد. کارشناس محیط زیست این خاصیت را به وجود مرجان ها در پیرامون جزیره نسبت می دهند و معتقدند که مرجان ها به صورت طبیعی موجب تصفیه آب و شفافیت و زیبایی سواحل جزیره هستند. کیش به نسبت وسعت خود دارای یکی از وسیع ترین ساحل هاست و در دنیا کمتر ساحلی را می توان یافت که در وسعت سواحل کیش قابل استفاده باشد و مسافران بتوانند با آرامش و دور از غوغاهای سواحل معروف در آن به استراحت بپردازند.

در ضمن علاقمندان به ماهیگیری می توانند در سواحل جنوبی و غربی جزیره به صید بپردازند. ترکیب اینها با یکدیگر ، سواحل کیش را به یکی از جذابترین سواحل جهان تبدیل کرده است.

 

شهر زیرزمینی کاریز

قنات کیش بیش از 2500 سال قدمت دارد و از آب شیرین قابل شرب ساکنان جزیره را تامین می کرده ولی اکنون به یک شهر زیر زمینی شگفت انگیز بدل شده که بیش از 10000 متر مربع وسعت دارد.

کارگزاران با تجربه آن زحمت تمام طراحی های آن را کشیده و می کوشند تا در پروژه بازسازی قنات کیش که اکنون کاریز کیش خوانده می شود ضمن حفظ بافت تاریخی آن کاربری های جدیدی از این شهر زیر زمینی بدست آورند . شهر زیر زمینی کاریز در فاز یک خود به قسمتهای زیر تقسیم و قابل بهره برداری خواهد بود.

غرفه های صنایع دستی ایران و جهان ، رستوران سنتی و جدید ، موزه سالن آمفی تئاتر سالن کنفرانس ، گالری های هنری .

شهر کاریز در عمق 16 متری زیر زمین قرار دارد. سقف آن هشت متر ارتفاع و بیشتر سقف آن مملو از سنگواره ، صدف و مرجانهایی است که با نظر کارشناسی 270 تا 570 میلیون سال قدمت دارد و تک تک آن شناسایی و دارای شناسنامه رسمی است. کارگزاران شهر زیر زمینی بر این باورند که دو ویژگی کاریز را در فهرست ابنیه جهانی در خواهد آورد.

اول اینکه کاریز در دل تنها جزیره مرجانی دنیا واقع است. دوم آنکه تنها بنایی است  که سقف مملو از صدفها و مرجانهای طبیعی است. صدفها و مرجانهایی که برای بازدید آنها دو راه وجود داشته ، بازدید از موزه های طبیعی یا غواصی در آبهای آزاد و اکنون کاریز فصلی جدید و استثنایی در ÷یش روی تمامی دوستداران طبیعت گشوده که بی واسطه خواهند توانست از بزرگترین مجموعه مرجانی بازدید کنند.

در خاتمه گفتنی است که خاکهای برداشت شده از کاریز دارای خواص درمانی زیادی است که در " گل درمانی " استفاده های فراوان خواهد داشت. این امر همراه با خدمات گوناگونی همچون تاسیس مراکز اقامتی ، تجاری و تفریحی در زمینی معادل 60000متر مربع در روی زمین کاریز احداث خواهد گردید. زمین سطحی کاریز به پارک وسیعی بدل خواهد شد که دارای دو تپه مرتفع خواهد بود. این په ها از خاکهای برداشت شده زیر زمین ساخته شده و به چم انداز بی نظیر جزیره کیش دل خواهد شد.

 

شهر باستانی حریره

 

 

بقایایی در مرکز ساحل شمالی جزیره قراردارد ، به احتمال بسیار قوی به دوره ساسانیان و اوایل دوره اسلامی بر می گردد . این بقایا در وسعتی بالغ بر سه کیلومتر مربع ، بازگو کننده این مطلب است که روزگاری شهری بزرگ و اباد در این منطقه وجود داشته و جمعیت کثیری را در خود جای می داده است.

 

آن چه امروز از این شهر بر جای مانده حجمی از معماری شهری است اما کمتر و به ندرت طاق ها و پوشش ها و سقف ها سالم برجای مانده است جز پاره ای موارد که پوشش های طاقی شکل سنگی از گزند تخریب در امان مانده است.

 بقایای شهر حریره در امتداد ساختمانهای بندرگاه و دفاتر آن ، قابل دیدن است. طبق نظر سازمان میراث فرهنگی ، شهر حریره هشتصد سال قدمت دارد.

 

کشتی یونانی

 

 

 کشتی یونانی جاذبه توریستی دیگری از جزیره کیش است . در یک روز گرم تابستان ، چهارم مرداد سال هزار سیصدو چهل و پنج هجری شمسی ، بومیان جزیره کیش کشتی عظیمی را دیدند که در ساحل هزار و سیصد و بیست و دو شمسی توسط شرکت ویلیم همیلتون با هفت هزار و شصت و یک تن وزن و صد وسی و شش متر طول در بندر گلاسکو ساخته شده بود که ابتدا " شیپور امپراطور " ، " ناتور الیست " ، " سیروس فارس " ، " سیروس فارس" ، "همدان " و بعد "کولائف" ، نام گرفت. تماشای غروب خورشید در پشت " کشتی یونانی " فراموش نشدنی است.

 

روستای باغو

 

باغو از آبادی‌های قدیمی کیش است که در جنوب غربی جزیره قرار دارد در حال حاضر، این آبادی جز چند خانوار دامدار، سکنه دیگری ندارد. در بین بومیان، حاصلخیزی این منطقه زبانزد است

دراین منطقه بیشه انبوهی از انواع درختان بومی به چشم می‌خورد که در آن میان، مجموعه درختان کهنسال لور زیبایی چشمگیری دارد. به منظور گسترش امکانات تفریحی و توسعه فضای سبز در جزیره و بهره‌برداری از زیبایی‌های طبیعی روستای باغو که از خاکی مستعد برخوردار است «پارک دلیران» با وسعت 60 امکانات تفریحی و توسعه فضای سبز در جزیره و بهره‌برداری از زیبایی‌های طبیعی روستای باغو که از خاکی مستعد برخوردار است «پارک دلیران» با وسعت 60 هکتار در این منطقه احداث شده است

 

 

نمایشگاه خزندگان

در این نمایشگاه بیش از یکصدگونه خزنده از خانواده مارسانان به نمایش گذاشته شده است. مارهای عظیم بوا، پیتون آفریقا و آمازون، سوسمارایگوانه ماداگاسکار، عقرب سیاه امپراتور آفریقا، مارپرنده تایلند، عنکبوت های بزرگ و پرنده خوار برزیلی نمونه‌هایی از این گونه خزندگان هستند. علاقمندان به بازدید از نمایشگاه می‌توانند به کانون هنر واقع در جنب پارک آهوان مراجعه کنند. این نمایشگاه در آینده نزدیک به سالن مخصوصی در پارک آهوان منتقل می شود. در کانون هنر امکانات وسیع دیگری برای برپایی نمایشگاه‌های اختصاصی هنری تدارک دیده شده است که در اختیار هنرمندان داخلی قرار می‌گیرد

 

 

ورزش های دریایی در کیش

 

یکی از امتیازات کیش، سواحل زیبا و آرام آن است و تقریبا همه نقاط آن در سرتاسر جزیره برای شنا و انواع ورزش های دریایی مساعد است.

 در سال های اخیر برای استفاده هر چه بهتر از این موقعیت طبیعی، تمهیدات جدی اندیشیده شده است.

وجود سوابق طولانی و تاریخی مردم این دیار در صید مروارید وارج و منزلت دریا و دریانوردی در فرهنگ مردم خطه جنوب ایران در کنار موقعیت مساعد طبیعت و دریا در کیش موجب شده است که برنامه توسعه ورزش های دریایی با سرعتی به مراتب بیش از آن چه انتظار می رفت مورد استقبال واقع شود و با موفقیت به مرحله اجرا درآید.

 هم اکنون در کیش علاوه بر امکانات پراکنده در سرتاسر سواحل جزیره، دو مجموعه کامل با انواع تجهیزات و وسایل پیشرفته برای تفریح و ورزش های دریایی در اختیار علاقمندان قرار دارد.

 

 

 

 ماهیگیری تفریحی در کیش

 

گستردگی سواحل، دریای زلال و آرام وگرمای مهربان آفتاب جنوب در محیط آرام و بی سروصدای جزیره، شرایط مطلوبی را برای علاقمندان به ماهی گیری در کیش فراهم آورده است.

 ماهیگیری در سرتاسر سواحل جزیره (به غیراز منطقه اسکله تفریحی) آزاد است و علاقمندان می توانند با استفاده از وسایل ساده ماهیگیری با قلاب های معمولی که تهیه آن ها از فروشگاه های ورزشی کیش امکان پذیر است، ساعاتی را به این تفریح لذت بخش بپردازند.

 

 مسیر ویژه دوچرخه سواری

 

یکی از طولانی ترین و زیباترین مسیرهای دوچرخه سواری کشور در جزیره کیش قرار دارد. سرتاسر این مسیر 75 کیلومتری کاملا مستقل از مسیرهای اتومبیل رو بوده و بخش اصلی آن به موازات جاده جهان، در حاشیه نوار ساحلی احداث شده است.

در ایستگاه‌های ویژه به علاقمندان دوچرخه کرایه می‌دهند. این ایستگاه‌ها در بخش‌های مختلف جزیره مانند اسکله تفریحی و جنب بازار مرجان وجود دارد و به وسیله بخش خصوصی اداره می شود.

طبیعت بکر جزیره در بخش های جنوبی و غربی جزیره با چشم اندازهای زیبایی از دریا، سواحل، بوستان ها، نخلستان ها و پوشش گیاهی در دسترس همگان است. حرکت با دوچرخه در مسیر ویژه، این امکان را به گردشگران می دهد که با سرعت کم و در سکوت این چشم اندازهای طبیعی را تماشا کنند

 

اسکله تفریحی

 

 اسکله تفریحی مجموعه‌ای است که امکانات تفریحی از قبیل جت اسکی، قایق های پدالی (با ظرفیت چهارنفر)، قایق های ماهیگیری، قایق های پارویی، سه چرخه های آبی، امکانات غواصی و قایق های کف شیشه‌ای که گردشکران از آن برای تماشای دنیای شگفت انگیز آبزیان زیبای خلیج فارس استفاده می کنند.

 مجموعه اسکله تفریحی که در مجاورت چند مجموعه تفریحی دیگر قرار گرفته است بسیار مورد استقبال گردشگران و خانواده ها قرار می گیرد.

 

پلاژها

 

 سواحل کیش برخلاف بسیاری از سواحل دنیا که از ماسه خاکستری پوشیده شده است، پوشش مرجانی دارد رنگ نقره فام مرجان ها در پرتو آفتاب از درخشندگی خیره‌کننده ای برخوردار است. آب دریا در سواحل کیش شفاف و زلال، کف آن تا عمق چند متری به راحتی قابل رویت است. در این سواحل پلاژهایی ویژه بانوان و آقایان و یا خانواده ها ساخته شده است و مکان مناسبی برای اسکان موقت گردشگران و ساکنان کیش است.

پلاژ بانوان

 پلاژ بانوان در سواحل شمالی جزیره روبه‌روی مخابرات احداث شده است. وسعت آن حدود 15 هزارمترمربع است. این پلاژ علاوه بر امکاناتی چون دوش آب شیرین، سایه‌بان و نورپردازی مناسب، سالن بدن سازی هم دارد و زیرنظر مربیان اداره می‌شود. علاوه بر آن مربیان شنا و نجات غریق ایمنی خاطر استفاده کنندگان از پلاژ را فراهم کرده است. پلاژ بانوان کیش به علت موقعیت مکانی مناسب و دسترسی آسان و داشتن امکانات لازم، با استقبال زیادی روبه‌رو است

پلاژ آقایان

اگرچه برای آقایان شنا در اغلب سواحل جزیره آزاد است، اما به دلیل وجود امکانات مناسب برای شنا در باشگاه دریایی، استقبال از این مکان بیشتر است. پلاژ آقایان در شمال شرقی جزیره قرار دارد و دسترسی به این مرکز با وسیله نقلیه عمومی هم امکان‌پذیر است. آموزش شنا در این پلاژ هم به صورت انفرادی و هم به صورت گروهی انجام می‌شود و نجات غریق‌ها در تمام وقت اداری حضور دارند. دوش های آب شیرین و بوفه از خدمات این مرکز هستند.

سواحل این پلاژ ماسه أی است و عمق آن نیز به تدریج افزایش می یابد و امکان مناسبی را برای شنا در عمق های مختلف پدید می آورد. امکان انجام تفریحات دریایی چون جت اسکی، اسکی روی آب، پاراشوت، قایق های بادبانی و غواصی در مرکز تفریحات دریایی و محل پلاژ به جذابیت این پلاژ افزوده است. نورپردازی مناسب در پلاژ نیز به گونه‌ای است که شب ها نیز می توان شنا کرد. راه اندازی سالن‌های بدن‌سازی، ژیمناستیک و اتاق ماساژ، از طرح های آتی در این پلاژ است.

 

 

 

  درخت لور

 

  درخت لور

 درختان محلی جزیره ، بعنوان گنجینه های طبیعی ، جذاب و زیبا هستند. درخت لور یا انجیر معابد ، معروفترین درخت جزیره است. این نوع درخت در نواحی جنوبی ایران رشد می کند. پوست کهنسال درخت لور و برگها و ریشه هایش که از بدنه اصلی آن آویزان هستند، آن را از سایر انواع درختان متمایز می سازد. این درختان ریشه هایشان طوری رشد می کند که مانند چتری بر روی زمین سایه می افکند و ممکن است تا چند صد سال عمر کنند.

 

 

 

 

 

 

ردیف

مراکز تفریحی ، ورزشی و فرهنگی

تلفن

1

آکواریوم

4424637

2

استادیوم چند منظوره

4423505

3

استادیوم فوتبال

4423628

4

استخر المپیک

4420335

5

باشگاه ورزشی مریم

4421121-2

6

باغ وحش

4424637

7

بدنسازی کرانه

4423738

8

بیلیارد شایگان

4420661

9

بیلیارد شایان

4422771-4

10

پارک دلفین

4445227-9

11

پلاژ آقایان

4424526

12

پلاژ بانوان

4424624

13

تنیس روی میز

4423028

14

سالن شطرنج

4423505

15

سوارکاری

4423649

16

شهر زیر زمینی کاریز

09347692948

17

قنات پایاب

4423638

18

کارتینگ

4422225

19

گلایدر

09347693038

20

گیم زون

4450723

21

مارینای مرجان

09347693956

22

مجموعه کرانه

4423738

23

مدرسه غواسی

4420404-6

24

والیبال ساحلی

4424526

25

ناباک (بدنبازی)

09347692302

26

فرهنگسرای سنایی

4424918

27

مرکز فرهنگی صدف

4440966

28 مرکز فرهنگی فردوسی

4420342

29 مرکز فرهنگی میرمهنا

4432855

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع:http://www.kishtpc.com

تقدیم به تمام پدران جهان

احساسات زیبای پدرانه ( تصویری)

دیدنیها

عکس هایی دیدنی با کیفیت بی نظیر HDR

آنهایی که قلبشان ضعیف است مطالعه نفرمایند

قیمت سکه و ارز

قیمت سکه و ارز
اقتصاد>پول ‌و بانک- همشهری آنلاین:روند کاهش قیمت ارز، سکه و طلا که از پنجشنبه هفته گذشته ( 27 مهر) آغاز شده است، امروز سه شنبه (2 آبان) همچنان ادامه دارد.
به گزارش مهر، قیمت سکه تمام طرح جدید که چهارشنبه هفته گذشته تا یک میلیون و 500 هزار تومان افزایش یافته بود، بعدازظهر سه‌شنبه تا یک میلیون و 250 هزار تومان کاهش یافت؛ درواقع قیمت سکه تمام طرح جدید 250 هزار تومان ارزان شده است.
همچنین قیمت هر گرم طلای 18 عیار با بیش از 16 هزار تومان کاهش از بیش از 145 هزار تومان چهارشنبه هفته گذشته به 129 هزار تومان در حال حاضر کاهش یافته است.
در همین مدت سکه تمام طرح قدیم بیش از 200 هزار تومان ( از یک میلیون و 450 هزار تومان به یک میلیون و 260 هزار تومان)، نیم سکه 105 هزار تومان ( از 740 هزار تومان به 635 هزار تومان)، ربع سکه 50 هزار تومان ( از 370 هزار تومان به 320 هزار تومان) و سکه گرمی 13 هزار تومان ( از 185 هزار تومان به 172 هزار تومان) ارزان شده است.
در همین حال، هر اونس طلا در بازارهای جهانی از 1758 دلار در چهارشنبه هفته گذشته به 1714 دلار در حال حاضر کاهش یافته است.
البته قیمت دلار که چهارشنبه هفته گذشته حول و حوش 4000 تومان افزایش یافته بود، در حال حاضر بیش از 650 تومان ارزان‌تر شده و به حول و حوش 3350 تومان رسیده است. در همین حال، فعالان بازار ارز و سکه از تداوم کاهش قیمتها در روزهای آینده خبر می‌دهند.

www.parset.com


حتما بخوانید

قیمت مسکن‌ نوساز 50 متری در تهران (+ جدول)

به گزارش اقتصاد ایران آنلاین مرور قیمت‌های مسکن در تهران نشان می‌دهد در هر محله خانه‌هایی که اسم نوساز روی آنها گذاشته می‌شود معمولا از سطح عمومی قیمت مسکن در آن محله به طور چشم‌گیری بالاتر است. این موضوع برای واحدهای آپارتمانی زیر 50 متر بیشتر جلب توجه می‌کند. زیرا معادلات تازه بازار مسکن متقاضیان را بر آن داشته است که به سمت خرید خانه‌های کوچک‌تر و حتی زیر 50 متر کشش بیشتری داشته باشند.دلیل این امر هم چیزی جز مسائل و موارد اقتصادی نیست. اصلی‌ترین دلیل افزایش کلی قیمت مسکن در دو سال گذشته است. سال گذشته قیمت مسکن در حدود 50 درصد و در سال جاری هم حدود 35 درصد با افزایش روبه‌رو شد. پرواضح است که این موضوع قدرت خرید متقاضی را کاهش داد. یعنی خریدار مسکن دیگر نمی‌توانست با پول مسکن خود ، خانه‌ای بزرگ‌تر یا به همان اندازه مسکن سابقش بخرد.همچنین مسلما سازنده‌ای که در طول یک سال پیش دست به ساخت مسکن‌های آپارتمانی زده برای ساخت آن، پول بیشتری برای مصالح پرداخت کرده است. بنابراین این صاحب مسکن باید خانه‌اش را کمی گران‌تر بفروشد تا بتواند سود مورد نظر خود را به دست بیاورد.مجموع این دو مورد به اینجا انجامیده است که تقریبا در تهران نمی‌توان خانه‌ای نوساز زیر 50 متری پیدا کرد که قیمت آن زیر دو میلیون تومان باشد.برای مثال در محله شهرری تهران که جنوبی‌ترین منطقه تهران هم به حساب می‌آید قیمت هر متر مسکن نوساز به 2 میلیون تومان رسیده است. اگر فروشنده بخواهد با خریدار زیاد از حد راه بیاید شاید مسکن خود را به قیمت یک میلیون و 900 هزار تومان بدهد اما کم‌ترین از این مقدار احتمال معامله وجود ندارد.در محله پیروزی هم وضع همین است. قیمت هر متر یک مسکن 47 متری 2 میلیون و 300 هزار تومان ذکر شده است.شما می‌توانید برای اطلاع از قیمت مسکن‌های زیر 50 متر به جدول زیر مراجعه کنید.محلهمتراژقیمت هر متر(میلیون تومان)قیمت کلی(میلیون تومان)تهران‌پارس422.857120مجیدیه443.200140.800یوسف‌آباد506.000300فرمانیه506.500325وحیدیه333.00099بنی‌هاشم423.500147سبلان422.500105
http://www.parset.com

زیباکلام گفت...

زیباکلام: احمدی‌نژاد تسلیم فشارها نمی‌شود
یک استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی گفت: «من فکر می کنم بعید به نظر می رسد که این بازدید صورت بگیرد و فشارهایی به آقای احمدی نژاد وارد خواهد شد که ایشان از این بازدید صرف نظر کند؛ اما آقای احمدی نژاد هم در گذشته نشان داده که خیلی بنا ندارد تسلیم فشارها شود.» به گزارش جهان، فرارو نوشت: محمود احمدی نژاد طی نامه ای رسمی از آملی لاریجانی خواسته است که هماهنگی های لازم جهت بازدید وی از زندان اوین فراهم شود.
انتشار این نامه پس از آن صورت می گیرد که به درخواست چند روز قبل احمدی نژاد برای بازدید از اوین اجابت نشده و خواسته شده بود این بازدید به روزهای آینده موکول شود.انگیزه محمود احمدی نژاد درباره بازدید از زندان اوین چیست؟ چرا وی در طول هفت سال اخیر خواستار بازدید از اوین نشده بود؟دکتر صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفتگو با فرارو گفت: «به این سوال می توان یک پاسخ کوتاه و یک پاسخ بلند داد.
پاسخ کوتاه این است که ظرف هفت سال گذشته یکی از نزدیکان و دستیاران ارشد آقای احمدی نژاد در زندان اوین نبود که احمدی نژاد مجبور شود برای دیدار با وی به زندان اوین برود.»وی ادامه داد: «اما پاسخ بلند به این سوال این است که می توان امیدوار بود که آقای احمدی نژاد دچار یک نوع تحول فکری، سیاسی و اجتماعی شده، متوجه اوین هم شده است، لذا نفس اینکه آقای احمدی نژاد متوجه این موضوع شدند، در عین آنکه دیرهنگام است؛ اما باز هم به نظر من باید آن را به فال نیک گرفت.
»زیباکلام در پاسخ به این سوال که آیا رفتار تبعیض آمیز احمدی نژاد درباره جوانفکر نسبت به دیگر زندانیان، مغایر با شعارهای عدالت خواهانه ایشان نیست؟، گفت: «بله. درست است. این سوال را می توان از آقای احمدی نژاد پرسید. اینکه چرا ایشان در قبال دیگر زندانیان سیاسی سعی نکرد به ملاقات آنها برود.»وی ادامه داد: «حتی وقتی ایشان در نیویورک بودند و از ایشان در خصوص زندانیان سیاسی پرسیده شد؛ خیلی قاطع و محکم گفتند که ما در ایران کسی را به جرم افکار، اندیشه و عقاید به زندان نمی اندازیم.
در حالی که اگر واقعا اینطوری است و آقای جوانفکر به خاطر عقاید، افکار و اندیشه های سیاسی خود در زندان نیستند و جرمی مرتکب شدند، پس اساسا بازدید آقای احمدی نژاد از زندان خیلی معنا و مفهومی ندارد.»این کارشناس مسائل سیاسی درباره احتمال بازدید احمدی نژاد از اوین گفت: «من فکر می کنم بعید به نظر می رسد که این بازدید صورت بگیرد و فشارهایی به آقای احمدی نژاد وارد خواهد شد که ایشان از این بازدید صرف نظر کند؛ اما آقای احمدی نژاد هم در گذشته نشان داده که خیلی بنا ندارد تسلیم فشارها شود.
»زیباکلام درباره نوع واکنش هاشمی و احمدی نژاد به بازداشت نزدیکانشان گفت: «بازداشت فرزندان آقای هاشمی نشان داد که آنچه که درباره ایشان گفته می شد خیلی بیراه نبود. اینکه ایشان از سعه صدر برخوردار است و منافع و مصالح نظام برای ایشان مهمتر از مسائل شخصی است.»وی تاکید کرد: «لذا فکر می کنم خیلی راحت می توان واکنش این دو را بررسی کرد و نتیجه گرفت که خیلی از چیزهایی که درباره سعه صدر آقای هاشمی رفسنجانی و عشق و ایمان ایشان به نظام و انقلاب گفته می شد با بازداشت و زندانی شدن دو تن از عزیزان ایشان و سکوت وی در قبال این اقدام به بهترین شکل به نمایش گذاشته شد.
»وی خاطرنشان کرد: «از سوی دیگر واکنش آقای احمدی نژاد به بازداشت آقای جوانفکر گویای آن است که به هر حال مصلحت نظام و آنچه که می طلبد به جای خود، ولی آنچه که آقای احمدی نژاد بیشتر بر آن تاکید دارند، حمایت از یک همراه و همکار و حمایت از کسی است که ظرف هفت سال گذشته یکی از صدیق ترین و باوفاترین افراد نسبت به آقای احمدی نژاد بوده است.
»وی ادامه داد: «ظاهرا آقای احمدی نژاد معتقدند آقای جوانفکر جرمی مرتکب نشدند و علت زندان افتادن ایشان موضع گیری ها و عملکردهای سیاسی ایشان است. یعنی از دید آقای احمدی نژاد جوانفکر مجرمی نیست که عمل خلافی انجام داده باشد؛ بلکه ایشان صرفا به دلیل افکار و اندیشه های سیاسی خود به زندان افتاده است.

»وی در پایان تاکید کرد: «آقای احمدی نژاد جوانفکر را یک زندانی سیاسی می بیند.»

http://www.parset.com/

رحیم زارع گفت....

تعلل در پرداخت سهم تولید در هدفمندی یارانه‌ها مشکلاتی ایجاد کرد

به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، رحیم زارع نماینده مردم آباده در مجلس در نطق میان دستور امروز (یکشنبه) خود به سفر مقام معظم رهبری به استان خراسان شمالی اشاره کرد و اظهار داشت: مردم استان خراسان شمالی با این استقبال بی‌نظیر از رهبر معظم انقلاب دل دوستداران انقلاب را شاد و دشمنان را مایوس کرد.
وی همچنین در بخشی از سخنان خود حادثه کاروان راهیان نور  دانش آموزی بروجن و حادثه تروریستی چابهار را به مردم این دو استان تسلیت گفت.
نماینده مردم آباده در مجلس خطاب به رئیس جمهور از وضعیت اقتصادی فعلی کشور انتقاد کرد و گفت: آقای احمدی‌نژاد مسئول گرانی‌های لجام گسیخته کیست؟ چرا فکری به حال ملت نمی‌شود؟ مردم به خاطر گرانی‌های بی‌حساب و کتاب رنج می‌برند.
زارع اضافه کرد: جناب آقای رئیس جمهور مغازه سر کوچه شما هم دیگر محصول ارزان ندارد لطفا آدرس جدید ارزان فروشی بدهید؛ آن روزها که گوجه فرنگی گران بود مردم با خرید از گوجه فرنگی مغازه سر کوچه شما مایحتاج‌شان را رفع کردند.
وی همچنین با بیان اینکه گرچه تحریم‌ها می‌تواند در گرانی‌ها مؤثر باشد اما قسمت اعظم آن به دلیل سوء مدیریت است، گفت: مشکل اشتغال به دلیل چیست؟ با این رکود اقتصادی آیا می‌شود 2.5 میلیون شغل ایجاد کرد. در حالی که در سه سال پایانی برنامه سوم و برنامه چهارم با نرخ رشد 6.8 درصدی میانگین شغل ایجاد شده به ترتیب 600 هزار نفر و 700 هزار نفر بوده است.
این نماینده مجلس با تاکید بر اینکه بیکاری ناهنجاری‌های اجتماعی را به دنبال دارد، تصریح کرد: افزایش نرخ طلاق، افزایش اعتیاد، گسترش خشونت در اجتماع، بر هم خوردن تعادل روحی افراد، قتل و کشت و کشتار، از ثمرات بیکاری است.
زارع با تاکید بر اینکه مسکن مهر تاثیری در کاهش نرخ خرید و رهن مسکن نداشته است، گفت: از اوایل سال جاری تا به امروز نرخ خرید و اجاره مسکن نزدیک به 40 درصد افزایش داشته است.
وی دولت را به بی‌برنامگی در امر کشاورزی متهم و تصریح کرد: چرا یک روز پیاز نایاب است و یک روز گوجه فرنگی قیمتش بالا و یک روز هم سیب زمینی ارزان می‌شود؟
این نماینده مجلس در پایان اظهار داشت: دولت در پرداخت سهم تولید در برنامه هدفمندی یارانه‌ها تعلل کرد و انتظار می‌رود وزیر صنعت، صنعتگران و تولید کنندگان را مورد حمایت ویژه قرار دهد و وزیر کشاورزی نیز بیمه کشاورزان و دامداران را پرداخت کنند.

انتهای پیام/

http://www.parset.com/

سخنان بزرگان در مورد ازدواج...


ضرب المثل و سخنان بزرگان جهان در مورد ازدواج 

 

 

 

از میان ضرب المثل های ملل مختلف و همچنین سخنان شخصیت های بزرگ جهان پیرامون ازدواج مواردی جالبی را برای شما دوستان انتخاب کرده ایم. بسیاری از این عبارت ها جنبه شوخی و مزاح دارد اما تعداد دیگری از آنها شاید وصف حال من و شما باشد! همین طور قسمت دیگری از این گفته ها می تواند برای عده ای حکم کلید راهنما را داشته باشد ...
ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. (ضرب المثل اسپانیایی)
اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. (ضرب المثل اسپانیایی)
ازدواج، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است. (ضرب المثل فرانسوی)
زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه ی خرابه هم زندگی می کنند. (ضرب المثل آلمانی)
دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. (ضرب المثل ایتالیایی)
با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن. (ضرب المثل آلمانی)
دوام ازدواج یک قسمت روی محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا. (ضرب المثل اسکاتلندی)
زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می کند. (ضرب المثل آلمانی)
هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی کند. (ضرب المثل اسکاتلندی)
هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت. (ضرب المثل آلمانی)
مردی که به خاطر "پول" زن می گیرد، به نوکری می رود. (ضرب المثل فرانسوی)
لیاقت داماد، به قدرت بازوی اوست. (ضرب المثل چینی)
زنی سعادتمند است که مطیع "شوهر" باشد. (ضرب المثل یونانی)
زن عاقل با داماد "بی پول" خوب می سازد. (ضرب المثل انگلیسی)
زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. (ضرب المثل انگلیسی)
داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت. (ضرب المثل لهستانی)
دختر عاقل، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. (ضرب المثل ایتالیایی)
داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بد اخلاقی محروم گشته ای. (ضرب المثل فرانسوی)
در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن. (ضرب المثل آذربایجانی)
برای یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی. (ضرب المثل چینی)
تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن. (ضرب المثل چینی)
اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار. (ضرب المثل ترکی)
ازدواج کنید، به هر وسیله ای که می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. (سقراط)
ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. (مارک تواین)
ازدواج مجموعه ای از مزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی. (ولتر)
تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر کنی. (شارل بودلر)
هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند. (جانسون)
زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد، اما نمی تواند مردی را که شنونده خوبی نیست، تحمل کند. (کینهابارد)
اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا می کنند. (شاو)
وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه کنی، مهمان هایت را یک شب خوشحال می کنی و خودت را عمری ناراحت! (روزنامه نگار ایرلندی)
ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ "شجاعت" می خواهد. (کریستین)
تا یک سال بعد از ازدواج، مرد و زن زشتی های یکدیگر را نمی بینند. (اسمایلز)
پیش از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. (فرانکلین)
ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند، اگر خوب گرفت هر دو "زنده" می شوند و اگر "بد" شد هر دو می میرند. (کریستوفر مورن)
من تنها با مردی ازدواج می کنم که عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم. (آگاتا کریستی)
هر چه متأهلان بیشتر شوند، جنایت ها کمتر خواهد شد. (ولتر)
انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم. (خانم پرل باک)
با زنی ازدواج کنید که اگر "مرد" بود ، بهترین دوست شما می شد. (بردون)
با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل های خسته کننده او را اصلاً نخوانید. (سونی اسمارت)
برای یک زندگی سعادتمندانه، مرد باید "کر" باشد و زن "لال". (سروانتس)
ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی، سه سال جنگ و سی سال تحمل! (تن)
شوهر "مغز" خانه است و زن "قلب" آن. (سیریوس)
عشق، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق. (بالزاک)
قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم. (لرد لوچستر)
مردانی که می کوشند زن ها را درک کنند، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج کنند. (بن بیکر)
با ازدواج، مرد روی گذشته اش خط می کشد و زن روی آینده اش. (سینکالویس)
خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید. (پاستور)
قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن. (یک دانشمند لهستانی)
ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)
ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممکن خواهد بود. (بورنز)
ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. (رولاند)
ازدواج کردن و ازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است. (سقراط)
ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد. (سانسکریت)
ازدواج همیشه به عشق پایان داده است. (ناپلئون)
مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. (کارول بیکر)
خانه بدون زن، گورستان است. (بالزاک)
تنها علاج عشق، ازدواج است. (آرت بوخوالد) 

 

 

http://life-stinks.blogsky.com

... <  لطفا نظر یادتون نره >...

سخن بزرگان درمورد....

سخنان بزرگان در مورد مادر

«در چشم باد ، نغمه های دلاویز مادر در گوش کودک بازیگوش شناور است .»

* حکیم ارد بزرگ


«آینده کودکان بسته به تربیت پدر و مادر است»

* ویکتور هوگو


«استوارتر از همه پیوندها، پیوندی است که در میان مادر و فرزند برقرار است.»

* سعید نفیسی


«اگر مادر نباشد، جسم انسان ساخته نمی*شود و اگر کتاب نباشد، روح انسان پرورش نمی*یابد»

* پلوتارخ


«ای پدر و مادر، ای گم*شدگان عزیز، من همه*چیز خود را به شما مدیون هستم»

* لویی پاستور


«ای مادر، تو مانند ستاره مقدس در آسمان ابدیت، ثابت و درخشان خواهی ماند»

* کارل ایمرمان


«برای مادر واژه ایی زیباتر از فداکار نمی توان یافت»

* حکیم ارد بزرگ


«این یک قاعده کلی است که همهٔ مردان برجسته، عوامل برتری خود را از مادرانشان به ارث می*برند»

* ژول میشله


«مادر نگاه آسمان بر زمین است»

* آرشیت دانا


«با پدر و مادر خود چنان رفتار کن که از فرزندان خود توقع داری»

* سقراط


«بچه*ها تا کوچکند به *پدر و مادرشان مهر می*ورزند، وقتی بزرگ شدند آن*ها را به* محاکمه می*کشند و گاهی نیز مورد عفو قرار می*دهند»

* اسکار وایلد


«تار و پود روح مادر را از مهربانی بافته*اند»

* رالف والدو امرسن


«تمام دخترها مثل مادرشان می*شوند، چه فاجعه بزرگی برای دختر*ها؛ هیچ مردی مثل مادرش نمی*شود، چه فاجعه بزرگی برای پسرها»

* اسکار وایلد


«در هرجا نیک و بد اعمال کودک مربوط به مادر است»

* ناپلئون بوناپارت


«سرنوشت آینده یک کودک همیشه کار مادر است»

* ناپلئون بوناپارت


«صالح*ترین فرزندان آن*هایی هستند که با اعمال خود باعث افتخار پدر و مادر خود شوند»

* ویکتور هوگو


«کمال زن در مادری است، زنی که مادر نیست، موجود ناقصی است»

* انوره دو بالزاک


«مادر آهن*ربای قلب و ستاره قطبی چشم کودک است»

* جورج هربرت


«مادر، سازنده جهان و تابلوی آفریدگار است»

* بتهوفن


«پاکترین نگاه مهرآمیز را در چشمان پدر و مادر خویش جستجو کن»

* حکیم ارد بزرگ


«مادر شاهکار طبیعت است»

* یوهان ولفگانگ گوته


«در تنهایی هم تنها نیستیم چون نگاه مادر با ماست ، مرگ هم نگاه او را از ما نمی گیرد»

* بانو ورتا


«مادرشدن مرحلهٔ کمال زن است»

* الکساندر دوما


«مادر یگانه موجودی است که حقیقت عشق پاک را می*شناسد»

* انوره دو بالزاک


«مردان همانند که مادرانشان ساخته*اند، آیا می*شود از یک کارگاه کرباس*بافی خواست که شال کشمیر ببافد؟»

* رالف والدو امرسن


«من از عشق بدم می*آید برای این*که یک*بار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم»

* مارک تواین


«می گویند: احتیاج مادر اختراع است! اما مادربزرگ بدبختی هم هست»

* ژان پل


«زادگاه مرد، مادر دوم اوست»

* قابوس*نامه


«هروقت مادر فاسد شد، نسل نیز فاسد میگردد»

* ساموئل اسمایلز


«میهمانی های فراوان از ارزش آدمی می کاهد ، مگر دیدار پدر و مادر»

* حکیم ارد بزرگ


«هیچ*چیز به قدر دیدن یک مادر با بچه*اش روح*پرور نیست و هیچ*چیز حس حرمت و تقدیس ما را هنگام تماشای مادری* که بچه*هایش وی را احاطه کرده*اند، بیدار نمی*کند»

* یوهان ولفگانگ گوته


«هیچ*گاه در زندگی نمی*توانید محبتی بهتر، بی*پیرایه*تر و واقعی*تر از محبت مادر خود بیابید»

* انوره دو بالزاک


«یک مادر خوب به صد استاد و آموزگار می*ارزد»

* جورج هربرت


http://forum.ulc.ir

سخن بزرگان درمورد دوست

سخن بزرگان, جملات قصار

 

همه محبتت را به پای دوستت بریز ولی همه اسرارت را در اختیار او نگذار. حضرت علی (ع)

 

اگر می‌خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید. کوروش بزرگ

 

ابله‌ترین دوستان ما، خطرناک‌ترین دشمنان هم هستند. سقراط

 

پرسیدم دوست بهتر است یا برادر؟ گفت دوست برادری است که انسان مطابق میل خود انتخاب می‌کند. امیل فاگو

 

خدایا! مرا از دوستانم محافظت بفرما. چون می‌دانم چگونه خویشتن را در مقابل دشمنانم حفظ کنم! ولتر

 

دوستان فراوان نشان دهنده کامیابی در زندگی نیست، بلکه نشان نابودی زمان، به گونه‌ای گسترده است. ارد بزرگ

 

آن که از دشمن داشتن می‌ترسد، هرگز دوست واقعی نخواهد داشت. هزلت

 

صفات هر کس مربوط به محسنات و نقایص اخلاقی دوستان اوست. کارلایل

 

هرگز بخاطر دوستت، از انجام وظیفه‌ای چشم مپوش. سن لانبر

 

دوست مثل پول، بدست آوردنش از نگه داشتنش آسان‌تر است. باتلر

 

دوستان را در خلوت توبیخ کن و در ملاءعام تحسین. اسکاروایلد

 

بعضی‌ها طوری هستند که دوستان‌شان هر قدر از آنها پایین‌تر باشند بیشتر دوست‌شان دارند. چترفیلد

 

همه کسانی که با تو می‌خندند دوستان تو نیستند. ضرب المثل آلمانی

 

چیزی در جهان بهتر از دوست واقعی نیست. آکویناس

 

در دوستی درنگ کن، اما وقتی دوست شدی ثابت قدم و پایدار باش. سقراط

 

برای آنکه همواره دوستان‌مان را نگاه داریم بهتر است همواره فاصله و بازه‌ای میان خود و آنها داشته باشیم. ارد بزرگ

 

دوستان عبارت از خانواده‌ای هستند که انسان اعضای آن را به اختیار خود انتخاب کرده است. آلفونس کار

 

هیچ دوستی بهتر از تنهایی، برای اهل اندیشه نیست. ارد بزرگ

 

اگر سزاوار آن است که دوست با جزر زندگی‌ات آشنا شود، بگذار تا با مد آن نیز آشنا گردد، زیرا چه امیدی است به دوستی که می‌خواهی در کنارش باشی، تنها برای ساعات و یا قلمرو مشخصی؟ جبران خلیل جبران

 

دوستی برای خود برگزین که به گاه سختی و درماندگی مددکارت باشد. بزرگمهر

 

در روز عشاق برای دوستت کارتی بفرست و روی آن بنویس؛ از طرف کسی که فکر می‌کند تو بی نظیری. براون

 

خموشی در برابر بدگویی از دوستان، گونه‌ای دشمنی است. ارد بزرگ

 

دوست بجای چتریست که باید روزهای بارانی همراه شما باشد. پل نرولا

 

بجاست دوستی بخواهی که به روزهایت تلاش و به شب‌هایت آرامش بخشد. جبران خلیل جبران

 

دوستان برای نخجیر دشمنان، چون تیر و پیکان‌اند. بزرگمهر

 

رابطه قلبی دو دوست نیاز به بیان الفاظ و عبارات ندارد. جبران خلیل جبران

 

هر بدی می‌توانی به دشمن نرسان که ممکن است روزی دوستت گردد و هر سری داری با دوستت در میان نگذار که ممکن است روزی دشمنت گردد. سعدی

 

هیچگاه هماورد و دشمن خویش را کوچک مپندار چون او بهترین دوست توست؛ اوست که به تو انگیزه پیشرفت می‌دهد. ارد بزرگ

 

نـاتـوان ترین مردم کسی است که از یافتن دوست ناتوان است و ناتوان تر از او کسی است که دوستِ یافته را تباه گرداند. حضرت علی (ع)

 

ارزش نگاه دوست را هنگامی پی می‌بری که در بند دشمن و بدسگالان باشی. ارد بزرگ

 

بهترین و حقیقی‌ترین دوستانم از تهی دستانند. توانگران از دوستی چیزی نمی‌دانند. موزارت

 

اگر می‌خواهی دوستیت پا برجا بماند هیچ گاه با دوستت شریک مشو. ارد بزرگ

 

دوست زمان احتیاج، دوست حقیقی است. ضرب المثل انگلیسی

 

دوست واقعی کسی است که دست‌های تو را بگیرد ولی قلب ترا لمس کند. گابریل گارسیا مارکز

 

بیشتر بدبختی‌های ما قابل تحمل‌تر از تفسیرهایی است که دوستان‌مان درباره آنها می‌کنند. کولتون

 

از دشمن خودت یک بار بترس و از دوست خودت هزار بار. چارلی چاپلین

 

نشان دوست نیکو آن است که خطای تو بپوشد و رازت آشکار نکند. بوعلی سینا

 

بهترین وسیله دفع دشمنان، ازدیاد دوستان است. بیسمارک

 

من در جهان یک دوست داشته‌ام و آن خودم بوده ام! ناپلئون

 

دوستی که نومیدنامه می‌خواند، همیشه سوار تو و پیشدار دورخیزهای بلندت خواهد شد. ارد بزرگ

منبع:p30data.com



درمورد عشق....

نکاتی در مورد عشق


این تصور عمومی ، که زوجین بعد از ازدواج یکدیگر را تا مرز دیوانگی میبرند را از ذهن دور کنید! تحقیقات نشان داده که افراد بعد از ازدواج بسمت سلامت ذهنی و دورتر شدن از دپرسهای متفاوت قدم بر میدارند. خیلی از زنان یک رضایت عمیقی را بخاطر صمیمیت بعد از ازدواج بدست می آورند. احساس شیرین پناه داشتن و پناه دادن برای ذهن شما دارویی لازم است...












نکاتی در مورد عشق











نکته که باید در مورد عشق بدانیم

عشقی که شکیبایی و مهربانی در آن جای داشته باشد شما را قطعا سالم نگه خواهد داشت. ده نکته زیر را بخاطر بسپارید اگر با عشق مشکل دارید

● ازدواج شما را دیوانه نمی کند ، شما را عاقل نگه می دارد

این تصور عمومی ، که زوجین بعد از ازدواج یکدیگر را تا مرز دیوانگی میبرند را از ذهن دور کنید! تحقیقات نشان داده که افراد بعد از ازدواج بسمت سلامت ذهنی و دورتر شدن از دپرسهای متفاوت قدم بر میدارند. خیلی از زنان یک رضایت عمیقی را بخاطر صمیمیت بعد از ازدواج بدست می آورند. احساس شیرین پناه داشتن و پناه دادن برای ذهن شما دارویی لازم است.

● عشق بمانند شکلات است!

یکی از چیزهایی که تازه ازدواج کرده ها با آن مشکل دارند این است که با وجود تلاش بسیار آنچنان که می خواهند از یکدیگر دریافت نمی کنند . دلیلی که نمی دانند این است که عشق در اصل یک مدل از واکنشها ، وابستگی و اعتیاد شیمیایی در بدن است. دکتر هلن فیشر می گوید که پدیده عاشق شدن از فعال شدن بخش لذت در مغز ناشی می گردد که این مرکز باعث می شود هورمونهای شیمیایی لذت آور بیشتری در بدن ترشح شود که نتیجه آن بسیار در اعتیاد بدن حیاتی است. جالب اینجاست که خوردن شکلات هم همین نقطه را فعال میکند! شیرینی موجود و ترشح هورمونهای ناشی باعث می شود که شما نتوانید از گاز زدن به شکلات دست بردارید! تمام این هورمونها باعث تولید و درخواست بیشتر انرژی ، تمرکز و بالا بردن حرارت بدن میگردند. بعد از عروسی اگر دیدید عشق شما در حال خاموش شدن است سعی کنید هورمونهای خود را فعال سازید.با تغییر دکور ، تخت ، سکس جدید ، رقتار جدید و هر چیزی که بتواند مغز شما را راضی نگه دارد.

● اگر وی فرد مورد نظر شما باشد دماغ شما زودتر خواهد فهمید

آیا گاهی حس نکرده اید که این آقا که در کنار شما ایستاده و نمی شناسیدش را دلتان می خواهد ساعتها تماشا کنید! کنارش باشید و حس کنید که وی می تواند مرد شما باشد؟ باید از قوه بویایی خود تشکر کنید!

دلیل آن کاملا مشخصص می باشد. " زنان می توانند فردی را که حس میکنند از نظر ژنتیکی برای بچه دار شدن مناسب است را از دیگران با کمک حس بویایی براحتی تفکیک کنند " آیا می دانید مردان بزرگ دلفریب هیچگاه عطر نمی زدند و بوی بدن تندی هم داشتند! توصیه شخصی " از عطر برای پوشش عطر بدن خود هرگز و هرگز استفاده نکنید ". بوی بدن ( نه بوی عرق بدن ) یکی از کار آمد ترین سلاحهای مردان برای جذب کردن زنان است. بوی بدن حتی میزان قدرت تستسترون بدن شما را هم بنمایش می گذارد که زنان ناخواسته شما را فردی استوار میبینند. ژنتیک شناسان و متخصصان بویایی اذعان می کنند که زنان براحتی بدون اینکه حتی متوجه باشند از طریق بویایی قادر به شناسایی جفت ژنتیکی خود هستند. آنها عنوان می کنند که اگر پارتنر شما دارای خصوصیات بویایی شبیه به شماست فرزندان شما در معرض بیماریهای ژنتیکی هستند. آقایان بعد از خواندن این مقاله بخاطر بسپارند که دفعه بعد که برایشان سوال ایجاد شد که چرا فلانی آنها را به یک فرد ساده ترجیح داده است دلایل را کجا باید جستجو کنند! زنان بسیار عالی این پدیده را شناسایی میکنند و ژنتیک مناسب خود را حدس میزنند. آنها به شیوه جالبی محصولات ، هورمونها، میزان ، قدرت و گونه جنسی شما را حدس میزنند . به یاد بسپارید که ما همگی گونه ای از حیوانات هستیم و برای جفت گیری قوانین مشابه ای داریم. برای موفق شدن لازم است که قوانین طبیعی را دنبال کنیم و در بازی بی مورد دست نبریم

● ازدواج شما را دیوانه نمی کند ، شما را عاقل نگه می دارد

این تصور عمومی ، که زوجین بعد از ازدواج یکدیگر را تا مرز دیوانگی میبرند را از ذهن دور کنید! تحقیقات نشان داده که افراد بعد از ازدواج بسمت سلامت ذهنی و دورتر شدن از دپرسهای متفاوت قدم بر میدارند. خیلی از زنان یک رضایت عمیقی را بخاطر صمیمیت بعد از ازدواج بدست می آورند. احساس شیرین پناه داشتن و پناه دادن برای ذهن شما دارویی لازم است.

● ازدواج شما را سالم نیز نگه می دارد

اینکه سر مراسم ازدواج بله بگوییم تنها برای سلامت ذهن شما نیست. زوجهای ازدواج کرده حتی اونهایی هم که همبستگی کمتری دارند خیلی بیشتر از افرادی که ازدواج نکرده اند دارای سلامت جسمی هستند. طبق بررسیها آنها مقاومت و پایداری بیشتری در مقابل بیماریها و ویروسها دارند . در مورد بیماریهای قلبی نکته جالبی یافت گردید . اینکه قلب شما می داند شما خوشحال هستید یا خیر! پایداری آن و مقاومت آن با وضعیت ازدواج شما رابطه مستقیم دارد.

● سعی کنید در عشق پیروز شوید .

کوتاه و مختصر این چیزی است که شما را سالم نگه خواهد داشت.

▪ عشق پدری را دریابید .

هیچ چیزی به اندازه اینکه پدری بچه تازه متولد شده خود را بغل کند وی را خوشحال نخواهد کرد و هیچ چیزی احساس افتخار را به پدری که شانه به شانه پسرش راه میرود را به وی نخواهد داد. در این شرایط حتی هورمونهای وی نیز تغییراتی خواهند کرد و وی را شادابتر نگه خواهند داشت. دکتر هلن فیشر اعلام میکند که این پدیده و ترشح بیشتر تستسترون در این شرایط را در حیوانات هم می توان مشاهده کرد که دارای چنین احساساتی گردند. پس سعی کنید که بچه هایتان را و پدرانتان را بغل کنید. زندگی امروز محدودیتهای بی جهتی را برای ما به ارمغان آورده که نباید گذاشت جای طبیعی برای خود بگیرد.بغل کردن باعث ترشح شدید هورمونها در بدن میگرد. این هورمونها باعث خواهند شد که فشارهای قلبی ، استرسها و حتی فشار خون تنظیم گردد.پس قوه محافظتی بدن رو فعال کنید.بغل کنید و بغل کنید.درنگ نکنید.

▪ حیوانات نیز باعث ترشح هورمونهای نشاط آور در بدن می گردند.

تحقیقات نشان میدهد که خانواده هایی که دارای حیوانات خانگی هستند روحیه شادابتری دارا می باشند. غذا دادن و پرستاری و نگهداری از حیوانات خانگی برای اعضای خانواده مانند یک تحریک کننده بدن عمل می کند و بطور مداوم زیبایی های زندگی را برای آنها ترسیم میکند. زندگی با حیوانات و همچنین محیطهای طبیعی تماما باعث ترشح مداوم هورمونها نشاط آور در بدن خواهند گردد.

▪ امیزش شما را جوانتر نگه می دارد

طبق مطالعات بیمارستان ادینبرگ اسکاتلند بروی ۳۵۰۰ نفر زوجهای با سابقه دریافت گردید که افرادی که در هقته چندین بار امیزش دارند بسیار سالمتر و حداقل ۱۰ سال جوانتر از افرادی نشان میدهند که هر ۲ هفته یکبار امیزش دارند. دلیل آن را نیز این یافتند که تستسترون آزاد شده در بدن مردان در طول ارگاسم باعث رشد بیشتر ماهیچه ها می گردد. در زنان استروژن ناشی از ارگاسم باعث شفافیت و نرمی پوست ، رنگ موها و برق چشمها می گردد.

▪ فیلمها و رمانهای رومانتیک مرد را تحریک میکنند!

این طبیعی است که ماشین قدرتمند مرد بطور مداوم در حال ترشح و تولید هورمو ن است . بر خلاف زنان که اکثرا با حس لامسه و عشق شدیدا تحریک می شوند ، مردان توانایی دارند که براحتی با چیزهای مختلفی تحریک گردند. در نتیجه بر خلاف زنان که ممکن است در طول دیدن یک فیلم به محتوای احساسی آن توجه کنند ، مردان براحتی در اثر تحریکهای احساسی آماده ایجاد رابطه می گردند. پس برای تحریک مرد خود می توانید از این پدیده استفاده کنید و یا دفعه بعد که خواستید چنین تجربه ای داشته باشید مورد را بخاطر بسپارید و اگر قرار شد دیدن فیلم نصفه کاره بماند ، اینبار ممانعت نکنید!

● آمیزش و عشق داروهای مخدر هستند!

باور نمی کنید؟ تحقیقات نشان می دهد که مواد و هورمونهایی که در طول آمیزش تولید می شوند قادر خواهند بود بسرعت باعث کاهش میزان درد و یا استرس گردند بطوریکه حتی تا مدتی ممکن است فراموش کنید که شما مثلا سردرد داشته اید! تاثیر آمیزش از تحقیقات حتی نشان داد که تاثیر آن تا ۱۰ برابر بیشتر از تاثیر والیوم در آرام کردن بدن می باشد.!

















مقالات ارسالی به آفتاب

آقای بازیگر

عزت اله انتظامی

  تاریخ و محل تولد
سی و یکم خرداد ماه سال 1303
تهران

 زندگینامه  

عزت الله انتظامی متولد 1303 تهران، فارغ التحصیل از مدرسه شبانه تئاتر و سینمای هانوفر آلمان، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دکترای افتخاری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می باشد. وی فعالیت هنری را با پیش پرده خوانی در تماشاخانه کشور آغاز کرد. بازی در فیلم «واریته بهاری» به کارگردانی پرویز خطیبی نخستین تجربه سینمایی اوست. انتظامی ملقب به «آقای بازیگر» سینمای ایران می باشد که بارها برنده جوایز جشنواره های داخلی و خارجی گردیده است. از دیگر فعالیت های او میتوان به بازی در تئاتر، مجموعه های تلویزیونی از جمله «هزاردستان» به کارگردانی علی حاتمی، تدریس در دانشگاه های مختلف و داوری در جشنواره های مختلف اشاره کرد. عزت الله انتظامی پدر مجید انتظامی (آهنگساز) می باشد.

 

فیلم شناسی :   پرداخت نهایی (۱) / بازیگر (۵۷) / با حضور افتخاری (۱) / با تشکر از  (۱)



 فیلم شناسی :   پرداخت نهایی   بازیگر   با حضور افتخاری   با تشکر از  
  1. پرداخت نهایی  : (۱)مورد
    (۱۳۷۰)

    ۱ -  روز فرشته (۱۳۷۲)


 فیلم شناسی :   پرداخت نهایی   بازیگر   با حضور افتخاری   با تشکر از  
  1. بازیگر  : (۵۷)مورد
    (۱۳۸۰)(۱۳۷۰)(۱۳۶۰)(۱۳۵۰)(۱۳۴۰)(۱۳۲۰)

    ۱ -  راه آبی ابریشم (۱۳۸۹)
    ۲ -  چهل سالگی (۱۳۸۷)
    ۳ -  زادبوم (۱۳۸۷)
    ۴ -  زندگی با چشمان بسته (۱۳۸۷)
    ۵ -  آتش سبز (۱۳۸۶)
    ۶ -  شب (۱۳۸۶)
    ۷ -  رئیس (۱۳۸۵)
    ۸ -  مینای شهر خاموش (۱۳۸۵)
    ۹ -  حکم (۱۳۸۴)
    ۱۰ -  ستاره ها (جلد 1: ستاره می شود) (۱۳۸۴)
    ۱۱ -  جایی برای زندگی (۱۳۸۳)
    ۱۲ -  دیوانه ای از قفس پرید (۱۳۸۱)
    ۱۳ -  گاوخونی (۱۳۸۱)
    ۱۴ -  تاریک خانه (۱۳۸۰)
    ۱۵ -  خانه ای روی آب (۱۳۸۰)
    ۱۶ -  سایه روشن (۱۳۸۰)
    ۱۷ -  تهران روزگار نو (۱۳۷۸)
    ۱۸ -  میکس (۱۳۷۸)
    ۱۹ -  کمیته مجازات (۱۳۷۷)
    ۲۰ -  باد و شقایق (۱۳۷۶)
    ۲۱ -  طوفان (۱۳۷۵)
    ۲۲ -  روز واقعه (۱۳۷۳)
    ۲۳ -  روسری آبی (۱۳۷۳)
    ۲۴ -  جنگ نفتکشها (۱۳۷۲)
    ۲۵ -  روز فرشته (۱۳۷۲)
    ۲۶ -  بازیچه (۱۳۷۱)
    ۲۷ -  بانو (۱۳۷۰)
    ۲۸ -  خانه خلوت (۱۳۷۰)
    ۲۹ -  ناصرالدین شاه آکتور سینما (۱۳۷۰)
    ۳۰ -  سایه خیال (۱۳۶۹)
    ۳۱ -  هامون (۱۳۶۸)
    ۳۲ -  در مسیر تندباد (۱۳۶۷)
    ۳۳ -  کشتی آنجلیکا (۱۳۶۷)
    ۳۴ -  گراند سینما (۱۳۶۷)
    ۳۵ -  جعفرخان از فرنگ برگشته (۱۳۶۶)
    ۳۶ -  شیرک (۱۳۶۶)
    ۳۷ -  اجاره نشین ها (۱۳۶۵)
    ۳۸ -  چمدان (۱۳۶۵)
    ۳۹ -  شیر سنگی (۱۳۶۵)
    ۴۰ -  خانه عنکبوت (۱۳۶۲)
    ۴۱ -  کمال الملک (۱۳۶۲)
    ۴۲ -  حاجی واشنگتن (۱۳۶۱)
    ۴۳ -  مدرسه ای که می رفتیم (۱۳۵۹)
    ۴۴ -  دایره مینا (۱۳۵۷)
    ۴۵ -  این گروه محکومین (۱۳۵۶)
    ۴۶ -  صمد در راه اژدها (۱۳۵۶)
    ۴۷ -  شیر خفته (۱۳۵۵)
    ۴۸ -  ملکوت (۱۳۵۵)
    ۴۹ -  غبار نشینها (۱۳۵۳)
    ۵۰ -  قیامت عشق (۱۳۵۲)
    ۵۱ -  بیتا (۱۳۵۱)
    ۵۲ -  پستچی (۱۳۵۱)
    ۵۳ -  ستارخان (۱۳۵۱)
    ۵۴ -  صادق کرده (۱۳۵۱)
    ۵۵ -  آقای هالو (۱۳۴۹)
    ۵۶ -  گاو (۱۳۴۸)
    ۵۷ -  واریته بهاری (۱۳۲۸)

  2. منبع:پایگاه جامع اطلاع رسانی سینمای ایران

سلطان سلیمان القانونی

سلیمان یکم (به ترکی عثمانی: سلطان سلیمان اول یا قانونى سلطان سلیمان؛ ۶ نوامبر ۱۴۹۴ – ۵/۶/۷ سپتامبر ۱۵۶۶) دهمین سلطان امپراتوری عثمانی است که از سال ۱۵۲۰ تا لحظهٔ مرگش در سال ۱۵۶۶ بر امپراتوری عثمانی حکم راند و از این لحاظ طولانی‌ترین دورهٔ سلطنت را در میان خاندان عثمانی داراست. او را در غرب با نام سلیمان باشکوه و در شرق با نام سلیمان قانونی می‌شناسند. از آن جهت به قانونی مشهور شد که سیستم قضایی امپراتوری عثمانی را به‌کلی بازسازی کرد. او در اروپای سدهٔ شانزدهم به عنوان سلطانی برجسته و والامقام مطرح گشته بود که مسئولیت امپراتوری عثمانی را در اوج قدرت نظامی، اقتصادی، و سیاسی‌اش بر عهده داشت. سلیمان، شخصاً ارتش عثمانی را برای فتح استحکامات دنیای مسیحیت در بلگراد، رودس، و اکثر مجارستان رهبری کرد اما در محاصرهٔ وین در سال ۱۵۲۹ ناکام ماند. او باریکه‌های بزرگی از شمال آفریقا که از غرب تا سر حدات الجزایر می‌رسید و همچنین قسمت اعظم خاورمیانه را طی منازعاتش با ایرانیان به انضمام خاک امپراتوری عثمانی درآورد. تحت رهبری او، ناوگان دریایی امپراتوری عثمانی بر دریاهای اطراف، از مدیترانه گرفته تا دریای سرخ و خلیج فارس، تسلط یافت.

در مقام سلطان یک امپراتوری در حال گسترش، سلیمان شخصاً سردمدار ایجاد تغییراتی بنیادین در قانونگذاری امور مرتبط با جامعه، آموزش، مالیات، و حقوق جزایی شد. قوانینی که او وضع کرد تا سده‌ها پس از مرگ او، شاکلهٔ امپراتوری عثمانی را تشکیل می‌دادند. نه تنها خود شاعر و زرگری برجسته به شمار می‌آمد، بلکه همواره حامی و پشتیبان فرهنگ و هنر نیز بود و عصر طلایی هنر، ادبیات، و معماری امپراتوری عثمانی را خود شخصاً سرپرستی می‌کرد. سلیمان به پنج زبان ترکی عثمانی، ترکی جغتایی، عربی، فارسی، و روسی سخن می‌گفت. سلیمان با زیر پا گذاشتن سنت‌ها و رسوم سلاطین پیشین، با کنیزی از حرم‌سرا به نام روکسلانا (بعداً خرم سلطان) ازدواج کرد. دسیسه‌چینی‌های خرم سلطان در مقام ملکهٔ دربار و نفوذ و سلطه‌ای که بر سلیمان داشت، آوازهٔ او را در جهان پیچاند. پسرشان، سلیم دوم، پس از مرگ سلیمان در سال ۱۵۶۶ و پس از ۴۶ سال زمامداری پدر، به جای او بر تخت سلطنت نشست.


سال‌های آغازین 

سلیمان احتمالاً در ۶ نوامبر ۱۴۹۴ در شهر ترابوزان، واقع در سواحل دریای سیاه زاده شد. مادر او، والده سلطان عایشه حفصه سلطان یا حفصه خاتون سلطان نام داشت. در سن هفت سالگی برای تحصیل علوم، تاریخ، ادبیات، الهیات، و فنون جنگی در مدارس کاخ توپقاپی به قسطنطنیه رفت. در آنجا با برده‌ای به نام ابراهیم آشنا شد و رفتار دوستانه‌ای را با او پیش گرفت. ابراهیم بعداً به یکی از معتمدترین مشاوران سلطان سلیمان تبدیل شد. سلیمان جوان در سن هفده سالگی به سمت فرماندار کفّه (تئودوسیا) و سپس ساروخان (مانیسا) برگماشته شد. با درگذشت پدرش، سلطان سلیم، در سال ۱۵۲۰ به قسطنطیه آمد و بر تخت سلطنت امپراتوری عثمانی نشست. بارتولومئو کونتارینی، سفیر ونیز، تنها چند هفته پس از جلوس سلیمان بر تخت سلطنت، او را چنین توصیف کرده‌است: «۲۶ سال سن دارد. قدبلند و لاغر اما عضلانی است و پوست صورت حساسی دارد. گردنش اندکی بیش از حد دراز است. صورتش لاغر و دماغش عقابی است. ریش و سبیل‌های کم‌پشت و کوتاهی دارد. در مجموع ظاهر خوبی دارد اگرچه رنگش پریده است. گفته می‌شود که اربابی خردمند و علاقه‌مند به دانش است و همگان به سلطنت او امید بسته‌اند.» برخی از مورخان ادعا می‌کنند که سلیمان در جوانی علاقهٔ وافری به اسکندر کبیر داشته‌است. او تحت تأثیر رؤیای اسکندر مبنی بر تشکیل حکومتی جهانی از شرق گرفته تا غرب، قرار داشت و این رؤیا در لشکرکشی‌های او به آسیا، آفریقا، و اروپا بی‌تأثیر نبود.

لشکرکشی‌ها

حمله به اروپا 

سلیمان به محض آنکه بر تخت سلطنت نشست، لشکرکشی‌هایش را آغاز نمود. پس از آنکه در سال ۱۵۲۱ شورشی که به رهبری فرماندار دمشق به پا شده بود، با موفقیت سرکوب شد، سلیمان به‌سرعت خود را برای هجوم به بلگراد که جدش، محمد دوم، از فتح آن عاجز مانده بود آماده کرد. پس از آنکه صرب‌ها، بلغارها، بیزانسی‌ها، و آلبانیایی‌ها همگی در نبرهای پیشین از سلاطین عثمانی شکست خورده بودند، مجارها تنها مانع در برابر امپراتوری عثمانی در راه به دست آوردن فتوحات بیشتر در اروپا به حساب می‌آمدند و تسخیر بلگراد برای از میان برداشتن این سد، ضروری به نظر می‌رسید. سلیمان، بلگراد را محاصره کرد و با قرار دادن توپ‌های جنگی در جزیره‌ای واقع در رود دانوب، شهر را به‌سنگینی زیر بمباران گرفت. نیروی دفاعی بلگراد که تنها از ۷۰۰ سرباز تشکیل شده بود، در برابر این بمباران سنگین تاب تحمل نیاورد و شهر در اوت ۱۵۲۱ سقوط کرد.

خبر سقوط یکی از مهم‌ترین استحکامات دنیای مسیحیت، سرتاسر اروپا را به وحشت انداخت. سفیر امپراتوری مقدس روم در قسطنطنیه در این باره نوشته‌است «تسخیر بلگراد سرآغاز بلایایی بود که بر سر مجارستان فرود می‌آمد. مرگ پادشاه لایوش، تسخیر بودین، اشغال ترانسیلوانی، نابودی یک پادشاهی مترقی، و رعب و وحشتی که بر سایر ملل همسایه غلبه کرده بود، در پی تسخیر بلگراد روی می‌داد».

راه برای فتح مجارستان و اتریش باز شده بود اما سلیمان توجهش را معطوف به جزیرهٔ رودس واقع در شرق دریای مدیترانه کرد که پایگاه اصلی شوالیه‌های هاسپیتالر به حساب می‌آمد. سلیمان در تابستان ۱۵۲۲ ناوگانی دریایی متشکل از ۴۰۰ کشتی جنگی را روانهٔ رودس کرد و خود با سپاهی متشکل از ۱۰۰٬۰۰۰ مرد جنگی از طریق آسیای صغیر رهسپار میدان جنگ شد. پس از پنج ماه محاصره و بروز درگیری‌های شدید میان دو طرف، سرانجام رودس تسلیم شد ولی سلیمان اجازه داد که شوالیه‌های رودس، این جزیره را به مقصد مالت ترک کنند.

با رو به وخامت گذاشتن روابط مجارستان و امپراتوری عثمانی، سلیمان در ۲۹ اوت ۱۵۲۶ دوباره کشورگشایی در اروپای شرقی را از سر گرفت. او در نبرد موهاچ، لایوش دوم را شکست داد و در نتیجه مقاومت مجارها در هم شکست و امپراتوری عثمانی به قدرت بلامنازع اروپای شرقی تبدیل شد. گفته می‌شود به هنگامی که سلیمان با جسد بی‌جان لایوش مواجه گردید، زیر لب گفت:‌ «در واقع من به قصد جنگ به سوی او آمدم، اما نمی‌خواستم او را در چنین وضعی ببینم در حالیکه لذت زندگی و سلطنت را نچشیده بود». هنگامی که سلیمان در حال جنگ با مجارها بود، قبائل ترکمن به رهبری قلندر چلبی در مرکز آناتولی دست به شورش زده بودند.

نبرد ترکان عثمانی با مسیحیان اروپا در سدهٔ شانزدهم

تحت رهبری کارل پنجم و برادرش فردیناند، هابسبورگی‌ها بودین را مجدداً اشغال کردند و مجارستان را در ید قدرت خویش گرفتند. در نتیجه، سلیمان در سال ۱۵۲۹ باری دگر لشکرش را از طریق درهٔ دانوب رهسپار منطقه کرد و کنترل بودین را باز پس گرفت و پاییز همان سال، وین را تحت محاصره در آورد. این لشکرکشی، جاه‌طالبانه‌ترین لشکرکشی امپراتوری عثمانی و اوج نفوذ این امپراتوری در قلب اروپا در نظر گرفته می‌شد. اتریشی‌ها با پادگانی متشکل از ۱۶٬۰۰۰ مرد جنگی، اولین شکست سلیمان را به او تحمیل کردند و این آغازی بود بر روابط تیره و تار بین این دو دودمان که تا سدهٔ بیستم میلادی ادامه یافت. تلاش مجدد سلیمان برای فتح وین در سال ۱۵۳۲ باز هم با ناکامی همراه شد زیرا که ارتش او پیش از رسیدن به شهر، مجبور به عقب‌نشینی شد. در هر دو یورش، ارتش عثمانی اسیر وضعیت بد جوی شد به گونه‌ای که آن‌ها به اجبار ادوات جنگی را پشت سر خود رها کردند و حجم وسیع تدارکات، سرعت نقل و انتقال آن‌ها را کند کرده بود.

در دههٔ ۱۵۴۰ که درگیری‌ها در مجارستان دوباره از سر گرفته شد، فرصت مناسبی برای سلیمان پدید آمد تا شکست در وین را جبران کند. برخی از نجیب‌زادگان مجارستانی بر این باور بودند که تخت سلطنت پادشاهی مجارستان از آنِ فردیناند، فرمانروای اتریش و شوهر خواهر لایوش، است و دلیل این امر را عقد قراردادی با دودمان هابسبورگ در زمان سلطنت لایوش می‌دانستند که مطابق آن، در صورتی که لایوش بدون داشتن ولیعهد می‌مرد، تخت سلطنت پادشاهی مجارستان به دودمان هابسبورگ می‌رسید. با این همه، برخی دیگر از نجیب‌زادگان طرفدار سلطنت زاپولیا یانوش بودند، نجیب‌زاده‌ای که با وجود برخورداری از حمایت‌های سلطان سلیمان، هرگز مقبول قدرت‌های مسیحی اروپا نیفتاد.

در سال ۱۵۴۱ هابسبورگ به قصد محاصرهٔ بودین و باز پس گرفتنش، دوباره به جنگ با امپراتوری عثمانی مشغول شد. سلیمان با دفع حملات دشمن و تسخیر دژهای نظامی بیشتر، فردیناند و برادرش کارل را مجبور به پذیرش معاهده‌ای خفت‌بار به مدت پنج سال کرد. فردیناند از ادعای پادشاهی بر مجارستان دست برداشت و مجبور شد تا بابت زمین‌هایی از مجارستان که کماکان تحت سلطهٔ خویش داشت، سالیانه خراج بپردازد. متن این معاهده، کارل پنجم را با عنوان «امپراتور» مورد خطاب قرار نمی‌داد و تنها به عنوان سادهٔ «پادشاه اسپانیا» بسنده می‌کرد و این نشانگر آن بود که سلیمان خود را «سزار» واقعی می‌پنداشت.

سلیمان با مقهور کردن رقبای اصلی اروپایی‌اش، جایگاه امپراتوری عثمانی را به عنوان بازیگری کلیدی در عرصهٔ سیاسی اروپا تثبیت کرد.

جنگ با صفویان 


مینیاتوری که سلیمان و لشکرش را در تابستان ۱۵۵۴ در نخجوان به تصویر کشیده‌است.

سلیمان که از مرزهای امپراتوری عثمانی با اروپا آسوده‌خاطر شد، توجهش را معطوف به خطری کرد که از جانب سلسلهٔ شیعه‌مذهب صفویه احساس می‌کرد. با تثبیت قدرت دولت عثمانی در شرق آناتولی، تهدیدی همیشگی متوجه تبریز و عراق بود. در مقابل شاه تهماسب نیز همچون پدرش، ترکمانان آناتولی را به شورش علیه دولت عثمانی تحریک می‌کرد. قیام اسکندر چلبی در سال ۱۵۲۹ در نتیجهٔ همین تحریک‌ها روی داد. شاه تهماسب روابط دوستانه‌ای را با کارل پنجم، دشمن سلیمان در پیش گرفته بود. والی بدلیس نیز از اطاعت سلیمان دست برداشته و در پناه تهماسب قرار گرفته بود. همچنین صفویان تلاش می‌کردند تا در مرکز و جنوب عراق—سرزمینی که روزگاری قلب خلافت عباسیان به شمار می‌آمد—مذهب تشیع را جایگزین مذهب تسنن کنند. کشتن مفتیان و محققینی که از پذیرش مذهب جدید سر بار می‌زدند و تخریب مقبره‌ها و اماکن متبرکهٔ اهل سنت از جمله اقداماتی بود که صفویان برای نیل به این هدف انجام می‌دادند. سلیمان به عنوان رهبر مسلمانان اهل سنت نمی‌توانست تنها نظاره‌گر این قضایا باشد. والی بغداد نیز که دست‌نشانده تهماسب بود با دولت عثمانی به توافق رسید. علاوه بر همهٔ این مسائل، انگیزه‌ها و منافع اقتصادی نیز دخیل بود.[۱][۲]

در سال ۱۵۳۳ وقوع جنگ اجنتاب‌ناپذیر به نظر می‌رسید. سلیمان در اکتبر ۱۵۳۳ به وزیر اعظمش، ابراهیم پاشا مأموریت داد تا به‌سرعت سپاهی جمع‌آوری کند و به سوی کردستان حرکت کند. سلیمان خود در قسطنطنیه ماند تا سپاهی بزرگ‌تر را سازماندهی کند و در اسرع وقت به یاری ابراهیم بشتابد. ابراهیم مناطق بین ارزروم و دریاچهٔ وان و همچنین آذربایجان را اشغال کرد. سلیمان در پی آن بود تا با شکست دادن صفویان برتری خویش را ثابت کند در نتیجه به مناطق مرکزی ایران یورش برد و تا سلطانیه پیش آمد. اما شاه تهماسب قصد جنگیدن نداشت و سعی می‌کرد با از دست دادن زمین، از درگیر شدن در جنگی سهمگین خودداری کند. سلیمان که از تبعات تعقیب کردن ایرانیان در زمستان سرد بیمناک بود، تغییر نظر داد و تصمیم گرفت تا بر روی عراق که آب‌وهوای مساعدتری داشت تمرکز کند. سلیمان با گذر از کوه‌های زاگرس در زمستان همان سال بغداد و سایر نواحی عراق را بدون مواجهه با هیچ‌گونه مقاومتی فتح کرد. در نتیجه سرزمین‌های پیشین خلافت اسلامی به انضمام ملک عثمانی درآمد و سیادت سلیمان بر جهان اسلام تثبیت شد. در ادامه آذربایجان چندین مرتبه بین دو دولت دست به دست شد اما تهماسب همچنان از رویارویی مستقیم با سلیمان خودداری می‌کرد. سلیمان به صفویان اجازه داد تا آذربایجان را دوباره تحت تصرف خویش بگیرند اما پیش از بازگشت به خانه، وضعیت استان ارزروم را سر و سامان داد و در مناطقی که روزگاری در اختیار ترکمانان و کردها قرار داشت، حاکمیت مستقیم دولت عثمانی را اعمال کرد. در نتیجه لشکرکشی عظیم سلیمان به شرق با پیروزی قطعی بر صفویان همراه نشد. کردستان و اکثر عراق به تصرف دولت عثمانی درآمد اما صفویان شکست نخوردند. آذربایجان، جنوب قفقاز، و قسمت‌هایی از شرق عراق همچنان تحت کنترل دولت صفویه باقی ماند اما قدرت نظامی و وجههٔ مذهبی صفویه در آناتولی تضعیف گردید.[۳] والیان گیلان و شروان که منشأ ثروتشان ابریشمی بود که از طریق تبریز به بورسه و حلب می‌فرستادند و از نظر اقتصادی به عثمانی‌ها وابسته بودند سلطه سلطان را به رسمیت شناختند.[۴]

پس از آنکه القاس میرزا، برادر شاه تهماسب، در سال ۱۵۴۷ به دولت عثمانی پناهنده شد، سلیمان امیدوار گشت تا با استفاده از تنش‌های خانوادگی، خطر مذهب تشیع را دفع کند و دست‌کم آذربایجان و قفقاز را تصرف کند؛ در نتیجه در سال ۱۵۴۸ به همراه القاس میرزا برای بار دوم به ایران یورش آورد.[۵]علامه بیگ تکالو که در حال حاضر والی تحت الامر ارزروم بود، از جانب سلیمان دستور یافت که سپاهش را برای پیوستن به سپاه القاس میرزا آماده کند تا در حمله به آذربایجان کمک یار القاس میرزا باشد. تبریز به سرعت در ژوئیه ۱۵۴۸ تصرف شد. در آنجا معلوم شد که ادعاهای القاس میرزا مبنی بر اینکه قبایل قزلباش تبریز تمایل فراوان به پادشاهی وی دارند، اغراق بوده است. سپاه القاس میرزا شهرهای قم، همدان و کاشان را تصرف کرد اما از سد استحکامی سپاه اصفهان نتوانست عبور کند. صفویان توسط بهرام میرزا یک ضد حمله را ترتیب داده و توانستند باقیمانده سپاه القاس میرزا را از دزفول خارج کرده و به سمت قلمرو عثمانی برانند.[۶] سلیمان بار دیگر آذربایجان را به‌آسانی اشغال کرد. شاه تهماسب در حین عقب‌نشینی سیاست سوراندن منابع و کور کردن چشمه‌ها و قنات‌ها را اتخاذ کرده بود و به محض آنکه ارتش عثمانی در فصل زمستان به آناتولی بازگشت برای بازپس‌گیری مناطق از دست‌رفته جلو کشید. القاس میرزا که دریافته بود سپاه عثمانی نمی‌تواند به‌سادگی بر رقیب چیرگی یابد، پا پس کشید. خستگی و یأسی که سلیمان را فرا گرفته بود، او را مجبور ساخت تا به قسطنطنیه بازگردد حال آنکه پس از دو سال نبرد جز چند قلعهٔ نظامی در گرجستان و قلعهٔ وان، چیز دیگری به دست نیاورده بود. قلعهٔ وان به‌خوبی مستحکم و سازماندهی شد تا برای دفع یورش‌های بعدی صفویان به آناتولی مورد استفاده قرار گیرد. بدین ترتیب، خطری که از جانب صفویان احساس می‌شد کاهش یافت اما از بین نرفت.[۷]

سلیمان در سال ۱۵۵۴ سومین و آخرین نبردش علیه صفویان را آغاز کرد. دلیل این لشکرکشی، شروع مجدد یورش‌های صفویان به آناتولی و پروپاگاندای آنان بود. دسیسه‌چینی‌ها و توطئه‌های درباریان از جمله رستم پاشا و خرم سلطان علیه شاهزاده مصطفی که به مرگ او انجامید نیز در آغاز این نبرد بی‌تأثیر نبود. سلیمان این بار قصد داشت با ویران و تخریب نمودن قلمرو صفوی در قفقاز، سپاه در حال عقب‌نشینی شاه تهماسب را به دام بیندازد. گرچه عثمانی‌ها این فرصت را داشتند که سربازان زیادی را به اسارت بگیرند و اسرا را به همراه غنائم فراوان به قسطنطنیه بفرستند اما شاه تهماسب سرانجام به کوه‌های لرستان عقب نشست و سپاهش را از انهدام کامل نجات داد. سلیمان که از دست‌یابی به یک پیروزی قاطع ناامید شده بود، در سال ۱۵۵۵ در آماسیه پیمان صلحی را با شاه تهماسب منعقد کرد که به موجب آن جنگ‌های طولانی‌مدت مابین دو دولت برای مدتی خاتمه می‌یافت. تهماسب مرزهای میان دو کشور را به همان صورتی که در زمان انعقاد پیمان صلح بود—و شامل آخرین فتوحات سلیمان نیز می‌شد—پذیرفت و متعهد شد که از پروپاگاندا و یورش به آناتولی دست بردارد. در عوض سلیمان نیز متعهد شد به زائران ایرانی اجازه دهد تا به شهرهای مقدس مکه و مدینه و نیز اماکن مقدس شیعیان در عراق سفر کنند. بالاگرفتن نارضایتی‌ها و شورشی که در سرزمین عثمانی در نتیجهٔ قتل شاهزاده مصطفی روی داده بود، از دیگر عواملی به حساب می‌آمد که سلیمان را به انعقاد صلح ترغیب کرد.[۸]

نبردها در اقیانوس هند 

ناوگان دریایی عثمانی در اقیانوس هند

ناوگان دریایی عثمانی از سال ۱۵۱۸ شروع به کشتیرانی در اقیانوس هند نمود. معروف است که دریاسالاران امپراتوری عثمانی نظیر خادم سلیمان پاشا، سیدی علی رئیس، و کورت‌اوغلو خضر رئیس به بنادر امپراتوری مغول چون تهته، سورات، و جانجیرا سفر کرده‌اند. اکبر، امپراتور مغول، خود شش سند با سلیمان قانونی رد و بدل کرده‌است.

در آب‌های اقیانوس هند، سلیمان خود چندین نبرد دریایی علیه پرتغالی‌ها را رهبری نمود تا آنان را از منطقه دور سازد و دوباره تجارت با هند را از سر بگیرد. در سال ۱۵۳۸ نیروهای عثمانی، عدن در یمن را تحت تصرف خویش در آوردند. هدف از تصرف این شهر آن بود که از عدن به عنوان پایگاهی برای یورش به دارایی‌های پرتغال در سواحل غربی پاکستان و هند امروزی استفاده کنند. ناوگان دریای عثمانی در سپتامبر ۱۵۳۸ قصد محاصرهٔ دیو را کرد اما در این امر از پرتغالیان شکست خورد و ناکام ماند. ناوگان دریایی عثمانی دوباره به عدن بازگشت و با استقرار صد یگان توپخانه به استحکام مواضع دفاعی شهر پرداخت. با استفاده از پایگاه عدن، سلیمان پاشا توانست کنترل تمامی نقاط کشور یمن از جمله صنعا را در دست بگیرد. با وجود این، اهالی عدن بر ضد نیروهای عثمانی به پا خاستند و در عوض از پرتغالی‌ها برای ورود به شهر دعوت کردند. عدن تا هنگامی که پیری رئیس در سال ۱۵۴۷ این شهر را دوباره تسخیر کرد، تحت کنترل پرتغالی‌ها بود.

سلیمان با کنترل قدرتمندانهٔ دریای سرخ توانست با موفقیت راه‌های تجاری هند را بر پرتغالی‌ها ببندد و روابط تجاری حسنه‌ای را با امپراتوری مغول در جنوب آسیا برقرار کند. دریاسالار پیری رئیس، در سال ۱۵۵۲ ناوگان دریایی امپراتوری عثمانی را رهبری کرد و توانست شهر مسقط را تسخیر کند. در سال ۱۵۶۴ سفیر آچه در عثمانی از سلطان خواست که از کشور متبوعش در برابر پرتغالی‌ها پشتیبانی کند. پیرو این درخواست، نیروی دریایی عثمانی به آچه اردوکشی کرد و حمایت‌های نظامی گسترده‌ای را در اختیار اهالی آچه قرار داد.

نبردها در مدیترانه و شمال آفریقا

خیرالدین پاشا در نبرد پروزا، آندرئا دوریا را شکست می‌دهد.

به محض آنکه سلیمان متصرفاتش در خشکی‌ها را تحکیم بخشید، از خبر تصرف قلعهٔ کورونی در مورئا به دست آندرئا دوریا، دریاسالار کارل پنجم آگاه شد. سلیمان حضور اسپانیا در شرق مدیترانه را نشانه‌ای از قصد کارل پنجم برای به چالش کشیدن سلطهٔ امپراتوری عثمانی بر منطقه می‌دانست. در نتیجه برای تحکیم موضع ناوگان دریای عثمانی در مدیترانه، خیرالدین پاشا را که دریاسالاری خارق‌العاده محسوب می‌شد به سمت فرماندهی ناوگان دریایی عثمانی منصوب کرد و به او مأموریت داد تا ناوگان دریای عثمانی را بازسازی کند و به چنان عظمتی برساند که شمار دریانوردان عثمانی برابر مجموع شمار تمامی دریانوردان کشورهای حوزهٔ مدیترانه گردد. در سال ۱۵۳۵ کارل پنجم توانست در نبرد با امپراتوری عثمانی، در تونس به پیروزی مهمی دست یابد که این موضوع به همراه جنگی که سال بعد بین عثمانی و ونیز در گرفت، سلیمان را متقاعد کرد تا پیشنهاد فرانسوای اول مبنی بر تشکیل اتحادی بین دو کشور بر ضد کارل را بپذیرد. در سال ۱۵۳۸ خیرالدین پاشا موفق شد ناوگان دریایی اسپانیا را در نبرد پروزا شکست دهد و بدین ترتیب شرق مدیترانه تا ۳۳ سال در سیطرهٔ ترکان عثمانی قرار گرفت تا آنکه در نهایت در نبرد لپانتو با شکست عثمانی، این سیطره پایان پذیرفت.

سرزمین‌های وسیعی در شمال آفریقا و شرق مراکش به انضمام قلمرو عثمانی در آمد. سرزمین‌های بربری طرابلس، تونس، و الجزایر تبدیل به استان‌های خودمختاری از امپراتوری عثمانی شدند و به عنوان خط مقدم و جبهه‌ای تازه برای نبرد با کارل پنجم مورد استفاده قرار گرفتند. تلاش‌های کارل پنجم برای بیرون راندن ترکان عثمانی از شمال آفریقا در سال ۱۵۴۱ با شکست مواجه شد. پس از این شکست، دزدی دریایی و یورش به سواحل اروپا به قصد گرفتن برده نیز توسط بربرها رواج یافت که صورتی جدید از جنگ علیه اسپانیا در نظر گرفته می‌شود. گسترش قلمرو عثمانی موجب شده بود تا چیرگی و تسلط این امپراتوری بر دریای مدیترانه، هر چند برای مدتی کوتاه، تثبیت شود. ناوگان دریایی عثمانی علاوه بر مدیترانه، دریای سرخ و خلیج فارس را نیز تحت کنترل خویش داشت. کنترل خلیج فارس تا سال ۱۵۵۴ که نیروی دریای عثمانی مغلوب همتای پرتغالی خویش شد، ادامه یافت. پرتغالیان از سال ۱۵۱۵ ملوک هرمز را تحت سیطرهٔ خود گرفته و بر سر کنترل عدن با نیروهای سلیمان جنگ تمام عیاری را به راه انداخته بودند.

ورود ناوگان ترکان عثمانی به قصد محاصرهٔ مالت

در سال ۱۵۴۲ فرانسوای اول در پی آن بر آمد تا اتحاد فرانسه و عثمانی علیه هابسبورگ را احیا کند. با تشکیل این اتحاد، سلیمان برای یاری رساندن به فرانسوی‌ها ۱۰۰ کشتی جنگی کوچک را تحت فرماندهی خیرالدین پاشا به غرب مدیترانه گسیل کرد. خیرالدین پاشا پیش از رسیدن به فرانسه، سواحل ناپل و سیسیل را غارت کرد. در کشاکش همین نبردهای درگرفته بین فرانسوای اول و کارل پنجم بود که خیرالدین پاشا در سال ۱۵۴۳ به نیس حمله آورد و شهر را تسخیر کرد. در سال ۱۵۴۴ بین فرانسوای اول و کارل پنجم پیمان صلحی منعقد شد و در نتیجه اتحاد فرانسه با عثمانی موقتاً پایان پذیرفت.

شوالیه‌های هاسپیتالر که در سال ۱۵۳۰ دوباره در مالت گرد هم آمده بودند و این بار نام شوالیه‌های مالت را بر خود نهاده بودند، در سرتاسر مدیترانه برای ناوگان‌های دریایی مسلمانان دردسر ایجاد می‌کردند. اقدامات ایذایی شوالیه‌های مالت، به‌سرعت خشم عثمانی‌ها را برانگیخت و آن‌ها را به این واداشت تا با تشکیل سپاهی عظیم، برای بار دوم به مقر شوالیه‌ها یورش ببرند و از مالت بیرون برانندشان. نیروهای عثمانی در سال ۱۵۶۵ به مالت هجوم بردند و آن را محاصره کردند. محاصرهٔ مالت که از ۱۸ مه آغاز شد تا ۸ سپتامبر ادامه یافت. با تخریب اکثر شهرهای مالت و کشته شدن نیمی از شوالیه‌ها در آغاز جنگ، به نظر می‌رسید که تاریخ تکرار خواهد شد و نتیجه‌ای مشابه جنگ رودس رقم خواهد خورد اما با رسیدن نیروهای کمکی از اسپانیا، ورق برگشت. ۳۰٬۰۰۰ تن از سربازان عثمانی طی این نبرد کشته شدند و پیروزی از آنِ شهروندان مالت گشت.

اصلاحات اجرایی 

نقش‌برجسته‌ای از سلیمان در مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا برای گرامیداشت یاد او به عنوان یکی از ۲۳ شخصیت برجستهٔ جهان در امر قانونگذاری در سرتاسر تاریخ.

با آنکه در غرب از سلطان سلیمان با لقب «باشکوه» یاد می‌شد، مردم عثمانی همواره او را با لقب «قانونی» یاد می‌کردند. همانطور که لرد کینروس، مورخ اسکاتلندی اظهار می‌دارد «سلیمان نه تنها همچون پدر و جدش، جنگجویی ماهر و مرد رزم به حساب می‌آمد بلکه اهل قلم نیز بود. او قانونگذاری بابصیرت بود و در نظر مردمانش فرمانروایی بزرگ‌منش و دادگری بلندنظر به شمار می‌آمد». قانون حاکم بر دولت عثمانی، شریعت اسلام بود که به عنوان دستورهای الهی، ایجاد تغییر و تحول در آن خارج از حوزهٔ اختیارات سلطان بود. با وجود این، مجموعه‌ای از قوانین کشور شامل حقوق جزایی، حق تصدی زمین، و بستن مالیات‌ها بنا بر ارادهٔ او وضع می‌شد. سلیمان تمامی احکامی را که نه سلطان پیشین صادر کرده بودند جمع‌آوری کرد و پس از زدودن موارد تکراری و رفع تناقضات، دستورالعمل قانونی واحدی را صادر کرد و بسیار تلاش نمود که این دستورالعمل‌ها مغایرتی با قوانین اساسی اسلام نداشته باشند. تحت همین چارچوب‌ها بود که سلیمان با پشتیبانی مفتی اعظم، ابوسعود افندی، در پی آن برآمد تا مجموعه قوانین کشور را به ‌گونه‌ای اصلاح کند که سازگاری بیشتری با امپراتوری در حال گسترشش داشته باشد. قوانین تدوین‌یافته، قانون عثمانی نامیده شدند و به مدت بیش از سه سده شاکلهٔ امپراتوری عثمانی را شکل دادند.

سلیمان توجه ویژه‌ای به گرفتاری‌های رعیت‌هایش داشت. قانون رعیتی که او وضع کرد، مقررات اخذ مالیات از رعایا را به گونه‌ای اصلاح کرد و شأن اجتماعی آنان را به نحوی ارتقا داد که رعایای اروپایی ترجیح می‌دادند به قلمرو عثمانی مهاجرت کنند تا از این مزایا و اصلاحات بهره‌مند شوند. همچنین سلطان در حفاظت از یهودیان مُلکش، حتی تا چندین سده بعد، نقشی کلیدی ایفا کرد. در اواخر سال ۱۵۵۳ یا ۱۵۵۴ به پیشنهاد پزشک و دندانپزشک محبوبش، موسی هامون یهودی، فرمانی صادر کرد که رسماً نسبت دادن تهمت خون به یهودیان را تقبیح می‌کرد. افزون بر این، سلیمان قوانین جزایی و کیفری جدیدی را وضع کرد که به موجب آن جریمه‌های معینی به جرایم صورت‌گرفته اختصاص می‌یافت و در نتیجه مواردی که به اعدام یا قطع عضو منجر می‌شد کاهش می‌یافت. در حوزهٔ مالیات، بر کالاها و خدمات گوناگونی از جمله حیوانات، معادن، سود حاصل از بازرگانی، و عوارض گمرکی واردات و صادرات مالیات بست. علاوه بر وضع مالیات، اموال و املاک مقاماتی که به واسطهٔ اعمالشان دچار رسوایی و بدنامی می‌شدند نیز به نفع دولت مصادره می‌شد.

یکی دیگر از موضوعات مورد اهتمام سلطان، آموزش و تحصیلات بود. مدارس وابسته به مساجد که سرمایهٔ مورد نیاز خود را از مؤسسات مذهبی تأمین می‌کردند، خیلی پیشتر از کشورهای مسیحی آن زمان، فرصت تحصیل رایگان را به پسران اعطا می‌کردند. سلیمان تعداد مکاتب موجود در قسطنطنیه را به ۱۴ مکتب افزایش داد. در این مکاتب، به پسران خواندن و نوشتن، و علوم اسلامی آموزش داده می‌شد. مردان جوانی که خواستار تحصیلات بیشتری بودند، می‌توانستند در یکی از هشت مدرسهٔ موجود نام‌نویسی کنند. برنامه‌های آموزشی این مدارس شامل صرف‌ونحو، مابعدالطبیعه، فلسفه، اخترشناسی، و اختربینی می‌شد. مدارس عالی، آموزش‌هایی در سطح دانشگاه ارائه می‌دادند و دانش‌آموختگان این مدارس به عنوان امام یا معلم به جامعه خدمت می‌کردند. مراکز آموزشی تنها یکی از چندین و چند نهاد موجود در محوطهٔ مساجد بودند. کتابخانه‌ها، مراکز پخش غذای رایگان، و بیمارستان‌ها از دیگر خدمات عام‌المنفعه‌ای بود که ارائه می‌شد.

اقدامات فرهنگی 

طغرای سلیمان قانونی.

با حمایت‌های سلیمان، عصر طلایی فرهنگ و هنر امپراتوری عثمانی شکوفا شد. صدها جامعهٔ هنری موسوم به اهل حرفه در سریرگاه دولت عثمانی، کاخ توپقاپی، به صنعتگری و هنرآفرینی مشغول شدند. هنرمندان و پیشه‌وران پس از گذراندن دورهٔ کارآموزی در حوزهٔ کاری خود ترقی می‌کردند و متناسب با میزان مهارتشان دستمزد می‌گرفتند. سیاهه‌های پرداختی حقوق ایشان نشان‌دهندهٔ وسعت حمایت سلیمان از هنرمندان است؛ به گونه‌ای که کهن‌ترین این اسناد که قدمتشان به سال ۱۵۲۶ بر می‌گردد، ۴۰ جامعهٔ متشکل از ۶۰۰ هنرمند را فهرست کرده‌اند. جوامع اهل حرفه مستعدترین هنرمندان و پیشه‌وران امپراتوری عثمانی را به دربار سلطان جذب می‌کرد. این پیشه‌وران هم از جهان اسلام بودند و هم از سرزمین‌های تازه فتح‌شدهٔ اروپایی؛ در نتیجه آمیزه‌ای از هنر و فرهنگ اسلامی، ترکی، و اروپایی خلق می‌شد. پیشه‌ورانی که در دربار خدمت می‌کردند شامل نقاشان، صحافان، خزدوزان، جواهرسازان، و زرگران می‌شدند. با آنکه سلاطین پیشین تحت تأثیر فرهنگ ایرانی قرار داشتند، حمایت‌های بی‌دریغ سلیمان از هنرمندان عثمانی، موجب شد که فرهنگ خودی این سرزمین متجلی و شکوفا شود.

مسجد سلیمانیه در استانبول که به دست سنان، معمار چیره‌دست سلیمان طراحی و ساخته شده‌است.

سلیمان خود شاعری زبردست بود؛ به فارسی و ترکی شعر می‌سرود و محبی تخلص می‌کرد. برخی از سروده‌های او به عنوان ضرب‌المثل در ترکی رواج دارند همچون مَثَل مشهور «همگان مقصودی یکسان دارند اما راه‌های رسیدن به آن مقصود بسیارند». هنگامی که پسر جوانش، محمد، در سال ۹۵۰ هجری قمری درگذشت، شعری سرود که ماده تاریخ آن به سال مرگ او اشاره داشت: «شهزاده‌لر گزیده‌سی، سلطان محمدم». افزون بر آثار خود سلیمان، در دورهٔ زمامداری او شاعران بزرگی پا به عرصهٔ ادبیات گذاشتند که روح تازه‌ای در کالبد ادبیات جهان دمیدند؛ محمد فضولی و محمود عبدالباقی از جملهٔ این شعرا بودند. به عقیدهٔ ای. جی. دابلیو. گیب، تاریخدان ادبیات، «در هیچ دوره‌ای، حتی در ترکیهٔ مدرن، به اندازهٔ دورهٔ سلطنت سلیمان از شعر و شاعری حمایت نمی‌شد و شاعران تشویق و دلگرم نمی‌شدند». مشهورترین سرودهٔ سلیمان، رباعی زیر است:

سلیمان همچنین به حمایت از توسعهٔ بناهای یادبود در قلمرو تحت حکومتش مشهور است. او قصد داشت با عملی کردن پروژه‌هایی چون ساخت پل‌ها، مساجد، کاخ‌ها، و نهادهای عمومی و خیریه، قسطنطنیه را به مرکز تمدن اسلامی بدل کند. باشکوه‌ترین این بناها را معمار چیره‌دست سلطنتی، معمار سنان، طراحی و ساخته است. معماری عثمانی در زمان سنان اوج بالندگی و شکوه خویش را تجربه کرد و سنان خود مسئولیت ساخت ۳۰۰ بنای یادبود را در سرتاسر امپراتوری عثمانی بر عهده گرفت که در این میان، مساجد سلیمانیه و سلیمیه دو شاهکار او به حساب می‌آیند. مسجد سلیمیه در آدریانوپل (امروزه ادرنه) و در زمان سلطنت سلیم دوم، پسر سلیمان، ساخته شد. سلیمان همچنین اقدام به مرمت قبةالصخره و دیوارهای بیت‌المقدس و بازسازی کعبه در مکه نمود و مجتمعی نیز در دمشق بنا کرد.

زندگی شخصی [

خرم سلطان 

خرم سلطان

سلیمان شیفته و شیدای دختری از حرمسرا به نام خرم سلطان شده بود. در غرب، دیپلمات‌های غربی که از شایعه‌هایی که پیرامون او می‌پیچید آگاه شده بودند، «روسلازی» یا «روکسلانا» نامیدندش که به اصالت روتنیایی او اشاره داشت. خرم دختر یک کشیش ارتودوکس بود که توسط تاتارهای کریمه به اسارت گرفته شد و در قسطنطنیه به عنوان برده فروخته شد. او به‌سرعت مدارج ترقی در دربار را پیمود و به سوگلی سلطان تبدیل شد. سلیمان با زیر پا گذاشتن سنتی دویست ساله، کنیزی از حرمسرا را به عنوان همسر رسمی و قانونی خود اختیار کرد که این امر حیرت ساکنین قصر و اهالی شهر را بر انگیخت زیرا پس از آنکه تیمور، بایزید یکم را شکست داد و زنش را به اسارت گرفت، سلاطین عثمانی از ازدواج نکاحی خودداری می‌کردند. همچنین سلیمان به خرم اجازه داد که تا پایان عمرش در قصر توپقاپی اقامت کند که این نیز بر خلاف سنت‌های پیشین بود زیرا رسم بر آن بود به محض آنکه ولیعهد از خردسالی در می‌آمد، او را به همراه مادرش به یکی از استان‌های دور می‌فرستاند تا فرمانداری کند و تجربه بیندوزد و آن زن دیگر به کاخ سلطان باز نمی‌گشت مگر آنکه پسرش به سلطنت می‌رسید.

سلیمان با تخلص «محبی» شعر زیر را برای خرم سرود:

سریر محراب تنهایی من، ثروت من، عشق من، مهتاب من
صمیمی‌ترین یار من، محرم اسرار من، وجود من، سلطان من، تنها و یگانه عشق من
زیباترینِ زیبارویان
بهار من، خرم من، روشنایی روز من، دلبر من، برگ خندان من
نهال من، شیرینی من، رُز من، تنها کسی که مرا در این جهان نمی‌آزارد
قسطنطنیهٔ من، قرامان من، آناتولی من
بدخشان من، بغداد و خراسان من
زن زیباگیسوی من، عشق ابروکمان من، چشمان شرارت‌بار عشق من
همواره ستایشت خواهم کرد
من دلباختهٔ توام، چشمان محبی پر از اشک شوق است

ابراهیم پاشا 

ابراهیم پاشای پارگایی از دوستان دوران کودکی سلطان سلیمان بود. ابراهیم اصالتاً اهل یونان و مسیحی بود و در نوجوانی تحت نظام دوشیرمه در مدرسهٔ قصر به تحصیل پرداخت. سلیمان او را به سمت طوغانچی (مسئول مرغان شکاری) دربار برگماشت و اندکی بعد او را عهده‌دار سمت خاص اوداباشی (اتاق‌دار مخصوص سلطان) کرد. در سال ۱۵۲۳ ابراهیم پاشا به مقام وزیر اعظم و فرمانده کل ارتش منصوب شد. همچنین سلیمان مقام بیگلربیگی روم‌ایلی را به او سپرد و بدین ترتیب اختیار تمامی ممالک امپراتوری عثمانی در خاک اروپا و نیز فرماندهی سربازان ساکن اروپا به هنگام جنگ در ید قدرت ابراهیم قرار می‌گرفت. مورخی از سدهٔ هفدهم نوشته‌است که ابراهیم خود از سلطان تقاضا کرده بود که او را به چنین مقام‌های بالایی منصوب نکند زیرا که بیم جانش را داشت اما سلیمان پاسخ داده بود که در زمان سلطنت او، تحت هیچ شرایطی، ابراهیم به مرگ محکوم نخواهد شد.

با این حال، سرانجام ابراهیم از چشم سلطان افتاد. ابراهیم در طول سیزده سالی که مقام وزارت اعظم را بر عهده داشت، به‌سرعت ترقی نمود و به قدرت رسید و ثروت عظیمی اندوخت که این امر شگفتی و حسد سایر درباریان را برانگیخت و دشمنان زیادی را برای او تراشید. در هنگام نبرد با صفویان، گزارش‌هایی به سلطان رسیده بود که حکایت از گستاخی ابراهیم داشت؛ ابراهیم عنوان «سرعسکر سلطان» را بر خود نهاده بود که این امر در نظر سلیمان، توهینی شدید به او محسوب می‌شد.

بدگمانی سلطان نسبت به ابراهیم با نزاعی که بین ابراهیم و اسکندر چلبی درگرفت، فزونی یافت. اسکندر چلبی دفتردار (مسئول امور مالی) دربار بود و نزاع او با ابراهیم، در نهایت به مرگ او منجر شد. ابراهیم که اسکندر را به تلاش برای دسیسه‌چینی متهم می‌کرد، توانست سلطان را متقاعد کند تا فرمان قتل او را صادر کند. اسکندر چلبی پیش از مرگ، در آخرین کلماتی که بر زبانش جاری شد، ابراهیم را به تلاش برای توطئه‌چینی بر ضد سلطان متهم کرد و سخنان او، خیانت ابراهیم را برای سلطان مسجل کرد. در ۱۵ مارس ۱۵۳۶ جسد بی‌جان ابراهیم در قصر توپقاپی پیدا شد. دستور قتل او را سلیمان صادر کرده بود ولی بعدها از این تصمیم خود به‌شدت پشیمان گشت.

جانشینی 

دو خاصگی سلطان سلیمان، جمعاً هشت پسر زاییدند که از میان آنان تنها چهار تن تا دههٔ ۱۵۵۰ زنده ماندند: مصطفی، سلیم، بایزید، و جهانگیر. از میان این چهار تن، تنها مصطفی فرزند ماه‌دوران بود و مابقی فرزند خرم سلطان بودند. مصطفی به سبب بزرگ‌تر بودن برای جانشینی پدر اولی بود. همچنین مصطفی باذکاوت‌ترین فرزند سلطان سلیمان به حساب می‌آمد و تحت حمایت وزیر اعظم، ابراهیم پاشا، قرار داشت. بوسبک، سفیر امپراتوری مقدس روم در قسطنطنیه، درباهٔ او ذکر می‌کند «در میان فرزندان سلیمان، پسرش مصطفی به طرز شگفت‌انگیزی فرهیخته و باملاحظه است و از آنجایی که ۲۴ یا ۲۵ سال سن دارد آمادهٔ سلطنت می‌باشد. خدا نیاورد آن روزی را که چنین بربری با چنین قدرتی به نزدیکی ما برسد» و به ذکر «استعدادهای خدادادی و چشمگیر» مصطفی ادامه می‌دهد.

تصویری از سلیمان در اواخر سلطنتش در سال ۱۵۶۰

معمولاً خرم را، دست‌کم تاحدودی، مسئول دسیسه‌چینی‌ها برای تعیین جانشین سلطان به حساب می‌آورند. گرچه او همسر رسمی سلیمان بود ولی سمتی رسمی در دربار نداشت. اما این بدین معنی نبود که مانعی بر سر راه خرم برای اعمال نفودهای سیاسی خود وجود داشته‌است. از آنجایی که هیچ ساز و کار مشخصی برای تعیین جانشین سلطان در امپراتوری عثمانی وجود نداشت، معمولاً مسئلهٔ جانشینی با کشتن سایر شاهزاده‌ها همراه می‌شد تا از وقوع ناآرامی‌ها و شورش داخلی جلوگیری شود. خرم از این مسئله آگاه بود که اگر مصطفی به سلطنت برسد، برادرانش را زنده نخواهد گذاشت. در نتیجه از نفوذ خود برای از میان برداشتن حامیان جانشینی مصطفی بهره برد.

در پی منازعاتی که بر سر قدرت روی داد و ظاهراً خرم در برانگیختن آن‌ها نقش داشت، سلیمان دستور قتل ابراهیم پاشا را صادر کرد و رستم پاشا، داماد خرم، را به جای او به مقام صدراعظمی منصوب نمود. در سال ۱۵۵۳ که جنگ علیه ایران آغاز شده بود و رستم پاشا فرماندهی کل سپاه را در این لشکرکشی بر عهده داشت، دسیسه‌چینی بر ضد مصطفی آغاز شد. رستم یکی از معتمدترین یاران سلطان را نزدش فرستاد تا به او گزارش دهد که چون سلیمان شخصاً در مقام فرماندهی سپاه قرار نگرفته‌است، سربازان ارتش به این فکر افتاده‌اند که زمان نشستن شاهزاده‌ای جوان بر تخت سلطنت فرا رسیده‌است و همزمان شایعاتی را پراکند که مصطفی واکنش مثبتی نسبت به این ایده نشان داده‌است. سلیمان که این ماجرا را باور کرده و به شدت برآشفته شده بود، در راه بازگشت از ایران در درهٔ ارغلی مصطفی را به چادرش احضار کرد و تصریح نمود که «او خواهد توانست خود را از اتهامات وارده مبرا سازد و در این صورت دلیلی برای ترسیدن وجود ندارد».

مصطفی با یک دوراهی روبه‌رو شده بود و می‌بایست بین رفتن یا نرفتن یکی را انتخاب می‌کرد: یا در پیشگاه پدرش حاضر می‌شد و خطرش را نیز به جان می‌خرید و یا به احضاریهٔ سلطان بی‌اعتنایی می‌کرد که در این صورت به خیانت متهم می‌شد. مصطفی با اطمینان از آنکه در پناه ارتش به او آسیبی نخواهد رسید، تصمیم گرفت در پیشگاه پدر حاضر شود. بوسبک که ادعا می‌کند شرح حادثه را از یک شاهد عینی شنیده‌است، آخرین لحظات زندگی مصطفی را توصیف می‌کند. به محض آنکه مصطفی قدم در چادر سلطان گذاشت، خواجگان سلیمان به او حمله‌ور شدند. شاهزادهٔ جوان سرسختانه از خود دفاع می‌کرد. سلیمان که از پشت پردهٔ کتانی چادر شاهد ماجرا بود «خشم و نگاه‌های تهدیدآمیز خود را نثار خواجگان لال خویش می‌کرد و به آنان عتاب می‌زد که چرا در کشتن مصطفی به خود تردید راه داده‌اند. خواجگان سلیمان که ترس را احساس کرده بودند، تلاششان را دوچندان کردند و مصطفی را به‌شدت به زمین کوبیدند، زه کمان را به دور گردنش انداختند و او را خفه کردند».

جهانگیر که از شنیدن خبر مرگ برادر به‌شدت اندوهگین شده بود، در غم فراغ او چند ماه بیشتر دوام نیاورد و مرد. در نتیجه از میان پسران سلیمان تنها بایزید و سلیم زنده مانده بودند که هر کدام بر قسمتی از امپراتوری پدر فرمانروایی می‌کردند. با این همه، تنها پس از گذشت چند سال بین دو برادر نزاعی خونین درگرفت. هر دو برادر از جانب حامیان وفادار خود پشتیبانی می‌شدند. در نهایت در سال ۱۵۵۹ سلیم با کمک سپاه پدر توانست در قونیه بایزید را شکست دهد. بایزید در پی شکست از برادر، به همراه چهار پسرش به دولت صفویه پناه آورد. پس از انجام گفت‌وگوهای دیپلماتیک، سلطان از شاه صفوی خواست که پسرش، بایزید، را یا مسترد کند و یا اعدام. شاه تهماسب به ازای دریافت مقدار معتنابهی طلا، به جلاد ترک اجازه داد تا در سال ۱۵۶۱ بایزید را به همراه چهار پسرش خفه کند. با قتل بایزید، سلیم تنها وارث تاج و تخت سلطنتی شد. در سال ۱۵۶۶ سلیمان به مجارستان لشکر کشید اما پیش از آنکه شاهد پیروزی در نبرد سیگتوار باشد در ۵ یا ۶ سپتامبر همان سال درگذشت.

میراث 

گسترش قلمرو عثمانی تا سال ۱۶۸۳ ادامه یافت. فتوحات سلیمان در تصویر با رنگ صورتی مشخص شده‌است.

در زمان مرگ سلیمان، امپراتوری عثمانی یکی از قدرتمندترین امپراتوری‌های جهان بود. فتوحات سلیمان کنترل شهرهای مهم دنیای اسلام (مکه، مدینه، بیت‌المقدس، دمشق، و بغداد)، بسیاری از ولایات بالکان (امروزه تا سر حدات کرواسی و اتریش)، و باریکه‌های بزرگی از شمال آفریقا را به دست دولت عثمانی سپرده بود. پیشروی او در اروپا به ترکان عثمانی فرصت داده بود تا در موازنهٔ قدرت در اروپا نقش چشمگیری داشته باشند. در آن زمان، بوسبک، سفیر امپراتوری مقدس روم در قسطنطنیه، چنان تهدیدی از جانب امپراتوری عثمانی احساس می‌کرد که هشدار فتح قریب‌الوقوع اروپا را داد: «آن‌ها [ترک‌ها] ویژگی‌های یک امپراتوری مقتدر را دارند: قدرت و توان تحلیل‌نرفته، خو گرفتن به پیروزی، تحمل مشقت و کار سخت، اتحاد، نظم، صرفه‌جویی، و هوشیاری . . . آیا شکی می‌ماند که چه نتیجه‌ای رقم خواهد خورد؟ . . . وقتی ترکان با ایرانیان به توافق برسند، به ما حمله خواهند کرد در حالی که کل شرق را در حمایت از خود دارند و ما چقدر برای آن روز ناآماده‌ایم، حتی تصورش نیز هول‌انگیز است». حتی ویلیام شکسپیر سی سال پس از مرگ سلطان سلیمان، در نمایشنامهٔ تاجر ونیزی از او به عنوان اعجوبه و نابغهٔ جنگی یاد می‌کند.

با وجود این، میراث سلیمان تنها به کشورگشایی و لشکرکشی محدود نمی‌شود. ژان دو تِونو، جهانگرد فرانسوی، یک سده پس از مرگ سلطان در سفرنامه‌اش از «پایه‌ها و زیرساخت‌های مستحکم کشور در زمینهٔ کشاورزی، رفاه رعایا، وفور کالاهای اساسی، و وجود نظم و سازمان در دولت سلیمان» می‌نویسد. اصلاحاتی که سلیمان در سیستم حکومتی و قضایی کشورش به اجرا درآورد، بقای دولت عثمانی را تا مدت‌ها پس از مرگ او تضمین کرد؛ دستاوردی که سال‌ها طول کشید تا «جانشینان عیاش و مفسد او بر بادش دهند».

سلیمان با حمایت‌های خویش، عصر طلایی امپراتوری عثمانی را سرپرستی و هدایت کرد و دستاوردهای فرهنگی ترکان عثمانی در زمینه‌های معماری، ادبیات، هنر، الهیات، و فلسفه تحت زمامداری او به اوج خود رسید. امروزه افق تنگهٔ بسفر و بسیاری از شهرهای جمهوری ترکیه و عثمانی پیشین با شاهکارهای معمار سنان زینت داده شده‌اند. یکی از شاهکارهای او مسجد سلیمانیه است که سلیمان و سوگلی‌اش، خرم، در آن آرمیده‌اند. اجساد آنان در توربه‌هایی جداگانه و چسبیده به مسجد دفن شده‌است.

منبع: ویکی پدیا

منم کوروش...

زندگینامه کوروش کبیر

 

 

زندگینامه کوروش کبیر

 


زندگینامه کوروش کبیر

● از تولد تا آغاز جوانی کوروش کبیر

دوران خردسالی کوروش کبیر را هاله ای از افسانه ها در برگرفته است. افسانه هایی که گاه چندان سر به ناسازگاری برآورده اند که تحقیق در راستی و ناراستی جزئیات آنها ناممکن می نماید. لیکن خوشبختانه در کلیات ، ناهمگونی روایات بدین مقدار نیست. تقریباً تمامی این افسانه ها تصویر مشابهی از آغاز زندگی کوروش کبیر ارائه می دهند،تصویری که استیاگ ( آژی دهاک )، پادشاه قوم ماد و نیای مادری او را در مقام نخستین دشمنش قرار داده است.

 

استیاگ - سلطان مغرور، قدرت پرست و صد البته ستمکار ماد - آنچنان دل در قدرت و ثروت خویش بسته است که به هیچ وجه حاضر نیست حتی فکر از دست دادنشان را از سر بگذراند. از این روی هیچ چیز استیاگ را به اندازه ی دخترش ماندانا نمی هراساند. این اندیشه که روزی ممکن است ماندانا صاحب فرزندی شود که آهنگ تاج و تخت او کند ، استیاگ را برآن می دارد که دخترش را به همسری کمبوجیه ی پارسی – که از جانب او بر انزان حکم می راند - درآورد.

مردم ماد همواره پارسیان را به دیده ی تحقیر نگریسته اند و چنین نگرشی استیاگ را مطمئن می ساخت که فرزند ماندانا ، به واسطه ی پارسی بودنش ، هرگز به چنان مقام و موقعیتی نخواهد رسید که در اندیشه ی تسخیر سلطنت برآید و تهدیدی متوجه تاج و تختش کند. ولی این اطمینان چندان دوام نمی آورد. درست در همان روزی که فرزند ماندانا دیده می گشاید ، استیاگ را وحشت یک کابوس متلاطم می سازد. او در خواب ، ماندانا را می بیند که به جای فرزند بوته ی تاکی زاییده است که شاخ و برگهایش سرتاسر خاک آسیا را می پوشاند. معبرین درباره ی در تعبیر این خواب می گویند کودکی که ماندانا زاییده است امپراتوری ماد را نابود خواهد کرد، بر سراسر آسیا مسلط گشته و قوم ماد را به بندگی خواهد کشاند.

وحشت استیاگ دوچندان می شود. بچه را از ماندانا می ستاند و به یکی از نزدیکان خود به نام هارپاگ می دهد. بنا به آنچه هرودوت نقل کرده است ، استیاگ به هارپاگ دستور می دهد که بچه را به خانه ی خود ببرد و سر به نیست کند. کوروش کودک را برای کشتن زینت می کنند و تحویل هارپاگ می دهند اما از آنجا که هارپاگ نمی دانست چگونه از پس این مأموریت ناخواسته برآید ، چوپانی به نام میتراداتس ( مهرداد ) را فراخوانده ، با هزار تهدید و ترعیب ، این وظیفه ی شوم را به او محول می کند. هارپاگ به او می گوید شاه دستور داده این بچه را به بیابانی که حیوانات درنده زیاد داشته باشد ببری و درآنجا رها کنی ؛ در غیر این صورت خودت به فجیع ترین وضع کشته خواهی شد. چوپان بی نوا ، ناچار بچه را برمی دارد و روانه ی خانه اش می شود در حالی که می داند هیچ راهی برای نجات این کودک ندارد و جاسوسان هارپاگ روز و شب مراقبش خواهند بود تا زمانی که بچه را بکشد.

اما از طالع مسعود کوروش کبیر و از آنجا که خداوند اراده ی خود را بالا تر از همه ی اراده های دیگر قرار داده ، زن میتراداتس در غیاب او پسری می زاید که مرده به دنیا می آید و هنگامی که میتراداتس به خانه می رسد و ماجرا را برای زنش باز می گوید ، زن و شوهر که هر دو دل به مهر این کودک زیبا بسته بودند ، تصمیم می گیرند کوروش را به جای فرزند خود بزرگ کنند. میتراداتس لباسهای کوروش را به تن کودک مرده ی خود می کند و او را ، بدانسان که هارپاگ دستور داده بود ، در بیابان رها می کند.

کوروش کبیر تا ده سالگی در دامن مادرخوانده ی خود پرورش می یابد. هرودوت دوران کودکی کوروش را اینچنین وصف می کند : « کوروش کودکی بود زبر و زرنگ و باهوش ،‌ و هر وقت سؤالی از او می کردند با فراست و حضور ذهن کامل فوراً جواب می داد. در او نیز همچون همه ی کودکانی که به سرعت رشد می کنند و با این وصف احساس می شود که کم سن هستند حالتی از بچگی درک می شد که با وجود هوش و ذکاوت غیر عادی او از کمی سن و سالش حکایت می کرد. بر این مبنا در طرز صحبت کوروش نه تنها نشانی از خودبینی و کبر و غرور دیده نمی شد بلکه کلامش حاکی از نوعی سادگی و بی آلایشی و مهر و محبت بود.

بدین جهت همه بیشتر دوست داشتند کوروش کبیر را در صحبت و در گفتگو ببینند تا در سکوت و خاموشی.از وقتی که با گذشت زمان کم کم قد کشید و به سن بلوغ نزدیک شد در صحبت بیشتر رعایت اختصار می کرد ،‌ و به لحنی آرامتر و موقرتر حرف می زد. کم کم چندان محجوب و مؤدب شد که وقتی خویشتن را در حضور اشخاص بزرگسالتر از خود می یافت سرخ می شد و آن جوش و خروشی که بچه ها را وا می دارد تا به پر و پای همه بپیچند و بگزند در او آن حدت و شدت خود را از دست می داد.

از آنجا اخلاقاً آرامتر شده بود نسبت به دوستانش بیشتر مهربانی از خود نشان می داد.کوروش کبیر در واقع به هنگام تمرین های ورزشی ، از قبیل سوارکاری و تیراندازی و غیره ، که جوانان هم سن و سال اغلب با هم رقابت می کنند ، او برای آنکه رقیبان خود را ناراحت و عصبی نکند آن مسابقه هایی را انتخاب نمی کرد که می دانست در آنها از ایشان قوی تر است و حتماً برنده خواهد شد ، بلکه آن تمرین هایی را انتخاب می نمود که در آنها خود را ضعیف تر از رقیبانش می دانست ، و ادعا می کرد که از ایشان پیش خواهد افتاد و از قضا در پرش با اسب از روی مانع و نبرد با تیر و کمان و نیزه اندازی از روی زین ، با اینکه هنوز بیش از اندازه ورزیده نبود ، اول می شد.

کوروش وقتی هم مغلوب می شد نخستین کسی بود که به خود می خندید. از آنجا که شکست های کوروش در مسابقات وی را از تمرین و تلاش در آن بازیها دلزده و نومید نمی کرد ، و برعکس با سماجت تمام می کوشید تا در دفعه ی بعد در آن بهتر کامیاب شود ؛ در اندک مدت به درجه ای رسید که در سوارکاری با رقیبان خویش برابر شد و بازهم چندان شور و حرارت به خرج می داد تا سرانجام از ایشان هم جلو زد. وقتی کوروش در این زمینه ها تعلیم و تربیت کافی یافت به طبقه ی جوانان هیجده تا بیست ساله درآمد ، و در میان ایشان با تلاش و کوشش در همه ی تمرین های اجباری ، با ثبات و پایداری ، با احترام و گذشت به سالخوردگان و با فرمانبردایش از استان انگشت نما گردید. »

زندگی کوروش جوان بدین حال ادامه یافت تا آنکه یک روز اتفاقی روی داد که مقدر بود زندگی کوروش را دگرگون سازد ؛ : « یک روز که کوروش در ده با یاران خود بازی می کرد و از طرف همه ی ایشان در بازی به عنوان پادشاه انتخاب شده بود پیشآمدی روی داد که هیچکس پی آمدهای آنرا پیش بینی نمی کرد. کوروش بر طبق اصول و مقررات بازی چند نفری را به عنوان نگهبانان شخصی و پیام رسانان خویش تعیین کرده بود. هر یک به وظایف خویش آشنا بود و همه می بایست از فرمانها و دستورهای فرمانروای خود در بازی اطاعت کنند.

یکی از بچه ها که در این بازی شرکت داشت و پسر یکی از نجیب زادگان ماد به نام آرتمبارس بود ، چون با جسارت تمام از فرمانبری از کوروش خودداری کرد توقیف شد و بر طبق اصول و مقررات واقعی جاری در دربار پادشاه اکباتان شلاقش زدند. وقتی پس از این تنبیه ، که جزو مقررات بازی بود ، ولش کردند پسرک بسیار خشمگین و ناراحت بود ، چون با او که فرزند یکی از نجبای قوم بود همان رفتار زننده و توهین آمیزی را کرده بودند که معمولاً با یک پسر روستایی حقیر می کنند.

رفت و شکایت به پدرش برد. آرتمبارس که احساس خجلت و اهانت فوق العاده ای نسبت به خود کرد از پادشاه بارخواست ، ماجرا را به استحضار او رسانید و از اهانت و بی حرمتی شدید و آشکاری که نسبت به طبقه ی نجبا شده بود شکوه نمود. پادشاه کوروش و پدرخوانده ی او را به حضور طلبید و عتاب و خطابش به آنان بسیار تند و خشن بود. به کوروش گفت: « این تویی ، پسر روستایی حقیری چون این مردک ، که به خود جرئت داده و پسر یکی از نجبای طراز اول مرا تنبیه کرده ای؟ » کوروش جواب داد:

« هان ای پادشاه ! من اگر چنین رفتاری با او کرده ام عملم درست و منطبق بر عدل و انصاف بوده است. بچه های ده مرا به عنوان شاه خود در بازی انتخاب کرده بودند ، چون به نظرشان بیش از همه ی بچه های دیگر شایستگی این عنوان را داشتم. باری ، در آن حال که همگان فرمان های مرا اجرا می کردند این یک به حرفهای من گوش نمی داد. »

استیاگ دانست که این یک چوپان زاده ی معمولی نیست که اینچنین حاضر جوابی می کند ! در خطوط چهره ی او خیره شد ، به نظرش شبیه به خطوط چهره ی خودش می آمد. بی درنگ شاکی و پسرش را مرخص کرد و آنگاه میتراداتس را خطاب قرار داده بی مقدمه گفت : « این بچه را از کجا آورده ای؟ ». چوپان بیچاره سخت جا خورد ، من من کنان سعی کرد قصه ای سر هم کند و به شاه بگوید ولی وقتی که استیاگ تهدیدش کرده که اگر راست نگوید همانجا پوستش را زنده زنده خواهد کند ، تمام ماجرا را آنسان که می دانست برایش بازگفت.

استیاگ بیش از آنکه از هارپاگ خشمگین شده باشد از کوروش ترسیده بود. بار دیگر مغان دربار و معبران خواب را برای رایزنی فراخواند. آنان پس از مدتی گفتگو و کنکاش اینچنین نظر دادند : « از آنجا این جوان با وجود حکم اعدامی که تو برایش صادر کرده بودی هنوز زنده است معلوم می شود که خدایان حامی و پشتیبان وی هستند و اگر تو بر وی خشم گیری خود را با آنان روی در رو کرده ای ، با این حال موجبات نگرانی نیز از بین رفته اند ، چون او در میان همسالان خود شاه شده پس خواب تو تعبیر گشته است و او دیگر شاه نخواهد شد به این معنی که دختر تو فرزندی زاییده که شاه شده. بنابرین دیگر لازم نیست که از او بترسی ، پس او را به پارس بفرست. »

تعبیر زیرکانه ی مغان در استیاگ اثر کرد و کوروش به سوی پدر و مادر واقعی خود در پارسومش فرستاده شد تا دوره ی تازه ای از زندگی خویش را آغاز نماید. دوره ای که مقدر بود دوره ی عظمت و اقتدار او و قوم پارس باشد.

 

● نخستین نبرد کوروش

میتراداتس ( ناپدری کوروش) پس از آنکه با تهدید استیاگ مواجه شد ، داستان کودکی کوروش و چگونگی زنده ماندن کوروش را آنگونه که می دانست برای استیاگ بازگو کرد و طبعاً در این میان از هارپاگ نیز نام برد. هرچند معبران خواب و مغان درباری با تفسیر زیرکانه ی خود توانستند استیاگ را قانع کنند که زنده ماندن کوروش و نجات یافتنش از حکم اعدام وی ، تنها در اثر حمایت خدایان بوده است ، اما این موضوع هرگز استیاگ را برآن نداشت که چشم بر گناه هارپاگ بپوشاند و او را به خاطر اهمال در انجام مسئولیتی که به وی سپرده بود به سخت ترین شکل مجازات نکند. استیاگ فرمان داد تا به عنوان مجازات پسر هارپاگ را بکشند. آنچه هرودوت در تشریح نحوه ی اجرای این حکم آورده است بسیار سخت و دردناک است:

پسر هارپاگ را به فرمان پادشاه ماد کشتند و در دیگ بزرگی پختند ، آشپزباشی شاه خوراکی از آن درست کرد که در یک مهمانی شاهانه – که البته هارپاگ نیز یکی از مهمانان آن بود – بر سر سفره آوردند ؛ پس صرف غذا و باده خواری مفصل ، استیاگ نظر هارپاگ را در مورد غذا پرسید و هارپاگ نیز پاسخ آورد که در کاخ خود هرگز چنین غذای لذیذ و شاهانه ای نخورده بود ؛ آنگاه استیاگ در مقابل چشمان حیرت زده ی مهمانان خویش فاش ساخت که آن غذای لذیذ گوشت پسر هارپاگ بوده است.

صرف نظر از اینکه آیا آنچه هرودوت برای ما نقل می کند واقعاً رخ داده است یا نه ، استیاگ با قتل پسر هارپاگ یک دشمن سرسخت بر دشمنان خود افزود. هرچند هارپاگ همواره می کوشید ظاهر آرام و خاضعانه اش را در مقابل استیاگ حفظ کند ولی در ورای این چهره ی آرام و فرمانبردار ، آتش انتقامی کینه توزانه را شعله ور نگاه می داشت ؛ به امید روزی که بتواند ستمهای استیاگ را تلافی کند. هارپاگ می دانست که به هیچ وجه در شرایطی نیست که توانایی اقدام بر علیه استیاگ را داشته باشد ، بنابرین ضمن پنهان کردن خشم و نفرتی که از استیاگ داشت تمام تلاشش را برای جلب نظر مثبت وی و تحکیم موقعیت خود در دستگاه ماد به کار گرفت. تا آنکه سرانجام با درگرفتن جنگ میان پارسیان( به رهبری کوروش ) و مادها ( به سرکردگی استیاگ ) فرصت فرونشاندن آتش انتقام فراهم آمد.

هنوز جزئیات فراوانی از این نبرد بر ما پوشیده است. مثلاً ما نمی دانیم که آیا این جنگ بخشی از برنامه ی کلی و از پیش طرح ریزی شده ی کوروش کبیر برای استیلا بر جهان آن زمان بوده است یا نه ؛ حتی دقیقاً نمی دانیم که کوروش ، خود این جنگ را آغاز کرده یا استیاگ او را به نبرد واداشته است. یک متن قدیمی بابلی به نام « سالنامه ی نبونید » به ما می گوید که نخست استیاگ – که از به قدرت رسیدن کوروش در میان پارسیان سخت نگران بوده است – برای از بین بردن خطر کوروش بر وی می تازد و به این ترتیب او را آغازگر جنگ معرفی می کند. در عین حال هرودوت ، برعکس بر این نکته اصرار دارد که خواست و اراده ی کوروش را دلیل آغاز جنگ بخواند.

باری ، میان پارسیان و مادها جنگ درگرفت. جنگی که به باور بسیاری از مورخین بسیار طولانی تر و توانفرساتر از آن چیزی بود که انتظار می رفت. استیاگ تدابیر امنیتی ویژه ای اتخاذ کرد ؛ همه ی فرماندهان را عزل کرد و شخصاً در رأس ارتش قرار گرفت و بدین ترتیب خیانت های هارپاگ را – که پیشتر فرماندهی ارتش را به او واگذار کرده بود – بی اثر ساخت. گفته می شود که این جنگ سه سال به درازا کشید و در طی این مدت ، دو طرف به دفعات با یکدیگر درگیر شدند. در شمار دفعات این درگیری ها اختلاف هست. هرودوت فقط به دو نبرد اشاره دارد که در نبرد اول استیاگ حضور نداشته و هارپاگ که فرماندهی سپاه را بر عهده دارد به همراه سربازانش میدان را خالی می کند و می گریزد. پس از آن استیاگ شخصاً فرماندهی نیروهایی را که هنوز به وی وفادار مانده اند بر عهده می گیرد و به جنگ پارسیان می رود ، لیکن شکست می خورد و اسیر می گردد. و اما سایر مورخان با تصویری که هرودوت از این نبرد ترسیم می کند موافقت چندانی نشان نمی دهند. از جمله ” پولی ین“ که چنین می نویسد :

« کوروش سه بار با مادی ها جنگید و هر سه بار شکست خورد. صحنه ی چهارمین نبرد پاسارگاد بود که در آنجا زنان و فرزندان پارسی می زیستند . پارسیان در اینجا بازهم به فرار پرداختند ... اما بعد به سوی مادی ها – که در جریان تعقیب لشکر پارس پراکنده شده بودند – بازگشتند و فتحی چنان به کمال کردند که کوروش دیگر نیازی به پیکار مجدد ندید. »

نیکلای دمشقی نیز در روایتی که از این نبرد کوروش ثبت کرده است به عقب نشینی پارسیان به سوی پاسارگاد اشاره دارد و در این میان غیرتمندی زنان پارسی را که در بلندی پناه گرفته بودند ستایش می کند که با داد و فریادهایشان ، پدران ، برادران و شوهران خویش را ترغیب می کردند که دلاوری بیشتری به خرج دهند و به قبول شکست گردن ننهند و حتی این مسأله را از دلایل اصلی پیروزی نهایی پارسیان قلمداد می کند.

به هر روی فرجام جنگ ، پیروزی پارسیان و اسارت استیاگ بود. کوروش کبیر به سال ٥٥٠ ( ق.م ) وارد اکباتان ( هگمتانه – همدان ) شد ؛ بر تخت پادشاه مغلوب جلوس کرد و تاج او را به نشانه ی انقراض دولت ماد و آغاز حاکمیت پارسیان بر سر نهاد. خزانه ی عظیم ماد به تصرف پارسیان درآمد و به عنوان یک گنجینه ی بی همتا و یک ثروت لایزال - که بدون شک برای جنگ های آینده بی نهایت مفید خواهد بود - به انزان انتقال یافت.

کوروش کبیر پس از نخستین فتح بزرگ خویش ، نخستین جوانمردی بزرگ و گذشت تاریخی خود را نیز به نمایش گذاشت. استیاگ – همان کسی که از آغاز تولد کوروش همواره به دنبال کشتن وی بوده است–پس از شکست و خلع قدرتش نه تنها به هلاکت نرسید و رفتارهای رایجی که درآن زمان سرداران پیروز با پادشاهان مغلوب می کردند در مورد او اعمال نشد ، که به فرمان کوروش توانست تا پایان عمر در آسایش و امنیت کامل زندگی کند و در تمام این مدت مورد محبت و احترام کوروش بود. بعدها با ازدواج کوروش و آمیتیس ( دختر استیاگ و خاله ی کوروش ) ارتباط میان کوروش و استیاگ و به تبع آن ارتباط میان پارسیان و مادها ، نزدیک تر و صمیمی تر از گذشته شد. ( گفتنی است چنین ازدواجهای درون خانوادگی در دوران باستان – بویژه در خانواده های سلطنتی – بسیار معمول بوده است). پس از نبردی که امپراتوری ماد را منقرض ساخت ، در حدود سال ٥٤٧ ( ق.م ) ، کوروش به خود لقب پادشاه پارسیان داد و شهر پاسارگاد را برای یادبود این پیروزی بزرگ و برگزاری جشن و سرور پیروزمندانه ی قوم پارس بنا نهاد.

 

● نبرد سارد

سقوط امپراتوری قدرتمند ماد و سربرآوردن یک دولت نوپا ولی بسیار مقتدر به نام ” دولت پارس “ برای کرزوس ، پادشاه لیدی - همسایه ی باختری ایران ، سخت نگران کننده و باورنکردنی بود. گذشته از آنکه امپراتور خودکامه ی ماد ، برادر زن کرزوس بود و دو پادشاه روابط خویشاوندی بسیار نزدیکی با یکدیگر داشتند ، نگرانی کرزوس از آن جهت بود که مبادا پارسیان تازه به قدرت رسیده ، مطامعی خارج از مرزهای امپراتوری ماد داشته باشند و با تکیه بر حس ملی گرایی منحصر بفرد سربازان خود ، تهدیدی متوجه حکومت لیدی کنند. کرزوس خیلی زود برای دفع چنین تهدیدی وارد عمل گردید و دست به کار تشکیل ائتلاف مهیبی از بزرگترین ارتشهای جهان آن زمان شد ؛ ائتلافی که اگر به موقع شکل می گرفت بدون شک ادامه ی حیات دولت نوپای پارس را مشکل می ساخت.

فرستادگانی از جانب دولت لیدی به همراه انبوهی از هدایا و پیشکش های شاهانه به لاسدمون ( لاکدومنیا ، پایتخت اسپارت ) اعزام شدند تا از آن کشور بخواهند برای کمک به جنگ با امپراتوری جدید،سربازان و تجهیزات نظامی خود را در اختیار لیدی قرار دهد. از نبونید ( پادشاه بابل ) و آمیسیس ( فرعون مصر ) نیز درخواست های مشابهی به عمل آمد. واحدهایی از ارتش لیدی نیز ماموریت یافتند تا با گشت زنی در سرزمین تراکیه ، به استخدام نیروهای جنگی مزدور برای نبرد با پارسیان بپردازند. ناگفته پیداست که چنین ارتش متحدی تا چه اندازه می توانست قدرتمند و مرگبار باشد. در عین حال ، کرزوس برای محکم کاری کسانی را نیز به معابد شهرهای مختلف - از جمله معابد دلف ، فوسید و دودون - فرستاد تا از هاتفان غیبی معابد ، نظر خدایان را نیز در مورد این جنگ جویا شود. از آنچه در سایر معابد گذشت بی اطلاعیم ولی پاسخی که هاتف غیبی معبد دلف به سفیران کرزوس داد اینچنین بود :

« خدایان ، پیش پیش به کرزوس اعلام می کنند که در جنگ با پارسیان امپراتوری بزرگی را نابود خواهد کرد. خدایان به او توصیه می کنند که از نیرومندترین یونانیان کسانی را به عنوان متحد با خود همراه سازد. به او می گویند که وقتی قاطری پادشاه می شود کافی است که او کناره های شنزار رود هرمس را در پیش گیرد و بگریزد و از اینکه او را ترسو و بی غیرت بنامند خجالت نکشد.»

این پیشگویی کرزوس را در حیرت فرو برد. او به این نکته اندیشید که اصلاَ با عقل جور در نمی آید که قاطری پادشاه شود. بنابرین قسمت اول آن پیشگویی را - که می گفت کرزوس نابود کننده ی یک امپراتوری بزرگ خواهد بود - به فال نیک گرفت و آماده ی نبرد شد. ولی همه چیز بدانسان که کرزوس در نظر داشت پیش نمیرفت. اسپارتیها اگر چه سفیر کرزوس را به نیکی پذیرا شدند و از هدایای او به بهترین شکل تقدیر کردند ولی در مورد کمک نظامی در جنگ پاسخ روشنی ندادند. حاکمان بابل و مصر نیز وعده دادند که در سال آینده نیروهایشان را راهی جنگ خواهند کرد.

با این همه کرزوس تصمیم خود را گرفته بود و در سال ٥٤٦ پیش از میلاد ، با تمام نیروهایی که توانسته بود گرد آورد – از جمله سواره نظام معروف خود که در جهان آن زمان به عنوان بی باک ترین و کارآزموده ترین سواره نظام در تمام ارتش ها شهره بودند - از سارد خارج شد. سپاه لیدی از رود هالیس ( که مرز شناخته شده ی دولتین لیدی و ماد بود ) گذشت و وارد کاپادوکیه در خاک ایران گردید.

پس از آن نیز غارت کنان در خاک ایران پیش رفت و شهر پتریا را نیز متصرف شد. سپاهیان لیدیایی ، در حال پیشروی در خاک ایران دارایی های تمامی مناطقی را که اشغال می شد چپاول می نمودند و مردم آن مناطق را نیز به بردگی می گرفتند. ولیکن ناگهان سربازان لیدیایی با چیز غیر منتظره ای روبرو شدند ؛ ارتش ایران به فرماندهی کوروش کبیر به سوی آنها می آمد! ظاهراَ یک لیدیایی خائن که از جانب کرزوس مامور بود تا از سرزمین های تراکیه برای او سرباز اجیر کند ، به ایران آمده بود و کوروش را در جریان توطئه ی کرزوس قرار داده بود. نخستین بار ، سپاهیان ایرانی و لیدیایی در دشت پتریا درگیر شدند.

به گفته ی هرودوت هر دو لشکر تلفات سنگینی را متحمل شدند و شب هنگام در حالی که هیچ یک نتوانسته بودند به پیروزی برسند ، از یکدیگر جدا شدند. کرزوس که به سختی از سرعت عمل نیروهای پارسی جا خورده بود ، تصمیم گرفت شب هنگام میدان را خالی کند و به سمت سارد عقب نشید. به این امید که از یک سو پارسیان نخواهند توانست از کوههای پر برف و راههای صعب العبور لیدی بگذرند و به ناچار زمستان را در همان محل اردو خواهند زد و از سوی دیگر تا پایان فصل سرما ، نیروهای متحدین نیز در سارد به او خواهند پیوست و با تکیه بر قدرت آنان خواهد توانست کوروش را غافلگیر نموده ، از هر طرف به ایران حمله ور شود. پس از رسیدن به سارد ، کرزوس مجدداَ سفیرانی به اسپارت ، بابل و مصر فرستاد و به تاکید از آنان خواست حداکثر تا پنج ماه دیگر نیروهای کمکی خود را ارسال دارند.

صبح روز بعد ، چون کوروش از خواب برخواست و میدان نبرد را خالی دید ، بر خلاف پیش بینی های کرزوس ، تصمیمی گرفت که تمام نقشه های او را نقش برآب کرد. سربازان ایرانی نه تنها در اردوگاه خود متوقف نشدند ، بلکه با جسارت تمام راه سارد را در پیش گرفتند و با گذشتن از استپهای ناشناخته و کوهستان های صعب العبور کشور لیدی ، از دشت سارد سر درآوردند و در مقابل پایتخت اردو زدند. وقتی که کرزوس خبردار شد که سپاهیان کوروش بر سختی زمستان فائق آمده اند و بی هیچ مشکلی تا قلب مملکتش پیش روی کرده اند غرق در حیرت گردید. از یک طرف هیچ امیدی به رسیدن نیروهای کمکی از اسپارت ، بابل و مصر نمانده بود و از طرف دیگر کرزوس پس از رسیدن به سارد ، سربازان مزدوری را که به خدمت گرفته بود نیز مرخص کرده بود چون هرگز گمان نمی کرد که پارسی ها به این سرعت تعقیبش کنند و جنگ را به دروازه های سارد بکشانند. بنابرین تنها راه چاره ، سامان دادن به همان نیروهای باقی مانده در شهر و فرستادن آنان به نبرد پارسیان بود.

کوروش می دانست که جنگیدن در سرزمین بیگانه ، برای سربازان پارسی بسیار سخت تر از دفاع در داخل مرزهای کشور خواهد بود و از سوی دیگر فزونی نیروهای دشمن و توانایی مثال زدنی سواره نظام لیدی ، نگرانش می کرد. لذا به توصیه دوست مادی خود ، هارپاگ ( همان کسی که یکبار جانش را نجات داده بود ) تصمیم گرفت تا خط مقدم لشکرش را با صفی از سپاهیان شتر سوار بپوشاند. اسب ها از هیچ چیز به اندازه ی بوی شتر وحشت نمی کنند و به محض نزدیک شدن به شتران ، عنان اسب از اختیار صاحبش خارج می شود.

بنابرین سواره نظام لیدی ، هرچقدر هم که قدرتمند باشد ، به محض رسیدن به اولین گروه از سپاهیان پارس عملاَ از کار خواهد افتاد. پیاده نظام کوروش نیز دستور یافت تا پشت سر شتران حرکت کند و پس از آنان نیز سواره نظام اسب سوار قرار گرفتند. آنگاه با این فریاد کوروش که « خدا ما را به سوی پیروزی راهنمایی می کند » سپاهیان ایران و لیدی رو در روی یکدیگر قرار گرفتند. جنگ بسیار خونین بود ولی در نهایت آنانکه به پیروزی رسیدند لشکریان پارس بودند. از میان لیدیایی ها ، آنان که زنده مانده بودند - به جز معدودی که دوباره برای گرفتن کمک به کشورهای دیگر رفتند - به درون شهر عقب نشستند و دروازه های شهر را مسدود کردند. به این امید که بالاخره متحدین اسپارتی ، بابلی و مصری از راه می رسند و کار ایرانی ها را یکسره می کنند. پس از شکست و عقب نشینی لیدیایی ها ، پارسیان شهر سارد را به محاصره درآوردند.

شهر سارد از هر طرف دیوار داشت بجز ناحیه ای که به کوه بلندی بر می خورد و به خاطر ارتفاع زیاد و شیب بسیار تند آن لازم ندیده بودند که در آن محل استحکاماتی بنا کنند. پس از چهارده روز محاصره ی نافرجام کوروش اعلام کرد به هر کس که بتوانند راه نفوذی به درون شهر بیابد پاداش بسیار بزرگی خواهد داد. بر اثر این وعده بسیاری از سپاهیان در صدد یافتن رخنه ای در استحکامات شهر برآمدند تا آنکه روزی یک نفر پارسی به نام ” هی رویاس “ دید که کلاه خود یک سرباز لیدیایی از بالای دیوار به پایین افتاد. او چست و چالاک پایین آمد ، کلاهش را برداشت و از همان راهی که آمده بود بازگشت. ” هی رویاس “ دیگران را در جریان این اکتشاف قرار داد و پس از بررسی محل ، گروه کوچکی از سپاهیان کوروش به همراه وی از آن مسیر بالا رفته و داخل شهر شدند و پس از مدتی دروازه های شهر را بروی همرزمان خود گشودند.

در مورد آنچه پس از ورود پارسیان به داخل شهر سارد روی داد نمی توانیم به درستی و با اطمینان سخن بگوییم ؛ اگر چه در این مورد نیز هر یک از مورخان ، روایتی نقل کرده اند ولی متاسفانه هیچ کدام از این روایات قابل اعتماد نیستند. حتی هرودوت که نوشته های او معمولاَ بیش از سایرین به واقعیت نزدیک است ، آنچه در این مورد خاص می گوید ، حقیقی به نظر نمی رسد. ابتدا روایت گزنفون را می آوریم و سپس به سراغ هرودوت خواهیم رفت :

« وقتی کرزوس را به حضور فاتح آوردند سر به تعظیم فرود آورد و به او گفت : من ، ای ارباب ، به تو سلام می کنم ، زیرا بخت و اقبال از این پس عنوان اربابی را به تو بخشیده است و مرا مجبور ساخته است که آنرا به تو واگذارم. کوروش گفت : من هم به تو سلام می کنم ، چون تو مردی هستی به خوبی خودم و سپس به گفته افزود : آیا حاضری به من توصیه ای بکنی ؟ من می دانم که سربازانم خستگیها و خطرهای بیشماری را متحمل شده و در این فکرند که عنی ترین شهر آسیا پس از بابل یعنی سارد را به تصرف خود درآورند.

بدین جهت من درست و عادلانه می دانم که ایشان اجر زحمات خود را بگیرند چون می دانم که اگر ثمره ای از آن همه رنج و زحمت خود نبرند من مدت زیادی نخواهم توانست ایشان را به زیر فرمان خود داشته باشم. در عین حال ، این کار را هم نمی توانم بکنم که به ایشان اجازه دهم شهر را غارت کنند. کرزوس پاسخ داد : بسیار خوب ،‌ پس بگذار بگویم اکنون که از تو قول گرفتم که نخواهی گذاشت سربازانت شهر را غارت کنند و زنان و کودکان ما را نخواهی ربود ، من هم در عوض به تو قول می دهم که لیدیایی ها هر چیز خوب و گرانبها و زیبایی در شهر سارد باشد بیاورند و به طیب خاطر به تو تقدیم کنند.

تو اگر شهر سارد را دست نخورده و سالم باقی بگذاری سال دیگر دوباره شهر را مملو از چیزهای خوب و گرانبها خواهی یافت. برعکس ، اگر شهر را به باد نهب و غارت بگیری همه چیز حتی صنایعی را که می گویند منبع نعمت و رفاه مردم است از بین خواهی برد. گنجهای مرا بگیر ولی بگذار که نگهبانانت آن را از دست عاملان من بگیرند. من بیش از حد از خدایان سلب اعتماد کرده ام . البته نمی خواهم بگویم که ایشان مرا فریب داده اند ولی هیچ بهره ای از قول ایشان نبرده ام. بر سردر معبد دلف نوشته شده است:

« تو خودت خودت را بشناس!» باری ، من پیش از خودم همواره تصور می کردم که خدایان همیشه باید نسبت به من نر مساعد داشته باشند. ادم ممکن است که دیگران برا بشناسد و هم نشناسد ، و لیکن کسی نیست که خودش را نشناسد. من به سبب ثروتهای سرشاری که داشتم و به پیروی از حرفهای کسانی که از من می خواستند در رأس ایشان قرار بگیرم و نیز تحت تاثیر چاپلوسیهای کسانی که به من می گفتند اگر دلم را راضی کنم و فرماندهی بر ایشان را بپذیرم همه از من اطاعت خواهند کرد و من بزرگترین موجود بشری خواهم بود ضایع شدم و از این حرفها باد کردم و به تصور اینکه شایستگی آن را دارم که بالاتر از همه باشم ، فرماندهی و پیشوایی جنگ را پذیرفتم ولیکن اکنون معلوم می شود که من خودم را نمی شناختم و بیخود به خود می بالیدم که می توانم فاتحانه جنگ با تو را رهبری کنم ، تویی که محبوب خدایانی و به خط مستقیم نسب به پادشاهان می رسانی. امروز حیات من و سرنوشت من تنها به تو بستگی دارد. کوروش گفت :

من وقتی به خوشبختی گذشته ی تو می اندیشم نسبت به تو احساس ترحم در خود می کنم و دلم به حالت می سوزد. بنابرین من از هم اکنون زنت و دخترانت را که می گویند داری و دوستان و خدمتکاران و سفره گسترده همچون گذشته ات را به تو پس می دهم. فقط قدغن می کنم که دیگر نباید بجنگی. »

و اما اینک به نقل گفته ی هرودوت می پردازیم و پس از آن خواهیم گفت که چرا این روایت نمی تواند با حقیقت منطبق باشد ؛ « کرزوس به خاطرغم و اندوه زیاد در جایی ایستاده بود و حرکت نمی کرد و خود را نمی شناساند. در این حال یکی از سپاهیان پارسی به قصد کشتن او به وی نزدیک گردید که ناگهان پسر کر و لال کرزوس زبان باز کرد و فریاد زد:

” ای مرد ! کرزوس را نکش “ بدینگونه سرباز پارسی از کشتن کرزوس منصرف شد و او را دستگیر کرد. به فرمان کوروش ، کرزوس را به همراه ١٤ تن دیگر از نجبای لیدی ، به روی توده ای از هیزم قرار دادند تا در آتش بسوزانند. چون آتش را روشن کردند کرزوس فریاد زد ” آه ! سولون ، سولون “ . کوروش توسط مترجم خود ، معنی این کلمات را پرسید. کرزوس پس از مدتی سکوت گفت: « ای کاش شخصی که اسمش را بردم با تمام پادشاهان صحبت می کرد » کوروش باز هم متوجه منظور کرزوس نشد و دوباره توضیح خواست. سپس کرزوس گفت :

« زمانیکه سولون در پایتخت من بود ، خزانه و تجملات و اشیاء قیمتی خود را به او نشان دادم و پرسیدم چه کسی را از همه سعاتمندتر می داند ، در حالی که یقین داشتم که اسم مرا خواهد برد. ولی او گفت تا کسی نمرده نمی توان گفت که سعادتمند بوده یا نه ! » کوروش از شنیدن این سخن متاثر شد و بی درنگ حکم کرد که آتش را خاموش کنند ولی آتش از هر طرف زبانه می کشید و موقع خاموش کردن آن گذشته بود. آنگاه کرزوس گریست و ندا داد « ای آپلن! تو را به بزرگواری خودت سوگند می دهم که اگر هدایای من را پسندیده ای بیا و مرا نجات بده » پس از دعای کرزوس به درگاه آپلن ، باران شدیدی باریدن گرفت و آتش را خاموش کرد. پارسیان که سخت وحشت زده بودند ، در حالی که زرتشت را به یاری می طلبیدند از آنجا گریختند. »

این بود روایت هرودوت از آنچه بر پادشاه سارد گذشت. ولی ما دلایلی داریم که باور کردن این روایت را برایمان مشکل می سازند. نخستین دلیل بر نادرست بودن این روایت ، مقدس بودن آتش نزد ایرانیان است که به آنها اجازه نمی داد با سوزاندن پادشاه دشمن ، به آتش – یعنی مقدس ترین چیزی که در تمام عالم وجود دارد - بی حرمتی کرده ، آن را آلوده سازند. دلیل دوم آنست که در سایر مواردی که کوروش بر کشوری فائق آمده ، هرگز چنین رفتاری سراغ نداریم و هرودوت نیز خود اذعان می کند به این که رفتار کوروش با ملل مغلوب و بویژه با پادشاهان آنان بسیار جوانمردانه و مهربانانه بوده است. و بالاخره سومین و مهمترین دلیل آنکه امروز مشخص شده است که اصولاَ در زمان سلطنت کرزوس ، سولون هرگز به سارد سفر نکرده بود بنابرین داستانی که هرودوت نقل می کند به هیچ عنوان رنگی از واقعیت ندارد. چهارمین نکته ی شک برانگیزی که در این روایت وجود دارد آن است که آپولن ، خدای یونانیان بوده و این مسأله یک احتمال قوی پیش می آورد که هرودوت – به عنوان یک یونانی - کوشیده است باورهای مذهبی خود را در این مسأله دخالت دهد.

در مورد آنچه در شهر سارد رخ داد نیز روایت های مشابهی نقل شده است که اگر چه در پایان به این نکته می رسند که سربازان پارسی ، شهر را غارت نکرده و با مردم سارد به عطوفت رفتار کرده اند ولی می کوشند به نوعی این رفتار سپاهیان پارس را به عملکرد کرزوس و تاثیر سخنان وی در پادشاه جوان هخامنشی مربوط کنند تا آنکه مستقیماَ دستور کوروش را عامل رفتار جوانمردانه ی سپاهیان ایران بدانند. پس از تسخیر سارد ، تمام کشور لیدیه به همراه سرزمینهایی که پادشاهان آن سابقاَ فتح کرده بودند ، به کشور ایران الحاق شد و بدین ترتیب مرز ایران به مستعمرات یونانی در آسیای صغیر رسید.

پس از بدست آوردن سارد ، تمام لیدیه با شهرهای وابسته اش ، به دست کوروش افتاد و حدود ایران به مستعمرات یونانی در آسیای صغیر رسید. این مستعمرات را چنانکه در جای خود خواهد آمد اقوام یونانی بر اثر فشاری که مردم دریایی به اهالی یونان وارد آوردند ، بنا کرده بودند. کوچ کنندگان از سه قوم بودند : ینانها ، الیانها و دریانها. نام یونان به زبان پارسی از نام قوم یکمی آمده است زیرا اهمیت آنها در این دست آورده ها (مستعمرات) بیشتر بود.

هرودوت اوضاع این مستعمرات را چنین می نویسد: ینانهایی که شهر پانیوم وابسته به آنهاست شهرهای خود را در جاهایی بنا کرده اند که از حیث خوبی آب و هوا در هیچ جا مانند ندارد. نه شهرهای بالا می توانند با این شهرها برابری کنند و نه شهرهای پایین ، نه کرانه های خاوری و نه کرانه های باختری .

ینانها به چهار لهجه سخن می گویند شهر ینانی ملیطه که در باختر واقع است پس از ان می نویت و پری ین است . این شهرها در کاریه قرار دارند و اهالی آنها به یک زبان سخن می گویند. شهرهای ینانی واقع در لیدیه اینهاست : افس ، کل فن ، لیدوس ، تئوس ، کلازمن ، فوسه. اینها به یک زبان سخن می گویند ولی زبان آنها همانند زبان شهرهای یاد شده در بالا نیست. از سه شهر دیگر ینانی دو شهر در جزیده سامس و خیوس واقع است و سومی ارتیر است که که در خشکی بنا شده است. اهالی خیوس و ارتیر به یک زبان سخن می وین دو اهالی سامس به زبانی دیگر. این است چهار لهجه ینانی .

پس از آن هرودوت می گوید : ینانهای هم پیمان زمانی از دیگر ینانها جدا شده بودند و جدایی آها از اینجا بود که در آن زمان ملت یونانی به تمامی ناتوان به دید می آمد و ینانها در میان اقوام یونانی از همه ناتوانتر بودند و به جز شهر آتن شهر مهمی نداشتند. بنابرین چه آتنیها و چه دیگر ینانیها پرهیز داشتند از اینکه خود را ینانی بنامند و گمان می رود که اکنون هم بیشتر ینانها این نام را شرم آور می دانند.

دوازده شهر همی پیمان ینانی برعکس به نام خود سربلند بودند. آنها معبدی برای خود ساختند که آن را پانیونیوم نامیدند از ینانهای دیگر کسی را به آنجا راه نمی دادند و کسی هم جز اهالی ازمیر خواهند آن نبود که در پیمان آنها وارد شود. پانیوم در دماغه ی میکال قرار دارد این معبد برای خدای دریاها ، پوسیدون هلی *** ، ساخته شده است. در نوروزها ینانها ی شهرهای هم پیمان در اینجا گرد می آیند و این جشن را جشن پانیونیوم می نامند.

 

 

زندگینامه کوروش کبیر

 

 

از گفته های هرودت روشن می شود که دریانها هم همبستگی با شش شهر دریانی داشتند ولی بعدها هالی کارناس را باری اینکه یک ی از اهالی آن بر خلاف عادت قدیم رفتار کرد ، از پیمان بیرون کردند. الیانها همبستگی از دوازده شهر داشتند ولی ازمیر را ینانها از آنها جدا کردند و یازده شهر دیگر در همبستگی الیانی بازماند. زمینها الیانی پربارتر از زمینهای ینانی بود ولی از حیث خوبی آب و هوا با شهرهای ینانی برابری نمی کرد.

 

از گفته های هرودوت چنین برمی آید که این مستعمرات را سه قوم یونانی بنا کدره بودند و بین تمام آنها همراهی و هم پیمانی نبود. زیرا هر یک از همبسته های کوچک برپا کرده با هم هم چشمی و کشمکش داشتند.

پس از آن تاریخ نگار نامبرده می گوید : ینانها و الیانها نماینده ای نزد کوروش فرستاده و درخاست کردند که کوروش با آنها مانند پادشاه لید ی رفتار کند یعنی به کارهای درونی آنها دخالت نکند وهمان امتیازات را بشناسد. کوروش پاسخی یکراست به آنها نداده و این مثل را آورد : « زنی به دریا نزدیک شده و دید که ماهیهای قشنگی در آب شنا می کنند. پیش خود گفت : اگر من نی بزنم آشکارا این ماهیها به خشکی درآیند . بعد نشست و هر چند که نی زد چشمداشت او برآورده نشد. پس توری برداشت و به دریا افکند و شمار زیادی از ماهیان به دام افتادند. وقتی که ماهی ها در تور به بالا و پایین می جستند ، نی زن حال آنها را دید و گفت : حالا دیگر بیهوده می رقصید! می بایست وقتی برایتان نی میزدم می رقصیدید. »

هرودوت این گفته را چنین تعبیر می کند : کوروش خواست با این مثل آنها بدانند که موقع را از دست داده اند، چه وقتی که پیش از به دست آوردن سارد به آنها پیشنهاد همبستگی شده بود و آنها رد کرده بودند. از میان مستعمرات یونانی ، کوروش فقط با اهالی ملیطه قرارداد کرزوس را تازه کرد و و نمایندگان دیگر شهرها را نپذیرفت. نمایندگان به شهرهای خود بازگشتند و پاسخ کوروش را رسانیدند . سپس از تمام شهرهای یونانی آسیای کوچک نمایندگانی برگزیده شدند که در پانیونیوم گرد آمده و در برابر کوروش همبسته شوند.

نمایندگان شهرهایی چون کل فن ، افس ، فوسه ، پری ین ، لبدس ، تئوس ، اریتر و دیگران در اینجا گرد آمده بودند . شهر ملیطه چون به مقصود خویش رسیده بود در این گروه شرکت نکرد. جزیره ی سامس و خیوس هم شرکت نکردند به این امید که کوروش چون نیروی دریایی نیرومندی ندارد کاری با آنها نخواهد داشت. ولی دیگر شهرها با وجود اختلافاتی که با یکدیگر داشتند ، از جهت خطر مشترکی که احساس می کردند در این گردهمآیی حضور یافتند.

الیانها گفتند هر چه ینانها بکنند ما هم خواهیم کرد. دریانها از جهت آنکه از شهرهای کارناس که دریانی بود نماینده ای پذیرفته نشده بود ، از شرکت در عملیات خودداری کردند. چون جزایر یونانی هم حاضر نشدند در این گردهمآیی شرکت کنند ، ینانها و االیانها قرار گذاتند نماینده ای به اسپارت گسیل کنند و از آن دولت یاری جویند.

با این هدف پی تر موس نامی از اهای فوسه که سخنران و سخندان بود با انبوهی از هدایا به نزد اولیای دولت اسپارت فرستاده شد. ولی اسپارتی ها جواب درستی به وی ندادند و تنها وعده کردند که گروهی را خواهند فرستاد تا اوضاع منطقه را بازبینی کنند. بدین منظور یک کشتس اسپارتی پنجاه پارویی رهسپار فوسیه شد و در آنجا نمایندگان اسپارت ، فردی به نام لاکریناس را برگزیدند و برای مذاکره با کوروش روانه ی سارد کردند. او به شاه گفت : بر حذر باشید از اینکه مستعمرات یونانی را آزار کنید ، زیرا اسپارت چنین رفتاری را نخواهد پذیرفت.

کوروش از یونانیهایی که در رکاب وی بودند پرسید : مگر این لاسدمونیها کیستند و عده شان چقدر است که اینگونه سخن می گویند؟ پس از آنکه یونانیها این مردم به کوروش شناساندند ، کوروش رو به نماینده کرد و گفت : من از مردمی که در شهرهایشان جای ویژه ای دارند که در آنجا گرد هم می آیند و با سوگند دروغ و نیرنگ یکدیگر را فریب می دهند هراسی ندارم. اگر زنده ماندم چنان کنم که این مردم به جای دخالت در کار ینانیها از کارهای خودشان سخن بگویند.

نماینده ی اسپارت پس از شنیدن پاسخ کوروش به کشور خویش بازگشته به پادشاه اسپارت ( آناک ساندریس ، آریستون ) پاسخ کوروش را رسانید. انها هم پاسخ را به مردم رسانیدند و مسئله ی کمک گرفتن یونانیهای آسیای صغیر از اسپارتیها به همین جا ختم شد.

هرودوت می گوید بیم دادن کوروش به همه ی یونانیها بود ، چه هر شهر یونانی میدانی دارد و مردم برای داد و ستد در آنجا گرد می آیند ولی در پارس چنین میدانهایی وجود ندارد. نتیجه ای که تاریخنگار یاد شده می گیرد درست نیست زیرا مقصود کوروش روش حکومت آنها بوده است . یونانیهایی که از ملتزمین کوروش بودند او را از روش حکومت اسپارت آگاه کرده و گفتند مردم در جایی میدان مانند گرد آمده و در کارها سخن می گویند و هر یک از سخنوران می خواهند باور خود را به مردم بپذیرانند.

آشکار است که ککوروش از روش چنین حکومتی خوشش نیامده و آن پاسخ را داده است . خلاف این فرض طبیعی نیست. زیرا وقتی که می خواهند مردمی را بشناسانند روش حکومت آن را کنار نمی گذارند تا از میدان داد و ستد سخن بگویند. بنابرین از این پاسخ نمی توان داوری کرد که میدان خرید و فروش در پارس پیدایی نداشته است به عکس چون داد و ستد در آن زمان بیشتر با تبدیل جنس به جنس می شد و مغازه یا حجره برای اینگونه داد وستد تنگ بود ، پس این میدانها بوده است. به هر حال اگر هم نبوده مقصود کوروش روش حکومت اسپارتیها بود نه میدان داد و ستد آنها.

کوروش در این هنگام به کارهایی که در خاور داشت بیش از کارهای باختر اهمیت داد. یک تن از اهالی لیدیه به نام پاکتیاس را برگزید و به حکومت این کشور گماشت . ترتیبات آن را با حوالی که در زمان آزادی داشت باقی گذاشت و پس از آن با کرزوس راهی ایران شد.

هرودوت می گوید دلیل برگزیدن یک تن لیدیایی به فرمانروایی این کشور این بود که کوروش ترتیب ایران را در دید آورد ، چون در ایران رسم بر این بود که وقتی کشوری را می گرفتند از خانواده فرمانروایان یا نجبای آن کشور کسی را به فرمانروایی آن بر می گزیدند. ولی دیری نپایید که کورش دانست که این ترتیب سازگار اوضاع آسیای پایینی نیست.

توضیح آنکه پاکتیاس همین که کورش را دور دید وعوی آزاد شدن لیدیه کرد و چون کورش گنجینه را به او سپرده بود با آن پول مردم کناره را با خود همراه کرد و سپاهی ترتیب داد بعد به سارد شتافته و فرمانروای ایرانی را در ارگ پیرامون گرفت. این خبر در راه به کورش رسید و او چنانکه هرودت می گوید از کرزوس پرید سرانجام این کار چیست ؟ چنیین به نظر می آید که مردم لیدی هم برای خودشان و هم برای من دردسر درست می کنند. آیا بهتر نیست که لیدیها را برده کنم ؟ کرزوس در پاسخ گفت خشمگین نشو ، لیدها نه از بابت گذشته گناهی دارند و نه از جهت حا ل . گذشته ها به گردن من بود و حال گناه از پاکتیاس است که باید تنبیه شود.

از گناه لیدیها بگذر و برای اینکه بعدها شورش نکنند نماینده ای به سارد فرست و فرمان بده که لیدیها اسلحه برندارند ، در زیر ردا قبایی بپوشند و کفشاهی بلند به پا کنند و کودکان خویش را به نواختن آلات موسیقی و بازرگانی وادارند. به زودی خواهی دید که مردان لیدی زنانی خواهند بود و اندیشه تو از شورش آنها راحت خواهد شد. والبته کورش هرگز به این توصیه های رهبری که برای زن کردن مردان کشورش نقشه می کشید اهمیت نداد. مازارس سردار ایرانی برای سرکوب شورش پاکتیاس به سارد فرستاده شد.

با ورود مازارس به شهر سارد ، پاکتیاس شهر را رها کرد و به کوم ( = کیمه ، مستعمره ی یونانی ) گریخت. مازارس به اهالی کوم پیغام داد که باید پاکتیاس را تسلیم کنند. اهالی کوم از یک سو نمی خواستند با پارسیان وارد جنگ شوند و از سوی دیگر راضی نبودند کسی را که به آنها پناه آورده است تسلیم پارسیان کنند، لذا از پاکتیاس خواستند تا از شهر آنها بیرون رود و به ملیطه بگریزد. به خواست اهالی کوم ، پاکتیاس به ملیطه رفت ولی از بخت بد شهری که به آن پناه آورده بود مردمی داشت بازرگان و پرستنده ی پول ! آنها راضی شدند در ازای دریافت وجهی پاکتیاس را تسلیم کنند ولی پاکتیاس بوسیله ی یک کشتی که از کوم آمده بود به جزیره ی خیوس فرار کرد اما این پایان بدبیاری های او نبود.

اهالی این جزیره خواهان ناحیه ای به نام آتارنی بودند که در برابر خیوس واقع بود و به مازارس گفتند که اگر آن ناحیه را به ما دهی پاکتیاس را به تو می سپاریم. مازارس چنین کرد و مردم خیوس پاکتیاس را آوردند و تحویل سپاهیان پارس دادند. سپس مازارس حکم مرگ پاکتیاس را صادر نمود و بدینگونه فرماندار شورشی لیدیه مجازات شد.

در پی این حادثه ، کورش تصمیم گرفت برای دفع خطرات احتمالی مستعمرات یونانی آسیای صغیر را نیز تسخیر نماید. لذا مازارس را به مطیع کردن این مستعمرات گماشت. نخستین شهری که فرو پاشید پری ین بود. پس از آن دشت مه آندر و کشورهای ماگنزی نیز سر به فرمان پارسیان فرود آوردند. در این هنگام مازارس از دنیا رفت و هارپاگ مادی جانشین او شد. هارپاگ بلافاصله شهر فوسه را پیرامون گرفت و به اهالی آن یک اولتیماتوم بیست و چهار ساعته داد که بجنگند یا تسلیم شوند.

مردم فوسه که دریانوردان زبردستی بودند و کشتی های فراوانی داشتند ، از این مهلت یک شبانه روزی سود بردند و شبانه سوار بر کشتی های خود شهر را ترک کردند. با پایان یافتن زمان تعیین شده ، سپاهیان پارسی به شهر درآمدند و شهر خالی از سکنه ی فوسه را بدست گرفتند. مردم فوسه سوار بر کشتی های خود به جزیره ی خیوس گریختند ولی خیوسی ها آنها را نپذیرفتند و به آنان جا ندادند. سپس فراریان فوسه تصمیم گرفتند به کرس کوچ کنند ولی پیش از آن خواستند به شهر خود باز گردند و از پارسیان انتقام بگیرند.

با این هدف به فوسه برگشته و در نزدیکی آن شهر شماری از پارسیان را کشتند. بسیاری از اهالی فوسه ( تقریبا نیمی از آنها ) با دیدن دوباره ی موطن خود هوس کوچ را از سر پراندند و با استفاده از عفوی که هارپاگ اعلام کرد، در ازای پذیرفتن فرمانبرداری از پارسیان به خانه هایشان بازگشتند. و اما نیم دیگر مردم فوسه به آلالیا در کرس رفتند و چون به راه زنی در دریاها پرداختند ، دولت قرتاجنه با آنان نبرد کرد و شمار زیادی از آنان را از پای درآورد و بازمانده ی آنها از جایی به جای دیگر رفتند تا به ولیا در خلیج پولیکاسترو رسیده و در آنجا ساکن شدند.

پس از آن لشکر پارس آهنگ تسخیر تئوس کرد. تئوس یکی از زیباترین شهرهای ایونیه بود که سه هزار سال پیش از این بوسیله ی مهاجرانی که از بخش پرتانیه ی آتن به آنجا آمده بودند بنا شده بود. اهالی تئوس نیز به سان مردم فوسه رفتار کردند . یعنی پیش از رسیدن پارسیان ، شهر را تخلیه نموده و به آبدر گریختند و در همانجا ساکن شدند. و اما سایر شهرهای ایونیه چون دریانها و اُاِلیانها راه مردم تئوس و فوسه را نرفتند. آنها با پارسیان پیمان بستند و با پذیرش حکومت آنان در شهر و دیار خود ماندند و به زندگی آرام خود ادامه دادند. از آن پس هارپاگ به جنگ با کاریها ، کیلیکها و پداسیها پرداخت و اندک اندک تمام نواحی آسیای صغیر به فرمان ایرانیان درآمد.

 

● نبرد بابل

نبرد بابل را از بسیاری جهات می توان مهترین حادثه در دوران زندگی کوروش و حتی در تمامی طول دوران باستان دانست ؛ چه از نظر عظمت و نفوذناپذیری رویایی استحکامات بابل که تسخیر آن در خیال مردمان آن دوران نیز نمی گنجید و چه از جهت رفتار جوانمردانه و انسانی کوروش کبیر با مردم مغلوب آن شهر و یهودیانی که در بند داشتند که او را شایسته ی عنوان « پایه گذار حقوق بشر » کرده است. به واقع می توان گفت که کوروش هرآنچه از مردی و مردمی و از سیاست و کیاست داشت در بابل بروز داده است. نظر به اهمیت این نبرد بد نیست قبل از توصیف آن کمی با شهر بابل و مردوک – خدای خدایان آن - آشنا گردیم ؛

شهری که ما آن را به پیروی از یونانیان « بابل » می نامیم در زبان سومری « کادین گیر » و در زبان اکدی « باب ایلانی » نامیده می شود که این هر دو به معنای « دروازه ی خدایان » می باشند. ناگفته پیداست که مردم چنین شهری تا چه اندازه می بایست به اصول مذهبی و خدایان خود پایبند بوده باشند.

 

● حمورابی

هنگامی که حمورابی تکیه بر تخت سلطنت بابل می زد کشوری به نسبت کوچک را از پدرش ( سین – موبعلیت ) به ارث بده بود که تقریباً هشتاد مایل درازا و بیست مایل پهنا داشت وحدود آن از سیپار تا مرد ( از فلوجه تا دیوانیه ی کنونی ) گسترده بود. در آن زمان پادشاهی های به مراتب بزرگتر وقدرتمندتری کشور بابل را پیرامون گرفته بودند. سرتاسر جنوب تحت سلطه ی " ریم سین " ( پادشاه لارسا ) بود ؛ در شمال سه کشور ماری ، اکلاتوم و آشور در دست " شمشی عداد " و پسرانش بود و در شرق " ددوشه " ( متحد عیلامیان ) بر اشنونه حکم می راند.

پادشاه حمورابی اگر چه همچون پدرانش از همان نخستین روزهای سلطنت مشتاق گسترش مرزهای کشورش بود ، لیکن با نظر به قدرت همسایگان مقتدر خویش ، پنج سال درنگ کرد و چون پایه های قدرتش را مستحکم یافت از سه سو به کشورهای همسایه حمله ور گشت ؛ ایسین را تصرف کرد و در امتداد فرات به سوی جنوب تا اوروک پیش رفت.

در اموتبال بین دجله و جبال زاگرس جنگید و آن ناحیه را متصرف شد و سرانجام در سال یازدهم از سلطنت خود توانست پیکوم را به اشغال درآورد. از آن پس بیست سال از سلطنت خود را صرف ترمیم معابد و تقویت استحکامات شهرهای تصرف شده کرد . در بیست و نهمین سال از پادشاهی حمورابی ، کشور بابل هدف تهاجم مشترک ائتلافی متشکل از عیلامیان ، گوتیان ، سوباریان ( آشوریان ) و اشنونه قرار می گیرد که با دفاع ارتش حمورابی این تهاجم ناکام می ماند. سال بعد حمورابی در تهاجمی شهر لارسا را متصرف می شود.

در سال سی و یکم همان دشمنان قدیمی دوباره متحد می شوند و به سوی بابل لشکر می کشند. اینبار حمورابی نه تنها تمامی سپاهیان انان را تار و مار می کند که تا نزدیکی مرزهای سوبارتو تیز پیش روی کرده ، تمامی بین النهرین جنوبی و مرکزی را متصرف می شود و سرانجام در سال های سی و ششم و سی و هشتم از سلطنت خود موفق می شود به سلطه ی آشور بر بین النهرین شمالی پایان دهد و تمامی مردم بین النهرین را بصورت یک ملت واحد تحت سلطه ی خود در آورد.

برای اداره ی چنین کشوری که ملت ها و نژادها و مذاهب گوناگون را در بر می گرفت ، حمورابی دست به یک سری اصلاحات اداری ، اجتماعی و مذهبی زد و آنها را تحت یک « مجموعه ی قوانین » مدٌون کرد. اگرچه با بدست آمدن قوانین قدیمی تر از پادشاهانی چون « اور – نمو » و « لیپیت – عشتر » دیگر نمی توان حمورابی را « نخستین قانونگزار تاریخ » نامید ولی هنوز هم می توان او را به عنوان یک پادشاه قانونمدار و عادل ستود. برای رفع اختلافات مذهبی و نیز برای مشروعیت بخشیدن به سلطنت خود و بازماندگانش ، حمورابی در این قانون ، مردوک خدای بابل را که تا آن مان یک خدای درجه سوم بود در راس خدایان دیگر قرار داد و البته با نهایت زیرکی مدعی شد که این مقامی است که از سوی « آنو » و « انلیل » به مردوک تفویض شده است. کاهنان سراسر کشور به امر شاه تقدم و تاخر خدایان را تغییر دادند و قصه ی آفرینش را از نو نوشتند تا نقش اصلی را به مردوک واگذارند.

 

● بختنصر

پادشاهان پس از حمورابی به علت فساد اخلاقی و مالی خود و درباریانشان هرگز نتوانستند عزت و شوکت کشور خود را آنگونه که حمورابی برایشان به ارث گذاشته بود حفظ کنند تا آنکه پس از گذشت سالیان دراز و در دوران حکومت « بختنصر » کشور بابل دیگر بار عظمت و اقتدار خود را بازیافت و تبدیل به بزرگترین و زیباترین شهر آن دوران شد. ولی این بار چیزی در این عظمت بود که آنرا از عظمتی که این کشور در دوران حمورابی داشت متمایز می ساخت ؛ نام بابل دیگر با نام یک پادشاه قانونگذار و عادل درنیامیخته بود ؛ مردم کشورهای دیگر با شنیدن این نام ، تصویر یک پادشاه خونخوار ، خشن و بی رحم را در ذهن مجسم می کردند ، تصویری که براستی شایسته ی بختنصر بود.

در همین زمان بود که یهودیان کشور یهودا از دادن خراج امتناع کردند و سر به شورش برداشتند. بختنصر با سپاه بی کران خود به آنان حمله ور شد ، اورشلیم را آتش زد و مردم آن سرزمین را به اسارت به بابل برد. پادشاه یهودا در مقابل چشمانش دید که چگونه سربازان بختنصر ، پسرانش را می کشتند و پس از آن بختنصر با دستان خود ، چشم های او را از حدقه درآورد. در همین حال بابلیان ، دیوانه وار و مست از بوی خون ، زیباترین اسیران خود را بر می گزیدند تا زبانشان را از بیخ برکنند ، چشمانشان و امعاء و احشایشان را بیرون کشند و پوستشان را زنده زنده از تن جدا کنند ! اورشلیم دیگر وجود نداشت و از میان یهودیان ، آنانکه هنوز زنده بودند ، ناچار شدند که باقی عمر را در اسارت اهالی بابل سر کنند.

 

● نبونید

باری ، بختنصر با همه ی قدرتش در سال ٥٦١ پیش از میلاد از دنیا رفت و پس از او پسرش « آول مردوک » به سلطنت رسید. او بسیار ضعیف و ناتوان بود و پس از آنکه تنها دو سال سلطنت کرد بدست دسته ای شورشی که از شوهر خواهرش « نرگال سار اوسور » فرمان می گرفتند ، از تخت شاهی به زیر آمد. سلطنت نرگال سار اوسور نیز چندان به درازا نکشید زیرا او بیمار بود و بزودی در گذشت. پس از وی پسرش « لاباسی مردوک » شاه شد. او نیز چند ماهی بیش سلطنت نکرد و فرمانده ی یک گروه شورشی به نام « نبونید » در سال ۵۵۵ پیش از میلاد ( یعنی تنها پنج سال پیش از آنکه کوروش در ایران به پادشاهی برسد ) بر تخت وی تکیه زد.

نبونید در سال ۵۵۴ پیش از میلاد پس از برگزاری جشن سال نو به شهر صور می رود تا در آنجا هیرام – پسر ایتوبعل سوم و برادر مربعل - را به عنوان خدای آن شهر مستقر سازد. در سال ۵۵۳ پیش از میلاد ادومو و تایما را به تصرف در می آورد. نبونید با تصرف تایما رؤیای بختنصر را دنبال می کرد و می خواست که مرکز حکومت خود را به آنجا منتقل کند. شاید به این خاطر که می خواست از بابل در برابر حمله ی احتمالی مصریان حمایت کند. به هر روی ، او در سال ۵۴۸ پیش از میلاد درآنجا اقامت گزید و حکومت بابل را به پسرش « بالتازار » واگذاشت.

سالها بعد ، آنچه نبونید را وادار به بازگشت کرد ، شنیدن خبر عزیمت سپاه ایران به سوی بابل بود. با شنید ن این خبر ، نبونید به سرعت به بابل برگشت تا شهر را برای دفاع در برابر هجوم پارسیان مهیا سازد. وضع سوق الجیشی هیچ درخشان نبود. نبونید چون از سمت مشرق و از سمت شمال در محاصره افتاده بود راه گریزی بجز از سمت مغرب ، یعنی به سوی سوریه و مصر نداشت ؛ و تازه از آن طرف هم بجز احتمال شورش مردم سوریه و بجز وعده های بی پایه ی دوستی از جانب مصر چیزی عایدش نمی شد.

سلطان باستانشناس مذهبی که به حق از انتقال قدرت از دولت ماد به پارسیان هخامنشی نگران شده بود و می دانست که این انتقال قدرت موجودیت بابل را تهدید می کند کوشید تا همه ی فرماندهان لشکری را با نیروهای تحت فرمانشان گرد هم آورد و انگیزه ی جنبش ملی خاصی بشود که بتواند سدی خلل ناپذیر در برابر مهاجم اشغالگر ایجاد کند. لیکن کاهنان که مواظب اوضاع بودند سلطان را به باد ملامت می گرفتند از این که برای پرداختن به سوداگریهای بی قاعده و به انگیزه ی کنجکاوی های باستانشناسی اندک کفر آمیزش از رسیدگی به امور سیاسی و کشوری غافل مانده است .

آنان در ایفای وظایف مقدس خود اهانت دیده و جریحه دار شده بودند ، و هیچ در پی این نبودند که خشم و کینه ی خود را پنهان بدارند. بدین جهت اعتماد لازم به او نشان ندادند تا بتواند عوامل مقاومت در حد فراتر از کامل را به دور خود گرد آورد. بحران قدرت شوم و بدفرجام بود. در آن هنگام که بیگانه در مرزهای کشور توده می شد و کسی نمی توانست در تشخیص مقاصد او تردیدی به خود راه بدهد متصدیان مقامات روحانی فکری بجز این در سر نداشتند که ولو در صورت لزوم با حمایت دشمن هم که باشد امتیازات خود را برای همیشه حفظ کنند.

آنان بی آنکه اندک تردید یا وسواسی به خود راه بدهند حاضر بودند برای انتقام گرفتن از پادشاهی که مرتکب گناه دخالت در امور ایشان شده بود به میهن خویش هم خیانت بکنند. عامل دیگر بی نظمی داخلی ناشی از روش خصمانه ای بود که یهودیان بابل مصممانه در پیش گرفته بودند. وضع یهودیان در بابل براستی سخت و اسف انگیز بود. از آن جا که بر اثر پیشگویی های حزقیل و یرمیای نبی ، مشعر بر اینکه دوران اسارت ایشان به سر خواهد رسید و عصر نوینی همراه با عزت و سعادت برای اسرائیل پیش خواهد آمد ، یهودیان با نذر و نیاز تمام خواهان ظهور منجی آزادی بخش موعود بودند ، کسی که مقدر بود اورشلیم را به ایشان باز پس بدهد و برای ایشان کوروش همان منجی آزادی بخش بود.

کوروش از جانب خداوند لایزال مأموریت یافته بود که قوم یهود را از آن زندان زرین بیرون بکشد. حزقیل که به یک خانواده ی روحانی تعلق داشت و در سیر تبعید اول یهودیان به بابل آورده شده بود مبشر والای امیدواری ایان بود. او دومین پیشگویی است که به هر سو ندا در می دهد کوروش عامل خداوندی نجات همکیشانش خواهد بود.

در همه جا شایع می کند که کوروش شکست ناپذیر است. و اسرائیل رویای جاودانگی خود را دنبال می کند.« شاید هم دیدن پیشرفتهای سریع ایرانیان که در کار مطیع کردن همه ی کشورهای خاور نزدیک و گردآوردن همه ی آنها زیر لوای یک امپراتوری وسیع تر و با اداره شدنی بهتر از اداره ی همه ی کشورهای گذشته بود که به پیغمبر بنی اسرائیل الهام بخشیده بود دست خدایی در کار است. »

بدین گونه حزقیل که با شور و شوق تمام گناهان اورشلیم را برشمره بود ، اکنون با دادن وعده ی بازگشت به وطن به تبعیدیان ، آن هم در آتیه ای نزدیک ، روحیه ی ایشان را تقویت می کرد. و بدین گونه پس از اعلام سلطه ی آتی خداوند بر بابلی که آن همه خدا داشت و با طرح سازمان اقلیمی واهی که در آن روحانیون از قدرتی استبدادی برخوردار خواهند بود احساس تفوق جامعه ی اسیر یهودی را تقویت می کرد و از او می خواست که ویژگیهای نژادی خود را در محیط بیگانه سالم و دست نخورده نگاه دارد و خطر تحت تاثیر تمدن بابل قرار گرفتن و مشابه شدن با بابلیان را به ایشان گوشزد می کرد.

 

 

زندگینامه کوروش کبیر

 

 

در مورد آنچه کوروش پس از فتح بابل انجام داده است ، سند ی به دست آمده که به استوانه ی کوروش معروف است. استوانه ی کوروش کبیر در خرابه های بابل پیدا شده و اصل آن در موزه ی بریتانیا نگهداری می شود. این استوانه را باستانشناسی به نام هرمزد « رسام » در سال ۱۸۷۹ میلادی پیدا کرده است. بخش بزرگی از این استوانه اینک از بین رفته است ولی بخشی از آن که سالم مانده است سندی مهم و تاریخی است مبنی بر رفتار جوانمردانه ی کوروش کبیر با مردم شهر تسخیر شده ی بابل و نیز یهودیانی که در اسارت آنان بودند. گوینده ی خط های آغازین این نوشته نامعلوم است ولی از خط بیست به بعد را کوروش کبیر گفته است.

منبع :بیتوته

متولدین آبان ماه بخوانند

متولدین آبان، نماد: عقرب

ویژگی‌ها و خصوصیات‌ کلی‌ متولدین‌ آبان‌ ماه‌:
مصمم‌، قاطع‌، با اراده‌، پر قدرت‌، محکم‌ و نیرومند
عاطفی‌، احساساتی‌، پراحساس‌ و شهودی‌
مقتدر، با نفوذ، قوی‌، جذاب‌، گیرا، پرشور و پرحرارت‌
پر شور و شوق‌ و مهیج‌

جنبه‌ منفی‌ شخصیت‌ متولدین‌ آبان‌ ماه‌:
حسود، غیرتی‌، خشمگین‌ و غضب‌ آلود
وسواسی‌ و بی‌اختیار
تودار، پنهان‌ کار، مرموز، لجوج‌، یک‌ دنده‌، سرسخت‌ و خودرأی‌

متولدین‌ آبان‌ ماه‌ در تمام‌ منطقه‌ البروج‌ پر شورترین‌، مقتدرترین‌، پر حرارت‌ترین‌ وپیچیده‌ترین‌ افراد به‌ شمار می‌آیند. حتی‌ زمانی‌ که‌ به‌ ظاهر خونسرد، آرام‌ و خویشتن‌دار می‌رسند، درونشان‌ پر از جوش‌ و خروش‌ و انرژی‌، عاطفه‌ و احساس‌ است‌. درواقع‌ درست‌ مثل‌ آتشفشانی‌ هستند که‌ زیر آبهای‌ آرام‌ قرار دارند و هر لحظه‌ ممکن‌است‌ که‌ فوران‌ کنند، ولی‌ افرادی‌ که‌ تیزهوش‌ و زیرک‌ محسوب‌ می‌شوند، از آن‌خشونت‌ مهار شده‌، قدرت‌ بی‌حد و حصر و شخصیت‌ هیپنوتیزم‌ کننده‌ شان‌ و درعین‌ حال‌ آرامش‌ و خودداری‌ ظاهرشان‌ آگاه‌ هستند. همراهی‌ با آنها در اجتماعات‌ وگردهمایی‌های‌ اجتماعی‌ مرسوم‌ خوشایند است‌، چون‌ آنها در حین‌ بحث‌ و گفتگو بافکر، با ملاحظه‌، موقر، محترم‌، متین‌، خوددار و در عین‌ حال‌ با محبت‌، خوش‌ رو،خوش‌ برخورد، با نزاکت‌ و مهربان‌ هستند، گاهی‌ اوقات‌ نگاهشان‌ آن‌ چنان‌ نافذ وعمیق‌ می‌شود که‌ اطرافیان‌ خجالتی‌ و کمرو تحت‌ تأثیر قرار می‌گیرند و احساس‌می‌کنند که‌ در مقابل‌ آنها بی‌دفاع‌ هستند.

آنها در ظاهر کناره‌گیری‌ از کانون‌ فعالیت‌ها و توجهات‌ را ترجیح‌ می‌دهند ولی‌ درعین‌ حال‌ افرادی‌ که‌ آنها را خوب‌ می‌شناسند، متوجه‌ هوشیاری‌ زیرکانه‌ آنها می‌شوندکه‌ جزیی‌ از شخصیت‌ وجودیشان‌ به‌ شمار می‌آید. آنها نیازمند انضباط فردی‌ هستند،چون‌ قادرند ویژگی‌ها و خصوصیت‌های‌ منحصر به‌ فرد خودشان‌ را شناسایی‌ کرده‌ وبه‌ همین‌ دلیل‌ از افراد دیگر متمایز شوند. در حقیقت‌، آنها به‌ راحتی‌ قادرند از قدرت‌خویش‌ در جهت‌ خیر و یا شر استفاده‌ کنند. آنها شدیدا پیگیر، مصر، سمج‌ و با اراده‌هستند، از عقیده‌ راسخی‌ برخوردارند و در عین‌ حال‌ عمیقا حساس‌ هستند و به‌ آسانی‌تحت‌ تأثیر عواطف‌ و احساسات‌ درونی‌ خودشان‌ قرار می‌گیرند. به‌ همین‌ دلیل‌ نیز به‌راحتی‌ صدمه‌ می‌خورند و اگر مورد توهین‌ یا بی‌حرمتی‌ قرار بگیرند، به‌ سرعت‌برانگیخته‌ شده‌ و خشم‌ و عصبانیت‌ بی‌امان‌ و خطرناک‌ خود را بروز می‌دهند.گهگاهی‌ آن‌ چنان‌ رک‌ گو می‌شوند که‌ تا آخر عمر دشمنانی‌ خطرناک‌ برای‌ خودشان‌می‌تراشند، چون‌ بیش‌ از حد دقیق‌، موشکاف‌ و عیب‌ جو هستند و اگر از کسی‌خوششان‌ نیاید، تظاهر به‌ دوست‌ داشتن‌ را امری‌ شدیدا دشوار تلقی‌ می‌کنند.

آنها قادرند انرژی‌ فراوان‌ خودشان‌ را به‌ طور سازنده‌ای‌ مهار کنند و اعتماد به‌ نفس‌خودشان‌ را با زیرکی‌ و بلند پروازی‌شان‌ را با بلند همتی‌ و علو طبع‌ تعدیل‌ نمایند، به‌شرط آن‌ که‌ طرف‌ مقابل‌ را دوست‌ داشته‌ باشند. در محل‌ کار با همکارانشان‌ تنها به‌عنوان‌ رهبر رابطه‌ برقرار می‌کنند و نسبت‌ به‌ افرادی‌ که‌ به‌ آنها بی‌علاقه‌ هستند، شدیدابی‌رحم‌، سنگدل‌ و بی‌پرده‌ می‌شوند. آنها به‌ شدت‌ متوقع‌، بی‌گذشت‌ و پرتوقع‌ هستند ونمی‌توانند به‌ راحتی‌ از اشتباهات‌ و نقطه‌ ضعف‌های‌ دیگران‌ چشم‌ پوشی‌ نمایند،شاید به‌ این‌ دلیل‌ است‌ که‌ از وجود نقطه‌ ضعف‌ها و بدی‌های‌ خودشان‌ غافل‌ هستند ونفرت‌ و بیزاری‌ خویش‌ را به‌ طرز نامعقولی‌ در قالب‌ خشم‌ و عصبانیت‌ نشان‌ می‌دهند.اگرچه‌ آنها می‌توانند دوستانی‌ خارق‌ العاده‌ باشند به‌ شرط آن‌ که‌ دوستانشان‌ احترام‌،آبرو، شرف‌ و حرمت‌ آنها را که‌ نسبت‌ به‌ آنها بیش‌ از حد حساس‌ هستند، مورد تردیدقرار نداده‌ و زیر سؤال‌ نبرند. آنها زمانی‌ که‌ احساس‌ کنند دوستانشان‌ به‌ حالشان‌ مفیدنیستند، به‌ راحتی‌ آنها را کنار می‌گذارند، ولی‌ خودشان‌ به‌ این‌ خصیصه‌ منفی‌ خوب‌آگاهند و بیشتر اوقات‌ با این‌ تمایل‌ می‌جنگند.

آنها به‌ کمک‌ قدرت‌های‌ معقولشان‌ که‌ با تخیل‌ و الهام‌ و شهود همراه‌ هستند و بابهره‌گیری‌ از استعداد، ذوق‌، قریحه‌، بینش‌ دقیق‌ و تحلیل‌ گرانه‌شان‌، به‌ علاوه‌ شانس‌خوبشان‌ از علم‌ و آگاهی‌ برخوردارند. در واقع‌ آنها به‌ نسبت‌ متولدین‌ ماههای‌ دیگر ازشانس‌ بیشتری‌ برای‌ نابغه‌ شدن‌ برخوردارند، ولی‌ متأسفانه‌ گهگاهی‌ به‌ افراط و تفریطپرداخته‌، بر علیه‌ تمام‌ رسوم‌ به‌ شورش‌ برخاسته‌، به‌ سمت‌ اغراق‌ و گزافه‌گویی‌ سوق‌یافته‌ و از بدی‌ها و عیوب‌ خود غافل‌ می‌شوند. عصبانیت‌ ترس‌ آور، بی‌رحمی‌ وخشونت‌ آزار گرانه‌ و ستیزه‌ جویانه‌، خودپسندی‌ و نخوت‌ شدید، حسادت‌ بیمارگون‌و ناپایداری‌ و بی‌ثباتی‌ شدید خلق‌ و خو همگی‌ برخی‌ از عادات‌ بد آنها به‌ شمارمی‌آیند. آن‌ دسته‌ از متولدین‌ آبان‌ ماه‌ که‌ به‌ مسامحه‌ گری‌ و تعلل‌ دست‌ می‌زنند، تبدیل‌به‌ افرادی‌ تنبل‌، خودخواه‌، لذت‌ جو و لوس‌ می‌شوند که‌ مدام‌ خواهان‌ شنیدن‌ تملق‌ وتمجید از جانب‌ دوستانشان‌ هستند.

از آنجایی‌ که‌ آنها کاملا با استعداد و خوش‌ ذوق‌ هستند، می‌توانند در بسیاری‌ ازحرفه‌ها و مشاغل‌ موفقیت‌ کسب‌ نمایند.

از آنجایی‌ که‌ در کار بسیار جدی‌، مستقل‌ و خویشتن‌ دار هستند می‌توانند جراح‌،دانشمند، قهرمان‌ و سربازانی‌ متهور و دلاور باشند. در کل‌ هر حرفه‌ای‌ که‌ لازمه‌اش‌تحقیق‌، بررسی‌، پژوهش‌ و سر و کله‌ زدن‌ با واقعیات‌ است‌ و در آن‌ سری‌ نهفته‌ باشد،برایشان‌ جالب‌ و خوشایند است‌، همچنین‌ می‌توانند سخنوران‌، ناطقان‌ و استادانی‌مجاب‌ گر و متقاعد کننده‌ باشند و به‌ عنوان‌ دیپلمات‌ یا مبلغ‌ مذهبی‌ و عرفانی‌ موفقیت‌کسب‌ نمایند و خودی‌ نشان‌ دهند.

متولدین‌ آبان‌ ماه‌ در عشق‌ و عاشقی‌ بسیار احساساتی‌، عاطفی‌ و فعال‌ هستند. ارتباطعاشقانه‌ به‌ نظر آنها امری‌ مقدس‌ است‌ و از بعد معنوی‌ به‌ آن‌ می‌نگرند. زمانی‌ که‌ عاشق‌می‌شوند، در خلسه‌ فرو رفته‌ و از خود بی‌خود می‌شوند و فردیت‌ خویش‌ را از یادمی‌برند و ازدواج‌ به‌ نظر آنها یک‌ پیوند روحی‌ و روانی‌ به‌ شمار می‌آید. به‌ همین‌ دلیل‌نیز گهگاهی‌ در امر عشق‌ و عاشقی‌ آن‌ چنان‌ به‌ افراط می‌روند که‌ لقب‌ «عشاق‌ بخت‌برگشته‌ و بد فرجام‌» را به‌ خود اختصاص‌ می‌دهند.

بیماری‌ها و مشکلات‌ احتمالی‌ متولدین‌ آبان‌ ماه‌:
صورت‌ فلکی‌ عقرب‌ بر لگن‌ خاصره‌ و اندام‌های‌ ادراری‌ حکمرانی‌ می‌کند ودر نتیجه‌ متولدین‌ آبان‌ ماه‌ مستعد ابتلا به‌ بیماری‌های‌ کبد و کلیه‌، سنگ‌ مثانه‌ و دیگربیماریهای‌ مقاربتی‌ هستند. همچنین‌ ممکن‌ است‌ دچار دمل‌، آبسه‌، کورک‌، جوش‌،بیماری‌ کفگیرک‌، فیستول‌، بواسیر، فتق‌ و زخم‌های‌ پوستی‌ شوند.

علاقمندیها: صداقت‌ و حقیقت‌، عوامل‌ پنهان‌ و اسرارآمیز، درگیر بودن‌ در کار،کارهای‌ معنادار و عمیق‌، مجاب‌ گری‌ و برخورداری‌ از قدرت‌ قانع‌ کنندگی‌.

بیزاریها: بسنده‌ کردن‌ به‌ اطلاعات‌ سطحی‌ و کم‌ مایه‌، سودجویی‌ و منفعت‌طلبی‌،مشاغل‌ و کارهای‌ موهن‌ و سبک‌، ارتباطات‌ و روابط سطحی‌ و کم‌ مایه‌، تملق‌، چرب‌زبانی‌، چاخان‌ گویی‌، گزافه‌گویی‌، اغراق‌ و چاپلوسی‌.


مشکلات‌ احتمالی‌ که‌ ممکن‌ است‌ سر راهشان‌ به‌ وجود بیاید و شیوه‌صحیح‌ برخورد با آنها:
هر کسی‌ ویژگی‌ها و خصوصیات‌ منحصر به‌ فردی‌ دارد و زمانی‌ که‌ این‌ خصلت‌هاسرکوب‌ و یا فرو خورده‌ شوند، یا برآورده‌ نشوند، باعث‌ بروز مشکلاتی‌ می‌شوند.توصیه‌ ما این‌ است‌ که‌ توصیه‌ها و راهکارهای‌ ما را به‌ کار ببندید و از مواجهه‌ با نتایج‌عالی‌ آن‌ شگفت‌ زده‌ شوید:
مشکل‌: گهگاهی‌ از عقده‌ حقارت‌ و خود کم‌ بینی‌ رنج‌ می‌برید و از خودتان‌ بدتان‌می‌آید، در عین‌ حال‌ اصلا مایل‌ نیستید که‌ از دیگران‌ کمک‌ بگیرید.
راه‌ حل‌: باید به‌ خودتان‌ بقبولانید که‌ نه‌ تنها دیگران‌ بلکه‌ خودتان‌ نیز دارای‌عیوب‌ و نقطه‌ ضعف‌ هایی‌ هستید، سپس‌ سعی‌ کنید تا حتی‌ الامکان‌ نسبت‌ به‌ آنهابی‌اعتنا باشید، بعد متوجه‌ خواهید شد که‌ آنها به‌ تدریج‌ کمتر و کمتر می‌شوند.خودمانی‌ رفتار کنید و منعطف‌ باشید تا به‌ راحتی‌ بتوانید در حین‌ مواجهه‌ با مشکلات‌از دیگران‌ کمک‌ بگیرید.
مشکل‌: با این‌ که‌ راه‌ درست‌ را در زندگی‌تان‌ یافته‌اید و نظر موافق‌ همه‌ را جلب‌کرده‌اید، با این‌ حال‌ هنوز هم‌ از نتایج‌ حاصله‌ راضی‌ نیستید و احساس‌ رضایت‌نمی‌کنید.
راه‌ حل‌: باید حتی‌ الامکان‌ ظاهربینی‌ را کنار گذاشته‌ و به‌ عمق‌ هر چیز بنگرید،بعد به‌ نقطه‌ای‌ می‌رسید که‌ متوجه‌ می‌شوید دقیقا خواسته‌ تان‌ چه‌ بوده‌ است‌. پس‌ابتدا جوانب‌ امر را بررسی‌ کرده‌ و به‌ درون‌ بروید.
مشکل‌: در ارتباطگیری‌ با مشکل‌ مواجه‌ می‌شوید، با همسرتان‌ مشکل‌ پیدامی‌کنید و در نهایت‌ با دوستتان‌ قطع‌ رابطه‌ می‌نمایید.
راه‌ حل‌: نباید به‌ دنبال‌ یافتن‌ نقطه‌ ضعف‌ و عیب‌ و ایراد در دوستان‌ و اطرافیانتان‌باشید، با آنها رفتاری‌ تحقیرآمیز نداشته‌ باشید و از در پیش‌ گرفتن‌ رفتار خشک‌،انعطاف‌ناپذیر، مقرراتی‌ و جدی‌ جدا خودداری‌ نمایید و از مقاومت‌ خود بکاهید.
مشکل‌: هم‌ سن‌ و سالها و هم‌ ترازانتان‌ در جمع‌ از شما دوری‌ می‌گزینند و یا زمانی‌که‌ به‌ آنها نزدیک‌ می‌شود، متفرق‌ و پراکنده‌ می‌شوند.
راه‌ حل‌: هر زمان‌ که‌ احساس‌ کنید شخصیت‌تان‌ لگد مال‌ شده‌ و یا مورد اذیت‌قرار گرفته‌اید، آن‌ را در صحبت‌ هایتان‌ ابراز می‌کنید و این‌ صراحت‌ لهجه‌ شما باعث‌می‌شود که‌ اطرافیان‌ از شما رویگردان‌ شوند، پس‌ بهتر است‌ سعی‌ کنید که‌ تغییری‌ دررفتارتان‌ بدهید و مراقب‌ حرف‌ زدنتان‌ باشید.

سیاره‌ حاکم‌ بر شما «پلوتون‌» است‌.
فاصله‌ متوسط پلوتون‌ از خورشید39/4
دور گردش‌ نجومی‌ از کانون‌ (بر حسب‌ سال‌)247/68
شعاع‌ استوایی‌ (برحسب‌ کیلومتر)1/140
مدت‌ دوران‌ (گردش‌) جرم‌ (بر حسب‌ روز)6/4
انحناء خط استوا نسبت‌ به‌ کانون‌ (بر حسب‌ درجه‌)96
تعداد ماهواره‌های‌ مشاهده‌ شده‌1

حقایق‌ جالب‌ و شگفت‌انگیز دیگری‌ راجع‌ به‌ ماه‌ تولد شما (آبان‌):
عقرب‌ موجودی‌ گزنده‌، کینه‌ توز و زهردار است‌ و شب‌ها در مناطق‌ و نواحی‌ مرطوب‌به‌ دور از نور در جاهایی‌ یافت‌ می‌شود که‌ منابع‌ غذایی‌ مثل‌ سوسک‌، جیرجیرک‌، بید،شب‌ پره‌ و حشراتی‌ از این‌ دست‌ زیادند.

رنگ‌ محبوب‌ و خوش‌ یمن‌ متولدین‌ آبان‌ ماه‌ «قرمز تیره‌ و آلبالویی‌» است‌.

سنگ‌ خوش‌ یمن‌ برای‌ متولدین‌ آبان‌ ماه‌ اپال‌ (عقیق‌ سلیمانی‌) اسرارآمیز است‌ که‌حاوی‌ عجایبی‌ مثل‌ آسمانها، رنگین‌ کمان‌های‌ درخشان‌، محشر کبرا، آتش‌ بازی‌،صاعقه‌، آذرخش‌ و ناپایداری‌ و حرکت‌ در مرکز و عمق‌ محسوب‌ می‌شود در طول‌تاریخ‌ در سر تا سر دنیا برای‌ این‌ سنگ‌ ارزش‌ خاصی‌ قائل‌ شده‌اند. «لوئیس‌ کیلی‌»،باستان‌ شناس‌ معروف‌، شش‌ هزار سال‌ قبل‌ مصنوعات‌ و اشیاء دست‌ ساز اپال‌ را دریک‌ غار در «کنیا» پیدا کرد. افسانه‌ای‌ قدیمی‌ می‌گوید که‌ هر کسی‌ که‌ اپال‌ را به‌ عنوان‌سنگ‌ خوش‌ یمن‌ به‌ همراه‌ نداشته‌ باشد، بدشانسی‌ می‌آورد و استفاده‌ و همراه‌ داشتن‌آن‌ یک‌ ضرورت‌ و الزام‌ محسوب‌ می‌شود.

نام‌ افراد مشهوری‌ که‌ در ماه‌ آبان‌ متولد شده‌اند:
ماری‌ آنتوانت‌
ماری‌ کوری‌
مارتین‌ لوتر
تئودور روزولت‌
چارلز، پرنس‌ ولز
بیل‌ گیتز

منبع:3جوک

امشب تمام عظمت هستی در برابر عشق تعظیم می کند

زیرا می خواهد اولین برگی که از بلندی افتاد را نظاره کند . . .

پاییز مبارک

----------------اس ام اس پاییز----------------

دنیا مثل پاییزه هم قشنگه هم غم انگیزه

قشنگیش به خاطر تو و غم انگیزیش به خاطر دوری تو . . .

----------------اس ام اس پاییز----------------

وقت خریدن لباس های پاییزی دقت کنید :

لباس هایی با جیبهای بزرگ به اندازه ی دو دست !

شاید همین پاییز عاشق شُدید . . .

----------------اس ام اس پاییز----------------

شب های ملال آور پاییز است / هنگام غزل های غم انگیز است

گویی همه غم های جهان امشب / در زاری این بارش یکریز است

----------------اس ام اس پاییز----------------

دوباره پاییز

اما نه ((فصل خزان)) زرد!

دوباره پاییز

اما نه فصل اندوه و درد!

دوباره پاییز

فصل زیبای سادگی

دوباره پاییز، موسم شدید دلدادگی . . .

----------------اس ام اس پاییز----------------

من همان برگم که بر روی درخت / لرزم از برد چنین پاییز سخت

در نهایت باید افتاد و گریست / به درخت گفت خداحافظ و رفت . . .

----------------اس ام اس پاییز----------------

عمر ما عاقبت ای دوست بسر خواهد رسید / باد پاییز ندانی بی خبر خواهد رسید

گل نباشیم اگر گلشن چو خارستان کنیم / بعد ما خار فراوان به ثمر خواهد رسید . . .

----------------اس ام اس پاییز----------------

باز پاییز است، اندکی از مهر پیداست

حتی در این دوران بی مهری باز هم پاییز زیباست

مهرت قشنگ ٬ پاییزت مبارک . . .

----------------اس ام اس پاییز----------------

پاییز زیبا و عروس فصل هاست

برگ ریزان درخت و خواب ناز غنچه هاست

خش خش برگ و نسیم باد را بی انتهاست

هرچه خواهی آرزو کن ُ فصل فصل قصه هاست . . .

----------------اس ام اس پاییز----------------

همره باد سر پاییزی سرنوشت من و و تو گشته جدا

رهسپاری عشق من اکنون میسپارم تو را به دست خدا . . .

----------------اس ام اس پاییز----------------

فصل باد و برگ فصل رنگ و رنگ و رنگارنگ

فصل مشق و مشق عشق و عشق انار

فصل باز باران با ترانه فصل شیدایی و مهر و مهرگان

فصل یلدا و چله

پائیز پادشاه فصول بر همه مبارک باد . . . !

----------------اس ام اس پاییز----------------

خیزید و خز آرید که هنگام خزانست / باد خنک از جانب خوارزم وزانست

آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزانست / گویی به مثل پیرهن رنگ رزانست . . .

----------------اس ام اس پاییز----------------

می پسـندم پاییـز را

که معافـم می کنـد

از پنـهان کردن

دردی که در صـدایم می پیچـد ُ

اشکی که در نگاهـم می چرخـد

آخر همه مـی داننـد

سـرما خورده ام . . . !

----------------اس ام اس پاییز----------------

میان همهمه ی برگهای خشک پاییزی

فقط ما مانده ایم که هنوز از بهار لبریزیم . . .

منبع:نتستان

پیامک

می زنم امروز در کوی توَلاّیت قدم / تا بگیری دست این افتاده را فردا جواد

در گلستان محمد، نخل سرسبز رضا  / میوه قلب علی، ریحانه زهرا جواد . . .

.

.

.

امام جواد علیه‌السلام :

تا هنگامی که سپاسگذاری بندگان ادامه دارد نعمتهای خداوند قطع نمی‌شود . . .

.

.

.

شهادت مظهر جود و سخا و علم و معرفت

امام جواد علیه السلام تسلیت و تعزیت . . .

التماس دعا


.

.

.

آنکه عمری داغ زهرا زد شرر برپیکرش / ریخت از روز ازل باران ماتم بر سرش

نخل امید رضا بود و به باغ احمدی / دست ظلمی زد شراره بر همه برگ و برش . . .

.

.

.

در میان حجره یا رب کیست غوغا میکند  / شکوه زیر لب ز بی رحمی دنیا میکند

همسرش از فرط شادی و شعف کف میزند  / زین عمل خود را به عالم خوار و رسوا میکند

.

.

.

دانه های بی تقصیر انگور

از مسیر انگشتها تا کامت ، هزار بار زنده شدند و مردند

درحالی‌که شیطان در گرد دختر مأمون پرسه میزد . . .

.

.

.

گشته عالم، غرق ماتم

در عزای جواد الائمه

کرده زهرا ناله برپا

در عزای جواد الائمه

شد ز بیداد، شهر بغداد

کربلای جواد الائمه

.

.

.

گشته عالم غرق ماتم در عزاى جوادالائمه

کرده زهرا ناله بر پا از براى جوادالائمه

یوسف زهرا به سن نوجوانى گشته مسموم

مى‏ دهد جان در میان حجره ‏ى در بسته مظلوم . . .

.

.

.

ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد

او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد

مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل

از روی شوق در ره جانانه جان سپرد . . .

.

.

.

خورشید سپهر عدل و داد است جواد

سر لوحه دفتر رشاد است جواد

در جود و سخا کسی به پایش نرسد

چون مظهر جود حق جواد است، جواد

.

.

.

سلام ما به رخ انور امام جواد

درود ما، به تن اطهر امام جواد

غریب بود و غریبانه جان سپرد و نبود

کسى به وادى غم، یاور امام جواد

.

.

.

سلام بر امام جواد(ع) که «جود» قطره ای بود در پیشانی بلندش

و «علم» غنچه ای بود از گلستانِ وجودش و «حلم» گوهری بود از گنجینه فضایلش . . .

/www.netestan.com

درمورد تلوزوینهای led

 

تلویزیون LED


تلویزیون led-تلویزیون LED (نامی که شرکتهای سامسونگ، توشیبا، فیلیپس و ال جی از آن استفاده کرده اند) همان تلویزیون LCD است که بجای لامپ فلورسنت از سیستم نورافشانی LED استفاده می کند. البته این تلویزیون ها بطور 100 درصد LED نیستند و نباید این نام به آنها اطلاق شود.تلویزیون LED واقعی برای نمایشگرهای بزرگ در استادیوم ها و اهداف تجاری استفاده می شود.


تشخیص و ایجاد تمایز بین تلویزیون LCD که از طریق لامپ فلورسنت نوردهی میکند باتلویزیون LED که از دیودهای نورانی استفاده می کند بسیار مهم است انقدر که در انگلستان شرکت سامسونگ در تبلیغاتش اجازه ندارد از لفظ LED TV استفاده کند مگر اینکه توضیحی درباره شیوه نوردهی در آن به بیننده بدهد.

راهنمای خریدتلویزیون LED

تلویزیون led, تلویزیون led, led تلویزیون, قیمت تلویزیون led, led قیمت تلویزیون, تلویزیون LEDU, میز تلویزیون led

تلویزیون led-تلویزیون ​LED مخفف واژه Light Emitting Diode و به معنای دیود ساطع کننده نوراست. دیودهای ساطع‌کننده نور در واقع جزو خانواده‌ دیودها هستند و دیودها نیز زیر گروه نیمه هادی‌ها به شمار می‌آیند.
 

خاصیتی که تلویزیون LED را از سایر نیمه‌‌هادی‌ها متمایز می‌کند این است که با گذرجریان از آنها مقداری انرژی به صورت نور ازآنها ساطع می‌شود. تلویزیون LED تا اواخر دهه گذشته فقط می‌توانستند سه نور آبی، سبز و قرمز تولیدکنند که این موضوع باعث کاربرد محدود آنها بود، اما این اواخر LEDهایی با رنگ آبی وارد بازار شده‌اند که می‌توانند نور سفید با هاله‌ای از رنگ آبی تولید کنند.

به همین دلیل می‌توان از این تکنولوژی در تولید تلویزیون و مانیتور استفاد کرد.


تلویزیون LED فاقد پرتوهای مادون قرمز و فرابنفشی هستند که سایر صنایع روشنایی ایجاد می‌کنند برای همین تلویزیون LED به سلامت چشم و محیط آسیب نمی‌رسانند.


LEDهای سفید قابلیت تولید همه رنگ را داشته و علاوه بر آن از انرژی بسیار کمی در مقایسه با سایر لامپ‌ها و LEDهای قدیمی، برای تولید روشنایی استفاده می‌کنند.


کارشناسان معتقدند استفاده لامپ‌های LED نسبت به لامپ‌های فلورسنت و ... در تلویزیون LED مزایای بیشتری دارد و مزیت مهم آن برگشت‌پذیری به چرخه طبیعت است زیرا که در آنها به جای جیوه از عناصر دیگری مانند گالیوم و آرسنیک استفاده شده است.
 
 

در LCDهای معمولی برای روشن کردن کریستالهای مایع (Backlight) از لامپ​های مختلفی از جمله لامپ​های نور سفید و یا لامپ های فلورسنت سرد، لامپ های فلورسنت گرم  استفاده می​شود ولی LCD جدید یا همان تلویزیون LED به جای لامپ​های یاد شده به چراغ‌های LED برای روشن کردن کریستالهای مایع مجهز شده​اند‌.


دو سبک تلویزیون LED  وجود دارد:


1-تلویزیون LED که به نام “لبه روشن” (edge-lit) شناخته می شود،بامجموعه ای از ال ای دی ها در اطراف قاب تلویزیون.

2-تلویزیون LED دیگری “با آرایش منظم ” (full-array) با مجموعه ای از چراغها در پشت صفحه نمایش در الگوی شبکه ای.


مدل های لبه روشن نور را به مرکز صفحه نمایش منعکس می کنند، و باریکترین ، و سبکترین مدل تلویزیون ها در حال حاضر هستند. از آنجا که آنها چراغ های کمتری در داخل دارند، مدل های LED لبه روشن، نسبت به مدل های «با آرایش منظم» ارزان ترند.

 

با این حال ، مدل های «با آرایش منظم» بهترین نسبت کنتراست را در تکنولوژی LED  دارا هستند.



مقایسه بین تلویزیون LED و LCD معمولی:


تلویزیون led, تلویزیون led, led تلویزیون, قیمت تلویزیون led, led قیمت تلویزیون, تلویزیون LEDU, میز تلویزیون led

 

-تصویر در تلویزیون LED بسیار روشنتر است و کنتراست بسیار بهتری دارد و نقاط سیاه در آن عمیق ترند.


-با سیستم نوردهی Edge-LED ضخامت آنها بسیار کم است، بطوریکه LED های موجود در بازار کمی بیش از 25 میلیمتر هستند!


-تلویزیون LED برق بسیار کمتری مصرف می کند.



-طیف رنگ در تلویزیون LED وسیع تر است بخصوص وقتی از تکنولوژی نوردهی RGB-LED استفاده شده باشد.


-فرکانس تغییر تصویر در تلویزیون LED بالاتر است.


-تلویزیون LED  آلودگی محیط زیستی کمتری دارند.


به دلیل سرعت خاموش و روشن شدن بالای LED، خاموش و روشن شدن تصویر در تلویزیون LED بسرعت انجام می​گیرد در نتیجه می​توان به Response Time یا زمان پاسخگویی پایینتر دست یافت، این باعث می​شود محوی و تاری که هنوز هم به طور جزئی در تصاویر پر تحرک درهنوز هم به طور جزئی در تصاویر پر تحرک در LCDها دیده .  LCDها دیده می​شود باز هم کاهش پیدا کند

www.netestan.com

ویژه عید قربان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عرفه

 

روز عرفه را از دست ندهید

 آیت الله 'مجتبی تهرانی' با بیان فضیلت های روز عرفه به مردم سفارش کردند: این فرصت را که بهترین فرصت است؛ به خصوص از ظهر تا هنگام غروب را که در روایات وارد شده؛ از دست ندهید.

به گزارش  ایرنا، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی به مناسبت نهم ذیحجه، سخنان این استاد اخلاق را درباره اهمیت شب و روز عرفه منتشر کرد که به شرح زیر می باشد:
 
* دعا در شب عرفه مقبول و مستجاب است
 
در روایتی نقل شده است که شب عرفه هر دعای خیری که انسان بکند به اجابت می رسد؛ و برای کسی که در شب عرفه اطاعت الهی را بکند و اعمال صالحه انجام دهد، معادل 170 سال اطاعت و عبادت است؛ یعنی از نظر پاداش چنین چیزی به او داده می‏شود.
 
* اعمال صالح برابر 170 سال عبادت است
 
این روایت، عظمت شب عرفه را می رساند. لذا امشب را قدر بدانید! اولین مساله‏ای که درباره این شب تاکید شده 'دعا کردن' است و در روایت دارد که دعا کنید! دعای خیر کنید! و بدانید که این دعاها به اجابت می رسد. مقید باشید که امشب، مشغول غیر عبادت نباشید! کاری کنید که اشتغالات کنار برود تا بتوانید به سوی عبادات و صالحات بروید!
 
وقتی چنین معادله‏ای هست که عبادت امشب مانند عبادت 170 ساله است، خیلی انسان باید مراقبت و جدیت داشته باشد. این خیلی قابل توجه است، چون این شب یکی از بزرگترین فرصت هایی است که ما داریم.
 
* اثر دعا برای دیگران و پشت سر آنها
 
درباره دعا کردن هم بگویم که در روایتی از امام باقر (ع) آمده است که حضرت فرمودند سریعترین دعایی که به هدف اجابت می‏رسد، دعایی است که یک برادر مومن، برای برادر مومن دیگرش می‏کند و پشت سر او برایش از خدا خیر می‏خواهد؛ نه در حضورش. یعنی هرکس برای دیگری دعا کند، به سرعت به اجابت می رسد.
 
وقتی این شخص شروع می‏کند به دعا کردن برای برادر مومنش و پشت سر او، آن فرشته‏ای که برای گرفتن دعاها موکل شده است، جواب می‏دهد: بله! 'و لک مثلاه' یعنی این چیزی که برای برادرت خواستی، برای خودت دو برابرش برآورده شد. یعنی همین که برای دیگری خیر خواستی و دعایش کردی، برای خودت دو برابرش منظور و مستجاب می‏شود.
 
* امشب را قدر بدانید!
 
از غروب شب عرفه تا غروب روز عرفه زمان بسیار بزرگی است. این را گفتم تا امشب که به حسب ظاهر شب عرفه است و موقعیت بسیار خوبی است، هم دعا کنید و هم به اعمال صالحه مشغول شوید! این را هم بدانید که دعاهایی که می‏کنید اگر برای دیگران باشد، چیز بیشتری نصیبتان می‏شود. خدا کند یکی از آن کسانی که شما دعا می‏کنید من باشم...
 
* روز عرفه، روز درخواست از خداوند
 
در روایتی است که از پیغمبر اکرم(ص) نقل شده است که خداوند وحی فرستاد به بعضی از پیامبرانش که این متن وحی الهی است که بر فرض که اهل هفت آسمان و تمام زمین، همگی از من درخواست کنند و به هرکدام هرچه که خواستند را بدهم، از خزانه، حکومت و فضل الهی ذره‏ای کاسته نمی‌شود؛ حتی مثل یک بال پشه هم از خزانه من کم نمی‌شود؛ و چه‏طور ممکن است که از فضل الهی کاسته شود در حالی که من سردمدار آن هستم!؟
 
* روز امید خوشبختی برای همه
 
روایتی دیگری از امام زین العابدین (ع) علیه آمده که محدث قمی هم آن را در مفاتیح نقل کرده است؛ در آن روایت آمده است که روز عرفه بود و حضرت دیدند که سائلی دارد از مردم، یعنی غیر خدا، درخواست می‌کند؛ حضرت به او فرمود: وای بر تو! در چنین روزی از غیر خدا تقاضا و درخواست می‌کنی!؟ و حال آنکه امید می‌رود در چنین روزی فضل الهی شامل طفل‌هایی شود که در رحم مادر هستند. امید است که اینها خوشبخت و سعادتمند شوند.
 
* روز عرفه، روز دعا و درخواست
 
یکی از آن مقاطعی که این اسلحه بردش بیشتر است و در اجابت سرعت دارد، ‌روز عرفه است. حتی تعبیر امام باقر(ع ) این است که اصلا‌ روز عرفه، روز دعا و درخواست از خداوند است. یعنی در این مقطع زمانی بخصوص سرعت اجابت دعا بیشتر است.
 
* تنها امید جاماندگان
 
حضرت امام جعفر صادق(ع) فرمودند: اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگیرد غفران برای او نیست مگر آنکه عرفه را درک کند.
 
از این روایت دو مطلب به دست می‏آید: یکی، عظمت ماه مبارک رمضان از نظر گسترش مغفرت الهی است که همه را در بر می‌گیرد. دوم، عظمت عرفه است. در ماه مبارک رمضان، زمان مطرح است. ممکن است برای عرفه هم زمان مطرح باشد؛ یعنی روز خاص و هم مکان مورد نظر باشد که آن زمین عرفات است. ولی مسلّماً زمان در اهمیت موضوع دخالت دارد که روز عرفه است.
 
از لحاظ قید زمان، اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگرفت، مسلما اگر در روز عرفه از خداوند طلب مغفرت کند مورد مغفرت الهی قرار خواهد گرفت.
 
* فضیلت زایرین امام حسین (ع) در عرفه
 
مسلله مهم در روز عرفه زیارت امام حسین (ع ) است که در حدیث آمده است خداوند قبل از آنکه به سرزمین عرفات نظر کند، به زایرین امام حسین(ع ) نظر می‌افکند و این نظر افکندن در زمان‌های حساس و سرنوشت‌ساز مانند شب قدر، عید فطر، عید قربان و عید غدیر می‌باشد که افضل اعمال در این زمان‌ها زیارت امام حسین(ع ) است.
 
* این روز را از دست ندهید!
 
هر لحظه‌ای از لحظات امروز برای ما گرانبها است؛ بخصوص برای دعا و درخواست از خداوند. این فرصت بهترین فرصت است. پس این فرصت را از دست ندهید! به خصوص از ظهر تا هنگام غروب را که در روایات وارد شده است. به دوستان می‏خواستم سفارش کنم که این چند ساعت را غنیمت بشمارید.
 
بدانید اگر می‏خواهید مشکلاتتان را حل کنید ـ‏که همه ما ‏مشکلات داریم‏ـ بیایید ‌این چند ساعت را درِ خانه خدا بروید و از او بخواهید؛ چه حاجت‏های مادی را و چه معنوی را، همه را از او بخواهید. چون امروز برد دعا خیلی زیاد است. بخصوص درباره دیگران اگر دعا کنید، ما در روایت داریم که خدا چند هزار برابر به شما اعطا می‏کند. از همه شما التماس دعا دارم؛ من را هم فراموش نکنید و دعا کنید.
منبع:رجا نیوز*

شهادت حضرت امام محمدباقر(ع) تسلیت باد

پهنه تلخِ فراق، چشمانِ ناشکیبِ دنیا را پُر کرده است.

لب ها می لرزند تا مگر گوشه ای از کلمات سوزان درون را بیرون بریزند.

چشم ها می گریند؛ بلکه از دریای غم های سینه، کاسته شود.

... و حقیقتِ بهشت، چقدر به اشک های ما نزدیک شده است!

مدینه هم با بقیع هایی که از شعرهایِ ماه می تراود، هم ناله شده است.

تمامِ دو بیتی هایِ بر زبان نیامده، مهمانِ این فراقِ جانسوزند.

فرازهایِ غنیِ مفاتیح، داغدارِ این غیابِ جانْکاهند.

غروب، گویا سوگند یاد کرده که ما را تا همیشه به یادِ این هجرِ گلگون بیندازد.

و فرصت ها از بقیع می گویند و طلایی می شوند؛ مثل گنبدی که آنجا نیست. خاک بقیع، همیشه در رنگِ مظلومیتِ خود مستور بوده است.

شگفتی های خلقت، متعجبند که سینه این خاک، چگونه توانسته است، سینه شکافنده دانش را در بر بگیرد.

آری! گنبدی بزرگ تر از آسمان نیست که رویِ این خاک گذاشته شود. آسمان، مستقیم از صفایِ این خاک توشه برمی دارد.

آسمانِ بقیع می بیند که تسلای خاطر ما، دستانِ عادل خدا و چشمان آینده نگرِ اوست.

مصیبت زدگی اما تا آنجاست که افراشتگی پرچم های عزا در قله هایِ رفیع بندگی، طبع شاعران را به خون نشانده است و کور باد چشمِ فرومایگان که این سیاه جامگی، روشن از پویایی و تعالی ست.

و زیر پوستِ این کلماتِ سیاه پوش، نشانه های ارادت و شفاعت رفته است.

آیینه غربت

سید علی اصغر موسوی

مدینه!

بسوزان مجمری از داغ دل ها.

بسوزان زین مصیبت اختر چرخ!

غمی سنگین نشسته بر دل اشک

بسوزان هستی این اشک ها را!

غمی سنگین نشسته بر دل امروز؛ غمی همچون غروب ظهر عاشورا؛

مدینه!

آی کانون غم خوبان!

بگو امروز هم تکرار روز دیگری از داغ فرزندان طاهاست؟!

بگو امروز هم باید بساید سر به خاک غم نشان، خورشید؟!

چرا واکرده چتر غم، نگاه آسمان اینک؟!

بگو آیا بقیع از میهمان دیگری باید کند امروز استقبال؟!

... چلچراغ وجودش که پرتو از انوار عاشورا گرفته بود، چنان تابناک بر افلاک و خاک می تابید که تیره روزان «اموی» را تاب تماشا نمانده بود و با رَشکی اهریمنی، باقر علوم الهی را می نگریستند.

چنان ناشایسته رفتار می کردند که خورشید تابناک «مدینه» را به «شام» تیره روز خود فرا می خواندند؛ غافل از اینکه نور الهی را برای تبلور، حد و مرزی نیست.

گویی سفر شام، برای حضرت باقر علیه السلام عبادتی در سیر الی الله و برای کج اندیشان اموی، تجربه ای برای کشف حقیقت بود؛ حقیقتی که در طول تاریخ، سعادت کشف و پیروی از آن را هرگز نیافتند.

حضرت باقر علیه السلام بود و انتشار معارف علوی؛ حضرت باقر علیه السلام بود و تابش روزافزون علوم.

حضرت باقر علیه السلام بود و جویندگان علم الهی که همچون پروانه، دور شمع وجودش می چرخیدند.

حضرت باقر علیه السلام بود و نشر آرمان های ولایت؛ آرمان هایی که هزاران پیامبر و نبی برای عظمت آن، جان فشانی کرده بودند.

سموم خزان وزیدن گرفته بود و اهریمنان، با دست های آلوده به فتنه و سینه های آغشته به کینه، کام ولایت را هدف گرفته بودند.

تنها دست آویز دستگاه اموی، شدت حسادت بود؛ حسادت به درخشندگی و تابندگی امامان معصوم و فرزندان پاک رسالت؛ حسادت به صاحبان دانش و تقوا و بصیرت.

اینک، حضرت باقر علیه السلام بود و آستان غریبانه بقیع؛ آستانی که آیینه غربت همیشگی امام مجتبی علیه السلام و سیدالساجدین، امام زین العابدین علیه السلام بود، آستانی که این بار، شاهد تربت عطرآگینی دیگر از سلاله پاکان بود، تربتی در کنار تربت غریبانه پدر، تربتی در کنار مزار ناپیدای مادر، تربتی در نهایت غربت.

خورشید غروب کرده امامت، به بقیع نزدیک می شد و فوج ملائک سوگوار، به آسمان و زمین، رنگ اندوه بخشیده بودند. اینک، هنگام وداع عالم خاک با میهمان عظیم الشأن افلاک بود.

درود بر تو یا مولا، یا ابا جعفر، محمدبن علی علیه السلام :

درود بر تو و شهادتت که خود گواه عظمت توست.

مولا جان! یا امام باقر، دست ما و دامان کرامتت! محتاجیم؛ محتاج شفاعت.

میهمان اندوه

خدیجه پنجی

از همان لحظه شروع شد روزگار توأم با اندوه و رنج تو؛ از همان لحظه که کودکی ات را با هفتاد و دو پروانه سرخ، بدرقه کردی، از همان لحظه که مصیبت را ـ در بالاترین درجه ـ در پنج سالگی، به نظاره ایستادی، از همان لحظه که پا به پای غل و زنجیرهای بسته بر دست و پای پدر، خون گریستی.

از همان لحظه، تو در مصیبت کربلا بزرگ شدی و رنج هایت همیشگی شد تا راوی دردهای بهترین بندگان خدا باشی. تا قصه عشق، فراموش نشود. تو را که «محمد» نام داشتی و شکافنده علوم نبوی بودی، تمام خانه های مدینه خشت خشت و کوچه به کوچه می شناسند!

تو را می شناسند؛ از عطر قدم هایت که نسیم وار از کوچه ها می گذرد و بوی عرش را می پراکند در رگه های شهر؛ از طنین صدایت که به گفت وگوی فرشته ها می ماند؛

از عطر شناورت که بی دریغ می پراکنی در شریان های زمین، تا خاک، اجازه یابد که یک بار دیگر نفس بکشد رایحه بهشت را؛

از چشم هایت که عاشقانه ترین واگویه کربلا بود.

شهر تو را خوب می شناسد؛

تو را که معرفت، گوشه نشین درگاهت بود و علم، خوشه چین علم «لدنی»ات.

من جامه سیاه خود را هرگز از تن بیرون نخواهم آورد؛ که بعد از غروب غم انگیز ستاره روشن چشمانت، تا همیشه، سرزمین دلم، میهمان اندوه و درد است.

تاب نیاوردند شور خطابه هایت را که لرزه می افکند بر ارکان قدرت های پوشالی شان.

تاب نیاوردند وجودت را که هر لحظه ات، رستاخیزی به پا می کرد در جان های آشفته.

هشام، نتوانست تو را بفهمد. سنگ دلی و تیره بختی هشام، تو را تاب نیاورد؛ تو را که پژواک رسایی بودی از فریادی که از خنجر بریده خون خدا، بر خاک تفتیده نینوا جاری شد، تو را که تفسیری بودی از اشک های سی ساله «زین العابدین»، تو را که غم نامه ای بودی از سرگذشت جان گداز دختری سه ساله در کنج خرابه های شام.

تیره گی هشام، عظمت تو را تاب نیاورد.

حلقه های شاگردانت، طناب داری بود بر گلوی هشام.

روایت سرفراز علم الهی ات، خوارکننده شوکت «هشام»های روزگار بود.

نقشه ها کشیده شد. توطئه ها چیده شد. اگر «محمد» بماند، حقیقت همیشه زندگی می ماند. اگر حقیقت زنده بماند، دروغ «هشام»، برملا می شود.

هنگام غروب غربتت فرا رسیده؛ اما من هرگز جامه سیاهم را از تن بیرون نخواهم آورد.

بعد از تو، داغ، سهم همیشگی من است و اشک، میهمان دائمیِ چشمانم. بعد از تو، اندوه و غربت من پایانی ندارد.

محل تلاقی توفان های اشک

قنبر علی تابش

ای وارث لوح، وارث قلم، ای علم!

ای شکافنده علوم و فروزان تر از نجوم!

مساجد شیعیان امروز در غم فراقت کربلاست و دل های پیروانت محرم محرم عزا.

چه کنیم با این همه غم، این همه عزا، این همه بغض؟

امروز، دیدگان عالمان علوم محمدی، محل تلاقی توفان های اشکند.

اشک ها گروه گروه، چون دسته های عزادار از دیدگان شیعیانت به جنبش می آیند و مانند کبوتران بی آشیانه، سراغ حرم تو را می گیرند.

ای پنجمین راهنما، ای هما!

امروز از چشم مجلسیانت، دریا دریا اشک تلاطم می کند.

امروز مأذنه ها پر از بغض اند و هر چه اذان، اندوهگین.

نمازگزاران، هوای گریه در سر دارند.

امروز نمازگزاران، نماز باران می خوانند.

امروز نمازگزاران، سجده غم به جا می آورند.

امروز نمازگزاران به خاک می افتند تا از فقدان امامی، شِکوه سر دهند که وارث علم نبی بود؛ امامی که وارث علم علی بود، امامی که از وحی می نوشت، امامی که در واژه واژه، فرهنگ نبوت را گسترش می داد.

امامی که صد سینه آفتاب داشت و برای هر نقطه ای سیاه، هزار سپیده جواب.

او شکافنده علوم بود.

ازاین روست که امروز «قال الباقر»، شکافنده ظلمات است.

ازاین روست که «قال الباقر»، سوزاننده شبهات است.

هر جا که پرتوی از «قال الباقر» باشد، آنجا سیاهی ضلالت، توان مقاومت نخواهد داشت.

هر جا که زمزمه «قال الباقر» باشد؛ آنجا زمزم هدایت، همیشه جوشان خواهد بود.

قال الباقر هست؛ پس زمزم هست.

قال الباقر هست؛ پس کوثر هست.

قال الباقر هست؛ پس بهشت هست.

السلام علیک یا باقرالعلم بعد النبی! 

منبع:http://www.hawzah.net

پیام امام خمینی(س) به مناسبت شهادت مظلومانه زائران خانه خدا

امام خمینی(س): زائران شریف ایرانی امسال پیام انقلاب و برائت خود را با خونشان به جهان و به امت اسلام ابلاغ نمودند و با تقدیم شهدای بزرگ به پیشگاه مقدس حق از سازندگان و بانیان سیاست نه شرقی و نه غربی کعبه خداوند گشته اند و ملت بزرگ ایران نیز با تجلیل گسترده خود از شهدا و شرکت میلیونی خود در راهپیمایی و اعلان برائت از کفر خصوصا آل سعود به وظیفه انقلابی و الهی خود عمل نموده اند.

منبع:پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران: فاجعه جمعه خونین مکه غیر مترقبه و شگفت آور نیست که دوباره دست کثیف آمریکا و اسرائیل از آستین ریاکاران و سردمداران کشور عربستان و خائنین به حرمین شریفین به درآید و قلب بهترین مسلمانان و عزیزان و میهمانان خدا را نشانه رود و مدعیان سقایت حاج و عمارت مسجدالحرام، خیابان ها و کوچه های مکه را از خون مسلمانان سیراب کنند.

 روز ششم ذیحجه 1407 هجری قمری (مصادف با سال 1366 ه . ش) ، حاجیان ایرانی به همراه برخی از حجاج سایر کشورها که به صف ایرانیان پیوسته بودند ، راهپیمایی عظیم برائت از مشرکین را در مکه معظمه آغاز کردند.

حجاج بیت الله الحرام در این راهپیمایی باشکوه ضمن اظهار تنفر از آمریکا و اسرائیل، از همه کافران و مشرکان اعلام برائت نموده ، مسلمانان سراسر جهان اسلام را به اتحاد ویکپارچگی ، جهت مبارزه بی امان با سلطه قدرتهای شیطانی ، در راس آنان شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار ، دعوت کردند. گویی در و دیوار شهر مکه و ملائکه آسمان ، همصدا با حجاج شعار می دادند . عرب و عجم ، مبهوت و مسحور این طنین الهی شده بودند .

راهپیمایان ، پس از استماع پیام تاریخی رهبرانقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ( ره) ، با شعار الله اکبر ، لا اله الا الله و مرگ بر آمریکا برای ادای نمازمغرب روانه حرم شدند . پس از طی مسافتی ، در حالی که جلوی جمعیت عظیم راهپیمایان ، زنان و گروهی جانبازان در حرکت بودند ، ناگهان ستونهایی از نظامیان آل سعود هویدا شد . آنان لحظه ای بعد ، به طرف صفوف حمله کردند و با باطوم بر سرو روی زائران بی گناه کوبیدند . این گروه ازیک سو و گروه دیگری نیز از بالای پله ها و ساختمانها ، سنگ و آجر ، آهن ، شیشه و بلوک سیمانی بر سر و روی مردم می ریختند . پس از آن ، شلیک گازهای سمی و خفه کننده آغاز شد و به دنبال آن رگبار گلوله ها به قصد کشتن راهپیمایان برائت ازمشرکین به سوی آنان سرازیر گردید و پیکرهای پاک آسمانی که جرمشان اعلام برائت و بیزاری از آمریکا ، اسرائیل و ایادی ناپاک آنها بود ، درخاک و خون غلتیدند.

چادرها از سر زنان افتاد ، افراد زیادی به زیر دست و پا له شدند و عده ای به وسیله گازهای خفه کننده و رگبار گلوله ها، به شهادت رسیدند.

این جنایتکاران حتی به آمبولانسهای حامل مجروحان نیز یورش می بردند و مانع از جمع آوری آنان می شدند . این جنایت در جمعه خونین مکه ، به قدری فجیع بود که برای مرتکبان و بانیان آن ، جز لکه های ننگ ابدی در صفحات تاریخ و فضاحت و رسوایی نزد ملتها ، اثری باقی نگذاشت. این حادثه جانسوز ، که وصف و شرح آن در کلام نمی گنجد ، نه تنها قلب مسلمانان جهان ، که دل آزادگان دنیا را نیز به درد آورد و همه را در عزا و ماتمی بزرگ فرو برد .

امام خمینی(س) ضمن تسلیت شهادت مظلومانه زائران خانه خدا در مکه معظمه در پیامی فرمودند:  

اگر هزاران مبلغ و روحانی را به اقطار عالم می فرستادیم تا مرز واقعی بین اسلام راستین و اسلام آمریکایی و فرق بین حکومت عدل و حکومت سرسپردگان مدعی حمایت از اسلام را مشخص کنیم، به صورتی چنین زیبا نمی توانستیم و اگر میخواستیم پرده از چهره کریه دست نشاندگان آمریکا برداریم و ثابت کنیم که فرقی بین محمدرضا خان و صدام آمریکایی و سران حکومت مرتجع عربستان در اسلام زدایی و مخالفتشان با قرآن نیست و همه نوکر آمریکا هستند و مامور خراب کردن مسجد و محراب و مسئول خاموش نمودن شعله فریاد حق طلبانه ملت ها، باز به این زیبایی میسر نمی گردید، و همچنین اگر میخواستیم به جهان اسلام ثابت کنیم که کلیدداران کنونی کعبه لیاقت میزبانی سربازان و میهمانان خدا را ندارند و جز تامین آمریکا و اسرائیل و تقدیم منافع کشورشان به آنان کاری از دستشان برنمی آید، این وهابی های پست بی خبر از خدا به سان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته اند.  

بسم الله الرحمن الرحیم

والذین هاجروا فی سبیل الله ثم قتلوا او ماتوا لیرزقنهم الله رزقا حسنا و ان الله لهو خیرالرازقین

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ مهدی کروبی دامت افاضاته

پیام استقامت و مظلومیت شما و زائران عزیزتر از جانمان را از کنار کعبه مظلوم و حرم خون آلود خدا شنیدم.

سلام خالصانه این جانب و همه ملت ایران را به همه عزیزانی که در کنار خانه خود و حرم امن خدا مورد تهاجم و گستاخی اجیرشدگان شیطان بزرگ، یعنی آمریکای جنایتکار قرار گرفته اند، ابلاغ کنید. این حادثه بزرگ نه تنها احساسات و عواطف ملت ایران را که یقینا دل همه آزادگان جهان و ملت های اسلامی را جریحه دار و متالم ساخته است ولی برای ملت بزرگ و قهرمانی همچون مردم عزیز کشورمان که تجربه چندین ساله انقلاب را دیده اند و نقاب از چهره ها و نیرنگ های ایادی آمریکا چون شاه و صدام را در حمله به عزاداران حسینی و آتش زدن قرآن ها و مساجد برداشته اند، این حوادث غیر مترقبه و شگفت آور نیست که دوباره دست کثیف آمریکا و اسرائیل از آستین ریاکاران و سردمداران کشور عربستان و خائنین به حرمین شریفین به درآید و قلب بهترین مسلمانان و عزیزان و میهمانان خدا را نشانه رود و مدعیان سقایت حاج و عمارت مسجدالحرام، خیابان ها و کوچه های مکه را از خون مسلمانان سیراب کنند.

ما در عین حال که شدیدا متاثر و عزادار از این قتل عام بی سابقه امت محمد - صلی الله علیه و آله و سلم - و پیروان ابراهیم حنیف و عاملین به قرآن کریم گردیده ایم ولی خداوند بزرگ را سپاس می گزاریم که دشمنان ما و مخالفین سیاست اسلامی ما را از کم عقلان و بی خردان قرار داده است، چرا که خودشان هم درک نمی کنند که حرکت های کورشان سبب قوت و تبلیغ انقلاب ما و معرف مظلومیت ملت ما گردیده است و در هر مرحله ای سبب ارتقای مکتب و کشورمان را فراهم کرده اند که اگر از صدها وسیله تبلیغاتی استفاده می کردیم و اگر هزاران مبلغ و روحانی را به اقطار عالم می فرستادیم تا مرز واقعی بین اسلام راستین و اسلام آمریکایی و فرق بین حکومت عدل و حکومت سرسپردگان مدعی حمایت از اسلام را مشخص کنیم، به صورتی چنین زیبا نمی توانستیم و اگر می خواستیم پرده از چهره کریه دست نشاندگان آمریکا برداریم و ثابت کنیم که فرقی بین محمدرضا خان و صدام آمریکایی و سران حکومت مرتجع عربستان در اسلام زدایی و مخالفتشان با قرآن نیست و همه نوکر آمریکا هستند و مامور خراب کردن مسجد و محراب و مسئول خاموش نمودن شعله فریاد حق طلبانه ملت ها، باز به این زیبایی میسر نمی گردید، و همچنین اگر می خواستیم به جهان اسلام ثابت کنیم که کلیدداران کنونی کعبه لیاقت میزبانی سربازان و میهمانان خدا را ندارند و جز تامین آمریکا و اسرائیل و تقدیم منافع کشورشان به آنان کاری از دستشان برنمی آید، بدین سعود، این وهابی های پست بی خبر از خدا به سان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته اند، به این اندازه که کارگزاران ناشی و بی اراده حاکمیت سعودی در این قساوت و بیرحمی عمل کرده اند، موفق نمی شدیم و حقا که این وارثان ابی سفیان و ابی لهب و این رهروان راه یزید روی آنان و اسلاف خویش را سفید کرده اند.

جمهوری اسلامی ایران الحمدلله در میان زائران خانه حق از ملیت ها و نژادها و کشورها و حتی در خود عربستان طرفداران بسیار زیاد و دوستان صادق و وفاداری پیدا نموده است که برای گواه و شهادت حقانیت ما و معرفی ابعاد قتل عام خونبار مسلمانان به دست خادم الحرمین و انتقال حقایق تلخ روز حادثه به مردم جهان ما را یاری دهند. و چه بهتر که بلافاصله و در حالی که اجساد عزیزان ما بر زمین افتاده اند، صدام و حسین اردنی و حسن مراکشی به حمایت از جنایت آل سعود اعلام همبستگی نمایند، گویی عربستان سنگر بزرگی را فتح کرده است و در کشتن صدها زن و مرد بی دفاع مسلمان و به رگبار مسلسل بستن آنان و عبور از روی اجساد مطهر آنان به پیروزی نظامی بزرگی نایل آمده است که به یکدیگر تبریک می گویند و حال آن که جهان در این ماتم نشسته و دل پیامبر خاتم شکسته است.

و چه کسی است که نداند توسل به زور و سرنیزه و لشکرکشی در برابر زائران خانه حق و تهیه آن همه مقدمات و توسل به بهانه های پوچ برای درگیری با زنان و مردان و جانبازان و مادران و همسران شهیدان چیزی جز استیصال و خشم و ضعف آمریکا و عجز و ناامیدی سرسپردگان آنان نخواهد بود. یقینا آمریکا و عربستان از شرایط خلع سلاح مسلمانان در حرم خدا و احترام مومنین به احکام قرآن و پرهیز از جدال در کنار خانه خدا سوئ استفاده کرده اند و با وسایل از پیش فراهم شده و نقشه های دقیق روبه صفتانه به صفوف شیرمردان و شیرزنان ما حمله نموده اند و آنان را غافلگیر کرده اند. حکومت سعودی مطمئن باشد که آمریکا لکه ننگی بر دامنش نهاده است که تا قیام قیامت هم با آب زمزم و کوثر پاک نمی شود و خونی که از دل اقیانوس بزرگ ملت ما بر سرزمین حجاز جاری شده است، زمزم هدایتی برای تشنگان سیاست ناب اسلام گردیده است که ملت ها و نسل های آینده از آن سیراب و ستمکاران در آن غرق و هلاک می شوند و ما همه این جنایت ها را به حساب آمریکا گذاشته ایم و به یاری خدا و در موقع مناسب به حساب آنان خواهیم رسید و انتقام فرزندان ابراهیم را از نمرودها و شیاطین و قارون ها خواهیم گرفت و مجددا تاکید می کنم که اینها بهای گران حاکمیت نه شرقی و نه غربی و استقلال و آزادی و اسلام خواهی ماست.

و اینک از فرصت استفاده کرده به یکی از آیات کتاب کریم اشاره می کنم آن جا که فرموده است:((اجعلتم سقایه الحاج و عمارت المسجد الحرام کمن امن بالله والیوم الاخر و جاهد فی سبیل الله لا یستوون عندالله والله لا یهدی القوم الظالمین.))

گویی آیه کریمه در همین عصر نازل شده و گویی برای آل سعود و امثال آل سعود در طول تاریخ و برای ملت مجاهد بزرگ ایران و حجاج بیت الله الحرام در عصر حاضر و امثال آنان در همه اعصار آمده است. خداوند تعالی می فرماید: شما کوردلان آب رسانی به حجاج و تعمیر مسجدالحرام را با ارزش آنانی که ایمان به خدا و به روز جزا آورده و در راه خدا مجاهده می کنند، مساوی قرار داده اید، حاشا که اینان با شما مساوی نیستند و خداوند ستمگران را هدایت نمی کند.

آیا سعودی ها و امثال آنان در طول تاریخ ارزش خود را برای تهیه آب در مواقف حج و زرق و برق تعمیرات مسجدالحرام را با ارزش های مسلمانانی به خداوند و روز جزا ایمان دارند و با نثار خون خود و جوانان مجاهد خود در راه خدا و برای دفع دشمنان خدا از حریم اسلام و حرم خداوند تعالی به پا خاسته اند مقایسه نکرده اند و سعودی های عصر حاضر، پا را فراتر از آن نگذاشته و بر مسلمانان افتخار نمی کنند و با مجاهدان راه خدا آن نمی کنند که روی آمریکای جهانخوار و ارباب خود را سفید کرده است. و جالب توجه این که خداوند در این آیه ایمان به خدا و روز جزا را ذکر فرموده و از میان تمام ارزش های اسلامی و انسانی مجاهده در راه خدا را با دشمنان خدا و بشریت انتخاب کرده است و در این انتخاب به همه مسلمانان تعلیم فرموده است که ارزش جهاد فوق همه ارزش هاست. و آیا خداوند با ذکر والله ((لایهدی القوم الظالمین)) نمی خواهد بفرماید خداوند سعودی های عصر را و تمام اعصار تاریخ را ستمگرانی بیش نمی داند که قابل هدایت نیستند و خداوند آنان را هدایت نمی فرماید.

آیا ستمکاری بر حق و خلق و بر رسول خدا و امت بزرگوار حضرت رسول خاتم، بالاتر از آنچه آل سعود با کعبه و حرم امن الهی و با زائران مجاهد آن که همه چیز و همه کس خود را در راه دوست و آرمان اسلام تقدیم کردند، می توان تصور کرد آیا جرم این مجاهدان که به فرمان خداوند تعالی ندای برائت از مشرکین را انجام داده اند، جز برائت از خدایان آل سعود و سعودی های عصر حاضر و شاه حسین و شاه حسن و مبارک نامبارک و صدام عفلقی است آیا سکوت در مقابل این ستمگری ها که در طول تاریخ سابقه نداشته است، چیزی جز رضای به این جرم و شرکت در ظلم و ستم ظالمین و ستمگران است و در هر صورت آل سعود برای تصدی امور کعبه و حج لیاقت نداشته و علما و مسلمانان و روشنفکران باید چاره ای بیندیشند. زائران شریف ایرانی امسال پیام انقلاب و برائت خود را با خونشان به جهان و به امت اسلام ابلاغ نمودند و با تقدیم شهدای بزرگ به پیشگاه مقدس حق از سازندگان و بانیان سیاست نه شرقی و نه غربی کعبه خداوند گشته اند و ملت بزرگ ایران نیز با تجلیل گسترده خود از شهدا و شرکت میلیونی خود در راهپیمایی و اعلان برائت از کفر خصوصا آل سعود به وظیفه انقلابی و الهی خود عمل نموده اند که در این جا لازم است از حضور گسترده آنان و همه اقشار و خواهران و برادران تشکر کنم.

اکنون نوبت زائران دیگر کشورها و خصوصا علما و روشنفکران و گویندگان است که پیام مظلومیت ما را به جهان ابلاغ کنند. انشای الله زائران محترم ایرانی با مقاومت و صبر بقیه اعمال خود را به اتمام برسانند و با گام های محکم و دلی آرام و قلبی سرشار از رضایت و لبی خندان، شادی پیروزی خون بر شمشیر و شهادت در کنار خانه خدا را جشن بگیرند و افرادی که به مدینه منوره مشرف می شوند، سلام شهیدان به خون خفته کعبه و مجروحین خانه امن را به رسول خدا و ائمه هدی علیهم السلام ابلاغ کنند و این موفقیت بزرگ را به محضرشان تبریک بگویند و به راه خود با صلابت و اطمینان ادامه دهند و مشکلاتی که آمریکا و عربستان بر آنان تحمیل نموده اند به حساب خدا و دفاع از پیامبر بگذارند و از این که خداوند هدیه ها و قربانیان هاجروار و اسماعیل گونه این ملت بزرگ را در کنار خانه خود پذیرفته است سپاسگزار و شاکر باشند که انشای الله خداوند شهدای بزرگ ما را با شهدای صدر اسلام محشور و به بازماندگان آنان صبر و اجر و به مصدومین و مجروحین شفا عنایت فرماید و شر متجاوزان را به خودشان باز گرداند و آنان را به عقوبت خود کیفر دهد. از خداوند مسئلت می کنم که از این زمان که همه کفر و همه شرک دست به دست هم داده اند و تصمیم و عزم خود را برای شکست امت اسلام جزم کرده اند و همه ضربه ها را بر علیه ما به کار گرفته اند، خود ما را در حصار محکم خود و در لوای مرحمت و لطف خود حفاظت فرماید.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

حمام

نکات ریز بعد از نظافت حمام

 

 

نکات ریز بعد از نظافت حمام

 


بعد از نظافت کاشی ها و جرم های حمام و شستشوی آن، رعایت چند نکته حمام شما را تا مدتی تمیز نگاه می دارد...

 

 

1- خوشبو کردن حمام :برای خوشبو شدن حمام کمی عطر یا روغن معطر روی حباب روشنایی داخل حمام بمالید زمانی که چراغ را روشن می‌کنید، گرمای ناشی از لامپ، عطر را در هوا پراکنده می کند.

 


2- از بین بردن بوی فاضلاب :یک چهارم تا یک دوم پیمانه جوش شیرین را در فاضلات بریزید. یک دوم پیمانه سرکه ی سفید هم به آن بیفزایید. در فاضلاب را بپوشانید.

 

 

3- جلوگیری از کپک زدن پرده حمام :قبل از آویزان کردن پرده ی حمام، آن را در محلول آب و نمک بخیسانید.

منبع: سایت بیتوته

نوش جان

مواظب باشید انگشت‌هایتان را نخورید!

 

مواظب باشید انگشت‌هایتان را نخورید!

 

در این مطلب به شما ۷ تکنیک و تجربه ساده ارائه شده تا غذایی خوشمزه‌تر و سالم‌تر داشته باشید.

 

۱) ساقه‌های سفت کلم پیچ را جدا کنید و فقط برگ‌های نرم آن‌را بخورید.


خیلی راحت می‌توانید کلم‌پیچ را همراه با سایر سبزیجات در سالاد استفاده کنید یا کمی کلم‌پیچ خرد شده به سوپ مورد علاقه‌تان اضافه کنید.

 

۲) در همبرگر، کوفته، سس اسپاگتی و ماکارونی یا لازانیا، نیمی از گوشت مصرفی‌تان را با پروتئین سویا جایگزین کنید. ابتدا پروتئین سویا را با مایعی تشکیل شده از سس گوجه فرنگی و شیر مخلوط کنید که مزه بهتری پیدا کند و بعد آن‌را با مابقی گوشت‌تان مخلوط کنید. مطمئن باشید هیچکس تفاوت آن را نخواهد فهمید.

 

۳) به جای شیرهای معمولی، یک‌بار هم شیر سویا را امتحان کنید. میوه یا آبمیوه مورد علاقه خود را به همراه کمی عسل یا شیره افرا برای شیرین‌تر کردن آن به شیر سویا اضافه کنید و خواهید دید که در کمتر از یک دقیقه نوشیدنی فوق‌العاده خوشمزه و سالم خواهید داشت.

 

۴) لوبیا پخته را با کمی سس تورتیلا، مرغ، سبزیجات، سالسا و پنیر مخلوط کنید و غذایی فوق‌العاده خوشمزه خواهید داشت. برای خوشمزه‌تر کردن لوبیا چشم‌ بلبلی هم می‌توانید موقع استفاده کمی سس سالسای تند به آن اضافه کنید.

 

۵) سبزیجات نرمی مثل برگ چغندر یا اسفناج وقتی پژمرده‌تر باشند، خوشمزه‌تر می‌شوند. آنها را با آب سرد خوب بشویید، بعد همه را در یک قابلمه بزرگ ریخته و ۳ تا ۵ دقیقه با حرارت متوسط بجوشانید. بعد آب آن را کامل گرفته و خرد کنید. سپس به همراه سیر خرد شده، پنیر پارمسان، زنجبیل تازه یا پیاز خرد شده سرخ کنید.

 

۶) برای بالا بردن سرعت و تسهیل استفاده می‌توانید از کنسرو این حبوبات استفاده کنید. فقط کافی است آن را زیر آب سرد بگیرید و قبل از اضافه کردن به غذا آن را آبگیری کنید.

 

۷) سبزیجات تلخ‌تر مثل کلم پیچ یا سبزیجات خردل مزه قوی‌تری دارند. پس به جای دور ریختن این نوع سبزیجات، آنها را ۸ تا ۱۲ دقیقه بپزید تا مزه دلپذیرتری پیدا کنند. برای آنها می‌توانید از چاشنی آبلیمو، سیر، فلفل قرمز، یا سس گوجه‌فرنگی و سرکه استفاده کنید.

مدل موزنانه

جدیدترین مدل موی کوتاه زنانه -سری دوم

سبک مطلوبتان را چاپ کرده و به آرایشگاه موردنظر خود ببرید. آرایشگر شما می‌تواند به شما کمک کند که تصمیم بگیریید کدام سبک برای شما بهترین است.

 

مدل موی زنانه, مدل موی کوتاه زنانه

مدل موی کوتاه زنانه

 

مدل موی زنانه, مدل موی کوتاه زنانه

مدل موی کوتاه زنانه

 

مدل موی زنانه, مدل موی کوتاه زنانه

مدل موی کوتاه زنانه

 

مدل موی زنانه, مدل موی کوتاه زنانه

مدل موی کوتاه زنانه

 

مدل موی زنانه, مدل موی کوتاه زنانه

مدل موی کوتاه زنانه

 

مدل موی زنانه, مدل موی کوتاه زنانه

مدل موی کوتاه زنانه

 

مدل موی زنانه, مدل موی کوتاه زنانه 

مدل موی کوتاه زنانه

 

مدل موی زنانه, مدل موی کوتاه زنانه

مدل موی کوتاه زنانه

مدل موی زنانه, مدل موی کوتاه زنانه 

مدل موی کوتاه زنانه

 

مدل موی زنانه, مدل موی کوتاه زنانه

مدل موی کوتاه زنانه

 

مدل موی زنانه, مدل موی کوتاه زنانه 

مدل موی کوتاه زنانه

 

مدل موی زنانه, مدل موی کوتاه زنانه

مدل موی کوتاه زنانه

 

مدل موی زنانه, مدل موی کوتاه زنانه

مدل موی کوتاه زنانه

 

مدل موی زنانه, مدل موی کوتاه زنانه

منبع:www.beytoote.com

دوکلمه حرف حساب

دو کلام با آقای داماد

 

آقای داماد,زنی کاردان

 

روابط زناشویی - ممکن است تا به حال هزاران مرتبه این ضرب المثل را شنیده باشید که هر مردی فقط در حالتی به مرتبه های عالی می رسد که زنی کاردان و مناسب در کنارش باشد.

مطمئناً شما خیلی کارها را می توانید خودتان انجام دهید، اما یک سیستم پشتیبانی قوی می تواند بیشتر به شما کمک کند. و این پشتیبانی می تواند از داخل زندگی خودتان سرچشمه بگیرد. چنین همسری چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟

او باید شخصیت خودش را داشته باشد

اگر شخصیت حمایت کننده و مثبتی داشته باشد، می تواند شخصیت شما را هم تقویت کند. این به آن معنی نیست که او نمی تواند فرد مستقلی برای خود باشد. ممکن است بگویید من از زنان مستقل خوشم می آید. اما یک زن مستقل هم باید طوری رفتار کند که شما احساس مرد بودن کنید نه کم تر از آن.ممکن است بپرسید که من چرا به جای دادن درس هایی راجع به قدرت و ثروت، با شما در مورد این مسائل صحبت می کنم.

اما مسئله ای که نباید فراموش کنید این است که داشتن یک همسر خوب به اندازه همه اینها مهم است. زیرا با داشتن یک همسر کاردان در کنارتان، بخت و اقبالتان برای پول درآوردن بیشتر خواهد شد. این یکی از درس های مهم در تجارت است که خیلی از مردها هیچوقت یاد نمی گیرند.

زن خوب و کاردان به که می گویند؟

یک زن خوب کسی است که شما را دوست داشته باشد، از شما حمایت کند، در عین حال که مدیریت خانه را هم انجام می دهد و بتواند خطاهای شما را ببخشد. او فردی باهوش، فهمیده و خوش قلب است که هیچ نشانی از خود خواهی ندارد. او باید به شما اختیار کامل داده و قدرتمندتان کند. اگر زیبا هم باشد که دیگر هیچ. اگر با همچنین زنی برخورد کردید، حتماً از او خواستگاری کنید.

در مورد زنانی که فقط به خودشان فکر می کنند، همیشه عقایدشان را بیان می کنند و یا شما را خوار و خفیف می کنند بسیار محتاط باشید. چون به اندازه کافی دشمن در زندگی دارید، دیگر نیازی نیست یکی را هم در خانه نگه دارید. در ضمن شما به فردی که دائماً در حال رقابت است هم نیازی ندارید چون به اندازه کافی در زندگی کاریتان با چنین افرادی رو به رو می شوید.

زنان حریص کاری نمی کنند مگر اینکه شما را نابود کنند

حساب بانکی تان را خالی می کنند و به شما احساس یک مرد ورشکسته را می دهند. پس چرا به سمت انسان های مادی، سطحی نگر مثل این ها بروید؟

نکته آخر اینکه به خاطر داشته باشید که نمی توانید یک زن خوب و کاردان را گوشه خیابان پیدا کنید. این یک کم شانس می خواهد. پس اگر نتوانستید زن خوب پیدا کنید، حداقل یکی را پیدا کنید که بد نباشد.

نقش همسر

یک همسر خوب باید قبل از هر چیز از مردش حمایت کند. این حمایت هم عاطفی است و هم دنیایی. یک همسر خوب می داند که پخش کردن مسائل خصوصی زندگیش اصلاً کار درستی نیست و باید رازدار باشد.

همسر شایسته همسری است که شما را تا انتهای راه در خوشی و ناخوشی یاری کند و برای شما بهترین دوست باشد.

نقش مادر

مادر بودن خیلی مهم است. مادر موجودی مقدس است. او باید توانسته باشد احترام شوهر و فرزندانش را جلب کرده باشد. به همین دلیل است که وقتی می خواهید ازدواج کنید، دعای مادر باید حتماً پشت سرتان باشد.

همیشه قدرتمندتر خواهیم شد!

یک مرد زمانی قدرتمند تر خواهد شد که زنی او را قدرتمند کند. اگر چنین زنی پیدا کردید، دورش حصاری بکشید، با او ازدواج کنید، تشکیل خانواده بدهید و... زیرا زن کاردان و وفادار شما را تا بالاترین ها می برد.

برگرفته از : نیکتاپ

چطور زندگی ایده‌آلی بسازید؟

سن مناسب ازدواج, زمان ازدواج

 

داشتن یک رابطه سالم و صمیمی، زندگی زناشویی شما را استوار می کند و این نوید را می دهد که یک زندگی آرام و خوش را درکنار همسرتان خواهید داشت. برای رشدرابطه زناشویی باید نکاتی را از همین امروز یاد بگیرید و خود را برای مواجه شدن با آنها در زندگی مشترک آماده کنید.

 

 

رابطه تغییر می کند

 

شما باید بپذیرید که یک رابطه می تواند تغییر کند و متحول شود. بعضی از تغییر و تحولات نامحسوس هستند و با گذشت زمان خود را نشان می دهند. در دوره هایی از زندگی شما تغییرات مهمی را مشاهده می کنید. سعی نکنید روند این تغییرات را کند یا تند کنید. در مسیر زندگی و رابطه زناشویی تان پیش بروید و با شرایط سازگار شوید.

 

گفتگو مهم است

 

باید با همسرتان گفتگو کنید و اهداف و انتظاراتتان را مطرح کنید. اگر قرار است تصمیم جدیدی بگیرید باید آنرا با یکدیگر درمیان بگذارید. زن و شوهرهایی که به این مسئله اهمیت نمی دهند شکاف عمیقی در رابطه با همسرانشان ایجاد می کنند.

 

وقتی اختلاف نظر بالا می گیرد...

 

اختلاف نظر و تفاوت دیدگاه ها در رابطه زناشویی نه تنها غیرعادی نیست بلکه اگر بتوانید آن را با سازش و آرامش حل و رفع کنید، شما را به همسرتان نزدیک تر می کند و سلامت رابطه را تضمین می کند. شما نمی توانید زندگی رویایی سرشار از آرامش و رفاه و آسایش را به واقعیت تبدیل کنید.

 

زیرا روزهای تنش، فشار، عصبانیت، بی پولی، بداخلاقی و ناامیدی نیز واقعی هستند. اگرچه ریشه اختلافات معمولا انتظارات غیرواقعی و نامعقول و موضوعات پیش پا افتاده ای هستند اما شما نمی توانید آنها را به کلی رفع کنید و توقع داشته باشید، هیچ تنشی در رابطه نداشته باشید. به جای رویاپردازی که ای کاش زندگی سرشار از تفاهمی می داشتید می توانید با صداقت، آرامش و فاصله گرفتن از خودخواهی و خودمداری اختلافات را حل کنید و یا با آنها سازش کنید.


اگر می خواهید اختلاف نظرها را کم کنید و یک تعامل درست با همسرتان داشته باشید این موارد را رعایت کنید.

 

خانواده ها را بشناسید: برای اینکه ریشه مشکلات و اختلاف نظرها را بهتر بشناسید، سعی کنید به تفاوت های فکری، فرهنگی و طبقاتی با همسرتان توجه کنید. او در چه خانواده ای رشد کرده است؟ پدرومادرش چگونه به مشکلات نگاه می کنند؟ خود شما در چه خانواده ای و با چه باورهایی بزرگ شده اید؟ خیلی عجیب نیست که شما با همسرتان اختلاف فرهنگی و فکری داشته باشید.

 

حتی اگر در کل چندان تفاوتی نداشته باشید اما در هر صورت شما و همسرتان انسان هایی متفاوت هستید و در خانواده هایی متفاوت پرورش پیدا کرده اید. فرض کنید پدرومادر شما معمولا بر سر مواضعشان پافشاری می کنند و کمتر با یکدیگر سازش می کنند اما شما در خانواده همسرتان چنین چیزی نمی بینید.

 

در چنین موردی احتمالا شما از پدرومادر خودتان الگو می گیرید درحالیکه آنها الگوهای شایسته ای نیستند. پس شما باید کمی از الگوهای خودتان فاصله بگیرید و رفتار بهتری را در پیش بگیرید. رفتاری تقریبا مشابه آنچه همسر یا پدروماددرهمسرتان انجام می دهند.

 

به خودتان فرصت بدهید: برای حل و رفع مشکل یا اختلاف نظرتان کمی به خودتان و همسرتان فرصت بدهید. سعی نکنید همه چیز را درهمان لحظه حل کنید. فرصت به ارامش رسیدن و فکر کردن را از یکدیگر نگیرید. این مهلت برای بازاندیشی به شما کمک می کند تا از گفتن و عمل کردی که باعث رنجش و ناراحتی بیشتر می شود فاصله بگیرید.

 

حمایت های عاطفی را دریغ نکنید: حمایت عاطفی یعنی شما صرف نظر از تفاوت های فکری، اختلاف نظرها و ناراحتی های به وجودآمده به همسرتان علاقمند و وابسته باشید و طوری رفتار کنید تا او متوجه علاقه و عشق شما نسبت به خودش بشود. اگر واقعا به همسرتان علاقمند باشید حتی دراوج ناراحتی ملاجظه اش را خواهید کرد و به جای بدزبانی و توهین به او می فهمانید که باوجود این اختلاف نظرها برای حضورش در زندگی تان ارزش قایل هستید.


از چرخه اختلافات خارج شوید: بعضی از زوج ها سازش را در کنارآمدن با اختلافات می دانند بدون اینکه برای تمام کردن یا کم کردن آن تلاشی ببکنند. آنها در چرخه معیوب تفاهم عدم تفاهم باقی می مانند و هراز چندگاهی اختلافات به همراه جراحت هایی که ایجاد شده اند سرباز می کنند و اوضاع را بدتر از قبل می کنند. اجازه ندهید چنین وضعیتی در رابطه زناشویی تان به وجود بیاید. برای رسیدن به تفاهم تلاش کنید و اگر درجایی از رابطه نمی توانید به تفاهم واقعی برسید با آن کنار نیایید مگراینکه با تمام وجود این وضعیت را پذیرفته باشید.

 

نیازهایتان را بیان کنید: آنچه می خواهید به همسرتان بفهمانید را واضح، صریح و همراه با احترام بیان کنید. نیازها و خواسته هایتان را روشن بیان کنید. او را در ابهام نگذارید و منتظر نباشید همسرتان از اشارات و کنایات شما نیازهایتان را تشخثص بدهد. اگر نمی توانید صریح حرف بزنید شاید لازم باشد کمی برای این موضوع تمرین کنید. مثلا به جای اینکه بگویید«من دستم خیلی بسته ست» بگویید«من آزادی هام خیلی محدوده»یا«من از لحاظ مالی در فشارم.»

 

فقط راجع به یک مسئله صحبت کنید: همه مسائل و مشکلاتی که در کل رابطه داشته اید را باهم مطرح نکنید. زیرا در یک گفتگو نمی توانید به همه این مسائل رسیدگی کنید.

 

خودتان را مهار کنید: همه خشم و ناراحتی تان را ابراز نکنید. زیرا بسیاری از آنها غیرواقعی اند اما در همسرتان تاثیر منفی می گذارد.

 

دنبال برنده و بازنده نباشید: بیشترازاینکه بخواهید پیروز جروبحث ها باشید وحقتان را اثبات کنید به رابطه فکر کنید. در یک رابطه هر دونفر به یک اندازه برنده اند و به یک اندازه اشتباه می کنند. حتی اگر در یک مورد خاص همسرتان یا خودتان اشتباه بیشتری داشته اید بازهم نباید سهم دیگری را نادیده بگیرید.

منبع:برگرفته از اطلاعات



نامزدی، عقد و بعد از ازدواج

اگر تازه نامزد کرده‌اید بخوانید

 

 

تازه نامزدها

 

حضور موثر در خانواده جدید، برای خودش داستان‌ها دارد. اگر نسنجیده رفتار کنید، ممکن است برای همیشه در ذهن فامیل جدید که سال به سال هم شما را نمی‌بینند، بد جوری خراب شوید. پس نکات ذیل را که با راهنمایی دکتر شیری آماده شده است را برای یک شروع خوب به کار بگیرید.

 

- وقتی وارد خانواده جدید می‏شوید، کم‏ حرف باشید. البته سکوت زیادی هم ممکن است کارتان را خراب کند و یک وقت خدایی نکرده فکر کنند «از دماغ فیل افتاده ‏اید» و خودتان را می‏گیرید. در حد لزوم حرف بزنید و مراقب باشید که کلام تان، شما را بی اعتبار نکند.

 

1- گوش دادن فعال را یاد بگیرید؛ وقتی یکی از فامیل‏ جدید‏ها دارد برای‌تان ماجرای هیجان‏ انگیزی تعریف می‏کند، همین طوری در چشمانش زل نزنید. باور کنید توی حال طرف می‏خورد.

 

حداقل کمی چشم‏هایتان را گرد کنید تا هیجان حرف‏هایش را در صورت شما ببیند. از حرف هایش سوال بپرسید و نشان دهید دانستن ماجراهایی که او تعریف می کند، برایتان جالب است.

 

2- پخمه نباشید! اگر با شما شوخی کردند، الکی خودتان را به آن راه نزنید ، فکر نکنید زیادی مثبت بودن خوب است. البته زیادی هم قاطی شوخی‏ها نشوید چون این که در برخورد اول جلف به نظر برسید، خیلی بهتر از پخمه بودن نیست.

 

3- اگر قرار است ناهار و شام را خانه نامزدتان باشید، به نسبت نقش آقا و خانم‏ های فامیل، به آشپزخانه کمک کنید. فقط زیادی گرم کار نشوید چون ممکن است در بهترین حالت یک آدم خود‏شیرین به نظر بیایید و در بدترین حالت این کمک کردن تبدیل به وظیفه شما شود.

 

4- در صمیمیت با اعضای فامیل جدید، از نامزدتان جلو نزنید. به اندازه عمر زندگی‏تان برای نشان دادن خودتان وقت دارید. پس خیلی تند نروید! بهترین کار این است که پشت ‏سر نامزدتان حرکت کنید.

 

5- ممکن است بستگان جدید شروع کنند به تعریف کردن از شما. در این مواقع مواظب باشید زیادی خوش ‏به ‌حالتان نشود. در ضمن لازم نیست با تعارف‏های خودکم‏ بینانه عذاب‏ وجدان خودتان را کم‏ کنید و شکسته نفسی کنید. سکوت، لبخند و تشکر بهترین عکس ‏العمل است.

برگرفته از: همشهری جوان

دانستنیهای قبل از ازدواج-۱

بدون نگرانی عروسی کنید

 

نگرانی های قبل از عروسی

 

نگرانی های قبل از عروسی زیاد هستند اما شاید یکی از مهم ترین آنها، آماده کردن مقدمات برگزاری مراسم باشد و مهم تر از همه این ها، مقدمات آماده شدن عروس و داماد. می خواهیم امروز درباره نگرانی شایع میان عروس خانم ها صحبت کنیم. نگرانی از انتخاب بهترین لباس برای بهترین شب زندگی شان.

«سردرد گرفتم از بس که دنبال لباس عروس گشتم!... دیگه از گشتن خسته شدم!... چیزی به عروسی نمونده اما من هنوز تصمیم نگرفتم!...» آیا این جملات برای شما آشناست؟ ممکن است شما هم از آن دسته عروس خانم هایی باشید که امور مهمی مثل انتخاب لباس عروس باعث افزایش استرس شما می شود. نگرانی را کنار بگذارید و استرس نداشته باشید. انتخاب لباس عروس یک فرآیند طولانی است که نیاز به زمان، انرژی و صبر دارد. در این مقاله چند روش برای کاهش استرس در هنگام خرید مهمترین لباس زندگیتان را ذکر می کنیم.

1 –تصویری کلی از آنچه می خواهید داشته باشید

قبل از اینکه به فروشگاه ها و مزون ها بروید، در خصوص سبک و مدل کلی لباس عروس مورد نظر خود فکر کنید.

منظورم این است که باید حدودا بدانید که به دنبال چه سبک و طرحی هستید: پف دار یا راسته؟ آستین دار یا بدون آستین؟ یقه هفت یا دکلته؟ سنتی یا مدرن؟ این بستگی به سلیقه شما، فرهنگ حاکم بر خانواده شما و همچنین شکل اندام شما دارد.

همچنین می توانید با اعضای خانواده و دوستان خوش سلیقه خود مشورت کنید. ژورنالهای لباس عروس را بررسی کنید و از همه مهمتر و راحت تر: در اینترنت جستجو کنید. این روشها به شما کمک می کنند که یک دید کلی در خصوص لباس عروس مورد نظر خود پیدا کنید.

2 –هنگام مراجعه به بازار یک دوست را نیز همراه خود ببرید

آنچه مسلم است تصمیم گیرنده اصلی شما هستید و بازهم بدیهی است که در هنگام انتخاب لباس عروس، خواهر یا مادر شما نیز همراه شماست. اما برای اینکه نتیجه بهتری بگیرید، یکی از دوستان خوش سلیقه خود را نیز با خود همراه کنید. دوستان نزدیک شما می توانند راهنمایی هایی به شما بکنند که ممکن است به ذهن شما و اعضای خانواده تان خطور نکرده باشد و حتی ممکن است ایده های تازه ای به شما بدهد که حتی فکرش را هم نمی کردید. علاوه بر این، حضور یک دوست نزدیک برای روحیه شما نیز خوب است و به شما قوت قلب بیشتری می دهد.

فراموش نکنید که شما شاید روزهای زیادی را به دنبال لباس عروس بگردید. طبیعی است که مشاهدات خود را فراموش می کنید. یادداشت کردن به شما کمک می کند که بتوانید به گذشته برگردید و جزئیات را به خاطر بیاورید. این در تصمیم گیری به شما کمک خواهد کرد و استرس شما را نیز کاهش خواهد داد

3 -مشاهدات خود را یادداشت کنید.

این یک اصل مهم است: وقتی اطلاعات از ذهن شما به روی کاغذ منتقل شوند، شما آرامش بیشتری خواهید داشت و استرس شما کم می شود. شاید تلفن همراه شما بتواند عکس های خوبی برای شما تهیه کند اما هیچ چیز مثل نوشتن نیست. یک دفترچه کوچک و یک قلم همراه داشته باشید و هر لباس عروسی که شما را به وجد آورد یا نظر شما را جلب کرد، یادداشت کنید. مواردی مثل: نام مدل، نام فروشگاه، آدرس و شماره تلفن، آنچه که در آن لباس نظر شما را جلب کرد، امتیازی که به آن می دهید، قیمت، کیفیت و خلاصه هرآنچه در تصمیم گیری و جمع بندی می تواند به شما کمک کند باید یادداشت شود.

فراموش نکنید که شما شاید روزهای زیادی را به دنبال لباس عروس بگردید. طبیعی است که مشاهدات خود را فراموش می کنید. یادداشت کردن به شما کمک می کند که بتوانید به گذشته برگردید و جزئیات را به خاطر بیاورید. این در تصمیم گیری به شما کمک خواهد کرد و استرس شما را نیز کاهش خواهد داد.

البته این خیلی مهم است که شما یک طرح کلی از لباس عروس مورد نظرتان در ذهن خود داشته باشید. این به خرید شما هدف می دهد. اما تعصب را نیز کنار بگذارید. منظورم این است که ممکن است مدل یا طرحی را پیدا کنید که می تواند بسیار مناسب باشد و شما را بسیار جذاب نشان بدهد اما با معیارهای اولیه و ذهنی شما مطابقت نداشته باشد. توصیه من این است: آن را امتحان کنید! شاید تعصب شما بر روی آنچه که در ذهن دارید باعث شود یک لباس عروس منحصر به فرد و زیبا را ندیده بگیرید. تنها راهی که به شما کمک می کند تصمیم درست بگیرید این است که آن را امتحان کنید. گاهی آنچه که در چارچوب ذهنی شما نبوده است، بهترین انتخاب است!

5 – تحت فشار افکار و نظرات دیگران تصمیم نگیرید

این طبیعی است که نزدیکان و خانواده شما (مادر، خواهر، خاله و... ) در خصوص اینکه چه لباس عروسی مناسب تر است اظهار نظر کنند و به شما مشاوره بدهند اما تصمیم گیرنده نهایی شما هستید. این عروسی شماست و شما فقط یک بار عروسی می کنید. پس اجازه ندهید شما را تحت فشار قرار بدهند. مشورت کنید، نظرخواهی کنید اما در نهایت خودتان تصمیم بگیرید.

برگرفته از عروس سایت

به یادت هستم....

 

اس ام اس دوستی,پیامک دلتنگی

 

به که پیغام دهم ؟ به شباهنگ که شب مانده به راه ؟

یا به اندوه کلاغان سیاه ، به پرستو که سفر میکند از سردی فصل ؟

یا به مرغان نکو چیده شهر ؟ به که پیغام دهم که به یادت هستم ؟

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

هنوز رو خاکیم یادمان نمیکنند!

وای به روزی که خاکمان کنند!

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

ثانیه ها، روزها حقیرتر از آنند که بهانه ای برای از یاد بردنت باشند…

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

اس ام اس ها گاهی پیامی ندارن

فقط ارسال میشن که باور کنی اونی که فکرشو نمی کنی الان به یادته

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

در برهوت بی کسی تنها تو همزاد منی / ای نازتر از خواب شبم ، همواره در یاد منی

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

هرقدر رفاقت بکنم می ارزی / اظهار صداقت بکنم می ارزی

آنقدر عزیزی تو برایم ای دوست / صدبار که یادت بکنم می ارزی

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

یادم باشه

یادت بدم

یاد بگیری

یادت نره

که یاد تو

همیشه در یاد منه

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 

پیام هایم گاه گاه است! آنچه ابدیست ، یاد توست


منبع:بیتوته

نوجوانان

آنچه که در مورد نوجوانی و بلوغ باید بدانیم

مقدمه

نوجوانی، بلوغ و جوانی دوران حساس زندگی هر فردهستند. دوران نوجوانی زمانی است که تغییرات ظاهری و درونی با هم همراه می شوند تا کمال فرا رسد. در این دوران نه تنها رشد جسمانی آهنگی سریع دارد بلکه تکامل احساسات، روابط اجتماعی و منطقی نیز حرکتی تند و رو به جلو دارند. بلوغ دوران شناخت خود و پدیده های پیرامون خود است و شناخت یعنی تولد و زندگی دوباره. جوانی دوران تجارب سبز است. سبز سمبول طراوت، تازگی، روییدن و بهار است. سرما را از خاطره ها می زداید و خورشید را باهمه لطفش به یاد می آورد.

بی شک سلامت جسمی، روحی و روانی در این مقاطع زندگی اساس احساسات زیبا و تجربیات موفق است. نوجوان بلوغ را تجربه می کند و تنها با دانش از وقایع این دوران است که او می تواند به خوبی از تغییرات روحی و جسمی خود استقبال کند و از آن یک فرصت در جهت رشد مهیا کند. جوان خود را در میان انبوهی از نیازهای جدید و احساسات نو می بیند، تغییراتی که به خودی خود ذاتی مقدس دارد و هدفش آماده سازی انسان برای برعهده گرفتن مسئولیتهای زندگی اجتماعی و خانوادگی است. این تغییرات دنیای جدیدی از تواناییها را به روی جوان می گشاید و در مقابل مسئولیتهای گوناگون فردی، خانوادگی، اجتماعی و از همه مهمتر مسئولیت در مقابل خود و خدای خود را پدید می آورد. سلامت روح و جسم کلید برخورد صحیح با این تغییرات بالقوه مثبت است. جوان باید بداند که چه مسائلی روح و جسمش را تهدید می کند. او باید بداند که در مقابل تواناییهایی که خداوند به او اعطا نموده، چه مسئولیتهایی دارد. او باید روشهای حفظ سلامت خود را بشناسد و با آگاهی بر تهدیدات بیرونی مقابله کند و درعین حال از جوانی خود لذت برد و آنرا در خدمت ارتقاء خود و جامعه بکار گیرد.


چرا بهداشت نوجوانان اهمیت دارد؟

دنیای امروز ، نوجوانان بیشتری نسبت به سایر زمان ها دارد.طبق سرشماری سال 1375،25% جمعیت کشور ایران را افراد19-10سال تشکیل می دهند . این تعداد افزون بر 16 میلیون نفر جمعیت میباشد.تاثیر دوره جوانی بر بقیه سالهای زندگی حیاتی است. نوجوانی زمان گذر از کودکی به بزرگسالی و آمادگی برایبزرگسالی است. نوجوانی زمان اکتساب باروری،اکتساب خصوصیات عاطفی هیجانی بزرگسالی، زمان کسب هویت فردی و اجتماعی و ... میباشد. بلوغفیزیکی،روانی و عاطفی درنوجوانیمتحولشده و ادامه می یابد. بسیاری از مشکلات جسمانی،روانی،اجتماعی و رفتارهای ناسالم ریشه در زمان نوجوانی دارند. ازدواج های ناموفق،حاملگی های پرخطر،مرگ و میر ها،عادات ورفتارهای ناسالم از این زمان شدت می گیرند . تحقیقات نشان می دهندکه بیشتر افراد سیگاری اولین سیگار را در زمان بلوغ تجربه کرده اند.نوجوانان آینده سازان جامعه هستند. نوجوانان کنونی، جامعه و دنیا دهه های آینده را اداره خواهند کرد . پس پرداختن به سلامت نوجوانان سرمایه گذاری برای آینده است.

چالشهای سلامت در این دوران چیست؟

با اینکه نوجوانی درفرهنگ ها اغلب با جشن و شادی همراه است ولی نوجوانان برداشت خوبی از بلوغ و بزرگ شدن ندارند. یک نظر سنجی از دختران روستایی نشان داد که اکثر دختران نگرش منفی و احساس ترس و نگرانی ازبلوغ دارند و اکثراً رفتارهای ناسالم بهداشتی درباره قاعدگی از خودنشان می دهند. یافتههای مطالعه دیگری نشان داد که حدود 19-16% دختران و 19% پسران،بلوغ را حادثه ای خوشحال کننده و امیدوار کننده می دانند. نوجوان تغییراتی در جسم و روح خود احساس میکند. سئوالاتی برای او مطرح میشود ودچار اضطراب می گردد. به خود می گویداین علائم چیست که درمن رخ می دهد؟ آیا این تغییرات طبیعی است؟ آیا در همه اتفاق می افتد؟ چه تغییراتی طبیعی هستند؟ من کی ام ؟..... او نیاز به تطابق با این تغییراتدارد.

دردنیا نیمی از نوجوانان درمقابل ایدز و بیماریهای مقاربتی وحاملگی حفاظت کافی ندارند؛درمعرض روابط جنسی ناسالم و حفاظت و حمایت نشده، مصرف مواد، بیماریهای مقاربتی، روابط جنسی فارغ از مسئولیت، حاملگی زودرس،خشونت،شکست دردرس و مدرسه و موارد مربوط به سلامت فردی، تغذیه، ورزش ... هستند. از مسائل دیگر آن است که دختران رفتارهای سلامت مناسبی در ضمن قاعدگی ندارند. عموماً منبع اکتساب اطلاعاتآنان،دوستان،کتبومج لات .... میباشد؛به نظر میرسد که نحوه برداشت افراد جامعه از جنسیت و نقش جنسیتی خود سالم نیست و این امر موجب تظاهرات مختلف، اختلالات سلامت جسمانی، روانی،عاطفی واجتماعی میشود.

پس بصورت خلاصه می توان نتیجه گرفت که توجه به مقوله بهداشت در این سنین و بخصوص بهداشت بلوغ و باروری هم اولویت بهداشتی و همدارای نتایج طولانی مدت برایسرمایه های آینده و آینده سازان جوامعاست. توجه داشته باشیم که نوجوان در سنین بلوغ نیاز مبرمی به اطلاعات صحیح در زمینه بدن و سلامت خوددارد . بدیهی است اگر نوجوان اطلاعات صحیح را از منابع سالم دریافت نکند،اطلاعات خود راازمنابع ناسالم کسب خواهد کرد ودر این صورت صدمات طولانی مدت خواهد دید.

سخنی با پدر ومادرها:

شناخت نوجوانکار چندان آسانی نیست، بیشترین تجربه هایی که در گذشته کارساز بود، امروز کارآیی خود را از دست داده و عصر تکنولوژی همه چیزرا در هم ریخته است. اختراعات ، ابداعات و اکتشافات گوناگون، در گوشه و کنار جهان ، روی افکارآنان تاثیر گذاشته است،بطوریکه نوجوان اکنون با دیدی متفاوت به مسایل پیرامون خود می نگرد. نوجوان درگذشته به لباس ، اهمیت چندانی نمی داد، کافی بود پوشاکی مناسب بر تن داشته باشد؛ولی امروز، نوع لباس، رنگ ، طرز دوخت و حتی دکمه های آن مورد توجه وی قرار دارد.مدوپیروی از آن ، از شیوه های بالندگی نوجوانان شده است، در گذشته ، غالبا هر چند نفردر یک اتاق می خوابیدند و صدایشان هم در نمی آمد، لیکن امروزه هر نوجوانی طالب اتاقی جداگانه است؛ بنابراین، مشاهده می کنیم که همه چیز ، دستخوش تغییر و تحول گردیده و حاصل این تحولات : آن که : اطاعت کردن ها، جای خود را به نافرمانی داده ،و چشم گفتن ها و حرف شنوی ها ، مبدل به " تمی توانم" ها و " نمی شود" ها شده است. پدران امروز از نوجوانان خود انتظار اطاعت بدون چون و چرا دارند، و همیشه شکایت میکنند که: ما در جوانی ، چنین و چنان بودیم! ولی آن نوجوانی که فلان فیلم جدید را درتلویزیون یا سینما دیده و درباره آن با والدینش ، به بحث و گاهی به جدل می نشیند ،نمی تواند کورکورانه مطیع و فرمانبردار باشد، امروز دیگر دوره نصیحت و وصیت سپریشده و نوجوان از "بکن و نکن" ها خسته است، و به طنز می گوید :" والدین ما زیادی برای ما بالای منبر می روند!" آیا این همه تحولات و تغییرات نباید ، اندیشه در روش تعلیم و تربیت را به ما یادآور شود؟! مسلما هیچ پدر و مادری علاقمند نیست که بانوجوانش " بگو ، مگو" داشته باشد، ولی متاسفانه گاهی ، ناچار به این کار می شود؛عیب از کجاست و مقصر کیست؟ تقصیر نوجوان است ، یا تقصیر پدر ومادرها؟! شاید هم هیچکس مقصر نیست ؛ اصلا چرا دنبال مقصر بگردیم ؟ چرا به تغییرات و تفاوتها اندیشهنکنیم؟ نقش والدین ، مربیان و اولیای امور نکات حائز اهمیت در برخوردبا نوجوان کهبایستی از طرف والدین ، مربیان و اولیای امور مورد توجه قرار گیرند تا او بتوانددوران بحرانی بلوغ را به سلامت پشت سر بگذارد برخی در ذیل اشاره شده است ، امید است با در نظر گرفتن این نکات ضروری به خود و فرزندمان کمک نمائیم:

· عدم درک نوجوان از طرف افراد با صلاحیت ، باعث سوق پیداکردننوجوان ، به طرف منابع ناصالح میشود و اغلب زیر بنای رفتارهای ناهنجار ،دربزرگسالی را فراهم می آورد. نقش حیاتی افرادکلیدی فوق به قرار زیر است:

· احترام به نوجوان

· ابراز علاقه و محبت به نوجوان،به ترتیبی که نوجوان خود را شایسته دوست داشتن احساس کند

· درکنار او ؛ونه درمقابل اوبودن

· دوست بودن با نوجوان به جای ارباب و دشمن اوبودن

· ایجاد عزت نفس در نوجوان

· دادن شخصیت به نوجوان به ترتیبی که نوجوان نیاز به نشان دادن خودبه طریق رفتارهای پرخطر و ماجراجویانه نداشته باشد . ممکن است که مصرف مواد مخدر ازطرف نوجوان به دلیل دستیابی به احساس استقلال از والدین و مخالفت صریح در مقابل معیارهای جامعه و مقابله با اضطراب، گوشه گیری و افسردگی یا پذیرفته شدن از طرف گروه همسال باشد. فراراز خانه می تواند یکی از نشانه های مهم استرس های محیطی برروی نوجوان باشد . عواقب این اقدام برروی سلامت فرد واضح و روشن است. والدین و اولیاء با حمایت نوجوان می توانند از این امر جلوگیری کنند.

· حمایتاز نوجوان باایجاد فضایی آرام،پرمحبت، به دور از مناقشات و قهر وغضب

· مشورت بانوجوان به جای قهر و تحکم ،راهنمایی برای انتخاب صحیح

· درک وضعیت بحرانی بلوغ

· کمک به هدایت نوجوان، برای عبور از مرحله نوجوانی و پذیرفتن مسئولیتهای بزرگسالی،نقطه اتکا بودن برای او،پشتیبان او بودن

· دانش و درک از خصوصیات و شرایط زیستی و فیزیولوژیک بلوغ نوجوان

· شناخت مسائل و مشکلات و نحوه برخورد صحیح با آن

· ایجاد اعتماد در نوجوان به ترتیبی که او والدین و افراد ذیصلاح را مورد اعتمادترین و معتبرترین افراد بداند.

· راهنمایی و هدایت نوجوان درانتخاب دوستان مناسب

· رابطه همدلانه و صمیمانه به جای تمسخر او

· دردسترس بودن برای مشاوره ویاریرساندن بهاو

· ایجاد سرگرمی سازنده درمنزل و خارج از منزل

· تشویق برای فعالیت درگروههای همسال ازقبیل فعالیت های ورزشی ،هنری ، درسی و تحصیلی ، تفریحی،آموزشی

· نظارت بر نیازمندی های بهداشت و سلامتی ازقبیل تغذیه ، ورزش ،رفتارهای سالم

· دادن اطلاعات مورد لزوم درباره تصمیمات مهم زندگی از قبیل ازدواج، بارداری ، دوستیابی و دانش جنسی و جنسیتی ، جایگاه ها ، حقوق و احترام افراد

· جلوگیری از خشونت و رفتارهای مخرب ، کنترل انگیزه های رفتارهای ناسالم

· کمک به ایجاد اعتماد به نفس و تحت تاثیردیگران نبودن،به نحوی که نوجوان توان تجزیه و تحلیل شرایط وشهامت گفتن« نه» راداشته باشند.


www.forum.pcparsi.com

کودکان

یک متخصص آموزش کودکان استثنایی گفت: کودکانی که نمی تواند مشکلات خود را در قالب کلامی منتقل کنند می‌توانند از طریق کشیدن نقاشی تصور خود را از محیط پیرامون به ما انعکاس دهند.
کاوه مقدم در حاشیه نخستین کنگره بین‌المللی اضطراب اظهار کرد: نقاشی درمانی یکی از رویکردهای هنر درمانی است و از تکنیک هنری برای برطرف شدن مشکل بیمار که روانشناختی، حرکتی ، هیجانی و عاطفی است استفاده می‌شود.
 
این متخصص آموزش کودکان استثنایی افزود: کودکانی که نمی‌تواند مشکلات خود را در قالب کلامی منتقل کنند می‌توانند از طریق کشیدن نقاشی تصور خود را از محیط پیرامون به ما انعکاس دهند.
 
مقدم خاطرنشان کرد: آنچه ‌که در فکر و تخیل و ضمیر ناخودآگاه کودک است با نقاشی بروز پیدا می‌کند و متخصصانه می‌توانند آن را تجزیه و تحلیل کنند.
 
وی با اشاره به مراحل نقاشی در کودکان گفت: کودک ابتدا با خط خطی کردن روی کاغذ و سپس با کشیدن اشکال ساده و ترکیب کردن این اشکال و در انتها تصاویر خانه، آدمک و درخت نقاشی می‌کند.
 
این متخصص آموزش کودکان استثنایی تاکید کرد: در واقع نقاشی با تاثیری که روی لیمبیک که مرکزدرک و احساسات است می گذارد روحیه کودک را نشان می‌دهد و می توان راهکارهایی برای خوشحالی یا رنج کودک را پیا کرد.
 
مقدم در ارتباط با نقاشی کودکانی که اضطراب دارند اظهار کرد: کودکی اضطراب دارد از رنگ‌های تیره استفاده می‌کند و معمولاً در حاشیه کاغذ و پررنگ یا کم رنگ نقاشی می‌کند.
 
وی افزود: با بررسی نقاشی کودکان به تعارضات کودک در ارتباط با خانواده و محیط آموزشی پی ببریم که کودک در نقاشی احساس درونی خود را به راحتی با ما درمیان می‌گذارد.
 
این متخصص آموزش کودکان استثنایی اظهار کرد: اگر کودک شما مضطرب است بگذارید نقاشی بکشد که این احساس رهایی از تنش را به کودک می دهد و با توجه به اثرات درمانی نقاشی می‌توان از آن در کنار توان بخشی کودکان استفاده کرد.